دومتسالونيکيان
فصل ۲
۱ امّا ای برادران، از شما استدعا میکنیم دربارهٔ آمدن خداوند ما عیسی مسیح و جمع شدن ما به نزد او،
۲ که شما از هوش خود بزودی متزلزل نشوید و مضطرب نگردید، نه از روح و نه از کلام و نه از رسالهای که گویا از ما باشد، بدین مضمون که روز مسیح رسیده است.
۳ زنهار کسی به هیچوجه شما را نفریبد، زیرا که تا آن ارتداد، اوّل واقع نشود و آن مرد شریر، یعنی فرزند هلاکت ظاهر نگردد، آن روز نخواهد آمد؛
۴ که او مخالفت میکند و خود را بلندتر میسازد از هر چه به خدا یا به معبود مسمّی شود، بهحدّی که مثل خدا در هیکل خدا نشسته، خود را مینماید که خداست.
۵ آیا یاد نمیکنید که هنگامی که هنوز نزد شما میبودم، این را به شما میگفتم؟
۶ و الآن آنچه را که مانع است میدانید تا او در زمان خود ظاهر بشود.
۷ زیرا که آن سرّ بیدینی الآن عمل میکند، فقط تا وقتی که آنکه تا به حال مانع است از میان برداشته شود.
۸ آنگاه آن بیدین ظاهر خواهد شد، که عیسی خداوند او را به نَفَس دهان خود هلاک خواهد کرد و به تجلّی ظهورِ خویش، او را نابود خواهد ساخت؛
۹ که ظهور او به عمل شیطان است با هر نوع قوّت و آیات و عجایب دروغ
۱۰ و به هر قسم فریب ناراستی برای هالکین، از آنجا که محبّت راستی را نپذیرفتند تا نجات یابند.
۱۱ و بدین جهت خدا به ایشان عمل گمراهی میفرستد تا دروغ را باور کنند
۱۲ و تا فتوایی شود بر همهٔ کسانی که راستی را باور نکردند بلکه به ناراستی شاد شدند.
۱۳ امّا ای برادران و ای عزیزانِ خداوند، میباید ما همیشه برای شما خدا را شکر نماییم، که از ابتدا خدا شما را برگزید برای نجات به تقدیس روح و ایمانِ به راستی.
۱۴ و برای آن شما را دعوت کرد بهوسیلهٔ بشارت ما برای تحصیل جلال خداوند ما عیسی مسیح.
۱۵ پس ای برادران، استوار باشید و آن روایات را که خواه از کلام و خواه از رسالهٔ ما آموختهاید، نگاه دارید.
۱۶ و خود خداوند ما عیسی مسیح و خدا و پدر ما که ما را محبّت نمود و تسلّی ابدی و امید نیکو را به فیض خود به ما بخشید،
۱۷ دلهای شما را تسلّی عطا کند و شما را در هر فعل و قول نیکو استوار گرداند.
۵. نصايح عملي (۳:۱-۱۵)
الف) براي دعاي دو جانبه (۳:۱-۵)
۳:۱پولس احساس ميكرد كه به دعاي مقدسين احتياج دارد. اين باب با تقاضاي او براي دعا در اين سه حوزه شروع شد:(۱) براي انتشار پيغام؛ (۲) پيروزي پيغام؛ ( ۳) محافظت از پيغامبران.
او آرزو داشت كه كلام خداوند سریعاً جاري شود تصوير زيبايي از رفتن انجيل از مكاني به مكان ديگر با وجود موانع (مزمور ۱۴۷:۱۵).
او همچنين آرزو داشت كه كلام همان تأثير فوقالعاده و روحاني و اخلاقي خود را كه در هر مكاني بر جاي گذاشته است در تسالونيكي نيز بگذارد.
۳:۲ تقاضاي سوم اين است كه پولس رسول و همكارنش از مردم ناشايسته شرير برهند. به نظر ميآيد كه او به مخالفان شخصي اشاره ميكند كه احتمالاً يهودياني در قرنتس بودند (اعمال رسولان ۱۸:۱ـ۸). انتخاب كلمه ناشايسته كاملاً مناسب است؛ هيچ چيزي ناشايستتر و غير عقلانيتر از ضديت مردم با انجيل و پيام آن وجود ندارد. اين چيزي است كه توضيح دادن را بيفايده ميگرداند. ايشان شايد راجع به سياست، علم يا يك موضوع و گروه خاصي بطور شايسته سخن گويند ولي وقتي كه سخن از انجيل به ميان ميآيد ايشان همه حس شايستگي خود را از دست ميدهند.
۳:۳ زيبايي آيهی ۲و ۳را فراموش نكنيد:آیه ۲:«همه را ايمان نيست». و آیه ۳:ولي خداوند امين است را فراموش نکنید. اين به ما تعليم ميدهد كه نگاه خود را از انسانهاي بيايمان برداشته و به خداي شكستناپذير خود نگاه كنيم. او تا به پايان امين است (اول قرنتيان ۱:۹). او امين است تا ما را از وسوسه برهاند (اول قرنتيان ۱۰:۱۳). او امين است تا همهی گناهان ما را بيامرزد و ما را از ناراستي پاك كند (اول يوحنا ۱:۹). و در اينجا او امين است كه ما را استوار و از شرير يعني همان شيطان محفوظ بسازد.
۳:۴همه را ايمان نيست ... خداوند امين است ... بر [ایمان] شما در خداوند اعتماد داريم. چنانچه دني (Denny) گفته است:«در خداوند شما ميتوانيد به ضعيفان، معلولان و ناتوانان و سبك مغزان نيز اعتماد كنيد». حالا پولس به مقدسين مسئوليت ايشان را براي انجام آنچه به ايشان امر فرموده بود يادآوري ميكند. در اينجا مجدداً ما آميخته شدن جالب و فوقالعاده آسمان و بشر را داريم:خدا شما را حفظ خواهد كرد؛ حالا شما فرامين را حفظ كنيد. اين همان تعليمي است كه در اولپطرس ۱:۵ ديده ميشود:«كه به قوت خدا محروس هستيد" [سهم او] «از طريق ايمان» [سهم ما]. ما همچنين در فيلپيان ۲:۱۲،۱۳نيز اين را ميبينيم:«نجات خود را به ترس و لرز بعمل آوريد [سهم ما] زيرا خداست كه در شما بر حسب رضامندي خود، هم اراده و هم فعل را بعمل ايجاد ميكند [سهم او]».
۳:۵ در زمان جفاها آسان است كه تفكّرات تلخ كه در قبال ديگران داريم را پرورش دهيم چون در آن دوره رنج و درد زياد است. براي همين خاطر بود كه پولس رسول دعا كرد كه تسالونيكيان مثل خدا محبت كنند و مثل مسيح صبور باشند.ترجمه جديد كينگ جيمز ميگويد:«و خداوند دلهاي شما را به محبت خود و به صبر مسيح هدايت كناد». در ترجمه سال ۱۶۱۱به معناي صبر براي بازگشت مسيح بود. حالا در ترجمه جديد به نظر به معناي نشان دادن همان صبر در سختيها ميباشد مثل صبري كه مسيح وقتي به عنوان انساني بر روي زمين بود نشان داد و الان هم در آسمان نشان ميدهد.
