اولپترس
فصل ۴
۱ لهذا چون مسیح بحسب جسم برای ما زحمت کشید، شما نیز به همان نیّت مسلّح شوید: زیرا آنکه بحسب جسم زحمت کشید، از گناه بازداشته شده است؛
۲ تا آنکه بعد از آن مابقی عمر را در جسم نه بحسب شهوات انسانی، بلکه موافق ارادهٔ خدا بسر بَرَد.
۳ زیرا که عمر گذشته کافی است برای عمل نمودن به خواهش امّتها و در فجور و شهوات و میگساری و عیّاشی و بزمها و بُتپرستیهای حرام رفتار نمودن.
۴ و در این متعجّب هستند که شما همراه ایشان به سوی همین اسرافِ اَوْباشی نمیشتابید و شما را دشنام میدهند.
۵ و ایشان حساب خواهند داد بدو که مستعّد است تا زندگان و مردگان را داوری نماید.
۶ زیرا که از اینجهت نیز به مردگان بشارت داده شد تا بر ایشان موافق مردم بحسب جسم حکم شود، و موافق خدا بحسب روح زیست نمایند.
۷ لکن انتهای همهچیز نزدیک است: پس خرد اندیش و برای دعا هشیار باشید.
۸ و اوّلِ همه با یکدیگر به شدّت محبّت نمایید، زیرا که محبّت کثرت گناهان را میپوشاند.
۹ و یکدیگر را بدون همهمه مهمانی کنید.
۱۰ و هریک بحسب نعمتی که یافته باشد، یکدیگر را در آن خدمت نماید، مثل وکلاء امین فیض گوناگون خدا.
۱۱ اگر کسی سخن گوید، مانند اقوال خدا بگوید و اگر کسی خدمت کند، برحسب توانایی که خدا بدو داده باشد بکند تا در همه چیز، خدا بهواسطهٔٔ عیسی مسیح جلال یابد که او را جلال و توانایی تا ابدالآباد هست. آمین.
۱۲ ای حبیبان، تعجّب منمایید از این آتشی که در میان شماست، و بجهت امتحان شما میآید، که گویا چیزی غریب بر شما واقع شده باشد:
۱۳ بلکه بقدری که شریک زحمات مسیح هستید، خشنود شوید، تا در هنگام ظهور جلال وی شادی و وجد نمایید.
۱۴ اگر بخاطر نام مسیح رسوایی میکشید، خوشابحال شما؛ زیرا که روح جلال و روح خدا بر شما آرام میگیرد.
۱۵ پس زنهار هیچ یکی از شما چون قاتل یا دزد یا شریر یا فضول عذاب نکشد.
۱۶ لکن اگر چون مسیحی عذاب بکشد، پس شرمنده نشود، بلکه به این اسم خدا را تمجید نماید.
۱۷ زیرا این زمان است که داوری از خانهٔ خدا شروع شود؛ و اگر شروع آن از ماست، پس عاقبتِ کسانی که انجیل خدا را اطاعت نمیکنند چه خواهد شد؟
۱۸ و اگر عادل به دشواری نجات یابد، بیدین و گناهکار کجا یافت خواهد شد؟
۱۹ پس کسانی نیز که برحسب ارادهٔ خدا زحمت کشند، جانهای خود را در نیکوکاری به خالق امین بسپارند.
۴:۱ ارتباط نزدیکی بین این قسمت و قسمت قبلی وجود دارد (۳:۱۸). ما مسیح را به عنوان نمونه شخصی که ناعادلانه زجر کشید بررسی کردیم. او به خاطر عدالت از دستهای انسانهای شریر رنج برد. از آن جایی که او چنین کرد، پیروان او نیز باید همان نیت را داشته باشند. آنها باید منتظر رنج کشیدن برای اسم او باشند. آنها باید آماده متحمل شدن جفا باشند چون مسیحی هستند.
آن که به حسب جسم زحمت کشید، یعنی در بدنش از گناه بازداشته شده است. ایماندار با دو احتمال روبهرو است- گناه یا رنج. از یک طرف، او میتواند زندگی کردن مثل انسانهای نجات نیافته را که در اطرافش هستند برگزیند و در لذات گناهآلود ایشان شریک شود و از جفاها به دور باشد. یا میتواند در پاکی و دینداری زندگی کند، و به مسیح نزدیک شود و از دستهای مردم شریر زحمت ببیند.
