انجیل به روایت يوحنا
فصل ۱۰
۱ آمین آمین به شما میگویم هر که از در به آغل گوسفند داخل نشود، بلکه از راه دیگر بالا رود، او دزد و راهزن است.
۲ و امّا آنکه از در داخل شود، شبان گوسفندان است.
۳ دربان بجهت او میگشاید و گوسفندان آواز او را میشنوند و گوسفندان خود را نام بنام میخواند و ایشان را بیرون میبرد.
۴ و وقتی که گوسفندان خود را بیرون بَرَد، پیش روی ایشان میخرامد و گوسفندان از عقب او میروند، زیرا که آواز او را میشناسند.
۵ لیکن غریب را متابعت نمیکنند، بلکه از او میگریزند زیرا که آواز غریبان را نمیشناسند.
۶ و این مَثَل را عیسی برای ایشان آورد، امّا ایشان نفهمیدند که چه چیز بدیشان میگوید.
۷ آنگاه عیسی بدیشان باز گفت، آمین آمین بهشما میگویم که من درِ گوسفندان هستم.
۸ جمیع کسانی که پیش از من آمدند، دزد و راهزن هستند، لیکن گوسفندان سخن ایشان را نشنیدند.
۹ من در هستم! هر که از من داخل گردد، نجات یابد و بیرون و درون خرامد و علوفه یابد.
۱۰ دزد نمیآید مگر آنکه بدزدد و بکشد و هلاک کند. من آمدم تا ایشان حیات یابند و آن را زیادتر حاصل کنند.
۱۱ من شبان نیکو هستم. شبان نیکو جان خود را در راه گوسفندان مینهد.
۱۲ امّا مزدوری که شبان نیست و گوسفندان از آنِ او نمیباشند، چون بیند که گرگ میآید، گوسفندان را گذاشته، فرار میکند و گرگ گوسفندان را میگیرد و پراکنده میسازد.
۱۳ مزدور میگریزد چونکه مزدور است و به فکر گوسفندان نیست.
۱۴ من شبان نیکو هستم و خاصّان خود را میشناسم و خاصّان من مرا میشناسند،
۱۵ چنانکه پدر مرا میشناسد و من پدر را میشناسم و جان خود را در راه گوسفندان مینهم.
۱۶ و مرا گوسفندان دیگر هست که از این آغل نیستند. باید آنها را نیز بیاورم و آواز مرا خواهند شنید و یک گله و یک شبان خواهند شد.
۱۷ و از این سبب پدر مرا دوست میدارد که من جان خود را مینهم تا آن را باز گیرم.
۱۸ کسی آن را از من نمیگیرد، بلکه من خود آن را مینهم. قدرت دارم که آن را بنهم و قدرت دارم آن را باز گیرم. این حکم را از پدر خود یافتم.
۱۹ باز بهسبب این کلام، در میان یهودیان اختلاف افتاد.
۲۰ بسیاری از ایشان گفتند که دیو دارد و دیوانه است. برای چه بدو گوش میدهید؟
۲۱ دیگران گفتند که این سخنان دیوانه نیست. آیا دیو میتواند چشم کوران را باز کند؟
۲۲ پس در اورشلیم، عید تجدید شد و زمستان بود.
۲۳ و عیسی در هیکل، در رواق سلیمان میخرامید.
۲۴ پس یهودیان دور او را گرفته، بدو گفتند، تا کی ما را متردّد داری؟ اگر تو مسیح هستی، آشکارا به ما بگو.
۲۵ عیسی بدیشان جواب داد، من به شما گفتم و ایمان نیاوردید. اعمالی که به اسم پدر خود بجا میآورم، آنها برای من شهادت میدهد.
۲۶ لیکن شما ایمان نمیآورید زیرا از گوسفندان من نیستید، چنانکه به شما گفتم.
۲۷ گوسفندان من آواز مرا میشنوند و من آنها را میشناسم و مرا متابعت میکنند.
۲۸ و من به آنها حیات جاودانی میدهم و تا به ابد هلاک نخواهند شد و هیچکس آنها را از دست من نخواهد گرفت.
۲۹ پدری که به من داد از همه بزرگتر است و کسی نمیتواند از دست پدر من بگیرد.
۳۰ من و پدر یک هستیم.
۳۱ آنگاه یهودیان باز سنگها برداشتند تا او را سنگسار کنند.
۳۲ عیسی بدیشان جواب داد، از جانب پدر خود بسیار کارهای نیک به شما نمودم. بهسبب کدام یک از آنها مرا سنگسار میکنید؟
۳۳ یهودیان در جواب گفتند، بهسبب عمل نیک، تو را سنگسار نمیکنیم، بلکه بهسبب کفر، زیرا تو انسان هستی و خود را خدا میخوانی.
