Main Banner

ج) مكاشفات پولس صحه گذار رسالت اوست (۱۲‌:‏‌۱‌-‏‌۱۰)

۱۲‌:‏‌۱ پولس آرزو می‌كند كه هیچگاه فخر نمی‌كرد. چنین كاری شایسته نیست، اما گاهی اوقات شرایط چنین ایجاب می‌كنند. از این رو او از خوارترین واقعه‌ی خدمت خود به پرجلال‌ترین و والاترین می‌پردازد. او در آینده‌ای نزدیك به همراه خود خداوند با آنان سخن خواهد گفت.

‌۱۲‌:‏۲ پولس مردی را می‌شناخت كه چهارده سال قبل چنین تجربه‌ای را داشت -‏گر چه پولس هویت او را بر ما فاش نمی‌سازد، اما تردیدی نیست كه شخص مورد نظر خود اوست. او به هنگام سخن گفتن از چنین تجربه‌ی پرجلالی، نام خود را ذكر نمی‌كند، بلكه در لفافه نام خود را بیان می‌كند. شخص مورد نظر در مسیح بود، یعنی یك مسیحی.

۱۲‌:‏‌۳ پولس نمی‌دانست كه آیا در آن هنگام در جسم بود یا بیرون از جسم. برخی چنین می‌پندارند كه این واقعه به هنگام یكی از جفاهایی كه بر پولس عارض شد، همچون واقعه‌ی لستره، رخ داده باشد. آنها می‌گویند احتمالاً او واقعاً مرده و به آسمان رفته باشد. اما محتوی متن چنین تفسیری را ایجاب نمی‌كند. در حقیقت، اگر پولس نمی‌دانست كه آیا واقعاً در جسم بود یا بیرون از جسم، یعنی اینكه آیا زنده بود یا مرده، جای بسی تعجب است اگر مفسران امروزی تأكیدی اضافی بر موضوع بگذارند!

موضوع مهم این است كه این مرد تا آسمان سوم ربوده شد. كتاب مقدس خود صحه گذار وجود سه آسمان است. اولین آسمان جو بالای سر ما است، یعنی آسمان آبی. آسمان دوم، آسمان كهكشان‌ها است. آسمان سوم، آسمان اعلی است كه تخت خدا در آنجا برپا است.

از عبارت بعد چنین پیداست كه پولس در حقیقت در همان مكان پر سعادتی بود كه عیسی خداوند دزد توبه‌كار روی صلیب را پس از مرگ به آنجا برد، یعنی، محل سكونت خدا.

۱۲‌:‏‌۴ پولس زبان فردوس را شنید و آنچه كه گفته می‌شد را درك می‌كرد، اما او اجازه نیافت كه پس از بازگشت به زمین بدان زبان سخن گوید. آن سخنان ناگفتنی بودند به طوری كه آن قدر مقدس بودند كه جایز نبود آنها را به زبان آورد. و یا بازگو كرد. كمپل مورگان می‌نویسد:‏

«برخی مشتاق هستند كه از رؤیاها و مكاشفاتی كه یافته‌اند سخن گویند. مساله اینجاست كه آیا چنین اشتیاقی خود گواهی بر این امر نیست كه رؤیاها و مكاشفات از خداوند نیستند.» هنگامی‌كه این رؤیاها و مكاشفات عطا می‌شوند (مسلماً كه تحت شرایط خاص به خادمین خدا عطا می‌شود)، كم‌حرفی را به دنبال دارد. آنها آن قدر بی‌نظیر و عمیق هستند كه نمی‌توان به طور سطحی آنان را بیان كرد و یا به بحث درباره‌ی آنان پرداخت، اما تأثیر آنها در تمام زندگی و خدمت آشكار خواهد بود.

