افسسيان
فصل ۱
۱ پولُس به ارادهٔ خدا رسول عیسی مسیح، به مقدّسینی که در اِفِسُسْ میباشند و ایمانداران در مسیح عیسی.
۲ فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح خداوند بر شما باد.
۳ متبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح که ما را مبارک ساخت به هر برکت روحانی در جایهای آسمانی در مسیح.
۴ چنانکه ما را پیش از بنیاد عالم در او برگزید تا در حضور او در محبّت، مقدّس و بیعیب باشیم.
۵ که ما را از قبل تعیین نمود تا او را پسرخوانده شویم بوساطت عیسی مسیح برحسب خشنودی ارادهٔ خود،
۶ برای ستایش جلال فیض خود که ما را به آن مستفیض گردانید در آن حبیب.
۷ که در وی بهسبب خون او فدیه، یعنی آمرزش گناهان را به اندازهٔ دولت فیض او یافتهایم.
۸ که آن را به ما به فراوانی عطا فرمود در هر حکمت و فطانت.
۹ چونکه سرّ ارادهٔ خود را به ما شناسانید، برحسب خشنودی خود که در خود عزم نموده بود،
۱۰ برای انتظام کمال زمانها تا همهچیز را خواه آنچه در آسمان و خواه آنچه بر زمین است، در مسیح جمع کند، یعنی در او.
۱۱ که ما نیز در وی میراث او شدهایم، چنانکه پیش معیّن گشتیم برحسب قصد او که همهٔٔ چیزها را موافق رأی ارادهٔ خود میکند.
۱۲ تا از ما که اوّل امیدوار به مسیح میبودیم، جلال او ستوده شود.
۱۳ و در وی، شما نیز چون کلام راستی، یعنی بشارت نجات خود را شنیدید، در وی چون ایمان آوردید، از روح قُدوسِ وعده مختوم شدید.
۱۴ که بیعانهٔ میراث ما است برای فدای آن مِلْکِ خاصّ او، تا جلال او ستوده شود.
۱۵ بنابراین، من نیز چون خبر ایمان شما را در عیسی خداوند و محبّت شما را با همهٔٔ مقدّسین شنیدم،
۱۶ باز نمیایستم از شکر نمودن برای شما و از یاد آوردن شما در دعاهای خود،
۱۷ تا خدای خداوند ما عیسی مسیح که پدر ذوالجلال است، روح حکمت و کشف را در معرفت خود به شما عطا فرماید.
۱۸ تا چشمان دل شما روشن گشته، بدانید که امید دعوت او چیست و کدام است دولت جلال میراث او در مقدّسین،
۱۹ و چه مقدار است عظمت بینهایت قوّت او نسبت به ما مؤمنین، برحسب عمل توانایی قوّت او،
۲۰ که در مسیح عمل کرد چون او را از مردگان برخیزانید و به دست راست خود در جایهای آسمانی نشانید،
۲۱ بالاتر از هر ریاست و قدرت و قوّت و سلطنت و هر نامی که خوانده میشود، نه در این عالم فقط بلکه در عالم آینده نیز.
۲۲ و همهچیز را زیر پایهای او نهاد و او را سر همهچیز به کلیسا داد،
۲۳ که بدن اوست، یعنی پُریِ او که همه را در همه پر میسازد.
۱. جایگاه ایمانداران در مسیح (بابهای ۱-۳)
الف) ادای احترام (۱:۱-۲)
۱:۱ پولس یعنی کوچک. اگر چه او از نظر جسمانی ممکن است با این توصیف جور دربیاید، ولی از لحاظ روحانی نفوذ او بسیار بزرگ بود. او خود را به عنوان رسول عیسی مسیح معرفی میکند. این یعنی او به وسیله خداوند قیام کرده، برای ظاهر کردن ماموریتی ویژه گسیل داشته شده است. آن ماموریت، موعظه انجیل به امتها و تعلیم حقایق عالی آن راجع به کلیسا بود (۳:۸، ۹). از آنجا که افسسیان با کلیسا سر و کار داشتند و از آنجا که این حقیقت برای اولین بار بر رسولان مقدس و انبیاء مکشوف شده بود (۳:۵)، بجاست که پولس خودش را رسول معرفی کند. این امر نشانه غرور نیست. بلکه این توضیح آن است که او چگونه میتواند با اقتدار بر روی موضوع صحبت کند. منشأ اقتدار او در این کلمات اظهار شده است:به اراده خدا. پولس کار خود را به عنوان یک شغل انتخاب نکرد و هیچ انسانی او را بر این کار نگماشته بود. این دعوتی آسمانی از ابتدا تا انتها بود (غلاطیان ۱:۱).
نامه به مقدسینی که در افسس میباشند و ایمانداران در مسیح عیسی نوشته شده است. مقدسین، مردمانی هستند که برای خدا از دنیا جدا شدهاند. این اسمی است که به طور ضمنی در عهد جدید برای همه ایمانداران تولد تازه یافته به کار رفته است. اصولا این کلمه به جایگاه ایمانداران در مسیح اشاره دارد، تا به آنچه که خودشان هستند. در مسیح همه ایمانداران، مقدسین هستند، حتی اگر چه ایشان همیشه به طور مقدس نباشند. برای مثال پولس قرنتیان را مقدسین میخواند (اول قرنتیان ۱:۲) اگر چه از ادامه نامه واضح است که ایشان زندگی مقدسی ندارند. ولی اراده خدا این است که عملکرد ما با جایگاه ما مطابقت داشته باشد:مقدسین باید مقدس باشند.
و ایمانداران در مسیح عیسی. کلمه وفاداران یعنی «اعتقاد به یکی» که از این رو توصیفی است از همه مسیحیان واقعی. البته ایمانداران همچنین باید وفادار باشند به این معنا که ایشان قابل اعتماد هستند. ولی تعلیم اصلی در اینجا این است که ایشان آگاه هستند مسیح عیسی خداوند و نجات دهنده ایشان است.
دو مورد از نسخههای دستنویس قدیمی کلمات در افسس را خود ندارند، در حالی که آنها در اکثر نسخههای دستنویس دیگر هستند. بسیاری از محققین فکر میکنند که این یک رساله سیار است، که برای خوانده شدن در جماعتهای محلی مسیحیان در نقاط مختلفی نوشته شده که کلیسای افسس مشهورترین آن مکانها بوده است. خوشبختانه این مسئله تاثیری بر صحت نامه یا ارزش آن برای ما ندارد.
۱:۲ سپس نوبت سلام پولس رسول به مقدسین میرسد. هر کلمه با یک نشانه روحانی پر شده است، برخلاف سلامهای پوچی که ما امروزه نثار هم میکنیم.
فیض یعنی مساعدت آسمانی برای زندگی روزمره. خوانندگان پولس به واسطه فیض خدا نجات یافته بودند، یعنی لطف او برای گمشدگان ناشایست. ولی حالا ایشان به قدرت خدا برای مواجه شدن با مشکلات، ترسها و غمها و رنجهای زندگی نیاز داشتند. این آن چیزی بود که پولس برای آنها آرزو داشت.
سلامتی یعنی آرامش روح در همه شرایط متغیر زندگی. مقدسین وقتی که تفئیر گرایش دادند تجربه سلامتی با خدا را به دست آورده بودند. ولی روز به روز ایشان به سلامتی با خدا نیاز داشتند، یعنی به آرامشی که در ایشان مستقل از همه شرایط ساکن بود و در نتیجه باعث میشد ایشان همه چیز را در دعا از خدا دریافت کنند (فیلیپیان ۴:۶-۷).
خوب است که توجه داشته باشیم فیض اول آمد و بعد سلامتی. این همیشه ترتیب آمدن اینهاست. فقط پس از اینکه فیض با مسئله گناه برخورد کرد، سلامتی میتواند مورد شناخت واقع شود. و فقط از طریق قدرت خداست که ایماندار از روزی که ایمان میآورد سلامتی را تجربه میکند. سلامتی کامل همه شرایط زندگی را تغییر میدهد.
فیض ( charis) یک کلمه یونانی مخصوص بود. یهودیان کلمه سلامتی را به عنوان سلام به کار میبردند. اینها را در کنار هم قرار دهید تا ما انجیلی برای تمام دنیا داشته باشیم. وقتی که ما اینها را با هم به اتحاد در میآوریم، همچنین حقیقت کلیسای عهد جدید را که پولس به طور کامل در افسسیان تشریح کرده است، بیان میکند-یهودیان و امتهای ایماندار در بدن مسیح یکی میشوند.
فیض... و سلامتی از جانب خدای پدر و خداوند ما عیسی مسیح میآید. پولس برای قرار دادن عیسی خداوند در مرتبه مشابه خدای پدر تردید به خود راه نمیدهد. او پسر را حرمت میکند، چنانکه پدر را حرمت میکند و ما هم باید چنین کنیم. (یوحنا ۵:۲۳)
اجازه بدهید به تلفیق فوقالعاده کلمات خدای پدر نگاه نکنیم. اگر خود کلمه خدا را در نظر بگیریم، مفهومی را میرساند به معنای کسی که ذاتا والا و دست نیافتنی است. اسم پدر از طرفی دیگر از یک شخص صمیمی و نزدیک و قابل دسترس سخن میگوید. این دو را با ضمیر ما به هم بپیوندید و ما حقیقی مبهوت کننده خواهیم داشت که خدای والا و بلند مرتبه که از ازل بوده است، پدری با محبت است که هر کس تولد تازه مییابد از طریق ایمان به خداوند عیسی فرزند او میگردد. عنوان کامل نجات دهنده ما خداوند عیسی مسیح است. او به عنوان ارباب بیچون و چرای ماست.
لقب کامل نجات دهندهی ما عیسی مسیح خداوند است. به عنوان خداوند او سرور کامل ما است. به عنوان عیسی او ما را از گناه نجات میدهد. به عنوان مسیح، او نبی، کاهن و پادشاه مسح شده ماست. چقدر اسم او برای هر گوش شنوا آشنا است!
ب) ستایش خدا توسط پولس برای برکات فیضش (۱:۳-۱۴)
۱:۳ در ادامه ادای احترام مختصرش، پولس رسول صدای خود را برای پرستش شکوهمند بالا میبرد و یکی از والاترین پرستشهای عهد جدید را ادا میکند. در اینجا ما پرستش را میینیم که از قلبی جاری میشود که برای برکات فیض خدا عاشق اوست. در این آیات (۳-۱۴) پولس فعالیت خدا را در نجات از گذشته در ازل تا زمانهای بعد و تا آینده در ابدیت بررسی میکند. و این لزوما بحث راجع به سرّ اراده خدا را آشکار میسازد-ایمانداران یهودی و امتها با هم در میراث پرشکوه سهیم خواهند شد.
او با خواندن کسانی آغاز میکند که میدانند خدا به ایشان برکت داده است که خونش را در قلب او به وسیله محبت قابل پرستش و ستایش قرار داده است. مبارک باد خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح. در زمانهایی مشخص، عیسی به عنوان خدا با خدا نام برده شده است. (متی ۲۷:۴۶) در زمانهایی دیگر از عیسی به عنوان پدر نام برده شده است. (یوحنا ۱۰:۳۰) متبارک نیز همان کسی است که مبارک میخواند. ما او را مبارک میخوانیم به وسیله پرستش او. او ما را به وسیله ریختن دولت فیض خودش بر ما مبارک میسازد.
او ما را مبارک ساخت به هر برکت روحانی در جایهای آسمانی در مسیح. در اینجا یک هرم فیض داریم.
برکت
برکت روحانی
هر برکت روحانی
هر برکت روحانی در جایهای آسمانی
هر برکت روحانی در جایهای آسمانی در مسیح
توجه داشته باشید که قلب و دست او چقدر سخاوتمندانه باز هستند-هر برکت روحانی. همچنین توجه داشته باشید که اینها برکات روحانی هستند. سادهترین راه برای توضیح این امر، تضاد قرار دادن آن با برکات اسرائیل در زیر شریعت است. در عهد عتیق یک یهودی ایماندار مطیع به وسیله عمر طولانی، خانواده پرجمعیت، محصول فراوان و حفاظت در مقابل دشمنانش پاداش میگرفت. (تثنیه ۲۸:۲-۸) در نقطه مقابل، برکات مسیحیت روحانی هستند که این یعنی یا گنجهایی سر و کار دارند که نادیدنی، خراب نشدنی و غیرمادی هستند. این درست است که مقدسین عهد عتیق نیز از برخی برکات روحانی لذت بردند ولی چنانچه شما خواهید دید امروه مسیحیان از برکاتی که در زمانهای قبل ناشناخته بودند لذت میبرند.
برکات ما در جایهای آسمانیست که به طور تحتاللفظی یعنی بهشت. به جای برکات مادی بر روی جایهای زمینی، برکاتی روحانی در جایهای آسمانی نصیب ما میشود. عبارت در جایهای آسمانی پنج بار در افسسیان به کار رفته است:
۱:۳ قلمروی برکات روحانی ما.
۱:۲۰ صحنه تاجگذاری مسیح.
۲:۶ صحنه تاجگذاری ما در مسیح.
۳:۱۰ محلی که فرشتگان در آنجا به حکمت خدا که در کلیسا به نمایش گذارده شده است شهادت میدهند.
۶:۱۲ سلطنتی که منشأ جنگ ما با ارواج شریر است.
وقتی که ما این متنها را کنار هم قرار میدهیم، یک توصیف واقعی کتاب مقدسی از جایهای آسمانی به دست میآوریم. چنانچه آنگر میگوید: «جایهای آسمانی قلمروی وضعیت و تجربه ایماندار است به عنوان نتیجه یکی شدنش با مسیح به وسیله تعمید روحالقدس.» همه برکات روحانی در مسیح هستند. این مسیح بود که از طریق کارش در جلجتا این برکات را برای ما به دست آورد. حالا آنها از طریق او قابل استفاده و در دسترس هستند. هر چیزی که خدا برای یک ایماندار در نظر دارد در خداوند عیسی است. برای دریافت کردن برکات، ما باید با مسیح به واسطه ایمان یکی شویم. از زمانی که یک انسان در مسیح قرار میگیرد، وارث همه این برکات میگردد. چفر مینویسد:«در مسیح بودن که سهم همه نجات یافتگان است یعنی شریک شدن در همه کارهایی که مسیح انجام داد، همه چیزی که او هست و هر چیزی که او باشد.»
در مسیح یکی از عبارات کلیدی در افسسیان است. دو خط مربوط و نزدیک به هم از راستی در عهد جدید وجود دارد-راستی جایگاه ایماندار و راستی اعمال او.
اول، جایگاه ایماندار. هر کس در این دنیا یا «در آدم» است و یا «در مسیح.» آنانی که «در آدم» هستند در گناه میباشند، بنابراین در مقابل خدا محکوم هستند. هیچ چیز وجود ندارد که ایشان انجام دهند و خدا را خشنود بسازند یا لطف او را به دست بیاورند. ایشان هیچ ادعایی بر خدا ندارند و اگر ایشان بخواهند آنچه را که لایقش هستند دریافت کنند، برای ابد هلاک خواهند شد.
وقتی که یک شخص تفئیر گرایش مییابد، خدا دیگر به او به عنوان فرزند محکوم آدم نگاه نمیکند. بلکه او را در مسیح میبیند و او را برپایه همان اصل میپذیرد. مهم است که ما این را ببینیم. ایماندار گناهکار مورد پذیرش نیست، به خاطر آنچه که خودش هست، بلکه چون او در مسیح است. وقتی که او در مسیح است در مقابل خدا به لباس پذیرش خود مسیح ملبس میباشد. و او از لطف الهی و پذیرش مسیح تا زمانی که او پذیرفته باشد یعنی ابدیت لذت خواهد برد.
پس جایگاه ایماندار آن جایگاهی است که او در مسیح دارد. ولی این تصویر روی دیگری دارد-عملکرد ایماندار. این آن چیزی است که او خودش میباشد. جایگاه او عالی است ولی عملکرد او نه. حالا ارادهی خدا این است که عملکرد او نیز همیشه مطابق با جایگاهش باشد. این عملکرد تا زمانی که او به آسمان نرود کامل نخواهد شد. ولی روند تقدیس، رشد و به شباهت مسیح درآمدن باید تا زمانی که او بر روی زمین است ادامه بیابد.
وقتی ما فرق بین جایگاه یک ایماندار ایستاده و اعمال او را درک میکنیم، ما را قادر میسازد تا با آیات متضاد زیر آشتی بدهد.
اولین عبارت با جایگاه سرو کار دارد و دومین با عملکرد.
نامه پولس به افسسیان به دو قسمت تقسیم میشود که مشابه این حقیقت هستند:(بابهای ۱-۳) جایگاه ما-آنچه که ما در مسیح هستیم. (بابهای ۴-۶) عملکرد ما – آنچه که باید خودمان باشیم. اولین قسمت با تعلیم سرو کار دارد و دومی با وظیفه. در سه باب اول جایگاه ما اغلب به وسیله عباراتی نظیر «در مسیح،» «در مسیح عیسی،» «در او» و «در آنکه» توصیف شده است. در سه باب آخر، عبارت در خداوند اغلب برای اظهار کردن مسئولیت ایماندار در قبال مسیح خداوند استفاده شده است. شخصی خیلی خوب گفته است که اولین قسمت نامه ایماندار در بهشت به تصویر میکشد، در حالی که قسمت آخر او را در آشپزخانه.
حالا ما آماده بررسی کردن بعضی از برکات روحانی در جایهای آسمانی در مسیح هستیم.
۱:۴ در اول چیزی هست که ما معمولاً آن را به عنوان برگزیدگی میشناسیم. چنانکه ما را پیش از بنیاد عالم در او برگزید تا در حضور او در محبت مقدس و بیعیب باشیم.
اولاً به حقیقت مثبت برگزیدگی در این کلمات نگاه کنید:او ما را برگزید. سپس سیمای جایگاه حقیقت را داریم که در او میباشد:از طریق شخصیت و کار خداوند عیسی است که همه اهداف خدا برای قومش به انجام میرسند. زمان گزینش خدا با عبارت، پیش از بنیاد عالم بیان شده است. و هدف آن این است که ما در محبت مقدس و بیعیب باشیم. این هدف کاملاً درک نخواهد شد تا هنگامی که ما در آسمان باشیم. (اول یوحنا ۳:۲) ولی روند آن باید تا هنگامی که ما بر روی زمین زندگی میکنیم ادامه بیابد.
دعا:« خداوند، مرا حالا مقدس بگردان،
که این هدف نهایی تو
برای من است، آمین.»
برگزیدگی الهی
آموزه برگزیدگی مشکلاتی جدی در ذهن بشر ایجاد میکند، بنابراین ما باید کاملاً آنچه را که کتاب مقدس در این باره به ما تعلیم میدهد (و نمیدهد) را بررسی کنیم.
اول، کتاب مقدس به ما تعلیم میدهد که خدا انسانها را برای نجات برگزیده است. (دوم تسالونیکیان ۲:۱۳) و ایمانداران را کسانی معرفی میکند که «بر طبق پیشدانی خدا برگزیده شدند.» (اول پطرس ۱:۲) کتابمقدس تعلیم میدهد که مردم میتوانند بدانند که آیا برگزیده هستند و این به وسیله جوابشان به انجیل است. آنانی که میشنوند و ایمان میآورند برگزیده هستند. (اول تسالونیکیان ۱:۴-۷)
از طرفی دیگر کتابمقدس هرگز تعلیم نمیدهد که خدا انسانها را برگزیده تا از دست بروند. این حقیقت که بعضی برگزیده شدهاند تا نجات یابند به طور تلویحی بدین معنا نیست که خدا به طور دلبخواهی بقیه را محکوم خواهد کرد. او هرگز انسانها را که لایق نجات هستند محکوم نمیکند. (که البته هیچکس لایق آن نیست.) ولی او کسانی را که باید محکوم شوند تجات میدهد. وقتی که پولس برگزیدگان را توضیح میدهد او از ایشان به عنوان «ظروف رحمتی که آنها را قبل از جلال مستعد نمود سخن میگوید.» (رومیان ۹:۲۳) ولی وقتی که به گمشدگان رجوع میکند به سادگی میگوید:«ظروف غضب که برای هلاکت آماده شده بود.» (رومیان ۹:۲۲) خدا ظروف رحمت را برای جلال آماده کرد ولی انسانها را برای هلاکت آماده نکرد:ایشان آن را به وسیله بیایمانی خودشان برخود وارد آوردند.
آموزه برگزیدگی اجازه میدهد که خدا، خدا باشد. او حاکم مطلق است، او میتواند هر چه او را پسند آید انجام دهد، اگر چه هرگز انجام کاری ناعادلانه او را پسند نمیآید. اگر مردم را به حال خود بگذارید همه ایشان از بین خواهند رفت. آیا خدا حق دارد به بعضی از ایشان بخشش نشان دهد؟
ولی این داستان، طرفی دیگر دارد. همان کتابمقدس که برگزیدگی حاکمانه را تعلیم میدهد، همچنین مسئولیت بشر را نیز تعلیم میدهد. هیچکس نمیتواند از آموزه برگزیدگی به عنوان عذری برای نجات نیافتن استفاده کند. خدا پیشنهادی شرافتمندانه برای نجات به همه انسانها میدهد. (یوحنا ۳:۱۶؛ ۳:۳۶؛ ۵:۲۴، رومیان ۱۰:۹، ۱۳) هر کس میتواند به وسیله توبه از گناهانش و ایمان آوردن به خداوند عیسی مسیح نجات بیابد. از این رو اگر کسی هلاک شود، این بدین خاطر است که خودش انتخاب کرده است و نه بدین خاطر که خدا خواسته است.
حقیقت این است که همان کتابمقدس برگزیدگی و نجات و آزادی را برای همه کسانی که آن را دریافت کنند تعلیم میدهد. هر دو آموزه در یک آیه یافت میشوند: «هر آنچه پدر به من عطا کند، به جانب من آید و هر که به جانب من آید، او را بیرون نخواهم نمود» (یوحنا ۶:۳۷). اولین قسمت آیه از حامیت خدا در برگزیدگی سخن میگوید. قسمت پایانی، رحمت و بخشش را برای همه گسترده میکند.
این سبب بروز مشکلی در ذهن بشر میشود. چگونه خدا میتواند عدهای را انتخاب کند ولی نجات را به همه انسانها عرضه کند؟ رک و راست بگوئیم این یک سّر است و نه برای خدا. بهترین خط مش برای ما معتقد بودن به هر دوی آموزههاست، چونکه کتابمقدس هر دوی اینها را تعلیم میدهد. حقیقت بین برگزیدگی و اراده آزاد انسانی یافت نمیشود، بلکه در هر دوی اینها. دبلیو. جی. نلیکی اینطور خلاصه میکند:
حاکمیت آسمانی، مسئولیت بشری و آزادی و عرضه جهانی رحمت همگی در نوشتههای مقدس یافته میشوند و اگر چه ما قادر به هماهنگ کردن اینها با منطق نیستیم، همه اینها باید جائی در ذهن ما داشته باشند.
۱:۵ دومین برکت روحانی از گنجینه فیض خدا، پیش تعیینی اوست. اگر چه از لحاظی به برگزیدگی مربوط میشود ولی مشابه آن نیست. برگزیدگی، گزینش مردم توسط خدا را برای نجات به تصویر میکشد. ولی پیش تعیینی یعنی که خدا تصمیم گرفت همه کسانی که نجات مییابند، همچنین در خانواده او به عنوان پسران مورد پذیرش قرار گیرند. او میتوانست ما را بدون اینکه پسرانش شویم نجات دهد، ولی او برگزید که هر دوی اینها را برایمان به انجام برساند.
بسیاری از ترجمهها دو کلمه آخر باب چهار را با باب پنج به این صورت متصل میکنند:او ما را در محبت از پیش را تعیین نمود.
این به ما محبت اصیلی را که موجب شد خدا با ما این چنین با فیض رفتار کند یادآوری مینماید.
ما حقیقت پرشکوه پسرخواندگی خود را در این عبارت داریم، که ما را از قبل تعیین نمود تا او را پسر خواننده شویم. در عهد جدید پسرخواندگی یعنی قرار گرفتن ایماندار در خانواده الهی به عنوان یک پسر بالغ با همه مزایا و مسئولیتهای پسر بودن (غلاطیان ۴:۴-۷) روح پسرخواندگی در درون ایماندار کاشته شده و او از روی غریزه خدا را پدر خطاب میکند. (رومیان ۸:۱۵)
پسرخواندگی ما به وساطت عیسی مسیح است. خدا هرگز ما را تا زمانی که در گناه بودیم در جایگاه نزدیک و عزیز نزد خود نیاورد. بنابراین خداوند عیسی به زمین آمد و به وسیله مرگ، مدفون شدن و قیام خود مسئله گناه را برداشت تا خدا خشنود گردد. این ارزش بیپایان قربانی او بر جلجتا است که خدا بر پایه عدالت آن میتواند ما را به عنوان پسران بپذیرد. و همه اینها برحسب خشنودی اراده او میباشد. انگیزه حاکمیت مطلق او در پشت پیش تعیین شدن ما قرار دارد. این امر به سوال ما جواب میدهد:«چرا او اینکار را انجام داد؟» به سادگی چونکه این او را خشنود میساخت. او نمیتوانست خشنود بشود تا موقعی که پسرانش به دور او جمع شوند و تصویر یگانه پسر حبیبش را شکل داده و با او و همشکل او تا ابد بمانند.
۱:۶ برای ستایش جلال فیض خود که ما را به آن مستفیض گردانید در آن حبیب. چنانچه پولس اول در بهر فیض خدا مبنی بر انتخاب ما و سپس در پیش تعیین ما به عنوان پسرانش فرو رفت، این تفکر خود را با این برگردان تایید میکند که این امر در آن واحد، یک توصیف، تحسین و اظهار تعجب است. یک اظهار تعجب نفسنفس زدنی مقدس برای برکات پرشکوه چنین فیضی. یک توصیف است راجع به هدف و نتیجه رفتار پرجلال خدا در فیضش. او برای چنین لطف بینظیری تا به ابد باید پرستیده شود. به درجات فیض او توجه کنید-او «مجانی» ما را پذیرفت. که این از فیضش بود-برای ما. کامل فیض او-برحسب محبت. بالاخره، این امر یک تحسین است. پولس میگوید:«او را برای فیض پرجلالش بپرستیم.» اجازه بدهید پیش از آنکه جلوتر برویم این کار را انجام دهیم!
متبارک باد خدایی که همه راههایش فوقالعاده است.
خصلتهای ملکوتی خود را ظاهر کن؛
و جلال نورانی فیض خود را
از جلال تو، خلائق میدرخشند:
خدائی بخشنده مثل تو کیست؟
یا چه کسی فیضی پرجلال و مجانی مثل تو دارد؟
- ساموئل دیویس
۱:۷ وقتی که جلو رفتن سریع و حیرتآور نقشه ازلی خدا را بررسی میکنیم به حقیقت بعدی که فدیه باشد میرسیم. این امر به ما سیمای کار مسیح را که به وسیله آن ما از اسارت گناه آزاد شدیم و به حیات آزادی وارد شدیم توضیح میدهد. خداوند عیسی فدیه دهنده ماست (در او فدیه یافتهایم) ما فدیه شدهایم. خون او بهای آزادسازی ما است.
یکی از نتایج فدیه آمرزش گناهان است. آمرزش همان فدیه نیست. این یعنی از ثمرات آن است. مسیح باید قبل از اینکه گناهان ما آمرزیده شوند، خدا را کاملاً راضی میساخت. این بر روی صلیب به انجام رسید.
و چگونه عدالت سفت و سخت چیز بیشتری نمیتواند بطلبد و بخشش میتواند کار خود را شروع کند.
مقیاس آمرزش ما در قالب این کلمات داده شده است، به اندازه دولت فیض او، اگر ما بتوانیم دولت فیض خدا را اندازه بگیریم، سپس میتوانیم تخمین بزنیم که خدا چقدر ما را بخشیده است. فیض او بیکران است! پس بخشش او نیز بیپایان میباشد!
۱:۸ او بر طبق فیض خود بود که ما را برگزید، از پیش تعیین نمود و فدیه داد. ولی این همه چیز نیست. خدا آن فیض را به فراوانی در هر حکمت و فطانت به ما عطا فرمود. این یعنی که او به شکلی پرجلال ما را در نقشهها و اهداف خود شریک کرده است. او آرزو دارد که ما بصیرت و درک و بینش نسبت به نقشههای او برای کلیسا و جهان داشته باشیم. و بنابراین او ما را به اطمینان خود خوانده است و به ما هدف والای خود را برای مسیر تاریخ مکشوف کرده است.
۱:۹ پولس حالا روش به خصوصی را توضیح میدهد که خدا از طریق آن همه حکمت و فطانت را به ما ارزانی داشته است یعنی شناساندن سّر اراده خود به ما. این محتوای غالب بر، رساله میباشد-حقیقتی پرشکوه راجع به مسیح و کلیسا. این یک سّر است نه بدین معنا که مرموز است، بلکه رازی مقدس که قبلاً ناشناخته بوده و حالا به مقدسین مکشوف گردیده است. نقشه پرشکوهی که در اراده حاکمیت خدا طرحریزی شده بود، جدا از تاثیرات خارجی آن است. این برحسب خشنودی او بود. و رکن اصلی این نقشه خداوند عیسی مسیح است؛ این به وسیله عبارتی که در خود عزم نموده بود مکشوف میشود.
۱:۱۰ حالا پولس جزئیات بیشتری راجع به سّر اراده خدا ارائه میدهد و در این باب او به طور مخصوصی به سیمای آینده این سّر فکر میکند. باب ۲ و ۳ نور بیشتری بر سیمای این سّر میتاباند.
زمانی که پولس در نظر دارد را در عبارت میتوان یافت، انتظام «اعمال یا اجرا، یونانی، اویکونومیا» کمال زمانها. ما این زمان را در اشاره به سلطنت هزار ساله درک میکنیم، زمانی که مسیح به عنوان شاه شاهان و ربالارباب به زمین بر میگردد تا سلطنت کند. خدا یک طرح یا نقشه خاصی برای اجرا در آخرین دوره تاریخ بشر بر روی زمین دارد.
این نقشه «جمع کردن همه چیز در مسیح است.» در زمان سلطنت هزار ساله، همه چیز در آسمان و همه چیز در زمین در مسیح جمع خواهند شد. نجاتدهندهای که حالا از نزد خاصانش رد شده، در آنوقت خداوند متعال همه و مورد پرستش همه جهان خواهد بود. این هدف خدا است-قرار دادن مسیح بالای همه چیز در ملکوت، چه در آسمان و چه در زمین.
وسعت حکمرانی مسیح در این کلمات یافت میشود، «همه چیز خواه آنچه در آسمان و خواه آنچه بر زمین است.» بِلِت مینویسد:
این رازی است که قبلاً هرگز شناخته نشده بود. در نبوت اشعیا ما تصویر زیبایی از سلطنت هزار ساله بر زمین را شاهد هستیم. ولی آیا هرگز سلطنت هزار ساله مسیح بر آسمان را بر فراز آن دیدهایم؟ آیا این توسط اشعیا گفته شده بود که همه چیز خواهد آنچه در آسمان و خواه آنچه بر زمین است باید در انسان جلال یافته «مسیح» جمع شوند؟
آیه ۱۰ بعضی وقتها برای دفاع از نظریه غلط نجات همه جهانی استفاده میشود. اینها با هم مخلوط شده و نظریهای را پدید آوردهاند که بر طبق آن همه چیز و همه کس باید در مسیح احیا و با او صلح یابند. ولی این با متن ما بیگانه است. پولس دارد راجع به فرمانروایی بر دنیا صحبت میکند، نه از نجات دنیا!
۱:۱۱ یکی از نقشههای حیاتی سّر موجود میان ایمانداران یهودی در آیه ۱۱ و ۱۲ سخن میگوید. در ارتباط با ایمانداران امتها در آیه ۱۳ و سپس او اینها را در آیه ۱۴ ترکیب میکند.
پولس در مورد مسیحیان یهودی تبار مینویسد، که ما نیز در وی میراث او شدهایم. حق ایشان در سهیم شدن بر پایه مزیتهای ملی ایشان نیست، بلکه به خاطر یکی بودنشان با مسیح. میراث در اینجا به زمانی اشاره میکند که ایشان و همه ایمانداران حقیقی در یک دنیای شگفتآور به عنوان بدن مسیح، عروس برّه جمع خواهند شد.
این مسیحیان یهودی تبار از ازل برای این جایگاه مزایا و برکات به وسیله اراده حاکمانه خدا انتخاب شده بودند. چنانکه پیش معین گشتیم بر حسب قصد او که همه چیزها را موافق رأی اراده ی خود میکند.
۱:۱۲ هدف این پیش تعیینی این بود که ایشان جلال او را بستایند. او به بقیه وفادار یهودیان فکر میکرد که به انجیل در روزهای اولیه مسیحیت پاسخ مثبت میدهند. خبرخوش اول برای یهودیان موعظه شد. اکثریت قوم اسرائیل آن را رد کردند. ولی بقیه وفادار به خداوند عیسی ایمان آوردند. پولس یکی از آنها بود. بازگشت ثانوی نجات دهنده به زمین متفاوت خواهد بود.
سپس قوم اسرائیل بر او که نیزه زند خواهند نگریست و برای او مثل نوحهگری برای پسر یگانه خود نوحهگری خواهند نمود. (زکریا ۱۲:۱۰) «و همچنین همگی اسرائیل نجات خواهند یافت، چنانکه مکتوب است که از صیهون نجات دهندهای ظاهر خواهد شد و بیدینی را از یعقوب خواهد برداشت.» (رومیان ۱۱:۲۶)
پولس و مسیحیان هم عصر او که از پیش زمینه یهودی بودند، به مسیح قبل از بقیف قوم اعتماد کرده بودند. به خاطر همین است که او از عبارت، «ما... که اول امیدوار به مسیح میبودیم استفاده میکند.»
آنانی که امیدوار به مسیح بودند با او بر دنیا سلطنت خواهند کرد. بقیه قوم، بر روی زمین تحت سلطه ملکوت او میشوند.
۱:۱۳ حالا پولس ازایماندارانی که یهودی متولد شدند گذشته و به سراغ آنانی میرود که غیریهودی متولد شدهاند. او این امر را با عوض کردن ضمیر «ما» به شما نشان میدهد. آنانی که از بیدینی نجات مییابند، در سّر اراده خدا سهیم خواهند شد. درست مثل یهودیان تغییر گرایش یافته. و بنابراین پولس رسول در اینجا قدمهایی را که افسسیانو دیگر امتها در یکی شدن با مسیح میپیمایند رسم میکند.
ایشان انجیل را شنیدند.
به مسیح ایمان آوردند.
ایشان از روح قدوس وعده مختوم شدند.
ایشان در ابتدا کلام راستی، یعنی بشارت نجات خود را شنیدند. این اساسا به خبر خوش نجات از طریق ایمان به خداوند عیسی مسیح اشاره دارد. ولی در مفهوم گستردهتر همه تعالیم مسیح و رسولان را نشان میدهد.
ایشان با شنیدن این پیغام به وسیله عملی داوطلبانه ایمان به مسیح متعهد شدند. خداوند عیسی رکن اصلی و حقیقی ایمان ماست. نجات تنها در او یافت میشود.
ایشان، به محض اینکه ایمان مییابند، از روح قدوس وعده مختوم میشوند. این یعنی هر ایماندار حقیقی روح خدا را به عنوان نشانهای که بر طبق آن او به خدا تعلق دارد و اینکه او به وسیله خدا محفوظ نگاه داشته خواهد شد دریافت میکند تا زمانی که بدن جلال یافته را بیابد. چنانچه در مسائل شرعی، یک مهر نشانه امنیت و مالکیت است در مسائل ملکوتی نیز چنین است. روحالقدس ساکن در ما برچسب مالکیت خدا را بر ما میزند. (اول قرنتیان ۶:۱۸-۲۰) و حفاظت ما را تا روز رستگاری تضمین میکند. (افسسیان ۴:۳۰)
از مهر ما در اینجا تحت عنوان روحالقدس وعده نام برده شده است. اولا او روحالقدس است، این چیزی است که خود او میباشد. سپس او روح وعده است. او توسط پدر وعده داده شده بود. (یوئیل ۲:۲۸؛ اعمال رسولان ۱:۱۴) و به وسیله خداوند عیسی نیز. (یوحنا ۱۶:۷) به علاوه او تضمین میکند که همه وعدههایی که خدا به ایماندار میدهد تحقق خواهند یافت.
آیه ۱۳ یکی از معدود نشانههای تثلیث در این نامه را عنوان میکند:
خدای پدر (آیه ۳)
خدای پسر (آیه ۷)
خدای روحالقدس (آیه ۱۳)
۱:۱۴ پولس مجددا ضمیر خود را عوض میکند. او ضمیر «ما» در آیات ۱۱ و ۱۲ را با ضمیر شما در آیه ۱۳ ادغام کرد تا ضمیر «ما» (صفت ملکی) آیه ۱۴ را بسازد. بدین وسیله او متن را آماده توضیح کاملتری راجع به آنچه که در باب ۲ و ۳ خواهد نوشت کرد-اتحاد با ایمانداران یهودی و امتها یک ارگان جدید یعنی کلیسا را تشکیل داد.
روحالقدس تضمینی از میراث آینده ماست. این یک بیعانه است که تضمین میکند بقیه برکات نیز به ما خواهد رسید. این بیعانه مثل پرداخت کامل است ولی در کل کاملاً مثل آن نیست. به محض اینکه ما نجات مییابیم روحالقدس شروع میکند به ظاهر کردن بعضی از گنجهای ما در مسیح. او به ما بیعانه جلال آینده را میدهد. ولی ما چگونه میتوانیم مطمئمن باشیم که او به ما همه میراثمان را خواهد داد؟ خود روحالقدس ضمانتی جدی میباشد.
او همانند مهری تضمین میکند که ما برای میراث خود محفوظ خواهیم ماند. او به طور جدی میراث محفوظ ما را ضمانت میکند.
روحالقدس بیعانه میراث ما است تا جلال او ستوده شود. تضمین به فدیه ابدی ما اشاره دارد، چنانچه بیعانه به نتیجه نهایی. نقش روح برای فدای آن ملک خاص بسیار جدی است. ولی منظور پولس از فدای ملک خاص چیست؟
۱. شاید منظور او میراث ما باشد. همه ثروت خدا از طریق خداوند عیسی مال ماست:ما ورثه خدا و همارث با مسیح هستیم. (رومیان ۸:۱۷؛ اول قرنتیان ۳:۲۱-۲۳) دنیا با ورود گناه، آلوده شده و نیاز به احیا و تازگی دارد. (کولسیان ۱:۲۰؛ عبرانیان ۹:۲۳) وقتی که مسیح برای سلطنت به زمین برگردد، این خلقت نالان از اسارت فساد آزاد شده و به آزادی پرجلال فرزندان خدا نائل خواهد گردید. (رومیان ۸:۱۹-۲۲)
۲. عبارت ملک خاص میتواند به معنی بدن ایماندار باشد. روح و جان ما زمانی که ایمان میآوریم نجات مییابند، ولی رهایی بدنهای ما هنوز در آینده میباشد. این حقیقت که ما رنج برده، پیر میشویم و میمیریم، ثابت میکند که بدنهای ما هنوز فدیه نشده است. وقتی که مسیح برگردد، (اول تسالونیکیان ۴:۱۳-۱۸) بدنهای ما تازه شده و میتوانند به شکل بدن پرجلال او درآیند. (فیلیپیان ۳:۲۱) سپس بدنهای ما کاملاً و برای همیشه رها میگردند. (رومیان ۸:۲۳)
۳. بالاخره، ملک خاص میتواند به کلیسا اشاره داشته باشد. (اول پطرس ۲:۹ «قوم خاص او») در این مورد رهایی همچنین به شور و شعفی اشاره میکند که در زمان حاضر شدن مسیح در کلیسای پرجلال خودش که بدون هیچ لک یا چروکی خواهد بود، ایجاد میشود. (افسسیان ۵:۲۷) بعضی معتقدند در این نظریه، ثروت خود خدا شامل مقدسین عهد عتیق نیز میباشد.
هر کدام از این نظریهها را که ما قبول کنیم، نتیجه نهایی مشابه خواهد بود-جلال او ستوده خواهد شد. نقشه فوقالعاده خدا برای بشر او را جلال خواهد داد و او تا ابد مورد پرستش قرار خواهد گرفت. ۳ بار در این باب پولس هدف و نتیجه همه اعمال خدا را که به خاطر آنها باید مورد حرمت و جلال واقع شود را عنوان کرد.
برای ستایش جلال فیض خود. (آیه ۶)
تا از ما جلال او ستوده شود. (آیه ۱۲)
تا جلال او ستوده شود . (آیه ۱۴)
پ. شکرگزاری و دعای پولس برای مقدسین. (۱:۱۵-۲۳)
۱:۱۵ در متن قبلی، از آیه ۳ تا ۱۴ (که در یونانی یک جمله است!)، پولس مسیر هیجانانگیز برنامه خدا را از ازل تا ابد بررسی کرد.او بعضی از افکار الهام بخش ما را که میتواند مغزهای ما را مشغول خودش کند محدود کرد، پولس رسول افکار متعالی خود را با خوانندگان خودش که علاقهمندی عمیقی در دعا دارند با روشنگری معنوی باز میکند. آرزوی بزرگ او برای انجام این کار بود که ایمانداران، برکات پرجلال خود در مسیح را بشناسند و قدرت عظیمی که مسیح به کلیسا میدهد تا او سر همه خلقت باشد.
بنابراین ، این مقدمه به همه کارهائی که خدا برای اعضای بدن مسیح انجام داده و میدهد اشاره دارد چنانچه در آیات ۳-۱۴ توضیح داده شده است.
من خبر ایمان شما را در عیسی خداوند و محبت شما را با همه مقدسین شنیدم . این زمانی بود که پولس چنین اطلاعاتی را دریافت کرد و به خوانندگانش از بابت ثروتهای برکات روحانی که توضیح داده بود اطمینان داد و برای ایشان دعا کرد. ایمان ایشان به خداوند عیسی معجزه نجات را به زندگی ایشان آورد. محبت ایشان با همه مقدسین نشان دهنده واقعیت تغییر گرایش ایشان است.
آن محققین کتابمقدس که به این نامه به عنوان نامهای که منحصرا برای افسسیان نوشته شده است نگاه نمیکنند، از این آیه به عنوان شاهد استفاده میکنند. پولس در اینجا از شنیدن خبر ایمان خوانندگانش صحبت میکند-که گوئی او هرگز ایشان را ملاقات نکرده است. ولی او حداقل ۳ سال را در افسس سپری کرده بود. (اعمال ۲۰:۳۱) ایشان بنابراین آیه نتیجهگیری کردند که نامه به گروههای متعدد عبادتی کلیسای محلی که افسس تنها یکی از آنها بوده است نوشته شده است.
خوشبختانه، این مسئله بر درسی که ما از این آیه میگیریم نمیتواند تاثیری داشته باشد. برای مثال، ما میبینیم که خداوند به عنوان رکن حقیقی ایمان حاضر است:ایمان شما در خداوند عیسی. از ما خواسته نشده است که به یک عقیده، کلیسا یا مسیحیان ایمان آوریم. ایمان نجات بخش در مسیح قیام کرده و جلال یافته در دست راست خدا میباشد.
درس دیگری در این عبارت محبت شما برای همه مقدسین برای ما وجود دارد. محبت ما نباید فقط محدود به پیروانی باشد که در اطرافمان هستند، بلکه باید برای همه کسانی که با خون مسیح شسته شده و ایماندار هستند بجوشد.
سومین درسی که در ترکیب ایمان و محبت یافت میشود، بعضی مردم میگویند که ایمان دارند ولی سخت است که در زندگی ایشان محبتی یافت کنیم. دیگران ادعای محبت زیادی دارند ولی نسبت به ضرورت ایمان در مسیح بیتفاوت هستند. مسیحیت حقیقی ندای تعلیم و ندای زندگی کردن با هم است.
۱:۱۶ ایمان و محبت ایمانداران پولس را مجبور میکند خداوند را برای وجود ایشان شکر کرده و برای ایشان بیوقفه دعا کند. اسکورجی به خوبی مینویسد:
شکرگزاری برای پایه ایشان سرجای خودش بود ولی دعای خیر برای بنای ایشان بلند شد. شکرگزاری برای چیزهائی که در گذشته کسب شده، ولی دعا برای پیشرفت در آینده. شکرگزاری برای عمل ایشان در تجربه و دعا برای عملی شدن هدف خدا برای ایشان.
۱:۱۷ چه برکتی دارد نگاه کردن به زندگی دعائی این مرد خدا. در حقیقت در این نامه از این مسائل زیاد یافت میشود-در اینجا و در ۳:۱۴-۲۱. در اینجا دعا برای روشنائی روحانی است. در ۳:۱۴-۲۱ برای قدرت روحانی. در اینجا دعا به خدا خطاب شده و در آنجا به پدر. ولی در هر دو مورد دعای پولس بیوقفه است و مشخص و مناسب در جهت نیازهای مردم. در اینجا دعا خطاب به خدای خداوند ما عیسی مسیح که پدر ذوالجلال است، میباشد. عبارت پدر ذوالجلال میتواند به این معنی باشد که:
۱. منشاء یا آفریننده همه جلال.
۲. همگی که همه جلال از آن اوست
۳.پدر خداوند عیسی که تجسم جلال خدا بود.
دعا بدین شکل ادامه مییابد که خدا روح حکمت و کشف را در معرفت خود به شما عطا فرماید. روحالقدس روح حکمت است. (اشعیا ۱۱:۲) و کشف (اول قرنتیان ۲:۱۰) ولی از آنجا که هر ایمانداری در خود روح را دارد پولس نمیتواند دعا کند که خوانندگانش شخصیت روحالقدس را بیابند، بلکه تا ایشان میزان بخصوصی از روشنایی را از او دریافت کنند.
کشف با انتقال دانش سر و کار دارد، حکمت با استفاده مناسب از زندگی ما. پولس به آگاهی معمولی فکر نمیکند، بلکه از آگاهی و دانش بخصوصی (یونانی:اپیگفوسیس) از او. او میخواهد که ایمانداران ، دانش و شناختی عمیق، روحانی و تجربی از خدا داشته باشند- دانشی که نمیتواند به وسیله توانایی عقلانی به دست بیاید، بلکه فقط به وسیله خدمت مجانی روح.
دِیل توضیح میدهد:
این مسیحیان افسسی یا نور آسمانی را داشتند یا اصلا هرگز مسیحی نبودهاند. ولی پولس دعا کرد که روح ملکوتی که در ایشان ساکن است، رویای خود را بر ایشان واضحتر و قویتر کند که قدرت ملکوتی و محبت در ایشان بیشتر و کاملتر ظاهر شود. و شاید در این روزها که انسانها به چنان کشفیات سریعی از قلمروهای دیگر فکر، کشفیات جذاب و بسیار جالب حتی برای مسیحیان دست مییابند، تنها نیاز استثنایی کلیسا برای دعا این است که خدا به ایشان روح کشف و حکمت بدهد. اگر او به سوال ایشان جواب دهد ما دیگر به وسیله دانشی که مربوط به چیزهای زودگذر و دیدنی هستند مبهوت نمیشود. این به وسیله جلال غیرفانی چیزهای ابدی و نادیدنی ظاهر میگردد.
۱:۱۸ ما دیدیم که منشاء روشنایی روحانی خداست. کانال همانا روحالقدس است. و هدف، شناخت کامل از خداست. حالا ما به این ارگان نور میرسیم: تا چشمان دل شما روشن گردد. (ترجمه جدید کینگ جیمز)
این عبارت بخصوصی به ما تعلیم میدهد که درک مناسب از واقعیتهای ملکوتی به عقل ما بستگی ندارد بلکه به قلب حساس ما. این مسئله تاثیرگذاری درست مثل مسئله ذهن است. مکاشفه خدا به کسانی داده میشود که او را دوست دارند. این امر باعث باز شدن راههای فوقالعادهای برای هر ایمانداری میشود چونکه اگر چه ما همگی دارای ZQ بالا نیستیم، ولی همگی ما میتوانیم قلب با محبتی داشته باشیم.
سپس پولس سه حوزه مخصوص شناخت آسمانی که او برای مقدسین آرزو دارد را مشخص مینماید:
۱. امید دعوت او.
۲. دولت جلال میراث او در مقدسین.
۳. قدرت فزاینده او برای ما که ایمان آورده ایم.
امید دعوت او به آینده اشاره میکند. این یعنی سرنوشت نهایی که او برای ما در هنگام دعوت کردن از ما در ذهن داشته است. همچنین شامل این حقیقت میشود که ما باید با مسیح و مثل او تا ابد باشیم. ما باید به عنوان فرزندان خدا در جهان مجسم شده و با او به عنوان عروس وی سلطنت کنیم. ما برای این امیدوار هستیم نه به این مفهوم که هیچ شکی راجع به آن وجود ندارد، بلکه زیرا این چهره نجات ماست که در آینده خواهد بود و آنچه که ما منتظرش هستیم.
دولت جلال میراث او در مقدسین دومین کران بزرگ برای ایماندار است تا مستقل شوند. به طریقی که پولس کلمات را یکی پس از دیگری عنوان میکند تا تاثیر عظمت و شکوه آن را ایجاد نماید توجه کنید:
میراث او
میراث او در مقدسین
دولت جلال میراث او در مقدسین
دو راه ممکن برای فهمیدن این مسئله وجود دارد و هر دوی آنها چنان با معنا هستند که ما هر دو را عنوان میکنیم. بر طبق اولی، مقدسین میراث او هستند و او به ایشان به عنوان گنجهای بینظیر نگاه میکند. در تیطس ۲:۱۴ و اول پطرس ۲:۱۹ ایمانداران به عنوان قوم خاص او توصیف شدهاند. این مطمئنا نمایانگر فیض بیچون و چرائی است که با آن گناهکاران پست و نالایق از طریق مسیح نجات مییابند و جایی را در قلب خدا اشغال میکنند که او میتواند از ایشان تحت عنوان میراث خودش نام ببرد.
نظریه دیگر این است که، میراث یعنی همه چیزهائی که ما به ارث خواهیم برد. به طور خلاصه یعنی همه جهان که در سلطنت مسیح تحت سلطه او در میآید و ما به عنوان عروس وی با او بر جهان سلطنت خواهیم کرد. اگر ما واقعا گنجینه جلال همه چیزهائی که او برای ما در نظر گرفته است را تشخیص دهیم، دیگر جذابیتها و لذات این دنیا برایمان ارزش خودشان را از دست خواهند داد.
۱:۱۹ خواسته سوم پولس برای مقدسین این است که ایشان شناختی عمیق از قدرتی که خدا ضمانت کرده است بدهد داشته باشند؛ عظمت بینهایت قوت او نسبت به ما مومنین.
اف. بی. میر میگوید، «این قوت است. این قوت اوست. این قوتی عظیم است. چیزی کمتر از این بسنده نمیکند. این عظمت بینهایت قوت اوست که فراتر از اندیشه ماست. »
این قوتی است که خدا در فدیه دادن ما از آن استفاده کرد و همچنین در حفاظت از ما و قوتی که او در جلال آینده ما از آن استفاده خواهد کرد. لوئیس سپری پفر مینویسد:
پولس میخواهد بر این امر نشان بگذارد که هر ایمانداری با عظمت قوتی که به جهت او گمارده شده است به همه چیزهایی که خدا بر طبق کار برگزیدگی، پیش تعیینی و پسرخواندگی حاکمانهاش برای او در نظر داشته است، دست پیدا کند.
۱:۲۰ برای تاکید بیشتر بر عظمت این قدرت، پولس رسول سپس بزرگترین نمایش قدرت ملکوتی را که تا حال جهان به خود دیده است توصیف میکند که همانا قدرت قیام مسیح از میان مردگان و نشستن بر دست راست خدا میباشد. شاید ما فکر کنیم که آفرینش جهان بزرگترین نمایش قدرت خدا بوده است. یا عبور دادن خارقالعاده قوم خدا از دریای سرخ توسط خدا. ولی نه! عهد جدید تعلیم میدهد که قیام و صعود مسیح مستلزم بزرگترین نیروی آسمانی بوده است.
چرا اینطور بود؟ به نظر میآید همه میزبانان جهنم جمع شده بودند تا نقشههای خدا را در نگهداشتن مسیح در قبر یا به وسیله جلوگیری از صعود مسیح پس از اینکه قیام کرد، نقش بر آب کنند، ولی خدا بر همه اشکال ضدیت با او که وجود داشت پیروز شد. قیام و جلال یافتن مسیح شکستن تکان دهنده برای شیطان و دار و دستهاش بود و منظره تماشایی جلال پیروزمندانه و مقتدر خدا.
