Celsus Library, Ephesus

۲. وظیفه ایماندار نسبت به مسیح برتر (بابهای ۳ و ۴)

الف) زندگی تازه ایماندار:‏ از تن درآوردن انسانیت کهنه و پوشیدن انسانیت جدید (۳‌:‏۱-‏۱۷).

۳‌:‏۱ پس چون با مسیح برخیزاننده شدید، آنچه را که در بالا است بطلبید در آنجایی که مسیح است. به دست راست خدا نشسته. چون در این آیه بیان کننده شک در ذهن پولس رسول نمی­‌باشد. این همان چیزی است که در ادبیات، چون بحثی یا «اگر» بحثی نامیده شده است و می‌­تواند از آنجا که ترجمه شود:‏ «از آنجا که با مسیح برخیزانیده شدید...»

چنانچه در باب دوم نشان داده شد، ایماندار با مسیح مرده است و با او دفن شده است و از میان مردگان نیز با وی قیام کرده است. معنی روحانی همه اینها این است که ما با همه سوابق زندگش پیشین خود خداحافظی کرده و به یک نوع زندگی کاملاً تازه وارد گشته‌­ایم که زندگی خداوند عیسی مسیح قیام کرده می‌‌باشد. چون مابا مسیح برخیزانیده شده‌­ایم، باید آنچه را که در بالاست بطلبیم. ما هنوز بر روی زمین هستیم ولی باید راههای آسمانی را بپیمائیم.

۳‌:‏۲ یک مسیحی در دورنمای خود نباید زمین را نگاه کند. او باید چیزها را نه بر طبق آنچه که چشمان طبیعی‌اش می‌­بینند بلکه آنچه در نظر خدا و برای ابدیت اهمیت دارند. وینسنت این نظریه را عنوان کرده است که «طلبیدن» در آیه ۱ به عملکرد گرسنگی برای آنچه که در بالاست اشاره می­‌کند و تفکر کنید در آیه ۲ توصیف کننده تپش درونی و تمایل به آنچه که در بالاست می‌­باشد. عبرات تفکر کنید همان عبارتیست که در فیلپیان ۳‌:‏۱۹ آمده است:‏ «شخصی که فکرش را روی چیزهای زمینی نهاده» ای.تی.رابرتسون نوشته:‏ «زندگی تعمید یافته یعنی اینکه یک مسیحی در تفکر به آسمان باشد و به آسمان اندیشه کند. پاهای او بر روی زمین هستند ولی سرش با ستارگان به سر می‌‌برد. او همانند یک شهروند آسمانی بر روی زمین زندگی می‌­کند.»

در حین جنگ جهانی دوم، یک مسیحی جوان مشتاقانه به یک خادم بالغ مسیح گزارش داد که:‏ «من متوجه شده‌­ام که بمب­اندازان ما شب گذشته دوباره بر سر دمشن بمب فرود آوردند.» ایماندار بالغتر به وی جواب داد:‏ «من نمی‌‌دانستم که کلیسای خدا هم بمب‌‌اندازان دارد!» از قرار معلوم او به همه چیز داشت از دیدگاه آسمان نگاه می‌­کرد و نه به لذت هلاک کردن زنان و بچه‌­ها بر روی زمین.

هول ( F. B. Hole) وضعیت ما را واضحا توضیح می‌­دهد:‏

همتای اتحاد ما با مسیح در مرگ او اتحاد ما با او در قیامش است. عملکرد اولی جدا کردن ما از دنیای بشر، مذهب بشری و حکمت بشری است. عملکرد دیگری ما را در ارتباط با دنیای خدائی و همه آنچه که در آنجا وجود دارد قرار می‌­دهد. چهار آیه اول باب سوم برکاتی را که به ما معرفی شده است برایمان مکشوف می‌‌سازند.

۳‌:‏۳ هنگامی که پولس می‌­گوید ایماندار مرده است، دارد به وضعیت او اشاره می‌‌کند و به نه عملکردش. چون ما با مسیح در مرگش یکی شده‌­ایم خدا از ما می‌‌خواهد تا خود را در مردن با او ببینیم. قلبهای ما همیشه برای انکار این حقیقت آمادگی دارند چون ما نسبت به گناه و وسوسه خیلی احساس زنده بودن می‌‌کنیم. ولی چیز فوق‌­العاده این است که وقتی ما با ایمان خود را با مسیح مرده می‌‌انگاریم، این امر در زندگیمان یک واقعیت معنوی می‌­گردد. اگر ما طوری زندگی کنیم که گوئی با مسیح مرده‌­ایم زندگیهایمان به تدریج به شباهت زندگی خداوند عیسی مسیح در می‌­آیند. البته، ما هرگز به آن کاملیت که در زندگی او وجود داشت نمی‌­رسیم وای این روندی است که باید در زندگی همه ایمانداران باشد.

ما نه فقط مرده­ایم بلکه همچنین زندگی ما در خدا با مسیح مخفی است. چیزهائی که جزو علائق انسانی و مربوط به آن هستند در این سیاره یافت می‌‌شوند که ما در آن زندگی می‌­کنیم. به هر حال، چیزهائی که برای ایماندار بسیار مهم و بزرگ هستند در شخصیت خداوند عیسی مسیح یافت می‌‌شوند. سرنوشت او و ما جدانشدنی هستند. تفکر پولس این است که از آنجا که زندگی ما در خدا با مسیح مخفی است، نباید خویشتن را با چیزهایی جزئی این دنیا مشغول بسازیم و خصوصاً با مذاهب این دنیا.

ولی تفکر دیگری نیز در این عبارت زندگی شما در خدا با مسیح مخفی است یافت می‌­شود. دنیا، زندگی مخفی ما را نمی‌­بیند. انسانها ما را نمی‌­فهمند. آنها فکر می‌­کنند که این عجیب است که ما مثل ایشان زندگی و رفتار نمی‌­کنیم. ایشان تفکرات، انگیزه‌ها و طریق‌­های ما را درک نمی­‌کنند. درست چنانچه که در مورد روح‌‌القدس گفته شده است که جهان نه او را می‌­بیند و نه او را می‌شناسد، همین موضوع در مورد زندگی روحانی ما نیز مصداق دارد؛ این زندگی در خدا با مسیح مخفی است. اول یوحنا ۳‌:‏۱ به ما می‌‌گوید:‏ «از این جهت دنیا ما را نمی‌­شناسد، زیرا که او را نشناخت.» جدا شدن واقعی از دنیا در این حقیقت نهفته نیست که دنیا ایماندار را درک نکرد، بلکه او را درست درک نکرد.

۳‌:‏۴ پولس رسول حالا برای به اوج رساندن شرح خود در مورد سهم ایماندار در مسیح، به بازگشت دوباره مسیح می‌­نگرد. چون مسیح که زندگی ما است ظاهر شود، آنگاه شما هم با وی در جلال ظاهر خواهید شد. در زمان حال ما با او قیام کرده و از زندگی که به وسیله انسانها درک نشده و دیده نمی‌‌شود لذت می‌بریم. ولی روزی فرا خواهد رسید که خداوند عیسی به جهت مقدسین خود باز خواهد گشت. سپس ما با وی در جلال ظاهر خواهیم شد. انسانها خواهند فهمید که چرا ما آن طور زندگی و رفتار می‌­کردیم.

