Main Banner

۱-‏ تحيات (آيات۱-‏۳)

آيه ۱:‏ پولس خود را بعنوان يك اسير و نه رسول معرفي مي‌كند. او مي‌توانست از اقتدار خويش استفاده كند ولي ترجيح مي‌دهد كه از آنچه به نظر جايگاه پستي مي‌آيد از مخاطب خود تقاضا كند. ولي پولس جايگاه پست خود را با جلال آسماني زينت مي‌دهد. او اسير مسيح عيسي است. نه براي دقيقه‌اي بعنوان زنداني روم! او در پشت امپراتوري روم، شاه شاهان را مي‌بيند. تيموتائوس در حين نوشتن اين نامه همراه او بود و بعنوان شاگردي وفادار در اين نامه با پولس همراه است اگر چه نامه قطعاً پولسي است.

مخاطب اصلي فليمون است. اسم او يعني مهربان و احتمالاً شخصيت او با نامش همخواني داشته است چون پولس او را تحت عنوان فليمون عزيز و همكار ما خطاب مي‌كند.

آيه ۲:‏ از آنجائيكه اپفيه نام يك خانم است، اكثر محققين مي‌پندارند كه او همسر فليمون بوده است. اين حقيقت كه اين نامه در قسمتي از وي نام برده است ما را به ياد تجليل كردن مقام زن در مسيحيت می‌اندازد. كمي بعد متوجه خواهيم شد كه مسيحيت چگونه مقام غلام را نيز تجليل مي‌كند. تصورات مقدمانه هميشه ارخپس را بطور مطلق بعنوان پسر فليمون فرض كرده‌اند. ما نمي‌توانيم مطمئن باشيم ولي مي‌دانيم كه او فعالانه در كار نبرد روحاني مسيحيان حضور داشته است. پولس او را تحت عنوان هم سپاه ما، احترام مي‌گذارد. ما مي‌توانيم وي را بعنوان شاگرد وقف شده خداوند عيسي تصور كنيم كه با غيرت مقدس در آتش مي‌جنگد. در كولسيان، پولس به او توجه خاصي نشان مي‌دهد:‏ «با خبر باش تا آن خدمتي را كه در خداوند يافته‌اي، به كمال رساني» (كول۴:‏‏۱۷).

اگر فليمون، اپفيه و ارخپس تصويري از يك خانواده مسيحي عهد جديد باشند، عبارت كليسايي كه در خانه‌ات مي‌باشد براي ما نشان‌دهنده تصويري از يك كليساي عهد جديدي است. از اين عبارت واضح به نظر مي‌آيد كه خانه فليمون مكان برگزاري جلسات كليسايي و جمع شدن ايمانداران بوده است. خانه او مكاني بود كه در آنجا ايمانداران براي پرستش، دعا و كلام جمع مي‌شدند. از آنجا ايشان براي شهادت دادن نام عيسي مسيح به بيرون رفته و اگر چه دنيا پيام ايشان را نمي‌پذيرفت آنهاهرگز آن را فراموش نمي‌كردند. در زمانيكه آنها در خانه فليمون با هم ملاقات مي‌نمودند، در مسيح يكي مي‌شدند. فقير و ثروتمند، زن و مرد، ارباب و غلام -‏ همه ايشان اعضاي خانواده الهي بودند. به محض اينكه به كار روزانه خود در دنيا باز مي‌گشتند تمايزات اجماعي ايشان به سر جايش باز مي‌گشت. ولي در حين شام خداوند براي مثال ايشان در يك سطح قرار داشتند و همگي در حضور يك كاهن مقدس قرار مي‌گرفتند. فليمون در آن زمان هيچ مزيتي بر اُنيسمس نداشت.

