Pyramids in Giza

Sardis
Sardis

۱.تحیات (۱‌:‏۱،۲)

۱‌:‏۱ شمعون پطرس، خودش را غلام و رسول عیسی مسیح معرفی می‌کند. در همین ابتدا ما از سادگی و فروتنی او یکه می‌خوریم! او خودش برگزیده بود تا یک غلام باشد و آسمان او را به عنوان رسول، مسح کرده بود. او از عناوین پر‌شکوه یا سمبل‌های آن استفاده نمی‌کند. او فقط خوب می‌دانست که وظیفه‌اش برای خدمت به نجات دهنده قیام کرده چه قدر عظیم است.

همه چیزی که ما راجع به آنانی که این نامه برایشان نوشته شده بود می‌دانیم اینست که ایشان ایمان گرانبها را به مساوی پطرس و همکارانش یافته بودند. این می‌تواند نشان دهنده این امر باشد که نامه به ایمانداران غیر‌یهودی نوشته می‌شود، و به همین خاطر نیز شاید به این نکته اشاره کرده که آنها همان نوع ایمانی را دارند که یهودیان ایماندار دارا می‌باشند، ایمانی که هیچ فرقی بین یهود و امت‌ها قائل نیست. همه کسانی که با فیض خدا نجات یافته‌اند در حضور او به یک میزان پذیرفته شده و این ربطی به یهودی و غیر‌یهودی بودن ایشان ندارد چنان که ربطی به زن یا مرد، غلام یا آزاد بودنشان نیز ندارد.

ایمان یعنی خلاصه همه چیزهایی که آنها به عنوان مسیحی پذیرفته و دریافت کرده‌اند. او ادامه داده و توضیح می‌دهد که این ایمان بر عدالت خدای ما و عیسی مسیح نجات‌دهنده است. منظور وی اینست که بخشش ایمانی مساوی به همه کسانی که خداوند عیسی را باور کرده‌اند نشان دهنده عدالت خداست. مرگ، مدفون شدن و قیام مسیح پایه و اساس عادلانه‌ای به وجود آورد که خدا بر طبق آن بتواند فیضش را به گناهکاران از طریق ایمان ابراز کند. قرضی که از بابت گناه پدید آمده بود کاملاً پرداخت شد و حالا خدا می‌تواند عادلانه گناهکاران بی‌دین را که به پسرش ایمان می‌آورند، عادل شمارد.

عنوان خدای ما و عیسی مسیح نجات‌دهنده یکی از عبارات عهد جدید است که نشان دهنده الوهیت بی‌چون و چرای خداوند عیسی است. اگر او خدا نیست، پس این کلمات هیچ مفهومی ندارند.

۱‌:‏۲ دعای عالی پطرس رسول برای خوانندگانش اینست که فیض و سلامتی در معرفت خدا و خداوند عیسی برایشان افزون باشد. او می‌خواهد که ایشان به وسیله فیض نگهدارنده و تجهیز کننده خدا در زندگی هر روزه‌شان، معرفت کسب نمایند. او می‌خواهد که دل‌های ایشان به وسیله سلامتی خدا که فوق از تمامی عقل است پاسداری شود. ولی این فیض و سلامتی نباید در مقادیر اندک بدیشان داده شود! او آرزو دارد که این برکات در حجم افزون شوند و نه اینکه به بخش‌های کوچک تقسیم گردند.

چگونه این برکات افزون می‌شوند؟ از طریق معرفت خدا و خداوند ما عیسی مسیح. هر چقدر ما بیشتر خدا را بشناسیم، بیشتر تجربه فیض و سلامتی او را کسب می‌نمائیم. ما با وارد شدن گاه و بی‌گاه به اعلی‌علیین و ملاقات با خدا می‌توانیم بهتر به معرفت او نائل شویم. آنانی که به جای زندگی در شهر در قدس زندگی می‌کنند سرّ فیض و سلامتی خدا را می‌یابند.

۲.دعوت به پرورش قوی‌تر شخصیت مسیحی (۱‌:‏۳-‏۲۱)

۱‌:‏۳ این متن باید بسیار مورد علاقه همه مسیحیان باشد چونکه می‌گوید ما چگونه می‌توانیم از شکست در این زندگی گذشته و چگونه از پیروزی در زندگی تازه اطمینان حاصل کنیم. اول، به ما اطمینان داده شده که خدا همه تدارکات لازم را برای زندگی مقدس ما دیده است. این تدارکات شاهدی بر قوت اوست:‏ قوت الهیه او همه چیز‌هایی را که برای حیات و دین‌داری لازم است به ما عنایت فرموده است. درست چنان چه قوت او ما را در درجه اول نجات می‌دهد، همچنین ما را برای داشتن یک زندگی مقدس نیز تجهیز می‌نماید. ترتیب اینست:‏ اول حیات و سپس دین‌داری. انجیل، قوت خداست برای نجات از مجازات گناه و قدرت آن و همچنین از لعنت و فساد.

همه چیز‌هایی که برای حیات و دین‌داری لازم است شامل کار مسیح به عنوان کاهن اعظم، خدمت روح‌القدس، فعالیت فرشتگان به عنوان خادمین ما، حیات تازه‌ای که ما در هنگام تغییر گرایش دریافت می‌کنیم، و فرمان کلام خدا می‌باشند.

قوت داشتن یک زندگی مقدس از طریق او که ما را به جلال و فضیلت خود دعوت نموده است می‌آید. درست چنان چه قوت آسمانی او منشأ تقدس است، معرفت او نیز کانال رسیدن به آن تقدس است. شناختن او حیات جاویدان است (یو ۱۷‌:‏۳) و پیشرفت در شناخت او، پیشرفت در تقدس است. هر چقدر بیشتر او را بشناسیم، بیشتر به شباهت و در می‌آئیم.

