Goats at a bedouin camp

Southern End of the Sea of Galilee
Sea of Galilee

۱.مزایا و وظایف ایماندار (۱‌:‏۱-‏۲‌:‏۱۰)

الف) تحیات (۱‌:‏۲،۱)

۱‌:‏۱ ماهیگیر عزیز خودش را به عنوان پطرس، رسول عیسی مسیح معرفی می‌کند. او یکی از دوازده شاگرد اصلی بود که توسط خداوند عیسی برای مأموریت بشارت پیغام انجیل انتخاب شد. او با پذیرش چشمه آسمانی به صیاد انسان‌ها تبدیل شد.

همه ایمانداران دعوت شده‌اند تا علایق مسیح را در این جهان نمایان سازند. همه ما می‌توانیم میسیونر باشیم، چه در خانه و چه در غربت. این هدف مرکزی زندگی ما به عنوان پیروان عیسی است؛ بقیه اهداف تابع این هدف هستند.

این نامه خطاب به غریبانی که پراکنده‌اند در پنطس و غلاطیه و قپدوقیه و آسیا و بطانیه نوشته شده است. این تبعیدیون چه کسانی بودند؟

استفاده‌ی پطرس از کلمه‌ی «غریبان» ما را به این فکر می‌کشاند که آنها ایمانداران یهودی بوده‌اند چونکه یعقوب از همین کلمه راجع به ایماندارانی که از دوازده سبط اسرائیل هستند استفاده می‌کند (یعقو ۱‌:‏۱). همچنین کلمه‌ای که در یوحنا ۷‌:‏۳۵ بکار رفته است یهودیانی را توصیف می‌کند که در میان امت‌ها پراکنده شده بودند.

ولی احتمالش هست که پطرس این نامه را به ایمانداران غیر یهودی که به وسیله جفاها در میان ملل اطراف پراکنده شده بودند، نوشته باشد. او در این نامه از اسامی زیادی که به قوم خدا مربوط می‌شوند استفاده کرده و آنها را به طور تلویحی به جامعه‌ی جدید الهی، کلیسا اطلاق می‌کند. او ایشان را برگزیده می‌‌خواند (۱‌:‏۲)، نسل برگزیده، کهانت ملوکانه، قوم مقدس و قومی که ملک خاص خدا هستند (۲‌:‏۹). او همچنین سه نشانه‌ی دیگر عنوان می‌کند که نشان می‌دهد او دارد به ایمانداران غیر یهودی می‌نویسد. او از طرق پوچ زندگی که ایشان در گذشته داشته‌اند سخن می‌گوید(۱‌:‏۱۸،۱۴). او از ایشان تحت عنوان افرادی که قبلاً قومی نبوده‌اند شخن می‌گوید (۲‌:‏۱۰). بالأخره در ۴‌:‏۳ او می‌گوید که ایشان در زندگی گذشته خود مثل امت‌ها زندگی کرده‌اند. بنا‌بر‌این مدرک قوی وجود دارد که پراکندگان یا تبعیدیون یهودی که پطرس در اینجا می‌نویسد همان کلیسای مسیحی است که قبل از تغییر گرایششان جزو امت‌ها بوده‌اند. اگر اعتراض شود که پطرس از اول رسول یهودیان بوده است این امر دلیلی نمی‌شود که خدمت او امت‌ها را شامل نشود، چنانچه پولس مشخصاً رسول امت‌ها بود و زمان زیادی را وقف خدمت به یهودیان می‌کرد.

۱‌:‏۲ دریافت کنندگان نامه برگزیدگان نجاتی بودند که شامل کار هر سه شخصیت تثلیث می‌شد.

اولاً، آنها بر حسب علم سابق خدای پدر برگزیده شده بودند. این یعنی که ازل، خدا آنها را برای خودش برگزید. آموز ه‌یبرگزیدگی آسمانی همیشه پر طرفدار نبوده ولی در اینجا این خاصیت را دارد-‏ به خدا اجازه می‌دهد خدا باشد. تلاش برای توجیه آن به طوری که به ذائقه انسان خوش بیاید باعث کاستن از قدرت حاکمیت خداست. هر ‌گونه مشکلی که در مصالحه برگزیدگی خدا و مسئولیت بشر وجود دارد در فکر بشر است و نه خدا. کتاب مقدس هر دو آموزه را تعلیم می‌دهد و ما باید به هر دو معتقد باشیم. حقیقت در هر دو مورد دیده می‌شود و نه در بین آنها.

در مورد برگزیدگی خدا گفته شده است که بر حسب علم سابقش صورت گرفته است. بعضی این را بدین معنا درک کرده‌اند که خدا آنانی که می‌دانست به نجات دهنده ایمان خواهند آورد برگزید. دیگران می‌گویند که خدا این را به خوبی می‌دانست که هیچ‌کس به نجات‌دهنده ایمان نخواهد آورد؛ پس خودش عده‌ای مشخص را برگزید تا با فیضش نجات و ایمان بخشد. با این وجود که سرّ زائد‌الوصف در برگزیدگی خدا وجود دارد، ما می‌توانیم مطمئن باشیم که چیز ناراستی در آن وجود ندارد.

قدم دوم در نجات تقدیس روح است. منظر تقدیس قبل از تفسیر گرایش ظاهر می‌شود. این خدمت روح‌القدس است که به وسیله‌ی آن خدا قومش را جدا می‌سازد (به دوم تسالونیکیان ۲‌:‏۱۳ نیز نگاه کنید). این برگزیدگی بوسیله‌ی خدای پدر آگاهانه صورت گرفته است. روح‌القدس در غالب زمان در زندگی‌های شخصی مردم کار می‌کند تا برگزیدگی ایشان واقعی شود.

سومین قدم در نجات جان‌ها پاسخ گناهکار به کار روح‌القدس است. این امر به عنوان اطاعت از عیسی مسیح عنوان شده است. این یعنی اطاعت از انجیل بوسیله‌ی توبه از گناهان و پذیرش مسیح به عنوان نجات‌دهنده. مفهوم انجیل به عنوان چیزی که باید اطاعت شود مفهومی عادی که عهد جدید است (همچنین به رومیان ۲‌:‏۸ و دوم تسالونیکیان ۱‌:‏۸ نگاه کنید).

