Main Banner

۱۰‌:‏۱ پولس قرنتیان را خاطر نشان می‌‌سازد که همه پدارن یهودی زیر ابر بودند و همه از دریا عبور نمودند. تأکیدی در اینجا بر واژه‌‌ای همه است. او به گذشته فکر می‌‌کند، هنگامی که اسرائیل از مصر رهایی یافت و اینکه چگونه به طرز معجزه‌آسا توسط ستون ابر در روز و ستون آتش در شب هدایت می‌‌شدند. او به لحظه‌‌ای که آنان از دریای سرخ عبور کردند و به بیابان گریختند می‌‌اندیشید. امتیاز آنها این بود که از هدایت و رهایی الهی بهره‌مند شدند.

۱۰‌:‏۲ نه تنها این، بلکه همه به موسی تعمید یافتند، در ابر و در دریا. به موسی تعمید یافتن در اینجا بدین معنا است که همه با او متحد شده و رهبری او را به رسمیت شناختند. هنگامی که موسی بنی اسرائیل را به سوی سرزمین موعود هدایت نمود، تمام ملت اسرائیل در ابتدا با موسی هم پیمان شدند و او را به عنوان نجات‌دهنده خود که از جانب خداوند تعیین شده است پذیرفتند. گفته شده است که عبارت «در ابر» اشاره‌‌ای است به آنچه که آنها را با خدا متحد می‌‌ساخت، و عبارت «در دریا» توصیف کننده‌‌ای آن چیزی است که آنها را از مصر جدا می‌‌ساخت.

۱۰‌:‏۳ آنها همه همان خوراک روحانی را خوردند. این خوراک همان من است که به طرز معجزه‌آسا برای قوم اسرائیل هنگامی که از بیابان عبور می‌‌کردند فراهم می‌‌شد. مقصود از عبارت خوراک روحانی این نیست که آن خوراک جسمانی نبود. مقصود این نیست که آن خوراک، نامرئی و غیر واقعی بود. بلکه مقصود از روحانی این است که غذای جسمانی نمونه یا تصویری از غذای روحانی است، و واقعیت روحانی مد نظر نویسنده بوده است. شاید هم این مفهوم را در خود داشته باشد که این غذا به طور مافق طبیعی به آنها عطا می‌‌شد.

۱۰‌:‏۴ در تمام طول سفر آنها، خدا به طرز خارق‌العاده‌‌ای برای آنها آب فراهم کرد تا از آن بنوشند. آن آب حقیقی بود، اما باری دیگر پولس آن را شرب روحانی می‌‌نامد، چرا که آن نمونه‌‌ای طراوت روحانی بود، و به طرز معجزه‌آسا فراهم شده بود. اگر خدا به طرز معجزه‌آسا این آب را برای آنها فراهم نمی‌‌کرد همه‌‌ای آنها از تشنگی می‌‌مردند. مقصود از عبارت می‌‌آشامیدنداز صخره‌‌ای روحانی که از عقب ایشان می‌‌آمد این نیست که یک صخره‌‌ای حقیقی و مادی به هنگام سفر به دنبال آنها می‌‌آمد. آن صخره مسیح بود چرا که او تنها کسی بود که آن آب را فراهم کرد و تنها کسی است که مظهر آب حیات برای قوم خدا است.

۱۰‌:‏۵ پولس پس از شمارش این موهبت‌‌های حیرت‌انگیز که از آن آنها بود، اکنون باید به قرنتیان یاد آوری نماید که خدا از اکثر قوم اسرائیل راضی نبود، زیرا که در بیابان انداخته شدند. اگر چه تمامی قوم اسرائیل مصر را ترک کردند و همه اعتراف نمودند که در فکر و دل با رهبر خود موسی یکی هستند، اما حقیقت اسفناک این است که گر چه بدن آنان در بیابان بود، لیکن دل ایشان هنوز در مصر بسر می‌‌برد. آنها از رهایی فیزیکی از اسارت فرعون آزاد شدند، اما هنوز در پی لذت و شهوات آن کشور بودند. در میان تمام جنگجویانی که مصر را ترک کرده بودند. تنها دو نفر یعنی کالیب و یوشع جایزه را بردند– آنها به سرزمین موعود رسیدند. جسد بقیه آنان در بیابان رها شد تا گواهی باشد بر نارضایتی خدا.

