View of Acropolis

۵. نصايح عملي (۳:‏۱-‏۱۵)

الف) براي دعاي دو جانبه (۳:‏۱-‏۵)

۳:‏۱پولس احساس مي‏‌كرد كه به دعاي مقدسين احتياج دارد. اين باب با تقاضاي او براي دعا در اين سه حوزه شروع شد:‏(۱) براي انتشار پيغام؛ (۲) پيروزي پيغام؛ ( ۳) محافظت از پيغامبران.

او آرزو داشت كه كلام خداوند سریعاً جاري شود تصوير زيبايي از رفتن انجيل از مكاني به مكان ديگر با وجود موانع (مزمور ۱۴۷:‏۱۵).

او همچنين آرزو داشت كه كلام همان تأثير فوق‌العاده و روحاني و اخلاقي خود را كه در هر مكاني بر جاي گذاشته است در تسالونيكي نيز بگذارد.

۳:‏۲ تقاضاي سوم اين است كه پولس رسول و همكارنش از مردم ناشايسته شرير برهند. به نظر مي‏‌آيد كه او به مخالفان شخصي اشاره مي‏‌كند كه احتمالاً يهودياني در قرنتس بودند (اعمال رسولان ۱۸:‏۱ـ۸). انتخاب كلمه ناشايسته كاملاً مناسب است؛ هيچ چيزي ناشايست‌تر و غير عقلاني‌تر از ضديت مردم با انجيل و پيام آن وجود ندارد. اين چيزي است كه توضيح دادن را بي‌فايده مي‏‌گرداند. ايشان شايد راجع به سياست، علم يا يك موضوع و گروه خاصي بطور شايسته سخن گويند ولي وقتي كه سخن از انجيل به ميان مي‏‌آيد ايشان همه حس شايستگي خود را از دست مي‏‌دهند.

۳:‏۳ زيبايي آيه‌ی ۲و ۳را فراموش نكنيد:‏آیه ۲:‏«همه را ايمان نيست». و آیه ۳:‏ولي خداوند امين است را فراموش نکنید. اين به ما تعليم مي‏‌دهد كه نگاه خود را از انسانهاي بي‌ايمان برداشته و به خداي شكست‌ناپذير خود نگاه كنيم. او تا به پايان امين است (اول قرنتيان ۱:‏‏۹). او امين است تا ما را از وسوسه برهاند (اول قرنتيان ۱۰:‏۱۳). او امين است تا همه‌ی گناهان ما را بيامرزد و ما را از ناراستي پاك كند (اول يوحنا ۱:‏‏۹). و در اينجا او امين است كه ما را استوار و از شرير يعني همان شيطان محفوظ بسازد.

۳:‏۴همه را ايمان نيست ... خداوند امين است ... بر [ایمان] شما در خداوند اعتماد داريم. چنانچه دني (Denny) گفته است:‏«در خداوند شما مي‏‌توانيد به ضعيفان، معلولان و ناتوانان و سبك مغزان نيز اعتماد كنيد». حالا پولس به مقدسين مسئوليت ايشان را براي انجام آنچه به ايشان امر فرموده بود يادآوري مي‏‌كند. در اينجا مجدداً ما آميخته شدن جالب و فوق‌العاده آسمان و بشر را داريم:‏خدا شما را حفظ خواهد كرد؛ حالا شما فرامين را حفظ كنيد. اين همان تعليمي است كه در اول‏پطرس ۱:‏۵ ديده مي‏‌شود:‏«كه به قوت خدا محروس هستيد" [سهم او] «از طريق ايمان» [سهم ما]. ما همچنين در فيلپيان ۲:‏۱۲،۱۳نيز اين را مي‏‌بينيم:‏«نجات خود را به ترس و لرز بعمل آوريد [سهم ما] زيرا خداست كه در شما بر حسب رضامندي خود، هم اراده و هم فعل را بعمل ايجاد مي‏‌كند [سهم او]».

۳:‏۵ در زمان جفاها آسان است كه تفكّرات تلخ كه در قبال ديگران داريم را پرورش دهيم چون در آن دوره رنج و درد زياد است. براي همين خاطر بود كه پولس رسول دعا كرد كه تسالونيكيان مثل خدا محبت كنند و مثل مسيح صبور باشند.ترجمه جديد كينگ جيمز مي‏‌گويد:‏«و خداوند دلهاي شما را به محبت خود و به صبر مسيح هدايت كناد». در ترجمه سال ۱۶۱۱به معناي صبر براي بازگشت مسيح بود. حالا در ترجمه جديد به نظر به معناي نشان دادن همان صبر در سختيها مي‏‌باشد مثل صبري كه مسيح وقتي به عنوان انساني بر روي زمين بود نشان داد و الان هم در آسمان نشان مي‏‌دهد.

خداوند در اين آيه مي‏‌تواند به روح‌القدس اشاره داشته باشد، و همچنين جالب است بدانيد كه به هر شخصيت تثليث در اينجا اشاره شده است چنانچه در ۲:‏۱۳-‏‏ ۱۴بود.

ب) براي طرز رفتار با سركشان (۳:‏۶-‏۱۵)

۳:‏۶ به نظر واضح مي‏‌آيد كه بعضي از مقدسين در تسالونيكيه از كار كردن دست كشيده بودند چون مشتاقانه منتظر بازگشت خداوند بودند. پولس چنين عملي را به عنوان يك الگوي روحاني تشويق نمي‏‌كند، بلكه فرامين مشخصي براي طرز رفتار با چنين برادراني اعلان مي‏‌كند.

فرامين او در شكل دستوري مبني بر اجتناب كردن از هر برادري است كه بي‌نظم رفتار مي‏‌ ‏كند، كه اين يعني آناني كه با ديگران همگام نبودند و از كار كردن امتناع مي‏‌ورزند و ديگران را تيغ مي‏‌زدند (آيات ۱۰و۱۱را نگاه كنيد). ايمانداران مي‏‌بايست بوسيله عدم معاشرت با چنين اشخاصي عدم موافقتشان را با عمل آنها نشان مي‏‌دادند. اين خطا آنقدر عظيم و جدي نبود كه نياز به اخراج از كليسا باشد.

قانوني كه تسالونيكيان از پولس رسول يافته بودند اين بود:‏كار سخت، سخت‌كوشي و ايستادن روي پاي خود.

۳:‏۷ او شغل خود را ترك نكرد بدين خاطر كه مي‏‌دانست خداوند عيسي دوباره خواهد آمد. بجاي اين كار او هر لحظه انتظار داشت كه عيسي بيايد ولي به همين منوال طوري خدمت و كار مي‏‌كرد كه گويي مي‏‌دانست خداوند تا پايان عمر وي بازگشت نخواهد نمود.

۳:‏‏۸ هيچكس نمي‏‌توانست او را محكوم كنيد كه خود را در خانه كسي دعوت نموده و از غذاي كس ديگر يا درآمد شخصي ديگر خورده باشد. او در حيني كه انجيل را موعظه مي‏‌نمود براي گذران زندگي خود نيز كار مي‏‌كرد. اين يعني روزهاي بسيار و شبهاي خسته‌كننده ولي پولس تصميم گرفته بود تا بر احدي از ايشان بار ننهد.

۳:‏‏۹ پولس رسول به عنوان واعظ انجيل حق داشت بوسيله كساني كه از طريق خدمت او تغيير گرايش داده بودند حمايت مالي شود (اول قرنتيان ۹:‏۶-‏۱۴؛ اول تيموتائوس ۵:‏۱۸). ولي او ترجيح داده بود كه حق خود ار كنار گذاشته و بتواند نمونه‏‌اي از يك خادم مستقل و با پشتكار باشد.

