Dome of the Rock in Jerusalem

پ) ترغیب به امید در مسیح (باب ۱۲)

۱۲:‏۱ ما باید در ذهن داشته باشیم كه عرانیان برای مردمی نوشته شده كه تحت جفا بودند. چون آنها یهودیت را به جهت مسیح ترك كرده بودند. تحت مخالفت تلخی قرار داشتند. این خطر وجود داشت كه آنها رنج‌های خود را به عنوان نشانه‌ای از ناخشنودی خدا تلقی كنند. شاید آنها دلسرد شده و باز می‌ایستادند. بدتر از همه، شاید وسوسه می‌شدند كه به هیكل بازگشته و به مراسم آن پناه ببرند.

آنها نباید فكر می‌كردند كه رنج‌های ایشان منحصر به فرد بوده است. بسیاری از شهادت‌های باب ۱۱ نتیجه وفاداری به خداوند توصیف شده‌اند، ولی آنها صبر كردند. اگر آنها با وجود امتیازهای كمی كه داشتند در شرایط سخت صبر كردند ما چگونه نمی‌توانیم با وجود بركات و مزایای بی‌شمار مسیحیت صبر كنیم؟

Ibex in the desert near Masada
Ibex in the desert near Masada

آنها این چنین ابر شاهدانی گرداگرد ما بسته‌اند. این بدان معنا نیست كه آنها تماشاگران زمین هستند؛ بلكه آنها به وسیله زندگی‌ها و ایمان و صبر خود به ما شهادت می‌دهند و برای ما نسخه‌ای از زندگی ایمانی و معیار والای آن برجای می‌گذارند تا ما از روی آن كپی كنیم.

این آیه همواره سوال برانگیز بوده است. «آیا مقدسین در آسمان زندگی ما را می‌بینند یا به رویداد آن واقف هستند؟» تنها چیزی كه ما به طور یقین می‌توانیم بگوئیم این است زمانی كه گناهكاری نجات می‌یابد:‏ «به شما می‌گویم كه بر این منوال خوش در آسمان رخ می‌نماید به سبب توبه یك گناهكار بیشتر از برای نود و نه عادل كه احتیاج به توبه ندارند (لوقا ۱۵:‏۷).

زندگی مسیحی مسابقه‌ای است كه صبر و نظم را طالب می‌باشد. ما باید هر چیز را كه مانع دویدن ما می‌شود از خود درآوریم. وزنه‌ها ممكن است آزاردهنده نباشند ولی مانع روند مسابقه می‌شوند؛ آنها می‌توانند شامل:‏ ثروت، وابستگی خانوادگی، عشق به آسایش، كمبود تحرّك و غیره باشند. در مسابقات المپیك، هیچ قانونی به ضدّ برداشتن غذا و آشامیدنی وجود ندارد، ولی دونده هرگز نمی‌تواند با اینكار برنده شود.

ما همچنین باید هر بار گران و گناهی كه ما را سخت می‌پیچد دور كنیم. این به معنی گناه به هر شكلش می‌باشد، ولی خصوصاً به معنای گناه بی‌ایمانی است. ما باید به وعده‌های خدا ایمانی كامل داشته باشیم و كاملاً مطمئن باشیم كه بر طبق وعده خدا زندگی ایمان قطعاً برنده خواهد شد.

ما باید با این تصور كه میدان مسابقه‌ای كه برایمان مقرّر شده است آسان می‌باشد مبارزه كنیم، چون كه میدان مسابقه زندگی مسیحی سرخ است. ما باید آماده فشار و استقامت در سختی‌ها و خطرها و وسوسه‌ها باشیم.

۱۲:‏۲ ما در طول مسیر این مسابقه باید چشمان خود را به جلوترین دونده، عیسی بدوزیم. بروس ( A.B. Bruce ) این‌گونه تفسیر می‌كند:‏

یك شخص آشكارا از همه جلوتر است... مردی كه كاملاً ایدة زندگی به وسیله ایمان را تحقق بخشید...، كسی كه تلخ‌ترین رنج‌‌ا را بر روی صلیب شجاعانه متحمل شد و رسوائی آن را خوار شمرده، به واسطه ایمان درد و ننگ زمان حال را فراموش كرده و به جلال و خوشی آینده كه برایش روشن و واضح بود نظر كرد.

او پیشوا و كامل كننده ایمان ماست، یعنی او تنها نمونه كامل از یك زندگی كامل ایمانی را ارائه می‌دهد.

