چغازنبيل‎

۳:‏‏۱ تفكر مولود شدن از خدا يوحنا را به شگفت وا مي‌دارد و او خوانندگانش را به نگاه كردن بر محبت فوق‌العاده‌اي كه ما را به خانواده الهي وارد كرد، دعوت مي‌كند.محبت مي‌توانست ما را بدون اينكه فرزندان خدا شويم نجات دهد. ولي نوع محبت خدا در اين امر نشان داده مي‌شود كه ما به عنوان فرزندان در خانواده او هستيم. «ملاحظه كنيد چه نوع محبت پدر به ما داده است تا فرزندان خدا خوانده شويم!»

حالا ما در هر روز از زندگيمان كه سپري مي‌كنيم، مي‌بينيم كه دنيا ما را به عنوان فرزندان خدا نمي‌شناسد. مردم دنيا، ما و رفتار ما را درك نمي‌كنند. به راستي كه دنيا، خداوند عيسي را نيز وقتي بر روي زمين بود نشناخت. «او در جهان بود و جهان بواسطه او آفريده شد و جهان او نشناخت. به نزد خاصان خود آمد و خاصانش او را نپذيرفتند». از آنجا كه ما هم خصوصياتي شبيه خداوند عيسي داريم، نمي‌توانيم از دنيا انتظار داشته باشيم كه ما را درك كند.

۳:‏‏۲ بهر حال چه درك كنيم يا نه، ما فرزندان خدا هستيم و اين ضمانت جلال آينده است الان فرزندان خدا هستيم و هنوز ظاهر نشده است آنچه خواهيم بود؛ لكن مي‌دانيم كه چون او ظاهر شود، مانند او خواهيم بود زيرا او را چنانكه هست خواهيم ديد. اين امر بدين معنا نيست كه ما به لحاظ جسماني در آسمان شبيه خداوند عيسي خواهيم بود. خداوند عيسي ظاهر خاص خود را خواهد داشت، و زخم‌هاي جلجتا را تا ابد بر بدنش حمل خواهد نمود. هر يك از ما چهره‌ی خود را كه از ديگران متمايز است بصورت جلال يافته خواهيم داشت. كتاب‌مقدس تعليم نمي‌دهد كه همه در آسمان شبيه هم خواهند بود. بهر حال، ما از لحاظ اخلاقي به شباهت خداوند عيسي مسيح در خواهيم آمد. ما از امكان گناه كردن، بيماري ، مرگ و غم و فساد در امان خواهيم بود.

چگونه اين تغيير فوق‌العاده به انجام خواهد رسيد؟ جواب اين است كه يك نگاه به مسيح همه‌ی كارها را انجام خواهد داد. زيرا او چنانكه هست خواهيم ديد. در اين زندگي، روند شبيه شدن به مسيح ادامه مي‌يابد و ما با ايمان به كلام خدا شبيه او مي‌شويم. ولي زماني كه او را چنان كه هست مي‌بينيم اين روند به كمال خواهد رسيد؛ زيرا ديدن او يعني شبيه او شدن.

۳:‏۳ هر كس كه اين اميد يعني ديدن مسيح و شبيه شدن به وي را دارد، خود را پاك مي‌سازد چنانكه او پاك است. اين اعتقادي شناخته شده در بين مسيحيان است كه اميد بازگشت قريب‌الوقوع مسيح تأثير مثبتي بر زندگي هر ايمانداري دارد. چنين شخصي نمي‌خواهد كاري را انجام دهد كه در حين بازگشت مسيح همچنان از انجام آن شرمنده باشد. توچه داشته باشيد كه در آنجا مي‌گويد:‏ «خود را پاك مي‌سازد چنانچه او (مسيح) پاك است. ولي نمي‌گويد:‏ «چنانكه او (مسيح) خود را پاك مي‌سازد». خداوند عيسي هرگز نيازي به پاك ساختن خودش ندارد؛ او پاك هست. پاكي براي ما روندي تدريجي است؛ ولي براي او يك حقيقت ازلي و ابدي مي‌باشد.