۳:‏۱۰ به تسالونيكيان دستور داده شده بود تا با انسانهاي طفره رو معاشرت نكنند. اگر يك مسيحي كه از لحاظ جسمي سالم است و قادر به مار كردن مي‏‌باشد از كار اجتناب كند، غذا هم نبايد بخورد. آيا اين امر با حقيقت مسيحيت كه ايمانداران در هر حال بايد مهربان باشند در تضاد نيست؟ هرگز! تشويق تنبلي هرگز مهرباني نمي‏‌باشد. اسپرجان مي‏‌گويد:‏«حقيقي‌ترين محبت در قبال كساني كه در اشتباه هستند برادري كردن در اشتباهاتشان نيست بلكه وفادار بودن به عيسي در همه چيز».

۳:‏‏۱۱حالا پولس كه از يك بازي با كلمات زيبا استفاده مي‏‌كند تا تناقض روحانيت كاذب برادران بي‏‌نظم را بيان كند. كلمات او بدين اشكال زير تعبير شده‏‌اند:‏

1. « بعضي در ميان شما كه كاري نمي‏‌كنند بلكه فضول هستند.»

۲. «بعضي در ميان شما كه مشغوليتي ندارند بلكه فضول هستند.»

۳. «بعضي در ميان شما كه مشغوليتي در كاري ندارند بلكه در فضولي بسيار پر مشغله هستند.»

۴. «به كار همه كس كار دارند جز كار خودشان.»

۳:‏۱۲به همه اين اشخاص در خداوند ما عيسي مسيح حكم شده است تا به آرامي كار كرده، نان خود را از معشيت خود بخورند. اين شهادت نيكويي است و خدا را جلال مي‏‌دهد.

۳:‏۱۳آناني كه وفادارانه و صادقانه كار مي‏‌كنند تشويق به ادامه دادن كارشان شده‏‌اند. اين آخر مسابقه است كه به حساب مي‏‌آيد و نه شروع آن؛ پس ايشان نمي‏‌بايست از نيكو كاري خسته خاطر شوند.

۳:‏۱۴ولي راجع به شخصي كه از اطاعت فرامين پولس رسول در اسن رساله سرباز زند چطور؟ مسيحيان ديگر بايد او را به وسيله عدم معاشرت با وي تنبيه كنند. هدف اين تنبيه اين است مه او از رفتار خود شرمنده شده و مجبور شود به رفتارش فكر كند.

۳:‏۱۵ بهر حال، اين تنبيه نبايد مثل اخراج از كليسا شديد باشد. در اينجا خاطي هنوز هم يك برادر است. در اخراج از كليسا، شخص به عنوان يك خارجي و يا يك باج‌گير شناخته مي‏‌شود (متي ۱۸:‏۱۷).

تنبيه يك ايماندار هميشه بايد در جهت احياي او و بازگشت وي نزد خداوند و قوم خدا باشد. اين تنبيه نبايد در روح تلخي يا خصومت انجام گيرد بلكه با روح تواضع و ثبات با شخصي خاطي نبايد مثل يك دشمن رفتار شود بلكه مثل يك برادر.

امروزه براي ما عجيب بنظر مي‏‌آيد كه مسيحيان تسالونيكيه تا اين حد شوق بازگشت خداوند را داشته باشند كه مشاغل خود را ترك كنند. امروزه چنين خطري به نظر زياد براي كليسا نهديدي نمي‏‌باشد! در واقع ما الگويي بر عكس را شاهد هستيم. ما چنان با پول درآوردن و كار خود مشغول شده‏‌ايم كه تازگي و هيجان اميد بازگشت قريب‌الوقوع او را از دست داده‌ايم.

۶-‏دعاي خير و تحيات (۳:‏۱۶-‏۱۸)

۳:‏۱۶ اين آيه تحت عنوان «پاياني صلح‌آميز براي رساله‌اي طوفاني شناخته شده است.» پولس در اين آيه دعا مي‏‌كند كه مقدسين رنجديده در تسالونيكيه سلامتی را بدانند و سلامتي خداوند را در هر صورتي دارا باشند.

يك مسيحي در اين دنيا به هيچ چيزي جز آرامي خود نمي‏‌تواند وابسته باشد. اين آرامي بر پايه شخصيت و كار خداوند عيسي است. دنيا نمي‏‌تواند آن را بدهد يا باز پس گيرد. ولي بايد در همه شرايط زندگي اين سلامتي را در خود داشته باشيم. سلامتي پايان جفا نيست، بلكه آرامش قلبي است كه از ايمان به خدا ناشي مي‏‌شود و در هر شرايطي وجود دارد.

۳:‏۱۷،۱۸ در اين قسمت پولس رسول ظاهراً قلم را دست نويسنده مي‏‌گيرد و آخرين تحيت را به قلم خوش مي‏‌نگارد. او تحيت خود را كه در هر رساله با علامت خاصي نوشته مي‏‌شود بيان مي‏‌كند. بعضي اين گفته را چنين درك كرده‌اند كه هرگاه دستخط پولس در پايانهر نوشته باشد لزوماً ثابت مي‏‌شود كه آن نامه اصل است. ديگران معتقدند كه اين نشانه همان دعاي خير مخصوص پولس است:‏ فيض خداوند ما عيسي مسيح با جميع شما باد (روميان ۱۶:‏۲۴؛ اول قرنتيان ۱۶‏ ۲۳؛ دوم قرنتيان ۱۳‏:‏۱۴؛ غلاطيان ۶:‏۱۸؛ افسسيان ۶:‏۲۴؛ فيلپيان ۴:‏۲۳؛ كولسيان ۴:‏۱۸؛ اول تسالونيكيان ۵:‏۲۸؛ اول تيموتائوس ۶:‏۲۱؛ دوم تيموتائوس ۴:‏۲۲؛ تيطس ۴:‏۲۲؛ فليمون ۲۵ و اگر پولس عيرانيان را نوشته باشد، عبرانيان ۱۳:‏۲۵). از اين اشارات، ما شاهد هستيم كه همه آنها با عبارات فيض به اتمام مي‏‌رسند.

نكاتي در باب ربوده شدن كليسا

حقيقت بازگشت خداوند در هر كدام از بابهاي رساله اول تسالونيكيان و در دو باب اول رساله دوم تسالونيكيان آمده است. اين يك محتواي مشترك است كه از طريق يك الگوي خاص دو رساله را به هم مربوط ساخته است.

ولي ما هميشه بايد به ياد داشته باشيم كه نبوت براي نيروي عقلاني يا برطرف ساختن حس كنجكاوي ما طراحي نشده است. هدف نبوت تأثيرگذاري مثبت در زندگي‌هايمان است.

براي ايمانداران، اميد بازگشت قريب‏‌الوقوع مسيح داراي ملزوماتي عملي و علائم زيادي است.

۱. بايد بر زندگي‌هاي ما تأثير مثبتي داشته باشد (اول تسالونيكيان ۵:‏۲۳؛ اول يوحنا ۳:‏۳)

۲. بايد بار دعا و كار براي نجات گمشدگان را در ما قرار دهد (پيدايش ۱۹:‏۱۴؛ حزقيال ۳۳:‏۶؛ يهودا ۲۱-‏۲۳)

۳. بايد ما را به استواري در جفاها و سختيها تشويق كند (رومیان ۸:‏۱۸؛ دوم قرنتيان ۴:‏۱۷؛ اول تسالونيكيان ۴:‏۱۳-‏۱۸).

۴. بايد ما را از جمع كردن ثروت براي خود باز دارد؛ چنانچه به آمدن او نزديك مي‏‌شويم. ارزش ثروتهايمان كم مي‏‌شود (ر.ك لاويان ۲۵:‏‏۸-‏۱۰، ۱۴-‏۱۶).

