View of Acropolis

ب:‏ بازنگری پولس به خدمت، پیغام و رفتارش در تسالونیکی (۲:‏۱-‏۱۲)

۲:‏۱ . در قسمت پایانی ۱:‏۵، پولس بطور خلاصه شخصیت و رفتار خود را اظهار داشت حالا، او وارد جزئیات خدمت، پیغام و زندگیش می‏‌شود.

نکته در اینجاست که خدمت عمده‌ی یک مسیحی، خدمت به اشخاص است. آنچه که ما هستیم بسیار مهمتر است از هر آنچه که می‏‌گوییم.تأثیر ناآگاهانه‌ی ما بیشتر از تأثیر آگاهانه‌ی مان شنیده می‌شود. جیمز دنی گفته است:‏

شخصیت یک مسیحی اهمیتی حیاتی در کارش دارد. در دیگر دعوتها، یک انسان می‌‏تواند پیش برود، و مهم نیست که شخصیت او چیست؛ ولی یک مسیحی اگر شخصیت خود را از دست بدهد همه چیز را از دست داده است.

مبشر شهید، جیم الیوت در دفتر خاطرات خود نوشته است:‏

در کار روحانی، شخصیت یک شخص باید با کیفیت کارش بخواند. شیلی و بایرون از لحاظ اخلاقی در سطح بالایی قار دارند و هنوز اشعار خوبی می‌‏سرایند. و اگر شهوانی است و هنوز موسیقی خوبی می‌‏نوازند ولی نمی‏‌تواند کاری برای خدا انجام دهد. پولس می‌‏تواند به شخصیت خود اشاره کند و مفهوم آنچه که داشت در مورد زندگی به تسالونیکیان اشاره دارد. پولس به تسالونیکی رفت و زندگی را ظاهر نمود که مثالی حتی پیش از آنچه که موعظه نموده بود را عیان ساخت؛ او از مثال گذشت و به اثبات رسید. مهم نیست که کار در ملکوت چقدر پست باشد؛ به شخصیت اخلاقی کارگر نگاه کنید.

شاید در این آیات پولس رسول دارد از خودش بر ضد یهودیت‌‏های دروغین نقادان دفاع می‏‌کند. به هر حال، او اول به تسالونیکیان خاطر نشان می‏‌سازد که خدمت او موفق بوده است. آنها خودشان شهادت می‌دهند که کار او ثمره‌بخش بوده است.آنها می‌‏دانستند که ورود او در میان ایشان باطل نبوده است. آنها خودشان تغییر گرایش داده و تولد تازه یافته بودند.

۲:‏۲ . سپس او اظهار می‏‌دارد که خدمتش دلیرانه نیز بوده است. مخالفت تلخ و رفتار ظالمانه بر ضد او در فیلپی، که شامل زندانی شدنش به همراه سیلاس می‏‌شد، او را نترسانده بود. او به تسالونیکی رفت و در آنجا بوسیله‌ی شجاعتی که فقط خدا می‏‌تواند عطا کند، انجیل را با جد و جهد شدید موعظه نمود. یک شخص تنومند می‌‏تواند دلایل الهیاتی زیادی برای اینکه خدا او را برای خدمت بیشتر به شنوندگان دعوت کند داشته باشد ولی پولس نه! او پیغام را بی‌‏‏ترس و بدون توجه به مخالفتهای شدید موعظه می‌‏نمود و این نتیجه‌ی مستقیم پُری روح‏‌القدس بود.

۲:‏۳ . نصیحت پولس رسول برای ایمان آوردن به انجیل در منشأ نصایح او از تعالیم غلط سرچشمه نمی‏‌گرفت بلکه از حقایق خدا. انگیزه‏‌های او، بدون داشتن انتظار به تسالونیکیان نگاه می‏‌کرد و در پی نیکویی ایشان بود و نه آرزویی پنهان و ناخالص. روش او ترسیم هوشیارانه برای فریب دادن انسانها نبود؛ ظاهراً، دشمنان او به وی تهمت ناراستی، شهوترانی و نیرنگ می‌‏زدند.

۲:‏۴ . برای پولس خدمت یک نظارت مقدس بود. او یک ناظر بود که بوسیله‌ ی خدا بر کا گماشته شده بود و انجیل گنجینه‌‏ای گرانبها بود که بوسیله‌ی خدا به او داده شده بود. مسئولیت او خشنود ساختن خدا بوسیله اعلان وفادارانه پیغام بود و اصلاً برای او مهم نبود که عکس‌‏العمل انسانها چه خواهد بود. برای او واضح بود که وی نمی‌‏تواند هم خدا و هم انسان را راضی بسازد، پس او برگزیده بود تا خدا را خشنود سازد که دلها را می*۱ #‏آزماید و سپس بر طبق آن پاداش می‌‏دهد.

یک ناظر متعهد است آن کسی را که به او اجرت می‌‏دهد خشنود سازد. واعظین شاید گاهی اوقات وسوسه شوند تا همه‌ی حقیقت را بازگو نکنند و این بخاطر ترس ایشان از کسانی باشد که آنها را حمایت می‏‌کنند. ولی خدا، آقا و سرور می‌‏باشد و او می‏‌داند که چه موقع پیغام آبکی یا تحریف شده است.

۲:‏۵ . در آیات ۵ـ۱۲ پولس رفتارش در تسالونیکیه را شرح می‌‏دهد؛ او با رفتارش برای همه‌ی خادمین مسیح الگویی با ارزش بر جای گذاشت.

