اوليوحنا
فصل ۵
۱ هرکه ایمان دارد که عیسی، مسیح است، از خدا مولود شده است؛ و هرکه والد را محبّت مینماید، مولود او را نیز محبّت مینماید.
۲ از این میدانیم که فرزندان خدا را محبّت مینماییم، چون خدا را محبّت مینماییم و احکام او را بجا میآوریم.
۳ زیرا همین است محبّت خدا که احکام او را نگاه داریم و احکام او گران نیست.
۴ زیرا آنچه از خدا مولود شده است، بر دنیا غلبه مییابد؛ و غلبهای که دنیا را مغلوب ساخته است، ایمان ما است.
۵ کیست آنکه بر دنیا غلبه یابد، جز آنکه ایمان دارد که عیسی پسر خداست؟
۶ همین است او که به آب و خون آمد، یعنی عیسی مسیح. نه به آب فقط بلکه به آب و خون و روح است آنکه شهادت میدهد، زیرا که روحْ حقّ است.
۷ زیرا سه هستند که شهادت میدهند،
۸ یعنی روح و آب و خون؛ و این سه یک هستند.
۹ اگر شهادت انسان را قبول کنیم، شهادت خدا بزرگتر است؛ زیرا این است شهادت خدا که دربارهٔ پسر خود شهادت داده است.
۱۰ آنکه به پسر خدا ایمان آورد، در خود شهادت دارد و آنکه به خدا ایمان نیاورد، او را دروغگو شمرده است، زیرا به شهادتی که خدا دربارهٔ پسر خود داده است، ایمان نیاورده است.
۱۱ و آن شهادت این است که خدا حیات جاودانی به ما داده است و این حیات، در پسر اوست.
۱۲ آنکه پسر را دارد حیات را دارد و آنکه پسر خدا را ندارد، حیات را نیافته است.
۱۳ این را نوشتم به شما که به اسم پسر خدا ایمان آوردهاید تا بدانید که حیات جاودانی دارید و تا به اسمِ پسر خدا ایمان بیاورید.
۱۴ و این است آن دلیری که نزد وی داریم که هرچه برحسب ارادهٔ او سؤال نماییم، ما را میشنود.
۱۵ و اگر دانیم که هرچه سؤال کنیم ما را میشنود، پس میدانیم که آنچه از او درخواست کنیم مییابیم.
۱۶ اگر کسی برادر خود را بیند که گناهی را که منتهی به موت نباشد میکند، دعا بکند و او را حیات خواهد بخشید، به هرکه گناهی منتهی به موت نکرده باشد. گناهی منتهی به موت هست؛ بجهت آن نمیگویم که دعا باید کرد.
۱۷ هر ناراستی گناه است، ولی گناهی هست که منتهی به موت نیست.
۱۸ و میدانیم که هرکه از خدا مولود شده است، گناه نمیکند بلکه کسی که از خدا تولّد یافت، خود را نگاه میدارد و آن شریر او را لمس نمیکند.
۱۹ و میدانیم که از خدا هستیم و تمام دنیا در شریر خوابیده است.
۲۰ امّا آگاه هستیم که پسر خدا آمده است و به ما بصیرت داده است تا حقّ را بشناسیم و در حقّ، یعنی در پسر او عیسی مسیح هستیم. اوست خدای حقّ و حیات جاودانی.
۲۱ ای فرزندان، خود را از بتها نگاه دارید. آمین.
ب) آموزه صحيح (۵:۱الف)
حالا يوحنا از آزمايشهاي زندگي نتيجهگيري ميكند. در اينجا او از آزمايش تعليمي مجدداً سخن میگويد، كه ما ميتوانيم آنرا آزمايش ايمان نيز بخوانيم. در سه آيه اول، نتايج ايمان به او داده شده است. اينها، اولاً؛ تولد آسماني و سپس محبت به خدا و سپس محبت به ديگر ايمانداران و بالاخره اطاعت از احكام خدا است. در ابتدا، ما آموزه تولد آسماني را مشاهده ميكنيم: هر كه ايمان دارد كه عيسي، مسيح است، از خدا مولد شده است. اعتقاد در اينجا يك رضايت عقلاني به اين حقيقت نيست بلكه يك عمل ايمان به عيسي به عنوان مسيح.