۳۴ عیسی در جواب ایشان گفت، آیا در تورات شما نوشته نشده است که من گفتم شما خدایان هستید؟
۳۵ پس اگر آنانی را که کلام خدا بدیشان نازل شد، خدایان خواند و ممکن نیست که کتاب محوگردد،
۳۶ آیا کسی را که پدر تقدیس کرده، به جهان فرستاد، بدو میگویید کفر میگویی، از آن سبب که گفتم پسر خدا هستم؟
۳۷ اگر اعمال پدر خود را بجا نمیآورم، به من ایمان میاورید.
۳۸ و لکن چنانچه بجا میآورم، هرگاه به من ایمان نمیآورید، به اعمال ایمان آورید تا بدانید و یقین کنید که پدر در من است و من در او.
۳۹ پس دیگر باره خواستند او را بگیرند، امّا از دستهای ایشان بیرون رفت.
۴۰ و باز به آن طرف اُردُن، جایی که اوّل یحیی تعمید میداد، رفت و در آنجا توقّف نمود.
۴۱ و بسیاری نزد او آمده، گفتند که یحیی هیچ معجزه ننمود و لکن هر چه یحیی دربارهٔ این شخص گفت، راست است.
۴۲ پس بسیاری در آنجا به او ایمان آوردند.
ذ) عیسی در گوسفندان (۱۰:۱-۱۰)
۱۰:۱ این آیات ارتباط نزدیکی با آیات پایانی باب ۹ دارند. در آنجا خداوند عیسی مشغول صحبت کردن با فریسیان بود یعنی کسانی که ادعا میکردند شبانان راستین اسرائیل هستند در این جا خداوند عیسی به طور بخصوصی بدیشان اشاره میکرد، اصل شخصیتی که او داشت راجع به ایشان سخن میگفت در عبارت آمین آمین به شما میگویم روشن شدهاست.
آغل گوسفند جایگاه مخصوصی بود که گوسفندان در شب در آنجا میماندند. آغل مکانی بود که توسط حصارهای گرداگردش بسته شده و یک در داشت. در اینجا آغل گوسفندان به قوم یهود اشاره شدهاست.
بسیاری به مردم یهود ادعا کردند که رهبران روحانی و راهنمای ایشان هستند. ولی آنها از طریقی که عهد عتیق پیشگوئی کرده بود که مسیح از آن طریق میآید، نیامدند. آنها از راهی دیگر بالا آمدند. آنها با استفاده از انتخابهای خود،خودشان را به اسرائیل ظاهر کردند. این مردمان، شبانان واقعی نبودند بلکه دزدان و راهزنان بودند. دزد کسی است که آن چیزی را که مال خودش نیست بر میدارد و راهزن کسی است که از خشونت برای انجام همان کار استفاده میکند. فریسیان دزدان و راهزنان بودند. آنها در پی حکمرانی بر یهودیان بودند ولی هر کاری در توان داشته در جهت مانع شدن مردم از پذیرفتن مسیح حقیقی انجام میدادند. آنها به کسانی که پیروی عیسی میکردند جفا میرساندند و در نهایت عیسی را نیز کشتند.
۱۰:۲ آیهی ۲ به خود عیسی اشاره دارد. او به دنبال گوسفندان گم شدهی اسرائیل آمد. او شبان حقیقی گوسفندان بود. او از در وارد شد که این یعنی عیسی انجام نبوتهای عهد عتیق راجع به مسیح موعود حقیقی بود. او نجاتدهندهای خودرأی نبود، بلکه در اطاعت کامل از پدرش آمد. او همهی شرایط را با موفقیت سپری کرد.
۱۰:۳ اختلاف نظرهای جدی در مورد هویت دربان وجود دارد. بعضیها گمان میکنند این به پیامبران عهد عتیق اشاره دارد که منتظر آمدن مسیح بودند. دیگران معتقدند که این به یحیای تعمیددهنده اشاره دارد در زمانی که او پیشوای (پیشروی) شبان حقیقی بود. هنوز هم عدهای به تناسب مطمئن هستند که آن دربان روحالقدس است که در را برای ورود خداوند عیسی به قلبها و زندگیهای مردم باز میکند.
گوسفند صدای شبان را میشنود. آنها صدای او را به عنوان صدای شبان حقیقی تشخیص میدهند. درست همانطور که گوسفندی معمولی صدای شبانش را تشخیص میدهد، مردم قوم یهود هم هستند که صدای مسیح را زمانی که آمد تشخیص دادند. در انجیل ما شنیدهایم که شبان، گوسفندانش را به نام میخواند. او بسیاری از شاگردانش را در باب ۱ صدا زد و همهی آنها صدای او را شنیدند و پاسخ دادند. او مرد کوری را در باب ۹ صدا زد. خداوند عیسی هنوز هم کسانی را که او را به عنوان نجاتدهنده شخصی خود میپذیرند صدا میزند.