۳:‏‏۴ عمل عكس پاك ساختن خود در اين آيه يافت مي‌شود:‏ «هر كه گناه را بعمل مي‌آورد، بر خلاف شريعت عمل مي‌كند، زيرا گناه مخالف شريعت است». عبارت «به عمل آوردن» (يوناني:‏ poieō) به طور تحت‌الفظي يعني گناه كردن. در اينجا مسئله رفتار هميشگي كه بوسيله زمان حال مشخص شده، مطرح مي‌باشد. حتي در جايي كه هيچ شريعتي وجود ندارد گناه كردن امكانپذير است. گناه در زمان بين آدم و موسي در جهان حضور داشت ولي اين زمان قبل از اعطاي شريعت بود. از اين رو كاملاً صحيح نيست كه بگوييم:‏ « گناه، تجاوز از شريعت است». (ترجمه كينگ جيمز ۱۶۱۱) بلكه «گناه، مخالف شريعت». گناه، يعني نافرماني از خدا، طلبيدن راه خويشتن و سر از زدن از شناخت خداوند به عنوان حاكم به حق هستي. در عالم هستي، گناه يعني كسي اراده خود را بالاتر از اراده خدا قرار دهد. گناه، يعني مخالفت را شخصيت زنده‌اي كه مستحق است از او اطاعت شود.

۳:‏‏۵ يك مسيحي نمي‌تواند در گناه زندگي كند چون اين يعني اتكار كامل مقاصد آمدنِ خداوند عيسي مسيح به اين دنيا. او ظاهر شد تا گناهان را بردارد. زندگي در گناه، يعني ناديده گرفت مطلق دليل تجسم او.

مجدداً بايد بگوييم كه يك مسيحي نمي‌تواند در گناه زندگي كند چون اين امر يعني انكار كسي كه ايماندار، نامش را بر خود دارد. در وي هيچ گناه نيست. اين يكي از سه متن كليدي در عهدجديد است كه با انسانيت عاري از گناه خداوند عيسي مسيح سروكار دارد. پطرس به ما مي‌گويد:‏ «او هيچ گناه نكرد». پولس مي‌گويد. «او هيچ گناه نشناخت». حالا يوحنا كه خداوند را از طريقي صميمانه‌تر مي‌شناسد اين شهادت را اضافه كرده و مي‌گويد:‏ «در وي هيچ گناه نبود».

۳:‏‏۶ هر كه در وي ثابت است گناه نمي‌كند و هر كه گناه مي‌كند او نديده است و نمي‌شناسد. اين آيه با ايماندار واقعي كه تولد تازه يافته است در تضاد مي‌باشد. اين آيه به طور قطعي در مورد در گناه زندگي مردن يك ايماندار حقيقي سخن نمي‌گويد. يوحنا در اينجا از عمل مجرد گناه سخن نمي‌گويد بلكه از رفتار دائم، عادتي و خاص يك شخص. اين آيه به طور ضمني نمي‌گويد كه وقتي يك مسيحي مرتكب گناهي مي‌شود، نجاتش را از دست مي‌دهد. بلكه مي‌گويد وقتي شخصي مرتباً گناه مي‌كند، مي‌توان اينطور نتيجه گرفت كه او هرگز احيا نشده است.

طبيعتاً اين سئوال پيش مي‌آيد:‏ «چه موقع گناه عادت مي‌شود؟ شخص تا چه حد اگر گناه كند رفتارش بصورت عادت در مي‌آيد؟» يوحنا جواب اين سئوال را نمي‌دهد. بلكه او همه‌ی ايمانداران را آزاد مي‌گذارد تا بار اثبات اين قضيه بر دوش خودشان باشد.

