عبرانيان
فصل ۱۰
۱ زیرا که چون شریعت را سایهٔ نعمتهای آینده است، نه نَفْسِ صورتِ آن چیزها، آن هرگز نمیتواند هر سال به همان قربانیهایی که پیوسته میگذرانند، تقرّبجویندگان را کامل گرداند.
۲ والاّ آیا گذرانیدن آنها موقوف نمیشد چونکه عبادتکنندگان، بعد از آنکه یک بار پاک شدند، دیگر حسّ گناهان را در ضمیر نمیداشتند؟
۳ بلکه در اینها هر سال یادگاری گناهان میشود.
۴ زیرا محال است که خون گاوها و بزها رفع گناهان را بکند.
۵ لهذا هنگامی که داخل جهان میشود، میگوید، قربانی و هدیه را نخواستی، لکن جسدی برای من مهیا ساختی.
۶ به قربانیهای سوختنی و قربانیهای گناه رغبت نداشتی.
۷ آنگاه گفتم، اینک، میآیم (در طومار کتاب در حقّ من مکتوب است) تا ارادهٔ تو را ای خدا بجا آورم.
۸ چون پیش میگوید، هدایا و قربانیها و قربانیهای سوختنی و قربانیهای گناه را نخواستی و به آنها رغبت نداشتی، که آنها را بحسب شریعت میگذرانند،
۹ بعد گفت که، اینک، میآیم تا ارادهٔ تو را ای خدا بجا آورم. پس اوّل را بر میدارد، تا دوّم را استوار سازد.
۱۰ و به این اراده مقدّس شدهایم، به قربانی جسد عیسی مسیح، یک مرتبه فقط.
۱۱ و هر کاهن هر روزه به خدمت مشغول بوده، میایستد و همان قربانیها را مکرّراً میگذراند که هرگز رفع گناهان را نمیتواند کرد.
۱۲ لکن او چون یک قربانی برای گناهان گذرانید، به دست راست خدا بنشست تا ابدالآباد.
۱۳ و بعد از آن منتظر است تا دشمنانش پایانداز او شوند.
۱۴ از آنرو که به یک قربانی مقدّسان را کامل گردانیده است تا ابدالآباد.
۱۵ و روحالقدس نیز برای ما شهادت میدهد، زیرا بعد از آنکه گفته بود،
۱۶ این است آن عهدی که بعد از آن ایّام با ایشان خواهم بست، خداوند میگوید احکام خود را در دلهای ایشان خواهم نهاد و بر ذهن ایشان مرقوم خواهم داشت،
۱۷ [باز میگوید] و گناهان و خطایای ایشان را دیگر به یاد نخواهم آورد.
۱۸ امّا جایی که آمرزش اینها هست، دیگر قربانی گناهان نیست.
۱۹ پس ای برادران، چونکه به خون عیسی دلیری داریم تا به مکان اقدس داخل شویم
۲۰ از طریق تازه و زنده که آن را بجهت ما از میان پرده، یعنی جسم خود مهیّا نموده است،
۲۱ و کاهنی بزرگ را بر خانهٔ خدا داریم،
۲۲ پس به دل راست، در یقین ایمان، دلهای خود را از ضمیر بد پاشیده و بدنهای خود را به آب پاک غسل داده، نزدیک بیاییم؛
۲۳ و اعتراف امید را محکم نگاه داریم، زیرا که وعدهدهنده امین است.
۲۴ و ملاحظهٔ یکدیگر را بنماییم تا به محبّت و اعمال نیکو ترغیب نماییم.
۲۵ و از با هم آمدن در جماعت غافل نشویم چنانکه بعضی را عادت است، بلکه یکدیگر را نصیحت کنیم و زیادتر به اندازهای که میبینید که آن روز نزدیک میشود.
۲۶ زیرا که بعد از پذیرفتن معرفت راستی اگر عمداً گناهکار شویم، دیگر قربانی گناهان باقی نیست،
۲۷ بلکه انتظارِ هولناکِ عذاب و غیرت آتشی که مخالفان را فرو خواهد برد.
۲۸ هر که شریعت موسی را خوار شمرد، بدون رحم به دو یا سه شاهد کشته میشود.
۲۹ پس به چه مقدار گمان میکنید که آن کس، مستحقّ عقوبت سختتر شمرده خواهد شد که پسر خدا را پایمال کرد و خون عهدی را که به آن مقدّس گردانیده شد، ناپاک شمرد و روح نعمت را بیحرمت کرد؟
۳۰ زیرا میشناسیم او را که گفته است، خداوند میگوید انتقام از آنِ من است؛ من مکافات خواهم داد. و ایضاً، خداوند قوم خود را داوری خواهد نمود.
۳۱ افتادن به دستهای خدای زنده چیزی هولناک است.
۳۲ و لیکن ایّام سلف را به یاد آورید که بعد از آنکه منوّر گردیدید، متحمّل مجاهدهای عظیم از دردها شدید،
۳۳ چه از اینکه از دشنامها و زحمات تماشای مردم میشدید، و چه از آنکه شریک با کسانی میبودید که در چنین چیزها بسر میبردند.
۳۴ زیرا که با اسیران نیز همدرد میبودید و تاراج اموال خود را نیز به خوشی میپذیرفتید، چون دانستید که خود شما را در آسمان مال نیکوتر و باقی است.
۳۵ پس ترک مکنید دلیری خود را که مقرون به مجازات عظیم میباشد.
