Ancient Pergamon Temple

ب) توصيه به پايداري (۲:‏۱-‏۱۳)

۲:‏۱ زورآور بودن در فيضي كه در مسيح است يعني با قوتي كه فيض او فراهم مي‌كند، دلير باشيم، وفادارانه راه خداوند را ادامه دهيم، با توانايي فوق از تصور كه تنها از اتحاد با او سرچشمه مي‌گيرد.

۲:‏۲ تيموتائوس نه تنها بايد خود را تقويت نمايد، بلكه بايد باعث تقويت روحاني ديگران نيز شود. او مسئول است تعاليم الهامي‌يي كه از پولس رسول يافته، به ديگران انتقال دهد. به زودي پولس صحنه‌ی روزگار را ترك مي‌كرد. او بايد وفادارانه تيموتائوس را در حضور شهود بسيار تعليم مي‌داد. دوره‌ی خدمت تيموتائوس هم به زودي به پايان مي‌رسيد، و او نيز بايد براي خدمت خود به گونه‌اي برنامه‌ريزي كند كه ديگران نيز براي تعليم دادن آماده شوند.

البته اين آيه مفهوم جانشيني رسالتي را دربرندارد. و نه اشاره‌ايست به مراسم انتصاب خادم در روزگار ما. بلكه اين فرمان خداوند به كليسا است كه جايگزيني براي معلمان با كفايت آماده سازد.

گفته شده است كه در اين آيه سه قشر ايماندار وجود دارد:‏

۱. پولس رسول.

۲. تيموتائوس و شهود بسيار.

۳. مردمان امين.

۴. ديگران.

اين آيه بر اهميت بشارت فردي ايمانداران تأكيد دارد. اگر هر ايماندار حقيقتاً سهم خود را انجام دهد، دنيا طي يك نسل بشارات را خواهد شنيد. با اينحال،‌با توجه به سست بودن اراده‌ی انسان و نيز رقابت اديان و فرقه‌ها در تبشير و موانع بسيار ديگر، چنين امري تنها در حد فرضيه است. به هرحال يك موضوع براي ما مسلم است:‏مسيحيان مي‌توانستند كارنامه‌ی بهتري از خود برجاي بگذارند!

توجه نماييد كه تيموتائوس بايد حقيقت را به مردمان امين بسپارد، ‌يعني اشخاصي كه ايماندار و قابل اعتماد هستند. اين افراد بايد قادر باشند ديگران را نيز تعليم دهند. اين موضوع علاوه بر خدمت تعليم مستلزم قابليت‌هاي ديگري نيز است.

۳:‏۲ خاطرنشان شد كه پولس در اين باب مثال‌هاي بسياري را به كار مي‌گيرد تا تيموتائوس را توصيف نمايد:‏۱– فرزند (آية ۱)؛ ۲-‏ سپاهي (آيات ۳ و ۴)؛ ۳-‏ پهلوان (آيۀ ۵) ۴-‏ برزگر (آية ۶)؛ ۵-‏ عامل (عمله) (آيۀ ۱۵)؛ ۶-‏ طرف (آيۀ ۲۱)؛ ۷-‏ بنده (آيۀ ۲۴)

تيموتائوس به عنوان سپاهي نيكوي مسيح عيسي بايد سختي‌ها و زحمات را متحمل شود. (براي مطالعه‌ی فهرست زحماتي كه پولس خود متحمل شد مراجعه نماييد به ۲ قرن ۱۱:‏۲۳-‏۲۹)

۲:‏۴ سپاهي‌يي كه در اين توصيف شده است كسي است كه در انجام وظايف خود فعال است. نه تنها اين،‌ بلكه او در كانون نبرد قرار دارد. هيچ سربازي در چنين شرايط بحراني خود را با امور روزگار گرفتار نمي‌سازد.

آيا مقصود از اين آيه اين است كه آندسته از كساني كه در خدمت خداوند هستند نبايد شغل دنيوي داشته باشند؟ مسلماً مقصود اين نيست! چرا كه خود پولس ضمن اينكه انجيل را بشارت مي‌داد و كليسا تأسيس مي‌كرد، به خيمه‌دوزي مشغول بود. او شهادت داد كه با دستان خود امرار معاش مي‌كرد.

تأكيد بر روي واژه‌ی گرفتار مي‌سازد، است. سرباز نبايد اجازه دهد امور روزمره‌ی زندگي هدف اصلي زندگي او شود. به عنوان مثال، نبايد تهيه‌ی خوراك و لباس هدف اصلي زندگي او باشد. بلكه بايد همواره خدمت مسيح در رأس امور باشد و امور زندگي در حاشيه باشد. «كِلي» (Kelly) مي‌گويد:‏«گرفتار شدن در امور زندگي بدين معنا است كه همچون يك شريك واقعي آنچنان سرگرم امور دنيا شويم كه ديگر مفهوم جدايي از دنيا را به دست فراموشي بسپاريم.»

