Ancient Pergamon Temple

ب) ارتداد آينده (۳:‏۱-‏۱۳)

۳:‏۱ اكنون پولس به توصيف وضعيت دنيا پيش از آمدن خداوند مي‌پردازد. غالباً گفته شده است فهرست اين گناهان بسيار شبيه به بي‌ديناني است كه در روميان ۱ ذكر شده است. موضوع مهم اين است كه همان وضعيتي بر بي‌دينان حاكم است، از ويژگي ايمانداران ظاهري در ايام آخر خواهد بود!

ايام آخر در اينجا روزهاي ميان دوره‌ی رسولان و ظهور مسيح است،‌ هنگامي كه براي برقرار ساختن ملكوت خود مي‌آيد.

۳:‏۲ هر كسي به هنگام خواندن اين آيات از تكرار واژه «دوستدار» و معادل‌هاي آن كه در متن يوناني آمده تعجب خواهد نمود. به عنوان مثال در آيه‌ی ۲ خودپرست (دوستدار خود) و طماع (دوستدار پول) را داريم. در آيه‌ی ۳، عبارت «متنفر از نيكويي» به طور تحت‌اللفظي يعني اينكه «خوبي را دوست ندارد.» در آيه‌ی ۴، مي‌خوانيم كه عشرت را بيشتر از خدا دوست دارند.

در آيات ۲ الي ۵ نوزده ويژگي از ويژگيهاي انسانها در ايام آخر است. ما فهرست آنها را به همراه واژه‌هاي مترادف در ذيل آورده‌ايم:‏

خودپرست— خودمحور، متكبر، خودپسند

طماع— پول‌پرست، حريص

لاف‌زن— پر از حرف‌هاي توخالي

متكبر— پرافاده، خودخواه

بدگو— كفرگو، بددهان، اهانت‌گو، ناسزاگو

نامطيع والدين— شورشگر، مهارناشدني

ناسپاس— قدرنشناس

ناپاك—لامذهب، بددهان

۳:‏۳ بی‌الفت— سخت‌دل، بي‌رحم

كينه‌دل— «سرسخت، سازش‌ناپذير»

غيبت‌گو— شايع كردن سخنان دروغ و بی‌اساس

ناپرهيز— بر اميال خود تسلط ندارد، عياش، شهوت‌ران

بی‌مروت— بي‌رحم، بي‌وجدان

متنفر از نيكويي— متنفر از آنچه كه خوب است؛ و كاملاً با نيكويي مخالفت مي‌كنند.

۳:‏۴ خيانت‌كار— خائن

تندمزاج— بي‌پروا، خودرأي

مغرور— ادعاهاي توخالي كردن، خودپسند

عشرت را بيشتر از خدا دوست دارند— كساني كه لذت‌هاي جسماني را دوست دارند نه خدا.

۳:‏۵ اين افراد در ظاهر مذهبي به نظر مي‌رسند. ادعا مي‌كنند مسيحي هستند، اما اعمال آنها هيچ سنخيتي با سخنانشان ندارد. آنها با رفتار بد خود ثابت مي‌كنند كه دروغ مي‌گويند. هيچ آثاري از قدرت خدا در زندگي آنها ديده نمی‌شود. در حالي كه شايد اصلاحات صورت پذيرد، اما هيچگاه تولد تازه در كار نيست. ويموت (Weymouth ) چنين ترجمه مي‌كند:‏«آنها وانمود مي‌كنند پرهيزكارند، اما پرهيزكاري آنها قدرتي ندارد» موفات (Moffatt) هم اين آيه را چنين ترجمه نموده‌ است:‏هرچند صورت ظاهر دينداري را دارند، اما منكر قدرت آن خواهند بود. ترجمه‌ی فيليپس چنين مي‌گويد:‏«ظاهر آنها مذهبي است اما رفتار آنها چيز ديگري نشان مي‌دهد.» آنها مي‌خواهند از يك سو ديندار باشند و از سوي ديگر به گناهانشان ادامه دهند (ر.ك مكاشفه ۱۴:‏۳ —۲۲) هيبرت (Hiebert) مي‌گويد:‏«اين يك تصوير وحشتناك از مسيحيت مرتد است، بي‌ديني نوين در لواي نام مسيحيت»

تيموتاؤس ترغيب مي‌شود كه از چنين افرادي اعراض نمايد. اينها همان ظروفي هستند كه در باب قبل توصيف شدند و او بايد از آنها دوري گزيند.