خداوند در اين آيه ميتواند به روحالقدس اشاره داشته باشد، و همچنين جالب است بدانيد كه به هر شخصيت تثليث در اينجا اشاره شده است چنانچه در ۲:۱۳- ۱۴بود.
ب) براي طرز رفتار با سركشان (۳:۶-۱۵)
۳:۶ به نظر واضح ميآيد كه بعضي از مقدسين در تسالونيكيه از كار كردن دست كشيده بودند چون مشتاقانه منتظر بازگشت خداوند بودند. پولس چنين عملي را به عنوان يك الگوي روحاني تشويق نميكند، بلكه فرامين مشخصي براي طرز رفتار با چنين برادراني اعلان ميكند.
فرامين او در شكل دستوري مبني بر اجتناب كردن از هر برادري است كه بينظم رفتار مي كند، كه اين يعني آناني كه با ديگران همگام نبودند و از كار كردن امتناع ميورزند و ديگران را تيغ ميزدند (آيات ۱۰و۱۱را نگاه كنيد). ايمانداران ميبايست بوسيله عدم معاشرت با چنين اشخاصي عدم موافقتشان را با عمل آنها نشان ميدادند. اين خطا آنقدر عظيم و جدي نبود كه نياز به اخراج از كليسا باشد.
قانوني كه تسالونيكيان از پولس رسول يافته بودند اين بود:كار سخت، سختكوشي و ايستادن روي پاي خود.
۳:۷ او شغل خود را ترك نكرد بدين خاطر كه ميدانست خداوند عيسي دوباره خواهد آمد. بجاي اين كار او هر لحظه انتظار داشت كه عيسي بيايد ولي به همين منوال طوري خدمت و كار ميكرد كه گويي ميدانست خداوند تا پايان عمر وي بازگشت نخواهد نمود.
۳:۸ هيچكس نميتوانست او را محكوم كنيد كه خود را در خانه كسي دعوت نموده و از غذاي كس ديگر يا درآمد شخصي ديگر خورده باشد. او در حيني كه انجيل را موعظه مينمود براي گذران زندگي خود نيز كار ميكرد. اين يعني روزهاي بسيار و شبهاي خستهكننده ولي پولس تصميم گرفته بود تا بر احدي از ايشان بار ننهد.
۳:۹ پولس رسول به عنوان واعظ انجيل حق داشت بوسيله كساني كه از طريق خدمت او تغيير گرايش داده بودند حمايت مالي شود (اول قرنتيان ۹:۶-۱۴؛ اول تيموتائوس ۵:۱۸). ولي او ترجيح داده بود كه حق خود ار كنار گذاشته و بتواند نمونهاي از يك خادم مستقل و با پشتكار باشد.
۳:۱۰ به تسالونيكيان دستور داده شده بود تا با انسانهاي طفره رو معاشرت نكنند. اگر يك مسيحي كه از لحاظ جسمي سالم است و قادر به مار كردن ميباشد از كار اجتناب كند، غذا هم نبايد بخورد. آيا اين امر با حقيقت مسيحيت كه ايمانداران در هر حال بايد مهربان باشند در تضاد نيست؟ هرگز! تشويق تنبلي هرگز مهرباني نميباشد. اسپرجان ميگويد:«حقيقيترين محبت در قبال كساني كه در اشتباه هستند برادري كردن در اشتباهاتشان نيست بلكه وفادار بودن به عيسي در همه چيز».
۳:۱۱حالا پولس كه از يك بازي با كلمات زيبا استفاده ميكند تا تناقض روحانيت كاذب برادران بينظم را بيان كند. كلمات او بدين اشكال زير تعبير شدهاند:
1. « بعضي در ميان شما كه كاري نميكنند بلكه فضول هستند.»
۲. «بعضي در ميان شما كه مشغوليتي ندارند بلكه فضول هستند.»
۳. «بعضي در ميان شما كه مشغوليتي در كاري ندارند بلكه در فضولي بسيار پر مشغله هستند.»
۴. «به كار همه كس كار دارند جز كار خودشان.»
۳:۱۲به همه اين اشخاص در خداوند ما عيسي مسيح حكم شده است تا به آرامي كار كرده، نان خود را از معشيت خود بخورند. اين شهادت نيكويي است و خدا را جلال ميدهد.
۳:۱۳آناني كه وفادارانه و صادقانه كار ميكنند تشويق به ادامه دادن كارشان شدهاند. اين آخر مسابقه است كه به حساب ميآيد و نه شروع آن؛ پس ايشان نميبايست از نيكو كاري خسته خاطر شوند.
۳:۱۴ولي راجع به شخصي كه از اطاعت فرامين پولس رسول در اسن رساله سرباز زند چطور؟ مسيحيان ديگر بايد او را به وسيله عدم معاشرت با وي تنبيه كنند. هدف اين تنبيه اين است مه او از رفتار خود شرمنده شده و مجبور شود به رفتارش فكر كند.
۳:۱۵ بهر حال، اين تنبيه نبايد مثل اخراج از كليسا شديد باشد. در اينجا خاطي هنوز هم يك برادر است. در اخراج از كليسا، شخص به عنوان يك خارجي و يا يك باجگير شناخته ميشود (متي ۱۸:۱۷).
تنبيه يك ايماندار هميشه بايد در جهت احياي او و بازگشت وي نزد خداوند و قوم خدا باشد. اين تنبيه نبايد در روح تلخي يا خصومت انجام گيرد بلكه با روح تواضع و ثبات با شخصي خاطي نبايد مثل يك دشمن رفتار شود بلكه مثل يك برادر.
امروزه براي ما عجيب بنظر ميآيد كه مسيحيان تسالونيكيه تا اين حد شوق بازگشت خداوند را داشته باشند كه مشاغل خود را ترك كنند. امروزه چنين خطري به نظر زياد براي كليسا نهديدي نميباشد! در واقع ما الگويي بر عكس را شاهد هستيم. ما چنان با پول درآوردن و كار خود مشغول شدهايم كه تازگي و هيجان اميد بازگشت قريبالوقوع او را از دست دادهايم.
۶-دعاي خير و تحيات (۳:۱۶-۱۸)
۳:۱۶ اين آيه تحت عنوان «پاياني صلحآميز براي رسالهاي طوفاني شناخته شده است.» پولس در اين آيه دعا ميكند كه مقدسين رنجديده در تسالونيكيه سلامتی را بدانند و سلامتي خداوند را در هر صورتي دارا باشند.
يك مسيحي در اين دنيا به هيچ چيزي جز آرامي خود نميتواند وابسته باشد. اين آرامي بر پايه شخصيت و كار خداوند عيسي است. دنيا نميتواند آن را بدهد يا باز پس گيرد. ولي بايد در همه شرايط زندگي اين سلامتي را در خود داشته باشيم. سلامتي پايان جفا نيست، بلكه آرامش قلبي است كه از ايمان به خدا ناشي ميشود و در هر شرايطي وجود دارد.
