دومپترس
فصل ۳
۱ این رساله دوّم را ای حبیبان، الآن به شما مینویسم؛ که به این هردو، دلِ پاک شما را به طریق یادگاری برمیانگیزانم:
۲ تا بخاطر آرید کلماتی که انبیای مقدّس پیش گفتهاند، و حکم خداوند و نجات دهنده را که به رسولان شما داده شد:
۳ و نخست این را میدانید، که در ایّام آخر مُستَهزئین با استهزا ظاهر خواهند شد، که بر وفق شهوات خود رفتار نموده،
۴ خواهند گفت، کجاست وعدهٔ آمدن او؟ زیرا از زمانی که پدران به خواب رفتند، هرچیز به همینطوری که از ابتدای آفرینش بود، باقی است.
۵ زیرا که ایشان عمداً از این غافل هستند، که به کلام خدا آسمانها از قدیم بود، و زمین از آب و به آب قائم گردید:
۶ و به این هر دو، عالمی که آن وقت بود در آب غرق شده، هلاک گشت:
۷ لکن آسمان و زمین الآن به همان کلام برای آتش ذخیره شده و تا روز داوری و هلاکت، مردم بیدین نگاه داشته شدهاند.
۸ لکن ای حبیبان، این یک چیز از شما مخفی نماند که یک روز نزد خدا چون هزار سال است، و هزار سال چون یک روز.
۹ خداوند در وعدهٔ خود تأخیر نمینماید، چنانکه بعضی تأخیر میپندارند، بلکه بر شما تحمّل مینماید، چون نمیخواهد که کسی هلاک گردد، بلکه همه به توبه گرایند.
۱۰ لکن روز خداوند چون دزد خواهد آمد؛ که در آن آسمانها به صدای عظیم زایل خواهند شد و عناصر سوخته شده، از هم خواهد پاشید، و زمین و کارهایی که در آن است سوخته خواهد شد.
۱۱ پس چون جمیع اینها متفرّق خواهند گردید، شما چطور مردمان باید باشید، در هر سیرتِ مقدّس و دینداری؟
۱۲ و آمدن روز خدا را انتظار بکشید و آن را بشتابانید، که در آن آسمانها سوخته شده، از هم متفرّق خواهند شد و عناصر از حرارت گداخته خواهد گردید.
۱۳ ولی بحسب وعدهٔ او، منتظر آسمانهای جدید و زمین جدید هستیم، که در آنها عدالت ساکن خواهد بود.
۱۴ لهذا ای حبیبان، چون انتظار این چیزها را میکشید، جدّ و جهد نمایید تا نزد او بیداغ و بیعیب در سلامتی یافت شوید.
۱۵ و تحمّلِ خداوندِ ما را نجات بدانید؛ چنانکه برادر حبیب ما پولُس نیز برحسب حکمتی که به وی داده شد، به شما نوشت؛
۱۶ و همچنین در سایر رسالههای خود این چیزها را بیان مینماید؛ که در آنها بعضی چیزهاست که فهمیدن آنها مشکل است، و مردمان بیعلم و ناپایدار آنها را مثل سایر کتب تحریف میکنند، تا به هلاکت خود برسند.
۱۷ پس شما ای حبیبان، چون این امور را از پیش میدانید، باحذر باشید که مبادا به گمراهی بیدینان ربوده شده، از پایداریِ خود بیفتید.
۱۸ بلکه در فیض و معرفت خداوند و نجاتدهندهٔ ما عیسی مسیح ترقّی کنید، که او را از کنون تا ابدالآباد جلال باد. آمین.
۴. پیشگویی برخاستن مستهزئین (باب سوم)
۳:۱ پطرس از سر موضوع معلمین کذبه در باب دوم به سراغ برخاستن قطعی مستهزئین در روزهای آخر میرود. در این نامه چنانچه او در نامهی قبلی انجام داد، اول از همه خوانندگانش را تشویق میکند که به کتابمقدس وفادار باشد.
۳:۲ آنها باید پیشگوییهای انبیای مقدس را به یاد داشته باشند- که در عهد عتیق یافت میشوند؛ و باید تعالیم خداوند عیسی را که به وسیله رسولانش بازگو میشدند به یاد آورند— این تعالیم در عهد جدید ثبت شدهاند. کتابمقدس تنها حافظ حقیقی در روزگار ناباوری است.
