«رسالات شبانی سهم مهمی در تاریخ كليسايِ مسيحي دارند و بيش از بقيه رسالات در فهرست كتب قانونيِ عهد جديد مورد اطمينان بودهاند. خواستههاي اين رسالات در نواي ملتماسانهاي به صورت نصايح عملي و جملاتِ الهياتي آمده است كه ثابت شده براي مسيحيان چه از لحاظ شخصي و چه از لحاظ جمعي بينهايت با ارزش هستند.» — دونالد گوتري ( Donald Guthrie)
الف) مفهوم عبارت «رسالات شباني»
از سال ۱۷۰۰ ميلادي، اول و دوم تيموتائوس و تيطس به عنوان «رسالات شباني» نامگذاري شدهاند. اين تشبيه ممكن است گمراه كننده يا كمك كننده باشد و اين بستگي به طريقهیِ درك اين عبارت دارد.
Egyptian Scene
اگر اين اسم به ما اين مفهموم را برساند كه اين نامهها شاملِ نصايحي عملي بر اينكه چگونه بايد از گوسفندانِ خداوند محافظت نمود، ميتوان گفت كه هدفش را به خوبي با اين عبارت رسانيده است. بهر حال اگر اين نظريه را در ما ايجاد كند كه تيموتائوس و فليمون كشيشان كليساهاي افسس و كريت بودهاند، محترماً نبايد بگوييم كه شما با اين اسم گمراه شدهايد. نسخههاي قديمیتر ترجمه گينگ جيمز كتابمقدس شامل نوشتههاي مقدسِ غير الهامي در پايان دوم تيموتائوس اين اضافهی غير الهامي وجود داشت.
رساله دوم به تيموتائوس، كه اولين اسقف كليساي افسسيان بوده و از روم نوشته شده است وقتي كه پولس براي دومين بار به حضور نرون ميرفت.
در پايان تيطس نيز اين توضيح آمده بود:
اين رساله به تيطس، اسقف كليساي كرتيان و از نيكاپوليس مكادونيه نگاشته شده است.
آلبرت بارتز ( Albert Barnes ) كه خودش يك كشيش است به سختي ميتوانست به تعصب متهم شده باشد وقتي كه اينگونه تفسير كرد:
«هيچ شاهدي وجود ندارد كه بر طبق آن ما بدانيم تيطس اولين اسقف كليسا در آنجا بوده است يا اينكه اولين كسي در آنجا باشد كه الگوهايي اسقفي در نوشتههاي مقدس به او تعليم داده ميشوند. براستي، مدركي تأئيد كننده بر رد اين وجود دارد و آن خود پولس است كه به تيطس مينويسد تا آنچه كه شروع شده است كامل كند».
«هيچ مدركي وجود ندارد كه بر طبق آن تيطس اسقف بوده باشد، اگر چه از رساله اين طور احساس ميشود يا حتي ممكن است كه او شبان بوده باشد».
«اين نوشتههايي كه به نوشتههاي مقدس اضافه شدهاند كاملاً عاري از اقتدار و پر از مشكل هستند و زمان زيادي از حذف شدن آنها از كتاب مقدس ميگذرد. اينها بخشي از نوشتههاي الهامي نميباشند بلكه تفاسير و نوشتههاي بشري ميباشند، و دائماً انسانها سعي ميكنند كه اشتباهات خود را بجاي نوشتههاي مقدس جاوداني بسازند. اين نظريه كه تيموتائوس و تيطس، اسقف بودهاند يكي در افسس و ديگري در كريت، بيشتر بر پايهی آن نوشتههاي بياساسي است تا اين كه بر پايهی خود رسالات باشد. براستي، هيچ مدركي از اين رسالات نميتوان يافت و اگر اين نوشتههاي اضافه كه به نويسندههاي الهاميِ مقدس اضافه شدهاند برداشته ميشدند هيچ انساني كه عهد جديد زيست كند هرگز چنين مفاهيمي از اين رسالات برداشت نخواهد كرد».
خوشبختانه، نوشتههاي اضافي بالاخره از نسخههاي جديدتر عهد جديد برداشته شدند. ولي اشتباهاتي كه در اذهان بوجود آوردند به سختي پاك شدند.
تيموتائوس و تيطس توسط پولس به كليساها فرستاده میشدند تا به آنها سركشی كنند و ايمانداران را راهنمايي كرده، تعليم دهند و بر ضد معلمين كذبه هشدار دهند.
از آنجا كه همة محققين كتابمقدس موافق هستند كه اين سه نامه از همان دوره بوسيله همان شخصي نوشته شده است، ما نيز اعتبار و نام نويسندگان آنها را ميپذيريم.
ب) نويسنده اين رسالات
تا سال ۱۸۰۴، وقتي كه اشميت ( Schmidt ) اين حقيقت را كه پولس نويسنده اين رسالات است رد كرد، تمامي کلیساها و حتي بیايمانان قبول كرده بودند كه اين نامهها اساساً نوشته رسول بزرگ، پولس هستند.
از آن زمان به تا حال معمول شده است كه به اين كتابها بر چسب جعلي بودن بزنند. اكثر ميانهروها و بعضي ديگر با پذيرفتن اين كتب به عنوان كتب اصلي مشكل داشتهاند. از آنجا كه در اين رسالات مهمترين تعاليم مربوط به چگونگي رهبري كليسا و آموزههاي مهم ديگر وجود دارد ـ شامل هشدارهايي بر ضد بدعتها و بيايماني در روزهاي پاياني ـ ما احساس ميكنيم كه ضرورت دارد جزئيات بيشتري راجع به اعتبار اين رسالات مطرح كنيم تا رسالات ديگر البته به جز دوم پطرس.
ج) شواهد خارجي
مدرک داخلي براي رسالات شباني بسيار قوي است. در حقيقت، اگر اين تنها مدرك براي پذيرش يا رد كردن رسالات باشد، بدون هيچ سؤالی پيروز خواهند شد.
آيرينوس اولين نويسندهیِ مشهوري است كه از اين رسالات مستقيماً نقل قول كرده است. ترتوليان و كلمنت اسكندريه اين رسالات را به پولس نسبت دادهاند چنانچه كانون موراتوري نيز. پدران اوليه نيز به نظر اين نامهها را ميشناختهاند به عنوان مثال پوليكارپ و كلمنت روم.
مارسيون اين كتابها را در كانون خود بر طبق ترتوليان قرار نداد. اين ظاهراً يك رأي واقعي به ضد اصالت متون رسالات شباني نبوده است. مارسيون منشأ رهبران فرقهاي بود كه پولس بر ضد آنها در اين رسالات نوشته است يعني پيروان فرقه عرفاني (به مقدمهیِ كولسيان توجه كنيد). متوني كه در واقع خصوصاً ضد يهوديان زياد آنها را دوست نداشتند شامل اول تيموتائوس۱:۸؛ ۴:۳؛ ۶:۲۰ و دوم تيموتائوس۳:۱۶،۱۷ ميشوند.
د) شواهد داخلي
تقريباً همة حملاتي كه بر ضد نوشته شدن رسالات شباني توسط پولس به عمل آمده است بر پايه مدارك به تظاهر ضد و نقيض در بين خود نامهها میباشد.
به گفتهیِ بعضي سه مدرك اصلي اينها هستند: تاريخي، كليسايي و زبان شناسي. ما بطور خلاصه هر كدام از اين سه مسئله را بررسي كرده و توضيح ميدهيم.
مسئله تاريخي. بسياري از وقايع و انسانها در اين كتاب هستند كه نميتوان آنها را با كتاب اعمال رسولان يا آگاهي ما از خدمت پولس از رسالات ديگر تطبيق داد. تنها واگذاشتن تروفيموس در مريني توسط پولس در مليتي و ردا و كاغذ پوستي او در تروآس با مسافرتهاي آشناي او سازگار نيستند.
اين بحث آساني براي تكذيب كردن ميباشد. بله، اين درست است كه اين عوامل با كتاب اعمال رسولان سازگار نميباشند؛ ولي نيازي به اين سازگاري ندارند. فيليپيان ۱:۲۵ عنوان ميكند كه پولس منتظر آزاد شدن بود و روايات مسيحي ميگويد كه او قبل از دستگيري و زنداني شدنش عدهاي را براي مدت چند سال خدمت كرده است. وقايع، دوستان و دشمناني كه در رسالات شباني ار آنها نام برده شده است از دوره خدمت او در بين زندانيان میباشند.
مسئله كليسايي: گفته شده است كه سازماندهي كليسا براي پولس بسيار دير بوده است — قرن دوم. اگر چه درست است كه مشايخ، اسقفان و شماسان در رسالات شباني عناوينشان ذكر شده است ولي هيچ مدركي براي اثبات هرگونه سلطه خواهي اسقفان در قرن دوم وجود ندارد. در حقيقت، فيليپيان۱:۱، رسالهاي كه زودتر از رسالات شباني نوشته شده است، جمعي از اسقفان را در يك كليسا نشان ميدهد و نه يك اسقف كه در كليسا حكمراني كند يا حتي نشان دهنده وجود شورايي از كشيشان و اسقفان در كليساهاي متعدد نميباشد. همچنين، عنوان مشايخ و اسقفان در مورد تيموتائوس و تيطس بكار رفته است كه از قرن دوم شروع شد با تلاشهاي مثبت ايگناتيوس ثابت شده كه عناويني مثل كشيشان در كليساي اوليه وجود نداشتهاند.