پ) محبت و اطاعت ناشي از آن (۵:۱ب-۳)
۵:۱ب اگر ما حقيقتاً از خدا مولود شدهايم، پس او را محبت خواهيم كرد. و نه فقط اين، بلكه ما فرزندان او نيز دوست خواهيم داشت. در اينجا خوب است كه توجه داشته باشيم كه ما بايد همهی ايمانداران را محبت نماييم و نه فقط ايمانداران بخصوص را.
۵:۲،۳ چهارمين نتيجه ايمان، اطاعت از احكام خداست. از اين ميدانيم كه فرزندان خدا را محبت مينماييم، چون خدا را محبت مينماييم و احكام او را بجا ميآوريم. آناني كه حقيقتاً نجاتيافتهاند آرزوي انجام اراده خدا را دارند. محبت ما براي خدا در علاقه ما به اطاعت از احكام او ديده ميشود. خداوند عيسي گفت: «اگر مرا دوست بداريد، احكام مرا حفظ كنيد».
وقتي يوحنا ميگويد كه احكام او گران نيست، منظورش اين نميباشد كه اين احكام دشوار نميباشند، بلكه اين احكام همان چيزهايي هستند كه مردم تازه مولود شده دوست دارند انجام دهند. وقتي شما به مادري ميگوييد كه فرزندش مواظبت كند در واقع كاري را از او ميخواهيد كه خودش به انجام آن رغبت دارد. احكام خداوند چيزهايي هستند كه براي ما بهترين ميباشند، و چيزهايي كه ما در طبيعت تازه به آنها علاقهمند هستيم.
ت) ايماني كه بر دنيا غلبه مييابد (۵:۴،۵)
۵:۴ بعد از اينها ما سّر پيروزي بر دنيا را ميآموزيم. نظام دنيا طرحي بيرحمانه از وسوسه است كه هميشه سعي ميكند ما را از خدا جدا سازند و در پي مشغول كردن ما با چيزهاي فاني و شهواني است. مردم دنيوي كاملاً با شهوات و لذات فاني سرگرم شدهاند. آنها قرباني چيزهاي در گذر شدهاند.
تنها انساني كه از خدا مولود شده باشد بر دنيا غلبه مييابد چون با ايمان او قادر است از چيزهاي فاني در گذرد و همه چيز را آنطور كه حقيقتاً هستند ببيند. از اين رو كسي كه واقعاً بر دنيا غلبه يافته ممكن است يك دانشمند بزرگ يا فيلسوف يا روانشناس نباشد، بلكه يك ايماندار ساده كه چيزهاي موقتي را كه ميبينند درك كرده و ميداند شهوات دنيوي همگي فاني هستند. منظره جلال خدا در چهره عيسي، جلال و اين دنيا را تاريك مينمايد.
۵:۵ چنانچه ديديم، موضوع اين قسمت ايمان به عنوان آزمايش براي حيات جاوداني است. يوحنا به ما نشان داد آنكه بر دنيا غلبه يابد كسي است كه ايمان دارد عيسي پسر خدا است. حالا او ميخواهد حقيقت كار خداوند عيسي مسيح را تفسير كند.
ث) آموزه صحيح (۵:۶-۱۲)
۵:۶ او ميگويد: «همين است كه او به آب و خون آمد». الگوي بزرگ بحث ما با مفهوم اين كلمات طرح ريزي ميشود. بعضي احساس ميكنند كه آب و خون به آنچه از پهلوي نجاتدهنده جاري شد اشاره ميكند (يوحنا۱۹:۳۴). ديگران احساس میكنند كه آب به روح خدا اشاره ميكند و خون به خوني كه در جلجتا ريخته شد. هنوز هم هستند كساني كه اعتقاد دارند در اينجا به تولد تازه اشاره ميشود، جايي كه آب و خون حاضر هستند. ما دوست داريم نظريه چهارمي را به عنوان تفسير اضافه كنيم كه بيشتر با زمينه كتاب يعني بدعتكاري گنوسيها سازگار ميباشد چون يوحناي رسول نيز در اين رساله سعي دارد با آنها و تعاليمشان مبارزه كند.