۳‌:‏۵ در آیه ۳ به ما گفته شد که مرده­‌ایم. در اینجا به ما گفته شده است که باید اعضای خود را که بر زمین است مقتول سازیم. در این دو آیه دو مَثَل بسیار واضح از تفاوت بین جایگاه و وضعیت ایماندار دیده می‌‌شود. جایگاه او این است که او مرده و وضعیت وی این است که باید خود را نسبت به گناه مرده انگارد و اعضای خود را که بر زمین است مقتول سازد. جایگاه ما آن است که در مسیح داریم. وضعیت ما آن است در خویشتن داریم. جایگاه ما هدیه‌‌ای مجانی از سوی خداست که از طریق ایمان به خداوند عیسی مسیح به ما عطا شده است. وضعیت ما نمایانگر جواب ما به فیض خداست.

در اینجا ما همچنین باید توجه داشته باشیم که بین شریعت و فیض تفاوتی عنوان شده است. خدا نمی­‌گوید:‏ «اگر تو یک زندگی آزاد از گناه را داشته باشی سپس من به تو و جایگاه مرگ با مسیح را می­‌بخشم. این شریعت است.» جایگاه ما در این صورت بر پایه تلاش شخصی خودمان خواهد بود و نیازی نیست که بگوئیم هیچکس هرگز نمی‌­تواند آن جایگاه را خودش کسب کند. به جای آن، خدا می‌‌گوید:‏ «من مجاناً به همه شما که به خداوند عیسی ایمان دارید یک جایگاه ویژه در نظر خود عطا می‌کنم. حالا بروید و یک زندگی مطابق با دعوت والایی که دارید انجام دهید.» این فیض است!

هنگامی که پولس رسول می‌­گوید ما باید اعضای خود را که بر زمین است مقتول سازیم منظورش این نیست که به طور تحت‌­اللفظی هر کدام از اعضای بدن جسمانی خود را مجروح کنیم. این عبارت، تلویحی است و در عبارت بعدی توضیح داده شده است. کلمه اعضا برای نشان دادن اشکال مختلف هوسها و شهوات مورد استقاده قرار گرفته است.

زنا عموماً برای توصیف روابط جنسی نامشروع بخصوص پیش افراد مجرد به کار می‌‌رود (متی ۱۵‌:‏۱۹؛ مرقس ۷‌:‏۲۱). بعضی اوقات این عمل فساد خوانده می‌‌شود. ناپاکی به آلودگی ذهن، فکر، کلام یا عمل اشاره دارد. این کلمه بیشتر از آلودگی اخلاقی سخن می‌­گوید تا جسمانی. هوی به فساد قوی و غیرقابل کنترل اشاره می‌‌کند. هوس نیز از اشتیاق شدید برای گناه سخن به میان می‌­آورد. طمع در معنی عمومی خود یعنی حرص یا آرزو برای بیشتر داشتن ولی در اینجا می‌‌تواند خصوصا به معنی یک آرزوی غیرمقدس برای ارضای اشدهای جنسی باشد که همانا بت ‌­پرستی است.

این فهرست از اعمال شروع شده و تا انگیزه‌ها به پیش می‌­رود. اشکال مختلف گناهان جنسی در اینجا اول توضیح داده شده­اند و سپس آلودگی آنها بیان شده است که در واقع اسما طمع قلب انسانی هستند. کلام خدا در تعلیم اینکه هیچ چیز شریر در ذات رابطه جنسی وجود ندارد کاملاً واضح است. خدا انسان را با قدرت هم‌­آوری و تولید مثل آفریده است. ولی گناه در حینی که مخلوقات اعمال شرم­‌آور را برخلاف آنچه که خدا مقرّر کرده بود انجام دادند وارد کار شد. گناه جنسی یک نوع تجاوز در دنیای غیرمسیحی در روزگار پولس بود و بدون شک هنوز هم جایگاه اول را در بین گناهان نسل بشر داراست. در جائی که ایمانداران به روح‌‌القدس بارور نمی­‌شوند، گناهان جنسی به زندگیهای ایشان آمده و باعث سقوط ایشان می‌‌شود.

۳‌:‏۶ انسانها فکر می‌­کنند که می‌­توانند این گناهان ظالمانه را انجام دهند و از داوری و هلاکت نیز بگریزند. آسمانها به نظر ساکت می­‌آیند و انسان در کوری خود پیش می‌­رود. ولی خدا را نمی­توان استهزا نمود. غضب خدا بر روی فرزندان نامطیع به خاطر این چیزها برایتان معصیت وارد می­‌آید. این گناهان در زندگی انسانها اثر می‌­گذارند. انسانها در بدنهای خود آنچه را که نتیجه فساد جنسی است به دست می‌­آورند. به علاوه، ایشان در روزهای آینده داوری هولناکی را نیز درو خواهند کرد.

۳‌:‏۷ پولس، به کولسیان یادآوری می­‌کند که ایشان نیز با این گناهان قبل از گرویدنشان به ایمان مسیحی درگیر بودند. ولی فیض خدا آمد و ایشان را از ناپاکی رهانید. این فصلی در زندگی آنها بود که حالا به وسیله خون مسیح پوشانیده شده بود. حالا ایشان یک زندگی جدید داشتند که بدیشان قدرت زندگی برای خدا را می‌‌بخشید. به غلاطیان ۵‌:‏۲۵ نگاه کنید:‏ «اگر به روح زیست کنیم به روح نیز رفتار کنیم.»

۳‌:‏۸ از آنجا که آنها از پرداخت بهای گزافی این چنین رها شده­‌اند، حالا باید این چیزها یعنی جامه‌‌های کثیف خود را از تن درآورند. پولس رسول نه فقط به اشکال مختلف فساد اخلاقی که در آیه ۵ لیست آنها آمد اشاره می‌­کند، بلکه همچنین به نمونه­های انزجار شرارت که در آنجا برشمرده­‌ایم نیز اشاره می­‌کند.

خشم البته یک روحیه قوی از نفرت­ یا دشمنی است و احساس مجسم از تنفر. غیظ، عصبانیت شدید را توصیف می‌­کند که شاید طغیان شدیدی باشد. به خوبی رفتار شریرانه در برابر دیگران با روحیه انتقام و اذیت و آزار به شخص می‌­باشد. این یک خصومت بی­‌دلیل است که از رنج بردن دیگران لذت می‌­برد. بدگویی در اینجا یعنی ناسزا گفتن به طور محکم، افراطی و با زبانی تند به ضدّ دیگران. این یعنی سرزنش کردن دیگران با نظری خشن و زننده. زبان فحش یعنی شرمانه سخن گفتن و توصیف کننده فساد در سخن گفتن می‌باشد. در این بروشور گناهان پولس رسول از انگیزه­‌ها به سوی اعمال می‌­رود. تلخی در قلب انسان شروع به کار می‌­کند و سپس خودش را به طرق مختلف که توضیح داده شد مجسم می‌‌کند.