دعوت ما یکی از مطالب مورد علاقه پطرس است. او به ما یادآوری می‌کند که:‏ (۱) ما از ظلمت به نور عجیب او خوانده شده‌ایم. (اول پطرس۲‌:‏۹). (۲) ما دعوت شده‌ایم که در اثر قدم‌های او رفتار کنیم و به خاطر وی رنج بکشیم (اول پطرس۲‌:‏۲۱). (۳) ما دعوت شده‌ایم تا به عوض دشنام، برکت بطلبیم. (اول پطرس۳‌:‏۹). (۴) ما دعوت شده‌ایم تا به جلال ابدی وارد شویم (اول پطرس۵‌:‏۱۰). (۵) ما به جلال و فضیلت او دعوت شده‌ایم (دوم پطرس۱‌:‏۳). این اشاره آخری یعنی که او ما ره به وسیله مکشوف کردن شخصیت خویش دعوت کرده است. شائول طرسوسی در راه جاده دمشق دعوت شد و جلال خدا را دید. کمی بعد این شاگرد مسیح شهادت داد:‏ «من به چهره او نگاه کردم و همه چیز را به جهت شبیه شدن به او فضله شمردم.» او به جلال و فضیلت خدا دعوت شده بود.

۱‌:‏۴ در میان همه چیز‌هائی که قوت خدا برای ترویج یک زندگی مقدس به ما داده است وعده‌های بی‌نهایت عظیم و گران‌بهای او در کلام قرار دارند. تخمین زده شده که حد‌اقل ۳۰۰۰۰ وعده در کتاب مقدس وجود دارد. جان بونیان ( Bunyan ) باری گفت:‏ «در مسیر زندگی وعده‌های خدا آنقدر ریخته شده که محال است یک قدم بدون کسب آن‌ها برداشت.»

وعده‌های خدا هفتمین و آخرین چیز با ارزشی هستند که پطرس در نامه‌هایش عنوان می‌کند. ایمان ما از طلا گران‌بها تر است (اول پطرس۱‌:‏۷). خون مسیح گران‌بهاست (اول پطرس۱‌:‏۱۹). مسیح، سنگ زنده در نظر خدا با ارزش است (اول پطرس۲‌:‏۴). او همچنین به عنوان سنگ زاویه گران‌بهاست (اول پطرس۲‌:‏۶). او برای همه ایمانداران، با ارزش است (اول پطرس۳‌:‏۴). و بالأخره، وعده‌های خدا گران‌بها هستند (دوم پطر ۱‌:‏۴).

به بعضی از وعده‌ها که در مورد تقدس هستند فکر کنید. (۱) آزادی از سلطه گناه (روم ۶‌:‏۱۴). (۲) فیضی که کافی است (دوم قرنتيان ۱۲‌:‏۹). (۳) قدرت اطاعت از احکام وی (فیل ۴‌:‏۱۳). (۴) پیروزی بر شیطان (۴‌:‏۷) (۵) فرار در زمان وسوسه شدن (اول قرنتيان۱۰‌:‏۱۳). (۶) بخشش در زمانی که ما به گناهان خویش اعتراف می‌کنیم. (۱یو ۱‌:‏۹) و فراموش کردن گناهان ما از سوی خدا (ار‌۳۴۳۱:‏) (۷) جواب فریاد‌های ما (مز ۵۰‌:‏۱۰).

عجیب نیست که پطرس می‌گوید وعده‌های خدا بی‌نهایت عظیم و گران‌بها هستند! این وعده‌ها ایماندار را قادر می‌سازند تا از فسادی که از شهوت در جهان است، خلاصی یابد. خدا وعده همه چیز‌هایی که ما برای مقاومت در برابر وسوسه نیاز داریم به ما داده است. زمانی که هوس‌های گناه‌آلود می‌آیند، ما می‌توانیم وعده‌های خدا را بطلبیم. آن‌ها ما را قادر می‌سازند تا از فساد جهان بگریزیم-‏ گناهان جنسی آن، مشروبات الکلی آن، نجاست آن، بدبختی آن، خیانت‌های آن و نزاع‌های آن.

جنبه مثبت قضیه اینست که به وسیله این وعده‌ها ما می‌توانیم شریک طبیعت الهی گردیم. این امر اساساً در زمان تغییر گرایش به وقوع می‌پیوندد. سپس در حینی که در خوشی عملی آنچه که خدا وعده داده زندگی می‌کنیم بیشتر و بیشتر به شباهت او در می‌آئیم (دوم قرنتيان ۳‌:‏۱۸). ما این وعده را بوسیله خواندن کلام به دست می‌آوریم و مسیح را که در این وعده مکشوف می‌گردد می‌بینیم و به دنبال او می‌رویم. در حینی که این کار را انجام می‌دهیم، روح‌القدس ما را به شباهت او از جلال تا به جلال در‌می‌آورد.

۱‌:‏۵ آیات ۳و۴ نشان می‌دهند که خدا هر چیز ضروری را برای داشتن زندگی آسمانی به ما داده است. چون او همه اینها را به ما داده است، ما باید در جهت ترویج آن کوشا باشیم. خدا ما بر ضدّ اراده خودمان یا با اجبار مقدس نمی‌گرداند. ما باید آرزو کنیم، تصمیم بگیریم، و سهم خودمان را با نظم انجام دهیم.

پطرس برای پرورش شخصیت مسیحی به ایمان اشاره می‌کند. بالأخره، او دارد به مسیحیان می‌نویسد — به کسانی که ایمان نجات‌بخش عیسی را تجربه کرده‌اند. پس او بدیشان نمی‌گوید که به ایمان مجهز شوند؛ او تأکید می‌کند که ایشان، آن ایمان را دارند.

آنچه که ضروریست این می‌باشد که ایمان به وسیله هفت عنصر تقدس تکمیل می‌شود، نه اینکه اینها به آن اضافه شوند، بلکه باعث می‌شوند همه نعمت‌ها همیشه برای ایماندار حاضر باشد.