۳:۳ شهادت متفق انبیا و رسولان این بود که مستهزئین در زمانهای آخر با استهزاء ظاهر خواهند شد. مسیحیان باید این را به خاطر داشته باشند. آنها نباید در مقابل چنین مردمان متکبر و کفرگویی خم شوند. بلکه باید در ایشان نشانه نزدیک شدن زمانهای آخر را مشاهده کنند. این مستهزئین بر وفق شهوات خود رفتار میکنند. آنها هرگونه داوری تهدید کننده را به طور کل رد میکنند و از آزادی شهوانی خود دفاع مینمایند.
۳:۴ استهزای همیشگی ایشان بر سر آمدن مسیح است. آنها میگویند: «کجاست وعده آمدن او؟» یعنی «تحقق این وعده کجاست؟» ولی منظور ایشان از آمدن او چیست؟ آیا منظورشان آمدن مسیح به جهت مقدسینش است یعنی زمان ربوده شدن (اول تسالونيكيان ۴:۱۳-۱۸)؟ اینکه چنین مستهزئینی از مرحله اول بازگشت خداوند چیزی بدانند شکبرانگیز است. ایا منظورشان آمدن مسیح به همراه مقدسینش برای برقرار ساختن ملکوت جهانیاش است (اول تسالونيكيان ۳:۱۳)؟ این امر به ما نشان ميدهد ممکن است که چنین چیزی در فکر ایشان باشد.
ولی از مابقی متن روشن میشود که ایشان به داوری نهایی خدا بر زمین فکر میکنند یا آنچه که عموماً تحت عنوان پایان دنیا خوانده میشود. آنها به نابودی آتشین آسمانها و زمین در پایان سلطنت هزار ساله فکر میکنند.
آنچه که واقعاً میگویند این است: «شما مسیحیان ما را با هشدارهایتان راجع به داوری وحشتناک بر زمین تهدید میکنید. شما به ما میگویید که خدا در تاریخ مداخله نموده است و شریران را محکوم و زمین را نابود خواهد ساخت. همه اینها بیمفهوم هستند. ما از چیزی نمیترسیم. ما میتوانیم هر طور دوست داریم زندگی کنیم. هیچ مدرکی وجود ندارد که خدا هرگز بر طبق آن در تاریخ مداخله نموده باشد؛ چرا ما باید معتقد باشیم که او هرگز چنین خواهد کرد؟»
نتیجهگیری ایشان بر پایه این فرضیه بیدقت است که: «زیرا از زمانی که پدران به خواب رفتند، هر چیز به همین طوری که از ابتدای آفرینش بود، باقی است.» آنها معتقدند که طبیعت بر طبق قانون خود ادامه میدهد و هیچ مداخله فوقالعاده در آن به وقوع نمیپیوندد و برای هر چیزی توضیح طبیعی وجود دارد. آنها به قانون طبیعت معتقدند و این قانون میگوید که در طبیعت همیشه همه چیز به همان طریقی که بوده هست و عمل میکند.
بین قانون طبیعت و سیر تکامل را به حیاتی وجود دارد. تئوری رشد تدریجی ارگانیسمهای زنده که از نمونههای قبلی به وجود آمدهاند. به این نظریه بستگی دارد که شرایط طبیعت و جهان همیشه یکنواخت جریان دارند. اگر این زمین با طوفان و بلایای ناگهانی مواجه میشود پس یعنی از پیش فرضهای تکامل مورد قبول بوده و به وقوع پیوستهاند.
۳:۵ مستهزئین عمداً یک حقیقت را نادیده میگیرند- طوفان. خدا در زمان شرارت انسانها مداخله نمود، و هدف مشخص مداخله او مجازات شریران بود. اگر این امر یک بار اتفاق میافتاد، میتواند بار دیگر نیز به وقوع بپیوندد.
این یک ادعا نامه مخرب از سوی این مردمان است که عمداً از آن غفلت میکنند. غرور ایشان باعث میشود ادعا کنند که آگاه هستند. آنها ادعا میکنند که دلایل ثابتی دارند. آنها به توافقات خویش بر سر مسائل مختلف فخر میکنند. ولی حقیقت اینست که آنها عمداً حقیقت آزموده شده تاریخ را رد میکنند- طوفان. آنها میبایست درس زمین شناسی بخوانند!