۳‌:‏۹ در آیه ۹ پولس رسول در جواب می‌­گوید:‏ «اجازه بدهید وضعیت شما با جایگاهتان هماهنگ باشد.» شما انسانیت کهنه را با اعمالش از خود بیرون کرده‌‌اید. حالا به وسیله کنار گذاردن دروغ این انسانیت کهنه را کامل از تن درمی‌‌آورید. دروغ یکی از چیزهائی است که به انسانیت کهنه مربوط می‌‌شود و در زندگی فرزند خدا هیچ جائی ندارد. ما هر روزه در زندگیمان برای کج کردن و تحریف کردن حقیقت وسوسه می‌‌شویم. این وسوسه می­تواند به وسیله خودداری کردن از گفتن حقیقت یا به وسیله تقلب در پرداخت قبوض یا مالیات یا به وسیله بیان یک جمله بی‌­ربط و دروغ یا به وسیله ساختن یک شایعه غلط به وجود بیاید.

۳‌:‏۱۰ ما نه فقط انسانیت کهنه را از تن درآورده­‌ایم، بلکه ما انسانیت تازه را پوشیده‌ ­ایم که به صورت خالق خویش تا به معرفت کامل، تازه شویم. درست چنانچه انسانیت کهنه به همه آنچه که ما به عنوان فرزندان آدم داشتیم، اشاره می‌‌کند یعنی طبیعت کهنه­‌مان، انسانیت تازه نیز به وضعیت جدید ما به عنوان فرزندان خدا اشاره می­‌کند. یک خلقت تازه به وقوع پیوسته و ما مخلوقات تازه‌‌ای شده­‌ایم. هدف خدا این است که ما در این انسانیت تازه رشد کنیم و هر چه بیشتر به شباهت خداوند عیسی مسیح دربیاییم. ما هرگز نباید با دستاوردهای زمان حال سرگرم باشیم، بلکه همیشه در پی انطباق با هدف پیشرونده نجات دهنده باشیم. او نمونه و قانون زندگی‌­های ماست. در روز بازپسسین وقتی که ما در مقابل تخت داوری مسیح حاضر شویم نه فقط با این معیار که زندگیهایمان چقدر خوب هستند داوری می­شویم، بلکه بیشتر بر طبق اینکه چقدر زندگیهایمان به شباهت زندگی خود خداوند عیسی درآمده است.

تصویر خدا در شکل بدنهای ما دیده نمی‌­شود، بلکه در زیبایی ذهن و قلب تازه شده ما. تقدس، محبت، فروتنی، نرمی، مهربانی و بخشش-‏ اینها یک شخصیت روحانی و آسمانی می‌‌سازند (یادداشتهای روزانه انجمن کتاب مقدسی).

۳‌:‏۱۱ در خلقت تازه­‌ای که پولس رسول راجع به آن سخن می‌­گوید، نه یونانی است، نه یهود، نه ختنه، نه نامختونی، نه بَربَری، نه سکیتی، نه غلام و نه آزاد، بلکه مسیح همه و در همه است. تفاوتهای ملیتی، مذهبی، فرهنگی و طبقات اجتماعی چیزهایی نیستند که به حساب می‌­آیند. تا آنجا که به ایستادن در حضور خدا مربوط می‌شود، همه ایمانداران در یک طبقه مشابه قرار ندارند و در کلیسای محلی این گونه طرز برخورد پولس رسول با ملیتها و رنگها و نژاد باید مورد پذیرش همه واقع شود.

این امر بدین معنا نیست که در کلیسا هیچ فاصله­‌ای وجود ندارد. بعضی عطای بشارت دارند، بعضی شبانی و بعضی دیگر معلّمی. بعضی از انسانها در کلیسا جزو مشایخ هستند و بعضی شماسّ می‌­باشند. بنابراین، آیه مورد نظر ما در پی انکار تمایزات نمی‌‌باشد.

و این آیه همچنین نباید برای تعلیم اینکه فاصله بین گروههایی که لیست شده­‌اند در دنیا از میان برداشته شده است مورد استفاده قرار بگیرد. چنین چیزی در این آیه مورد نظر نیست. هنوز هم یهودی و یونانی وجود دارد، یونانی در این آیه عموما به امتها اشاره می‌­کند. هنوز هم جماعتی مختون و جماعتی نامختون وجود دارند. این دو عبارت عموما در عهد جدید به طور محترمانه مورد استفاده قرار گرفته‌­اند. به هر حال، در اینجا اینها می‌‌وانند بیشتر به خود شما اشاره داشته باشند تا قوم یهود و امتها.

هنوز هم بربریان (اشخاص بی­فرهنگ)و سَکیتی وجود دارند، ولی عموماً از ایشان تحت عنوان وحشیان یاد می‌­شد. آخرین تضاد بین غلام و آزاد وجود دارد. آزاد به کسانی اشاره می‌‌کند که هرگز در اسارت نبوده‌اند و آزاد متولد شده‌­اند. برای یک مسیحی این عباراتِ کلامی دیگر ارزش ندارد. این مسیح است که حقیقتا به حساب می‌­آید. او همه چیز یک ایماندار است و در همه چیز او وجود دارد. او نمایانگر محور و محیط زندگی یک مسیحی است.

اسقف رایل ( Ryle ) این حقیقت را شجاعانه بیان می‌­کند:‏

سه کلمه – مسیح همه چیز است – هستی و ماهیت مسیحیت است. اگر قلبهای ما بتوانند واقعاً با او به پیش روند جانهای ما حتماً می‌­توانند. بسیاری در مذهب خود مسیح را جای داده‌­اند ولی جایگاهی که خدا خواستار دادن آن به مسیح بود فرق دارد. مسیح تنها همه چیز است و در همه می­‌باشد. نه! این مسیح یا کلیساست – یا مسیح یا آئینها و مراسم – یا مسیح یا خادمین – یا مسیح یا محبان دیگر – یا مسیح یا مذاهب دیگر – یا مسیح یا دعاهای دیگر – یا مسیح یا صمیمیت دیگر.

۳‌:‏۱۲ در آیه ۱۰، پولس گفت که ما انسانیت کهنه را پوشیده‌­ایم. حالا او طریقهای عملی به ما ارائه می‌­دهد. که بتوانیم هر روزه در زندگیهایمان به کار ببریم. اولاً، او کولسیان را برگزیده خدا معرفی می‌­کند. این به حقیقتی اشاره می‌­کند که بر طبق آن ایشان به وسیله خدا در مسیح پیش از بنیاد عالم انتخاب شده‌اند. انتخاب پرجلال خدا یکی از اسرار مکاشفه آسمانی است. ما معتقدیم که کتاب‌مقدس واضحاً تعلیم می­‌دهد که خدا در حاکمیت خود انسانها را برای تعلق به مسیح برگزیده است. ما معتقد نیستیم که خدا کسی را برای هلاکت برگزیده باشد. چنین تعلیمی، مستقیماً برخلاف نوشته‌های مقدس است. درست چنانچه ما به برگزیدگی پرجلال خدا اعتقاد داریم، همچنین به مسئولیت انسان نیز معتقدیم. خدا انسان را که برخلاف اراده‌­اش قرار دارد نجات نمی‌‌دهد. همان کتاب‌‌مقدسی که می­‌گوید:‏ «خدا بر حسب پیش‌­دانی خود برگزید.» همچنین می‌­گوید:‏ «هر کسی که نام خداوند را بخواند نجات می‌­یابد.»