پدر تام اولسن( Tom Olson’s Father ) این متن را برای پسرش می‌خواند:‏

فضیلت یا شجاعت داود را به ایمانت اضافه کن؛ و به شجاعت داود، حکمت سلیمان را؛ و به حکمت سلیمان، صبر ایوب را؛ و به صبر ایوب دینداری دانیال را؛ و به دینداری دانیال، محبت برادرانه‌ی یوناتان را؛ وبه محبت برادرانه‌ی یوناتان محبت یوحنا را.

لنسکی( Lenski ) می‌گوید:‏

فهرست هفت فضیلت با اشاره به انبیای کذبه در اینجا آمده است(۲‌:‏۱) و بر طریقی که ایشان بر طبق آن با ایمان برخورد کردند. برای پرستش ایشان رسوایی را اضافه کردند؛ برای اگاهی، کوری را؛ برای خویشتن‌داری، بی‌بند و باری را؛ برای ثبات در نیکویی، ثبات در شر را؛ برای دینداری، بی‌دینی را؛ و برای محبت برادرانه، تنفر از فرزندان خدا را؛ . برای محبت اصیل، فقدان ناراحت کننده آن را.

اولین خصوصیت، فضیلت است. این می‌تواند به معنای پارسایی، دینداری در زندگی، یا فضیلت اخلاقی باشد اگر چه اینها بعداً به نظر بوسیله واژه دینداری پوشانده می‌شوند. همچنین می‌تواند در اینجا فضیلت به معنای شجاعت روحانی در برابر دنیای متخاصم باشد، و قدرتی به جهت ایستادن برای راستی.

ما به شجاعت شهدا فکر می‌کنیم . اسقف اعظم کرانمر( Archbishop Cranmer ) باید بین سوختن یا انکار ایمان یکی را بر می‌گزیند . او در ابتدا سر باز زد ولی بعداً در اثر فشار زیاد، دست راستش به نشانه انکار بالا رفت . بعدها اشتباه خود را فهمید و اعلام کرد که جفا‌دهندگانش آتش را روشن کنند. به در‌خواست خودش، هر دو دستش باز شدند. سپس او دست راست خود را در آتش نهاد و گفت:‏ «این دستی است که انکار کرد، پس اول باید رنج مجازات را متحمل شود. این دست خطا کرده است! این دست نالایق را مجازات می‌کنم.»

شجاعت باید با فضیلت تکمیل شود، خصوصاً با فضیلت حقایق روحانی. این تأکید مهم در مورد خواندن کلام خدا و اطاعت از فرامین مقدس آن است.

چیزهای بیشتری راجع به عیسی در کلامش،
ارتباطم با خداوندم حفظ می‌شود.
در هر سطری صدایش را می‌شنوم،
هر نوع وفاداری را می‌گویم که مال من است.
— لیزه هیویت ( Eliza E. Hewitt )

از طریق یک فضیلت تجربی از کتاب مقدس ما به آنچه که اردمان، «توانایی عملی در جزییات مسیحیت» می‌نامد، می‌رسیم.

۱‌:‏۶ خدا همه مسیحیان را به زندگی منظم خوانده است. شخصی این را قدرت کنترل کننده‌ی اراده تحت عمل روح خدا تعریف نموده است. در دعا کردن، کلام خواندن و استفاده از زمان باید نظم باشد و همچنین در شهوات جسمانی و زندگی وقف شده به خدا هم باید نظم وجود داشته باشد.

پولس چنین خویشتن‌داری را تجربه کرده بود. «پس من چنین می‌دوم، نه چون کسی که شک دارد؛ و مشت می‌زنم نه آنکه هوا را بزنم. بلکه تن خود را زبون می‌سازم و آن را در بندگی می‌دارم، مبادا چون دیگران را وعظ نمودم خود محروم شوم.» (اول قرنتيان۹‌:‏۲۶‌،۲۷). آدابن( Audubon )، فیلسوف طبیعی بزرگ، می‌خواست مدت زیادی را با ناراحتی زندگی کند تا بیشتر دنیای پرندگان را بشناسد. بیایید ببینیم رابرت لی ( Robert. G. Lee ) در این مورد چه می‌گوید:‏

او راحتی جسمی خود را در مقایسه با موفقیت در کارش هیچ شمرد. او بی‌حرکت برای ساعت‌ها در مه و تاریکی خمیده می‌شد و ساعت‌ها انتظار می‌کشید، و پس از هفته‌ها احساس رضایت می‌کرد از اینکه می‌داند حقیقتاً یک پرنده‌ تنها چه احساسی دارد. او می‌بایست تا گردن خود در آب فرو رود، در حالی که به سختی نفس می‌کشد و مارهای سمی در حال شنا کردن به اطراف صورتش هستند و چند تمساح بزرگ در حال گذر کردن از مقابل چشمان او هستند.

او گفت:‏ «این خوش‌آیند نیست.» و چهره‌اش از غیرت و جدیت مملو گشت. وگفت:‏ «ولی نتیجه‌اش چه بود؟ من می‌توانم یک پرنده را مجسم کنم.» او این کار را کرد تا بتواند یک پرنده را مجسم کند.

ما به خاطر نمونه دیگران، نیاز مبرم دنیای ویران‌شده و خطر وارد شدن خسارت به شهادت شخصی خودمان ما باید منظم باشیم تا مسیح بهترین‌ها را برای زندگی‌هایمان به ما بدهد.

پرهیزکاری باید با پشتکاری همراه باشد، یعنی صبورانه متحمّل جفاها و مصیبت‌ها گردیدن. بایستی مداوماً به یاد بیاوریم که زندگی مسیحی چالشی است برای متحمّل بودن. کافی نیست که در زمانهای شادی و پرجلال به پیش برویم، بلکه ما باید در خلال مشکلات نیز دوام بیاوریم. این نظر که مسیحیت حاوی یک سلسله موفقیّت‌های چشمگیر است، نظریه‌ای است غیرواقعی. زندگی روزمرّه، کار پست، شرایط مأیوس کننده، ناله و ماتم تلخ، و برنامه‌های شکست خورده وجود دارد. پشتکاری هنر تحمّل است و تلاش برای مواجهه با آنچه که به نظر بر ضد ماست.