او همچنین كامل كننده ایمان ماست. او فقط مسابقه را آغاز نكرد؛ بلكه آن را با پیروزی به اتمام رسانید. برای او مسابقه از آسمان به بیت‌لحم كشیده شد و سپس به جتسیمانی و جلجتا و سپس قبر و بعد از آن به آسمان بازگشت. او در هیچ زمانی لغزش نخورده و به عقب بازنگشته است. او چشمان خود را به جلال آینده دوخته بود، یعنی زمانی كه نجات یافتگان تا ابد به دور او جمع خواهند شد. این امر او را قادر می‌ساخت تا به ننگ و رنج و مرگی كه متحمل می‌شد فكر نكند. امروز، او به دست راست خدا بر تخت نشسته است.

۱۲:‏۳ تصویر حالا از یك میدان مسابقه به جنگ بر ضدّ گناه تبدیل می‌شود. كاپیتان بیباك ما خداوند است هیچكس هرگز مثل او متحمل چنین مخالفتی نشده. هر جائی كه ما به ضعف و خستگی شویم، باید به آنچه كه او متحمل شد فكر كنیم. آزمایش‌های ما در مقایسه با آزمایش‌های مسیح هیچ به شمار می‌آیند.

۱۲:‏۴ به ما سفارش شده است تا پیوسته بر ضدّ گناه بجنگیم. ولی هنوز خون ما ریخته نشده است و این یعنی در جهاد با گناه تا به مرگ مقاومت نكرد‌­ایم. او اینكار را كرد!

۱۲:‏۵ در اینجا دید یك مسیحی نسبت به رنج به تصویر كشیده شده است. چرا جفا، آزمایش‌ها، محاكمه‌ها، بیماری‌ها، درد و غم و مشكلات به زندگی یك ایماندار وارد می‌شوند؟ آیا اینها نشانه نارضایتی خدا یا خشم او هستند؟ آیا اینها شانسی پدید می‌آیند؟ ما چگونه باید در قبال اینها رفتار نمائیم؟

این آیات تعلیم می‌دهند كه این چیزها بخشی از روند تربیتی خدا برای فرزندانش هستند. اگرچه اینها از سوی خدا نیستند، او اجازه می‌دهد كه پیش آیند و سپس برای جلالش بر آنها مسلّط شده و برای نیكویی ما و بركت دیگران از آنها استفاده می‌كند.

هیچ چیز برای مسیحیان به وسیله شانس به وقوع نمی‌پیوندد. تراژدی‌ها به بركات تبدیل خواهند شد و ناامیدی‌ها به ملاقات با وی. خدا شرایط ناسازگار زندگی ما را به زندگی راحتی كه مدّنظر مسیح است تبدیل می‌كند.

بنابراین مسیحیان عبرانی نژاد اولیه ترغیب می‌شوند تا امثال ۳:‏۱۱، ۱۲ را به یاد بیاورند كه خدا آنها را پسران خود خطاب می‌كند. در آنجا او بدیشان هشدار می‌دهد كه به خاطر توبیخ وی شجاعت خود را از دست ندهند یا شاگردی او را ترك نكنند. اگر آنها سركشی كنند یا باز ایستند، مزایای رفتار او با ایشان را از دست داده و در فراگیری درس‌های او شكست می‌خورند.

۱۲:‏۶ وقتی كه ما كلمه اصلاح و تربیت را می‌شنویم، گرایش داریم كه فكر كنیم یك شلاق مدّنظر است. ولی در اینجا این كلمات به مفهوم تربیت و تمرین دادن به بچّه است. این امر شامل دستور، نظم، اصلاح و هشدار می‌شود. همه اینها بدین جهت طرح‌ریزی شده‌اند تا عفت مسیحیان ترویج شود و شیطان از ایشان دور شود. در این متن، توبیخ و تنبیه در واقع مجازات به جهت اشتباهات نیستند؛ بلكه تمرین دادن و اصلاح كردن از طریق جفا.

این متن مستقیماً می‌گوید كه انضباط خدا دلیلی است بر محبت او و هیچ فرزندی از تنبیه او فرار نمی‌كند.

۱۲:‏۷ ما به وسیله مطیع ماندن و متحمل شدن تأدیب خدا اجازه می‌دهیم كه انضباط او ما را به شباهت وی درآورد. اگر ما سعی كنیم كه از رفتار او خرده گرفته و تحمل نكنیم او باید روش‌ها و دستورها و هشدارهایی سخت‌تر و بیشتری را در قبالمان به كار بگیرد. اینها نمره‌های مدرسه خدا هستند و قبولی تنها زمانی به دست می‌آید كه ما درس‌هایمان را آموخته باشیم.

پس وقتی آزمایشات برما آمدند، باید بدانیم كه خدا با ما مثل فرزندان رفتار می‌كند. در هر رابطه درست پدر؛ فرزندی، پدر پسرش را تنبیه می‌كند چون كه دوستش دارد و برای او بهترین را می‌خواهد. خدا ما را آن‌قدر دوست دارد كه او نیز اجازه می‌دهد ما به طور طبیعی پرورش بیابیم.