به تضاد میان واژه‌‌ای «همه» در چهارآیه‌‌ای ابتدایی و واژه‌‌ای اکثر در آیه۵ توجه نمایید. همه‌‌ای آنها از امتیاز الهی برخوردار بودند، اما اکثر ایشان هلاک گردیدند.

گادت با تعجب میگوید:‏

پولس رسول چه صحنه‌‌ای را در برابر چشمان قرنتیان از خود راضی مجسم می‌‌کند:‏ تمام اجساد آنها که از خوراک و آب معجزه‌آسا اشباع شده بود، به خاک بیابان پیوست!

۱۰‌:‏۶ ما در وقایعی که در خروج بنی اسرائیل از مصر رخ داد، تعالیمی می‌‌بینیم که امروزه برای ما کاربرد دارد. بنی‌اسرائیل در حقیقت نمونه‌‌ای ما هستند، و نشان می‌‌دهند که اگر ما نیز خواهشمند بدی شویم چه بر سرمان خواهد آمد. به هنگام مطالعه‌‌ای عهد عتیق نباید آن را فقط همچون یک تاریخ مطالعه نماییم، بلکه این حقیقت را مد نظر قرار دهیم که آن درسهای عملی بسیار مهمی برای زندگی ما در خود دارد.

پولس در آیات بعدی فهرستی از گناهانی که آنها مرتکب شده بودند را به دست می‌‌دهد. شایان توجه است که بسیاری از این گناهان از ارضای نیازهای جسمانی سرچشمه می‌‌گیرند.

۱۰‌:‏۷ آیه‌‌ای ۷ به پرستش گوساله‌‌ای طلایی و جشن پس از آن که در خروج۳۲ ثبت شده است اشاره می‌‌کند. هنگامی که موسی از کوه سینا به زیر آمد، دریافت که قوم گوساله‌‌ای طلایی ساخته و آن را پرستش می‌‌کنند. ما در خروج ۳۲‌:‏۶ می‌‌خوانیم که چگونه قوم به اکل و شرب نشستند و برای لهو و لهب بر پا شدند، به عبارتی رقص.

۱۰‌:‏۸ گناهانی که در آیه‌‌ای ۸ ذکر شده است اشاره دارد به زمانی که پسران اسرائیل با دختران موآب ازدواج کردند (اعداد۲۵) – آنها که توسط بلعام نبی اغوا شده بودند از کلام خداوند سرپیچی نمودند و در فساد افتادند. ما در آیه‌‌ای ۸ می‌‌خوانیم که در یک روز بیست و سه هزار نفر هلاک گشتند. در عهد عتیق نوشته شده است بیست و چهار هزار نفر از آنها از وبا مردند (اعداد۲۵‌:‏۹) منتقدان کتاب‌مقدس اغلب از این موضوع برای نشان دادن تضاد در کتاب‌‌مقدس سود جسته‌‌اند. اگر آنها به دقت این متن را بخواند در خواهند یافت که تضادی وجود ندارد. در اینجا فقط گفته شده است که در یک روز بیست و چهارهزار نفر. در عهد عتیق مقصود از بیست و چهارهزار نفر، تمام کسانی است که بر اثر وبا مردند.

۱۰‌:‏۹ سپس پولس به واقعه‌‌ای اشاره می‌‌کند که اسرائیلیان از غذایی که می‌‌خوردند شکایت کرده و در الوهیت خداوند تردید نمودند. در آن هنگام خدا مارها به میان ایشان فرستاد و بسیاری از ایشان هلاک شدند (اعداد۲۱‌:‏۵-‏۶). در اینجا باری دیگر شایان توجه است که ارضای نیاز به غذا باعث سقوط آنها شد.

۱۰‌:‏۱۰در اینجا به گناه قورح، داتان، و ابیرام اشاره شده است (اعداد ۱۶‌:‏۱۴-‏ ۴۷).در اینجا نیز آنها به خاطر وضعیت خوراک لب به شکایت گشودند (اعداد ۱۶‌:‏۱۴). اسرائیلیان به خویشتن داری اهمیت نمی‌‌دادند. آنها بدن خود را ریاضت نداده و بر آن مسلط نشدند، بلکه برای شهوات جسم تدارک دیدند، و این باعث سقوط آنها شد.

۱۰‌:‏۱۱ سه آیه‌‌ای بعدی کاربرد عملی این وقایع را به دست می‌‌دهد. پیش از همه، پولس شرح می‌‌دهد که این وقایع به ارزش تاریخی محدود نمی‌‌شوند. آنها برای امروز ما مفهومی در بردارند. این وقایع برای هشدار به ما مکتوب گردید، ما که پس از دوران یهودیت و در دوره‌‌ای انجیل زندگی می‌‌کنیم، همان‌گونه که رندال هریس (Rendall harris) به درستی گفته است، «ما که میراث اعصار گذشته به ما رسیده است.»

