دوم قرنتيان
فصل ۴
۱ بنابراین چون این خدمت را داریم، چنانکه رحمت یافتهایم، خسته خاطر نمیشویم.
۲ بلکه خفایای رسوایی را ترک کرده، به مکر رفتار نمیکنیم و کلام خدا را مغشوش نمیسازیم، بلکه به اظهار راستی، خود را به ضمیر هرکس در حضور خدا مقبول میسازیم.
۳ لیکن اگر بشارت ما مخفی است، بر هالکان مخفی است،
۴ که در ایشان خدای این جهان فهمهای بیایمانشان را کور گردانیده است که مبادا تجلّی بشارت جلال مسیح که صورت خداست، ایشان را روشن سازد.
۵ زیرا به خویشتن موعظه نمیکنیم بلکه به مسیح عیسی خداوند، امّا به خویشتن که غلام شماهستیم بخاطر عیسی.
۶ زیرا خدایی که گفت تا نور از ظلمت درخشید، همان است که در دلهای ما درخشید تا نور معرفت جلال خدا در چهره عیسی مسیح از ما بدرخشد.
۷ لیکن این خزینه را در ظروف خاکی داریم تا برتری قوّت از آن خدا باشد نه از جانب ما.
۸ در هرچیز زحمت کشیده، ولی در شکنجه نیستیم؛ متحیّر ولی مأیوس نی؛
۹ تعاقب کرده شده، لیکن نه متروک؛ افکنده شده، ولی هلاک شده نی؛
۱۰ پیوسته قتل عیسی خداوند را در جسد خود حمل میکنیم تا حیات عیسی هم در بدن ما ظاهر شود.
۱۱ زیرا ما که زندهایم، دائماً بخاطر عیسی به موت سپرده میشویم تا حیات عیسی نیز در جسد فانی ما پدید آید.
۱۲ پس موت در ما کار میکند ولی حیات در شما.
۱۳ امّا چون همان روح ایمان را داریم، بحسب آنچه مکتوب است ایمان آوردم پس سخن گفتم، ما نیز چون ایمان داریم، از اینرو سخن میگوییم.
۱۴ چون میدانیم او که عیسی خداوند را برخیزانید، ما را نیز با عیسی خواهد برخیزانید و با شما حاضر خواهد ساخت.
۱۵ زیرا که همهچیز برای شما است تا آن فیضی که بهوسیلهٔ بسیاری افزوده شده است، شکرگزاری را برای تمجید خدا بیفزاید.
۱۶ از این جهت خسته خاطر نمیشویم، بلکه هرچند انسانیّتِ ظاهری ما فانی میشود، لیکن باطن روز بروز تازه میگردد.
۱۷ زیرا که این زحمتِ سبکِ ما که برای لحظهای است، بار جاودانی جلال را برای ما زیاده و زیاده پیدا میکند.
۱۸ در حالی که ما نظر نمیکنیم به چیزهای دیدنی، بلکه به چیزهای نادیدنی، زیراکه آنچه دیدنی است، زمانی است و نادیدنی جاودانی.
ج) تعهد به بشارت انجیل شفاف (۴: ۱-۶)
۴:۱ پولس در شش آیهی اول باب چهارم بر مسئولیت هر خادم خدا مبنی بر شفاف ساختن پیغام انجیل تأكید میورزد. هیچ نقابی نباید باشد. هیچ چیز نباید پوشیده و یا اسرارآمیز باشد. همه چیز باید روشن ، صادقانه و شفاف باشد.
پولس از طریق شگفتانگیزی كه خدا به او شایستگی بخشیده بود تا خادم توانای عهد جدید شود سخن گفته است. او اكنون این رشته افكار را از سر میگیرد. تحقق این عظمت بینظیر از خدمت مسیحی نمیگذارد مردی همچون پولس را خستهخاطر شود. مسلماً در خدمت مسیحی یأس و فشارها بسیار است، لیكن خداوند در وقت نیاز فیض رحمت عطا میكند. از این رو، مهم نیست كه یأس و ناامیدی چقدر است، تشویق و ترغیب همواره بیشتر است.
پولس خسته خاطر نشد. او در مقابل موانع به ظاهر حلنشدنی نه با ترس بلكه با شجاعت عمل نمود.