اولاً، او هرگز بخاطر گرفتن نتیجه، سر تعظیم فرود نیاورد. کلام او راست و شفاف بود و انگیزه‏‌های او عاری از ریاکاری بودند.

دوماً، او هرگز از کار خداوند به عنوان یک خرقه برای پوشیدن یا مخفی کردن آرزوهایش بجهت ثروتمند شدن استفاده ننمود. خدمت او برای طمع نبود.

او برای رد هرگونه تهمتی، به مقدسین توضیح می‌‏داد ولی برای رد هرگونه نظرِ طمعکاری، به خدا توضیح می‏‌داد که تنها کسی است که عارف قلوب می‌‏باشد.

۲:‏۶ در اینجا ما به بینش عمیق‌‏تری نسبت به این مرد بزرگ خدا دست می‏‌یابیم. به عنوان رسول مسیح، او و دیگر همکارانش حق داشتند تا از لحاظ مالی (در اینجا بزرگی آمده است) از جانب تسالونیکیان حمایت شوند، ولی ایشان تصمیم گرفتند باری بر ایشان ننهند پس روز و شب برای رفع احتیاجات خود کاری می‌‏کردند. در قرنتس، داستان طور دیگری بود. در آنجا پولس چنان کار می‌‏کرد که منتقدین هیچ بهانه‌‏ای برای تهمت زدن به او راجع به موعظه کردن برای پول نداشتند. در تسالونیکی، او کار می‌‏‏کرد چون مقدسین فقیر و تحت جفا بودند، و او نمی‏‌خواست باری بر دوش آنها اضافه کند.

۲:‏۷ بجای سروری کردن بر میراث خدا، او در میان آنها به ملایمت بسر برده و مثل دایه‏ای که اطفال خود را می‌ ‏پرورد بود. پولس فهمیده بود که این نوایمانان نیاز به پرستاری دارند و خدمت خود را با نگرانی مثل یک دایه بجهت ایشان به انجام رسانیده بود.

۲:‏۸ نگرانی و توجه او نسبت بدیشان بسیار عمیق بود، او مشتاق بود که با ایشان شریک شود تا اینکه از آنها بگیرد. او نه تنها مایل بود انجیل خدا را بدیشان دهد بلکه راضی بود جانش را نیز بخاطر ایشان فدا کند. او، تسالونیکیان را دوست داشت، و محبت، بها دارد. او مثل آقایش نیامده بود تا مخدوم شود، بلکه تا خدمت کند و جانش را در راه بسیاری فدا سازد (مرقس۱۰:‏۴۵).

۲:‏۹ شهادت دیگری از فروتنی پولس در اینجا مشاهده می‏‌شود:‏ ما او را در کار خیمه‌‏دوزی مشاهده می‌‏کنیم چون او با این کار می‌‏توانست مخارج زندگی خود را تأمین کند تا بتواند مردم را بدون نهادن باری بر دوششان خدمت کند. اگر چه این درست است که واعظ انجیل حقِ استفاده از حمایت مالی دیگر مسیحیان را دارد، ولی این امر ستودنی است که او از حق گذشته و اگر ضرورتی داشته است باز هم باری بر دوشِ کسی نگذاشته است. یک خادم حقیقی مسیح موعظه انجیل را ادامه می‌‏دهد اگر چه برای کاری که انجام می‌‏دهد پولی دریافت نکند. عبارت محنت و مشقّت و شب و روز توجه کنید. انجیل حتّی برای تسالونیکیان، سکّه‌‏ای خرج نداشت ولی برای پولس بسیار گران تمام شد.

۲:‏۱۰ ایمانداران می‌توانستند شهادت بدهند که الگوی رفتارِ پولس در قبال ایشان چگونه بوده است. مقدس یعنی جدا شده برای خدا از گناه. در رفتار و شخصیت خود عادل بود. او در برابر خدا و انسانها بی‌‏عیب بود. بهترین موعظه، یک زندگی مقدس است و پولس واعظ بزرگی بود. او مثل دیگر واعظان نبود که فنِ سخنوریِ آنها از رفتارشان بهتر است؛ وقتی که او بر بالای منبر می‌‏رفت، مردم آرزو می‌‏کردند که هرگز از آن پایین نیاید ولی وقتی که از منبر پایین می‌‏آمد، آنها آرزو داشتند که دیگر او به بالای منبر نرود!

۲:‏۱۱ . در آیه‌ی ۷، او خودش را با یک دایه مقایسه نمود؛ حالا او خودش را به شباهت یک پدر دلسوز می‌‏بیند. تشبیه قبلی محبت و دلسوزی او را نشان داد و آخری حکمت و نصیحت. او مثل یک پدر، ایشان را برای داشتن یک زندگی مقدس نصیحت کرده بود و ایشان را تشویق و ترغیب کرده بود که به رغم جفاها، به خداوند توکل کنند و شهادت می‌‏داد که برکت اطاعت از اراده‌ی خدا و کلامش چیست.

۲:‏۱۲ هدفِ خدمتِ پولس این بود که مقدسین بطور شایسته خدایی که ایشان را به ملکوت و جلال خود دعوت کرده است رفتار کنند.

