انجیل به روایت متی
فصل ۱۲
۱ در آن زمان، عیسی در روز سَبَّت از میان کشتزارها میگذشت و شاگردانش چون گرسنه بودند، به چیدن و خوردن خوشهها آغاز کردند.
۲ امّا فریسیان چون این را دیدند، بدو گفتند، اینک، شاگردان تو عملی میکنند که کردن آن در سَبَّت جایز نیست.
۳ ایشان را گفت، مگر نخواندهاید آنچه داود و رفیقانش کردند، وقتی که گرسنه بودند؟
۴ چه طور به خانهٔ خدا در آمده، نانهای تَقْدِمه را خورد که خوردن آن بر او و رفیقانش حلال نبود، بلکه بر کاهنان فقط.
۵ یا در تورات نخواندهاید که در روزهای سَبَّت، کَهَنه در هیکل سَبَّت را حرمت نمیدارند و بیگناه هستند؟
۶ لیکن به شما میگویم که در اینجا شخصی بزرگتر از هیکل است!
۷ و اگر این معنی را درک میکردید که، رحمت میخواهم نه قربانی، بیگناهان را مذمّت نمینمودید.
۸ زیرا که پسر انسان مالک روز سَبَّت نیز است.
۹ و از آنجا رفته، به کنیسه ایشان درآمد،
۱۰ که ناگاه شخص دست خشکی حاضر بود. پس از وی پرسیده، گفتند، آیا در روز سَبَّت شفا دادن جایز است یا نه؟ تا ادّعایی بر او وارد آورند.
۱۱ وی به ایشان گفت، کیست از شما که یک گوسفند داشته باشد و هرگاه آن در روز سَبَّت به حفرهای افتد، او را نخواهد گرفت و بیرون آورد؟
۱۲ پس چقدر انسان از گوسفند افضل است. بنابراین در سَبَّتها نیکویی کردن روا است.
۱۳ آنگاه آن مرد را گفت، دست خود را دراز کن! پس دراز کرده، مانند دیگری صحیح گردید.
۱۴ امّا فریسیان بیرون رفته، بر او شورا نمودند که چطور او را هلاک کنند.
۱۵ عیسی این را درک نموده، از آنجا روانه شد و گروهی بسیار از عقب او آمدند. پس جمیع ایشان را شفا بخشید،
۱۶ و ایشان را قدغن فرمود که او را شهرت ندهند.
۱۷ تا تمام گردد کلامی که به زبان اشعیای نبی گفته شده بود،
۱۸ اینک، بندهٔ من که او را برگزیدم و حبیب من که خاطرم از وی خرسند است. روح خود را بر وی خواهم نهاد تا انصاف را بر امّتها اشتهار نماید.
۱۹ نزاع و فغان نخواهد کرد و کسی آواز او را در کوچهها نخواهد شنید.
۲۰ نی خرد شده را نخواهدشکست و فتیله نیمسوخته را خاموش نخواهد کرد تا آنکه انصاف را به نصرت برآورد.
۲۱ و به نام او امّتها امید خواهند داشت.
۲۲ آنگاه دیوانهای کور و گنگ را نزد او آوردند و او را شفا داد چنانکه آن کور و گنگ، گویا و بینا شد.
۲۳ و تمام آن گروه در حیرت افتاده، گفتند، آیا این شخص پسر داود نیست؟
۲۴ لیکن فریسیان شنیده، گفتند، این شخص دیوها را بیرون نمیکند مگر به یاری بَعْلْزَبول، رئیس دیوها!
۲۵ عیسی خیالات ایشان را درک نموده، بدیشان گفت، هر مملکتی که بر خود منقسم گردد، ویران شود و هر شهری یا خانهای که بر خود منقسم گردد، برقرار نماند.
۲۶ لهذا اگر شیطان، شیطان را بیرون کند، هرآینه بخلاف خود منقسم گردد. پس چگونه سلطنتش پایدار ماند؟
۲۷ و اگر من به وساطت بَعْلْزَبول دیوها را بیرون میکنم، پسران شما آنها را به یاری کِه بیرون میکنند؟ از این جهت ایشان بر شما داوری خواهند کرد.
۲۸ لیکن هرگاه من به روح خدا دیوها را اخراج میکنم، هرآینه ملکوت خدا بر شما رسیده است.
۲۹ و چگونه کسی بتواند در خانهٔ شخصی زورآور درآید و اسباب او را غارت کند، مگر آنکه اوّل آن زورآور را ببندد و پس خانهٔ او را تاراج کند؟
۳۰ هر که با من نیست، برخلاف من است و هر که با من جمع نکند، پراکنده سازد.
۳۱ از این رو، شما را میگویم هرنوع گناه و کفر از انسان آمرزیده میشود، لیکن کفر به روحالقدس از انسان عفو نخواهد شد.
۳۲ و هرکه برخلاف پسر انسان سخنی گوید، آمرزیده شود امّا کسی که برخلاف روحالقدس گوید، در این عالم و در عالم آینده، هرگز آمرزیده نخواهد شد.
۳۳ یا درخت را نیکو گردانید و میوهاش را نیکو، یا درخت را فاسد سازید و میوهاش را فاسد، زیرا که درخت از میوهاش شناخته میشود.
۳۴ ای افعیزادگان، چگونه میتوانید سخن نیکو گفت و حال آنکه بد هستید زیرا که زبان از زیادتی دل سخن میگوید.
۳۵ مرد نیکو از خزانه نیکوی دل خود، چیزهای خوب برمیآورد و مرد بد از خزانه بد، چیزهای بد بیرون میآورد.
۳۶ لیکن به شما میگویم که هر سخن باطل که مردم گویند، حساب آن را در روز داوری خواهند داد.
۳۷ زیرا که از سخنان خود عادل شمرده خواهی شد و از سخنهای تو بر تو حکم خواهد شد.
۳۸ آنگاه بعضی از کاتبان و فریسیان در جواب او گفتند، ای استاد میخواهیم از تو آیتی بینیم.