بالأخره، پاشیده شدن خون وجود دارد. ما نباید این را به مفهوم تحت‌اللفظی گرفته و اصرار کنیم وقتی که شخصی نجات می‌یابد، عملاً خون عیسی بر روی او پاشیده می‌شود. این زبان تلویحی است. آنچه که این آیه می‌گوید این است که به محض اینکه شخصی از انجیل اطاعت کند، همه‌ی مزایایی که از ریخته شدن خون مسیح در جلجتا پدید آمده است برخوردار می‌شود. خون نجات دهنده یکبار برای همیشه ۱۹۰۰ سال پیش ریخته شد؛ این خون دیگر هرگز ریخته نخواهد شد. ولی ما بخشش، رهایی و دیگر برکات غیر قابل شمارش را که از این شرایط نصیب ما می‌شود را به محض ایمان آوردن به وی دریافت می‌نماییم.

پطرس که چهار گام برای تولد روحانی را به خوانندگانش نشان داد، حالا آرزو می‌کند که فیض و سلامتی بر ایشان افزون شود. آنها تجربه‌ی فیض خدا در نجات و سلامتی با خدا را داشته‌اند. ولی روز به روز ایشان به فیض با قوت بیشتری برای زندگی مسیحی نیاز داشتند و به سلامتی بیشتری نیز برای مواجهه با مشکلات جامعه. این همان چیزی است که پطرس رسول برای ایشان آرزو دارد. جیمز دنی ( James Denney) گفته است:‏ «فیض اولین و آخرین کلمه‌ی انجیل است؛ و سلامتی-‏ سکوت روحانی کامل-‏ پایان کار فیض است».

ب) جایگاه او به عنوان یک ایماندار (۱‌:‏۳-‏۱۲)

۱‌:‏۳ پطرس در آیات ۳-‏۱۲ شکوه اصلی نجات ما را بیان می‌کند. او به وسیله دعوت برای پرستش مؤلف نجات شروع می‌کند-‏ خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح. این عنوان خدا را در ارتباطی دوگانه با عیسی مسیح نشان می‌دهد. اسم خدا ... پدر خداوند ما عیسی مسیح بر انسانیت نجات دهنده تأکید می‌کند. اسم پدر بر الوهیت پسر خدا صحه می‌گذارد. اسم کامل پسر خدا در اینجا داده شده است.

خداوند— یگانه شخصی که حق دارد بر قلب‌ها و زندگی‌ها حکمرانی کند.

عیسی— یگانه شخصی که قومش را از گناهانشان نجات می‌÷دهد.

مسیح— یگانه شخص مسح‌شده‌ی خدا که به آسمان متعال شده است.

از طریق رحمت عظیم خدا بود که ما تولد تازه یافتیم و از طریق برخاستن عیسی مسیح از مردگان خدا ما را از نو تولید نمود. خدا منشأ این نجات است. رحمت عظیم او دلیل نجات است. تولد تازه طبیعت نجات است. امید زنده پاداش امروز برای نجات است. قیام عیسی مسیح بنیان عدالت نجات ماست چنانکه بنیان امید زنده ما نیز هست.

ما به عنوان گناهکاران هیچ امیدی پس از قبر نداشتیم. هیچ چیز به غیر از داوری و عذاب آتشین برای ما در پس مرگ قرار نداشت. ما به عنوان اعضای خلقت اولیه محکوم به مرگ بودیم. ولی در کار رهایی بخش مسیح، خدا بنیان عادلانه‌ای یافت تا بتواند گناهکاران بی‌دین را نجات بخشد و همچنان عادل بماند. مسیح مجازات گناهان ما را پرداخت. خدا کاملاً از قربانی او خرسند شد. ادعا‌های عدالت تحقق یافتند و حالا رحمت می‌توانست بر کسانی که از انجیل اطاعت می‌کنند فرو بریزد. در قیام مسیح، خدا خشنودی کامل خود را از کار رهایی‌بخش پسرش، مسیح نشان داد. قیام، آمین خدا به فریاد تمام شد خداوند بود! همچنین آن قیام برکتی بود برای همه‌ی کسانی که در مسیح می‌میرند تا آنها نیز از مردگان قیام کنند. این امید زنده‌ی ماست _این انتظار که او از آسمان می‌آید تا ما را به خانه‌های آسمانی‌مان ببرد و تا به ابد با مسیح و شبیه او خواهیم بود. میر ( F.B.Meyer ) امید زنده را، «خطی بین حال و آینده» می‌خواند.

۱‌:‏۴ آیات ۴‌،۵ این سیمای نجات را توصیف می‌کند. زمانی که ما تولد تازه می‌یابیم، امید مشخصی از یک میراث آسمانی را دارا می‌باشیم. میراث شامل همه‌ی چیزهایی می‌شود که ایماندار در آسمان برای ابد از آنها لذت می‌برد و همه آنها از طریق مسیح به او می‌رسند (مز ۱۶‌:‏۵). این میراث، بی‌فساد و بی‌آلایش و نا‌پژمرده است‌:‏ (۱) بی‌فساد یعنی هرگز پوسیده، خشک یا تباه نمی‌شود. این میراث نا میرا است. (۲) بی‌آلایش یعنی خود میراث کامل است. هیچ لکه یا عیبی نمی‌تواند خلوص آنرا لکه‌دار کند. این میراث ضدّ گناه است. (۳) ناپژمرده یعنی هرگز از ارزش، جلال و زیبایی آن کم نمی‌شود. این میراث ضدّ زوال است.

برترین ثروت‌های زمینی قابل اطمینان نیستند. گاهی اوقات ارزش یک ملک به خاطرکاهش ارزش آن در بازار به شدت پائین می‌آید. گاهی اوقات وصیت نامه‌ها به طور موفقی بوسیله‌ی کسانی که نامشان در آن نیامده است تصرف می‌شوند. گاهی اوقات مردم به خاطر شرایط قانونی از ارث محروم می‌شوند. ولی این میراث آسمانی تحت تأثیر هیچ‌یک از این تغییرات زمانی نیست و هیچ مشکلی در واگذاری آن به ایماندار وجود نخواهد داشت. این میراث برای فرزند خدا در آسمان کنار گذاشته شده است.