چنانچه قبلاً عنوان شد، گنوسيها معتقد بودند كه مسيح بر عيسي در زمان تعميد فرود آمد و او را قبل از رنجهايش در باغ جسماني ترك كرد به بياني ديگر، آنها ميگويند: «مسيح بر صليب نمرد، بلكه عيسي انسان». اين البته كار با ارزش او را به جهت گناهكاران كمرنگ ميكند. ما اين نظريه را مطرح ميسازيم كه يوحنا از آب به عنوان نشانه تعميد عيسي و خون به عنوان سمبل مرگ نبايستي او استفاده ميكند. اينها دو پايانه خدمت عمومي او بودند. يوحنا دارد ميگويد كه عيسي همان مسيح بود كه بر صليب مُرد و آن مسيحي كه بر صليب مُرد همان عيسياي بود كه در اردن تعميد يافت. همين است او كه به آب و خون آمد يعني عيسي مسيح - نه فقط به آب (كه ناسيتكها تصديق ميكردند) بلكه با خون نيز. به نظر ميآيد كه قلب بشر دائماً درصدد رد آموزهی كفاره است. انسانها دوست دارند بگويند عيسي يك انسان كامل بود كه اعتبار والا و اخلاقيات منحصر به فردي داشت. ولي يوحنا در اينجا تأكيد ميكند عيسي مسيح خداوند نه تنها انسان كاملي بود بلكه خداي كاملي نيز بود كه اين شخص همان عيسياي بود كه در اُردن تعميد يافت بود و در جلجتا زندگي خودش را به جهت گناهكاران قرباني كرد. مردم به مسيح ميگفتند: «از صليب پايين بيا تا به تو ايمان آوريم». اگر آنها ميتوانستند صليب را از فكر خود بزُدايند، شاد ميشدند. ولي يوحنا ميگويد: «نه، شما نميتوانيد خداوند عيسي مسيح را جدا از عمل كامل رهايي بخش خود در جلجتا داشته باشيد».
روح است آنكه شهادت ميدهد، زيرا روح حق است. اين يعني كه روحالقدس خدا هميشه حقيقت خداوند عيسي را كه يوحنا آن را آشكار كرده است. شهادت ميدهد. او شهادت ميدهد كه مسيح نه تنها با آب، بلكه با آب و خون آمد چون اين حقيقت خداست.
۵:۷،۸ هميشه مطالعه اين قسمت از ترجمه انگليسي كينگ جيمز براي مسيحيان پارسا اشكال ايجاد كرده است. اين متن به شكلي كه در ترجمه جديد كينگ جيمز آمده است در تعداد كمي از نسخههاي دستنويس عهد جديد يوناني يافت ميشود. ولي اين امر اصلاً تأثيري بر حقيقت الهامي بودن نوشتههاي كتابمقدس ندارد. بعضي فكر ميكنند كه حفظ كردن كلمات خيلي اهميت دارد چون نشاندهندهی سه شخصيت تثليث هستند. بهر حال، حقيقت تثليث به اين متن به تنهايي بستگي ندارد، بلكه در ديگر قسمتهاي كتابمقدس نيز يافت ميشود.
يوحنا كه در آيات قبلي شخصيت و كار مسيح را عنوان كرد، حالا سراغ حقايق با ارزش ايمان ما به خداوند ميرود. او ميگويد كه سه هستند كه شهادت ميدهند (كلمات «در زمين» نبايد به اين متن اضافه شوند)، يعني روح و آب و خون؛ و اين سه يك هستند. اگر چه كلام خدا بايد براي ما به عنوان اساس ايمانمان كافي باشد، او با فروتني سه شاهد براي اين حقيقت به ما ميدهد. اول از همه، روح خدا كه به اين حقيقت شهادت ميدهد كه عيسي مسيح خدا و نجات دهنده دنيا است. شهادت روح در كلام مكتوب خدا يافت ميشود.
پس از آن شهادت آب وجود دارد. ما معتقديم كه اين آب به آنچه در زمان تعميد خداوند عيسي روي داد اشاره ميكند. در آن زمان، خدا آسمان را گشود و بر عموم اعلان كرد: «اين است پسر حبيب من كه از وي خشنودم». خداي پدر شهادت خود را با شهادت روح راجع به شخصيت مسيح اضافه كرد.
بالاخره، شهادت خون وجود دارد. خداوند عيسي، بر صليب راجع به خودش شهادت داد كه پسر خداست. هيچكس زندگي او را نگرفت؛ او خودش جانش را نهاد. اگر او يك انسان معمولي بود، اينكار را نميكرد. خون عيسي مسيح خداوند شهادت ميدهد كه مسئله گناه يكبار براي هميشه حل شده و خدا رضايت خود را از قرباني او براي ابد كسب كرده است. همهی اين شواهد يكي هستند. يعني در شهادتشان متحد و واحد میباشند - عمل كامل و شخصيت خداوند عيسي مسيح.