۱۰‌:‏۱۲ آنها هشداری در برابر اعتماد به نفس بر جای گذاشته‌‌اند:‏ آنکه گمان برد قایم است، با خبر باشد که نیفتد. گویا این آیه به طور خاص به ایمانداران قوی اشاره می‌‌کند، کسی که به گمان خود می‌‌تواند حس رضایت خواهی خود را به بازی بگیرند و تحت تأثیر آن قرار نگیرند. چنین شخصی در معرض این خطر بزرگ قرار دارد که به دستان تأدیب گر خدا بیافتد.

۱۰‌:‏۱۳ اما پولس سپس سخنان زیبای ترغیب‌آمیزی برای کسانی که وسوسه شده‌‌اند میv‌افزاید. او به ما می‌‌آموزد که آزمایشها، تجربیات و وسوسه‌‌هایی که با آن روبرو می‌‌شویم مناسب بشر هستند. با این حال خدا امین است که نمی‌‌گذارد ما فوق از طاقت خود آزموده شویم. او به ما وعده نمی‌‌دهد که مارا از وسوسه‌‌ها و آزمایش برهاند، بلکه وعده می‌‌دهد از شدت آن بکاهد. او علاوه بر این به ما وعده می‌‌دهد که مفری برای ما فراهم سازد تا یارای تحمل آن را داشته باشیم. شاید خواندن این آیه کمک شایانی به شخص نکند اما تسلی عظیمی که این آیه در طول قرنها برای مقدسین که در آزمایش قرار می‌‌گرفتند فراهم کرده است موجب شگفتی ما خواهد شد. ایمانداران جوان به این آیه همچون طناب نجات چسبیده‌‌اند،و برای ایماندارن مسن‌‌تر این آیه همچون بالشتی برای استراحت است. شاید برخی از مخاطبان پولس در آن هنگام شدیداً وسوسه شده بودند که بت بپرستند. پولس به آنها تسلی می‌‌دهد که خدا اجازه نخواهد داد وسوسه‌‌ای طاقت‌فرسا بر سر راه آنها قرار گیرد. از سویی دیگر آنها باید مراقب باشند که خود را در معرض و سوسه شدن قرار ندهند.

۱۰‌:‏۱۴ آیات۱۰‌:‏۱۴ الی ۱۱‌:‏۱ دوباره به طور خاص به موضوع خوراک تقدیمی به بتها سخن می‌‌گوید. پیش از همه، پولس این موضوع را مطرح می‌‌کند که آیا ایمانداران می‌‌توانند در جشنهایی که در بتکده‌‌ها برگزار می‌‌شوند شرکت نمایند (آیات۱۴–۲۲).

بنابراین ای عزیزان من از بت ‌پرستی بگریزید. شاید این خود برای ایمانداران قرنتس یک آزمایش واقعی بود که به شرکت در جشن این معابد دعوت شوند. ممکن است برخی چنین برداشت کنند که آنها بر وسوسه غلبه می‌‌کردند. گویا آنها به خود می‌‌گفتند مطمئناً یک بار شرکت به آنها آسیبی نخواهد رسانید. توصیه‌‌ای پولس که الهامی هم است این است که از بت‌پرستی بگریزند. او نمی‌‌گوید درباره‌‌ای آن مطالعه کنند، یا اینکه بیشتر با آن آشنا شوند، و به هر نحوی آن را بی‌‌اهمیت برشمرند. آنها باید در جهت مخالف بگریزند.

۱۰‌:‏۱۵،۱۶ پولس می‌‌داند که مخاطب او مردمان فرهیخته‌‌ای هستند که مقصود او را در می‌‌یابند. او در آیه‌‌ای ۱۶ به شام خداوند اشاره می‌‌کند. او پیش از هر چیزی می‌‌گوید:‏ «پیاله‌‌ای برکت که آن را تبرک می‌‌خوانیم، آیا شراکت در خون مسیح نیست؟» مقصود از پیاله‌‌ای برکت، پیاله‌‌ای شرابی است که در شام خداوند مورد استفاده قرار گرفت. این پیاله‌‌ای است که از برکات عالی سخن می‌‌گوید که توسط مرگ مسیح به ما می‌‌رسد؛ از این رو آن پیاله‌‌ای برکت نامیده شده است. واژه‌‌ای تبرک به این معنا است «به خاطر آن سپاس می‌‌گویم» هنگامی که پیاله را می‌‌گیریم و بر لبان خود می‌‌گذاریم، در واقع با این عمل می‌‌گوییم که ما در تمام برکاتی که از خون مسیح جاری است شریک هستیم. از این رو ما می‌‌توانیم این آیه را بدین شکل خلاصه کنیم:‏

