Main Banner

۱. تفسیر پولس از خدمت (باب‌های ۱-‏۷)

الف) تحیات (۱:‏‌۱-‏۲)

۱:‏‌۱ پولس در آغاز نامه خود را به اراده‌ی خدا رسول عیسی مسیح معرفی می‌كند. بسیار مهم است كه پولس در همان بدو امر به این موضوع اشاره كند، زیرا در قرنتس افرادی بودند كه این سؤال را مطرح كرده بودند كه آیا واقعاً پولس از سوی خدا مأموریت یافته بود. پاسخ او این است كه او نه به اراده‌ی خود این خدمت را برگزید و نه انسانی او را تربیت داده بود بلكه عیسی مسیح به اراده‌ی خدا او را به این ماموریت اعزام كرده بود. دعوت او به رسالت در راه دمشق رخ داده بود. آن یك تجربه‌ی فراموش‌نشدنی در زندگی او بود، و آگاهی از این دعوت آسمانی بود كه پولس را در لحظات تلخ حفظ كرده بود. او هر از چند گاهی در خدمت مسیح فراتر از توان خود متحمل رنج می‌شد، و اگر اطمینان از این دعوت الهی نبود مطمئناً از خدمت مأیوس می‌گشت.

ذكر نام تیموتائوس در آیه‌ی (۱) بدین منزله نیست كه او در نگارش نامه به پولس كمك كرده است، بلكه فقط بیانگر این امر است كه او به هنگام نگارش این رساله در كنار پولس بوده است. علاوه بر این موضوع نمی‌توان به طور قطع اطمینان داشت كه تیموتائوس در تمام این مدت در كنار او بوده است.

این نامه خطاب به كلیسای خدا در قرنتس با همه‌ی مقدسینی كه در اخائیه هستند نگاشته شده است. عبارت كلیسای خدا بدین معناست كه در آنجا جماعتی وجود داشت كه از آن خدا بودند. مخاطب یك جماعت بی دین، یا یك اجتماع لامذهب نبود بلكه مشاركت مسیحیان از نو مولود شده، كه از میان دنیا فرا خوانده شده‌اند تا متعلق به خدا باشند. تردیدی نیست كه پولس به هنگام نگارش این نامه به یاد می‌آورد كه چگونه به قرنتس رفته و انجیل را در آنجا بشارت داده است. مردان و زنانی كه در دام بت‌پرستی و شهوت گرفتار بودند، اكنون به عیسی مسیح به عنوان خداوند خود ایمان آورده، و با فیض عظیم او نجات یافته بودند. علی‌رغم تمام مشكلاتی كه بعدها به جماعت قرنتس راه یافت، اما بی‌گمان هنگامی‌كه پولس به تحولات عمیقی كه در زندگی این اشخاص عزیز رخ داده بود فكر می‌كرد دلش شاد می‌شد.این نامه نه‌تنها به قرنتس بلكه به همه‌ی مقدسینی كه در اخائیه هستند نگاشته شده است. اخائیه بیانگر قسمت جنوبی یونان بوده در حالی كه مكادونیه، همان گونه كه در این رساله درباره‌ی آن خواهیم خواند، قسمت شمالی یونان بود.

۱:‏‌۲ فیض و سلامتی تشكیل دهنده‌ی تحیت محبت‌آمیز است و ما نیز باید با این رسول محبوب هم‌صدا شویم هر گاه كه او بهترین آرزوها را برای قوم خدا می‌كرد، طلا و نقره برای آنها نمی‌خواست. او به خوبی می‌دانست كه همه‌ی این چیزها به سرعت فنا می‌شوند. اما او برای آنها بركات روحانی می‌طلبید، همچون فیض و سلامتی، كه بهترین چیزی بود كه می‌توانست از آسمان بر شخص گنهكار نازل شود. دنی (Denney) می‌گوید:‏ «فیض اولین و آخرین واژه‌ی انجیل است ؛ و سلامتی – صحت كامل روحانی – كار پایانی مسیح در جان انسان است.» این بركات از پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند سرچشمه می‌گیرد. پدر ما خدا منشاء است، و خداوند عیسی مسیح مجرای جاری شدن آن است. پولس هیچ گاه از قرار دادن خداوند عیسی مسیح دوش به دوش خدای پدر امتناع نمی‌ورزد چرا كه مسیح كه عضو تثلیث است با پدر همسان و برابر است.

