Hanauma Bay

۱۴:‏۱-‏۲ در ایقونیه نیز به مانند دیگر شهر کنیسه وجود داشت و پولس و برنابا بر طبق رسمی که میان یهودیان آن زمان حاکم بود اجازه یافتند تا موعظه کنند. روح خدا با چنان قدرتی در کلام کار کرد که جمعی کثیر از یهودیان و امت‌هایی که به یهودیت گرویده بودند به خداوند عیسی ایمان آوردند. این امر غضب یهودیانی را که انجیل را رد کرده بودند برانگیخت و آنها در عوض دل‌های امت‌ها را اغوا نمودند و با برادران به اندیش ساختند. در کتاب اعمال یهودیان بی‌ایمان عامل تحریک جفا و اذیت بر علیه رسولان بودند، گرچه خودشان مستقیما در جفا دخالت نداشتند. آنها امت‌ها را تحریک می‌‌نمودند تا به اهداف خبیث خود نایل شوند.

۱۴:‏۳ گرچه مبشران ما می‌‌دانستند که زحمت در راه است، اما با دلیری به اعلان نام خداوند ادامه دادند، خداوندی که به آنها قدرت داد تا آیات و معجزات ظاهر سازند و بدینوسیله ذات الهی پیغام آنها را تأیید نمود. آیات و معجزات دو واژه متفاوت برای اشاره به معجزات است. واژه‌ی «آیات» تنها بدین معنا است که معجزه پیغامی در بر دارد، در حالی که واژه‌ی معجزه حاکی از آن است که معجزه بهت و حیرت به همراه دارد.

۱۴:‏۴-‏۷ با آغاز تنش در میان مردم شهر، به طور طبیعی تفرقه ایجاد شد. برخی همدستان یهود بودند، و برخی با رسولان. سرانجام امت‌ها و یهود بی‌ایمان بر سر رسولان هجوم آوردند تا آنها را مورد ضرب و جرح قرار دهند. آنها برای اینکه از سنگسار شدن بگریزند به لستره و دربه که هر دو از شهرهای لیکائونیه بود پناه آوردند – لیکائونیه منطقه‌­ای بود در آسیای صغیر. آنها بدون اینکه از اشتیاق و حرارت خود بکاهند به بشارت انجیل درتمامی آن منطقه ادامه دادند.

هنگامی که پولس و برنابا تهدید شدند که سنگسار خواهد شد به لیکائونیه فرار کردند. در دیگر مواردِ جفا در حین خدمت، می‌‌بینیم که آنها علی رغم خطر و تهدید در همانجا می‌‌مانند. چرا آنها در یک مقطع زمانی می‌‌ایستند و در برخی موارد می‌‌گریزند؟ به نظر نمی‌‌توان توجیه دقیقی ارائه نمود. بزرگترین اصل هدایت در کتاب اعمال هدایت روح‌القدس است. این اشخاص در صمیمیت و اتحاد نزدیک با خداوند زندگی می‌کردند. آنها با سکن بودن در وی به طرز اعجاب­آوری از سوی او هدایت می‌شدند. برای آنها هدایت روح از هر قائده و اصل از پیش تعیین شده مهم‌­تر بود.

۱۴:‏۸-‏۹ مبشرین ما در لستره به مردی برخوردند که از شکم مادر، لنگ متولد شده بود. او هنگامی که سخن پولس را می‌‌شنید، مجذوب وی شد. پولس به نحوی پی برد که این مرد ایمان شفا یافتن دارد. گرچه در کلام نوشته نشده که پولس چگونه به این موضوع پی برد، اما ما بر این باوریم که یک مبشر حقیقی توانایی تشخیص وضعیت روحی افرادی که با آنها برخورد می‌کند را دارد. او قادر است به آنها بگوید که آیا آنها اندکی کنجکاو شده­اند یا اینکه به خاطر احساس گناهکار بودن ذهنشان مغشوش شده است.