گوتری شهید ( James Guthrie, a martyr ) درست قبل از اینکه به دار آویخته شود گفت: «دوستان عزیز، این جام رنج را چنانچه من مینوشم شما هم به سلامتی بنوشید، قبل از اینکه گناه کنید، چون گناه و رنج به من عرضه شد و من رنج را برگزیدم.»
وقتی یک ایماندار تعمداً رنج جفا را به عنوان یک مسیحی به جای ادامه دادن زندگی گناهآلود برمیگزیند، از گناه باز داشته شده است. این امر بدین معنا نیست که او دیگر هیچ عمل گناهی مرتکب نخواهد شد بلکه قدرت گناه در زندگی او شکسته میشود. وقتی شخصی به خاطر سر باز زدن از گناه رنج میکشد، دیگر اراده جسم او را کنترل نمیکند.
۴:۲ ایماندار در حین زندگی زمینی خود به وسیله شهوات انسانی کنترل نمیشود بلکه موافق اراده خدا. او ترجیح میدهد به عنوان یک مسیحی رنج بکشد تا اینکه مثل بیایمانان گناه کند. او ترجیح میدهد بمیرد تا اینکه خداوندش را انکار کند. مابقی عمر را در جسم یعنی ادامه زندگی در این دنیا. ایماندار میخواهد تا این سالها را برای جلال خدا زندگی کند تا اینکه بخواهد از آن ها برای ارضای شهوت و خوشگذرانیهای خود استفاده کند.
۴:۳ پطرس دارد به کسانی مینویسد که قبل از تغییر گرایش در فساد اخلاقی دنیای امتها زندگی میکردهاند. عمر گذشته آنها برای آن نوع زندگی کافی بود! آنها به عنوان مسیحیان، خلقت تازهای بودند و گناهان گذشته باید ترک شوند. سالهای مابقی عمر به خدا تعلق دارند و باید به او داده شوند. گناهانی که در اینجا لیست شدهاند توصیف کننده امتهای دنیای امروزه هستند و نه دنیای مسیحی- گناهان جنسی، مشروبخواری و مذاهب غلط.
فجور — افراط، اصولاً در فساد اخلاقی.
شهوات — لذت بیبند و باری به هر شکل ولی احتمالاً به طور خاص به گناهان جنسی اشاره دارد.
میگساری — نوشیدن بیش از حد مشروبات مست کننده و از دست دادن کنترل در نتیجه عدم مقاومت مقابل وسوسهها. بین میگساری و فساد رابطه نزدیکی وجود دارد.
عیاشی — پارتیهای شلوغ و شادمانیهای آشفته شبانه.
بزم — مسابقات مشروبخواری که به جنجال و هرزگی میانجامد.
بتپرستیهای حرام — پرستش بتها، با همه فسادی که در ارتباط با چنین پرستشهایی وجود دارد. مردم به شباهت هر چیزی درمیآیند که آن را پرستش مینمایند. وقتی آنها خدای حقیقی را ترک میکنند، معیارهای اخلاقی ایشان به طور خودکار پائین میآید. این معیارهای پائین به آنها اجازه میدهد تا مجذوب هر گونه لذات گناهآلود شوند تا اشتهایشان ارضا شود. به همین دلیل است که مذاهب بتپرستی، گناه و پستی را تولید میکنند.
۴:۴ این آیه تجربه معمول کسانی را توصیف میکند که از زندگیهای فاسد ظاهریشان نجات یافتهاند. دوستان صمیمی ایشان گمان میکنند که آنها دیوانه شدهاند و از این رو آنها با تعصبات مذهبی خود محکوم و متهم میکنند. آنها گمان میکنند که این نوعی از دیوانگی است که مسیحیان در رقصها و پارتیهای دنیوی و میگساری و روابط جنسی نامشروع شرکت نمیکنند. زندگی پاک و اخلاق یک ایماندار گناهکاران را ملزم میکند؛ عجیب نیست که او از این تغییر در زندگی ایماندار متنفر است!
۴:۵ به هر حال مسیحیان بیدین و کافر در این زندگی برای هر کلمه و عملشان در مقابل تخت سفید داوری جواب پس خواهند داد. خداوند مستعد است تا زندگان و مردگان را داوری نماید. پطرس در اینجا واضحاً بیایمانان را در ذهن دارد. داوری بیایمانان زنده قبل از شروع سلطنت هزار ساله به وقوع میپیوندد؛ مردگان شرور در پایان سلطنت مسیح بر زمین داوری خواهند شد. محکومیت ایشان دلیلی است برای اثبات عدالت فرزندان خدا.