ب) خدمت تسلی به هنگام رنج‌ها (۱:‏‌۳ – ۱۱)

۱:‏‌۳ پولس رسول از آیه‌ی (۳) تا (۱۱) به شكرگزاری برای تسلی كه در بحبوحه‌ی رنج‌ها و فشارها بر او عارض شده بود روی می‌آورد. تردیدی نیست كه تسلی خبر خوش بود كه تیطس از مكادونیه برای او آورده بود. سپس پولس در ادامه ابراز می‌دارد كه چه در رنج باشد و چه تسلی یابد همه به خیریت ایماندارانی كه آنها را خدمت می‌كرد می‌انجامید. این شكر گزاری خطاب به خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح است. این عنوان کامل خدا در عهد جدید است. او دیگر خدای ابراهیم، خدای اسحاق یا خدای یعقوب نامیده نمی‌شود، حال او خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح است. بر حسب اتفاق این نام بیانگر این حقیقت بزرگ است كه خداوند عیسی هم خدا است و هم انسان. خدا، خدای خداوند ما عیسی مسیح است؛ این موضوع اشاره‌ای است به نسبت او با عیسی، پسر انسان. علاوه بر این، خدا در مقام پدر رحمت‌ها و جمیع تسلیات توصیف شده است. از اوست كه تمام رحمت‌ها و تسلیات سرچشمه می‌گیرد.

۱:‏‌۴پولس در تمام مصیبت‌ها از حضور تسلی‌بخش خدا مطمئن بود. او در اینجا یكی از دلایلی كه چرا خدا او را تسلی داده را بیان می‌كند. به این خاطر است كه او در مقابل بتواند دیگران را با همان تسلی كه از خدا یافته است تسلی دهد. برای ما معمولاَ واژه‌ی «تسلی» به معنای تسلی به هنگام غم و اندوه است. اما با توجه به كاربرد آن در عهد جدید معنای آن بسیار وسیع‌تر است. مقصود از این واژه این است كه به هنگام نیاز شخصی كه در كنار ما است ما را تشویق و ‌ترغیب نماید. در این آیه یك درس عملی برای همه‌ی ما وجود دارد. ما باید به یاد داشته باشیم كه هر گاه تسلی می‌یابیم باید آن را به دیگران نیز انتقال دهیم. ما نباید از بیماری و مرگ اجتناب ورزیم، بلكه باید هر گاه كسی به تشویق و تسلی ما نیاز داشت به سوی او بشتابیم. ما تسلی نمی‌یابیم كه خود آسوده باشیم بلكه تسلی می‌یابیم تا تسلی‌دهنده باشیم.

۱:‏‌۵ پولس از این سبب می‌تواند دیگران را تسلی دهد كه تسلی‌های مسیح به اندازه‌ی رنج‌هایی است كه بر او عارض می‌شوند. مقصود از دردهای مسیح در اینجا رنج‌های نجاتده‌نده در جهت پرداخت كفاره‌ی گناهان نیست. آن دردها فقط منحصر به خود عیسی بود و كسی نمی‌تواند در آن شریك شود. اما مسیحیان به سبب همكاری با خداوند عیسی رنج می‌بینند. آنها از طردشدگی، خشونت، تنفر، انكار و ……. رنج می‌برند.كلام آنها را دردهای مسیح می‌نامد زیرا هنگامی‌كه او بر روی زمین بود آنها را متحمل شد. زیرا اكنون نیز هر گاه اعضای بدن او در این تجارب می‌افتند متحمل آنها می‌شود. او در همه تنگی‌های ایشان به تنگ آورده شد (نگاه كنید به اشعیا ۶۳:‏ ۹). اما نكته‌ی مدنظر پولس در اینجا این است تمام این دردها به طرز قابل‌ملاحظه‌ای جبران خواهند شد، به عبارتی به همان اندازه در تسلی مسیح شریك می‌شویم و این تسلی بسیار بسنده خواهد بود.