خصیصه‌ی بعدی دینداری است. زندگی‌های ما باید خداگونه شود، با همه‌ی آنچه که در مسیر تقدّس عملی ضروری است. بایستی خصوصیات فوق‌العاده‌ای در رفتار ما وجود داشته باشد که بر اساس آنها دیگران بدانند ما فرزندان آسمانیِ پدر هستیم؛ بی‌تردید شباهت فامیلی ضروری است. پولس به ما یاد‌آور می‌شود که:‏ «... لیکن دینداری برای هر چیز مفید است که وعده‌ی زندگی حال و آینده را دارد.» (۱تیمو ۴‌:‏۸).

۱‌:‏۷ محبّت برادرانه ما را به دنیا به عنوان شاگردان مسیح معرفی می‌کند:‏ «به همین همه خواهند فهمید که شاگرد من هستید اگر محبّت یکدیگر را داشته باشید» (یو ۱۳‌:‏۳۵).

محبت برادرانه ما را به سوی محبت به تمام نسل بشر هدایت می‌کند. این اساساً یک مسئله احساسی نیست بلکه از روی اراده می‌باشد. این اشتیاق احساسی برای تجربه کردن نمی‌باشد بلکه اطاعت از یک فرمان است. محبت در مفهوم عهد جدید یک قدرت ما‌فوق طبیعی است. یک بی‌ایمان نمی‌تواند چنانکه کتاب مقدس فرمان می‌دهد محبت کند چونکه حیات آسمانی در او وجود ندارد. یک حیات آسمانی در وجود شخص باعث می‌شود که او دشمنانش را محبت نماید و برای جفا کنندگانش دعا کند. محبت خودش را در دادن مجسم می‌کند؛ برای مثال:‏ «زیرا خدا جهان را این قدر محبت نمود که فرزند یگانه خود را داد ...» (یو ۳‌:‏۱۶). «مسیح نیز کلیسا را محبت نمود و خویشتن را برای آن داد» (افس ۵‌:‏۲۵) . ما می‌توانیم در هر زمان محبت خود را با دادن وقت، استعداد، سرمایه و زندگی‌هایمان به دیگران نشان دهیم.

مک کولی ( T.E. McCully ) پدر ادوارد مک کولی، یکی از پنج مبشر جوانی بود که در اکوادر توسط سرخپوستان اکوادری کشته شد. یک شب او در حینی که روی زانوهایش خم شده بود دعا کرد:‏ «خداوندا، به من آن قدر عمر عطا کن تا نجات یافتن کسانی که پسرم را کشتند ببینم، تا بتوانم دستانم را دور گردن ایشان آویخته و به ایشان محبت کنم و این محبتم بدین خاطر خواهد بود که در آن وقت آنها مسیح را دوست خواهند داشت» این محبت مسیحی است — زمانی که شما برای قاتلین گناهکاری که پسرتان را به قتل رسانیده‌اند این طور دعا می‌کنید.

این هفت فضیلت بیانگر یک شخصیت مسیحی تمام عیار می‌باشند.

۱‌:‏۸ در مسیر شاگردی، یا پیشرفت وجود دارد یا پس‌رفت— ایستادن معنا ندارد. در حرکت به پیش است که قوّت و امنیّت وجود دارد؛ در عقب‌نشینی خطر و شکست نهفته است.

شکست و نداشتن پشتکار در پیشرفت روحانی و بنای شخصیت مسیحی، به بی‌حاصلی، بی‌ثمری، کوری، فراموشی و قصور می‌انجامد.

کاهل. تنها زندگی که در پی خدا باشد می‌تواند حقیقتاً فعال باشد. هدایت روح‌القدس فعالیت کاهلانه را می‌زداید و نهایت فعالیت را تضمین می‌کند-‏ در غیر این صورت، ما به سایه‌ها مشت می‌زنیم یا بدون نخ می‌دوزیم.

بی‌ثمر. این امر محال نیست که ما در معرفت خداوند عیسی مسیح بی‌ثمر باشیم. عدم انجام آنچه که می‌دانیم ما را قطعاً به کاهلی می‌کشاند. جریان به داخل بدون جریانی به خارج دریای مرده را کشت، و در حوزه روحانیت نیز همچنین امر صادق است.

۱‌:‏۹ کوتاه نظر. ضرر و زیان‌های بسیاری از این نوع کوری به مسیحیت وارد شده است. در اینجا کوتاه نظری، شکلی از کوری است که در آن انسان برای زمان حال زندگی می‌کند و نه برای آینده. او با چیزهای مادی مشغول است و از روحانیات غافل می‌باشد.

کوری. هر کس که هفت فضیلتی را که در آیات ۵-‏۷ ذکرشد در شخصیت خود ندارد، کور است او آگاه نیست که چیزی در زندگیش محور و مرکز همه چیز است. او ارزشهای روحانی حقیقی را تشخیص نمی‌دهد. او در دنیای تاریک سایه‌ها زندگی می‌کند.

فراموش‌کاری. بالأخره انسانی که هفت فضیلت بالا را نداشته باشد، تطهیر گناهان گذشته خود را فراموش کرده است. حقیقت رهایی او، در وی گم شده است. او به مسیری باز می‌گردد که از آن نجات یافته بود . او با گناهانی بازی می‌کند که باعث شدند پسر خدا بمیرد.