تعليم اساسي رهبران كليسا واضحاً بر پايه دوران رسولان است و نه قرن دوم.
مسئله زبان شناس: قويترين حمله به اين رسالات بر پايه تفاوت در سبك نگارش و كلمات اين رسالات و رسالات ديگر پولس است. بعضي از كلمات مورد علاقه پولس عبارت مختص او در انجا يافت نمیشوند و بسياري از كلماتي كه در اين نامهها جديداً توسط وي استفاده شدهاند (۳۶% كلمات جديد). گفتار شناسي آماري ثابت كرده است كه پولس نميتوانسته اين نامهها را نوشته باشد (همين روش اشعاري كه بوسيله شكسپير نوشتهاند را نيز با همين نتايج منفي رد كرده است).
خوب است بدانيم كه مسائلي عملاً در اينجا دارند. در واقع اكثراً مشكلات بر سر الهيات رسالات نيستند بلكه تعصباتي بر ضد آموزههاي تعليمي پولس كه براي بعضي ناخوشايند هستند و بهر حال در روزهاي پاياني دوران رسولان كساني كه رسالات شباني را مورد حمله قرار دادند دقيقاً همان محققين هستند كه اصرار دارند پولس نگارنده اين نامهها نمیباشد.
اولاً، مهم است كه به خاطر داشته باشيم اين نامههاي يك انسان سالخورده و رو به موت هستند كه سفرهاي دريايي زيادي انجام داده و دوستان جديد بسياري پيدا كرده و اين از زمان آزادي او از زندان بوده است (دوم تيموتائوس در حين زنداني شدن او براي بار دوم در روم نوشته شده است). چنانچه او در طي دوران مطالعه كرده، سفر كرده و با مردم تازهاي آشنا شده است مسلماً دايره لغت او افزايش يافته است.
دوماً ما بايد درك كنيم كه موضوع اين رسالات چيست — اصول اخلاقي، خادمين كليسا و شبانان است — كه بطور خودکار مستلزم استفاده از كلمات جديدي ميشود.
همچنين اين رسالات براي استفاده منصفانه از روش گفتار شناسي آماري خيلي كوتاه هستند. شايد حدود ۸۰% از كلمات عهد جديد كه در رسالات شباني بكار رفته است در ترجمه يوناني عهد عتيق (هفتاد تنان) يافت شوند. چنانچه كوتري ( Guthrie ) در مقدمهاش ميگويد. از آنجا كه پولس در يونان خدمت ميكرد، مسلم است كه او عهد عتيق را به همان زبان يوناني مثل اصل عبراني آن بداند. بطور خلاصه، اين كلماتي كه پولس در اينجا مورد استفاده قرار ميدهد قسمتي از كلمات بازشناخته او هستند. پدران كليسايي كه نسخه يوناني را به عنوان زبان روزمره خود قبول دارند هيچ مشكلي با پولس بودن رسالات شباني ندارند. (اين حقيقت كه بعضي با نويسنده بودن پولس مشكل دارند براي اين است كه عبرانيان همه چيز را از ديدگاه احساس ديده و به سبك نويسنده مربوط ميسازند.)
اگر همة جوابها را در اين بحث كنار هم قرار دهيم و خصوصاً وقتي كه نظريات مورد قبول ايماندارن راست دين قديم و جهان امروز را در مورد رسالات شباني كنار هم قرار دهيم ميتوانيم با وجداني راحت بپذيريم كه او به دست خود اين رسالات را نگاشته است. در حقيقت، متون اين چنين كه وابسته به علم اخلاق هستند متوني ديندارانه و پرهيزكارانه هستند. اينها در واقع كلام الهام شده خدا هستند (دوم تيموتائوس۳:۱۶،۱۷) كه از طريق پولس رسول جمع آوري و نگاشته شدهاند.
ه) پس زمينه و موضوع رسالات شباني
صراحتاً بايد بگوييم كه ما زياد از دوره زندگي پولس كه در اين رسالات آمده باشد چيزي نميدانيم. بهترين كاري كه ميتوانيم انجام دهيم اين است كه جملات زندگينامهی او را كه در اين نامهها يافت میشوند و آناني كه خيلي عاري از جزئيات هستند در كنار هم قرار دهيم.
كلمات و محتواي بسياري در اين رساله وجود دارند كه دائماً در اين نامهها تكرار میشوند. اين امر به ما بصيرتي میدهد راجع به اينكه پولس رسول در خدمتش همينطور كه پيش ميرفت در ذهنش چه چيزهايي ميگذشته است.
ايمان يكي از كلمات كليدي است. پولس به عنوان يكي از خطرات شباني بر آموزه بدن منظم يك مسيحي تأكيد ميكند. او رفتارهاي گوناگوني كه انسانها از طريق ايمان انجام داده يا به انجام ميرسانند را توصيف كرده است.
۱. بعضي مر ايمان را شكسته کشتی شدهاند (اول تيموتائوس۱:۱۹).
۲. بعضي از ايمان بر ميگردند (اول تيموتائوس۴:۱).
۳. بعضي منكر ايمان هستند (اول تيموتائوس۵:۸).
۴. بعضي ايمان نخست را بر طرف كردهاند (اول تيموتائوس۵:۱۲).
۵. بعضي از ايمان گمراه گشتهاند (اول تيموتائوس۶:۱۰).
۶. بعضي از ايمان منحرف گشتهاند (اول تيموتائوس۶:۲۱).
واضحاً اين عبارت به آموزه بيعيبي مربوط هستند. بيعيبي در اينجا يعني درست يا راست دين. اين كلمه يعني سالم. اين كلمه از ريشه سلامت گرفته شده است. البته در اينجا يك سلامت روحاني است. به اين آيات توجه كنيد:
آموزهیِ بيعيبي (اول تيموتائوس۱:۱۰؛ دوم تيموتائوس۴:۳؛ تيطس۱:۹؛ ۲:۱).
آموزه یِ صحيح (اول تيموتائوس۶:۳).
سخنانِ صحيح (دوم تيموتائوس۱:۱۳).
ايمانِ صحيح (تيطس۱:۱۳؛۲:۲).
كلامِ صحيح (تيطس۲:۸).
كلمه ضمير ۶ بار در اين آيات بكار رفته است:
اول تيموتائوس۱:۵،۱۹؛ ۳:۹؛ ۴:۲
دوم تيموتائوس۱:۳
تيطس۱:۱۵
بيدينان به عنوان دليلي عملي بر اثبات عدم بیعيب بودن بر يك آموزه تأكيد ميكنند ـ اول تيموتائوس۲:۲،۱۰؛ ۳:۱۶؛ ۴:۷،۸؛ ۵:۴؛ ۶:۳،۵،۶،۱۱؛ دوم تيموتائوس۳:۵ (فقط از سوي بيايمانان بيرون كشيده شده است)؛ ۳:۱۲؛ تيطس۱:۱؛ ۲:۱۲.
ميانهرو بودن يا سنگين و متين بودن كه پولس به عنوان مستلزمات شايسته رفتار يك مسيحي به اين همكاران جوانش مينويسد — اول تيموتائوس۲:۹،۱۵؛ ۵:۶،۸؛ دوم تيموتائوس۳:۲،۱۱؛ تيطس۱:۸؛ ۲:۲،۴،۶،۱۲.
ما بايد به چيزهاي نيكويِ بسياري كه پولس بيان ميكند توجه كنيم:
«رسالات شبانی سهم مهمی در تاریخ كليسايِ مسيحي دارند و بيش از بقيه رسالات در فهرست كتب قانونيِ عهد جديد مورد اطمينان بودهاند. خواستههاي اين رسالات در نواي ملتماسانهاي به صورت نصايح عملي و جملاتِ الهياتي آمده است كه ثابت شده براي مسيحيان چه از لحاظ شخصي و چه از لحاظ جمعي بينهايت با ارزش هستند.»
— دونالد گوتري ( Donald Guthrie)
الف) مفهوم عبارت «رسالات شباني»
از سال ۱۷۰۰ ميلادي، اول و دوم تيموتائوس و تيطس به عنوان «رسالات شباني» نامگذاري شدهاند. اين تشبيه ممكن است گمراه كننده يا كمك كننده باشد و اين بستگي به طريقهیِ درك اين عبارت دارد.
اگر اين اسم به ما اين مفهموم را برساند كه اين نامهها شاملِ نصايحي عملي بر اينكه چگونه بايد از گوسفندانِ خداوند محافظت نمود، ميتوان گفت كه هدفش را به خوبي با اين عبارت رسانيده است. بهر حال اگر اين نظريه را در ما ايجاد كند كه تيموتائوس و فليمون كشيشان كليساهاي افسس و كريت بودهاند، محترماً نبايد بگوييم كه شما با اين اسم گمراه شدهايد. نسخههاي قديمیتر ترجمه گينگ جيمز كتابمقدس شامل نوشتههاي مقدسِ غير الهامي در پايان دوم تيموتائوس اين اضافهی غير الهامي وجود داشت.
رساله دوم به تيموتائوس، كه اولين اسقف كليساي افسسيان بوده و از روم نوشته شده است وقتي كه پولس براي دومين بار به حضور نرون ميرفت.
در پايان تيطس نيز اين توضيح آمده بود:
اين رساله به تيطس، اسقف كليساي كرتيان و از نيكاپوليس مكادونيه نگاشته شده است.