۳:‏۶ پولس در ميان افراد فاسد ايام آخر اكنون به يك گروه خاص اشاره مي‌كند، يعني رهبران و معلمان فرقه‌هاي دروغين. جزئيات دقيق خصوصيات و روشهاي آنها را مي‌توان در فرقه‌هاي امروزي مشاهده نمود.

پيش از هر چيز، مي‌خوانيم كه آنها به حيله داخل خانه‌ها مي‌شوند. اين عبارت حركت مار را در ذهن ما تداعي مي‌كند. اگر آنها هويت واقعي خود را نمايان مي‌ساختند، در راه يافتن به اين خانه‌ها موفق نمي‌شدند، اما آنها از روش‌هاي زيركانه‌ی بسياري استفاده می‌كنند، همچون سخن گفتن در مورد خدا، كتاب مقدس و عيسي (حتي اگرچه تعليم كتاب مقدس در مورد اين چيزها را باور نداشته باشند) .

سپس مي‌گويد كه آنها زنان كم‌عقل را اسير مي‌كنند. اين يك ويژگي است. آنها برنامه‌ی خود را به گونه‌اي ترتيب مي‌دهند كه شوهر در خانه نباشد. تاريخ تكرار مي‌شود. شيطان در باب عدن به حوا نزديك شد و آنها را اسير كرد. او جايگاه اقتدار بر شوهر را غصب نمود، وآن تصميمي كه برعهده‌ی او گذاشته شده بود خود اتخاذ نمود. روش شيطان تغيير نكرده است. او هنوز هم به زنان نزديك می‌شود و آنها را به سوي اسارت هدايت مي‌كند. اين زنان كم‌عقل هستند چرا كه ضعيف و سست هستند تا زماني كه آنها شخصيت ضعيفي دارند ديگر نيازي به كم‌عقلي نيست.

آنها چنين توصيف شده‌اند:‏بار گناهان را مي‌كشند، و به انواع شهوات ربوده مي‌شوند. پيش از هر چيز مقصود از اين آيه اين است كه احساس گناهكار بودن چنان بر آنها سنگيني مي‌كند كه در زندگي احساس نياز مي‌كنند. درست در همين لحظات مهم است كه معلمان دروغين از راه مي‌رسند. بسيار تأسف‌برانگيز است كه آن‌دسته از اشخاصي كه حقيقت كلام را مي‌دانند در رسيدگي به اين جانهاي آشفته چندان اشتياق از خود نشان نمي‌دهند. دوم اينكه آنها به انواع شهوات ربوده می‌شوند. ويموت از اين آيه چنين برداشت كرده است:‏«هوس‌بازيهاي ناپايدار آنان را هدايت مي‌كند.» موفات آنها را مخلوقات عنان گسيخته‌ی هوس می‌نامد. به نظر مقصود اين باشد كه گرچه از بار گناه آگاه هستند و مي‌خواهند از آن آزاد شوند، اما بيشتر مايل هستند خود را در معرض هر باد تعليم و ابداعات مذهبي قرار دهند.

۳:‏۷ مقصود از دايماً تعليم مي‌گيرند اين نيست كه دايماً درباره‌ی خداوند عيسي و كلام خدا تعليم مي‌گيرند. بلكه، مقصود اين است كه گاهي پيرو يك فرقه هستند و گاهي پيرو فرقه‌اي ديگر، لكن هرگز به معرفت راستي نمي‌توانند رسيد. خداوند عيسي خود حقيقت است. به نظر مي‌رسد اين زنان بارها به او نزديك شده بودند، اما دشمن جان آنها، آنها را اسير كرده بود و نگذاشته بود كه به آن آرامشي كه در نجات‌دهنده است دست يابند.

در اينجا بايد خاطرنشان سازيم كه اعضاي فرقه‌هاي مختلف استثنا مي‌گويند «دارم تحقيق مي‌كنم» و در واقع به آن نظام اشاره مي‌كنند. آ‌نها هيچگاه نمي‌توانند با قطعيت بگويند كه با ايمان به عيسي مسيح نجاتشان كامل شده است.