يك سرباز وظيفه هميشه آماده‌ی دريافت دستور از مافوق خود است. اشتياق او اين است كه رضايت آنكه او را سپاهي ساخت بجويد. مسلماً خداوند شخص را ايماندار می‌سازد، و محبت ما نسبت به او بايد باعث شود كه به دنيا دل نبنديم.

۲:‏۵ اكنون مثال تبديل مي‌شود به پهلواني كه براي مسابقه پهلواني مي‌كند. او براي اينكه جايزه دريافت كند بايد از قانون مسابقه مطابعت نمايد. در مورد خدمت مسيحي هم وضعيت به همين صورت است. چه بسيارند كساني كه پيش از پايان مسابقه از دور خارج مي‌شوند،‌زيرا از كلام خدا اطاعت بي‌چون و چرا نداشتند!

خدمت مسيحي چه قوانيني دارد؟ ۱– مسيحي بايد خويشتن‌دار باشد (۱ قرنتیان ۹:‏۲۷) ۲– او نبايد با سلاح جسماني بجنگد، بلكه با اسلحه‌ی روحاني (۲ قرنتیان ۱۰:‏۴) ۳– او بايد خود را پاك نگاه دارد ۴– او نبايد تقلا نمايد، بلكه صبور باشد.

شخصي گفته است:‏«مسيحي بيكار» خود يك اصطلاح متناقض است؛ شخص بايد بي‌وقفه تلاش نمايد تا مسيحي‌گونه زندگي كند، در هر لحظه و در هر جنبه از زندگي.»

۲:‏۶ برزگري كه محنت مي‌كشد، بايد اول نصيبي از حاصل ببرد. برطبق تمام اصول عدالت؛ شخصي كه زحمت مي‌كشد تا محصول به بار بيايد، اول از همه خود بايد سهم ببرد.

اين باعث تشويق تيموتائوس مي‌شد، كه مبادا از كار خداوند دلسرد شود. چنين زحمتي به اجرت نخواهد بود. گرچه بسياري در روز واپسين در اين حصاد شركت خواهند داشت، اما مشقت تيموتائوس براي محبت ازدياد نخواهد رفت. در حقيقت، او اولين كسي خواهد بود كه از دسترنج خود حاصل مي‌برد.

۲:‏۷ اما در اين تمثيل‌ها از خدمت مسيحي معناي عميق‌تري نهفته است. پولس تيموتائوس را ترغيب می‌نمايد كه به اين مثالها توجه كرده و بر آنها تفكر نمايد. پولس دعا مي‌كند كه حين انجام اين كار خداوند او را در همه چيز فهم بخشد. ما پي خواهيم برد كه خدمت مسيحي همچون يك جنگ، مسابقه و برزگري است. هر يك از اين كارها مسئوليت مخصوص به خود را مي‌طلبد، و هر يك پاداش خاص خود را دارد.

۲:‏۸ در اينجا پولس رسول به اوج تشويق‌هاي خود به تيموتائوس جوان مي‌رسد. او به الگوي خداوند عيسي مي‌پردازد. او الگويي از رنجي است كه جلال در پي دارد. عيسي مسيح را به خاطر دارد كه از نسل داود بوده، از مردگان برخاست بر حسب بشارت من. مقصود اين نيست كه تيموتائوس بايد چيزهاي خاصي در مورد مسيح را به خاطر آورد، بلكه او بايد خود او را به ياد آورد، كه از مردگان برخاسته است.

به يك معنا، اين آيه خلاصه‌اي از آنچيزي است كه پولس وعظ نمود. نقطه‌ی حياتي در انجيل قيامت نجات‌دهنده است. هيبرت مي‌نويسد:‏«براي تيموتائوس نه يك مسيح مصلوب بلكه منظره‌ی خداوند قيام كرده به تصوير كشيده مي‌شود.»

عبارت نسل داود خود يك عبارتي است كه مسيح بودن عيسي را نمايان مي‌سازد، اينكه او از نسل داود است، كه در او وعده‌هاي مسيحيايي خدا تحقق يافت.

يادآوري شخصيت و كار نجات‌دهنده براي تمام كساني كه مي‌خواهند او را خدمت نمايند لازم است. به طورخاص براي آندسته از خادميني كه با زحمت و مرگ روبرو هستند. به ياد آوردن اين موضوع كه حتي عيسي خداوند خود از راه صليب و قبر به جلال رسيد، ترغيب‌آميز است.

۲:‏۹ پولس به خاطر اعلان انجيل كه در آيه ۸ گفته شد اكنون در زندان روم به بند كشيده شده بود. به او به ديده‌ی يك بد كار مي‌نگريستند، يك مجرم. همه چيز نااميدكننده بود. نه تنها حكومت روم تصميم داشت او را بكشد بلكه دوستانش نيز از او روي گردانيده بودند.

