غلاطيان
فصل ۳
۱ ای غلاطیانِ بیفهم، کیست که شما را افسون کرد تا راستی را اطاعت نکنید که پیش چشمان شما عیسی مسیح مصلوب شده مُبَیَّن گردید؟
۲ فقط این را میخواهم از شما بفهمم که روح را از اعمال شریعت یافتهاید یا از خبر ایمان؟
۳ آیا اینقدر بیفهم هستید که به روح شروع کرده، الآن به جسم کامل میشوید؟
۴ آیا اینقدر زحمات را عبث کشیدید اگر فیالحقیقهٔ عبث باشد؟
۵ پس آنکه روح را به شما عطا میکند و قوّات در میان شما به ظهور میآورد، آیا از اعمال شریعت یا از خبر ایمان میکند؟
۶ چنانکه ابراهیم به خدا ایمان آورد و برای او عدالت محسوب شد.
۷ پس آگاهید که اهل ایمان فرزندان ابراهیم هستند.
۸ و کتاب چون پیش دید که خدا امّتها را از ایمان عادل خواهد شمرد، به ابراهیم بشارت داد که جمیع امّتها از تو برکت خواهند یافت.
۹ بنابراین اهل ایمان با ابراهیمِ ایماندار برکت مییابند.
۱۰ زیرا جمیع آنانی که از اعمال شریعت هستند، زیر لعنت میباشند زیرا مکتوب است، مَلعون است هر که ثابت نماند در تمام نوشتههای کتاب شریعت تا آنها را بهجا آرد.
۱۱ امّا واضح است که هیچکس در حضور خدا از شریعت عادل شمرده نمیشود، زیرا که عادل به ایمان زیست خواهد نمود.
۱۲ امّا شریعت از ایمان نیست بلکه آنکه به آنها عمل میکند، در آنها زیست خواهد نمود.
۱۳ مسیح، ما را از لعنت شریعت فدا کرد چونکه در راه ما لعنت شد، چنانکه مکتوب است ملعون است هرکه بر دار آویخته شود.
۱۴ تا برکت ابراهیم در مسیح عیسی بر امّتها آید و تا وعدهٔٔ روح را بهوسیلهٔ ایمان حاصل کنیم.
۱۵ ای برادران، به طریق انسان سخن میگویم، زیرا عهدی را که از انسان نیز استوار میشود، هیچکس باطل نمیسازد و نمیافزاید.
۱۶ امّا وعدهها به ابراهیم و به نسل او گفته شد و نمیگوید به نسلها که گویا دربارهٔ بسیاری باشد، بلکه دربارهٔ یکی و به نسل تو که مسیح است.
۱۷ و مقصود این است عهدی را که از خدا به مسیح بسته شده بود، شریعتی که چهارصد و سی سال بعد از آن نازل شد، باطل نمیسازد بطوری که وعده نیست شود.
۱۸ زیرا اگر میراث از شریعت بودی، دیگر از وعده نبودی. لیکن خدا آن را به ابراهیم از وعده داد.
۱۹ پس شریعت چیست؟ برای تقصیرها بر آن افزوده شد تا هنگام آمدن آن نسلی که وعده بدو داده شد و بهوسیلهٔ فرشتگان به دست متوسّطی مرتّب گردید.
۲۰ امّا متوسّط از یک نیست، امّا خدا یک است.
۲۱ پس آیا شریعت به خلاف وعدههای خداست؟ حاشا! زیرا اگر شریعتی داده میشد که تواند حیات بخشد، هرآینه عدالت از شریعت حاصل میشد.
۲۲ بلکه کتاب همهچیز را زیر گناه بست تا وعدهای که از ایمانِ به عیسی مسیح است، ایمانداران را عطا شود.
۲۳ امّا قبل از آمدن ایمان، زیر شریعت نگاه داشته بودیم و برای آن ایمانی که میبایست مکشوف شود، بسته شده بودیم.
۲۴ پس شریعت لالای ما شد تا به مسیح برساند تا از ایمان عادل شمرده شویم.
۲۵ لیکن چون ایمان آمد، دیگر زیر دست لالا نیستیم.
۲۶ زیرا همگی شما بهوسیلهٔ ایمان در مسیح عیسی، پسران خدا میباشید.
۲۷ زیرا همهٔٔ شما که در مسیح تعمید یافتید، مسیح را در بر گرفتید.
۲۸ هیچ ممکن نیست که یهود باشد یا یونانی و نه غلام و نه آزاد و نه مرد و نه زن، زیرا که همهٔٔ شما در مسیح عیسی یک میباشید.
۲۹ امّا اگر شما از آنِ مسیح میباشید، هرآینه نسل ابراهیم و برحسب وعده، وارث هستید.
