دومتسالونيکيان
فصل ۳
۱ خلاصه ای برادران، برای ما دعا کنید تا کلام خداوند جاری شود و جلال یابد چنانکه در میان شما نیز؛
۲ و تا از مردم ناشایستهٔ شریر برهیم زیرا که همه را ایمان نیست.
۳ امّا امین است آن خداوندی که شما را استوار و از شریر محفوظ خواهد ساخت.
۴ امّا بر شما در خداوند اعتماد داریم که آنچه به شما امر کنیم، به عمل میآورید و نیز خواهید آورد.
۵ و خداوند دلهای شما را به محبّت خدا و به صبر مسیح هدایت کند.
۶ ولی ای برادران، شما را به نام خداوند خود عیسی مسیح حکم میکنیم که از هر برادری که بینظم رفتار میکند و نه برحسب آن قانونی که از ما یافتهاید، اجتناب نمایید.
۷ زیرا خود آگاه هستید که به چه قسم به ما اقتدا میباید نمود، چونکه در میان شما بینظم رفتار نکردیم،
۸ و نان هیچکس را مفت نخوردیم بلکه به محنت و مشقّت شبانهروز به کار مشغول میبودیم تا بر احدی از شما بار ننهیم.
۹ نه آنکه اختیار نداریم، بلکه تا خود را نمونه برای شما سازیم تا به ما اقتدا نمایید.
۱۰ زیرا هنگامی که نزد شما هم میبودیم، این را به شما امر فرمودیم که، اگر کسی خواهد کار نکند، خوراک هم نخورد.
۱۱ زیرا شنیدیم که، بعضی در میان شما بینظم رفتار میکنند، که کاری نمیکنند، بلکه فضول هستند.
۱۲ امّا چنین اشخاص را در خداوند ما عیسی مسیح حکم و نصیحت میکنیم که، به آرامی کار کرده، نان خود را بخورند.
۱۳ امّا شما ای برادران از نیکوکاری خستهخاطر مشوید.
۱۴ ولی اگر کسی سخن ما را در این رساله اطاعت نکند، بر او نشانه گذارید و با وی معاشرت مکنید تا شرمنده شود.
۱۵ امّا او را دشمن مشمارید، بلکه چون برادر، او را تنبیه کنید.
۱۶ امّا خود خداوندِ سلامتی شما را پیوسته در هر صورت، سلامتی عطا کند و خداوند با همگی شما باد.
۱۷ تحیّت به دست من پولُس که علامت در هر رساله است بدینطور مینویسم،
۱۸ فیض خداوند ما عیسی مسیح با جمیع شما باد. آمین.
۳-راجع به روز خداوند (۲:۱۱۲)
الف:تقاضاي پايداري (۲:۱،۲)
۲:۱ حالا پولس ميپذيرد كه در اذهان مقدسين راجع به آمدن خداود ما عيسي مسيح و روز خداوند يك گمراهي وجود دارد و او ميخواهد كه آن را تصحيح كند. مقدسين از چنين جفاي طاقت فرسايي رنج ميبرند و برايشان آسان بود كه فكر كنند در دورهاي از روز خداوند يا مصيبت عظيم بسر ميبرند. و شايعات نيز در اطراف آنها شيوع پيدا ميكرد مبني بر اينكه خود پولس رسول تعليم داده است كه روز خداوند فرار رسيده است! پس او ميبايست اين را نقض ميكرد.
يك سؤال قطعي در آيه اول راجع به كلمه كوچكي كه پولس بكار برد اينجا ميشود:درباره (يوناني:huper ). مشكل يا اين است كه او به مقدسين «درباره» آمدن خداوند توضيح ميدهد يا «بوسيله» آمدن خداوند. اگر مفهوم اول را در نظر بگيريم به نظر متن ربوده شدن و روز خداوند را همزمان تعليم ميدهد ولي آيات بعدي به وضوع نشان ميدهند كه اين طور نيست. اگر دومين مفهوم را در نظر بگيريم پس پولس به ايشان بطور پایهای ميگويد تا زماني كه ربوده شدن بوقوع پيوسته است آنها روز خداوند را نخواهند ديد. مسئله شك برانگيز است. ما با ويليام كلي (William Kelly) در اين مورد كه نظريه دوم صحيح است موافقيم:
آرامي آمدن ثانوي خداوند به عنوان انگيزهاي براي رد نظريه غلطي كه روز خداوند در آن زمان در آنجا بوده است كاملاً مورد پذيرش است.