۵. بايد ما را مجبور كند از هر كس كه نسبت به او خطا ورزيده‏‌ايم عذر خواهي كرده و اگر لازم باشد خطايمان را جبران كنيم (متي ۵:‏۲۴؛ يعقوب ۵:‏۱۶)

۶. بايد ما را براي خدمت سخت‌كوشانه تجهيز نمايد تا بدانيم كه شب نزديك است و در شب نمي‏‌توان كاري انجام داد (يوحنا ۹:‏۴؛ اول تسالونيكيان ۱:‏‏۹،۱۰الف)

۷. بايد ما را از رفتار متوقعانه باز دارد (لوقا ۱۲:‏۳۶) و ما قادر سازد تا به هنگام آمدن او شرمنده نباشيم (اول يوحنا ۲:‏۲۸)

۸. بايد ما را براي اقرار به مسيح شجاع بسازد (مرقس ۸:‏۳۸؛ لوقا ۹:‏۲۶).

۹. بايد ثابت شود كه اميد آرامي بخش است (يوحنا ۱۴:‏۱۳،۲۸؛ اول تسالونيكيان ۴:‏۱۸؛ دوم تسالونيكيان ۱:‏۷؛ دوم تيموتائوس ۲:‏۱۲)

۱۰. بايد براي اعتدال، اصالت و نظم مشوق باشد (فيلپيان ۴:‏۵)

۱۱. بايد انگيزه‏‌اي براي محبت و اتحاد باشد (اول تسالونيكيان ۳:‏۱۲،۱۳)

۱۲. بايد رفتار دنياي ديگر را تشويق كند (كولسيان ۳:‏۱۴)

۱۳. بايد براي آمدن و پاداش گرفتن از خداوند نقش ياد آورنده‌اي را ايفا كند (روميان ۱۴:‏۱۰-‏۱۲؛ اول قرنتيان ۳:‏‏۱۱۱۵؛ دوم قرنتیان ۱۰:‏۵)

۱۴. بايد به عنوان عاملي قدرتمند در جهت جذب شخصي به موعظه انجيل مورد استفاده قرار گيرد (اعمال رسولان ۳:‏۱۹-‏۲۱؛ مكاشفه ۳:‏۳)

براي كساني كه ايماندار نيستند، حقيقت بازگشت مسيح بايد ايشان را به توبه از گناهانشان ملزم كرده و وا دارد كه طرز زندگيشان را به او به عنوان خداوند و نجات‌دهنده تسليم كنند. فقط كساني كه در مسيح هستند با او در زمان ربوده شدن خواهند بود. بقيه ايشان براي داوري كنار خواهند رفت.

ولي اگر امروز زمان آن باشد چطور؟

بخاطر اهميت آمدن مسيح در رساله‌ی تسالونيكيان و زندگي مسيحي ما اين ملاحظات مختصر را اضافه مي‏‌كنيم:‏

مباحثي براي ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم:‏

۱. اولين بحث بر پايه مشرف به وقوع بودن آن است. نوشته‏‌هاي مقدس بسياري وجود دارند كه نشان مي‏‌دهند مسيحيان مي‏‌بايست هر لحظه منتظر آمدن خداوند باشند. ما بايدمنتظر بوده و بنگريم، چون زمان آمدن او را نمي‏‌دانيم. اگر كليسا مي‏‌بايست وارد دوره مصيبت عظيم مي‏‌شد، پس ما هر لحظه نمي‏‌توانستيم منتظر او باشيم. در حقيقت، او نمي‏‌تواند حداقل قبل از هفت سال بيايد از آنجاييكه ما حالا در دوران مصيبت عظيم نيستيم و زمانيكه اين دوران بيايد حداقل هفت سال به طول مي‏‌انجامد. نظريه ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم تنها نظريه‌اي است كه شما مي‏‌توانيد بپذيريد و معتقد باشيد كه بر طبق آن مسيح هر لحظه ممكن است بيايد.

در اينجا آياتي وجود دارند كه نشان مي‏‌دهند شما بايد پيوسته منتظر آمدن خداوند باشيد اگر چه نمي‏‌دانيم زمان اين واقعه كي خواهد بود.

«و نه اين فقط، بلكه ما نيز كه نوبر روح را يافته‌ايم، در خود آه مي‏‌كشيم در انتظار پسر خواندگي يعني خلاصي جسم خود» (رومیان ۸:‏۲۳).

«زيرا هرگاه اين نان را بخوريد و اين پياله را بنوشيد، موت خداوند را ظاهر مي‏‌نماييد تا هنگاميكه باز آيد» (اول قرنتيان ۱۱:‏۲۶) اين براي قرنتيان نوشته شده است تا بطور تلويحي نشان دهد كه خداوند هر لحظه امكان داشت در حين زندگيشان بازگشت كند.

«زيرا كه در اين هم آه مي‏‌كشيم، چونكه مشتاق هستيم كه خانه‌ی خود را كه از آسمان است بپوشيم» (دوم قرنتيان ۵:‏۲) -‏ايمانداران در زمان ربوده شدن بوسيله بدنهاي جلال يافته پوشيده خواهند شد.

«زيرا كه ما بواسطه روح از ايمان مشتاقانه انتظار اميد عدالت هستيم» (غلاطیان ۵:‏۵) -‏اميد عدالت، آمدن خداوند و جلال يافتن بدنهايمان مي‏‌باشد كه در آن زمان بوقوع خواهند پيوست.

«اما وطن ما در آسمان است كه از آنجا نيز نجات‌دهنده يعني عيسي مسيح خداوند را انتظار مي‏‌كشيم، كه شكل جسد ذليل ما را تبديل خواهد نمود تا به صورت جسد مجيد او مصور شود، بر حسب عمل قوت خود كه همه چيز را مطيع خود بگرداند» (فيلیپیان ۲۰:‏۳، ۲۱).

«اعتدال شما بر جميع مردم معروف شود. خداوند نزديك است» (فيلپیان ۴:‏۵).

«زيرا خود ايشان درباره ما خبر مي‏‌دهند كه چه قسم وارد به شما شديم و به چه نوع شما از بتها به سوي خدا بازگشت كرديد تا خداي حي حقيقي را بندگي نماييد، و تا پسر او را از آسمان انتظار بكشيد كه او را از مردگان برخيزانيد، يعني عيسي كه ما را از غضب آينده مي‏‌رهاند» (اول تسالونيكيان ۱:‏‏۹،۱۰).

«و آن اميد مبارك و تجلي جلال خداي عظيم و نجات دهنده خود ما عيسي مسيح را انتظار مي‏‌كشيم» (تيطس ۲:‏۱۳).

« همچنين مسيح نيز چون يكبار قرباني شد تا گناهان بسياري را رفع نمايد، بار ديگر بدون گناه، براي كساني كه منتظر او مي‏‌باشند، ظاهر خواهد شد بجهت نجات» (عبرانیان ۹:‏۲۸).

«زيرا كه بعد از اندك زماني، آن آينده خواهد آمد و تأخير نخواهد نمود» (عبرانیان ۱۰:‏۳۷).

«پس اي برادران، تا هنگام آمدن خداوند صبر كنيد. اينك دهقان انتظار مي‏‌كشد براي محصول گرانبهاي زمين و برايش صبر مي‏‌كند تا باران اولين و آخرين را بيابد. شما نيز صبر نماييد و دلهاي خود را قوي سازيد زيرا كه آمدن خداوند نزديك است. اي برادران، از يكديگر شكايت مي‏‌كنيد، مبادا بر شما حكم شود. اينك داور بر در ايستاده است» (يعقوب ۵:‏۷ـ۹).

«لكن انتهاي همه چيز نزديك است. پس خرد انديش و براي دعا هشيار باشيد» (اول پطرس ۴:‏۷).

«هر كس كه اين اميد را بر وي دارد، خود را پاك مي‏‌سازد چنانكه او پاك است» (اول يوحنا ۳:‏۳).

