Main Banner

ح) زندگی در پرتو تخت داوری مسیح (۵‌:‏‌۱‌-‏‌۱۰)

آیات بعدی كاملاً با آنچه تا كنون گفته شد در ارتباط هستند. پولس از زحمات و رنج‌های زمان حال و جلال آینده كه در مقابل او قرار داشت سخن گفته است. این موضوع او را با مسأله‌ی مرگ مواجه می‌ساخت. در این قسمت ما یكی از بزرگترین افشاسازی‌ها در مورد مرگ را در كلام خدا و ارتباط شخص مسیحی با آن را پیش رو داریم.

۵‌:‏‌۱ در آیه‌ی اول پولس بدن فانی كنونی ما را «خانه‌ی زمینی، خیمه‌ی ما» می‌خواند. خیمه‌ای هیچگاه محل سكونت دائمی‌نیست، بلكه خانه‌ای قابل حمل برای مسافرین و زائران.

مرگ در اینجا به منزله‌ی فروپاشی این خیمه است. به هنگام مرگ این خیمه ریخته می‌شود. بدن به درون قبر سپرده می‌شود، در حالی كه روح و جان ایماندار نزد خداوند می‌رود.

پولس این باب را با اطمینان آغاز می‌كند كه اگر این خانه‌ی زمینی ریخته شود (به علت رنج‌هایی كه در باب قبل ذكر شد) او می‌داند كه عمارتی از خدا دارد، خانه‌ای ناساخته شده‌ی به دست‌ها و جاودانی در آسمان‌ها. به تمایز میان خیمه و خانه توجه نمایید. خیمه موقت ریخته می‌شود، اما خانه‌ای نو و دائمی‌در سرزمین‌های ورای آسمان به انتظار ایماندار است. این عمارتی از خدا است، چرا كه خدا تنها كسی است كه آن را به ما نی دهد.

علاوه بر این، این خانه ناساخته شده به دست‌ها است. چرا پولس این را می‌گوید؟ بدن كنونی ما به دست‌ها ساخته نشده است ؛ پس چرا او باید تأكید ورزد كه بدن جلال یافته‌ی آینده ما به دست‌ها ساخته نخواهد شد؟ پاسخ این است كه عبارت «ناساخته شده‌ی به دست‌ها» بدین معناست كه «از این خلقت نیست.» این موضوع در عبرانیان ۹‌:‏‌۱۱ تشریح شده است، در آنجا می‌خوانیم:‏ «لیكن مسیح چون ظاهر شد تا رئیس كهنه‌ی نعمت‌های آینده باشد، به خیمه‌ی بزرگتر و كاملتر و ناساخته شده‌ی به دست یعنی از این خلقت نیست.» آنچه پولس در اول قرنتیان ۵‌:‏‌۱ می‌گوید این است كه در حالی كه بدن كنونی ما مناسب زندگی بر روی زمین است، بدن جلال یافته‌ی آینده‌ی ما از این خلقت نخواهد بود. چرا كه به طور خاص برای زندگی در آسمان در نظر گرفته شده است.

بدن آینده ایماندار همچنین به عنوان جاودانی در آسمان توصیف شده است. این بدنی است كه دیگر در معرض بیماری، فساد و مرگ قرار نخواهد گرفت، بلكه بدنی كه تا به ابد در خانه‌ی آسمانی پایدار خواهد بود.

شاید از این آیه چنین استنباط شود كه گویی ایماندار به هنگام مرگ این خانه را از خدا دریافت می‌كند. او تا هنگامی‌كه مسیح به نزد كلیسا باز نگردد این بدن را نخواهد یافت (۱ تسا ۴‌:‏‌ ۱۳‌-‏*۱ ۱۸). پس در این فاصله بر سر ایمانداران چه می‌آید؟ به هنگام مرگ روح و جان او نزد مسیح می‌روند جایی كه آگاهانه از جلال آسمان بهره مند خواهند شد. بدن او در قبر جای می‌گیرد. به هنگام بازگشت خداوند، خاك از قبر برداشته شده، خدا او را تبدیل به یك بدن جلال یافته‌ی نو تبدیل می‌كند، و سپس با روح و جان خود در خواهد آمیخت. میان مرگ و بازگشت مسیح ممكن است ایماندار بدون بدن باشد. با این حال این موضوع بدان معنا نیست كه او شادی و بركت آسمان را نخواهد چشید. او خواهد چشید!

پیش از اینكه بحث درباره‌ی آیه‌ی (۱) را به پایان برسانیم، باید متذكر شویم كه سه تفسیر مهم درباره‌ی خانه‌ای ناساخته شده‌ی به دست‌ها و جاودانی در آسمانها وجود دارد:‏

۱. خود آسمان.