۳۹ او در جواب ایشان گفت، فرقه شریر و زناکار آیتی میطلبند و بدیشان جز آیت یونس نبی داده نخواهد شد.
۴۰ زیرا همچنانکه یونس سه شبانهروز در شکم ماهی ماند، پسر انسان نیز سه شبانهروز در شکم زمین خواهد بود.
۴۱ مردمان نِینَوا در روز داوری با این طایفه برخاسته، بر ایشان حکمخواهند کرد زیرا که به موعظهٔ یونس توبه کردند و اینک، بزرگتری از یونس در اینجا است.
۴۲ مَلِکَه جنوب در روز داوری با این فرقه برخاسته، بر ایشان حکم خواهد کرد زیرا که از اقصای زمین آمد تا حکمت سلیمان را بشنود، و اینک، شخصی بزرگتر از سلیمان در اینجا است.
۴۳ و وقتی که روح پلید از آدمی بیرون آید، در طلب راحت به جایهای بیآب گردش میکند و نمییابد.
۴۴ پس میگوید، به خانهٔ خود که از آن بیرون آمدم برمیگردم؛ و چون آید، آن را خالی و جاروب شده و آراسته میبیند.
۴۵ آنگاه میرود و هفت روح دیگر بدتر از خود را برداشته، میآورد و داخل گشته، ساکن آنجا میشوند و انجام آن شخص بدتر از آغازش میشود. همچنین به این فرقه شریر خواهد شد.
۴۶ او با آن جماعت هنوز سخن میگفت که ناگاه مادر و برادرانش در طلب گفتگوی وی بیرون ایستاده بودند.
۴۷ و شخصی وی را گفت، اینک، مادر تو و برادرانت بیرون ایستاده، میخواهند با تو سخن گویند.
۴۸ در جواب قایل گفت، کیست مادر من و برادرانم کیانند؟
۴۹ و دست خود را به سوی شاگردان خود دراز کرده، گفت، اینانند مادر من و برادرانم.
۵۰ زیرا هر که ارادهٔ پدر مرا که در آسمان است بجا آوَرَد، همان برادر و خواهر و مادر من است.
ت) عیسی مالک روز سبت ( ۱۲ : ۱ - ۸ )
۱۲:۱ در این باب بحران روزافزون انكار و طرد نمودن مسیح ثبت شده است. كینهتوزی و خصومت فریسیان آماده لبریز شدن است. موردی كه دریچههای سیلگیر را باز میكند موضوع و پرسش در مورد سبت (سبت) است.
در آن روز به خصوص سبت، عیسی و شاگردانش از میان مزارع گندم میگذشتند. شاگردان وی شروع به چیدن خوشه های گندم و خوردن آنها نمودند. شریعت به آنها اجازه داده بود كه میتوانند از گندمهای مزرعه همسایه خود تا زمانی که از داس استفاده ننمودهاند استفاده كنند (تثنیه ۲۳:۲۵).
۱۲:۲ لیكن فریسیان كه به دنبال ایرادگیریهای قانونی بودند، آنها را متهم نمودند كه قانون روز سبت (سبت) را نقض نمودهاند. با وجودی که اتهام خاص آنها ذكر نشده است احتمالا آنها شاگردان را متهم به: (۱) برداشت محصول (چیدن خوشههای گندم)؛ (۲) كوبیدنِ خرمن (سائیدن گندم در دستانشان)؛ (۳) غله را باد دادن (جدا كردنِ گندم از كاه)، نمودند.
۱۲:۳-۴ عیسی شكایت تمسخرآمیز آنها را با یادآوری واقعهای در زندگی داود، پاسخ داد. زمانی كه داود و یارانش در تبعید بسر میبردند آنها به بیابان رفتند و نان تقدیمی را خوردند، دوازده قرص نانِ گرامی كه به جز برای كاهنان خوردنش برای سایرین ممنوع بود. نه داود و نه یارانش كاهن نبودند. اما خدا آنها را برای انجام این كارشان گناهكار محسوب ننمود، چرا؟
دلیل این امر این است كه شریعت خدا هیچگاه در نظر نداشت كه سختی را بر قوم وفادار خود تحمیل نماید. در تبعید بودن داود تقصیر وی نبود. یك قوم گناهكار او را طرد نمود، بودند. اگر جایگاه عادلانه (بحق) وی به او عطا گردیده بود، او و یارانش مجبور نبودند كه نان تقدیمی را بخورند. خدا یك عمل ممنوعه را مجاز مینماید، زیرا در اسرائیل گناه وجود داشت.
وجه تشابه واضح است. عیسایِ خداوند پادشاه بحق اسرائیل بود، اما قوم سلطنت وی را تصدیق نمینمودند. اگر عیسی جایگاه مناسب خود را كسب مینمود، پیروانش تا حد خوردن به شكلی كه گفته شد در روز سبت یا هر روز دیگری در هفته تنزل نمیكردند. تاریخ خود را تكرار میكرد. خداوند از كار شاگردان خویش انتقاد ننمود، زیرا آنها كار اشتباهی نكرده بودند.
۱۲:۵ عیسی به فریسیان یادآوری مینماید كه كاهنان در روز سبت با كشتن و قربانی كردن حیوانات و انجام وظائف عبیدانه دیگری (اعداد ۲۸۹-۱۰) به سبت بیحرمتی مینمایند، لیكن نكوهش نمیگردند زیرا در خدمت خدا به كار مشغولند.
۱۲:۶ فریسیان میدانستند كه كاهنان هر سبت در معبد بدون بیحرمتی به آن كار میكردند. پس از چه رو آنها باید از شاگردان برای كاری كه در حضور شخصی كه بزرگتر از معبد است انجام دادند انتقاد كنند؟ شاید بهتر باشد كه به جای واژه شخص بنویسیم: «چیزی كه در اینجا بزرگتر از معبد است.» آن «چیز» پادشاهی خدا است كه در شخص پادشاه حضور دارد.
