Fawn Resting

ف) عیسی برای خدمت خود دعا می‌کند(۱۷:‏۱-‏۵)

حالا ما به قسمتی می‌رسیم که به دعای خداوند عیسی به عنوان کاهن اعظم معروف است. در این دعا‌، او برای خاصانش شفاعت می‌کند. این تصویری است از زمان حال او در آسمان جائی که او برای قومش دعا می‌کند. مارکوس رنیزفورد به خوبی می‌گوید:‏

کل این دنیا نمونه‌ای زیبا است از شفاعت مبارک خداوندمان در دست راست خدا. نه هیچ کلامی بر ضد قومش و نه نسبت به احساساتش و یا کم کاری ایشان... هرگز. او از ایشان فقط در مسیر مقصود پدر سخن می‌راند. به عنوان کسی که با این معاشرت دارد و کسانی که او به خاطرش به زمین آمد تا خود را وقف ایشان کند... همه‌ی تقاضاهای خاص خداوند نسبت به خاصانش به چیزهایی روحانی بستگی دارد. همه‌ی اینها به برکات آسمانی ربط دارند. خداوند برای خود ثروت نمی‌طلبد و یا حرمت و امکانات زمینی یا ترفیع مقام ولی او به طور جدی دعا می‌کند که ایشان از شیطان محفوظ بمانند و از دنیا جدا شوند و راجع به وظیفه‌ی ایشان مجاب شوند و به خانه‌ی ایشان در آسمان برده شوند. آرامش جان (روح) بهترین نوع آرامش است. این نمونه‌ی شاخص آرامش حقیقی می‌باشد.

۱۷:‏۱ ساعت فرا رسید. در بسیاری اوقات‌، دشمان او قادر نبودند که او را بگیرند زیرا هنوز ساعت او نرسیده بود ولی حالا زمان آن رسیده بود که خداوند کشته شود. نجات‌دهنده دعا کرد:‏ "پسرت را جلال بده." او داشت به صلیب و مرگش بر روی آن اشاره می‌کرد. اگر او در قبر می‌ماند‌، جهان او را به عنوان انسانی معمولی دیگر به یاد نمی‌آورد. ولی اگر خدا او را به وسیله‌ی قیامش از مردگان جلال می‌داد‌، ثابت می‌شد او پسر خدا و نجات‌دهنده‌ی جهان بوده‌است. خدا این درخواست را به وسیله‌ی قیام دادن خداوند عیسی در روز سوم جواب داد و به وسیله‌ی بازگرداندن او به آسمان و دادن بالاترین مقام و جلال و حرمت به وی او را در این امر اجابت کرد.

"تا پسرت نیز تو را جلال دهد‌،" خداوند با این جمله ادامه داد و معنی این جمله‌اش در دو آیه‌ی بعدی توضیح داده شده‌است. عیسی پدرش را جلال داد به وسیله‌ی دادن حیات جاودان به آنانی که به او ایمان دارند. این جلالی بزرگ برای خدا بود زمانی که انسان‌های بی‌خدا عوض شده و حیات خداوند را بر روی زمین آشکار کنند.

۱۷:‏۲ در نتیجه‌ی کار رهایی‌بخش او بر روی صلیب‌، خدا پسرش را بر هر بشری قدرت داده است. این قدرت به او اقتدار می‌بخشد که به هر آنکس که پدر به او داده است حیات جاودانی عطا کند. در اینجا دوباره به ما خاطرنشان شده‌است که پیش از پیدایش جهان‌، خدا برگزیدگانی انتخاب کرد تا مال مسیح باشند. به یاد داشته باشید که‌، خدا نجات را به همه‌ی کسانی که عیسی مسیح را بپذیرند می‌دهد.هیچ‌کس نیست که نجات نیابد ولی به نجات‌دهنده اعتماد کند.