ما درك ميكنيم كه پولس ميخواست بگويد:«من از شما تقاضا دارم تا بر پايه ربوده شدن ايماندارن، شما نبايد از اينكه در روز خداوند هستيد ترسان باشيد. ربوده شدن اول به وقوع خواهد پيوست. در آن زمان شما به آسمان بالا برده خواهيد شد و از ترسها و لعنتهاي روز مهيب خداوند رهايي خواهيد يافت».
عبارت آمدن خداوند ما عيسي مسيح و جمع شدن ما به نزد او، به نظر ميآيد به ربوده شدن اشاره داشته باشد. اين زماني است كه ما با هم در هوا او را استقبال ميكنيم.
۲:۲اين امر بايد واضح باشد كه ربوده شدن همان روز خداوند نيست. تسالونيكيان راجع به اينكه خداوند آمده است نگران نبودند؛ آنها ميدنستند كه او هنوز بازگشت نكرده است. ولي ايشان نگران بودند كه روز خداوند آغاز شده باشد. جفاي سختي كه آنها متحمل ميشدند باعث شده بود كمان كنند كه در دوره مصيبت عظيم، يعني اولين دوره روز خداوند هستند.
شايعاتي نيز مبني بر اينكه خود پولس گفته است كه روز خداوند فرا رسيده است به گوش شنيده ميشد. همانند اكثر شايعات، آنها نيز خيلي بياساس بودند. پولس رسول اطلاعات خود در اين زمينه را از طريق روح يعني يك مكاشفه خاص دريافت كرده بود. بر طبق گزارشي ديگر، اخبار بوسيله كلامي كه پولس رسول در جمع مبني بر شروع دوره مصيبت عظيم عنوان كرده است شايع شده بود. عموماً از رسالهاي كه گويا از ما باشد نشان دهنده رسالهاي كذبه از پولس راجع به اينكه روز خداوند شروع شده است ميباشد. عبارت كه گويا از ما باشد احتمالاً مربوط به روح، كلام و رساله است. هيچكدام از اين منشأها قابل اعتماد نبودند.
بر طبق ترجمه كينگ جيمز ( KJV ) يا ترجمه جديد كينگ جيمز ( NKJV ) به مقدسين از اين ترسان بودند كه روز مسيح فرا رسيده باشد. روز مسيح شبيه عبارتي است كه براي ربوده شدن و تخت داوري مسيح بكار رفته است (اول قرنتيان ۱:۸؛ ۵:۵؛ دوم قرنتيان ۱:۱۴؛ فيلپيان ۱:۶؛ ۲:۱۵،۱۶).
ولي تسالونيكيان از اين ترسان نبودند كه روز مسيح نزديك بود. اين به معناي آزادي ايشان از رنجهايشان بود. اكثر پيش هزارهايها ترجبيح ميدهند كه اين آيه را از روي ترجمه ( RSV ) بخوانند:«روز خداوند هم اكنون فرا رسيده است». خوانندگان پولس از اين ميترسيدند كه روز غضب خدا آغاز شده باشد.
ب) مرد شرير (۲:۳-۱۲)
۲:۳حالا پولس رسول توضيح ميدهد كه چگونه آنها نميتوانند در آن روز باشند. وقايع مشخصي، اول ميبايست به وقوع بپيوندند. پس از ربوده شدن، اين وقايع شروع خواهند شد.
