غلاطيان
فصل ۶
۱ امّا ای برادران، اگر کسی به خطایی گرفتارشود، شما که روحانی هستید، چنین شخص را به روح تواضع اصلاح کنید. و خود را ملاحظه کن، که مبادا تو نیز در تجربه افتی.
۲ بارهای سنگینِ یکدیگر را متحمّل شوید و بدین نوع شریعت مسیح را بهجا آرید.
۳ زیرا اگر کسی خود را شخصی گمان برد و حال آنکه چیزی نباشد، خود را میفریبد.
۴ امّا هرکس عمل خود را امتحان بکند، آنگاه فخر در خود به تنهایی خواهد داشت نه در دیگری،
۵ زیرا هرکس حامل بار خود خواهد شد.
۶ امّا هرکه در کلام تعلیم یافته باشد، معلّم خود را در همهٔٔ چیزهای خوب مشارک بسازد.
۷ خود را فریب مدهید، خدا را استهزاء نمیتوان کرد. زیرا که آنچه آدمی بکارد، همان را درو خواهد کرد.
۸ زیرا هر که برای جسم خود کارد، از جسم فساد را درو کند و هرکه برای روح کارد از روح حیات جاودانی خواهد دروید.
۹ لیکن از نیکوکاری خسته نشویم زیرا که در موسم آن درو خواهیم کرد اگر ملول نشویم.
۱۰ خلاصه بقدری که فرصت داریم، با جمیع مردم احسان بنماییم، علیالخصوص با اهل بیت ایمان.
۱۱ ملاحظه کنید چه حروف جَلی بدست خود به شما نوشتم.
۱۲ آنانی که میخواهند صورتی نیکو در جسم نمایان سازند، ایشان شما را مجبور میسازند که مختون شوید، محض اینکه برای صلیب مسیح جفا نبینند.
۱۳ زیرا ایشان نیز که مختون میشوند، خودْ شریعت را نگاه نمیدارند بلکه میخواهند شما مختون شوید تا در جسمِ شما فخر کنند.
۱۴ لیکن حاشا از من که فخر کنم جز از صلیب خداوندِ ما عیسی مسیح که بهوسیلهٔ او دنیا برای من مصلوب شد و من برای دنیا.
۱۵ زیرا که در مسیح عیسی نه ختنه چیزی است و نه نامختونی، بلکه خلقت تازه.
۱۶ و آنانی که بدین قانون رفتار میکنند، سلامتی و رحمت بر ایشان باد و بر اسرائیل خدا.
۱۷ بعد از این هیچکس مرا زحمت نرساند، زیرا که من در بدن خود داغهای خداوندْ عیسی را دارم.
۱۸ فیض خداوند ما عیسی مسیح با روح شما باد ای برادران. آمین.
۶:۱ در اینجا جملهای دوست داشتنی وجود دارد که چگونه با یک ایماندار گناهکار باید به وسیله دیگر مسیحیان رفتار شود. البته این در تضاد زیادی با شریعت قرار دارد که ما را به داوری بر خطاکاران میخواند. اگر کسی به خطایی گرفتار شود، یک انسانی را توصیف میکند که یک عمل گناهآلود را مرتکب شده است و نه کسی که به گناه کردن عادت کرده است. با چنین شخصی باید به وسیله مسیحیان روحانی رفتار شود. یک مسیحی جسمانی شاید با رفتار سخت و سرد و خشک خود به جای نیکویی بیشتر اذیت برساند. پس، یک خطاکار دوست ندارد تذکرات کسی را دریافت کند که خودش به وسیله خداوند لمس نشده است.
این آیه، سوالی جالب برمیانگیزاند. آیا اگر انسانی واقعا روحانی باشد، آیا آن را قبول میکنند؟ آیا مردم روحانی بیشتر نسبت به تجاوزهایشان باوجدان نیستند؟ پس اگر این امر را به عنوان یک شخص روحانی مشخص میکند چه کسی کار احیا را انجام خواهد داد؟ آیا این باعث فقدان فروتنی نمیشود؟ جواب این است، یک انسان روحانی واقعی هرگز به وضعیت خود فخر نمیکند، بلکه او قلب حساس و نرم یک شبان را دارد که انسان را وا میدارد که بخواهد از تجاوزاتش برگردد. او در روح غرور یا تکبر عمل نمیکند، بلکه در روح تواضع و این را به خاطر دارد که خود نیز وسوسه نشود.