۳:۱۷،۱۸ در اين قسمت پولس رسول ظاهراً قلم را دست نويسنده ميگيرد و آخرين تحيت را به قلم خوش مينگارد. او تحيت خود را كه در هر رساله با علامت خاصي نوشته ميشود بيان ميكند. بعضي اين گفته را چنين درك كردهاند كه هرگاه دستخط پولس در پايانهر نوشته باشد لزوماً ثابت ميشود كه آن نامه اصل است. ديگران معتقدند كه اين نشانه همان دعاي خير مخصوص پولس است: فيض خداوند ما عيسي مسيح با جميع شما باد (روميان ۱۶:۲۴؛ اول قرنتيان ۱۶ ۲۳؛ دوم قرنتيان ۱۳:۱۴؛ غلاطيان ۶:۱۸؛ افسسيان ۶:۲۴؛ فيلپيان ۴:۲۳؛ كولسيان ۴:۱۸؛ اول تسالونيكيان ۵:۲۸؛ اول تيموتائوس ۶:۲۱؛ دوم تيموتائوس ۴:۲۲؛ تيطس ۴:۲۲؛ فليمون ۲۵ و اگر پولس عيرانيان را نوشته باشد، عبرانيان ۱۳:۲۵). از اين اشارات، ما شاهد هستيم كه همه آنها با عبارات فيض به اتمام ميرسند.
نكاتي در باب ربوده شدن كليسا
حقيقت بازگشت خداوند در هر كدام از بابهاي رساله اول تسالونيكيان و در دو باب اول رساله دوم تسالونيكيان آمده است. اين يك محتواي مشترك است كه از طريق يك الگوي خاص دو رساله را به هم مربوط ساخته است.
ولي ما هميشه بايد به ياد داشته باشيم كه نبوت براي نيروي عقلاني يا برطرف ساختن حس كنجكاوي ما طراحي نشده است. هدف نبوت تأثيرگذاري مثبت در زندگيهايمان است.
براي ايمانداران، اميد بازگشت قريبالوقوع مسيح داراي ملزوماتي عملي و علائم زيادي است.
۱. بايد بر زندگيهاي ما تأثير مثبتي داشته باشد (اول تسالونيكيان ۵:۲۳؛ اول يوحنا ۳:۳)
۲. بايد بار دعا و كار براي نجات گمشدگان را در ما قرار دهد (پيدايش ۱۹:۱۴؛ حزقيال ۳۳:۶؛ يهودا ۲۱-۲۳)
۳. بايد ما را به استواري در جفاها و سختيها تشويق كند (رومیان ۸:۱۸؛ دوم قرنتيان ۴:۱۷؛ اول تسالونيكيان ۴:۱۳-۱۸).
۴. بايد ما را از جمع كردن ثروت براي خود باز دارد؛ چنانچه به آمدن او نزديك ميشويم. ارزش ثروتهايمان كم ميشود (ر.ك لاويان ۲۵:۸-۱۰، ۱۴-۱۶).
۵. بايد ما را مجبور كند از هر كس كه نسبت به او خطا ورزيدهايم عذر خواهي كرده و اگر لازم باشد خطايمان را جبران كنيم (متي ۵:۲۴؛ يعقوب ۵:۱۶)
۶. بايد ما را براي خدمت سختكوشانه تجهيز نمايد تا بدانيم كه شب نزديك است و در شب نميتوان كاري انجام داد (يوحنا ۹:۴؛ اول تسالونيكيان ۱:۹،۱۰الف)
۷. بايد ما را از رفتار متوقعانه باز دارد (لوقا ۱۲:۳۶) و ما قادر سازد تا به هنگام آمدن او شرمنده نباشيم (اول يوحنا ۲:۲۸)
۸. بايد ما را براي اقرار به مسيح شجاع بسازد (مرقس ۸:۳۸؛ لوقا ۹:۲۶).
۹. بايد ثابت شود كه اميد آرامي بخش است (يوحنا ۱۴:۱۳،۲۸؛ اول تسالونيكيان ۴:۱۸؛ دوم تسالونيكيان ۱:۷؛ دوم تيموتائوس ۲:۱۲)
۱۰. بايد براي اعتدال، اصالت و نظم مشوق باشد (فيلپيان ۴:۵)
۱۱. بايد انگيزهاي براي محبت و اتحاد باشد (اول تسالونيكيان ۳:۱۲،۱۳)
۱۲. بايد رفتار دنياي ديگر را تشويق كند (كولسيان ۳:۱۴)
۱۳. بايد براي آمدن و پاداش گرفتن از خداوند نقش ياد آورندهاي را ايفا كند (روميان ۱۴:۱۰-۱۲؛ اول قرنتيان ۳:۱۱۱۵؛ دوم قرنتیان ۱۰:۵)
۱۴. بايد به عنوان عاملي قدرتمند در جهت جذب شخصي به موعظه انجيل مورد استفاده قرار گيرد (اعمال رسولان ۳:۱۹-۲۱؛ مكاشفه ۳:۳)
براي كساني كه ايماندار نيستند، حقيقت بازگشت مسيح بايد ايشان را به توبه از گناهانشان ملزم كرده و وا دارد كه طرز زندگيشان را به او به عنوان خداوند و نجاتدهنده تسليم كنند. فقط كساني كه در مسيح هستند با او در زمان ربوده شدن خواهند بود. بقيه ايشان براي داوري كنار خواهند رفت.
ولي اگر امروز زمان آن باشد چطور؟
بخاطر اهميت آمدن مسيح در رسالهی تسالونيكيان و زندگي مسيحي ما اين ملاحظات مختصر را اضافه ميكنيم:
مباحثي براي ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم:
۱. اولين بحث بر پايه مشرف به وقوع بودن آن است. نوشتههاي مقدس بسياري وجود دارند كه نشان ميدهند مسيحيان ميبايست هر لحظه منتظر آمدن خداوند باشند. ما بايدمنتظر بوده و بنگريم، چون زمان آمدن او را نميدانيم. اگر كليسا ميبايست وارد دوره مصيبت عظيم ميشد، پس ما هر لحظه نميتوانستيم منتظر او باشيم. در حقيقت، او نميتواند حداقل قبل از هفت سال بيايد از آنجاييكه ما حالا در دوران مصيبت عظيم نيستيم و زمانيكه اين دوران بيايد حداقل هفت سال به طول ميانجامد. نظريه ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم تنها نظريهاي است كه شما ميتوانيد بپذيريد و معتقد باشيد كه بر طبق آن مسيح هر لحظه ممكن است بيايد.
در اينجا آياتي وجود دارند كه نشان ميدهند شما بايد پيوسته منتظر آمدن خداوند باشيد اگر چه نميدانيم زمان اين واقعه كي خواهد بود.
«و نه اين فقط، بلكه ما نيز كه نوبر روح را يافتهايم، در خود آه ميكشيم در انتظار پسر خواندگي يعني خلاصي جسم خود» (رومیان ۸:۲۳).
«زيرا هرگاه اين نان را بخوريد و اين پياله را بنوشيد، موت خداوند را ظاهر مينماييد تا هنگاميكه باز آيد» (اول قرنتيان ۱۱:۲۶) اين براي قرنتيان نوشته شده است تا بطور تلويحي نشان دهد كه خداوند هر لحظه امكان داشت در حين زندگيشان بازگشت كند.
«زيرا كه در اين هم آه ميكشيم، چونكه مشتاق هستيم كه خانهی خود را كه از آسمان است بپوشيم» (دوم قرنتيان ۵:۲) -ايمانداران در زمان ربوده شدن بوسيله بدنهاي جلال يافته پوشيده خواهند شد.
