Main Banner

۵:‏۱ آیه آخر باب چهارم وضعیت ایمانداران را شرح داد – آنها آزاد هستند. اولین آیه باب ۵ به عمل به آن اشاره داد – یک ایماندار باید مثل یک مرد آزاد زندگی کند. در اینجا ما تمثیلی خیلی خوب از تفاوت میان شریعت و فیض را داریم. شریعت می‌­تواند بگوید:‏"اگر شما آزادی خود را کسب کنید، آزاد خواهید بود." ولی فیض می‌‌گوید:‏"شما به خاطر بهای گرانی که مسیح با مرگش پرداخت آزاد هستید. پس در جهت قدردانی از او، شما باید به آن آزادی که مسیح ما را به آن آزاد کرد استوار باشید." شریعت فرمان می­‌دهد ولی ما را قادر نمی‌­سازد. فیض آنچه را که شریعت می‌­طلبد مهیا می‌­کند، سپس انسان را قادر می‌­سازد با وضعیت زندگی جدیدش به وسیله قدرت روح‌‌القدس و عطایایی که او به وی می‌­دهد سازگار شود.

چنانچه سی. اچ مکینتاش می‌­گوید:‏"شریعت قدرتی را می‌­طلبد که هیچکس آن را ندارد و اگر نتواند آن را به اجرا درآورد او را لعنت می­‌کند. انجیل به کسانی که قدرتی ندارند قوت می‌بخشد و ایشان را در ارائه آن مبارک می‌­سازد."

شریعت فرمان می­‌دهد:‏"بدو، جان و زندگی کن."
ولی نه پا و نه دست (برای دویدن و انجام دادن) به من داد؛
پس از آن خبر بهتری از انجیل رسید،
آن مرا قادر ساخت پرواز کنم و به من بال (برای پرواز کردن) داد.

۳. عملی:‏پولس از آزادی مسیحیان در روح دفاع می ‌‌کند (۵:‏۲ – ۶:‏۱۸)

الف) خطر شریعت ‌‌گرائی (۵:‏۲-‏۱۵)

۵:‏۲ شریعت‌‌گرائی، مسیح را بی‌­ارزش می‌­کند. یهودیان اصرار داشتند که ایمانداران امتها ضروری است برای نجات ختنه شوند. پولس با اقتدار یک رسول سخن می­‌گوید و اصرار دارد که ختنه باعث نفع نبردن از مسیح می‌‌شود. جک هانتر می‌­گوید:‏

برای پولس ختنه در وضعیت غلاطیان، یک عمل جراحی یا یک آئین مذهبی نبود. این نمایانگر یک روش نجات به وسیله اعمال نیکو بود. این امر، انجیل تلاش انسانی جدا از فیض آسمانی را اعلام می­‌کرد. این شریعت به علاوه فیض بود. این موسی به علاوه مسیح بود. اضافه کردن به مسیح، کم کردن از اوست. مسیح کامل کننده مسیح است. مسیح تنها نجات دهنده می­‌باشد – تنها و به خصوص ختنه به معنای بریدن از مسیح است.

۵:‏۳ شریعت‌‌گرائی از انسانها می­‌خواست که همه شریعت را نگاه دارند. انسانهای زیر شریعت نمی‌توانند فرامین آسان را بپذیرند و بقیه را رد کنند. اگر شخص تصمیم می‌­گیرد خدا را به وسیله ختنه شدنش خشنود سازد، سپس او زیر تعهد به جا آوردن تمام شریعت خواهد بود. فرقی نمی‌­کند که یک شخص کاملا زیر شریعت باشد یا کمی زیر آن باشد. بدیهی است که اگر او کاملا زیر شریعت باشد، مسیح برای او ارزش ندارد. خداوند عیسی فقط یک نجات دهنده کامل نیست، بلکه او همچین منجی خصوصی هر شخص هم هست. پولس در این آیه به کسانی که قبلاً ختنه شده‌­اند اشاره نمی‌­کند، بلکه فقط به کسانی که می‌­خواهند از آن به عنوان یک ضرورت برای کامل شدن عادل شمردگی استفاده کنند و به کسانی که اظهار می‌‌دارند، تعهد نگه داشتن شریعت برای پذیرش ایشان توسط خدا ضرورت دارد.

۵:‏۴ شریعت‌‌گرائی یعنی جدا شدن از مسیح تنها امید عدالت. این آیه بحث قابل ملاحظه‌‌ای در پی داشته است. نظریات زیادی پیشنهاد شده است ولی اینها را می‌­توان در چند گروه طبقه­‌بندی کرد:‏

۱. بسیاری می­‌گویند که پولس تعلیم می‌­دهد که برای یک شخص که واقعا نجات یافته است ممکن می‌‌باشد که در گناه بیفتد و بنابراین از فیض ساقط شده و برای ابد نجات را از دست بدهد. این به نظریه "آموزه دور افتادن" معروف است.