۶:۲ بارها به شکستها، وسوسهها، ازمایشها و امتحانها اشاره دارد. به جای کنار ایستادن و ایراد گرفتن، ما باید نزد برادرمان که در غم و غصه و مشکل است بشتابیم و او را به هر طریقی که امکان دارد کمک کنیم.
شریعت مسیح شامل همه فرامین خداوند عیسی برای قومش است که در عهد جدید یافت میشوند. این شریعت میتواند در این فرمان خلاصه شود:"یکدیگر را محبت نمائید" (یوحنا ۱۳:۳۴؛ ۱۵:۱۲) وقتی که ما بارهای سنگین یکدیگر را متحمل میشویم این فرمان را به اجرا درآوردهایم. شریعت مسیح خیلی با خیلی موسی تفاوت دارد. شریعت موسی حیات برای اطاعت را وعده میداد، ولی هیچ قدرتی برای اطاعت نمیداد و فقط میتوانست، انسان را به وسیله ترس از هلاکت به اطاعت تشویق کند. از طرفی دیگر، شریعت مسیح دوست داشتن احکام است به وسیله کسانی که حیات را دارند. ایمانداران قادر هستند که حیات را به وسیله قدرت روحالقدس و انگیزه ایشان که محبت به مسیح است حفظ کنند.
۶:۳ همگی ما از یک نوع خاک سرشته شدهایم. وقتی که ما برادری را در یک گناه میبینیم باید به یاد داشته باشیم که ما هم ممکن است مثل او باشیم و این گناه او گناه ما هم میتوانست باشد. برای یک مسیحی داشتن یک عمل خارقالعاده یک نوع پذیرش شخصی است. ما نباید هرگز فکر کنیم که متحمل شدن بارهای دیگران از ارزش و اعتبار ما میکاهد.
۶:۴ این به نظر هشداری است بر ضد عادت مقایسه کردن خودمان با دیگران و یافتن دلیلی برای موفقیت و خرسندی. پولس رسول این نکته را یادآوری میکند که ما هر کدام شخصا مورد آزمایش قرار خواهیم گرفت و در پیشگاه تخت داوری مسیح با هم مقایسه نخواهیم شد. بنابراین ما باید به خودمان توجه کنیم تا قادر باشیم از کار خودمان شادمان شویم و نه از شکست دیگران.
۶:۵ در آیه ۲، پولس تعلیم داد که ما باید در رنجها، غمها و مشکلات دیگران در این زندگی سهیم شویم. در آیه ۵، تعلیم این است که هر کدام از ما باید متحمل بار مسئولیت خود در پیشگاه تخت داوری مسیح باشیم.
۶:۶ ایمانداران در حمایت از معلمین مسیحی خود مسئولیت دارند. مشارکت ساختن در همه چیزهای خوب یعنی سهیم شدن در چیزهای این دنیا و همچنین نگه داشتن ایشان با دعا و جذابیتهای دینی.
۶:۷ اگر چه دیگران به قصور ما در خدمت به خداوند توجه نداشته باشند او آن را میبیند و ثمره آن را بر طبق همان عمل به ما خواهد داد. ما آنچه را که میکاریم همان را درو خواهیم کرد و ما بیش از آنچه کاشتهایم درو خواهیم نمود. وقتی که کشاورز گندم می کارد، گندم نیز درو خواهد کرد. بعضی وقتها سی، بعضی اوقت شصت و گاهی صد ثمر به بار میآورد. اسکوفیلد اشاره میکند که:"روح در اینجا راجع به گناهکاران نسبت به گناهانشان سخن نمیگوید، بلکه راجع به مقدسین نسبت به خساست خود."