۱۲:۷ فریسیان هیچگاه قلب خدا را درك نكردند. در هوشع ۶:۶ او گفته بود، «من طالب رحمت هستم نه قربانی.» خدا محبت را بر آئین مذهبی مقدم میشمارد. او ترجیح میدهد كه قومش برای رفع گرسنگی خود در روز سبت خوشههای گندم بچینند تا اینكه با تحمل مشقت جسمی قانون آن روز را شدیداً رعایت نمایند. اگر فریسیان این مطلب را درك میكردند، آنها شاگردان را متهم نمیكردند. اما آنها برای رفتارها و مراسم ظاهری بیشتر از رفاه بشر ارزش قائل بودند.
۱۲:۸ سپس منجی افزود، «زیرا پسر انسان صاحب سبت است.» در درجه اول او بود كه شریعت را برقرار ساخت. و بنابراین خود او شخصی بود كه بیشترین صلاحیت را برای تفسیر معانی واقعی آن دارا بود. ای. دبلیو.روجرز میگوید:
این گونه به نظر میآید كه گوئی متی در اینجا با تعلیم گرفتن از روحالقدس، با یك بررسی سریع اسامی و دستور و نیتهای عیسای خداوند را ارائه میدهد: او پسر انسان؛ صاحب روز سبت؛ خدمتگذار من؛ پسر داود؛ بزرگتر از معبد؛ بزرگتر از یونس؛ بزرگتر از سلیمان، میباشد. متی این كار را به منظور نشان دادن عظمت گناه انكار و رد قبول وی و همچنین اعطا نمودن حقوق او انجام داده است.
قبل از پرداختن به وقایع بعدی متن – مداوای دست خشك شده در روز سبت – در اینجا ما مكث میكنیم تا بررسی كوتاهی در مورد تعالیم كتابمقدس درباره سبت داشته باشیم.
نکاتی در باب سبت
روز سبت، هفتمین روز هفته بود و همیشه خواهد بود (شنبه).
خدا پس از ۶ روز خلقت، در روز هفتم آرام گرفت (پیدایش ۲:۲) در آن زمان او فرمان به محترم شمردن روز سبت نداد، هر چند كه ممكن است كه این اصل را در نظر داشته است. یك روز استراحت در هر هفت روز باید انجام مییافت.
هنگامی كه ده فرمان عطا گردید به قوم اسرائیل فرمان داده شد كه سبت را محترم شمارند. این فرمان شریعتی تشریفاتی و بزرگداشتی بود در حالی که سایر فرمانها اخلاقی بودند. تنها دلیلی كه كار كردن در روز سبت خطا محسوب میشد این بود كه خدا این گونه گفته بود. سایر فرمانها در مورد مطالبی بود كه ذاتاً خطا محسوب میشدند.
ممنوعیت علیه كار كردن در روز سبت هیچگاه در نظر گرفته نشده بود كه شامل خدمت به خدا (متی ۱۲:۵) اعمال ضروری (متی ۱۲:۳-۴) یا اعمال نیكو (متی ۱۲:۱۱-۱۲) شود. نه فرمان از ده فرمان در عهد جدید تكرار گردیده است. نه به عنوان شریعت بلكه به عنوان دستورالعملهایی برای مسیحیان است كه تحت فیض زندگی نمایند. تنها فرمانی كه به مسیحیان گفته نشده كه محترم شمرده شود فرمان مربوط به روز سبت است. به بیان دقیقتر، پولس تعلیم میدهد كه مسیحیان را نمیتوان به خاطر محترم نشمردن آن متهم نمود (كولسیان ۲:۱۶).
روز مهم مسیحیان روز اول هفته است. خداوند عیسی در آن روز از میان مردگان برخاست (یوحنا ۲۰:۱). مدركی برای اثبات این مطلب كه كار توبه كامل گردیده و از نظر الهی تایید شده است. در دومین روز خداوند یكشنبه، خداوند با شاگردان خویش ملاقات نمود (یوحنا ۲۰:۱۹، ۲۶) روحالقدس در روز اول هفته عطا گردید (اعمال رسولان ۲:۱؛ ر.ک لاویان ۲۳:۱۵-۱۶) شاگردان قدیمی در آن روز گرد هم آمده بودند كه نان را پاره كنند، و مرگ مسیح را آشكار نشان دهند (اعمال رسولان ۲۰:۷) و آن روزی بود كه توسط خدا تعیین گردیده بود كه مسیحیان میباید مبلغی پول برای كار خداوند كنار میگذاشتند (۱-قرنتیان ۱۶:۱-۲).
روز سبت یا هفتمین روز هفته در پایان یك هفته كار و زحمت قرار داشت. روز خداوند، یا یكشنبه، هفته را با این آگاهی آرامشبخش كه كار توبه كامل گردیده است آغاز مینماید. سبت یادبود اولین خلقت است. روز خداوند با خلقت نوین پیوند یافته است. روز سبت روز مسئولیت بود. روز خداوند روز منزلت است.
مسیحیان روز خداوند را به منظور كسب رستگاری یا دستیابی به تقدس، یا ترس از مجازات گرامی نمیدارند. آنها به خاطر ایثار عاشقانه خود به كسی كه خودش را وقف آنها نمود این روز را از روزهای دیگر جدا نمودهاند. به این دلیل كه ما از پرداختن به امور دنیوی و روزمره در این روز آزاد هستیم، میتوانیم این روز را به طریقی خاص به پرستش مسیح و خدمت به او اختصاص دهیم.
اینكه بگوئیم سبت به روز خداوند تغییر پیدا كرده صحیح نمیباشد. سبت روز شنبه و روز خداوند یكشنبه میباشد. سبت یك سایه بود، اصل مسیح است (كولسیان ۲:۱۶-۱۷). قیام مسیح نقطه آغاز جدیدی را گذاشت و روز خداوند آن آغاز را مشخص مینماید.