۱۲:‏۸ در قلمروی روحانی، آنانی كه تأدیب خدا را تجربه نكرده‌اند، فرزندانی حرامزاده‌اند، و نه پسران حقیقی. بالاخره باغبان خار و خس خود را هرس نمی‌كند چون فایده‌ای برایش ندارند؛ بلكه تاك‌هایش را هرس می‌نماید. همین منوال كه در طبیعت وجود دارد در روحانیت نیز هست.

۱۲:‏۹ اكثر ما تأدیب پدران بشری خود را تجربه كرده‌ایم. ما این آیه را به عنوان نشانه‌ای از تنفر ایشان نسبت به ما تعبیر نمی‌كنیم. ما می‌فهمیدیم كه ایشان به فكر آسایش ما بوده‌اند، و ایشان را احترام می‌نمودیم.

پس چقدر بیشتر باید به پدر روح‌ها احترام بگذاریم تا زنده شویم؟ خدا پدر همه (یا منشأ همه) موجوداتی است كه روح دارند یا روح هستند. انسان روحی است كه در بدن بشر ساكن می‌باشد. ما به وسیله اطاعت از خدا می‌توانیم از زندگی در حقیقی‌ترین مفهوم آن لذت ببریم.

۱۲:‏۱۰ تنبیه والدین زمینی كامل نیست. این فقط برای مدتی است، یعنی در زمان كودكی و نوجوانی. اگر آنها تا سن جوانی كارساز واقع نشوند، والدین كار دیگری نمی‌توانند انجام دهند. و این تنبیهات بنابر صوابدید ایشان است. یعنی بر طبق آنچه كه فكر می­كنند درست است. بعضی وقت‌ها ممكن است آنها اشتباه كنند.

ولی تأدیب خدا همیشه كامل است. محبت او بی‌پایان و حكمت او بی‌اشتباه است. تنبیهات او هرگز نتیجه وسواس وی نیستند؛ بلكه همیشه به نفع ما می‌باشند. هدف او این است كه ما شریك قدوسیت او گردیم. و این تقدس هرگز خارج از مدرسه خدا به دست نمی‌آید. جُوِت توضیح می‌دهد:‏

هدف تنبیهات خدا این نیست كه مجازات كند؛ بلكه تا خلق كند. او ما را تنبیه می‌كند تا شریك قدوسیت او گردیم. عبارت «ما شریك» در خود سمت و سوئی دارد كه ما را به زندگی مقدس و زیبایی فرا می‌خواند. آتشی كه روشن می‌شود بزرگ نیست و بی‌پروا مشتعل می‌شود و غیرمهار كه شد همه چیز را می‌سوزاند؛ این آتش تصفیه می‌باشد كه او به وسیله آن ما را تقدیس می‌كند. خدا همیشه واقعه‌ای را خلق می‌كند. و همیشه آن را در مفهوم فیض عطا می‌نماید. او میوه‌ها و گل‌های روح را پدید می‌آورد. محبت او همیشه در جستجوی چیزهای زیباست.

۱۲:‏۱۱ همیشه همه تنبیهات به نظر دردناك می‌آیند ولی تأدیب آخر میوه عدالت سلامتی را برای آنانی كه از آن ریاضت یافته‌اند بار می‌آورد. بهم همین دلیل است كه ما گاهی اوقات این چنین شهادت‌هایی را می‌شنویم مثلاً لسای ودرهد ( Leslie Weatherhead ) می‌گوید:‏

مثل همه انسان‌ها من هم زمین‌های بلند و نورانی تجربه را ترجیح می‌دهم كه در آن سلامتی، شادی و موفقیت وجود دارد ولی من راجع به زندگی و خدا و خودم در تاریكی ترس و شكست بیشتر از روشنائی آموخته‌ام. در تاریكی‌های شكست چیزهایی هست كه به عنوان گنج‌های تاریكی مطرح می‌باشند. تاریكی، خدا را شكر می‌گذارد. ولی آنچه كه شخص از تاریكی می‌آموزد تا ابد برایش می‌ماند. اسقف فنلون ( Bishop Fenelon ) می‌گوید:‏ چیزهای سختی كه بین خدا و شما برایتان پیش می‌آید، اگر آنها را فروتنانه متحمل شوید اتحاد با آنها را اثبات می‌كنید. آن چیزها ما را پایمال كرده، ولی از چیزهایی كه ما را تشویق می‌كنند بهتر می‌باشند.