البته این در مفهومی بازتر حقیقت دارد که "آنانی که شرارت را شیار میکنند و شقاوت را میکارند همان را میدروند" (ایوب ۴:۸) و "آنانی که باد را بکارند گردباد را خواهند دروید" (هوشع ۸:۷). جی. ای. فرود، تاریخدان گفته است:"اولین درس، و تنها درس این است که تاریخ گذشته شده است که به وضوح تکرار میشود و اینکه دنیا برپایه روحانیت آفریده شده و در دوره طولانی خود با نیکویی خوب بوده و با شرارت مریض بوده است."
۶:۸ اگر چه در مفهوم کلی این دست است که ما آنچه میکاریم را درو خواهیم کرد باید این یادآوری را مورد توجه قرار دارد که این آیه برای تشویق در جهت گرفتن عطایای مسیحی است. با نگاه کردن از طریق آن نور ما میبینیم که کاشتن برای جسم به معنای صرف کردن پول توسط یک نفر برای لذت و آسایش خودش است. کاشتن برای روح استفاده از پول توسط یک نفر برای دریافتن چیزهای بیشتری است که خدا به آنها علاقه دارد.
آنانی که برای جسم بکارند ناامیدی و فساد را در این دنیا خواهند دروید، زیرا ایشان هر چه که بزرگتر میشوند میآموزند که جسمی که آنها در آن زندگی میکنند در حال فرسوده شدن و مردن است. سپس در سن پیری ایشان میبینید که پاداشهای ابدی را از دست دادهاند. آنانی که برای روح می کارند از روح حیات جاودانی خواهند دروید. دو طریق در کتابمقدس برای حیات جاودان مورد استفاده قرار گرفته است:۱) این ثروت هر ایمانداری در زمان حال است (یوحنا ۳:۳۶) )۲) این چیزی است که هر ایماندار پس از پایان زندگیش بر روی زمین آن را دریافت خواهد نمود (رومیان ۶: ۲۲) آنانی که برای روح میکارند از حیات جاودان در اینجا و حالا لذت میبرند، در حالی که دیگر مسیحیان که برای روح نمیکارند خیر. سپس ایشان همچنین پاداشهایی را که با ایمان و وفاداری جمع کردهاند به محض رسیدن به خانههای آسمانی خود دریافت خواهند کرد.
۶:۹ هیچکس نباید ملول و ناامید شود، پولس به خوانندگان خود یادآوری میکند که پاداشها مطمئن هستند حتی اگر هنوز آنها را دریافت نکردهایم. شما در روز پس از کاشتن گندم، آن را درو نخواهید کرد. پس در حوزه روحانی، پاداشها مطمئنا پس از کاشتن باایمان و در موسم آن درو خواهند شد.
۶:۱۰ اهل بیت ایمان شامل همه نجات یافتگان میشود، بدون توجه به اختلافات مذهبی و... مهربانی ما محدود به ایمانداران نمیشود، بلکه باید از طریقی بخصوص به دیگران نشان داده شود. این منفی نیست – بلکه مثبت – ما چقدر میتوانیم به مردم احسان بنمائیم. جان وسلی مختصراً میگوید:"هرگونه احسانی را که میتوانید بکنید، از هر طریقی که میتوانید، به همه مردمی که میتوانید، به همان اندازهای که میتوانید."
ت) نتیجه گیری (۶:۱۱-۱۸)
۶:۱۱ ملاحظه کنید که چه حروف درشتی به دست خود به شما نوشتم! پولس به جای دیکته کردن نامه این بار خودش برای ایشان مینویسد. حروف بزرگی که او با آنها نامه را نوشت، نشان دهنده حس عمیق او در ضدیت با شریعتگراهاست و اینکه او چقدر تعالیم غلط یهودیان را جدی میشمارد یا اینکه بینایی چشم پولس ضعیف بوده است، چنانکه بسیاری این نظریه را از این قسمت و متون دیگر پیشنهاد کردهاند. مااحساس میکنیم که نظریه دومی درست است.