ما معتقدیم که این نظریه به دو دلیل قانع کننده، نادرست است:‏اول، آیه اشخاص نجات یافته‌­ای را که در گناه افتاده‌­اند توصیف نمی‌­کند. در حقیقت هیچ اثری از افتادن در گناه وجود ندارد. بلکه آیه از کسانی صحبت می‌­کند که روحانی، شریف و محترمانه زندگی می‌‌کنند و امیدوار هستند که نجات یافته­‌اند. این متن برای کسانی که از آن برای دفاع از نظریه آموزه دور افتادن استفاده می‌‌کنند، مثل یک چوب خم شده (وقتی پرتش می‌کنی به حالت اولش بر می‌گردد-‏م) عمل می‌­کند. ایشان تعلیم می‌­دهند که یک مسیحی باید شریعت را نگه داشته، زندگی عالی داشته باشد و از گناه خودداری ککرده تا در نجات بمانند. به هر حال نوشته­‌های مقدس تاکید می‌­کنند که همه آن کسانی که در پی عادل شمردگی به وسیله اعمال شریعت هستند یا تلاش شخصی خود، از فیض ساقط گشته­‌اند.

دوم، این نظریه همه شهادت‌­های عهد جدید را تکذیب می‌­کند. هر ایماندار حقیقی در خداوند عیسی مسیح برای ابد نجات یافته است، و هیچ کدام از گوسفندان مسیح هرگز هلاک نخواهند شد و اینکه نجات تماما به کار تمام شده نجات دهنده بستگی دارد و نه بر هیچ انسانی (یوحنا ۳:‏۱۶، ۳۶؛ ۵:‏۲۴؛ ۶:‏۴۷؛ ۱۰:‏۲۸)

۲. نظریه دوم راجع به این آیه به کسانی اشاره دارد که واقعا به وساطه ایمان نجات یافته‌­اند ولی متعاقبا خود را برای کسب نجات یا به دست آوردن تقدس زیر شریعت قرار داده‌­اند. به بیانی دیگر، ایشان به وسیله فیض نجات یافته بودند، ولی حالا می‌‌خواستند آن را به وسیله شریعت حفظ کنند. در این مورد ساقط شدن از فیض چنانچه فیلیپ مورو گفته است اینگونه می‌­باشد، "برگشتن از راه کامل و عالی خدا به وسیله کار روح در ایشان و تلاش برای به پایان بردن راه از طریق برگزاری مراسم و آئین‌‌های ظاهری که انسانهای جسمانی می‌­توانند مثل مقدسین خدا به اجرا درآورند."

این نظریه غیر کتاب‌مقدس است، اولا بدین خاطر که این آیه مسیحیانی را که در پی تقدس و تقدیس هستند توصیف نمی‌­کند، بلکه اشخاص نجات نیافته که در پی عادل شمردگی به وسیله حفظ شریعت هستند. به کلمات به کار رفته توجه کنید – همه شما که از شریعت عادل می­‌شوید. و دوم، این گونه توصیف از آیه به طور تلویحی امکان برگشتن متعاقب انسانهای نجات یافته را از مسیح عنوان می‌­کند و این شامل حال تصویر درستی که ما از فیض خدا داریم نمی‌­شود.

۳. سومین نظریه این است که پولس از انسانهایی صحبت می‌­کند که ادعای مسیحی بودن دارند ولی حقیقتا نجات نیافته‌­اند. ایشان در پی عادل شمردگی به وسیله حفظ شریعت هستند. پولس رسول بدیشان می‌گوید که نمی­‌توانند دو نجات دهنده داشته باشند. ایشان یا باید مسیح را انتخاب کنند و یا شریعت را. اگر ایشان شریعت را انتخاب کنند، پس از مسیح سقط شده­‌اند یعنی تنها امید عادلت برای ایشان. ایشان از فیض ساقط گشته‌­اند. هوگ و واین واضحا این را عنوان می­‌کنند:‏

مسیح برای یک انسان می‌­تواند همه کس یا هیچکس باشد. برای او هیچ گونه اعتماد محدود یا وفاداری از روی دودلی قابل قبول نیست. انسانی که به وسیله فیض خداوند عیسی مسیح نجات یافته و عادل شمرده شده است یک مسیحی است. انسانی که در پی کسب عادل شمردگی به وسیله اعمال شریعت است یک مسیحی نیست.