۱۲‌:‏‌۵ پولس هر گاه كه می‌خواست فخر كند فقط به ضعف‌های خود فخر می‌كرد و آنها را ذكر می‌كرد. اما به هنگام فخر كردن به رؤیاها و مكاشفات خداوند، آنها مستقیماً به خود نسبت نمی‌داد، بلكه ترجیح می‌داد به گونه‌ای سخن گوید كه گویی شخص دیگری چنین تجربه‌ای داشته است. البته او انكار نمی‌كند كه او همان شخصی بود كه با چنین تجربه‌ای روبرو شد، بلكه تنها از اینكه شخص خود را مستقیماً ذكر كند سرباز می‌زند.

۱۲‌:‏‌۶ تجربیات بسیار دیگری است که پولس رسول می‌توانست به آن فخر کند. اگر او اشتیاق داشت تا خودش را به این فخر سرگرم کند، بنابراین او نادان نبود که آن را انجام بدهد. چیزی او بخواهد بگوید حقیقت است. بهرحال او اینکار را انجام نمی‌دهد، برای اینکه او نمی‌خواهد هیچکس در مورد او بیشتر از آنکه است فکر کند وقتی که آنها دقیقاً در مورد دریابند یا اینکه از او بشنوند.

۱۲‌:‏‌۷ تمام این قسمت صحیح‌ترین توصیف از زندگی یك خادم مسیح به شمار می‌رود. این عبارات خود حاوی لحظاتی از فروتنی عمیق او، همچون واقعه‌ی دمشق هستند. پس این قسمت اوج تجارب پولس همچون مكاشفه‌ی وجد‌آور، وی را در بر می‌گیرد. اما طبیعتاً پس از اینكه خادم خداوند از یكی از این تجارب بهره‌مند شد، خداوند اجازه می‌دهد او از خاری در جسم خود رنج ببرد.. این همان چیزی است كه در اینجا داریم.

ما از این آیه درس‌های بسیار ارزشمندی می‌آموزیم. اول اینكه، این آیه گواهی است بر این موضوع كه حتی مكاشفات الهی خداوند جسمی‌كه در ماست را اصلاح نمی‌كند. حتی پس از اینكه پولس به زبان فردوس گوش فرا داده بود، او هنوز طبیعت كهنه‌ی خود را داشت، و خطر در دام غرور افتادن او را تهدید می‌كرد. همان گونه كه آر. جی. رید ( R. J. Reid) گفته است:‏

«شخص در مسیح " هنگامی‌كه در حضور خدا در فردوس به سخنان غیر قابل ترجمه گوش می‌دهد سلامت است، اما او پس از بازگشت از زمین نیاز به یك «خار در جسم " دارد، زیرا جسم در او به تجربه‌ی بهشتی خود می‌بالد.

خار در جسم پولس چه بود؟ تمام آنچیزی كه می‌توانیم بگوییم این است كه خدا اجازه داده بود برخی آزمایش‌های جسمی‌بر او عارض شود. تردیدی نیست كه خداوند تعمداً از تصریح دقیق اینكه خار در جسم پولس چه بوده سرباز زد تا در طول دهرها آن دسته از مقدسین كه در تجربه می‌افتند با پولس احساس قرابت بیشتری كنند. شاید این خار یك نوع بیماری چشمی، یا گوش درد، یا مالاریا، یا سردرد میگرنی، و یا اختلال در سخن گفتن بوده باشد. مورهد می‌گوید:‏«شاید ماهیت دقیق این خار پنهان شده است تا آن دسته از رنج دیدگان با تجربه‌ی گمنام اما درد‌آور پولس تسلی یافته ترغیب شوند.» شاید تجربیات ما با تجربیات پولس بسیار تفاوت داشته باشد اما آنها باید همان تأثیر و ثمره را داشته باشد.

پولس رسول خار در جسم را همچون فرشته‌ی شیطان كه برای لطمه زدن او آمده است توصیف می‌كند. به یك معنا این خار نمایانگر تلاش شیطان برای باز داشتن پولس در كار خداوند است. اما خدا بزرگتر از شیطان است و او از این خار سود جست تا با فروتن نگاه داشتن پولس كار خداوند را پیش برد. خدمت موفق برای مسیح به یك خادم ضعیف نیاز دارد. هر چه او ضعیف‌تر باشد، قدرت مسیح هر چه بیشتر با او همراه خواهد بود.