یا این شهادت اسپورجیون ( C. H. Spurgeon ) را ملاحظه كنید:‏

من از این می‌ترسم كه همه فیضی كه برای راحتی و آسایش و زمان‌های شادی خود می‌یابم دروغی بیش نباشد. ولی چیزهای نیكویی كه من از غم‌ها و رنج‌ها و دردهایم با هم گرفته‌ام همگی بی‌شمار هستند. آیا من به چكش و ضربه‌های آن و آتش و سوهان مدیون نیستم؟ رنج بهترین اثاث خانه من است.

۱۲:‏۱۲ ایمانداران نباید در شرایط ناسازگار زندگی درجا بزنند؛ انحراف و لغزش ایمانی ایشان می‌تواند بر دیگران اثر نامطلوبی بگذارد. دست‌های استفاده باید برای خدمت به مسیح زنده استوار شوند. زانوهای سست شده نیز باید برای دعای بااستقامت تقویت شوند.

۱۲:‏۱۳ در شاگردی مسیح، شخص ایماندار باید برای پاهای خود راههای راست بسازد. ویلیامز ( Williams ) می‌نویسد:‏

همه كسانی كه خداوند را كامل پیروی می‌كنند، مسیر ایمان را برای برادران ضعیف‌تر خود هموار می‌سازند؛ ولی كسانی كه او را كامل پیروی نمی‌كنند، راه دیگران را سخت كرده و افراد را از لحاظ روحانی لنگ می‌كنند.

جی.اچ. لانگ ( G. H. Lang ) مثال كاملی ارائه می‌دهد:‏

مسافری خسته كه به طوفان برخورده و خسته و درمانده و لنگان لنگان قدم می‌زد و شانه‌هایش خم شده بود و دست‌هایش سست شده و زانوهایش خم شده و می‌لرزیدند و داشت زمین می‌خورد. چنانچه نویسنده ما مدّنظر داشته چنین مسافری از سوی خدا ممكن است وارد دیار ما شود.
ولی شخصی با لبخندی مهربان و سیمایی آرامش بخش و صدایی با اطمینان بخش آمده و می‌گوید:‏ «شاد باش، راست بایست، دست و پای خود را استوار نما، قلب پر از فیض را دریافت كن. تو از راه دوری آمده‌ای؛ زحمات گذشته خود را دور مریز. در پایان این سفر خانه باشكوهی در انتظارت است. ببین، آنجا مسیر مستقیم برای رسیدن به آن خانه است؛ پیش برو؛ در پی‌خانه عظیم شفا باش... پیشوای شما هم همین راه سخت را پیمود تا به مكان حضور خدا رسید؛ دیگران نیز قبل از تو این شرایط را داشته‌اند؛ بعضی نیز به راه دیگر رفتند؛ تو تنها نیستی؛ فقط ادامه بده و تو هم به هدف خواهی رسید و پاداش خواهی یافت.»
خوشا به حال كسی كه می‌داند چگونه خستگان را به كلام تقویت دهد (اشعیا ۵۰:‏۴). خوشا به حال كسانی كه كلام نصیحت‌آمیز را متحمل شوند (عبرانیان ۱۳:‏۲۲) و خوشا به حال كسی كه باایمانی ساده و قوی در خداوند لغزش نمی‌خورد و وقتی خداوند او را تنبیه سخت نیز می‌كند وفادار و ثابت می‌ماند.

۱۲:‏۱۴ مسیحیان باید برای رابطه‌ای صلح‌آمیز با همه مردم همیشه كوشش كنند. ولی این تشویق به طور خاص در زمان جفا و ترس و امتحان مورد نیاز است. در چنین مواقعی دور ریختن ناامیدی‌ها و ترس‌ها از كسانی كه عزیزان و نزدیكان ما هستند زیاد هم سخت نیست.

ما همچنین باید به جهت رسیدن به تقدسی كه به غیر از آن هیچكس خداوند را نخواهد دید بكوشیم. در اینجا، تقدس به چه چیزی اشاره می‌كند؟ برای جواب به این سوال باید به خودمان یادآوری كنیم كه تقدس در مورد ایمانداران حداقل از سه طریق متفاوت در عهد جدید مورد استفاده قرار گرفته است:‏

اولاً، ایماندار در زمان تغییر گرایش خود، از لحاظ جایگاهی مقدس می‌شود؛ او از دنیا برای خدا، جدا می‌شود (اول قرنتیان ۱:‏۲؛ ۶:‏۱۱). به وسیله اتحاد با مسیح، ایماندار تا ابد تقدیس می‌شود. این همان چیزی است كه مارتین لوتر مدّنظر داشت وقتی كه می‌گفت:‏ «تقدس من در آسمان است.» مسیح تقدس ماست، یعنی تا جائی كه به جایگاه ما در حضور خدا مربوط می‌شود.