۴:۲ فیلیپس تعبیری روشن از این آیه بدست میدهد:
«ما در كار كلام خدا هیچ سیاهبازی، حقه و فریبی به كار نمیبندیم. ما حقیقت روشن را بیان میكنیم و در نظر خدا خود را به ضمیر هر انسانی مقبول سازد.»
تردی نیست كه در اینجا پولس باری دیگر به انبیای دروغینی كه به كلیسای قرنتس آمده بودند میاندیشید. روشهای آنان همان روشهای مورد استفادهی شریر بود، به عبارتی، وسوسههای شرمآور به گناه كردن، تحریف موذیانهی حقیقت، به كار بردن استدلالات فریبكارانه، تحریف كلام خدا. بیگمان پولس با مدنظر قرار دادن عبارت اخیر «و كلام خدا را مغشوش نمیسازیم» به تفریح مورد علاقهی این مردان یعنی آمیختن فیض و شریعت با هم، اشاره میكند.
روش پولس بسیار تفاوت داشت. روش او در این عبارت بیان شده است، «بلكه به اظهار راستی، خود را به ضمیر هر كس در حضور خدا مقبول میسازیم.» اظهار راستی میتواند به دو شكل باشد. ما راستی را ظاهر میسازیم زمانی كه آن را به شكلی واضح و قابل فهم بیان میكنیم. اما میتوانیم آن را با زندگی كردن با این حقایق در زندگی به دیگران نشان دهیم به طوری كه آن را در زندگی ما مشاهده كنند. پولس از هر دو روش استفاده میكرد. او انجیل را موعظه میكرد و از آن در زندگی اطاعت میكرد. او با این كار میخواست خود را به ضمیر هر كس در حضور خدا مقبول سازد.
۴:۳ پولس از احتیاط بینظیر خود در روشن ساختن كلام خدا بر انسانها چه در مفهوم و چه در عمل كردن به آن سخن گفته است. اگر انجیل بر برخی مخفی است، این كوتاهی از سوی خدا نیست، و او نمیخواست این كوتاهی از سوی او محسوب شود. و حتی هنگامیكه او این سخنان را مینویسد، میداند كه برخی هستند كه نمیخواهند این كلام را درك كرده و بپذیرند. آنها چه كسانی هستند؟ آنها هالكان هستند. پس چرا آنها كور هستند؟ پاسخ در آیهی بعدی داده شده است.
۴:۴ مقصر شیطان است. او در اینجا خدای این جهان نامیده شده است. او توانسته است نقابی بر اذهان بیایمان بگذارد. او آنها را در تاریكی دایمینگاه خواهد داشت، كه مبادا تجلی بشارت جلال مسیح... ایشان را روشن ساخته، نجات یابند.
در دنیای طبیعی خورشید همیشه میدرخشد. ما همیشه آن را نمیبینیم، و علت این است كه چیزی میان ما و خورشید حائل شده است. در مورد انجیل نیز چنین است. تجلی بشارت همیشه میتابد. خدا همواره میخواهد بر دل انسانها بتابد. اما شیطان موانع گوناگونی میان بیایمانان و خدا قرار میدهد. شاید آن ابر از غرور، سركشی، و یا خود عادلشماری و یا صدها چیز دیگر باد. اما همهی اینها به طرز مؤثری مانع از تجلی بشارت میشوند. شیطان تنها میخواهد كه انسانها نجات نیابند.
بشارت در مرد مسیح جلال یافته است. موضوع بر سر نجار ناصری كه به ایمانداران معرفی شده است، نیست و تنها مسیح مصلوب بر صلیب شرمآور نیست. بلكه بشارت در مورد خداوند عیسی مسیح كه مرد، مدفون شد، و برخاست، و آن كسی كه اكنون بر دست راست خدا در آسمان قرار دارد. او هدف ایمان ایمانداران است _ پسر جلال یافتهی خدا در آسمان.
۴:۵ در این آیه ما هم ضعیفترین و هم غنیترین موضوع موعظهی یك واعظ را مشاهده میكنیم. ضعیفترین موضوع خویشتن است و غنیترین موضوع «مسیح عیسی خداوند.»