ما برای خودِ خدا یا جایگاهمان در آسمان نالایق هستیم؛ تنها لیاقتی که ما داریم در خداوند عیسی مسیح یافت می‌‏شود. ولی به عنوان فرزندان خدا، از ما انتظار می‌‏رود که به شایستگی دعوت خود رفتار کنیم. ما می‌‏توانیم این را بوسیله‌ی تسلیم کردن خود به هدایت روح‌‏القدس بوسیله اعتراف کردن و ترک کردن گناهان در زندگیمان به طور مداوم انجام دهیم.

همه‌ی کسانی که نجات می‏‌یابند، شهروندان ملکوت خدا هستند. در زمان حاضر ملکوت نادیدنی است و پادشاه غایب می‌‏باشد. ولی اخلاقیات و تعالیم اخلاقی ملکوت امروزه وجود دارند. وقتی که خداوند عیسی برای سلطنت باز گردد، ملکوت از آن پس در شکل مرئی خود ظاهر شده و ما در جلال پادشاه در آن روز سهیم خواهیم شد.

پ:‏ بازنگری عکس‌‏العمل تسالونیکیان در قبال انجیل (۲:‏۱۳-‏۱۶)

۲:‏۱۳ حالا پولس رسول محتوای دیگری را که در ۵:‏۱ آورده بود بر می‏‌گزیند و آن عکس‌‏العمل تسالونیکیان به موعظه‌ی انجیل است. وقتی که ایشان پیغام را دریافت نمودند، آن را کلام انسانی نیافتند بلکه به عنوان کلام خدا پذیرفتند. ترجمه‌ی گینگ جیمز ( King James Version ) این را واضحاً بیان می‏‌کند:‏

و از این جهت ما نیز دائماً خدا را شکر می ‌‏کنیم که چون کلام خدا را که از ما شنیده بودید، یافتید، آن را کلام انسانی نپذیرفتید، بلکه چنانچه فی‌ ‏الحقیقته است، کلام خدا که در شما که ایماندار هستنید عمل می‏‌کند.

پولس عمیقاً بجهت پذیرش پیغام توسط ایشان شکرگزار است. این نمونه‌ی دیگری از فروتنی اوست. اکثریت ما می‌‏خواهیم دیگران باور کنند که آنچه ما می‏‌گوییم به سادگی همانست که می‏‌گوییم، ولی کلام انسانی ایمانی متزلزل پدید می‌‏آورد. فقط به خدا می‏‌توان کاملاً اعتماد کرد و فقط زمانی به کلام او اعتماد شده است که نتیجه‌ی آن اعتماد در قلبها و زندگی‌‏ها دیده شود. این همان چیزی است که برای تسالونیکیان اتفاق افتادـ کلام خدا فی‌‏الحقیقه در زندگی آنها عمل می ‌نمود چون آنها باور داشته که این کلام خداست. والتر اسکات نوشته است:‏

کلام اوـ کتاب‌مقدس ـ الهامی است، یا دَمِ خداست و همه‌ی کتابهایی که در خود دارد و قسمتهایی که بطور اصیل نوشته شده‏‌اند، همه‌ی آنها کلام خدا هستند. این تنها اقتدار ما در همه چیز می‌‏باشد و در همه‌ی شرایط و در همه‌ی زمانها. نسلی لازم است که از کلام خدا به لرزه در آیند. این نمودار زندگی؛ هدایت ما، نور ما، امنیت اخلاقی ما. خدا را شکر برای ندای مقدسش.

۲:‏۱۴ کتاب‌‏مقدس چه نتایجی در زندگیهای این ایمانداران داشته است؟ آنها نه فقط نجات یافتند؛ قادر شدند تا در برابر جفاها طاقت فرسا، مقاوت کنند. این شهادت خوبی برای تغییر گرایش ایشان بود. آنها بوسیله‌ی صبر و تحمل خود، به کلیساهایی که در یهودیه می‌‏باشند اقتدا نمودند. تنها تفاوت این دو کلیسا در این امر بود که تسالونیکیان از دستان دولتهای غیر یهودی خود زحمت می‌‏دیدند در حالیکه ایمانداران در یهودیه بوسیله‌ی یهودیان مورد جفا قرار می‌‏گرفتند.

۲:‏۱۵ پولس در این تصویری که از یهودیان نشان می‌‏دهد آنها را لایق محکومیت بخاطر مخالفت با انجیل می‏‌داند. و چه کسی بهتر از او می‌‏داند؟ قبلاً او رهبر یهودیانی بود که سعی داشتند مانع ایمان مسیحی شوند. پس از تغییر گرایش خود نیز داشت لبه‌ی تیز شمشیر جفای ایشان را احساس می‌‏کرد.

بزرگترین گناه یهودیان، کُشتن خداوند عیسی بود. اگر چه عمل مصلوب کردن بوسیله‌ی رومیان انجام شد، ولی این یهودیان بودند که رومیان را تحریک به انجام این کار کردند. این به یک روند معمولی در طی قرنها برای آنها تبدیل شده بود که به انبیای خدا جفا برسانند (متی۲۱:‏۳۳-‏۳۹).

در تاریخ مسیحیت، آنها به پولس و دیگر رسولان جفا رسانیده و به اشتیاه فکر می‏‌کردند که با این کار خدا را خشنود می‌‏سازند. اعمال ایشان در نظر او ناپسند بود و آنها خویشتن را با جمیع مردم مخالف نموده بودند.