آلبرت بارتز ( Albert Barnes ) كه خودش يك كشيش است به سختي ميتوانست به تعصب متهم شده باشد وقتي كه اينگونه تفسير كرد:
«هيچ شاهدي وجود ندارد كه بر طبق آن ما بدانيم تيطس اولين اسقف كليسا در آنجا بوده است يا اينكه اولين كسي در آنجا باشد كه الگوهايي اسقفي در نوشتههاي مقدس به او تعليم داده ميشوند. براستي، مدركي تأئيد كننده بر رد اين وجود دارد و آن خود پولس است كه به تيطس مينويسد تا آنچه كه شروع شده است كامل كند».
«هيچ مدركي وجود ندارد كه بر طبق آن تيطس اسقف بوده باشد، اگر چه از رساله اين طور احساس ميشود يا حتي ممكن است كه او شبان بوده باشد».
«اين نوشتههايي كه به نوشتههاي مقدس اضافه شدهاند كاملاً عاري از اقتدار و پر از مشكل هستند و زمان زيادي از حذف شدن آنها از كتاب مقدس ميگذرد. اينها بخشي از نوشتههاي الهامي نميباشند بلكه تفاسير و نوشتههاي بشري ميباشند، و دائماً انسانها سعي ميكنند كه اشتباهات خود را بجاي نوشتههاي مقدس جاوداني بسازند. اين نظريه كه تيموتائوس و تيطس، اسقف بودهاند يكي در افسس و ديگري در كريت، بيشتر بر پايهی آن نوشتههاي بياساسي است تا اين كه بر پايهی خود رسالات باشد. براستي، هيچ مدركي از اين رسالات نميتوان يافت و اگر اين نوشتههاي اضافه كه به نويسندههاي الهاميِ مقدس اضافه شدهاند برداشته ميشدند هيچ انساني كه عهد جديد زيست كند هرگز چنين مفاهيمي از اين رسالات برداشت نخواهد كرد».
خوشبختانه، نوشتههاي اضافي بالاخره از نسخههاي جديدتر عهد جديد برداشته شدند. ولي اشتباهاتي كه در اذهان بوجود آوردند به سختي پاك شدند.
تيموتائوس و تيطس توسط پولس به كليساها فرستاده میشدند تا به آنها سركشی كنند و ايمانداران را راهنمايي كرده، تعليم دهند و بر ضد معلمين كذبه هشدار دهند.
از آنجا كه همة محققين كتابمقدس موافق هستند كه اين سه نامه از همان دوره بوسيله همان شخصي نوشته شده است، ما نيز اعتبار و نام نويسندگان آنها را ميپذيريم.
ب) نويسنده اين رسالات
تا سال ۱۸۰۴، وقتي كه اشميت ( Schmidt ) اين حقيقت را كه پولس نويسنده اين رسالات است رد كرد، تمامي کلیساها و حتي بیايمانان قبول كرده بودند كه اين نامهها اساساً نوشته رسول بزرگ، پولس هستند.
از آن زمان به تا حال معمول شده است كه به اين كتابها بر چسب جعلي بودن بزنند. اكثر ميانهروها و بعضي ديگر با پذيرفتن اين كتب به عنوان كتب اصلي مشكل داشتهاند. از آنجا كه در اين رسالات مهمترين تعاليم مربوط به چگونگي رهبري كليسا و آموزههاي مهم ديگر وجود دارد ـ شامل هشدارهايي بر ضد بدعتها و بيايماني در روزهاي پاياني ـ ما احساس ميكنيم كه ضرورت دارد جزئيات بيشتري راجع به اعتبار اين رسالات مطرح كنيم تا رسالات ديگر البته به جز دوم پطرس.
ج) شواهد خارجي
مدرک داخلي براي رسالات شباني بسيار قوي است. در حقيقت، اگر اين تنها مدرك براي پذيرش يا رد كردن رسالات باشد، بدون هيچ سؤالی پيروز خواهند شد.
آيرينوس اولين نويسندهیِ مشهوري است كه از اين رسالات مستقيماً نقل قول كرده است. ترتوليان و كلمنت اسكندريه اين رسالات را به پولس نسبت دادهاند چنانچه كانون موراتوري نيز. پدران اوليه نيز به نظر اين نامهها را ميشناختهاند به عنوان مثال پوليكارپ و كلمنت روم.
مارسيون اين كتابها را در كانون خود بر طبق ترتوليان قرار نداد. اين ظاهراً يك رأي واقعي به ضد اصالت متون رسالات شباني نبوده است. مارسيون منشأ رهبران فرقهاي بود كه پولس بر ضد آنها در اين رسالات نوشته است يعني پيروان فرقه عرفاني (به مقدمهیِ كولسيان توجه كنيد). متوني كه در واقع خصوصاً ضد يهوديان زياد آنها را دوست نداشتند شامل اول تيموتائوس۱:۸؛ ۴:۳؛ ۶:۲۰ و دوم تيموتائوس۳:۱۶،۱۷ ميشوند.
د) شواهد داخلي
تقريباً همة حملاتي كه بر ضد نوشته شدن رسالات شباني توسط پولس به عمل آمده است بر پايه مدارك به تظاهر ضد و نقيض در بين خود نامهها میباشد.
به گفتهیِ بعضي سه مدرك اصلي اينها هستند: تاريخي، كليسايي و زبان شناسي. ما بطور خلاصه هر كدام از اين سه مسئله را بررسي كرده و توضيح ميدهيم.
مسئله تاريخي. بسياري از وقايع و انسانها در اين كتاب هستند كه نميتوان آنها را با كتاب اعمال رسولان يا آگاهي ما از خدمت پولس از رسالات ديگر تطبيق داد. تنها واگذاشتن تروفيموس در مريني توسط پولس در مليتي و ردا و كاغذ پوستي او در تروآس با مسافرتهاي آشناي او سازگار نيستند.
اين بحث آساني براي تكذيب كردن ميباشد. بله، اين درست است كه اين عوامل با كتاب اعمال رسولان سازگار نميباشند؛ ولي نيازي به اين سازگاري ندارند. فيليپيان ۱:۲۵ عنوان ميكند كه پولس منتظر آزاد شدن بود و روايات مسيحي ميگويد كه او قبل از دستگيري و زنداني شدنش عدهاي را براي مدت چند سال خدمت كرده است. وقايع، دوستان و دشمناني كه در رسالات شباني ار آنها نام برده شده است از دوره خدمت او در بين زندانيان میباشند.
مسئله كليسايي: گفته شده است كه سازماندهي كليسا براي پولس بسيار دير بوده است — قرن دوم. اگر چه درست است كه مشايخ، اسقفان و شماسان در رسالات شباني عناوينشان ذكر شده است ولي هيچ مدركي براي اثبات هرگونه سلطه خواهي اسقفان در قرن دوم وجود ندارد. در حقيقت، فيليپيان۱:۱، رسالهاي كه زودتر از رسالات شباني نوشته شده است، جمعي از اسقفان را در يك كليسا نشان ميدهد و نه يك اسقف كه در كليسا حكمراني كند يا حتي نشان دهنده وجود شورايي از كشيشان و اسقفان در كليساهاي متعدد نميباشد. همچنين، عنوان مشايخ و اسقفان در مورد تيموتائوس و تيطس بكار رفته است كه از قرن دوم شروع شد با تلاشهاي مثبت ايگناتيوس ثابت شده كه عناويني مثل كشيشان در كليساي اوليه وجود نداشتهاند.
تعليم اساسي رهبران كليسا واضحاً بر پايه دوران رسولان است و نه قرن دوم.
مسئله زبان شناس: قويترين حمله به اين رسالات بر پايه تفاوت در سبك نگارش و كلمات اين رسالات و رسالات ديگر پولس است. بعضي از كلمات مورد علاقه پولس عبارت مختص او در انجا يافت نمیشوند و بسياري از كلماتي كه در اين نامهها جديداً توسط وي استفاده شدهاند (۳۶% كلمات جديد). گفتار شناسي آماري ثابت كرده است كه پولس نميتوانسته اين نامهها را نوشته باشد (همين روش اشعاري كه بوسيله شكسپير نوشتهاند را نيز با همين نتايج منفي رد كرده است).
خوب است بدانيم كه مسائلي عملاً در اينجا دارند. در واقع اكثراً مشكلات بر سر الهيات رسالات نيستند بلكه تعصباتي بر ضد آموزههاي تعليمي پولس كه براي بعضي ناخوشايند هستند و بهر حال در روزهاي پاياني دوران رسولان كساني كه رسالات شباني را مورد حمله قرار دادند دقيقاً همان محققين هستند كه اصرار دارند پولس نگارنده اين نامهها نمیباشد.
اولاً، مهم است كه به خاطر داشته باشيم اين نامههاي يك انسان سالخورده و رو به موت هستند كه سفرهاي دريايي زيادي انجام داده و دوستان جديد بسياري پيدا كرده و اين از زمان آزادي او از زندان بوده است (دوم تيموتائوس در حين زنداني شدن او براي بار دوم در روم نوشته شده است). چنانچه او در طي دوران مطالعه كرده، سفر كرده و با مردم تازهاي آشنا شده است مسلماً دايره لغت او افزايش يافته است.
دوماً ما بايد درك كنيم كه موضوع اين رسالات چيست — اصول اخلاقي، خادمين كليسا و شبانان است — كه بطور خودکار مستلزم استفاده از كلمات جديدي ميشود.