ظاهراً یهودیگرایان عادت داشتند دربارهی خود موعظه كنند. پولس خود را از چنین مشاركتی جدا میسازد. او وقت مردم را با صحبت كردن دربارهی چنین موضوعی تلف نمیكرد. موضوع سخن او مسیح عیسی خداوند بود. او در پی آن بود كه مردان و زنان را به جایی برساند كه در برابر عیسی مسیح سر تعظیم فرود آورده و دعا كرده او را به عنوان خداوند خود در زندگی بپذیرند.
پولس رسول گروه خود را غلام شما بخاطر عیسی معرفی میكند. او با بیان این مطلب خود و همكاران خود را در حاشیه قرار میدهد. آنها غلامانی بیش نبودند، كه حاضر بودند هر كاری انجام دهند تا انسانها را به نزد خداوند عیسی بیاورند.
۴:۶ پولس در اینجا ایمان آوردن یك گنهكار را با ورود نور در ابتدای خلقت مقایسه میكند.
خدا در ابتدا گفت تا نور از ظلمت درخشید. او گفت «روشنایی بشود و روشنایی شد» (پیدایش ۱:۳).
اكنون پولس میگوید خدایی كه گفت تا نور از ظلمت درخشید، همان است كه در دلهای ما درخشید. این بسیار زیبا است. خدا در خلقت اول گفت كه روشنایی بشود. اما در خلقت جدید، خدا خود در دلهای ما میدرخشد. پس این چقدر شخصیتر است!
وقایع قسمت اول پیدایش باب (۱) همه تصویری از آن چیزی است كه در خلقت نو رخ میدهد. خدا در ابتدا انسان را به عنوان موجودی بیگناه آفرید. اما گناه وارد شد، و پس از آن تاریكی غلیظ آمد.
با بشارت انجیل، روح خدا بر دل شخص به حركت در میآید، همان گونه كه پس از خلقت اولیه بر سطح آبها حركت میكرد.
سپس خدا در دل این شخص میدرخشد، و به او نشان میدهد كه او گنهكاری بیش نیست و به نجاتدهنده نیاز دارد. «خلقت مدی در پیدایش با نود آغاز میشود و خلقت روحانی نیز چنین است. خدا توسط روحالقدس در دلهای ما میدرخشد، و سپس زندگی روحانی آغاز میشود» (منتخب).
سپس آیه در ادامه به ما شرح میدهد كه چرا خدا در دلهای ما درخشید. در این آیه میخوانیم، تا نور معرفت جلال خدا در چهرهی عیسی مسیح از ما بدرخشد. چنین به نظر میرسد كه هدف آن، این است كه نور معرفت جلال خدا را به ما بدهد. اما داربی در ترجمهی جدید خود تغییر مهمیدر این آیه به دست میدهد: «برای درخشش معرفت جلال خدا در چهرهی عیسی مسیح.» به بیانی دیگر، خدا در دلهای ما نمیدرخشد كه فقط به ما معرفت بخشد، بلكه تا این معرفت از طریق ما بر دیگران بتابد «ما مخزن بركات و اعمال نیستیم، بلكه مجزا هستیم» (منتخب).
نمونه کتاب مقدسی این موضوع در زندگی پولس دیده میشود. در دمشق خدا در دل او درخشید. او دریافت آنكسی كه از او تنفر داشت و هر كسی كه میپنداشت در یك قبر یهودی دفن شده است خداوند جلال است. از آن روز به بعد او تلاش كرد نور معرفت جلال خدا همان گونه كه چهرهی عیسی مسیح است از ما بدرخشد.
چ) ظرفی زمینی با سرنوشتی آسمانی (۴: ۱– ۱۸)
۴:۷ پولس كه از مسئولیت خود در قبال بیان واضح پیغام كلام خدا سخن گفته، اكنون از وسیلهی انسانی سخن میگوید، وسیلهای كه گنج بینظیر انجیل به او سپرده شده است. از سویی دیگر ظروف خاكی بدن ضعیف انسان است. تباین بین این دو بسیار زیاد است. انجیل همچون الماسی گرانبها است كه هر جا میرود میدرخشد. حال تصور كنید كه چنین الماس گرانبهایی به ظرفی ضعیف و شكننده و زمینی سپرده شده است!