زیرا که ایشان عمداً از این غافل هستند که به کلام خدا آسمانها از قدیم بود و زمین از آب و به آب قائم گردیده و نابود شد. آسمانها و زمین به وسیله کلام خدا شکل گرفتند؛ او سخن گفت و آنها به وجود آمدند (عبر ۱۱:۳). پطرس میگوید زمین از آب به وجود آمد و به آب قائم گردید. ما اعتراف میکنیم که عمق سخنان پطرس زیاد است و ما کاملاً آن را درک نمیکنیم. ما از پیدایش ۱:۲ میدانیم که سیمای زمین یک بار با اب پوشانیده شد. سپس در آیه ۶ میخوانیم که خدا آنها را برانگیزاند تا از هم جدا شوند. از این میدانیم که زمین به وسیله مه غلیظی از آب که نمیتوان در آن زندگی کرد پوشانده شده بود. افلاک جو صافی به وجود میآورد که در آن میشود تنفس کرد. در پیدایش ۱:۹ قارهها از اقیانوسها جدا میشوند؛ این میتواند همان چیزی باشد که در این عبارت بدان اشاره شده است: «زمین به آب قائم گردید.» (به مزمور ۲۴:۲ نیز نگاه کنید).
ما بدون دلالت ضمنی گفتار علمی پطرس نیز میدانستیم که زمین یک دنیای پوشانده شده از آب و ابر میباشد؛ سه چهارم سطح جو و قسمت اعظم آن با مه پوشانده شده است. تا جائی که ما میدانیم، زمین تنها سیارهای میباشد که میتواند در آن حیات بشری وجود داشته باشد.
۳:۶ زمین در ابتدا وسیله ویرانی خود را انباشته بود. آبهای زیر زمینی در عمقها، آبهای اقیانوسها و آب ابرهای بالا. بالأخره خدا آب را از پایین و بالا به هم رسانید (پید ۷:۱۱) و سیل زمینی را پوشانید و حیات خارج از کشتی نابود شد. منتقدین عمداً این حقیقت تاریخی را نادیده میگیرند. جالب است که در این اواخر طوفان بیشتر و تلختر از قبل پدیدار میشود. ولی شرح واقعه طوفان که بر روی سنگها نوشته شده، در روایات مردم قدیم و زمان حال و مهمتر از همه در کلام مقدس خدا موجود است و از همه جالبتر میباشد.
۳:۷ زمانی که خدا زمین را خلق کرد، آب کافی برای نابودی آن مهیا شد. به همان طریق، او آسمانها و زمین را با آتش کافی نابود خواهد کرد.
در این دوران هستهای، ما درک میکنیم که مسئله در اینجا انرژی غنی شده است. شکافتن هسته اتم منجر به آزاد شدن انرژی بسیار عظیم و آتشینی میشود. پس همه مسائل در جهان انرژی آتشین بسیاری را در خود ذخیره کردهاند. در حال حاضر همه چیز توسط خداوند ذخیره شده است (کول ۱:۱۷، «در او همه چیز قیام دارد.»). اگر دستان او که مانع شده کنار بروند، عناصر همگی گداخته میشوند. در این میان آسمانها و زمین تا روز داوری و هلاکت مردم بیدین نگاه داشته شدهاند.
۳:۸ سپس چرا خدا در داوری تأخیر میکند؟ خوب، اول ما باید به خاطر داشته باشیم که خدا زمانمند نیست. او در ورطهای از زمان زندگی نمیکند. بالأخره، زمان به وسیله ارتباطش با خورشید و زمین معنی دارد ولی خدا محدود به این ارتباط نیست.
یک روز نزد خدا چون هزار سال است و هزار سال چون یک روز. او میتواند یک روز را به هزار روز بسط دهد و هزار روز را در یک روز جمع کند. او میتواند فعالیتهایش را نیز به همین صورت بسط دهد و متمرکز کند.
۳:۹ خدا وعده داده است که در پایان تاریخ، شریران را داوری کند. پس اگر او به نظر در انجام این کار تأخیر مینماید این بدین دلیل نیست که خدا در وعده خود وفادار نیست. این امر بدین دلیل است که او صبور میباشد. او نمیخواهد کسی هلاک گردد. آرزوی او اینست که همه به توبه گرایند. او عمداً دوره فیض را بسط میدهد تا انسانها فرصت نجات یافتن بیشتری داشته باشند.
در اشعیا ۶۱:۲ ما راجع به روز لطف و روز انتقام خداوند میخوانیم. این آیه میگوید که او از رحمت نشان دادن لذت میبرد و داوری او عجیب است (اش ۲۸:۲۱). همچنین این امر میتواند نشان دهد که او میتواند هزاران سال رنج و تراکم داوریاش را در یک روز متمرکز سازد.
