Persepolis

۱۵. پیروزی پادشاه (باب ۲۸)

الف) قبر خالی و خداوند برخاسته (۲۸‌:‏۱-‏۱۰)

۲۸‌:‏۱-‏۴ قبل از سپیده‌‌دم روز یکشنبه دو مریم برای دیدن قبر رفتند. به محض رسیدن به آنجا زلزله‌ی عظیمی رخ داد. فرشته‌‌ای... از آسمان فرود آمد، سنگ را از دهانه قبر كنار زد و بر روی آن نشست. نگهبانان رومی كه از این موجود درخشان ملبس به جامه‌‌ای نورانی به وحشت افتاده بودند بیهوش شدند.

۲۸‌:‏۵-‏۶ فرشته به زنان اطمینان خاطر بخشید كه نباید از چیزی هراسان باشند. کسی كه آنها در جستجویش بودند همان‌گونه كه وعده داده بود، برخاسته است. «بیائید و جائی را كه خداوند آرمیده بود ببینید.» سنگ به كناری غلطانیده شده بود، نه به این منظور كه خداوند بیرون رود، بلكه تا زنان ببینند كه او برخاسته است.

۲۸‌:‏۷-‏۱۰ سپس فرشته زنان را مأمور نمود تا بی‌‌درنگ بروند و این خبر باشكوه را به شاگردان وی دهند. خداوند دوباره زنده شده و آنها را در جلیل ملاقات خواهد نمود. هنگامی که آنان در راه بودند تا این خبر را به شاگردان بدهند، عیسی بر آنها ظاهر شد و با گفتن «شاد باشید» با ایشان احوالپرسی نمود. آنها به پاهای وی افتادند و او را پرستش نمودند. سپس شخصاً آنها را مأمور نمود كه به شاگردان اطلاع دهند كه وی آنان را در جلیل خواهد دید.

ب) سربازان تطمیع می‌‌شوند تا شهادت دروغ بدهند (۲۸‌:‏۱۱-‏۱۵)

۲۸:‏۱۱ به محض اینكه سربازان به هوش آمدند، بعضی از آنها‌ نزد كاهنان اعظم رفته ماوقع را تعریف نمودند. آنها در مأموریت خود شكست خورده بودند! قبر خالی بود!

۲۸‌:‏۱۲-‏۱۳ تصور هول و هراس رهبران مذهبی سخت نیست. كاهنان و مشایخ قوم جلسه‌‌ای خصوصی تشکیل دادند تا راهكارهای خود را بررسی نمایند. هنگامی كه از هر ترفندی عاجز شدند به سربازان رشوه دادند تا داستانی خیالی و عجیب بسازند، بدین مضمون كه هنگامی كه سربازان خفته بودند، شاگردان جسد عیسی را ربودند.

این توصیف بیش از آنكه پاسخگو باشد سوال برانگیز است. از چه رو سربازان خفته بودند در صورتی که می‌‌بایست هوشیار باشند و نگهبانی بدهند؟ چگونه شاگردان توانستند آن سنگ را بدون بیدار نمودن آنها از جای خود حركت دهند؟ چگونه تمامی سربازان هم‌زمان خوابشان برده بود؟ اگر آنها خواب بودند، چگونه فهمیدند كه شاگردان جسد را ربودند؟ اگر آن داستان صحت می‌‌داشت چرا باید به آنها رشوه داده می‌‌شد تا آن را بازگو نمایند؟ اگر شاگردان جسد را ربوده بودند، چرا وقت به آن اهمیت و حساسیت را صرف این كردند كه كفن را از جسد جدا نمایند و دستمال سر را تا كنند؟ (لوقا ۲۴‌:‏۱۲؛ یوحنا ۲۰‌:‏۶-‏۷).

۲۸‌:‏۱۴ در واقع به سربازان رشوه داده شده بود تا داستانی را نقل كنند كه باعث مجرمیت خودشان می‌‌شد. در قانون امپراتوری روم، مجازات خوابیدن هنگام انجام وظیفه نگهبانی مرگ بود. بنابراین رهبران یهودی مجبور بودند قول بدهند كه اگر این داستان به گوش والی برسد آنها پادرمیانی می‌‌كنند.

دادگاه عالی یهود یاد می‌‌گرفت كه در حالی که حقیقت مؤید خود است، برای حمایت از یك دروغ باید دروغ‌‌های بیشماری گفت.