«زيرا كه ما بواسطه روح از ايمان مشتاقانه انتظار اميد عدالت هستيم» (غلاطیان ۵:۵) -اميد عدالت، آمدن خداوند و جلال يافتن بدنهايمان ميباشد كه در آن زمان بوقوع خواهند پيوست.
«اما وطن ما در آسمان است كه از آنجا نيز نجاتدهنده يعني عيسي مسيح خداوند را انتظار ميكشيم، كه شكل جسد ذليل ما را تبديل خواهد نمود تا به صورت جسد مجيد او مصور شود، بر حسب عمل قوت خود كه همه چيز را مطيع خود بگرداند» (فيلیپیان ۲۰:۳، ۲۱).
«اعتدال شما بر جميع مردم معروف شود. خداوند نزديك است» (فيلپیان ۴:۵).
«زيرا خود ايشان درباره ما خبر ميدهند كه چه قسم وارد به شما شديم و به چه نوع شما از بتها به سوي خدا بازگشت كرديد تا خداي حي حقيقي را بندگي نماييد، و تا پسر او را از آسمان انتظار بكشيد كه او را از مردگان برخيزانيد، يعني عيسي كه ما را از غضب آينده ميرهاند» (اول تسالونيكيان ۱:۹،۱۰).
«و آن اميد مبارك و تجلي جلال خداي عظيم و نجات دهنده خود ما عيسي مسيح را انتظار ميكشيم» (تيطس ۲:۱۳).
« همچنين مسيح نيز چون يكبار قرباني شد تا گناهان بسياري را رفع نمايد، بار ديگر بدون گناه، براي كساني كه منتظر او ميباشند، ظاهر خواهد شد بجهت نجات» (عبرانیان ۹:۲۸).
«زيرا كه بعد از اندك زماني، آن آينده خواهد آمد و تأخير نخواهد نمود» (عبرانیان ۱۰:۳۷).
«پس اي برادران، تا هنگام آمدن خداوند صبر كنيد. اينك دهقان انتظار ميكشد براي محصول گرانبهاي زمين و برايش صبر ميكند تا باران اولين و آخرين را بيابد. شما نيز صبر نماييد و دلهاي خود را قوي سازيد زيرا كه آمدن خداوند نزديك است. اي برادران، از يكديگر شكايت ميكنيد، مبادا بر شما حكم شود. اينك داور بر در ايستاده است» (يعقوب ۵:۷ـ۹).
«لكن انتهاي همه چيز نزديك است. پس خرد انديش و براي دعا هشيار باشيد» (اول پطرس ۴:۷).
«هر كس كه اين اميد را بر وي دارد، خود را پاك ميسازد چنانكه او پاك است» (اول يوحنا ۳:۳).
«خويشتن را در محبت خدا محفوظ داريد و منتظر رحمت خداوند ما عيسي مسيح براي حيات جاوداني بوده باشيد» (يهودا ۲۱) -در اينجا رحمت خداوند ما عيسي مسيح بازگشت اوست براي بردن قومش به آسمان.
«بزودي ميآيم، پس آنچه داري حفظ كن مبادا تاج تو را كسي بگيرد» (مكاشفه ۳:۱۱).
«و اينك به زودي ميآيم. خوشابحال كسي كه كلام نبوت اين كتاب را نگاه دارد» (مكاشفه ۲۲:۷).
«و اينك به زودي ميآيم و اجرت من با من است تا هر كس را بر حسب اعمالش جزا دهم» (مكاشفه ۲۲:۱۲).
«او كه بر اين امور شاهد است، ميگويد:بلي به زودي ميآيم! آمين، بيا اي خداوند عيسي!» (مكاشفه ۲۲:۲۰).
متون ديگري وجود دارند كه اگر چه مستقيماً به ربوده شدن اشاره ندارند ولي اثري اساسي بر ما در مورد آمدن مسيح كه قريبالوقع است ميگذارند. كليساي مقدسين در طول تاريخ اين نظريه را قبول داشته است كه آمدن مسيح ناشناخته است و بنابراين در هر لحظهاي ممكن است بوقوع بپيوندد.
«پس بيدار باشيد زيرا كه نميدانيد در كدام ساعت خداوند شما ميآيد ليكن اين را بدانيد كه اگر صاحبخانه ميدانست در چه پاس از شب دزد ميآيد، بيدار ميماند و نميگذاشت كه به خانهاش نقب زند. لهذا شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتي كه گمان نبرديد، پسر انسان ميآيد» (متي ۲۴:۴۲-۴۴).
«ولي از آن روز و ساعت غير از پدر هيچكس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر و بيدار شده، دعا كنيد زيرا نميدانيد كه آن وقت كي ميشود. مثل كسي كه عازم سفر شده، خانه خود را واگذارد و خادمان خود را قدرت داده، هر يكي را به شغلي خاص مقرر نمايد و درمان را امر فرمايد كه بيدار بماند. پس بيدار باشيد زيرا نميدانيد كه در چه وقت صاحبخانه ميآيد، در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح-مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد. اما آنچه به شما ميگويم، به همه ميگويم، بيدار باشيد» (مرقس ۱۳:۳۲-۳۷).
«و شما مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خود را ميكشند كه چه وقت از عروسي مراجعت كند تا هر وقت آيد و در را بكوبد، بيدرنگ براي او باز كنند» (لوقا ۱۲:۳۶).
«بحدي كه در هيچ بخششي ناقص نيستيد و منتظر مكاشفه خداوند ما عيسي مسيح ميباشيد» (اول قرنتيان ۱:۷).
«تو را در حضور خدا و مسيح عيسي كه بر زندگان و مردگان داوري خواهد كرد قسم ميدهم و به ظهور و ملكوت او» (دوم تيموتائوس ۴:۱).
«اي بچهها، اين ساعت آخر است و چنانچه شنيدهايد كه دجّال ميآيد، الحان هم دجّالان بسياري ظاهر شدهاند و از اين ميدانيم كه ساعت آخر است» (اول يوحنا ۲:۸).
«زيرا هرگاه بيدار نباسي، مانند درد بر تو خواهم آمد و از ساعت آمدن من بر تو مطلع نخواهي شد» (مكاشفه ۳:۳ب).
«اينك چون دزد ميآيم! خوشابحال كسي كه بيدار شده، رخت خود را نگاه دارد، مبادا عريان راه رود و رسوايي او را ببينند» (مكاشفه ۱۶:۱۵).
۲. دومين بحث بر پايه اين وعده است كه كليسا از غضب آينده خواهد رست. در روميان ۵:۹، پولس ميگويد:«بوسيله او از غضب نجات خواهيم يافت». اول تسالونيكيان ۱:۱۰ عيسي مسيح خداوند را به عنوان رهاننده ما از غضب آينده توصيف ميكند و در اول تسالونيكيان ۵:۹ ما ميآموزيم كه خدا ما را براي غضب برنگزيده است بلكه براي تحصيل نجات بوسيله خداوند عيسي مسيح. كلمه «غضب» ميتواند به دوره مصيبت عظيم اشاره داشته باشد يا ميتواند به داوري نهايي خدا بر بيايمانان اشاره كند. در رسالات تسالونيكيان، متن به غضب دوره مصيبت عظيم توجه دارد (به اول تسالونيكيان ۵:۲،۳؛ دوم تسالونيكيان ۱:۶-۱۰؛ ۲:۱۰-۱۲نگاه كنيد).