و علي‌رغم اين شرايط تلخ‌ و دشوار، روح شادان پولس از ديوارهاي سياه‌چال عبور مي‌كند. هنگامي كه او به ياد مي‌آورد كه كلام خدا بسته نمي‌شود وضعيت خود را فراموش مي‌كند. همان‌گونه كه لنسكي گفته است، "شايد صداي زنده‌ی پولس در خونش خاموش شود، اما آنچه خدا از طريق او مي‌گويد در تمام دنيا طنين‌انداز مي‌شود."حتي تمام لشكريان دنيا نمي‌توانند مانع از پيشروي كلام خدا شوند، گويي كه بخواهند جلوي ريزش باران و برف را بگيرند (اشعیا ۵۵:‏۱۰-‏۱۱). هاروي (Harvey ) مي‌گويد:‏

«كلام خدا با قوتي الهي و مقاومت ‌ناپذير به پيروزي ادامه مي‌دهد، گرچه مدافعان آن گاهي به زندان افكنده شده و يا شهيد مي‌شوند. انسانها مي‌ ميرند اما مسيح و انجيل او در طول اعصار گوناگون زنده مانده و پيروز مي‌شود.»

۲:‏۱۰ به خاطر ماهيت مقاومت‌ناپذير انجيل، پولس حاضر بود همه‌ی زحمات را به خاطر برگزيدگان متحمل شود. مقصود از برگزيدگان كساني است كه خدا آنها را براي نجات ازلي انتخاب كرده است. در حالي كه كلام خدا مي‌گويد كه خدا افراد را براي نجات برمي‌گزيند اما در هيچ نمي‌گويد كه او برخي را هم براي لعنت برمي‌گزيند. كساني كه نجات می‌يابند، توسط فيض مقتدر خدا نجات مي‌يابند. آنهايي كه گم شده‌اند، به خاطر انتخاب آزاد خود گم شده‌اند.

هيچكس نبايد در مورد آموزه‌ی برگزيدگي با خدا بحث كند، اين آموزه خدا را خدا مي‌داند، حاكم دنيا، كسي كه با فيض، عدالت، راستي و محبت، او عمل ناعادلانه و به دور از انصاف انجام نمي‌دهد، بلكه لطف او اغلب وراي شايستگي‌هاي انسان عطا مي‌شود.

پولس مي‌دانست كه با رنجهايي كه او به خاطر انجيل متحمل مي‌شود، جان‌هاي بسياري نجات يافته‌اند و اين جانها روزي در جلال جاوداني با عيسي مسيح شريك خواهند شد.براي پولس نگاه كردن به گناهكاراني كه با فيض خدا نجات يافته و با عيسي مسيح جلال يافته‌اند كافي بود تا بتواند تمام اين مشقات را متحمل شود. اين موضوع ما را به ياد سخناني كه به راترفورد ( Rutherford ) نسبت داده‌اند مي‌اندازد:‏

آه اگر جاني از آنوت
مرا در دست راست خدا ملاقات مي ‌كرد،
آسمان من دو تا مي ‌شد
در دستان عمانوئيل.

۲:‏۱۱ آيات ۱۱-‏۱۳ را برخي از سرودهاي اوليه‌ی مسيحيان مي‌دانند. چه اين آيات از سرودهاي اوليه باشد چه نباشند، مسلماً بيانگر برخي اصول راسخ رابطه‌ی انسان با خداوند عيسي مسيح هستند. هيبرت مي‌ نويسد:‏«حقيقت مهم در اين عبارات پرمعني اين است كه ايمان به مسيح ايماندار را در هر چيز با او متحد مي‌كند در حالي كه بی‌ايماني انسانها را از او جدا مي‌سازد» اين چهارمين سخن امين در رساله‌هاي پولس به تيموتائوس است.

اصل اول اين است كه اگر با مسيح مرديم، با او زيست خواهيم كرد. اين موضوع در مورد هر ايمانداري صحت دارد. به مفهوم روحاني هنگامي كه او را به عنوان نجات‌دهنده‌ی خود پذيرفتيم با او مرديم. ما با او دفن شديم،‌و با او از ميان مردگان برخاستيم. مسيح به عنوان نماینده و نايب ما مرد. ما بايد براي گناهانمان مي‌مرديم، اما مسيح به جاي ما مرد. خدا ما را با او مرده مي‌شمارد، و اين موضوع به آن معنا است كه ما نيز با او در آسمان زيست خواهيم كرد.

شايد اين آيه نيز در مورد كساني كه به عنوان شهداي مسيحي مرده‌اند كاربرد داشته باشد. كساني كه در مرگ از او پيروي مي‌كردند در قيام نيز در پي او خواهند بود.