همچنين اين رسالات براي استفاده منصفانه از روش گفتار شناسي آماري خيلي كوتاه هستند. شايد حدود ۸۰% از كلمات عهد جديد كه در رسالات شباني بكار رفته است در ترجمه يوناني عهد عتيق (هفتاد تنان) يافت شوند. چنانچه كوتري ( Guthrie ) در مقدمهاش ميگويد. از آنجا كه پولس در يونان خدمت ميكرد، مسلم است كه او عهد عتيق را به همان زبان يوناني مثل اصل عبراني آن بداند. بطور خلاصه، اين كلماتي كه پولس در اينجا مورد استفاده قرار ميدهد قسمتي از كلمات بازشناخته او هستند. پدران كليسايي كه نسخه يوناني را به عنوان زبان روزمره خود قبول دارند هيچ مشكلي با پولس بودن رسالات شباني ندارند. (اين حقيقت كه بعضي با نويسنده بودن پولس مشكل دارند براي اين است كه عبرانيان همه چيز را از ديدگاه احساس ديده و به سبك نويسنده مربوط ميسازند.)
اگر همة جوابها را در اين بحث كنار هم قرار دهيم و خصوصاً وقتي كه نظريات مورد قبول ايماندارن راست دين قديم و جهان امروز را در مورد رسالات شباني كنار هم قرار دهيم ميتوانيم با وجداني راحت بپذيريم كه او به دست خود اين رسالات را نگاشته است. در حقيقت، متون اين چنين كه وابسته به علم اخلاق هستند متوني ديندارانه و پرهيزكارانه هستند. اينها در واقع كلام الهام شده خدا هستند (دوم تيموتائوس۳:۱۶،۱۷) كه از طريق پولس رسول جمع آوري و نگاشته شدهاند.
ه) پس زمينه و موضوع رسالات شباني
صراحتاً بايد بگوييم كه ما زياد از دوره زندگي پولس كه در اين رسالات آمده باشد چيزي نميدانيم. بهترين كاري كه ميتوانيم انجام دهيم اين است كه جملات زندگينامهی او را كه در اين نامهها يافت میشوند و آناني كه خيلي عاري از جزئيات هستند در كنار هم قرار دهيم.
كلمات و محتواي بسياري در اين رساله وجود دارند كه دائماً در اين نامهها تكرار میشوند. اين امر به ما بصيرتي میدهد راجع به اينكه پولس رسول در خدمتش همينطور كه پيش ميرفت در ذهنش چه چيزهايي ميگذشته است.
ايمان يكي از كلمات كليدي است. پولس به عنوان يكي از خطرات شباني بر آموزه بدن منظم يك مسيحي تأكيد ميكند. او رفتارهاي گوناگوني كه انسانها از طريق ايمان انجام داده يا به انجام ميرسانند را توصيف كرده است.
1. بعضي مر ايمان را شكسته کشتی شدهاند (اول تيموتائوس۱:۱۹).
2. بعضي از ايمان بر ميگردند (اول تيموتائوس۴:۱).
3. بعضي منكر ايمان هستند (اول تيموتائوس۵:۸).
4. بعضي ايمان نخست را بر طرف كردهاند (اول تيموتائوس۵:۱۲).
5. بعضي از ايمان گمراه گشتهاند (اول تيموتائوس۶:۱۰).
6. بعضي از ايمان منحرف گشتهاند (اول تيموتائوس۶:۲۱).
واضحاً اين عبارت به آموزه بيعيبي مربوط هستند. بيعيبي در اينجا يعني درست يا راست دين. اين كلمه يعني سالم. اين كلمه از ريشه سلامت گرفته شده است. البته در اينجا يك سلامت روحاني است. به اين آيات توجه كنيد:
آموزهیِ بيعيبي (اول تيموتائوس۱:۱۰؛ دوم تيموتائوس۴:۳؛ تيطس۱:۹؛ ۲:۱).
آموزه یِ صحيح (اول تيموتائوس۶:۳).
سخنانِ صحيح (دوم تيموتائوس۱:۱۳).
ايمانِ صحيح (تيطس۱:۱۳؛۲:۲).
كلامِ صحيح (تيطس۲:۸).
كلمه ضمير ۶ بار در اين آيات بكار رفته است:
اول تيموتائوس۱:۵،۱۹؛ ۳:۹؛ ۴:۲
دوم تيموتائوس۱:۳
تيطس۱:۱۵
بيدينان به عنوان دليلي عملي بر اثبات عدم بیعيب بودن بر يك آموزه تأكيد ميكنند ـ اول تيموتائوس۲:۲،۱۰؛ ۳:۱۶؛ ۴:۷،۸؛ ۵:۴؛ ۶:۳،۵،۶،۱۱؛ دوم تيموتائوس۳:۵ (فقط از سوي بيايمانان بيرون كشيده شده است)؛ ۳:۱۲؛ تيطس۱:۱؛ ۲:۱۲.
ميانهرو بودن يا سنگين و متين بودن كه پولس به عنوان مستلزمات شايسته رفتار يك مسيحي به اين همكاران جوانش مينويسد — اول تيموتائوس۲:۹،۱۵؛ ۵:۶،۸؛ دوم تيموتائوس۳:۲،۱۱؛ تيطس۱:۸؛ ۲:۲،۴،۶،۱۲.
ما بايد به چيزهاي نيكويِ بسياري كه پولس بيان ميكند توجه كنيم:
آخرين كلمهی جالبي كه ما راجع به عبارت جلجتا میآمورزيم در اين رسالات يافت میشود. بعضي گمان ميبرند كه اين امر انعكاس اين حقيقت است كه لوقايِ طبيب آخرين همراه پولس در پايان زندگيش بوده است.
ما الان بيان كرديم كه بيعيب يعني سالم و اين «نشان دهنده» وضعيتِ كلماتي چون تعليم كلام، سخن و ايمان است.
در اول تيموتائوس ۴:۲، پولس از ضمير داغ سخن ميگويد. «داغ» يعني سوختن با يك وسيله داغ.
عبارت مجادلات ديوانه يعني يك نوع مرض و اشاره به «بيماري ذهني» دارد (اول تيموتائوس۶:۴).
«سرطان» در دوم تيموتائوس ۲:۱۷ «قانقاريا» ترجمه شده است.
«خارش گوشها» (دوم تيموتائوس ۴:۳) آخرين عبارتي است كه بوسيله پولس در زمينه طب مورد استفاده قرار ميگيرد.
با اين پيش زمينه، اجازه بدهيد بر گرديم به اولين رساله پولس به تيموتائوس و آن را آيه به آيه بررسي كنيم.
آخرين كلمهی جالبي كه ما راجع به عبارت جلجتا میآمورزيم در اين رسالات يافت میشود. بعضي گمان ميبرند كه اين امر انعكاس اين حقيقت است كه لوقايِ طبيب آخرين همراه پولس در پايان زندگيش بوده است.
ما الان بيان كرديم كه بيعيب يعني سالم و اين «نشان دهنده» وضعيتِ كلماتي چون تعليم كلام، سخن و ايمان است.
در اول تيموتائوس ۴:۲، پولس از ضمير داغ سخن ميگويد. «داغ» يعني سوختن با يك وسيله داغ.
عبارت مجادلات ديوانه يعني يك نوع مرض و اشاره به «بيماري ذهني» دارد (اول تيموتائوس۶:۴).
«سرطان» در دوم تيموتائوس ۲:۱۷ «قانقاريا» ترجمه شده است.
«خارش گوشها» (دوم تيموتائوس ۴:۳) آخرين عبارتي است كه بوسيله پولس در زمينه طب مورد استفاده قرار ميگيرد.
با اين پيش زمينه، اجازه بدهيد بر گرديم به اولين رساله پولس به تيموتائوس و آن را آيه به آيه بررسي كنيم.
رسالات شباني
تفسیر کتاب مقدس برای ایماندارن
ویلیام مک دونالد
The Pastoral Epistles
Believer’s Bible Commentary
by
William MacDonald
مقدمه
«رسالات شبانی سهم مهمی در تاریخ كليسايِ مسيحي دارند و بيش از بقيه رسالات در فهرست كتب قانونيِ عهد جديد مورد اطمينان بودهاند. خواستههاي اين رسالات در نواي ملتماسانهاي به صورت نصايح عملي و جملاتِ الهياتي آمده است كه ثابت شده براي مسيحيان چه از لحاظ شخصي و چه از لحاظ جمعي بينهايت با ارزش هستند.» — دونالد گوتري ( Donald Guthrie)
الف) مفهوم عبارت «رسالات شباني»
از سال ۱۷۰۰ ميلادي، اول و دوم تيموتائوس و تيطس به عنوان «رسالات شباني» نامگذاري شدهاند. اين تشبيه ممكن است گمراه كننده يا كمك كننده باشد و اين بستگي به طريقهیِ درك اين عبارت دارد.
اگر اين اسم به ما اين مفهموم را برساند كه اين نامهها شاملِ نصايحي عملي بر اينكه چگونه بايد از گوسفندانِ خداوند محافظت نمود، ميتوان گفت كه هدفش را به خوبي با اين عبارت رسانيده است. بهر حال اگر اين نظريه را در ما ايجاد كند كه تيموتائوس و فليمون كشيشان كليساهاي افسس و كريت بودهاند، محترماً نبايد بگوييم كه شما با اين اسم گمراه شدهايد. نسخههاي قديمیتر ترجمه گينگ جيمز كتابمقدس شامل نوشتههاي مقدسِ غير الهامي در پايان دوم تيموتائوس اين اضافهی غير الهامي وجود داشت.