سپس پولس رسول کولسیان را مقدس و محبوب می­‌خواند. مقدس یعنی تقدیس شده یا جدا شده (کلمه مشابه مقدسین) ما از لحاظ جایگاه مقدس هستیم و باید عملاً نیز در زندگی‌‌هایمان مقدس باشیم. چون ما مورد محبت خدا هستیم، این به ما انگیزه و آرزوی خشنود کردن وی ما را از هر طریقی می‌­دهد.

حالا پولس فیضی را توصیف می­‌کند که ما باید مثل یک جامه آن را بپوشیم. احشای رحمت از قلب دلسوز سخن می‌­­گوید. مهربانی از یک روح فروتن نسبت به دیگران سخن می‌­گوید. این یک رفتار جذاب از روی حسن نیّت است. تواضع یعنی فروتنی و این عمل ارادی است. که بر طبق آن شخص دیگران را از خود بهتر می‌­داند. تحمل از تنبلی سخن به میان نمی‌آورد، بلکه از قدرتی که شخصی در پرهیزکاری و قدم برداشتن برحسب فیض در قبال دیگر انسانها از آن استفاده می‌­نماید. واین ( Vine ) می‌­گوید:‏

فرض بر این است که وقتی یک انسان پرتحمل است به خاطر این است که نمی‌‌تواند به خودش کمک کند ولی خداوند پرتحمل و حلیم بود چون او منشأ ذات الهی را در خود داشت. حلم بر طبق توصیف منفی برعکس خودخواهی است.

اگر تواضع "متضاد غرور" است پس حلم میز "متضاد تعصب" می‌باشد. حلم از صبر در زیر برانگیختگی و فشار سخن می‌­گوید. این حلم رفتاری آکنده از خوشی ومهربانی را در قبال دیگران با وجود داشتن رنج و سختیها در خود اعمال می‌­کند.

۳‌:‏۱۳ متحمل یکدیگر شدن صبری را توصیف می‌­کند که ما باید در شکستها و طریقهای عجیب و غریب انسانهای دیگر داشته باشیم. در زندگی با دیگران، ما ناچاریم که شکستهای آنها را بپذیریم. متحمل خصوصیات اخلاقی دیگران در واقع مستلزم فیض خاص خداست و با این فیض می‌­توان طوری احساس کرد که گوئی بارهای مردم مال خودمان است. ولی ما باید بارهای یکدیگر را متحمل شویم. هرگاه بر یکدیگر ادعایی داشته باشید همدیگر را عفو کنید. مشاجرات کمی در میان قوم خدا وجود دارند که اگر بین ایشان سریعاً حل و فصل نشود خدا زیاد ایشان را رعایت نمی‌کند. در هنگامی که هر یک از اعضای قوم خدا نسبت به دیگری گناهی مرتکب می­‌شوند آن دیگری باید او را ببخشید. ما اکثراً این گله و شکایت را می‌‌شنویم:‏ «ولی او نسبت به من گناه ورزید...» این دقیقاً نمونه وضعیتی است که ما باید در حینی که در آن قرار گرفتیم فقط ببخشیم. اگر کسی نسبت به ما خطایی مرتکب نشده باشد نیازی به بخشش وجود ندارد. اگر ما کسی باشیم که خطا کرده‌‌ایم پس باید رفته و طلب بخشش نمائیم – و آن را نگاه نداریم. تقریبا هیچ انگیزه‌‌ای والاتر از آنچه که در این آیه یافت می‌­شود وجود ندارد. چنانکه مسیح شما را بخشید، شما نیز چنین کنید. مسیح ما را چگونه بخشید؟ او ما را بدون هیچ دلیلی بخشید. پس ما نیز باید چنین کنیم. او ما را مجاناً بخشید. پس ما نیز باید چنین کنیم. او فراموش کرد و بخشید. پس ما نیز باید چنین کنیم. هم از نظر وسعت و هم از نظر مفهوم ما باید پیرو خداوند مبارک خود و رفتار فوق‌­العاده‌­اش باشیم.

۳‌:‏۱۴ دراینجا از محبت به عنوان یک جامه بیرونی سخن رانده شده است یا یک کمربندکی که یک شخص بر همه پرهیزکاری خود می‌­کشد تا کامل شود. این جامه تقارن همه بخششهای یک شخصیت مسیحی را ایجاد می­‌نماید. این امکانپذیر است که یک شخص بعضی از پرهیزکاریهای بالا را واقعاً بدون محبت در قلبش انجام دهد. و بنابراین پولس بر این امر تأکید می‌­کند که آنچه ما باید انجام دهیم باید در روح اصیل محبت برای برادرانمان باشد. اعمال ما نباید در پی امیالمان باشد بلکه باید از کمال قلبی‌مان سرچشمه بگیرند. پیروان فلسفه عرفانی به دانش به عنوان کمربند کمال نگاه می‌­کردند ولی پولس این نظریه را به وسیله اصرار بر اینکه محبت کمربند کمال است تصحیح می‌­کند.

۳‌:‏۱۵ سلامتی خدا باید به عنوان یک داور در قلبهای ما حاضر باشد. اگر در چیزی شک داریم باید از خود سوال کنیم:‏ «آیا من با انجام داده این کار سلامتی را در قلب خود خواهم داشت؟» این آیه خصوصاً وقتی که ما در پی هدایت گرفتن از خداوند هستیم به ما کمک می‌­کند. اگر خداوند واقعاً می­‌خواهد که شما در کشتی سوار شوید، مطمئنا به شما اطمینان سلامتی آن را خواهد داد. اگر شما سلامتی ندارید پس نباید ادامه دهید. چنانچه گفته شده است:‏ «تاریکی در رفتن و روشنائی در ایستادن است.»

مسیح ما را خوانده تا از سلامتی او لذت ببریم هم در کلیسا و هم به طور انفرادی. از خواندن قسمت پایانی آیه چشم‌­پوشی نکنید:‏ به آن هم در یک بدن خوانده شده‌­اید و شاکر باشید. یکی از طرقی که ما برای داشتن سلامتی و لذت از آن دوست داریم، متمایز گردیدن و جداش دن از دیگر مسیحیان است. ولی این هدف خدا نمی‌­باشد. او در خانواده­‌ها، جدائی نهاده است. مقصود خدا از این کار این بود که ما در کلیساهای محلی با هم متحد شویم. اگر چه زندگی کردن با دیگر مسیحیان بعضی وقتها مستلزم صبر ماست ولی خدا از این، طریق می‌­تواند پرهیزکاری را در زندگی مسیحیان ایجاد نماید. بنابراین ما نباید از زیر بار مسئولیت کلیسای محلی شانه خالی کنیم و نه در حینی که اذیت شده یا برانگیخته می‌­شویم کنار بکشیم، بلکه ما باید در پی سازگاری با دیگر ایمانداران و کمک کردن به ایشان در هر شکلی که می­‌توانیم در عمل و بیان باشیم.