۱۲‌:‏‌۸ پولس از خداوند سه دفعه استدعا نمود تا خار در جسم او از او برود.

۱۲‌:‏‌۹ دعای پولس پاسخ داده شد، اما نه به آن طریقی كه او امید داشت. خدا در پاسخ به پولس گفت:‏«من این خار را نخواهم زدود، اما كاری بهتر انجام خواهم داد:‏ به تو فیض خواهم بخشید تا ان را متحمل شوی. و ای پولس فقط به خاطر داشته باش كه اگر چه آنچه را خواستی به تو نبخشیدم، اما آنچه كه عمیقاً بدان نیاز داری را به تو می‌دهم. تو به قوت و قدرت من نیاز داری كه تو را در بشارت مدد كند، این طور نیست؟ پس بهترین راه برای وقوع چنین امری در تو این است كه در ضعف خود باقی بمانی.»

این پاسخ تكراری خدا به دعای تكراری پولس بود. و این پاسخ خدا به قوم رنج دیده‌ی او در تمام دنیا باقی خواهد ماند. بهتر از زدودن تجربیات و رنج‌ها، همراه بودن با پسر خدا در كنار این رنج‌ها، و اطمینان از قوت او و فیض توان‌افزای اوست.

توجه نمایید كه خدا می‌گوید، فیض من تو را كافی است. ما نباید از او خواهش كنیم كه فیض خود را بر ما كافی بگرداند، چرا كه فیض او هم اكنون كافی است!

پولس از پاسخ خداوند كاملاً راضی شده است، از این رو او می‌گوید «پس به شادی بسیار از ضعف‌های خود بیشتر فخر خواهم نمود تا قوت مسیح در من ساكن شود.»

هنگامی‌كه خدا حكمت اعمال خود را شرح داد، پولس در پاسخ گفت كه این تنها راهی است كه او می‌خواهد باشد. از این رو به جای شكوه و شكایت از خار در جسم، ترجیح می‌دهد كه در ضعف‌های خود فخر كند. او بر زانوهای خود خم شده خداوند را برای آنها شكر می‌كند. اگر تنها قوت مسیح براو قرار گیرد او با شادمانی آنها را تحمل خواهد نمود. جی. اسوالد سندرز (J. Oswald Sanders) به درستی می‌گوید:‏

«آنچه كه علاج‌ناپذیر است باید تحمل شود.» او پولس با شفافیت تمام شهادت می‌دهد، «آنچه كه علاج ناپذیر است می‌تواند موجب مسرت شود من از ضعف، رنج‌ها، طردشدگی‌ها و مشكلات خود لذت می‌برم.» او ثابت نمود كه آن قدر فیض خدا عالی است، كه حتی رنج‌های تازه را نیز با خوشحالی می‌پذیرد تا به كمال فیض او دست یابد. «من با خوشی فخر می‌كنم... حتی لذت هم می‌برم -‏ای خار در جسم من.»

اما پیچنسكا ( Emma Piechynska) همسر یك اشراف زاده‌ی لهستانی، مدت مدیدی از زندگی خود را در یأس و ناكامی‌سپری كرد. اما زندگینامه‌نویس او توجه قابل ملاحظه‌ای به ایمان پیروزمندانه مبذول می‌دارد:‏«او از جواب‌های رد خدا شكرگزاری‌های شكوهمندی ساخت! »

۱۲‌:‏‌۱۰ از نگاه طبیعی، برای ما كاملاً غیرممكن است كه از انواع تجاربی كه در اینجا نام برده شده است شادمان گردیم. اما كلید فهم این آیه عبارت «بخاطر مسیح» است. ما باید مشتاق باشیم كه در هدف او و پیش برد انجیل او شریك شدیم و رنجها را متحمل شویم، كاری كه ما معمولاً برای خودمان و یا برای كسانی كه دوستشان داریم متحمل نمی‌شدیم.