۲:‏۱۲ به يك معنا اين موضوع در مورد تمام مسيحيان صحت دارد كه آنها تحمل مي‌كنند و با مسيح سلطنت خواهند نمود. ويژگي ايمان حقيقي هميشه تداوم است و تمام ايمانداران به اين شكل تحمل مي‌كنند.

با اينحال بايد خاطرنشان شد كه همه به يك اندازه با مسيح سلطنت نخواهند نمود. هنگامي كه او بازگردد تا بر زمين سلطنت نمايد، مقدسين او با او بازگشته و در سلطنت او سهيم خواهند بود. اما حدود سلطنت هر كس را وفاداري او در زندگي حال تعيين مي‌كند.

كساني كه مسيح را انكار نمايند از سوي او انكار خواهند شد. در اينجا مقصود انكار موقت و تحت فشار نيست، همچون انكار پطرس، بلكه انكار دايمي او. اين عبارت توصيف‌كننده‌ی يك بي‌ايمان است-‏كسي كه هيچگاه عيسي خداوند را با ايمان در آغوش نپذيرفت.

۲:‏۱۳ اين آيه نيز بي‌ايمانان را توصيف مي‌كند. دينسديل يانگ (Dinsdale Young ) شرح مي‌دهد:‏«خدا نمي‌تواند با خودش مغايرت داشته باشد. او هماهنگ با ذات خود است و با باايمانان و بي‌ايمانان يكسان رفتار مي‌كند. او همواره نسبت به حقيقت صادق است، حال ما به هر شكلي كه باشيم.»

اين عبارت نبايد مبين اين موضوع باشد كه وفاداري خدا به منزله‌ی طرفداري از بی‌ايمانان است. مقصود اين نيست. اگر انسانها بی‌ايمان هستند، او بايد نسبت به ذات خود امين باشد و با آنها نيز بر طبق ذات خود رفتار نمايد. همان گونه كه فان اوسترزي (Van Oosterzee ) مي‌گويد:‏‌«او در رفتار خود همچون وعده‌هايش امين است.»

۳. وفاداري در برابر ارتداد (۲‌:‏۱۴-‏۴‌:‏۸)

الف) وفاداري به مسيحيت حقيقي (۱۴:‏۲-‏۲۶)

۲:‏۱۴ تيموتائوس بايد اين چيزها را به ياد ايشان آورد، يعني، موضوع آيات ۱۱-‏۱۳. اما مقصود پولس از ايشان كيست؟ احتمالاً مقصود او به طور كل تمام شنوندگان تيموتائوس است و به طورخاص كساني كه تعاليم عجيب و غريب مي‌دادند. اين موضوع از ادامه‌ی اين آيه كاملاً مشخص است،‌ چرا كه كساني معمولاً مجادله مي‌كنند كه يا معلم باشند يا واعظ، پرواضح است كه افرادي در افسس بودند كه بر سر مفهوم دقيق برخي واژه‌ها وسواس بسياري به خرج می‌دادند. آنها به جاي اينكه ايمانداران را در كلام خدا بنا نمايند، تنها ايمان كساني را كه به آنها گوش مي‌دادند، تحليل مي‌بردند.

دينسديل يانگ هشدار مي‌دهد:‏

وسواس الهياتي داشتن بسيار آسان است-‏ما به راحتي مجذوب سئوالاتي مي‌شويم كه در آن لحظه ارجحيت ندارند. زندگي آنقدر كوتاه و پرمشغله است كه وقتي باقي نمي‌ماند تا فكر و دل خود را به چيزي مشغول سازيم كه شكل‌ دهنده شخصيت انسان نيست. هنگامي كه دنيا به انتظار بشارت است، اين به ما بستگي دارد كه به راه خود ادامه دهيم يا اينكه شاخه*۱ #هاي فرعي الهياتي ما را به خود مشغول سازد. در مورد حقايق عظيم‌تر صادق‌ باشيد. بر ضروريات تأكيد نماييد، نه جزئيات. قربانيان شمجر و ياعيل را سرمشق قرار ندهيد، كساني كه شاهراهها را رها كرده، مجذوب جاده‌هاي فرعي شده بودند.

۲:‏۱۵ تيموتاوس بايد سعي می‌كرد خود را مقبول خدا سازد. تلاش‌هاي او بايد با اين هدف انجام مي‌شد كه عاملي شود كه هيچگاه خجل نشود. او مي‌توانست اين كار را با انجام دادن كلام خدا به خوبي انجام دهد اين عبارت اخير بدان معنا است كه با كلام خدا به درستي برخورد نمايد، تا بتواند موضوع را بشكافد يا همان گونه كه آلفورد ( Alford ) گفته است، «صادقانه با كلام برخورد نمايد بدون تحريف».

۲:‏۱۶ ياوه‌گويي‌هاي حرام تعاليم ناشايست، شرير و بي‌فايده هستند. چنين چيزي براي قوم خدا سودمند نيست و بايد از آن اجتناب شود. تيموتاؤس نبايد با اين تعاليم بجنگد بلكه آنها را بايد حقير شمارد، نه اينكه با توجه كردن به آنها ارج نهد.