پیاله‌‌ای که از برکات عالی سخن می‌‌گوید، پیاله‌‌ای که توسط خون خداوند عیسی به ما رسیده است، و همان پیاله‌ای که به خاطر آن سپاس می‌‌گوییم، چیزی جز این حقیقت نیست که تمام ایمانداران شریک برکات خون مسیح محسوب می‌‌شوند؟

این حقیقت در مورد نانی را که پاره می‌‌کنیم، نان مشارکت صادق است. هنگامی که نان میخوریم در حقیقت اعتراف می‌‌کنیم تمام کسانی که توسط قربانی بدن او بر روی صلیب جلجتا نجات یافته‌‌اند، اعضای بدن او قلمداد می‌‌شوند. خلاصه آنکه، پیاله و قرص نان از مشارکت با مسیح سخن می‌‌گویند، از شرکت در خدمت پر جلال او برای ما.

با خواندن این آیه ممکن است این سوال به ذهن خواننده خطور کند که چرا در اینجا ابتدا خون ذکر شده در حالی که به هنگام شام خداوند ابتدا نان ذکر شده است. می‌‌توان این سوال را چنین پاسخ داد که پولس در اینجا به ترتیب وقایع ورود یک ایماندار به مشارکت مسیحی سخن می‌‌گوید. معمولاً یک نوایمان پیش از اینکه حقیقت بدن متحد مسیح را درک نماید به ارزش خون مسیح پی می‌‌برد. از این رو ترتیب وقایع در اینجا به نحوی است که ما نجات را درک می‌‌کنیم.

۱۰‌:‏۱۷ تمام ایمانداران، گر چه بسیارند اما در مسیح یک بدن هستند، که آن قرص نان نمادی ازآنها است. همه از یک نان قسمت می‌‌یابیم به طوری که همه در برکاتی که از فدیه‌‌ای بدن مسیح جاریست بهره‌مند می‌‌شویم.

۱۰‌:‏۱۸ آنچه که پولس در این آیات می‌گوید این است که خوردن بر سر میز شام خداوند نمادی از مشارکت با اوست. این موضوع در مورد اسرائیلیانی که از قربانیها خوردند صادق است. مقصود این است که آنها شریک قربانگاه شده بودند. قوم قربانی‌‌های خود را به معبد می‌‌آوردند. قسمتی از قربانی بر روی آتش سوزانده می‌‌شد؛ قسمتی دیگر به کاهنان اختصاص داده می‌‌شد؛ اما قسمت سوم برای تقدیم کننده و دوستان کنار گذاشته می‌‌شد. آنها در همان روز از قربانی می‌‌خوردند. پولس در اینجا تأکید می‌‌ورزد که تمام کسانی که از آن قربانی تناول کردند درواقع با خدا و قوم اسرائیل یکی شدند، و به طور خلاصه با قربانگاه.

اما چگونه این موضوع با این قسمت از کتاب‌‌مقدس تطابق می‌‌یابد؟ پاسخ بسیار ساده است. همانگونه که شراکت در شام خداوند به منزله‌‌ای مشارکت با خداوند است، و همانگونه که شراکت قوم اسرائیل در هدیه‌‌ای سلامتی به منزله‌‌ای مشارکت با مذبح یهوه بود، پس خوردن در جشن بت‌پرستی در معابد نیز به منزله‌‌ای مشارکت با بتها قلمداد می‌‌شد.

۱۰‌:‏۱۹ پس چه گویم؟ آیا بت چیزی می‌‌باشد؟ یا که قربانی بت چیزی است؟ آیا مقصود پولس این است که خوراکی که به بتها تقدیم می‌‌شود، ماهیت و یا کیفیت آن را عوض می‌‌کند؟ آیا مقصود او این است که بت واقعیت دارد، یعنی قادر به شنیدن و دیدن است و یا اینکه قدرتی دارد؟ مسلماً پاسخ هر دو سوال «خیر» است.