هنگامی‌كه ما از ضعف و ناچیز بودن خود آگاه می‌شویم، كه بیشتر بر قوت خدا متكی هستیم. و تنها هنگامی‌كه كاملاً بر او توكل می‌كنیم، قدرت او در ما متجلی می‌شود، و حقیقتاً توانا می‌شویم.

ویلیام ویلبرفورس ( William Wilberforce) كسی كه بر علیه نظام برده‌داری در بریتانیا جنگید، از نظر فیزیكی ضعیف و نحیف بود، اما در خدا ایمانی عمیق داشت. بوسول (Boswell) درباره‌ی او گفته است:‏«دیدم آنچه در نضر، یك میگو بود تبدیل به نهنگی شد.»

پولس در این آیه از كلام خدا در متی ۵‌:‏‌۱۱، ۱۲ اطاعت می‌كند. او هنگامی‌كه ناسزا می‌شود و یا مورد جفا قرار می‌گیرد خوشحالی می‌كند.

چ) معجزات پولس صحه گذار رسالت او است (‌۱۲:‏‌۱۱‌-‏‌۱۳)

۱۲‌:‏‌۱۱ به نظر می‌رسد پولس در این لحظه از فخر كردن خسته شده است. او احساس می‌كند كه در فخر كردن بی‌فهم شده است. او نباید چنین می‌كرد، اما در حقیقت قرنتیان او را مجبور ساخته بودند. آنها باید همان كسانی باشند كه به هنگام هجوم بیرحمانه‌ی مخالفان پولس او را مدح كرده بودند. گر چهاو رد خود هیچ بود، اما با اینحال بی گمان او كمتر از بزرگترین رسولان كه آنها در آنان فخر می‌كردند نبود.

۱۲‌:‏‌۱۲ او به آنها یادآوری می‌كند كه هنگامی‌كه به قرنتس رفت و انجیل را بشارت داد خدا با علامات رسول بشارت او را تأیید نمود. این علایم قدرت انجام معجزه بودند كه خدا به رسولان خود می‌داد تا بدانند كه حقیقتاً خداوند آنها را فرستاده است.

واژه‌های آیات و معجزات و قوات توصیف كننده‌ی سه نوع مختلف معجزه نیستند، بلكه معجزات در سه نوع گوناگون مد نظر می‌باشند. آیات، معجزاتی بودند كه برای ذهن بشر معنای مشخصی داشتند. از سویی دیگر، معجزات آن قدر چشمگیر هستند كه احساسات انسانی را برمی‌انگیزانند. قوات اعمالی هستند كه مسلماً از قدرت فوق انسانی سرچشمه می‌گیرند.

زیباست كه به این سخن پولس توجه كنیم، علامات رسول در میان آنها... پدید گشت. او شكل مجهول فعل را به كار می‌برد. او ادعا نمی‌كند كه خود، آنها را انجام داده، بلكه می‌گوید خدا از طریق او انجام داد.

۱۲‌:‏‌۱۳ قرنتان در خصوص معجزات حتی ذره‌ای هم از كلیساهای دیگر قاصر نبودند آنها نیز به مانند سایر كلیساهایی كه پولس از آنها دیدار كرد شاهد معجزات بسیاری از دستان وی بودند. پس در چه زمینه‌ای از سایر كلیساها قاصر بودند؟ تنها تفاوتی كه پولس می‌توانست مشاهده كند این بود كه او بر قرنتیان بار ننهاده بود. به عبارتی دیگر او بر دریافت كمك مالی از آنها اصرار نورزیده بود. اگر این امر آنها را قاصر ساخته بود پس پولس از آنها می‌خواهد كه این بی‌انصافی را از او ببخشند. تنها علامتی كه پولس بر آن اصرار نورزید همین بود!

ح) آمادگی پولس برای دیدار از قرنتس (۱۲‌:‏‌۱۴ ‌-‏‌۱۳‌:‏‌۱)

۱۲‌:‏‌۱۴ اینك مرتبه‌ی سوم مهیا هستم كه نزد شما بیایم. از این آیه می‌توان دریافت كه پولس رسول سه بار برای دیدار از قرنتس آمادگی داشت، اما او تنها یك بار به آنجا رفته بود. او بار دوم به قرنتس نرفت، زیرا كه نمی‌خواست برخور خشنی با ایمانداران داشته باشد. اكنون او برای بار سوم آماده است به آنجا برود، اما این دیدار دوم وی از آنها محسوب می‌شود.