آيه ۳:‏ تحيات خاص پولس به نظر مي‌آيد شامل حال همه كساني بود كه او آنها را دوست مي‌داشت. فيض شامل همه الطاف الهي مي‌باشد كه به قومش روا داشته و آنها لايق آن نبوده‌اند. سلامتي در اينجا آرامش روحاني است و يك موازنه از زندگي كساني را نشان مي‌دهد كه بوسيله فيض او تعليم داده شده‌اند. هر دو بركت از جانب خداي پدر و خداوند عيسي مسيح مي‌باشد. اين اهمين اصلي قضيه است. يعني كه خداوند عيسي با خداي پدر در بخشيدن فيض و سلامتي برابر است. اگر كه او حقيقتاً و كاملاً خدا نبود چنين حرمتي را روا داشتني به مسيح در حكم يك كفر مي‌بود.

۲-‏ شكر گزاري و دعاي پولس بجهت فليمون (آيات۴-‏۷)

آيه ۴:‏ هرگاه كه پولس براي فليمون دعا می‌كرد، از خدا براي اين برادر نجيب شكرگزاري بعمل مي‌آورد. ما هر دليلي براي باور اين امر داريم كه غنيمتي از جانب فيض خدا براي پولس بوده است -‏ انساني كه مي‌خواست بعنوان دوست و برادر پولس باشد. بعضي از مفسرين گفته‌اند كه پولس در اين آيات آغازين سياستمدارانه عمل نموده است و اين براي نرم كردن دل فليمون بوده است تا اُنيسمس را دوباره نزد خود بپذيرد. اين گفته انگيزه ناشايستي را به پولس رسول نسبت مي‌دهد و سايه‌اي بر كل متن الهامي نامه مي‌كشاند. پولس نگفت كه من مخاص و ارادتمند شما هستم.

آيه ۵:‏ دو كيفيت برجسته در شخصيت فليمون وجود داشت كه بسيار باعث شادي پولس بود -‏ محبت و ايمان او كه به عيسي خداوند و به همه مقدسين داشت. ايمان او به مسيح نشان داده بود كه او ريشه در حيات آسماني دارد و محبت او بجهت همه مقدسين نشان مي‌داد كه او ثمره را نيز دارد. ايمان او مولّد بود.

در افسسيان ۱:‏‏۱۵،‏۱۶ و كولسيان ۱:‏‏۳،‏۴ پولس همين شكرگزاري را براي مقدسيني كه آن نامه‌ها خطاب به ايشان نوشته شده بود بجا آورد. بهر حال، در آن جايگاهها پولس ايمان را قبل از محبت عنوان كرد. در اينجا او محبت را قبل از ايمان. چراً مك لارن (Maclaren) جواب مي‌دهد:‏ «ترتيبي كه در ان جا وجود دارد تحليلي است از تجيسم به دليل. ترتيبي كه در متون افسسيان و كولسيان وجود دارد ترتيب مولد شدن از ريشه به گل است.»

در انجا خصيصه جالب ديگر از بحث پولس را شاهد هستيم. او عبارت محبتي كه به همه‌ی مقدسين داري را بوسيله ايمان ... به عيسي مسيح پس از محبت جدا مي‌كند. ما مي‌توانيم چنين بگوييم:‏ «محبتي (و ايماني كه به عيسي مسيح) براي همه مقدسين داري». ركن ايمان، خداوند عيسي است. هدف محبت او مقدسين هستند. ولي پولس عبارت ايمان و محبت را با هم بكار مي‌برد تا به فليمون از پيش هشدار دهد كه او در شرف داشتن اين فرصت است كه واقعيت تجسم عيسي مسيح را بوسيله ايماني كه با محبت است به اُنيسمس نشان دهد. از اين رو تأكيد خاصي در كلمه همه وجود دارد -‏ همه مقدسين.

آيه ۶:‏ دو آيه قبلي عنوان كننده شكرگزاري پولس براي فليمون است. اين آيه طبيعت دعاي پولس رسول را براي فليمون مكشوف می‌سازد. شراكت ايمانت يعني مهرباني عملي فليمون كه به ديگران ابراز مي‌كند. ما همچنين مي‌توانيم ايمانمان را نه فقط بوسيله موعظه مسيح بلكه بوسيله سير كردن گرسنگان، پوشاندن عريانان، تسلي محرومين، معاونت مضطربين با ديگران شريك شويم -‏ بله، حتي بوسليه بخشيدن يك غلام فراري. پولس دعا كرد كه زندگي سخاوتمندانه فليمون بسياري را به آگاه شدن كارهاي نكويي كه مسيح عيسي از طريق او نسبت به همه به انجام مي‌رسانيد هدايت كند. در زندگي شخصي كه محبت خدا را در خود مجسم دارد، قدرت و تأثير عظيمي وجود دارد. خواندن راجع به محبت در كتاب يك چيز است، ولي چقدر سخت است كه آن كلام در جسم يك انسان و در زندگيش جسم بپوشد!