۴:۶ زیرا که از این جهت نیز- در حمایت از فرزندان خدا- به مردگان بشارت داده شد. در اینجا ما دوباره به متن مشکلی برمیخوریم. آیا این آیه بدین معناست که انجیل پس از مرگ عدهای از مردم به ایشان موعظه شد یا در حالی که ایشان هنوز زنده بودند این عمل صورت گرفت؟و این مردمان چه کسانی بودند؟
ما این آیه را اینطور درک میکنیم که میگوید انجیل به قومی موعظه شد که هنوز در زمان آن بر روی زمین زنده بودند و به خداوند ایمان داشتند. آنها به خاطر مقاومت دلاورانه خود برای حقیقت، از دستان مردم شرور رنج میکشیدند و در بعضی موارد شهید هم میشدند. این ایمانداران، اگر چه داوری یا محکوم میشدند، این به حسب جسم بوده است در حالی که خدا از ایشان حمایت میکرده است. آنها در حال لذت بردن از حیات جاویدان با او هستند. آنها در زمانی که انجیل بدیشان موعظه میشد نمرده بود. ولی حالا تا جائی که به جسمشان مربوط میشود مردهاند. اگر چه انسانها فکر میکردند که آنها مردهاند ولی خدا بدیشان حرمت نهاد و روحهای ایشان حالا در آسمان است.
موعظه انجیل دو نتیجه را برای مردمان در پی دارد- ملامت انسانها و تأیید خدا. بارتر توضیح میدهد:
طرح بشارت انجیل بدیشان این بود که اگر چه به وسیله انسانها ناعادلانه محکوم میشوند و به شهادت برسند ولی روح آنها که طبیعت والاتر و اصیلتری دارد می تواند در حضور خدا زیست کند.
۳.خدمت و رنج ایماندار (۴:۷ – ۵:۱۴)
الف) توصیههای ضروری برای روزهای آخر (۴:۷-۱۱)
۴:۷ حالا تذکرات پطرس با این جمله معرفی میشوند: «انتهای همه چیز نزدیک است.» این میتواند به این معانی گرفته شود (۱) ویرانی اورشلیم (۲) ربوده شدن (۳) بازگشت مسیح برای سلطنت (۴) ویرانی زمین و آسمان در پایان سلطنت هزار ساله. ما فکر میکنیم که این آیه به مورد آخری اشاره دارد.
اولین تذکر اینست که خرداندیش و برای دعا هوشیار باشند. این در زمان جفا نوشته شده و به این معناست که زندگی دعایی ایماندار باید از حواسپرتی و هراس و سرآسیمگی و احساسات آزاد باشد: ارتباط او با خدا باید در شرایط ناسازگار هم مختلنشدنی باشد.
۴:۸ او باید به دیگر ایماندارانی که در ارتباط با او هستند توجه کند (آیات ۸، ۹) و با دیگر اعضای خانواده ایمان به شدت محبت نماید. چنین محبتی هرگز خطایا و اشتباهات دیگر ایمانداران را پخش نمیکند، بلکه آنها را از نظر مردم میپوشاند. شخصی گفته است: «نفرت همهچیز را به بدترین حالت نشان میدهد. محبت به دفن کردن چیزها از مقابل چشمان ما معروف است.»
عبارت «محبت کثرت گناهان را میپوشاند» (امثا ۱۰:۱۲) نباید به عنوان توضیح تعلیمی برای اینکه گناهان چگونه برداشته میشوند به کار رود. گناه و مجازات گناهان فقط به وسیله خون مسیح پاک میشوند. همچنین نباید از گناه چشمپوشی کرد یا جماعت کلیسا را از مسئولیتشان در قبال تأدیب گناهکار بازداشت. این آیه یعنی محبت حقیقی قادر است خطایای کوچک در ایمانداران را نادیده بگیرد.
۴:۹ یکی از معانی محبت برادرانه مهماننوازی از روی میل و اراده است. این توصیه به طور خاص در زمان جفاها و کمبود غذا میتواند به کار بیاید تا مسیحیان، آن دسته از برادران و خواهرانی را که در زندان هستند یا تحت جفا قرار دارند بپرورانند.