۳۶ زیرا که شما را صبر لازم است تا ارادهٔ خدا را بجا آورده، وعده را بیابید.
۳۷ زیرا که بعد از اندک زمانی، آن آینده خواهد آمد و تأخیر نخواهد نمود.
۳۸ لکن عادل به ایمان زیست خواهد نمود و اگر مرتّد شود نفس من با وی خوش نخواهد شد.
۳۹ لکن ما از مرتدّان نیستیم تا هلاک شویم، بلکه از ایمانداران تا جان خود را دریابیم.
۱۰:۱ شریعت فقط سایهی نعمتهای آینده بود. شریعت به شخصیت و كار مسیح اشاره میكرد، ولی تنها جانشینی ضعیف برای واقعیت بود. ترجیح دادن شریعت به مسیح مانند ترجیح دادن عكس شخصی است به خود وی. این توهین به شخصیت والای اوست!
ضعف نظام شریعت در این حقیقت دیده میشود كه قربانیهای آن باید دائما تكرار شوند. این تكرار عدم قابلیت كلّی شریعت را برای خشنود ساختن خدای قدوس ثابت میكند. به عباراتی كه در مورد طرح تكرار استفاده شده است توجه كنید: هر سال به همان قربانیهایی كه پیوسته میگذرانند.
قربانیها به طور كلّی قادر نبودند تا پرستندگان را كامل گردانند یعنی آنها هرگز وجدان كاملی نسبت به گناه بدیشان عرضه نمیداشتند. اسرائیلیان هرگز از داشتن وجدانی راحت و كاملا ازاد از گناه برای ابد لذّت نبردند. ایشان هرگز آرامش وجدان را به طور كامل تجربه نكردند.
۲۰:۲ اگر قربانیها به طور كامل و برای ابد آنها را از گناه پاك میساخت، پس آیا دیگر حسّ گناهكاران را در ضمیر خود میداشتند؟ هر كس كه در هر ساعت از عمر خود باید دارو مصرف كند به سختی میتواند بگوید كه شفا یافته است.
۱۰:۳ به جای فرو نشاندن وجدان، نظام لاویانی هر سال بر آن زخم وارد میساخت. در پشت تشریفات مذهبی روز كفاره یك یادآوری سالانه از گناهانی كه پوشانده شده ولی برداشته نشده بود در كمین بود.
۱۰:۴ خون گاوها و بزها به سادگی قدرت رفع گناهان را ندارند. چنانچه قبلاً نشان داده شد، این قربانیها با خطایای سهوی سر و كار دارند. این قربانیها مشخصاً پاكی ائین و سنتّی را به تصویر میكشند ولی تا جایی كه به طبیعت فاسد و اعمال بَدِ انسان مربوط میشود آنها برای تقدیس وی كاری از پیش نمیبرند.
۱۰:۵ ما حالا برخلاف ضعف قربانیهای لاویان به قدرت فوقالعاده قربانی مسیح میرسیم. ما در اینجا اجازه یافتهایم تا گفتگوی شخصی نجاتدهنده در زمان تجسمش را بشنویم. او از مزمور ۴۰ نقل قول میكند و این حقیقت را بیان میكند كه قربانیهای تقدیم شده در عهد عتیق موفق نبودهاند. آنها هرگز برای برداشتن گناهان طراحی نشده بودند؛ بلكه برای این كه به برّه خدا اشاره كنند كه گناه جهان را برمیدارد. آیا خدا از رودخانهای از خون حیوانات و تودهای از لاشه آنها خشنود میشود؟
دلیل دیگری برای عدم خشنودی خدا این بود كه قوم فكر میكردند، به وسیلهی انجام مراسم مذهبی و سنتّی میتوانند او را خشنود بسازند. در حالی كه درونشان پر از گناه و فساد بود. بسیاری از ایشان قربانی میگذراندند، بدون اینكه توبه كنند یا پشیمان شوند. ایشان فكرمیكردند كه خدا با حیوان قربانی شده آنها تسكین مییابد، در حالی كه او به دنبال قربانی دل شكسته میگشت. آنها نفهمیده بودند كه خدا به تشریفات وابستگی ندارد!
خدا كه از قربانیها ناراضی بود، جسدی برای پسرش مهیا ساخت كه بخش كاملی از طبیعت و حیات انسانیاش بود. البته، این به تجسم اشاره دارد یعنی زمانی كه كلمه ازلی جسم گردید و به عنوان انسان برای انسانها مرد.
جالب است كه عبارت، جسدی برای من مهیا ساختی، از مزمور ۴۰:۶ نقل قول شده و میتواند به دو مفهوم باشد. در آن مزمور میخوانیم: «گوشهای مرا باز كردی» و در حاشیه آن مینویسد: «گوشهایی كه برای من باز كردی.» گوشهای باز همچنین بیانگر این مطلب هستند كه مسیح همیشه آماده دریافت احكام و فرامین خدا و اطاعت از آنهاست. گوش باز شده میتواند تمثیلی از غلام عبرانی باشد (حزقیال ۲۱:۱-۶)، كه گوشهایش با درفش به در سُفته شدهاند و این نشانگر این امر است كه وی داوطلبانه از اراده اربابش تا ابد اطاعت میكند. نجاتدهنده نیز در تجسم خود، گفت: «من آقایم را دوست دارم... من از پیش او خودم را آزاد نخواهم كرد تا بروم.»