يك چيز ديگر در مورد ياوه‌گوها اين است كه آنها هيچ‌گاه ثابت نمي‌مانند. بلكه هميشه در بي‌ديني ترقي مي‌نمايند. در مورد اشكال گوناگون اشتباه هم وضع به همين منوال است. كساني كه تعليم اشتباه مي‌دهند بايد هميشه بر اشتباه خود بي‌افزايند. اين موضوع نشان مي‌دهد كه نظام‌هاي غلط مذهبي همواره احكام و اعتقاداتي جديد ارايه مي‌دهند. نيازي نيست كه بگوييم هرچه اشتباهات آموزه‌اي بيشتر می‌شود، بي‌ديني هم افزون‌تر مي‌شود.

۲:‏۱۷ شيوه‌ی گسترش تعاليم شريرانه با اكله (سرطان) مقايسه شده است. همه‌ی ما مي‌دانيم كه چگونه اين بيماري به سرعت تمام بدن انسان را فرا مي‌گيرد و سلولها را از بين مي‌برند.

واژه‌ی اكله را مي‌توان قانقاريا هم ترجمه نمود. قانقاريا هنگامي رخ مي‌دهد كه قسمت‌هايي از بافت بدن فاسد شود و ديگر نتواند خون و ويتامين را جذب نمايد.

در جاي ديگر در عهد عتيق تعليم شريرانه به خميرمايه تشبيه شده است كه اگر مانع از آن نشويم تمام نان را فرا مي‌گيرد.

در اينجا از دو شخص نام برده شد كه تعاليمشان كليساي محلي را فاسد می‌ساخت. آنها هيمنياؤس و فليطس هستند. از آنجايي كه آنها نتوانستند كلام حقيقت را به درستي بازگو نمايند، آنها هم به مانند ديگران در نظر خدا مايه‌ی ننگ هستند.

۲:‏۱۸ تعليم غلط آنان در اينجا آشكار مي‌شود. آنها به مردم مي‌گفتند كه قيامت الان شده است. شايد مقصود آنها اين بود كه وقتي شخصي نجات مي‌يابد و زندگيش در مسيح تازه مي‌شود، و قيامت او فقط همين بود. به بياني ديگر، آ‌نها قيامت را روحاني كرده بودند و قيامت واقعي از ميان مردگان را استهزاء مي‌نمودند. پولس دريافته بود كه اين موضوع خطر مهمي براي مسيحيت به شمار می‌آيد.

هاميلتون اسميت مي‌گويد:‏

«اگر قيامت گذشته است، پس مسلماً مقدسين به وضعيت نهايي خود بر روي زمين دست يافته ‌اند، پس با اين اوصاف ديگر كليسا منتظر بازگشت خداوند نخواهد بود، و حقيقت سرنوشت ‌آسماني آن رنگ مي‌بازد، و در نتيجه ديگر ماهيت يك زائر را ندارد. كليسا كه ماهيت آسماني خود را از دست داده است، بر روي زمين مي‌ ماند، و تبديل به قسمتي از نظام اصلاحات و حكومت دنيا مي‌شود.»

اين افراد با منحرف ساختن ايمان برخي، جايگاه نامطلوبي در دفتر خدا براي خود رقم زده بودند.

۲:‏۱۹ هنگامي كه پولس به هيميناؤس و فليطس و تعاليم غلط آنها فكر مي‌كند، باري ديگر درمي‌يابد چه روزهاي سياهي در انتظار كليسا است. بي‌ايمانان از سوي كليساي محلي پذيرفته شده بودند. حيات روحاني آنقدر فروكش كرده بود كه به سختي مي‌شد مسيحيان حقيقي را از رياكاران تشخيص داده دنياي مسيحيت يك جماعت مختلط است، و اغتشاش ناشي از آن بسيار ويران‌كننده است.

پولس در اين وضعيت اطمينان دارد كه بنياد ثابت خدا قائم است. يعني اينكه آنچه توسط خود خدا بنياد نهاده شده علي رغم تحليل رفتن كليسا ظاهري، پايدار خواهد ماند.

در مورد معناي بنياد ثابت خدا تفسيرهاي گوناگوني ارايه شده است. برخي مي‌گويند كه مقصود كليساي فقيهي است. ديگران مي‌گويند آن به وعده‌ی خدا اشاره دارد يا مقصود آموزه‌ی برگزيدگي است. اما آيا مشخص نيست كه مقصود از بنياد خدا، هر چيزي كه خدا انجام مي‌دهد باشد؟ اگر او كلام خود را مي‌دهد، هيچ چيز نمي‌تواند مانع از آن شود. هاميلتون اسميت ( Hamilton Smith ) مي‌گويد: ‏«ناكامي و قصور انسان نمي‌تواند به بنيادي كه خدا بنا نهاده خدشه‌اي وارد سازد، يا خدا را از انجام آنچه آغاز كرده بازدارد... آندسته از افرادي كه متعلق به خدا هستند، گرچه در ميان جماعت مخفي هستند، اما هيچگاه گم نخواهند شد.»