مهماننوازی یک امتیاز بزرگ است. بعضی با انجام آن، نادانسته فرشتگان را ملاقات کردند (عبر ۱۳:۲). هر محبتی که شخص به فرزند خدا ابراز میکند به خداوند ابراز کرده است (متی ۲۵:۴۰). مهم نیست که محبت تا چه اندازه ناچیز باشد، چون به آن پاداش داده خواهد شد؛ حتی اگر به نام خداوند به یک ایماندار کاسه آبی دهد بیپاداش نخواهد ماند (متی ۱۰:۴۲). آنانی که نبی را به اسم نبی بپذیرند پاداش نبی را خواهند یافت (متی ۱۰:۴۱). بسیاری از مسیحیان شهادت دادهاند که چه برکاتی از طریق مهماننوازی و خدمت به خادمین خداوند نصیب خانه، خودشان و فرزندانشان شده است.
عیسی تعلیم داد که ما باید کسانی را بپرورانیم که نمیتوانند به ما عوض دهند (لو ۱۴:۲). این بدین معنا نیست که ما هرگز نباید اعضای خانواده خود را و خویشانمان را یا دوستان و همسایگانمان را که قادرند ما را عوض دهند بپرورانیم. ولی هدف ما باید محبت و مهربانی در نام خداوند عیسی بدون داشتن هیچگونه چشمداشتی برای جبران از سوی دیگران باشد. مطمئناً این سؤال پیش میآید که آیا ایمانداران باید در ضیافتها و مهمانیهای گروهی شرکت کنند در حالی که قسمتهای اعظم دنیا هنوز بشارت انجیل را نشنیدهاند.
۴:۱۰ هر ایمانداری از خداوند نعمتی یافته است، بعضی به عنوان عضوی از بدن مسیح وظایف خاصی یافتهاند (۱قر ۱۲:۴-۱۱، ۲۹-۳۱؛ روم ۱۲:۶-۸). این عطایا نعمتهایی از سوی خداوند هستند. این نعمتها نباید برای سود شخصی مورد استفاده قرار گیرند بلکه برای جلال او و نیکویی به دیگران. ما نباید پایانه عطایای خدا برای خودمان باشیم. فیض او به ما میرسد ولی نباید در ما پایان یابد. ما باید کانالهایی باشیم که از طریقمان برکات بتوانند به دیگران جاری شوند.
۴:۱۱ حتی اگر شخصی عطای تعلیم یا موعظه داشته باشد، باید مطمئن باشد هر کلمهای که به عنوان کلام خدا از دهان او صادر میشود واقعاً کلام خدا باشد. این همانست که اقوال خدا خوانده میشود. برای شخص کافی نیست که از کلام خدا موعظه کند. او باید مطمئن نیز باشد که متن خاصی را انتخاب میکند که مقصود خدا برای ارائه به شنوندگان در آن زمان میباشد.
هرکس که خدمتی میکند باید آن را با فروتنی انجام دهد و آگاه باشد که خدا به او قدرت انجام آن را بخشیده است. پس جلال به خدا میرسد- کسی که به او تعلق دارد.
شخص نباید هرچقدر هم که عطای او در خدمت مسیحی حائز اهمیت باشد مغرور شود. آن عطا به طور مستقیم از تلاش شخصی او به وجود نیامده است بلکه به او از بالا داده شده است. در حقیقت، او چیزی جز آن چه به او داده شده باشد از خود ندارد. همه خدمات باید طوری انجام گیرند که در همه آن ها خدا جلال یابد.
چنانچه پطرس نشان میدهد، این حرمت به خدای پدر از طریق عیسی مسیح تقدیم میشود که او متوسط ماست و نیز بدین خاطر که خدا کار رهایی بخش ما را از طریق او انجام داده است. این نجاتدهنده مبارک را جلال و توانایی تا ابدالآباد هست. آمین.
ب) ترغیبات و توضیحات درباره رنج (۴:۱۲-۱۹)
۴:۱۲ مابقی باب ۴ شامل ترغیبات و توضیحاتی راجع به رنجهائیست که به خاطر نام مسیح نصیب ایمانداران میشود. کلمه "رنج" و مشتقات آن بیست و یک بار در این رساله مورد استفاده قرار گرفته است.