۱۰:۶ نویسنده همچنان از مزمور ۴۰ نقل قول میكند. مسیح موعود تكرار میكند كه خدا به قربانیهای سوختنی و قربانیهای گناه رغبت نداشته است. حیوانات قربانیهای غیرداوطلبانه بودند كه خونشان قدرتی برای پاكی نداشت. آنها همچنین خشنودی ابدی خدا را تحصیل نمیكردند. آنها نمونهها و سایههایی بودند برای قربانی مسیح. در خود آنها هیچ ارزشی وجود نداشت.
۱۰:۷ آنچه كه خدا را خشنود ساخت اراده داوطلبانه مسیح موعود برای انجام اراده خدا به هر بهائی كه شده، بود. او اطاعت داوطلبانه خود را به وسیلهی گذرانیدن خویش بر روی مذبح قربانی ثابت نمود. در حینی كه خداوند این سخنان را به زبان میآورد، داشت به شروع عهد عتیق تا پایان آن فكر میكرد. در نوشتههای عهد عتیق شهادت داده شده است كه او اراده خدا را با تمامی دل انجام خواهد داد.
۱۰:۸ در آیات ۸-۱۰ نویسنده اهمیت روحانی گفتگو را بیان میدارد. نویسنده این آیات عهد عتیق را به عنوان نشانهای برای پایان نظام قربانیهای عهد عتیق و اغاز قربانی كامل و نهایی عیسی مسیح محسوب میدارد.
او نقل قول خود را از مزمور ۴۰ به طور خلاصه ادامه میدهد تا بر این موضوع تأكید كند كه خدا به قربانیها و هدایای شریعت رغبتی ندارد.
۱۰:۹ سپس نویسنده در این حقیقت اهمیت خاصی میبیند كه درست پس از اظهار نارضایتی خدا از عهد كهنه، مسیح پا پیش نهاده و میخواهد آنچه را كه دل پدر را خوش میسازد، انجام دهد.
نتیجهگیری: پس اول را برمیدارد، تا دوم را استوار سازد، یعنی نظام اولیه قربانیها را منسوخ كرده و قربانی عظیم خودش را برای گناه جایگزین میكند. عهد شریعت زمانی كه عهد تازه به صحنه وارد میشود بازنشسته میگردد.
۱۰:۱۰ و به اراده خدائی كه عیسی كاملا مطیع او بود، مقدس شدهایم به قربانی جسد عیسی مسیح، یك مرتبه فقط. جورج لاندیس ( George Landis ) تفسیر میكند:
این یك تقدیس وابسته به موقعیت است، چنانكه در مورد همه عبرانیان به جز استثنای ۱۲:۱۴ و همه ایمانداران صادق است (اول قرنتیان ۶:۱۱) و نه فقط در مورد عدّه اندكی از مسیحیان پیشرفته. این امر به وسیله اراده خدا و قربانی مسیح تمام شده است. ما به وسیلهی خدا برای خدا و در خدا جدا شدهایم. این امر نباید با كار روح خدا در ایمانداران از طریق كلام اشتباه گرفته شود (یوحنا ۱۷:۱۷-۱۹؛ اول تسالونیكیان ۵:۲۳).
۱۰:۱۱ خدمت هر كاهن هارونی حالا به تندی برخلاف خدمت مسیح ذكر شده است. كاهن قبلی هر روزه برای انجام وظایف خود به خدمت میایستاد. هیچ صندلی در خیمه یا هیكل وجود نداشت. هیچ استراحتی نبود چون كار هرگز تمام نمیشد. آنها همان قربانیها را مكررا میگذراندند. این یك عادت پایانناپذیر بود كه گناهان را همانطور به حال خود وامیگذاشت و وجدان را آزاد نمیساخت.
این قربانیها نمیتوانند رفع گناهان كنند. بروس ( A. B. Bruce ) مینویسد: «هارون اگر چه در نظام لاویانی خیلی بااهمیت بود ولی با وجود همه زحمات مقدس خود، همه مراسم سنتّی كه اجرا میكرد هیچ ارزش واقعی نداشت.»
۱۰:۱۲ خداوند مبارك ما یك قربانی به جهت گناهان ما گذرانید. دیگر هیچ نیازی به قربانی دیگر وجود ندارد!
هیچ خونی، هیچ مذبحی حالا؛
قربانی به پایان رسیده!
هیچ آتشی، هیچ دودی به بالا نمیرود؛
دیگر برّهای قربانی نخواهد شد.
ولی خون گرانبهاتری ریخته شده؛
از رگهای گرانبهاتری؛
برای پاك كردن جان از گناه؛
و پاكی به وسیله سرخترین رنگها.
– هوراسیوس بونار ( Horatius Bonar )
او پس از اینكه كار رهایی بخش را انجام داد، به دست راست خدا بنشست تا ابدالآباد. این آیه میتواند این طور خوانده شود: «او یك بار برای ابد به جهت گناهان قربانی گذرانید» یا «او برای ابد بر تخت بنشست.» این دو ترجمه آخر درستتر هستند، ولی ما معتقدیم كه آخرین تفسیر، درستتر است. او فورا به دست راست خدا نشست، چون مسئله عظیم گناه برای ابد حل شده بود. او به دست راست خدا، جایگاه حرمت و قوت و مهربانی نشست.
شخصی ممكن استت اعتراض كند كه او نمیتواند برای ابد بنشیند، چون كه او باید در روز داوری بایستد. در اینجا هیچ تضّادی وجود ندارد. تا جائی كه به گذرانیدن قربانی برای گناه مربوط میشود، او تا به ابد خواهد نشست. تا جائی كه به داوری مربوط میشود، او برای ابد نخواهد نشست.