عیسی به عنوان یك یهودی وفادار به شریعت، سبت را گرامی میداشت (علیرغم اتهامات فریسیان به عكس این مطلب) به عنوان صاحب سبت، او این روز را از قوانین و قواعدی كه با آنها پوشیده شده بود رها ساخت.
ث) شفا بخشیدن عیسی در روز سبت ( ۱۲ :۹-۱۴)
۱۲:۹ عیسی از مزارع گندم به كنیسه رفت. لوقا به ما میگوید كه علمای دینی و فریسیان آنجا حضور داشتند و او را زیر نظر داشتند شاید بتوانند به او اتهامی وارد آورند (لوقا ۶:۶-۷).
۱۲:۱۰ در داخل كنیسه مردی بود دستش خشك شده بود. شاهدی سامت برای ابراز ناتوانی فریسیان برای كمك به او. تا آن زمان آنها با بیتوجهی و سردی با او رفتار كرده بودند. اما ناگهان به عنوان وسیلهای برای به دام انداختن مسیح برای آنها ارزشمند شد. آنها میدانستند كه منجی همواره مستعد تسكین رنج و فلاكت بشر بود. آنها فكر كردند اگر او در روز سبت شفا دهد بنابراین آنها میتوانند به اتهام ارتكاب جرمی قابل مجازات او را دستگیر كنند. بنابراین با لفاظی كردن یك سوالِ قانونی را مطرح نمودند: «آیا شفا دادن در روز سبت جایز است؟»
۱۲:۱۱ منجی با این پرسش كه آیا اگر آنها گوسفند خود را در چاه ببینند در روز سبت او را بیرون نمیآورند. به آنها پاسخ داد. البته آنها این كار را انجام خواهند داد! لیكن چرا؟ شاید بهانه آنها این بود كه كاری از سر ترحم است – اما دغدغهی دیگری ممكن است این باشد كه گوسفند ارزش مادی دارد و آنها نمیخواستند كه متحمل ضرر مادی گردند، حتی در روز سبت.
۱۲:۱۲ خداوند ما به آنها یادآور گردید كه ارزش یك انسان از یك گوسفند بیشتر است. اگر ترحم به یك حیوان درست است، نیكوئی كردن به انسان در روز سبت قابل توجیهتر است!
۱۲:۱۳-۱۴ عیسی با غافلگیر كردن رهبران یهودی در چاه طمع خود، دست خشك شده را شفا بخشید. به مرد گفت دستش را دراز كند، و با گفتن این كلمات، ایمان و اراده بشر به عمل خوانده شدند. فرمانبرداری و اطاعت با شفا پاداش یافت. آن دست توسط خالق شگفتانگیز بكلی مانند دست دیگرش سالم شد. شما ممكن است فكر كنید فریسیان از اینكه آن مرد كه آنها نه قدرت و نه تمایلی به كمك به او را داشتند شفا یافته بود خوشحال شدند. اما برعكس آنها سخت خشمگین شدند و بر علیه عیسی توطئه كردند كه او را به قتل برسانند. اگر آنها خودشان دست خشك شده میداشتند، از اینكه در هر روزی از هفته شفا مییافتند خوشحال میشدند.
ج) شفا برای همگان ( ۱۲ :۱۵-۲۱)
۱۲:۱۵-۱۶ هنگامی كه عیسی از افكار دشمنانش آگاه گشت، آن مكان را ترك نمود. اما بهر جا كه میرفت، جمعیت جمع میشدند. و هر جا كه بیماران جمع میشدند، او تمامی آنها را شفا میبخشید. اما او آنها را مكلف مینمود كه شفاهای معجزهگر وی را علنی و اعلام ننمایند، این كار را نه به خاطر حفاظت از خود در برابر خطر انجام میداد، بلكه به این علت بود كه از هر حركت نابجا كه او را قهرمان محبوب انقلابی قلمداد كند جلوگیری نماید. برنامهی الهی باید حفظ میشد. انقلاب او نزدیك بود، البته نه با ریختن خون رومیان، بلكه با ریختن خون خودش.
۱۲:۱۷-۱۸ خدمت باشكوه وی با پیشگوئی اشعیا ۴۱:۹؛ ۴۲:۱-۴ به كمال رسید. نبی مسیح را یك فاتح خوشرفتار و ملایم پیش بینی كرده بود. او عیسی را به عنوان خادمی كه یهوه برگزیده بود، تصویر میكند. شخص محبوبی كه در وی روان (جان) خدا خوشنود بود. خدا روح خود را بر وی خواهد نهاد . پیشگوئی كه هنگام تعمید عیسی به كمال رسید و خدمت او به ماورای محدوده اسرائیل خواهد رسید. او عدالت را به غیریهودیها اعلام خواهد كرد. مطلب آخری در حالی که «خیر (نَه)» اسرائیل بلندتر شنیده میشود، برتری مییابد.
۱۲:۱۹ اشعیا در پیشگوئیهای بعدی خود میگوید ماشیح (مسیح) نزاع نخواهد كرد و فریاد نخواهد كشید و صدایش در كوچهها شنیده نخواهد شد. به عبارت دیگر، او عوام فریبی سیاسی نخواهد بود كه توده مردم را بشوراند (برانگیزد). مك لین مینویسد:
این پادشاه كه «خادم» خدا میباشد با متوسل شدن به هر دستاویز عادی از جمله نیروی جسمانی یا عوام فریبی سیاسی؛ یا نیروهای ماوراءالطبیعه به فرمان او به جایگاه بحق و ممتاز خود نخواهد رسید.
۱۲:۲۰ او نِی خرد شده را نخواهد شكست یا فتیله نیمِ سوخته را خاموش نخواهد كرد. او برای رسیدن به اهدافش اشخاص محروم و كم امتیاز جامعه را لگدكوب نخواهد نمود. او قلب شكسته و مظلوم را تقویت نموده و شهادت میبخشد. او حتی یك جرقه ایمان را تقویت نموده و تبدیل به شعله مینماید. خدمت او تا زمانی كه عدالت را به پیروزی برساند ادامه خواهد داشت. توجه و علاقه محبتآمیز و فروتنانه وی با نفرت و ناسپاسی انسانها كمرنگ نخواهد شد.