اين آيه اين موضوع را در ذهن ما تداعي مي‌كند كه علي‌رغم پيشرفت قابل ملاحظه در دانش و تأكيد بسيار بر آموزش كه امروزه در زندگي باب شده است،‌ باز هم بشر در شناخت راستي عاجز مانده است.

۳:‏۸ سه گروه انسان در اين رساله ذكر شده است:‏

فيجلس و هرموجنس (۱۵:‏۱) — از راستي عار دارند .

هيمينائوس و فليطس (۱۷:‏۲، ۱۸)— در مورد راستي اشتباه كردند

ينيس و يمبريس (۸:‏۳)— در برابر حقيقت مقاومت نمودند

پولس در آيه هشتم دوباره به مسأله رهبران و معلمان دروغين مذاهب مي‌پردازد. او آنها را با ينيس و يمبريس مقايسه مي‌كند، كساني كه در برابر موسي مقاومت كرده بودند. اين اشخاص كه بودند؟ در حقيقت اسامي آنها در عهد عتيق ذكر نشده است، اما عموماً بر اين باورند كه آنها دو تن از جادوگران اصلي مصري بودند كه از سوي فرعون فراخوانده شدند تا از معجزاتي كه از سوي موسي مي‌گشت تقليد نمايند.

مسأله بر سر اين است كه چگونه پولس اسامي آنها را مي‌دانست. اين موضوع اصلاً مشكل ايجاد نمی‌كند، زيرا اگر آنها از طريق سخن يهودي به او نرسيده بود، پس به دور از منطق نخواهد بود كه بگوييم اين اسامي از طريق مكاشفه‌ی الهي به وي رسيده بود.

موضوع مهم اين است كه آنها با تقليد از كارهاي موسي و تقليد از معجزاتش با او مقاومت مي‌كردند، اين موضوع در مورد رهبران مذاهب دروغين نيز صادق است. آنها با تقليد از كار خدا مي‌خواهند با آن مقاومت نمايند. آنها كتاب‌مقدس مخصوص به خود را دارند، راه نجات مختص به خود — به طور خلاصه آنها در مسيحيت براي هر چيز جايگزيني دارند. آنها با مقاومتي ضعيف در مقابل خدا می‌ايستند، و نيز گاهي به جادوگري و تردستي متوسل می‌شوند.

اين افراد فاسدالعقل هستند. آرتور وي (Arthur Way) آن را چنين ترجمه كرده است:‏«ذهن آنها از درون پوسيده است» ذهن آنها منحرف و منحط شده است.

هنگامي كه ايمان آنها در بوته‌ی آزمايش قرار مي‌گيرد، مردود و جعلي از آب‌ درمي‌آيد. تنها آزمايش بزرگي كه مي‌توان در مورد آنها به كار گرفت اين است كه اين سئوال ساده را از آنها بپرسيم، «آيا عيسي مسيح خدا است؟» بسياري از آنها مي‌خواهند با سخن گفتن در مورد اينكه عيسي پسر خدا است آموزه‌ی غلط خود را مخفي نگاه دارند، اما مقصود آنها اين است عيسي پسر خداست به همان شكلي كه ديگران فرزندان خدا هستند. اما هنگامي كه با اين سئوال مواجه مي‌شوند كه «آيا عيسي مسيح خدا است؟» هويت واقعي خود را فاش مي‌سازند. آنها نه تنها الوهيت عيسي مسيح را انكار مي‌كنند بلكه غالباً هنگامي كه به چالش طلبيده می‌شوند خشمگين مي‌گردند. اين موضوع در مورد حاميان فرقه‌هائي همچون «دانش مسيحي»، «روح‌گراها»، «برادران مسيحي»، «شاهدان يهوه» و فرقه «راه» (The Way) صادق است.

۳:‏۹ پولس به تيموتاؤس اطمينان مي‌دهد كه اين معلمان دروغين ترقي نخواهند كرد. مشكل در اينجاست كه به نظر مي‌رسد در هر عصري آنها در هر زمينه پيشرفت مي‌كنند، به نظر چيزي مانع پيشروي آنها در دنيا نيست!