او صد و بیست سال قبل از فرستادن طوفان صبر نمود. حالا او هزاران سال است که قبل از ویرانی زمین با آتش صبر نموده است.
۳:۱۰ لکن روز خداوند چون دزد خواهد آمد. روز خداوند به هر دورهای که خدا در داوری عمل میکند اشاره دارد. این نام در عهد عتیق برای توصیف زمانی به کار میرفت که خدا بدکاران را هلاک کرده و بر دشمنانش ظفر مییافت (اش ۲:۱۲؛ ۱۳:۶،۹؛ خر ۱۳:۵؛ ۳۰:۳؛ یوئیل ۱:۱۵؛ ۲:۱ ،۱۱، ۳۱؛ ۳:۱۴؛ عا ۵:۱۸،۲۰؛ عو ۱۵؛ زکر ۱:۷ ،۱۴؛زکر ۱:۱۴ ؛ ملا ۴:۵). در عهد جدید این نام (روز خداوند) زمانی است که در موارد زیر تعریف شده است:
۱. به دوره مصیبت عظیم اشاره میکند، دوره هفت سالهای که خدا اسرائیلیان بیایمان را داوری میکند (اول تسالونيكيان ۵:۲؛ دوم تسالونيكيان ۲:۲).
۲. شامل بازگشت او به زمین در زمان انتقام از کسانی میشود که خدا را نشناختند و از انجیل خداوند عیسی اطاعت ننمودند (دوم تسالونيكيان ۱:۷-۱۰).
۳. این نام برای سلطنت هزار ساله مورد استفاده قرار گرفته زمانی که مسیح برای سلطنت با عصای آهنین به زمین باز خواهد گشت.
۴. این نام به ویرانی نهایی آسمانها و زمین با آتش اشاره میکند. در اینجا مفهوم روز خداوند همین است.
چون دزد خواهد آمد- یعنی غیرمنتظره و مخرب. آسمانها زایل خواهند شد. این مطمئناً یعنی آسمانهای جوی و میتواند به معنی آسمانهای پر ستاره باشد ولی نمیتواند به معنای آسمان سوم باشد- مکان سکونت خدا. در حینی که آسمانها از انفجار مملو میشوند، عناصر از شدت حرارت سوخته خواهند شد. عناصر در اینجا به اجزای اصلی سازنده ماده اشاره دارند. همه مواد در اثر قتل عام اتمی جهان نابود میشوند. زمین و کارهایی که در آن است سوخته خواهد شد. نه فقط کارهای خلقت طبیعی، بلکه همه تمدنها نیز از بین خواهند رفت. بزرگترین شهرهای دنیا، بناهای با ابهت و پدیدههای طبیعی و غیر طبیعی همگی نابود خواهند شد.
۳:۱۱ حالا پطرس از مستهزئین روی گردانده و سراغ مقدسین میرود. پس چون جمیع اینها متفرق خواهند گردید، شما چطور مردمان باید باشید، در هر سیرت مقدس و دیندار هر جسم مادی بر خود مهر نابودی را دارد. چیزهایی که مردم به آنها فخر میکنند زودگذر هستند. زیستن برای مادیات زیستن موقتی است. مفهوم معمول همه چیز به ما میگوید که از اسباب بازیها و زرق و برق این جهان دست برداریم و در تقدس و دینداری زیست کنیم. این یک مسئله ساده زندگی برای ابدیت است. یعنی تأکید بر زندگی روحانی و نه مادی و برگزیدن ابدیت به جای فنا.
۳:۱۲ ایمانداران نیز باید در انتظار باشند. آنها باید برای رسیدن به آرزوی خود یعنی آمدن روز خدا انتظار بکشند. بعضی از عبارت «روز خدا را بشتابانید»، برای این تعلیم استفاده کردهاند که ما میتوانیم زمان آمدن روز خداوند را با خدمت وفادارانه و قویتر جلو بیندازیم. ولی در این تعلیم دو مشکل وجود دارد. اولاً، روز خدا، روز آمدن خداوند نیست. دوماً، حتی اگر هم باشد، دلیل موجهی وجود دارد که بپرسیم چگونه زمان آمدن مسیح میتواند به وسیله غیرت قومش دگرگون شود.
روز خدا به حالت ابدی مربوط میشود. این روز پس از آخرین دوره روز خداوند زمانی که آسمانها و زمین نابود خواهند شد خواهد آمد. روز خدا روز پیروزی نهایی و کامل خداست. به همین دلیل روز خداوند روزیست که ما باید به طور جدی و با حرارت و شوق آن را انتظار بکشیم.