۱‌:‏۱۰ و از این رو پطرس خوانندگانش را تشویق می‌کند تا دعوت و برگزیدگی خود را ثابت نمایند. اینها دو منظر نقشه خدا برای نجات هستند. برگزیدگی به انتخاب حاکمانه و ازلی خدا اشاره دارد که وی کسانی را که به او تعلق داشتند برگزید. دعوت به عمل او در زمان اشاره دارد که به وسیله انتخاب به وقوع می‌پیوندد .برگزیدگی ما پیش از بنیاد عالم صورت گرفت:‏ دعوت ما در زمان تغییر گرایش روی داد. بنا بر ترتیب زمانی، اول برگزیدگی صورت گرفت و سپس دعوت. ولی در تجربه انسانی ما اول دعوت او را می‌شنویم و سپس می‌فهمیم که از ازل در مسیح برگزیده شده بودیم.

ما نمی‌توانیم بیش از آنچه که دعوت و برگزیدگی‌مان تضمین شده‌اند از آنها مطمئن شویم؛ اهداف ازلی خدا نمی‌توانند هرگز بی‌نتیجه بمانند. ولی ما می‌توانیم آن‌ها را با رشد در شباهت به خداوندمان تصدیق کنیم. به وسیله ظاهر کردن ثمره روح، ما می‌توانیم واقعه اشتباهی را به وقوع بپیوندانیم که ما حقیقتاً به آن تعلق داریم. یک زندگی مقدس واقعیت زندگی ما را اثبات می‌کند.

داشتن یک زندگی مقدس ما را از لغزش دور نگاه می‌دارد. این مسئله تباهی و هلاکت ابدی نیست؛ کار مسیح ما را از آن رهانیده است. بلکه، این امر به گناه اشاره می‌کند، رسوایی و متروک شدن. اگر ما در چیز‌هایی آسمانی شکست بخوریم، در خطر کشتی شکسته شدن در زندگی‌مان قرار می‌گیریم. ولی اگر در روح قدم بزنیم، از سلب صلاحیت در خدمت به او ایمن خواهیم بود. خدا مسیحیانی را که برای او پا پیش می‌گذارند تجهیز می‌نماید. خطر در بطالت روحانی و کوری می‌باشد.

۱‌:‏۱۱ نه تنها در پیشرفت دائمی روحانی، امنیت وجود دارد بلکه وعده دخول در ملکوت جاودانی خداوند و نجات دهنده ما عیسی مسیح به دولتمندی نیز هست. پطرس در اینجا به حقیقت دخول ما اشاره نمی‌کند بلکه به طریقه آن. تنها پایه و اساس مجوز ورود به ملکوت آسمان ایمان به خداوند عیسی مسیح است. ولی بعضی بیش از دیگران دخول بیشتری می‌یابند. برای آنها پاداش بیشتری حاضر است و پاداش‌ها در اینجا بستگی به درجه انطباق به نجات دهنده بستگی دارند .

۱‌:‏۱۲ در حینی که پطرس به ملزومات حال وآینده فکر می‌کند تصمیم می‌گیرد که به ایمانداران اهمیت پیشرفت در شخصیت مسیحی را یادآور شود. حتی اگر ایشان آن را می‌دانستند، باز هم نیاز داشتند که این امر بدیشان گوشزد شود. و ما نیز به همین امر نیاز داریم. حتی اگر چه ما در آن راستی که نزدمان است استوار باشیم همیشه خطر مشغولیت لحظه‌ای یا ساعتی فراموش‌کاری وجود دارد. بنابراین حقیقت باید دائماً تکرار شود.

۱‌:‏۱۳ این نه تنها قصد پطرس بود بلکه وظیفه وی بود که مقدسین را به یاد‌آوری مکرر تا زمان زنده بودنش برانگیزاند. او کسالت روحانی آنها را در حینی که او به پایان عمرش نزدیک می‌شد احساس می‌کرد.

۱‌:‏۱۴ خداوند به پطرس مکشوف کرده بود که در حقیقت او از چه طریقی خواهد مرد (یو ۲۱‌:‏۱۸،‌۱۹). از آن موقع سال‌های بسیاری گذشته بود. رسول پیر می‌دانست که بر طبق وقایع عادی که خداوند پیش‌گویی کرده بود، مرگ او نزدیک است. این آگاهی به او انگیزه تازه‌ای داده بود تا برای سعادت روحانی قوم خدا تا موقعی که هنوز زمان دارد تدارکی ببیند.

او از مرگ خود به عنوان ترک کردن سکونت زمینی‌اش یا ترک بدن یا خیمه زمینی‌اش سخن می‌گوید. درست چنانچه یک خیمه برای سکونت مسافران موقتی است، بدن نیز ساختاری است که ما در زمان غربتمان در زمین در آن زندگی می‌کنیم. در مرگ، خیمه فرو می‌ریزد. در زمان ربوده شدن، بدن قیام کرده و تبدیل می‌یابد. در ابدیت، بدن جلال یافته و به عنوان خانه یا عمارت آسمان از آن سخن به میان آمده است (دوم قرنتيان ۵‌:‏۱).

این حقیقت که پطرس می‌دانست به زودی می‌میرد بازگشت قریب‌الوقوع مسیح را نفی نمی‌کرد، چنان که بعضی عنوان کرده‌اند. کلیسای حقیقی همیشه انتظار دارد که مسیح در هر لحظه بیاید. پطرس تنها با یک مکاشفه خاص می‌دانست تا زمان بازگشت خداوند زنده نخواهد بود.

۱‌:‏۱۵ پطرس رسول نه تنها تصمیم گرفته بود تا شخصاً به مقدسین اهمیت پیشرفت روحانی‌شان را یاد‌آوری کند، بلکه او می‌خواست با نوشتن این نامه ایشان بعد از رحلت وی نیز این اصول را به یاد داشته باشند. از طریق نوشته‌های او، ایمانداران قادر بودند حالا و برای نوزده قرن دیگر، و تا زمان بازگشت نجات دهنده ما این اصول را بخاطر داشته باشند. همچنین، روایات قدیمی معتبری می‌گویند که انجیل مرقس لزوماً شهادت‌های رهبر روحانی مرقس، پطرس رسول بوده است.