۱۷:‏۳ در اینجا به سادگی توضیح داده شده‌است که حیات جاودان چگونه کسب می‌شود. این با شناختن خدا و عیسی مسیح به دست می‌آید. این تنها خدای حقیقی است که به ضد بت‌ها می‌باشد که اصلاً خدا نیستند. این آیه بدین معنی است که عیسی مسیح خدای حقیقی نیست. این حقیقت که اسم او به خدای پدر به عنوان منشأ حیات جاودانی آمده است یعنی که آنها برابر هستند. در اینجا خداوند‌، خودش را عیسی مسیح نامید. مسیح همان مسیح موعود اسرائیل است. این آیه ثابت می‌کند این گفته که عیسی هرگز ادعای مسیح بودن نکرد را رد می‌کند.

۱۷:‏۴ در حینی که خداوند این کلمات را می‌گفت‌، او چنان صحبت می‌کرد که گوئی در همان لحظه مرده‌، دفن شده و قیام کرده‌است. او پدرش را به وسیله‌ی زندگی عاری از گناه‌، معجزاتش و رنج و مرگش و سپس به وسیله‌ی قیامش جلال داد. او کار نجات را که پدر به او سپرده بود به کمال رسانیده بود. چنانچه رایل گفته:‏

مصلوب شدن عیسی‌، پدر را جلال داد. این امر حکمت‌، ایمان‌، تقدس و محبت او را جلال داد. این امر او را حکیم نشان می‌داد که نقشه‌ای طرح‌ریزی کرده و مردمان بی‌خدا را به وسیله‌ی صلیب عیسی عادل شمرده است -‏این امر او را در نگاهداری وعده‌اش وفادار نشان داد که گفته بود ذریت زن سَرِ مار را خواهد کوبید-‏ این امر او را مقدس نشان می‌داد چونکه دراجرا نکردن احکام شریعت او بجای ما قربانی بی‌عیب خداشد-‏ این امر او را خدای محبت نشان می‌دهد در مهیا کردن چنین شفاعتی به عنوان رهاننده و چنین دوستی برای مردم گناهکار آن هم به عنوان پسر ازلی و ابدی خدا.

مصلوب شدن عیسی‌، پسر را جلال داد. این امر صبر‌، تحمل‌، دلسوزی و قدرت او را نشان داد. این امر نهایت دلسوزی او را برای ما در مردن بجای ما‌، رنج بردن به خاطر خطایای ما و لعن و نفرین و گناه شدن به خاطر ما نشان می‌دهد و او ما را به وسیله‌ی خون خودش به بهایی گران خریده و رها کرده‌است –این امر نهایت صبر او را نشان داد که در موت خود همانند مرگ دیگر انسان‌ها جان داد ولی برخلاف همگی ایشان او سزاوار چنین مرگی نبود بلکه به جای ما مرد و قادر بود از پدرش بخواهد که فوجی از فرشتگان را برای رهایی‌اش به زمین بفرستد -‏این قدرت او را به نهایت تصویر می‌کشد در حمل کردن گناهان جهان و مغلوب ساختن شیطان و نجات دادن طعمه‌هایی که او شکار کرده بود.

۱۷:‏۵ پیش از اینکه مسیح به این جهان بیاید‌، او با پدر در آسمان بود. وقتی که فرشتگان به خداوند نگاه می‌کردند‌، انسان جلال الهی او را می‌دیدند. برای هر چشمی‌، او واضحاً (آشکارا) خدا بود. ولی زمانی که او به میان مردم آمد‌، جلال الهی او در افیفه قرار گرفت. او هنوز هم خدا بود‌، اگرچه در نظر کسانی که او را نمی‌شناختند آشکار نبود. آنها او را عموماً به عنوان پسر نجار می‌دیدند. در اینجا دعای نجات‌دهنده این است که جلال دیدنی او در آسمان به وی بازگردانیده شود. کلمات "مرا نزد خود جلال بده" یعنی "مرا در حضور خود در آسمان جلال بده." بگذار جلال اصلی که من پیش از تجسمم با تو داشتم به من بازگردد. این واضحاً تعلیم می‌دهد که مسیح ازلی بوده‌است. (ازلیت مسیح را تعلیم می‌دهد).