اول از همه يك ارتداد به وقوع خواهد پيوست. اين يعني چه؟ ما فقط ميتوانيم حدس بزنيم كه اين به دل كندن عمدهی مسيحيان از مسيحيت اشاره دارد يعني رد كردن ايمان مسيحي.
سپس رقم عظيم دنيا بر خواهد خواست. او شخصيتاً بيدين و شرير است كه اين يعني تجسم گناه و تمرد. سرنوشت او در عبارت فرزند هلاكت ديده ميشود؛ او براي داوري ابدي لعنت شده است.
كتابمقدس شامل متون زيادي در وصف اهميت شخصيتهاي مختلفي ميشود كه در حين دوره مصيبت عظيم برخواهند خواست و دشوار ميباشد كه بين اسامي و شخصيتها تفاوت را يافت. بعضي از مفسرين معتقدند كه مرد شرير يك ضد مسيح يهودي خواهد بود. ديگران تعليم ميدهند كه او رئيس غير يهودي بوده و از امپراتوري روم برخواهد خواست. در اينجا نام حاكمين بزرگ زمانهاي آخر را مشاهده ميكنيم:
... مرد شرير و فرزند هلاكت (دوم تسالونيكيان ۲:۳)
... ضد مسيح (اول يوحنا ۲:۱۸)
... شاخ كوچك (دانيال ۷:۸، ۲۴ب-۲۶)
... پادشاهي سخت روي (دانيال ۸:۲۳-۲۵)
... رئيسي كه ميآيد (دانيال ۹:۲۶)
... پادشاه (دانيال ۱۱:۳۶)
... شبان باطل (زكريا ۱۱:۱۷)
... وحش از دريا (مكاشفه ۱۳:۱-۱۰)
... وحش از زمين (مكاشفه ۱۳:۱۱-۱۷)
... وحش قرمز با هفت و سروده شاخ (مكاشفه ۱۷:۴، ۸-۱۴)
... پادشاه شمال (دانيال ۱۱:۶)
... پادشاه جنوب (دانيال ۱۱:۴۰)
... نبي كاذب (مكاشفه ۱۹:۲۰، ۲۰:۱۰)
... جوج، از سرزمين ماجوج (حزقيال ۳۸:۲-۳۹:۱۱) اين نبايد با جوج مكاشفه ۲۰:۸ اشتباه گرفته شود؛ او پس از سلطنت هزار ساله برخواهد خواست.
... او كه به نام خود ميآيد (يوحنا ۵:۴۳)
مرد شرير در طول سالها به افراد مختلفي اطلاق شده است. او با كليساي كاتوليك رومي، پاپ، امپراتوري روم، آخرين شكل ارتداد از مسيحيت، تجلي دوباره يهودا، تجلي دوباره نرون، دولت اسرائيل، لوتر، ناپلئون، موسيليني و تجسم شيطان يكسان فرض شده است.
۲:۴او شديداً با هرگونه پرستش آسماني به مخالفت برخاسته و خودش را در هيكل خدا در اورشليم تاجگذاري مينمايد. اين توصيف واضحاً او را به عنوان ضد مسيح در دوره مصيبت عظيم به وقوع خواهند پيوست. آن کسی که مخالف مسیح است و کسی که خودش را جای مسیح گذاشته است.
دانیال ۲۷:۹ و متی ۱۵:۲۴در مورد این گفتار کفرآمیز در مورد ضد مسیح نشان میدهد که در دوره مصیبت اتفاق میافتد. آناني كه از پرستش ضد مسيح سرباز زنند مورد جفا واقع شده و بسياري از ايشان شهيد خواهند شد.
۲:۵ پولس به تسالونيكيان اين چيزها را وقتي كه هنوز با ايشان بود گفته بود. بهر حال، بوسيله تعاليم غلط آنها به نظر گمراه شده بودند و جفاهايي كه متحمل ميشوند گفتههاي پولس را از يادش برده بود. ما نيز به سادگي اين چيزها را فراموش ميكنيم و دائماً در مورد حقايق عظيم ايمانمان نياز به يادآوري داريم.