۲. بدنی میان مرگ و قیام.

۳. بدن جلال یافته.

مسلماً خانه نمی‌تواند خود آسمان باشد، زیرا گفته شده است جاودانی در آسمان‌ها و «از آسمان» (۵‌:‏‌۲). در مورد بدنی بین مرگ و قیام، باید گفت كتاب مقدس هیچگاه از چنین بدنی سخن نگفته است. علاوه بر این، خانه‌ای كه ناساخته شده به دست‌ها به عنوان جاودانی در آسمان‌ها توصیف شده است، كه این موضوع در مورد بدنی میان مرگ و قیام صادق نیست. دیدگاه سوم -‏ اینكه خانه قیامت بدن در جلال است -‏ به نظر دیدگاه صحیح می‌باشد.

۵‌:‏‌۲ ما در این بدن فانی غالباً ناگزیر آه می‌كشیم، زیرا كه این طریق ما را محدود ساخته و بر سر راه زندگی روحانی ما موانعی ایجاد می‌كند. بیش از همه در تمنای این هستیم كه خانه‌ی خود را كه در آسمان است بپوشیم.

به نظر می‌رسد كه پولس در این آیه مثال خیمه را به پوشش تغییر داده است. چنین گفته‌اند كه پولس خود یك خیمه‌دوز بوده و بهتر می‌دانست كه مواد اولیه ساخت خیمه و لباس یكی است. به هر حال، مقصود واضح است و آن اینكه او در تمنای پوشیدن بدن جلال یافته بود.

۵‌:‏‌۳ مقصود از عریان در این آیه چیست؟ آیا بدین معناست كه شخص نجات نیافته است و از این رو در حضور خدا عادل شمرده نمی‌شود؟ آیا بدین معناست كه شخص گر چه نجات یافته است لیكن بر تخت داوری مسیح پاداشی نخواهد داشت؟ و یا آیا بدین معناست كه شخص نجات یافته پس از مرگ و قبل از قیامت بدنی ندارد، و از آنجا كه روحی بدون بدن است عریان محسوب می‌شود؟

این نویسنده آن را به معنای بدون بدن یا بدون پوشش برداشت می‌كند. پولس می‌گوید كه اشتیاق او برای مرگ نیست، و نه برای وضعیت بدون بدنی كه در پی آن می‌آید، بلكه او برای آمدن خداوند عیسی مسیح اشتیاق دارد، هنگامی‌كه تمام كسانی كه مرده‌اند بدن جلال یافته می‌یابند.

۵‌:‏‌۴ به نظر آیه‌ی (۴) صحه‌گذار تفسیر ما از آیه‌ی (۳) است. پولس رسول می‌گوید كه ما كه نیز در این خیمه‌ی زمینی هستیم، گرانبار شده، آه می‌كشیم، از آن جهت كه نمی‌خواهیم این را بیرون كنیم، بلكه آن را بپوشیم تا فانی در حیات غرق شود. به بیانی دیگر او، او وضعیت میان مرگ و ربوده شدن ایماندار را امید مطلوب ایماندار نمی‌داند، بلكه مقصود او آن چیزی است كه به هنگام ربوده شدن ایمانداران رخ می‌دهد، هنگامی‌كه ایمانداران بدنی دریافت می‌كنند كه هیچگاه در معرض مرگ قرار نمی‌گیرند.

۵‌:‏‌۵ خدا است كه ما را برای این هدف ساخت، یعنی رهایی بدن. این اوج اهداف پر جلال او برای ما است. ما در حال حاضر در روح و جان رهایی یافته‌ایم، اما سپس بدن ما نیز رهایی خواهد یافت. فقط تصور كنید -‏ خدا ما با مد نظر قرار دادن این هدف ساخته است -‏ وضعیت جلال یافته -‏ خانه‌ای كه به دستان ساخته نشده است، بلكه جاودانی در آسمان‌ها است!

و چگونه می‌توانیم اطمینان حاصل نماییم كه ما بدنی جلال یافته خواهیم داشت؟ پاسخ این است كه خدا بیعانه‌ی روح خود را به ما می‌‌دهد. همان گونه كه قبلاً شرح داده شد، این حقیقت كه در هر ایمانداری روح خدا ساكن است، تضمینی برای حقیقت است. تمام وعده‌های خدا به ایمانداران تحقق خواهد یافت. روح‌القدس بیعانه‌ای است از آن چیزی كه درآینده می‌آید. روح خدا خود بیعانه‌ای بر این است كه آنچه خدا اكنون تا اندازه‌ای به ما می‌دهد روزی به طور كامل از آن ما خواهد شد.