۵:۹ حالا يوحنا اين بحث را مطرح ميكند: «اگر شهادت انسان را قبول كنيم، شهادت خدا بزرگتر است». در زندگي هر روزه، ما دائماً كلام ديگر ايمانداران را ميپذيريم. اگر نميپذيرفتيم، تجارت مختل شده و زندگي اجتماعي غير ممكن ميشد. ما شهادت مردماني كه ممكن است اشتباه كنيد يا فريب دهند را ميپذيريم. حالا اگر ما در زندگي روزمره خود اينكار را انجام ميدهيم، چقدر بيشتر بايد به كلام خدا اعتماد كنيم كه نميتواند اشتباه يا دروغ باشد. اين غير منطقيترين چيز ممكن است كه كلام خدا را باور نكنيم. شهادت او كاملاً معتبر است.
۵:۱۰ وقتي شخصي شهادت خدا راجع به پسرش را ميپذيرد، خدا نيز مُهر حقيقت را با دادن شهادت روح در درونش بر وي حك ميكند. از طرفي ديگر، اگر شخصي به خدا ايمان نياورد، او را دروغگو ميشمارد؛ زيرا به شهادتي كه خدا درباره پسر خود داده است، ايمان نياورده است. مردم فكر ميكنند كه ميتوانند شهادت خدا راجع به مسيح را پذيرفته يا رد كنند، ولي يوحنا به آنها ميفهماند كه رد كردن مسيح يعني دروغگو شمردن خدا.
۵:۱۱ حالا يوحنا پيغام مسيحي را خلاصه ميكند: «و آن شهادت اين است كه خدا حيات جاوداني به ما داده است و اين حيات، در پسر اوست». اينها حقايق عظيمي هستند كه خدا به آنسانها بخشيده و حيات جاوداني هم يكي از آنهاست و اين حيات در پسر اوست.
۵:۱۲ در اين صورت، نتيجهگيري كردن اجتنابناپذير است. آنكه پسر را دارد حيات را دارد و آنكه پسر خدا را ندارد، حيات را نيافته است. تعليم در اينجا نميتواند اشتباه باشد. حيات جاودان در تحصيلات يا فلسفه يا علم يا اعمال نيكو يا مذهب يا كليسا يافت نميشود. براي داشتن حيات، شخص بايد پسر خدا را داشته باشد. از طرف ديگر، آنكه پسر خدا را ندارد، حيات را نيافته است يعني حيات حقيقي. حيات جاودان از خداوند عيسي جدا نميشود.
ج) اطمينان از طريق كلام (۵:۱۳)
ما حالا به قسمت نتيجهگيري اين رساله ميرسيم. اولاً يوحنا ميگويد كه چرا در نامهاش اين متون را نگاشته است. هدف او اين بوده كه ما كه ميدانيم به اسم پسر خدا ايمان آوردهايم بدانيم كه حيات جاوداني داريم و تا به اسم پسر خدا ايمان آوريم. اگر شما نشانههاي فرزندان خدا را داريد، پس بايد بدانيد كه در خانوادهی الهي تولد يافتهايد. اين آيه، حقيقت با ارزش ديگري را نيز تعليم ميدهد كه اسماً امنيت نجات از طريق كلام خدا خوانده ميشود. يوحنا اين چيزها را نوشت تا مردم بدانند كه حيات جاودان دارند. به بياني ديگر، نوشتههاي كتابمقدس به كساني نوشتهشده كه به خداوند عيسي ايمان داشته و مطمئن هستند كه نجات يافتهاند. نيازي به آرزو كردن، حدس زدن يا احساس كردن يا قدم برداشتن در تاريكي نيست. اين يك فرض نيست كه كسي بگويد نجات يافته است. يوحنا از طريقي واضح و روشن ميگويد: آنكه حقيقتاً به خداوند عيسي ايمان دارد ميداند كه حيات جاوداني دارد.
چ) اطمينان در دعا (۵:۱۴-۱۷)
۵:۱۴،۱۵ وقتي ما ميدانيم كه حيات جاودان داريم، نياز نيست بگوييم بلكه فقط كافي است با اطمينان پشت سر خداوند حركت كنيم. يوحنا اين اطمينان را در آيات ۱۴ و ۱۵ توضيح ميدهد. ما ميدانيم كه هر چه بر حسب ارادهی او سئوال نماييم، ما را ميشنود يعني دعاهاي ما را و به آنها جواب ميدهد. ما به راستي از دعا براي چيزي كه در ارادهی خدا نيست ميترسيم. شايد شخصي بگويد: «ولي من چگونه ميتوانم اراده خدا را بدانم؟» در كل، جواب اين است كه ارادهی خدا به ما در نوشتههاي كتابمقدس مكشوف شده و بنابراين ما بايد كلام را طوري بخوانيم كه در آن به اراده خدا بهتر پي برده و بدانيم كه چگونه ميتوانيم از روي آگاهي بيشتري دعا كنيم.