۵:‏۵ پولس رسول نشان می‌­دهد که امید یک ایماندار حقیقی خیلی با امید یک شریعت‌گرا فرق دارد. مسیحی، به امید عدالت است. او امید زمانی را دارد که خداوند می­‌آید، وقتی که بدنی جلال یافته می‌­گیرد و وقتی که دیگر گناه نمی‌­کند. توجه داشته باشید که نمی‌­گوید مسیحی برای عدالت امیدوار است. او در حضور خدا از طریق خداوند عیسی مسیح، عادل است (دوم قرنتیان ۵:‏۲۱) ولی او برای لحظه‌­ای امیدوار است که کاملا عدالت را در خودش ببیند. او امید کسب این عدالت را با تلاش خودش ندارد، بلکه از طریق روح و به واسطه ایمان. روح‌‌القدس می‌رخواهد که این کار را انجام دهد و ایماندار به سادگی به خدا با ایمان نگاه می‌­کند. از طرفی دیگر یک شریعت‌‌گرا به کسب عدالت به وسیله اعمالش، حفظ شریعت یا اجرای مراسم مذهبی امید دارد. این امید عبثی است، چونکه عدالت نمی‌­تواند از این طریق به دست بیاید.

توجه داشته باشید که ضمیر ما در این آیه به مسیحیان حقیقی اشاره دارد در حالی که در آیه ۴ ضمیر شما به کار برده است که از آنانی سخن می­‌گوید که در پی کسب عادل شمردگی به وسیله اعمال شریعت هستند.

۵:‏۶ شریعت‌‌گرائی فایده‌­ای ندارد. تا موقعی که یک شخص در مسیح عیسی است، (یعنی یک مسیحی است)ختنه هرگز به نوعی به نفع وی نیست و نامختونی به ضررش نمی‌­باشد. آنچه که خدا در هر ایمانداری می­‌جوید ایمانی است که به محبت عمل می‌‌کند. ایمان کاملا به خدا بستگی دارد. ایمان بیهوده نیست. ایمان خودش را در خدمت فروتنانه به خدا و انسانها مجسم می‌کند. انگیزه همه چنین خدمتهایی، محبت است. از این رو ایمان از طریق محبت عمل می‌­کند. ایمان به وسیله محبت عمل می‌کند نه شریعت. این حقیقتی است که بارها در نوشته‌­های مقدس یافت می‌­شود – که خدا علاقه‌ای به آداب و رسوم و سنن ندارد، بلکه به یک زندگی حقیقتاً خداپسندانه.

۵:‏۷ شریعت‌‌گرائی، از حقیقت نافرمانی می‌­کند. غلاطیان در زندگی مسیحی خود شروع خوبی داشتند ولی کسی مانع ایشان شد. موانع ایشان یهودیان، شریعت‌‌گرایان و رسولان دروغین بودند. مقدسین با قبول کردن تعالیم غلط، از راستی خدا نااطاعتی کردند.

۵:‏۸ شریعت‌‌گرایی یک تعلیم آسمانی نیست. ترغیب در اینجا به معنی عقیده یا آموزه است. او که شما را خوانده است به خدا اشاره دارد. از این رو این عقیده که ختنه و حفظ شریعت باید به ایمان در مسیح اضافه شود از جانب خدا نیامده است، بلکه از شیطان است.

۵:‏۹ شریعت‌‌گرائی، شخص را هر چه بیشتر به سوی بدی هدایت می‌‌کند. خمیرمایه در کتاب‌مقدس سمبل بدی است. در اینجا خمیرمایه به آموزه بدی اشاره دارد که یهودیان آورده بودند. طریق معمول خمیرمایه یا مخمّر، تاثیر گذاشتن روی تمام وعده می­‌باشد که در اینجا با موضوع مرتبط شده است تا نشان دهد که اندکی اشتباه الزاما همه چیز را خراب می‌­کند. بدی هرگز بی­‌حرکت نمی­‌ماند بدی باید هر چه بیشتر خود را اضافه کند. شریعت‌‌گرائی مثل پیاز است که تکثیر می‌­شود. اگر یک عده کمی از مردم در کلیسا تعالیم غلطی داشته باشند، پیروان بیشتر و بیشتری کسب کرده و کم­کم حاکمیت پیدا می­‌کنند.

۵:‏۱۰ شریعت‌‌گرائی، ابتدا داوری را بر معلمین خود وارد می‌­آورد. پولس مطمئن بود که غلاطیان معلمین دروغین را رد خواهند کرد. اعتماد او در خداوند بود که یعنی خداوند به پولس راجع به این مسئله اطمینان داده بود. یا اینکه او می‌­دانست خداوند چنانچه قبلاً کرده است، به عنوان شبان اعظم همه گوسفندان گم شده‌­اش را جمع خواهد کرد، شاید حتی از طریق نامه‌­ای که به دست پولس برای ایشان می‌نوشت.

معلمین دروغین توسط خدا هلاک خواهند شد. تعالیم غلط و خراب کردن کلیسا به وسیله آن مسئله‌­ای جدی است (اول قرنتیان ۳:‏۱۷) برای مثال، این خیلی بدتر است که تعلیم دهیم مشروبخواری مجازتر از این است که یک نفر دائم­‌الخمر باشد و این برای معلمین دروغین در میان کسانی که مثل خودشان بودند نتیجه در برداشت.