۱‌:‏۵ نه تنها میراث برای مسیحیان کنار گذاشته شده است، بلکه آنها نیز برای آن محروس هستند. در این زندگی یک وارث شاید قبل از تقسیم میراث بمیرد. ولی همان فیض که میراث آسمانی را محروس نگاه می‌دارد ما را نیز برای لذت بردن از آن حفظ می‌کند. برگزیدگی خدا برای قومش هرگز باطل نمی‌شود. همه کسانی‌ که در ازل برگزیده شده‌اند نجات خواهند یافت و حالا برای ابدیت حفظ خواهند شد. ایماندار در مسیح تا ابد ایمن است.

ولی برای امنیت ابدی یک جنبه‌ی انسانی هم مثل جنبه‌ی آسمانی وجود دارد. ما به قوت خدا محروس هستیم-‏ که این یعنی جنبه‌ی آسمانی، ولی این از طریق ایمان است-‏ یعنی جنبه‌ی انسانی. این امر بدین معنا نیست که یک شخص تنها از طریق تجربه ایمان نجات می‌یابد. در جائی که ایمان حقیقی وجود دارد، تداوم وجود دارد. ایمان نجات بخش همیشه دوام دارد.

فرزند خدا به قوت خدا محروس است به ایمان برای نجاتی که مهیا شده‌ است تا در ایام آخر ظاهر شود. این به نجات در مفهوم آینده اشاره دارد. اغلب گفته شده است که سه زمان در رابطه با نجات مفهوم دارند، (۱) یک مسیحی در لحظه‌ای که به نجات‌دهنده برای اولین بار اعتماد می‌کند از مجازات گناه نجات می‌یابد (افس ۲‌:‏۸). (۲) او هر روزه از قدرت گناه نجات می‌یابد و این از طریق اجازه‌ای است که او به نجات دهنده می‌دهد تا در درونش زندگی کند (روم ۵‌:‏۱۰). (۳) او در زمان ربوده شدن برای همیشه از حضور گناه نجات می‌یابد (عبر ۹‌:‏۲۸). بدن او تبدیل یافته و جلال می‌یابد و برای ابد از گناه، بیماری و مرگ آزاد می‌شود. این زمان آینده نجات همچنین شامل زمانی می‌شود که مقدسین به زمین باز‌خواهند گشت تا با مسیح واضحاً نشان دهند که فرزندان خدا هستند (۱یو ۳‌:‏۲).

۱‌:‏۶ ایمانداران به خاطر این امید رهایی از بدن و میراث پر‌شکوه می‌توانند حتی در این سختیهای زمان حاضر نیز وجد نمایند. مسیحیانی که پطرس به ایشان نامه را می‌نویسد، از جفاهایی که به خاطر شهادتشان به مسیح پیش آمده بود رنج می‌بردند. پطرس بدیشان یکی از اعمال متناقض دلپسند مسیحیت را خاطر نشان می‌سازد-‏ وجد در میان غم. از طرفی دیگر، آنها می‌توانند با آگاهی از اینکه سختی‌های زمان حاضر فقط برای لحظه‌ای هستند در حالی که جلال آینده ابدی است (دوم قرنتيان۴‌:‏۱۷) نیز شاد شوند. جوت ( J.H. Jowett ) در تفسیر وجد در زمان غم‌ها و سختی‌های بی‌شمار نوشته است:‏ «من هرگز انتظار یافتن سرچشمه‌ای برای شادی در چنین شرایطی را نداشته‌ام.«‌

۱‌:‏۷ برای مسیحیانی که رنج می‌کشند آرامش بیشتری وجود دارد چونکه رنج‌های آنها بی‌ثمر و بی‌هدف نیست. رنج‌های بی‌دینان فقط در آتش جهنم و عذاب ابدی خواهد بود. این در مورد مسیحیان صدق نمی‌کند. یکی از اهداف سود‌بخش رنج‌های این زندگی برای فرزند خدا آزمایش اصالت ایمان اوست. پطرس ایمان ما را با طلا مقایسه می‌کند. از میان همه موادی که برای انسان شناخته شده هستند، طلا یکی از فاسد نشدنی‌ترین آنهاست. طلا می‌تواند گرمای زیادی را متحمل شود و به نظر قابل نابود کردن نیست. ولی حقیقت اینست که طلا در اثر استفاده، فشار و حرارت نابود می‌شود.

ایمان حقیقی نابود‌نشدنی است. ایماندار شاید دستخوش آزمایش‌ها و سختی‌های شدیدی شود ولی به جای نابودی ایمانش، آنها تبدیل به خوراکی به جهت تغذیه ایمانش می‌شوند. ایوب احتمالاً متحمل سخت‌ترین تباهی‌های بشر در تاریخ دنیا شد ولی هنوز قادر بود بگوید:‏ «اگر مرا بکشد برای او انتظار خواهم کشید.» (ایو ۱۳‌:‏۱۵). سه مرد در کوره بابلی توسط آتش آزموده شدند. آتش، ایمان آنها را واقعی نشان داد. همچنین آتش طناب‌های ایشان را سوزاند و آنها آزاد شدند (دان ۳‌:‏۱۳-‏۲۰). و در حین حضورشان در آتش، با شخصی که «شبیه پسر انسان» بود قدم می‌زدند. اصالت ایمان تنها به وسیله آتش آزموده می‌شود. زمانیکه شرایط حاکم بر زندگی بر طبق مراد هستند، راست است که شخص مسیحی باشد. ولی زمانی که اعتراف عمومی به مسیح باعث جفا و رنج می‌شود، ایمانداران از جمعیت طرد شده و مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. مذهبی که برایش بهایی پرداخت نشود ارزش ندارد. ایمانی که از پرداخت بها سر باز زند قلابی است. این همان نوع ایمانی است که یعقوب تحت عنوان ایمان زبانی خالی محکوم می‌کند.