۵:۱۶ يوحنا مثالي ميزند كه رد آن ايماندار ميتواند در دعا اطمينان داشته باشد، ولي همچنين نمونهاي را ذكر ميكند كه در آن اطمينان از جواب دعا محال است اگر كسي برادر خود را ببيند كه گناهي را كه منتهي به موت نباشد ميكند، دعا بكند و او را حيات خواهد بخشيد، به هر كه گناهي منتهي به موت نكرده باشد. اين احتمالاً موردي است كه يك مسيحي ايمانداري را ميبيند كه در عملي گناه آلود سلوك ميكند. اين گناهي طبيعي نيست كه شخص با ارتكاب آن به موت روحاني برسد. در چنين مثالي، ايمان ميتواند براي احيا و آزادي شخص خطاكار دعا كند، و خدا به شخص خاطي حيات ميبخشد البته اگر گناهش منتهي به موت نباشد.
از طرفي ديگر، گناهي منتهي به موت هست، و يوحناي رسول ميگويد: «به جهت آن نميگويم كه دعا بايد كرد».
ملاحظاتي در باب گناه منتهي به موت
اين غير ممكن است كه بگوييم با قطعيت گناه منتهي به موت چيست و شايد آسانترين راه اين باشد كه تفاسير پذيرفته شده متعدد را به طور فهرستوار بيان كنيم و بگوييم به نظر كداميك صحيح ميآيند.
۱. بعضي احساس ميكنند كه گناه منتهي به موت، اصراري است كه ايماندار در انجام گناهي ميورزد و آن را اعتراف نمينمايد. در اول قرنتيان ۱۱:۳۰، ما ميخواهيم كه بعضي بخاطر شركت ناشايست در شام خداوند بدون تفتيش خودشان مردهاند.
۲. ديگران احساس ميكنند كه گناه منتهي به موت به قتل اشاره ميكند. اگر يك مسيحي در لحظهاي منترل را از دست بدهد و شخص ديگري را به قتل برساند، پس ما نبايد آزادانه بتوانيم براي رهايي او از مجازات مرگ دعا كنيم چون خدا گفته است: «هر كه خون انساني را بريزد، خونش ريخته شود».
۳. هنوز هم هستند كساني كه احساس ميكنند اين گناهي كه در اينجا بدان اشاره شده كفر به روحالقدس است. خداوند عيسي گفت كساني كه معجزات او را به قدرت بلعزبول نسبت دادند يعني معجزاتي كه روحالقدس بظهور رسانيده بود به رئيس ديوها نسبت دادند، گناهي غير قابل بخشش مرتكب شدهاند كه هيچ بخششي در آن دوران يا دوران آينده براي چنين گناهي وجود نداشته و نخواهد داشت.
۴. ديگران معتقدند كه اين يك شكل خاص از گناه است كه موسي يا هارون و حنانيا و سفيره انجام دادند و خدا سريعاً آنها را داوري كرد.
۵. آخرين توصيف از اين گناه به ارتداد اشاره ميكند، و ما معتقديم كه اين نظريه بيش از بقيه با متن سازگار ميباشد. يك مرتد كسي است كه حقيقت بزرگ انجيل و ايمان مسيحي را شنيده و از روي آگاهي اعلان ميكند كه عيسي مسيح است و حتي ادعاي مسيحي بودن ميكند، اگر چه هرگز حقيقتاً نجات نيافته است. پس از اينكه او چيزهاي نيكوي مسيحيت را تجربه كرد، كاملاً خداوند عيسي مسيح را و آن حقايق را انكار ميكند. در عبرانيان ۶، ما ميآموزيم كه اين گناه منتهي به مرگ است. آناني كه اين گناه را مرتكب ميشوند راه فراري ندارند چون ايشان «پسر خدا را براي خود از مصلوب ميكنند و او را بيحرمت ميسازند». يوحنا در كل رساله راجع به گنوسیها سخن گفت. اين معلمين كذبه زماني در مشاركت مسيحي بودهاند. آنها ادعا میكردند كه ايماندار هستند. آنها حقايق ايمان را ميدانستند، ولي سپس كاملاً به خداوند عيسي پشت كرده و اولوهيت او را و كمال كار رهايي بخش او را رد كردند. يك مسيحي نميتواند در دعا براي احياي اينها آزاد باشد چون خدا در كلامش نشان داده است كه آنها گناهي مرتكب شدهاند كه منتهي به موت است.