سپس یك تقدیس عملی وجود دارد (اول تسالونیكیان ۴:‏۳؛ ۵:‏۲۳). این همان چیزی است كه ما هر روزه باید داشته باشیم. ما باید خودمان را از هرگونه بدی جدا سازیم. این تقدس باید پیشرونده باشد، یعنی رشد كند و هر روزه بیشتر ما را به شباهت خداوند عیسی درآورد.

بالاخره، تقدیس كامل هم وجود دارد. این امر در زمانی به وقوع می‌پیوندد كه ایماندار به آسمان می‌رود. سپس او تا به ابد از گناه آزاد خواهد بود. طبیعت كهنه او برداشته شده و جایگاه كاملش با وضعیتش مطابق خواهد بود.

حالا در اینجا كدام تقدس است كه ما باید در جهت رسیدن به آن بكوشیم؟ قطعاً تقدس عملی در اینجا مدّنظر بوده است. ما در پی كسب تقدس جایگاهی دیگر كوشش نمی‌كنیم؛ این امر در زمان تولد تازه ما به طور خودكار صورت می‌گیرد. و ما برای كسب تقدسی كه در زمان دیدن چهره او حاصل می‌شود سعی نمی‌نمائیم. ولی تقدس پیشرونده یا عملی چیزی است كه مستلزم اطاعت و همكاری ماست؛ ما باید در جهت كسب این تقدس دائماً بكوشیم. این حقیقت كه ما باید دائماًً در پی آن باشیم دلیلی است برای اثبات این امر كه چنین تقدسی در این زندگی تماماًً نصیب ما نخواهد شد (برای كسب جزئیات بیشتر در مورد اشكال مختلف تقدیس به تفسیر ۲:‏۱۱ نگاه كنید).

وست ( Wuest ) می‌نویسد:‏

این تشویقی است برای یهودیان تولد تازه یافته‌ای كه هیكل را ترك كردند تا دائماً مقدس زندگی كنند و به ایمان جدید خود وفادار باشند و یهودیان نجات یافته‌ای كه آنها هم هیكل را ترك كرده و ظاهراً حقیقت عهد جدید را پذیرفته‌اند تا تشویق شوند كه در پی ایمان به مسیح موعود به عنوان كاهن اعظم خود باشند، به جای اینكه بخواهند به قربانی‌های نظام لاویانی تمسّك بجویند. به این یهودیانی كه حقیقتاً تولد تازه یافته‌اند هشدار داده شده است كه زندگی لنگان مسیحی می‌تواند یهودیان نجات نیافته را از راهی كه باید به آن وارد شوند منحرف سازد.

ولی مشكل باقی می‌ماند! آیا این درست است كه ما بدون دریافت تقدس عملی نمی‌توانیم خداوند را ملاقات كنیم؟ بله، چنین مفهومی در اینجا وجود دارد؛ ولی بیائید این را درك كنیم كه این آیه بدین معنا نیست كه ما به وسیله زندگی مقدس خود به خدا اجازه می‌دهیم كه ما را ببیند. عیسی مسیح تنها مقام آسمانی را دارا است. مفهوم این آیه اینست كه باید تقدس عملی برای اثبات زندگی تازه درونی خود داشته باشد. اگر شخصی در تقدس رشد نمی‌كند نجات نیافته است. زمانی كه روح‌القدس در شخصی ساكن می­شود، او حضور خود را در او به وسیله یك زندگی جدا شده و وقف شده برای خدا مجسم می‌سازد. این مسئله علت و معلول است؛ اگر مسیح پذیرفته شده باشد، نهرهای آب زنده جاری خواهند شد.

۱۲:‏۱۵ دو آیه بعدی به نظر چهار گناه مستقیم را و اجتناب از آنها را به تصویر می‌كشد. ولی در متن نظریه قوی دیگری وجود دارد كه هشدار بر ضدّ گناه ارتداد است و این چهار گناه به آن گناه مربوط می‌شود.

اولاً، ارتداد محروم شدن از فیض خداست. شخص به نظر مسیحی است و مثل یك مسیحی سخن می‌گوید و ادعا می‌كند كه مسیحی می‌باشد ولی هرگز تولد تازه نیافته است. او خیلی به نجات دهنده نزدیك می‌شود ولی هرگز او را نمی‌پذیرد؛ خیلی نزدیك و بسیار دور.

ارتداد ریشه مرارت است. شخصی كه بر ضدّ خداوند برمی‌گردد و ایمان مسیحی را انكار می‌كند مرتد شده است. ارتداد او مُسری می‌باشد. دیگران به وسیله شكایات، شك‌ها و انكارهای او آلوده می‌شوند.