۱۲:۲۱ و نام او مایهی امید همة قومها خواهد بود. در اشعیا این اصطلاح یا بیان این گونه گفته شده است. «سرزمینهای كنارهی دریا در انتظار شریعت وی میباشند.» كه معنای هر دو یكسان است. سرزمینهای كنارهی دریا به ملتهای غیر یهود اشاره میكند. این ملتها در انتظار سلطنت وی میباشند تا بتوانند بنده وفادار وی باشند. كلایست و لیلی این نقل قول از اشعیا را ارج میگذارند و مینویسند:
... یكی از جواهرات كتابمقدس، تصویری از زیبایی عظیم مسیح ... اشعیا وحدت مسیح با پدر، ماموریت وی برای تعلیم ملتها، تواضع و ملایمت وی با روبرویی با رنج بشریت و پیروزی نهایی وی را به تصویر میكشد. به جز نام او امیدی برای جهانیان وجود ندارد. مسیح – منجی جهان – نام او در لفافه جملات خشك و خاص آموزشی بیان نمیشود بلكه ملبس به بینشی والا و غنی است.
چ) گناه نابخشودنی ( ۱۲ :۲۲-۳۲)
۱۲:۲۲-۲۴ هنگامی كه عیسی یك دیوزدة كور و لال را شفا بخشید، مردم عادی به طور جدی به فكر افتادند كه ممكن است او پسر داود، همان مسیح موعود اسرائیل باشد. این مطلب باعث به خشم آوردن فریسیان شد. هیچ پیشنهاد حسن تفاهمی با عیسی برای آنها قابل تحمل نبود. و آنها با این اتهام كه معجزهای كه صورت گرفته با قدرت بَعلزَبول رئیس دیوها بوده است آن را رد كردند. این اتهام ناخجسته اولین اتهام آشكار مبنی بر این بود كه عیسای خداوند این توانایی را از طرف دیوها كسب كرده است.
۱۲:۲۵-۲۶ هنگامی كه عیسی افكار آنها را دریافت، اقدام به نشان دادن اشتباهشان كرد. او بدیشان گفت كه هیچ حكومتی، شهری یا خانهای كه بر علیه خود تجزیه شود نمیتواند با موفقیت پایدار بماند اگر او دیوهای شیطان را با كمك نیروی شیطان بیرون میافكند، بنابراین شیطان بر علیه خویش كار میكرد. و این مطلبی بیمعنی و احمقانه است.
۱۲:۲۷ خداوندِ ما پاسخی دوم و خرد كننده برای فریسیان داشت. بعضی از همكاران آنها كه به جنگیر مشهور بودند، ادعا نمودند كه میتوانند دیوها را بیرون افكنند. عیسی این ادعای آنها را، نه تصدیق و نه رد نمود، اما از آن برای اشاره به این مطلب استفاده نمود كه اگر او دیوها را به كمك بعلزبول بیرون میراند بنابراین پسران فریسیان (یعنی این جنگیرها) نیز همین كار را میكنند. فریسیان این مطلب را هیچگاه تصدیق نخواهند نمود. اما نتوانستند از منطقی كه در این مباحثه وجود داشت فرار كنند. همكارانِ آنها برای اشارهی آنها كه به عنوان عاملان شیطان جنگیری میكنند آنها را نكوهش میكردند. اسكوفیلد میگوید:
فریسیان تا آنجا که به آنها و پسر انسان مربوط میشد سریعاً از هرگونه اشارهای كه به نیروی شیطانی میشد سخت غضبناك میشدند، اما در مورد موضوعی كه مدنظرشان بود یعنی عیسی و بیرون راندن دیوها به كمك بعلزبول، پسران آنها این گونه قضاوت میكردند كه سخنان آنها متناقض است، زیرا اگر نیروی بیرون راندن دیوها شیطانی است بنابراین هر كس از آن نیرو استفاده كند با منبع و سرچشمه آن نیرو همپیمان است.
آنها در نسبت دادن معلولهای مشابه به علتهای مختلف منطقی فكر نمیكردند.
۱۲:۲۸ البته حقیقت این بود كه عیسی دیوها را به واسطه روح خدا بیرون میافكند. كل حیات او به عنوان بشر روی زمین توسط نیروی روحالقدس زیست گردید. او مسیح بود كه پر از روح خدا بود كسی كه اشعیا پیشگوئی نموده بود (اشعیا ۱۱:۲؛ ۴۲:۱؛ ۶۱:۱-۳) بنابراین وی به فریسیان گفت،«اگر من به واسطهی روحِ خدا دیوها را بیرون می افكنم، یقین بدانید كه پادشاهی خدا به شما رسیده است.» این اعلام میباید كه ضربهای خرد كننده باشد. آنها غرق در غرور دانش الهیاتی خود بودند، لیكن پادشاهی خدا به آنها رسیده بود، زیرا پادشاه در بین آنها بود و آنها حتی درك نكرده بودند كه او آنجا حاضر بود!
۱۲:۲۹ برعكس همپیمان بودن با شیطان، عیسی خداوند فاتح شیطان بود. این مطلب را وی توسط داستان مرد نیرومند به تصویر كشانید.مرد نیرومند شیطان است. خانهی او قلمرویی است كه او در آنجا فرمانروایی میكند.اموال او دیوهای او هستند. عیسی شخصی است كه مرد نیرومند را میبندد، وارد خانه ی او میشود، و اموالش را غارت مینماید. در واقع بستن شیطان در چند مرحله رخ میدهد. مرحلهی آغازین آن، هنگام خدمت عمومی عیسی بود که با مرگ و رستاخیز مسیح مصممانه تضمین شده بود. و تا حد مشخصتری در طول سلطنت هزارساله پادشاه واقعیت خواهد داشت (مكاشفه ۲۰:۲) و نهایتاً، هنگامی كه او به دریاچه آتش افكنده خواهد شد، حقیقتی ابدی خواهد بود (مكاشفه ۲۰:۱۰) در زمان حال به نظر نمیرسید كه ابلیس بسته (محدود) باشد. او هنوز از نیروی قابل ملاحظهی خود استفاده میكند. اما سرنوشت او مشخص شده و زمان او كوتاه است.