۱۰‌:‏۲۰ پولس دراینجا می‌خواهد تأکید کند که آنچه امتها قربانی می‌‌کنند برای دیوها می‌‌گذرانند.پرستش بت به طرز عجیب و اسرار‌آمیز به دیوها ارتباط می‌‌یابد. دیوها با استفاده از بت‌‌ها بر قلب‌‌ها و افکار پرستندگان بت‌‌ها تسلط می‌‌یابند. تنها یک شریر است، و آن شیطان است، اما دیوهای بسیاری هستند که همچون پیام آور و عوامل او به او خدمت می‌‌کنند. پولس می‌‌افزاید:‏ «نمی‌‌ خواهم شما شریک دیوها باشید.»

۱۰‌:‏۲۱ -‏ محال است که هم از پیاله‌‌ای خداوند و هم از پیاله‌‌ای دیو‌ها بنوشید ؛ و هم از مائده‌‌ای خداوند و هم از مائده‌‌ای دیوها نمی ‌‌توانید قسمت برد. عبارت پیاله‌‌ای خداوند در این آیه یک عبارت نمادین برای توصیف امتیازاتی است که در مسیح به ما می‌‌رسد. این نوعی از شکل گفتاری است که در آن ظرف برای اشاره به محتویات آن به کار رفته است. عبارت میز (مائده‌‌ای) خداوند نیز در اینجا یک عبارت نمادین است. اگر چه شاید این عبارت مفهوم شام خداوند را نیز در برداشته باشد، اما مقصود در اینجا آن نیست. میز (مائده) جزء اسباب منزل است که بر روی آن غذا صرف می‌‌شود و افراد از مشارکت با یکدیگر بهره‌مند می‌‌شوند. اینجا مائده‌‌ای (میز) خداوند به معنای مجموعه برکاتی است که در مسیح از آن بهره‌مند می‌‌شویم.

هنگامی که پولس می‌‌گوید محال است که هم از پیاله‌‌ای خداوند و هم ازپیاله‌‌ای دیوها بنوشید، و هم از مائده‌‌ای خداوند و هم از مائده‌‌ای دیوها نمی‌‌توانید قسمت برد، مقصود او این نیست که به طرز فیزیکی این امر محال باشد. به عنوان مثال برای یک ایماندار از نظر فیزیکی امکان دارد که بتواند به یک بتکده برود و در جشنی که آنجا بر پا می‌‌شود شرکت نماید. اما مقصود پولس این است که چنین امری از نظر اخلاقی محال است. اگر شخصی از سویی اقرار نماید که به خداوند عیسی وفادار است و از سویی دیگر در قربانی‌‌هایی که به بتها تقدیم می‌‌شود شرکت جوید در حقیقت به او خیانت می‌‌ورزد. چنین امری از نظر اخلاقی ناشایست و کاملاً اشتباه است.

۱۰‌:‏۲۲ نه تنها این، بلکه محال است چنین کاری انجام دهیم و خداوند را به غیرت نیاوریم. همانگونه که ویلیام کلی گفته است، «محبت نمی‌‌تواند نسبت به احساسات ناپایدار به غیرت نیاید، اگر محبت از خیانت متنفر نباشد دیگر نمی‌‌توان آن را محبت نام نهاد.» شخص مسیحی باید بترسد که مبادا خداوند از او راضی نباشد، و یا اینکه او را به خشم آورد. آیا گمان می‌‌کنیم که از او تواناتر می‌‌باشیم؟ یعنی، آیا به خود جرأت می‌‌دهیم که او را آزرده خاطر سازیم و یا اینکه خود را به خطر بیاندازیم و داوری انضباطی او را بر خود ببینیم؟

۱۰‌:‏۲۳ پولس رسول موضوع شرکت در جشن بتکده‌‌ها را خاتمه داده و چند اصل کلی ارائه می‌‌کند که می‌‌تواند مسیحیان را در زندگی روزانه‌‌ای خود هدایت نماید. هنگامی که او می‌‌گوید همه چیز جایز است مقصود او همه چیز به طور مطلق نیست. به عنوان مثال مقصود او این نیست که قتل کرد و یا اینکه به میگساری پرداخت! باری دیگر ما باید به خاطر بسپاریم که این عبارت تنها به مسایل اخلاقی کم اهمیت اشاره دارد. در زندگی مسیحی مسایل بسیاری هستند که کاملاً جایز به شمار می‌‌آیند اما با این حال بنا به دلایلی شایسته نیست که شخص مسیحی آنها را انجام دهد. از این رو پولس می‌‌گوید:‏ «همه چیز جایز است، لیکن همه مفید نیست.» به عنوان مثال ممکن است انجام عملی برای یک ایماندار کاملاًً جایز باشد اما با توجه به رسوم ملی مردمان اطراف او ممکن است این عمل از سویی دیگر کاملاً به دور از عقل سلیم باشد. همچنین، ممکن است اعمالی جایز باشند اما بنا کننده نباشند. به عبارتی دیگر، ممکن است عملی منجر به بنای ایمان برادری نشود. پس آیا جایز است که در کمال خودخواهی در پی حقوق خود باشیم و یا اینکه به برادر خود در مسیح کمک نمایم؟