رساله دوم به تيموتائوس، كه اولين اسقف كليساي افسسيان بوده و از روم نوشته شده است وقتي كه پولس براي دومين بار به حضور نرون ميرفت.
در پايان تيطس نيز اين توضيح آمده بود:
اين رساله به تيطس، اسقف كليساي كرتيان و از نيكاپوليس مكادونيه نگاشته شده است.
آلبرت بارتز ( Albert Barnes ) كه خودش يك كشيش است به سختي ميتوانست به تعصب متهم شده باشد وقتي كه اينگونه تفسير كرد:
«هيچ شاهدي وجود ندارد كه بر طبق آن ما بدانيم تيطس اولين اسقف كليسا در آنجا بوده است يا اينكه اولين كسي در آنجا باشد كه الگوهايي اسقفي در نوشتههاي مقدس به او تعليم داده ميشوند. براستي، مدركي تأئيد كننده بر رد اين وجود دارد و آن خود پولس است كه به تيطس مينويسد تا آنچه كه شروع شده است كامل كند».
«هيچ مدركي وجود ندارد كه بر طبق آن تيطس اسقف بوده باشد، اگر چه از رساله اين طور احساس ميشود يا حتي ممكن است كه او شبان بوده باشد».
«اين نوشتههايي كه به نوشتههاي مقدس اضافه شدهاند كاملاً عاري از اقتدار و پر از مشكل هستند و زمان زيادي از حذف شدن آنها از كتاب مقدس ميگذرد. اينها بخشي از نوشتههاي الهامي نميباشند بلكه تفاسير و نوشتههاي بشري ميباشند، و دائماً انسانها سعي ميكنند كه اشتباهات خود را بجاي نوشتههاي مقدس جاوداني بسازند. اين نظريه كه تيموتائوس و تيطس، اسقف بودهاند يكي در افسس و ديگري در كريت، بيشتر بر پايهی آن نوشتههاي بياساسي است تا اين كه بر پايهی خود رسالات باشد. براستي، هيچ مدركي از اين رسالات نميتوان يافت و اگر اين نوشتههاي اضافه كه به نويسندههاي الهاميِ مقدس اضافه شدهاند برداشته ميشدند هيچ انساني كه عهد جديد زيست كند هرگز چنين مفاهيمي از اين رسالات برداشت نخواهد كرد».
خوشبختانه، نوشتههاي اضافي بالاخره از نسخههاي جديدتر عهد جديد برداشته شدند. ولي اشتباهاتي كه در اذهان بوجود آوردند به سختي پاك شدند.
تيموتائوس و تيطس توسط پولس به كليساها فرستاده میشدند تا به آنها سركشی كنند و ايمانداران را راهنمايي كرده، تعليم دهند و بر ضد معلمين كذبه هشدار دهند.
از آنجا كه همة محققين كتابمقدس موافق هستند كه اين سه نامه از همان دوره بوسيله همان شخصي نوشته شده است، ما نيز اعتبار و نام نويسندگان آنها را ميپذيريم.
ب) نويسنده اين رسالات
تا سال ۱۸۰۴، وقتي كه اشميت ( Schmidt ) اين حقيقت را كه پولس نويسنده اين رسالات است رد كرد، تمامي کلیساها و حتي بیايمانان قبول كرده بودند كه اين نامهها اساساً نوشته رسول بزرگ، پولس هستند.
از آن زمان به تا حال معمول شده است كه به اين كتابها بر چسب جعلي بودن بزنند. اكثر ميانهروها و بعضي ديگر با پذيرفتن اين كتب به عنوان كتب اصلي مشكل داشتهاند. از آنجا كه در اين رسالات مهمترين تعاليم مربوط به چگونگي رهبري كليسا و آموزههاي مهم ديگر وجود دارد ـ شامل هشدارهايي بر ضد بدعتها و بيايماني در روزهاي پاياني ـ ما احساس ميكنيم كه ضرورت دارد جزئيات بيشتري راجع به اعتبار اين رسالات مطرح كنيم تا رسالات ديگر البته به جز دوم پطرس.
ج) شواهد خارجي
مدرک داخلي براي رسالات شباني بسيار قوي است. در حقيقت، اگر اين تنها مدرك براي پذيرش يا رد كردن رسالات باشد، بدون هيچ سؤالی پيروز خواهند شد.
آيرينوس اولين نويسندهیِ مشهوري است كه از اين رسالات مستقيماً نقل قول كرده است. ترتوليان و كلمنت اسكندريه اين رسالات را به پولس نسبت دادهاند چنانچه كانون موراتوري نيز. پدران اوليه نيز به نظر اين نامهها را ميشناختهاند به عنوان مثال پوليكارپ و كلمنت روم.
مارسيون اين كتابها را در كانون خود بر طبق ترتوليان قرار نداد. اين ظاهراً يك رأي واقعي به ضد اصالت متون رسالات شباني نبوده است. مارسيون منشأ رهبران فرقهاي بود كه پولس بر ضد آنها در اين رسالات نوشته است يعني پيروان فرقه عرفاني (به مقدمهیِ كولسيان توجه كنيد). متوني كه در واقع خصوصاً ضد يهوديان زياد آنها را دوست نداشتند شامل اول تيموتائوس۱:۸؛ ۴:۳؛ ۶:۲۰ و دوم تيموتائوس۳:۱۶،۱۷ ميشوند.
د) شواهد داخلي
تقريباً همة حملاتي كه بر ضد نوشته شدن رسالات شباني توسط پولس به عمل آمده است بر پايه مدارك به تظاهر ضد و نقيض در بين خود نامهها میباشد.
به گفتهیِ بعضي سه مدرك اصلي اينها هستند: تاريخي، كليسايي و زبان شناسي. ما بطور خلاصه هر كدام از اين سه مسئله را بررسي كرده و توضيح ميدهيم.
مسئله تاريخي. بسياري از وقايع و انسانها در اين كتاب هستند كه نميتوان آنها را با كتاب اعمال رسولان يا آگاهي ما از خدمت پولس از رسالات ديگر تطبيق داد. تنها واگذاشتن تروفيموس در مريني توسط پولس در مليتي و ردا و كاغذ پوستي او در تروآس با مسافرتهاي آشناي او سازگار نيستند.
اين بحث آساني براي تكذيب كردن ميباشد. بله، اين درست است كه اين عوامل با كتاب اعمال رسولان سازگار نميباشند؛ ولي نيازي به اين سازگاري ندارند. فيليپيان ۱:۲۵ عنوان ميكند كه پولس منتظر آزاد شدن بود و روايات مسيحي ميگويد كه او قبل از دستگيري و زنداني شدنش عدهاي را براي مدت چند سال خدمت كرده است. وقايع، دوستان و دشمناني كه در رسالات شباني ار آنها نام برده شده است از دوره خدمت او در بين زندانيان میباشند.
مسئله كليسايي: گفته شده است كه سازماندهي كليسا براي پولس بسيار دير بوده است — قرن دوم. اگر چه درست است كه مشايخ، اسقفان و شماسان در رسالات شباني عناوينشان ذكر شده است ولي هيچ مدركي براي اثبات هرگونه سلطه خواهي اسقفان در قرن دوم وجود ندارد. در حقيقت، فيليپيان۱:۱، رسالهاي كه زودتر از رسالات شباني نوشته شده است، جمعي از اسقفان را در يك كليسا نشان ميدهد و نه يك اسقف كه در كليسا حكمراني كند يا حتي نشان دهنده وجود شورايي از كشيشان و اسقفان در كليساهاي متعدد نميباشد. همچنين، عنوان مشايخ و اسقفان در مورد تيموتائوس و تيطس بكار رفته است كه از قرن دوم شروع شد با تلاشهاي مثبت ايگناتيوس ثابت شده كه عناويني مثل كشيشان در كليساي اوليه وجود نداشتهاند.
تعليم اساسي رهبران كليسا واضحاً بر پايه دوران رسولان است و نه قرن دوم.
مسئله زبان شناس: قويترين حمله به اين رسالات بر پايه تفاوت در سبك نگارش و كلمات اين رسالات و رسالات ديگر پولس است. بعضي از كلمات مورد علاقه پولس عبارت مختص او در انجا يافت نمیشوند و بسياري از كلماتي كه در اين نامهها جديداً توسط وي استفاده شدهاند (۳۶% كلمات جديد). گفتار شناسي آماري ثابت كرده است كه پولس نميتوانسته اين نامهها را نوشته باشد (همين روش اشعاري كه بوسيله شكسپير نوشتهاند را نيز با همين نتايج منفي رد كرده است).
خوب است بدانيم كه مسائلي عملاً در اينجا دارند. در واقع اكثراً مشكلات بر سر الهيات رسالات نيستند بلكه تعصباتي بر ضد آموزههاي تعليمي پولس كه براي بعضي ناخوشايند هستند و بهر حال در روزهاي پاياني دوران رسولان كساني كه رسالات شباني را مورد حمله قرار دادند دقيقاً همان محققين هستند كه اصرار دارند پولس نگارنده اين نامهها نمیباشد.
اولاً، مهم است كه به خاطر داشته باشيم اين نامههاي يك انسان سالخورده و رو به موت هستند كه سفرهاي دريايي زيادي انجام داده و دوستان جديد بسياري پيدا كرده و اين از زمان آزادي او از زندان بوده است (دوم تيموتائوس در حين زنداني شدن او براي بار دوم در روم نوشته شده است). چنانچه او در طي دوران مطالعه كرده، سفر كرده و با مردم تازهاي آشنا شده است مسلماً دايره لغت او افزايش يافته است.