۶:۱۲ یهودیان میخواستند به وسیله جمعآوری گروهی بزرگ از پیروان صورتی نیکو در جسم نمایان سازند. ایشان این کار را میتوانستند با اصرار بر ختنه انجام دهند. مردم تا موقعی که از ایشان خواسته نشده که عادتهای خود را تغییر دهند درصدد برگزاری آئینها و مراسم سنتی هستند. امروزه جمع کردن اعضای زیاد در کلیسا به وسیله پائین آوردن معیارها طریقی معمول است. پولس ریاکاری این معلمین دروغین را دیده و ایشان را برای اینکه در پی جفا ندیدن به خاطر صلیب هستند ملامت میکند. صلیب نمایانگر محکومیت جسم و تلاشهای آن برای کسسب رضایت خداست. صلیب، مرگ طبیعت جسمانی و تلاشهای اصلی آن را به بار آورد. صلیب یعنی جدا شدن از بدی. بنابراین انسانها از پیغام پرشکوه صلیب نفرت دارند و به آنانی که آن را موعظه میکنند جفا میرسانند.
۶:۱۳ شریعتگرایان واقعا علاقهای به نگهداری شریعت نداشتند. آنچه که ایشان میخواستند راهی آسان بود برای به دست آوردن نوایمانان، تا بتوانند به لیست بلند پیروان خود فخر کنند. بونیس میگوید:"این تلاش بود برای صید کردن دیگران به آن چیزی که خودش بیقائده بود. چونکه حتی کسانی که ختنه شده بودند قادر نبودند شریعت را نگاه دارند."
۶:۱۴ زمینه فخر پولس در جسم انسانی نبود، بلکه در صلیب خداوند ما عیسی مسیح. بر صلیب، دنیا برای پولس مرد و پولس برای دنیا. وقتی که انسانی نجات مییابد، دنیا از او خداحافظی کرده و او نیز از دنیا خداحافظی میکند. تا آنجا که به دنیا مربوط میشود او شخصی عقبمانده محسوب میشد، زیرا دیگر به لذات احساس خود علاقهای نداشت. دنیا جذابیت خود را برای او از دست داده است، چونکه او کسی را یافته است که کاملا او را راضی میسازد. فایندلی میگوید:"او دیگر هرگز نمیتواند آن را باور داشته باشد یا به آن فخر کند یا در آن سکونت بگیرد. دنیا از شکوه خود درآمده و قدرتش در نظر وی هیچ است." صلیب یک سد بزرگ است یا یک خط مرزی میان دنیا و فرزند خدا.
۶:۱۵ اگر چه در نگاه اول این طور به نظر نمیرسد، ولی این آیه یکی از مهمترین جملهها راجع به حقایق مسیحی در کل این نامه است.
ختنه یک سنت و آئین ظاهری بود. معلمین یهودی هم چیز را به رعایت کردن این آئین مربوط ساخته بودند. ختنه، پایه و اساس یهودیت گردیده بود. پولس به شکل کاملا واضح آن را جدا میسازد – ختنه چیزی نیست، همچنین آئینگرایی یا یهودیگری یا شریعتگرائی به حساب نمیآیند. کل خدمت کلیسای ایشان برخلاف سنن عمل مینمود. اینها در آنجا ارزش نداشتند.
آنچه که برای خدا واقعا به حساب میآید خلقت تازه است. او میخواهد که زندگی اصلاح شده را ببیند. فایندلی مینویسد:مسیحیت واقعی این است که انسانهای بد را به خوب برگرداند که غلامان گناه را به صورت پسران خدا اصلاح میکند. همه انسانها در یکی از دو خلقت هستند. وقتی که به دنیا وارد میشوند، گناهکار، بیچاره و محکوم متولد میگردند. همه تلاشهایشان برای نجات یا کمکهایشان به خدا در همت نجات خودشان به وسیله اعمال نیکو یا ظاهر نیکو با شکست مواجه شده و ایشان را بیتغییر رها میکند. خلقت تازه به وسیله مسیح قیام کرده شکل میگیرد که شامل همه کسانی میشود که از گناه آزاد شده و در او حیات تازه یافتهاند. چونکه خلقت تازه از ابتدا تا انتها به مسیح وابسته است، هرگونه تفکر به دست آوردن لطف الهی از طریق انجام اعمال نیکو را از میان برمیدارد. زندگی مقدس پدید آمده است، ولی نه به وسیله اجرای مراسم سنتی بلکه به وسیله تسلیم شدن به مسیح و اجازه دادن به او برای زندگی کردن در درون ایماندار. خلقت تازه بهبود و وضعیت خلقت کهنه یا اضافه شدن به آن نمیباشد، بلکه چیزی است کاملا متفاوت.