۲. تعلیمی:پولس از عادل شمردگی به واسطه ایمان دفاع میکند (۳:۱- ۵:۱)
الف) حقیقت بزرگ انجیل (۳:۱-۹)
۳:۱ اعمال ایشان نشان دهنده بیفهمی ایشان بود. برگشتنی از فیض به شریعت همانا افسون شدن است. این یعنی به خواب رفتن به وسیله گفتاری جادوئی و غافلگیر شدن در پذیرش کذب به جای حقیقت. وقتی که پولس میپرسد:"کیست که شما را افسون کرد؟" کیست مفرد است «یونانی، تیسی» و نه جمع، شاید منظورش به شیطان است که مولف این تعالیم غلط بود. پولس خودش عیسی مسیح مصلوب شده را به غلاطیان موعظه کرده بود و بر این تاکید داشت که صلیب ایشان را برای همیشه از اسارت و لعنت شریعت آزاد کرده است. آنها چگونه میتوانستند به شریعت بازگردند و به صلیب بیاعتنا باشند؟ چگونه حقیقت ایشان را عملا در برنگرفت؟
۳:۲ یک سوال کافی است تا تمام مسئله را روشن بسازد. پولس اجازه میدهد که ایشان به زمان ایمان آوردن خود بازگردند - وقتی که روحالقدس آمد تا در بدنهای ایشان ساکن شود. ایشان چگونه روح را یافتند؟ به وسیله انجام دادن اعمال یا ایمان آوردن؟ قطعا به وسیله ایمان آوردن بود. هیچکس هرگز روحالقدس را به وسیله نگاه داشتن شریعت دریافت نکرده است.
۳:۳ آیا اگر ایشان قادر نبودند، نجات را به وسیله اعمال به دست آورند، آیا میتوانستند انتظار داشته باشند که در تقدس یا بلوغ مسیحی به وسیله شریعت رشد کنند؟ اگر قدرت روحالقدس برای نجات ایشان ضروری بود، آیا ایشان میتوانستند دوره خود را به وسیله جسم تکمیل کنید؟
۳:۴ وقتی که غلاطیان اولین بار به مسیح اعتماد کردند، ایشان خودشان را در مقابل جفائی تلخ نشان دادند که شاید به خاطر یهودیان متعصبی بود که از انجیل فیض تنفر داشتند. آیا همه زحمات ایشان عبث بوده است؟ آیا ایشان با برگشتن به شریعت نمیگفتند که جفاکنندگان ایشان در نهایت حق داشتند؟اگر به راستی این طور بود پس زحمات ایشان نیز عبث بوده است. پولس پیوسته امیدوار است که ایشان به انجیلی که زمانی برای آن زحمت بردهاند بازگردند.
۳:۵ در اینجا سوالی مطرح است که آیا ضمیر او «آنکه» در آیه ۵ به خدا اشاره دارد یا به پولس یا به کس دیگری که در زمان نوشته شدن نامه، به غلاطیان خدمت میکرده است. در نهایت باید به خدا اطلاق شود از آنجا که او است که میتواند روح القدس را بدهد. به هر حال، در معنای ثانویه، میتواند به خادمی مسیحی به عنوان وسیلهای که خدا از طریقش اراده خود را ظاهر میسازد، اشاره داشته باشد. این میتواند تصویری بسیار تحسینآمیز از خدمت مسیحی بود. شخصی گفته است:"کار واقعی مسیحی انتقال روحالقدس به دیگران به هر نحوی میباشد. این یعنی عملا توزیع کردن روح."
اگر پولس رسول از خودش سخن میگفت، احتمالا داشت به معجزاتی فکر میکرد که موعظه او و پذیرش ایشان به مسیح را ثابت میکردند (عبرانیان ۲:۴) به هر حال، زمان فعل نشان میدهد که چیزی نیست که در گذشته اتفاق افتاده باشد، بلکه چیزی باشد که در زمان نوشته شدن نامه در جریان است. پولس احتمالا به اعطا شدن خارقالعاده عطایا به وسیله روحالقدس در ایمانداران پس از توبه آنها اشاره دارد، چنانچه در اول قرنتیان ۱۲:۸-۱۱ توضیح داده شده است.
آیا او از اعمال شریعت یا از خبر ایمان عمل می کنند؟ جواب این است:به وسیله خبر ایمان. سکونت روحالقدس و کار بعدی او در ایماندار هرگز کسب نمیشود و نمیتواند ان را به دست آورد، بلکه آن همیشه به وسیله فیض و از طریق ایمان داده میشود. پس غلاطیان میبایست از تجربیات خود میفهمیدند که برکت از طریق ایمان به دست میآید و نه از طریق انجام اعمال شریعت.