۱۰:۱۳ او منتظر است تا دشمنانش پایاندوز او شوند، تا به نام عیسی هر زانویی از آنچه در آسمان و بر زمین و زیر زمین است خم شود، و هر زبانی اقرار كند كه عیسی مسیح، خداوند است، برای تمجید خدای پدر (فیلیپیان ۲:۱۰، ۱۱). این همان روز داوری عمومی او بر زمین است.
۱۰:۱۴ ارزش برتر قربانی او در این امر دیده میشود كه به یك قربانی مقدسان را كامل گردانیده است تا ابدالآباد. آنانی كه كامل شدهاند در اینجا همه كسانی هستند كه برای خدا از جهان جدا شدهاند و این یعنی همه ایمانداران حقیقی. آنها در دو مفهوم كامل میشوند. اول، آنها در حضور خدا كامل میشوند؛ آنها در حضور خدا به وسیله پذیرش پسر یگانه پدر میایستند. دوم، آنها وجدان كاملی راجع به گناه و مجازات آن دارند؛ آنها میدانند كه بهای گناهان ایشان به طور كامل پرداخت شده و خدا هرگز برای بار دوم قیمتی مطالبه نخواهد كرد.
۱۰:۱۵ روحالقدس نیز بر این حقیقت شهادت میدهد كه بر طبق عهد تازه گناهان یك بار برای همیشه عملا از میان خواهند رفت. او از طریق نوشتههای مقدس عهد عتیق شهادت میدهد.
۱۰:۱۶ در ارمیا ۳۱:۳۱، خداوند وعده میدهد كه عهد تازهای با قوم برگزیده خود بر روی زمین خواهد بست.
۱۰:۱۷ سپس در همان متن، او اضافه میكند: «گناهان و خطایای ایشان را دیگر به یاد نخواهم آورد.» جالب است كه ارمیا ۳۱:۳۴ شامل این وعده آمرزش نهایی و كامل گناهان میباشد؛ ولی بعضی كه در آن روزگار میزیستهاند كه این وعده شروع به تحقّق یافتن كرده بود مستعد بودند كه به قربانیهای پایانناپذیر یهودیت بازگردند!
۱۰:۱۸ وعدهی آمرزش كامل بر طبق عهد تازه یعنی دیگر قربانی گناهان لزومی ندارد. با این كلمات، آمرزش در این رساله میخوانیم به پایان میرساند. او میخواهد كه این كلمات دلها و ذهنهای ما را احاطه كنند و حالا او آماده است تا ما با وظایف عملی در این مورد آشنا سازد.
۳. هشدارها و ترغیبها (۱۰:۱۹-۱۳:۱۷)
الف) هشدار بر ضدّ تحقیر مسیح (۱۰:۱۹-۳۹)
۱۰:۱۹ در زمان عهد عتیق قوم با فاصلهای نسبت به خدا نگاه داشته میشدند؛ حالا در مسیح ما از طریق خون ریخته شده او بر روی صلیب نزدیك میشویم. از اینرو ما تشویق شدهایم كه نزدیك بیائیم.
این تشویق، همه ایمانداران را كاهنین فرض میكند چون كه به همه گفته شده است كه با دلیری به مكان اقدس داخل شوند. مردم معمولی در زمان یهودیت از ورود به مكان اقدس و قدسالاقداس منع شده بودند؛ فقط كاهنان میتوانستند به اتاق اول وارد شوند و فقط كاهن اعظم میتوانست به اتاق دوم وارد گردد. حالا همه چیز عوض شده است. خدا هیچ جای خاصی ندارد و هیچ طبقه خاصی برتر از دیگران نیستند. همه میتوانند به حضور او داخل شوند و البته این فقط در مورد ایمانداران صادق است كه به وسیلهی ایمان میتوانند هر وقت كه بخواهند به حضور خدا وارد شوند.
خدا از درون چادر مرا میخواند كه وارد شوم
از طریق تازه و زنده؛
نه در امیدی لرزان بلكه با جسارت،
از دعوت او اطاعت میكنم؛
در آنجا با خدایم مسیح ملاقات میكنم.
خدا را بر تخت رحمت خواهم دید!
همه ارزشی كه من در حضور او برایش دارم
ارزش خون مسیح است:
وقتی در حضورش هستم او را پرستش میكنم.
مسیح نوبر خداست.
او با خونش اراده خدا را انجام داد؛
پس بر این مبنا به من گفته میشود كه پذیرفته شدام!
— نویسنده ناشناس
۱۰:۲۰ نزدیك شدن ما از طریقی تازه و زنده است. تازه در اینجا میتواند به معنای «ذبح تازه» یا «ساختاری تازه» باشد. زنده به نظر اشارهای است به قیام مسیح یعنی نجات دهنده زنده. این راه از میان برده یعنی جسم او برایمان مهیا شده است. این واضحاً تعلیم میدهد كه پرده بین دو قسمت خیمه نمونهای از جسد خداوند ما بوده است. برای ورود ما به حضور خدا، این پرده میبایست پاره میشد و این یعنی بدن او باید در مرگ برای ما شكسته میشد. این به ما یادآوری میكند كه ما نمیتوانیم به وسیله حیات اعری از گناه مسیح نزدیك تخت خدا شویم؛ بلكه از طریق مرگ نیابتی وی. تنها از طریق زخمهای كشنده برّه است كه ما میتوانیم وارد شویم. هرگاه كه ما در دعا یا پرستش به حضور خدا وارد میشویم، بیایید بركتی كه به بهای سنگین برای ورودمان به ما عطا شده است را به یاد آوریم.