آيه ۷:‏ اخباري كه از سخاوت و فداكاري شديد فليمون و محبت او از كولسي به روم رسيده بود و باعث خوشي و تسلي اسير مسيح شده بود. براي پولس بركت بزرگي بود كه فيلمون را به سوي خداوند هدايت نموده بود ولي حالا داشت از آن بركت پاداش مي‌گرفت چون مي‌شنيد كه فرزند ايماني‌اش چگونه در ايمان براي خداوند به خوبي پيش مي‌رود. محبت او و استراحتي كه دلهاي مقدسين از فليمون مي‌پذيرفت باعث مي‌شد كه پولس شادمان شود. يكي براي همه و همه براي يكي. اعمال ما بر ديگران تأثير مي‌گذارند. ما نمي‌توانيم حوزه تأثير خود را بر روي زندگيهاي ديگران اندازه‌گيري كنيم. ما انرژي نامحدودي براي انجام اعمال نيكو يا شرير داريم.

۳-‏ درخواست پواس بجهت اُنيسمس (آيات ۸-‏۲۰)

آيه ۸:‏ حالا پولس به منظور اصلي خود در اين مامه مي‌رسد. او مي‌خواهد كه در مورد اُنسيمس ميانجيگري كند. ولي او چگونه سر صحبت را باز مي‌كند؟ بعنوان يك رسول، او بطور عادلانه مي‌توانست به فليمون بگويد:‏ «حلا، برادر من، وظيفه توست كه بعنوان يك ايماندار، اين فراري را ببخشي و بپذيري و اين دقيقاً همان چيزي است كه من به تو حكم مي‌كنم». پولس مي‌توانست به او اين دستور را بدهد و فليمون بدون هيچ شكي اطاعت مي‌نمود. ولي اين يك پيروزي پوچ مي‌شد.

آيه ۹:‏ اگر پولس رسول موفق نمي‌شد قلب فليمون را بدست آورد، سپس اُنيسمس می‌بايست به يك پذيرش سرد و يخي از سوي فليمون تن در مي‌داد و باز مي‌گشت. تنها اطاعتي كه از روي انگيزه محبت باشد مي‌تواند روند غلام در خانه را قابل قبول گرداند شايد وقتي كه پولس اين نامه را مي‏نوشت به كلمات نجات دهنده فكر كرد:‏ «اگر مرا دوست داريد احكام مرا نگاه داريد» (يو۱۴:‏‏۱۵). و بنابراين براي محبت، او ترجيح مي‌دهد كه بجاي حكم كردن، التماس نمايد. آيا محبت فليمون از ساحلي كه در آن پولس رسول كه پير و اسير مسيح عيسي نيز بود زنداني است عبور مي‌كرد؟ آيا فليمون، اين دو مورد را مراعات نمي‌نمود؟ -‏ پولس پيرو اسير مسيح عيسي. پولس با بيان اينها در صدد يافتن حس دلسوزي نيست بلكه اميدوار است فليمون در تصميم خود اين عوامل را در نظر بگيرد.

آيه ۱۰:‏ در نسخه اصلي اين آيه نام اُنيسمس آخر آمده است:‏ «پس از تو التماس مي‌كنم راجع به فرزندم كه در زنجيرهاي خود او را توليد نمودم -‏ اُنيسمس». زمانيكه فليمون به اسم غلام فراري خود رسيد، كاملاً خلع سلاح شد. تعجب او را در حيني كه خواند غلام دزدش تغيير گرايش داده است وقتي عجيب‌تر از آن از طريق پولس زنداني مسيحي شده است تصور كنيد!