عبارت و ایشان را بیرون میبرد میتواند به این حقیقت اشاره داشته باشد که خداوند عیسی آنانی را که صدای او را میشنوند به بیرون از آغل اسرائیل میبرد. در آنجا آنها بسته و محصور هستند. هیچگونه آزادی برای ایشان در زیر شریعت وجود ندارد. خداوند، گوسفندانش را به سوی آزادی فیض راهنمایی میکند. در باب قبلی، یهودیان مردی را از کنیسه اخراج کردند. در این کار آنها بدون داشتن، کار خداوند را با اصرار به پیش بردند.
۱۰:۴ وقتی که شبان حقیقی گوسفندانش را بیرون برد، آنها را به جلو رفتن مجبور نمیکند بلکه آنها را هدایت میکند؛ او از آنها نمیخواهد که آنها هر کجا میخواهند بروند بلکه اول خود بدانجا میرود و گوسفندان پشت سرش به دنبال او میروند. او همیشه در جلوی گوسفندان همانند یک نجاتدهنده میخرامد و الگو و راهنمای ایشان است. آنانی که گوسفندان حقیقی مسیح هستند او را پیروی میکنند. آنها به گوسفندان پیرو او تبدیل نمیشوند به وسیلهی الگو گرفتن از او بلکه به وسیلهی تولد تازه. سپس وقتی که آنها نجات یافتند، آرزو خواهند داشت هر کجا که او رهبری میکند آنها نیز بروند.
۱۰:۵ غریزهی دیگری که در گوسفند وجود دارد این است که او صدای شبان حقیقی خود را میشناسد و همچنین غریب را متابعت نمیکنند. غریبان، رهبران مذهبی یهود و فریسیان بودند که گوسفندان را فقط برای سود شخصی خودشان میخواستند. مردی که بیناییاش را به دست آورده بود این امر را نمایان میکرد. او صدای خداوند عیسی را تشخیص داد و میدانست که فریسیان غریبه هستند. بنابراین او از متابعت ایشان سرباز زد حتی زمانی که این امر به قیمت اخراجش از کنیسه تمام شد.
۱۰:۶ واضحاً در اینجا گفته شدهاست که عیسی این مثل را برای فریسیان آورد ولی آنها نفهمیدند –نتیجه این است که آنها شبانان حقیقی نبودند. اگر چنین بود، آنها صدای عیسی را شنیده و او را متابعت میکردند.
۱۰:۷سپس عیسی از یک مثل دیگر استفاده کرد. او دیگر در مورد در آغل چنانچه در آیهی ۲ صحبت کرده بود، سخن نگفت. حالا او داشت خودش را به عنوان در گوسفندان معرفی مینمود. دیگر مسئلهی ورود به آغل گوسفندان مطرح نبود تصویری از گوسفندان برگزیده که از یهودیت به سوی در یعنی مسیح میآیند.
۱۰:۸ دیگرانی که قبل از مسیح آمدند، ادعای قدرت و مقام داشتند. ولی گوسفندان برگزیدهی اسرائیل، صدای ایشان را نشنیدند زیرا ادعا میکردند که با این که میدانستند آنچه میگویند نیستند.
۱۰:۹ آیهی ۹ یکی از آیات شادیآفرین است که به سادگی برای شاگردان کانون شادی کافی است و قابل درک میباشد و حتی هرگز برای دانشجویان الهیات هم هرگز خستهکننده نبودهاست. مسیح در است. مسیحیت یک آئین و یا یک ساختمان کلیسا نیست. بلکه یک شخص است و آن شخص خداوند ما عیسی مسیح است. اگر کسی از من داخل گردد. نجات فقط از طریق مسیح میسر میشود. تعمید نجات نمیدهد و نه حتی شام خداوند. ما باید از در مسیح وارد شویم و به وسیلهی اقتداری که او میبخشد. دعوت برای همه است. مسیح نجاتدهندهی یهودیان و همچنین امتها (غیر یهودیان) است. ولی برای نجات یافتن لازم است. که شخص وارد شود. او باید مسیح را با ایمان بپذیرد. این عملی شخصی است و بدون آن نجاتی در کار نیست. آنانی که از این در وارد میشوند از مجازات، سیطره و عواقب گناهان خود نجات مییابند.
پس از نجات، آنها به بیرون و درون خواهند خرامید. شاید تعلیم این است که نجاتیافتگان از طریق ایمانشان برای پرستش به حضور خدا میروند و سپس به دنیا خارج میشوند تا به خداوند شهادت بدهند. در هر صورت، این تصوری است از امنیت و آزادی در خدمت به خداوند عیسی. آنانی که داخل میشوند علوفه مییابند. مسیح فقط نجاتدهنده نیست و آن کسی که آزادی میدهد ،اما او همچنین نگهدارنده و سیرابکننده است. گوسفندان او در کلام خدا علوفه مییابند.