مي‌توان گفت كه هر خطايي سرانجام فاش مي‌شود. نظام‌ها يكي پس از ديگري مي‌آيند و مي‌روند. گرچه به نظر موفق مي‌آيند، حتي براي مدت مديدي، اما با اينحال زماني فرا مي‌رسد كه اشتباه آنها بر همگان مسلم مي‌شود. آنها مي‌توانند انسانها را تا به يك جاي مشخصي هدايت كنند، و حتي تا حد معيني اصلاحات انجام مي‌دهند. اما هيچگاه تولد تازه ندارند. آنها هيچگاه نمي‌توانند آزادي از عقوبت و قدرت گناه را به اشخاص معرفي كنند. آنها نمي‌توانند حيات ببخشند.

ينيس و يمبريس تا حد مشخصي مي‌توانستند با اعمال جادوگرانه خود از موسي تقليد نمايند. با اينحال هنگامي كه مسألة حيات بخشيدن به مرده به ميان آمد، آنها كاملاً ناتوان بودند. اين همان موضوعي است كه فرقه‌هاي كاذب در آن شكست مي‌خورند.

۳:‏۱۰ زندگي و خدمت پولس در تقابل آشكار با اين معلمان دروغين بوده تيموتاؤس به خوبي از نه ويژگي‌يي كه در اين خادم خداوند به چشم مي‌خورد ‌آگاه بود. او همواره در كنار پولس بود و مي‌توانست شهادت دهد كه او مردي بود كه نسبت به مسيح و كلام او وفادار بود.

تعليم پولس رسول مطابق با كلام خدا و نسبت به شخص خداوند عيسي مسيح وفادار بود. سيرت يا رفتار او مطابق با پيغامي بود كه او موعظه مي‌كرد. قصد او در زندگي بايد از شرارت تعليمي و اخلاقي مبرا باشد. مقصود از ايمان در اينجا توكل پولس به خداوند، يا وفاداري شخصي خود او است. تيموتاؤس او را به عنوان كسي كه كاملاً بر خداوند توكل داشت مي‌شناخت، و از سوي ديگر، به عنوان شخصي كه صادق و قابل اعتماد بود. حلم پولس در ديدگاه او نسبت به جفا رسانندگان و مخالفان او و نيز نسبت به زحمات عيسي آشكار بود. در مورد محبت پولس بايد گفت كه او خود را فداكارانه به خداوند و ايمانداران وقف كرده بود. هرچه كمتر از سوي ديگران محبت مي‌شد، او در محبت مصمم‌تر مي‌شد. صبر به طور تحت‌اللفظي به معناي «تاب آوردن» است.

۳:‏۱۱ برخي از زحمات و آلام و رنج‌هايي كه پولس متحمل شد در ۲ قرنتيان ۱۱:‏۲۳-‏۲۸ توصيف شده است. با اينحال، او به طورخاص به كساني می‌انديشد كه با تيموتاؤس انس گرفته بودند. از آنجايي كه منزل تيموتاؤس در لستره بود، او در مورد زحماتي كه پولس در‌ آنجا و در شهرهاي همسايه يعني انطاكيه و ايقونيه متحمل شده بود آگاهي داشت. اين زحمات در كتاب اعمال ثبت شده است-‏انطاكيه، اعمال ۱۳:‏۴۵-‏۵۰؛ ايقونيه اعمال ۱۴:‏۳-‏۶؛ لستره، ا عمال ۱۴:‏۱۹، ۲۰.

پولس به اين حقيقت كه خداوند او را از همه اين شهرها رهايي داد افتخار مي‌كند. خداوند او را از (ميان) مشكلات رهانيد. اين موضوع خود يادآور اين وعده است كه ما از شر مشكلات رهايي نيافتيم، بلكه به ما وعده داده شده است كه خداوند با ما خواهد بود و ما را خواهد ديد.

۳:‏۱۲ زحمات جزء لاينفك زندگي وقف شده‌ی مسيحي است. بهتر است هر تيموتاؤس جواني بر اين امر واقف باشد. وگرنه هنگامي كه فراخوانده مي‌شود تا به اعماق آبها برود، ممكن است گمان برد كه خداوند را از دست داده است و يا اينكه خداوند بنا به دلايلي از او راضي نيست. حقيقت امر اين است كه زحمات براي كساني كه مي‌خواهند به دينداري زيست كنند امريست اجتناب‌ناپذير.