«خويشتن را در محبت خدا محفوظ داريد و منتظر رحمت خداوند ما عيسي مسيح براي حيات جاوداني بوده باشيد» (يهودا ۲۱) -‏در اينجا رحمت خداوند ما عيسي مسيح بازگشت اوست براي بردن قومش به آسمان.

«بزودي مي‏‌آيم، پس آنچه داري حفظ كن مبادا تاج تو را كسي بگيرد» (مكاشفه ۳:‏‏۱۱).

«و اينك به زودي مي‏‌آيم. خوشابحال كسي كه كلام نبوت اين كتاب را نگاه دارد» (مكاشفه ۲۲:‏۷).

«و اينك به زودي مي‏‌آيم و اجرت من با من است تا هر كس را بر حسب اعمالش جزا دهم» (مكاشفه ۲۲:‏۱۲).

«او كه بر اين امور شاهد است، مي‏‌گويد:‏بلي به زودي مي‏‌آيم! آمين، بيا اي خداوند عيسي!» (مكاشفه ۲۲:‏۲۰).

متون ديگري وجود دارند كه اگر چه مستقيماً به ربوده شدن اشاره ندارند ولي اثري اساسي بر ما در مورد آمدن مسيح كه قريب‌الوقع است مي‏‌گذارند. كليساي مقدسين در طول تاريخ اين نظريه را قبول داشته است كه آمدن مسيح ناشناخته است و بنابراين در هر لحظه‌اي ممكن است بوقوع بپيوندد.

«پس بيدار باشيد زيرا كه نمي‏‌دانيد در كدام ساعت خداوند شما مي‏‌آيد ليكن اين را بدانيد كه اگر صاحب‌خانه مي‏‌دانست در چه پاس از شب دزد مي‏‌آيد، بيدار مي‏‌‏ماند و نمي‏‌گذاشت كه به خانه‏‌اش نقب زند. لهذا شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتي كه گمان نبرديد، پسر انسان مي‏‌آيد» (متي ۲۴:‏۴۲-‏۴۴).

«ولي از آن روز و ساعت غير از پدر هيچكس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر و بيدار شده، دعا كنيد زيرا نمي‏‌دانيد كه آن وقت كي مي‏‌شود. مثل كسي كه عازم سفر شده، خانه خود را واگذارد و خادمان خود را قدرت داده، هر يكي را به شغلي خاص مقرر نمايد و درمان را امر فرمايد كه بيدار بماند. پس بيدار باشيد زيرا نمي‏‌دانيد كه در چه وقت صاحب‌خانه مي‏‌آيد، در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح-‏مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد. اما آنچه به شما مي‏‌گويم، به همه مي‏‌گويم، بيدار باشيد» (مرقس ۱۳:‏۳۲-‏۳۷).

«و شما مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خود را مي‏‌كشند كه چه وقت از عروسي مراجعت كند تا هر وقت آيد و در را بكوبد، بي‏درنگ براي او باز كنند» (لوقا ۱۲:‏۳۶).

«بحدي كه در هيچ بخششي ناقص نيستيد و منتظر مكاشفه خداوند ما عيسي مسيح مي‏‌باشيد» (اول قرنتيان ۱:‏۷).

«تو را در حضور خدا و مسيح عيسي كه بر زندگان و مردگان داوري خواهد كرد قسم مي‏‌دهم و به ظهور و ملكوت او» (دوم تيموتائوس ۴:‏۱).

«اي بچه‌ها، اين ساعت آخر است و چنانچه شنيده‏‌ايد كه دجّال مي‏‌آيد، الحان هم دجّالان بسياري ظاهر شده‏‌اند و از اين مي‏‌دانيم كه ساعت آخر است» (اول يوحنا ۲:‏‏۸).

«زيرا هرگاه بيدار نباسي، مانند درد بر تو خواهم آمد و از ساعت آمدن من بر تو مطلع نخواهي شد» (مكاشفه ۳:‏۳ب).

«اينك چون دزد مي‏‌آيم! خوشابحال كسي كه بيدار شده، رخت خود را نگاه دارد، مبادا عريان راه رود و رسوايي او را ببينند» (مكاشفه ۱۶:‏۱۵).

۲. دومين بحث بر پايه اين وعده است كه كليسا از غضب آينده خواهد رست. در روميان ۵:‏‏۹، پولس مي‏‌گويد:‏«بوسيله او از غضب نجات خواهيم يافت». اول تسالونيكيان ۱:‏۱۰ عيسي مسيح خداوند را به عنوان رهاننده ما از غضب آينده توصيف مي‏‌كند و در اول تسالونيكيان ۵:‏‏۹ ما مي‏‌آموزيم كه خدا ما را براي غضب برنگزيده است بلكه براي تحصيل نجات بوسيله خداوند عيسي مسيح. كلمه «غضب» مي‏‌تواند به دوره مصيبت عظيم اشاره داشته باشد يا مي‏‌تواند به داوري نهايي خدا بر بي‌ايمانان اشاره كند. در رسالات تسالونيكيان، متن به غضب دوره مصيبت عظيم توجه دارد (به اول تسالونيكيان ۵:‏۲،۳؛ دوم تسالونيكيان ۱:‏۶-‏۱۰؛ ۲:‏۱۰-‏۱۲نگاه كنيد).

۳. در مكاشفه ۳:‏۱۰، مسيح وعده مي‏‌دهد كه قوم خود را از (يوناني:‏ek به معناي «خارج از») ساعت امتحان كه بر تمامي دنيا خواهد آمد حفظ می‌کند.

۴. ساختار كتاب‌مقدس در خود، تعاليم ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم را دارا مي‏‌باشد. در بابهاي ۲و ۳، كليسا بر روي زمين ديده مي‏‌شود ولي پس از باب ۳به نظر ديگر هرگز بر روي زمين نخواهد بود. در بابهاي ۴و ۵ مقدسين در آسمان ديده مي‏‌شوند كه در حال دريافت تاجهاي جلال خود مي‏‌باشند. سپس در بابهاي ۶-‏۱۹ ما شاهد دوره مصيبت عظيم بر روي زمين هستيم. مقدسين كليسا در اين زمان در آسمان هستند.

۵. دوره مصيبت عظيم تا زمانيكه مرد شرير ظاهر نشود نخواهد آمد (دوم تسالونيكيان ۲:‏۳). ولي مرد شرير تا زمانيكه عامل مانع برداشته نشود ظاهر نخواهد شد (دوم تسالونيكيان ۲:‏۷،‏۸). روح‌القدس مطمئناً همان عامل مانع است؛ او مانع توسعه كار شيطان بر روي زمين در حين حضور كليسا بر روي زمين مي‏‌باشد. در زمان ربوده شدن، روح‌القدس از سكونت در كليسا برداشته مي‏‌شود.

به يك معنا، روح‌القدس هميشه در جهان هست و خواهد بود. ولي مفهوم خاصي در فرود آمدن او از زمان پنطيكاست به بعد و حضور دائمي او در كليسا و ايمانداران مي‏‌باشد. در اين مفهوم است كه او در زمان ربوده شدن برداشته خواهد شد. اين امر بدين معنا نيست كه روح خداديگر دوره مصيبت عظيم خدمت نخواهد نمود. او هنوز هم گناهكاران را ملزم كرده و از راه‏‌هاي بدشان بازگشت مي‏‌دهد. ولي او بطور دائم در ايشان ساكن نمي‏‌شود و روح‌القدس ايشان را به كليسا نمي‏‌پيونداند. خدمت او در بعضي جهات شبيه خدمتش در دوره عهد عتيق است.

۶. در اول تسالونيكيان ۴:‏۱۸، از ربوده شدن به عنوان دور نماي تسلي سخن به ميان آمده است. روز خداوند همانند تسلي دهنده نخواهد آمد بلكه مانند دزدي در شب (اول تسالونيكيان ۵:‏۲). اين زمان درد زه مي‏‌باشد (آيه ۳) و غضب (آيه۹). برعكس، ربوده شدن اميد تابان است و نه اميد ترس.