۱۰:۲۱ ما زمانی كه به حضور خدا وارد میشویم، فقط اطمینانی عظیم نداریم؛ ما كاهن بزرگ را نیز بر خانه خدا داریم. اگرچه ما خودمان كاهنان هستیم، (اول پطرس ۲:۹؛ مكاشفه ۱:۶) ولی هنوز به یك كاهن نیاز داریم. مسیح كاهن اعظم ماست و خدمت او در حال حاضر ما را از پذیرش خدا مطمئن میسازد.
۱۰:۲۲ نزدیك بیاییم. این بركتی است كه خون برای ایمانداران به ارمغان آورد. چقدر عالیست! در پس همه این كلمات ما دعوت شدهایم تا با حاكم مطلق جهان ملاقات كنیم و نه با اشخاص نامدار دنیوی. وسعت ارزش دعوت ما در این دیده میشود كه ما به چه چیزی و از چه طریقی پاسخ میدهیم.
توصیفی چهارگانه در پایین آمده است كه نشان میدهد ما چگونه باید به لحاظ روحانی به محل سلطنت داماد آسمانی وارد شویم :
۱. به دل راست. قوم اسرائیل به زبانهای خود به خدا تقریب میجستند و به لبهای خویش او را تمجید مینمودند، لیكن دلشان از او دور بود (متی ۱۵:۸). نزدیك آمدن ما باید با خلوص تمام باشد.
۲. در یقین ایمان. ما در یقین ایمان به وعدههای خدا و با اطمینانی راسخ از اینكه او ما را پذیرفته است به حضور وی نزدیك شویم.
۳. دلهای خود را از ضمیر بد پاشیده. این امر تنها از طریق تولد تازه میسر میشود. زمانی كه ما به مسیح اعتماد میكنیم، ارزش خون او به حسابمان گذارده میشود. ما به طور مجازی قلبهای خود را با آن میپاشیم چنانكه اسرائیلیان خون برّة فصح را بر درهای خود پاشیند. این امر ما را از وجدان بد رهایی میبخشد. شهادت ما این است:
وجدان دیگر ما را محكوم نمیكند؛
به خاطر خون پربهای او كه یكبار برای همیشه ما را پاك نمود و شست،
و ما را در نظر خدا پاك كرد.
— فرانسیس بیوان ( Frances Bevan )
۴. و بدنهای خود را به اب پاك غسل داده. این هم یك زبان سمبلیك است. بدنهای ما نمایانگر زندگیهای ما هستند. آبِ پاك میتواند به كلام هم اشاره داشته باشد (افسسیان ۵:۲۵، ۲۶) و به روحالقدس نیز (یوحنا ۷:۳۷-۳۹). یا اینكه روحالقدس از كلام برای پاك ساختن زندگیهای ما از ناپاكی روزمره استفاده میكند. ما یك بار برای همیشه از گناه آزاد میشویم و این به وسیله مرگ مسیح است ولی مكرراً به وسیله روحالقدس و از طریق كلام از ناپاكیهای گناه پاك میشویم (ر.ك یوحنا ۱۳:۱۰).
میتوانیم چهار چیزی كه برای ورودمان به حضور خدا از ما خواسته شده را اینطور خلاصه كنیم: خلوص، یقین، نجات و تقدیس.
۱۰:۲۳ دومین تشویقی كه در اینجا آمده محكم نگاه داشتن اعتراف امید است. هیچ چیز نباید ما را از وفاداری به تنها امیدمان كه مسیح است بازدارد.
برای كسانی كه وسوسه میشوند تا آینده را ترك كرده و بركات زمان حال مسیحیت را ببینند و چیزهای دیدنی یهودیت را بنگرند این هشدار وجود دارد كه وعده دهنده امین است. وعدههای او هرگز شكسته نخواهند شد؛ هیچكس نیست كه به او اعتماد داشته و ناامید شده باشد. نجات دهنده خواهد آمد چنانچه وعده داده است و قوم او با وی و مثل وی خواهند بود تا ابدالآباد.
۱۰:۲۴ ما نیز باید به چنین راههایی برای تشویق و ترغیب ایمانداران به جهت محبت و انجام اعمال نیكو پی ببریم. در مفهوم عهد جدید، محبت یك احساس نیست؛ بلكه عملی از روز اراده است.ما محكوم به محبت هستیم، پس این چیزیست كه ما میتوانیم و باید انجام دهیم. محبت ریشه است؛ اعمال نیكو میوهها. ما به وسیلهی نمونه و تعالیم خود، باید ایمانداران را به محبت و اعمال نیكو ترغیب نمائیم.
قلبهای پرمحبت باغ هستند،
افكار پرمحبت ریشهها،
كلام پرمحبت گلها،
و اعمال نیكو میوهی آنها.
۱۰:۲۵ سپس ما باید همدیگر را بیشتر ملاقات كنیم و چنانچه بعضی كلیسای محلی را ترك میكنند ما نكنیم. این میتواند به عنوان تشویقی عام برای همه ایماندارانی باشد تا در خدمت كلیسایی خود وفادار باشند. ما بدون هیچ شك و تردید در پرستش و خدمت جمعی میتوانیم قدرت، آرامش، خوشی و تغذیه روحانی را بیابیم.