۲:‏۱۶ ایشان نه تنها انجیل را رد کردند بلکه مصمم بودند تا پولس و همکارانش را از موعظه‌ی پیغام انجیل به امّت‏‌ها باز دارند. هیچ چیز نمی‌‏توانست بیش از این، آنها را خشمگین سازد که بشنوند امّت‏‌ها می‏‌توانند از همان طریقی که یهودیان می‌‏توانند، نجات بیابند.

آنها در ضدّیت خود با اراده‌ی خدا، راه پدران خود را ادامه می‌‏دادند:‏ همیشه گناهان خود را لبریز می*۱ #‏کنند. همچنین است که گوئی آنها مصمم بودند کاسه‌ی گناهان خود را همیشه پُر نگه دارند.

ولی حکم مجازات ایشان اعلان شده بود، منتهای غضب، ایشان را فرو گرفته بود. پولس معلوم نمی‌‏کند که منظورش از غضب چیست. شاید این یک جمله‌ی عمومی برای اعلان مجازات به عنوان نتیجه‌ی کمال گناه بوده است. ما می‌‏دانیم که بعد از ۲۰ سال (۷۰میلادی)، اورشلیم خراب شده و یهودیانی که نجات یافتند در جهان پخش شدند.

در متن این چنین، بعضی این نظریه را مطرح می‌‏کنند که پولس یک ضدّ یهودی بوده و عهدجدید یک کتاب ضدّ یهودیست. حقیقت این است که پولس، محبت عمیقی برای هموطنان خود داشت که یهودی بودند و حتی راضی می‌‏بود که خود از مسیح محروم شود در او برادرانش که در این یهنی نجات ایشان (رومیان ۱:‏۹ـ۳). اگر چه خدمت او اصولاً به امتّ‌‏ها بود، هرگز بار خود برای بشارت به یهودیان را فراموش نمی‌‏کرد؛ بعضی وقتها این بار به نظر می‌‏آمد که حتی در مأموریت اصلیش نیز ادامه می‌‏یافت.

آنچه که پولس رسول راجع به رهبران یهود در اینجا می‌‏گوید یک حقیقت تاریخی است و نه نظریات شخصی. ما باید به یاد داشته باشیم که خدا او را وا داشت تا اینها را بنویسد. ضدّ یهودی بودن یک فرهنگ غیر مسیحی است نمی‏‌تواند در هیچ شرایطی عادلانه باشد. ولی گفته اینکه یک قوم یهود بوسیله‌ی خدا بخاطر مرگ پسرش محکوم و مجازات شده‌اند، ضدّ یهودی‏‌گری نمی‌‏باشد (اعمال رسولان ۲:‏۲۳)، درست چنانچه امتّ‌‏ها نیز به سهم خود مسئول بودند (اول قرنتيان۲:‏۸).

ت:‏ توضیح پولس برای عدم بازگشت به تسالونیکیه (۲:‏۱۷-‏۲۰)

۲:‏۱۷ در چهار آیه‌ی بعدی، پولس رسول دلیل عدم بازگشت خود به تسالونیکیه را توضیح می‌‏دهد. شاید منتقدین به او تهمت ترسوئی زده بودند.

پولس اولاً واضح می‌‏سازد که جدائی او فقط در ظاهر است. عبارت از شما مهجور شدیم یعنی که آنها از پدر روحانی خود برای مدتی جدا شدند. بهر حال، علاقه و اشتیاق وی به ایشان هرگز کم نشد. به کلماتی که بر محبت او تأکید می‌‏کنند توجه کنید:‏ به اشتیاق بسیار زیادتر کوشیدم تا روی شما را ببینم.

۲:‏۱۸ او دوبار سعی کرده بود به تسالونیکی باز گردد ولی شیطان مانع او شده بود. طبیعت دقیق مخالفت شیطان همیشه شناخته شده نیست.

ما می‌‏دانیم که پولس مطمئن بود چگونه شیطان مانع بازگشت او شده بود و نه خداوند. در اعمال رسولان ۱۶:‏۶ می‌‏خوانیم که پولس و همراهانش بوسیله‌ی روح‌‏القدس از موعظه‌ی کلام در آسیا منع شدند. در آیه‌ی بعدی، ایشان سعی کردند تا به بیت‌‏عنیا بروند ولی روح بدیشان اجازت نداد تا بروند. ما چگونه می‌‏توانیم تشخیص دهیم که چه وقت روح‏‌القدس و چه وقت شیطان مانع ما می‏‌شود؟ شاید یک راه این باشد:‏ هنگامی که ما می‏‌دانیم در اراده‌ی خدا گام بر می‏‌داریم، هر مانعی که بر سر راهمان قرار گیرد از کار روح نیست بلکه از شیطان است. همچنین، می‌‏توان انتظار داشت که شیطان هر کجا که برکات خدا وجود داشته باشند مانع بشود. ولی خدا همیشه بر مخالفتهای شیطان تسلط دارد. در این مورد بخصوص، عدم قابلیت پولس برای رفتن به تسالونیکیه در نتیجه‌ی خود نوشته شدن این نامه را داشت. این نامه در نتیجه‌ی خود باعث جلال خدا و برکت یافتن ما شد.