ظروفی خاكی، اسیر تباهی، پر از نقصان
لیك حامل گنجی ناشناس از برای اذهان
میتابد این گنج آسمانی، روشن و درخشان
آشكار ساخته آن را مسیح در همهی مقدسان!
ضروف ضعیف و سست عنصر
حامل ثروتی هستند از گذر سالیان تشنه
هدیهای است از دستان بیدریغ این ثروت
هدیهی بینظیر خدا، پسر محبوب خدا!
خالی و پست بودن
حاكی از گمنام بودن است
ظرف مقدس برای خدا
ظرف پر از مسیح است – تنها مسیح
نه از زمین كه میپوشاند جلال را!
نه از خود كه تیره میسازد نور را!
گر چه خالی و شكسته، لیكن پر از مسیح
اعلان میكنیم داستان اعجابانگیز زندگی او را!
فرانسیس بوان (Tr. Frances Bevan)
چرا خدا مقرر داشته است كه این خزینه در ظروف خاكی باشد؟ پاسخ این است كه تا برتری قوت از آن خدا باشد نه از جانب ما. خدا نمیخواهد كه انسان سرگرم وسیلههای انسانی شود، بلكه متمركز قدرت و عظمت او. و از این رو او عمداً پیغام انجیل را به ضعیفان میسپارد، به انسانهای ضعیف. تمام جلال و پرستش باید متوجه خالق باشد و نه مخلوق.
«محول كردن كاری كه فراتر از توان و قدرت ماست شادی اسرارآمیزی به همراه دارد ؛ اگر قدرت نیكو ظاهر میشود، پر واضح است كه ستایش از آن اوست نه ما.» هوگتون (Houghton)
ژاوت (Jowett) میگوید:
«هنگامیكه ظرف جلال را از خزینه میرباید هدف از بین میرود، هنگامیكه ظرف توجه را به خود جلب میكند تا اینكه به جواهری كه درونش است. هنگامیكه عكس نسبت به قاب عكس در جایگاه دوم قرار گیرد در حقیقت تأكید نابجا و نادرست است، و حتی هنگامیكه لوازمیكه در جشن به كار گرفته میشود جایگزینی برای غذا میشوند. هنگامیكه برتری قوت در خدمت از آن ما میشود و نه خدا خدمت ما كشنده میشود. چنین برتری بسیار ناپایدار است، و دیری نخواهد پایید كه همچون علف سبز خشك خواهد شد و به دست فراموشی سپرده میشود.»
هنگامیكه پولس آیهی (۷) را مینوشت، میتوان به جرأت گفت كه او داوران باب (۷) را مد نظر داشت. در آنجا چنین ثبت شده است كه جدعون سپاهیان خود را با كرنا، كوزههای خالی و مشعلهایی درون كوزه تجهیز نمود. با علامت از قبل تعیین شده، مردان جدعون باید بر كرناها دمیده و كوزهها را میشكستند. هنگامیكه كوزهها شكسته شدند و مشعلها شعلهور گشته درخشان شدند، هراس در دل دشمن ایجاد شد. آنها گمان بردند كه لشكری عظیم در تعقیب آنهاست، اما تنها سیصد نفر بود. درسی كه از این واقعه میگیریم این است، انجیل نیز چنین است، همان گونه كه نور سپاهین جدعون درخشید و كوزهها شكسته شدند. تنها هنگامیكه وسایل و ابزار انسانی شكسته میشوند و به خداوند سپرده میشوند، انجیل میتواند با تمام شكوه خود در ما بدرخشد.
۴:۸ اكنون پولس شرح میدهد كه از آنجایی كه خزینه به ظروف خاكی سپرده شده است، به نظر از یك سو در زحمت هستیم، اما از سوی دیگر پیروزی همیشگی ازآن ماست. در ظاهر ضعف و نقصان است، اما در حقیقت قوتی بیهمتا در درون ما است. هنگامیكه او میگوید، در هر چیز زحمت كشیده، ولی در زحمت نیستم، مقصود او این است كه گر چه او همواره از سوی دشمنانش در زحمت است، اما كاملاً از اعلان انجیل باز داشته نشده است.