۳:‏‏۷ حالا با وجود اينكه گنوسي‌ها ادعاهايي بزرگي نسبت به دانش خود عنوان كرده بودند، ولي خيلي مراقب زندگيهايشان نبودند از اين رو يوحنا رسول اضافه مي‌كند:‏ «اي فرزندان، كسي شما را گمراه نكند؛ كسي كه عدالت را به جا مي‏آورد، عادل است، چنانكه او عادل است». هيچ اشتباهي در اين نكته وجود ندارد -‏ يك انسان تنها مي‌تواند عدالت را از طريق داشتن طبيعت او كه عادل است به عمل آورد.

۳:‏‏۸ بعضي از بچه‏ها آنقدر شبيه والدينشان هستند كه شما نمي‌توانيد آنها را در بين جمعيت عظيمي نيز گم كنيد. اين راجع به فرزندان خدا و فرزندان ابليس نيز صادق است. «و كسي كه گناه مي‌كند از ابليس است، زيرا كه ابليس از ابتدا گناهكار بوده است.» در اينجا مجدداً تعليم نيست:‏ «كسي كه گناه مي‌كند از ابليس است». ابليس از ابتدا گناهكار بود (رفتاري دائمي) و اين يعني از همان لحظه‌اي كه گناه كرد. همه‌ی فرزندان وي از او در اين راه پيروي مي‌كنند. در اينجا بايد اضافه شود كه انسانها از طريق تولد تازه، تبديل به فرزندان خدا مي‌شوند، ولي هيچ تولدي در ارتباط با فرزندان ابليس وجود ندارد. يك انسان به سادگي بوسيله پيروي از رفتار ابليس به فرزندان او تبديل مي‌شود، ولي هيچ كس فرزند توليد شده بوسيله شيطان نمي‌باشد.

در مقابل، آمدن خداوند عيسي براي باطل ساختن اعمال ابليس بود. خداوند مي‌توانست، ابليس را با يك كلمه نابود سازد، ولي بجاي آن، او به اين جهان آمد تا رنج كشيده، بميرد و ابليس را بدينوسيله باطل سازد. اگر پرداخت بهاي اين كار براي نجات‌دهنده بسيار گران تمام شد، ما بايد چه رفتاري در قبال كساني كه به او به عنوان نجات دهنده خود اعتماد كرده‌اند داشته باشيم؟

۳:‏‏۹ آيه ۹، غير ممكن بودن اين امر را شخصي در گناه زندگي كند ولي از خدا مولود شده باشد را تكرار می‌كند. بعضي از دانشجويان كتاب‌مقدس گمان می‌كنند كه اين آيه به طبيعت تازه ايماندار اشاره مي‌كند و مي‌گويند كه طبيعت كهنه مي‌تواند و گناه مي‌كند ولي طبيعت تازه خير. بهر حال، ما معتقديم كه در اينجا، يوحناي رسول انسان احيا شده را با انساني احيا نشده مقايسه مي‌كند و از تضاد رفتاري ايشان سخن مي‌گويد. ايماندار، عادت گناه كردن ندارد. چنين شخصي در گناه زندگي نمي‌كند.

دليلش اين است كه تخم او در وي مي‌ماند. در بين دانشجويان كتاب‌مقدس نيز در مورد مفهوم اين آيه اختلاف نظر وجود دارد. بعضي گمان مي‌كنند كه تخم به طبيعت تازه اشاره مي‌كند و ديگران مي‌گويند به روح‌القدس و عده‌اي ديگر معتقدند كه اين تخم يعني كلام خدا. همه‌ی اينها درست هستند، و از اين رو توضيحات محتملي مي‌باشند. ما ترجيح مي‌دهيم تخم را در مفهوم حيات تازه‌اي در نظر بگيريم كه ايماندار را از زمان قبل از تغيير گرايشش جدا مي‌سازد. پس در اينجا، جمله به ما مي‌گويد كه حيات آسماني در ايماندار مي‌ماند. او امنيت ابدي دارد. امنيت ابدي او ضامن اين است كه وي در گناه زندگي نمي‌كند. او نمي‌تواند گناهكار بوده باشد زيرا كه از خدا تولد يافته است. اين ارتباط آسماني شامل امكان ادامه گناه به عنوان روش زندگي را شامل نمي‌شود.