۱۴:‏۱۰-‏۱۲ به محض اینکه پولس به آن مرد فرمان داد که بر پای‌های خود بایستد... برجسته و خرامان گردید. از آنجا که این معجزه در میان مردم انجام شد، و از آنجا که بی­‌گمان پولس صدای خود را بلند کرد توجه همگان را به خود جلب نمود و خلق بسیاری تحت تأثیر این معجزه قرار گرفتند. در حقیقت در میان مردم این جنبش شکل گرفت که برنابا را مشتری و پولس را عطارد خوانده و آنها را پرستش کنند. مردم گمان بردند که خدایان آنها در قالب این دو مبشر از آنها دیدار می‌کنند. بنا به دلایلی که مشخص نیست آنها به برنابا همچون رئیس خدایان نگریستند. از آنجا که پولس سخن گفته بود، او را عطار، پیام­آور مشتری برشمردند.

۱۴:‏۱۳ حتی کاهن مشتری اطمینان یافته بود که خدایان به شهر آنها آمده‌­اند؛ از این رو از هیکل بیرون آمده با گاوان و تاج‌ها که برای قربانی در نظر گرفته بود به سوی دروازه‌ی شهر روانه شد. این حرکت زیرکانه‌­ترین شکل خطری است که ایمان مسیحی را تهدید می‌کند، خطرناک­‌تر از انواع مختلف مخالفت‌­ها و جفاها. بزرگترین خطری که همواره یک خادم مسیحی را تهدید می‌کند، حتی خطرناک‌­تر از جفا، این است که مردم مایل باشند بیشتر به او توجه نمایند، نه بر مسیح.

۱۴:‏۱۴-‏۱۵ الف. برنابا و پولس در ابتدا نفهمیدند که خلق قصد انجام چه کاری را دارند، زیرا که آنها زبان بومی لیکائونیه را نمی‌‌دانستند. اما به محض اینکه بر مبشرین ما مبرهن شد که مردم قصد دارند آنها را همچو خدایان پرستش کنند، جامه‌­های خود را دریدند، و این عمل آنها در واقع نمادی از اعتراض و اندوه بود. سپس در میان مردم افتادند و با سخنانِ دلسوزانه به آنها در برابر این عمل احمقانه هشدار دادند. آنها خدا نبودند، بلکه آنها نیز انسان و مانند اهالی لیکائونیه صاحبان علت‌ها بودند. هدف آنها آگاه ساختن مردم از این خبرخوش بود که باید از این بت­‌های بی­‌جان به سوی خدای حسی رجوع کنند.

۱۴:‏۱۵ب–۱۷ جالب توجه است که پولس وبرنابا برای این غیریهودیان از عهد عتیق نقل نکردند. بلکه آنها سخنان خود را با داستان خلقت آغاز نمودند که در تمام قرن­‌ها و اعصار موضوع جالبی برای غیریهودیان بود. این مبشرین شرح دادند که خدا در طبقات سلف همه امت‌ها را واگذاشت که در طرق خود رفتار کنند. حتی پس از آن نیز شواهدی دال بر وجود خدا در خلقت برای آنها فراهم بود. او بود که باران را می‌‌بارانید... و فصول بارآور به آنها بخشیده بود، دل‌های آنها را از خوراک و شادی پر می‌‌ساخت. این عبارت اخیر روش نمادین از بیان این مطلب است که خدا با فراهم کردن غذای جسم آنها، دل آنها را نیز با شادیی که از خوردنِ غذا به آنها دست می‌‌داد پر می‌‌ساخت.

۱۴:‏۱۸ این پیغام نتیجه مطلوب داد. مردم با اکراه از قربانی کردن برای خادمین دخاوند دست کشیدند.

۱۴:‏۱۹-‏۲۰ یهودیان از انطاکیه و ایقونیه به دنبال پولس و برنابا به لستره آمدند. آنها موفق شدند توده‌ی مردم را با خود بر علیه مبشران کلام متحد سازند. همان افرادی که می‌‌خواستند آنها را همچون خدایم تکریم نمایند اکنون پولس را سنگسار کرده و از شهر بیرون کشیدند و پنداشتند که او را کشته­‌اند.