اهمیت خدمت نوشتن این جا ذکر شده است. تنها کلام مکتوب است که باقی می‌ماند. از طریق کلام مکتوب، خدمت یک انسان اگر چه بدنش به قبر فرو رود، ادامه می‌یابد.

کلمه‌ای که پطرس برای رحلت در اینجا بکار می‌برد کلمه‌ای است که ما از آن مفهوم خروج را درک می‌کنیم. این همان کلمه‌ای است که برای توصیف مرگ مسیح در لوقا ۹‌:‏۳۱ مورد استفاده قرار گرفته است. مرگ، رحلت وجود نیست بلکه انتقال یک شخص از مکانی به مکانی دیگر.

این آیات ارزش زیادی برای ما دارند چون آنچه را که برای یک مرد خدای در حال مرگ اهمیت دارد نشان می‌دهند. این امور چهار بار تکرار شده‌اند-‏ در آیات ۸،‌۹،‌۱۲ و ۱۵. .حقایق اصلی و اساسی ایمان مسیحی ارزش زیادی می‌یابند اگر به آنها از سر حد دنیای ابدی نگاه کنیم.

۱‌:‏۱۶ آیات پایانی باب ۱ با آمدن قطعی مسیح در جلال سر و کار دارند. پطرس اول با شهادت مطمئن رسولان سر و کار دارد، و سپس با کلام مطمئن انبیاء. پطرس عهد جدید و عتیق را در هم می‌آمیزد و به خوانندگانش می‌گوید که به این شهادات متحد پیوند خورند.

او تأکید می‌کند که شهادت رسولان بر پایه حقیقت بوده است و نه افسانه. آنها در پی افسانه‌هایی جعلی نرفتند چون از قوت و آمدن خداوند عیسی مسیح، خوانندگان را اعلام می‌نمودند.

واقعه‌ مشخصی که او بدان اشاره می‌کند تغییر هیأت مسیح بر بالای کوه است. این به وسیله شهادت سه رسول ثبت شده بود— پطرس؛ یعقوب و یوحنا. قوت و آمدن طریقه تحت‌اللفظی است برای گفتن «آمدن با قدرت» یا «با قدرت آمدن». تبدیل هیأت تصویری بود از آمدن مسیح در قدرت برای سلطنت بر زمین. این از طریق ثبت واقعه توسط متی روشن می‌شود. در متی ۱۶‌:‏۲۸، عیسی گفت:‏ «هر آینه به شما می‌گویم که بعضی در اینجا حاضرند که تا پسر انسان را نبینند که در ملکوت خود می‌آید، ذائقه موت را نخواهند چشید.» آیات بعدی (۱۷‌:‏۱-‏‌۸) تبدیل هیأت را تعریف می‌کند. بر روی کوه، پطرس، یعقوب و یوحنا عیسی را در همان جلالی دیدند که در هنگام بازگشت خود و سلطنت هزار ساله بر زمین خواهد داشت. قبل از اینکه ایشان بمیرند، پسر انسان را در جلال ملکوت آینده‌اش دیدند. پس کلام خداوند در متی ۱۶‌:‏۲۸ در وقایع ۱۷‌:‏۱-‏‌۸ تحقق یافت.

حالا پطرس تأکید می‌کند که سخنان رسولان راجع به واقعه تبدیل هیأت بر بالای کوه بر پایه افسانه‌های جعلی (در یونانی، اسطوره) نبوده است. این همان کلمه‌ای است که اکثر الهیدانان معاصر برای حمله به کتاب‌مقدس از آن استفاده می‌کنند. آنها این نظریه را پیشنهاد می‌کنند که ما باید کتاب‌مقدس را به صورت اسطوره‌ای تفسیر کنیم. بولتمان ( Bultmann ) از عنصر اسطوره‌ای در عهد جدید سخن می‌گوید. جان رابینسون ( John A.T. Robinson ) به مسیحیان گفت که بیشتر کتاب مقدس شامل اسطوره‌هاست:‏

در قرن اخیر قدم دردناک و قاطعی برای باز شناسی کتاب‌مقدس صورت گرفته که البته این کتاب شامل «اسطوره»‌هایی است و این شکل اسطوره‌ای یکی از اشکال حقایق روحانی مهم است. این امر به طور تدریجی به وسیله همه غیر بنیاد‌گراها پذیرفته شده است که داستان‌های کتاب پیدایش و خلقت و هبوط نمونه‌هایی هستند که حقایق عمیق روحانی را به تصویر می‌کشند ولی واقعیت تاریخی ندارند بلکه اسطوره‌ای می‌باشند و اعتبار و سندیت تاریخی ندارند. به راستی برای دفاعیه حقایق مسیحی لازم است که ایشان بدانند آنچه ادعا می‌کنند در کتاب مقدس آمده است تاریخ نیست بلکه داستان می‌باشد و از این رو در مباحث مختلف علم انسان‌شناسی یا کیهان‌شناسی هم‌آوری دارند. آنانی که این مقوله یعنی اسطوره‌ای بودن کتاب مقدس را نپذیرند، چنانچه ما الآن شاهد هستیم درست به سوی چنگال توماس هاکسلی و دوستانش حرکت خواهند کرد.

پطرس برای تکذیب اسطوره‌ای بودن، سه دلیل برای تبدیل هیأت ارائه می‌دهد:‏ شهادت چشمان؛ شهادت گوش‌ها؛ شهادت حضور فیزیکی.

رسولان کبریایی خداوند را دیدند. یوحنا شهادت داد:‏ «و جلال او را دیدیم، جلالی شایسته پسر یگانه پدر.» (یو ۱‌:‏۱۴).