۲:۶ آنها ميدانستند كه چه چيزي مانع تجسم مرد شرير است و چه چيزي ميباشد كه تا زمان وجودش او نخواهد آمد.
اين امر را به جواب سومين سئوال جواب داده نشده خود در اين باب ميرساند. اولين سئوال اين است:«مرتد کیست؟» دوم این است، «انسان گناهکار کیست؟» و سوم، «مانع چیست یا کیست؟»
در قسمت اول آيه ۶، مانع به عنوان يك عامل بدون شخصيت آمده است... آنچه را كه مانع است. ولي در آيه ۷ يك شخصيت است -آنكه تا به حال مانع است ... راجز به وضوح ميگويد:
«اين واضحاً چيزي و شخصي است كه با هدفي مشخص و از روي عمد مانع عمل مرد شرير ميشود كه در زمان معين خود ظهور خواهد كرد.»
هفت نظريه يا بيشتر از آن براي تعيين هويت مانع اينها هستند:(۱) امپراتوري روم، (۲) دولت اسرئيل، (۳) شيطان، (۴) اصول شريعت و قوانيني كه در دولتهاي بشري يافت ميشود، (۵) خدا، (۶) روحالقدس، (۷) كليساي حقيقي به عنوان مكاني كه بوسيله روحالقدس پُر است.
به نظر ميآيد كه روحالقدس كه در كليسا و هر ايمانداري ساكن است مناسبترين تعريف براي مانع باشد. چنانچه از مانع به عنوان چيزي و شخصي در اين باب سخن گفته شده است، از روح نيز در يوحنا ۱۴:۲۶، ۱۵:۲۶، ۸:۱۶، ۱۳، ۱۴تحت يك نام (روحالقدس) و هم يك نام مذكر بكار رفته است. در پيدايش ۶:۳، از روحالقدس در ارتباط با مانع بدي سخن گفته شده است. سپس او در قوانین شبیه آن در اشعیا ۱۹:۵۹ ب، یوحنا ۴:۴دیده شده.
آن ساکن روح است که ایمانداران نمك جهان هستند (متي ۵:۱۳) و نور جهان (متي ۵:۱۴) باشند. نمك از فساد جلوگيري ميكند. نور، تاريكي را از ميان ميشكافد و تاريكي قلمرويي است كه انسانها دوست دارند در آنجا اعمال بد خود را ظاهر سازند (يوحنا ۳:۱۹). وقتي كه روحالقدس جهان را ترك كند، در آن زمان ديگر، آنكه دائماً در كليسا (اول قرنتيان ۳:۱۶) و در ايمانداران (اول قرنتيان ۶:۱۹) ساكن است و مانع بدي است نخواهد بود.
۲:۷ حتي پولس نوشت كه، آن سِرّي بيديني كه الان عمل مي كند و ما بوسيله اين نوشته درك ميكنيم كه روح عظيم نااطاعتي از خدا در حال حاضر تحت فشار عامل مانع قرار دارد. اين روح در شكل يك سر عمل ميكند -و نه اينكه اسرارآميز باشد بلكه كاملاً تجسم نشده است. اين روح هنوز در شكل يك جنين عمل ميكند تا زمانيكه عامل مانع برداشته شود.
چه چيزي تجسم كامل اين روح را مانع شده است؟ ما معتقديم كه حضور روحالقدس ساكن در كليسا و هر ايمانداري كه قدرت مانع را دارا ميباشد. او وظيفه خود را تا زماني انجام خواهد داد كه از ميان برداشته شود و اين يعني در زمان ربوده شدن.