۱۹:‏۲ چرا پولس رسول تا این حد مشتاق دیدار مجدّد ایمانداران تسالونیکیه بود؟ چونکه آنها فرزندان او در خداوند بودند. او ایشان را نزد مسیح آورده و نسبت به رشد روحانی ایشان احساس مسئولیت می‏‌کرد. او می‌‏دانست که در روز بازپسین باید نسبت به آنها حساب پس بدهد. آنها امید پاداش او در مقابل تخت داوری مسیح بودند. او می‏‌خواست که قادر باشد با ایشان شادی نماید. آنها امید و سرور و تاج فخر او در حضور خداوند عیسی مسیح در هنگام ظهورش بودند. از این آیه بدیهی بنظر می‌‏رسد که پولس انتظار دارد در آسمان، تسالونیکیان را بشناسد. به نظر می‌‏آید که مانند عزیزان خود را در آسمان خواهیم شناخت.

در آیه‌ی ۱۹ پولس از فرزندان ایمانی خود به عنوان تاج خود سخن می‏‌گوید. قسمتهای دیگری در عهدجدید وجود دارند که در آنها ما درباره‌ی دیگر تاجها می‏‌خوانیم:‏ تاج عدالت (دوم تیموتائوس ۴:‏۸)؛ تاج حیات (یعقوب ۱:‏۱۲؛ مکاشفه ۲:‏۱۰)؛ تاج جلال (اول پطرس۵:‏۴) ـ همه‌ی این تاجها غیر فانی هستند (اول قرنتيان ۹:‏۲۵).

۲:‏۲۰ مقدسین جلال و خوشی او بودند. او در شخصیت انسانی خود دارای اختیار بود و پاداش وی پسران و دختران روحانی بودند که بره‌ی خدا را تا ابد می‌‏پرستیدند.

نكاتي در باب آمدن خداوند

در آیه‌ی ۱۹، ما شاهد اولین استفاده از کلمه‌ی آمدن در اول تسالونیکیان راجع به بازگشت خداوند هستیم. چون این امر محتوای اصلی این رساله می‌‏باشد، می‏‌خواهیم در این قسمت توقف کرده و توضیحی راجع به آنچه که ما معتقدیم تعالیم کتاب‏‌مقدس بر این موضوع دارند.

سه کلمه‌ی یونانی در عهدجدید برای اشاره بازگشت مسیح وجود دارد:‏

(Parousia):‏ آمدن و حضور بعدی

(Apokalupsis):‏ مکاشفه، ظهور

( Epiphaneia ):‏ تجسم

این کلمه معمولاً به شکل (Parousia) بکار میرود. این یعنی ظهور یا آمدن. و این (Vine) می‌‏گوید ورود و ظهور او به جهان توأماً خواهند بود. وقتیکه ما به آمدن مسیح فکر می‌‏کنیم باید به یک مقطع زمانی تا به یک واقعه‌ی منفرد. حالا اگر ما همه‌ی ترکیبات (Parousia) در عهدجدید را بررسی کنیم در خواهیم یافت که آنها یک مقطع زمانی را با یک آغاز، دوره، تجسم و نقطه‌ی اوج توصیف می‌‏کنند.

حتی در انگلیسی، کلمه آمدن بدینصورت استفاده شده. در عوض «مسیح به جلیل می‌آید تا شفا را برای عده‌ی بیشماری بیاورد.» این به این معنی نیست که در همان روز که وارد جلیل شد این عمل صورت گرفت بلکه در تمام مدتی که در آنجا بسر می‌برد. وقتی ما در مورد آمدن مسیح فکر می‌کنیم، ما باید در مورد مدت زمان کوتاهی فکر کنیم تا اینکه به یک رویداد جدا شده فکر کنیم.

حالا اگر آمدن و حضور بعدی وی را که بصورت دقیق در عهد جدید آمده را برداشت کنیم، بدینوسیله در مییابیم که آنها در مورد وقت خاصی اشاره کرده‌اند (۱) آغاز، (۲)دوره، (۳) ظهور، (۴) اوج.

۱. آغاز (Parousia)، ربوده شدن است. این کلمه در متون بعدی توضیح داده شده است (کلمه‏‌ای که (Parousia) ترجمه شده است در همه‌ی موارد به طور اتیالیک چاپ شده است):‏

و چنانکه در آدم همه می‌‏میرند در مسیح نیز همه زنده خواهند گشت. لیکن هر کس به رتبه‌ی خود؛ مسیح نوبر است و بعد آنانی که در وقت آمدن او از آن مسیح می‌‏باشند (اول قرنتيان۱۵:‏۲۲-‏۲۳).

اما ای برادان نمی‌‏خواهیم شما از حالت خوابیدگان بی‏‌خبر باشید که مبادا مثل دیگران که امید ندارند، محزون شوید. زیرا اگر باور می‌‏کنیم که عیسی مرد و برخاست، به همینطور نیز خدا آنانی را که در عیسی خوابیده‌‏اند با وی خواهد آورد. زیرا این را به شما از کلام خدا می‌‏گوییم که ما زنده و تا آمدن خداوند باقی باشیم، بر خوابیدگان سبقت نخواهیم جست. زیرا خود خداوند با صدا او با آواز رئیس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسیح اول خواهند برخاست. آنگاه ما که زنده باقی باشیم، با ایشان در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا استقبال کنیم و همچنین همیشه با خداوند خواهیم بود. پس بدین سخنان همدیگر را تسلی دهید (اول تسالونيكيان ۴:‏۱۳-‏۱۸).

اما ای برادران، از شما استدعا می‌‏کنیم درباره‌ی آمدن خداوند ما عیسی مسیح و جمع شدن ما به نزد او ... (دوم تسالونيكيان ۲:‏۱).