این آیه همچنین میتواند در زمانهای جفا مسیحیان را به طور خاصی تشویق كند. همیشه این وسوسه وجود دارد كه شخصی خود را به ایمانداری منفرد تبدیل كند تا از زندانی شدن، رسوائی و رنج در اَمان مانده و شاگردی مخفی باشد.
ولی اساسا این ایه هشداری بر ضدّ ارتداد میباشد. ترك كلیسای محلی در اینجا یعنی شخصی از مسیحیت به یهودیت بازگردد. بعضی در حین نگاشته شدن این نامه چنین میكردند. در اینجا نیاز به تشویق یكدیگر وجود دارد، خصوصا این كه آمدن مسیح قریبالوقوع است. وقتی كه او میآید، ایمانداران جفا دیده، تبعید شده و تحقیر شده در طرف برنده قرار خواهند گرفت. تا آن موقع نیاز به استواری میباشد.
۱۰:۲۶ حالا نویسنده چهارمین هشدار ترسناك خود را ارائه میدهد. مثل موارد قبل. این هشداری بر ضدّ ارتداد میباشد كه در اینجا به عنوان گناه عمدی توصیف شده است.
چنانچه نشان داده شد، میان مسیحیان اختلاف عقیدههای قابل توجهی در مورد این گناه وجود دارد. مشكل به طور خلاصه در این موارد است:
۱. مسیحیان حقیقی كه فوراً از مسیح رویگردان شده و گم شدهاند.
۲. مسیحیان حقیقی كه برگشتهاند ولی هنوز نجاتشان را از دست ندادهاند.
۳. آنانی كه ادعا میكنند مسیحی هستند و برای مدتی در یك كلیسای محلی عضو میشوند، ولی سپس عمداً از مسیح رویگردان میشوند. آنها هرگز به طور حقیقی تولد تازه نیافتهاند و حالا دیگر هرگز نمیتوانند.
مهم نیست كه ما كدام نظریه را قبول داشته باشیم، چون كه اینها نظریات مشكلی بودهاند. ما معتقدیم كه نظریه سوم درستترین میباشد، چون كه با تعالیم كلی عبرانیان و عهد جدید سازگارتر است.
در اینجا در آیه ۲۶، ارتداد تعریف شده است و به عنوان گناهی عمدی بعد از پذیرفتن معرفت راستی معرفی شده است. مثل یهودا، شخصی كه انجیل را شنید. او راه نجات را میدانست؛ او حتی وانمود كرد كه آن را پذیرفته است؛ ولی سپس آن را عمداً انكار كرد.
برای چنین شخصی، دیگر قربانی گناهان باقی نیست. او نتیجتاً و به طور قطع قربانی یگانه مسیح را رد خواهد كرد. بنابراین خدا راه نجات دیگری برای عرضه كردن به او ندارد. در مورد گناه به یك معنا همه گناهان عمدی هستند، ولی نویسنده در اینجا از ارتداد به عنوان گناهی عمدی در موردی بسیار بسیار جدّی سخن میگوید.
این حقیقت كه نویسنده از ضمیر ما در این متن استفاده میكند لزوما بدین معنا نیست كه او خودش را نیز خطاب میكند. در آیه ۳۹ او صراحتاً خودش و ایمانداران دیگر را از آنانی كه به ارتداد و تباهی كشیده شدهاند جدا میكند.
۱۰:۲۷ چیزی جز انتظار هولناك عذاب نخواهد ماند؛ هیچ امیدی برای فرار وجود ندارد. غیرممكن است كه مرتدی را برای توبه تازه ساخت (۶:۴). او آگاهانه و از روی عهد خودش را از فیض خدا در مسیح منقطع ساخته است. سرنوشت او در آتشی است كه مخالفان را فرو خواهد برد. اصرار بر اینكه این آتش در مفهوم تحتاللفظی آن است بحثی بیهوده میباشد. این زبان به طور بدیهی در اینجا برای معنی دادن به داوری و شدت آن به كار رفته است.
توجه داشته باشید كه خدا مرتدین را تحت عنوان مخالفان ردهبندی میكند. این نشان میدهد كه آنها از روی عمد با مسیح ضدّیت میورزند و نه از روی بیطرفی.
۱۰:۲۸ لعنت كسی كه شریعت عهد عتیق را بشكند، حالا در شكل ارتداد كه لعنت بزرگتری است به تصویر كشیده میشود. شخصی كه شریعت موسی را شكسته و بتپرست میشد، به گواهی دو یا سه نفر بدون هیچ رحمی نسبت به گناهش كشته میشد (تثنیه ۱۷:۲-۶).
۱۰:۲۹ یك شخص مرتد بیشتر از چنین شخصی سزاوار عقوبت است، چون كه امتیاز و بركت او بیشتر است. شرارت و گناه او در سه حكمی كه بر ضدّش وجود دارد دیده میشود:
۱. او پسر خدا را پایمال كرده است. او پس از اینكه ادعا كرد پیرو عیسی است، حالا بیشرمانه ادعا میكند كه دیگر نمیخواهد با او كاری داشته باشد. او هرگونه نیاز به مسیح و نجاتدهنده را انكار كرده و صراحتاً او را به عنوان خداوند رد میكند. در ژاپن و در روزهای جفا دولت از مصلوب كردن استفاده میكرد. صلیبی در زمین قرار داده میشد و هر كس باید به صورت مصلوب شده بر صلیب لگد میزد. غیرمسیحیان در این مورد مردّد نبودند؛ مسیحیان واقعی از اینكار اجتناب میكردند و به قتل میرسیدند. داستان ادامه پیدا كرد و صورت عیسی بر زمین نقاشی میشد تا مردم آن را پایمال كنند.