و شاکر باشید. این برگردان بارها و بارها در نوشته­‌های پولس تکرار شده است. یک دلیل خوب باید وجود داشته باشد:‏ روح خدا باید در یک روح شکرگزار دیده شود و این خیلی مهم است. و ما معتقدیم که درست همینطور است! این فقط برای زندگی روحانی مهم نیست، بلکه برای سعادت جسمانی نیز. دکترها دریافته‌­اند که نوشته‌­های مقدس در طی سالها چه چیزی تعلیم داده‌­اند – اینکه یک رفتار شکرگزار و بشاش برای بدن ما ضروری است و اینکه نگرانی، افسردگی و روحی ستیزه‌­جو قطعا برای سلامتی ما مضّر می‌­باشد. ما معمولاً فکر می­‌کنیم که شکرگزاری با بعضی چیزهایی که در شرایط زمانه خاص ما وجود دارند تعیین می‌شوند ولی پولس در اینجا نشان می‌­دهد که فیض باید ترویج گردد. ما مسئول هستیم که شاکر باشیم. ما نسبت به مردم دنیا چیزهای بسیار زیادی داریم که باید به جهت آنها شاکر باشیم (با تثنیه ۳۳‌:‏۲۹ مقایسه کنید). مشکل در کمبود برکات نیست، بلکه فقط در قلبهای خودخواه.

۳‌:‏۱۶ در آیه ۱۶، راجع به چگونگی نقطه­گذاری اختلاف­‌نظر وجود دارد. هیچگونه نقطه­‌گذاری در عهد جدید و در زبان اصلی وجود ندارد. ما این نقطه‌‌گذاری را پیشنهاد می‌‌کنیم:‏ کلام مسیح در شما به دولتمندی و به کمال حکمت ساکن بشود، و یکدیگر را تعلیم و نصیحت کنید. به مزامیر، تسبیحات، سرودهای روحانی و با فیض در دلهای خود خدا را بسرایید.

در این صورت ما در آیه ۳ قسمت مجزا خواهیم داشت. اولاً، کلام مسیح باید در ما به دولتمندی ساکن شود. کلام مسیح به تعالیم مسیح که در کتاب‌مقدس یافت می‌شوند اشاره می‌­کند. چنانچه ما در قلبها و ذهنهای خود با کلام مقدس او اشباع شده و در پی گام نهادن در راهش و در اطاعت او هستیم پس واقعاً باید کلام مسیح در خانه قلبهایمان باشد.

تعلیم دوم این است که ما با حکمت باید به تعلیم و نصیحت دیگران بپردازیم. هر مسیحی در قبال برادران و خواهران خود در مسیح نسبت به این مسئله دارای یک مسئولیت است. تعلیم باید براساس آموزه باشد، در حالی که نصیحت یک وظیفه است. ما به برادران و خواهران خود در قبال سهیم کردن ایشان در دانش خود نسبت به کتاب‌‌مقدس دارای مسئولیت هستیم و باید در پی کمک کردن بدیشان به وسیله عمل و مشورت روحانی باشیم. هنگامی که تعلیم و نصیحت در حکمت بیان شوند، پذیرش بیشتری در سخنان و رفتار ما به وسیله محبت یافت می‌­شود.

سومین چیز این است که ما باید در دلهای خود خداوند را به وسیله مزامیر، تسبیحات و سرودهای روحانی بسرائیم. مزامیر آن دسته از اظهارات الهامی هستند که در کتاب به وسیله نام آنها که سرودهای روحانی اسرائیل و پرستش آنها بودند شناخته می­‌شوند. تسبیحات، از طرفی دیگر، عموما به عنوان اشعاری از پرستش و ستایش که خطاب به خدای پدر و خداوند عیسی مسیح هستند درک می­شوند. برای مثال:‏

عیسی! تنها فکر من تو هستی
با شیرینی خود مرا پُر کرده­‌ای
ولی شیرینی بیشتر آن است که تو را روبرو ببینیم
و در تو آرامی یافته‌­ام
-‏این شعر نسبت داده شده است به برنارد

سرودهای روحانی به همان شکلی که مزامیر الهامی هستند، الهامی نمی‌­باشند. سرودهای روحانی به اشعار مذهبی اشاره دارند که توصیف کننده تجربه مسیحیان هستند. یک مثال از چنین سرودهای روحانی در این کلمات یافت می‌­شود:‏

اوه، ما چه سلامتی را هدر می‌­دهیم،
اوه، ما چه دردی را تحمل می­‌کنیم
همه اینها بدین خاطر است که
همه چیز را در دعا نزد او نمی‌­بریم.
-‏جوزف اسکریون ( Joseph Scriven )

ما در استفاده از تمامی این نمونه­‌های مختلف سرودها باید با فیض یا شکرگزاری را در قلبهایمان برای خداوند اعمال کنیم. در این مورد باید تشخیص دهیم که در هر سبک از موسیقی که استفاده می‌­کنیم می‌­توانیم از این مزامیر، تسبیحات و سرودهای روحانی در فیض استفاده کنیم. اکثر موسیقی‌‌های «مسیحیان» که امروزه مورد استفاده مسیحیان خوانده شده استفاده می‌­شود، خیلی ملایم و بی‌­معنی است. طرز برخورد با این موسیقی بسیار متضاد با آنچه که در کتاب‌مقدس آمده است می‌­باشد و خیلی شبیه موسیقی دنیوی پاپ یا عامه‌پسند و راک می­‌باشد که نام مسیح را نیز بی‌­اعتبار می­‌کند.

آیه ۱۶ خیلی به افسسیان ۵‌:‏۱۸، ۱۹ شبیه است در جائی که می­‌خوانیم:‏ «مست شراب مشوید که در آن فجور است، بلکه از روح پر شوید، و با یکدیگر به مزامیر و تسبیحات و سرودهای روحانی گفتگو کنید و در دلهای خود به خداوند بسرائید و ترنم نمایید.» در کولسیان ۳‌:‏۱۶، تفاوت اصلی این است که به جای گفتن «از روح پر شوید» پولس می­‌گوید:‏ «کلام مسیح در شما به دولتمندی یافت شود.» به بیانی دیگر، پری به وسیله روح خدا و کلام خدا برای داشتن یک زندگی لذت‌­بخش و مفید و ثمربخش لازم و ضروری هستند. ما نمی‌توانیم از روح پر شویم اگر از کلام مسیح پر نباشیم و خواندن کلام خدا تا زمانی که در هدایت روح‌‌القدس و کنترل کامل او نباشد ثمری به بار نخواهد آورد. پس آیا ما نمی‌­توانیم این نتیجه‌­گیری را داشته باشیم که پر شدن با روح یعنی پر شدن با کلام خدا؟ این یک دوره بحرانی و احساس نیست که در زندگی ما آناً بیاید، بلکه ما باید هر روزه از کلام خدا تغذیه شده و بر آن تفکر نموده و از آن اطاعت کرده و به وسیله آن زندگی کنیم.