برای دلیل دوم خود، پولس حالا به نوشتههای مقدس باز میگردد که معلمین دروغین از آنها برای نشان دادن ضرورت ختنه استفاده میکردند! عهد عتیق واقعا چه چیزی گفته بود؟
۳:۶ پولس به غلاطیان نشان میدهد که برخورد خدا با غلاطیان تماما بر پایه ایمان ایشان است. حالا او نشان میدهد که انسانها الآن هم به همان طریقی که در عهد عتیق بود، نجات مییابند. سوال در آیه ۵ این بود:"آیا او این کار را به وسیله اعمال شریعت انجام میدهد یا خبر ایمان؟" جواب این بود:"با خبر ایمان." با داشتن این جواب در ذهنمان، آیهی ۶ این طور آغاز میشود، چنانکه ابراهیم... او از همین طریق عادل شمرده شد – خبر ایمان.
احتمالا معلمین یهودی از ابراهیم به عنوان نمونه و قهرمان خود استفاده میکردند و او اساس بحث ضرورت ختنه در تجربه خودش برای ایشان بود (پیدایش ۱۷:۲۴، ۲۶) اگر این چنین بود، پولس در زمین خودشان با ایشان جنگ میکرد. پس ابراهیم چگونه نجات یافت؟ ابراهیم به خدا ایمان آورد. نجات او به وسیله هیچ عملی مبتنی بر کسب آن نبود. او به سادگی به خدا ایمان آورد. در حقیقت یک انسان باید احمق باشد که به خدا ایمان نیاورد و عمل او حاکی از هیچگونه تلاش در جهت کسب نجات نبود، بلکه او به سادگی به خدا ایمان آورد. ایمان آوردن به خدا تنها کاری است که انسان در قبال نجات میتواند انجام دهد که هیچ زمینهای را برای فخر کردن او باقی نمیگذارد. این عملی نیکو نیست که مستلزم سعی و تلاش باشد. این طریق هیچ جانی برای جسم باقی نمیگذارد. چه چیزی برای یک مخلوق بیش از این درست میباشد که به خالقش به عنوان فرزند یک پدر اعتماد کند؟
عادل شمردگی عملی از خداست که به وسیله آن، عدالت را به حساب همه آنانی که به او ایمان میآورند میگذارد. به طور یقین خدا میتواند بدین وسیله با گناهکاران رفتار کند، چونکه مسیح به عنوان جانشین بر روی صلیب جلجتا به جای ایشان مرد و تاوان گناهان ایشان را پرداخت. عادل شمردگی به این معنا نیست که خدا ایماندار را عادل میسازد و او بیگناه میشود. او ایماندار را بر پایه کار نجات دهنده عادل میشمارد. خدا به گناهکاری که به وی اعتماد میکند، عدالتی در حضور خود میدهد که او به وسیله آن برای آسمان آماده میشود و سپس انتظار وی را میکشد تا از آنچه که برای او انجام داده است از وی سپاسگذاری نماید. نکته مهم قابل توجه در اینجا این است که عادل شمردگی کاری با نگاهداری شریعت ندارد. این کاملا مربوط به اصل ایمان است.
۳:۷ بدون شک، معلمین یهودی عقیده داشتند غلاطیان برای اینکه پسران واقعی ابراهیم باشند میبایست ختنه شوند. پولس این را رد میکرد. فرزندان واقعی ابراهیم کسانی نیستند که یهودی متولد شده یا آنانی که به دین یهود گرویدهاند، بلکه آنانی که به وسیله ایمان نجات یافتهاند. در رومیان ۴:۱۰، ۱۱ پولس نشان میدهد که ابراهیم عدالت را قبل از ختنه کسب کرد. به بیانی دیگر، او در زمانی عادل شمرده شد که هنوز در زمین امتها ساکن بود.
۳:۸ عهد عتیق همچو یک نبی به تصویر کشیده شده است که به قرنهای آینده نگاه میکند که خدا امتها را همانند یهودیان از طریق ایمان عادل خواهد شمرد. برکت یافتن امتها به وسیله ایمان فقط در نبوتهای عهد عتیق دیده نمیشود، بلکه عملا به ابراهیم در پیدایش ۱۲:۳ اعلام شده بود – جمیع امتها از تو برکت خواهند یافت.
وقتی که ما برای اولین بار نقل قول از پیدایش را میخوانیم، درمییابیم که پولس چگونه به سختی چنین مفهومی را در آن دیده است. ولی همان روحالقدسی که آن آیه عهد عتیق را نوشت، میدانست که آن شامل انجیل نجات به واسطه ایمان برای همه امتها بوده است. از آنجا که پولس نامه را با الهام روحالقدس مینوشت، قادر بود که مفهوم ضمنی در تو را برای ما توضیح دهد – که به ابراهیم مربوط میشد. جمیع امتها – امتها و همچنین یهودیان. برکت خواهند یافت – نجات خواهند یافت. ابراهیم چگونه نجات یافت؟ به وسیله ایمان. امتها چگونه نجات خواهند یافت؟ در همان طریقی که ابراهیم نجات یافت – به وسیله ایمان. به علاوه، ایشان به عنوان امتها نجات مییابند و نه اینکه یهودی باشند.