۱۰:۱۰ مقصود دزد، دزدیدن، کشتن و هلاک کردن است. او با انگیزهی کاملاً شخصی و صرفاً برای سود خویش میآید. برای رسیدن به آرزوهای خود، او حتی گوسفندانش را میکشد. ولی خداوند عیسی برای خودخواهی خودش وارد قلب انسان نمی شود . او میآید تا بدهد و نه اینکه بگیرد. او میآید تا مردم حیات یابند و آن را زیادتر حاصل کنند. ما حیات را در هنگامی که نجات او را میپذیریم دریافت میکنیم. پس از اینکه نجات یافتیم، درمییابیم که شادیهای بسیار گوناگونی در این حیات وجود دارد. هرچقدر بیشتر خود را به روحالقدس بسپاریم، از حیاتی که به ما داده شدهاست بیشتر لذت خواهیم برد. ما سپس فقط حیات نخواهیم داشت بلکه آن را زیادتر حاصل میکنیم.
ر) عیسی، شبان نیکو (۱۰:۱۱-۱۸)
۱۰:۱۱در بسیاری از اوقات خداوند از این واژه استفاده میکند. من هستم یعنی از عناوین اولوهیت او. هرگاه او این واژه را بکار میبرد دارد به مساوی بودنش با خدای پدر اشاره میکند. در اینجا او خود را به عنوان شبان نیکو که جان خود را در راه گوسفندانش قرار میدهد، معرفی میکند. معمولاً گوسفندان صدا زده میشوند تا آمده و زندگیشان را به شبان بسپارند. ولی خداوند عیسی برای گله خود مرد.
وقتی که خونی از یک قربانی باید ریخته شود،
این شبان با دلسوزی حاضر است تا بایستد
و در مقابل دشمنان بین آنها و گوسفندان قرار گیرد
و بجای آنها با اراده خود بمیرد.
- توماس کلی
۱۰:۱۲ مزدور کسی است که برای پول کار میکند. به عنوان مثال، شبان از شخصی که گوسفندان مال او است مبلغی به عنوان اجرت پول میگیرد. فریسیان مزدور بودند. علاقهی آنها به مردم به خاطر کسب پول بود و در مقابل کارشان انتظار اجرت داشتند. مزدور، صاحب گوسفندان نیست. وقتی که خبر آید، او خواهد گریخت و گلهی گوسفندان را با گرگ تنها میگذارد.
۱۰:۱۳ ما کاری را میکنیم که کار ماست چون ما همانی هستیم که هستی ماست. مزدور برای اجرت کار میکند. او به فکر گوسفندان نیست. او بیشتر به اجرت خود علاقهمند است تا به خوب بودن وضوح گوسفندان. بسیاری از مزدوران امروزه در کلیسا هستند انسانهایی که خدمت را به عنوان شغلی راحت و بدون علاقهی حقیقی به گوسفندان خدا انتخاب میکنند.
۱۰:۱۴ خداوند دوباره از خود به عنوان شبان نیکو سخن گفت. نیکو (در یونانی: کالوس) در اینجا به معنی شایسته، عالی، خوب و برگزیده است. او همهی اینها بود. سپس او از ارتباطی صمیمانه که بین او و گوسفندانش وجود دارد سخن گفت. او گوسفندان خود را میشناسد و آنها نیز او را. این حقیقتی بسیار عالی و فوقالعاده است.
۱۰:۱۵ بدبختانه این آیه بصورت جملهای جدید نوشته شدهاست. عملاً بهتر است این آیه را چنین خوانده شود: و من گوسفندان را میشناسم و آنها هم مرا میشناسند درست چنان که پدر مرا میشناسد و من پدر را میشناسم. این به درستی، حقیقتی مهیج است! خداوند ارتباط میان خود و گوسفندانش را به ارتباط میان خودش و پدرش تشبیه کرد. همان اتحاد، ارتباط، صمیمیت و دوستی و شناخت که بین پدر و پسر وجود دارد. در میان شبان و گوسفندانش نیز وجود خواهد داشت. و من جان خود را در راه گوسفندان مینهم. ما دوباره یکی از جملات بسیاری را مشاهده میکنیم که در آن خداوند عیسی به مرگ خود بر روی صلیب به جای گناهکاران از پیش نگاه میاندازد.
۱۶:۱۰ آیهی ۱۶ کلید این باب است. گوسفندان دیگر که خداوند در اینجا اشاره میکند غیر یهودیان هستند. آمدن او به این دنیا خصوصاً برای گوسفندان اسرائیل بود ولی او همچنین نجات امتها را نیز در ذهن داشت. گوسفندان غیر یهودی از آغل یهودیان نبودند. ولی قلب بسیار دلسوز و رحیم خداوند عیسی به سوی این گوسفندان نیز نیل کرد و او تحت عشقی آسمانی برای آوردن آنها به نزد خود اینکار را کرد. او میدانست که این غیریهودیان بیشتر از مردم یهودی آمادهی شنیدن صدای او هستند.