۱۲:۳۰ سپس عیسی گفت: «هر كه با من نیست، بر ضد من است، و هر كه با من جمع نكند، پراكنده میسازد.» نگرش كفرآمیز فریسیان نشانگر این امر بود كه آنها با خداوند نیستند، بنابراین آنها بر ضد او بودند. با اجتناب از جمعآوری با او، آنها گندم را پراكنده میساختند. آنها عیسی را متهم نمودند كه با نیروی شیطان دیوها را بیرون میافكند در صورتی که در واقع آنها خودشان خادمان شیطان بودند و سعی بر خنثی نمودن كار خدا داشتند.
در مرقس ۹:۴۰، عیسی گفته است: «كسی كه بر ضد ما نیست، طرف ما میباشد.» كه به نظر میرسد معكوس مطلق سخنانش در اینجا در متی ۱۲:۳۰ باشد. هنگامی كه ما در متی میبینیم كه موضوع رستگاری است، مشكل حل میشود. یك انسان یا موافق یا علیه مسیح است. بیطرفی وجود ندارد. در مرقس، موضوع خدمت است. اختلافات وسیعی بین شاگردان عیسی، اختلافات در پیروان كلیسای محلی، شیوهها و تفسیر اصول و سیاستها وجود دارد. اما اینجا قانون این است كه اگر یك شخص علیه (بر ضد) خداوند نیست او موافق وی است و باید مطابق آن محترم شمرده شود.
۱۲:۳۱-۳۲ این آیات شاخص بحرانی است در رفتار و روش مسیح با رهبران اسرائیل. او آنها را متهم مینماید كه آنها با كفر و توهین به روحالقدس مرتكب گناهی نابخشودنی شدهاند، آنها با متهم نمودن عیسی به انجام دادن معجزات با نیروی شیطان و نه با قدرت روحالقدس مرتكب گناه شدند. در واقع این کار گذاشتن نام بعلزبول، رئیس دیوها، بر روحالقدس بود.
برای سایر اشكال گناهان و كفرگوئیها بخشش وجود دارد. یك شخص ممكن است حتی بر علیه پسر انسان سخنانی بگوید اما بخشیده شود. لیكن كفرگوئی و توهین به روحالقدس گناهی است كه نه در این عصر، یا عصر هزاره ی آینده هیچگونه بخششی نخواهد داشت. هنگامی كه عیسی گفت در این عصر او درباره روزهای خدمت عمومی خود روی زمین سخن میگفت. آیا این مطلب كه گناه غیرقابل بخشش امروزه انجام میشود یا خیر شكی معقول است، زیرا او جسماً حضور ندارد كه معجزهای را انجام دهد.
گناه نابخشودنی با رد نمودن خبرخوش یكسان نمیباشد. یك شخص ممكن است سالها منجی را انكار نموده، سپس توبه نماید، ایمان بیاورد و نجات یابد (البته اگر در بیایمانی بمیرد، نابخشوده باقی خواهد ماند.) گناه نابخشودنی با دوباره به فساد گراییدن یكسان نمیباشد، یك ایماندار ممكن است كه از خداودن دور شود، اما جزو پیروان خانواده خدا دوباره قرار گیرد.
اكثر مردم نگران هستند كه آیا مرتكب گناه نابخشودنی شدهاند یا خیر. حتی اگر این گناه امروزه صورت گیرد، این واقعیت كه شخص نگران آن است نشانه آن است كه او خطاكار نمیباشد. كسانی كه مرتكب آن گناه شدهاند در مخالفت و ضدیت با مسیح مصمم و سرسخت بودند. آنها فاقد ندای وجدان برای توهین به روحالقدس بودند و در مورد نقشهی قتل پسر شكی به خود راه نمیدادند. آنها نه پشیمان بودند و نه توبه كردند.
ح) درخت از میوهاش شناخته می شود (۱۲:۳۳-۳۷)
۱۲:۳۳ حتی فریسیان باید اذعان مینمودند كه خداوند با بیرون افكندن دیوها كار نیك انجام داده بود. اما آنها او را متهم به شریر بودن كردند. در اینجا او متناقض بودن آنها را آشكار مینماید و در واقع میگوید: «تصمیم خود را بگیرید. اگر یك درخت نیكو است، میوهاش نیر نیكو است و عكس قضیه نیز صدق میكند.» میوه كیفیت درختی كه آن میوه را به بار آورده منعكس میكند. میوة خدمت او نیكو بوده است. او بیماران، نابینایان، كران، و لالها را شفا بخشیده است، دیوها را بیرون افكنده و مردگان را زنده نموده است. آیا یك درخت فاسد میتوانسته میوه نیكو به بار بیاورد؟ كاملاً غیرممكن است! پس از چه رو آنها چنین سرسختانه از تصدیق وی اجتناب میورزیدند؟
۱۲:۳۴-۳۵ دلیلش این بود كه آنها افعیزادگان بودند. كینهورزیِ آنها علیه پسرِانسان که نشانگر آن سخنان زهرآلودشان بود، از قلبهای شریرشان جریان داشت. قلبی كه پر از نیكویی است با سخنان پارسایی و پر از فیض شناخته میشود. قلبی كه بدخواه و شریر است خود را با كفر، تلخی و آزار مینمایاند.