۳. در مكاشفه ۳:۱۰، مسيح وعده ميدهد كه قوم خود را از (يوناني:ek به معناي «خارج از») ساعت امتحان كه بر تمامي دنيا خواهد آمد حفظ میکند.
۴. ساختار كتابمقدس در خود، تعاليم ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم را دارا ميباشد. در بابهاي ۲و ۳، كليسا بر روي زمين ديده ميشود ولي پس از باب ۳به نظر ديگر هرگز بر روي زمين نخواهد بود. در بابهاي ۴و ۵ مقدسين در آسمان ديده ميشوند كه در حال دريافت تاجهاي جلال خود ميباشند. سپس در بابهاي ۶-۱۹ ما شاهد دوره مصيبت عظيم بر روي زمين هستيم. مقدسين كليسا در اين زمان در آسمان هستند.
۵. دوره مصيبت عظيم تا زمانيكه مرد شرير ظاهر نشود نخواهد آمد (دوم تسالونيكيان ۲:۳). ولي مرد شرير تا زمانيكه عامل مانع برداشته نشود ظاهر نخواهد شد (دوم تسالونيكيان ۲:۷،۸). روحالقدس مطمئناً همان عامل مانع است؛ او مانع توسعه كار شيطان بر روي زمين در حين حضور كليسا بر روي زمين ميباشد. در زمان ربوده شدن، روحالقدس از سكونت در كليسا برداشته ميشود.
به يك معنا، روحالقدس هميشه در جهان هست و خواهد بود. ولي مفهوم خاصي در فرود آمدن او از زمان پنطيكاست به بعد و حضور دائمي او در كليسا و ايمانداران ميباشد. در اين مفهوم است كه او در زمان ربوده شدن برداشته خواهد شد. اين امر بدين معنا نيست كه روح خداديگر دوره مصيبت عظيم خدمت نخواهد نمود. او هنوز هم گناهكاران را ملزم كرده و از راههاي بدشان بازگشت ميدهد. ولي او بطور دائم در ايشان ساكن نميشود و روحالقدس ايشان را به كليسا نميپيونداند. خدمت او در بعضي جهات شبيه خدمتش در دوره عهد عتيق است.
۶. در اول تسالونيكيان ۴:۱۸، از ربوده شدن به عنوان دور نماي تسلي سخن به ميان آمده است. روز خداوند همانند تسلي دهنده نخواهد آمد بلكه مانند دزدي در شب (اول تسالونيكيان ۵:۲). اين زمان درد زه ميباشد (آيه ۳) و غضب (آيه۹). برعكس، ربوده شدن اميد تابان است و نه اميد ترس.
۷. بايد يك فاصله زماني بين آمدن مسيح براي مقدسينش و آمدن او با مقدسينش باشد. زمانيكه مسيح براي مقدسينش آمد، همه ايمانداران جهان به بالا برده شده و بدنهاي جلال يافته خود را دريافت خواهند نمود (اول قرنتيان ۱۵:۵ ۱). واي وقتي كه مسيح براي سلطنت بازگردد، ايمانداراني وجود خواهند داشت كه هنوز در بدنهاي طبيعي خود هستند و بوسيله اين حقيقت ميتوان اين را ديد كه آنها بچههاي در حال رشدي هستند (اشعیا ۶ ۵:۲۰-۲۵؛ زكريا ۸:۵). اگر ربوده شدن و ظهور در يك زمان به وقوع ميپيوستند (نظريه پس از مصيبت عظيم)، پس اين نجاتيافتگان اخير از كجا پيدايشان شده؟
اين دليل دومي است براي اينكه چرا ميبايست فاصله زماني بين ربوده شدن و سلطنت وجود داشته باشد. تخت داوري مسيح در زمان ربوده شدن در آسمان است و خداوند وفاداري مقدسينش را داوري كرده و به ايشان بر طيق آن پاداش خواهد داد (دوم قرنتيان ۵:۱۰). پاداشها در اين زمان اندازه وسعت حكومت هر ايماندار در دوره سلطنت همزمان بوقوع ميپيوستند، هيچ زماني براي برقرار شدن تخت داوري مسيح وجود نميداشت.
۸. تنها راهي كه روز خداوند يك شخص را گرفتار ميسازد همانند آمدن دزد در شب است (اول تسالونيكيان ۵:۲). در حاليكه پولس مستقيماً ميگويد كه ايمانداران همانند دزد در شب غافلگير نخواهند شد (اول تسالونيكيان ۵:۴). پس هرگز روز خداوند چون دزد بر ايمانداران نخواهد آمد. چرا نه؟ خدا ايمانداران را براي غضب بر نگزيده است (اول تسالونيكيان ۵:۹).
۹. در زمان ربوده شدن، ايمانداران به خانه پدر خواهند رفت (يوحنا ۱۴:۳)، نه مستقيم به زمين چنانچه نظريه پس از مصيبت عظيم عنوان ميكند.
۱۰. مصيبت عظيم واضحاً يك دوره يهودي است. اين زمان تنگي يعقوب خوانده شده است (ارمیا ۳۰:۷). به اشاراتي كه در متي ۲۴:يهوديه (آيه ۱۶)، سبت (آْيه ۲۰)، مكان مقدس (آيه ۱۵) شده است توجه كنيد. اين الگوها هيچ ربطي به كليسا ندارند.
۱۱. نمونههاي زيادي در عهد عتيق به ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم اشاره دارند. ما آموزه خود را بر پايه نمونهها نميسازيم بلكه اين نمونهها با نظريه ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم سازگار هستند.
خنوخ، يك نمونه كليسا، قبل از اينكه داوري خدا بر زمين فرود آيد به آسمان بالا برده شد در حاليكه نوح و خانوادهاش، نمونههايي از ايمانداران يهودي باقي مانده، در حين طوفان بر زمين باقي ماندند.
لوط از سدوم قبل از اينكه داوري بر آن شهر فرود آيد رهايي يافت.
گذاراندن اسحاق توسط ابراهيم، گذراندن پسر خدا توسط وي در جلجتا را به تصوير كشيد. اولين باري كه پس از آن واقعه از اسحاق نام برده شده است در زماني است كه او براي ملاقات همسرش رفته و آن دختر را به خانهاش ميبرد. به همين منوال ظهور اول مسيح پس از صعودش نيز براي بردن عروسش به آسمان خواهد بود. ايليا قبل از فرود آمدن داوري خدا توسط ايزابل شرور به آسمان بالا برده شد.
۱۲. اولين شصت و هفتمين هفته نبوت دانيال (۹:۲۴-۲۷) به اندازه فرمان اردشير در سال ۴۴۵ قبل از ميلاد تا زمان مصلوب شدن مسيح بود. اين ربطي به كليسا ندارد. پس چرا بايد كليسا در هفته هفتادم يافت شود كه دوره مصيبت عظيم است؟ (عملاً دوران كليسا بين هفته شصت و نهم و هفتادم ميباشد.)
مباحثي بر ضد ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم و در حمايت از نظريه ربوده شدن پس از مصيبت عظيم:
۱. وعده مكاشفه ۳:۱۰ اين نيست كه مقدسين از دوره مصيبت عظيم نجات خواهند يافت بلكه ايشان از آن محفوظ خواهند ماند (با يوحنا ۱۷:۱۵ مقايسه كنيد).