دوماً ما بايد درك كنيم كه موضوع اين رسالات چيست — اصول اخلاقي، خادمين كليسا و شبانان است — كه بطور خودکار مستلزم استفاده از كلمات جديدي ميشود.
همچنين اين رسالات براي استفاده منصفانه از روش گفتار شناسي آماري خيلي كوتاه هستند. شايد حدود ۸۰% از كلمات عهد جديد كه در رسالات شباني بكار رفته است در ترجمه يوناني عهد عتيق (هفتاد تنان) يافت شوند. چنانچه كوتري ( Guthrie ) در مقدمهاش ميگويد. از آنجا كه پولس در يونان خدمت ميكرد، مسلم است كه او عهد عتيق را به همان زبان يوناني مثل اصل عبراني آن بداند. بطور خلاصه، اين كلماتي كه پولس در اينجا مورد استفاده قرار ميدهد قسمتي از كلمات بازشناخته او هستند. پدران كليسايي كه نسخه يوناني را به عنوان زبان روزمره خود قبول دارند هيچ مشكلي با پولس بودن رسالات شباني ندارند. (اين حقيقت كه بعضي با نويسنده بودن پولس مشكل دارند براي اين است كه عبرانيان همه چيز را از ديدگاه احساس ديده و به سبك نويسنده مربوط ميسازند.)
اگر همة جوابها را در اين بحث كنار هم قرار دهيم و خصوصاً وقتي كه نظريات مورد قبول ايماندارن راست دين قديم و جهان امروز را در مورد رسالات شباني كنار هم قرار دهيم ميتوانيم با وجداني راحت بپذيريم كه او به دست خود اين رسالات را نگاشته است. در حقيقت، متون اين چنين كه وابسته به علم اخلاق هستند متوني ديندارانه و پرهيزكارانه هستند. اينها در واقع كلام الهام شده خدا هستند (دوم تيموتائوس۳:۱۶،۱۷) كه از طريق پولس رسول جمع آوري و نگاشته شدهاند.
ه) پس زمينه و موضوع رسالات شباني
صراحتاً بايد بگوييم كه ما زياد از دوره زندگي پولس كه در اين رسالات آمده باشد چيزي نميدانيم. بهترين كاري كه ميتوانيم انجام دهيم اين است كه جملات زندگينامهی او را كه در اين نامهها يافت میشوند و آناني كه خيلي عاري از جزئيات هستند در كنار هم قرار دهيم.
كلمات و محتواي بسياري در اين رساله وجود دارند كه دائماً در اين نامهها تكرار میشوند. اين امر به ما بصيرتي میدهد راجع به اينكه پولس رسول در خدمتش همينطور كه پيش ميرفت در ذهنش چه چيزهايي ميگذشته است.
ايمان يكي از كلمات كليدي است. پولس به عنوان يكي از خطرات شباني بر آموزه بدن منظم يك مسيحي تأكيد ميكند. او رفتارهاي گوناگوني كه انسانها از طريق ايمان انجام داده يا به انجام ميرسانند را توصيف كرده است.
۱. بعضي مر ايمان را شكسته کشتی شدهاند (اول تيموتائوس۱:۱۹).
۲. بعضي از ايمان بر ميگردند (اول تيموتائوس۴:۱).
۳. بعضي منكر ايمان هستند (اول تيموتائوس۵:۸).
۴. بعضي ايمان نخست را بر طرف كردهاند (اول تيموتائوس۵:۱۲).
۵. بعضي از ايمان گمراه گشتهاند (اول تيموتائوس۶:۱۰).
۶. بعضي از ايمان منحرف گشتهاند (اول تيموتائوس۶:۲۱).
واضحاً اين عبارت به آموزه بيعيبي مربوط هستند. بيعيبي در اينجا يعني درست يا راست دين. اين كلمه يعني سالم. اين كلمه از ريشه سلامت گرفته شده است. البته در اينجا يك سلامت روحاني است. به اين آيات توجه كنيد:
آموزهیِ بيعيبي (اول تيموتائوس۱:۱۰؛ دوم تيموتائوس۴:۳؛ تيطس۱:۹؛ ۲:۱).
آموزه یِ صحيح (اول تيموتائوس۶:۳).
سخنانِ صحيح (دوم تيموتائوس۱:۱۳).
ايمانِ صحيح (تيطس۱:۱۳؛۲:۲).
كلامِ صحيح (تيطس۲:۸).
كلمه ضمير ۶ بار در اين آيات بكار رفته است:
اول تيموتائوس۱:۵،۱۹؛ ۳:۹؛ ۴:۲
دوم تيموتائوس۱:۳
تيطس۱:۱۵
بيدينان به عنوان دليلي عملي بر اثبات عدم بیعيب بودن بر يك آموزه تأكيد ميكنند ـ اول تيموتائوس۲:۲،۱۰؛ ۳:۱۶؛ ۴:۷،۸؛ ۵:۴؛ ۶:۳،۵،۶،۱۱؛ دوم تيموتائوس۳:۵ (فقط از سوي بيايمانان بيرون كشيده شده است)؛ ۳:۱۲؛ تيطس۱:۱؛ ۲:۱۲.
ميانهرو بودن يا سنگين و متين بودن كه پولس به عنوان مستلزمات شايسته رفتار يك مسيحي به اين همكاران جوانش مينويسد — اول تيموتائوس۲:۹،۱۵؛ ۵:۶،۸؛ دوم تيموتائوس۳:۲،۱۱؛ تيطس۱:۸؛ ۲:۲،۴،۶،۱۲.
ما بايد به چيزهاي نيكويِ بسياري كه پولس بيان ميكند توجه كنيم:
ضميرِ صالح (اول تيموتائوس۱:۵،۱۹).
شريعت نيكوست (اول تيموتائوس۱:۸).
جنگِ نيكو (اول تيموتائوس۱:۱۸).
دعا نيكوست (اول تيموتائوس۲:۳).
اعمال نيكو (اول تيموتائوس۲:۱۰؛ ۳:۱؛ ۵:۱۰،۲۵،۸؛ دوم تيموتائوس۲:۲۱؛ ۳:۱۷؛ تيطس۱:۱۶؛ ۲:۷،۱۴؛ ۳:۱،۸،۱۴).
رفتارِ نيكو (اول تيموتائوس۳:۲).
شهادتِ نيكو (اول تيموتائوس۳:۷).
كارِ نيكو (اول تيموتائوس۳:۱۳).
همهیِ مخلوقات نيكو هستند (اول تيموتائوس۴:۴).
خادمِ نيكو (اول تيموتائوس۴:۶).
تعليمِ خوب (اول تيموتائوس۶:۴).
خدا ترسي نيكوست (اول تيموتائوس۵:۴).
جنگِ نيكویِ ايمان (اول تيموتائوس۶:۱۲؛ دوم تيموتائوس۴:۷).
اعتراف نيكو (اول تيموتائوس۶:۱۳).
اساس نيكو (اول تيموتائوس۶:۱۹).
امانت نيكو (دوم تيموتائوس۱۴:۱؛ تيطس۲:۳؛ ۳:۸).
سرباز نيكو (دوم تيموتائوس۲:۳).
مردمان نيكو (دوم تيموتائوس۳:۳؛ تيطس۱:۸؛ ۲:۵)
وفاداريِ نيكوست (تيطس۲:۱۰).
رسالات شباني
تفسیر کتاب مقدس برای ایماندارن
ویلیام مک دونالد
The Pastoral Epistles
Believer’s Bible Commentary
by
William MacDonald
مقدمه
«رسالات شبانی سهم مهمی در تاریخ كليسايِ مسيحي دارند و بيش از بقيه رسالات در فهرست كتب قانونيِ عهد جديد مورد اطمينان بودهاند. خواستههاي اين رسالات در نواي ملتماسانهاي به صورت نصايح عملي و جملاتِ الهياتي آمده است كه ثابت شده براي مسيحيان چه از لحاظ شخصي و چه از لحاظ جمعي بينهايت با ارزش هستند.»
— دونالد گوتري ( Donald Guthrie)
الف) مفهوم عبارت «رسالات شباني»
از سال ۱۷۰۰ ميلادي، اول و دوم تيموتائوس و تيطس به عنوان «رسالات شباني» نامگذاري شدهاند. اين تشبيه ممكن است گمراه كننده يا كمك كننده باشد و اين بستگي به طريقهیِ درك اين عبارت دارد.
اگر اين اسم به ما اين مفهموم را برساند كه اين نامهها شاملِ نصايحي عملي بر اينكه چگونه بايد از گوسفندانِ خداوند محافظت نمود، ميتوان گفت كه هدفش را به خوبي با اين عبارت رسانيده است. بهر حال اگر اين نظريه را در ما ايجاد كند كه تيموتائوس و فليمون كشيشان كليساهاي افسس و كريت بودهاند، محترماً نبايد بگوييم كه شما با اين اسم گمراه شدهايد. نسخههاي قديمیتر ترجمه گينگ جيمز كتابمقدس شامل نوشتههاي مقدسِ غير الهامي در پايان دوم تيموتائوس اين اضافهی غير الهامي وجود داشت.
رساله دوم به تيموتائوس، كه اولين اسقف كليساي افسسيان بوده و از روم نوشته شده است وقتي كه پولس براي دومين بار به حضور نرون ميرفت.
در پايان تيطس نيز اين توضيح آمده بود:
اين رساله به تيطس، اسقف كليساي كرتيان و از نيكاپوليس مكادونيه نگاشته شده است.