۱۰‌:‏۲۴ ما نباید در تصمیماتی که می‌‌گیریم خودخواهانه به منفعت خود بیاندیشیم، بلکه باید در فکر نفع همسایه‌‌ای خود باشیم. اصولی که در این قسمت می‌‌خوانیم را می‌‌توان در مورد مسایلی همچون لباس پوشیدن، غذا و نوشیدنیها، معیارهای زندگی، و سرگرمی‌های زندگی به کار برد.

۱۰‌:‏۲۵ اگر ایمانداری به جهت خریدن گوشت به قصاب‌خانه می‌‌رفت، نیازی نبود که از قصاب بپرسد که آیا این گوشت قبلاً به بتها تقدیم شده است یا خیر. این مسایل بر گوشت تأثیری نمی‌‌گذاشت، و موضوع وفاداری به مسیح هم در این امر دخالتی نداشت.

۱۰‌:‏۲۶ پولس برای شرح این اندرز از مزمور۲۴‌:‏۱ نقل می‌‌کند:‏ «جهان و پری آن از آن خداوند است.» مفهوم در اینجا این است که غذایی که می‌‌خوریم توسط خداوند برای ما فراهم شده است و به طور خاص برای استفاده‌‌ای ما در نظر گرفته شده است. هینریکی (Heinrici) به ما می‌‌گوید یهودیان معمولاً این عبارت از مزمور ۲۴ را برای شکرگزاری بر سر میز بیان می‌‌کردند.

۱۰‌:‏۲۷ اکنون پولس وضعیتی دیگر مطرح می‌‌کند که سئوالاتی در ذهن ایمانداران بر می‌‌انگیزاند. فرض کنید که یک بی‌‌ایمان، ایمانداری را برای صرف شام به خانه‌‌اش دعوت می‌‌کند. آیا یک مسیحی آزاد است که چنین دعوتی را بپذیرد؟ آری. اگر به جهت صرف غذا به خانه‌‌ای بی‌‌ایمانی دعوت شده‌‌اید و مایل به رفتن هستید، شما آزاد هستید آنچه نزد شما گذارند بخورید و هیچ مپرسید بجهت ضمیر.

۱۰‌:‏۲۸ اگر به هنگام صرف غذا، ایمانداری دیگر که ضمیری ضعیف دارد بر سر میز غذا حاضر باشد و شما را آگاه نماید که گوشتی که می‌‌خورید قربانی بت است آیا خوردن آن جایز است؟ خیر. شما نباید از آن بخورید، زیرا با خوردن آن ممکن است او را لغزش داده و موجب آزردگی ضمیر او شوید. و اگر خوردن آن مانع شود که شخص خداوند را بپذیرد، نباید از آن خورد درپایان آیه ۲۸، باری دیگر مزمور۲۴‌:‏۱ نقل شده است:‏ «جهان و پری آن از آن خداوند است.»

۱۰‌:‏۲۹ در مورد موضوعی که مطرح شد شما به خاطر ضمیر خودتان از خوردن اجتناب نمی‌‌کنید. شما به عنوان یک ایماندار کاملاً مختار هستید که از گوشت تناول کنید. اما ضمیر برادر ضعیفی که در کنار شما نشسته است نسبت به آن حساس است، و شما با اجتناب از غذا خوردن در واقع به ضمیر او احترام می‌‌گذارید. عبارتی سئوالی، «چرا ضمیر دیگری بر آزادی من حکم می‌‌کند؟» را می‌‌توان به شکل زیر تعبیر کرد:‏

چرا خودخواهانه اختیار خود را در گوشت خوردن بروز دهم و با این کار توسط ضمیر شخصی دیگر محکوم شوم؟ چرا آزادی من به محکومیت ضمیر او منجر شود؟ چرا عمل خوب من به بدی معرف شود؟ (نگاه کنید به رومیان۱۴‌:‏۱۶)