جواب: كلمهاي كه از آن ترجمه شده است به طور تحتالفظي به معناي «خارج از آن» ميباشد. حرف اضافه (ek) در يوناني به معناي «خارج از» ميباشد. پس تعليم اين نيست كه كليسا در دوره مصيبت عظيم حفظ خواهد شد بلكه به طور كل به خارج از جهان برده خواهد شد تا از بلايا محفوظ بماند.
همين كلمات در يوحنا ۱۷:۱۵ مورد استفاده قرار گرفتهاند يعني در جاييكه عيسي دعا ميكند:«خواهش نميكنم كه ايشان را از جهان ببري، بلكه تا ايشان را از شرير نگاهداري». پلامر( Plummer ) اينگونه تفسير ميكند:«درست چنانچه شاگردان مسيح با او راه رفته و محفوظ بودند همچنين در روز ظهور آن مرد شرير نيز حفاظت خواهند شد». اين دعا جواب داده شده است؛ ايمانداران از سلطنت شيطان رهايي يافتهاند و به ملكوت پسر حبيب خدا منتقل گشتهاند.
۲. نسخه يوناني روميان ۵:۳ميگويد:«مصيبت صبر ميكند».
جواب :پولس نميگويد تنها زماني كه مصيبت صبر ميكند در حين دوره مصيبت عظيم است. بحث او واضحاً اين است مصيبتي كه ايمانداران متحمل ميشوند در اين زندگي برايشان صبر پديد ميآورد. همچنين در يوناني چنانچه در فرانسوي و اسپانيولي است، اسامي مجرد غالباً حرف تعريف هستند از اين رو ترجمه مصيبت درست است.
۳. به مسيحيان هميشه وعده مصيبت عظيم داده شده است (يوحنا ۱۶:۳۳). هيچ دليلي مبني بر اينكه چرا كليسا نبايد به آن وارد شود در كلام نيامده است.
جواب :هيچكس اين را رد نميكند، «با مصيبتهاي بسيار ميبايد داخل ملكوت خدا گرديم.» (اعمال رسولان ۱۴:۲۲) ولي تفاوت بزرگي ميان مصيبتي كه هر ايماندار در طول زندگي خود ميبيند و دوره مصيبت عظيم كه جهان مسيح را رد ميكند وجود دارد.
۴. دوم تسالونيكيان ۱:۷ نشان ميدهد كه مقدسين تا زمانيكه خداوند عيسي مسيح به زمين در زمان پايان مصيبت عظيم باز نگردد، آرامي نخواهند يافت.
جواب: تسالونيكياني كه اين نامه بديشان نوشته شده است در حال حاضر در آسمان آرامي يافتهاند. ولي لغتي كه به جفاكنندگان ايشان خواهد رسيد زمانيكه در جهان مجسم خواهد شد كه خداوند عيسي مسيح با قوت و جلال عظيم به زمين بازگردد.
۵. بر طبق اعمال ۳:۲۱، آسمانها ميبايست خداوند عيسي را تا زمان معاد همه چيز بپذيرد كه اين يعني زمان سلطنت هزار ساله.
جواب: اين كلمات خطاب به قوم اسراييل بوده است (آيه ۴). تا آنجائيكه به قوم اسراييل مربوط ميشود، اين جمله حقيقت دارد. اين آيه كلمات نجات دهنده بر سر راه اورشليم در متي ۲۳:۳۹ را تأييد ميكنند:«زيرا به شما ميگويم ار اين پس مرا نخواهيد ديد تا بگوييد مبارك است او كه به نام خداوند ميآيد». اين امر در پايان دوره مصيبت عظيم بوقوع خواهد پيوست. ولي كليسا ربوده شده و براي هفت سال به آسمان بالا برده خواهد شد.
۶. مزمور ۱۱۰:۱ميگويد كه مسيح زماني به دست راست خدا خواهد نشست كه دشمنانش پاي انداز او شوند. اين در زمان پايان دوره مصيبت عظيم خواهد بود.
جواب: در مكاشفه ۲۰:۸،۹، ما راجع به بعضي از دشمنان مسيح در پايان زمان سلطنت هزار ساله ميخوانيم -اين يعني هزار سال پس از مصيبت عظيم. دست راست خدا ميتواند توصيفي براي جايگاه قدرت و احترام و قوت باشد و نه يك موقعيت جغرافیايي.
۷. در تيطس ۲:۱۳، اميد مبارك همان ظهور پر جلال است. بنابراين ربوده شدن همزمان با ظهور بوقوع خواهد پيوست. پس، ما منتظر ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم نيستيم بلكه آمدن مسيح بجهت سلطنت انتظار ميكشيم.
جواب: بحث بر پايه گرامر زبان يوناني شكل گرفته است:وقتي كه دو اسم بوسيله كلمه "و" با هم مربوط ميشوند (در يوناني kai) در واقع هر دو مورد مشابه هستند و حرف تعريف معلوم با اسم اول ميآيد و نه اسم دوم، اسم دوم به همان شخص يا چيز اشاره دارد كه اسم اول دارد و در واقع توصيف اضافي بر آن است و اين قانون را در اصطلاح علم نحو ميگويند. براي مثال، تيطس ۲:۱۳ميگويد:«و آن اميد مبارك و تجلي جلال خداي عظيم و نجات دهنده خود ما عيسي مسيح را انتظار ميكشم». كلمات "خدا" و "نجات دهنده" به وسيله "و" به هم مربوط شدهاند؛ هر دوي اينها يك مورد را به ما نشان ميدهند؛ حرف تعريف معلوم با "خداي" ميآيد و نه "نجات دهنده". بنابراين بر طبق قانون نحو، كلمه "نجات دهنده" به همان شخص "خدا" اشاره دارد و توصيفي اضافي بر آن است. اين البته ثابت ميكند كه نجات دهنده ما عيسي مسيح، خداست.
حالا در همين آيه چنانچه يوناني ميگويد:«و آن اميد مبارك و تجلي جلال عظيم... را انتظار ميكشيم». بر طبق قانون نحو در زبان يوناني، اميد مبارك همان تجلي عظيم ميباشد و از آنجاييكه تجلي جلال عظيم اساساً با آمدن مسيح براي سلطنت يكي درك شده است، اميد ايمانداران ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم نيست بلكه آمدن مسيح در جلال به زمين.
دو جواب براي اين بحث وجود دارد. اولاً، همانند همه قوانين، قانون نحو نيز استثنائاتي دارد. يكي را ميتوان در لوقا ۱۴:۲۳يافت در جائيكه در نسخه يوناني خوانده شده، «به جاده بر و در آنجا حصار بکش.» اگر قانون را قبول کنیم، پس ما باید ایمان داشته باشیم که جاده مانند حصار است! استثناء دیگری در افسسیان ۲۰:۲وجود دارد:«بنیاد رسولان و انبیاء.» اما نه دانشجو میگوید رسولان و نه انبیاء یکی هستند.