۳:۹ همه کسانی که به خدا ایمان میآورند با ابراهیم ایماندار بر طبق شهادت نوشتههای مقدس یهودی عادل شمرده میشوند.
ب) شریعت در مقابل وعده (۳:۱۰ – ۱۸)
۳:۱۰ پولس از نوشتههای مقدس نشان میدهد که جدا از اعطا کردن برکت، شریعت فقط میتواند لعنت به همراه داشته باشد. این آیه نمیگوید "که زیرا جمیع آنانی که اعمال شریعت را زیر پا گذاشتهاند،" بلکه میگوید:جمیع آنانی که از اعمال شریعت هستند، که یعنی همه کسانی که در جهت کسب لطف الهی برپایه اطاعت از شریعت هستند. ایشان زیر لعنت مرگ هستند زیرا مکتوب است، (در تثنیه ۲۷:۲۶) "ملعون است هر که ثابت نماند..." کافی نیست که شریعت را برای یک روز، یک ماه و یا یک سال نگه داریم. شخص باید در نگاهداری آن ادامه دهد. اطاعت باید کامل باشد. کافی نیست که شخص فقط ده فرمان را نگهدارد. تمامی حدود ششصد شریعت در پنج کتاب موسی باید مورد اطاعت قرار بگیرند!
۳:۱۱ معلمین دروغین بار دیگر از عهد عتیق رد میشوند. پولس از حبقوق نبی نقل قول میکند تا نشان دهد که خدا همیشه انسانها را به وسیله ایمان عادل شمردهاند و به وسیله شریعت. نقل قول در زبان اصلی یونانی اینگونه خوانده میشود:"عادل به ایمان زیست خواهد نمود." به بیانی دیگر، کسانی که عدالت را به وسیله ایمان و نه از اعمال کسب کردهاند حیات جاودانی خواهند داشت. عادل شمرده شدگان به وسیله ایمان زیست خواهند کرد.
۳:۱۲ شریعت از انسانها نمیخواهد که ایمان بیاورند. حتی از مردم نمیخواهد که سعی کنند به ده فرمان عمل کنند. شریعت از انسانها اطاعت کامل، مستقیم و بینقصی را میطلبد، چنانچه واضحا در لاویان به ما تعلیم داده شده است. این اصلی متضاد با اصل ایمان میباشد. شریعت میگوید:"عمل کن و زیست کن." ایمان میگوید:"ایمان آور و زیست کن." پس بحث پولس این است:شخص عادل به ایمان زیست خواهد نمود. یک شخص زیر شریعت به وسیله ایمان زیست نمیکند. از این رو او در حضور خدا عادل نیست. وقتی که پولس میگوید:"آنکه به آنهاعمل میکند، در آنها زیست خواهد نمود. " او دارد یک اصل بدیعی الهیاتی را عنوان میکند که البته اصلی که هیچکس قادر به انجام دادن آن نمیباشد.
۳:۱۳ فدا کردن یعنی بازخرید کردن. یا رهاندن به وسیله پرداخت قیمت. لعنت شریعت، مرگ میباشد – مجازات شکستن فرامین آن. مسیح، آنانی که زیر شریعت بودند به وسیله پرداختن تاوان مرگ ایشان به وسیله لعنت شریعت رها کرد. (پولس بدون شک از ایمانداران یهودی صحبت میکند چون از ضمیر ما استفاده میکند، از آنجا که یهودیان در برابر تمامی نسل بشر مسئول بودند.)
سیندی لن جونز میگوید:
غلاطیان تصور میکردند که مسیح فقط نیمی از ایشان را خریده است و اینکه ایشان باید بقیه را خودشان به وسیله تسلیم شدن به ختنه و دیگر آداب و رسوم آئین یهود خریداری کنند. از این رو ایشان آمادگی آن را داشتند که به وسیله معلمین دروغین هدایت شوند و مسیحیت و یهودیت را مخلوط کنند. پولس در اینجا میگوید:(بر طبق ترجمه ویلزی) "مسیح ما را کاملا از زیر لعنت شریعت خریده است."
مسیح ، انسانها را به وسیله مردن به جای ایشان رها کرد، و غضب مهیب خدا را بر ضد گناهان ایشان متحمل شد. لعنت خدا به عنوان جانشین مردم بر وی آمد. او خودش تبدیل به گناهکار نشد ولی گناهان بشر بر او قرار گرفت.