ق) عیسی برای شاگردان خود دعا می‌کند(۱۷:‏۶-‏۱۹)

۱۷:‏۶ عیسی نام پدر را به شاگردانش ظاهر ساخته بود. نام در نوشته‌های مقدس به معنای شخصیت‌، شخص و ویژگی‌های شخصیتی بود. مسیح به راستی ذات حقیقی پدر را آشکار کرده بود. شاگردان‌، مردمانی بودند که پدر از دنیا به پسر عطا کرده بود. آنها از جماعتی بی‌ایمان جداشده و مال مسیح گردیده بودند. "آنها به وسیله‌ی برگزیده شدن پیش از بنیاد عالم مال پدر شده و به وسیله‌ی پدر به مسیح عطا شده‌بودند". جی. جی بلت می‌نویسد:‏

"آنها به وسیله‌ی خون مسیح خریده شده‌اند." خداوند گفت:‏ آنها کلام تو را نگاه داشتند. در نقطه‌ی مقابل همه‌ی کم‌کاری‌ها و خطایای ایشان‌، او ایشان را با گفتن اینکه به تعالیم او ایمان داشته و آنها را اطاعت کرده‌اند اعتبار بخشید "حتی کلمه‌ای به ضد قوم خاصش نگفت." رنیزفورد می‌نویسد:‏ "هیچ اشاره‌ای به اینکه آنها چه کرده‌اند یا چه خواهند کرد نشده‌است -‏ترک کردن او."

۱۷:‏۷-‏۸ نجات‌دهنده به طور کامل ذات پدرش را آشکار کرده بود. او به شاگردان توضیح داد که با اقتدار خودش هیچ عملی انجام نداده و هیچ سخن نگفته است بلکه فقط آنچه پدر به او حکم کرده بود. بنابراین آنها ایمان آورده بودند که پدر پسرش را فرستاده است.

گذشته از این‌، مسیح مأموریت خود را آغاز نکرده بود. او در اطاعت از اراده‌ی پدرش آمد. او خادم کامل یهوه بود.

۱۷:‏۹ به عنوان کاهن اعظم‌، او برای شاگردانش دعا کرد. او برای جهان دعا نکرد. این آیه نباید به این معنی گرفته شود که مسیح هرگز برای جهان دعا نکرد. بر روی صلیب او دعا کرد:‏ "پدر اینها را ببخش زیرا که نمی‌دانند چه می‌کنند."

ولی در اینجا او داشت به عنوان کسی دعا می‌کرد که نمایانگر ایمان‌داران در مقابل تخت خدا است. در اینجا دعای او فقط می‌تواند مخصوص خاصانش باشد.

۱۷:‏۱۰ صمیمیت و نزدیکی بین پدر و پسر در اینجا نشان داده شده‌است. هیچ انسان دیگری نمی‌تواند به راستی این کلمات را بیان کند. ما باید قادر باشیم به خدا بگوئیم:‏ "آنچه از آن من است از آن توست" ولی نمی‌توانیم بگوئیم:‏ "آنچه از آن توست از آن من است." این امر به خاطر این دلیل است که پسر با پدر برابر است و برای همین می‌تواند این را بگوید. در این آیات (۶-‏۱۹) خداوند عیسی گله‌ی ضعیف خود را نشان می‌دهد که هر بره در لباس و رنگی از آن او هستند و می‌گوید:‏ "من در آنها جلال یافته‌ام."

۱۷:‏۱۱ دوباره خداوند عیسی پیشگوئی می‌کند که به آسمان باز می‌گردد. او چنان دعا می‌کند که انگار از دنیا به آسمان رفته است. به عنوان پدر قدوس در این آیه توجه کنید واژه‌ی قدوس از شخصی صحبت می‌کند که فراتر از همه است واژه‌ی پدر از شخصی صحبت می‌کند که بسیار نزدیک است.

دعای عیسی:‏ "تا یکی باشند" به صمیمیت مسیحیان و نزدیکی ایشان اشاره دارد. چنانچه پدر و پسر در افکار مشابه هستند بنابراین ایمان‌داران نیز برای احترام به او باید چنین نزدیکی با هم داشته باشند که آنها شبیه خداوند عیسی هستند.