پس ای برادران، تا هنگام آمدن خداوند صبر کنید. اینک دهقان انتظار می‌‏کشد و برای محصول گرانبهای زمین و برایش صبر می‌‏کند تا باران اولین و آخرین را بیابد. شما نیز صبر نمایید و دلهای خود را قوی سازید زیرا که آمدن خداوند نزدیک است (یعقوب ۵:‏۷،۸).

الان ای فرزندان، در او ثابت بمانید تا چون ظاهر شود، اعتماد داشته باشید و در هنگام ظهورش از وی خجل نشویم (اول یوحنّا‏ ۲:‏۲۸).

۲. دوره‌ی (Parousia) شامل تخت داوری مسیح در حین پاداش دادن به ایمانداران برای خدمت وفادارانه‌‏شان می‌‏باشد:‏

زیرا که چیست امید و سرور و تاج فخر ما؟ مگر شما نیستید در حضور خداوند ما عیسی در هنگام ظهور او (اول تسالونيكيان ۱۹:‏۲). اما خود خدای سلامتی، شما را بالکل مقدس گرداند و روح و نفس و بدن شما تماماً بی‌‏عیب محفوظ باشد در وقت آمدن خداوند ما عیسی مسیح (اول تسالونيكيان ۵:‏۲۳).

واقعه‌ی دیگری که باید احتمالاً شامل دوره‌ی (Parousia) بشود، جشن نکاح بره باشد. از محل ثبت پیشگویی مربوط به آن در کتاب‏ مکاشفه می‌‏دانیم که پیش از سلطنت پر جلال مسیح بوقوع خواهد پیوست. ما این امر را در اینجا شامل دوره‌ی (Parousia) محسوب می‌‏کنیم اگر چه کلمه‌ی آمدن در ارتباط با آن مورد استفاده قرار نگرفته است.

و شنیدم چون آواز جمعی کثیر و چون آواز آبهای فراوران و چون آواز رعدهای شدید که می‌‏گفتند:‏ هللویا، زیرا خداوند خدای ما قادر مطلق، سلطنت گرفته است! شادی و وجد نماییم و او را تمجید کنیم زیرا نکاح بره رسیده است و عروس او خود را حاضر ساخته است. و به او داده شد که به کتان پاک و روشن خود را بپوشاند. زیرا که آن کتان عدالت‌‏های مقدسین است. و مرا گفت:‏ «بنویس؛ خوشابحال آنانیکه به بزم نکاح بره دعوت شده‌‏اند. و نیز مرا گفت که این است کلام راست خدا (مکاشفه ۱۹:‏۶-‏۹).

۳. تجسم آمدن مسیح، بازگشت او به زمین در قوت و جلال عظیم برای سلطنت به عنوان شاه شاهان و رب‌‏الارباب است. ربوده شدن بوسیله دنیا دیده نمی‌‏شود؛ این امر در حین بازگشت ثانوی او بوقوع می‌‏پیوندد. ولی هر چشمی مسیح را در حینی که برای سلطنت باز می‌‏گردد خواهد دید. بنابراین تجسم بازگشت او نامیده شده است. این سومین مرحله‌ی بازگشت اوست.

چون به کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزد وی آمده گفتند:‏ «به ما بگو که این امور کی واقع می‏‌شود و نشان آمدن تو و انقضای عالم چیست؟ (متی۳:‏۲۴).

زیرا همچنان که برق از مشرق ساطع شده، تا به مضرب ظاهر می‌‏شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد بود؟ (متی۲۴:‏۲۷).

لیکن چنانکه ایام نوح بود، ظهور پسر نیز چنان خواهد بود (متی۲۴:‏۳۹).

و نفهمیدند تا طوفان آمده، همه را ببرد، همچنین ظهور پسر انسان نیز خواهد شد. (متی ۲۴:‏۳۹)

تا دلهای شما را استوار سازد، بی‌‏عیب در قدوسیت، به حضور خدا و پدر ما در هنگام ظهور خداوند ما عیسی مسیح، با جمیع مقدسین خود (اول تسالونيكيان ۳:‏۱۳).

آنگاه آن بی‌‏دین ظاهر خواهد شد که عیسی خداوند او را به نفس دهان خود هلاک خواهد کرد و تجلی ظهور خویش، او را نابود خواهد ساخت (دوم تسالونيكيان ۲:‏۸).

زیرا که در پی افسانه‌‏های جعلی نرفتیم، چون از قوت و آمدن خداوند ما عیسی مسیح شما را اعلام دادیم، بلکه کبریایی او را دیده بودیم (دوم پطرس۱:‏۱۶). [در اینجا پطرس از تجسم آمدن مسیح به عنوان تصویری نبوتی که در کوه تبدیل هیات دیده بود سخن می‌‏گوید.]

۴. بالاخره، ما به اوج دوره‌ی (Parousia) می‌‏رسیم. در این آیه به آن اشاره شده است:‏

کجاست وعده‌ی آمدن او؟ زیرا از زمانی که پدارن به خواب رفته‏‌اند، هر چیز به همینطوری که از ابتدای آفرینش بود، باقی است (دوم پطرس۳:‏۴).