بنياد خدا يك مهر دوطرفه دارد. يك سوي آن الهي و سوي ديگر انساني است. از جنبه‌ی الهي، خداوند كسان خود را مي‌شناسد. او نه تنها آنها را می‌شناسد بلكه آنها را تأييد نموده و قدر آنها را مي‌داند. لنسكي مي‌گويد او آنها را با محبتي شايسته و مؤثر مي‌شناسد. جنبه انساني مهر اين است كه هر كه نام مسيح را خواند، بايد از ناراستي كناره جويد. به بيان ديگر، مسيحيان معترف تنها با زندگي مقدس ديندارانه مي‌توانند اصالت ايمان خود را ثابت نمايند. مسيحي حقيقي نبايد با بي‌عدالتي سروكار داشته باشد.

مهر نشان مالكيت است و نيز علامت ضمانت و امنيت. بنابراين مهر بنياد خدا مبين مالكيت او نسبت به كساني است كه ايمانداران حقيقي هستند و ضمانتي است بر اينكه تمام كساني كه ايمان آورده‌اند با دوري گزيدن از بي‌عدالتي اصالت حيات جديد خود را ثابت خواهند كرد.

۲:‏۲۰ خانه‌ی بزرگ در اين تمثيل به عموم مسيحيان اشاره دارد. جهان مسيحيت به مفهوم گسترده آن شامل ايمانداران و معترفان است-‏آن كساني كه حقيقتاً تولد تازه دارند و آنان‌يكه فقط مسيحيان اسمي هستند.

ظروف طلا و نقره در اينجا به ايمانداران راستين اشاره دارد.

ظروف چوبي و گلي نه تنها به همه‌ی بي‌ايمانان اشاره دارد، بلكه به طور خاص به كساني كه اعمال شريرانه انجام داده و تعاليم غلط مي‌دادند، همچون هيمينائوس و فليطس (آيه ۱۷).

موضوعات مشخص در مورد اين ظروف بايد مورد توجه قرار گيرند. پيش از هر چيز، مواد ساخت آنها با هم تفاوت دارد. دوم اينكه كاربرد آنها با هم فرق مي‌كند. و سرانجام، سرنوشت نهايي آنها با هم فرق دارد. ظروف چوبي و گلي پس از مدتي دور انداخته مي‌شوند، اما ظروف طلا ونقره به عنوان شئي باارزش حفظ می‌شوند.

عبارت آنها براي عزت و اينها براي ذلت به طرق گوناگون مورد تفسير قرار گرفته است. برخي مي‌گويند مقصود از ذلت، همان حركت كمتر است. با اين اوصاف، همه‌ی ظروف ايمانداران حقيقي هستند، اما برخي براي اهداف عالي در نظر گرفته شده‌اند و برخي براي اهداف پست‌تر. ديگران چنين برداشت كرده‌اند كه مقصود از ظرف عزت افرادي همچون پولس و تيموتاؤس است، در حالي كه ظروف ذلت به افرادي همچون هيميناؤس و فليطس اشاره دارد.

۲:‏۲۱ تفسير اين عبارت به درك مفهوم آيه‌ی بعدي اشاره دارد، «اگر كسي خويشتن را از اينها طاهر سازد».

آيا مقصود از اينها ظروف گلي و چوبي است؟ آيا مقصود تعاليم غلطي است كه در آيات قبل ذكر شد؟ يا آيا به طوركلي به افراد شرير اشاره دارد؟

به نظر بهترين تفسير اين است كه مقصود از اينها همان ظروف ذلت باشد. به تيموتاؤس توصيه مي‌شود كه خود را از شريران و به طورخاص از معلمان شريري همچون همان اشخاصي كه پولس ذكر كرد — هيميناؤس و فليطس — جدا سازد.

پولس به تيموتاؤس نمي‌گويد كه كليسا را ترك نمايد. و نيز به او توصيه نمي‌شود كه مسيحيت را ترك نمايد. محال بود كه او اين كار را بكند اما اعتراف مسيحي خود را هم داشته باشد، چرا كه جهان مسيحيت شامل ايمانداران و نيز كساني كه به زبان اعتراف مي‌كنند مسيحي هستند، مي‌باشد. بلكه مسأله اينجا بر سر جدايي گزيدن از بدكاران و تعاليم شريرانه است.