۵‌:‏‌۶ اطمینان عمیق از این واقعیت‌ها بود كه پولس را قادر می‌ساخت كه همیشه شهادت داشته باشد. او می‌دانست تا هنگامی‌كه در بدن متوطن است، از خدا غریب می‌باشد. مسلماً این وضعیت ایده‌آلی برای پولس نبود، اما او مشتاق بود عیسی را بر روی زمین خدمت نموده و به قوم خدا كمك كند.

۵‌:‏‌۷ این حقیقت كه ما به ایمان رفتار می‌كنیم نه به دیدار گواهی است بر این موضوع كه ما از خدا غریب می‌باشیم. ما هیچگاه با چشمان جسمانی‌مان بر خداوند چشم ندوخته‌ایم. تنها از طریق ایمان او را دیده‌ایم. مادامی‌كه ما در این بدن در وطن هستیم، زندگی ما نسبت به حیات دیدار حقیقی از صمیمیت و نزدیكی كمتری (با خدا) برخوردار خواهد بود.

۵‌:‏‌۸ آیه‌ی (۸) موضوع آیه‌ی (۶) را از سر گرفته و آن را كامل می‌كند. پولس با توجه به امید مباركی كه پیش رو دارد بسیار با شهامت است، و قادر است بگوید كه خاطر جمع است و این را بیشتر می‌پسندد كه از بدن غربت كند و به نزد خداوند متوطن شود، یعنی مایل است در وضعیت از بدن جدا شده میان مرگ و ربوده شدن ایمانداران قرار بگیرد.

این آیه شاید تناقض داشته باشد با آنچه که رسول گفته است. آیه‌های قبلی او برای جلال بدن اشتیاق داشت. اما در اینجا او حاضر است از بدن جدا شود تا در حضور خداوند باشد، این است، خواستن روح بدون جسم بجای اینکه میان مرگ و ربوده شدن قرار داشته باشد.

اما تضادی وجود دارد. سه امكان برای شخص مسیحی وجود دارد، و مسأله بر سر این است كه كدام شق بیشتر مورد پسند است. در بدن فانی ما بر روی زمین حیات كنونی قرار دارد. وضعیت دیگر وضعیت میان مرگ و بازگشت مسیح یعنی وضعیت از بدن جدا شده، است، اما وضعیتی كه روح و جان به طور آگاهانه از حضور مسیح بهره‌مند می‌شوند. سرانجام، اوج نجات ما قرار دارد، هنگامی‌كه بدن‌های جلال یافته‌ی خود را به هنگام بازگشت مسیح می‌یابیم. پولس تنها در این عبارت به ما می‌آمزد كه وضعیت اول خوب است، وضعیت دوم بهتر، و وضعیت سوم بهترین.

۵‌:‏‌۹ ایماندار باید هدفش این باشد كه پسندیده‌ی خداوند باشد. در حالی كه نجات او بر پایه‌ی اعمال او استوار نیست، اما پاداش او در روز آینده مستقیماً به وفاداری او به خداوند بستگی خواهد داشت. یك ایماندار باید همیشه این موضوع را به خاطر بسپارد كه ایمان به نجات ربط دارد و اعمال به پاداش. او به وسیله‌ی فیض و توسط ایمان نجات یافته است، و نه اعمال ؛ و برای انجام این اعمال پاداش دریافت خواهد كرد.

توجه نمایید كه پولس می‌خواست خواه متوطن و خواه غریب پسندیده‌ی او باشد. این بدان معناست كه خدمت او بر روی زمین برای رضایت خاطر خدا مقرر شده بود، چه پولس هنوز بر روی زمین باشد و چه در برابر تخت داوری مسیح قرار بگیرد.

۵‌:‏‌۱۰ یكی از انگیزه‌ها برای مورد پسند واقع شدن مسیح این است كه لازم است كه همه‌ی ما پیش مسند او حاضر شویم. در حقیقت موضوع بر سر حاضر شدن در برابر مسند نیست، بلكه آشكار شدن است. ترجمه‌ی NEB به درستی می‌گوید، «ما همه باید در برابر كرسی قضاوت مسیح پرده از زندگی خود برداریم.» حاضر شدن در مطب دكتر چیزی است، و قرار گرفتن زیر اشعه‌ی ایکس چیز دیگر. مسند مسیح خدماتی كه در زندگی برای او انجام داده‌ایم را كاملاً همان گونه كه بودند آشكار می‌سازد. نه تنها كمیت خدمت ما بلكه كیفیت و حتی انگیزه‌هایی كه همراه آن بودند مورد بازنگری قرار می‌گیرند.