۵:۱۷ هر ناراستي گناه است، ولي گناهي هست كه منتهي به موت نيست. تمايزات زيادي در درجه اين گناه وجود دارد، و گناهاني هستند كه داراي ماهيت جدي بوده و منتهي به موت هستند.
ح) آگاهي از واقعيتهاي روحاني (۵:۱۸-۲۰)
۵:۱۸ يوحنا از آيه ۱۸ به بعد با اعلان حقيقت مسلم ايمان مسيحي نامهاش را بطرز خارقالعاده به پاياني ميبرد. ميدانيم كه هر كه از خدا مولود شده است، گناه نميكند. از اين ميتوانيم مطمئن باشيم، كه هر كس طبيعت آسماني داشته باشد گناه نميكند. دليلش اين است: كسي كه از خدا تولد يافت، خود را نگاه ميدارد و آن شرير او را لمس نميكند. چنانچه در ۳:۹ ديده ميشود اين به ايماندار حقيقي اشاره ميكند كه خودش را از طريق طبيعت آسمانیاش حفظ ميكند.هيچكس نيست كه از شرير صدمه نديده باشد.
۵:۱۹ جواب يك مسيحي به كساني كه ادعا ميكنند دانش بيشتري دارند اين است: ما ميدانيم كه از خدا هستيم و تمام دنيا در شرير خوابيده است. يوحنا هيچ كلام تلويحي به كار نمیبرد. او تنها دو قلمرو را مشاهده ميكند - يا در او (خدا) يا در شريره همهی انسانها چه نجات يافته و چه گُم شده، و وضعيت ايشان به رابطه آنها با خداوند عيسي مسيح بستگي دارد. اين هم جواب شما، گنوسيها!
۵:۲۰ سومين حقيقت بزرگ تجسم است. ما آگاه هستيم كه پس خدا آمده است. اين زمينهاي است كه يوحنا با آن رسالهاش را شروع كرد و با آن نيز خاتمه ميدهد. آمدن خداوند عيسي بر او به عنوان حق مكشوف شد يعني خداي حق. خداي پدر فقط از طريق خداوند عيسي مسيح شناخته ميشود. «پسر يگانهاي كه در آغوش پدر است؛ همان او را ظاهر كرد». يوحنا اضافه ميكند: و ما در حق يعني در پسر خدا، عيسي مسيح هستيم. تأكيد مجدداً بر اين است كه ما فقط زماني ميتوانيم در خدا باشيم كه در عيسي مسيح باشيم. «هيچكس نزد پدر جز به وسيله من نميآيد». اوست خداي حق و حيات جاوداني به بياني ديگر، يوحنا تعليم گنوسيها را رد ميكند و ميگويد كه عيسي مسيح خداست و حيات جاوداني تنها در او يافت ميشود.
۹. درخواست پاياني(۵:۲۱)
در پايان، ما ترغيب نهايي را شاهد هستيم: «اي فرزندان، خود را از بتها نگاه داريد». يوحناي رسول دارد در جواب ميگويد: «مراقب هرگونه تعليمي كه بر خلاف واقعيت است باشيد». او ميخواهد ايمانداران خود را از هر تعليمي كه بر خلاف تعاليم اوليه رسولان است حفاظت كنند. هر تعليم ديگري غير از تعليم اوليه رسولان در مورد خدا، بت پرستي است. در اينجا يوحنا از بتهاي سنگي و چوبي سخن نميگويد. يك بُت يك جانشين يا يك خداي كاذب است كه جاي خداي حقيقي را بگيرد. در اينجا بت لزوماَ يك چيز مادي نيست بلكه يك تعليم غلط.
اسقف اعظم اسكندريه از اين درخواست پاياني يوحنا تحت عنوان «يك سخن تكان دهنده» ياد ميكند. ما نميتوانيم به زباني فكر كنيم كه در غالب آن بهتر بتوان اين درخواست يوحنا را شرح داد و از اين رو تفسير را با سخن تكان دهندهی يوحنا به پايان ميرسانيم:
«اي فرزندان، خود را از بتها نگاه داريد، آمين».