اظهاراتِ کِلِی در مورد این قسمت بسیار بجا و شایسته است:‏

و چرا؟ نپذیرفتن ادای احترام از سوی مردم لستره برای انسان بسیار توهین­آمیز است، و او را از باور نفرت‌­انگیزترین تصویر غلط از کسانی که قصد پرستش آنها را داشت دور می‌‌سازد. انسان‌ها باتکریم و تجلیل انسان‌ها خود را جلال می‌‌دهند؛ و مانع ایجاد کردن در این راه به زودی تبدیل به خشم یا حتی مرگ کسانی که تنها به دنبال جلال دادن خدا هستند، می‌شود. در اینجا نیز چنین بود. آنها به جای اینکه فکر خود را همچون اهالی سلیطه (که پولس را خدا انگاشتند اعمال ۲۸:‏۶) تغییر دهند، به تهمت یهودیان که معمولاً تحقیر می‌شدند گوش فرا دادند، و همان کسی را که چندی قبل تکریم می‌کردند و قصد داشتند برایش قربانی بگذرانند همچون یک نبی دروغین سنگسار کردند و او را همچون مرده­‌ای به بیرون شهر کشیده، رهایش کردند.

آیا پولس واقعاً به خاطر سنگسار شدن مرده بود. اگر این همان واقعه‌­ای است که در دوم قرنتیان ۱۲:‏۲ ذکر شده است، باید گفت که او خود نیز نمی‌‌دانست. بهترین توصیف این واقعه این است که او به طور معجزه‌­آسایی به حیات بازگشت. چون شاگردان گرد او ایستادند برخاسته، به شهر درآمد و فردای آن روز با برنابا به سوی دریه روانه شد.

۱۴:‏۲۱ سلامت شخصی برای مبشرین در درجه اول اهمیت قرار نداشت. این موضوع در این حقیقت کاملاً مشهود است که چون در آن شهر بشارت دادند... به لستره، همانجایی که پولس سنگسار شد بازگشتند. این واقعه این جمله را به نصویر می‌‌کشد:‏ «قدرت بازگشت و احیای سریع»

گرچه نام تیموتائوس در اینجا ذکر نشده است، اما احتمالاً او در اینجا با موعظه پولس ایمان آورد. هنگامی که پولس رسول از لستره دیدن کرد، تیموتائوس هنوز یک شاگرد بود، برادران بسیار به او احترام می‌‌گذاشتند (اعمال ۱۶:‏۱-‏۲). بااین حال این حقیقت که پولس او را فرزند واقعی او در ایمان نامیده (۱ تیموتائوس ۱:‏۲) لزوماً بدین معنا نیست که پولس او را برای مسیح صید کرده بود. احتمالاً او با پیروی از الگوی زندگی و خدمت پولس یک «فرزند حقیقی» بوده است.

هنگامی که کار آنها در لستره به پایان رسید، دوباره از ایقونیه و انطاکیه پسیدیه، جایی که کلیسا در آنجا تأسیس شده بود دیدن کردند. هدف آنها از این بازدید «پیگیری امور» بود. آنها تنها از بشارت کلام و صید جان‌ها قانع نمی‌شدند. برای آنها این تنها آغاز محسوب می‌شد. آنها پس از این کار به دنبال این بودند که ایمان‌داران را در ایمان مقدس رشد داده، به طور خاص توسط تعلیم حقیقت کلیسا و اهمیت آن در نقشه خدا.

اردمان خاطر نشان می‌‌سازد:‏

«یک برنامه‌ی صحیح بشارتی این است که هدف خود را در مورد کلیساهایی که در زمینه‌ی اداره، بشارت، تداوم خودکفا هستند متمرکز سازد. این همان هدف و برنامه پولس بود.»