در این قسمت باب ما راجع به استهیزا کنندگان می‏‌خوانیم که در روزهای آخر برخاسته و امکان بازگشت مسیح را انکار می‏‌کنند. منظر دورهی (Parousia) برای آنها چه مفهومی می‌‏دارد؟

آیا آنها به ربوده شدن اشاره می‌‏کنند؟ آن‌ها احتمالاً چیزی راجع به آن نمی‌‏دانند. آیا به آمدن مسیح برای سلطنت اشاره می‌‏کنند؟ نه. معلوم است که نه. کل متن نشان می‌‏دهد که آنها مجازات نهایی شریران را به وسیله خداوند مورد استهزا قرار می‌‏دهند. منظور آنها داوری نهایی خدا بر زمین یا آنچه که آنها «پایان جهان» می‌‏نامند می‌‏باشد. بجهت آنان بر سر این مساله است که هیچ چیزی برای نگرانی وجود ندارد. خدا در تاریخ مداخله‌‏ای نکرده است و در آینده نیز نخواهد نمود. بنابراین آنها احساس می‏‌کردند که آزادانه می‌‏توانند در اعمال و گفتار شریرانه‌ی خود ادامه دهند.

پطرس جواب استهزا آنها را به وسیله‌ی اشاره کردن به زمان آینده، پس از سلطنت هزار ساله‌ی مسیح می‏‌دهد یعنی زمانیکه آسمانها و زمین چنانچه الان می‏‌دانیم کاملاً خراب خواهند شد. این اوج دوره‌ی آمدن مسیح می‏‌باشد و پس از سلطنت هزار ساله در حین افتتاح آسمان و زمین جدید بوقوع خواهد پیوست.

بعلاوه‌ی (Parousia) دو کلمه‌ی دیگری که در عهدجدید یونانی برای توصیف آمدن خداوند مورد استفاده قرار گرفته‌‏اند، (Apokalupsis) و (Epiphaneia) هستند.

(Apokalupsis) یعنی مکاشفه یا کشف شدن. شاگردان کتاب‏‏‌مقدس در اینکه آیا این کلمه همیشه به سومین دوره‏‌ی آمدن مسیح اشاره دارد آمدن او به زمین با قوت و جلال ـ یا ربوده شدن در حینی که مسیح، خود را به کلیسا ظاهر می‏‌‏کند با هم اختلاف نظر دارند.

در آیاتی که مشاهده می‏‏‌کنیم، این کلمه می‏‌‏تواند هم به ربوده شدن و هم به بازگشت مسیح برای سلطنت اشاره داشته باشد:‏

بحدّی که در هیچ بخششی ناقص نیستید و منتظر مکاشفه خداوند ما عیسی مسیح می‏‌‏باشید (اول قرنتيان ۱:‏۷). تا آزمایش ایمان شما که از طلای فانی با آزموده شدن در آتش، گرانبهاتر است، برای تسبیح و جلال و اکرام یافت شود در حین ظهور عیسی مسیح (اول پطرس۱:‏۷).

لهذا کمر دلهای خود را ببندید و هشیار شده، امید کامل آن فیضی را که در مکاشفه عیسی مسیح به شما عطا خواهد شد، بدارید (اول پطرس۱:‏۱۳).

بلکه بقدری که شریک زحمات مسیح هستید، خشنود شوید تا در هنگام ظهور جلال وی شادی و وجد نمایید (اول پطرس۴:‏۱۳).

در متنون دیگر این کلمه به نظر می‏‌‏آید واضحاً به آمدن مسیح برای سلطنت اشاره می‏‌‏کند:‏

و شما را که عذاب می‏‌‏کشید، با ما راحت بخشد در هنگامیکه عیسی خداوند از آسمان با فرشتگان قوت خود ظهور خواهد نمود (دوم تسالونيكيان ۱:‏۷).

(Epiphaneia) یعنی تجسم یا ظاهر شدن. مجدداً، بعضی گمان می‏‌‏کنند که این کلمه به ظهور مسیح برای مقدسین و همچنین به ظهور او همراه مقدسینَش اشاره دارد؛ دیگران می‏‌‏گویند که این کلمه فقط به مفهوم آخری اشاره دارد. این کلمه در این متون یافت می‏‏‌شود:‏

آنگاه آن بی‏‌‏دین ظاهر شد که عیسی خداوند او را به نفس دهانش هلاک خواهد کرد و به تجلی ظهور خویش، او را نابود خواهد ساخت (دوم تسالونيكيان ۲:‏۸).

که تو وصیت را بی‏‌‏داغ و ملامت حفظ کن تا به ظهور خداوند ما عیسی مسیح (اول تیموتائوس۶:‏۱۴).

تو را در حضور خدا و مسیح عیسی که بر زندگان و مردگان داوری خواهد کرد قسم می‏‌‏دهم و به ظهور و ملکوت او (دوم تیموتائوس ۴:‏۱).

بعد از این تاج عدالت برای من حاضر شده است که خداوند داور عادل در آن روز به من خواهد داد؛ و نه به من فقط بلکه به همه‏‌ی کسانی که ظهور او را دوست دارند (دوم تیموتائوس ۴:‏۸). و آن امید مبارک و تجلی جلال خدای عظیم و نجات دهنده‌ی خود ما عیسی مسیح را انتظار می‏‌کشیم (تیطس۲:‏۱۳).