متحیر ولی مأیوس نی. از دیدگاه انسانی پولس غالباً نمیدانست كه برای مشكلات او راه حلی وجود دارد، و از این رو خداوند اجازه نمیداد كه او مأیوس گردد. او هیچگاه در تنگنایی قرار نگرفت كه راه گریزی در آن نباشد.
۴:۹ تعاقب كرده شده، لیكن نه متروك. پولس بارها نفس داغ دشمن را در پشت گردن خود حس كرده بود، اما خداوند هیچگاه او را با دشمنانش رها نكرده بود. افكنده شده ولی هلاك شده نی، بدین معناست كه پولس به طرز جدی در جفاها زخمیشده بود، اما با این حال خداوند او را برخیزانیده و برای بشارت خبر شكوهمند انجیل اعزام كرده بود.
تفسیر جدید كتاب مقدس (New Bible Commentary) آیات (۸ و ۹) را چنین تفسیر میكند: «محاصره شده ؛ لیكن به زانو در نیامدهام ؛ نمیدانم چه كنم، اما امید را از دست ندادهام ؛ انسانها مرا به بند كشیدهاند، لیكن خدا هیچگاه مرا ترك نكرده ؛ غالباً به زمین افتاده ؛ اما این هرگز پایان راه نیست.»
ممكن است تعجب كنیم كه چرا خداوند اجازه داد تا خادمش در چنین آزمایشها و تجربیات قرار گیرد. شاید گمان كنیم اگر راه او عاری از دردسر و مشكلات بود بهتر میتوانست خدا را خدمت نماید. اما این آیه نقطهی مخالف آن را به ما میآموزد. خدا با حكمت بینظیر خود، اجازه داده است خادمین خود در معرض بیماری، اندوه، یأس، جفا، مشكلات و فقر قرار گیرند. همهی اینها مقرر شده است تا كوزههای خاكی شكسته شوند تا نور انجیل روشنتر بتابد.
۴:۱۰ زندگی خادم خدا یك مرگ همیشگی است. همان گونه كه خداوند عیسی خود، به هنگام زندگی بر روی زمین، همواره در معرض خشونت و جفا بود، كسانی كه در اثر قدمهای او راه میروند با چنین موانعی بر خواهند خورد. اما این به منزلهی شكست نیست. این راه پیروزی است. با مردن هر روزهی ما بركت بر دیگران نازل میشود.
تنها بدین طریق است كه زندگی مسیح در بدنهای ما آشكار میشود. حیات عیسی در اینجا در درجهی اول به معنای زندگی او به عنوان انسان بر روی زمین نیست، بلكه حیات كنونی او به عنوان پسر جلال یافتهی خدا در آسمان. چگونه دنیا به زندگی مسیح مینگرد در حالی كه او نه از نظر فیزیكی و چه شخصأ امروزه در دنیا حاضر نیست؟ پاسخ این است هنگامیكه ما مسیحیان در خدمت خداوند جفا میبینیم حیات او در بدن ما ظاهر میشود.
۴:۱۱ مفهوم حیات به موت در آیهی (۱۱) نیز ادامه مییابد. این یكی از عمیقترین اصول وجود است. گوشتی كه میخوریم و توسط آن قوت مییابیم كه زندگی كنیم با مرگ حیوانات برای ما مهیا میشود. در قلمرو روحانی نیز وضعیت چنین است. «خون شهدا بذر كلیسا است.» هر چه بیشتر كلیسا در جفا افتد و گرفتار شود و یا تحت تعقیب قرار گیرد، مسیحیت بیشتر رشد مییابد.
اما با این حال باور این موضوع برای ما دشوار است. هنگامیكه خادم خداوند در جفا قرار میگیرد، ما به طور طبیعی تصور میكنیم كه پایان آن غمانگیز است. در حقیقت این طریق طبیعی خدا است. شیوهی الهی این است كه ما در معرض مرگ قرار بگیریم، تا بدین طریق حیات عیسی در جسد فانی ما پدید آید.