۵:‏۱۱ شریعت‌‌گرائی باعث برداشته شدن لغزش صلیب است. پولس حالا به شایعه پوچ مبنی بر اینکه حتی او ختنه را موعظه می‌­کند جواب می‌­دهد. او هنوز از دست یهودیان جفا می­‌بیند. جفا فورا پس از اینکه او ختنه را موعظه کند باز خواهد ایستاد زیرا این امر بدین معنا خواهد بود که او از موعظه صلیب دست برداشته است. صلیب برای انسانها لغزش است. صلیب انسانها را لغزش می‌دهد یا ایشان را می‌­اندازد، چونکه به ایشان می‌‌گوید هیچ چیز وجود ندارد که ایشان بتوانند انجام دهند تا نجات را کسب کنند. صلیب جائی برای جسم و تلاشهای آن باقی نمی‌­گذارد. صلیب پایان اعمال انسانی را اعلان می­‌کند. اگر پولس می‌‌خواست اعمال نیکو را به وسیله موعظه ختنه معرفی کند پی می‌­بایست تمام مفهوم صلیب را کنار می‌‌گذاشت.

۵:‏۱۲ پولس رسول آرزو می‌­کند، آنانی که مشکل­ساز هستند، خویشتن را منقطع سازند که به طور تحت‌اللفظی یعنی او آرزو دارد که ایشان عقیم شوند. ایشان برای ختنه کردن دیگران در استفاده از چاقو غیور بودند. حالا اجازه بدهید چاقو، ایشان را خواجه بسازد. همچنین عالی می‌­شود اگر معنای دیگر کلمات را هم در نظر بگیریم. به بیانی دیگر پولس آرزو می‌‌کند که معلمین دروغین همگی از غلاطیان دست بردارند.

انجیل فیض همیشه در معرض این اتهام قرار داشته است که اجازه می‌­داد، انسانها همانطور که می‌خواستند زندگی کنند. مردم می­‌گویند:‏"اگر نجات تنها به واسطه ایمان است، پس هیچ کنترلی بر رفتار شخص پس از آن وجود ندارد." ولی پولس رسول سریعا عنوان می‌­کند که آزادی مسیحی به معنی مجوز برای گناه کردن نیست. معیار زندگی ایمانداران، زندگی خداوند عیسی و محبت مسیح در نفرت از گناه و دوست داشتن نیکویی است.

شاید برای خوانندگان پولس ضروری بود که او در اینجا بر ضد مجوز گناه کردن سخن بگوید. وقتی که انسانها زیر ممانعت شریعت بودند و الآن که آزادی خود را یافته‌‌اند همیشه این خطر وجود دارد که ایشان از آن اسارت بزرگ به یک بی‌­نظمی و ناهنجاری درآیند. موازنه مناسب، آزادی میان شریعت و مجوز باشد. مسیحی از شریعت آزاد است. ولی بی‌­شریعت «بی‌‌قانون» نیست.

۵:‏۱۳ آزادی مسیحی اجازه گناه کردن را نمی‌­دهد. بلکه ما را به دوست داشتن خدمت تشویق می‌­کند. محبت به عنوان انگیزه همه رفتارهای مسیحی دیده می‌­شود، در حالی که در زیر شریعت، انگیزه، ترس از هلاک شدن بود. فایندلی می‌­گوید:‏"بردگان محبت انسانهای آزاد واقعی هستند."

آزادی مسیحی در مسیح عیسی است (۲:‏۴) و این مانع هرگونه تفکر ممکن مبنی بر آزاد بودن برای گناه کردن می‌شود. ما نباید هرگز آزادی خود را فرصت جسم بسازیم. چنانچه یک ارتش مهاجم در پی یافتن یک پل است تا از آن برای شروع عملیات خود استفاده کند، جسم نیز از یک مجوز کوچک برای توسعه قلمروی خود استفاده می‌‌کند.

خروجی مناسب برای آزادی ما این است:‏"غلام یکدیگر بودن را به شکل عادت در بیاوریم."

ای. تی. پیرسون می‌­گوید:‏

آزادی حقیقی در اطاعت از خویشتنداری یافت می‌­شود. یک رودخانه فقط در میان بسترهای خود برای سرازیر شدن آزادی می­‌یابد و بدون بسترها، رودخانه تبدیل به یک استخر راکد و پر از لجن می­‌شود. سیاره بی‌­قانون فقط خرابی برای خودش و دنیای هستی به بار می‌­آورد. همان قانون که دور ما حصار کشیده است، دور دیگران را نیز محصور ساخته است. خویشتنداری که آزادی ما را کنترل و حفاظت می­‌کند، آن را نیز تضمین می‌‌نماید. این فقط یک کنترل نیست بلکه نوع درست کنترل و اطاعتی شادمانه از آنچه که انسان را آزاد می‌‌سازد.