۱۲:۳۶ عیسی از صمیم قلب به آنها (و ما) هشدار داد كه مردم برای هر سخن پوچ كه بر زبان رانند، حساب پس خواهند داد. زیرا سخنانی كه مردم بر زبان میآورند، معیار دقیقی است از زندگی آنها و این سخنان اساسی مناسب برای محكومیت یا تبرئه شدن آنهاست. محكومیت فریسیان به خاطر سخنان گناهآلود و تحقیرآمیزشان كه بر علیهِ پسر مقدس خدا ادا شدند چقدر عظیم است!
۱۲:۳۷ «زیرا با سخنان خود تبرئه خواهید شد و با سخنان خود محكوم خواهید گردید.» در مورد ایمانداران، مجازات برای سخنان نسنجیده از طریق مرگ مسیح پرداخت شده است. هر چند كه سخنانِ نسنجیدهی ما كه به آنها اقرار نشده و نابخشوده باقی مانده، باعث از دست دادن پاداش در پای مسند داوری مسیح میشود.
خ) آیت یونس نبی ( ۱۲ :۳۸-۴۲)
۱۲:۳۸ علیرغمِ تمام معجزاتی كه عیسی انجام داد، علمای دینی و فریسیان گستاخی كرده و از او درخواست آیتی نمودند، و اشاره نمودند كه اگر او ثابت كند كه ماشیح (مسیح) میباشد آنها به او ایمان میآورند! اما ریاكاری آنها كاملا مشهود بود. اگر آنها با دیدن شگفتیهای بسیار كه مسیح آفریده بود ایمان نیاورده بودند چگونه با یك معجزه دیگر متقاعد میشدند؟ دیدگاهی كه طالب آیتهای معجزهآسا به عنوان شرطی برای ایمان آوردن باشد مورد خشنودی خدا واقع نمیشود. همان طور كه عیسی به توما گفته بود، «خوشابحال كسانی كه نادیده، ایمان آوردند. » (یوحنا ۲۰:۲۹) در روش مدیریت و نظم خدا دیدن از پی ایمان آوردن میآید.
۱۲:۳۹ خداوند آنها را نسلی شرارت پیشه و زناكار خطاب نمود. شرارت پیشه زیرا چشمان آنها تعمدی برای دیدن مسیح خودشان كور شده بود، زناكار زیرا آنها نسبت به خدا از نظر روحی خیانتكار بودند. خدای خالق آنها، یك شخص بیهمتا كه تركیبی مطلق از الوهیت و بشریت كامل بود، در میان آنها ایستاده بود و با آنها سخن میگفت، اما آنها جرأت كرده و از او طلب آیت میكردند.
۱۲:۴۰ او با رجوع نمودن به مرگ، خاكسپاری و رستگاری خویش گفت كه هیچ آیتی به جز آیت یونس نبی به آنها داده نخواهد شد، و بدین ترتیب جان كلام را ادا كرد. تجربهی یونس كه توسط ماهی بلعیده شد و سپس قی شد (یونس ۱:۱۷؛ ۲:۱۰)، حاكی از مصائب و رستاخیز خداوند بود. برخاستن او از میان مردگان آیت نهائی و اوج خدمت او به قوم اسرائیل خواهد بود.
همان طور كه یونس سه شبانهروز در شكم ماهی بزرگ بود، خداوند ما پیشگوئی نمود كه او نیز سه شبانه روز در دل زمین خواهد بود. این مطلب باعث بروز مشكلی میشود. اگر، همانگونه كه همگان اعتقاد دارند كه عیسی بعدازظهر جمعه به خاك سپرده شد و دوباره صبح یكشنبه برخاست، چگونه میشود ادعا كرد كه وی سه شبانهروز در قبر بوده است؟ پاسخ این است: در محاسباتِ یهودیان، هر بخش از روز و شب یك دوره زمانی كامل محسوب میشود. «به یك روز و یك شب اونا (onah) میگویند و بخشی از یك اونا یك روز یا یك شب كامل است» (ضربالمثل یهودی).
۱۲:۴۱ عیسی خطای رهبران یهودی را با دو تضاد به تصویر كشید. نخست، غیریهودیان (مردم) نینوا از مزیتهای خیلی كمتری برخوردار بودند، اما هنگامی كه موعظههای یونس نبی گم گشته را شنیدند، با اندوه عمیق توبه كردند. آنها در روز داوری برخواهند خاست. كه مردم زمان عیسی را به خاطر نپذیرفتن كسی كه از یونس بزرگتر بود،یعنی پسر جسم یافته خدا، محكوم كنند.
۱۲:۴۲ دوم، ملكهی صبا، یك غیریهودی خارج از مرز یهودیان ممتاز که از جنوب رنج و خرج سفر را بر خود هموار نموده تا با سلیمان دیدار نماید. یهودیان زمان عیسی مجبور نبودند كه به طور كلی سفر كنند تا او را ملاقات نمایند. او از آسمان تا به محلههای كوچك آنها سفر كرده بود كه پادشاه مسیح آنها باشد. اما آنها جایی در زندگی خود برای وی نداشتند – كسی كه بینهایت بزرگتر از سلیمان بود. یك ملكهی غیریهودی در روز داوری آنها را به خاطر چنین بیتوجهی بیبندوبارانهای (توجیهناپذیری) محكوم خواهد نمود.
در این باب، خداوند ما بزرگتر از معبد (آیه ۶)؛ بزرگتر از یونس (آیه ۴۱) و بزرگتر از سلیمان (آیه ۴۲) معرفی شده است. او «بزرگتر از بزرگترین و بسیار بهتر از بهترین است.»
د ( بازگشت روح ناپاک ( ۱۲ :۴۳-۴۵)
۱۲:۴۳-۴۴ اكنون عیسی، به صورت تمثیل، خلاصهای از گذشته، حال و آینده اسرائیل بیایمان را ارائه میدهد. مرد معرف قوم یهود، روح پلید نشانگر بت پرستی که مشخصهی قوم از زمان بردگی در مصر تا اسارت توسط بابلیها بود (كه موقتاً اسرائیل را از شر بت پرستی نجات داد) میباشند. گوئی كه روح پلید از مرد خارج شده بود. از پایان اسارت تا به امروز قوم یهود بت پرستی ننمودهاند. آنها مانند یك خانهی هستند كه خالی، رفته و آراسته (منظم) شده است، میباشند.