ولي در اينجا اعتراضي بر ميخيزد. چگونه روحالقدس از جهان برداشته ميشود؟ روحالقدس به عنوان يكي از شخصيتهاي ذات خدا، آيا او حاضر مطلق نيست يعني در همه جا و در همه زمانها حاضر نيست؟ پس چگونه ميتواند اين جهان را ترك كند؟
البته، روحالقدس حاضر مطلق است. او هميشه و در همه مكانها در يك زمان حاضر است، ولي مفهوم متفاوتي در آمدن او به زمين در روز پنطيكاست پديد آمد. عيسي بارها وعده داده بود كه پدر، روح را خواهد فرستاد (يوحنا ۱۴:۱۶،۲۶؛ ۱۵:۲۶؛ ۱۶:۷) پس چگونه روحالقدس آمد؟ او آمد تا دائماً در كليسا و در هر ايمانداري ساكن گردد. تا زمان پنطيكاست، روحالقدس با ايمانداران بود ولي از پنطيكاست به بعد او در ايشان ساكن شد (يوحنا ۱۴:۱۷). تا زمان پنطيكاست روحبخش شناخته شده در وجود ايمانداران بود-از اين رو داود دعا كرد:«روح قدوس خود را از من مگير (مزمور ۵ ۱:۱۱ب). پس از پنطيكاست روح آمد تا براي هميشه در ايماندارن كليسا در همه دورانها ساكن شد (يوحنا ۱۴:۱۶).
ما معتقديم كه روحالقدس اين جهان را به همان شكلي كه در روز پنطيكاست آمد، ترك خواهد كرد-كه اين يعني كليسا و ايمانداران را ترك خواهد گفت. او هنوز هم در جهان خواهد بود، و مردم را به گناه ملزم كرده و ايشان را به ايمان نجاتبخش در مسيح هدايت خواهد كرد. برداشته شدن او در زمان ربوده شدن به اين معنا نيست كه ديگر هيچكس در آن دوره يعني مصيبت عظيم نجات نخواهد يافت. البته كه ايشان نجات خواهند يافت. ولي اين مردمان اعضاي كليسا نخواهند بود بلكه اعضاي ملكوت پر جلال مسيح بر زمين در آن زمان.
۲:۸ پس از اينكه كليسا به آسمان ربوده شد، آن بيدين به جهان ظاهر خواهد شد. در اين آيه، پولس رسول از كار ضد مسيح گذشته و لعنت ابدي او را توصيف ميكند. همچنين اين آيه به نظر دارد ميگويد كه او به محض ظهورش هلاك خواهد شد ولي البته كه اين طور نيست. به او اجازه داده ميشود كه سلطنتي را كه در آيات ۹-۱۲به آن اشاره شده است برقرار سازد.
اگر اعتقاد ما مبني بر اينكه مرد شرير پس از ربوده شدن ظاهر خواهد شد و تا زمان ظهور مسيح در زمين خواهد بود، پس اعمال شريرانه او تقريباً هفت سال طول ميكشد -دوره مصيبت عظيم.
خداوند عيسي او را به نفس دهان خود هلاك خواهد كرد (اشعيا ۱۱:۴؛ مكاشفه ۱۹:۱۵) و به تجلي ظهور خويش، او را نابود خواهد ساخت. كلمهاي از جانب مسيح و نوري كه از ظهور او خواهد درخشيد براي پايان كار آن سلطان كاذب و سركش لازم است.
تجسم آمدن مسيح، چنانچه توضيح داده شد زماني است كه او براي سلطنت هزار ساله به زمين باز ميگردد.
۲:۹ ظهور مرد بيدين با عمل شيطان است. اعمال او به يادآورنده اعمال شيطان است چونكه بوسيله شيطان تجهيز ميشود. او هرگونه معجزه و قوت و آيات و عجايب دروغ را بعمل خواهد آورد.
در اينجا مهم است كه به اين امر توجه داشته باشيم كه همه معجزات از خدا نيستند. شيطان و عاملين او ميتوانند معجزات ظاهر سازند. مرد بيدين نيز معجزات ظاهر خواهد نمود (مكاشفه ۱۳:۱۳-۱۵). معجزهاي كه قدرت مافوق طبيعي را نشان ميدهد و نه قرت آسماني لزوماً از خدا نيست. معجزات خداوند ثابت ميكردند كه او مسيح موعود است و نه به سادگي چونكه آنها مافوق طبيعي بودند بلكه چون آنها نبوتهايي بودند كه به انجام ميرسيدند و شيطان نميتوانست آنها را بجا آورد چون اگر چنين ميكرد بر ضد خودش عمل كرده بود.