ایمان اصیل برای تسبیح و جلال و اکرام در حین ظهور عیسی مسیح یافت می‌شود. این به سادگی یعنی که خدا به همه ایماندارانی که در آزمایش ایستادگی کردند پاداش می‌دهد. او ایمان کسانی را می‌ستاید که اگر ‌چه مشکلات آنها را احاطه کرده بود ولی وجد می‌نمودند. او به ایمانداران رنجیده‌ای که قادر به پذیرش مشکلاتشان به عنوان رأی اعتماد به او می‌بودند جلال و اکرام عطا می‌کند.

این قطعی است که عیسی مسیح برای سلطنت به عنوان شاه شاهان و رب‌الارباب به زمین باز می‌گردد، و همه کسانی که دنیا ردشان کرده است واضحاً به عنوان پسران خدا نشان داده می‌شوند. مقایسه نوشته‌های مقدس نشان می‌دهند که پاداش‌ها در مقابل مسند داوری مسیح اعلان شده و این در آسمان پس از ربوده شدن به وقوع می‌پیوندد. ولی نمایش عمومی این پاداش‌ها ظاهراً در زمان ظهور ثانوی مسیح به وقوع خواهند پیوست.

۱‌:‏۸ پطرس حالا از شادی نجاتمان صحبت می‌کند- پذیرش مسیح به واسطه‌ی ایمان. اگر ‌چه ما او را هرگز با چشمان خود ندیده‌ایم او را محبت می‌نمائیم. اگر‌ چه ما الآن او را نمی‌بینیم ولی ایمان داریم که او هست. این طریقی است که به وسیله آن ما به برکتی که به توما عنوان شد می‌رسیم:‏ «خوشا بحال آنان که ندیده ایمان آورند.» (یو ۲۰‌:‏۲۹).

ویلیام لینکلن ( William Lincoln ) می‌نویسد:‏

مردم زیادی راجع به محبت صحبت می‌کنند ولی آزمایش حقیقی محبت به خدا و مسیح اینست که در سختی‌ها می‌گوید- «من لطف و لبخند خدا را از دست نمی‌دهم، پس ترجیح می‌دهم رنج بکشم تا اینکه او را محزون بسازم.» محبت با خشم و لبخند خدا مورد آزمایش قرار می‌گیرد و لبخند خدا مهم‌تر از جایگاهی برتر و عامه‌پسند بر روی دنیا می‌باشد. چنین آزمایشاتی باید برای تمام فرزندان حقیقی خدا پیش آیند؛ این آزمایش‌ها کرباس‌ها را از گندم‌ها جدا می‌سازند. طلا از آتش گذشته و ناخالصی‌هایش پیدا می‌شود.

ما بر او ایمان آورده، وجد می‌نمائیم با خرمی‌ای که نمی‌توان بیان کرد و پر از جلال است. یکی شدن با او از طریق ایمان یعنی ارتباطی ابدی و همیشگی با منشأ همه شادی‌های پاکمان. وجد مسیحی به شرایط زمینی بستگی ندارد بلکه به مسیح زنده و قیام کرده که به دست راست خدا در آسمان نشسته است. چیزی غیر ممکن‌تر از این وجود ندارد که شادی یکی از مقدسین را از او بدزدند و او را از جایگاه جلالش نزد مسیح بربایند. این دو با هم هستند.

۱‌:‏۹ پطرس، حالا با سر‌انجام ایمان سر ‌و‌ کار دارد-‏ نجات جان. نجات بدن مربوط به آینده است؛ این امر در زمان بازگشت مسیح برای مقدسینش به وقوع می‌پیوندد. ولی به محض اینکه ما به مسیح به واسطه‌ی ایمان اعتماد کنیم، نجات جانمان را دریافت می‌کنیم. این کلمه در اینجا به بخش غیر‌مادی انسان اشاره دارد، شخص او جدا از بدنش. این جانی است که از بدنش در زمان مرگ جدا می‌شود. در این متن جان شامل روح می‌شود که به وسیله آن از وجود خدا آگاهی داریم. جان در زمان تولد تازه نجات می‌یابد.

۱‌:‏۱۰ این نجات، محتوای نبوت‌های بسیاری از انبیای عهد عتیق بود. سخنگویان کهن خدا لطف الهی را که ما با وجود عدم لیاقتمان دریافت می‌کنیم پیشگویی کرده بودند. ولی آنها کاملاً آنچه که می‌نوشتند درک نمی‌کردند (به دانیال ۱۲‌:‏۸ نگاه کنید.).

۱‌:‏۱۱ ظاهراً آنها این موارد را درک نمی‌کردند:‏ (۱) هویت شخصی که به عنوان مسیح موعود ظهور خواهد نمود. (۲) زمان ظهور وی. آنها به وسیله روح خدا الهام گرفته و رنج‌های مسیح موعود و جلال‌های زمان آینده او را پیشگویی می‌کردند. ولی آنها درک نمی‌کردند که این دو واقعه باید حداقل به وسیله ۱۹۰۰ سال از هم جدا صورت گیرند. چنانچه معمولاً گفته شده است، آنها دو قله کوه می‌دیدند-‏ الف-‏جلجتا، جائی که مسیح رنج کشید ب-‏زیتون، جائیکه او در جلال باز خواهد گشت. ولی آنها مسافتی که بین اینها وجود دارد را ندیدند یعنی زمان فیض که در آن ما خودمان را قادر به دیدن دو واقعه می‌بینیم، یکی در گذشته و دیگری در آینده و ما نسبت به آن انبیا، تصویر واضح‌تری می‌بینیم.

۱‌:‏۱۲ و بدیشان روح خدا مکشوف کرد که دارند به ما خدمت می‌کنند و به نسلی که هنوز تولد نیافته بود. اگر ‌چه کلام انبیا برای روزگار خودشان مفهوم داشت، آنها مفهوم کامل آن را که در وقایع روزهای آینده تحقق می‌یافت کاملاً درک نمی‌کردند.