آیات اول و سوم واضحاً ظهور مسیح به جهان را توصیف می‌‏کنند. بقیه احتمالاً به ربوده شدن نیز اشاره دارند. یک چیز که روشن است این می‏‌باشد که ربوده شدن و آمدن مسیح برای سلطنت برای ایمانداران به عنوان واقعه‌‏ای که مشتاقانه انتظارش را می‌‏کشند مطرح است. در زمان ربوده شدن شخص ایماندار، نجات دهنده را خواهد دید و بدن جلال یافته‌‏اش را دریافت خواهند کرد. وقتی که مسیح به زمین باز گردد، ایماندار با او در جلال خواهد بود (کولسیان ۳:‏۴). در همین زمان پاداش او نیز به وی داده خواهد شد. این پاداش‌ها قبلاً به او در مسند داوری مسیح عطا شده‏‌اند ولی همه‌ی آنها زمانی دیده خواهند شد که مسیح برای سلطنت باز گردد. پاداش‌‏ها چه چیزهایی هستند؟ در لوقا ۱۹:‏۱۷-‏۱۹ اشاره‌ی کوچکی به این مسئله شده است. آنها در سلطنت هزار ساله هر یک حکومت خواهند کرد. یک شخص برده شهر، حاکم خواهد شد و شخصی دیگر بر پنچ شهر.

ولی ما با مطالعه‌ی اشارات مختلف به آمدن خداوند، خواهیم دید که این امر به یک دوره‌ی زمانی اشاره می‌‏کند و نه یک واقعه‌ی مجرد و اینکه این دوره‌ی زمانی دورانها یا مراتب مختلف دارد. یک شروع دوره، تجسم و نقطه اوج وجود دارد. این دوره با ربوده شدن ایمانداران آغاز می‌‏‏شود و شامل مسند داوری مسیح می‏‌‏شود که وقتی مسیح به زمین باز گردد قابل رویت خواهد بود و از آنجا که می‌‏‏دانیم زمانیکه آسمان و زمین به وسیله‌ی آتش نابود خواهند شد این دوره به پایان خواهد رسید.

اولتسالونيکيان

فصل   ۲

۱  زیرا ای برادران، خود می‌دانید که ورود ما در میان شما باطل نبود.

۲  بلکه هرچند قبل از آن در فیلپی زحمت کشیده و بی‌احترامی دیده بودیم، چنانکه اطّلاع دارید، لیکن در خدای خود دلیری کردیم تا انجیل خدا را با جدّ و جهدِ شَدید به شما اعلام نماییم.

۳  زیرا که نصیحت ما از گمراهی و خباثت و ریا نیست،

۴  بلکه چنانکه مقبول خدا گشتیم که وکلای انجیل بشویم، همچنین سخن می‌گوییم و طالب رضامندی مردم نیستیم، بلکه رضامندی خدایی که دلهای ما را می‌آزماید.

۵  زیرا هرگز سخن تملّق‌آمیز نگفتیم، چنانکه می‌دانید، و نه بهانهٔ طمع کردیم، خدا شاهد است؛

۶  و نه بزرگی از خلق جستیم، نه از شما و نه از دیگران، هرچند چون رسولان مسیح بودیم، می‌توانستیم سنگین باشیم،

۷  بلکه در میان شما به ملایمت بسر می‌بردیم، مثل دایه‌ای که اطفال خود را می‌پرورد.

۸  بدین طرز شایق شما شده، راضی می‌بودیم که نه همان انجیل خدا را به شما دهیم، بلکه جانهای خود را نیز از بس که عزیز ما بودید.

۹  زانرو که ای برادران محنت و مشقّت ما را یاد می‌دارید زیرا که شبانه‌روز در کار مشغول شده، به انجیل خدا شما را موعظه می‌کردیم که مبادا بر کسی از شما بار نهیم.

۱۰  شما شاهد هستید و خدا نیز که به چه نوع با قدّوسیّت و عدالت و بی‌عیبی نزد شما که ایماندار هستید رفتار نمودیم.

۱۱  چنانکه می‌دانید که هر یکی از شما را چون پدر، فرزندان خود را نصیحت و دلداری می‌نمودیم،

۱۲  و وصیّت می‌کردیم که رفتار بکنید بطور شایستهٔ خدایی که شما را به ملکوت و جلال خود می‌خواند.

۱۳  و از این جهت ما نیز دائماً خدا را شکر می‌کنیم که چون کلام خدا را که از ما شنیده بودید یافتید، آن را کلام انسانی نپذیرفتید، بلکه چنانکه فی‌الحقیقۀ است، کلام خدا که در شما که ایماندار هستید عمل می‌کند.

۱۴  زیرا که ای برادران، شما اقتدا نمودید به کلیساهای خدا که در یهودیه در مسیح عیسی می‌باشند، زیرا که شما از قوم خود همان زحمات را کشیدید که ایشان نیز از یهود دیدند،

۱۵  که عیسی خداوند و انبیای خود را کشتند و بر ما جفا کردند؛ و ایشان ناپسند خدا هستند و مخالف جمیع مردم،

۱۶  و ما را منع می‌کنند که به امّت‌ها سخن بگوییم تا نجات یابند و همیشه گناهان خود را لبریز می‌کنند، امّا مُنتهای غضبْ ایشان را فرو گرفته است.

۱۷  لیکن ما ای برادران، چون به قدر ساعتی در ظاهر نه در دل از شما مهجور شدیم، به اشتیاق بسیار زیادتر کوشیدیم تا روی شما را ببینیم.

۱۸  و بدین جهت یک دو دفعه خواستیم نزد شما بیاییم، یعنی من، پولُس، لیکن شیطان ما را نگذاشت.

۱۹  زیرا که چیست امید و سرور و تاج فخر ما؟ مگر شما نیستید در حضور خداوند ما عیسی در هنگام ظهور او؟

۲۰  زیرا که شما جلال و خوشی ما هستید.