۱۲:‏۱۶ ارتداد با فساد رابطه‌ای تنگاتنگ توصیف شده است. یك مسیحی معترف ممكن است به گناهی شرم‌آور و منجر به مرگ دچار شود. او به جای آگاهی از گناه خود، خداوند را سرزنش كرده و می‌افتد. ارتداد و گناه جنسی در دوم پطرس ۲:‏۱۰، ۱۴، ۱۸ و یهودا ۸، ۱۶، ۱۸ در ارتباط با هم آمده‌اند.

بالاخره، ارتداد شكلی از بی‌دینی است كه عیسو نمونه آن است. او درك واقعی از نخست‌زادگی خود نداشت؛ او به طور ارادی آن را با ارضای اشتهای شهوانی خود معامله كرد.

۱۲:‏۱۷ عیسو بعداً دیگر نتوانست توبه كند و در زمان دریافت سهم نخست‌زادگی خود دیگر برایش دیر شده بود. پدر او دیگر بركت را تكرار نمی‌كرد.

شخص مرتد هم همین‌طور است. او برای ارزش‌های روحانی اعتنایی ندارد. او از روی اراده مسیح را انكار می‌كند تا از توبیخ، رنج یا شهادت فرار كند. او نمی‌تواند برای توبه تازه شود. شاید پشیمان شود، ولی این توبه دیندارانه نخواهد بود.

۱۲:‏۱۸ آنانی كه وسوسه می‌شوند تا به شریعت بازگردند باید در خاطر می‌داشتند كه شرایط وحشتناك آن ایشان را از درس‌های روحانی فیض دور خواهد ساخت. صحنه كوه سینا بود كه قابل لمس بود و در آتش قرار داشت. ظلمت و تاریكی و باد سخت در آن كوه حكمفرما بود.

۱۲:‏۱۹ بعلاوة این آشفتگی‌های طبیعی، حوادث غیرطبیعی وحشتناكی نیز بودند. آواز كرنّا و صدای رعد باعث شد كه قوم التماس كردند كه دیگر آن را نشوند.

۱۲:‏۲۰ آنها كاملاً از فرمان آسمانی دلسرد شدند كه بدیشان گفت:‏ «اگر حیوانی نیز كوه را لمس كند، سنگسار یا به نیزه زده شود.» آنها می‌دانستند كه مرگ حیوانی بی‌فهم و گُنگ در این‌صورت قطعی است پس چقدر بیشتر این به مرگ آنها كه هشدار را فهمیده بودند می‌انجامید.

۱۲:‏۲۱ كلّ این صحنه آن‌قدر ترسناك بود كه حتی موسی نیز گفت كه ترسان و لرزان است. همه اینها از خدمت شریعت و زبان طبیعت سخن می‌گویند. هدف شریعت آگاهی از نجات نبود؛ بلكه آگاهی از گناه. شریعت از فاصله بین خدا و انسان كه به علت گناه پدید آمده بود سخن می‌گفت. این خدمت حكم، تاریكی و ملامت بود.

۱۲:‏۲۲ ایمانداران مجبور نیستند با ترس‌های ممنوعه دنیا مواجه شوند؛ بلكه آنها به فیض دعوت شده‌اند:‏

كوه سوزان و پردة مرموز،
ترس‌ها و گناهان ما همگی برداشته شدند؛
وجدان ما سلامتی دارد كه هرگز از دست نخواهد رفت،
این برّة تخت‌نشین است.
— جیمز دك ( James G. Deck )

حالا همه فرزندان خدا می‌توانند بگویند:‏

ترس‌های شریعت و خدا،
با من كاری نمی‌توانند داشته باشند؛
اطاعت از نجات دهنده من و خون وی
همه تجاوزات مرا از نظرشان پوشاند.
— ای. ام. تاپلیدی ( A. M. Toplady )

«ما در حال حاضر در واقعیتی به سر می‌بریم كه تا ابد آن را داشته باشیم. آینده برایمان حالِ حاضر است. ما امروز ثروت آینده را داریم. ما بر روی زمین، آسمان را داریم.»

ما این امتیاز را داریم كه به قدس آسمانی وارد شویم. ما با اطمینان به واسطه‌ی ایمان به خدا نزدیك می‌شویم و او را پرستش و ستایش می‌نماییم. ما به یك روز از سال محدود نیستیم، بلكه می‌توانیم هر زمان كه بخواهیم با این آگاهی كه همیشه با خوش‌آمدگویی مواجه خواهیم شد به قدس‌الاقداس وارد گردیم. خدا دیگر نمی‌گوید:‏ «دور بمانید.» او می‌گوید:‏ «نزدیك بیایید.»