اگر چه پس از ایمان آوردن گناهان بر خدمت ما تأثیر می‌گذارند، اما گناه ایمانداران بر سر تخت داوری مورد بازنگری قرار نخواهند گرفت. این داوری ۱۹۰۰ سال پیش صورت گرفت، هنگامی‌كه خداوند عیسی گناهانمان را بر بدنش بر روی صلیب متحمل شد. او بهایی را پرداخت كه مستحق گناهان ما بود، و خدا این گناهان را دیگر هیچ وقت بر تخت داوری به یاد نخواهد آورد (یوحنا ۵‌:‏‌۲۴). مسند داوری ما خدمت ما به خداوند را مد نظر قرار می‌دهد. اصلاً موضوع بر سر این نیست كه نجات یافته‌ایم یا خیر ؛ چرا كه این یك حقیقت مسلم است. بلكه موضوع بر سر پاداش و زیان است.

خ) ضمیر خوب پولس در خدمت (۵‌:‏‌۱۱‌-‏‌۶‌:‏‌۲)

۵‌:‏‌۱۱ غالباً از این آیه چنین برداشت كرده‌اند كه از آنجایی كه پولس از داوری سخت خدا بر گناه و هراس جهنم آگاه بود، او به هر جایی كه قدم می‌نهاد می‌خواست مردم را متقاعد سازد كه انجیل را بپذیرند. در حالی كه این تفسیر درست است اما باید بگویم كه در اینجا مقصود اولیه این نیست.

پولس در اینجا چندان از وحشت خداوند برای بی‌ایمانان سخن می‌گوید اینكه به خاطر احترام توأم با ترس او در پی خدمت به خداوند و خشنود ساختن او بود. تا آنجایی كه به خدا مربوط است پولس می‌داند كه زندگی او یك كتاب گشوده است. اما او می‌خواهد كه قرنتیان نیز از یكپارچگی و وفاداری او در خدمت انجیل آگاهی یابند. و از این رو او در پاسخ می‌گوید:‏

«از آنجایی كه ما ترس خداوند را می‌دانیم، سعی داریم مردم را از وحدت و صداقت خود به عنوان خادم مسیح آگاه سازیم. اما چه در آگاه ساختن مردم موفق شویم و چه نشویم، ما برای خدا شناخته شده هستیم. و ما امیدواریم كه این موضوع در آگاهی شما قرنتیان نیز كارآمد باشد.»

به نظر این تفسیر با چارچوب متن مطابقت داشته باشد.

۵‌:‏‌۱۲بلافاصله پولس درمی‌یابد كه مبادا آنچه گفته است از سوی خوانندگان به منزله‌ی خودستایی تلقی شود. او نمی‌خواهد كسی گمان كند كه او بدان مباهات می‌ورزد! و از این رو می‌افزاید، زیرا برای بار دیگر به شما سفارش نمی‌كنم. این بدان معنا نیست كه او قبلاً هم به خود فخر كرده بود، بلکه او می‌دانست که معلمان دروغین به سرعت از او در حضور قرنتیان انتقاد می‌کردند.

چرا اون چنین یک دفاع طولانی در مورد خدمتش اعلام می‌کند. «بلكه او می‌دانست كه معلمان دروغین به سرعت از او در حضور قرنتیان انتقاد می‌كردند.» او می‌خواست كه ایمانداران بدانند كه چگونه به انتقادهایی كه از او می‌شود پاسخ گویند، و از این رو موضوع را به قرنتیان می‌گوید تا قادر باشند هنگامی‌كه از سوی آنها محكوم می‌شود از او دفاع نمایند.

او مخالفان خود را آنانی كه در ظاهر فخر می‌كنند نه در دل توصیف می‌نماید (مقایسه كنید با اول سموئیل ۱۶‌:‏‌۷). به بیانی دیگر، آنها در ظاهر خوشایند بودند، اما نه در واقعیت، وحدت و صداقت درون. برای آنها ظاهر یا شیوایی سخن و یا به ظاهر غیرت همه چیز محسوب می‌شد. «در نظر برون‌گراها، ظاهر همه چیز بود، و خلوص دل چیزی محسوب نمی‌شد» (منتخب).