۱۴:‏۲۲ ماهیت پیگیری آنها تقویت دل‌های شاگردان و ثایت کردن مسیحیان در ایمان توسط تعلیم از کلام خدا بود. پولس این فرایند را در کولسیان ۱:‏۲۸-‏۲۹ توصیف نموده است:‏ «و ما را اعلان می‌‌نماییم، در حالتی که هر شخص را تنبیه می‌‌کنیم و هر کس را کامل در مسیح عیسی حاضر سازیم. و برای این نیز محنت می‌کشم و مجاهده می‌‌نماییم بحسب عمل او که در من به قوت عمل می‌کند.»

سپس آنها را تشویق نمودند تا در ایمان ثابت بمانند، تشویقی به موقع در بحبحه جفاها و مشکلات. به همراه این تشویق باید به یاد داشته باشیم که ما با مصیبت‌­های بسیار می‌‌باید داخل ملکوت خدا گردیم. این موضوع اشاره‌­ای است به ملکوت خدا در آینده که ایمان‌داران در جلال مسیح شریک خواهند شد. هر شخصی به هنگام یافتن تولد تازه وارد ملکوت خدا می‌شود. جفا و مصیبت­‌ها هیچگونه ارزش نجات بخش ندارند. با این حال کسانی که در این زمان با ایمان وارد ملکوت خدا می‌‌شوند این وعده را می‌یابند که راه جلال آینده با مصیبت‌ها همراه است. «اگر شریک مصیبت‌های او هستیم تا در جلال وی نیز شریک باشیم» (رومیان ۸:‏۱۷ب).

۱۴:‏۲۳ در این هنگام مبشرین همچنین در هر کلیسا کشیشان معین نمودند، در این باره چند موضوع است که باید مورد توجه قرار گیرد:‏

۱-‏ کشیشانِ (مشایخِ) عهد جدید افرادی بالغ و خداشناس بودند که کلیسای محلی را از نظر روحانی رهبری و هدایت می‌‌نمودند. همچنین آنها اشقفان و ناظران نیز نامیده شده‌­اند.

۲-‏ در کتاب اعمال کشیشان در بدو تأسیس کلیسا منصوب نمی‌شدند. بلکه این عمل تنها هنگامی که رسولان برای بازدید از کلیسا بدانجا می‌رفتند انجام می‌شد. به عبارتی دیگر، در اثنا فرصتی فراهم می‌شد تا کسانی که روح‌القدس آنها را در این امر هدایت می‌کرد مشخص شوند.

۳-‏ کشیشان توسط رسولان یا نمایندگان آنها انتاخب می‌شدند. در این زمان هنوز عهد جدید نوشته نشده بود تا در مورد صلاحیت‌­های کشیشان تعالیم مشخصی ارایه شود. با این حال رسولان بر میزان صلاحیت­‌ها واقف بودند، و قادر بودند افرادی را که شرایط لازم کتاب‌مقدسی را دارند تشخیص دهند.

۴-‏ امروزه ما رسولان را در اختیار نداریم که برای ما کشیشان انتخاب نمایند. با این حال صلاحیت‌­های کشیشان در ۱ تیموتائوس ۳ و تیطس ۱ برای ما به ثبت رسیده است. از این رو هر جماعتِ محلی باید قادر باشد افرادی را که شرایطی که خدا در امر شبانی برای آنها مقرر کرده را تشخیص دهد.

پولس و برنابا پس از دعا و روزه ایمان‌داران را به خداوند سپردند. برای ما غیرقابل باور است که این جماعت‌­ها بتوانند درا ین مدت کوتاه از مبشرین تعلیم بیایند و آن قدر برای خداوند بدرخشند که خود همچون یک کلیسای خودگردان به حیات خود ادامه دهند. پاسخ آن در قدرت عظیم روح قدوس خدا نهفته است. با این حال این قدرت در زندگی مردانی همچون پولس و برنابا ظاهر شد. مردم در زندگی آنها حقیقت را جستجو می‌کردند. زندگی آنها، موعظات آنها را تقویت می‌کرد، و تأثیر این شهادت دو جانبه (هم در عمل و هم در سخن) بسیار عظیم بود.