آلبرت بارتز ( Albert Barnes ) كه خودش يك كشيش است به سختي ميتوانست به تعصب متهم شده باشد وقتي كه اينگونه تفسير كرد:
«هيچ شاهدي وجود ندارد كه بر طبق آن ما بدانيم تيطس اولين اسقف كليسا در آنجا بوده است يا اينكه اولين كسي در آنجا باشد كه الگوهايي اسقفي در نوشتههاي مقدس به او تعليم داده ميشوند. براستي، مدركي تأئيد كننده بر رد اين وجود دارد و آن خود پولس است كه به تيطس مينويسد تا آنچه كه شروع شده است كامل كند».
«هيچ مدركي وجود ندارد كه بر طبق آن تيطس اسقف بوده باشد، اگر چه از رساله اين طور احساس ميشود يا حتي ممكن است كه او شبان بوده باشد».
«اين نوشتههايي كه به نوشتههاي مقدس اضافه شدهاند كاملاً عاري از اقتدار و پر از مشكل هستند و زمان زيادي از حذف شدن آنها از كتاب مقدس ميگذرد. اينها بخشي از نوشتههاي الهامي نميباشند بلكه تفاسير و نوشتههاي بشري ميباشند، و دائماً انسانها سعي ميكنند كه اشتباهات خود را بجاي نوشتههاي مقدس جاوداني بسازند. اين نظريه كه تيموتائوس و تيطس، اسقف بودهاند يكي در افسس و ديگري در كريت، بيشتر بر پايهی آن نوشتههاي بياساسي است تا اين كه بر پايهی خود رسالات باشد. براستي، هيچ مدركي از اين رسالات نميتوان يافت و اگر اين نوشتههاي اضافه كه به نويسندههاي الهاميِ مقدس اضافه شدهاند برداشته ميشدند هيچ انساني كه عهد جديد زيست كند هرگز چنين مفاهيمي از اين رسالات برداشت نخواهد كرد».
خوشبختانه، نوشتههاي اضافي بالاخره از نسخههاي جديدتر عهد جديد برداشته شدند. ولي اشتباهاتي كه در اذهان بوجود آوردند به سختي پاك شدند.
تيموتائوس و تيطس توسط پولس به كليساها فرستاده میشدند تا به آنها سركشی كنند و ايمانداران را راهنمايي كرده، تعليم دهند و بر ضد معلمين كذبه هشدار دهند.
از آنجا كه همة محققين كتابمقدس موافق هستند كه اين سه نامه از همان دوره بوسيله همان شخصي نوشته شده است، ما نيز اعتبار و نام نويسندگان آنها را ميپذيريم.
ب) نويسنده اين رسالات
تا سال ۱۸۰۴، وقتي كه اشميت ( Schmidt ) اين حقيقت را كه پولس نويسنده اين رسالات است رد كرد، تمامي کلیساها و حتي بیايمانان قبول كرده بودند كه اين نامهها اساساً نوشته رسول بزرگ، پولس هستند.
از آن زمان به تا حال معمول شده است كه به اين كتابها بر چسب جعلي بودن بزنند. اكثر ميانهروها و بعضي ديگر با پذيرفتن اين كتب به عنوان كتب اصلي مشكل داشتهاند. از آنجا كه در اين رسالات مهمترين تعاليم مربوط به چگونگي رهبري كليسا و آموزههاي مهم ديگر وجود دارد ـ شامل هشدارهايي بر ضد بدعتها و بيايماني در روزهاي پاياني ـ ما احساس ميكنيم كه ضرورت دارد جزئيات بيشتري راجع به اعتبار اين رسالات مطرح كنيم تا رسالات ديگر البته به جز دوم پطرس.
ج) شواهد خارجي
مدرک داخلي براي رسالات شباني بسيار قوي است. در حقيقت، اگر اين تنها مدرك براي پذيرش يا رد كردن رسالات باشد، بدون هيچ سؤالی پيروز خواهند شد.
آيرينوس اولين نويسندهیِ مشهوري است كه از اين رسالات مستقيماً نقل قول كرده است. ترتوليان و كلمنت اسكندريه اين رسالات را به پولس نسبت دادهاند چنانچه كانون موراتوري نيز. پدران اوليه نيز به نظر اين نامهها را ميشناختهاند به عنوان مثال پوليكارپ و كلمنت روم.
مارسيون اين كتابها را در كانون خود بر طبق ترتوليان قرار نداد. اين ظاهراً يك رأي واقعي به ضد اصالت متون رسالات شباني نبوده است. مارسيون منشأ رهبران فرقهاي بود كه پولس بر ضد آنها در اين رسالات نوشته است يعني پيروان فرقه عرفاني (به مقدمهیِ كولسيان توجه كنيد). متوني كه در واقع خصوصاً ضد يهوديان زياد آنها را دوست نداشتند شامل اول تيموتائوس۱:۸؛ ۴:۳؛ ۶:۲۰ و دوم تيموتائوس۳:۱۶،۱۷ ميشوند.
د) شواهد داخلي
تقريباً همة حملاتي كه بر ضد نوشته شدن رسالات شباني توسط پولس به عمل آمده است بر پايه مدارك به تظاهر ضد و نقيض در بين خود نامهها میباشد.
به گفتهیِ بعضي سه مدرك اصلي اينها هستند: تاريخي، كليسايي و زبان شناسي. ما بطور خلاصه هر كدام از اين سه مسئله را بررسي كرده و توضيح ميدهيم.
مسئله تاريخي. بسياري از وقايع و انسانها در اين كتاب هستند كه نميتوان آنها را با كتاب اعمال رسولان يا آگاهي ما از خدمت پولس از رسالات ديگر تطبيق داد. تنها واگذاشتن تروفيموس در مريني توسط پولس در مليتي و ردا و كاغذ پوستي او در تروآس با مسافرتهاي آشناي او سازگار نيستند.
اين بحث آساني براي تكذيب كردن ميباشد. بله، اين درست است كه اين عوامل با كتاب اعمال رسولان سازگار نميباشند؛ ولي نيازي به اين سازگاري ندارند. فيليپيان ۱:۲۵ عنوان ميكند كه پولس منتظر آزاد شدن بود و روايات مسيحي ميگويد كه او قبل از دستگيري و زنداني شدنش عدهاي را براي مدت چند سال خدمت كرده است. وقايع، دوستان و دشمناني كه در رسالات شباني ار آنها نام برده شده است از دوره خدمت او در بين زندانيان میباشند.
مسئله كليسايي: گفته شده است كه سازماندهي كليسا براي پولس بسيار دير بوده است — قرن دوم. اگر چه درست است كه مشايخ، اسقفان و شماسان در رسالات شباني عناوينشان ذكر شده است ولي هيچ مدركي براي اثبات هرگونه سلطه خواهي اسقفان در قرن دوم وجود ندارد. در حقيقت، فيليپيان۱:۱، رسالهاي كه زودتر از رسالات شباني نوشته شده است، جمعي از اسقفان را در يك كليسا نشان ميدهد و نه يك اسقف كه در كليسا حكمراني كند يا حتي نشان دهنده وجود شورايي از كشيشان و اسقفان در كليساهاي متعدد نميباشد. همچنين، عنوان مشايخ و اسقفان در مورد تيموتائوس و تيطس بكار رفته است كه از قرن دوم شروع شد با تلاشهاي مثبت ايگناتيوس ثابت شده كه عناويني مثل كشيشان در كليساي اوليه وجود نداشتهاند.
تعليم اساسي رهبران كليسا واضحاً بر پايه دوران رسولان است و نه قرن دوم.
مسئله زبان شناس: قويترين حمله به اين رسالات بر پايه تفاوت در سبك نگارش و كلمات اين رسالات و رسالات ديگر پولس است. بعضي از كلمات مورد علاقه پولس عبارت مختص او در انجا يافت نمیشوند و بسياري از كلماتي كه در اين نامهها جديداً توسط وي استفاده شدهاند (۳۶% كلمات جديد). گفتار شناسي آماري ثابت كرده است كه پولس نميتوانسته اين نامهها را نوشته باشد (همين روش اشعاري كه بوسيله شكسپير نوشتهاند را نيز با همين نتايج منفي رد كرده است).
خوب است بدانيم كه مسائلي عملاً در اينجا دارند. در واقع اكثراً مشكلات بر سر الهيات رسالات نيستند بلكه تعصباتي بر ضد آموزههاي تعليمي پولس كه براي بعضي ناخوشايند هستند و بهر حال در روزهاي پاياني دوران رسولان كساني كه رسالات شباني را مورد حمله قرار دادند دقيقاً همان محققين هستند كه اصرار دارند پولس نگارنده اين نامهها نمیباشد.
اولاً، مهم است كه به خاطر داشته باشيم اين نامههاي يك انسان سالخورده و رو به موت هستند كه سفرهاي دريايي زيادي انجام داده و دوستان جديد بسياري پيدا كرده و اين از زمان آزادي او از زندان بوده است (دوم تيموتائوس در حين زنداني شدن او براي بار دوم در روم نوشته شده است). چنانچه او در طي دوران مطالعه كرده، سفر كرده و با مردم تازهاي آشنا شده است مسلماً دايره لغت او افزايش يافته است.
دوماً ما بايد درك كنيم كه موضوع اين رسالات چيست — اصول اخلاقي، خادمين كليسا و شبانان است — كه بطور خودکار مستلزم استفاده از كلمات جديدي ميشود.