۱۷:‏۱۲ مادامی که او با شاگردان بود؛ نجات‌دهنده ایشان را به اسم پدر حفظ کرد که این به وسیله‌ی قدرت و اقتدار راستی خودش بود. "هیچکدام از ایشان هلاک نشد‌،" عیسی گفت مگر "پسر هلاکت‌،" که یهودا بود. ولی این بدین معنا نیست که یهودا یکی از ایمان‌داران حقیقی بود که خدا به مسیح داده بود متن بدین معنی است:‏ آنهایی که به من سپردی من آنها را حفظ نمودم و یکی از آنها هلاک نشد بلکه پسر هلاکت گم شد تا نوشته‌های کتاب‌مقدس به انجام برسند. "عنوان" پسر هلاکت یعنی یهودا برای هلاکت ابدی دور انداخته شده‌بود. یهودا برای به انجام رساندن نوشته‌های کتب مقدس نبود که مسیح را تسلیم کرد بلکه او خودش این را انتخاب کرد که به نجات‌دهنده خیانت کند و بنابراین در انجام دادن این کار او سبب شد که نوشته‌های کتب مقدس به انجام برسند.

۱۷:‏۱۳ خداوند توضیح داد که چرا او در حضور شاگردانش داشت دعا می‌کرد. این چنان است که او بدیشان گفته:‏ "اینها شفاعت‌هایی هستند که من در آسمان هم متوقفشان نمی‌کنم. ولی حالا من در این دنیا شفاعت می‌کنم تا شما بشنوید و واضح‌تر بفهمید که من چگونه برای خوشبختی شما کار می‌کنم تا شما در شادی عظیم من در آسمان شریک شوید."

۱۷:‏۱۴ خداوند کلام خدا را به شاگردان سپرد و آنها آن را پذیرفتند. در نتیجه‌، دنیا به ضد ایشان برگشته و از ایشان متنفر شد. آنها خصوصیات خداوندشان را داشتند و بنابراین دنیا بر ضد ایشان بود. آنها به آلایشات چیزهای دنیا بسته نشده‌بودند.

۱۷:‏۱۵ خداوند دعا نکرد که پدر ایمان‌داران را سریعاً به خانه‌ی آسمانی ببرد. آنها می‌بایست در اینجا مانده و در فیض رشد می‌کردند تا برای او شهادت دهند. ولی دعای مسیح این بود که ایشان را از شریر محفوظ نگاه دارد. نه فرار بلکه‌، حفاظت.

۱۷:‏۱۶ مسیحیان درست چنان که مسیح از این جهان نبود‌، از جهان نسیتند. ما باید این را به خاطر داشته باشیم زمانی که در بعضی اعمال این دنیا وسوسه می‌شویم و در جای‌هایی از این جهان وارد می‌شویم که نام عیسی مورد ستایش و حرمت قرار نمی‌گیرد.

۱۷:‏۱۷ تقدیس کردن یعنی جداکردن. کلام خدا قدرت تقدیس‌کننده بر روی ایمان‌داران دارد. در حینی که ایمان‌داران آن را خوانده و ازآن اطاعت می‌کنند‌، ایشان به عنوان ظروفی مناسب برای استفاده‌ی استاد جدا می‌شوند. این دقیقاً همان چیزی است که خداوند عیسی در اینجا راجع به آن دعا می‌کند. او مردمی را می‌خواست که برای خدا از دنیا جدا شده باشند و به وسیله‌ی خدا بکار گرفته شوند. "کلام تو راستی است." عیسی این را گفت و او نگفت چنان که خیلی‌ها امروز می‌گویند:‏ "کلام تو دارای راستی است‌،" بلکه "کلام تو راستی است."