۳‌:‏۱۷ آیه ۱۷، شامل قانونی می‌­شود که به وسیله آن ما به عنوان مسیحیان هدایت می‌‌شویم. امروزه کمتر کسی وقت خود را صرف تفکر در اینکه آیا کارش درست بوده یا نه می‌­کند. این آیه فرمان می‌دهد که حافظه ما باید به عنوان کلیدی در خدمت باز کردن این گونه مشکلات باشد. امتحان بزرگ باید این باشد. آیا من این کار را می‌­توانم در نام خداوند عیسی مسیح انجام دهم؟ آیا این باعث جلال او خواهد شد؟ آیا می‌توانم روز برکت او در این کار حساب کنم؟ آیا می‌­توانم در حینی که او بازگشت نیز این کار را انجام دهم؟ توجه داشته باشید که این امتحان باید در آنچه که می­‌گوئیم و انجام می‌‌دهیم به طور تلویحی بیان شده و انجام گیرد. اطاعت از این فرمان به زندگی ما شرافت می‌‌بخشد. این یک سّر با ارزش است که وقتی مسیحیان آن را می‌‌آموزند همه کارهای خود را برای جلال خداوند انجام می‌­دهند. پولس رسول بار دیگر این کلمات را اضافه می‌‌کند:‏ «خدای پدر را به وسیله او شکر کنید.» شکرگزاری! شکرگزاری! شکر کنید! این وظیفه دائمی آنانی است که به وسیله فیض نجات یافته و برای درگاه آسمان مقبول واقع شده‌‌اند.

ب) رفتار مناسب برای اعضای خانواده مسیحی (۳‌:‏۱۸-‏۴‌:‏۱).

پولس حالا یک سری تشویقات و ترغیبات به اعضای خانواده‌­های مسیحی ارائه می­‌دهد. این سری تا ۴‌:‏۱ ادامه پیدا می­‌کند. او به زنان و شوهران، بچه­ها و والدین و غلامان و اربابان نصیحت می‌­کند. در ابتدا، به نظر می‌­آید که توبه و ایمان ناگهانی از موضوع پدیدار شده است، ولی عملاً این مسئله که پولس در اینجا راجع به این بحث می­کند بسیار حائز اهمیت است و چشمگیر می‌­باشد.

نكاتي در باب خانه مسیحی

خدا، خانه را به عنوان یک رکن بسیار مهم در زندگی مسیحی تشخیص داده است. جمله معروف:‏ «دستی که گهواره را تکان می‌­دهد دنیا را اداره می‌­نماید.» در واقع حقیقتی در پس ظاهر خود دارد. واحد خانواده به وسیله خدا برای حفاظتاز ارزشهای زندگی به وجود آمد. چنانچه که به این امر در خانه اهمیت کمی داده می‌‌شود، در جامعه نیز به تدریج وضع خانواده بدتر می‌­شود. اولین نامه پولس به تیموتائوس خصوصاً تعلیم می‌‌دهد که خانواده دارای کیفیت روحانی می‌­باشد، بنابراین شخصی که در مقام رهبری کلیسا قرار دارد، باید در خانه خودش شخصیت والای خود را ثابت کند.

در آیات بعدی بعضی از اصول اساسی برای بنای یک خانه مسیحی برشمرده شده است. در خواندن این قسمت ما باید به عبارات «بایدها» توجه داشته باشیم (که البته در متن فارسی مشخص نیستند).

۱. باید یک قربانگاه خانوادگی وجود داشته باشد – زمانی که همه اعضای خانواده برای خواندن کتاب‌مقدس و دعا دور هم جمع شوند.

۲. پدر در خانه باید در جای مقتدر خویش قرار داشته باشد و با حکمت و محبت رفتار کند.

۳. همسر و مادر باید بداند که اول نسبت به خدا و سپس نسبت به خانواده‌­اش مسئولیت دارد. معمولاً حکیمانه نیست که زنان در بیرون از خانه کار کنند. البته بعضی موارد استثناء نیز وجود دارند.

۴. زن و شوهر باید برای فرزندانشان نمونه دینداری باشند. ایشان می­بایست در تمامی موارد آنها با هم اتحاد داشته باشند و این شامل تربیت فرزندان در زمان ضروری نیز می­باشد.

۵. اتحاد خانواده باید حفظ گردد. همچنین امکانپذیر است که در اقتصاد با هم همکاری داشته باشند و حتی می‌‌توان این همکاری را در خدمت مسیحی و زندگی اجتماعی نیز انجام داد. بسیاری از والدین اعتراف می‌کنند که خودسری پسر یا دخترشان ایشان را به ستوه آورده است و برای این بهانه می‌­آورند:‏ «چون بنده تو اینجا و آنجا مشغول می‌­بود، او غائب شد» (اول پادشاهان ۲۰‌:‏۴۰).

۶. راجع به تربیت فرزندان سه قانون اسای پیشنهاد شده است. هرگز در عصبانیت تنبیه نکنید. هرگز غیرمنصفانه تنبیه نکنید. هرگز بدون توضیح دادن دلیل تنبیه نکنید.

۷. برای بچه‌­ها خوب است که در جوانی یوغ را تجربه کنند (مراثی ۳‌:‏۲۷) تا انضباط و نظم کار و مسئولیت و ارزش پول را بداند.

۸. بالاتر از همه، والدین مسیحی باید از جاه­‌طلبی در جسمانیت بپرهیزند و از طریقهای دنیوی نیز جدا شوند و همیشه در مقابل فرزندان خود، خدمت خداوند را به عنوان سودمندترین طریقی که می‌‌توانند زندگی‌‌هایشان را در جهت آن صرف کنند نشان دهند. برای بعضی این نشان دهنده خدمت تمام وقت است و برای دیگران می‌تواند به معنی خدمت به خداوند در فیض خدمت دنیوی باشد. ولی در هر یک از این موارد، کار خداوند باید اول از همه چیز مورد توجه باشد. چه در خانه، چه در محل کار و در هر جا که باشیم باید از این حقیقت آگاه باشیم که ما نجات دهنده خود را نمایان می‌‌سازیم و بنابراین هر کلمه و عمل ما باید شایسته او باشد و در حقیقت باید به وسیله او کنترل شود.

۳‌:‏۱۸ اولین دستور را پولس خطاب به زنان می‌­گوید:‏ بدیشان حکم شده است که مطیع شوهران خود باشند، چنانچه در خداوند می­‌ باید. بر طبق نقشه آسمانی، شوهر سر خانه است. زن باید از شوهرش اطاعت کند. بر او نباید حکمرانی شود یا هدایت گیرد، بلکه باید مطیع مقام رهبری مرد باشد، در صورتی که این امر مشکلی برای وفاداری آن زن نسبت به مسیح ایجاد نکند. البته مواردی وجود دارند که بر طبق آن زن نمی‌­تواند از شوهرش اطاعت کند و در عین حال نیز نسبت به مسیح وفادار بماند. در چنین نمونه­‌ای، او باید این را در نظر داشته باشد که اول باید نسبت به خداوند عیسی وفادار باشد. در جائی که یک زن مسیحی دارای یک شوهر اصلی نیز می­باشد که در این آیات اشاره شده است که می‌‌بایست نسبت به او که خداوند عیسی مسیح است وفادارتر باشد.