يكي از خوشيهاي مخفي زندگي مسيحي ديدن كار خدا از طُرُق معجزه‌آميز و شگفت‌آور است كه در آنها خودش را در شرايط غير قابل باور مكشوف مي‌سازد و نمي‌توان آن شرايط را از روي شانس يا تصادف توضيح داد. پولس اول فليمون را به خداوند هدايت نمود. حالا پولس كمي بعد اسير شده و به روم رفته است تا محاكمه شود. غلام فليمون از او فرار كرده و به روم رفته است. او پس از مدتي با پولس ملاقات كرده و تغيير گرايش داده است. هم ارباب و هم غلامش تغيير گرايش داده‌اند و اين از طريق يك واعظ صورت گرفته است ولي در مكانهايي كاملاً متفاوت و تحت شرايط متفاوت. آيا اين تصادفي بوده است؟

آيه ۱۱:‏ نام اُنيسمس به معني فايده‌مند مي‌باشد. ولي وقتي كه فرار كرد، احتمالاً فليمون او را يك شخص رزل و بی‌ارزش مي‌خواند. پولس در جواب مي‌گويد:‏ «بله، تا جاييكه به تو مربوط مي‌شد او برايت بي‌فايده بوده است، ولي حالا او براي تو و من فايده‌مند مي‌باشد». غلامي كه به نزد فليمون باز مي‌گشت بهتر از غلامي بود كه فرار كرده بود. گفته شده است كه در دوران عهد جديد، قسمت بردگان و غلامان مسيحي امروزي نيز بايد صادق باشد و ايشان با ارزش‌تر از بي‌ايمانان محسوب شوند.

آيه ۱۲:‏ طرز برخورد عهد عتيق با برده‌داري در مركز توجه اين رساله قرار مي‌گيرد. ما توجه داريم كه پولس برده‌داري را محكوم يا منع نمي‌كند. در حقيقت، او اُنيسمس را نزد آقايش پس مي‌فرستد. ولي بد رفتاري با بردگان و غلامان در عهد جديد محكوم و منع شده است. مك لارن مي‌نويسد:‏

«عهد جديد ... مستقيماً در هيچ بحث سياسي يا اجتماعي دخالت نمي‌كند، ولي اصولي را بيان مي‌كند كه عميقاً بر اين مسائل تأثير مي‌گذارد، و اجازه مي‌دهد كه اين اصول به ذهن عموم رخنه كند.»

انقلاب شديد راه كتاب‌مقدس براي اصلاح شرارت‌هاي اجتماعي نيست. دليل اعمال غير انساني بشر در طبيعت سقوط كرده خودش است. انجيل به دليل ريشه‌اي آن حمله مي‌كند، و خلقت تازه در مسيح عيسي را پيش روي انسان قرار مي‌دهد. اين تصور امكانپذير است كه يك غلام كه ارباب مهرباني دارد بتواند بهتر از شخصي باشد كه مستقل است. اين درست است، براي مثال، ايمانداران لذت مي‌برند. پولس در فرستادن اُنيسمس نزد فليمون، نمي‌خواست به آن غلام با بي‌عدالتي رفتار كند. هم علام و هم ارباب او ايماندار بودند. ضروري بود تا فليمون با مهرباني و دلسوزي مسيحي با وي رفتار كند. از اُنيسمس نيز انتظار مي‌رفت تا با وفاداري مسيحي خدمت كند. تأثير عميقي كه اُنيسمس به پولس احساس مي‌كرد كه قسمتي از وجودش را از خود جدا مي‌سازد.

ما بايد توجه داشته باشيم كه اصل مهم حيران در اينجا مد نظر است. حالا كه اُنيسمس نجات يافته بود، آيا براي او ضروري بود كه به نزد ارباب سابقش باز گردد؟ جواب قطعاً بلي مي‌باشد. نجات، قدرت و تاوان گناه را بر مي‌دارد ولي قصور يا قرض آن را نه. از يك نوايمان مسيحي انتظار مي‌رود كه همة قرضهاي پرداخت نشده خود را براي جبران اشتباهات بپردازد. ضروري بود كه اُنيسمس نزد ارباب سابقش باز گردد تا به او خدمت كند و پولس را كه از او دزديده بود به وي برگرداند.