۱۷:‏۱۸ پدر‌، خداوند عیسی را به این جهان فرستاد تا شخصیت خدا را به انسان‌ها آشکار بسازد. در حینی که خداوند دعا می‌کرد او فهمید که به زودی به آسمان بازخواهدگشت. ولی نسل آینده هنوز به شهاداتی راجع به خدا نیاز داشتند. این کار می‌بایست به وسیله‌ی ایمان‌داران از طریق قدرت روح‌القدس انجام می‌گرفت. البته‌، مسیحیان هرگز نمی‌توانند مثل مسیح خدا را به کاملی آشکار بسازند. زیرا آنها نمی‌توانند هرگز با خدا مساوی باشند. ولی ایمان‌داران دراینجا هستند تا همان خدا را به جهان نمایان بسازند. به خاطر همین دلیل بود که عیسی ایشان را به جهان فرستاد.

۱۷:‏۱۹ تقدیس کردن لزوماً به معنای مقدس ساختن نیست. او مقدس است درست چنان که ذاتش قدوس است. تعلیم این است که خداوند خود را برای کار خدایی که او را برای آن فرستاد‌، جداکرد -‏که این مرگ فدیه‌ی او بود. این همچنین می‌تواند به معنی این باشد که او خود را جدا کرد و از دنیا خارج شد تا به جلال وارد شود. "تقدیس او نمونه‌ای است از قدرت او برای ما." می‌باید از این دنیا جداشویم و قسمت خود را با او پیدا کنیم.

ک) عیسی برای همه ‌ی ایمان‌داران دعا می‌کند (۱۷:‏۲۰-‏۲۶)

۱۷:‏۲۰ حالا کاهن اعظم دعای خود را فراتر از شاگردان می‌برد. او برای نسل‌هایی که هنوز به دنیا نیامده‌اند دعا می‌کند. درحقیقت‌، هر ایمان‌داری که این آیه را می‌خواند می‌تواند بگوید:‏ "عیسی حدود ۱۹۰۰ سال پیش برای من دعا کرده‌است."

۱۷:‏۲۱ این دعا برای اتحاد میان ایمان‌داران بود ولی در این زمان موضوع مورد نظر عیسی‌، نجات گناهکاران بود. اتحادی که مسیح برای آن دعا کرد‌، اتحادی خارجی کلیسا نبود. بلکه اتحادی بود که بر پایه‌ی اعتقادات و ذهنیت‌ها بود. او داشت برای این دعا می‌کرد که ایمان‌داران در نمایاندن شخصیت خدا یکی باشند. این باعث می‌شد که دنیا ایمان آورد که خدا مسیح را فرستاده است. این اتحادی است که باعث می‌شود دنیا بگوید:‏ "من مسیح را در آن مسیحیان دیدم همانطور که پدر در مسیح دیده می‌شد."

۱۷:‏۲۲ در آیه‌ی ۱۱‌، خداوند برای اتحاد پیروانش دعا کرد. در آیه‌ی ۲۱‌، این دعا برای اتحاد شهادات ایشان بود حالا اتحاد در جلال. این به زمانی نگاه می‌کند که همه‌ی مقدسین بدن‌های جلال‌یافته را دریافت کرده‌اند. "جلالی را که به من دادی‌،" جلالی است که او در قیام و صعودش کسب نمود.

ما هنوز این جلال را نیافته‌ایم. این جلال زمانی به ما داده خواهد شد که همه‌ی مقاصد خدا به انجام رسیده باشد. ولی ما آن را تا حینی که نجات‌دهنده ما را به آسمان نبرد‌، دریافت نخواهیم کرد. این بر جهان در حینی که مسیح برای برقراری ملکوتش بر روی زمین بازگردد آشکار خواهد شد. در آن زمان‌، دنیا اتحاد حیاتی بین پدر و پسرش را خواهد فهمید و پسر و قومش و نیز ایمان خواهد آورد (خیلی دیر است) که عیسی از جانب خدا فرستاده شده‌بود.

۱۷:‏۲۳ دنیا تنها نخواهد فهمید که عیسی خدای پسر است بلکه همچنین خواهد دانست که ایمان‌داران به وسیله‌ی خدا محبت می‌شوند چنان که خدا مسیح را محبت می‌نمود. این یعنی ما باید خیلی بیشتر از آنکه به نظر امکانپذیر است مورد محبت باشیم ولی حقیقتاً چنین است.