۵:‏۱۴ در ابتدا، به نظر عجیب می‌­آید که پولس شریعت را پس از تاکید بر اینکه ایمانداران زیر آن نیستند معرفی می‌­کند.او به خوانندگان خود اصرار نمی‌­کند که از شریعت برگردند. او آنچه را که شریعت می‌طلبد نشان می‌­دهد ولی نمی‌‌توانست همان چیزی را که از تجربه آزادی مسیحی به دست آورده بود با شریعت تطبیق دهد.

۵:‏۱۵ شریعت‌‌گرائی همواره به کشمکش می‌­انجامد و از قرار معلوم در غلاطیه نیز چنین بود. چقدر عجیب! در اینجا مردمی بودند که می­‌خواستند زیر شریعت باشند. شریعت از آنها می‌­خواست که همسایه خود را محبت نمایند. ولی برعکس آن به وقوع پیوسته بود. ایشان همدیگر را گزیده و می‌­خوردند. رفتار ایشان برگرفته شده از جسم بود، به آنچه که شریعت برای آن جای باز کرده و عمل می‌­نمود.

ب) قدرت برای تقدس (۵:‏۱۶-‏۲۵)

۵:‏۱۶ یک ایماندار باید در روح گام بردارد نه در جسم. گام برداشتن در (یا به وسیله) روح اجازه دادن به او برای طی مسیرش می‌­باشد. این یکی مشارکت با روح. این یعنی اینکه ایماندار تصمیم بگیرد در نور تقدس روح بماند. این یعنی پر شدن از مسیح زیرا که روح خدمت ایمانداران را با خداوند عیسی روبرو می‌‌سازد. پس وقتی که ما با روح گام برمی‌­داریم، جسم ما طوری رفتار می­‌کند که گوئی مرده است. ما نمی‌‌توانیم همزمان از مسیح و از گناه پر باشیم.

اسکافیلد می­‌گوید:‏

مشکل زندگی مسیحی برپایه این حقیقت است که تا موقعی که او در این جهان، زندگی مسیحی خود را دارد زندگیش حاکی از دو نوع درخت است – درخت کهنه جسم و درخت تازه طبیعت ملکوتی که به وسیله تولد تازه کاشته شده است و خود مشکل نگهداری همزمان درخت کهنه و میوه‌­دار ساختن درخت جدید است. مشکل به وسیله گام برداشتن در روح حل می‌‌شود.

این آیه و آیات بعدی نشان می­‌دهند که جسم هنوز با مسیحیان هست. نظریه ریشه‌‌کن شدن طبیعت گناه‌آلود، بدین وسیله تکذیب می‌­شود.

۵:‏۱۷ روح و جسم دائما در کشمکش با هم هستند. خدا می­‌توانست طبیعت جسمانی را از ایمانداران در زمان توبه و ایمان آوردن ایشان بزداید، ولی او این را برنگزید. چرا؟ او می­‌خواست که ایمانداران همیشه طبیعت جسمانی خود را حفظ کرده تا شرارت خودشان به یادشان بماند. تا وابستگی ایشن را دائما به مسیح، کاهن و مدافعشان حفظ کند. تا باعث شود ایمانداران بی‌‌وقفه او را که کرمهایی مثل ایشان را نجات داده است پرستش نمایند. به جای زدودن طبیعت کهنه، خدا روح‌‌القدس خود را به ما می‌­دهد که در ما ساکن شود. روح خدا و جسم مادائما در جنگ هستند و تا زمانی که ما به آسمان ربوده نشویم، این جنگ ادامه خواهد داشت. سهم ایماندار در این نبرد، تسلیم شدن به روح است.

۵:‏۱۸ آنانی که به وسیله روح هدایت می­‌شوند زیر شریعت نیستند. این آیه به دو صورت فهمیده می‌‌شود:‏هدایت به وسیله روح توصیفی است برای همه مسیحیان. از این رو، هیچ مسیحی زیر شریعت نیست. ایشان به تلاش شخصی خود وابسته نیستند. همچنین، هدایت شدن به وسیله روح یعنی کنار گذاردن جسم و مشغول شدن با خداوند. وقتی که کسی با خداوند بسیار مشغول شد دیگر به شریعت یا جسم فکر نمی‌‌کند. روح خدا، انسانها را به نگاه کردن به شریعت به معنای عادل شمردگی هدایت نمی‌­کند. بلکه، ایشان را به مسیح قیام کرده هدایت می‌­کند که تنها زمینه پذیرش در حضور خداست.