۳‌:‏۱۹ موازنه‌­ای که در کلام خدا برای ما به تصویر کشیده شده است بسیار زیباست. پولس رسول با این نصیحت به زنان خاتمه نمی­‌دهد. او حالا سراغشوهران نیز می‌­رود و مسئولیت ایشان را نیز بدیشان گوشزد می‌­کند. ایشان می‌‌بایست زوجه­‌ های خود را محبت نمایند و با ایشان تلخی نکنند. اگر این احکام ساده رعایت می‌­شد بسیاری از مشکلات زندگی زناشویی بسیار ساده محو می­‌گردید و خانه­‌های در خداوند شادتر می‌‌گردیدند. عملاً هیچ زنی دوست ندارد که تحت سلطه شوهر خود باشد و هیچ شوهری هم حقیقتا همسرش را محبت نمی‌‌نماید. این امر گفته شده است که شوهر نباید همسرش را مطیع خود سازد. اگر یک زن از شوهرش اطاعت نکند آن مرد باید این مسئله را به حضور خداوند ببرد. اطاعت زن از شوهرش باید داوطلبانه باشد «چنانچه در خداوند می­‌شاید.»

۳‌:‏۲۰ فرزندان در اینجا نصیحت شده­‌اند:‏ والدین خود را در همه چیز اطاعت کنید، زیرا که این پسندیده است در خداوند. در همه قرون، خانواده­‌ها با هم در دو اصل ساده مشکل مشابهی داشته­‌اند – اقتدار و اطاعت. در اینجا ما مورد اطاعت را مدنظر داریم. توجه داشته باشید که این اطاعت می‌‌بایست در همه چیز باشد. این یعنی نه فقط در چیزهایی که قابل قبول است بلکه چیزهایی نیز که طبیعتا خشنود کننده نمی‌باشند.

فرزندان مسیحی که دارای والدین نجات نیافته هستند اغلب در جایگاه متفاوتی قرار دارند و شرایط متفاوتی دارند. ایشان می­‌خواهند که نسبت به خداوند صادق باشند و در همان حین با مطالبی که والدینشان برخلاف این امر از آنها می‌­کنند روبرو می‌­گردند. عموما، ما احساس می‌‌کنیم که اگر ایشان به والدین خود احترام بگذارند، خدا نیز در پاسخ به این عمل ایشان به آنها احترام می­‌گذارد. تا موقعی که ایشان در خانه والدین خود زندگی می‌­کنند وظیفه معینی نسبت بدیشان دارند که باید آن را انجام دهند. البته ایشان نباید کاری انجام دهند که بر ضدّ تعالیم مسیح باشد، بلکه معمولاً ایشان دعوت نشده­‌اند که چنین کاری انجام دهند. ایشان اغلب دعوت می­‌شوند که کارهایی انجام دهند که زیاد میلی به انجامش ندارند ولی تا موقعی که این چنین اعمالی مستقیماً گناه‌‌آلود یا خطا نباشند ایشان می‌‌توانند تصمیم بگیرند که چنانچه به خداوند عمل می‌‌کنند به احترام او این گونه کارها را نیز انجام دهند. از این طریق ایشان می‌‌توانند شهادت خوبی برای والدین خود گذارده و در پی صید ایشان برای خداوند باشند.

۳‌:‏۲۱ پدران نمی­‌ بایست فرزندان خود را خشمگین سازند مبادا دل شکسته شوند. این جالب است که این توصیف خطاب به پدران و نه مادران شده است. آیا این مکشوف نمی‌­سازد که برای پدر خطری بزرگتر از مادر در مورد خطا کردن وجود دارد؟ کِلی این نظریه را مطرح می‌‌کند که مادران ‌احتمالاً بیشتر برای لوس کردن فرزندان خود مستعد هستند.

۳‌:‏۲۲ از آیه ۲۲ تا آخر باب، روح خدا غلامان یا بردگان را مورد خطاب قرار می‌‌دهد. جالب است که ما به میزان فضائی که در عهد جدید به غلامان اختصاص داده شده است توجه کنیم. این امر، بی­‌معنی نبوده است. این نشان می­‌دهد که مهم نیست وضعیت اجتماعی یک شخص چقدر پائین باشد، بلکه او می‌­تواند در زندگی مسیحی خود به مدارج والا از طریق ایمان و وفاداری به کلام خدا برسد. شاید این امر همچنین منعکس کننده آگاهی از خدا باشد که اکثر مردم مسیحی بر طبق آن خدمت به خداوند را به جای داشتن اقتدار بر انسانها انتخاب می­‌کنند. برای مثال، فرامین زیادی در عهد جدید وجود دارد که به حاکمان طبیعی اشاره می‌­­کند، ولی به جهت کسانی که در خدمت به دیگران وفادار هستند توصیه­‌های قابل توجهی وجود دارند. بردگان در زمان پولس معمولاً توصیه­های کمی دریافت می­‌نمودند و بدون شک این امر باعث عذاب مسیحیان اولیه می‌شد، چنانچه که در این نامه­‌ها اشاره شده است. ولی این نشان دهنده فیض خدا نیز می‌‌باشد که بر انسانها بود و برای ایشان اصلاً مهم نبود که چه جایگاه و وضعیتی در جامعه داشته باشند. مکنیتاش ( C. H. Mackintosh ) می­‌نویسد:‏ «یک غلام از خدمت به خدا بیرون نیست. او به وسیله انجام ساده وظیفه خود در نظر خدا، می‌تواند آموزه مسیحی را زینت داده و باعث جلال خدا بشود.»

غلامان خوانده شده­‌اند که آقایان جسمانی خود را در هر چیز اطاعت کنند. یک یادآوری ملایم در اینجا وجود دارد که بر طبق آن باید بدانیم که این اربابان در واقع جسمانی هستند. غلامان در واقع یک ارباب دیگر دارند که سر همه آن اربابان بشر می‌­باشد و همه فرزندانش را حتی حقیرترین آنها را مدنظر دارد. غلامان نباید به خدمت حضور مثل جویندگان رضامندی مردم خدمت کنند، بلکه به اخلاص قلب و باید ایشان از خداوند بترسند. (برای یک نمونه خوب به عهد عتیق مراجعه کرده و پیدایش ۲۴‌:‏۳۳ را مشاهده نمائید). خصوصاً وقتی که یک شخص در مضیقه قرار می‌­گیرد، این وسوسه برایش وجود دارد که در کار کردن برای آقایش که او را نمی‌­بیند سستی کند. ولی خادم مسیحی باید این را بداند که اقایش همیشه دارد او را نگاه می­‌کند، پس وقتی در شرایط زمینی که خیلی تلخ است باید کار او برای خداوند باشد. در اخلاص قلب یعنی که او انگیزه پاکی داشته باشد – فقط برای رضامندی خداوند عیسی.