آيه ۱۳:‏ پولس رسول شخصاً ترجيح مي‌داد كه اُنيسمس را با خود در روم نگاه دارد. چيزهايي بسياري بودند كه اين برده تغيير گرايش داده در حين زنداني بودن پولس بجهت انجيل انجام داده بود. و اين فرصتي بود براي فليمون تا به پولس خدمت كند -‏ بوسيله مهيا كردن يك زمينه همكاري. ولي پولس نمي‌خواست او را بدون آگاهي يا اجازه فليمون نزدش بازگرداند.

آيه ۱۴:‏ پولس صاحب برده را مجبور به مهربانی بوسيله نگاه داشتن اُنيسمس در روم نكرد. او بدون رأي فليمون نمي‌خواست هيچ‌كاري در ارتباط با اُنيسمس انجام دهد. اگر اين حكم از روي اجبار مي‌بود زيبايي آن از بين رفته و ديگر مهرباني خالصانه در بين نمی‌بود و نه اراده آراد فليمون.

آيه ۱۵:‏ اين يك نشانه بلوغ روحاني است كه شخصي قادر باشد به شرايط اطراف خود با اين ديد بنگرد كه خدا همه چيز را تحت كنترل دارد و براي آنانيكه او را دوست دارند همه چيز به جهت خيريت ايشان با هم در كار است (روم۸:‏‏۲۸). وقتي كه اُنيسمس فرار كرد، شايد فليمون احساس تلخي و در عين حال ضرر مالي را تجربه كرد. آيا او مجدداً غلامش را خواهد ديد؟ حالا پولس از ميان ابرهاي تاريك، رنگين كماني را ترسيم مي‌كند. اُنيسمس در كولسي خانواده خود را از دست داده بود تا ايشان بتوانند او را تا به ابد دريابند. اين بايد باعث آرامي مسيحياني باشد كه اعضاي خانواده خود را در اثر مرگ از دست داده‌اند. اين جدايي براي مدت كوتاهي است؛ تجديد ديدار ابدي خواهد بود.

آيه ۱۶:‏ فليمون نه تنها اُنيسمس را دورباره نزد خود مي‌ديد -‏ او، وي را در شرايط بهتري مي‌پذيرفت؛ شرايطي كه تا به حال نداشته است. ديگر او يك رابطه ارباب، غلامي تجاري با وي نداشت. اُنيسمس حالا چيزي بيش از يك غلام بود؛ او حالا در خداوند يك برادر عزيز مي‌بود. از اين پس انگيزه ترس جاي خود را به انگيزه محبت مي‌داد. پولس از ارتباط خود با اين برادر عزيز لذت مي‌برد. ولي حالا ديگر او نمي‌بايست در روم بماند. ضرر پولس به نفع فليمون بود. او حالا اُنيسمس را بعنوان برادري عزيز هم در جسم و هم در خداوند مي‌شناخت.. غلام قبلي اعتماد پولس را هم در جهت جسم كه بوسيله خدمت وفادارانه در كارهاي بدني و هم در خداوند، در پيروي‌اش از مسيح بعنوان يك ايماندار جلب كرده بود.

آيه ۱۷:‏ در خواست پولس رسول هم با شجاعت و هم در فروتني اعلان مي‌گردد. او از فليمون می‌خواهد كه اُنيسمس را چون خودش قبول فرمايد. او مي‌گويد:‏ «پس هرگاه مرا رفيق مي‌داني، او را چون من قبول فرما». اين كلمات ياد آور كلام نجات دهنده هستند:‏ «هر كه شما را قبول كند، مرا قبول كرده و كسي كه مرا قبول كرده، فرستنده مرا قبول كرده است» (متي۱۰:‏‏۴۰)، و «هر آينه به شما مي‌گويم، آنچه به يكي از اين برادران كوچكترين من كرديد، به من كرده‌ايد» (متي ۲۵:‏‏۴۰). ايشان همچنين به ما يادآوري مي‌كنند كه خدا ما را در شخصِ پسرش پذيرفته است، و اينكه ما چنانكه مسيح به خدا نزديك است به او نزديك هستيم.