۲. او خون عهدی را كه به آن مقدس گشته بود، ناپاك شمرده است. او خون مسیح را كه عهد تازه را تصویب كرد بیارزش و غیرمقدس محسوب كرده است. او به وسیلهی این خون در جایگاه بركات ظاهری قرار گرفته و جدا شده بود. او از طریق مشاركت با مسیحیان، تقدیس شده بود، درست چنانچه همسر شخصِ ایماندار كه بیایمان باشد از معاشرت با او مقدس میگردد (اول قرنتیان ۷:۱۴) ولی این امر بدین معنا نیست كه او نجات یافته است.
۳. او روح نعمت را بیحرمت كرده است. روح هدا او را نسبت به خبرخوش روشن ساخته و گناه را محكوم كرده و او را به سوی مسیح تنها ملجای جانش راهنمایی كرده بود. ولی او روح پرارزشی كه به وسیله آن نجات به وی عرضه شده بود را بیحرمت كرده است.
۱۰:۳۰ انكار عمدی پسر یگانه خدا گناهی عظیم است. خدا بر مسند داوری خود خواهد نشست و همه كسانی كه این گناه را مرتكب شدهاند محكوم خواهد كرد. او گفته است: انتقام از آنِ من است؛ من مكافات خواهم داد (به تثنیه ۳۲:۳۵ نگاه كنید). انتقام در این مفهوم یعنی عدالت كامل. وقتی خدا از ایده انتقام سخن میگوید منظورش از كوره در رفتن نیست! این به سادگی یعنی خدا با شخص آنطور كه سزاوارش است رفتار میكند.
ما كه شخصیت و ذات خدا را میشناسیم، میتوانیم مطمئن باشیم كه او آنچه را كه راجع به مكافات رساندن به مرتدین گفته است قطعاً باعدالت كامل به انجام خواهد رسانید. وایضاً خداوند قوم خود را داوری خواهد نمود. خدا آنانی كه واقعاً به او متعلق هستند را داوری خواهد كرد. ولی در اینجا در آیه ۳۰، اشاره قطعی به داوری قوم شرور است.
اگر اینكه در اینجا از قومِ او به عنوان مرتدین نام برده شده است، مشكلی برایمان ایجاد میكند، باید به یاد آوریم كه ایشان مخلوقات او هستند و همچنین برای مدتی این را اعتراف میكنند. او خالق ایشان است، اگر چه رهانندهشان نباشد و آنها اعتراف میكنند كه قومِ او هستند حتی اگر هرگز شخصاً او را نشناسند.
۱۰:۳۱ درس به یادماندنی برای همهی ما این است: در میان كسانی كه به دست خدای زنده برای داوری میافتند نباشید، چون كه افتادن به دستهای خدای زنده چیز هولناكی است.
هیچ چیز در این متن وجود ندارد كه هدفش ترساندن و اذّیت كردن اذهان اشخاص باشد كه به مسیح تعلّق دارند. این متن با سبكی تند و چالشآور و سوالبرانگیز نوشته شده است تا همه كسانی كه به نام مسیح اعتراف میكنند هشدار را جدّی گرفته و شرایط وخیم برگشتن از مسیح را بدانند.
۱۰:۳۲ در ادامه آیات باب ۱۰، نویسنده سه دلیل قوی ارائه میدهد تا نشان دهد كه چرا مسیحیان یهودینژاد اولیه باید با پایداری در تبعیت از مسیح پیش روند.
۱. تجربیات گذشته آنها ایشان را برمیانگیزد.
۲. نزدیك بودن پاداش ایشان باید آنها را تقویت كند.
۳. ترسیدن از نارضایتی خدا باید آنها را از بازگشتن به عقب بازدارد.
اولاً، تجربیات ایشان باید آنها را برانگیزد تا پس از اینكه به ایمان در مسیح اقرار نمودند و هدف جفاهای بیشتری قرار گرفتند و خانوادههایشان طردشان كردند و دوستانشان آنها را رها كردند و دشمنانشان آنها را تعاقب كردند، بتوانند وفادار بمانند. ولی این رنجها به جای ترساندن ایشان، آنها را در ایمانشان تقویت میكند. آنها بدون شك چیزی را احساس میكنند كه ترغیبشان میكند تا برای نام او رنج ببرند و شاد باشند و این را طوری تلقی كنند كه شایسته این شمرده شدهاند كه به جهت نام مسیح جفا و رنج بینند (اعمال ۵:۴۱).
۱۰:۳۳ گاهی اوقات رنجهای ایشان غیرشخصی بود؛ آنها را تنها به میان جمع میبردند و جمعیت آنها را مسخره كرده و رسوا میساختند و شكنجه میدادند. گاهی اوقات نیز، به همراه مسیحیان دیگر رنج میبردند.
۱۰:۳۴ آنها از ملاقات مسیحیانی كه زندانی شده بودند نمیترسیدند، حتی اگر چه همیشه خطر معاشرت با ایشان وجود داشت.
وقتی كه اموال ایشان به وسیله دولتمندان غارت میشد، آنها با خوشی این امر را میپذیرفتند. آنها میخواستند كه در قبال مسیح راست باشند تا اینكه بخواهند اموال و ثروت خود را حفظ كنند. آنها میدانستند كه میراثی بیفساد و بیآلایش و ناپژمرده در آسمان برایشان نگاه داشته شده است (اول پطرس ۱:۴). این حقیقتاًً معجزهی فیض آسمانی بود كه آنها را قادر ساخته بود ارزش واقعی اموال زمینی را ببینند.