همچنين اين رسالات براي استفاده منصفانه از روش گفتار شناسي آماري خيلي كوتاه هستند. شايد حدود ۸۰% از كلمات عهد جديد كه در رسالات شباني بكار رفته است در ترجمه يوناني عهد عتيق (هفتاد تنان) يافت شوند. چنانچه كوتري ( Guthrie ) در مقدمهاش ميگويد. از آنجا كه پولس در يونان خدمت ميكرد، مسلم است كه او عهد عتيق را به همان زبان يوناني مثل اصل عبراني آن بداند. بطور خلاصه، اين كلماتي كه پولس در اينجا مورد استفاده قرار ميدهد قسمتي از كلمات بازشناخته او هستند. پدران كليسايي كه نسخه يوناني را به عنوان زبان روزمره خود قبول دارند هيچ مشكلي با پولس بودن رسالات شباني ندارند. (اين حقيقت كه بعضي با نويسنده بودن پولس مشكل دارند براي اين است كه عبرانيان همه چيز را از ديدگاه احساس ديده و به سبك نويسنده مربوط ميسازند.)
اگر همة جوابها را در اين بحث كنار هم قرار دهيم و خصوصاً وقتي كه نظريات مورد قبول ايماندارن راست دين قديم و جهان امروز را در مورد رسالات شباني كنار هم قرار دهيم ميتوانيم با وجداني راحت بپذيريم كه او به دست خود اين رسالات را نگاشته است. در حقيقت، متون اين چنين كه وابسته به علم اخلاق هستند متوني ديندارانه و پرهيزكارانه هستند. اينها در واقع كلام الهام شده خدا هستند (دوم تيموتائوس۳:۱۶،۱۷) كه از طريق پولس رسول جمع آوري و نگاشته شدهاند.
ه) پس زمينه و موضوع رسالات شباني
صراحتاً بايد بگوييم كه ما زياد از دوره زندگي پولس كه در اين رسالات آمده باشد چيزي نميدانيم. بهترين كاري كه ميتوانيم انجام دهيم اين است كه جملات زندگينامهی او را كه در اين نامهها يافت میشوند و آناني كه خيلي عاري از جزئيات هستند در كنار هم قرار دهيم.
كلمات و محتواي بسياري در اين رساله وجود دارند كه دائماً در اين نامهها تكرار میشوند. اين امر به ما بصيرتي میدهد راجع به اينكه پولس رسول در خدمتش همينطور كه پيش ميرفت در ذهنش چه چيزهايي ميگذشته است.
ايمان يكي از كلمات كليدي است. پولس به عنوان يكي از خطرات شباني بر آموزه بدن منظم يك مسيحي تأكيد ميكند. او رفتارهاي گوناگوني كه انسانها از طريق ايمان انجام داده يا به انجام ميرسانند را توصيف كرده است.
1. بعضي مر ايمان را شكسته کشتی شدهاند (اول تيموتائوس۱:۱۹).
2. بعضي از ايمان بر ميگردند (اول تيموتائوس۴:۱).
3. بعضي منكر ايمان هستند (اول تيموتائوس۵:۸).
4. بعضي ايمان نخست را بر طرف كردهاند (اول تيموتائوس۵:۱۲).
5. بعضي از ايمان گمراه گشتهاند (اول تيموتائوس۶:۱۰).
6. بعضي از ايمان منحرف گشتهاند (اول تيموتائوس۶:۲۱).
واضحاً اين عبارت به آموزه بيعيبي مربوط هستند. بيعيبي در اينجا يعني درست يا راست دين. اين كلمه يعني سالم. اين كلمه از ريشه سلامت گرفته شده است. البته در اينجا يك سلامت روحاني است. به اين آيات توجه كنيد:
آموزهیِ بيعيبي (اول تيموتائوس۱:۱۰؛ دوم تيموتائوس۴:۳؛ تيطس۱:۹؛ ۲:۱).
آموزه یِ صحيح (اول تيموتائوس۶:۳).
سخنانِ صحيح (دوم تيموتائوس۱:۱۳).
ايمانِ صحيح (تيطس۱:۱۳؛۲:۲).
كلامِ صحيح (تيطس۲:۸).
كلمه ضمير ۶ بار در اين آيات بكار رفته است:
اول تيموتائوس۱:۵،۱۹؛ ۳:۹؛ ۴:۲
دوم تيموتائوس۱:۳
تيطس۱:۱۵
بيدينان به عنوان دليلي عملي بر اثبات عدم بیعيب بودن بر يك آموزه تأكيد ميكنند ـ اول تيموتائوس۲:۲،۱۰؛ ۳:۱۶؛ ۴:۷،۸؛ ۵:۴؛ ۶:۳،۵،۶،۱۱؛ دوم تيموتائوس۳:۵ (فقط از سوي بيايمانان بيرون كشيده شده است)؛ ۳:۱۲؛ تيطس۱:۱؛ ۲:۱۲.
ميانهرو بودن يا سنگين و متين بودن كه پولس به عنوان مستلزمات شايسته رفتار يك مسيحي به اين همكاران جوانش مينويسد — اول تيموتائوس۲:۹،۱۵؛ ۵:۶،۸؛ دوم تيموتائوس۳:۲،۱۱؛ تيطس۱:۸؛ ۲:۲،۴،۶،۱۲.
ما بايد به چيزهاي نيكويِ بسياري كه پولس بيان ميكند توجه كنيم:
ضميرِ صالح (اول تيموتائوس۱:۵،۱۹).
شريعت نيكوست (اول تيموتائوس۱:۸).
جنگِ نيكو (اول تيموتائوس۱:۱۸).
دعا نيكوست (اول تيموتائوس۲:۳).
اعمال نيكو (اول تيموتائوس۲:۱۰؛ ۳:۱؛ ۵:۱۰،۲۵،۸؛ دوم تيموتائوس۲:۲۱؛ ۳:۱۷؛ تيطس۱:۱۶؛ ۲:۷،۱۴؛ ۳:۱،۸،۱۴).
رفتارِ نيكو (اول تيموتائوس۳:۲).
شهادتِ نيكو (اول تيموتائوس۳:۷).
كارِ نيكو (اول تيموتائوس۳:۱۳).
همهیِ مخلوقات نيكو هستند (اول تيموتائوس۴:۴).
خادمِ نيكو (اول تيموتائوس۴:۶).
تعليمِ خوب (اول تيموتائوس۶:۴).
خدا ترسي نيكوست (اول تيموتائوس۵:۴).
جنگِ نيكویِ ايمان (اول تيموتائوس۶:۱۲؛ دوم تيموتائوس۴:۷).
اعتراف نيكو (اول تيموتائوس۶:۱۳).
اساس نيكو (اول تيموتائوس۶:۱۹).
امانت نيكو (دوم تيموتائوس۱۴:۱؛ تيطس۲:۳؛ ۳:۸).
سرباز نيكو (دوم تيموتائوس۲:۳).
مردمان نيكو (دوم تيموتائوس۳:۳؛ تيطس۱:۸؛ ۲:۵)
وفاداريِ نيكوست (تيطس۲:۱۰).
آخرين كلمهی جالبي كه ما راجع به عبارت جلجتا میآمورزيم در اين رسالات يافت میشود. بعضي گمان ميبرند كه اين امر انعكاس اين حقيقت است كه لوقايِ طبيب آخرين همراه پولس در پايان زندگيش بوده است.
ما الان بيان كرديم كه بيعيب يعني سالم و اين «نشان دهنده» وضعيتِ كلماتي چون تعليم كلام، سخن و ايمان است.
در اول تيموتائوس ۴:۲، پولس از ضمير داغ سخن ميگويد. «داغ» يعني سوختن با يك وسيله داغ.
عبارت مجادلات ديوانه يعني يك نوع مرض و اشاره به «بيماري ذهني» دارد (اول تيموتائوس۶:۴).
«سرطان» در دوم تيموتائوس ۲:۱۷ «قانقاريا» ترجمه شده است.
«خارش گوشها» (دوم تيموتائوس ۴:۳) آخرين عبارتي است كه بوسيله پولس در زمينه طب مورد استفاده قرار ميگيرد.
با اين پيش زمينه، اجازه بدهيد بر گرديم به اولين رساله پولس به تيموتائوس و آن را آيه به آيه بررسي كنيم.
آخرين كلمهی جالبي كه ما راجع به عبارت جلجتا میآمورزيم در اين رسالات يافت میشود. بعضي گمان ميبرند كه اين امر انعكاس اين حقيقت است كه لوقايِ طبيب آخرين همراه پولس در پايان زندگيش بوده است.
ما الان بيان كرديم كه بيعيب يعني سالم و اين «نشان دهنده» وضعيتِ كلماتي چون تعليم كلام، سخن و ايمان است.
در اول تيموتائوس ۴:۲، پولس از ضمير داغ سخن ميگويد. «داغ» يعني سوختن با يك وسيله داغ.
عبارت مجادلات ديوانه يعني يك نوع مرض و اشاره به «بيماري ذهني» دارد (اول تيموتائوس۶:۴).
«سرطان» در دوم تيموتائوس ۲:۱۷ «قانقاريا» ترجمه شده است.
«خارش گوشها» (دوم تيموتائوس ۴:۳) آخرين عبارتي است كه بوسيله پولس در زمينه طب مورد استفاده قرار ميگيرد.
با اين پيش زمينه، اجازه بدهيد بر گرديم به اولين رساله پولس به تيموتائوس و آن را آيه به آيه بررسي كنيم.