۴:۱۲ پولس در اینجا تمام سخنانی كه گفته است را خلاصه میكند و به قرنتیان یادآوری مینماید كه توسط رنجهای همیشگی اوست كه حیات در ایشان كار میكند. پولس برای اینكه با پیام انجیل به قرنتس میرفت، باید رنجهای بسیاری متحمل میگردید. اما چنین دشواریهایی بینتیجه نبود، زیرا كه آنها به خداوند عیسی ایمان آورده و اكنون حیات ابدی یافته بودند. رنجهای جسمیبرای پولس منجر به منفعت روحانی برای دیگران میشد. رابرتسون میگوید، «مرگ او برای خیریت كسانی بود كه از خدمت او بهرهمند میشدند.»
غالباً ما تمایل داریم در بیماری نزد خداوند فریاد برآورده و از او بخواهیم ما را یاری بخشد، تا بتوانیم بهتر او را خدمت نماییم. شاید ما باید خدا را برای چنین رنجها و جلالی كه در ضعفهای ما است شكر كنیم تا قدرت مسیح بر ما قرار بگیرد.
۴:۱۳ پولس رسول از ضعف نقصان همیشگی ظرف انسانی كه انجیل به آن سپرده شده است سخن گفته بود، پس دیدگاه او در مورد این چیزها چه بود؟ آیا او مأیوس گشته و شكست خورده و نا امید بود؟ پاسخ «خیر» است. ایمان او را قادر میسازد تا به بشارت انجیل ادامه دهد، زیرا او میداند در پس این رنجها جلالی وصف ناپذیر وجود دارد.
در مزمور ۱۱۶:۱۰ مزمورنویس میگوید، «ایمان دارم پس سخن گفتم.» او به خداوند توكل نمود، و از این رو آنچه گفت همه پیامد ایمان عمیق و ریشهدار بود. پولس در اینجا میگوید كه این موضوع در مورد خود او نیز صادق است. او همان روح ایمانی كه مزمورنویس را قادر ساخته بود این كلام را بنویسد در خود داشت. پولس میگوید، «ما نیز چون ایمان داریم، از این رو سخن میگوییم.»
رنجها و جفاهای پولس دهان او را نبسته بود. هر گاه كه ایمانی حقیقی بود، باید آن را به زبان آورد. چنین ایمانی نمیتواند خاموش باشد.
اگر اعتماد داری بر عیسی
بكشا لبهایت برایش
گر چه پست و زبون شوی
گر عاشق او هستی بگشای لبهایت
اگر ایمان داری بر عیسی
و نجاتدهنده را پذیرفتهای
پس روح را محزون مساز
تأخیر منما، لبهایت بگشا
۴:۱۴ اگر عجیب به نظر میرسد كه پولس از خطر مرگ نمیهراسد، پاسخ آن را در آیهی ۱۴ مییابیم. این سر شجاعت در بیان پیغام مسیحیت است. او میدانست كه تنها این زندگی نیست. او میدانست كه برای ایماندار اطمینان از قیامت است. همان خدایی كه عیسی خداوند را برخیزانید پولس رسول را نیز با عیسی خواهد برخیزانید و او را با قرنتیان حاضر خواهد گردانید.
۴:۱۵ پولس رسول با امیدی مسلم از قیامت، حاضر بود هر سختی و مشقتی را به جان بخرد. او میدانست كه چنین رنجهایی پیامد دو جانبه به همراه داشت. این رنجها برای بركت قرنتیان افزون شده بودند، و از این سبب باعث شده بود شكرگزاری را برای تمجید خداوند بافزایند. این دو انگیزه پولس را در سخنان و اعمال بر میانگیخت. او محو تمجید خدا و بركت دیگر ایمانداران شده بود.
پولس میدانست كه هر چه بیشتر رنج كشد، تمجید بیشتر نسیب خدا میشود. و هر چه تمجید خدا بیشتر شود، خدا بیشتر جلال مییافت.
به نظر ترجمهی Living Bible روح این آیه را در این تفسیر بهتر بیان میكند:
«مشقتهای ما برای منفعت شماست. و هر چه بیشتر برای مسیح صید شوید افراد بیشتری برای شكرگزاری برای محبت عظیم او حاضر خواهند بود، و خداوند بیشتر جلال خواهد یافت.»