۷. بايد يك فاصله زماني بين آمدن مسيح براي مقدسينش و آمدن او با مقدسينش باشد. زمانيكه مسيح براي مقدسينش آمد، همه ايمانداران جهان به بالا برده شده و بدنهاي جلال يافته خود را دريافت خواهند نمود (اول قرنتيان ۱۵:‏۵ ۱). واي وقتي كه مسيح براي سلطنت بازگردد، ايمانداراني وجود خواهند داشت كه هنوز در بدنهاي طبيعي خود هستند و بوسيله اين حقيقت مي‏‌توان اين را ديد كه آنها بچه‌هاي در حال رشدي هستند (اشعیا ۶ ۵:‏۲۰-‏۲۵؛ زكريا ۸:‏۵). اگر ربوده شدن و ظهور در يك زمان به وقوع مي‌پيوستند (نظريه پس از مصيبت عظيم)، پس اين نجات‌يافتگان اخير از كجا پيدايشان شده؟

اين دليل دومي است براي اينكه چرا مي‏‌بايست فاصله زماني بين ربوده شدن و سلطنت وجود داشته باشد. تخت داوري مسيح در زمان ربوده شدن در آسمان است و خداوند وفاداري مقدسينش را داوري كرده و به ايشان بر طيق آن پاداش خواهد داد (دوم قرنتيان ۵:‏۱۰). پاداشها در اين زمان اندازه وسعت حكومت هر ايماندار در دوره سلطنت همزمان بوقوع مي‏‌پيوستند، هيچ زماني براي برقرار شدن تخت داوري مسيح وجود نمي‏‌داشت.

۸. تنها راهي كه روز خداوند يك شخص را گرفتار مي‏‌سازد همانند آمدن دزد در شب است (اول تسالونيكيان ۵:‏۲). در حاليكه پولس مستقيماً مي‏‌گويد كه ايمانداران همانند دزد در شب غافلگير نخواهند شد (اول تسالونيكيان ۵:‏۴). پس هرگز روز خداوند چون دزد بر ايمانداران نخواهد آمد. چرا نه؟ خدا ايمانداران را براي غضب بر نگزيده است (اول تسالونيكيان ۵:‏‏۹).

۹. در زمان ربوده شدن، ايمانداران به خانه پدر خواهند رفت (يوحنا ۱۴:‏۳)، نه مستقيم به زمين چنانچه نظريه پس از مصيبت عظيم عنوان مي‏‌كند.

۱۰. مصيبت عظيم واضحاً يك دوره يهودي است. اين زمان تنگي يعقوب خوانده شده است (ارمیا ۳۰:‏۷). به اشاراتي كه در متي ۲۴:‏يهوديه (آيه ۱۶)، سبت (آْيه ۲۰)، مكان مقدس (آيه ۱۵) شده است توجه كنيد. اين الگوها هيچ ربطي به كليسا ندارند.

۱۱. نمونه‌هاي زيادي در عهد عتيق به ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم اشاره دارند. ما آموزه خود را بر پايه نمونه‌ها نمي‏‌سازيم بلكه اين نمونه‌ها با نظريه ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم سازگار هستند.

خنوخ، يك نمونه كليسا، قبل از اينكه داوري خدا بر زمين فرود آيد به آسمان بالا برده شد در حاليكه نوح و خانواده‌اش، نمونه‌هايي از ايمانداران يهودي باقي مانده، در حين طوفان بر زمين باقي ماندند.

لوط از سدوم قبل از اينكه داوري بر آن شهر فرود آيد رهايي يافت.

گذاراندن اسحاق توسط ابراهيم، گذراندن پسر خدا توسط وي در جلجتا را به تصوير كشيد. اولين باري كه پس از آن واقعه از اسحاق نام برده شده است در زماني است كه او براي ملاقات همسرش رفته و آن دختر را به خانه‏‌اش مي‏‌برد. به همين منوال ظهور اول مسيح پس از صعودش نيز براي بردن عروسش به آسمان خواهد بود. ايليا قبل از فرود آمدن داوري خدا توسط ايزابل شرور به آسمان بالا برده شد.

۱۲. اولين شصت و هفتمين هفته نبوت دانيال (۹:‏۲۴-‏۲۷) به اندازه فرمان اردشير در سال ۴۴۵ قبل از ميلاد تا زمان مصلوب شدن مسيح بود. اين ربطي به كليسا ندارد. پس چرا بايد كليسا در هفته هفتادم يافت شود كه دوره مصيبت عظيم است؟ (عملاً دوران كليسا بين هفته شصت و نهم و هفتادم مي‏‌باشد.)

مباحثي بر ضد ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم و در حمايت از نظريه ربوده شدن پس از مصيبت عظيم:‏

۱. وعده مكاشفه ۳:‏۱۰ اين نيست كه مقدسين از دوره مصيبت عظيم نجات خواهند يافت بلكه ايشان از آن محفوظ خواهند ماند (با يوحنا ۱۷:‏۱۵ مقايسه كنيد).

جواب:‏ كلمه‏‌اي كه از آن ترجمه شده است به طور تحت‌الفظي به معناي «خارج از آن» مي‏‌باشد. حرف اضافه (ek) در يوناني به معناي «خارج از» مي‏‌باشد. پس تعليم اين نيست كه كليسا در دوره مصيبت عظيم حفظ خواهد شد بلكه به طور كل به خارج از جهان برده خواهد شد تا از بلايا محفوظ بماند.

همين كلمات در يوحنا ۱۷:‏۱۵ مورد استفاده قرار گرفته‌اند يعني در جاييكه عيسي دعا مي‏‌كند:‏«خواهش نمي‏‌كنم كه ايشان را از جهان ببري، بلكه تا ايشان را از شرير نگاهداري». پلامر( Plummer ) اينگونه تفسير مي‏‌كند:‏«درست چنانچه شاگردان مسيح با او راه رفته و محفوظ بودند همچنين در روز ظهور آن مرد شرير نيز حفاظت خواهند شد». اين دعا جواب داده شده است؛ ايمانداران از سلطنت شيطان رهايي يافته‌اند و به ملكوت پسر حبيب خدا منتقل گشته‌اند.

۲. نسخه يوناني روميان ۵:‏۳مي‏‌گويد:‏«مصيبت صبر مي‏‌كند».

جواب :‏پولس نمي‏‌گويد تنها زماني كه مصيبت صبر مي‏‌كند در حين دوره مصيبت عظيم است. بحث او واضحاً اين است مصيبتي كه ايمانداران متحمل مي‏‌شوند در اين زندگي برايشان صبر پديد مي‏‌آورد. همچنين در يوناني چنانچه در فرانسوي و اسپانيولي است، اسامي مجرد غالباً حرف تعريف هستند از اين رو ترجمه مصيبت درست است.

۳. به مسيحيان هميشه وعده مصيبت عظيم داده شده است (يوحنا ۱۶:‏۳۳). هيچ دليلي مبني بر اينكه چرا كليسا نبايد به آن وارد شود در كلام نيامده است.

جواب :‏هيچكس اين را رد نمي‏‌كند، «با مصيبتهاي بسيار مي‏‌بايد داخل ملكوت خدا گرديم.» (اعمال رسولان ۱۴:‏۲۲) ولي تفاوت بزرگي ميان مصيبتي كه هر ايماندار در طول زندگي خود مي‏‌بيند و دوره مصيبت عظيم كه جهان مسيح را رد مي‏‌كند وجود دارد.

۴. دوم تسالونيكيان ۱:‏۷ نشان مي‏‌دهد كه مقدسين تا زمانيكه خداوند عيسي مسيح به زمين در زمان پايان مصيبت عظيم باز نگردد، آرامي نخواهند يافت.