۵‌:‏‌۱۳ از این آیه چنین به نظر می‌رسد كه پولس رسول را حتی به دیوانگی، تعصب و اشكال مختلف نابسامانی‌های فكری متهم كرده بودند. او انكار نمی‌كند كه در وضعیتی به سر می‌برد كه دنی آن را «تنش روحانی» می‌نامد. او فقط می‌گوید كه اگر بی‌خود هست آن برای خدا است. هر آن چیزی كه در نظر مخالفان او دیوانگی محسوب می‌شود در حقیقت وقف عمیق او نسبت به خدا است. او برای كار خدا صیحه می‌زد. اگر از سوی دیگر او هوشیار بود، آن به خاطر قرنتیان بود. مقصود از این آیه به طور خلاصه این است كه تمام رفتار پولس را می‌توان به دو شكل توصیف نمود:‏ یا غیرت برای خدا داشت و یا برای سعادت دیگر ایمانداران. در هر دو صورت، انگیزه‌های او كاملاً فداكارانه بود. آیا مخالفان او می‌توانستند چنین چیزی درباره‌ی خود بگویند؟

۵‌:‏‌۱۴ هر كسی كه زندگی پولس رسول را مورد مطالعه قرار می‌دهد نمی‌تواند از خود نپرسد كه چه چیزی باعث شد او با فداكاری بی‌وقفه خدمت كند. در اینجا، او در یكی از زیباترین قسمت‌های نامه‌اش به ما پاسخ می‌دهد -‏ محبت مسیح.

آیا محبت مسیح در اینجا اشاره‌ای است به محبت او نسبت به ما و یا ما به او؟ تردیدی نیست كه محبت او نسبت به ما مدنظر است. تنها یك دلیل برای اینكه در اینجا مقصود محبت او نسبت به ما است وجود دارد، زیرا كه اول او ما را محبت نمود. محبت اوست كه ما را فرو می‌گیرد، به حركت وا می‌دارد، همان گونه كه شخص در میان خیل مشتریان ایام كریسمس به حركت در می‌آید. هنگامی‌كه پولس بر محبت بی نظیر مسیح كه بر او ثابت شده بود تعمق می‌كند، نمی‌تواند كمك كند بلكه برای خدمت به خداوند بی‌نظیرش به حركت در می‌آید.

عیسی در مردن برای همه به عنوان نماینده‌ی ما عمل نمود. هنگامی‌كه او مرد ما همه مردیم در او. همان گونه كه گناه آدم گناه نسل‌های آینده‌ی او محسوب شد، همچنین مرگ مسیح، مرگ كسانی كه به او ایمان می‌آورند (روم ۵‌:‏‌ ۱۲‌-‏‌۲۱ ؛ ۱ قرن ۱۵‌:‏‌ ۲۱، ۲۲).

۵‌:‏‌۱۵ در برابر استدلال پولس نمی‌شود مقاومت كرد. مسیح برای همه مرد. چرا او برای همه مرد؟ تا اینكه تمام كسانی كه با ایمان به او زنده‌اند، از این به بعد برای خویشتن زیست نكنند بلكه برای او. نجات‌دهنده برای ما نمرد تا ما به همان زندگی خودخواهانه و پست خود ادامه دهیم و آنگونه كه خود می‌خواهیم زیست نماییم. بلكه او برای ما مرد تا ما از این پس زندگیمان را در وقف مشتاقانه نسبت به او تغییر دهیم. دنی شرح می‌دهد:‏

«مسیح با مردن به جای ما كاری بس عظیم در محبت برایمان انجام داد، و ما باید از آن او باشیم، و تا به ابد از آن او. تنها هدف مرگ او این بود كه ما را از آن خود سازد.»

۵‌:‏‌۱۶ شاید پولس در اینجا به آیه‌ی ۱۲ اشاره می‌كند، جائی كه شرح داد مخالفان او به ظاهر خود فخر می‌كردند، و نه در دل. اكنون باری دیگر او به آن موضوع می‌پردازد و به ما می‌آموزد كه هنگامی‌كه نزد مسیح می‌آییم خلقت جدیدی رخ می‌دهد. بعد از این بر انسان‌ها به شكلی دنیوی و نفسانی و بر طبق ظاهر، صلاحیت‌های انسانی، یا اصالت ملی قضاوت نمی‌كنیم. ما آنها را جان‌های پر بهایی می‌بیبیم كه مسیح برای آنها مرد. او می‌افزاید كه حتی اگر مسیح را هم به حسب جسم شناخته بود، یعنی همچون دیگر انسان‌ها، دیگر او را بدین شكل نمی‌شناخت. به سخنی دیگر شناخت مسیح به عنوان یك همسایه در روستایی در ناصره، و یا حتی یك مسیحای زمینی یك چیز است و شناختن مسیح جلال یافته كه اكنون بر دست راست خدا است كاملاً چیز دیگری است. امروزه ما مسیح را بسیار صمیمانه‌تر و حقیقی‌تر از كسانی كه بر طبق ظاهر انسانی هنگامی‌كه او بر روی زمین بر او قضاوت كردند می‌شناسیم، درست همان گونه كه روح‌القدس توسط كلام برما مكشوف می‌سازد.