البته، این سؤالاتی را برمی‌انگیزاند. آیا انبیای عهد عتیق با حقیقت عادل‌شمردگی بواسطه ایمان آشنا نبودند؟ چه چیزی بود که ایشان راجع به نجات ما درک نمی‌کردند؟ آنها به چه مفهومی به خود بلکه به ما خدمت می‌کردند؟

لینکولن می‌گوید:‏

پری فیض خدا تا زمان آمدن مسیح نمی‌توانست ظاهر شود. خدا می‌توانست گناهکاران را نجات داده و به آسمان ببرد چنانچه قبلاً در مورد خنوخ کرده بود ولی اتحاد با مسیح و همه آنچه که این اتحاد به طور قسمتی شامل می‌شد، نمی‌توانست تا زمانی که مسیح مرد و دوباره برخاست تجربه شود. اوه، خدا این گونه به پسرش حرمت نهاد!

چیزهایی که برای انبیاء پوشیده بود حالا واضح شده‌اند. روح‌القدس از آسمان در زمان پنطیکاست نزول نمود. او رسولان را قوت بخشید تا خبر خوش عیسی ناصری که همان مسیح موعود بوده و هست و اینکه او برای گناهان ما مرد، دفن شد و در روز سوم قیام کرد را موعظه کنند. آنها اعلان کردند که نجات به عنوان هدیه‌ای مجانی از طریق ایمان به مسیح به ما می‌رسد. آنها اظهار داشتند که هدف خدا در طول دوران‌ها این بوده است که ملتی را برای نام خودش جمع کند و اینکه خداوند عیسی به زمین باز خواهد گشت و سلطنت زمین را به دست خواهد گرفت.

برکت بی‌کران ایماندار در این دوران فقط در درک واضح آنچه از انبیاء پوشیده بود نمی‌باشد بلکه همچنین در این حقیقت که فرشتگان نیز مشتاق هستند که در این حقایق نجات نظر کنند. فرشتگان در عهد جدید نیز مثل عهد عتیق جایگاه برجسته‌ای دارند. آنها در ارتباط با تولد مسیح، وسوسه‌های او، رنجه‌ای او در جتسیمانی و قیام او دیده می‌شوند. ولی تا جائی که ما می‌دانیم، برای فرشتگان سقوط کرده هیچ نجاتی وجود ندارد. مسیح نیامد تا برای فرشتگان میانجیگری کند بلکه برای نسل ابراهیم (عبر ۲‌:‏۱۶). کلیسا برای فرشتگان در حکم یک درس است که حکمت خدا را بدیشان می‌آموزد (افس ۳‌:‏۱۰). ولی این برای ایشان نیست تا شادی که نجات پدید می‌آورد درک کنند و بشناسند.

پ) رفتار او در نور جایگاهش (۱‌:‏۱۳ – ۲‌:‏۳)

۱‌:‏۱۳ در اینجا تأکید عوض می‌شود. پطرس با حلالهای نجات ما سر ‌و ‌کار دارد. در این قسمت، او شروع به ارائه ترغیباتی بر پایه چیزهایی که در بالا گفت می‌کند. جوت ( Jowett ) می‌گوید:‏ «درخواست حال حاضر بر پایه مقدمه بشارت است. انگیزه روحانی به وسیله حقایق افضل انجیل خلق می‌شود. نیروی محرکه وظیفه در قلب انجیل متولد می‌شود.»

اول از همه، پطرس به مقدسین اصرار می‌کند تا ذهنی محکم داشته باشند. اصطلاح ذهن محکم نوع خاصی از طرز بیان می‌باشد. در سرزمین‌های شرقی، مردم جامه‌های بلند می‌پوشیدند. زمانی که می‌خواستند تند راه روند یا با عجله بدوند، جامه خود را به وسیله کمربندی محکم‌تر می‌کردند (خر ۱۲‌:‏۱۱). آنها از طریق کشیدن گره، کمر جامه خود را محکم می‌کردند. ولی منظور پطرس از بستن کمر دل‌های خود چیست؟ ایمانداران در حینی که به دنیای فاسد بیرون می‌روند باید از حواس‌پرتی و هراس بپرهیزند و فرار کنند. در زمانهای جفا، همیشه خطر لغزش خوردن و سراسیمه شدن وجود دارد. ذهن محکم در این شرایط قوی، خونسرد، آرام و آماده عمل است.

این امر به وسیله کلمه تشویقی هشیار باشید بیشتر کاربرد پیدا می‌کند. این یعنی خویشتن‌داری در برابر تشنج. روح هشیار ثابت و استوار است.

سپس، به مقدسین اصرار شده است تا ذهن خوش‌بین و آینده‌نگر داشته باشند:‏ امید کامل آن فیضی را که در مکاشفه عیسی مسیح به شما عطا خواهد شد، بدارید. اطمینان از بازگشت مسیح به عنوان انگیزه وادارنده برای تحمل در طوفان‌ها و مصائب زندگی عنوان شده است. مکاشفه عیسی مسیح اصولاً برای اشاره به بازگشت مسیح به زمین با جلال می‌باشد. به هر‌ حال، می‌تواند به زمان ربوده شدن نیز اشاره داشته باشد که مسیح به جهت مقدسینش خواهد آمد.

۱‌:‏۱۴ در آیات ۱۴-‏۱۶ موضوع ذهن مطیع است. فرزندان مطیع (ابنای اطاعت) نباید گناهانی که در زندگی گذشته خود داشته‌اند را مرتکب شوند. حالا که ایشان مسیحی هستند باید زندگی خود را بر طبق الگوی کسی که نامش بر ایشان است بسازند. اگر آنها با جهان بی‌دین همنوائی کنند، شخصیت آسمانی خود را انکار کرده‌اند. کارهایی که ایشان در زمان جهالت خود انجام داده‌اند باید حالا که ایشان به وسیله روح‌القدس منور گشته‌اند کنار گذاشته شوند. شهوات گذشته یعنی گناهانی که آنها در زمان گمراهی‌شان از خدا در آنها سلوک می‌کردند.

۱‌:‏۱۵ بجای تقلید کردن از دنیای بی‌دین با همه مدها و هوس‌هایش، زندگی‌های ما باید شخصیت کسی که ما را دعوت نموده است به تصویر بکشاند. مقدس بودن یعنی به شکل خدا بودن. خدا در همه طریق‌هایش مقدس است. اگر ما بخواهیم مثل او مقدس باشیم، باید در همه آنچه می‌گوییم و انجام می‌دهیم مقدس باشیم. در این زندگی ما هرگز مثل او مقدس نخواهیم بود بلکه باید مقدس باشیم چون او مقدس است.