۱:‏‌۶ پولس رسول می‌توانست هم از زحمت‌ها و هم از تسلی‌ها پیامدهای نیكو ببیند. هر دو توسط صلیب تقدیس شده‌اند. اگر زحمت می‌دید، پیامد آن تسلی و نجات مقدسین می‌شد-‏ نه نجات جان‌های آنها، بلكه قوتی كه آنها را از میان تجربیات و آزمایش‌ها عبور می‌داد. آنها با تحمل پولس ترغیب شده و قوت می‌یافتند، و آنها در می‌یافتند كه اگر خدا به او فیض بخشیده تا زحمت بیند، به آنها نیز فیض خواهد بخشید. هنگامی‌كه ساموئل راترفورد (Samuel Rutherford) خود را در «سیاهچال دشمن» یافت، به مانند همیشه در آنجا «بهترین شراب» خداوند را جستجو می‌كرد. شاید او این عمل را از پولس آموخته بود، او كه همیشه قادر بود در اك‌های خود رنگین‌كمانی ببیند.

به هنگام تسلی یی كه پولس یافته بود قرنتیان را تسلی می‌بخشید و ترغیب می‌نمود تا متحمل جفاهایی شوند كه خود پولس آنها را تجربه كرده بود. تنها كسانی كه خود در آزمایش و تجربیات افتادند می‌تواند دیگران را به هنگام سختی‌ها با كلام تسلی‌بخش آرامش بخشد. مادری كه تنها فرزند خود را از دست داده است تنها می‌تواند توسط مادری تسلی یابد كه خود از این مصیبت رنج برده است.یا بهتر آنكه بگوییم، پدری كه پسر یگانه خود را از دست داده بهتر می‌تواند كسانی كه محبوب خود را از دست داده‌اند را تسلی بخشد.

۱:‏‌۷ اكنون پولس اطمینان خود را از این موضوع ابراز می‌دارد كه همان گونه كه قرنتیان آن رنجی كه بخاطر مسیح متحمل شده‌اند را شناخته‌اند، یاری تسلی‌بخش مسیح را نیز خواهند چشید. دردها هیچگاه به تنهایی بر مسیحیان عارض نمی‌شود همیشه پس از رنج‌ها تسلی مسیح خواهد بود. ما نیز می‌توانیم همانند پولس از این موضوع مطمئن باشیم.

ترجمه‌ی Living Bible آیات ۳ -‏۷ را چنین تعبیر كرده است:‏

چه خدای عجیبی داریم-‏خدایی كه پدر خداوند ما عیسی مسیح است، خدایی كه سرچشمه‌ی تمام رحمت‌ها است، و كسی كه به طرز خارق‌العاده‌ای در زحمات و آزمایش‌ها ما را تقویت نموده تسلی می‌بخشد. چرا او این كار را می‌كند؟ تا هنگامی‌كه دیگران در زحمت افتاده به همدردی و تشویق ما نیاز داشته باشد، بتوانیم از همان تسلی كه خدا به ما بخشید با آنها شریك شویم-‏ خدا در دردها ما را تسلی بخشید – و این نیز می‌تواند تو را یاری نماید:‏ تا به تو نشان دهد كه آنگاه كه تو نیز در این زحمات قرار می‌گیری خدا از تجربیات شخصی ما با محبت فراوان تو را تسلی می‌بخشد. او به تو قوت خواهد بخشید تا متحمل این دردها شوی.

۱‌:‏‌۸ پولس كه تا كنون مطالبی كلی از درد و تسلی بیان كرده، اكنون به طور خاص به آزمایش دشوار كه اخیراً بر او عارض شده بود اشاره می‌كند. او نمی‌خواهد كه برادران قرنتسی از تنگی‌ای كه در آسیا بر وی عارض شده بود بی‌خبر باشند (مقصود از آسیا در اینجا قاره‌ی آسیا نیست، بلكه استانی در قسمت شرقی منطقهای که امروزه آسیای صغیر نامیده می‌شود). تنگی كه پولس در اینجا بدان اشاره می‌كند چیست؟ شاید او به شورش خطرناكی كه در افسس رخ داده اشاره می‌كند (اعمال ۱۹‌:‏‌ ۲۳‌-‏‌۴۱). برخی بر این باورند كه آن یك بیماری مرگ‌بار بوده، اما دیگران اظهار می‌دارند آن اشاره‌ای است به اخبار ناامید كننده از قرنتس. خوشبختانه، ارزش و اعتبار این عبارت بسته به آگاهی از جزئیات دقیق آن نیست.