دیوید اسمیت (David Smith) می‌گوید:‏

«گر چه پولس زمانی نمونه‌ی آرمان‌های یهودی از مسیح دنیوی در ذهن خود داشت، اما اكنون به مفهومی‌بس فراتر رسیده بود. مسیح برای او نجات‌دهنده‌ی قیام كرده بود، كه در واقع بر حسب جسم بر او آشكار نشده بود، بلكه توسط مشاركت صمیمانه و زنده.»

۵‌:‏‌۱۷ اگر كسی در مسیح باشد، یعنی، نجات یافته باشد، خلقت تازه‌ای است. ممكن است شخص پیش از ایمان آوردن بر طبق معیارهای انسانی بر دیگران قضاوت نماید. اما اكنون همه چیز تغییر كرده است. روشهای كهنه‌ی قضاوت در گذشت ؛ اینك همه چیز تازه گشته است.

این آیه مورد علاقه‌ی تمام كسانی است كه تازگی تولد تازه یافته‌اند. و غالباً در شهادت‌ها از آن نقل می‌شود. گاهی اوقات با نقل قول كردن از آن برداشت اشتباهی از آن به دست می‌دهیم. شنوندگان چنین می‌پندارند كه هنگامی‌كه انسانی نجات می‌یابد، عادات گذشته، افكار شریرانه، و نگاه‌های شهوت‌انگیز همه از بین می‌روند، و همه چیز در زندگی شخص تازه می‌شود. ما می‌دانیم كه این موضوع صحیح نیست. این آیه درباره‌ی عمل ایمانداران سخن نمی‌گوید، بلكه وضعیت آنها. توجه نمایید كه آن می‌گوید اگر هر كسی در مسیح باشد. عبارت در مسیح كلید این آیه است. در مسیح، چیزهای كهنه درگذشت و همه چیز تازه شده است. متأسفانه، «در من» هنوز همه چیز تحقق نیافته است! اما با پیشروی در زندگی مسیحی، آرزوی من این خواهد بود كه كه با وضعیت خود تطبیق یابم. روزی، هنگامی‌كه عیسی خداوند باز گردد، هر دو در تطابق كامل با هم خواهند بود.

۵‌:‏‌۱۸ همه چیز از خدا است. او منشاء و خالق همه‌ی آنها است. چیزی برای فخر كردن انسان نیست. این همان خدایی است كه ما را به واسطه‌ی عیسی مسیح با خود مصالحه داده و خدمت مصالحه را به ما سپرده است.

این عبارت باشكوه از آموزه‌ی كتاب مقدس درباره‌ی مصالحه در فرهنگ فشرده و جدید كتاب مقدس (A New and Concise Bible Dictionary) یافت می‌شود:‏

«با مرگ خداوند عیسی مسیح بر روی صلیب، خدا با فیض خود فاصله‌ای را كه گناه میان او و انسان ایجاد كرده بود را برداشت، تا همه چیز توسط مسیح به طرز خوشایندی برای او به اجرا در آیند.» ایمانداران مصالحه یافته‌اند تا توسط مرگ مسیح، مقدس، بی‌منت و بی‌ملامت باشند (یك خلقت تازه). خدا در مسیح بود، هنگامی‌كه مسیح بر روی زمین بود تا دنیا را با خود آشتی دهد، نه اینكه قصور او را بر آنها محسوب كند ؛ بلكه اكنون كه محبت خدا كاملاً در صلیب آشكار شده است، شهادت آن تا به تمام جهان رفته است، از انسانها می‌خواهد كه با خدا مصالحه یابند. تا اینكه انسان پسندیده‌ی خدا گردد.

۵‌:‏‌۱۹ خدمت مصالحه در اینجا به عنوان پیغامی‌توصیف شده است كه خدا در مسیح بود و جهان را با خود مصالحه می‌داد. می‌توان از این عبارت دو برداشت كرد، كه هر دو از نظر روحانی صحیح هستند. پیش از هر چیز ممكن است چنین برداشت كنیم كه خدا در مسیح بود، چرا كه خداوند عیسی مسیح الوهیت داشت. این مسلماً درست است. پس همچنین می‌توانیم چنین برداشت كنیم كه خدا در مسیح بود و جهان را با خود مصالحه می‌داد. به عبارتی دیگر او جهان را مصالحه می‌داد، اما او اینكار را در شخصیت خداوند عیسی مسیح انجام می‌داد.