۲۸‌:‏۱۵ این افسانه تا به امروز در میان بسیاری از یهودیان و همچنین غیریهودیان رایج است. و افسانه‌‌های دیگری نیز شكل گرفته است. ویلبر اسمیت به دو افسانه دیگر اشاره می‌‌کند:‏

۱-‏ قبل از هر چیز این‌گونه تصور می‌‌شود كه زنان به اشتباه سر قبر دیگری رفته بودند. چند لحظه به این موضوع فكر كنید. آیا امكان دارد قبر عزیزترین كس خود را بین بعدازظهر جمعه و صبح شنبه اشتباه بگیرید؟ به علاوه، آن محل قبرستان یوسف رامه‌‌ای نبود، بلكه باغ خصوصی وی بود و هیچ قبر دیگری در آنجا نبود. حال به فرض محال تصور كنیم قبرهای دیگری نیز در آنجا وجود داشتند و فرض کنیم زنان با دیدگانی پر از اشك در آن محل سرگردان بودند و اشتباهاً سر قبر دیگری رسیدند. شاید این مطلب در مورد زنان صدق کند، اما مردانی جدی و مصمم مانند شمعون پطرس و یوحنا، دو ماهیگیری كه گریان هم نبودند نیز سر همان قبر رفتند و آن را خالی یافتند. آیا فكر می‌‌كنید آنها نیز اشتباهاً به قبر دیگری رفتند؟ اما علاوه بر این هنگامی كه آنها به قبر رسیدند و آن را خالی یافتند، فرشته‌‌ای آنجا بود كه گفت، «او اینجا نیست، او برخاسته است، بیائید و محلی را كه خداوند سرنهاده بود ببینید.» آیا فكر می‌‌كنید فرشته نیز به قبر دیگری رفته بود؟ اما فراموش نکنید كه مردان تیزهوش این فرضیه‌‌ها را پیشرفته‌تر بیان نموده‌‌اند. این یكی فرضیه‌‌ای مهمل و نامعقول است!

۲-‏ برخی دیگر بر این باورند كه عیسی نمرد، بلكه بیهوش شد و به نحوی در آن قبر مرطوب به هوش آمد و خارج شد. آنان سنگ بزرگی را كه با مهر حكومت روم لاك و مهر شده بود بر دهانه قبر غلطانده بودند. هیچ انسانی قادر نبود كه از داخل قبر سنگی را كه درست اندازه دهانه ورودی قبر بود و محكم در جای خود استوار شده بود به عقب براند. او مانند یك معلول ضعیف كه خون زیادی از دست داده بود از قبر خارج نشد. واقعیت به همین سادگی می‌‌باشد، رستاخیز عیسای خداوند یك حقیقت دقیقاً اثبات شده در تاریخ می‌‌باشد. او خویشتن را پس از طی مصائبش با مداركی مسلم و محرز، زنده به شاگردانش نشان داد. به این موارد خاص هنگامی كه او خود را به پیروانش ظاهر نمود فكر كنید:‏

۱ به مریم مجدلیه (مرقس ۱۶‌:‏۹-‏۱۱).
۲ به زنان (متی ۲۸‌:‏۸-‏۱۰).
۳ به پطرس (لوقا ۲۴‌:‏۳۴).
۴ به دو نفر از شاگردان در جاده عمواس (لوقا ۲۴‌:‏۱۳-‏۳۲).
۵ به همه شاگردان جز توما (یوحنا ۲۰‌:‏۱۹-‏۲۵).
۶ به همه شاگردان از جمله توما (یوحنا ۲۰‌:‏۲۶-‏۳۱).
۷ به ۷ تن از شاگردان در كنار دریای جلیل (یوحنا ۲۱).
۸ به بیش از ۵۰۰ ایمان‌دار (۱-‏قرنتیان ۱۵‌:‏۷).
۹ به یعقوب (۱-‏قرنتیان ۱۵‌:‏۷).
۱۰ به شاگردان روی كوه زیتون (اعمال ۱‌:‏۳-‏۱۲).