شریعت كوه سینا را دارد، ولی ایمان كوه صهیون. این كوه آسمانی سمبل بركات فیض می‌باشد كه از طریق كار فدیه مسیح عیسی به همه ما می‌رسد.

شریعت اورشلیم زمینی خود را دارد ولی ایمان اورشلیم آسمانی را كه در بالاست. شهر خدای زنده در آسمان كه معمار و بنیاد و سازنده‌اش خود خداست.

ما در حینی كه به حضور خدا وارد می‌شویم، به وسیله لشكر عظیمی احاطه می‌شویم. اولاً، كرورهای فرشتگان به گرد ما جمع خواهند شد، اگرچه آنها در خواندن سرودهای ما و لذّت كردن به همراه ما با ما نخواهند بود؛ چون كه ایشان خوشی كه نجات از گناه برایمان پدید آورده است را نمی‌شناسند.

۱۲:‏۲۳ سپس ما با كلیسای نخست‌زادگانی كه در آسمان مكتوبند خواهیم بود. اینها اعضای كلیسا، بدن و عروس مسیح هستند كه از زمان پنطیكاست به بعد مرده‌اند و حالا از حضور خدا لذّت می‌برند. آنها تا روز قیام و جلال یافتن بدن‌هایشان منتظر خواهند بود.

ما با ایمان خدا كه داور همه است را می‌بینیم. دیگر تاریكی و ظلمت او را مخفی نمی‌كند؛ از نظر ایمان، جلال او افضل‌تر است.

مقدسین عهد عتیق در اینجا هستند؛ یعنی ارواح عادلان مكمّل. آنها به واسطه ایمان عادل شمرده شده و به خاطر ارزش كار مسیح كه به حسابشان گذارده شده است مقدس و بی‌عیب در حضور خدا هستند. آنها نیز تا زمانی كه بدن‌هایشان از قبر قیام كرده و جلال بیابند منتظر خواهند بود.

۱۲:‏۲۴ عیسی، متوسط عهد جدید در آنجاست. بین موسی متوسط عهد عتیق و عیسی متوسط عهد جدید تفاوتی هست. موسی به عنوان یك متوسط به سادگی به وسیله دریافت شریعت از خدا و ارائه آن به قوم اسرائیل خدمت نمود. او میانجی یا نماینده مردم بود كه قربانی‌ها را به وسیله عهدی كه ثبت شده بود به خدا می‌گذرانید.

مسیح متوسط عهد جدید است و این مفهومی والاتر دارد. قبل از اینكه خدا این عهد عادلانه را ثبت كند خداوند عیسی باید می‌مرد. او می‌بایست عهد را با خون خود مُهر می‌كرد و خویشتن را برای بسیاری فدیه می‌كرد (اول تیموتائوس ۲:‏۶).

او بركات عهد جدید را برای قومش به وسیله مرگ خود تضمین نمود. او این بركات را برای ایمانداران به واسطه حیات جاودان خود ضمانت می‌كند. و او قومش را برای رسیدن به بركات و لذّت بردن از آنها در این دنیای فاسد به وسیله خدمت خود به دست راست خدا حفظ می‌كند. همه اینها جزوی از كارهای او به عنوان متوسط هستند.

خداوند عیسی زخم‌های جلجتا را متحمل شد و به دست راست خدا نشست. او پادشاه و نجات دهنده ماست.

ما دوست داریم او را در اینجا ببینیم و برافرازیم،
برّه خدا را كه برای ما ذبح شد؛
و به زودی مقدسین در جلال او سهیم خواهند شد،
او خداوند و سرِ ایشان است كه سلطنت خواهد نمود.
— جیمز دك ( James G. Deck )

و بالاخره، خون او پاشیده شد كه متكلم است به معنی نیكوتر از خون هابیل، مسیح زمانی كه صعود نمود، ارزش خونی را كه بر صلیب ریخته بود به خدا تقدیم كرد. هیچ نظریه‌ای وجود ندارد كه او به طور تحت‌اللفظی بنابر آن خون خود را به آسمان برده باشد، ولی ارزش خون وی در قدس شناخته شده مجدداً دِك این حقیقت را در قالب شعر برایمان بیان می‌كند:‏

خون باارزش او در اینجا پاشیده شد،
بر روی تخت و در مقابل آن؛
و زخم‌های او در آسمان اعلان كردند كه
كار نجات بخش او به انجام رسیده است.