اگر فليمون پولس را بعنوان رفيق خود مي‌دانست و كسيكه با وي در دوستي ارتباط دارد، پس پولس از او مي‌خواهد كه اُنيسمس را نيز بر همان پايه بپذيرد. اين امر مستلزم اين نبود كه با اُنيسمس مثل يك مهمان هميشگي رفتار شود كه انتظار كاري از وي نمي‌رود. او هنوز هم در خانه يك خدمتگذار خواهد بود، ولي كسي كه ديگر به مسيح تعلق دارد و از اين رو در ايمان يك برادر براي هر دوي ايشان مي‌بود.

آيه ۱۸:‏ پولس رسول نمي‌گويد كه اُنيسمس چيزي را از فليمون دزديده است ولي اين آيه چنين امكاني را مطرح می‌سازد. مطمئناَ دزدي گناه اصلي بردگان بود، پولس تصميم داشت كه مسئوليت هر چيزي كه از فليمون به يغما رفته است بپذيرد. او درك كرده بود كه جبران خسارت بايد صورت پذيرد. تغيير گرايش اُنيسمس قرضهاي او را به فليمون پاك نمي‌كرد. بنابراين پولس به فليمون مي‌گويد كه آن ضرر را به حسابش بگذارد.

ما نمي‌توانيم اين آيه را بخوانيم بدون اينكه به ياد يكي از قرضهاي بزرگ خود نيفتيم كه بعنوان گناهكاران داشتيم و اينكه چگونه اينها به حساب خداوند عيسي مسيح در جلجتا گذاشته شده. او زمانيكه بعنوان جانشين ما مُرد همة قرض ما را پرداخت. همچنين در اينجا خدمت مسيح بعنوان وكيل مدافع (شفاعت كننده) ما به يادآوري شده است. زمانيكه شيطان، مدعي برادران، بر ضد ما ادعا مي‌كند، خداوند مبارك در جواب مي‌گويد:‏ «اين را به حساب من بگذار». آموزه مصالحه در اين كتاب بطور تمثيلي بيان شده است. اُنيسمس از فليمون بخاطر اشتباهش بيگانه شده بود. از طريق خدمت پولس (ما دلايلي زيادي براي باور كردن اين امر داريم)، بيگانگي، فاصله و خصومت برداشته شد. غلام با اربابش مصالحه يافت. بنابراين ما نيز كه خدا بخاطر گناهانمان بيگانه بوديم از طريق مرگ و قيام مسيح، با وي بعنوان ايمانداران مصالحه يافتيم و خصومتي كه بينمان بوده برداشته شد.

آيه ۱۹:‏ پولس معمولاً نامه‌اش را توسط شخصي ديگري كه نامه را به او ديكته مي‌كرد مي‌نوشت و فقط در آخر كلماتي به دست خويش مي‌نوشت. ما نمي‌توانيم مطمئن باشيم كه آيا كل نامه را او نوشته است كه همه‌ی قرضهاي اُنيسمس را شخصاً پرداخت خواهد كرد. او اين كار را با وجود اين حقيقت انجام مي‌داد كه مي‌دانست فليموننيز قرضي به او دارد. پولس او را به سوي خداوند هدايت نموده بود. او تا جاييكه به وسيله بشري مربوط مي‌شود، جان روحاني خود را به پولس رسول مديون بود. ولي پولس براي باز پرداخت اين دِين به او فشاري نمي‌آورد.

آيه ۲۰:‏ پولس رسول، فليمون را برادر مي‌خواند و بدينوسله پولس پير از او مي‌خواهد كه خداوند از وي برخوردار شود و فليمون او را در مسيح تازگي دهد. او اين درخواست را مطرح مي‌ساخت كه فليمون اُنيسمس را با مهرباني بپذيرد و بخشيده و جايگاه او را بعنوان خدمتگذار خانه‌اش به وي باز گرداند -‏ ولي نه حالا فقط بعنوان يك غلام بلكه برادري در خانواده الهي.