۱‌:‏۱۶ پطرس سراغ عهد عتیق می‌رود تا ثابت کند که خدا از قومش انتظار دارد که مثل او باشند. در لاویان ۱۱‌:‏۴۴، خداوند گفته است:‏ «مقدس باشید زیرا که من قدوسم.» مسیحیان تجهیز شده‌اند تا به وسیله‌ی روح‌القدس ساکن در ایشان زندگی مقدسی داشته باشند. مقدسین عهد عتیق این کمک و برکت را دارا نبودند. ولی از آنجائی که ما برکات بیشتری از ایشان داریم، مسئولیت بیشتری نیز داریم. آیه‌ای که پطرس از لاویان نقل قول می‌کند در عهد جدید مفهوم تازه‌ای پیدا می‌کند. این تفاوت بین سنتی و حیاتی است. تقدس، آرمان خدا در عهد عتیق بود. این تقدس به وسیله آمدن روح‌القدس، روح راستی کیفیت همیشگی یافته است.

۱‌:‏۱۷ ما نه فقط به تقدس ترغیب شده‌ایم بلکه همچنین به داشتن ذهن محترم. این یعنی ترس از روی احترام و درک عمیق از اینکه خدا چگونه شخصی است. این به طور خاص یعنی درک اینکه آن کسی که ما پدر می‌خوانیم همان است که فرزندانش را بر حسب اعمالشان داوری می‌کند. به همان اندازه‌ای که ما از وسعت آگاهی و دقت داوری او اطلاع می‌یابیم، باید در ترس حاکی از احترام از نارضایتی او به سر بریم. پدر فرزندان خودش را در این زندگی داوری می‌کند؛ او داوری گناهان را به خداوند عیسی سپرده است (یو ۵‌:‏۲۲).

لینکولن ( Lincoln ) می‌نویسد:‏ «او را پائین را می‌بیند و همه را در نظر دارد، اگر چه راستی و امانت باشد، هوشیاری ذهن و آرزوی قلبی برای خشنودی او فرقی ندارد. پدر همه چیز را می‌بیند.»

ما باید هنگام غربت خود را با ترس صرف نماییم. مسیحیان در این دنیا در خانه نمی‌باشند. ما در سرزمینی غریبه زندگی می‌کنیم در تبعید از آسمان. ما نباید طوری در اینجا ساکن شویم که گویی سکونتمان ابدی است . نباید رفتاری داشته باشیم که نشان دهد در این جهان باقی خواهیم ماند. ما باید همیشه سرنوشت آسمانی‌مان را به یاد داشته باشیم و به عنوان شهروندان آسمان و مثل ایشان رفتار کنیم.

۱‌:‏۱۸ ایمانداران قبل از تغییر گرایششان با بقیه دنیا تفاوتی نداشتند. قدمها و سخنان ایشان به پوچی و ابتذالی بود که انسان‌های اطرافشان داشتند. روزهای بی‌ایمانی ایشان به عنوان«سیرت باطلی که از پدران خود یافته‌اید»، توصیف شده است. ولی آنها از حضور عبث این سیرت به واسطه معامله بزرگی خریده شدند. آنها از بندگی جهان به وسیله پرداخت مبلغ گزافی نجات یافتند. آیا این مبلغ به وسیله نقره یا طلا پرداخت شد تا آنها آزاد شوند؟ (خر ۳۰‌:‏۱۵)

۱‌:‏۱۹ نه، این به وسیله خون گران‌بهای مسیح بود-‏ مانند خون بره بی‌عیب و بی‌داغ. مسیح بره بی‌عیب و بی‌داغ بود یعنی از هر جهت کامل، چه درونی و چه ظاهری. اگر ایمانداری وسوسه شود تا به لذات و هوس‌های دنیوی بازگردد و مدها و معیارهای آن را بپذیرد، باید به یاد بیاورد که مسیح خونش را برای آزادی وی از آن گونه زندگی ریخته است. بازگشتن به دنیا پشت کردن به صلیب است. و حتی چیزی بیش از آن-‏ این بی‌وفائی عمدی نسبت به نجات دهنده می‌باشد.

«به عظمت قربانی که برای گناهان عظیمتان گذرانیده شد نگاه کنید. سپس تصمیم خواهید گرفت که تا به ابد همراه پسر خدا که جان گران‌بهایش را فدا نمود بمانید.»

۱‌:‏۲۰ کار مسیح برای ما چاره‌اندیشی خدا پس از انجام آن نبود. رهاننده می‌بایست بر طبق سرنوشتی که خدا پیش از بنیاد عالم رقم زده بود می‌مرد. ولی در پایان زمانها که یعنی پایان عصر شریعت، او از آسمان ظاهر شد تا ما را از طریق گذشته زندگی خود برهاند. لینکولن تفسیر می‌کند:‏ «در این زمان‌های آخر-‏ تاریخ اخلاقی جهان بر روی صلیب مسیح به پایان می‌رسد. تاریخ اخلاقی خود را به طور کامل عیان کرد و به حضور خدا بازگشت.«

پطرس این ملاحظات را اضافه می‌کند تا به ما اهمیت عمیق‌تری از نظام جهانی که مسیح مرد تا ما را از آن آزاد سازد نشان دهد. ما در جهان هستیم ولی نه از آن. ما نباید خود را نسبت به انسان‌های گناهکار قرنتینه کنیم بلکه انجیل را بدیشان برسانیم. ولی در ارتباط و رفتار با ایشان نباید هرگز در گناهانشان سهیم شویم. ما باید به وسیله زندگی‌هایمان نشان دهیم که فرزندان خدا هستیم. از لحظه‌ای که ما شبیه دنیا شویم، شهادتمان تضعیف می‌شود. هیچ انگیزه‌ای برای انجام اعمال دنیوی برای یک ایماندار وجود ندارد. بی‌ایمانان باید تغییر را در زندگی ما ببینند-‏ تغییر در جهت بهتر شدن زندگیمان.