۶:۱۶ پولس از چه قانونی در اسنجا صحبت میکند؟ این قانون خقلت تازه است. او از دو برکت سلامتی و رحمت برای همه کسانی که بر تعالیم به وسیله این سوال داوری میکنند سخن میگوید – آیا این از خلقت تازه است؟ - و کسی که آن را رد کند این برکات را نمییابد.
و بر اسرائیل خدا باد. بسیاری این را به معنای کلیسا گرفتهاند، به هر حال اسرائیل خدا به یهودیانی مربوط میشود که به وسیله تولد طبیعی یهودی هستند و خداوند عیسی را به عنوان مسیح موعود پذیرفتهاند. برای آنانی که در زیر شریعت گام برمیدارند نه رحمت هست و نه سلامتی، بلکه این سهم کسانی است که در خلقت تازه هستند.
۶:۱۷ پولس که زمانی برده شریعت بود، به وسیله خداوند عیسی از اسارت آزاد شده است. حالا او به عنوان یک برده داوطلبانه به خداوند تعلق دارد. درست چنانچه بردگان توسط علامتی که اربابشان بر بدنشان داغ میکرد شناخته میشدند پولس نیز داغهای خداوند عیسی را در بدنش دارد. آنها چه بودند؟ آنها زخمهایی بودند که او از دستان جفاکنندگان یافته بود. حالا او میگوید:"اجازه نمیدهم کسی بر من ادعا کند. راجع به علامت ختنه که نشان دهنده اسارت شریعت است با من صحبت نکنید. من داغ ارباب جدیدم را بر خود دارم، یعنی داغ خداوند عیسی مسیح."
۶:۱۸ پولس رسول حالا میخواهد قلم خود را پائین بگذارد. ولی او باید با کلماتی نامه خود را تمام کند. آنها چه خواهند بود؟ فیض – کلمهای که بیش از همه در انجیلش وجود دارد. فیض نه شریعت. این همان زمینه متنی بود که او با آن شروع کرد (۱:۳) و زمینهای که با آن تمام میکند. فیض خداوند ما عیسی مسیح با روح شما باد، ای برادران. آمین.
ملاحظاتی بر شریعت گرائی
در پایان درس غلاطیان، باید نتیجهگیری کرد که پولس چنان با معلمین شریعتگرا مبارزه کرد، که در عمل آن مسئله دیگر هرگز برای کلیسا مشکلی ایجاد نکرد. تاریخ و تجربیات خلاف این امر را اثبات میکنند! شریعتگرائی چنان در عالم مسیحیت اهمیت پیدا کرد که اکثر مردم باور کردند که عملا به آن تعلق دارد.
بلی، شریعتگراها هنوز هم با ما هستند. برای مثال، چه چیز دیگری باید آن دسته از معلمین را در کلیسا خطاب کنیم که تعلیم میدهند، مراسم پذیرش، تعمید یا عضویت کلیسا برای نجات ضروری هستند. که شریعت قانون زندگی یک ایماندار است. که ما به واسطه ایمان و البته نگهداشتن اعمال شریعت نجات یافتهایم. چه چیزی غیر از یهودیت است که به مسیحیت وارد شده تا ما یک کشیش انسانی را در لباس مخصوصش بپذیریم. الگوهای ساختمانی با آجرهایی که استادانه طراحی و تراشیده شده و تقویم کلیسایی با فصلهای روزه، عیدها و جشنهایش؟
و این چه چیزی جز بدعتگذاری غلاطیان میتواند باشد، حینی که از ایمانداران میخواستند روز سبت را نگاه دارند، اگر میخواهند در نهایت نجات بیابند؟ معلمین جدید شریعتگرا از میان کسانی که به ایمان در مسیح اعتراف میکنند یورش میآورند و بدین خاطر هر ایماندار باید از تعالیم آنها هشیار بوده و تعلیم بگیرد که چگونه بدیشان پاسخ دهد.