ولی حتی فرض بر اینکه برکت امید با ظاهر شدن جلال یکی است، چه چیزی مانع مشاهده ما به ربوده شدن و ظاهر شدن جلال مسیح به کلیسا میشود در حالیکه مکاشفه او جلالش را به جهان ظاهر میسازد؟ کلمه apokalupsis (مکاشفه) و epiphaneia (قدر درخشاندن یا ظاهر شدن) به ربوده شدن اشاره میکند همچنین مسیح میآید تا سلطنت کند.
۸. آیات دیگری که امید ایمانداران در آمدن مسیح برای سلطنت کردن را شنان میدهد عبارت هستند از اول قرنتیان ۷:۱؛ اول تیموتائوس ۱۴:۶؛ دوم تیموتائوس ۸:۴، اول پطرس ۷:۱، ۱۳، ۱۳:۴.
جواب: کلمه «مکاشفه» و «ظاهر شدن» در این نوشتهها آمده هر دو اشاره به آمدن مسیح برای مقدسینش و آمدن او با مقدسینش شده. اول، او خودش را آشکار میسازد و خودش را به کلیسا ظاهر میکند، سپس بعداً به جهان.
ولي اگر اين آيات نيز به آمدن مسيح براي سلطنت اشاره داشته باشند، بايد واضح باشد كه اميد ايماندار شامل همه بركات نبوتي آينده ميشود. ما به ربوده شدن نظر داريم و منتظر آمدن مسيح براي سلطنت هزار ساله و خانه ابدي هستيم.
۹-اميدِ سنتي كليسا ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم نبوده است. اين فقط در ۱۶۰ سالاخير يا از طريق تعاليم داربي وارد صحنه روزگار شده است.
جواب :كليساي عهد جديد منتظر آمدن پسر خدا از آسمان بوده است. مقدسين نميدانستند كه او در چه زماني خواهد آمد بنابراين هميشه منتظر بودند.
مباحثي كه بر پايه اينكه آيا شخصي چيزي را تعليم داده يا نداده است استوار هستند اصطلاحاً، حمله يا اعتراض به اشخاص ناميده ميشوند و به افراد مربوطه زياد ارتباطي ندارند. مسئله اين است كه «كتابمقدس چه تعليمي ميدهد؟» نه اينكه «فلاني چه تعليمي داده است؟»
۱۰. آخرين صور(شیپور م.) اول قرنتيان ۱۵:۵ ۲و صور خدا در (اول تسالونيكيان ۴:۱۶) مربوط به ربوده شدن هستند و مشابه همان هفتمين صور در مكاشفه ۱۱:۱۵ هستند. از آنجائيكه هفتمين صور، صداي پايان مصيبت است در زمانيكه «پادشاهيهاي اين جهان به پادشاهي خداوند و مسيح او تبديل ميشوند،» بازگشت او ميبايست پس از دوره مصيبت عظيم باشد.
جواب: اين صورها همگي مشابه نيستند. «آخرين صور» همان «صور خداست.» اين صور اعلام كننده ربوده شدن است و قيام ايمانداران و صعودشان به نزد خانه پدر را خبر ميدهد. اين «آخرين صور» كليساست. صور هفتم در مكاشفه ۱۱:۱۵ آخرين سري از داوريها دوره مصيبت عظيم است. اين آخرين صور براي بيايمانان اسرائيلي و غير اسرائيلي است. «آخرين» صور اول قرنتيان ۱۵:۵ ۲همچنين صور خدا نيز ناميده شده است (اول تسالونيكيان ۴:۱۶)، و قبل از دوره مصيبت عظيم نواخته خواهد شد. صور هفتم در پايان دوره مصيبت عظيم نواخته خواهد شد.
۱۱اولين قيامت مكاشفه ۲۰:۴،۵ در پايان دروه مصيبت عظيم بوقوع خواهد پيوست و نه هفت سال زودتر چنانچه پيروان نظريه ربوده شدن قبا از مصيبت عظيم ميگويند.
جواب: قيامت اول يك واقعه منفرد نيست بلكه يك واقعه تدريجي. اين قيامت با قيامت مسيح شروع شده است (اول قرنتيان ۱۵:۲۳). مرحله بعدي قيامت ايمانداران در هنگام ربوده شدن ميباشد. مرحله سوم قيامت مقدسين دوره مصيبت عظيم خواهد بود كه در زمان بازگشت مسيح به زمين به وقوع خواهد پيوست (مكاشفه ۲۰:۴،۵). به بياني ديگر، قيامت اول شامل قيام مسيح و همه ايمانداران حقيقي است و مهم نيست كه چه زماني بر خاسته باشند. همه ايماندران در پايان دروه سلطنت هزار ساله بر خواهند خواست تا در مقابل تخت بزرگ سفيد بايستند (مكاشفه ۲۰:۱۱۱۵).
۱۲-در متن ۱۳:۲۴-۳۰، گندم و كركاسها تا پايان اين دوره خواند روييد و اين همان پايان دوره مصيبت عظيم است.
جواب :درست است، ولي اين مثل از ملكوت آسمان سخن ميگويد و نه كليسا. در ملكوت و در زمان مصيبت عظيم، مردم راست و ناراستس وجود خواهند داشت.
۱۳. ربوده شدن مرموز نخواهد بود بلكه با صداي فريادي با صور خدا از آسمان همراه خواهد بود (اول تسالونيكيان ۴:۱۶).
جواب :تعليم اينكه ربوده شدن مرموز خواهد بود بر پايه اين حقيقت استوار است كه در يك چشم بر هم زدن به وقوع خواهد پيوست (اول قرنتيان ۱۵:۵ ۲). اين يك چشم بر هم زدن مدتي نيست كه جهان شانس اين را داشته باشد كه همه وقايع را كه قرار است اتفاق بيفتد شاهد باشد.
۱۴. جورج مولر، ساموئل ترگر، اسوالد اسميت و ديگران نوشتهاند كه مردم نظريه ربوده شدن پس از مصيبت عظيم را قبول داشتهاند.
جواب: اين بحث چيزي را ثابت نميكند. انسانها بزرگي در دفاع از هر دو نظريه وجود دارند.
۱۵. اكثراً اشارات عهد جديد به آمدن مسيح به آمدن او براي سلطنت مربوط ميشوند.
جواب: اين حقيقت ربوده شدن را رد نميكند. فقط بدين خاطر كه اكثر اشارات در عهد جديد به آسمان است به اين معنا نيست كه جهنمي وجود ندارد.
۱۶. كليسا متحمل غضب خدا در دوره مصيبت عظيم نخواهد شد ولي غضب ضد مسيح كه همان شيطان است را متحمل خواهد شد.
جواب: شش بار در كتاب مكاشفه، غضب دوره مصيبت عظيم خدا يكي انگاشته شده است:
«و فرشته سوم از عقب اين دو آمده، به آواز بلند ميگويد:اگر كسي وحش و صورت او را پرستش كند و نشان او را بر پيشاني يا دست خود پذيرد، او نيز از خمرِ غضب خدا كه در پياله خشم وي بيقش آميخته شده است، خواهد نوشيد و در نزد فرشتگان مقدس و در حضور بره به آتش و كبريت، معذّب خواهد شد» (مكاشفه ۱۴:۱۹، ۱۰).