۲:۱۰ ضد مسيح با عمل غير اخلاقي از همه نوع شرارتي براي تباه ساختن مردم استفاده خواهد كرد-آنانيكه انجيل را دروهی فيض ميشنوند ولي حقيقت را دوست نميدارند، اگر ايشان ايمان ميآوردند، نجات مييافتند. ولي حالا ايشان فريفته معجزات ضد مسيح شدهاند.
۲:۱۱ خدا عملاً به ايشان عمل گمراهي را خواهد فرستاد تا دروغ را باور كنند. البته دروغ همانا ادعاي خدا بودن ضد مسيح است. اين مردمان از پذيرش عيسي مسيح به عنوان خداي مجسم سرباز ميزنند. وقتي كه او بر روي زمين بود، به انسانها هشدار داد.:«من به اسم پدر خود آمدهام و مرا قبول نميكنيد؛ ولي هرگاه ديگري به اسم خود آيد، او را قبول خواهيد كرد» (یوحنا ۴۳:۵) بنابراين حالا ايشان مرد شرير را كه به نام خود ميآيد و ميطلبد كه مثل خدا پرستيده شود ميپذيرند. «نور رده شده همان نور انكار شده است». اگر شخصي در قلب خود بتي قرار دهد، خدا جواب او را بر طبق آن بت خواهد داد (حزقيال ۱۴:۴).
ضد مسيح احتمالاً يك يهودي خواهد بود (خروج ۲۸:۹- ۱۰؛ دانيال ۱۱:۳۷- ۳۸). يهوديان هرگز كسي را به عنوان مسيح موعود نخواهند پذيرفت مگر اينكه اجداد او از خاندان يهودا و داود باشند.
۲:۱۲از اين متن به نظر ميآيد كه آناني كه انجيل را در دوران فيض شنيدند ولي به مسيح اعتماد نكردند ديگر فرصتي براي نجات يافتن پس از ربوده شدن نخواهند داشت. اگر انسانها الان به عيسي مسيح ايمان نياورند، بعداً به ضد مسيح ايمان خواهند آورد. در اينجا گفته شده است كه همه* ۱#ی ايشان داوري خواهند شد چون كه ناراستي را دوست داشته و از آن شاد گشتند. اين ما را به ياد لوقا ۱۴:۲۴مياندازد:«زيرا به شما ميگويم هيچ يك از آناني كه دعوت شده بودند، شام مرا نخواهند چشيد».
ما ميدانيم كه بسياري از مردم در زمان مصيبت عظيم نجات خواهند يافت. صد و چهل و چهار هزار يهودي براي مثال نجات خواهند يافت و پيامبران خدا در وعظه انجيل در ملكوت خدا به جهان خواهند بود. از طريق خدمت ايشان بسياري نجات خواهند يافت. ولي به نظر ميآيد كه آنايكه نجات مييابند كساني هستند كه هرگز پيام انجيل را نشنيدهاند و در اين دوره هرگز واضحاً پيغام نجات دهنده را نشنيدهاند كه بخواهند رد كنند.
۴. شكرگزاري و دعا (۲:۱۳-۱۷)
الف) شكرگزاري پولس از اينكه مقدسين از داوري رستگار خواهند شد (۲:۱۳-۱۴)
۲:۱۳در دوازده آيه نخست، پولس لعنت ضد مسيح و پيروانش را توصيف كرد. حالا او به مسيحيان تسالونيكي رو كرده و دعوت و سرنوشت ايشان را كاملاً برعكس ضد مسيح و پيروانش است بيان ميكند. او در حيني كه به سرنوشت ايشان فكر ميكند از خدا براي اين برادران و عزيزان خداوند شكرگزاري ميكند و راجع به نجات ايشان مختصري توضيح ميدهد-گذشته، حال و آينده.