۴:۱۶ پولس از اشتیاق خود سخن گفت، اشتیاقی كه تمام خطرات و مشقات را به جان میخرید زیرا او امیدی مصمم به قیامت داشت. از این جهت خستهخاطر نمیشد. گر چه از یك سو، فرایند انحطاط جسم همیشه بود، لیكن از سوی دیگر تازگی و طراوت روحانی بود كه او را قادر میساخت تا علیرغم شرایط دشوار به راه خود ادامه دهد.
این حقیقت كه انسانیت ظاهری ما فانی میشود نیاز به كمیتعمق و تفسیر دارد. اینها همه در بدنهای ما مشهود است! اما پولس در اینجا در حقیقت شادی میكند كه خدا هر روزه برای خدمت مسیحیان قوت میفرستد. از این رو آنچه میکل آنژ (Michelangelo) میگوید درست است، «هر چه سنگ بیشتر تراشیده شود، مجسمه بیشتر رشد میكند.»
آیرونساید (Ironside) اظهار میدارد:
«به ما گفته شده است بدن مادی ما هر هفت سال كاملاً تغییر میكند... اما با این حال ما از اینكه یك شخص هستیم آگاهی كامل داریم. شخصیت ما در طول سالها بدون تغییر باقی میماند، و از این رو به انتظار دگرگونی عظیمتری كه در آینده رخ میدهد هستیم. مشابه این حیات را میتوان در پروانهای كه قبلاً كرم بوده، یافت.»
۴:۱۷ پس از خواندن دربارهی زحمات بسیاری كه پولس رسول متحمل شد، شاید به نظر باور این موضوع برای ما دشوار باشد كه پولس آنها را زحمت سبك میخواند. به یك معنا، آنها به هیچوجه سبك نبودند. بلكه بسیار سخت و بیرحمانه بودند.
اما شرح آن را میتوان در مقایسهای كه پولس به عمل میآورد یافت. اگر تنها به زحمات نگاه كنیم بسیار دشوار به نظر میآیند، اما هنگامیكه با بار جاودانی جلال مقایسه میشوند، بسیار سبك خواهند بود. همچنین زحمت سبك ما برای لحظهای است، در حالی كه جلال جاودانی است. درسهایی كه ما از زحمات این دنیا میگیریم غنیترین ثمرات را برای دنیای آینده در پی خواهد داشت.
مورهد (Moorehead) اظهار میدارد: «در این دنیا شادی اندكی به دل ما راه مییابد، اما در آن دنیا ما به درون شادی قدم خواهیم نهاد. اینجا قطراتی و آنجا اقیانوسی.»
در این آیه قلهای وجود دارد كه همان گونه كه مارش (F. E. Marsh) خاطر نشان میسازد، این قله كوهنورد خسته را خسته نمیسازد بلكه آرامش و آسایش عمیق برای او به همراه دارد.
جلال
بار جلال
بار جاودانی جلال
بار زیاده جاودانی جلال
بار زیاده و زیاده جاودانی جلال
بار بس زیاده و زیاده جاودانی جلال
۴:۱۸ در این آیه واژهی نظر تنها توصیف كنندهی دیدگاه انسانی نیست؛ بلكه چیزهای دیدنی هدف وجود شخص نیستند. در اینجا مقصود در درجهی اول سختیها، تجربیات و رنجهایی كه پولس متحمل شد هستند. اینها لازمهی خدمت او بودند؛ اما هدف بزرگ خدمت او چیزهای نادیدنی است. این میتواند شامل جلال مسیح، بركت رساندن به دیگر انسانها، و پاداشی كه بر تخت داوری در انتظار خادم وفادار مسیح است باشد.
ژاوت اظهار میدارد:
«اگر اولی را ببینیم چشم دیدن داریم، اگر دومیرا ببینیم چشم بصیرت داریم، اولین شكل دیدن طبیعی است است، اما دومیروحانی است.» اولین عضو در تشخیص اولیه خرد است؛ اما اولین عضو در تشخیص دوم ایمان است... در تمام متون كتاب مقدس این تضاد میان دید و بصیرت دایماً برای ما بیان شده است؛ و هر جا كه ناكافی بودن و فرومایگی اولی را میآموزیم، به كامل بودن و وسعت دیگری پی میبریم.