«پس از آن فرشته داسِ خود را بر زمین آورد و مَوهای (برگههای انگور) زمین را چیده، آن را در چرخشت عظیم غضبِ خدا ریخت.» (مکاشفه ۱۹:۱۴)
«و علامتِ دیگر عظیم و عجیبی در آسمان دیدم، یعنی هفت فرشتهای که هفت بلایی دارند که آخرین هستند، زیرا که به آنها غضبِ خدا به انجام رسیده است. (مکاشفه ۱:۱۵)
«و يكي از آن چهار حيوان، به آن هفت فرشته، هفت پياله زرين داد، پر از غضب خدا كه تا ابدالاباد زنده است» (مكاشفه ۱۵:۷.).
«و آوازي بلند شنيدم كه از ميان قدس به آن هفت فرشته ميگويد كه برويد، هفت پياله غضب خدا را بر زمين بريزيد» (مكاشفه ۱۶:۱).
«و شهر بزرگ به سه قسم منقسم گشت و بُلدان امتها خراب شد و بابل بزرگ در حضور خدا به ياد آمد تا پياله خَمر غضبآلود خشم خود را بدو دهد» (مكاشفه ۱۶:۱۹).
۱۷. وقتي كه عيسي ميگويد:«اينك به زودي ميآيم» (مكاشفه ۲۲:۷،۱۲،۲۰) به اين معنا نيست هر لحظهاي ممكن است بيايد بلكه يعني آمدن او آني خواهد بود.
جواب: اين نكته شك برانگيز است. حتي اگر به معناي آني باشد هنوز هم آياتي وجود دارند كه اين نظريه را رد ميكنند مثل عبرانيان ۱۰:۳۷ :«زيرا كه بعد از اندك زماني، آن آينده خواهد آمد و تأخير نخواهد نمود.»
۱۸. عامل مانع در دوم تسالونيكيان ۲:۶ـ۸ روحالقدس نيست بلكه دولت روم يا قدرت خدا.
جواب :اين مورد در مطالب و مباحث مربوط به متن توضيح داده شده است.
۱۹. آمدن مسيح در روزگار رسولان نميتوانست قريبالوقوع باشد چونكه پطرس و پولس ميدانستند كه خواهند مُرد (يوحنا ۲۱:۱۸،۱۹؛ دوم پطرس ۱:۱۴،۱۵؛ دوم تيموتائوس ۴:۶).
جواب: پولس گاهي از خود به عنوان شخصي كه در حين آمدن خداوند زنده خواهد بود سخن ميگويد (اول تسالونيكيان ۴:۱۵) و گاهي نيز خود را از زمره ايمانداراني بر ميشمرد كه مرده و قيام خواهند كرد (فيلپیان ۳:۱۰،۱۱). اين رفتار مناسبي است كه هر يك از ما بايد داشته باشيم. ما منتظر آمدن خداوند در طول زندگي خود هستيم ولي ميدانيم كه قبل از ربوده شدن شايد بميريم.
پطرس ايمان داشت كه انتهاي همه چيز نزديك است (اول پطرس ۴:۷) و آنانيكه امدن خداوند را با گفتن «كجاست وعده آمدن او؟ زيرا از زماني كه پدران به خواب رفتهاند، هر چيز به همينطوري كه از ابتداي آفرينش بوده باقي است» (دوم پطرس ۳:۴) استهزا مينمودند محكوم ميكرد.
۲۰. آمدن خداوند نميتواند در هر لحظهاي به وقوع بپيوندد بلكه انجيل ابتدا ميبايست قبل از آمدن او به تمامي عالم موعظه شود (متي ۲۴:۱۴).
جواب: اين به انجيل ملكوت اشاره دارد (آيه ۱۴) كه در زمان مصيبت عظيم به جهان اعلام خواهد شد. پيغام اين انجيل اين طور است:«به خداوند عيسي مسيح ايمان بياور و نجات خواهي يافت و وقتي كه مسيح بيايد با او وارد سلطنت هزار ساله خواهي شد». ايم همان نجاتي است كه ما موعظه ميكنيم ولي انتظار ما براي ربوده شدن است به بياني ديگر، ما ميگوييم:«به خداوند عيسي مسيح ايمان بياور و نجات خواهي يافت و وقتي كه عيسي بيايد، به خانه پدر خواهيد رفت».
۲۱. متوني مثل متي ۲۸:۱۹،۲۰ و اعمال رسولان ۱:۸ از انجيلي كه به «همه قومها» و تا «اقصاي جهان» موعظه ميشود سخن ميگويد. این همچنین، قابل قبول نبود که خداوند در زمان رسولان بیاید.
جواب: در کولسیان ۶:۱، ۲۳، پولس اشاره کرده «همه جهان» و «هر مخلوقی در زیر آسمان» خبر انجیل را شنیدهاند. در روميان ۱۰:۱۸، در مورد انجيل گفته شده است كه به اقصاي جهان خواهد رفت. البته، ما اين متون را چنين درك ميكنيم كه به جهان آن زمان اشاره دارند يعني كشورهايي كه مجاور درياي مديترانه قرار داشتند.
۲۲. نقشه سفر بشارتي طولاني پولس كه در اعمال رسولان ۱۸:۲۱؛ ۲۳:۱۱؛ و در روميان ۱۵:۲۲-۲۵،۳۰،۲۱آمده است نشان ميدهد كه او منتظر آمدن خداوند در آينده بطور ناگهاني نبود.
جواب :نقشه پولس بر طبق اراده خدا طرح ريزي شده بود (اعمال رسولان ۱۸:۲۱؛ رومیان ۱:۱۰؛ اول قرنتيان ۴:۱۹). او چنان كار ميكرد كه گويي خداوند در زمان زندگي او نخواهد آمد ولي منتظر بازگشت او در هر لحظهاي بود.
۲۳. پولس از زمانهاي مخاطرهآميز در روزهاي آخر سخن گفته است (اول تيموتائوس ۴:۱۳؛ دوم تيموتائوس ۳:۱۵). اين پيش فرضي راجع به يك لغزش در زماني كه خداوند هنوز نيامده به ما ارائه ميدهد.
جواب: پولس همچنين از سر بيديني كه در حال حاظر كار ميكند سخن گفته است (دوم تسالونيكيان ۲:۷). يوحنا آنرا «ساعت آخر» در روزگار خويش خوانده است (اول يوحنا ۲:۱۸). اين مردمان مشكلي با اميد بازگشت ناگهاني مسيح نميديدند و آن را كاملاً ممكن ميدانستند.
۲۴. مثلهايي مثل متي ۲۵:۱۴-۳۰ و لوقا ۱۹:۱۲۷ پيش فرضي راجع به يك دوره طولاني لغزش (ارتداد) قبل از بازگشت خداوند ارائه ميدهند. بنابراين ايمانداران اوليه نميتوانند منتظر آمدن خداوند در هر لحظه باشند.
جواب :ظاهراً ايمانداران اوليه بر پايه آموزههاي مثلها منتظر آمدن خداوند نبودند بلكه انها منتظر ربوده شدن بودند (اول تسالونيكيان ۱:۱۰). ولي جداي از آن، زمان دراز در متي ۲۵:۱۹ بسيار نامعيني است. مثل لوقا تعليم ميدهد كه ملكوت بطور ناگهاني ظهور نخواهد نمود (لوقا ۱۹:۱۱) ولي اين مثل شامل احتمالِ ربوده شدن كليسا در هر لحظه بطور تلويحي ميباشد.