انبیای سبت معمولاً با موعظه نجات به وسیله ایمان در مسیح شروع میکنند. ایشان از سرودهای محبوب انجیلی برای جذب ایمانداران غافل استفاده میکنند و تاکید بیشتری بر نوشتههای مقدس دارند. ولی قبل از این که مدت زیادی طول بکشد پیروان خود را زیر شریعت موسی و مخصوصاً فرامین مربوط به سَبَّت (سبت هفتمین روز هفته یا شنبه میاشد) قرار میدهند.
شما چگونه جرات میکنید این را در نور تعالیم واضح پولس مبنی بر اینکه یک مسیح برای شریعت مرده است انجام میدهید؟ ایشان چگونه توانسته بودند این را به اظهار رسمی غلاطیان برسانند؟ جواب این است که ایشان یک خط مرزی بین شریعت اخلاقی و شریعت سنتی رسم کردند. شریعت اخلاقی ده فرمان است. شریعت سنتی دیگر قوانین بود که به وسیله خدا داده شده بودند، مثل قوانین راجع به خوراکهای نجس، جرص، هدایا برای خدا و غیره.
ایشان میگفتند شریعت اخلاقی هرگز باطل نشده است. این عبارت بود از حقایق ابدی خدا. ارتکاب به زنا، قتل و بتپرستی همیشه در ضدیت با شریعت خدا بوده است. به هر حال شریعت سنتی راجع به هر حال در مسیح به اتمام رسیده بود. بنابراین ایشان وقتی پولس تعلیم میداد که مسیحی برای شریعت مرده است این را نیز شامل تعالیم خود کرده و میگفتند پولس از شریعت سنتی صحبت میکند نه از ده فرمان.
از آنجا که شریعت اخلاقی هنوز هم در جریان است مسیحیان باید آن را حفظ کنند و این امری بود که ایشان تاکید میکردند. این یعنی که ایشان باید روز سبت را نگاه داشته و در آن روز هیچکاری انجام ندهند. ایشان یکی از قوانین مورد علاقه کلیسای کاتولیک رومی را اظهار میداشتند که بر طبق آن ایشان رسم سبت را به رسم یکشنبه آن هم کاملا برخلاف نوشتههای مقدس عوض کردند.
دلایل به نظر بسیار منطقی و عقلانی میآیند. به هر حال صورت بزرگ محکومیت این مسئله این است که در کل در تضاد با کلام خداست! به نکات زیر توجه کنید:
۱. در دوم قرنتیان ۳:۷-۱۱، نوشته شده که ده فرمان قطعا برای ایماندار در مسیح به "اتمام رسیده است." در آیه ۷، شریعت به عنوان "خدمت موت توضیح داده شده که بر سنگها حک شده بود." این فقط میتواند به شریعت اخلاقی اشاره داشته باشد و نه شریعت سنتی. فقط ده فرمان بر الواح سنگی توسط انگشت خدا حک شدند (خروج ۳۱: ۱۸) در آیه ۱۱ میخوانیم که خدمت موت اگر چه پرشکوه است ولی به اتمام رسیده است. هیچ چیز نمیتواند از این سرنوشت سازتر باشد. سَبَّت هیچ ادعایی بر مسیحیان ندارد.
۲. به هیچ امتی تا به حال فرمان نگه داشتن سبت داده نشده است. شریعت فقط به قوم اسرائیل داده شد (خروج ۳۱:۱۳) اگر چه خدا خودش در روز هفتم آرام گرفت! و به کسی فرمان نداد که مثل او عمل کند تا زمانی که او شریعت را به فرزندان اسرائیل داد.