۴-‏ ملاحضاتي پاياني (آيات ۲۱-‏۲۵)

آيه ۲۱:‏ پولس رسول آنقدر به فليمون اعتماد داشت كه مي‌دانست او حتي بيشتر از آنچه وي درخواست كرده بود انجام خواهد داد. او خودش مجاني بوسيله مسيح بخشيده شده بود. او براي اُنيسمس قطعاً كمتر از اين انجام نمي‌داد. پس ما در اينجا تمثيل روشني از افسسيان ۴:‏‏۳۲ داريم:‏ «و با يكديگر مهربان باشيد و رحيم و همديگر را عفو نماييد چنانچه خدا در مسيح شما را هم آمرزيده است».

آيه ۲۲:‏ ولي پولس چگونه مي‌دانست كه فليمون با اُنيسمس به چه منوال رفتار خواهد كرد؟ او اميدوار بود كه به كئلسي رفته و در خانه‌ی فليمون مهمان باشد. او انتظار داشت كه بوسيله قدرتهاي دولتي در جواب دعاهاي مسيحيان آزاد شود. و بنابراين از فليمون درخواست مي‌كند كه منزلي برايش حاضر كند. شايد اين يكي از وظايف اوليه اُنيسمس در خانه اربابش مي‌شد:‏ «اتاق استراحت را براي برادر عزيزمان پولس آماده كن». ما نمي‌دانيم كه پولس پس از اين به كولسي رفت يا نه. همة چيزي كه مي‌دانيم اين است كه فرض كنيم مهمانخانه براي او مهيا شده است و اعضاي خانه مشتاق ديدن او بوده‌اند و قلبهاي ايشان در محبت بهم پيوسته بوده است.

آيه ۲۳:‏ اِپفراس مي‌تواند هماني باشد كه جماعت كليسا را در كولسي بوجود آورد (كو۱:‏‏۷،‏۸؛ ۴:‏‏۱۲،‏۱۳). حالا يك همزندان با پولس در روم مي‌باشد. او در رساندن سلام به فليمون با پولس سهيم مي‌شود.

آيه ۲۴:‏ در اين زمان مرقس، ارسترخس، ديماس و لوقا همراه پولس بودند. اين نامها در كولسيان ۴:‏‏۱۰،‏۱۴ نيز آمده‌اند. يسوع نيز در گولسيان ۴ ديده مي‌شود ولي در اينجا بنا به دلايلي نامش نيامده است. مرقس نويسنده انجيل دوم است. او پس از شكست اوليه‌اش در خدمت ثابت كرده است كه خادم وفاداري براي خداوند مي‌باشد (دوم تيموتائوس ۴:‏‏۱۱؛ اعمال ۱۳:‏‏۱۳؛ ۱۵:‏‏۳۶-‏۳۹). ارستراخس، ايمانداري از تسالونيكي بود كه همراه پولس در سفرهاي او حتي تا به روم مي‌بود. در كولسيان ۴:‏‏۱۰ پولس او را همزندان خود مي‌خواند. ديماس كمي بعد پولس را ترك كرد و اين بخاطر محبت اين جهان بود (دوم تيموتائوس۴:‏‏۱۰) لوقاي صبيب حبيب، ثابت كرده بود كه يك همراه وفادر و همكار و كمك قابل اعتماد و دوست هميشگي است (دوم تيموتائوس۴:‏‏۱۱).

آيه ۲۵:‏ اين نامه با دعاي خير مخصوص پولس به پايان مي‌رسد. او دعا مي‌كند كه فيض خداوند ما عيسي مسيح با روح فليمون باشد. در زندگي هيچ بركت بزرگتري از لطف و عنايت كسب نشدني نجات‌دهنده ما بعنوان تجربه لحظه به لحظه وجود ندارد. گام برداشتن هميشگي در شناخت و لذت از رابطه با شخصيت و كار او نهايت آرزوي قلبي همه مي‌تواند باشد.