آیا یک تکه گوشت آن قدر اهمیت دارد که با خوردن آن باعث رنجش برادر ایماندار خود در عیسی مسیح خداوند شوم؟ (با این حال بسیاری از مفسران بر این باورند که پولس در اینجا به اعتراض قرنتیان اشاره دارد، و یا اینکه از فن بیان استفاده کرده و پیش از اینکه جواب آن را در آیه‌‌ای بعد بگوید ابتدا سوال را طرح می‌‌کند)

۱۰‌:‏۳۰ به نظر می‌‌آید پولس می‌‌خواهد بگوید که به نظر او این یک تضاد بسیار بزرگی است که شخص از یک سو خدا را شکر کند و از سویی دیگر با این کار به برادر خود آسیب برساند. بهتر آن است که شخص از حق مشروع خود دست بکشد تا اینکه خدا را برای چیزی شکر کند که باعث شود دیگران در مورد تو حرفهای شیطانی بزنند. ویلیام کلی (William Kelly) این موضوع را چنین تفسیر می‌‌کند «بهتر آن است که شخص خود را انکار نماید و نگذارد که دیگران آزادی او را محکوم نمایند و یا باعث شود به خاطرآن‌چیزی که شکر می‌‌کند بر او افترا زنند.» چرا منفعت بردن از این آزادی موجب آزردگی شود؟ چرا اجازه دهم شکرگزاری من منجر به سوء تعبیر شود و یا دیگران آن را بی‌‌حرمتی و رسوایی بخوانند.

۱۰‌:‏۳۱ دو اصل بزرگ زندگی مسیحی ما را هدایت می‌‌کند. اصل اول این جلال خدا است، و اصل دوم سعادت دیگر انسانها، پولس اصل اول را چنین بیان می‌‌کند:‏ «پس خواه بخورید، خواه بنوشید، خواه هر چه کنید، همه را برای جلال خدا بکنید.» مسیحیان جوان غالباً با این شکل مواجه می‌‌شوند که آیا انجام فلان عمل برای آنها درست است یا اشتباه. اصلی که باید در اینجا به کار گرفت این است:‏ آیا با انجام آن کار خدا را جلال می‌‌دهم؟ آیا می‌‌توانید پیش از اینکه آن عمل را انجام دهید سر خود را خم کرده و از خداوند بپرسید که آیا او با این عمل جلال می‌‌یابد؟

۱۰‌:‏۳۲ اصل دوم سعادت دیگر انسانها است. ما نباید باعث لغزش شویم چه یهودیان و یونانیان و کلیسای خدا را. پولس در اینجا تمام انسانها را به سه طبقه تقسیم می‌‌کند. یهودیان، که مطمئناً ملت اسرائیل هستند. یونانیان همان غیر یهودیانی هستند که ایمان نیاورده‌‌اند، در حالی که کلیسای خدا شامل تمام ایمانداران حقیقی در خداوند عیسی مسیح است، چه نژاد یهودی و چه غیر یهودی. به یک معنا اگر ما وفادارانه به دیگران شهادت دهیم، به ناچار موجب آزردگی آنها شده و یا خشم آنها را بر می‌‌انگیزانیم. اما با این حال در اینجا مقصود این نیست. بلکه پولس دراینجا درباره‌‌ای لغزش بیهوده سخن می‌‌گوید. او به ما هشدار می‌‌دهد که مبادا حقوق مشروح ما باعث لغزش دیگران شود.

۱۰‌:‏۳۳ پولس می‌‌تواند صادقانه بگوید که او در هر کاری همه را خوش می‌ ‌سازد، و نفع خود را طالب نمی‌‌باشد؛ بلکه نفع بسیاری را. ظاهراً اندک هستند کسانی که همچون رسول بزرگ، پولس برای خوشی دیگران از خودخواهی خود دست کشیدند.

اول قرنتيان

فصل  ۱۰

۱  زیرا ای برادران نمی‌خواهم شما بی‌خبر باشید از اینکه پدران ما همه زیر ابر بودند و همه از دریا عبور نمودند

۲  و همه به موسی تعمید یافتند، در ابر و در دریا؛

۳  و همه همان خوراک روحانی را خوردند

۴  و همه همان شُرب روحانی را نوشیدند، زیرا که می‌آشامیدند از صخره روحانی که از عقب ایشان می‌آمد و آن صخره مسیح بود.