با این حال باید گفت كه این تنگی آنقدر جدی بود كه باری گران بر پولس نهاده بود، به طوری كه آن قدر فوق از طاقت و توانایی طبیعی بود كه او را از جان هم مأیوس ساخته بود.

تفسیر فیلیپس(Philips) از این آیه بسیار مفید است. «در آن هنگام كاملاً مستاصل شده بودیم ؛ فشار فراتر از طاقت ما بود ؛ در حقیقت ما به خود گفتیم این پایان راه است.»

۱‌:‏‌۹ دیدگاه پولس در این قضیه آن قدر ناگوار است كه گویی به مرگ محكوم شده است. اگر كسی از او می‌پرسید، «آیا این قضیه به حیات می‌انجامد یا به مرگ؟» او در پاسخ می‌گفت، «مرگ». خدا به خادم خود اجازه داده بود چنین واقعه‌ی توان‌فرسایی بر وی عارض شود تا او نه بر خود بلكه بر خدا كه مردگان را برمی‌خیزاند توكل كند. بدون تردید عبارت «خدا كه مردگان را بر می‌خیزاند» به عنوان مترادفی برای خدای قادر مطلق به كار رفته است. كسی كه می‌تواند مردگان را برخیزاند تنها امید شخصی است كه مرگ در انتظارش است، درست به مانند پولس.

۱‌:‏‌۱۰ در ترجمه‌ی کینگ جیمز (و بسیاری از نسخ دیگر) پولس با سه زمان مختلف واژه‌ی رهایی را به كار می‌گیرد:‏ گذشته (رهانید)، حال (می‌رهاند)، و آینده (خواهد رهانید). اگر مقصود هنگامه‌ی عظیم در افسس بود، پس پولس به متوقف شدن آن و گریختن خود اشاره می‌كند (اعمال ۲۰‌:‏‌۱). پولس می‌داند همان خدایی كه او را در گذشته رهانید قادر است هرروزه او را نجات دهد، و تا آن لحظه‌ی عظیم و نهایی كه بطور كامل از رنج‌ها و جفاهای این دنیا خلاصی می‌یابد به نجات او ادامه خواهد داد.

۱‌:‏‌۱۱ در اینجا پولس چنین می‌پندارد كه مسیحیان قرنتس به هنگام آزمایش‌های عمیق او برای وی در دعا بودند. در حقیقت، بسیای از ایمانداران از این رسول بزرگ انتقاد می‌كردند، و احتمالاً این سؤال جدی مطرح بود كه آیا آنها پولس را در تخت رحمت به یاد می‌آورند یا خیر. مقصود از عبارت «آن نعمتی كه از اشخاص بسیاری به ما رسید» نعمت رهایی پولس است كه با دعاهای بسیاری به ارمغان آورده شد – او رهایی خود را پیامد عظیم شفاعت مقدسین می‌داند.او اظهار می‌دارد از آنجایی كه بسیاری برای او دعا كرده بودند، اكنون بسیاری می‌توانند شكرگزاری نمایند چرا كه به دعاهایشان پاسخ گفته شد.

پ) تغییر برنامه‌ی پولس (۱‌:‏‌ ۱۲-‏‌ ۲‌:‏‌ ۱۷)

۱‌:‏‌۱۲ پولس به این دلیل احساس می‌كند كه به دعاهای ایمانداران وابسته است كه او همیشه در رفتار با آنها صریح و بی‌پرده است. او می‌تواند به صداقتی كه نسبت به آنها داشت افتخار كند، و وجدان او بر این حقیقت شهادت می‌دهد كه قدوسیت و اخلاص خدایی از ویژگی‌های رفتار او بودند، به بیانی دیگر، اخلاص آشكاری كه از سوی خدا بود. او به روش‌های انسان جسمانی متوسل نشد، بلكه با قوتی (فیض) كه خدا می‌داد رفتار می‌كرد. و این موضوع باید به شكلی خاص بر قرنتیان آشكار می‌شد.