یكی از سنگهای عظیم بنیادی، ثابت و تغییرناپذیر ایمان مسیحیت ما،‌ گواه تاریخی رستاخیز خداوند عیسای مسیح می‌‌باشد. در اینجا من و شما می‌‌توانیم قد برافرازیم و برای ایمان خود بجنگیم. زیرا ما موقعیتی داریم كه نفی نمی‌‌شود. می‌‌شد آن را انكار نمود اما بطلانش غیرقابل اثبات است.

پ) مأموریت بزرگ (۲۸‌:‏۱۶-‏۲۰)

۲۸‌:‏۱۶-‏۱۷ در جلیل خداوند عیسای برخاسته در كوهستانی گمنام بر شاگردانش ظاهر گردید. و این همان ظهوری است كه در مرقس ۱۶‌:‏۱۵-‏۱۸ و ۱-‏قرنتیان ۱۵‌:‏۶ ثبت شده است. چه تجدید میثاق شگفت‌‌انگیزی! عذاب‌‌های وی برای ابد محو گردید. آنها زیست خواهند نمود زیرا او زیست نمود. او در مقابل آنها در جسم جلال یافته خود ایستاده بود. آنها خداوند زنده و با محبت را پرستش نمودند، هر چند سایه‌‌های شك هنوز در اذهان برخی باقی مانده بود.

۲۸‌:‏۱۸ سپس خداوند تشریح نمود كه تمامی قدرت در آسمان و زمین به او سپرده شده است. البته از یك نظر، او همواره تمامی قدرت را دارا بود. لیكن در اینجا وی در مورد قدرت به عنوان صدر خلقت جدید سخن می‌‌راند. از هنگام مرگ و رستاخیزش او دارای این قدرت بود كه به تمامی كسانی كه خدا به او عطا كرده بود زندگی ابدی عطا نماید (یوحنا ۱۷‌:‏۲). او همواره دارای قدرت نخست ‌زاده‌ی تمامی مخلوقات بوده است. اما اكنون كه وی كار رستگاری را به انجام رسانده بود، او قدرت نخست‌‌زاده از میان مردگان را دارا بود. «در تمامی چیزها وی برتری و تفوق خواهد داشت» (كولسیان ۱‌:‏۱۵، ۱۸).

۲۸‌:‏۱۹-‏۲۰ سپس وی به عنوان صدر خلقت جدید، مأموریت بزرگ را كه شامل «فرمانهای مستمر» برای تمامی ایمان‌‌داران در طی مرحله‌ی حال پادشاهی یعنی زمان بین رد نمودن پادشاه و ظهور دوم وی می‌‌باشد، اعلام نمود.

مأموریت شامل سه فرمان است، نه پیشنهاد:‏

۱-‏ «پس بروید و تمامی قومها را شاگرد سازید.» این مطلب به معنی بدیهی فرض نمودن دگرگونی و دگر كیشی جهان نمی‌‌باشد. با بشارت دادن خبرخوش شاگردان می‌‌بایست یقین حاصل نمایند كه سایرین از هر ملت، قبیله، قوم و زبانی شاگردان و یا پیروان منجی گردند.

۲-‏ «آنان را به نام پدر، پسر و روح‌‌القدس» تعمید دهید. این مسئولیت بر عهده پیامبران مسیح می‌‌باشد كه تعمید را بیاموزند و بر آن به مثابه فرمانی كه باید اطاعت شود تأكید نمایند. در تعمید ایمان‌‌داران، مسیحیان در ملاء‌عام (به شكل عمومی) خویش را با سه‌‌گانه الهی شناسایی می‌‌نمایند. آنها اذعان می‌‌نمایند كه خدا پدر آنان، عیسای مسیح خداوند و منجی آنان، و روح‌‌القدس شخصی است كه در آنان ساكن است به آنان نیرو و تعلیم می‌‌دهد. نام در آیه ۱۹ واژه‌‌ای مفرد است. یك نام یا جوهره، لیكن سه شخص یعنی پدر، پسر و روح‌‌القدس.

۳-‏ «به آنان تعلیم دهید كه هر آنچه به شما فرمان داده‌‌ام به جا آورند.» مأموریت ورای بشارت دادن است كافی نیست كه آنان به سادگی تغییر مذهب داده و سپس به حال خود رها گردند تا بر روی پاهای خود بایستند. به آنان باید آموزش داد كه از فرمانهای مسیح كه در عهد جدید آمده‌‌اند اطاعت نمایند. جوهره‌ی شاگرد بودن شبیه شدن به استاد است، و با آموزش‌‌های منظم و اصولی و فرمانبرداری محض از كلام به دست می‌‌آید.