بیش از هزار و نهصد سال پیش، منجی در جستجوی اجازه ورود به آن خانه خالی بود. او ساكن بحق، و ارباب آن خانه بود، اما مردم مصممانه از ورود وی جلوگیری به عمل آوردند. با وجودی که از آن به بعد بت نمیپرستیدند، خدای واقعی را نیز پرستش نمیكردند.
خانهی خالی از خلأ روحی سخن میگوید، موقعیتی خطرناك همان گونه كه پیآمد نشان خواهد داد. اصلاحات كافی نمیباشد. باید پذیرفتن قطعی منجی وجود داشته باشد.
۱۲:۴۵ در روزهای آینده ، روح بت پرستی تصمیم خواهد گرفت كه به همراه هفت روح دیگر كه از خودش شرورتر بودند، به خانه بازگردند. از آنجا که هفت، عدد كامل بودن و تكامل است، این مطلب اشاره به بتپرستی به شكل كاملاً توسعه یافتهی آن میكند. و هنگامی كه قومِ مرتد ضد مسیح را پرستش خواهند نمود باید در انتظار رنج و عذاب بود. زانو زدن در مقابل مرد گناهكار و پرستش او به عنوان خدا، با مقایسهی با گناهانی كه قوم از گذشته تاكنون مرتكب شدهاند شكل وخیمتری از بت پرستی است . و بنابراین حالت آخری آن مرد بدتر از حالت نخست او میشود. اسرائیل بیایمان (بت پرست) از داوریهای وحشتناك درد و عذاب عظیم، رنج خواهد برد و رنج بردن آنها از رنجی كه در اسارت بابلیها متحمل شدند خیلی بیشتر خواهد بود. بخش بت پرستان قوم در ظهور دوم مسیح كاملا منهدم خواهند شد.
« و عاقبت این نسل شرور نیز چنین خواهد بود. » و همان مرتدها كه، نژاد منكر مسیح بودند و پسر خدا را در زمان اولین ظهورش تحقیر و انكار نمودند در هنگام دومین آمدنش از داوری شدیدی كه بر آنها خواهد شد رنج خواهند كشید.
ذ) مادر و برادران عیسی ( ۱۲ :۴۶-۵۰)
این آیات توصیف یك رخداد ظاهراً عادی است كه در آن خانواده عیسی بر نزد وی میآیند كه با او سخن گویند. دلیل آمدن آنها چیست؟ مرقس در این مورد ما را راهنمایی مینماید. بعضی از دوستان عیسی به این نتیجه رسیدند كه او از شدت ناراحتی بیحواس شده است (مرقس ۳:۲۱، ۳۱-۳۵) و شاید خانوادهی او آمده بودند كه او را بیسروصدا با خود ببرند (ر.ک یوحنا ۷:۵) هنگامی كه به او گفته شد كه مادر و برادرانش بیرون منتظرند و می خواهند با وی صحبت كنند، خداوند با این پرسش پاسخ داد «مادر من كیست؟ برادرانم چه كسانی هستند؟» سپس، با اشاره به شاگردانش گفت، «هر كس كه اراده و خواست پدرم را در آسمان به جای آوَرَد برادر، خواهر و مادر من است .»
اعلام این خبر تكان دهنده، سرشار از اهمیتی روحانی است. و نقطهی عطف مشخصی را در رفتار عیسی با اسرائیل مشخص مینماید. مریم و پسرانش كه خویشاوند نسبی عیسی بودند معرف قوم اسرائیل بودند تا آن زمان عیسی قسمت اعظم خدمت خود را به گوسفندان گمشدهی خانه اسرائیل محدود كرده بود. لیكن به تدریج روشن میشد كه قومِ او، وی را نخواهد داشت. فریسیان به جای تعظیم كردن به مسیح خود، او را متهم كردند كه توسط شیطان كنترل میشود.
بنابراین اكنون نظم جدیدی را اعلام مینماید. از این به بعد، پیوندهای وی با اسرائیل عامل كنترل كنندة گسترش كمكهای وی نخواهد بود. هر چند كه قلب پرعطوفت وی به دادخواهی با هممیهنانش متناسب با جسم ادامه خواهده داد. باب ۱۲ جدایی غیرقابل تردید با اسرائیل را نشان میدهد. و نتیجهاش اكنون روشن است. اسرائیل او را نخواهد داشت، بنابراین او به سوی كسانی كه او را خواهند داشت خواهد رفت. مطالب روحانی بر خویشاوندی نسبی ارجحیت دارد. فرمانبرداری از خدا مردان و زنان را چه یهودی و چه غیریهودی باعث ایجاد رابطهای حیاتی و مهم با وی میشود.
قبل از اینكه از این رخداد بگذریم، باید دو نكته را در مورد مادر عیسی ذكر نمائیم. نخست، تا آنجا که به دستیابی به حضور عیسی مربوط میشد، بدیهی است كه مریم از جایگاهی كه امتیاز خاصی داشته باشد برخوردار نبود.
دوم، ذكر برادران عیسی، ضربهای بر این تعلیم كه مریم باكرهی دائمی بود وارد میسازد. این اظهارات كه آنها واقعاً پسران مریم و در نتیجه برادر خواندگان خداوند ما بودند بسیار قوی است. این نظریه با سایر نوشتههای كتابمقدس مانند مزمور ۶۹:۸؛ متی ۱۳:۵۵؛ مرقس ۳:۲۱، ۳۳؛ ۶:۳؛ یوحنا ۷:۳، ۵؛ اعمال رسولان ۱:۱۴؛ ۱-قرنتیان ۹:۵ و غلاطیان ۱:۱۹ تقویت میشود.