علت اين زحمت بسيار ساده است. زندگي ديندارانه شرارت ديگران را آشكار مي‌سازد. مردم دوست ندارند هويتشان فاش شود. آنها به جاي اينكه از شرارت خود توبه نموده و به سوي مسيح بازگردند، در پي اين هستند كه كساني را كه باعث آشكار شدن هويت آنها مي‌شود، نابود كنند. مسلماً چنين رفتاري كاملاً غيرمنطقي است، اما اين ويژگي انسان سقوط كرده است.

۳:‏۱۳ پولس چنين خيالاتي در سر نداشت كه دنيا به تدريج بهتر و بهتر مي‌شود، تا اينكه سرانجام تمام انسانها ايمان بياورند. بلكه مكاشفه الهي بر وي آشكار ساخته بود كه اوضاع كاملاً برخلاف اين موضوع است. مردمان شرير و دغل‌باز در بدي ترقي خواهند كرد. آنها در روش‌هاي خود زيرك‌تر شده و مخالفت‌هايشان جسورانه‌تر مي‌شود. آنها نه تنها ديگران را فريب داده، بلكه خود در دامي كه براي ديگران مي‌نهند گرفتار مي‌شوند. آنها پس از اينكه براي مدتها دروغ‌هاي خود را به ديگران ارايه دادند، خود نيز آنها را باور خواهند كرد.

ج) مرد خدا در برابر ارتداد (۳:‏۱۴-‏۴:‏۸)

۳:‏۱۴ تيموتاؤس بارها و بارها ترغيب می‌شود كه در تعاليم كلام خدا قايم باشد. چرا هنگامي كه تعاليم غلط از هر سو هجوم مي‌آورند اين موضوع براي او منبع عظيمي محسوب مي‌شود. اگر او كتاب‌مقدس را بداند و از آن اطاعت نمايد، هيچگاه فريب اين طريق‌ها را نخواهد خورد.

تيموتاؤس نه تنها حقايق عظيم ايمان را آموخته بود، بلكه خود شخصاً نيز در آنها اطمينان يافته بود. ترديدي نيست كه به او مي‌گفتند اين تعاليم كهنه شده‌اند و از نظر فرهنگي و منطقي ديگر كارآمد نيستند. اما او نبايد به خاطر فرضيات و نظريات انساني حقيقت را ترك مي‌كرد.

پولس رسول به او توصيه مي‌كند كه همواره به ياد آورد كه از چه كسي تعليم يافته است. در مورد اينكه مرجع ضمير «چه كسي» پولس باشد يا مادر تيموتاؤس و يا مادربزرگش و يا به طور كل رسولان اختلاف‌نظر وجود دارد. به هرحال، مقصود در اينجا اين است كه كتاب‌مقدس به او تعليم داده شده بود و آن هم توسط كساني كه زندگيشان خود شهادتي بود بر واقعيت ايمان آنها. آنها افرادي ديندار بودند كه در زندگي فقط به جلال خدا می‌انديشيدند.

۳:‏۱۵ اين آيه بسيار به ما كمك مي‌كند. موضوع اصلي در اينجا اين است كه تيموتاؤس از كودكي كتاب مقدس و يا رسالات را مي‌دانسته است. حتي اين مفهوم نيز در اين آيات نهفته است كه مادر او به هنگام آموزش الفباي زبان از كتاب مقدس استفاده مي‌كرد، و تحت هيچ شرايطي او نبايد آن كتاب مبارك را كه قالب زندگي او را براي خدا و نيكويي شكل داده بود فراموش نمايد.

در اينجا مي‌خوانيم كه كتب مقدسه مي‌تواند انسانها را حكمت‌ آموزد براي نجات. در وهله‌ی اول مقصود اين است كه انسانها طريق نجات را توسط كتاب مقدس مي‌آموزند. همچنين مي‌تواند دربرگيرنده‌ی اين مفهوم باشد كه اطمينان نجات از طريق كتاب مقدس حاصل می‌شود.

نجات بوسيله‌ی ايماني كه بر مسيح عيسي است. ما بايد به خوبي به اين موضوع توجه نماييم. نجات از طريق اعمال نيكو، تعميد، عضويت كليسا، تأييديه، اطاعت از ده فرمان، نگاه داشتن قانون طلايي، و يا هر طريق ديگري كه مستلزم تلاش انساني باشد نيست. نجات توسط ايمان به پسر خدا حاصل مي‌شود.