رفتار طبیعی برای یک مسیحی اینست که به جفا به عنوان یک واقعه غریب و غیرعادی نگاه کند. ما زمانی که مجبور به رنج بردن هستیم متعجب خواهیم بود. ولی پطرس به ما میگوید که باید آن را به عنوان یک تجربه مسیحی عادی تلقی کنیم. ما حق نداریم رفتار بهتری از ان چه دنیا با نجات دهندهمان داشت را از آن انتظار داشته باشیم. همه کسانی که میخواهند در مسیح عیسی به دینداری زیست کنند، زحمت خواهند کشید (۲تیمو ۳:۱۲). این نیز به طور خاص درست است که آنانی که میخواهند برای مسیح بایستند وحشیانه مورد حمله قرار خواهند گرفت. شیطان مهمات خود را برای مسیحیان اسمی تلف نمیکند. او اسلحههای عظیم خود را به سوی کسانی میگرداند که به دروازههای جهنم یورش میآورند تا آنها را ببندند.
۴:۱۳ برکت سهیم شدن در رنجهای مسیح باید باعث شادی عظیم ما شود. ما البته نمیتوانیم در رنجهای کفارهای او سهیم شویم؛ او تنها حملکننده گناه بود. ولی ما میتوانیم در بعضی از رنجهایی که او به عنوان یک انسان متحمل شد سهیم شویم. ما میتوانیم در طردشدگی و ننگ او سهیم شویم. ما میتوانیم زخمها و جراحاتی را در بدن خود حمل کنیم که بیایمانان هنوز هم دوست دارند بر پیکره او وارد بسازند.
اگر فرزند خدا امروز با وجود رنجها وجد نماید، چقدر بیشتر وجد خواهد کرد زمانی که مسیح با جلال ظهور مینماید. زمانیکه نجاتدهنده به عنوان شیر سبط یهودا برای سلطنت به زمین بازگردد، به عنوان پسر یگانه خدای قادر مطلق ظهور خواهد کرد. آنانی که برای او رنج بردند حالا با او حرمت خواهند یافت.
۴:۱۴ مسیحیان اولیه از اینکه شایسته شمرده شدند تا به خاطر اسم او رنج بکشند شادی و وجد مینمودند (اعما ۵:۴۱). پس هر مسیحی نیز باید ناسزا شنیدن به جهت اسم مسیح را برکت تلقی کند. چنین رنجهایی نشانه حقیقی اینست که روح جلال و روح خدا بر ما ارام گیرد. این روحالقدس است که بر مسیحیانی که تحت جفا قرار دارند آرام میگیرد و مثل ابری میماند که در زمان عهدعتیق خیمه را میپوشاند و نشانه حضور خدا بود.
ما میدانیم که روح در همه فرزندان حقیقی خدا ساکن میشود، ولی آرام گرفتن چیز به خصوصی است که کاملاً به مسیحیان غیور مربوط میشود که سرسپرده مسیح هستند. آنها قدرت و حضور روح خدا را طوری میدانند که دیگران نمیدانند. همان خداوند عیسی که به وسیله جفا دهندگان به او کفر گفته میشود به وسیله وقدسین رنج کشیدهاش جلال داده میشود.
۴:۱۵ یک مسیحی نباید برای اشتباهات خودش را رنج بدهد. او نباید هرگز برای قتل، دزدی یا بدی در کل خطاکار یافت شود. در اینها برای خدا هیچ جلالی وجود ندارد- فقط ننگی است برای شهادت مسیحی.
۴:۱۶ ولی هیچ رسوایی برای هر کسی که به عنوان یک مسیحی زجر میکشد وجود ندارد. میر ( F.B. Meyer ) میگوید: «اگر این به مفهوم از دست دادن شغل، اعتبار و خانه؛ طرد شدن از سوی والدین، فرزندان و دوستان؛ افترا، نفرت و حتی مرگ باشد کاملاً حقیقی است.» به اسم یک مسیحی کاملاً امکانپذیر است که شخص در این خطرات بتواند خدا را تمجید نماید. کمپل ( G. Campbell ) اینگونه موعظه کرده است:
این چیزی بیشتر از تمجید کردن نام است. این یعنی زندگی باارزشی که به معنای جلال خدا می باشد. اگر انسانی به عنوان یک مسیحی شناخته میشود و مثل آن نام زندگی نمیکند، خدا را اهانت میکند. داشتن اسم مسیحی برخورد یک مسئولیت سنگین را به* ۱#بار میآورد، ولی این اسم در عین حال تشریفات باشکوهی در دنیا برای شخص نخواهد داشت.