مسیح با نگاه داشتن کامل و بینقص ده فرمان نبود که انسانها را از لعنت شریعت آزاد کرد. نوشتههای مقدس تعلیم نمیدهند که اطاعت کامل او از شریعت به حساب ما گذارده شده است. بلکه او انسانها را از شریعت به وسیله متحمل شدن لعنتی مهیب در مرگ خود آزاد کرد. جدا از مرگ او هیچ نجاتی وجود نمیداشت. شریعت تعلیم میداد که اگر مجرمی که محکوم شده است از یک دار آویزان شود، این نشانه لعنت خدا بر وی میباشد (تثنیه ۲۱:۲۳) در اینجا روحالقدس در این متن، نبوت را در این معنا میبیند که نجات دهنده برای حمل لعنت مخلوقاتش خواهد مرد. او در میان آسمان و زمین بر دار آویخته شد که شایسته آن مرگ نبود. درباره مرگ او گفته شده به وسیله مصلوب شدن از دار خواهد بود (اعمال رسولان ۵:۳۰؛ اول پطرس ۲:۲۴)
۳:۱۴ خدا به ابراهیم وعده داده بود که او را و همه کسانی که از طریق او به جهان وارد میشوند را برکت بدهد. برکت ابراهیم، نجات واقعی به وسیله فیض از طریق ایمان میباشد. تاوان مجازات مرگ به خدا باید پرداخت میشد. بنابراین خداوند عیسی لعنت شد تا هم یهودیان و هم امتها را با فیض خود رها سازد. حالا در مسیح «از نسل ابراهیم» امتها برکت مییابند.
وعده خدا به ابراهیم در پیدایش ۱۲:۳، روحالقدس را نشان میدهد. ولی پولس در اینجا به ما به وسیله الهام الهی میگوید که عطای روح القدس عهد بیچون و چرای نجات خدا به ابراهیم میباشد. این آغاز کار روحالقدس بود. روحالقدس نا موقعی که شریعت در کار بود نمیتوانست بیاید. مسیح باید قبل از داده شدن روحالقدس میمرد و جلال مییافت (یوحنا ۱۶:۷)
پولس رسول نشان داده بود که نجات به واسطه ایمان است و نه از اعمال یعنی به واسطه ۱) تجربه غلاطیان و ۲) شهادت نوشتههای مقدس عهد عتیق. او حالا به مثلی از زندگی هر روزه برمیگردد.
بحث پولس در این قسمت میتواند به این صورت خلاصه شود:در پیدایش ۱۲:۳ خدا وعده داد که همه خویشان ابرام را بر روی زمین برکت بدهد. این وعده نجات شامل یهودیان و امتها میشود. در پیدایش ۲۲:۱۸ خدا همچنین وعده داد:"و از ذریت تو، جمیع امتهای زمین برکت خواهند یافت. او گفت:ذریت (مفرد) و نه "ذریتها" (جمع). خدا داشت، به یک شخص یعنی خداوند عیسی مسیح اشاره میکرد که مستقیماً از ذریت ابراهیم بود (لوقا ۳:۳۴) به بیانی دیگر، خدا وعده برکت را به همه نسلها، چه یهودی و چه امتها به طور مشابه از طریق مسیح داده بود. این وعده بیقید و شرط بود. این وعده نه اعمال نیکو را میطلبید و نه اطاعتی شریعتگرایانه را. این وعدهای ساده بود که در مفهوم ساده ایمان دریافت میشد.
حال شریعت که ۴۳۰ سال بعد به اسرائیل داده شد نمیتوانست قید و شرطی به وعده اضافه کند. از نظر بشری این ناعدالتی میباشد. از نظر مسائل ملکوتی هم ناخردانه میباشد. بنابراین نتیجه این است که وعده برکت خدا به امتها از طریق مسیح به واسطه ایمان است و نه نگهداشتن شریعت.
۳:۱۵ از نظر انسانی، وقتی که عهدی یا تصمیمی اثبات میشود هیچکس به عوض کردن آموزهها یا اضافه کردن به آنها فکر نمیکند. اگر عهدهای انسانی نمیتوانند شکسته شوند، چقدر کمتر عهدهای خدا.
۳:۱۶ هیچ شکی نیست که یهودیان بحث میکردند که وعدهها برای ابراهیم و ذریتش (قوم اسرائیل) به واسطه ایمان بوده استولی قوم اسرائیل متعاقبا زیر شریعت قرار گرفته بودند. بنابراین امتهایی که به واسطه ایمان نجات مییافتند. حالا میبایست ده فرمان را به اجرا در میآوردند. پولس جواب میدهد: وعدهها به ابراهیم و ذریت او (مفرد) داده شد. "ذریت" بعضی اوقات میتواند به کثرت اشاره داشته باشد ولی در اینجا به یک شخص نسبت داده شده است که مسیح میباشد (ما خودمان شاید هرگز نمیتوانستیم این حقیقت را در عهدعتیق اینگونه مطالعه کنیم. ولی روحالقدس خدا ما را روشن میسازد.)
۳:۱۷ وعده خدا به ابراهیم بدون قید و شرط بود. این وعده ربطی به اعمال نداشت. خدا به سادگی به ابراهیم و ذریت او (مسیح) این وعده را داد. اگر چه ابراهیم فرزندی نداشت، ولی به خدا ایمان آورد و همچنین به آمدن مسیح و او بدین نحو عادل شمرده شد. آمدن شریعت – چهارصد و سی سال بعد نمیتوانست آن وعده نجات را به هیچ نحوی تحت تاثیر قرار دهد. آمدن شریعت نه میتوانست آن را لغو کند و نه قید و شرطی به آن اضافه کند.