یا شاید بدین معنا است كه او قصد داشت دیدار سوم از آنها را به عمل آورد. اولین دیدار در اعمال ۱۸‌:‏‌۱ ثبت شده است. دومین دیدار غم‌انگیز از آنها بود (۲ قرن ۲‌:‏‌۱‌:‏‌۱۳‌:‏‌۱). و این دیدار سوم خواهد بود.

هنگامی‌كه پولس می‌آید مصمم است كه باری بر آنها ننهد. مسلماً مقصود او این است كه هیچ كمك مالی از آنها دریافت نخواهد كرد. او در خصوص حمایت مالی به آنها وابسته نخواهد بود. علت این امر آن است كه او بدنبال ثروت مالی نبود بلكه خود آنها را می‌خواست. پولس بسیار بیشتر به مردم علاقه داشت تا به مادیات.

او می‌خواست برای قرنتیان همچون والدین عمل كند. نمی‌باید فرزندان برای والدین ذخیره كنند بلكه والدین برای فرزندان. همان گونه كه می‌دانیم این عبارت فقط در زندگی كاربرد دارد. معمولاً طبق روال معمول، والدین به سختی كار می‌كنند تا برای فرزندانشان خوراك و پوشاك تهیه كنند. معمولاً فرزندان مراقب والدین خود نیستند. از این رو پولس می‌گوید دوست دارد كه اجازه یابد همچون والدین به آنها خدمت كند.

به هنگام مطالعه‌ی این آیه باید مراقب باشیم كه افراط نكنیم. مقصود این نیست كه والدین باید برای آینده‌ی فرزندان ثروت بیاندوزند. به هیچ وجه نیازهای آینده مطرح نیست، بلكه تنها نیازهای حال. او قصد داشت كه به مقدسین قرنتس متكی نباشد. او اصلاً چنین فكری در سر نداشت كه انها باید برای سنین كهولت وی آشیانه‌ای بسازند و یا اینكه او برای آنها چنین كند.

۱۲‌:‏‌۱۵ در اینجا منظری زیبا از محبت سیری ناپذیر پولس به قوم خدا در قرنتس را مشاهده می‌كنیم. او با كمال خوشی حاضر بود خود را با فداكاری و خدمت بی‌وقفه برای جان‌های آنها بسپارد، یعنی برای سعادت روحانی آنها. او بسیار بیشتر از انبیای كذبه‌ای كه در میان آنها بودند آنها را محبت می‌كرد، اما با اینحال كمتر محبت می‌دید. اما این موضوع هیچ تأثیری بر محبت او نداشت. حتی اگر او امیدی به محبت دیدن از آنها نداشت باز هم به محبت كردن ادامه می‌داد. او با این كار حقیقتاً از خدا پیروی می‌كرد.

۱۲‌:‏‌۱۶ پولس همان واژه‌هایی را كه مخالفان او برای نكوهش وی به زبان می‌آورند، به كار می‌برد. آنان چنین می‌گفتند:‏«خوب فرض كنیم پولس خود شخصاً از شما پولی دریافت نمی‌كند. اما او برای بدست آوردن آن به فكر عمل می‌كند. او نمایندگانی نزد شما فرستاده تا پول را نزد او ببرند.»

۱۲‌:‏‌۱۷ اگر مستقیماً از شما پول دریافت نكردم، آیا شخص دیگری را برای این كار نزد شما فرستادم؟ پولس به صراحت از قرنتیان می‌پرسد كه آیا این اتهامات صحت دارند.