۱‌:‏‌۱۳ صداقتی كه رفتار گذشته‌ی او را نسبت به قرنتیان رقم می‌زد در مورد این نامه نیز صادق است. او آنچه كه مد نظر خود است را می‌نویسد. نیازی نیست كه آنها مفهومی‌پوشیده از متن در یابند. مقصود آشكار و ساده است. همان چیزی است می‌خوانند و اعتراف می‌كنند، و پولس امید دارد كه حتی تا به آخر آن را اعتراف نماید، یعنی تا هنگامی‌كه زیست می‌كند.

۱‌:‏‌۱۴ برخی از جماعت قرنتیس به پولس اعتراف كرده بودند، به بیانی دیگر، برخی از ایمانداران او را اعتراف كرده بودند و نه همگی. وفاداران این دو حقیقت را دریافته بودند – اینكه آنها به پولس فخر می‌كردند و پولس به آنها در روز عیسی خداوند. «روز عیسی خداوند» به طور خاص به آینده می‌نگرد، به تخت داوری مسیح، هنگامی‌كه خدمت نجات‌یافتگان ارزیابی شده و پاداش داده می‌شود. هنگامی‌كه پولس به آن روز داوری می‌اندیشد، ناخواسته چهره‌ی كسانی كه توسط خدمت او نجات یافته بودند را به یاد می‌آورد. آنها شادی و تاج ترنم او خواهند بود، و در مقابل آنها شادی خواهند كرد كه پولس وسیله‌ی خدا برای هدایت آنها به سوی مسیح بوده است.

۱‌:‏‌۱۵ عبارت «بدین اعتماد» بدین معناست كه آنها با اعتمادی كه بر او به عنوان یك رسول حقیقی عیسی مسیح داشتند، و به عنوان كسی كه صداقتش بر آنها مسلم بود شادی نمودند. او می‌خواست با اعتماد از اعتماد، احترام و محبت آنها نزد آنها رود. او قصد داشت ابتدا پیش از آنكه راهی مكادونیه شود نزد آنها رفته و باری دیگر به هنگام بازگشت نزد آنها رود.

۱‌:‏*۱۶ عبارت «نعمتی دیگر» بیشتر در آیه‌ی (۱۶) شرح داده شده است. همان گونه كه گفته شد، برنامه این بود كه پولس پس از ترك افسس به اخائیه رفته، جایی كه قرنتس قرار داشت، و سپس به سوی شمال و به مكادونیه رود. پس از بشارت در آنجا، او راه خود را به سوی قرنتس از سر خواهد گرفت. او امیدوار بود كه ایمانداران قرنتس او را در رفتن به یهودیه مدد نمایند-‏ احتمالاًبا میهمان‌نوازی و دعاهایشان، و نه با پول چرا كه او چندی بعد اظهار می‌دارد كه او نمی‌خواهد از آنها هدیه‌ای قبول كند (۱۱‌:‏ ‌ ۷ ‌-‏‌۱۰).

۱‌:‏‌۱۷ برنامه اولیه‌ی پولس هیچگاه محقق نشد. او از افسس به تروآس رفت، و هنگامی‌كه تیطس را نیافت، مستقیماً به مكادونیه بازگشت و قرنتس را از برنامه‌ی سفر خود حذف كرد.از این رو او در اینجا می‌پرسد، «پس چون این را خواستم، آیا سهل‌انگاری كردم؟» احتمالاً این درست همان چیزی بود كه مخالفان او می‌گفتند. «پولس بی‌ثبات و دمدمی‌مزاج! او یك چیز می‌گوید ولی كار دیگری انجام می‌دهد! آیا چنین مردی یك رسول واقعی است؟» حال پولس قرنتیان را به چالش می‌طلبد كه آیا او غیرقابل اعتماد است. هنگامی‌كه او برای سفر برنامه‌ریزی می‌كند آیا بر طبق انگیزه‌‌های جسمانی عمل می‌كند كه یك دم پاسخ او بلی باشد و لحظاتی بعد نی؟ آیا او فقط با در نظر گرفتن آساش و مصلحت‌اندیش هدایت می‌شود؟ فیلیپس روح این آیه را در تفسیر خود دریافته است:‏ «آیا از آنجایی كه برنامه‌ی این سفر را تغییر داده‌ایم، ما بی‌ثبات هستیم؟ آیا گمان می‌برید برنامه‌های من بر طبق زبانی كه در دهانم است تغییر می‌كند:‏ «بلی» می‌گوییم و مقصودم «نی» می‌باشد؟