این جالب است که هیچ عبارت تحریم‌کننده وضع‌کننده­ای بر ضدّ برده­‌داری در عهد جدید نیامده است. انجیل مؤسسات و ساختارهای اجتماعی را به وسیله مکاشفه موقوف نمی­‌کند. به هر حال، انجیل همچنان ادامه می­‌یابد و برده­داری زدوده شده است. این امر بدین معنا نیست که این فرامین برای ما بی­‌معنا هستند. همه آنچه که گفته شده است در اینجا می‌­تواند به طور تلویحی به کارمندان و رئیسان اطلاق گردد.

۳‌:‏۲۳ آنچه که انجام می‌­گیرد باید قلبی و به خاطر خداوند باشد و نه به خاطر انسان. در هر شکلی از خدمت مسیحی چنانچه در همه قسمتهای زندگی این طور است، مردم اعمال زیانبخشی را می‌­یابند. نیازی نیست که بگوئیم ما سعی می‌­کنیم از زیر بار چنین کارهایی فرار کنیم. ولی این آیه به ما درس مهمی را تعلیم می‌­دهد که بر طبق آن ما می‌‌فهمیم بین کار مقدس و دنیوی تفاوتی وجود ندارد. همه کارها مقدس‌­اند. پاداش در آسمان بر طبق کار تمام‌وقت یا نیمه­‌وقت نمی‌­باشد. پاداشها برای فرصتها و استعدادها نمی‌­باشند، بلکه برای وفاداری. بنابراین انسانهای گمنام در آن روز پاداش خوبی خواهند گرفت، اگر به وظایفشان وفادارانه عمل نموده باشند. دو شعاری که اغلب در کنار ظرفشویی آشپزخانه نوشته می‌­شوند اینها هستند:‏ «نه به هر شکل بلکه پیروزمندانه» و «در این مکان سه بار در روز خدماتی ملکوتی (آسمانی) به انجام می‌رسد.»

۳‌:‏۲۴ خداوند هر لحظه از زمان را ضبط می‌­کند و به هر چیز توجه دارد. «محبت خدا، محبت انسانها را تلافی خواهد کرد.» آنانی که میراث زمینی اندکی داشته باشند مکافات میراث را در آسمان خواهند یافت. پس بیایید دفعه بعد که فراخوانده شدیم تا کاری را انجام دهیم، چه در کلیسا باشد و چه در خانه یا محل کار بدانیم که این شهادتی است برای مسیح که ما کار خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهیم.

۳‌:‏۲۵ پولس فقط کسی را که در ذهن داشت در آیه ۲۵ مشخص نمی­‌کند. شاید ما طبیعتا تصور کنیم که در ذهن او یک ارباب بی‌­انصاف بوده یعنی کسی که به غلامانش ظلم می‌­کرده است. یا شاید یک غلام مسیحی از ارباب بی‌‌نصافش خسته شده و از خواسته‌‌های وی خسته شده است. پولس می‌­گوید:‏ «مهم نیست. خداوند همه چیز را می‌‌داند و او اشتباهات را نیز مدنظر دارد.»

ولی اگرچه این شامل حال اربابان می‌­شود، اصولاً به غلامان نیز گفته شده است. خدمت شلخته، با تقلّب، بیهوده وقت­‌گذرانی و یا دیگر اشکال ریاکاری هرگز مورد قبول خدا نیستند. خدا را نظر به ظاهر نیست. او ارباب همه است، و همه اختلافات و تمایزاتی که بین انسانها شایع شده‌­اند برای او هیچ هستند. اگر غلامان، اربابان خود را غارت کنند (چنانچه اُنیسمیس کرد). باید به خداوند حساب پس بدهند.

کولوسيان

فصل   ۳

۱  پس چون با مسیح برخیزانیده شدید، آنچه را که در بالا است بطلبید در آنجایی که مسیح است، به دست راست خدا نشسته.

۲  در آنچه بالا است تفکّر کنید، نه در آنچه بر زمین است.

۳  زیرا که مردید و زندگی شما با مسیح در خدا مخفی است.

۴  چون مسیح که زندگی ما است ظاهر شود، آنگاه شما هم با وی در جلال ظاهر خواهید شد.

۵  پس اعضای خود را که بر زمین است مقتول سازید، زنا و ناپاکی و هویٰ و هوس و شهوت قبیح و طمع که بت‌پرستی است

۶  که به‌سبب اینها غضب خدا بر ابنای معصیت وارد می‌آید.

۷  که شما نیز سابقاً در اینها رفتار می‌کردید، هنگامی که در آنها زیست می‌نمودید.

۸  لیکن الحال شما همه را ترک کنید، یعنی خشم و غیظ و بدخویی و بدگویی و فحش را از زبان خود.

۹  به یکدیگر دروغ مگویید، چونکه انسانیّت کهنه را با اعمالش از خود بیرون کرده‌اید،

۱۰  و تازه را پوشیده‌اید که به صورت خالق خویش تا به معرفت کامل، تازه می‌شود،

۱۱  که در آن نه یونانی است، نه یهود، نه ختنه، نه نامختونی، نه بَربَری، نه سَکِیتِی، نه غلام و نه آزاد، بلکه مسیح همه و در همه است.

۱۲  پس مانند برگزیدگان مقدّس و محبوب خدا، احشای رحمت و مهربانی و تواضع و تحمّل و حلم را بپوشید؛

۱۳  و متحمّل یکدیگر شده، همدیگر را عفو کنید هرگاه بر دیگری ادّعایی داشته باشید؛ چنانکه مسیح شما را آمرزید، شما نیز چنین کنید.

۱۴  و بر این همه محبّت را که کمربند کمال است بپوشید.

۱۵  و سلامتی خدا در دلهای شما مسلّط باشد که به آن هم در یک بدن خوانده شده‌اید و شاکر باشید.

۱۶  کلام مسیح در شما به دولتمندی و به کمال حکمت ساکن بشود؛ و یکدیگر را تعلیم و نصیحت کنید به مزامیر و تسبیحات و سرودهای روحانی و با فیض در دلهای خود خدا را بسرایید.

۱۷  و آنچه کنید در قول و فعل، همه را به نام عیسی خداوند بکنید و خدای پدر را به‌وسیلهٔ او شکر کنید.

۱۸  ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید، چنانکه در خداوند می‌شاید.

۱۹  ای شوهران، زوجه‌های خود را محبّت نمایید و با ایشان تلخی مکنید.

۲۰  ای فرزندان، والدین خود را در همه‌چیز اطاعت کنید زیرا که این پسندیده است در خداوند.

۲۱  ای پدران، فرزندان خود را خشمگین مسازید، مبادا شکسته‌دل شوند.

۲۲  ای غلامان، آقایان جسمانی خود را در هر چیز اطاعت کنید، نه به خدمت حضور مثل جویندگان رضامندی مردم، بلکه به اخلاص قلب و از خداوند بترسید.

۲۳  و آنچه کنید، از دل کنید بخاطر خداوند نه بخاطر انسان.

۲۴  چون می‌دانید که از خداوند مکافات میراث را خواهید یافت، چونکه مسیح خداوند را بندگی می‌کنید.

۲۵  زیرا هرکه ظلم کند، آن ظلمی را که کرد، خواهد یافت و ظاهربینی نیست.