هر تفسیری را كه بپذیریم، این حقیقت همچنان شفاف باقی می‌ماند كه خدا فعالانه عامل جدایی میان خود و انسان را كه با گناه ایجاد شده بود بر می‌داشت. خدا نیازی به مصالحه ندارد بلكه انسان است كه نیازمند مصالحه با اوست.

خطایای ایشان را بدیشان محسوب نداشت. با نگاه اول ممكن است چنین به نظر برسد كه این آیه نجات جهانی را تعلیم می‌دهد، یعنی اینكه تمام انسان‌ها توسط كار مسیح نجات یافته‌اند. اما چنین تعلیمی‌كاملاً با دیگر آیات كلام خدا در تضاد است. خدا راهی مهیا ساخت كه خطایای انسان‌ها برای آنها محسوب نشود، اما در حالی كه چنین راهی برای همه مهیا است، تنها برای آنانی مؤثر واقع خواهد شد كه در مسیح هستند. مطمئناً خطایای كسانی كه نجات نیافته‌اند برای آنها محسوب می‌شود، اما لحظه‌ای كه این انسان‌ها به خداوند عیسی مسیح به عنوان نجات‌دهنده‌ی خود ایمان می‌آورند، در او عادل محسوب می‌شوند و تمام گناهانشان زدوده می‌شود.

علاوه بر كار آشتی دهنده‌ی خدا، او همچنین كلام مصالحه را به خادمین خود سپرد. به بیانی دیگر، او این افتخار را بدیشان داد تا پیش رفته و این پیغام شكوهمند را به تمام انسان‌ها و در همه جا اعلان كنند. او نه تنها این مسئولیت مقدس را به فرشتگان سپرده است، بلكه به انسان ضعیف و سست نیز.

۵‌:‏‌۲۰ پولس در آیه‌ی قبل پیغام مصالحه را اعلان نمود. او برای بشارت این پیغام به بشر اعزام شده بود. باید اذعان داریم كه از ۵‌:‏‌۲۰ الی ۶‌:‏‌۲ ما خلاصه‌ای از كلام مصالحه را پیش رو داریم. به سخنی دیگر، پولس به ما اجازه می‌دهد تا پیغامی‌كه او در هر شهر و دیار و كشوری كه به مردم اعلان می‌نمود گوش فرا دهیم. درك این موضوع بسیار مهم است. پولس در اینجا به قرنتیان نمی‌گوید كه با خدا مصالحه یابند. آنها به خداوند عیسی ایمان دارند. بلكه او به قرنتیان می‌گوید كه این پیغامی‌است كه او هر جا كه می‌رود به بی‌ایمانان اعلام كند.

یك سفیر، یك نماینده‌ی دولت است كه نمایانگر حكومت خود در یك سرزمین بیگانه است. پولس همیشه خدمت مسیحی را دعوتی پر جلال و با شكوه می‌داند. او در اینجا خود را به نماینده‌ای تشبیه می‌كند كه از سوی مسیح به دنیایی كه ما زندگی می‌كنیم اعزام می‌شود. او سخنگویی برای خدا بود، و خدا توسط او استدعا می‌كرد. به نظر چنین لفظی برای یك سفیر بیگانه می‌آید. ما غالباً تصور نمی‌كنیم كه یك سفیر استدعا كند، اما این جلال انجیل است، اینكه در حقیقت خدا به روی زانوان و با چشمانی پر از اشك از مردان و زنان التماس كند كه با او مصالحه كنند. اگر خصومتی وجود داشته باشد آن از سوی انسان است. خدا هر مانعی را برداشته است تا رابطه‌ی بین خود و انسان را كامل كند. خدا هر كاری كه می‌توانسته انجام داده است. پس اكنون انسان باید سلاح طغیان را كنار گذاشته، و از نافرمانی دست كشیده، و با خدا مصالحه یابد.

۵‌:‏‌۲۱ این آیه اساس تعلیمی‌مصالحه ما را به دست می‌دهد. خدا چگونه مصالحه را امكان‌پذیر ساخته است؟ چگونه او می‌تواند گنهكاران را با توبه و ایمان به حضور خود بپذیرد؟ پاسخ این است كه خداوند عیسی عملاً مشكل گناه ما را حل كرد، از این رو اكنون می‌توانیم با خدا مصالحه یابیم.

به بیانی دیگر خدا مسیح را در راه ما گناه ساخت -‏ مسیحی كه گناه را نشناخت -‏ تا ما در وی عدالت خدا شویم.