جواب:‏ تسالونيكياني كه اين نامه بديشان نوشته شده است در حال حاضر در آسمان آرامي يافته‏‌اند. ولي لغتي كه به جفاكنندگان ايشان خواهد رسيد زمانيكه در جهان مجسم خواهد شد كه خداوند عيسي مسيح با قوت و جلال عظيم به زمين بازگردد.

۵. بر طبق اعمال ۳:‏۲۱، آسمانها مي‏‌بايست خداوند عيسي را تا زمان معاد همه چيز بپذيرد كه اين يعني زمان سلطنت هزار ساله.

جواب:‏ اين كلمات خطاب به قوم اسراييل بوده است (آيه ۴). تا آنجائيكه به قوم اسراييل مربوط مي‏‌شود، اين جمله حقيقت دارد. اين آيه كلمات نجات دهنده بر سر راه اورشليم در متي ۲۳:‏۳۹ را تأييد مي‏‌كنند:‏«زيرا به شما مي‏‌گويم ار اين پس مرا نخواهيد ديد تا بگوييد مبارك است او كه به نام خداوند مي‏‌آيد». اين امر در پايان دوره مصيبت عظيم بوقوع خواهد پيوست. ولي كليسا ربوده شده و براي هفت سال به آسمان بالا برده خواهد شد.

۶. مزمور ۱۱۰:‏۱مي‏‌گويد كه مسيح زماني به دست راست خدا خواهد نشست كه دشمنانش پاي انداز او شوند. اين در زمان پايان دوره مصيبت عظيم خواهد بود.

جواب:‏ در مكاشفه ۲۰:‏‏۸،‏۹، ما راجع به بعضي از دشمنان مسيح در پايان زمان سلطنت هزار ساله مي‏‌خوانيم -‏اين يعني هزار سال پس از مصيبت عظيم. دست راست خدا مي‏‌تواند توصيفي براي جايگاه قدرت و احترام و قوت باشد و نه يك موقعيت جغرافیايي.

۷. در تيطس ۲:‏۱۳، اميد مبارك همان ظهور پر جلال است. بنابراين ربوده شدن همزمان با ظهور بوقوع خواهد پيوست. پس، ما منتظر ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم نيستيم بلكه آمدن مسيح بجهت سلطنت انتظار مي‏‌كشيم.

جواب:‏ بحث بر پايه گرامر زبان يوناني شكل گرفته است:‏وقتي كه دو اسم بوسيله كلمه "و" با هم مربوط مي‏‌شوند (در يوناني kai) در واقع هر دو مورد مشابه هستند و حرف تعريف معلوم با اسم اول مي‏‌آيد و نه اسم دوم، اسم دوم به همان شخص يا چيز اشاره دارد كه اسم اول دارد و در واقع توصيف اضافي بر آن است و اين قانون را در اصطلاح علم نحو مي‏‌گويند. براي مثال، تيطس ۲:‏۱۳مي‏‌گويد:‏«و آن اميد مبارك و تجلي جلال خداي عظيم و نجات دهنده خود ما عيسي مسيح را انتظار مي‏‌كشم». كلمات "خدا" و "نجات دهنده" به وسيله "و" به هم مربوط شده‌اند؛ هر دوي اينها يك مورد را به ما نشان مي‏‌دهند؛ حرف تعريف معلوم با "خداي" مي‏‌آيد و نه "نجات دهنده". بنابراين بر طبق قانون نحو، كلمه "نجات دهنده" به همان شخص "خدا" اشاره دارد و توصيفي اضافي بر آن است. اين البته ثابت مي‏‌كند كه نجات دهنده ما عيسي مسيح، خداست.

حالا در همين آيه چنانچه يوناني مي‏‌گويد:‏«و آن اميد مبارك و تجلي جلال عظيم... را انتظار مي‏‌كشيم». بر طبق قانون نحو در زبان يوناني، اميد مبارك همان تجلي عظيم مي‏‌باشد و از آنجاييكه تجلي جلال عظيم اساساً با آمدن مسيح براي سلطنت يكي درك شده است، اميد ايمانداران ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم نيست بلكه آمدن مسيح در جلال به زمين.

دو جواب براي اين بحث وجود دارد. اولاً، همانند همه قوانين، قانون نحو نيز استثنائاتي دارد. يكي را مي‏‌توان در لوقا ۱۴:‏۲۳يافت در جائيكه در نسخه يوناني خوانده شده، «به جاده بر و در آنجا حصار بکش.» اگر قانون را قبول کنیم، پس ما باید ایمان داشته باشیم که جاده مانند حصار است! استثناء دیگری در افسسیان ۲۰:‏۲وجود دارد:‏«بنیاد رسولان و انبیاء.» اما نه دانشجو می‌گوید رسولان و نه انبیاء یکی هستند.

ولی حتی فرض بر اینکه برکت امید با ظاهر شدن جلال یکی است، چه چیزی مانع مشاهده ما به ربوده شدن و ظاهر شدن جلال مسیح به کلیسا می‌شود در حالیکه مکاشفه او جلالش را به جهان ظاهر می‌سازد؟ کلمه apokalupsis (مکاشفه) و epiphaneia (قدر درخشاندن یا ظاهر شدن) به ربوده شدن اشاره میکند همچنین مسیح می‌آید تا سلطنت کند.

۸. آیات دیگری که امید ایمانداران در آمدن مسیح برای سلطنت کردن را شنان می‌دهد عبارت هستند از اول قرنتیان ۷:‏۱؛ اول تیموتائوس ۱۴:‏۶؛ دوم تیموتائوس ۸:‏۴، اول پطرس ۷:‏۱، ۱۳، ۱۳:‏۴.

جواب:‏ کلمه «مکاشفه» و «ظاهر شدن» در این نوشته‌ها آمده هر دو اشاره به آمدن مسیح برای مقدسینش و آمدن او با مقدسینش شده. اول، او خودش را آشکار می‌سازد و خودش را به کلیسا ظاهر می‌کند، سپس بعداً به جهان.

ولي اگر اين آيات نيز به آمدن مسيح براي سلطنت اشاره داشته باشند، بايد واضح باشد كه اميد ايماندار شامل همه بركات نبوتي آينده مي‏‌شود. ما به ربوده شدن نظر داريم و منتظر آمدن مسيح براي سلطنت هزار ساله و خانه ابدي هستيم.

۹-‏اميدِ سنتي كليسا ربوده شدن قبل از مصيبت عظيم نبوده است. اين فقط در ۱۶۰ سالاخير يا از طريق تعاليم داربي وارد صحنه روزگار شده است.

جواب :‏كليساي عهد جديد منتظر آمدن پسر خدا از آسمان بوده است. مقدسين نمي‏‌دانستند كه او در چه زماني خواهد آمد بنابراين هميشه منتظر بودند.

مباحثي كه بر پايه اينكه آيا شخصي چيزي را تعليم داده يا نداده است استوار هستند اصطلاحاً، حمله يا اعتراض به اشخاص ناميده مي‏‌شوند و به افراد مربوطه زياد ارتباطي ندارند. مسئله اين است كه «كتاب‌مقدس چه تعليمي مي‏‌دهد؟» نه اينكه «فلاني چه تعليمي داده است؟»

۱۰. آخرين صور(شیپور م.) اول قرنتيان ۱۵:‏۵ ۲و صور خدا در (اول تسالونيكيان ۴:‏۱۶) مربوط به ربوده شدن هستند و مشابه همان هفتمين صور در مكاشفه ۱۱:‏۱۵ هستند. از آنجائيكه هفتمين صور، صداي پايان مصيبت است در زمانيكه «پادشاهي‌هاي اين جهان به پادشاهي خداوند و مسيح او تبديل مي‏‌شوند،» بازگشت او مي‏‌بايست پس از دوره مصيبت عظيم باشد.