سپس منجی وعده داد كه با شاگردان خویش تا پایان عصر حضور خواهد داشت. آنها تنها و بدون كمك نخواهند بود. در تمامی خدمت و سرهایشان آنها از همراهی پسر خدا بهره‌مند خواهند شد.

به چهار واژه «تمامی» یا «همه» كه در رابطه با مأموریت به كار برده شده است دقت كنید:‏ تمامی قدرت؛ تمامی ملت‌‌ها؛ تمامی چیزها؛ همیشه.

بنابراین این انجیل با مأموریت و القای حس آرامش از طرف خداوند پرجلال ما پایان می‌‌یابد. تقریباً پس از بیست قرن سخنان او دارای همان استواری، همان تناسب و وابستگی و همان كاربرد می‌‌باشد. مأموریت هنوز كامل نشده است. آیا ما برای اطاعت از آخرین فرمان او كاری انجام می‌‌دهیم؟

انجیل به روایت متی

فصل  ۲۸

۱  و بعد از سَبَّت، هنگام فجرِ روز اوّل هفته، مریم مَجْدَلیّه و مریم دیگر بجهت دیدن قبر آمدند.

۲  که ناگاه زلزلهای عظیم حادث شد از آنرو که فرشته خداوند از آسمان نزول کرده، آمد و سنگ را از درِ قبر غلطانیده، بر آن بنشست.

۳  و صورت او مثل برق و لباسش چون برف سفید بود.

۴  و از ترس او کشیکچیان به لرزه درآمده، مثل مرده گردیدند.

۵  امّا فرشته به زنان متوجّه شده، گفت، شما ترسان مباشید!می‌دانم که عیسای مصلوب را می‌طلبید.

۶  در اینجا نیست زیرا چنانکه گفته بود برخاسته است. بیایید جایی که خداوند خفته بود ملاحظه کنید،

۷  و به زودی رفته شاگردانش را خبر دهید که از مردگان برخاسته است. اینک، پیش از شما به جلیل می‌رود. در آنجا او را خواهید دید. اینک، شما را گفتم.

۸  پس، از قبر با ترس و خوشی عظیم به زودی روانه شده، رفتند تا شاگردان او را اطّلاع دهند.

۹  و در هنگامی که بجهت اِخبار شاگردان او می‌رفتند، ناگاه عیسی بدیشان برخورده، گفت، سلام بر شما باد! پس پیش آمده، به قدمهای او چسبیده، او را پرستش کردند.

۱۰  آنگاه عیسی بدیشان گفت، مترسید! رفته، برادرانم را بگویید که به جلیل بروند که در آنجا مرا خواهند دید.

۱۱  و چون ایشان می‌رفتند، ناگاه بعضی از کشیکچیان به شهر شده، رؤسای کهنه را از همهٔ این وقایع مطلّع ساختند.

۱۲  ایشان با مشایخ جمع شده، شورا نمودند و نقره بسیار به سپاهیان داده،

۱۳  گفتند، بگویید که شبانگاه شاگردانش آمده، وقتی که ما در خواب بودیم او را دزدیدند.

۱۴  و هرگاه این سخن گوشزد والی شود، همانا ما او را برگردانیم و شما را مطمئن سازیم.

۱۵  ایشان پول را گرفته، چنانکه تعلیم یافتند کردند و این سخن تا امروز در میان یهود منتشر است.

۱۶  امّا یازده رسول به جلیل، بر کوهی که عیسی ایشان را نشان داده بود رفتند.

۱۷  و چون او را دیدند، پرستش نمودند. لیکن بعضی شکّ کردند.

۱۸  پس عیسی پیش آمده، بدیشان خطاب کرده، گفت، تمامی قدرت درآسمان و بر زمین به من داده شده است.

۱۹  پس رفته، همهٔ امّتها را شاگرد سازید و ایشان را به اسمِ اب و ابن و روح‌القدس تعمید دهید.

۲۰  و ایشان را تعلیم دهید که همهٔ اموری را که به شما حکم کرده‌ام حفظ کنند. و اینک، من هر روزه تا انقضای عالم همراه شما می‌باشم. آمین.