۳:‏‏۱۰الف پس در اينجا شاهد چهارمين تمايز فرزندان خدا و فرزندان ابليس هستيم. آناني كه عدالت را بجا نمي‌آورند از خدا نيستند. هيچ حد وسطي وجود ندارد. كسي نيست كه پنجاه پنجاه باشد. فرزندان خدا بوسيله زندگيهاي عادلانه‌شان شناخته مي‌شوند.

۳:‏‏۱۰ب و۱۱ در اين قسمت شاهد ادامه‌ی دومین دوره‌ی آزمايش كساني هستیم كه جزء خانواده الهي هستند – یعنی آزمايش محبّت. اين امر در ادامه‌ی آیات ۷:‏۲-‏۱۷ می‌باشد. از آغاز گسترش مسيحيت، این تعلیم داده شده است که محبّت برادرانه وظیفه‌ای روحانی است. محبّت در اينجا در مفهوم دوستي يا مهرباني انساني بكار نرفته است، بلکه منظور محبّتی روحانی است. همانگونه که مسیح ما را محبّت نمود، دیگران را محبّت نماییم. عملاً چنین محبّتی با قدرت و توان شخصی خودمان میسّر نمی‌باشد، بلكه با قدرتي كه روح‌القدس مي‌بخشد.

۳:‏‏۱۲ يوحنا سراغ مثال قديمي از انساني كه برادرش را محبت ننمود مي‌رود. قائن با گشتن برادرش نشان داد كه از آن شرير است. دليل چشمگير اين امر را نمي‌توان در اين عبارت يافت:‏ «از اين سبب كه اعمال خودش هيچ بود و اعمال برادرش نيكو».

۳:‏‏۱۳ در زندگي بشر، تنفر شرارت از عدالت اصلي اساسي است و همين اصل توضيح مي‌دهد كه چرا دنيا از ايماندار نفرت مي‌گيرد. زندگي عادلانه‌ی مسيحي، زندگي شريرانه‌ی يك غير مسيحي را به چالش مي‌آورد. زندگي يك بي‌ايمان بجاي اينكه با ديدن ايماندار تحت تأثير قرار گرفته و او را عوض كند بدتر مي‌شود و شخص بي‌ايمان در پي آنچه كه واضحاً به او نشان داده شده است بر مي‌آيد. اين كاملاً ناعادلانه و بي‌منطق است كه يك شخص، خط‌كش را بخاطر نشان دادن كجي خطي كه رسم كرده است بشكند.

۳:‏‏۱۴ ما مي‌دانيم از موت گذشته، داخل حيات گشته‌ايم از اينكه برادران را محبت مي‌نماييم. اين حقيقتي چشمگير است كه وقتي شخصي نجات مي‌يابد، كاملاً رفتار متفاوتي در برابر ديگر مسيحيان پيدا مي‌كند. اين يكي از راههاي دريافت اطمينان نجات است. شخصي كه فرزند حقيقي خدا را دوست ندارد شايد ادعا كند كه مسيحي است، ولي كتاب‌مقدس مي‌گويد كه چنين شخصي در موت ساكن است. او هميشه از لحاظ روحاني مُرده بوده و او هنوز هم اگر چه ادعا مي‌كند مسيحي است، مُرده مي‌باشد.

۳:‏‏۱۵ از نظر دنيا، تنفر فقط يك شرير نيست بلكه خدا آن را قتل مي‌نامد. يك عكس‌العمل لحظه‌اي نشان خواهد داد كه نفرت، جنين قتل است. انگيزه قتل در جايي كه تنفر وجود دارد هست، اگر چه عمل قتل ارتكاب نگيرد. از اين رو، هر كه از برادر خود نفرت نمايد قاتل است. وقتي يوحنا مي‌گويد كه هيچ قاتل حيات جاوداني در خود ثابت ندارد منظورش اين نيست كه قاتل نمي‌تواند نجات يابد. او به سادگي دارد مي‌گويد:‏ يك انساني كه ذاتاً تنفر در وجودش قرار دارد و انرژي ارتكاب قتل را در خود دارد نجات نيافته است.