جواب:‏ اين صورها همگي مشابه نيستند. «آخرين صور» همان «صور خداست.» اين صور اعلام كننده ربوده شدن است و قيام ايمانداران و صعودشان به نزد خانه پدر را خبر مي‏‌دهد. اين «آخرين صور» كليساست. صور هفتم در مكاشفه ۱۱:‏۱۵ آخرين سري از داوريها دوره مصيبت عظيم است. اين آخرين صور براي بي‌‏ايمانان اسرائيلي و غير اسرائيلي است. «آخرين» صور اول قرنتيان ۱۵:‏۵ ۲همچنين صور خدا نيز ناميده شده است (اول تسالونيكيان ۴:‏۱۶)، و قبل از دوره مصيبت عظيم نواخته خواهد شد. صور هفتم در پايان دوره مصيبت عظيم نواخته خواهد شد.

۱۱اولين قيامت مكاشفه ۲۰:‏۴،۵ در پايان دروه مصيبت عظيم بوقوع خواهد پيوست و نه هفت سال زودتر چنانچه پيروان نظريه ربوده شدن قبا از مصيبت عظيم مي‏‌گويند.

جواب:‏ قيامت اول يك واقعه منفرد نيست بلكه يك واقعه تدريجي. اين قيامت با قيامت مسيح شروع شده است (اول قرنتيان ۱۵:‏۲۳). مرحله بعدي قيامت ايمانداران در هنگام ربوده شدن مي‏‌باشد. مرحله سوم قيامت مقدسين دوره مصيبت عظيم خواهد بود كه در زمان بازگشت مسيح به زمين به وقوع خواهد پيوست (مكاشفه ۲۰:‏۴،۵). به بياني ديگر، قيامت اول شامل قيام مسيح و همه ايمانداران حقيقي است و مهم نيست كه چه زماني بر خاسته باشند. همه ايماندران در پايان دروه سلطنت هزار ساله بر خواهند خواست تا در مقابل تخت بزرگ سفيد بايستند (مكاشفه ۲۰:‏‏۱۱۱۵).

۱۲-‏در متن ۱۳:‏۲۴-‏۳۰، گندم و كركاسها تا پايان اين دوره خواند روييد و اين همان پايان دوره مصيبت عظيم است.

جواب :‏درست است، ولي اين مثل از ملكوت آسمان سخن مي‏‌گويد و نه كليسا. در ملكوت و در زمان مصيبت عظيم، مردم راست و ناراستس وجود خواهند داشت.

۱۳. ربوده شدن مرموز نخواهد بود بلكه با صداي فريادي با صور خدا از آسمان همراه خواهد بود (اول تسالونيكيان ۴:‏۱۶).

جواب :‏تعليم اينكه ربوده شدن مرموز خواهد بود بر پايه اين حقيقت استوار است كه در يك چشم بر هم زدن به وقوع خواهد پيوست (اول قرنتيان ۱۵:‏۵ ۲). اين يك چشم بر هم زدن مدتي نيست كه جهان شانس اين را داشته باشد كه همه وقايع را كه قرار است اتفاق بيفتد شاهد باشد.

۱۴. جورج مولر، ساموئل ترگر، اسوالد اسميت و ديگران نوشته‌‏اند كه مردم نظريه ربوده شدن پس از مصيبت عظيم را قبول داشته‌‏اند.

جواب:‏ اين بحث چيزي را ثابت نمي‏‌كند. انسانها بزرگي در دفاع از هر دو نظريه وجود دارند.

۱۵. اكثراً اشارات عهد جديد به آمدن مسيح به آمدن او براي سلطنت مربوط مي‏‌شوند.

جواب:‏ اين حقيقت ربوده شدن را رد نمي‏‌كند. فقط بدين خاطر كه اكثر اشارات در عهد جديد به آسمان است به اين معنا نيست كه جهنمي وجود ندارد.

۱۶. كليسا متحمل غضب خدا در دوره مصيبت عظيم نخواهد شد ولي غضب ضد مسيح كه همان شيطان است را متحمل خواهد شد.

جواب:‏ شش بار در كتاب مكاشفه، غضب دوره مصيبت عظيم خدا يكي انگاشته شده است:‏

«و فرشته سوم از عقب اين دو آمده، به آواز بلند مي‏‌گويد:‏اگر كسي وحش و صورت او را پرستش كند و نشان او را بر پيشاني يا دست خود پذيرد، او نيز از خمرِ غضب خدا كه در پياله خشم وي بيقش آميخته شده است، خواهد نوشيد و در نزد فرشتگان مقدس و در حضور بره به آتش و كبريت، معذّب خواهد شد» (مكاشفه ۱۴:‏۱۹، ۱۰).

«پس از آن فرشته داسِ خود را بر زمین آورد و مَوهای (برگه‌های انگور) زمین را چیده، آن را در چرخشت عظیم غضبِ خدا ریخت.» (مکاشفه ۱۹:‏۱۴)

«و علامتِ دیگر عظیم و عجیبی در آسمان دیدم، یعنی هفت فرشته‌ای که هفت بلایی دارند که آخرین هستند، زیرا که به آنها غضبِ خدا به انجام رسیده است. (مکاشفه ۱:‏۱۵)

«و يكي از آن چهار حيوان، به آن هفت فرشته، هفت پياله زرين داد، پر از غضب خدا كه تا ابدالاباد زنده است» (مكاشفه ۱۵:‏۷.).

«و آوازي بلند شنيدم كه از ميان قدس به آن هفت فرشته مي‏‌گويد كه برويد، هفت پياله غضب خدا را بر زمين بريزيد» (مكاشفه ۱۶:‏۱).

«و شهر بزرگ به سه قسم منقسم گشت و بُلدان امت‌‏ها خراب شد و بابل بزرگ در حضور خدا به ياد آمد تا پياله خَمر غضب‌آلود خشم خود را بدو دهد» (مكاشفه ۱۶:‏۱۹).

۱۷. وقتي كه عيسي مي‏‌گويد:‏«اينك به زودي مي‏‌آيم» (مكاشفه ۲۲:‏۷،۱۲،۲۰) به اين معنا نيست هر لحظه‏‌اي ممكن است بيايد بلكه يعني آمدن او آني خواهد بود.

جواب:‏ اين نكته شك برانگيز است. حتي اگر به معناي آني باشد هنوز هم آياتي وجود دارند كه اين نظريه را رد مي‏‌كنند مثل عبرانيان ۱۰:‏۳۷ :‏«زيرا كه بعد از اندك زماني، آن آينده خواهد آمد و تأخير نخواهد نمود.»

۱۸. عامل مانع در دوم تسالونيكيان ۲:‏۶ـ۸ روح‌القدس نيست بلكه دولت روم يا قدرت خدا.

جواب :‏اين مورد در مطالب و مباحث مربوط به متن توضيح داده شده است.

۱۹. آمدن مسيح در روزگار رسولان نمي‏‌توانست قريب‌‏الوقوع باشد چونكه پطرس و پولس مي‏‌دانستند كه خواهند مُرد (يوحنا ۲۱:‏۱۸،۱۹؛ دوم پطرس ۱:‏۱۴،۱۵؛ دوم تيموتائوس ۴:‏۶).

جواب:‏ پولس گاهي از خود به عنوان شخصي كه در حين آمدن خداوند زنده خواهد بود سخن مي‏‌گويد (اول تسالونيكيان ۴:‏۱۵) و گاهي نيز خود را از زمره ايمانداراني بر مي‏‌شمرد كه مرده و قيام خواهند كرد (فيلپیان ۳:‏۱۰،‏۱۱). اين رفتار مناسبي است كه هر يك از ما بايد داشته باشيم. ما منتظر آمدن خداوند در طول زندگي خود هستيم ولي مي‏‌دانيم كه قبل از ربوده شدن شايد بميريم.