۱‌:‏۲۱ وفاداری به خداوند عیسی به وسیله این حقیقت که ما از طریق او به خدا ایمان آورده‌ایم بیشتر مورد بازخواست قرار می‌گیرد. او یگانه شخصی است که قلب پدر را به ما مکشوف کرد. چنانچه والستون ( W.T.P. Wolston ) می‌گوید:‏ «به وسیله شریعت، خلقت و مشیت الهی نیست که انسان خدا را می‌شناسد بلکه به وسیله مسیح». پدر به وسیله قیام مسیح از مردگان و حرمت نهادن او در نشاندن وی به دست راست خویش در آسمان رضایت کامل خود را از کار رهایی بخش مسیح نشان داد. نتیجه‌ی همه اینها این‌است که ایمان و امید ما به خدا باشد. در اوست و نه نظام شریر جهان حاضر که ما حیات و حرکت و وجود داریم.

۱‌:‏۲۲ حالا پطرس رسول خوانندگان خود را تشویق می‌کند تا ذهنی بامحبت داشته باشند (۱‌:‏۲۲ – ۲‌:‏۳). اول او تولد تازه را توصیف و اشاره می‌کند که یکی از تغییراتی که تولد تازه بوجود می‌آورد محبت برادرانه است (۱‌:‏۲۲ الف). سپس او لزوم محبت کردن را مطرح می‌سازد (۱‌:‏۲۲ ب). دوباره او به تولد تازه رجوع نموده و خصوصاً به بذری که این تولد تازه به وسیله آن رشد می‌کند-‏ کلام خدا (۱‌:‏۲۳-‏۲۵). و باری دیگر او بر لزوم آرامی کسانی که کلام را دریافت کرده‌اند تأکید می‌کند (۲‌:‏۱-‏۳).

در ۱‌:‏۲۲ الف، پطرس اول تولد تازه را توصیف می‌کند:‏ از آنجائی که نفسهای خود را طاهر ساخته‌اید ... . ما البته این را درک می‌کنیم که منظور پطرس این است که خدا جان‌های ما را که نجات یافته‌ایم طاهر می‌سازد؛ در مفهوم صریح، ما قدرت پاکی شخصی نداریم. ولی در این طریقه سخنوری کسانی که تجربه پاکی را دارند می‌گویند که پس از ایمان آوردن آن را کسب کرده‌اند.

مفهومی که در این پاکی استعمال شده، اطاعت راستی است. این دومین باری است که پطرس ایمان نجات بخش را به عنوان عملی از اطاعت نام می‌بردند (۱‌:‏۲ را نگاه کنید.). پولس رسول در رومیان دو بار از عبارت «اطاعت ایمان» استفاده کرد. ما در تفکر خود نباید سعی کنیم ایمان و اطاعت را جدا بسازیم. ایمان حقیقی، اطاعتی حقیقی است. این فقط می‌تواند از طریق روح صورت بگیرد.

یکی از اهداف تولد تازه، محبت برادرانه بی‌ریا می‌باشد. ما در مفهوم واقعی برای محبت به دیگر مسیحیان نجات یافته‌ایم. ما به وسیله این محبت، از موت گذشته داخل حیات می‌شویم (۱یو ۳‌:‏۱۴) و به وسیله این محبت، جهان می‌داند که نا شاگردان خداوند عیسی هستیم (یو ۱۳‌:‏۲۵).

پس این ترغیبات به طور معمول ادامه می‌یابند-‏ محبت برادرانه بی‌ریا داشته باشید. این یکی از مثال‌های عهد جدید است که در آن اصل به یک دستور تبدیل می‌شود. اعلان اینست:‏ «چون نفس‌های خود را به اطاعت راستی طاهر ساخته‌اید تا محبت برادرانه بی‌ریا داشته باشید... .» و دستور این می‌باشد:‏ «پس یکدیگر را از دل به شدت محبت بنمایید.» اصلی جایگاهی، اصل کاربردی را شکل می‌دهد. محبت ما باید گرم، از صمیم دل و با همه قوت،.

ترغیب برای محبت به یکدیگر خصوصاً برای مردمی اشتیاق و خلوص باشد بود که تحت جفا قرار داشتند چونکه همه می‌دانند:‏ «در شرایط سخت، مخالفت بدیهی تقارن مشابهی دارد.»

۱‌:‏۲۳ مجدداً پطرس خوانندگانش را به تولد تازه‌شان برمی‌گرداند و این بار به بذر آن که کلام خداست. ترغیباتی که در ۲‌:‏۱-‏۳ آمده‌اند بر این پایه قرار دارند.

تولد تازه از بذر فانی پدید نمی‌آید یعنی از همان طریقی که تولد جسمانی صورت می‌گیرد نیست. زندگی انسان از تخمی بوجود می‌آید اگر او قوانین جسمانی خاصی را رعایت کند. زندگی جسمانی که بوجود می‌آید به کیفیت همان تخمی است که از آن منشأ گرفته است؛ این زندگی جسمانی ماهیتی فانی دارد. تولد تازه از طریق کلام خدا پدید می‌آید. وقتی انسانی انجیل را می‌خواند یا می‌شنود و از گناهانش توبه کرده و متقاعد می‌شود که مسیح تنها نجات‌دهنده است و نجات او برای وی کافی است به سوی خدا تغییر گرایش پیدا می‌کند. هیچ‌کس نمی‌تواند جدا از این طریق یعنی کلام غیرفانی خدا نجات بیابد.

ریدات ( Samuel Ridout) به کتاب‌مقدس عددی توجه می‌کند:‏

ما سه چیز غیر‌فانی در این باب داریم — میراث غیر‌فانی (آیه ۴)، نجات غیر‌فانی (آیات ۱۸،۱۹) و کلام غیر‌فانی که توسط آن متولد می‌شویم (آیه ۲۳). پس ما طبیعتی داریم که بی‌آلایش می‌باشد و برای لذت بردنمان از میراثی بی‌آلایش و بر پایه نجاتی که هرگز ارزش خود را از دست نمی* ۱#دهد بنا شده است.