آیات ۲۱ تا ۲۳ یک الگوی رسالتی را به ما معرفی می‌کنند – بشارت انجیل، تعلیم به نوایمانان، تأسیس و گسترش کلیسا‌ها.

۱۴:‏۲۴-‏۲۶ آنها پس از اینکه از نواحی پسیدیه گذشتند، به سوی پنفلیه در جنوب حرکت کردند. آنجا باری دیگر از پرجه دیدن کردند، و سپس به سوی شهر آتالیه رفتند، و از آنجا از راه دریا به انطاکیه در سوریه رهسپار شدند. و این پایان سفر اول بشارتی آنها بود. از انطاکیه بود که آنها را به فیض خدا سپرده بودند برای آن کاری که به انجام رسانیده بود.

۱۴:‏۲۷ چه لحظات پرشور و شعفی بود هنگامی که کلیسا جمع شدند تا گزارش این سفر بشارتی مردان بزرگ خدا را بشنوند. آنها با فروتنی ایشان را مطلع ساختند از آنچه خدا با ایشان کرده بود و چگونه دروازه‌ی ایمان را برای امت‌ها باز کرده بود. مسأله بر سر این نبود که آنها برای خدا چه کاری انجام داده بودند، بلکه چقدر خدا از این خشنود بود که توسط آنها کار خود را انجام داده است.

۱۴:‏۲۸ آنها مدت مدیدی با شاگردان در انطاکیه بسر بردند. این دوره‌ی زمانی را بین یک تا دو سال تخمین می‌‌زنند.

نکاتی در باب استراتژیِ بشارت

واقعاً درک این موضوع که گروهی کوچک از شاگردان امی که در یک گوشه‌ی ناشناخته از این جهان می‌‌زیستند چنان دید وسیعی در مورد بشارت به دنیا بیابند و آن را اجرا نمایند بر ما بسیار هیجان‌­انگیز است. هر یک از آنها خود را به این کار سپرد و بدون انتظار در این راه همت گمارد.

حجم بسیاری از بشارت توسط ایمان‌داران محلی و به عنوان یک وظیفه هر روزه انجام می‌شد. آنها انجیل را در نواحی اطراف خود منتشر می‌کردند.

علاوه بر این، رسولان و دیگران از کشوری به کشوری دیگر سفر کرده و انجیل را بشارت داده کلیسا‌ها تأسیس می‌‌نمودند. آنها جفت، جفت یا در گروه­‌های بزرگتر سفر می‌کردند. گاهی اوقات جوانتر‌ها با پیران می‌رفتند. به عنوان مثال تیموتائوس و پولس.

به طور اساسی دو روش عمده وجود داشت – بشارت فردی و بشارت جمعی. در مورد بشارت جمعی باید توجه داشت که غالب این بشارت­‌ها بدون برنامه‌­ریزی انجام می‌شد، و غالباً از یک موقعیت جغرافیایی یا یک بحران آغاز می‌شد.

تقریباً همان گونه که در کتاب اعمال ثبت شده است، تمام بشارت‌­ها بر اثر فراهم شدن شرایط انجام می‌شد، و مبشر هم در این اثنا نمی‌‌توانست خطابه خود را آماده سازد؛ تمام این فرصت‌ها غیرمنتظره بودند.

همان گونه که ای. ام. باوندز (E. M. Bounds) گفته است، موعظه‌ی آنها یک اجرای یک ساعته نبود بلکه جاری شدن حیات بود.

رسولان و همراهان آنها توسط روح‌القدس هدایت می‌شدند، اما این هدایت غالباً توسط کلیسای محلی تأیید می‌شد. از این سبب است که می‌خوانیم انبیا و معلمان در انطاکیه بر برنابا و پولس دست گذاشتند و آنها را به سفر اول بشارتی اعزام نمودند (۱۳:‏ ۲). باری دیگر می‌خوانیم که تیموتائوس پیش از اینکه به همراه پولس اعزام شود، اطمینان برادران در لستره و ایقونیه را به خود جلب نمود (۱۶:‏۲) و پیش از سفر دوم بشارتی کلیسای انطاکیه پولس و سیلاس را به فیض خدا می‌‌سپارند (۱۵:‏۴۰).