۱۲‌:‏‌۱۸ او سوال خود را مطرح می‌كند. احتمالاً مقصود از به «به تیطس التماس نمودم» این است كه از تیطس التماس نمودم كه به دیدار شما بیایید. اما پولس او را به تنهایی نفرستاد. او برادر دیگری را نیز به همراه او فرستاد كه مبادا انگیزه‌های پولس ذره‌ای مورد سوء ظن قرار گیرد. با رسیدن تیطس به قرنتس چه رخ داد؟ آیا او بر حقوق خود اصرار ورزید؟ آیا از قرنتیان خواست كه او را كمك كنند؟ آیا سعی نمود از آنها نفع برد؟ خیر. ازمحتوی كلام چنین پیداست كه تیطس از طریق كار و كسب دنیا معیشت خود را می‌گذراند. این موضوع را در این سوال می‌توان یافت:‏«مگر به یك روح و یك روش رفتار ننمودیم؟» به بیانی دیگر، هم تیطس و هم پولس هر دو یك سیاست كاری در پیش داشتند تا از قرنتیان كمك مالی دریافت نكنند.

۱۲‌:‏‌۱۹ قرنتیان از تمام سخنان پولس گمان می‌بردند كه هدف او تنها این است كه برای آنها بهانه بیاورد، گویی كه آنها حاكم او نیستند. اما برعكس، آنچه او واقعاً انجام می‌داد این بود كه اینها در حضور خدا برای آنها بنویسد، تا اینكه آنها بنا شوند. او می‌خواست آنها را در حیات مسیحی تقویت نموده و از خطراتی كه با آن مواجه بودند آگاه سازد. او بسیار بیشتر راغب بود كه به آنها كمك كند تا اینكه از شهرت خود دفاع نماید.

احتمالاً ترجمه‌ی بهتر برای عبارت «همه چیز» چنین باشد:‏«همه‌ی این چیزها را می‌نویسم (مراجعه نمایید به ۲ قرن ۱۳‌:‏‌۱۰).

۱۲‌:‏‌۲۰ پولس آرزو داشت هنگامی‌كه به دیدار قرنتس می‌رود، قرنتیان را با یكدیگر شاد یابد، كه از انبیای كذبه روی گردان شده و اقتدار رسولان را پذیرفته باشند.

او همچنین می‌خواست به هنگام ملاقات با آنها شادی بیابد نه با سنگینی. او بسیار محزون می‌شد اگر نزاع و حسد و خشم‌ها و تعصب و دیگر اشكال نزاع‌های جسمانی در آنها می‌یافت.

۱۲‌:‏‌۲۱ گذشته از اینها قرنتیان شادی پولس و تاج سرور وی بودند. آنها جلال وی بودند. مسلماً او نمی‌خواست كه نزد آنها مایه‌ی شرم او شوند. او نمی‌خواست كه برای بسیاری از آنانی كه از ناپاكی و زنا و فجوری كه كرده بودند توبه ننموده ماتم كنند.

مقصود پولس از بسیاری كه گناه كرده‌اند چه كسانی است؟ منطقی است كه بپنداریم آنها در داخل جماعت قرنتس بودند ؛ و اگر نه اینچنین از آنها در این رساله یاد نمی‌كرد. اما نمی‌توان پنداشت كه آنها ایماندار حقیقی بودند. او به طور خاص می‌گوید كه آنها این گناهان را مرتكب شده‌اند و كسی كه در زندگی‌اش چنین رفتاری دیده می‌شود نمی‌توان وارث ملكوت خدا گردد (۱ قرن ۶‌:‏‌۹، ۱۰).

داربی خاطر نشان می‌سازد كه این باب با آسمان سوم آغاز می‌شود و با گناهان زشت بر روی زمین پایان می‌یابد. او می‌گوید میان این دو راه علاجی وجود دارد -‏ قدرت مسیح كه بر پولس رسول قرار گرفته است.

دوم قرنتيان

فصل   ۱۲

۱  لابدّ است که فخر کنم، هرچند شایستهٔ من نیست. لیکن به رؤیاها و مکاشفات خداوند می‌آیم.