۳:‏‏۱۶ خداوند ما عيسي مسيح نمونه كامل محبت را وقتي جانش را در راه ما نهاد به ما ارائه كرد. مسيح در اينجا در مقايسه با قائن آمده است. او اوج محبت را ظاهر ساخت. به يك معنا، محبت مامرئي است ولي ما مي‌دانيم تجسم محبت را ببينيم. در صليب جلجتا ما محبتي را مي‌بينيم كه براستي محبت است. يوحنا اين درس را به ما مي‌آموزد كه ما نيز بر همين اساس بايد جان خود را در راه ديگر ايمانداران ادامه بيابد، و ما بايد براي مردن در وقتي كه مناسب باشد آماده باشيم. اكثريت ما هرگز نياز نيست كه به جهت ديگران بميريم، ولي هر كدام از ما مي‌توانيم محبت برادرانه را با سهيم شدن چيزهاي مادي خود با ديگراني كه در نياز هستند مجسم سازيم. در آيه ۱۷، بر همين امر تأكيد شده است.

۳:‏‏۱۷ اگر آيه ۱۶ نهايت كاري كه ما مي‌توانيم براي برادرانمان انجام دهيم نشان داد، آيه ۱۷ حداقل آنرا نشان مي‌دهد. يوحنا مستقيماً مي‌گويد انساني كه برادرش را در نياز ببيند ولي از كمك كردن به او در جهت رفع نيازش كمك نكند يك مسيحي نيست. اين امر شامل دادن پول بر خلاف اراده‌ی خدا نمي‌باشد چون ممكن است ما به شخصي بوسيله دادن پولي كه مي‌دانيم آنرا براي چيزي كه برايش نيكو نيست صرف مي‌كند، اذيت برسانيم. بهرحال، اين آيه سئوالات آشفته كننده‌اي راجع به جمع آوري ثروت توسط مسيحيان برانگيخته است.

۳:‏‏۱۸ ما نبايد محبت را در زبان آوريم بلكه آن را در عمل و راستي بجا آوريم. به بياني ديگر، محبت نبايد فقط مسئله مهرباني باشد يا بيان عبارتي كه در عمل، صحيح نيست. بلكه محبت بايد در عمل مهرباني مجسم شود و اصيل باشد.

۳:‏‏۱۹ ما از اين عمل حقيقي محبت نسبت به برادرانمان، مي‌توانيم بدانيم كه حق هستيم و دلهاي خود را در حضور او مطمئن سازيم.

۳:‏‏۲۰ يعني در هر چه دل ما، ما را مذمت مي‌كند، زيرا خدا از دل ما بزرگتر است و هر چيز را مي‌داند. در اينجا موضوع، رفتار ما در حضور خدا در دعا است. اين آيه مي‌تواند از دو طريق درك شود.

اول از همه، در هر چه دل ما، ما را مذمت مي‌كند در اين مفهوم كه او در شفقت بزرگتر است. اگر چه ما شديداً احساس كنيم كه در حضور او ناشايست هستيم، ولي خدا اساساً مي‌داند كه ما او را و قومش را دوست داريم. او مي‌داند كه ما بر خلاف گناهان و شكستها و اشتباهاتمان وي را دوست داريم.

نظريه ديگر اين است كه در هر چه دل ما، ما را مذمت مي‌كند، خدا از دل ما بزرگتر است به مسئله داوري اشاره مي‌كند. در حالي كه ما تنها گناهانمان را به طور محدود مي‌دانيم، خدا آنها را كامل مي‌داند. خدا هر چه را كه ما را مذمت مي‌كند مي‌داند در حالي كه ما فقط قسمتي از آن را مي‌دانيم. ما اين نظريه دوم را ترجيح مي‌دهيم، اگر چه هر دو صحيح و ممكن هستند.