اگر شخصي خود را از جماعت‌هاي شرير دور نگاه دارد، او ظرف عزت خواهد بود. خدا تنها مي‌تواند ظروف پاكيزه را براي خدمت مقدس به كار گيرد. «اي شما كه ظروف خداوند را برمي‌داريد، خويشتن را طاهر سازيد» (اشعيا ۵۲:‏۱۱) چنين شخصي مقدس نيز خواهد بود، چرا كه براي خدمت خدا خود را جدا می‌سازد. سرانجام اينكه، او براي هر عمل نيكو آماده خواهد شد. او آماده خواهد بود تا در تمام اوقات در هر امري كه اربابش مي‌گويد مورد استفاده قرار گيرد.

۲:‏۲۲ تيموتاؤس نه تنها بايد خود را از اشخاص شرور جدا سازد، بلكه از شهوات جسم نيز بايد بگريزد. مقصود از شهوات جواني نه تنها اميال جسماني بلكه ميل به پول، شهرت، و لذت نيز مي‌تواند باشد. همچنين ممكن است خود‌رأي بودن، ناشكيبايي، غرور و لودگي نيز باشند. همان گونه كه گفتيم، احتمالاً تيموتاؤس در اين هنگام سي و پنج سال سن داشت. بنابراين شهوات جواني نمي‌تواند لزوماً به معناي شهواتي كه به طور خاص خصيصه‌ی يك نوجوان است باشد، بلكه شامل تمام اميال ناپاكي است كه همواره در زندگي خادم جوان خداوند وجود دارد و در پي اين است كه او را از مسير تقدس و پاكي منحرف سازد.

تيموتاؤس نه تنها بايد بگريزد، بلكه بايد پيروي نيز نمايد. در اينجا هم جنبه‌ی منفي است و هم جنبه‌ی مثبت.

او بايد عدالت را تعاقب نمايد. يعني اينكه رفتار او با ديگر ايمانداران همواره بايد باصداقت، عدالت و انصاف باشد.

ايمان مي‌تواند به معناي امانت و يا صداقت كامل باشد. از سوي ديگر، آن مي‌تواند مفهوم وابستگي متداوم به خداوند را نيز دربر داشته باشد. هيبرت آن را «اعتماد خالصانه و بالقوه به خدا» مي‌نامد.

محبت در اينجا تنها به محبت به خدا محدود نمی‌شود، بلكه بايد محبت نسبت به برادران و دنياي گناهكاران گمشده را نيز در خود داشته باشد. محبت هميشه به ديگران توجه مي‌كند؛ و اصولاً خودخواه نيست.

سلامتي مفهوم هم‌آهنگي و توافق را در خود دارد.

اين خصوصيات بايد الگوي آناني كه از قلب خالص نام خداوند را مي‌خوانند باشد. به مانند آيه‌ی ۲۱ در اينجا به تيموتاؤس هشدار داده مي‌شود كه خود را از افراد شرير جدا سازد، از اين رو او در اينجا می‌آموزد كه با مسيحياني همگام شود كه در پاكي در حضور خداوند سلوك مي‌نمايند. او نبايد ويژگيهاي زندگي مسيحي را به تنهايي سرمشق قرار دهد، بلكه بايد جايگاه خود را در بدن بيابد و در پي اين باشد كه با ديگر ايمانداران براي صلاح بدن كار كند.

۲:‏۲۳ تيموتاؤس در طول خدمت مسيحي خود غالباً با مسايل بي‌اهميت و جزئي مواجه مي‌شد. چنين مسايلي نشأت گرفته از ذهن خام و ناآگاه است و هيچ نفعي در آنها به چشم نمي‌خورد. چنين مسايلي بايد كنار گذاشته شوند زير تنها باعث نزاع مي‌شوند. بايد بگوييم اين سئوالات هيچ ارتباطي با مسايل اساسي ايمان مسيحي ندارند، بلكه مسايل بيهوده‌يي هستند كه تنها وقت را تلف كرده و بحث و نزاع به وجود مي‌آورند.

۲:‏۲۴ مقصود از بنده‌ی خدا در اينجا خادم خداوندست. در آيه‌اي كه سخن از تواضع و شكيبايي به ميان مي‌آيد به كار بردن چنين اصطلاحي بسيار شايسته است.

گرچه خادم خداوند براي حقيقت تلاش نمايد، اما نبايد ستيزه‌جو و اهل جروبحث باشد. او بايد نسبت به كساني كه ديرفهم هستند و كساني كه نمي‌خواهند حقيقت كلام خدا را بپذيرند صابر باشد.

۲:‏۲۵ بنده‌ی خداوند بايد در رفتار با مخالفين خود فروتني و حلم داشته باشد. شخصي كه نمي‌خواهد در برابر كلام خدا تسليم شود جان خود را گمراه مي‌سازد. چنين افرادي بايد اصلاح شوند كه مبادا اين عقيده‌ی غلط در آنها شكل بگيرد كه ديدگاه آنها بر طبق كتاب مقدس است.