غالباً بر این تصور هستند که استراتژی آنها این بود که ابتدا به شهرهای بزرگ بروند و در آنجا کلیساهایی تأسیس کنند تا بدین طریق بشارت انجیل به نواحی اطراف آن برسد. شاید این موضوع کمی ساده‌­انگاری باشد. اصولاً استراتژی آنها پیروی از هدایت روح‌القدس بود، حال چه آن شهر کوچک باشد یا بزرگ. روح‌القدس فیلیپس را از سامره به سوی یک مرد تنها در مسیر غزه هدایت نمود (۸:‏۲۶-‏۴۰) و نیز پولس را به لیبریه که سیسرو آن را «شهرِ خارج از مسیر» توصیف نموده، هدایت نمود (۱۷:‏۱۰). باید صادقانه گفت که ما در کتاب اعمال یک استراتژی جغرافیایی ثابت و تغییرناپذیر نمی‌‌بینیم. بلکه می‌‌بینیم که روح‌القدس بر طبق اراده‌ی خود عمل می‌کند. کلیساهای محلی نیز هر جا که به پیغام انجیل پاسخ مثبت دادند تأسیس گردید.

این جماعت‌­ها کار بشارت را تداوم بخشیده و به آن ثبات می‌‌بخشیدند. آنها در زمینه‌ی اداره، مالی و بشارت خودکفا بودند. رسولان برای تقویت و تشویق جماعت و انتصاب کشیشان از کلیساها بازدید می‌کردند (۱۴:‏۲۱، ۲۲؛ ۱۵:‏۴۱؛ ۲۰:‏۱، ۲؛ ۱۴:‏۲۳).

رسولان در سفرهای بشارتی گاهی اوقات خودکفا بودند (۱۸:‏۳؛ ۲۰:‏۳۴) و گاهی با هدایایی که از کلیساها یا اشخاص دریافت می‌‌نمود تأمین می‌شدند (فیلیپیان ۴:‏۱۰، ۱۵-‏۱۸). پولس برای تأمین معاش نه تنها خود بلکه همراهان خود نیز کار می‌کرد (۲۰:‏۳۴).

گرچه کلیسای محلی آنها را به فیض خدا می‌‌سپرد، و آنها را حمایت می‌کرد، اما با این حال کلیساهی محلی آنها را کنترل و هدایت نمی‌کرد. آنها نمایندگان آزاد خداوند بودند که این حق را داشتند وعده خدا را اعلام نمایند و آنچه را که برای جماعت مفید باشد را دریغ ندارند (۲۰:‏۲۰).

آنها پس از پایان سفر بشارتی خود، به کلیسای خود بازگشتند و از کارهای خداوند گزارش می‌‌دادند (۱۴:‏۲۶-‏۲۸؛ ۱۸:‏۲۲-‏۲۳). این الگویی خوب برای مبشرین در هر عصر و کلیسایی محسوب می‌شود.

اعمال رسولان

فصل   ۱۴

۱  امّا در ایقونیه، ایشان با هم به کنیسه یهود در آمده، به نوعی سخن گفتند که جمعی کثیر از یهود و یونانیان ایمان آوردند.

۲  لیکن یهودیان بی‌ایمان دلهای امّت‌ها را اغوا نمودند و با برادران بداندیش ساختند.

۳  پس مدّت مدیدی توقف نموده، به نام خداوندی که به کلامِ فیضِ خود شهادت می‌داد، به دلیری سخن می‌گفتند و او آیات و معجزات عطا می‌کرد که از دست ایشان ظاهر شود.

۴  و مردم شهر دو فرقه شدند، گروهی همداستان یهود و جمعی با رسولان بودند.