خدا... شما را برگزيد. كتابمقدس واضحاً تعليم ميدهد كه خدا انسانها از روي عمد نابودي خود را بر ميگزينند. بدون مداخله خدا، همه انسانها تباه خواهند شد. آيا خدا حق دارد بعضي را براي نجات يافتن برگزيند؟ اساساً آرزوي او اين است كه همه نجات يابند (اول تيموتائوس ۲:۴؛ دوم پطرس ۳:۹). بهر حال كتابمقدس «عامگراي» و اينكه همه به نوعي نجات خواهند يافت را تعليم نميدهد.
از ابتدا، اين به دو شكل ميتواند خوانده شود. اول، ميتواند به اين معنا باشد كه انتخاب خدا قبل از بنياد عالم صورت گرفته است (افسسيان ۱:۴). دوم، عبارت در ابتدا نشان ميدهد كه تسالونيكيان پيش از بوجود آمدن مسيحيت بوسيله خدا برگزيده شده بودند تا نجات يابند.
براي نجات. اين بايد با آيات قبلي بطور عكس سنجيده شود بيايمانان بوسيله بيايمانيشان به هلاكت ابدي محكوماند در حاليكه ايمانداران براي نجات برگزيده شدهاند.
به تقديس روح. در اينجا ما كار پيشگرايش روحالقدس را داريم. او هر شخصي را از دنيا براي خدا جدا ميسازد و ايشان را به گناه ملزم كرده و به سوي مسيح ميآورد. شخصي به خوبي گفته است:«اگر مسيح در كار نبود، هيچ جشني وجود نميداشت؛ اگر روحالقدس در كار نبود هيچ مهماني وجود نداشت!».
به راستي ايمان بیار. اول شما سهم خدا را در نجات داشتيد؛ حالا سهم انسان را. هر دو لازم و ضروري هستند. بعضي مردم فقط ميتوانند انتخاب خدا را ببينند، و بطور تلويحي ميگويند كه انسان هيچ كاري در اين زمينه نميتواند انجام دهد. ديگران زياد بر سهم انسان تأكيد ميكنند و انتخاب حاكمانه خدا را ناديده ميگيرند. حقيقت در هر دوي اينها نهفته است. برگزيدگي و مسئوليت بشري هر دو جز آموزههاي كتابمقدس هستند و بايد هر دوي آنها را باور كرد و تعليم داد حتي اگر نميتوانيم درك كنيم كه چگونه ميتواند درست باشد.
۲:۱۴و براي آن شما را دعوت كرد بوسيله بشارت ما. خدا از ازل ما را براي نجات برگزيد. او ما را در آن زمان دعوت كرد. دعوت به زماني اشاره ميكند كه يك شخص به حقيقت ايمان ميآورد. بشارت ما به اين معني نيست كه اناجيل هصيل ديگري وجود دارند. فقط يك انجيل وجود دارد ولي واعظين مختلف شنوندگان مختلفي هستند. پولس به انجیل خدا كه بوسيله او موعظه ميشد اشاره ميكند.
براي تحصيل جلال خداوند عيسي مسيح. در اينجا پولس رسول سراغ آينده رفته و نتيجه نهايي نجات را ميبيند-با مسيح بودن و به شباهت او در آمدن براي ابديت. داربي (J.N. Darby) تعليم اين آيه را به زيبايي در شعري جاي ميدهد:
آيا اينگونه است، به زودي شبيه تو ميشوم؟
آيا اين فيضي است كه برايم در نظر داشت؟
پدر پر جلال! هجوم ميآورند فكرها بر من!
در جلال، همانند يگانه مبارك او ميشوم!
بنابراين در آيات ۱۳و ۱۴ما يك الهيات نظاممند كوچك داريم كه خلاصهاي است از مجال قوم خدا براي ايمان آوردن به خدا و رسيدن به مقاصدي كه او برايشان در نظر دارد. او به ما نجات ميدهد كه نجات «اساساً يك انتخاب آسماني است و بوسيله قدرت آسماني ميسر ميگردد و از طريق يك پيغام آسماني تأثير ميگذارد و در جلال آسماني كامل خواهد شد.»