۱‌:‏‌۱۸ به نظر پولس سخنان خود در مورد سفر را متوقف كرده و به موضوع بشارت می‌پردازد. گویا مخالفان او اظهار می‌داشتند كه اگر او در سخنان روزمره‌ی خود قابل اعتماد نیست، پس بشارت او نیز قابل اعتماد نمی‌باشد.

۱‌:‏‌۱۹ پولس استدلال می‌كند كه اعمال او نیز غیر قابل اعتماد نیست زیرا نجات‌دهنده‌ای كه او به وی بشارت داده بود نجات‌دهنده‌ای الهی و تغییرناپزیر بود كه در وی هیچ تزلزل و تغییری یافت نمی‌شود.ُ

هنگامی‌كه او به همراه سلوانس و تیموتائوس به قرنتس رفتند (اعمال ۱۸‌:‏‌ ۵)، درباره‌ی اطمینان پسر خدا موعظه نمودند. «پیغام آنها بی‌ثبات نبود زیرا كه درباره‌ی پسر خدا بود و پسر خدا نیز تغییرناپزیر.» استدلال او این است كه هر كسی را كه خداوند عیسی را در روح بشارت می‌دهد ممكن است آنگونه كه منتقدانش وی را متهم كرده‌اند عمل نماید. دنی می‌گویید «استدلال پولس در اینجا می‌توانست مورد استفاده‌ی یك شخص ریاكار باشد، اما هیچ مخالفی نمی‌‌توانست چنین استدلالی نماید.» چگونه او می‌توانست درباره‌ی خدایی وفادار موعظه كند در حالی كه در سخنانش اعتمادی نباشد؟

۱‌:‏‌۲۰ تمام وعده‌های خدا در مسیح تحقق می‌یابند، مهم نیست كه چقدر باشند. تمام كسانی كه تحقق وعده‌های خدا رادر او می‌یابند همه تصدیق می‌كنند كه:‏

ما كتاب مقدسمان را به امید یك وعده می‌گشاییم، ما خدا را تمجید می‌نماییم و خدا می‌گوید همه در مسیح از آن تو است.» ما با اعتماد و توكل بر مسیح به خدا می‌گوییم «آمین.» خدا توسط مسیح با ما سخن می‌گویید، و ما به مسیح ایمان داریم ؛ مسیح نزد ما می‌آید و ایمان بنا می‌شود، و تمام وعده‌های خدا در عیسی مسیح تحقق می‌یابد. ما در او و توسط او خدا را تمجید می‌كنیم و این وعده‌ها را می‌پذیریم و می‌گوییم، «بله، خداوند؛ به تو توكل دارم.» این همان بلی پر از ایمان است.

همه‌ی اینها برای تمجید خدا است. دنی می‌نویسد:‏ «هنگامی‌كه در جان انسان‌ها تلألو این حقیقت كه او به نیكی از آنها سخن رانده است، حتی فراتر از تصورات آنها، دیده می‌شود، و هنگامی‌كه این نیكی به طور مسلم در پسرش دیده می‌شود او جلال می‌یابد.»

دو واژه‌ی «از ما» به قرنتیان یادآوری می‌نماید كه توسط بشارت انسان‌هایی همچون سلوانس، تیموتائوس و پولس بود كه آنها می‌توانستند وعده‌های خدا در مسیح را از آن خود بدانند. اگر پولس آنگونه كه دشمنان او، وی را متهم نموده بودند یك شیاد بئد، پس آیا خدا می‌توانست از یك فریبكار برای چنین تأثیر اعجاب‌انگیزی استفاده كند؟ مسلماً پاسخ خیر است.