ما باید مراقب باشیم كه مبادا چنین بپنداریم كه در حقیقت خداوند عیسی مسیح بر روی صلیب جلجتا در خود گنهكار شد. چنین عقیده‌ای كاملاً اشتباه است. گناهان ما بر او قرار گرفت، اما آن گناهان در او نبودند. آنچه كه رخ داد این بود كه خدا او را به خاطر ما قربانی گناه ساخت. ما با ایمان به در نظر خدا عادل محسوب می‌شویم. خواسته‌های شریعت با عیسی مسیح كه نایب ما گردید كاملاً رضایت حاصل نمود.

چه حقیقت مباركی است كه آن كسی كه گناه را نمی‌شناخت برای ما گناه شد، تا اینكه ما كه عدالتی نمی‌شناختیم در وی عدالت خدا شویم. هیچ زبان انسانی قادر نخواهد بود از خدا برای چنین فیض عظیمی‌تشكر كند.

دوم قرنتيان

فصل   ۵

۱  زیرا می‌دانیم که هرگاه این خانهٔ زمینیِ خیمهٔ ما ریخته شود، عمارتی از خدا داریم، خانه‌ای ناساخته شده به دستها و جاودانی در آسمانها.

۲  زیرا که در این هم آه می‌کشیم، چونکه مشتاق هستیم که خانهٔ خود را که از آسمان است بپوشیم،

۳  اگر فی‌الواقع پوشیده و نه عریان یافت شویم.

۴  از آنرو که ما نیز که در این خیمه هستیم، گرانبار شده، آه می‌کشیم، از آن جهت که نمی‌خواهیم این را بیرون کنیم، بلکه آن را بپوشیم تا فانی در حیات غرق شود.

۵  امّا او که ما را برای این درست ساخت خدا است که بیعانه روح را به ما می‌دهد.

۶  پس دائماً خاطرجمع هستیم و می‌دانیم که مادامی که در بدن متوطّنیم، از خداوند غریب می‌باشیم،

۷  [زیرا که به ایمان رفتار می‌کنیم نه به دیدار].

۸  پس خاطرجمع هستیم و این را بیشتر می‌پسندیم که از بدن غربت کنیم و به نزد خداوند متوطّن شویم.

۹  لهذا حریص هستیم بر اینکه خواه متوطّن و خواه غریب، پسندیده او باشیم.

۱۰  زیرا لازم است که همهٔ ما پیش مسند مسیح حاضر شویم تا هرکس اعمال بدنی خود را بیابد، بحسب آنچه کرده باشد، چه نیک چه بد.

۱۱  پس چون ترس خدا را دانسته‌ایم، مردم را دعوت می‌کنیم. امّا به خدا ظاهر شده‌ایم وامیدوارم به ضمایر شما هم ظاهر خواهیم شد.

۱۲  زیرا بار دیگر برای خود به شما سفارش نمی‌کنیم، بلکه سبب افتخار دربارهٔ خود به شما می‌دهیم تا شما را جوابی باشد برای آنانی که در ظاهر نه در دل فخر می‌کنند.

۱۳  زیرا اگر بیخود هستیم برای خداست و اگر هشیاریم برای شما است.

۱۴  زیرا محبّت مسیح ما را فرو گرفته است، چونکه این را دریافتیم که یک نفر برای همه مرد پس همه مردند.

۱۵  و برای همه مرد تا آنانی که زنده‌اند، از این به بعد برای خویشتن زیست نکنند بلکه برای او که برای ایشان مرد و برخاست.

۱۶  بنابراین، ما بعد از این هیچ‌کس را بحسب جسم نمی‌شناسیم، بلکه هرگاه مسیح را هم بحسب جسم شناخته بودیم، الآن دیگر او را نمی‌شناسیم.

۱۷  پس اگر کسی در مسیح باشد، خلقت تازه‌ای است؛ چیزهای کُهنه درگذشت، اینک، همه‌چیز تازه شده است.

۱۸  و همه‌چیز از خدا که ما را به‌واسطهٔٔ عیسی مسیح با خود مصالحه داده و خدمت مصالحه را به ما سپرده است.

۱۹  یعنی اینکه خدا در مسیح بود و جهان را با خود مصالحه می‌داد و خطایای ایشان را بدیشان محسوب نداشت و کلام مصالحه را به ما سپرد.

۲۰  پس برای مسیح ایلچی هستیم که گویا خدا به زبان ما وعظ می‌کند. پس بخاطر مسیح استدعا می‌کنیم که با خدا مصالحه کنید.

۲۱  زیرا او را که گناه نشناخت، در راه ما گناه ساخت تا ما در وی عدالتِ خدا شویم.