۱۷:‏۲۴ پسر آرزو کرد که قومش همراه او در جلال با وی باشند. هر زمانی که یک ایمان‌دار می‌میرد‌، این جوابی است به دعای او در اینجا. اگر ما این را بفهمیم برای ما راحت‌تر خواهد بود که غم و غصه را تحمل کنیم. مردن به معنای بودن با مسیح در جلالش است. این جلال نه فقط همان جلال الهی می‌باشد که او قبل از پیدایش جهان نزد خدای پدر داشت. این جلال همچنین جلالی است که او به عنوان نجات‌دهنده و رهاننده کسب کرده‌است. این جلال دلیلی است بر اینکه خدا مسیح را محبت می‌نمود قبل از بنای جهان.

۱۷:‏۲۵ جهان نتواست خدا را که در عیسی آشکار شده‌است ببیند. ولی عده‌ی کمی شاگرد دیدند و ایمان آوردند که خدا عیسی را فرستاده است. در شب مصلوب شدن‌، فقط تعداد کمی از جان‌های وفادار از میان تمامی انسان‌ها برای او بودند -‏و حتی آنها نیز در شرف ترک کردن او (تنها گذاشتن) او بودند!

۱۷:‏۲۶ خداوند عیسی اسم پدر را به شاگردان در حینی که با ایشان بود بدیشان شناسانید. این یعنی که او پدر را بدیشان ظاهر کرد. کلام او و اعمالش‌، اعمال و کلام پدر بودند. عیسی کار خود را در شناسانیدن اسم پدر با عملکرد روح‌القدس از روی پنطیکاست به بعد ادامه می‌دهد. روح به ایمان‌داران درباره‌ی خدای پدر تعلیم می‌دهد. خصوصاً از درون کلام خدا‌، ما می‌توانیم بدانیم که خدا چگونه است. وقتی که انسانی پدری را قبول می‌کند که توسط خداوند عیسی نمایان شده‌، آنها به افراد خاصی مورد محبت پدر تبدیل می‌شوند.از آنجائی که خداوند عیسی در همه‌ی ایمان‌داران از طریق روح‌القدس ساکن است‌، پدر می‌تواند به درون هر یک از ایشان نظر انداخته و با ایشان همان رفتار کند که با یگانه پسرش می‌کند. رِؤس اشاره می‌کند:‏

محبت خدا که قبل از آفرینش جهان هستی‌، شخصی که به اندازه‌ی کافی مورد محبت او باشد یعنی پسر وجود داشت(آیه‌ی ۲۴). از زمان پیدایش جهان روحانی‌، خدا این محبت را به کسانی که به پسرش متحد شده‌اند نثار می‌کند.

و گودت اضافه کرد:‏

آنچه که خدا در فرستادن پسرش به این جهان آرزو داشت دقیقاً این بود که او باید از میان خانواده‌ی انسان‌ها اشخاصی را مانند فرزندان خود جدا کند.

به خاطر همین بود که خداوند عیسی در هر ایمان‌دار ساکن است که خدا می‌تواند همان محبتی را که به مسیح داشت به او نیز داشته باشد.

بسیار عزیز‌، بسیار عزیز به خدا‌، من نمی‌توانم عزیزتر از این باشم‌، همگی محبتی که او نسبت به پسرش داشت‌، همان محبت را نسبت به من دارد! (کیتسبی پیجت).

تقاضایی که توسط مسیح برای قومش دارد چنانچه رنیزفورد می‌نویسد:‏

.... راجع به چیزهای روحانی و برکات آسمانی. نه برای ثروت یا حرمت یا تأثیرات دنیوی بلکه رهایی و آزادی از شیطان‌، دنیا‌، شرایط مناسب برای انجام وظیفه و رسیدن امنیت به آسمان.

انجیل به روایت يوحنا

فصل   ۱۷

۱  عیسی چون این را گفت، چشمان خود را به طرف آسمان بلند کرده، گفت، ای پدر ساعت رسیده است. پسر خود را جلال بده تا پسرت نیز تو را جلال دهد.