۱‌:‏‌۲۱ سپس پولس نشان می‌دهد كه او و قرنتیان همه در یك حیات زیست می‌كنند. خدا مردانی را در ایمان استوار گردانیده، و با خدمت كلام خدا، در مسیح بر آنها مهر تأیید زده بود. همچنین او آنها را با روح مسح نموده، به آنها صلاحیت بخشیده، قدرت داده و آنها را تعلیم داده بود.

۱‌:‏‌۲۲ او همچنین آنها را مهر نموده و روح را همچون بیعانه‌ای در دل‌های آنها عطا كرده بود. در اینجا ما دو خدمت دیگر از روح‌القدوس را می‌بینیم. مهر نشانی بر مالكیت و امنیت است. روحی كه در ایماندار ساكن است نشانی است بر اینكه اكنون ایماندار به خدا تعلق دارد و او تا به ابد ایمن است. مسلمأ این مهر قابل رؤیت نیست. با این نشانی كه ما بر خود داریم مردم در نخواهند یافت كه ما مسیحی هستیم، بلكه تنها با شواهدی از زندگی پر از روح. همچنین خدا روح را همچون بیعانه‌ای و یا ضمانتی بر تمام میراث آینده بر دل‌های ایشان عطا كرده بود. به محض اینكه انسان روح‌القدس را یافت، می‌تواند از داخل شدن به میراث كامل خدا اطمینان حاصل نماید. همان بركاتی را كه روح‌القدس امروزه در زندگیمان تحقق می‌بخشد در آینده به طور كامل‌تر خواهیم یافت.

۱‌:‏‌۲۳ پولس از آیه‌ی (۲۳) الی آیه‌ی (۴) از باب دوم، به موضوع اتهام بی‌ثبات بودن می‌پردازد، اتهامی‌كه بر او وارد آمده بود. و او در این آیات صریح و بی‌پرده علت عدم دیدار از قرنتس طبق برنامه‌ای كه خود ترتیب داده بود را شرح می‌دهد. هیچ انسانی از انگیزه‌های درونی پولس خبر نداشت از این رو او خدا را شاهد بر این حقیقت می‌داند. اگر پولس مطابق با برنامه‌ی خود از قرنتس دیدار نكرد، پس او باید قاطعانه با این موضوع برخورد می‌كرد. او باید مقدسین در قرنتس را توبیخ می‌كرد چرا كه نسبت به وجود گناه در جماعت خود بی‌اطلاع بودند. تأخیر پولس در سفر به قرنتس باید مایه‌ی حزن و اندوه آنها می‌شد.

۱‌:‏‌۲۴ اما پولس رسول قصد نداشت با بیان این مطلب باعث شود دیگران گمان برند كه او بر قرنتیان حكومت می‌كند. از این رو در اینجا می‌افزاید، «نه آنكه بر ایمان شما حكم كرده باشم بلكه شادی شما را مددكار هستم زیرا كه به ایمان قایم هستید.» پولس نمی‌خواست بر ایمان مسیحی آنها حاكم شود. او نمی‌خواست كه دیگران گمان كنند او یك فرد مستبد است. بلكه، او و همكارانش تنها مددكاران شادی بودند، به بیانی دیگر، او فقط می‌خواست به آنها كمك كند تا در مسیر زندگی مسیحی استوار باشند و از این رو به شادی آنها بیافزاید.

قسمت آخر آیه‌ی (۲۴) را می‌توان چنین ترجمه كرد:‏ «زیرا كه در ایمان ثابت قدم می‌ایستید» یعنی نیازی نبود كه ایمان آنها اصلاح شود، چرا كه در این حوزه ثابت قدم بوده‌اند. موضوعی كه پولس سعی داشت تصحیح نماید نه مسایل آموزه‌ای بلكه رفتار عملی در كلیسا بود.