شايد خدا ايشان را توبه بخشد تا راستي را بشناسند. در نگاه اول چنين به نظر مي‌رسد كه اشتياق خدا براي اعطاي بخشودگي به اين افراد زير سئوال قرار گرفته است. با اينحال موضوع اين نيست. حقيقت امر اين است كه خدا منتظر است آنها با اعتراف و توبه پيش قدم شوند تا آنها را ببخشد. خدا بخشش را از كسي نگرفته است، بلكه غالباً انسانها مايل نيستند كه بگويند اشتباه كرده‌اند.

۲۶:‏۲ خادم خداوند بايد آنقدر با اين افراد خطاكار مدارا نمايد تا از دام ابليس باز به هوش آيند. آنها به حسب اراده‌ی او صيد شده‌اند، يا گويي كه توسط او افسون شده‌اند.

دومتيموتيوس

فصل   ۲

۱  پس تو، ای فرزند من، در فیضی که در مسیح عیسی است زورآور باش.

۲  و آنچه به شهود بسیار از من شنیدی، به مردمان امین بسپار که قابل تعلیم دیگران هم باشند.

۳  چون سپاهیِ نیکوی مسیح عیسی در تحمّل زحمات شریک باش.

۴  هیچ سپاهی خود را در امور روزگار گرفتار نمی‌سازد، تا رضایت آنکه او را سپاهی ساخت بجوید.

۵  و اگر کسی نیز پهلوانی کند، تاج را بدو نمی‌دهند اگر به قانون پهلوانی نکرده باشد.

۶  برزگری که محنت می‌کشد، باید اوّل نصیبی از حاصل ببرد.

۷  در آنچه می‌گویم تفکّر کن، زیرا خداوند تو را در همه‌چیز فهم خواهد بخشید.

۸  عیسی مسیح را بخاطر دار که از نسل داود بوده، از مردگان برخاست برحسب بشارت من،

۹  که در آن چون بدکار تا به بندها زحمت می‌کشم، لیکن کلام خدا بسته نمی‌شود.

۱۰  و از این جهت همه زحمات را بخاطر برگزیدگان متحمّل می‌شوم، تا ایشان نیز نجاتی را که در مسیح عیسی است با جلال جاودانی تحصیل کنند.

۱۱  این سخن امین است، زیرا اگر با وی مردیم، با او زیست هم خواهیم کرد.

۱۲  و اگر تحمّل کنیم، با او سلطنت هم خواهیم کرد؛ و هرگاه او را انکار کنیم، او نیز ما را انکار خواهد کرد.

۱۳  اگر بی‌ایمان شویم، او امین می‌ماند، زیرا خود را انکار نمی‌تواند نمود.

۱۴  این چیزها را به یاد ایشان آور و در حضور خداوند قدغن فرما که مجادله نکنند، زیرا هیچ سود نمی‌بخشد، بلکه باعث هلاکت شنوندگان می‌باشد.

۱۵  و سعی کن که خود را مقبول خدا سازی، عاملی که خجل نشود و کلام خدا را بخوبی انجام دهد.

۱۶  و از یاوه‌گویی‌های حرام اعراض نما، زیرا که تا به فزونی بی‌دینی ترقّی خواهد کرد.

۱۷  و کلام ایشان، چون آکله می‌خورد و از آن جمله هیمیناؤس و فِلیطُس می‌باشند

۱۸  که ایشان از حقّ برگشته، می‌گویند که قیامت الآن شده است و بعضی را از ایمان منحرف می‌سازند.

۱۹  و لیکن بنیادِ ثابتِ خدا قائم است و این مُهر را دارد، که خداوند کسان خود را می‌شناسد و هرکه نام مسیح را خواند، از ناراستی کناره جوید.

۲۰  امّا در خانهٔ بزرگ نه فقط ظروف طلا و نقره می‌باشد، بلکه چوبی و گلی نیز؛ امّا آنها برای عزّت و اینها برای ذلّت.

۲۱  پس اگر کسی خویشتن را از اینها طاهر سازد، ظرف عزّت خواهد بود، مقدّس و نافع برای مالک خود و مستعّد برای هر عمل نیکو.

۲۲  امّا از شهوات جوانی بگریز و با آنانی که از قلب خالص نام خداوند را می‌خوانند، عدالت و ایمان و محبّت و سلامتی را تعاقب نما.

۲۳  لیکن از مسائل بیهوده و بی‌تأدیب اعراض نما، چون می‌دانی که نزاع‌ها پدید می‌آورد.

۲۴  امّا بندهٔ خدا نباید نزاع کند، بلکه با همه‌کس ملایم و راغب به تعلیم و صابر در مشقّت باشد،

۲۵  و با حلم مخالفین را تأدیب نماید که شاید خدا ایشان را توبه بخشد تا راستی را بشناسند.

۲۶  تا از دام ابلیس باز به هوش آیند که به حسب ارادهٔ او صید او شده‌اند.