۱۰:۳۵ دومین ملاحظه بزرگ این است: نزدیك بودن پاداش ایشان باید آنها را تقویت بخشد. آنها كی تا حال متحمل شدهاند، نباید تسلیم شوند. نویسنده در جواب میگوید: «محصول اشكهای خود را از دست ندهید.» (F. B. Mayer) آنها الآن به تحقّق وعده خدا بیشتر نزدیك هستند. دیگر زمانی برای بازگشت به گذشته وجود ندارد.
پس ترك مكنید دلیری خود را كه مقرون به پاداش عظیم در عالم آینده میباشد.
۱۰:۳۶ آنچه كه آنها نیاز داشتند صبر بود، تصمیمی كه باید برای پایدار ماندن در جفاها به جای فرار كردن و انكار مسیح میگرفتند. پس اگر ایشان اراده خدا را به جا آورند، وعده را خواهند یافت.
۱۰:۳۷ پاداش آینده با بازگشت خداوند عیسی منطبق خواهد بود؛ از اینرو نویسنده در اینجا از حبقوق ۲:۳ نقل قول میكند: «زیرا كه بعد از اندك زمانی آن آینده خواهد آمد و تأخیر نخواهد نمود.» در حبقوق این آیه چنین خوانده میشود: «زیرا كه رؤیا هنوز برای وقت معینی است و به مقصد میشتابد و دروغ نمیگوید. اگر چه تأخیر نماید برایش منتظر باش زیرا كه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود.»
وینسنت ( Vincent ) راجع به این تغییر میگوید:
در متن عبری موضوع جمله رؤیای نابودی كلدانیان است.... چنانچه در ترجمه هفتاتنان ترجمه شده است كه یهوه یا مسیح موعود مدّنظر است. متنی كه به وسیله الهیدانان یهوی به مسیح موعود اشاره كرده است، به وسیلهی نویسنده ما در عبرانیان مورد استفاده قرار گرفته است.
پولاك ( A. J. Pollock ) تفسیر میكند:
هم متن عهد عتیق و هم نقل قول آن در عهد جدید چه از لحاظ دستوری و چه از لحاظ مقدس بودن برابر و الهامی هستند. ضمیر او (سوم شخص مفرد خنثی) در حبقوق به رؤیا اشاره دارد؛ و با آمدن مسیح برای سلطنت سر و كار دارد. ضمیر او (سوم شخص مفرد خنثی) در عبرانیان به او (سوم شخص مفرد مذكر) تبدیل شده است و به ربوده شدن اشاره میكند.
سپس او با روشی اصیلتر ادامه میدهد:
زمانی كه نویسندهای از عهد عتیق نقل قول میكند از متنی استفاده میكند كه با هدف تفكر آسمانی مناسب داشته باشد، اگرچه هرگز با آن تناقضی هم ندارد؛ نقل كردن از عهد عتیق معمولاً برای تأیید و تأكید به كار میرود و نه به همان مفهوم عهد عتیقی آن؛ بلكه معنی كامل آن به وسیله روحالقدس در عهد جدید مكشوف میشود... تنها خدا میتواند با نوشتههای مقدس چنین عملی انجام دهد. حقیقتی كه محقق شده ادعای دیگری بر الهامی بودن است. خدا نویسنده كتاب مقدس است و او از كلام خودش نقل قول میكند و مقاصد مناسب خویش را به قومش گوشزد میكند. ولی اگر هم یكی از ما از كتاب مقدس نقل قول كنیم، باید با مواظبت و به طور مستقیم این كار را انجام دهیم. ما حق نداریم عنوان یا واژهای را تغییر دهیم. ولی نویسنده كتاب میتوانست این كار را انجام دهد. این دیگر مربوط به خدا بود كه از قلم نگارش چه كسی استفاده میكند، موسی یا اشعیا، پطرس یا پولس، متی یا یوحنا. همه اینها نوشتههای او هستند.
۱۰:۳۸ آخرین انگیزهی پایداری و صبر نارضایتی خداست. نویسنده با ادامه نقل قول از حبقوق نشان میدهد كه خدا از زندگی ایمانی خشنود میشود: لكن عادل به ایمان زیست خواهد نمود. این زندگی است كه وعدههای خدا را غنیمت میشمارد، و نادیدنیها را میبیند و منتظر آینده است.
از طرفی دیگر زندگی كه خدا و ایمانداران دیگر را ناخشنود میسازد این است كه شخصی مسیح را انكار كرده و به قربانیهای منسوخ شده هیكل بازگردد: و اگر شخصی مرتد شود نفس من با وی خوش نخواهد شد.
۱۰:۳۹ نویسنده فوراً خودش و ایمانداران دیگر را از مرتدانی كه هلاك خواهند شد جدا میكند. این امر باعث میشود بین مرتدان و مسیحیان اصیل جدایی حاصل شود. مرتدان به عقب برگشته و گم شدهاند. ایمانداران حقیقی ایمان دارند و از این رو جانشان از لعنت ارتداد درامان میباشد.
با آمدن اسم ایمان، زمینه برای بحثی كاملتر در مورد زندگی كه خدا را خشنود میسازد مهیا شده است. مثالهای باب یازدهم به طور طبیعی بر این نكته تأكید دارند.