۵:‏۱۹-‏۲۱ به ما قبلاً نشان داده شد که شریعت خواستار انرژی جسم است. اعمالی که طبیعت سقوط کرده انجام می‌­دهد، چیستند؟ هیچ مشکلی در تعیین هویت اعمال جسم وجود ندارد. آنها برای همه آشکار هستند. زنا یعنی عدم وفاداری در رابطه ازدواج. ناپاکی یعنی رفتار شرم‌­آوری که در نبود محدودیت آشکار می‌­شود. فجور، شرارت اخلاقی و حسی است. فسق یعنی رابطه جنسی بی‌­قانون یا تجاوزگرانه. بت‌­پرستی، فقط پرستیدن بتها نیست، بلکه همچنین فسادی که در اثر همراهی با شیطان‌‌پرستان ایجاد می­‌شود. جادوگری یعنی ساحری، کلمه یونانی آن در رابطه با مواد مخدّر «پارماکیا» چونکه مواد مخدّر در جادوگری به کار می‌‌رفتند، این کلمه به معنای معاشرت با روح شیطانی یا استفاده از وردهای جادوئی آمده است. همچنین شامل خرافات نیز می‌­شود مثل بدشانس و... دشمن یعنی احساس خصومت قوی و مستقیم با یک شخص. نزاع یعنی اختلاف، ناسازگاری و کشمکش. کینه یعنی بی‌­اعتمادی و مضنون بودن. خشم بروز دادن عصبانیت و غضب است. تعصب یعنی تلاش در جهت اول بودن حتی به قیمت ضرر دیگران. شقاق یعنی جدائی به وسیله عدم توافق. بدعتها، فرقه­‌هایی هستند که توسط انسانها شکل داده شده­‌اند. حسد به معنای نارضایتی از موفقیت و سعادت دیگران است. قتل، کشتن یک انسان دیگر می‌­باشد. مستی به مست شدن توسط خوردن زیاد اشاره دارد. لهو و لعب، جمع شدن بی­‌بند و باری برای لذت و معاشرت در نوشیدن و مست شدن است.

پولس به خوانندگان خود چنانچه قبلاً بدیشان گفته بود هشدار می‌‌دهد، کسانی که کنندگان چنین کارهایی هستند وارث ملکوت خدا نمی‌ ‌شوند. متن تعلیم نمی‌­دهد که یک الکلی نمی‌‌تواند نجات یابد، بلکه می‌‌گوید کسانی که این گونه اعمال جسم را به جا می‌­آورند نجات یافته نیستند.

چرا پولس باید به این مضمون برای کلیساهای غلاطیه بنویسد؟ دلیلش این است که نه همه آنانی که ادعا می‌‌کنند نجات یافته‌­اند، فرزندان خدا هستند. برطبق عهد جدید روح­‌القدس عطایای حقیقی و فوق‌‌العاده روحانی در پی دارد که هشدارهای جدی به همه کسانی که به نام مسیح اعتراف می­‌کنند می‌دهد.

۵:‏۲۲-‏۲۳ این امر پراهمیت است که پولس رسول بین اعمال جسم و ثمره روح مقایسه به عمل می‌‌آورد. اعمال توسط انرژی انسان تولید می‌‌شوند. ثمره، توسط ماندن شاخه در تاک به دست می­‌آید (یوحنا ۱۵:‏۵). ثمره و اعمال چنانکه یک باغ و کارخانه با هم تفاوت دارند هستند. توجه داشته باشید که ثمره مفرد است و نه جمع. روح‌­القدس یک نوع ثمره به بار می‌‌آورد که شباهت به وسیح است، همه حسنهای زندگی یک فرزند خدا در اینجا توصیف شده است. دکتر سی. آی. سکوفیلد اشاره کرده است که هر کدام از آنها نسبت به زمینه قلب انسان بیگانه هستند.

محبت آن چیزی است که خدا هست و ما باید باشیم. محبت به زیبایی در اول قرنتیان ۱۳ توصیف شده است و در نهایت خود در صلیب جلجتا دیده می‌‌شود. خودش، رضایت خاطر و خشنودی از خدا و معیارهایش است. مسیح آن را در یوحنا ۴:‏۳۴ توصیف کرد. سلامتی می‌تواند شامل صلح با خدا و مثل آن هماهنگی و سازگاری میان مسیحیان با یکدیگر باشد. برای بررسی سلامتی در زندگی یک نجات یافته به لوقا ۸:‏۲۲-‏۲۵ نگاه کنید. حلم یعنی صبر و تحمل سختی‌­ها، جفاها و اذیت و آزارها. نمونه والای آن در لوقا ۲۳:‏۳۴ یافت می‌شود. مهربانی یعنی عطوفت و شاید بهترین نمونه آن در رفتار خداوند با بچه‌­ها توصیف شده است (مرقس ۱۰:‏۱۴) نیکویی یعنی مهربانی که نسبت به دیگران ابراز می‌­شود. برای دیدن نیکویی در عمل ما باید لوقا ۱۰:‏۳۰-‏۳۵ را بخوانیم. ایمان می‌‌تواند به معنی اعتماد بر خدا باشد، اطمینان در پیروی ما از مسیحیت، راستی و صداقت. تواضع یعنی پذیرش پائین‌­ترین مقام چنانچه عیسی این کار را با شستن پایهای شاگردانش انجام داد (یوحنا ۱۳:‏۱-‏۱۷) پرهیزگاری به طور تحت­‌اللفظی یعنی کنترل شخص بخصوصی در مورد زنا. زندگی ما باید منظم باشد. شهوت، هیجان، اشدها و خلق و خوی ما باید کنترل شود. باید ما اعتدال را به کار ببندیم. چنانچه ساموئل چادویک می‌­گوید:‏