۲  همچنان که او را بر هر بشری قدرت داده‌ای تا هر چه بدو داده‌ای به آنها حیات جاودانی بخشد.

۳  و حیات جاودانی این است که تو را خدای واحِد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند.

۴  من بر روی زمین تو را جلال دادم و کاری را که به من سپردی تا بکنم، به کمال رسانیدم.

۵  و الآن تو ای پدر مرا نزد خود جلال ده، به همان جلالی که قبل از آفرینش جهان نزد تو داشتم.

۶  اسم تو را به آن مردمانی که از جهان به من عطا کردی ظاهر ساختم. از آنِ تو بودند و ایشان را به من دادی و کلام تو را نگاه داشتند.

۷  و الآن دانستند آنچه به من داده‌ای از نزد تو می‌باشد.

۸  زیرا کلامی را که به من سپردی، بدیشان سپردم و ایشان قبول کردند و از روی یقین دانستند که از نزد تو بیرون آمدم و ایمان آوردند که تو مرا فرستادی.

۹  من بجهت اینها سؤال می‌کنم و برای جهان سؤال نمی‌کنم، بلکه از برای کسانی که به من داده‌ای، زیرا که از آنِ تو می‌باشند.

۱۰  و آنچه ازآنِ من است از آنِ تو است و آنچه از آنِ تو است از آنِ من است و در آنها جلال یافته‌ام.

۱۱  بعد از این در جهان نیستم امّا اینها در جهان هستند و من نزد تو می‌آیم. ای پدر قدّوس اینها را که به من داده‌ای، به اسم خود نگاه دار تا یکی باشند چنانکه ما هستیم.

۱۲  مادامی که با ایشان در جهان بودم، من ایشان را به اسم تو نگاه داشتم، و هر کس را که به من داده‌ای حفظ نمودم که یکی از ایشان هلاک نشد، مگر پسرِ هلاکت تا کتاب تمام شود.

۱۳  و امّا الآن نزد تو می‌آیم. و این را در جهان می‌گویم تا خوشی مرا در خود کامل داشته باشند.

۱۴  من کلام تو را به ایشان دادم و جهان ایشان را دشمن داشت زیرا که از جهان نیستند، همچنان که من نیز از جهان نیستم.

۱۵  خواهش نمی‌کنم که ایشان را از جهان ببری، بلکه تا ایشان را از شریر نگاه داری.

۱۶  ایشان از جهان نیستند چنانکه من از جهان نمی‌باشم.

۱۷  ایشان را به راستی خود تقدیس نما. کلام تو راستی است.

۱۸  همچنان که مرا در جهان فرستادی، من نیز ایشان را در جهان فرستادم.

۱۹  و بجهت ایشان من خود را تقدیس می‌کنم تا ایشان نیز در راستی، تقدیس کرده شوند.

۲۰  و نه برای اینها فقط سؤال می‌کنم، بلکه برای آنها نیز که به‌وسیلهٔ کلام ایشان به من ایمان خواهند آورد.

۲۱  تا همه یک گردند چنانکه تو ای پدر، در من هستی و من در تو، تا ایشان نیز در ما یک باشند تا جهان ایمان آرد که تو مرا فرستادی.

۲۲  و من جلالی را که به من دادی به ایشان دادم تایک باشند چنانکه ما یک هستیم.

۲۳  من در ایشان و تو در من، تا در یکی کامل گردند و تا جهان بداند که تو مرا فرستادی و ایشان را محبّت نمودی چنانکه مرا محبّت نمودی.

۲۴  ای پدر می‌خواهم آنانی که به من داده‌ای با من باشند در جایی که من می‌باشم تا جلال مرا که به من داده‌ای ببینند، زیرا که مرا پیش از بنای جهان محبّت نمودی.

۲۵  ای پدر عادل، جهان تو را نشناخت، امّا من تو را شناختم؛ و اینها شناختهاند که تو مرا فرستادی.

۲۶  و اسم تو را به ایشان شناسانیدم و خواهم شناسانید تا آن محبّتی که به من نموده‌ای در ایشان باشد و من نیز در ایشان باشم.