۳:‏‏۲۱ در اينجا رفتار شخص مد نظر است كه در حضور خدا وجداني پاك دارد. اينطور نيست كه بگوييم چنين شخصي بر طبق اين آيه بي‌گناه زيست مي‌كند بلكه او فوراً گناهانش را اعتراف كرده و ترك مي‌كند. او با اين كار، در دعا در حضور خدا اطمينان و شجاعت مي‌يابد. از اين رو، هرگاه دل ما، ما را مذمت نكند، در حضور خدا اعتماد داريم.

۳:‏‏۲۲ هر چه سئوال كنيم، از او مي‌يابيم، از آن جهت كه احكام او را نگاه مي‌داريم و به آنچه پسنديده اوست، عمل مي‌نماييم. نگاه داشتن احكام او يعني در وي ثابت ماندن اين يعني زندگي نزديك و صميميتي حياتي با نجات دهنده. وقتي ما به اين شكل با او هستيم، اراده خودمان مي‌سازيم. او بوسيله روح‌القدس، ما را از شناخت اراده خود آگاه ساخته و پر مي‌سازد. در چنين شرايطي، ما چيزي خارج از اراده خدا را نمي‌خواهيم. وقتي ما بر طبق اراده او سئوال مي‌كنيم، آن چيزهايي كه طلب كرده‌ايم خواهيم يافت.

۳:‏‏۲۳ حكم خدا اين است كه ما بايد به اسم پسر يگانه عيسي مسيح ايمان بياوريم، و يكديگر را محبت نماييم چنانچه كه او ما را حكم كرده است. اين به نظر خلاصه‌ی تمامي احكام عهد جديد است. اين آيه از وظيفه ما در قبال خدا و ديگر مسيحيان سخن مي‌گويد اولين وظيفه ما اعتماد به خداوند عيسي مسيح است. پس چون ايمان حقيقي تحت تأثير رفتار خاص است. ما بايد يكديگر را محبت نماييم. اين يكي از وقايع ايمان نجات بخش است.

به اين آيه و آيات ديگري كه يوحنا در آن از ضماير شخصي او و براي او استفاده مي‌كند تا به خداي پدر و خداوند عيسي مسيح اشاره كند توجه كنيد. او مي‌خواهد بگويد كه اين دو يكي هستند. هدف او تأكيد بر اینست که پسر همانند پدر، خدای حقیقی است و این اصلاً جسارت نیست که به پدر و پسر با عبارتی مشابه اشاره نمود.

۲۴:‏۳الف قسمت اول آیه‌ی ۲۴ مبحث محبّت بعنوان آزمایشی برای فرزندان خدا را پایان می‌بخشد:‏ در اين آيه محبت به عنوان آزمايش حقيقي بودن فرزند خدا مطرح شده است:‏ هر كه احكام او را نگاه دارد، در او ساكن است و او در وی. اطاعت از خدا به معنای ایستادگی کردن برای اوست، و کسانی که در خداوند ایستادگی می‌کنند، به ایشان این اطمینان داده شده است که حضور پایدار خدا نیز با ایشان خواهد بود.

۳:‏ ۲۴ب و از این می‌شناسیم که در ما ساکن است یعنی از آن روح که به ما داده است. ركن اعتماد ما با اين جمله معرفي شده كه خدا روح خود را به عنوان ضمانت به ما داده است. همه‌ی ايمانداران روح‌القدس را دارند. او يگانه راهنمايي است كه ايشان را به جميع راستي هدايت مي‌كند و آنها را قادر مي‌سازد تا گناه را تشخيص دهند.

اوليوحنا

فصل   ۳

۱  ملاحظه کنید چه نوع محبّت پدر به ما داده است تا فرزندان خدا خوانده شویم؛ و چنین هستیم و از این جهت دنیا ما را نمی‌شناسد زیرا که او را نشناخت.