شاید یهودیان نظرشان این بود که آمدن شریعت پس از ۴۳۰ سال بعد از وعده تاثیر داشته و آن را باطل کرده است. "هرگز!" پولس در جواب میگوید:"اصلا این طور نبوده است. وعدهها مانند یک عهد بوده و فقط در صورت مرگ یکی از طرفین باطل میشد. «عهد قربانی:پیدایش ۱۵:۷-۱۱ و همچنین عبرانیان ۹:۱۵-۲۲ را نگاه کنید.» وعده نمیتواند باطل شود."
۴۳۰ سال از زمانی محاسبه شده بود که خدا وعده ابراهیمیاش را برای یعقوب تاکید کرد و این درست زمانی بود که یعقوب آماده میشد تا به مصر وارد شود (پیدایش ۴۶:۱-۴) و ایشان شریعت را حدود ۳ سال پس از خروج از مصر دریافت کردند.
۳:۱۸ میراث یا باید از اعمال باشد و یا از ایمان. نمیتواند از هر دو باشد. نوشتههای مقدس واضحا این را گفتهاند که میراث از طریق وعده بیقید و شرط به ابراهیم داده شد. بنابراین این همراه با نجات است. این به عنوان هدیهای به چون و چرا به ایاشن داده شد. هرگونه تفکر کارکردن برای کسب آن منع شده است.
پ) هدف شریعت (۳:۱۹-۲۹)
۳:۱۹ پس شریعت چه هدفی را خدمت میکند؟ پس اگر، چنانچه پولس اظهار داشت شریعت وعده را باطل نکرد و قید و شرطی هم بدان اضافه ننمود پس چرا؟ هدف شریعت چه بود؟ مقصود از شریعت این بود که گناه را در ماهیت واقعیاش به عنوان یک تجاوز نشان بدهد. گناه قبل از شریعت وجود داشت ولی انسانها آن را به عنوان یک تجاوز نمیدانستند تا زمانی که شریعت آمد. تجاوز در اصل خطا ورزیدن نسبت به یک شریعت دانسته میباشد.
شریعت به قومی گناهکار داده شد. ایشان نمیتوانستند عدالت را به وسیله نگه داشتن شریعت کسب کنند چونکه ایشان قدرت اطاعت از آن را نداشتند. شریعت بدین معنا بود که به انسانها نشان میداد که چه گناهکاران بیچارهای هستند. بنابراین ایشان نزد خدا فریاد بر میآوردند تا ایشان را به وسیله فیضش نجات دهد. عهد خدا با ابراهیم وعده برکت عاری از هرگونه قید و شرطی بود. شریعت فقط لعنت را در نتیجه داشت. شریعت نالایق بودن انسان را از دریافت برکت مجانی و بیقید و شرط نشان میداد. اگر انسانها برکت یافتند این از فیض خدا بوده است.
نسل ، مسیح است. بنابراین، شریعت میزانی موقتی برای زمان قبل از مسیح بود. برکت وعده داده شده به ابراهیم از طریق او میآمد. تضاد میان دو مسئله به عنوان یک میانجی را نشان میداد. شریعت دو نمونه را نشان میدهد – خدا و اسرائیل. موسی به عنوان متوسط میان ایشان خدمت کرد (تثنیه ۵:۵) فرشتگان، پیغامبران خدا بودند که شریعت را به دست موسی مرتب گردانیدند (تثنیه ۳۲:۲؛ مزمور ۶۸:۱۷؛ اعمال رسولان ۷:۵۳؛ عبرانیان ۲:۲) مشارکت موسی و فرشتگان از صمیمیتی که بین خدا و قومش وجود دارد سخن میگوید، یعنی قومی که برای حضورش آماده هستند.
۳:۲۰ اگر تنها یک طرف عهد وجود داشت و او وعدهای بیچون و چرا میداد که هیچ چیز را بر طبق آن از طریق دیگر مطالبه نمیکرد، دیگر نیازی به یک میانجی نبود. این حقیقت که شریعت یک متوسط بود به طور ضمنی میگوید که انسان باید سهم خود را در این مقال حفظ کند. این ضعف شریعت بود. شریعت اطاعت را مطالبه میکرد ولی قدرت انجام دادن آن را عطا نمیکرد. وقتی که خدا به ابراهیم وعده داد، وعده او یکطرفه بود. این قدرت وعده است. همه چیز به خدا بستگی دارد و هیچ چیز به انسان مربوط نمیشود. هیچ متوسطی وجود نداشت چونکه نیازی به وجود آن نبود.