در بخش پایانی آیه، یک اشارهی دقیق به تغییر آغل یهودیت به گلهی مسیحیت شدهاست. این آیه تصویری کوچک از حقیقتی که در مسیح است به دست میدهد، یهودیان و غیریهودیان یکی خواهند شد و اختلافات میان ایشان ناپدید خواهند شد.
۱۰:۱۷ در آیات ۱۷ و ۱۸ خداوند عیسی دربارهی چگونگی یکی کردن گوسفندان یهودی و غیریهودی برگزیده صحبت میکند. او به زمان پس از مرگ، دفن و قیام خود فکر میکند! این کلمات به طور کلی خارج از قدرت یک انسان معمولی هستند. او از این سخن میگفت که جانش را در راه گوسفندانشمیدهد و خودش دوباره آن را پس میگیرد. او اینکار را فقط به این خاطر میتواند انجام دهد که او خودش خداست. پدر، خداوند عیسی را محبت میکند به خاطر اینکه او خودش به ارادهی خودش مرد و دوباره برخاست تا گوسفندان گمشدهاش را نجات بخشد.
۱۰:۱۸ هیچکس نمیتواند حیات خداوند را از او بگیرد. او خداست و بنابراین خدای قدرت همهی قاتلین و مخلوقات. او از خودش قدرت دارد که جان خود را بنهد و همچنین قدرت دارد که آن را بازپس گیرد. ولی آیا این انسانها نبودند که خداوند عیسی را کشتند؟ آنها اینکار را کردند. این امر به وضوح در اعمال رسولان ۲:۳۳ و ۱-تسالونکیان ۱۵:۲ آمده است. خداوند عیسی بدیشان اجازه داد که چنین کنند و این به قدرت خودش بود که جانش را بنهد. علاوهبرآن او، روحالقدس خود را نیز داد (یوحنا ۱۹:۳۰) به عنوان عملی مبنی بر قدرت و ارادهاش.
این حکم را از پدر خود یافتهام . پدر خداوند را مأمور کرده بود که برود و جانش را در راه گوسفندانش بنهد و دوباره او را از مردگان برخیزاند. مرگ و قیام او عملی ضروری در انجام ارادهی پدر بود. بنابراین او در اطاعت از پدر آمد و مرد و قیام کرد در روز سوم درست مطابق نوشتههای مقدس.
ز) اختلاف میان یهودیان (۱۰:۱۹-۲۱)
۱۰:۱۹ کلمات خداوند عیسی در میان یهودیان باعث ایجاد اختلاف شد. ورود مسیح به جهان و خانهها و قلبها شمشیر در آن مکانها مینهد و نه صلح. فقط زمانی که انسانها او را به عنوان نجاتدهنده و خداوند بپذیرند صلح خدا را خواهند شناخت.
۱۰:۲۰-۲۱ خداوند عیسی تنها انسان کاملی بود که تا حال زیسته است. او هرگز کلمهای به اشتباه نگفت، یا عملی بد انجام نداد. ولی با وجود سخت بودن قلب انسانها در زمانی که او آمد و با کلام محبت و حکمت سخن گفت جوابی که شنید این بود: او دیو دارد و دیوانه است. این سخنان اصلاً در خور شنیدن نیستند. این امر برای این ثبت شدهاست که تاریکی وجود انسانها را با اطمینان ثابت کند. دیگران برخلاف ایشان فکر میکردند. آنها از روی اعمال و کلام خداوند عیسی را به عنوان یک شخصی نیکو تشخیص داده بودند و نه یک دیوانه.
ژ) عیسی با اعمالش ثابت میکند که مسیح است (۱۰:۲۲-۳۹)
۱۰:۲۲ در این قسمت ما شاهد توقفی در حکایت هستیم. خداوند عیسی دیگر با فریسیان سخن نمیگوید بلکه به یهودیان معمولی. ما نمیدانیم که چه زمانی بین وقایع آیات ۲۱ و ۲۲ وجوددارد. اتفاقاً این تنها اشاره به عید تجدید میباشد که در عبرانی خنوخ گفته میشود. این غالباً اعتقاد بسیاری میباشد که این عید توسط یهودای مکابی بنیانگذاری شد در زمانی که در سال ۱۶۵ قبل از میلاد آنتیوکوس افیفانس بازسازی هیکل را به او سپرد و این عیدی سالانه بود که توسط خود قوم یهود پایهگذاری شدهبود و نه یکی از اعیاد خداوند. در آن موقع، فقط بر طبق تقویم زمستان نبود بلکه از لحاظ روحانی نیز چنین بود.
۱۰:۲۳-۲۴ خدمت عمومی خداوند به پایان رسیده بود و او مشغول ظاهر کردن و شناساندن خدای پدر به طور کامل با وقف کاملش به او و مرگ بر صلیب بود. (ایوان )رواق سلیمان مکانی حفاظتشده توسط یهودیان در هیکل بود. وقتی که خداوند بدانجا پا گذارد، برای یهودیان جایگاههای زیادی در اطراف او وجود داشت.