پطرس ايمان داشت كه انتهاي همه چيز نزديك است (اول پطرس ۴:‏۷) و آنانيكه امدن خداوند را با گفتن «كجاست وعده آمدن او؟ زيرا از زماني كه پدران به خواب رفته‌‏اند، هر چيز به همينطوري كه از ابتداي آفرينش بوده باقي است» (دوم پطرس ۳:‏۴) استهزا مي‏‌نمودند محكوم مي‏‌كرد.

۲۰. آمدن خداوند نمي‏‌تواند در هر لحظه‌‏اي به وقوع بپيوندد بلكه انجيل ابتدا مي‌‏بايست قبل از آمدن او به تمامي عالم موعظه شود (متي ۲۴:‏۱۴).

جواب:‏ اين به انجيل ملكوت اشاره دارد (آيه ۱۴) كه در زمان مصيبت عظيم به جهان اعلام خواهد شد. پيغام اين انجيل اين طور است:‏«به خداوند عيسي مسيح ايمان بياور و نجات خواهي يافت و وقتي كه مسيح بيايد با او وارد سلطنت هزار ساله خواهي شد». ايم همان نجاتي است كه ما موعظه مي‏‌كنيم ولي انتظار ما براي ربوده شدن است به بياني ديگر، ما مي‏‌گوييم:‏«به خداوند عيسي مسيح ايمان بياور و نجات خواهي يافت و وقتي كه عيسي بيايد، به خانه پدر خواهيد رفت».

۲۱. متوني مثل متي ۲۸:‏۱۹،۲۰ و اعمال رسولان ۱:‏‏۸ از انجيلي كه به «همه قومها» و تا «اقصاي جهان» موعظه مي‏‌شود سخن مي‏‌گويد. این همچنین، قابل قبول نبود که خداوند در زمان رسولان بیاید.

جواب:‏ در کولسیان ۶:‏۱، ۲۳، پولس اشاره کرده «همه جهان» و «هر مخلوقی در زیر آسمان» خبر انجیل را شنیده‌اند. در روميان ۱۰:‏۱۸، در مورد انجيل گفته شده است كه به اقصاي جهان خواهد رفت. البته، ما اين متون را چنين درك مي‏‌كنيم كه به جهان آن زمان اشاره دارند يعني كشورهايي كه مجاور درياي مديترانه قرار داشتند.

۲۲. نقشه سفر بشارتي طولاني پولس كه در اعمال رسولان ۱۸:‏۲۱؛ ۲۳:‏‏۱۱؛ و در روميان ۱۵:‏۲۲-‏۲۵،۳۰،۲۱آمده است نشان مي‏‌دهد كه او منتظر آمدن خداوند در آينده بطور ناگهاني نبود.

جواب :‏نقشه پولس بر طبق اراده خدا طرح ريزي شده بود (اعمال رسولان ۱۸:‏۲۱؛ رومیان ۱:‏۱۰؛ اول قرنتيان ۴:‏۱۹). او چنان كار مي‏‌كرد كه گويي خداوند در زمان زندگي او نخواهد آمد ولي منتظر بازگشت او در هر لحظه‌‏اي بود.

۲۳. پولس از زمانهاي مخاطره‌آميز در روزهاي آخر سخن گفته است (اول تيموتائوس ۴:‏۱۳؛ دوم تيموتائوس ۳:‏۱۵). اين پيش فرضي راجع به يك لغزش در زماني كه خداوند هنوز نيامده به ما ارائه مي‏‌دهد.

جواب:‏ پولس همچنين از سر بي‌‏ديني كه در حال حاظر كار مي‏‌كند سخن گفته است (دوم تسالونيكيان ۲:‏۷). يوحنا آنرا «ساعت آخر» در روزگار خويش خوانده است (اول يوحنا ۲:‏۱۸). اين مردمان مشكلي با اميد بازگشت ناگهاني مسيح نمي‏‌ديدند و آن را كاملاً ممكن مي‏‌دانستند.

۲۴. مثلهايي مثل متي ۲۵:‏۱۴-‏۳۰ و لوقا ۱۹:‏۱۲۷ پيش فرضي راجع به يك دوره طولاني لغزش (ارتداد) قبل از بازگشت خداوند ارائه مي‏‌دهند. بنابراين ايمانداران اوليه نمي‏‌توانند منتظر آمدن خداوند در هر لحظه باشند.

جواب :‏ظاهراً ايمانداران اوليه بر پايه آموزه‏‌هاي مثلها منتظر آمدن خداوند نبودند بلكه انها منتظر ربوده شدن بودند (اول تسالونيكيان ۱:‏۱۰). ولي جداي از آن، زمان دراز در متي ۲۵:‏۱۹ بسيار نامعيني است. مثل لوقا تعليم مي‏‌دهد كه ملكوت بطور ناگهاني ظهور نخواهد نمود (لوقا ۱۹:‏‏۱۱) ولي اين مثل شامل احتمالِ ربوده شدن كليسا در هر لحظه بطور تلويحي مي‏‌باشد.

دومتسالونيکيان

فصل   ۲

۱  امّا ای برادران، از شما استدعا می‌کنیم دربارهٔ آمدن خداوند ما عیسی مسیح و جمع شدن ما به نزد او،

۲  که شما از هوش خود بزودی متزلزل نشوید و مضطرب نگردید، نه از روح و نه از کلام و نه از رساله‌ای که گویا از ما باشد، بدین مضمون که روز مسیح رسیده است.

۳  زنهار کسی به هیچ‌وجه شما را نفریبد، زیرا که تا آن ارتداد، اوّل واقع نشود و آن مرد شریر، یعنی فرزند هلاکت ظاهر نگردد، آن روز نخواهد آمد؛

۴  که او مخالفت می‌کند و خود را بلندتر می‌سازد از هر چه به خدا یا به معبود مسمّی شود، به‌حدّی که مثل خدا در هیکل خدا نشسته، خود را می‌نماید که خداست.

۵  آیا یاد نمی‌کنید که هنگامی که هنوز نزد شما می‌بودم، این را به شما می‌گفتم؟

۶  و الآن آنچه را که مانع است می‌دانید تا او در زمان خود ظاهر بشود.

۷  زیرا که آن سرّ بی‌دینی الآن عمل می‌کند، فقط تا وقتی که آنکه تا به حال مانع است از میان برداشته شود.

۸  آنگاه آن بی‌دین ظاهر خواهد شد، که عیسی خداوند او را به نَفَس دهان خود هلاک خواهد کرد و به تجلّی ظهورِ خویش، او را نابود خواهد ساخت؛

۹  که ظهور او به عمل شیطان است با هر نوع قوّت و آیات و عجایب دروغ

۱۰  و به هر قسم فریب ناراستی برای هالکین، از آنجا که محبّت راستی را نپذیرفتند تا نجات یابند.

۱۱  و بدین جهت خدا به ایشان عمل گمراهی می‌فرستد تا دروغ را باور کنند

۱۲  و تا فتوایی شود بر همهٔ کسانی که راستی را باور نکردند بلکه به ناراستی شاد شدند.

۱۳  امّا ای برادران و ای عزیزانِ خداوند، می‌باید ما همیشه برای شما خدا را شکر نماییم، که از ابتدا خدا شما را برگزید برای نجات به تقدیس روح و ایمانِ به راستی.

۱۴  و برای آن شما را دعوت کرد به‌وسیلهٔ بشارت ما برای تحصیل جلال خداوند ما عیسی مسیح.

۱۵  پس ای برادران، استوار باشید و آن روایات را که خواه از کلام و خواه از رسالهٔ ما آموخته‌اید، نگاه دارید.

۱۶  و خود خداوند ما عیسی مسیح و خدا و پدر ما که ما را محبّت نمود و تسلّی ابدی و امید نیکو را به فیض خود به ما بخشید،

۱۷  دلهای شما را تسلّی عطا کند و شما را در هر فعل و قول نیکو استوار گرداند.