۵  و چون امّت‌ها و یهود با رؤسای خود بر ایشان هجوم می‌آوردند تا ایشان را افتضاح نموده، سنگسار کنند،

۶  آگاهی یافته، به سوی لِسْتره و دِرْبه، شهرهای لیکاؤنیه و دیار آن نواحی فرار کردند.

۷  و در آنجا بشارت می‌دادند.

۸  و در لِستره مردی نشسته بود که پایهایش بیحرکت بود و از شکمِ مادر، لنگ متولّد شده، هرگز راه نرفته بود.

۹  چون او سخن پولُس را می‌شنید، او بر وی نیک نگریسته، دید که ایمان شفا یافتن را دارد.

۱۰  پس به آواز بلند بدو گفت، بر پایهای خود راست بایست! که در ساعت برجسته، خرامان گردید.

۱۱  امّا خلق چون این عمل پولُس را دیدند، صدای خود را به زبان لیکاؤنیه بلند کرده، گفتند، خدایان به صورت انسان نزد ما نازل شده‌اند.

۱۲  پس برنابا را مشتری و پولُس را عطارد خواندند زیرا که او درسخن گفتن مقدّم بود.

۱۳  پس کاهن مشتری که پیش شهر ایشان بود، گاوان و تاجها با گروه‌هایی از خلق به دروازه‌ها آورده، خواست که قربانی گذراند.

۱۴  امّا چون آن دو رسول یعنی برنابا و پولُس شنیدند، جامه‌های خود را دریده، در میان مردم افتادند و ندا کرده،

۱۵  گفتند، ای مردمان، چرا چنین می‌کنید؟ ما نیز انسان و صاحبان علّتها مانند شما هستیم و به شما بشارت می‌دهیم که از این اباطیل رجوع کنید به سوی خدای حیّ که آسمان و زمین و دریا و آنچه را که در آنها است آفرید،

۱۶  که در طبقات سلف همهٔ امّت‌ها را واگذاشت که در طُرُق خود رفتار کنند،

۱۷  با وجودی که خود را بیشهادت نگذاشت، چون احسان می‌نمود و از آسمان باران بارانیده و فصول بارآور بخشیده، دلهای ما را از خوراک و شادی پر می‌ساخت.

۱۸  و بدین سخنان خلق را از گذرانیدن قربانی برای ایشان به دشواری باز داشتند.

۱۹  امّا یهودیان از انطاکیّه و ایقونیه آمده، مردم را با خود متّحد ساختند و پولُس را سنگسار کرده، از شهر بیرون کشیدند و پنداشتند که مرده است.

۲۰  امّا چون شاگردان گِردِ او ایستادند برخاسته، به شهر درآمد و فردای آن روز با برنابا به سوی دِرْبه روانه شد

۲۱  و در آن شهر بشارت داده، بسیاری را شاگرد ساختند. پس به لِستره و ایقونیه و انطاکیّه مراجعت کردند.

۲۲  و دلهای شاگردان را تقویت داده، پند می‌دادند که در ایمان ثابت بمانند و اینکه با مصیبتهای بسیار می‌باید داخل ملکوت خدا گردیم.

۲۳  و در هر کلیسا بجهت ایشان کشیشان معیّن نمودند و دعا و روزهداشته، ایشان را به خداوندی که بدو ایمان آورده بودند، سپردند.

۲۴  و از پیسیدیّه گذشته به پَمْفِلیّه آمدند.

۲۵  و در پِرجه به کلام موعظه نمودند و به اَتالیّه فرود آمدند.

۲۶  و از آنجا به کشتی سوار شده، به انطاکیّه آمدند که از همان جا ایشان را به فیض خدا سپرده بودند برای آن کاری که به انجام رسانیده بودند.

۲۷  و چون وارد شهر شدند، کلیسا را جمع کرده، ایشان را مطّلع ساختند از آنچه خدا با ایشان کرده بود و چگونه دروازه ایمان را برای امّت‌ها باز کرده بود.

۲۸  پس مدّت مدیدی با شاگردان بسر بردند.