۱‌:‏۱۷ سپس شهادت گوش‌ها وجود دارد. رسولان صدای خدا را شنیدند که می‌گفت:‏ «این است پسر حبیب من که از وی خشنودم.» این عبارت شنیدنی که خداوند عیسی را حرمت می‌بخشید از جلال کبریایی به او رسید یعنی از ابر درخشنده و پر‌جلال حضور خدا که شخینا نامیده می‌شود.

۱‌:‏۱۸ پطرس که از یعقوب و یوحنا و خودش سخن می‌گوید تأکید دارد که ایشان مستقیماً صدای خدا را که با خداوند بر بالای کوه مقدس سخن می‌گفت شنیدند. در این جا شهادت سه شاهد وجود دارد که بر طبق متی ۱۸‌:‏۱۶ دارای اعتبار وصلاحیت است.

بالأخره پطرس شهادت فیزیکی را مطرح می‌کند:‏ ما با وی در کوه مقدس بودیم. این یک وضعیت واقعی در زندگی بود؛ هیچ سؤالی نمی‌توانست در این مورد وجود داشته باشد.

ما نمی‌دانیم که تبدیل هیأت بر کدام کوه صورت گرفت. اگر آن مکان امروزه شناخته شده بود حتماً به عنوان زیارتگاه مقدس ازآن یاد می‌شد. این مکان کوه مقدس خوانده شده است نه برای این که حقیقتاً مقدس بوده است بلکه چون به عنوان محل وقوع اتفاقی مقدس انتخاب شده بود.

۱‌:‏۱۹ و کلام انبیاء را نیز محکم‌تر داریم. انبیای عهد عتیق پیش‌گویی کرده بودند که مسیح با قوت و جلال عظیم خواهد آمد. وقایع بالای کوه تبدیل هیأت آن نبوت‌ها را ثابت نمود. آن چه که رسولان دیدند، نبوت‌های انبیای عهد عتیق را مطمئن‌تر ساخت بلکه به سادگی حقیقت بودن پیش‌گویی‌ها را ثابت کرد. به رسولان عطا شد تا ذره‌ای از جلال آینده مسیح را در ملکوت آینده‌اش ببینند.

ترجمه گرانت ( F.W. Grant ) از آیه ۱۹ به ما کمک می‌کند:‏ «به علاوه به کلام بس مطمئن انبیاء را داریم که نیکوست بدان توجه کنید، چرا که همچون چراغی در مکان تیره و تاری می‌درخشد تا آن گاه که سپیده بردمد و ستاره صبح در دل‌هایتان طلوع کند»، ما باید به دل‌هایتان توجه کنیم. در ترجمه جدید کینگ جیمز ( NKJV ) و بسیاری از دیگر ترجمه‌ها، روز بشکافد و ستاره صبح در دل‌های شما طلوع کند، و این تفسیر عبارت را مشکل می‌کند.

کلمه نبوتی چراغ است. مکان تیره و تار همین دنیا است. بر‌دمیدن سپیده دم پایان دوران کلیسا است (روم ۱۳‌:‏۱۲). طلوع ستاره صبح آمدن مسیح به جهت مقدسینش را به تصویر می‌کشد. از این رو مفهوم متن اینست که ما باید همیشه کلام نیکوی انبیاء را پیش روی خود داشته باشیم و مثل گنجی در دل‌هایتان آن را حفظ کنیم تا همچو چراغی در تاریکی دنیا تا پایان دوره کلیسا که مسیح با جلال در ابرها ظاهر خواهد شد تا قومش را به آسمان ببرد برایمان بدرخشد.

۱‌:‏۲۰ در دو آیه پایانی باب، پطرس تأکید می‌کند که نوشته‌های مقدس انبیاء از خدا سر چشمه گرفته‌اند و نه از انسان؛ این نوشته‌ها از آسمان بدیشان الهام شده است.

هیچ نبوت کتاب از تفسیر خود نبی نیست. این جمله به اشکال مختلف تفسیر شده است. بعضی نا‌معقول بوده‌اند مثل این تفسیر که می‌گوید کتاب مقدس تنها حق کلیساست و فقط افراد روحانی باید آن را مطالعه کنند و نه اشخاص عادی آن هم به تنهایی!

توصیفات دیگری شاید جملات درستی باشند ولی مفهوم این متن را نمی‌رسانند. برای مثال، این حقیقت دارد که هیچ آیه‌ای نباید به وسیله خودش تفسیر شود بلکه در نور متنی که در آن قرار دارد و کل کتاب مقدس.

ولی پطرس در این جا با سر‌منشأ کلام انبیاء سر و کار دارد و نه طریقی که انسان‌ها آن را پس از عطا شدنش تفسیر می‌کنند. نکته در اینجاست که انبیاء زمانی که کلام را می‌نوشتند، تفسیر خودشان را از وقایع و نتیجه‌گیری شخصی‌شان را ثبت نمی‌نمودند. به بیانی دیگر، تفسیر اشاره‌ای به توصیف کلام به وسیله‌ کسانی که آن را نوشته‌اند ندارد بلکه به طریقی که کلام به ایشان در دفعه اول رسیده است. یانگ ( D.T. Young ) می‌نویسد:‏

پس متن به درستی درک می‌شود ... چنان چه ادعا شده است که سرمنشأ نوشته‌ها انسانی نیستند. این تفسیر خداست و نه انسان. ما اغلب از جملات مشخص که بیان کننده نظر داود یا نظر پولس یا پطرس هستند را از کلام می‌شنویم. ولی اگر مستقیماً سخن گوییم، ما هیچ نظری انسانی در آن نوشته‌های مقدس نداریم. این کلام مقدس تفسیر خدا از وقایع و مسائل است. هیچ نبوت کلام خدا از تفسیر شخصی سرچشمه نمی‌گیرد، مردمان از جانب روح‌القدس کلام خدا را الهام گرفته‌اند.

ترجمه جدید کینگ جیمز ( NKJV )، به جای از نبی، زاییده نبی آورده است که دقیق‌تر می‌باشد و ما معتقدیم که در این متن مناسب‌تر می‌باشد.