یهودیان او را دوره کرده و بدو گفتند: تا کی ما را متردد داری؟ اگر تو مسیح هستی، آشکارا به ما بگو .
۱۰:۲۵-۲۶ عیسی مجدداً کلام و اعمال خود را بدیشان یادآوری کرد. او اکثراً بدیشان گفته بود که مسیح موعود است و معجزاتی که از او صادر میشد ثابت میکردند که ادعاهای او حقیقت دارند. مجدداً او به یهودیان یادآور شد که معجزاتی که از او صادر شدهاند به اقتدار پدرش و برای جلال خدای پدر به ظهور رسیدهاند. در انجام اینها، او نشان داد که همان شخصی است که خدای پدر به این دنیا فرستاده است.
بیمیلی ایشان در پذیرفتن او به عنوان مسیح موعود ثابت میکرد که آنها از گوسفندان او نیستند. اگر آنها انتخاب شدهبودند تا مال او باشند، ارادهی خود را برای ایمان آوردن به او نشان میدادند.
۱۰:۲۷ این آیات باقیمانده تعلیمی بدون اشتباه میدهند که برطبق آن گوسفندان حقیقی مسیح هرگز هلاک نخواهند شد. امنیت ابدی ایمانداران، حقیقتی پرجلال است. آنانی که گوسفندان حقیقی مسیح هستند، صدای او را میشنوند. آنها زمانی که انجیل موعظه میشود، آن صدا را میشنوند و آنها با ایمان آوردن به مسیح به آن صدا پاسخ میدهند. پس از ایمان آوردن، آنها هر روزه صدای مسیح را میشنوند و از کلام او اطاعت میکنند. خداوند عیسی گوسفندانش را میشناسد. حتی یکی از ایشان گم نخواهند شد. او هر کدام را به نام میشناسد. هیچکس با توجه به دقت و دلسوزی او هرگز گم نخواهد شد. گوسفندان مسیح او را پیروی میکنند، اول با ایمان آوردن به او و سپس با حرکت کردن تحت اطاعت از او.
۱۰:۲۸ مسیح به گوسفندانش حیات جاودان میبخشد. این یعنی حیاتی که تا به ابد تداوم مییابد. این حیاتی نیست که آنها لایق آن باشند. این حیاتی است که معنی آن ابدی است. ولی حیات جاودان همچنین مساوی با زندگی است. این همان حیات خداوند عیسی است. این حیاتی است که قادر میباشد به ما در این دنیا شادی الهی بدهد و همچنین مناسب خانهی ابدی ما در آسمان هم هست. به این کلمات بعدی توجه کنید: آنها تا به ابد هلاک نخواهند شد. اگر یکی از گوسفندان مسیح هلاک شود، سپس خداوند عیسی در نگاه داشتن وعدهی خود شکست میخورد و این غیرممکن است. عیسی مسیح خداست و او نمیتواند شکست بخورد. او در این آیه وعده میدهد که هیچ کدام از گوسفندانش هرگز ابدیت را در جهنم سپری نخواهند کرد.
آیا این بدین معناست که یک شخص میتواند نجات یابد و در هر راهی که خوشش میآید پس از آن زندگی کند؟ آیا انسان میتواند نجات یابد و سپس لذات گناهآلودش را با خود به دنیای ایمان بیاورد؟ هرگز، او دیگر چنین تمایلات و آرزوهای گناهآلودی نخواهد داشت. او میخواهد که شبان را پیروی کند. ما زندگی مسیحی خود را ادامه نمیدهیم تا به یک مسیحی مبدل شویم و یا نجات یابیم. ما زندگی مسیحی خود را ادامه میدهیم چون ما مسیحیان هستیم. ما آرزو داریم که زندگی مقدسی داشته باشیم نه برای ترس از دست دادن نجات بلکه برای سپاسگزاری از او که برای ما مرد. آموزهی امنیت ابدی ما را به زندگی بینظم تشویق نمیکند بلکه انگیزهای است برای داشتن یک زندگی مقدس.
هیچکس قادر نیست، ایمانداری را از دست مسیح بگیرد. دست او قدرتمند است. این دست، جهان را ساخت. و حالا جهان را همین دست است که حفظ میکند. هیچ قدرتی وجود ندارد که بتواند گوسفندی را از چنگ او درآورد.
۱۰:۲۹ ایماندار فقط در دست مسیح قرار ندارد. او در دست پدر نیز هست. ایماندار از دو سو امنیتش ضمانت شدهاست. خدای پدر بزرگتر از همه است و کسی نمیتواند ایمانداری را از دست پدر بگیرد.