ب:دعاي پولس براي راحتي و پايداري مقدسين (۲:۱۵-۱۷)
۲:۱۵ مقدسين با توجه به دعوت فوقالعادهشان ترغيب شدهاند كه در آن روايات و كلام و تعليمي كه از رساله رسولانآموختهاند استوار بمانند. نكته مهمي كه در اينجا بايد بدان توجه نمود اين است كه تنها رواياتي كه از رسولان بطور الهامي بيان شده است قابل اقتدا ميباشند. عيسي كاتبان و فريسيان را براي لغو كردن احكام خدا بوسيله روايات خود محكوم كرد (متي ۱۵:۶). پولس به كولسيان بر ضد روايات انساني هشدار داد (كولسیان ۲:۸) رواياتي كه ما بايد حفظ كنيم حقايق بزرگي هستند كه براي ما در نوشتههاي مقدس ثبت گرديدهاند.
اين آيه گاهي اوقات براي صحيح جلوه دادن روايات و سنت كليسايي يا رهبران مذهبي مورد استفاده قرار گرفته است. ولي هر روايتي كه بر خلاف كلام خدا باشد بيارزش و خطرناك است. اگر روايات انسانهاي معمولي مثل كتابمقدس مورد پذيرش واقع شود، چه كسي ميتواند تشخيص دهد كه كدام روايت درست و كدام روايت غلط است؟
۲:۱۶ پولس رسول كه پيغامش را به مقدسين بيان كرده است حالا همان را دعا ميكند. او معمولاً تعاليم خود را با دعا ادامه ميدهد (اول تسالونيكيان ۵:۲۳،۲۴؛ دوم تسالونيكيان ۳:۱۶). اين دعا خطاب به خود خداوند ما عيسي مسيح و خداي پدر ماست. ما با هر دو شخصيت آسماني كه پولس عنوان كرده است آشنايي داريم و ميدانيم كه اين دو يكي هستند ولي معمولاً نام پسر اول نميآيد. او البته در اين آيه به اتحاد و تساوي كامل ايشان اشاره ميكند. در يوناني، مبتداي جمع (مسيح و خدا) به همراه چهار فصل مشابه مفرد آمده است (محبت نمود، بخشيد، تسلي داد، استوار گرداند). اين جز نشانه يكي بودن طبيعت پسر و پدر در ذات خدا چه چيزي ميتواند باشد؟
تدارك ازلي خدا به عنوان تشويقي براي اعتماد به وي براي آينده و شجاعت و قوت معرفي شده است. او ما را نحبت نمود و نسلي ابدي و اميد نيكو را به فيض خود به ما بخشيد. بدون شك اين به عظيمترين عمل محبت خدا اشاره دارد-عطيه پسر خدا براي ما. چون ما ميدانيم كه او در جلجتا مسئله گناه را حل كرد و تا ابد تسلي يافتهايم و اميد جلال آينده را دارا ميباشيم -و همه اينها از طريق فيض او به ما بخشيده شدهاند.
۲:۱۷ دعاي پولس اين است كه خدا دلهاي مقدسين را تسلي عطا كند و ايشان را در هر فعل و قول نيكو استوار گرداند . نه فقط در سختيها ايشان را تسلي دهد بلكه به ايشان قوت بدهد تا در جنگ به پيش روند. كلمه «عقبنشيني» در لغت نامه پولس رسول وجود نداشت و نبايد در لغت نامه ما هم باشد.
نسبت به عبارت هر فعل و قول نيكو بيتوجه نباشيد. حقيقتي كه بر زبان ماست كافي نميباشد؛ اين حقيقت بايد در زندگي ما عملي شود. بنابراين در زندگي ما بايد ترتيبي در تعاليم و اعمال باشند و ترتيبي در آموزهها و وظايف و ترتيبي در موعظه و عمل.