کلام خدا زنده و تا ابدالآباد باقی است. اگر زمین و آسمان زایل شود، کلام خدا باقی می‌ماند. این کلام تا ابد در آسمان‌ها ساکن است. و حیاتی که این کلام پدید می‌آورد نیز ابدی است. آنانی که از طریق کلام تولد تازه می‌یابند ذات ابدی آن کلام را نیز بر‌خود می‌گیرند.

در تولد انسانی، تخمی که جنین از آن پدید می‌آید منشأ همه خصوصیات بچه است. آنچه که سر‌انجام آن بچه خواهد بود به وسیله آن تخم مشخص می‌شود. برای اهداف ما تا همین‌جا کافی است که اضافه کنیم به همان میزانی که تخم انسانی فانی است، حیات انسانی نیز در نتیجه آن فانی می‌باشد.

۱‌:‏۲۴ ذات فانی طبیعت انسانی به وسیله نقل قولی از اشعیا ۴۰‌:‏۶،‌۷ مورد تأکید قرار گرفته است. زندگی انسان مثل گیاهی در گذر است. زیبایی جسمانی مثل گل‌هایی که بر زمین می‌رویند زود‌گذر است. گیاه پژمرده می‌شود و گلش می‌ریزد و می‌میرد.

۱‌:‏۲۵ برخلاف آن، کلام خداوند تا ابدالآباد باقی است (اش ۴۰‌:‏۸). بنابراین، زندگی تازه ایماندار نیز به همان میزان غیر‌فانی است. کلمه غیر‌فانی پیام خبر خوشی است که به خوانندگان پطرس بشارت داده شد و باعث شد آنها تولد تازه بیابند. این کلمه غیر‌فانی منشأ حیات ابدی ایشان بود.

اولپترس

فصل   ۱

۱  پطرُس، رسول عیسی مسیح، به غریبانی که پراکنده‌اند در پُنطُسْ و غَلاطیه و قَپَّدوقیه و آسیا و بطانیه؛

۲  برگزیدگان برحسب علم سابق خدای پدر، به تقدیس روح برای اطاعت و پاشیدن خون عیسی مسیح. فیض و سلامتی بر شما افزون باد.

۳  متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح که بحسب رحمت عظیم خود ما را بوساطت برخاستنِ عیسی مسیح از مردگان از نو تولید نمود برای امید زنده،

۴  بجهت میراث بی‌فساد و بی‌آلایش و ناپژمرده که نگاه داشته شده است در آسمان برای شما؛

۵  که به قوّت خدا محروس هستید به ایمان برای نجاتی که مهیّا شده است تا در ایّام آخر ظاهر شود.

۶  و در آن وجد می‌نمایید، هرچند در حال، اندکی از راه ضرورت در تجربه‌های گوناگون محزون شده‌اید،

۷  تا آزمایشِ ایمانِ شما، که از طلای فانی با آزموده شدن در آتش، گرانبهاتر است، برای تسبیح و جلال و اکرام یافت شود در حین ظهور عیسی مسیح:

۸  که او را اگرچه ندیده‌اید محبّت می‌نمایید و الآن اگرچه او را نمی‌بینید؛ لکن بر او ایمان آورده، وجد می‌نمایید با خرّمیای که نمی‌توان بیان کرد و پر از جلال است:

۹  و انجام ایمان خود، یعنی نجاتِ جانِ خویش را می‌یابید.

۱۰  که دربارهٔ این نجات، انبیایی که از فیضی که برای شما مقرّر بود، اِخبار نمودند، تفتیش و تفحّص می‌کردند

۱۱  و دریافت می‌نمودند که کدام و چگونه زمان است که روح مسیح که در ایشان بود از آن خبر می‌داد، چون از زحماتی که برای مسیح مقرّر بود، و جلالهایی که بعد از آنها خواهد بود، شهادت می‌داد؛

۱۲  و بدیشان مکشوف شد، که نه به خود، بلکه به ما خدمت می‌کردند، در آن اموری که شما اکنون از آنها خبر یافته‌اید از کسانی که به روح‌القدس که از آسمان فرستاده شده است، بشارت داده‌اند و فرشتگان نیز مشتاق هستند که در آنها نظر کنند.

۱۳  لهٰذا، کمر دلهای خود را ببندید و هشیار شده، امید کامل آن فیضی را که در مکاشفه عیسی مسیح به شما عطا خواهد شد، بدارید.

۱۴  و چون ابنای اطاعت هستید، مشابه مشوید بدان شهواتی که در ایّام جهالت می‌داشتید،

۱۵  بلکه مثل آن قدّوس که شما را خوانده است، خودِ شما نیز در هر سیرت، مقدّس باشید؛

۱۶  زیرا مکتوب است، مقدّس باشید زیرا که من قدّوسم.

۱۷  و چون او را پدر می‌خوانید که بدون ظاهربینی برحسب اعمال هرکس داوری می‌نماید، پس هنگام غربت خود را با ترس صرف نمایید.

۱۸  زیرا می‌دانید که خریده شده‌اید از سیرتِ باطلی که از پدران خود یافته‌اید، نه به چیزهای فانی مثل نقره و طلا،

۱۹  بلکه به خون گرانبها، چون خون برّهٔ بی‌عیب و بی‌داغ، یعنی خون مسیح،

۲۰  که پیش از بنیاد عالم معیّن شد، لکن در زمان آخر برای شما ظاهر گردید،

۲۱  که بوساطت او شما بر آن خدایی که او را از مردگان برخیزانید و او را جلال داد، ایمان آورده‌اید، تا ایمان و امید شما بر خدا باشد.

۲۲  چون نَفْسهای خود را به اطاعت راستی طاهر ساخته‌اید تا محبّت برادرانهٔ بی‌ریا داشته باشید، پس یکدیگر را از دل به شدّت محبّت بنمایید،

۲۳  از آنرو که تولّد تازه یافتید، نه از تخم فانی بلکه از غیرفانی، یعنی به کلام خدا که زنده و تا ابدالآباد باقی است.

۲۴  زیرا که، هر بشری مانند گیاه است و تمام جلال او چون گُل گیاه. گیاه پژمرده شد و گُلش ریخت:

۲۵  لکن کلمه خدا تا ابدالآباد باقی است. و این است آن کلامی که به شما بشارت داده شده است.