۲  ای حبیبان، الآن فرزندان خدا هستیم و هنوز ظاهر نشده است آنچه خواهیم بود؛ لکن می‌دانیم که چون او ظاهر شود، مانند او خواهیم بود زیرا او را چنانکه هست خواهیم دید.

۳  و هرکس که این امید را بر وی دارد، خود را پاک می‌سازد چنانکه او پاک است.

۴  و هرکه گناه را به عمل می‌آوَرَد، برخلاف شریعت عمل می‌کند زیرا گناه مخالفت شریعت است.

۵  و می‌دانید که او ظاهر شد تا گناهان را بردارد و در وی هیچ گناه نیست.

۶  هرکه در وی ثابت است گناه نمی‌کند و هرکه گناه می‌کند او را ندیده است و نمی‌شناسد.

۷  ای فرزندان، کسی شما را گمراه نکند؛ کسی که عدالت را به‌جا می‌آورد، عادل است چنانکه او عادل است.

۸  و کسی که گناه می‌کند از ابلیس است زیرا که ابلیس از ابتدا گناهکار بوده است. و از این جهت پسر خدا ظاهر شد تا اعمال ابلیس را باطل سازد.

۹  هر که از خدا مولود شده است، گناه نمی‌کند زیرا تخم او در وی می‌ماند و او نمی‌تواند گناهکار بوده باشد زیرا که از خدا تولّد یافته است.

۱۰  فرزندان خدا و فرزندان ابلیس از این ظاهر می‌گردند. هر که عدالت را بجا نمی‌آورد از خدا نیست و همچنین هر که برادر خود را محبّت نمی‌نماید.

۱۱  زیرا همین است آن پیغامی که از اوّل شنیدید که یکدیگر را محبّت نماییم.

۱۲  نه مثل قائن که از آن شریر بود و برادر خود را کشت؛ و از چه سبب او را کشت؟ از این سبب که اعمال خودش قبیح بود و اعمال برادرش نیکو.

۱۳  ای برادرانِ من، تعجّب مکنید اگر دنیا از شما نفرت گیرد.

۱۴  ما می‌دانیم که از موت گذشته، داخل حیات گشته‌ایم از اینکه برادران را محبّت می‌نماییم. هرکه برادر خود را محبّت نمی‌نماید در موت ساکن است.

۱۵  هر که از برادر خود نفرت نماید، قاتل است و می‌دانید که هیچ قاتلْ حیات جاودانی در خود ثابت ندارد.

۱۶  از این امر محبّت را دانسته‌ایم که او جان خود را در راه ما نهاد و ما باید جان خود را در راه برادران بنهیم.

۱۷  لکن کسی که معیشت دنیوی دارد و برادر خود را محتاج بیند و رحمت خود را از او باز دارد، چگونه محبّت خدا در او ساکن است؟

۱۸  ای فرزندان، محبّت را به‌جا آریم نه در کلام و زبان بلکه در عمل و راستی.

۱۹  و از این خواهیم دانست که از حقّ هستیم و دلهای خود را در حضور او مطمئن خواهیم ساخت،

۲۰  یعنی در هرچه دلِ ما، ما را مذمّت می‌کند، زیرا خدا از دل ما بزرگتر است و هرچیز را می‌داند.

۲۱  ای حبیبان، هرگاه دلِ ما ما را مذمّت نکند، در حضور خدا اعتماد داریم

۲۲  و هرچه سؤال کنیم، از او می‌یابیم، از آن‌جهت که احکام او را نگاه می‌داریم و به آنچه پسندیدهٔ اوست، عمل می‌نماییم.

۲۳  و این است حکم او که به اسم پسر او عیسی مسیح ایمان آوریم و یکدیگر را محبّت نماییم، چنانکه به ما امر فرمود.

۲۴  و هرکه احکام او را نگاه دارد، در او ساکن است و او در وی؛ و از این می‌شناسیم که در ما ساکن است، یعنی از آن روح که به ما داده است.