۲  شخصی را در مسیح می‌شناسم، چهاردهسال قبل از این. آیا در جسم؟ نمی‌دانم! و آیا بیرون از جسم؟ نمی‌دانم! خدا می‌داند. چنین شخصی که تا آسمان سوم ربودهشد.

۳  و چنین شخص را می‌شناسم، خواه در جسم و خواه جدا از جسم، نمی‌دانم، خدا می‌داند،

۴  که به فردوس ربوده شد و سخنان ناگفتنی شنید که انسان را جایز نیست به آنها تکلّم کند.

۵  از چنین شخص فخر خواهم کرد، لیکن از خود جز از ضعفهای خویش فخر نمی‌کنم.

۶  زیرا اگر بخواهم فخر بکنم، بی‌فهم نمی‌باشم چونکه راست می‌گویم. لیکن اجتناب می‌کنم مبادا کسی در حقّ من گمانی برد فوق از آنچه در من بیند یا از من شنود.

۷  و تا آنکه از زیادتیِ مکاشفات زیاده سرافرازی ننمایم، خاری در جسم من داده شد، فرشته شیطان، تا مرا لطمه زند، مبادا زیاده سرافرازی نمایم.

۸  و دربارهٔ آن از خداوند سه دفعه استدعا نمودم تا از من برود.

۹  مرا گفت، فیض من تو را کافی است، زیرا که قوّت من در ضعف کامل می‌گردد. پس به شادی بسیار از ضعفهای خود بیشتر فخر خواهم نمود تا قوّت مسیح در من ساکن شود.

۱۰  بنابراین، از ضعفها و رسوایی‌ها و احتیاجات و زحمات و تنگیها بخاطر مسیح شادمانم، زیرا که چون ناتوانم، آنگاه توانا هستم.

۱۱  بی‌فهم شده‌ام! شما مرا مجبور ساختید. زیرا می‌بایست شما مرا مدح کرده باشید، از آنرو که من از بزرگترین رسولان به هیچ‌وجه کمتر نیستم، هرچند هیچ هستم.

۱۲  بدرستی که علامات رسول در میان شما با کمال صبر از آیات و معجزات و قوّات پدید گشت.

۱۳  زیرا کدام چیز است که در آن از سایر کلیساها قاصر بودید؟ مگر اینکه من بر شما بار ننهادم. این بی‌انصافی را از منببخشید!

۱۴  اینک، مرتبه سوم مهیّا هستم که نزد شما بیایم و بر شما بار نخواهم نهاد از آنرو که نه مال شما بلکه خود شما را طالبم، زیرا که نمی‌باید فرزندان برای والدین ذخیره کنند، بلکه والدین برای فرزندان.

۱۵  امّا من به کمال خوشی برای جانهای شما صرف می‌کنم و صرف کرده خواهم شد. و اگر شما را بیشتر محبّت نمایم، آیا کمتر محبّت بینم؟

۱۶  امّا باشد، من بر شما بار ننهادم بلکه چون حیلهگر بودم، شما را به مکر به چنگ آوردم.

۱۷  آیا به یکی از آنانی که نزد شما فرستادم، نفع از شما بردم؟

۱۸  به تیطُس التماس نمودم و با وی برادر را فرستادم. آیا تیطُس از شما نفع برد؟ مگر به یک روح و یک رَوِش رفتار ننمودیم؟

۱۹  آیا بعد از این مدّت، گمان می‌کنید که نزد شما حجّت می‌آوریم؟ به حضور خدا در مسیح سخن می‌گوییم. لیکن همه‌چیز ای عزیزان برای بنای شما است.

۲۰  زیرا می‌ترسم که چون آیم شما را نه چنانکه می‌خواهم بیابم و شما مرا بیابید چنانکه نمی‌خواهید که مبادا نزاع و حسد و خشمها و تعصّب و بهتان و نمّامی و غرور و فتنه‌ها باشد.

۲۱  و چون بازآیم، خدای من مرا نزد شما فروتن سازد و ماتم کنم برای بسیاری از آنانی که پیشتر گناه کردند و از ناپاکی و زنا و فجوری که کرده بودند، توبه ننمودند.