۵  لیکن از اکثر ایشان خدا راضی نبود، زیرا که در بیابان انداخته شدند.

۶  و این امور نمونه‌ها برای ما شد تا ما خواهشمند بدی نباشیم، چنانکه ایشان بودند؛

۷  و نه بت‌پرست شوید، مثل بعضی از ایشان، چنانکه مکتوب است، قوم به اکل و شرب نشستند و برای لهو و لعب برپا شدند.

۸  و نه زنا کنیم چنانکه بعضی از ایشان کردند و در یک روز بیست و سه هزار نفر هلاک گشتند.

۹  و نه مسیح را تجربه کنیم، چنانکه بعضی از ایشان کردند و از مارها هلاک گردیدند.

۱۰  و نه همهمه کنید، چنانکه بعضی از ایشان کردند و هلاک کننده ایشان را هلاک کرد.

۱۱  و این همه بطور مَثَل بدیشان واقع شد و برای تنبیه ما مکتوب گردید که اواخر عالم به مارسیده است.

۱۲  پس آنکه گمان بَرَد که قایم است، باخبر باشد که نیفتد.

۱۳  هیچ تجربه جز آنکه مناسب بشر باشد، شما را فرو نگرفت. امّا خدا امین است که نمی‌گذارد شما فوق طاقت خود آزموده شوید، بلکه باتجربه مفرّی نیز می‌سازد تا یارای تحمّل آن را داشته باشید.

۱۴  لهذا ای عزیزانِ من از بت‌پرستی بگریزید.

۱۵  به خردمندان سخن می‌گویم، خود حکم کنید برآنچه می‌گویم.

۱۶  پیاله برکت که آن را تبرّک می‌خوانیم، آیا شراکت در خون مسیح نیست؟ و نانی را که پاره می‌کنیم، آیا شراکت در بدن مسیح نی؟

۱۷  زیرا ما که بسیاریم، یک نان و یکتن می‌باشیم چونکه همه از یک نان قسمت می‌یابیم.

۱۸  اسرائیل جسمانی را ملاحظه کنید! آیا خورندگان قربانی‌ها شریک قربانگاه نیستند؟

۱۹  پس چه گویم؟ آیا بت چیزی می‌باشد؟ یا که قربانی بت چیزی است؟

۲۰  نی! بلکه آنچه امّت‌ها قربانی می‌کنند، برای دیوها می‌گذرانند نه برای خدا؛ و نمی‌خواهم شما شریک دیوها باشید.

۲۱  محال است که هم از پیاله خداوند و هم از پیاله دیوها بنوشید؛ و هم از مایده خداوند و هم از مایده دیوها نمی‌توانید قسمت بُرد.

۲۲  آیا خداوند را به غیرت می‌آوریم یا از او تواناتر می‌باشیم؟

۲۳  همه‌چیز جایز است، لیکن همه مفید نیست؛ همه رواست، لیکن همه بنا نمی‌کند.

۲۴  هرکس نفع خود را نجوید، بلکه نفع دیگری را.

۲۵  هرآنچه را در قصّابخانه می‌فروشند، بخورید و هیچ مپرسید به‌خاطر ضمیر.

۲۶  زیرا که جهان وپُری آن از آنِ خداوند است.

۲۷  هرگاه کسی از بی‌ایمانان از شما وعده خواهد و می‌خواهید بروید، آنچه نزد شما گذارند بخورید و هیچ مپرسید بجهت ضمیر.

۲۸  امّا اگر کسی به شما گوید این قربانی بت است، مخورید به‌خاطر آن کس که خبر داد و بجهت ضمیر، زیرا که جهان و پری آن از آن خداوند است.

۲۹  امّا ضمیر می‌گویم نه از خودت بلکه ضمیر آن دیگر؛ زیرا چرا ضمیر دیگری بر آزادی من حکم کند؟

۳۰  و اگر من به شکر بخورم، چرا بر من افترا زنند به‌سبب آن چیزی که من برای آن شکر می‌کنم؟

۳۱  پس خواه بخورید، خواه بنوشید، خواه هرچه کنید، همه را برای جلال خدا بکنید.

۳۲  یهودیان و یونانیان و کلیسای خدا را لغزش مدهید.

۳۳  چنانکه من نیز در هرکاری همه را خوش می‌سازم و نفع خود را طالب نیستم، بلکه نفع بسیاری را تا نجات یابند.