در انگلیس روزنامه‌­ای این متن این طور خوانده می‌­شود:‏ثمره روح، یک گرایش جذاب و دوست داشتنی است. یک روح خوشحال خلق و خوئی شادمانه. یک ذهن آرام و فکری بی­‌دغدغه، یک صبر پرتحمل در شرایط نزدیک و تهدیدهای مردم. یک نگاه دلسوزانه و همراه با همدردی. گذشت در داوری و داشتن حس نوعدوستی. اطمینان و وفاداری در همه شرایط. انسانیتی که خودش را برای شادی دیگران فراموش می‌­کند. در همه چیز پرهیزگار و مستقل بودن که آخرین نشانه کامل بودن است. این چقدر در ارتباط با اول قرنتیان ۱۳ چشمگیر است!

پولس این لیست را با تفسیر مرموزی به پایان می‌­برد:‏"که هیچ شریعت مانع چنین کارها نیست." البته که نیست! این محاسن برای خدا خشنود کننده و برای دیگران پرمنفعت است و برای ما نیکو است. ولی این ثمره چگونه به دست می‌‌آید؟ آیا به وسیله تلاش انسان؟ هرگز. این ثمرات در اثر زندگی ایمانداران با خداوند و مشارکت با او به دست می‌­آید. وقتی که ایمانداران به نجات‌دهنده با انگیزه محبت چشم می‌‌دوزند و از او در زندگی هر روزه خود اطاعت می‌­کنند، روح‌­القدس معجزات خارق­‌العاده‌­ای انجام می‌‌دهد. او ایشان را به شباهت مسیح در می‌­آورد. ایشان به شکل او متبدل می‌‌شوند (دوم قرنتیان ۳:‏۱۸) چنانچه شاخه­‌ها همه خوراک و حیات خود را از تاک می­‌گیرند، ایمانداران نیز در مسیح همه قوت خود را از تاک حقیقی دریافت می­‌کنند و از این رو قادر خواهند بود که یک زندگی پرثمر برای خدا داشته باشند.

۵:‏۲۴ آنانی که از آن مسیح می‌­باشند جسم را مصلوب ساخته‌­اند. زمان فعل در اینجا چیزی را نشان می‌­دهد که به طور قطع در گذشته اتفاق افتاده است. این عملاً در زمان توبه و ایمان آوردن ما به وقوع می‌­پیوندد. وقتی که ما توبه می‌­کنیم، مفهومی برای ما دارد که بر طبق آن ما طبیعت کهنه، شریر و فاسد خود را بر صلیب با همه شهوات و هوسهایش مصلوب می­‌کنیم. ما تصمیم می‌­گیریم که دیگر برای طبیعت کهنه و سقوط کرده خود زندگی نکنیم و اینکه دیگر آن طبیعت بر ما تسلط ندارد. این تصمیم باید به طور مداوم در زندگیهای ما احیا شود. ما دائما باید جسم را در جایگاه مرده حفظ کنیم.

۵:‏۲۵ اگر در اینجا، مفهوم تا زمانی که را در بردارد. تا زمانی که ما به وسیله کار روح‌‌ القدس در ما جاودان داریم باید اجازه بدهیم که حیات تازه به وسیله قدرت همان روح در ما زیست کند. شریعت هرگز نمی‌تواند حیات ببخشد و هرگز مقصود آن الگوی مسیحیان برای زندگی نبوده است.

پ) سفارشهای عملی (۵:‏۲۶ – ۶:‏۱۰)

۵:‏۲۶ در این آیه ۳ رفتار آمده است که باید از آنها اجتناب نمود:‏

۱. لاف زدن – لاف زن مشویم، که به طور تحت‌­اللفظی به معنای نسبت دادن عقاید پوچ یا غلط درباره خودمان است. خدا از مسیحیان نمی­‌خواهد که لاف زن یا مغرور و یا از خودراضی باشند. این با وضعیت یک گناهکار که به وسیله فیض نجات یافته است، همخونی ندارد. انسانهائی که زیر شریعت زندگی کنند نسبت به دستاوردهای ناچیز خود مغرور می‌­شوند و به کسانی که به معیارها و شریعت‌‌گرائی مسیحی ایشان وارد نشده­‌اند، ریشخند می‌‌زنند و محکوم می‌­کنند.