پطرس در سخن گفتن راجع به روز خدا نمیگوید که در آن، بلکه از آسمانها سوخته شده، از هم متفرق خواهند شد و عناصر از حرارت گداخته خواهد گردید. روز خدا زمان نابودی نهایی نیست. بلکه این داوری نهایی باید قبل از روز خدا صورت بگیرد.
۳:۱۳ در آیه ۱۲، ایمانداران تشویق شدهاند تا برای روز خدا انتظار بکشند. در اینجا، ایشان به عنوان کسانی توصیف شدهاند که منتظر آسمانهای جدید و زمین جدید هستند. این آیه نظریه روز خدا در ارتباط با حالت ابدی که در آن آسمانها و زمین جدید پدیدار خواهند گشت را تقویت میکند.
در اشعیا ۶۵:۱۷؛ ۶۶:۲۲ آسمانها و زمین جدید برای توصیف سلطنت هزار ساله مورد استفاده قرار گرفتهاند. ما میدانیم که آن متون شامل سلطنت هزار ساله میشوند چون گناه هنوز در آنجا حاضر است (۶۵:۲۰) و فرزندان تولید میشوند (۶۵:۲۳). پطرس منحصراً این بخش را به حالت ابدی مربوط میسازد؛ آسمانها و زمین حاضر زایل خواهند شد.
پطرس از عدالتی که در آسمانها و زمین جدید ساکن خواهد بود سخن میگوید. در زمان حال، فیض از طریق عدالت سلطنت میکند (روم ۵:۲۱). در زمان سلطنت هزار ساله عدالت سلطنت خواهد کرد (اش ۳۲:۱)؛ در ابدیت، عدالت ساکن خواهد بود. در ملکوت زمینی، مسیح با عصای آهنین و عدالت خود سلطنت خواهد کرد. در آن مفهوم، عدالت سلطنت خواهد کرد. ولی در ابدیت، نیازی به عصای آهنین نخواهد بود. عدالت در خانهاش خواهد بود. دیگر هیچ گناهی وارد صحنه زیبای صلح و سلامتی نخواهد شد.
۳:۱۴ حقیقت راجع به آسمانها و زمین جدید با آرزوی ما را برای برای داشتن زندگی مقدس مثل زندگی خداوند عمیقتر بسازد. این تنها حقیقتی نیست که ما آن را در بر بگیریم بلکه حقیقتی که باید ما را در بر بگیرد. دانستن این که ما به زودی در حضور خدا خواهیم ایستاد در ما انگیزه و آرزوی بیداغ و بیعیب بودن را خلق میکند یعنی داشتن پاکی اخلاقی. این امر باید ما را برای یافت شدن در سلامتی و نه ستیزهجویی غیور گرداند.
۳:۱۵ و تحمل خداوند ما را نجات بدانید. تأخیر او در داوری برای اینست که به بشر فرصت تام برای نجات یافتن داده شود. حینی که ما شرارت بیش از حد بشر را مشاهده میکنیم در شگفت میگردیم که چگونه خداوند میتواند همچنان داوری را به تأخیر اندازد. صبر او شگفتآور است. ولی دلیلی برای این صبر او وجود دارد. او آرزوی مرگ شریر را ندارد. او تأخیر میکند تا ببیند که مردم از راههای بد خود بازگشت کرده و نجات مییابند.
چنان که برادر حبیب ما پولس نیز بر حسب حکمتی که به وی داده شده به ما نوشت. نکات جالب بسیاری در این اشاره به پولس پدیدار میشود:
۱. اولاً، پطرس از پولس به عنوان برادر حبیب ما سخن میگوید و این در تضاد با عمل پولس است که در جمع پطرس را در انطاکیه به خاطر عمل نادرستش توبیخ نمود (غلا ۲:۱۱-۲۱). ظاهراً پطرس توبیخ را با فروتنی پذیرفته بود. همه ما باید قادر باشیم تا توبیخ و نصیحت را بدون انتقام و کینه بپذیریم.
۲. پطرس میدانست که به پولس حکمت آسمانی برای نوشتن رسالات داده شده است. این مطمئناً اعلان میکند که پطرس تشخیص داده بود نوشتههای پولس از آسمان بوده و الهامی هستند.