۳:‏۱۶ هنگامي كه پولس از تمامي كتب سخن مي‌گويد، بي‌گمان مقصود او، عهد عتيق و نيز قسمتهايي از عهد جديد كه در زمان او وجود داشت بود. او در اول تيموتاؤس ۵:‏۱۸ از انجيل لوقا به عنوان كتاب‌مقدس نقل مي‌كند (۱۰:‏۷) و پطرس از رسالات پولس به عنوان كتاب‌مقدس ياد مي‌كند (۲ پطرس ۳:‏۱۶) امروزه ما اين آيه را در مورد كل كتاب‌مقدس به كار مي‌بريم.

اين يكي از مهم‌ترين آيات در كتاب مقدس در مورد موضوع الهام است. اين آيه به ما تعليم مي‌دهد كه كتاب‌مقدس كلام خدا است. او به طرز معجزه‌آسايي كلام خود را به انسانها داد و آنها را هدايت نمود تا كلام او را ثبت نمايند تا بدينوسيله حفظ شود. آنچه كه آنها نگاشته همان كلام خدا است. الهامي و خطاناپذير. گرچه درست است كه سبك نگارش افراد در اين امر ناديده انگاشته نشده است، اما از سويي ديگر اين موضوع نيز صحت دارد كه روح‌القدس واژگان مورد استفاده را عطا كرده است. از اين رو در ۱ قرنتيان ۱۳:‏۲ مي‌خوانيم:‏«آنها را نيز بيان مي‌كنيم نه به سخنان آموخته شده‌ی از حكمت انسان، بلكه به آنچه روح‌القدس مي‌آموزد و روحانيها را با روحانيها جمع می‌نماييم.» حداقل موضوعي كه از اين آيه مي‌توان دريافت اين است كه نويسندگان الهامي واژگاني كه روح‌القدس به آنها مي‌آموخت را به كار مي‌بردند. مقصود از الهام لغوي همين است.

نويسندگان كتاب مقدس تفسير خود را از موضوعات گوناگون ارايه نكردند، بلكه پيغامي كه خدا به آنها داده بود را ثبت نمودند. اين را نخست بدانيد كه هيچ نبوت كتاب از تفسير خود نسبي نيست. زيرا كه نبوت به اراده انسان هرگز آورده نشد، بلكه مردمان به روح‌القدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند. (۲ پطرس ۱:‏۲۰، ۲۱)

اشتباه است كه بگوييم خدا مفاهيم را به نويسندگان داد و اجازه داد كه آنها اين مفاهيم را با واژه‌هاي خود ثبت نمايند. حقيقتي كه در كتاب‌مقدس مورد تأكيد قرار گرفته اين است كه همان واژه‌هايي را كه خدا در ابتدا به انسانها عطا نموده همه از سوي خدا است.

كتاب‌مقدس كلام خدا است، پس مفيد است. هر قسمت از آن مفيد است. گرچه شايد انسان در مورد برخي از عبارات نامفهوم و يا عبارات مربوط به تبارشناسي به تفكر واداشته شود، اما با اينحال ذهني كه از روح‌القدس مي‌آموزد درخواهد يافت كه در هر واژه‌اي يك تغذيه‌ی روحاني نهفته است كه از دهان خدا سرچشمه گرفته است.

كتاب‌مقدس بجهت تعليم مفيد است. كلام خدا در مورد موضوعاتي همچون تثليث، فرشتگان، انسان، گناه، نجات، تقديس، كليسا، و نيز وقايع آينده ارايه‌دهنده‌ی فكر خدا است.

علاوه بر اين كتاب مقدس براي تنبيه مفيد است. هنگامي كه كتاب مقدس را مي‌خوانيم درمي‌يابيم كه آن در مورد موضوعاتي كه براي خدا ناخوشايند هستند به صراحت سخن مي‌گويد. همچنين كتاب مقدس براي تكذيب خطا و براي پاسخ دادن به وسوسه‌ها مفيد است.

علاوه بر اين كلام براي اصلاح مفيد است. كلام خدا نه تنها اشتباه را نشان مي‌دهد بلكه روش اصلاح اشتباه را هم مي‌آموزد. به عنوان مثال، كتاب مقدس نه تنها مي‌گويد، «دزد ديگر دزدي نكند، بلكه مي‌گويد، «بلكه به دستهاي خود كار نيكو كرده، زحمت بكشد تا بتواند نيازمندي را چيزي دهد.» مي‌توان قسمت اول اين آيه را تنبيه دانست، در حالي كه قسمت دوم را اصلاح.