دوم قرنتيان

فصل    ۱

۱  پولُس، به ارادهٔ خدا رسولِ عیسی مسیح، و تیموتاؤس برادر، به کلیسای خدا که در قُرِنتُس می‌باشد با همهٔ مقدّسینی که در تمام اَخائیه هستند،

۲  فیض و سلامتی از پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند به شما باد.

۳  متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح که پدر رحمتها و خدای جمیع تسلیّات است،

۴  که ما را در هر تنگی ما تسلّی می‌دهد تا ما بتوانیم دیگران را در هر مصیبتی که باشد تسلّی نماییم، به آن تسلّی که خود از خدا یافته‌ایم.

۵  زیرا به اندازه‌ای که دردهای مسیح در ما زیاده شود، به همین قِسْم تسلّی ما نیز به‌وسیلهٔ مسیح می‌افزاید.

۶  امّا خواه زحمت کشیم، این است برای تسلّی و نجات شما، و خواه تسلّی پذیریم این هم بجهت تسّلی و نجات شما است که میسّر می‌شود از صبر داشتن در همین دردهایی که ما هم می‌بینیم.

۷  و امید ما برای شما استوار می‌شود زیرا می‌دانیم که چنانکه شما شریک دردها هستید، همچنین شریک تسلّی نیز خواهید بود.

۸  زیرا ای برادران نمی‌خواهیم شما بی‌خبر باشید از تنگیای که در آسیا به ما عارض گردیدکه بی‌نهایت و فوق از طاقت بار کشیدیم، به‌حدّی که از جان هم مأیوس شدیم.

۹  لکن در خود فتوای موت داشتیم تا بر خود توکّل نکنیم، بلکه بر خدا که مردگان را برمی‌خیزاند،

۱۰  که ما را از چنین موت رهانید و می‌رهاند و به او امیدواریم که بعد از این هم خواهد رهانید.

۱۱  و شما نیز به دعا در حقّ ما اعانت می‌کنید تا آنکه برای آن نعمتی که از اشخاص بسیاری به ما رسید، شکرگزاری هم بجهت ما از بسیاری بجا آورده شود.

۱۲  زیرا که فخر ما این است، یعنی شهادت ضمیر ما که به قدّوسیّت و اخلاص خدایی، نه به حکمت جسمانی، بلکه به فیض الهی در جهان رفتار نمودیم و خصوصاً نسبت به شما.

۱۳  زیرا چیزی به شما نمی‌نویسیم مگر آنچه می‌خوانید و به آن اعتراف می‌کنید و امیدوارم که تا به آخر اعتراف هم خواهید کرد.

۱۴  چنانکه به ما فیالجمله اعتراف کردید که محلّ فخر شما هستیم، چنانکه شما نیز ما را می‌باشید در روز عیسی خداوند.

۱۵  و بدین اعتماد قبل از این خواستم به نزد شما آیم تا نعمتی دیگر بیابید،

۱۶  و از راه شما به مکادونیه بروم و باز از مکادونیه نزد شما بیایم وشما مرا به سوی یهودیه مشایعت کنید.

۱۷  پس چون این را خواستم، آیا سهلانگاری کردم یا عزیمت من عزیمت بشری باشد تا آنکه به نزد من بلی بلی و نی نی باشد.

۱۸  لیکن خدا امین است که سخن ما با شما بلی و نی نیست.

۱۹  زیرا که پسر خدا عیسی مسیح که ما، یعنی من و سِلْوانُس و تیموتاؤس در میان شما به وی موعظه کردیم، بلی و نی نشد، بلکه در او بلی شده است.

۲۰  زیرا چندان که وعده‌های خدا است، همه در او بلی و از این جهت در او امین است تا خدا از ما تمجید یابد.

۲۱  امّا او که ما را با شما در مسیح استوار می‌گرداند و ما را مسح نموده است، خداست.

۲۲  که او نیز ما را مُهر نموده و بیعانه روح را در دلهای ما عطا کرده است.

۲۳  لیکن من خدا را بر جان خود شاهد می‌خوانم که برای شفقت بر شما تا بحال به قرِنْتُس نیامدم،

۲۴  نه آنکه بر ایمان شما حکم کرده باشیم بلکه شادی شما را مددکار هستیم زیرا که به ایمان قایم هستید.