۳:۲۱ آیا شریعت جای وعدهها را گرفت؟ حاشا! اگر امکان داشت شریعتی داده شود که به وسیله آن گناهکاران بتوانند کاملیتی را که خدا میطلبد به دست آورند، پس حتما نجات به واسطه نگاه داشتن شریعت حاصل میشد. خدا هرگز پسر حبیب خود را برای مردن به جای گناهکاران نمیفرستاد. اگر میتوانست همان نتیجه را با پرداخت بهای کمتری به دست بیاورد. ولی شریعت به اندازه کافی زمان و انسانها را در اختیار داشت تا نشان دهد که نمیتواند گناهکاران را نجات دهد. شریعت به سبب جسم ضعیف بود (رومیان ۸:۳) همه کاری که شریعت میتوانست انجام دهد این بود که به انسانها بیچارگیشان را نشان دهد و اینکه نجات فقط میتواند به وسیله فیض رایگان خدا حاصل شود.
۳:۲۲ عهد عتیق نشان میدهد که همه انسانها گناهکار هستند که این شامل کسانی که زیر شریعت هستند هم میباشد. این امر ضروری بود که انسانها از گناهان خود بازگشت کنند تا اینکه وعدهای که از ایمان به عیسی مسیح راجع به نجات به وسیله اوست به ایمانداران عطا شود. کلمات کلیدی در آیه ۲۲، ایمان، عطا و ایمانداران میباشند. هیچ اثری از حفظ "شریعت" و "اعمال" وجود ندارد.
۳:۲۳ ایمان در اینجا ایمان مسیحی میباشد. این امر به دورانی اشاره دارد که به وسیله مرگ، مدفون شدن، قیام و صعود خداوند عیسی و موعظه انجیل در روز پنطیکاست هدایت شده است. قبل از آن زمان، یهودیان زیر شریعت همانند زندانی بسته شده بودند. آنها با حصارهای مطالبات شریعت محبوس شده بودند و از آنجا که نمیتوانستند آن را تحقق ببخشند، تا آمدن راه ایمان برای نجات بسته شده بودند. مردم زیر شریعت بسته شده بودند تا هنگامی که خبر پرشکوه رهایی از اسارت شریعت در انجیل اعلان شد.
۳:۲۴ شریعت به عنوان یک راهنما یا مربی کودکان یعنی یک لالایی معرفی شده است. این مسئله بر تعلیم تاکید دارد. شریعت درسهایی راجع به تقدس خدا و گناهکار بودن انسان ارائه میدهد و در اینجا این کلمه برای تشریح کسانی استفاده شده است که وقت و انرژی خود را صرف رسیدگی به اطفال و افراد غیربالغ مینمایند.
کلمات تا به ما برساند در نسخه اصلی دیده نمیشود، بلکه ما این را از ترجمه کینگ جیمز اضافه شده میبینیم. اگر این کلمات را خارج کنیم، آیه تعلیم میدهد که شریعت لالایی بود تا مسیح که این یعنی تا آمدن مسیح یا با آمدن مسیح. در اینجا مفهومی وجود دارد که بر طبق آن شریعت، به قوم اسرائیل مستقیماً احکامی راجع به ازدواج، دارایی یا خوراکها و... میدهد. وقتی که ایمان برای اولین بار اعلان شد اول به این قوم داده شد که به شکل معجزهآسا در طی قرون حفظ شده بودند. عادل شمردگی به واسطه ایمان برپایه کار تمام شده مسیح یعنی آن رهاننده به ایشان وعده داده شد.
۳:۲۵ شریعت همان لالاست، ولی وقتی که ایمان مسیحی دریافت شد، ایمانداران یهودی دیگر زیر شریعت نیستند. چقدر کمتر امتهایی مانند غلاطیان که هرگز زیر دست لالا نبودهاند! آیه ۲۴ تعلیم میدهد که انسان به وسیله شریعت عادل شمرده نمیشود. آیه ۲۵ تعلیم میدهد که شریعت قاعده زندگی برای کسی که عادل شمرده شده است نمیباشد.
۳:۲۶ به تغییر ضمیر "ما:به شما در این آیه توجه کنید. در سخن گفتن از یهودیان با ضمیر "ما" پولس نشان میدهد که تا زمان آمدن مسیح ایشان زیر شریعت نگاه داشته شده بودند. شریعت ایشان را به عنوان قومی جدا شده که به واسطه ایمان از طریق شنیدن موعظه حفظ شده بودند نشان میدهد. وقتی که ایشان عادل شمرده شدند، از بودن زیر شریعت معاف شدند و شخصیت مستقلشان به عنوان یهودیان از میان برداشته شد. ضمیر متصل سوم شخص جمع در آخر این قسمت شامل هم یهودیان و هم امتهای نجات یافته میشود. همگی ایشان به وسیله ایمان در مسیح عیسی، پسران خدا می* ۱#باشند.