۱۰:۳۰ حالا خداوند عیسی ادعایی عمیقتر در مساوی بودن با خدا ابراز میدارد. من و پدر یک هستیم. در اینجا احتمالاً تعلیم این است که مسیح و پدر در قدرت یک هستند عیسی راجع به قدرتی سخن گفت که مسیح، گوسفندانش را با آن حفاظت میکند. بنابراین او توضیحی اضافه کرد مبنی بر اینکه قدرت او و خدای پدر یکسان است. البته این تساوی در مورد همهی ویژگیهای اولوهیت صدق میکند. خداوند عیسی مسیح و در هر طریقی که نگاه کنیم او با خدای پدر یکسان است.
۱۰:۳۱ در ذهن یهودیان هیچ سؤالی راجع به منظور نجاتدهنده وجود نداشت. آنها فهمیدند که او دارد اولوهیت خود را به شکل واضحی بیان میکند. بنابراین آنها سنگها برداشته تا او را سنگسار کنند.
۱۰:۳۲ قبل از اینکه آنها بتوانند سنگی به سوی او پرتاب کنند، عیسی بسیاری از اعمال نیکویی را که به فرمان پدرش در میان ایشان ظاهر کرده بود بدیشان یادآوری کرد. او سپس از ایشان پرسید که به سبب کدام یک از این اعمال آنها چنین مصر بودند که او را سنگسار کنند.
۱۰:۳۳ یهودیان انکار کرده و گفتند که به سبب اعمال و معجزاتی که او انجام داده نیست که درصدد قتل او هستند. بلکه آنها میخواستند او را سنگسار کنند زیرا احساس میکردند او با ادعای خود مبنی بر مساوی بودن با خدای پدر دارد کفر میگوید. آنها از پذیرفتن اینکه او از یک انسان معمولی چیزی فراتر است سر باز میزدند. این امر آشکار بود که او بر طبق ادعاهای ایشان خود را خدا ساخته است. آنها نمیتوانستند این را تحمل کنند.
۱۰:۳۴ در اینجا خداوند عیسی از مزمور ۸۲:۶ نقل قول میکند. او این قسمت را جزئی از شریعت ایشان خواند. به بیانی دیگر، این از عهد عتیق استباط شدهبود که کلام خدا الهامی است. آیه به طور کامل چنین است: من گفتم شما خدایانید و جمیع شما فرزندان حضرت اعلی. مزمور به داوری اسرائیل اشاره دارد. آنها خدایان خوانده شدهاند نه به خاطر اینکه الهی هستند. بلکه آنها عملاً وقتی که خدا مردم را داوری میکند در حضور خدا هستند. کلمهی عبری برای خدا (الوهیم) به طور تحتاللفظی یعنی قادر مطلق و احتمالاً از روی اعمال مهمی مانند داوری اطلاق شدهاست. (از بقیهی مزمور روشن است که آنها فقط انسان هستند و نه موجودات الهی زیرا آنها به انصاف داوری شدند و به شخصیت ایشان حرمت داده شده و حتی از داوری منحرف شدهاند).
۱۰:۳۵ خداوند از این آیهی مزمور برای نشان دادن اینکه خدا از کلمهی خدایان برای کسانی که کلام خدا برایشان نازل شد استفاده کرد. به بیانی دیگر، این انسانها سخنگویان خدا بودند و خدا با قوم اسرائیل از طریق ایشان سخن گفت، آنها خدا را در جایگاه اقتدار و داوری خود ظاهر کردند و آنها قدرتهایی بودند که خدا مقدر کرده بوده و ممکن نیست که کتاب محو گردد، این را خداوند گفت و بدین وسیله اعتقاد خود را مبنی بر الهامی بودن نوشتههای کتب مقدس عهد عتیق اعلان کرد. او از این نوشتهها به عنوان کتبی مطمئن سخن گفت که میبایست نبوتهای آنها به انجام رسند. در حقیقت همهی نوشتههای مقدس الهامی هستند نه فقط تعالیم و آداب و سنتهای آنها. تمام بحث او بر روی کلمهی سادهای بنام خدایان بود.
۱۰:۳۶ خداوند داشت از کوچک و بزرگ گرفته با ایشان بحث مینمود. اگر.... عادل عهد عتیق خدایان خوانده میشدند، چقدر بیشتر او اجازه داشت که خود را پسر خدا بخواند؟ کلام خدا نزد ایشان فرود آمده بود. او کلام خدا بود و هست. آنها خدایان خوانده شدهبودند. او خدا بود و هست. این هرگز دربارهی ایشان گفته نشدهبود: پدر او را تقدیس کرده و به جهان فرستاده است. آنها در زمین همانند دیگر فرزندان سقوط کردهی آدم مولود شدهبودند. ولی عیسی از ازل توسط خدای پدر تقدیس شدهبود. تا نجاتدهندهی جهان باشد و به جهان فرستاده شد آن هم از آسمان یعنی جائی که او با خدای پدر ساکن میبود. بنابراین عیسی اجازه داشت ادعای مساوی بودن با خدا را داشته باشد. او زمانی که ادعا میکرد پسر خداست کفر نمیگفت زیرا او با خدا مساوی بود. یهودیان خودشان از واژهی خدایان استفاده میکردند برای کسانی که داوران و سخنگویان خدا بودند. چقدر او بیشتر میتوانست در مورد مقام خود ادعا کند زیرا او عملاً خدا بود و هست. ساموئل گرین به خوبی گفته است:
یهودیان او را متهم کردند که خود را خدا ساخته است. او در این باره انکار نکرد که آنها گفتند خود را خدا ساخته است. ولی انکار کردند که کفر گفته است و این را که او در روی زمین توجیه میکند که ادعاهایش مبنی بر اولوهیت وی درست هستند. او که اسماً مسیح موعود پسر خدا عمانوئیل بود. این باعث نشد که یهودیان به او احترام بگذارند و این از ادامهی وقایعی که به تصویر کشیده شدهاست مشاهده میگردد. آیهی ۳۹ را ملاحظه کنید.