۴:۱۷ پطرس رنجهای قوم خدا را در این زندگی با رنجهای شریران در ابدیت مقایسه میکند. زیرا این زمان است که داوری از خانه خدا شروع میشود. این زمان به دوران کلیسا اشاره دارد که از زمان پنطیکاست شروع شده و تا زمان ربوده شدن ادامه مییابد. خانه خدا به کلیسا اشاره میکند. در طول این دوران، کلیسا به وسیله دنیای بیایمان داوری میشود. ایمانداران رنجهایی را در زمان حال تجربه میکنند درست چنانچه عیسی وقتی برای اولین بار به زمین آمد تجربه کرد.
پس اگر اینطور است، سرنوشت کسانی که انجیل خدا را اطاعت نمیکنند چه خواهد شد؟ اگر مسیحیان حالا به خاطر اعمال نیک رنج میبرند، نجات نیافتگان به خاطر اعمال بد و شریرانهشان در ابدیت چقدر رنج خواهند کشید؟
۴:۱۸ همین بحث در این ایه نیز آمده است و از امثال ۱۱:۳۱ نقل قول شده است: «اگر عادل بر زمین جزا خواهد یافت، پس چند مرتبه زیاده مرد شریر و گناهکار.»
شخص عادل به دشواری نجات مییابد. نجات یک شخص به بهای گرانی تمام شده است. از نقطه نظر انسانی یعنی از در تنگ داخل شدن (لو ۱۳:۲۴) به ایمانداران تعلیم داده شده است که «با مصیبتهای بسیار باید وارد ملکوت خدا گردیم.» (اعما ۱۴:۲۲). با همه خطرات و وسوسههایی که یک مسیحی را احاطه کرده است تنها معجزه فیض آسمانی میتواند ایماندار را برای ورود به ملکوت آسمان آماده کند.
اگر اینطور است، آنانی که در گناهانشان مردهاند و نجات نیافته و توبه نکردهاند چطور میشوند؟ تمثیل روشنی از این حقیقت در این حکایت کوتاه از نوشتههای میر یافت میشود:
این آرزوی قلبی مرد مقدسی بود که مرگش آن قدر ظفرمندانه باشد که پسران بی ایمانش ملزم شده و به وسیله قدرت انجیل مجذوب ایمان شده و از وادی تاریکی که بودند به سوی نور شادی بیایند. به جای این امر، روح او با نهایت افسوس در زیر ابری از بدنش خارج شد؛ او از ترس و بدگمانی در هنگام مرگ پریشان شد؛ و دشمن با بیشترین زجر ممکن او را از پا درآورد. ولی اینها همان حقایقی بودند که عمیقاً پسران او را تحت تأثیر قرار دادند. چونکه پسر بزرگش گفت: «همه ما می دانیم که پدرمان چه مرد خوبی بود؛ و هنوز هم میبینیم که رنجهای روحانی او چقدر عمیق بودند. پس ما انتظار داریم بر سرمان چه بیاید چونکه ما هیچ فکری راجع به جان هایمان نداریم؟»
۴:۱۹ پطرس اصرار دارد که رنجها باید بر حسب اراده خدا باشند. غیرت مذهبی میتواند رنجها را بدون هدایت آسمانی به زندگی ایماندار دعوت کند. آنانی که عشق شهید شدن دارند وسوسه میشوند تا خدا را از طریقی که او نمیخواهد حرمت نهند ولی نتیجه برعکس میشود. ولی گذرگاه رنج برای مسیحیان به جلال ابدی میانجامد. آنها باید برای اعمال حق ادامه دهند و مهم نیست که چه بهایی میپردازند چون جانهای خود را در نیکوکاری به خالق امین سپردهاند.
عجیب به نظر میآید که پطرس باید اینجا خداوند را به عنوان خالق معرفی کند تا نجات دهنده، کاهن اعظم یا شبان. مسیح خالق ما در دو مفهوم است- ما هم جزئی از خلقت اصلی او هستیم و هم جزئی از خلقت تازه او (افس ۴:۲۴؛ کول ۳:۱۰). در هر کدام از این موارد، ما مورد لطف و محبت و حفاظت او هستیم. اینکه ما باید خودمان را به او که جانهایمان را خلق کرده و نجات میبخشد بسپاریم منطقیترین کار ممکن است.