۱‌:‏۲۱ این آیه آن چه را که در آیه ۲۰ توضیح داده شده ثابت می‌کند. زیرا که نبوت به اراده انسان هرگز آورده نشد. چنان چه شخصی گفته است:‏ «آنچه که ایشان نوشتند معجونی از عقاید شخصی خودشان نبود و نه مجموعه تصورات و بینش‌ها و تفکرات انسانی‌شان».

حقیقت اینست که مردمان به روح‌القدس مجذوب شده از جانب خدا سخن گفتند. خدا از طریقی که ما نمی‌توانیم کاملاً درک کنیم، این مردمان را به نگاشتن این کلام مجذوب کرد و نه اینکه به طور کلی شخصیت و سبک نگارش ایشان را نابود سازد. این یکی از آیات کلیدی در کتاب مقدس برای اثبات الهامی بودن آن است. در روزگاری که بسیاری اقتدار کتاب‌مقدس را انکار می‌کردند، مهم است که ما محکم روی اصول جامع، تحت‌اللفظی و الهامی ومصون از خطای کلام خدا بایستیم. منظور ما از الهام تحت‌اللفظی اینست که آنچه به عنوان کلام خدا توسط ۴۰ نویسنده برای ما ثبت شده است از جانب روح‌القدس مستقیماً بدیشان گفته شده است (اول قرنتیان ۲‌:‏۱۳ را نگاه کنید ). خدا اصول اولیه با طرح پیش‌زمینه‌ای به نویسندگان نداد تا آنها آنچه دوست دارند بنویسند. کلماتی که در کتاب‌مقدس نوشته شده‌اند به واسطه روح‌القدس نوشته شده‌اند.

منظور ما از الهام جامع اینست که کل کتاب‌مقدس از پیدایش تا مکاشفه به یک میزان از جانب روح‌القدس الهام شده است. این کلام خداست (دوم تیموتائوس ۳‌:‏۱۶ را نگاه کنید). منظور ما از الهام مصون از خطا اینست که بدانید کلام خدا کاملاً در اصل بی‌اشتباه است و نه فقط در آموزه‌هایش، و این مصون از خطا بودن در تاریخ، علم، شرح وقایع و در مورد همه قلمروهای دیگرش صادق است.

فصل   ۱

۱  شمعون پطرس، غلام و رسول عیسی مسیح، به آنانی که ایمان گرانبها را به مساویِ ما یافته‌اند، در عدالت خدای ما و عیسی مسیح نجات دهنده:

۲  فیض و سلامتی در معرفت خدا، و خداوند ما عیسی بر شما افزون باد.

۳  چنانکه قوّت الهیهٔ او همهٔ چیزهایی را که برای حیات و دینداری لازم است، به ما عنایت فرموده است، به معرفت او که ما را به جلال و فضیلت خود دعوت نموده:

۴  که بوساطت آنها وعده‌های بی‌نهایت عظیم و گرانبها به ما داده شد: تا شما به اینها شریکِ طبیعتِ الٰهی گردید، و از فسادی که از شهوت در جهان است، خلاصی یابید:

۵  و به همین جهت، کمال سعی نموده، در ایمان خود فضیلت پیدا نمایید؛

۶  و در فضیلت، علم و در علم، عفّت و در عفّت، صبر و در صبر، دینداری؛

۷  و در دینداری، محبّت برادران و در محبّت برادران، محبّت را.

۸  زیرا هرگاه اینها در شما یافت شود و بیفزاید، شما را نمی‌گذارد که در معرفت خداوند ما عیسی مسیح کاهل یا بی‌ثمر بوده باشید.

۹  زیرا هرکه اینها را ندارد، کور و کوتاه نظر است و تطیهرِ گناهانِ گذشتهٔ خود را فراموش کرده است.

۱۰  لهذا ای برادران، بیشتر جدّ و جهد کنید تا دعوت و برگزیدگی خود را ثابت نمایید: زیرا اگر چنین کنید، هرگز لغزش نخواهید خورد:

۱۱  و همچنین دخول در ملکوت جاودانی خداوند و نجات‌دهندهٔ ما عیسی مسیح به شما به دولتمندی داده خواهد شد.

۱۲  لهذا از پیوسته یاد دادن شما از این امور غفلت نخواهم ورزید، هرچند آنها را می‌دانید، و در آن راستی که نزد شما است استوار هستید.

۱۳  لکن، این را صواب می‌دانم، مادامی که در این خیمه هستم، شما را به یاد آوری برانگیزانم؛

۱۴  چونکه می‌دانم که وقت بیرون کردن خیمهٔ من نزدیک است، چنانکه خداوند ما عیسی مسیح نیز مرا آگاهانید.

۱۵  و برای این نیز کوشش می‌کنم تا شما در هر وقت بعد از رحلت من بتوانید این امور را یاد آورید.

۱۶  زیرا که در پی افسانه‌های جعلی نرفتیم، چون از قوّت و آمدن خداوند ما عیسی مسیح شما را اعلام دادیم، بلکه کبریایی او را دیده بودیم.

۱۷  زیرا از خدای پدر اکرام و جلال یافت، هنگامی که آوازی از جلال کبریایی به او رسید که، این است پسر حبیب من، که از وی خشنودم.

۱۸  و این آواز را ما زمانی که با وی در کوه مقدّس بودیم شنیدیم، که از آسمان آورده شد.

۱۹  و کلام انبیا را نیز محکمتر داریم؛ که نیکو می‌کنید اگر در آن اهتمام کنید، مثل چراغی درخشنده در مکان تاریک، تا روز بشکافد و ستارهٔ صبح در دلهای شما طلوع کند:

۲۰  و این را نخست بدانید که، هیچ نبوّتِ کتاب از تفسیر خود نبی نیست.

۲۱  زیرا که نبوّت به ارادهٔ انسان هرگز آورده نشد: بلکه مردمان به روح‌القدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند.