افسسيان
فصل ۵
۱ پس چون فرزندان عزیز به خدا اقتدا کنید.
۲ و در محبّت رفتار نمایید، چنانکه مسیح هم ما را محبّت نمود، و خویشتن را برای ما به خدا هدیه و قربانی برای عطر خوشبوی گذرانید.
۳ امّا زنا و هر ناپاکی و طمع در میان شما هرگز مذکور هم نشود، چنانکه مقدّسین را میشاید.
۴ و نه قباحت و بیهودهگویی و چربزبانی که اینها شایسته نیست، بلکه شکرگزاری.
۵ زیرا این را یقین میدانید که هیچ زانی یا ناپاک یا طمّاع که بتپرست باشد، میراثی در ملکوت مسیح و خدا ندارد.
۶ هیچکس شما را به سخنان باطل فریب ندهد، زیرا که بهسبب اینها غضب خدا بر ابنای معصیت نازل میشود.
۷ پس با ایشان شریک مباشید.
۸ زیرا که پیشتر ظلمت بودید، لیکن الحال در خداوند، نور میباشید. پس چون فرزندان نور رفتار کنید.
۹ زیرا که میوهٔٔ نور در کمال، نیکویی و عدالت و راستی است.
۱۰ و تحقیق نمایید که پسندیدهٔ خداوند چیست.
۱۱ و در اعمال بیثمر ظلمت شریک مباشید بلکه آنها را مذمّت کنید،
۱۲ زیرا کارهایی که ایشان در خفا میکنند، حتّی ذکر آنها هم قبیح است.
۱۳ لیکن هرچیزی که مذمّت شود، از نور ظاهر میگردد، زیرا که هرچه ظاهر میشود نور است.
۱۴ بنابراین میگوید، ای تو که خوابیدهای، بیدار شده، از مردگان برخیز تا مسیح بر تو درخشد.
۱۵ پس باخبر باشید که چگونه به دقّت رفتار نمایید، نه چون جاهلان بلکه چون حکیمان.
۱۶ و وقت را دریابید زیرا این روزها شریر است.
۱۷ از این جهت بیفهم مباشید، بلکه بفهمید که ارادهٔ خداوند چیست.
۱۸ و مست شراب مشوید که در آن فجور است، بلکه از روح پر شوید.
۱۹ و با یکدیگر به مزامیر و تسبیحات و سرودهای روحانی گفتگو کنید و در دلهای خود به خداوند بسرایید و ترنّم نمایید.
۲۰ و پیوسته، بجهت هرچیز خدا و پدر را به نام خداوند ما عیسی مسیح شکر کنید.
۲۱ همدیگر را در خدا ترسی اطاعت کنید.
۲۲ ای زنان، شوهران خود را اطاعت کنید چنانکه خداوند را.
۲۳ زیرا که شوهر سر زن است، چنانکه مسیح نیز سر کلیسا و او نجاتدهندهٔ بدن است.
۲۴ لیکن همچنانکه کلیسا مطیع مسیح است، همچنین زنان نیز شوهران خود را در هر امری باشند.
۲۵ ای شوهران، زنان خود را محبّت نمایید، چنانکه مسیح هم کلیسا را محبّت نمود و خویشتن را برای آن داد.
۲۶ تا آن را به غسلِ آب بهوسیلهٔ کلام طاهر ساخته، تقدیس نماید،
۲۷ تا کلیسای مجید را به نزد خود حاضر سازد که لکّه و چین یا هیچ چیز مثل آن نداشته باشد، بلکه تا مقدّس و بیعیب باشد.
۲۸ به همینطور، باید مردان زنان خویش را مثل بدن خود محبّت نمایند زیرا هرکه زوجهٔ خود را محبّت نماید، خویشتن را محبّت مینماید.
۲۹ زیرا هیچکس هرگز جسم خود را دشمن نداشته است بلکه آن را تربیت و نوازش میکند، چنانکه خداوند نیز کلیسا را.
۳۰ زانرو که اعضای بدن وی میباشیم، از جسم و از استخوانهای او.
۳۱ از اینجاست که مرد، پدر و مادر را رها کرده، با زوجهٔ خویش خواهد پیوست و آن دو یکتن خواهند بود.
۳۲ این سرّ، عظیم است، لیکن من دربارهٔ مسیح و کلیسا سخن میگویم.
۳۳ خلاصه هریکی از شما نیز زن خود را مثل نَفْس خود محبّت بنماید و زن شوهر خود را باید احترام نمود.
۵:۱ مثال خدا در ۴:۳۲ اساس ترغیب پولس را در این قسمت شکل میدهد. ارتباط این طور است:خدا در مسیح شما را بخشیده است. حالا در بخشیدن دیگران به خدا اقتدا کنید. انگیزه مخصوصی در قالب این کلمات عنوان شده است، چون فرزندان عزیز. در زندگی طبیعی، بچهها متحمل علائق خانواده میشوند و باید در پی حفظ آبروی نام خانوادگی باشند. در زندگی روحانی، ما باید پدر را برای دنیا مجسم کنیم و در شایستگی مقام خود به عنوان فرزندان عزیز او گام برداریم.
۵:۲ طریقی دیگر برای شبیه شدن ما به خداوند رفتار نمودن در محبت میباشد. بقیه آیه توضیح میدهد که رفتار نمودن در محبت یعنی دادن خویشتن برای دیگران. این همان کاری است که مسیح برای ما انجام داد. چه حقیقت جالبی! او ما را محبت نمود. دلیل محبت او این است که او با مرگش در جلجتا خود را برای ما داد.
بخشش او به عنوان قربانی برای گذراندن عطر خوشبو آمده است. هدیه هر چیزی است که به خدا داده میشود؛ او کسی که خودش را کاملاً به خدا وقف کرده است حتی تا مرگ بر صلیب. قربانی او سرسپردگی وصف نشدنی او را بیان میکند، چون همچو عطری خوشبو برای خدا گذرانیده شد. اف. بی. میرا این گونه تفسیر میکند، «در محبتی بسیار بیاندازه، پربها برای کسانی که طبیعتا لیاقت آن را نداشته، دریچهای به سوی آسمان باز شد که قلب خدا را هم شاد کرد.»
خداوند عیسی پدرش را به وسیله دادن خود برای دیگران خشنود ساخت. اصل اخلاقی این است که ما هم میتوانیم خدا را با دادن خویشتن برای دیگران خشنود کنیم.
دیگران، خداوند، بله، دیگران!
بگذار این شعار من باشد.
به من کمک کن تا برای دیگران زیست کنم.
که بتوانم مثل تو زندگی کنم.
- چارلز دی. مگز
۵:۳ در آیات ۳ و ۴ پولس رسول به موضوع گناهان جنسی برمیگردد و به طور قاطعانهای مقدسین را دعوت میکند که از این گناهان جدا شوند. اولا، او اشکال مختلف فساد جنسی را نشان میدهد:
زنا . در هر کجا که مثل این آیه از این کلمه تحت عنوان زنا نام برده شده است مفهوم آن روابط جنسی در میان اشخاص ازدواج نکرده اشاره دارد. به هر حال، وقتی که چنانچه در اینجا این کلمه از زنا مجزا عنوان نشده است، پس احتمالاً به همه انواع فساد جنسی اشاره دارد و ترجمه کینگ جیمز معمولاً این دو کلمه انگلیسی را که برای زنا به کار برده میشوند یکجور ترجمه میکند.
ناپاکی . این نیز میتواند به عملی فاسد اشاره داشته باشد، ولی شاید بتواند شامل چوب انداختن در آتش هوس نیز باشد، به وسیله کتابها، مجلات، عکسها و دیگر مسائل که باعث شهوت جنسی میگردند.
طمع . در حالی که ما عموما به این کلمه تحت معنای حرص برای پول فکر میکنیم، در اینجا به آرزوی حسّی اشاره دارد-طمع سیریناپذیر یک نفر برای ارضا کردن میل جنسی در خارج از چهارچوب ازدواج. (در خروج ۲۰:۱۷ میگوید:«به زن همسایه خویش طمع مورز...»)
این چیزها حتی نباید در میان مقدسین مذکور هم شود. این آیه نمیگوید که هرگز نباید این گناهانی که توسط یک ایماندار ارتکاب یافتهاند در میان مقدسین ذکر شود. ایشان نباید حتی در رابطه با آن بحث کنند. این امر همیشه بزرگترین دشمن مسیحیان بوده است. پولس با این عبارت ایشان را مجاب میکند، چنانکه مقدسین را میشاید. ایمانداران از فسادی که در جهان وجود دارد جدا گشتهاند. حالا ایشان باید در جدایی عملی از هوسهای تاریک هم در گفتار و هم در کردار زیست کنند.
۵:۴ گفتار ایشان نیز باید از هر گونه رفتاری که در زیر آمده است به دور باشد:
قباحت. این کلمه به داستانهای کثیف، جکهای زشت و همه گونه زشتی و هرزگی اشاره دارد.
بیهوده گوئی. این یعنی گفتگوی پوچ که شایسته یک انسان ابله است. در اینجا میتواند شامل پرگوئی نیز باشد.
چرب زبانی. این یعنی به کار بردن شوخی و کلماتی دوپهلو. صحبت کردن راجع به یک شخص به طور مسخره و معرفی کردن شوخیها به اذهان دیگران برای نزدیک شدن به ایشان.
شوخی کردن با گناه همیشه خطرناک است. مسیحیان به جای استفاده از زبانشان برای چنین مکالماتی بیارزش و بیهوده باید همواره خدا را به خاطر برکات و بخششهایش در زندگیهای ایشان شکرگزاری نمایند. این امر خدا را خشنود میسازد، برای دیگران نمونهای خوب است و برای روح خود شخص فایده دارد.
۵:۵ هیچ جائی برای اشخاص فاسد نزد خدا وجود ندارد، ایشان در ملکوت خدا و مسیح میراثی ندارند. حکمی که در اینجا وجود دارد در تضادی شدید با آنچه که در دنیا گفته میشود قرار دارد. در دنیا گفته میشود:افرادی که مرتکب گناهان جنسی میشوند، مریض هستند و نیاز به معالجه جسمی دارند. انسان میگوید که فساد یک نوع بیماری است. خدا آنرا گناه میخواند. انسانها آن را توجیه میکنند ولی خدا آن را محکوم مینماید. انسانها میگویند که جواب آن روانکاوی است. خدا میگوید که جواب آن تجدید حیات میباشد.
سه نوع تجاوز در اینجا چنانکه در آیه ۳ هم بود مشخص شده است-انسانزانی، انسان ناپاک و انسان طمّاع. در اینجا این تعلیم را مشاهده میکنیم که یک شخص طمّاع در واقع بت پرست است. یک دلیلش طمع حسّی او میباشد. و اینکه یک بتپرست شناخت غلطی از خدا دارد. دلیل دیگرش این است که طمع، انسان را در نقطه مقابل انجام اراده خدا قرار میدهد. دلیل سوم این است که طمع، پرستش مخلوقات را در پی دارد و نه خالق را. (رومیان ۱:۲۵)
زمانی که پولس میگوید چنین اشخاصی میراثی در ملکوت ندارند منظورش دقیقا همان است. مردمی که زندگیهایشان به وسیله گناهان ادامه مییابد گم شدهاند و در گناهان خود هستند و در مسیر جهنم قرار دارند. ایشان در ملکوت نادیدنی زمان حاضر قرار ندارند. ایشان همچنین وقتی که مسیح برای سلطنت به زمین بازگردد، در ملکوت او نخواهند بود و برای همیشه پشت درهای بسته ملکوت ابدی آسمان خواهند ماند. پولس رسول نمیگوید که اینها کسانی هستند که اگر چه در ملکوت هستند، ولی در برابر تخت داوری مسیح مجازات خواهند شد. موضوع بر سر نجات است و نه پاداش. شاید ایشان ادعا کنند که مسیحی هستند، ولی به وسیله زندگیهایشان ثابت میکنند که هرگز نجات نیافتهاند. ایشان البته به وسیله توبه و ایمان به خداوند عیسی میتوانند نجات یابند. ولی اگر ایشان اساسا تغییر گرایش یافته باشند، دیگر این گناهان را به عمل نخواهند آورد.
به این امر توجه کنید که الوهیت مسیح به طور ضمنی دراین آیه عنوان شده است، ملکوت مسیح و خدا. مسیح با خدای پدر به عنوان حاکم ملکوت به طور مساوی در یک درجه قرار گرفته است.
۵:۶ بسیاری از مردم جهان در برابر فساد جنسی، رفتاری همراه با مدارا دارند. ایشان میگویند ارضای امیال بدن ضروری و به نفع انسان است و واپس زدن آنها سبب ایجاد شخصیتهای غیرعادی و فروخورده در انسانها میشود. ایشان میگویند که قوانین اخلاقی کاملاً مربوط به مسائل فرهنگی مکان زندگی میشود و تا زمانی که روابط جنسی «قبل از ازدواج» یا «بعد از آن» و یا حتی «همجنسگرائی» (که در کلام خدا به عنوان زنا و انحراف جنسی محکوم شده است.) در فرهنگ ما مورد پذیرش باشند باید به رسمیت شناخته شوند. جالب است که بعضی از رهبران سخنران در پی علاقهشان به قبولاندن گناهان جنسی به انسانها هستند و اینها کسانی هستند که در کلیساهای اسمی از جایگاه والایی برخوردارند. بنابراین، انسانی که همیشه در این تفکر بود که فساد همانا فساد است، حالا چنین رفتارهایی را بر ضدّ فساد جنسی از مُد افتاده میدانند.
مسیحیان نباید فریب چنین سخنان دوپهلویی را بخورند. زیرا که به سبب اینها غضب خدا بر انبای معصیت نازل میشود. رفتار خداوند در مقابل چنین گناهانی مثل زنا را میتوان در کتاب اعداد ۲۵:۱-۹ دید، در جائی که ۲۴.۰۰۰ اسرائیلی به خاطر اینکه با زنان موآب گناه کرده بودند کشته شدند. رفتار خداوند در مقابل همجنسگرائی در جائی منعکس شده است که شهرهای سدوم و غموره به وسیله بارش گوگرد و آتش از آسمان از بین رفتند. (پیدایش ۱۹: ۲۴، ۲۸)
ولی غضب خدا فقط در اعمال فوقالعاده داوری او منعکس نشده است. آنانی که مرتکب گناهان جنسی میشوند داوری او را در طرفی دیگر نیز تجربه میکنند. مرضهایی چون ایدز وجود دارند که تأثیرات مخربی بر جسم، ذهن، عصبانیت و احساسات شخصی دارند که در اثر گناه به وجود آمده است. اینها همه تغییراتی شخصیتی هستند-علاقه به همجنسگرائی نیز خیلی زیاد شده است. (رومیان ۱:۲۷) و البته که داوری نهایی و ابدی خدا بر زناکاری بسیار سخت خواهد بود. (عبرانیان ۱۳:۴) هیچ بخششی برای ابنای معصیت نخواهد بود-برای کسانی که در نااطاعتی آدم سقوط کردند و با اراده خود در اطاعت از خدا قصور میورزند. (مکاشفه ۲۱:۸)
۵:۷ به ایمانداران جدا هشدار داده شده است تا هیچ شراکتی با این رفتارهای بیدینان نداشته باشند. انجام چنین اعمالی بیحرمت کردن نام مسیح و ویران کردن زندگیهای دیگران میباشد.
۵:۸ پولس رسول حالا برای تأکید بر اضطراری بودن آیه ۷، خطابهای پرمعنی بر ظلمت و نور ارائه میدهد. (آیات ۸-۱۴) افسسیان پیشتر در ظلمت میبودند، لیکن حالا در نور خداوند. پولس نمیگوید که ایشان در ظلمت بودند، بلکه خودشان ظلمت بودند. حالا، از طریق یکی شدن با مسیح، ایشان به نور تبدیل شده بودند. او نور است. ایشان در او هستند. بنابراین حالا ایشان در خداوند نور هستند. رفتار ایشان باید مطابق با جایگاه ایشان باشد. ایشان به عنوان فرزندان نور باید در نور سلوک کنند.
۵:۹ این پرانتز، میوهای را توصیف میکند که آن کسانی که در نور سلوک میکنند به بار میآورند.
میوه روح شامل همه اشکال کمال، نیکوئی، عدالت و راستی است. نیکویی در اینجا به معنی همه انواع اعمال خوب میباشد. عدالت یعنی انسجام در همه رفتارها و برخوردها با خدا و انسانها. راستی همان صداقت و واقعیت است. اینها را در کنار هم بگذارید و نور زندگی پر از مسیح را خواهید داشت که در ظلمت میدرخشد.
۵:۱۰ آنانی که در نور سلوک میکنند فقط میوههایی را که در آیه قبلی نام برده شد به بار نمیآورند، بلکه همچنین دریافت مینمایند که پسندیده خداوند چیست. ایشان همه فکرها، کلام و اعمال خدا را امتحان میکنند. خداوند راجع به این چه فکر میکند؟ این چگونه در حال حاضر نشان داده میشود؟ تمام قسمتهای پوشیده توسط نور جستجو میشود- در مکالمه، زندگی معمولی، لباسها، کتابها، کارها، عیش و نوشها، سرگرمیها، مبلها، روابط دوستان، مرخصیها، ماشینها، و ورزشها.
۵:۱۱ ایمانداران نباید در اعمال بیثمر ظلمت شریک باشند، چه به وسیله مشارکت به وجود آیند و یا در اثر رفتاری که باید نشان دهنده تحمل ایشان باشد. این اعمال ظلمت بیثمر هستند، تا آنجا که به خدا و انسان مربوط میشود. پولس از مسیحیان رومی پرسید، «پس آنوقت چه ثمر داشتید، از آن کارهایی که الآن از آنها شرمندهاید؟» (رومیان ۶:۲۱) پس آنها نیز اعمال ظلمت هستند. این اعمال مال دنیای تاریک، درهای بسته و اتاقهای مرموز هستند. اینها باعث میشوند که انسانها برای ظلمت رجحان قائل شوند و از نور طبیعتا دوری گزینند، زیرا که اعمالشان بد است. (یوحنا ۳:۱۹) ایماندار خوانده شده است نه فقط اینکه در اعمال بی ثمر ظلمت شریک نباشد، بلکه آنها را مذمّت کند. او این کار را به دو طریق انجام میدهد. اول، به وسیله یک زندگی مقدس و دوم، به وسیله کلام اصلاحآمیز که تحت کنترل مستقیم روحالقدس است.
۵:۱۲ حالا پولس رسول توضیح میدهد که چرا یک مسیحی نباید مشارکتی با اخلاقیات فاسد داشته باشد و باید آنها را توبیخ نماید. گناهان شرمآوری که مردم در خلوت مرتکب میشوند، چنان خوار و حقیرانه هستند که حتی ذکر کردن آنها هم قبیح است چه رسد به ارتکاب آنها. گناهان غیرطبیعی که انسانها به وجود آورندگان آنها هستند، چنان بد هستند که حتی توضیح دادن آنها باعث فاسد شدن اذهان شنوندگان میشود. بنابراین به مسیحیان تعلیم داده شده است که از صحبت کردن راجع به این گناهان اجتناب کنند.
۵:۱۳ نور هر آنچه را که در ظلمت است ظاهر میکند. بنابراین یک زندگی مقدس مسیحی به وسیله تضادی که با گناه دارد از زندگی افراد بیایمان مشخص میشود. و کلمات مناسب مذمّت کننده گناه را همچنین در مفهوم حقیقیاش ظاهر میسازد. بلیکی این تمثیل را بیان میکند:
چنانچه برای مثال زمانی که خداوند ما ریاکاری فریسیان را ثابت نمود-اعمال ایشان به نظر برای شاگردان آنقدرها هم بد نمیآمد، ولی وقتی مسیح نور خویش را بر ایشان فرو ریخت که نور حقیقت (راستی) بود، شخصیت واقعی ایشان ظاهر شد-ایشان نفرتانگیز ظاهر شدند و هنوز هم نفرتانگیز هستند.
آخرین قسمت آیه ۱۳ را بهتر است این طور بخوانیم:زیرا که هر چه از نور ظاهر میشود نور است. این به سادگی یعنی زمانی که مسیحیان خدمت خود را به عنوان نور انجام میدهند، دیگران به سوی نور میآیند. انسانهای شریر به فرزندان نور تبدیل میگردند و این طریق اثبات خدمت نور است.
این البته نقش بدون استثناء نیست. کسانی که نور بر ایشان میتابد لزوما مسیحی نمیشوند. ولی این یک اصل عمومی است که در قلمروی روحانی نور راهی برای ظاهر کردن خود دارد. ما مثلی را در این رابطه در اول پطرس ۳:۱ مییابیم، جائی که زنان ایماندار فکر میکنند با نمونه بودن برای شوهر بیایمانشان میتوانند پیروز شده و آنها را به مسیح وصل کنند:«زنان نیز در جائی که زنان ایماندار باید شوهران خود را اطاعت نمایند تا اگر بعضی از ایشان نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان، ایشان را بدون کلام دریابد.» پس نور زنان مسیحی بر ظلمت نااطاعتی شوهران پیروز شده و بعدا ایشان نیز نور میگردند.
۵:۱۴ زندگی یک ایماندار همیشه باید وعظ کردن باشد و همیشه باید در ظلمتی که در اطرافش است آشکار بشود و این دعوت را از بیایمانان به عمل بیاورد:
" ای تو که خوابیده ای، بیدار شده،
از مردگان برخیز،
تا مسیح بر تو درخشد. "
این سخن نور است که با کسانی که در ظلمت خوابیدهاند، صحبت میکند و آنانی را که در مرگ روحانی خوابیدهاند صدا میزند. نور ایشان را برای زندگی و روشنایی دعوت میکند. اگر ایشان به دعوت پاسخ دهند، مسیح بر ایشان خواهد درخشید و بدیشان نور خواهد داد.
۵:۱۵ در هفت آیه بعدی پولس رفتار جاهلان را با یک سری تشویقهای مثبت و منفی نفی میکند. اولی درخواستی عمومی است به خوانندگانش تا به دقت رفتار نمایند و نه چون جاهلان، بلکه چون حکیمان. چنانچه قبلاً هم نشان دادیم، رفتار کردن یکی از کلمات کلیدی این رساله است:این کلمه هفت بار برای توضیح «فعالیتهای کلی زندگی شخصی در این رساله عنوان شده است.» به دقت رفتار کردن زندگی کردن در نور وضعیت ما به عنوان فرزندان خداست. جاهلانه رفتار کردن یعنی نزول از جایگاه بلند به دنیای انسانها.
۵:۱۶ حکیمانه رفتار کردن مستلزم این است که ما وقت را دریابیم و فرصتها را غنیمت بشماریم. هر روز درهایی را بر ما میگشاید و قدرتهای عظیمی را بر ما فرو میفرستد. دریافتن وقت یعنی زندگی کردن در تقدس، اعمال بخشش و کلمات تسلّی. آنچه که باعث میشود به ما فرمان داده شود وقتها را دریابیم، این است که این روزها شریر است. ایشان به ما یادآور میشوند که خدا همیشه در حال جنگیدن با انسانها نیست، روزهای فیض به زودی به پایان خواهند رسید وفرصتهای پرستش، شهادت دادن و خدمت بر روی زمین برای ابد به پایان خواهند رسید.
۵:۱۷ پس ما نباید بیفهم باشیم، بلکه بفهمیم که اراده ی خداوند چیست. این امر بسیار حیاتی است. به خاطر اعمال شریر و تنگی زمان است که ما روزهای خود را در سراسیمگی و آشفتگی سپری میکنیم. ولی این دنیا جمع خواهد شد و چیزی جز اتلافِ انرژی در برنخواهد داشت. چیز مهم در واقع یافتن ارادهی خدا برای هر روز است و انجام آن. این تنها راه است برای استفاده درست از وقتها. همچنین این امر عملی است که مسیحیان در همه کارهای روزمره خود اراده*۱ #ی خدا را بطلبند و کاملاً در اراده او گام بردارند. راهِ حکمت تشخیص ارادهی خدا برای زندگیهای شخصیمان است و سپس اطاعت از آن.
۵:۱۸ و مست شراب مشوید که در آن فجور است، بلکه از روح پُر شوید. در فرهنگ آمریکای شمالی این فرمانی به نظر غیرضروری میباشد، چونکه خویشتنداری در میان مسیحیان یک قانون است. ولی باید این را به خاطر داشته باشیم که کتابمقدس این ایه را برای تمام فرهنگها نوشته است و در بسیاری از کشورها شراب، هنوز نوشیدنی معمول روی میزها است. نوشتههای مقدس استفاده از شراب را محکوم نمیکند ولی سوءاستفاده از آنرا محکوم میکنند. استفاده از شراب به عنوان دارو پیشنهاد شده است. (امثال ۳۱:۶؛ اول تیموتائوس ۵:۳۲) خداوند عیسی در عروسی قانای جلیل شراب را برای استفاده مهمانان از آب تولید نمود. (یوحنا ۲:۱-۱۱)
ولی خوردن شراب در این شرایط به سوءاستفاده تبدیل میشود و منع شده است:
۱. زمانی که در آن افراط شود. (امثال ۲۳:۲۹-۳۵)
۲. زمانی که برای ما عادت میشود. (اول قرنتیان ۶:۱۲ب)
۳. زمانی که باعث لغزش خوردن ضمیر ایماندار ضعیفی میشود. (رومیان ۱۴:۱۳؛ اول قرنتیان ۸:۹)
۴. زمانی که شهادت یک مسیحی را خدشهدار میسازد و بنابراین برای جلال خدا نیست. (اول قرنتیان ۱۰:۳۱)
۵. زمانی که در ذهن ایماندار هرگونه شکی راجع به آن وجود داشته باشد. (رومیان ۱۴:۲۳)
پیشنهاد متناوب پولس در قبال مست شدن از شراب، پُر شدن از روح به جای آن است. این ارتباط در ابتدا بسیاری از ما را گیج میکند، ولی وقتی که ما این دو وضعیت و تضادهای آنها را با هم مقایسه کنیم خواهیم دید که چرا پولس رسول اینها را بدین طریق به هم مربوط ساخته است.
اول، شباهتهای خاصی وجود دارد:
۱. در هر دو شرایط، شخص در زیر قدرت خارج از خودش است. اگر از یک طرف قدرتی شخص را به مستی میاندازد، از طرفی دیگر مورد بعدی قدرت روح را در شخص ظاهر میکند.
۲. در هر دوی شرایط، شخص مشتاق است. در روز پنطیکاست، اشتیاقی که به وسیله روح ایجاد شده بود با اشتیاقی که از خوردن شراب تازه به دست میآید به اشتباه گرفته شد. (اعمال رسولان ۲:۱۳)
۳. در هر دوی شرایط رفتار شخصی تأثیرگذار است-رفتاری جسمانی در مورد شخص مست و رفتار روحانی شخص در وضعیت دیگر.
ولی دو طریق وجود دارد که به وسیله آنها تضادهای شدید هر دو وضعیت نمایان میشوند:
۱. در مورد مستی، فجور و شهوترانی وجود دارد. پُری روحالقدس هرگز چنین اعمالی را پدید نمیآورد.
۲. در مورد مستی، هیچ نوع پرهیزکاری وجود ندارد. ولی ثمره پُری روح القدس پرهیزکاری است. (غلاطیان ۵:۲۳)
یک ایمانداری که از روح پُر است هرگز در ظواهر غرق نمیشود، چنانکه دیگر برخود کنترلی نداشته باشد. روح یک نبی همیشه مطیع آن نبی است. (اول قرنتیان ۱۴:۳۲)
در بعضی اوقات در کتابمقدس پُری روحالقدس به عنوان عطایی که از حاکمیت خدا سرچشمه گرفته است به نظر میآید. برای مثال، یحیی تعمید دهنده وقتی که از رحم مادرش بیرون آمد پر از روحالقدس بود. (لوقا ۱:۱۵) در چنین موردی، شخص پُری روحالقدس را بدون گذراندن هیچ شرایط خاصی به دست میآورد.
این چیزی نبود که او برای کسب آن در دعا بوده باشد یا کاری انجام داده باشد. خداوند آن را برحسب خشنودی خود عطا فرمود. در اینجا در افسسیان ۵:۱۸ به ایماندار فرمان داده شده است که مست شراب مشوید، بلکه از روح پُر شوید. این سهم ایماندار در این قضیه است، یعنی اینکه از روح پُر شود. او باید در وضعیتهایی به خصوص قرار بگیرد. این به خودی خود نمیباشد.
بلکه در نتیجه اطاعت به دست میآید. به خاطر همین دلیل است که پُری روحالقدس باید از دیگر خدماتش به طور مجزا بررسی شود. این مشابه این گونه اعمال نمیباشد:
۱. تعمید روحالقدس. این عملی است که روحالقدس به وسیله آن ایماندار را در بدن مسیح متحد میگرداند. (اول قرنتیان ۱۲:۱۳)
۲. ساکن شدن. روحالقدس به وسیله این خدمت حضور خود را در درون بدن ایماندار تحکیم بخشیده و به او قدرت برای تقدس، پرستش و خدمت میدهد. (یوحنا ۱۴:۱۶)
۳. مسح کردن. خود روح مسحی است که به فرزند خدا راجع به خداوند تعلیم میدهد. (اول یوحنا ۲:۲۷)
۴. روحالقدس به عنوان بیعانه و مهر. ما روحالقدس را به عنوان بیعانه میراث مقدسین و به عنوان مهری برای ضمانت دریافت میراث مقدسین مشاهده میکنیم. (افسسیان ۱:۱۳، ۱۴)
اینها بعضی از خدمات روحالقدس هستند که در شخص در لحظه نجات یافتنش پدیدار میگردند. هر کس که در مسیح باشد خود به خود تعمید یافته است، روحالقدس در او ساکن شد، او را مسح کرده، بیعانه را به او داده و وی را مهر کرده است.
ولی پُر شدن متفاوت است. این یک تجربه بحرانی یکدفعهای نیست، بلکه یک روند تدریجی برای یک شاگردِ مسیحی میباشد. ترجمه تحتاللفظی این فرمان چنین است: «از روحالقدس پُر بشوید.» این میتواند به عنوان یک تجربه یکدفعهای شروع شود، ولی باید پس از آن لحظه به لحظه ادامه بیابد. پُری امروز برای فردا نیست. و مطمئنا این یک آرزوی بزرگ در همه شرایط میباشد. در حقیقت، این وضعیت ایدهآل یک ایماندار بر روی زمین است. این یعنی که روحالقدس در زندگی مسیحیان کار میکند و ایماندار بنابراین نقش خود را در انجام اهداف خدا تحقق میبخشد.
پس یک ایماندار چگونه میتواند از روح پُر شود؟ پولس رسول این را در رساله افسسیان به ما نمیگوید. او فقط به ما فرمان میدهد که از روح پُر شویم. ولی از دیگر قسمتهای کلام میتوانیم بدانیم که برای پُر شدن از روح باید اینها را انجام بدهیم:
۱. به همه گناهان خود اعتراف کنیم و آنها را ترک کنیم. (اول یوحنا ۱:۵-۹) این بدیهی است که چنین شخصیت مقدسی نمیتواند با آزادی در زندگی گناهآلودی کار کند.
۲. خود را کاملاً به او بسپاریم. (رومیان ۱۲:۱، ۲) این مستلزم تسلیم کردن خویشتن، اراده ما، جسم ما، وقت ما، استعدادهای ما و گنجینههای ما به او میباشد. همه قلمروهای زندگی ما باید تحت فرمانروایی او باشد.
۳. اجازه بدهیم که کلام مسیح به فراوانی در ما ساکن شود. (کولسیان ۳:۱۶) این مستلزم خواندن کلام و مطالعه به دقت آن و اطاعت از آن میباشد. زمانی که کلام مسیح در ما به فراوانی ساکن میشود، همان نتیجه حاصل میشود. (کولسیان ۳:۱۶) که در پُری روحالقدس حاصل میشود. (افسسیان ۵:۱۹)
۴. بالاخره، ما باید خود را خالی کنیم. (غلاطیان ۲:۲۰) اگر بخواهیم در فنجانی نوشیدنی تازه بریزیم، باید اول نوشیدنی کهنه را که در آن است را خالی کنیم. برای پر شدن از او باید ابتدا خود را خالی کنیم. چنانکه نویسنده
ای ناشناس چنین مینویسنده:
درست در هنگامی که شما بار گناهان خود را ترک کرده و در کار تمام شده مسیح آرام میگیرید، تمامی زندگی و بار خود را ترک کرده و بر حسب روحالقدس که در شما کار میکند خدمت کرده و آرامش مییابید. خودتان را هر صبح به صبح عادت بدهید که از روحالقدس پُر شوید و در پرستش و آرامش او ادامه دهید و او را آزاد بگذارید تا شما و روزتان را رهبری کند. همه عادتهای روزانه خود را با شادی به او بسپارید و مطیع او باشید و از او انتظار داشته باشید که شما را هدایت کرده، منوّر بسازد، تعلیم دهد و از شما استفاده کند و با شما و در شما ارادهاش را انجام دهد. به کار او به عنوان یک حقیقت حساب کنید. بگذارید به او ایمان داشته و از او اطاعت کنیم تا در زندگی ما حاکم باشد و ما را از زیر بار سعی و تلاشِ شخصی خود رهائی دهد. سپس ثمره روح در ما ظاهر میشود تا بر طبق ارادهاش خدا را در ما جلال بدهد.
آیا یک شخص میداند که چه موقع از روحالقدس پُر شده است؟ عملا هر چقدر که ما به خداوند نزدیکتر باشیم، بیشتر به گناهکار بودن و ناشایست بودن خود ملزم میشویم. (اشعیا ۶:۱-۵) در حضور او ما چیزی برای فخر کردن نداریم. (لوقا ۵:۸) یک ایمانداری که از روحالقدس پُر است با مسیح مشغول است و نه خودش.
در آن واحد، او میتواند این را درک کند که خدا در او و از طریق زندگیش دارد کار میکند. او چیزهایی را میبیند که به طریقی خارقالعاده اتفاق میافتند. شرایط به طور مافوق طبیعی عوض میشوند. خدا زندگیها را لمس میکند. وقایع بر طبق برنامه تعیین شدهی آسمان انجام میگیرند. حتی قوانین طبیعت به نفع او کار میکنند. ایشان به نظر به چرخهای ارابه خداوند با زنجیر بسته شدهاند. او همه اینها را میبیند. او میفهمد که خدا دارد از طریق او و برای او کار میکند. و او لمس خداوند را در همه شرایط احساس میکند. او در تمامی وجودش خداوند را احساس میکند.
۵:۱۹ حالا پولس رسول چهار تا از نتایج پُری روحالقدس را عنوان میکند. اولا، مسیحیان پر از روح، با یکدیگر به مزامیر و تسبیحات و سرودهای روحانی گفتگو میکنند. اگر چه به نظر مزامیر و تسبیحات و سرودهای روحانی همگی به کتاب مزامیر مربوط میشوند ما فقط مزامیر را در مفهوم نوشتههای داود، آساف و دیگران درک میکنیم. تسبیحات به پرستش مستقیم خدا با سرودها و آهنگها اشاره دارند. سرودهای روحانی با محتوای روحانی به هر گونه سرود اشاره دارد حتی اگر مستقیمان به خدا نباشد. یک شاهد دیگر مبنی بر پر شدن شادی و پرستش باطنی خدا میباشد:و در دلهای خود به خداوند بسرایی و ترنّم نمائید. شاگردان پر از خوش و روحالقدس گردیدند. (اعمال ۱۳:۵۲) زکریا یک مثال است:او زمانی که از روحالقدس پُر شد، شروع به خواندن خداوند به تمامی دل خود نمود. (لوقا ۱:۶۷ – ۷۹)
۵:۲۰ سومین نتیجه، شکرگزاری است:و پیوسته به جهت هر چیز خدا و پدر را به نام خداوند ما عیسی مسیح شکر کنید. در جائی که روح سلطنت میکند، سپاسگزاری خدا وجود دارد و مفهومی عمیق از قدردانی در بردارد. این امر موقتی نیست، بلکه ادامهدار میباشد. نه فقط برای چیزهای خوشایند، بلکه برای همه چیز. همه میتوانند برای تابش خورشید شکرگزاری کنند. قدرت روحالقدس شخص را بر این میدارد که حتی برای طوفانهای زندگی قدردانی نماید.
مطمئنترین و کوتاهترین راه برای شادی این است:
شکرگزاری و پرستش خدا را در هر چیزی که برایتان اتفاق میافتد به عنوان قانون تعیین کنید. چون این مشخص است که اگر هم بدیها به سوی ما بیایند، اگر خدا را پرستش و شکرگزاری کنیم، خدا آنها را به برکت تبدیل میکند. اگر شما بتوانید معجزات نمائی به وسیله این روح شکرگزاری دیگر نمیتوانید برای خود معجزه کنید:چونکه نیازی به گفتن نیست که همه چیز به شادی خواهد انجامید. (منتخب)
۵:۲۱ چهامین امتحان پُری روحالقدس اطاعت در خدا ترسی است. اردمان هشدار میدهد:
این عبارتی است که اغلب مورد غفلت واقع میشود... این عبارت از امتحان روحانی که اکثر مسیحیان را سرزنش میکند، سخن میگوید... بسیاری از اشخاص احساس میکنند که فریادهای هاللویاه و سرودهای شاد و پرستشهای هیجانی به «زبانهای ناشناخته» همگی ثابت کننده «پُری روحالقدس» هستند. اینها در واقع میتوانند فریبهای بیمفهوم باشند. اینها برخی از دلائل قدرت روح هستند، یعنی تواضع، حلم، مهربانی و نیکوئی و... چنین تسلیمی «در اثر ترس مسیح» به وجود میآید که به عنوان خداوند و آقای همه شناخته خواهد شد.
بنابراین، چهار نتیجه پُری روحالقدس اینها هستند-صحبت کردن، خواندن، شکرگزاری و تسلیم (سرسپردگی) ولی حداقل چهار مورد دیگر نیز وجود دارد:
۱. شجاعت در توبیخ کردن گناه. (اعمال رسولان ۱۳:۹-۱۲) و شهادت دادن برای خداوند. (اعمال رسولان ۴:۸-۱۲، ۳۱؛ ۱۳:۵۲ ؛ ۱۴:۳)
۲. قدرت برای خدمت. (اعمال رسولان ۱:۸؛ ۶:۳، ۸؛ ۱۱:۲۴)
۳. سخاوت و نه خودخواهی. (اعمال رسولان ۴:۳۱، ۳۲)
۴. خوشِ مسیح. (اعمال رسولان ۹:۱۷، ۲۰) و خدا. (اعمال رسولان ۲:۴، ۱۱؛ ۱۰:۴۴، ۴۶)
ما باید دائما در پی پر شدن از روحالقدس باشیم، ولی فقط برای جلال خدا و نه برای جلال خودمان.
ت. تقاضا برای پرهیزکاری شخصی در خانواده مسیحی. (۵:۲۲ – ۶:۹)
۵:۲۲ اگر چه بخش جدیدی دراینجا شروع میشود، ارتباطی نزدیک با آیه قبلی دارد. در آنجا پولس موضوعات را برای گرفتن نتیجهای به هم الحاق کرد. در قسمتی که از ۵:۲۲ تا ۶:۹ است، او سه قلمروی خانواده مسیحیان را سلطه اراده خدا بیان میکند:
زنان باید از شوهران خود اطاعت کنند.
بچهها باید مطیع والدین باشند.
غلامان باید مطیع آقایان خود باشند.
این حقیقت که همه ایمانداران در مسیح یکی هستند، بدین معنا نیست که ارتباطات زمینی از هم گسیختهاند. ما باید هنوز هم به همه گونههای قدرت و دولتهایی که خدا مقرر فرموده است احترام بگذاریم. هر جامعه خوبی بر دو ستون حامی خود استوار است-قدرت و سلطه. اعمال قدرت این دولتها باید بر طبق قانون باشد. این اصل چنان اساسی است که حتی در ذات خدا هم یافت میشود:«اما میخواهم شما بدانید که سر هر مرد مسیح است.» (اول قرنتیان ۱۱:۱۳) خدا دولتهای بشری را مقرر فرموده است. مهم نیست که اینها چقدر شریر باشند، ولی از نقطه نظر خدا وجود آنها از نبودن هیچگونه دولتی بهتر است و ما باید از آنها اطاعت کنیم، چنانچه نمیتوانیم از اطاعت خداوند سرباز بزنیم و یا او را انکار کنیم. نبودن دولت سبب هرج و مرج میشود و یک جامعه نمیتواند تحت هرج و مرج پایدار بماند.
همین مسئله در خانه هم صادق است. باید سری وجود داشته باشد و از آن سر اطاعت بشود. خدا جایگاه سر را به مرد عطا کرده است. او این امر را به وسیله آفریدن مرد در ابتدا و سپس آفرینش زن برای مرد نشان داد. پس هم در فرمان و هم در مقصود آفرینش، او مرد را در جای قدرت و زن را در جای تحت سلطه قرار داده است.
تحت سلطه بودن هرگز به معنای حقیر بودن نیست. خداوند عیسی تحت حاکمیت خدای پدر بود، ولی او در هیچ چیز از پدر حقیرتر نبود. به همین شکل نیز زن از مرد حقیتر نمیباشد. در بسیاری از طریقها زن میتواند برتر هم باشد-در تحمل، سختکوشی، دلسوزی و وفاداری. ولی به زنان فرمان داده شده است که شوهران خود را اطاعت کنند، چنانکه خداوند را. در سلطه شوهرش، یک زن تحت سلطه حاکمیت خداوند است. این امر باعث میشود که زن از هرگونه سرکشی یا نافرمانی منع شود.
تاریخ نمونههائی را دارد که در اثر نااطاعتی از الگوی خدا هرج و مرج حاصل شده است. شیطان با استفاده از ایجاد طمع برای کسب جایگاه سر بودن گناه را به نسل بشر معرفی نمود. و تمامی نتایج تأسفبار آن گریبانگیر انسان شد. در بسیاری از جوامع نیز فرهنگ غلط باعث شده جایگاه اقتدار به زنان داده شده که خدا هرگز نمیخواسته که بدیشان این جایگاه را بدهد. زنانی که مسح خدا را ترک کردهاند، میتوانند یک کلیسای محلی را آشفته بسازند، پیوند ازدواج را بگسلند و یک خانه را ویران بسازند.
در طرفی دیگر، چیزی جذّابتر از این نیست که یک زن نقشی را که خدا برای او در نظر گرفته است را به کمال برساند. خصوصیات یک چنین زن صالحهای را در امثال باب ۳۱ میتوان مشاهده کرد-زن و همسری که با کوشش و تحمل خود، خداوند را خشنود میسازد.
۵:۲۳ دلیل تحت سلطه بودن زنان این است که همسران ایشان، سر ایشان هستند. شوهر یک زن همان ارتباطی را برای او دارد که مسیح برای کلیسایش دارد. مسیح سر کلیسا است و او نجات دهنده بدن است. (کلمه نجات دهنده در اینجا به معنای منجی مومنین میباشد چنانکه در اول قرنتیان تیموتائوس ۴:۱۰ آمده است.) بنابراین شوهر، سر زن است، و منجی او نیز. او به عنوان سر، همسرش را محبت، رهبری و راهنمایی مینماید. و به عنوان منجی از او محافظت میکند و نیازهایش را برآورده میسازد.
ما همه میدانیم که تنفر عظیمی بر ضد این تعلیم امروزه وجود دارد. مردم پولس را به خاطر متنفر بودن از زن، مرد سالار بودن و تهمتهایی از این قبیل سرزنش میکنند. یا اینکه میگویند نظریات او بر طبق عادتهای اجتماعی روزگار خود میباشد و امروزه برای ما قابل استفاده نمیباشند. چنین معترضینی البته الهامی بودن نوشتههای کتابمقدس را انکار میکنند. این نوشتهها کلمات پولس نیستند، بلکه کلام خدا میباشند. رد کردن نوشتهها رد کردن کلام خدا و خود خدا میباشد و این یعنی دعوت کردن از مصیبت و بلا و یا سختی.
۵:۲۴ هیچ چیز نمیتواند بیش از مقایسه کلیسا به عنوان عروس مسیح با زن، نقش او را به تصویر بکشد. تحت سلطه بودن کلیسا نمونهای است که زن باید از آن پیروی کند. او باید مطیع همه اوامر شوهرش باشد-یعنی همه اوامری که بر طبق اراده خدا هستند از هیچ زنی هرگز انتظار نمیرود از چیزهائی اطاعت کند که او را از وفاداریاش به خداوند عیسی باز میدارد. ولی در همه روابط عادی زندگی، او باید مطیع شوهرش باشد، حتی اگر او یک بیایمان باشد.
۵:۲۵ اگر حکم قبلی راجع به زنان تنها حکم میبود و اگر حکمی مطابق آن برای شوهران وجود نمیداشت، سپس این حکم یک طرفه و ناعادلانه میشد. ولی به توازن زیبای حقیقت در نوشتههای کتابمقدس توجه فرمائید و به معیارهایی که از شوهران طلبیده شده است. بهشوهران گفته نشده است که همسران خود را در اسارت نگه دارند، بلکه تا ایشان را محبت نمایند، چنانکه مسیح هم کلیسا را محبت نمود. نیکو گفته شده است که هیچ همسری نمیتواند مطیع شوهرش بشود، اگر او همان اندازه که مسیح کلیسا را محبت نمود او را محبت نماید. شخصی از مردی نوشته است که میترسید خدا به خاطر محبت بیش از حدّ او به همسرش از او ناخوشنود باشد. خادم مسیحی از او پرسید:آیا تو همسرت را پبیش از حدّی که مسیح کلیسا را محبت نمود، محبت میکنی؟ او جواب داد:نه. خادم گفت،:«فقط زمانی که تو فراتر از آن محبت گام برداری» میتوانی بگوئی که «به همسرت بیش از حر محبت میکنی.» محبت مسیح برای کلیسا در این قسمت با ذکر سه عمل فوقالعاده او در گذشته تا به حال و آینده عنوان شده است. در گذشته، او محبت خود را برای کلیسا به وسیله دادن خودش برای آن نشان داد. این به کار کفارهای مسیح با مرگش بر روی صلیب اشاره دارد. در آنجا او گرانترین بها را برای به دست آوردن عروسش پرداخت. درست چنانچه شرارت به وسیله آدم داخل شد، در یک مفهوم کلیسا نیز توسط نجات دهنده خلق گردید.
۵:۲۶ در زمان حال محبت او برای کلیسا در کار تقدس نشان داده میشود: تا آن را به غسل آب به وسیله کلام طاهر ساخته، تقدیس نماید. تقدیس شدن یعنی جداشدن. کلیسا از لحاظ وضعیتش در حال حاضر جدا شده است و روز به روز عملاً جداتر خواهد شد. کلیسا در روند تدریجی آماده شدن روحانی و اخلاقی قرار دارد و الآن در دوره یک ساله تدهین و زیبایی مثل استر قرار دارد که میخواست در حضور اخشورش پادشاه حاضر شود. (استر ۲:۱۲-۱۶) روند تقدیس به وسیله کلام طاهر و غسل آب انجام میگیرد. در مفهوم ساده یعنی زندگی ایمانداران به وسیله شنیدن کلام مسیح و اطاعت از آن پاک میگردد. چنانچه عیسی به شاگردانش گفت:«الحال شما به سبب کلامی که به شما گفتم پاک هستید.» (یوحنا ۱۵:۳) و او تقدیس را با دعای کهانت اعظمانه خود ارتباط داد:«ایشان را به راستی تقدیس نما، کلام تو راستی است.» (یوحنا ۱۷:۱۷) چنانچه که خون مسیح یکبار و برای همیشه ما را از آلودگی و فساد گناه پاک میکند، کلام خدا نیز ما را در زمان حاضر نه البته به وسیله آب درمعنای تحتاللفظی آن، بلکه به وسیله عامل پاک کننده که کلام خداست پاک میسازد.
۵:۲۷ درگذشته، محبت مسیح در نجات ما مجسم شده است. در زمان حال، این امر در فرآیند تقدیس ما دیده میشود. در آینده، محبت خدا در جلال یافتن ما به تصویر کشیده خواهد شد. او خودش کلیسای مجید را به نزد خود حاضر خواهد ساخت که لکّه و چین و یا هیچ چیز مثل آن نداشته باشد، بلکه تا مقدس و بی عیب باشد. او به کمال زیبایی و روحانیت نائل خواهد شد.
ای. تی. پیرسون به درستی میتواند این مسئله را برای ما تشریح کند:
برای این شکرگزاری کنید-چشم دانای مطلق وقتی که در نهایت به عروسش بیفتد دراو هیچ چیزی که بیانگر نقص در تقدسش باشد نخواهد دید. چقدر جالب!
اف. دبلیو. گرانت میگوید:
هیچ نشانه کهنگی در او وجود نخواهد داشت و نه هیچ نشانی از مغلوب شدن. هیچ چیزی جز شکوفائی و ابدیت و جوانی در او و تازگی و خستگیناپذیری برای او شایسته نیست. پس کلیسا مقدس و بینقص خواهد بود. در نهایت برای ما که تاریخ او را میدانیم خواندن تاریخ آن عجیب خواهد بود، اگر ندانیم که چگونه خدای پرجلال بر گناه و شیطان غلبه یافت.
۵:۲۸ پولس پس از اوج گرفتن هیجاناتش راجع به رفتار مسیح با محبتش برای کلیسا، حالا او برمیگردد به موضوع قبلی و به شوهران یادآوری میکند که این الگوئی است که ایشان باید از آن سرمشق بگیرند:به همین طور، باید مردان زنان خویش را مثل بدن خود محبت نمایند. در تقلید از محبت مسیح، ایشان باید زنان خویش را مثل بدنهای خود محبت نمایند.
در یونانی، کلمه «خویش» ۶ بار در آیات ۲۲-۳۳ آمده است. این استفاده مقتدرانه از کلمه «خویش» به ما یادآوری میکند که نظریه تک همسری اراده خداست. اگر چه او در عهد عتیق اجازه داده بود که مردان بیش از یک زن داشته باشند، هرگز آن را تجدید نکرده است.
این نیز جالب است که پولس از طرق مختلف استفاده میکند تا رابطه نزدیک زن و شوهر را توضیح دهد. او میگوید که مرد در محبت همسرش بدنش را محبت نماید (آیه ۲۸الف)؛ خودش را (آیات ۲۸ب و ۳۳) و «جسم خود را» (آیه ۲۹) از آنجا که ازدواج مستلزم یک اتحاد حقیقی است و دو باید در یک جسم یکی شوند، مرد باید زن خویش را درست مثل بدنش محبت نماید.
۵:۲۹ انسان با غریزه مواظبت از بدن خود به دنیا میآید. او بدنش را با تغذیه، نظافت و پوشاندن محافظت میکند و نمیخواهد بگذارد که بدنش درد بکشد، مریض یا اذیت بشود. سلامت دائمی آن مستلزم نگهداری و مراقبت است. این مراقبت سایهای است از مراقبت خداوند از کلیسایش.
۵:۳۰ زانرو که اعضای بدن وی میباشیم. فیض خدا جالب است! فیض او نه فقط ما را از گناه و جهنم نجات میدهد، بلکه ما را اعضای بدن مسیح میسازد. این صحبتها راجع به محبت او برای ما چه چیزهائی در بردارند:او ما را مثل بدن خودش عزیز میدارد. چه مراقبتی:او ما را تقدیس کرده و آماده و پاک میکند. چه امنیتی:او بدون اعضایش در بهشت نخواهد بود. ما با او در یک زندگی عادی متحد شدهایم. آنچه که بر اعضایش اثر دارند بر سر نیز تأثیرگذارند.
۵:۳۱ حالا پولس رسول پیدایش ۲:۲۴ را نقل میکند که خدا را به عنوان اولین عاقد ارتباط ازدواج معرفی میکند. اولا، ارتباط انسان با والدینش به وسیله وفاداریِ عظیمتری که ارتباط و وفاداریاش نسبت به همسرش میباشد، میشود. برای درک بهتر رابطه ازدواج یک مرد باید از پدر و مادر خود جدا شود. و مورد بعدی این است که در این پیوند مرد و زن یک تن خواهند شد. اتحادی واقعی از دو شخصیت در اینجا مطرح است. اگر این حقیقت اساسی در ذهن ما بمانند میتوانیم مشکلات خود را در زندگی زناشوئی راحتتر حل کنیم.
۵:۳۲ این سّر، عظیم است لیکن من درباره مسیح و کلیسا سخن میگویم. پولس حالا به نقطه اوج بحث خود، پیرامون ارتباط ازدواج میرسد و این حقیقت فوقالعاده را اعلان میکند که در واقع یک سّر ناشناخته بوده، یعنی اینکه چنانچه زن با شوهرش نسبت دارد، کلیسا با مسیح.
وقتی که پولس میگوید این سِّر، عظیم است، منظورش این نیست که خیلی سّری یا مرموز است، بلکه منظور او این است که مستلزمات حقیقت خیلی بزرگ هستند. سِّر یک مقصود فوقالعاده است که در دورانهای قبل خدا آنرا مخفی نگاه داشته ولی حالا آنرا آشکار کرده است. این قصه برای دعوت از قوم خود برای تبدیل شدن به بدن و عروسِ پسرِ پرجلالش است. ارتباط ازدواج کمال بینظیرِ خود را در ارتباط بین مسیح و کلیسا خواهد یافت.
با خداوند یک روح
عیسی جلال یافته
به کلیسایی که خونش را برای آن ریخته ارج مینهد
آن بدنش و عروسش میباشد.
- مری بُولی پیترز
۵:۳۳ این آیهی آخر خلاصه حکمی است که پولس به زنان و شوهران میگوید. به شوهران این را گوشزد میکند:خلاصه هر یکی از شما نیز زن خود را مثل نفس خود محبت نمائید. باید شوهران این حقیقت را بدانند که در واقع با همسر خود یکی هستند، پس چنانکه خود را محبت میکنند باید ایشان را نیز محبت نمایند. کلام برای زنان نیز این میباشد:ایشان باید شوهر خود را احترام کنند. حالا چند لحظه صبر کنید و فکر کنید! اگر این فرامین آسمانی به وسیله مسیحیان امروز به طور گسترده اعمال میشد چه اتفاقی میافتاد؟ دیگر هیچگونه کشمکش، جدائی یا طلاقی وجود نمیداشت. خانههای ما نمونه خانههای آسمانی میشد.