هیچ توصفی برای چنین قدرتی بسنده نمیکند. بنابراین پولس کلمات متعدد و زندهای در وصف قدرتی که به جهت ما کار میکند میآورد:« بر حسب عمل توانایی قوت او که در مسیح عمل کرد چون او را از مردگان برخیزانید.» کلمات به نظر در زیر سنگینی موضوع خم شدهاند. این برای ما خیلی به ندرت ضرورت دارد که بین تفاوت در میان کلمات مقایسه کنیم. کافی است که از عظمت قدرت او مبهوت شده و خدای خود را به خاطر قدرت متعالش پرستش کنیم!
میر توضیح میدهد:
یک صعود حیرتآور در آنجا بود! از قبر به تاج و تخت فناناپذیر خدای ازلی و ابدی که تنها او نامیرا است. از تاریکی قبر به نوری غیرقابل وصف. از این دنیای کوچک به مرکز و پایتخت جهان. ردیابهای ایمان خود را روشن کنید تا این ورطه بیکران را اندازهگیری کنید. سپس از قدرتی که خداوند دارد مبهوت خواهید شد.
تا جائی که به نوشتههای مقدس مربوط میشود، قیام مسیح اولین واقعه آن چنین در تاریخ بشر بوده است. (اول قرنتیان ۱۵:۲۳) دیگرانی بودند که از مردگان قیام کردند ولی آنها دوباره مردند. خداوند عیسی اولین شخصی بود که در قدرت حیات ابدی قیام کرد. چون خدا او را از مردگان برخیزانید، وی را به دست راست خود در جایهای آسمانی نشانید. دست راست خدا نمایانگر جایگاه برکات (عبرانیان ۱:۱۳)، قدرت (متی ۲۶:۶۴)، مقام (عبرانیان ۱:۳)، شادی (مزامیر ۱۶:۱۱) و ریاستها (اول پطرس ۳:۲۲) میباشد.
محل آن به عنوان جایهای آسمانی توصیف شده است. این نشان میدهد که این عبارت شامل جایگاه سکونت خداست. که به آنجائی اشاره دارد که خداوند عیسی امروز با بدنی از گوشت و استخوان و جلال یافته هست که دیگر هرگز نمیمیرد. ما به زودی همان جائی خواهیم بود که او هست.
۱:۲۱ جلال یافتن نجات دهنده ما با این عبارت بیشتر توصیف شده است. بالاتر از هر ریاست و قدرت و قوت و سلطنت و هر نامی که خوانده می شود، نه در این عالم فقط بلکه در عالم آینده نیز. خداوند عیسی بالاتر است از هر حاکم یا هر قدرتی چه انسانی و چه حتی از فرشتگان، حالا و تا به ابد.
در جایهای آسمانی دو صف از فرشتهها وجود دارند، بعضی شریر و بعضی نیکو. ایشان درجات مختلفی از قدرت را دارا هستند. برای مثال، بعضی مطابق با نیروهای انسانی ما هستند مثل رئیس جمهور، قاضی، مامور دولت و یا... مهم نیست که ایشان چقدر قدرت، حکم، ریاست و سلطه ایشان قوی است چون مسیح از همه آنها بالاتر است.
و این فقط در این عالم صادق نیست، بلکه در عالم آینده نیز چنین خواهد بود. این بطور تحتاللفظی یعنی سلطنت هزارساله مسیح بر روی زمین. در آن موقع او پادشاه پادشاهان و ربالارباب خواهد بود. او والاتر از همه موجودات و خلائق خواهد بود. از هیچ استثنائی در این مورد نمیتوان نام برد.
۱:۲۲ به علاوه، خدا همه خلقت را زیر پایهای او نهاده است. این نمایانگر ریاستهای جهانی است نه فقط بر انسانها و فرشتگان بلکه بر همه خلقتش اعم از جانداران و غیرجانداران. نویسنده عبرانیان به ما یادآوری میکند که ما در زمان حال نمیبینیم که همه چیز زیر پایهای او قرار گرفته باشد. (عبرانیان ۲:۸ ) این حقیقت دارد. اگر چه ریاست جهانی به مسیح تعلق دارد، او هنوز آن را اعمال نمیکند. برای مثال، انسانها هنوز بر ضد او شورش میکنند و او را انکار کرده یا با آن مقاومت میکنند. ولی خدا فرمان داده است که پسرش همه ریاستها و قوات جهان را تسلیم خواهد کرد و از این امر چنان مطمئن است که گوئی یک واقعیت زمان حال است.
آنچه که در ادامه خواهد بود نیز باور نکردنی است. این کسی که دستانش با مسیخ سوراخ شدند، حاکمیتی مقتدر بر همه جهان اعمال خواهد کرد-خدا این عظمت را به کلیسا داده است! در اینجا پولس مکاشفهای راجع به سّر اراده خدا عنوان میکند. او قدم به قدم برای اعلان این خبر پیش رفت. با توانایی مجسمسازی خود، پولس قیام، جلال یافتن و سلطنت مسیح را توصیف کرد. اگر چه قلب ما هنوز مبهوت جلال خداوند است، پولس میگوید:«و همه چیز را زیر پایهای او نهاد و او سر همه چیز به کلیسا داد.»
اگر ما این آیه را بیدقت بخوانیم آن را اینطور خواهیم فهمید که مسیح سَر کلیسا است. اگر چه این نیز درست است.
آیه چیزی بیش از این میگوید. این آیه میگوید که کلیسا با او پیوند نزدیکی دارد یعنی کسی که جهان را تحت سلطه خود دارد.
در آیه ۲۱ ما آموختیم که مسیح، بالای هر خلقتی در آسمان و زمینی، در این عصر و در عصر آینده است. در اولین بخش آیه ۲۲ آموختیم که همه چیزها چنانچه همه خلقت هستند زیر پایهای او میباشند. حالا ما میآموزیم که دعوت خاص کلیسا در پیوند خوردن با او در ریاست بیکران او میباشد. کلیسا در حاکمیت او سهیم خواهد شد. همه خلقت در زیر سلطه حاکمیت او خواهند بود.
۱:۲۳ در آخرین آیه باب اول ما میآموزیم که ارتباط بین مسیح و کلیسا چگونه است. دو مورد در اینجا مطرح شده است:(۱) کلیسا بدن اوست. (۲) پری اوست که همه را در همه پر میسازد.
هیچ ارتباطی نزدیکتر از ارتباط سر با بدن نمیتواند باشد. آنها در ارتباط حیاتی با هم یکی هستند و یک روح در آنها ساکن میباشد. کلیسا جمعی از ایمانداران است که از دنیا از پنطیکاست و شادی و شعف دعوت شدهاند و به وسیله فیض فوقالعاده نجات یافته و برکات خاص بدن مسیح بودن را دریافت کردهاند. هیچ گروه دیگری از ایمانداران در هیچ دورانی هرگز چنین افتخاری نصیبشان نشده و نخواهد شد.
دومین تشریح کلیسا پری اوست که همه را در همه پر میسازد. این به سادگی یعنی که کلیسا مکمل مسیح است که در همه جا و در هر موقع در دسترس است. یک مکمل چیزی است که پر میکند یا کامل میگرداند. مکمل دو چیز را به طور ضمنی در بردارد که با هم یک کل را تشکیل میدهند. چنانچه بدن مکمل سر است، کلیسا نیز مکمل مسیح میباشد.
ولی نباید کسی فکر کند که این امر هرگونه نقص را در مسیح نشان میدهد، پولس فورا اضافه میکند، یعنی پری همه که همه را در همه پر می سازد. خداوند عیسی خودش کسی است که همه را در همه پر میسازد و او نیازی به پر شدن ندارد و اوست که هم احتیاجات جهان را برآورده میسازد.
در واقع درک این برای ما سخت است. ما فقط میتوانیم ذهن نامحدود و نقشه خدا به وسیله قبول ناتوانی شخصیمان در درک آن را تحسین کنیم.