۳. خوانندگان پطرس ظاهراً یکی دو رساله پولس را خوانده بودند. این میتواند بدین معنا باشد که این رسالات مستقیماً خطاب به ایشان نوشته شده یا اینکه در مناطق مختلف چرخیده و به دست ایشان نیز رسیده بود.
کدام یک از نامههای پولس میگوید که تحمل خداوند ما نجات است؟ در رومیان ۲:۴ میخوانیم: «یا آنکه دولت مهربانی و صبر و حلم او را ناچیز میشماری و نمیدانی که مهربانی خدا تو را به توبه میکشد؟»
۳:۱۶ پولس در همه رسالات خود از حقایق بزرگی سخن میگوید که پطرس در دو نامه خود نیز با آنها سر و کار دارد؛ حقایقی مثل تولد تازه، الوهیت مسیح، زندگی بیگناه، رننها و مرگ جانشینی و قیام و صعود و آمدن دوباره او و روز خداوند و وضعیت ابدی. درک بعضی از حقایق کتاب مقدس دشوار است مثل تثلیث، برگزیدگی خدا و اراده آزاد انسانی، سر رنج بردن و غیره. اگر ما در کتابمقدس مسائلی این گونه دشوار را مییابیم نباید پریشان شویم حتی ممکن است بعضی از این حقایق از درک ما فراتر باشند. کلام خدا لایتناهی و پایانناپذیر است. در خواندن کلام خدا ما باید همیشه آماده باشیم که به خدا اجازه بدهیم حقایق را به ما بشناساند و ما را به عمقهای آن وارد وارد کند.
پطرس وقتی میگوید در نوشتههای پولس بعضی چیزها وجود دارد که فهمیدن آنها مشکل است منظورش انتقاد از آنها نیست. این سبک نوشتن پولس نبود که دشوار نشان میداد بلکه موضوعاتی که او مینوشت دشوار بودند. بارنز ( Barnes ) میگوید: «پطرس به دشواری درک آنچه که مد نظر پولس بود اشاره نمیکند بلکه به دشواری فهمیدن حقایق بزرگی که او تعلیم میداد.»
مردمان بیعلم و ناپایدار به جای پذیرفتن آنها با ایمان ساده، آنها را تحریف میکردند تا به هلاکت خود برسند. بعضی از فرهنگهای غلط برای مثال قانون را میپیچانند تا راهی برای نجات بیابند به جای اینکه از گناه دست بردارند. بعضی دیگر تعمید را درِ ورود به بهشت معرفی مینمایند. آنها این کار را فقط با نوشتههای پولس انجام نمیدهند بلکه دیگر نوشتههای مقدس را نیز تحریف مینمایند.
توجه داشته باشید که پطرس در این جا نوشتههای پولس را هم ردیف سایر کتب مقدس قرار میدهد یعنی نوشتههای عهد عتیق و نسخ عهد جدیدی که در آن زمان قابل دسترسی بود. او میدانست که رسالات پولس بخشی از نوشتههای الهام شده عهد جدید هستند.
۳:۱۷ ایمانداران باید دائماً بر ضدّ خطر گمراهی مواظب باشند. این آگاهی که همیشه معلمین کذبهای وجود دارند که دیگران را به تقلید از فساد خود تشویق میکنند باید همیشه در ذهن ما بماند. برای یک شخص ساده، راحت است که به گمراهی بیدینان ربوده شود و موازنه روحانی خود را از دست بدهد.
۳:۱۸ بار دیگر پطرس تعلیم میدهد که ادامه دادن در روند آسمانی یک محافظت بزرگ در برابر خطر معلمین کذبه به وجود میآورد. باید یک رشد دوجانبه وجود داشته باشد— در فیض و در معرفت. فیض نشانه عملی ثمره روح است. رشد در فیض به معرفت ما نمیافزاید یا فعالیت خستگیناپذیر ما را زیاد نمیکند؛ فیض ما را به شباهت خداوند عیسی در میآورد. معرفت یعنی آشنایی با خداوند از طریق کلامش. رشد در معرفت یعنی خواندن بیشتر کلام او و آشنا شدن با طریقها و اعمالش. ولی پطرس نمیتواند رسالهاش را با یک ترغیب به جهت مقدسین به اتمام رسند. اوج رساله باید جلال نجاتدهنده باشد. پس ما این دعای زیبا را در آخر پیدا میکنیم: او را از اکنون تا ابدالآباد جلال باد. آمین. این در نهایت دلیل وجود ماست— جلال او— و از این رو هیچ نتیجهگیری بهتر از این دعا نمیتواند با این رساله سازگار شود.