۱۰:۳۷ نجاتدهنده مجدداً به معجزاتی اشاره کرد که او برای اثبات مقامش ظاهر کرده بود. در هر صورت به عبارت اعمال پدر خود توجه کنید. معجزات به تنهایی دلیلی بر اثبات اولوهیت نیستند. ما در کتابمقدس راجع به افراد شریری میخوانیم که در زمانی قدرت ظاهر کردن معجزات داشتند. ولی معجزات خداوند، اعمال پدرش بودند. آنها او را به عنوان مسیح موعود در دو طریق ثابت میکردند: اول، آنها معجزاتی بودند که عهد عتیق نبوت کرده بود که مسیح ظاهر خواهد کرد. دوم، آنها معجزاتی از روی بخشش و دلسوزی بودند که به نفع انسانها بودند معجزاتی که نمیتوانستند توسط شخص شریر ظاهر شوند.
۱۰:۳۸ آیهی ۳۸ توسط رایل این چنین برای کمک ما تفسیر شدهاست:
اگر من اعمال پدرم را انجام میدهم پس اگر شما با آنچه گفتم متقاعد نشدید با اعمالی که انجام میدهم قانع بشوید. از آنجا که با کلام من آشکارا مقابله میکنید پس تسلیم کارهایی شوید که من انجام میدهم. از این طریق است که شما میفهمید و میآموزید و ایمان میآورید که من و پدر یکی هستیم. من او هستم و او من و اینکه در ادعای پسر بودن، او هیچ کفری نگفته است.
۱۰:۳۹ یهودیان دوباره متوجه شدند که بجای انکار کردن ادعاهای قبلی خود، خداوند عیسی آنها را تقویت میبخشد. بنابراین آنها دگربار سعی کردند او را دستگیر کنند ولی او باری دیگر از ایشان گریخت. زمان هنوز فرا نرسیده بود که او خود را بدیشان تسلیم کند تا او را بگیرند زیرا ساعت او هنوز نرسیده بود.
۶- سومین سال خدمت پسر خدا: پیریه (۱۰:۴۰-۱۱:۵۷)
الف) بیرون رفتن عیسی از منطقه ی اردن (۱۰:۴۰-۴۲)
۱۰:۴۰ خداوند دوباره به آن طرف اردن جایی که اولین بار خدمت عمومیاش را شروع کرده بود رفت. سه سال خدمت عالی کلام و اعمال او در حال پایان یافتن بود. او در جائی خدماتش را به پایان رساند که از همانجا خدمت را شروع کرده بود –در خارج از محدودهی شناخته شدهی یهودی، در مکانی مطرود و گمنام.
۱۰:۴۱ آنانی که نزد او آمدند احتمالاً ایمانداران اصیل بودند. آنها تصمیم داشتند بیرون از لشگرگاه اسرائیل، ننگ او را بر خود حمل کنند. این پیروان احترام خاصی نسبت به یحیی تعمیددهنده قائل بودند. آنها به خاطر داشتند که خدمت یحیی چشمگیر و پر سر و صدا نبود ولی راست بود. هرآنچه که او راجع به خداوند عیسی گفته بود در خدمات نجاتدهنده به انجام رسیده بود. این باید هر کسی را که مسیحی است تشویق کند. ما نمیتوانیم قادر باشیم معجزاتی قوی یا توجهی عظیم انجام داده و به خود جلب کنیم ولی حداقل میتوانیم شهادتی درست به خداوند و نجاتدهندهمان عیسی مسیح بدهیم. این در نظر خدا بسیار پرارزش است.
۱۰:۴۲ این خیلی خوب است که توجه داشته باشیم در نتیجهی رد شدن خداوند عیسی توسط مردم اسرائیل ، عیسی خداوند جانهای فروتنی را یافت. در اینجا گفته شدهاست که بسیاری بدو ایمان آوردند. در همهی اعصار چنین است. همیشه عدهای از مردم هستند که اراده میکنند خود را به خداوند عیسی مسیح بسپارند و از دنیا جدا شده و مورد نفرت قرار گیرند ولی از پیروی پسر خدا لذت ببرند.