سرانجام اينكه، كتاب مقدس براي تربيت در عدالت مفيد است. فيض خدا به ما تعليم مي‌دهد كه زندگي مقدس داشته باشيم، اما كلام خدا به تفصيل چيزهايي كه براي بناي يك زندگي مقدس لازم داريم را به ما مي‌گويد.

۳:‏۱۷ توسط كلام خدا، مرد خدا كامل و بالغ مي‌شود. او به طور كامل آراسته مي‌شود تا هر عمل نيكو را بجا آورد كه در واقع هدف از نجات او را تشكيل می‌دهد (افسسیان ۲:‏۸-‏۱۰) اين موضوع با مفاهيم امروزي تجهيز شدن با مدارج دانشگاهي كاملاً در تضاد است.

لنسكي مي‌نويسد:‏

كلام خدا كاملاً بي ‌ همتا است؛ هيچ كتاب و كتابخانه و چيز ديگري در دنيا قادر نيست يك گناهكار گمشده را براي نجات عاقل گرداند؛ هيچ كتاب ديگر؛ چرا كه آنها فاقد الهام خدا هستند، كلام خدا در اين زمينه ‌ها مفيد است:‏تعليم حقايق راستين نجات‌بخش-‏تكذيب دروغها و خيالاتي كه انكاركننده‌ی حقيقت هستند-‏احياي گناهكار يا يك مسيحي سقوط كرده به يك وضعيت استوار-‏آموزش، پرورش و تعليم شخص در عدالت حقيقي.»

دومتيموتيوس

فصل   ۳

۱  امّا این را بدان که در ایّام آخر زمانهای سخت پدید خواهد آمد،

۲  زیرا که مردمان، خودپرست خواهند بود و طمّاع و لافزن و متکبّر و بدگو و نامطیعِ والدین و ناسپاس و ناپاک

۳  و بی‌الفت و کینه‌دل و غیبت‌گو و ناپرهیز و بی‌مروّت و متنفّر از نیکویی

۴  و خیانتکار و تندمزاج و مغرور، که عشرت را بیشتر از خدا دوست می‌دارند؛

۵  که صورت دینداری دارند، لیکن قوّت آن را انکار می‌کنند. از ایشان اعراض نما.

۶  زیرا که از اینها هستند آنانی که به حیله داخل خانه‌ها گشته، زنان کم‌عقل را اسیر می‌کنند، که بار گناهان را می‌کشند و به انواع شهوات ربوده می‌شوند.

۷  و دائماً تعلیم می‌گیرند، لکن هرگز به معرفت راستی نمی‌توانند رسید.

۸  و همچنانکه یَنِّیس و یَمْبریس با موسی مقاومت کردند، ایشان نیز با راستی مقاومت می‌کنند که مردم فاسدالعقل و مردود از ایمانند.

۹  لیکن بیشتر ترقّی نخواهند کرد زیرا که حماقت ایشان بر جمیع مردم واضح خواهد شد، چنانکه حماقت آنها نیز شد.

۱۰  لیکن تو تعلیم و سیرت و قصد و ایمان و حلم و محبّت و صبر مرا پیروی نمودی،

۱۱  و زحمات و آلامِ مرا مثل آنهایی که در انطاکیه و ایقونیه و لِسْتَرَه بر من واقع شد، چگونه زحمات را تحمّل می‌نمودم و خداوند مرا از همه رهایی داد.

۱۲  و همهٔ کسانی که می‌خواهند در مسیح عیسی به دینداری زیست کنند، زحمت خواهند کشید.

۱۳  لیکن مردمان شریر و دغاباز در بدی ترقّی خواهند کرد، که فریبنده و فریب خورده می‌باشند.

۱۴  امّا تو در آنچه آموختی و ایمان آوردی قایم باش، چونکه می‌دانی از چه کسان تعلیم یافتی،

۱۵  و اینکه از طفولیّت، کتب مقدّسه را دانسته‌ای که می‌تواند تو را حکمت آموزد برای نجات، به‌وسیلهٔ ایمانی که بر مسیح عیسی است.

۱۶  تمامی کتب از الهام خداست و بجهت تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است،

۱۷  تا مرد خدا کامل و بجهت هر عمل نیکو آراسته بشود.