۳:۲۷ یکی شدن با مسیح که در هنگام توبه و ایمان آوردن به وقوع میپیوندد در تعمید آب اعتراف میشود. تعمید، یک شخص را عضوی از بدن مسیح و یا وارث ملکوت خدا نمیگرداند. این یکی شدن عمومی با مسیح است که پولس از آن تحت عنوان "پوشیدن" مسیح یاد میکند. درست همان طور که یک سرباز با پوشیدن یونیفورم نظامی، اعلام میکند که عضو ارتش میباشد، بنابراین یک ایماندار نیز که به مسیح تعلق دارد به وسیله تعمید در آب این را اعلام میکند. او با این عمل عموما به قدرت و هدایت مسیح تسلیم میشود. او آشکارا این حقیقت را توصیف میکند که او پسر خداست.
این امر کاملا مشخص است که پولس رسول عنوان نمیکند که تعمید آب، شخص را با مسیح یکی میکند. این یعنی انکار بیشرمانه این اصل که نجات تنها به واسطه ایمان حاصل میگردد.
پولس رسول در اینجا به تعمید روح هم اشاره نمیکند که یک ایماندار را در بدن مسیح جای میدهد (اول قرنتیان ۱۲:۱۳) تعمید روحالقدس، نادیدنی است. هیچ چیز راجع به تعمید روح وجود ندارد که با "پوشیدن" مسیح منطبق باشد.
این تعمید در مسیح است. درست چنانچه اسرائیلیان در موسی تعمید یافتند و خود را با رهبرشان یکی کردند، بنابراین ایمانداران نیز امروزه در مسیح تعمید میگیرند و او را به عنوان خداوند خود اعلام میکنند.
ایماندار به وسیله تعمید همچنین، مدفون شدن جسم و تلاش خود در کسب عدالت را اعلام میکند. او پایان راه کهنه خود و آغاز راه جدید را اعلام میکند. غلاطیان در تعمید آب اعتراف میکردند که با مسیح مرده و دفن شدهاند. چنانچه مسیح برای شریعت مرد بنابراین ایشان نیز برای شریعت مرده هستند و بنابراین دیگر نباید بخواهند که در زیر آن به عنوان قانونی برای زندگی باشند. چنانچه مسیح با مرگ خود تمایز میان امتها و یهودیان را شکست. بنابراین ایشان نسبت به آن تفاوتهای ملیتی خود مردهاند. ایشان مسیح را در این مفهوم پوشیدهاند که حالا کاملا در حیات تازه هستند – حیات مسیح.
۳:۲۸ شریعت بین این طبقات تمایز قائل میشد. برای مثال، تمایز میان یهودیان و امتها در تثنیه ۷:۶؛ ۱۴:۱، ۲ مورد تاکید قرار گرفته است. یک مرد یهودی در دعای صبح خود خدا را شکر میکرد که یک یهودی، یک برده و یا یک زن آفریده نشده است. در مسیح عیسی این تمایزات محو شده که این به پذیرش خدا مربوط میشود. یک یهودی به یک غیریهودی ارجحیت ندارد و یک مرد آزاد بیشتر از یک برده مورد لطف نیست و نه اینکه یک مرد امتیازات بیشتری از زن دارد. همه در یک طبقه قرار دارند، زیرا همه در مسیح عیسی هستند.
این آیه نباید با مفهومی مورد بررسی قرار بگیرد که در آن وجود ندارد. تا آنجا که به زندگی روزمره مربوط میشود، (نه به خدمت عمومی در کلیسا) خدا به تمایزات میان مردان و زنان توجهی ندارد. عهد جدید راجع به هر دوی آنها فرامینی دارد. همچنین عهد جدید به طور جداگانه از بردگان و اربابان سخن میگوید. ولی در دریافتن برکات از خدا این چیزها برای او فرقی نمیکند. چیز عالی این است که همه در مسیح عیسی باشند. (این به وضعیت آسمانی ما اشاره دارد و نه شرایط زمینی ما) در حضور خدا یک ایماندار یهودی از یک کافر نوایمان حتی کمی هم برتر نیست! گووت میگوید:"همه تمایزاتی که شریعت ساخته بود در خبری که خدا مهیا نموده است مدفون گشتهاند." بنابراین، برای یک مسیحی چقدر احمقانه است که در پی تقدس بیشتر به وسیله نهادن تمایزاتی باشد که مسیح از میان برداشته است.
۳:۲۹ غلاطیان این فریب را خورده بودند که ایشان به وسیله نگه داشتن شریعت به ذریت ابراهیم تبدیل میشوند. پولس خلاف این را نشان میدهد. مسیح ذریت ابراهیم است، وعده وراثت ابراهیم در مسیح تحقق بخشیده میشود. وقتی که گناهکاران به او ایمان میآورند، با وی یکی میشوند. پس ایشان به نسل ابراهیم تبدیل شده و در مسیح وارث همه برکات خدا میشوند.