پولس قلم را بر زمين گذاشت و نامه را به تيخيكس داد تا به فليمون برساند. او كمي اين را درك مي‌كرد كه وسعت پيغام اين نامه بر رفتار مسيحيان در قرنهاي بعد نيز تأثير خواهند گذاشت. اين نامه، يك نامه كلاسيك از محبت و تواضع مي‌باشد، كه مي‌توانيم آن را مثل همان زماني كه نوشته شده بود به روزگار خودمان منطبق بسازيم. آمين

فيلمان

فصل   ۱

۱  پولُس، اسیر مسیح عیسی و تیمؤتاؤس برادر، به فِلیمون عزیز و همکار ما،

۲  و به اَپْفِیّهٔ محبوبه و اَرْخِپُّس هم‌سپاه ما و به کلیسایی که در خانه‌ات می‌باشد:

۳  فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند با شما باد.

۴  خدای خود را شکر می‌کنم و پیوسته تو را در دعاهای خود یاد می‌آورم،

۵  چونکه ذکر محبّت و ایمان تو را شنیده‌ام که به عیسی خداوند و به همهٔ مقدّسین داری،

۶  تا شراکت ایمانت مؤثّر شود در معرفتِ کاملِ هر نیکویی که در ما است برای مسیحْ عیسی.

۷  زیرا که مرا خوشیِ کامل و تسلّی رخ نمود از محبّت تو، از آنرو که دلهای مقدّسین از تو ای برادر استراحت می‌پذیرند.

۸  بدین جهت، هرچند در مسیح کمال جسارت را دارم که به آنچه مناسب است تو را حکم دهم،

۹  لیکن برای محبّت، سزاوارتر آن است که التماس نمایم، هرچند مردی چون پولُسِ پیر و الآن اسیر مسیح عیسی نیز می‌باشم.

۱۰  پس تو را التماس می‌کنم دربارهٔٔ فرزند خود اُنیسیمُس، که در زنجیرهای خود او را تولید نمودم،

۱۱  که سابقاً او برای تو بی‌فایده بود، لیکن الحال تو را و مرا فایده‌مند می‌باشد؛

۱۲  که او را نزد تو پس می‌فرستم. پس تو او را بپذیر، که جان من است.

۱۳  و من می‌خواستم که او را نزد خود نگاه دارم، تا به عوض تو مرا در زنجیرهای انجیل خدمت کند،

۱۴  امّا نخواستم کاری بدون رأی تو کرده باشم، تا احسان تو از راه اضطرار نباشد، بلکه از روی اختیار.

۱۵  زیرا که شاید بدین‌جهت ساعتی از تو جدا شد، تا او را تا به ابد دریابی.

۱۶  لیکن بعد از این نه چون غلام، بلکه فوق از غلام، یعنی برادر عزیز خصوصاً به من، امّا چند مرتبه زیادتر به تو، هم در جسم و هم در خداوند.

۱۷  پس هرگاه مرا رفیق می‌دانی، او را چون من قبول فرما.

۱۸  امّا اگر ضرری به تو رسانیده باشد یا طلبی از او داشته باشی، آن را بر من محسوب دار.

۱۹  من که پولُس هستم، به دست خود می‌نویسم، خود ادا خواهم کرد، تا به تو نگویم که به جان خود نیز مدیون من هستی.

۲۰  بلی، ای برادر، تا من از تو در خداوند برخوردار شوم. پس جان مرا در مسیح تازگی بده.

۲۱  چون بر اطاعت تو اعتماد دارم به تو می‌نویسم، از آن‌جهت که می‌دانم بیشتر از آنچه می‌گویم هم خواهی کرد.

۲۲  معهذا منزلی نیز برای من حاضر کن، زیرا که امیدوارم از دعاهای شما به شما بخشیده شوم.

۲۳  اِپَفْراس که در مسیح عیسی همزندان من است، و مرقُس

۲۴  و اَرِسْتَرخُس و دیماس و لوقا همکاران من تو را سلام می‌رسانند.

۲۵  فیض خداوند ما عیسی مسیح با روح شما باد. آمین.