۳. سبت مسیحیان به اولین روز هفته بر نمیگردد. حتی به خاطر هرگونه فرمان پاپ. ما روز خداوند را از طریقی و نیز برای پرستش و خدمت به خداوند عیسی که در این روز از مردگان قیام کرد تقدیس میکنیم که این دلیلی است بر اثبات کار کامل رهایی بخش او (اعمال رسولان ۲۰:۷) و این روزی است که به وسیله خدا برای مسیحیان مشخص شده تا در آن به پرستش او بپردازند (اول قرنتیان ۱۶:۱، ۲) علاوه بر آن روحالقدس در اولین روز هفته از آسمان فرستاده شد. مسیحیان روز خداوند را در مفهوم تقدس یافتن یا ترس از هلاکت نگاه نمیدارند. ایشان آن روز را تقدیس میکنند چونکه انگیزه ایشان محبت به کسی است که خود را برای ایشان داد.
۴. پولس شریعت اخلاقی و شریعت سنتی را مقایسه میکند. به جای آن او اصرار میکند که شریعت کامل است و لعنت آن بر کسانی قرار میگیرد که در پی یافتن عدالت به وسیله آن هستند ولی در نگاهداری کامل آن شکست میخورند.
۵. ۹ مورد از ده فرمان در عهد جدید به عنوان قوانین اخلاقی برای فرزند خدا تکرار شده است. ایشان با چیزهایی سر و کار دارند که ذاتاً درست یا غلط هستند. یکی از فرامینی که حذف شده است شریعت سبت است. نگه داشتن یک روز ذاتاً درست یا غلط نمیباشد. هیچ تعلیمی برای مسیحیان در جهت نگهداشتن سبت وجود ندارد، بلکه نوشتههای مقدس قطعا مینویسند که مسیحیان نمیتوانند به خاطر شکست خوردن در نگهداشتن آن محکوم شوند! (کولسیان ۲:۱۶)
۶. مجازات شکستن سبت در عهد عتیق مرگ بود (خروج ۳۵:۲) ولی کسانی که امروزه به ایمانداران تاکید میکنند که سبت را نگه دارند برای تجاوزگران مجازات قائل نمیشوند. بنابراین ایشان به شریعت بیحرمتی کرده و اقتدار آن را به وسیله شکستن تاکید بر مطالبات آن نادیده میگیرند. ایشان میگویند:"این شریعت خداست و شما باید آن را نگاه دارید، ولی هیچ چیز رخ نمیدهد اگر شما آن را بشکنید."
۷. مسیح و نه شریعت قانون زندگی ایماندار است. ما باید در اثر قدمهای او گام برداریم. این مهیاری والاتر است از آنچه که شریعت نهاده بود (متی ۵:۱۷-۴۸) ما به وسیله روحالقدس قدرت زندگی مقدس را به دست میآوریم. ما میخواهیم زندگی مقدسی داشته باشیم، چونکه به مسیح محبت مینمائیم. عدالتی که به وسیله شریعت طلب میشود به وسیله کسانی که بر طبق جسم گام برنمیدارند تحقق نمییابد، بلکه آنانی که بر طبق روح (رومیان ۸:۴)
بنابراین، تعلیم ضرورت نگهداشتن سبت برای ایمانداران کاملا برخلاف نوشتههای مقدس است (کولسیان ۲:۱۶) و به سادگی "انجیلی دیگر" است که کلام خدا آن را یک لعنت معرفی کرده است (غلاطیان ۱:۷-۹).
باشد که هر کدام از ما از خدا حکمت دریافت کنیم تا با تعالیم شریر شریعتگرائی در هر شکلش مبارزه کنیم! باشد که ما هرگز در پی کسب تقدس و عادل شمردگی از طریق آداب و رسوم و سنن و تلاشهای انسانی نباشیم، بلکه کاملاً و تنها به خداوند عیسی مسیح در هز نیاز خود وابسته باشیم! همچنین باشد که ما همیشه به خاطر داشته باشیم که شریعتگرائی توهین به خداست، چونکه این امر باعث سایه افتادن بر جای واقعیت میشود – سنتگرایی برای مسیح.