۲. خشم – به خشم آوردن دیگران. این یعنی انکار زندگی پر از روح برای تحریک کردن یا به چالش درآوردن دیگر مردم در جهت به کرسی نشاندن عقاید شخصی. یک نفر راجع به مشکلات و وسوسه‌­ها و احساسات قلبی شخصی دیگر هرگز چیزی نمی‌‌داند و هرگز به جای او نبوده است.

۳. حسد – حسد بر یکدیگر. حسد واضحاً گناه خواستن چیزی است که به کس دیگر تعلق دارد و هیچ کس حق ادعا کردن بر آن را ندارد. حسد، از موفقیت فوق‌­العاده دیگری، استعدادها و ثروت و قیافه و ظاهر خوب دیگران ناخرسند می­‌شود. اشخاص کم­استعداد یا کسانی که شخصیت ضعیفی دارند، مستعد حسادت به کسانی هستند که در حفظ شریعت موفق­‌تر هستند. همه این خصلتها برای فیض بیگانه هستند. یک ایماندار حقیقی باید دیگران را بیشتر از خود محترم بشمارد. نگهدارندگان شریعت جلال کاذبی را آرزو دارند. مهربانی حقیقی، لطف و خدمتی است نادیده.

غلاطيان

فصل   ۵

۱  پس به آن آزادی که مسیح ما را به آن آزاد کرد، استوار باشید و باز در یوغ بندگی گرفتار مشوید.

۲  اینک، من پولُس به شما می‌گویم که اگر مختون شوید، مسیح برای شما هیچ نفع ندارد.

۳  بلی باز به هرکس که مختون شود شهادت می‌دهم که مدیون است که تمامی شریعت را بجا آورد.

۴  همهٔٔ شما که از شریعت عادل می‌شوید، از مسیح باطل و از فیض ساقط گشته‌اید.

۵  زیرا که ما به‌واسطهٔٔ روح از ایمان مترقّب امید عدالت هستیم.

۶  و در مسیح عیسی نه ختنه فایده دارد و نه نامختونی بلکه ایمانی که به محبّت عمل می‌کند.

۷  خوب می‌دویدید! پس کیست که شما را از اطاعت راستی منحرف ساخته است؟

۸  این ترغیب از او که شما را خوانده است نیست.

۹  خمیرمایه اندک تمام خمیر را مُخَمَّر می‌سازد.

۱۰  من در خداوند بر شما اعتماد دارم که هیچ رأی دیگر نخواهید داشت، لیکن آنکه شما را مضطرب سازد هرکه باشد، قصاص خود را خواهد یافت.

۱۱  امّا ای برادران اگر من تا به حال به ختنه موعظه می‌کردم، چرا جفا می‌دیدم؟ زیرا که در این صورت لغزش صلیب برداشته می‌شد.

۱۲  کاش آنانی که شما را مضطرب می‌سازند خویشتن را منقطع می‌ساختند.

۱۳  زیرا که شما ای برادران به آزادی خوانده شده‌اید؛ امّا زنهار آزادی خود را فرصت جسم مگردانید، بلکه به محبّت، یکدیگر را خدمت کنید.

۱۴  زیرا که تمامی شریعت در یک کلمه کامل می‌شود، یعنی در اینکه، همسایهٔ خود را چون خویشتن محبّت نما.

۱۵  امّا اگر همدیگر را بگزید و بخورید، باحذر باشید که مبادا از یکدیگر هلاک شوید.

۱۶  امّا می‌گویم، به روح رفتار کنید، پس شهوات جسم را به‌جا نخواهید آورد.

۱۷  زیرا خواهش جسم به خلاف روح است و خواهش روح به خلاف جسم؛ و این دو با یکدیگر منازعه می‌کنند بطوری که آنچه می‌خواهید نمی‌کنید.

۱۸  امّا اگر از روح هدایت شدید، زیر شریعت نیستید.

۱۹  و اعمال جسم آشکار است، یعنی زنا و فسق و ناپاکی و فجور،

۲۰  و بُتپرستی و جادوگری و دشمنی و نزاع و کینه و خشم و تعصّب و شقاق و بدعتها،

۲۱  و حسد و قتل و مستی و لهو و لعب و امثال اینها که شما را خبر می‌دهم، چنانکه قبل از این دادم، که کنندگان چنین کارها وارث ملکوت خدا نمی‌شوند.

۲۲  لیکن ثمرهٔ روح، محبّت و خوشی و سلامتی و حلم و مهربانی و نیکویی و ایمان و تواضع و پرهیزکاری است،

۲۳  که هیچ شریعت مانع چنین کارها نیست.

۲۴  و آنانی که از آنِ مسیح می‌باشند، جسم را با هوسها و شهواتش مصلوب ساخته‌اند.

۲۵  اگر به روح زیست کنیم، به روح هم رفتار بکنیم.

۲۶  لافزن مشویم تا یکدیگر را به خشم آوریم و بر یکدیگر حسد بریم.