خون باارزش او با خون هابیل مقایسه شده است. حتی اگر ما مفهوم دومی را از بین خون قربانی هابیل یا خون خود هابیل كه به وسیله قائن كشته شد درك كنیم باز هم حقیقت این است كه خون مسیح فیض بخش بوده و باارزش‌تر است. خون قربانی هابیل می‌گوید:‏ «موقتاً پوشانده شد.» خون مسیح می‌گوید:‏ «برای ابد آمرزیده شد.» خون خود هابیل فریاد می‌زند:‏ «انتقام.» خون مسیح فریاد می‌زند:‏ «رحمت، بخشش و صلح.»

۱۲:‏۲۵ آیات پایانی باب ۱۲ برخلاف مكاشفه خدا در كوه سینا هستند و بر طبق مكاشفه از طریق مسیح می‌باشند. با مزایای غیرقابل قیاس ایمان مسیحی نباید با سبكی رفتار نمود. خدا سخن می‌گوید، دعوت می‌كند و لطف می‌نماید. روگرداندن از او یعنی هلاكت.

آنانی كه از صدای خدا كه در شریعت شنیده می‌شد اطاعت نكردند هلاك شدند. زمانی كه امتیاز بیشتر است، مسئولیت نیز سنگین‌تر می‌باشد. خدا در مسیح، بهترین و آخرین مكاشفه‌اش را عطا نموده است. آنانی كه صدای او را حالا كه از آسمان و از درون انجیل سخن می‌گوید رد می‌كنند، از آنانی كه شریعت را شكستند مسئولیت بیشتری دارند. در اینجا فراری در كار نیست.

۱۲:‏۲۶ در كوه سینا، آواز خدا سبب وقوع زلزله‌ای شد. ولی وقتی كه او در زمان آینده تكلم كند، آسمان لرزه هم پدید خواهد آمد. این امر به وسیله حجّی نبی هم پیشگویی شده است.:‏ «یك دفعه دیگر و آن نیز بعد از اندك زمانی، آسمان‌ها و زمین و دریا و خشكی را متزلزل خواهم ساخت» (حجی ۲:‏۶).

این لرزه در زمان ربوده شدن و در پایان ملكوت مسیح به وقوع خواهد پیوست. قبل از آمدن مسیح برای سلطنت، تكان‌های شدیدی در طبیعت و زمین و آسمان پدید خواهد آمد. سیارات كنار رفته و مسیر دوران سیارات و ستاره‌ها عوض خواهد شد. سپس در پایان سلطنت هزارساله مسیح، زمین و آسمان‌ها و اتمسفر به وسیله آتش ملتهب نابود خواهند شد (دوم پطرس ۳:‏۱۰-‏۱۲).

۱۲:‏۲۷ زمانی كه خدا گفت:‏ یك مرتبه دیگر، داشت پیش‌بینی از میان برداشتن نهایی آسمان‌ها و زمین را می‌نمود. این واقعه افسانه‌ها را خواهد سوزاند كه می‌گویند فقط چیزهای دیدنی وجود دارند و چیزهای نادیدنی واقعی نیستند. زمانی كه خدا همه چیز را بجنباند فقط آنچه كه واقعی است باقی خواهد ماند.

۱۲:‏۲۸ آن چیزهایی كه در سنتّ یهود قابل لمس و رؤیت بودند جزو آن دسته چیزهایی هستند كه جنبانیده خواهند شد. ایمانداران حقیقی ملكوتی را دارند كه نمی‌توان آن را جنبانید. این می‌تواند الهام بخش پرستش و ستایشی بسیار پرشور باشد. ما باید او را دائماً به خشوع و تقوا عبادت پسندیده نمائیم.

۱۲:‏۲۹ خدا برای همه كسانی كه از شنیدن صدای او سرباز می‌زنند آتش فروبرنده است. ولی به جهت خودش، قدوسیت و عدالتش آن‌قدر عظیم است كه همه باید نهایت احترام و تجلیل را از او به جا بیاورند.

عبرانيان

فصل   ۱۲

۱  بنابراین چونکه ما نیز چنین اَبْر شاهدان را گرداگرد خود داریم، هر بار گران و گناهی را که ما را سخت می‌پیچد، دور بکنیم و با صبر در آن میدان که پیش روی ما مقرّر شده است بدویم،

۲  و به سوی پیشوا و کامل‌کنندهٔ ایمان، یعنی عیسی نگران باشیم که بجهت آن خوشی که پیش او موضوع بود، بی‌حرمتی را ناچیز شمرده، متحمل صلیب گردید و به دست راست تخت خدا نشسته است.

۳  پس تفکّر کنید در او که متحمّلِ چنین مخالفتی بود که از گناهکاران به او پدید آمد، مبادا در جانهای خود ضعف کرده، خسته شوید.

۴  هنوز در جهادِ با گناه تا به حدّ خون مقاومت نکرده‌اید،

۵  و نصیحتی را فراموش نموده‌اید که با شما چون با پسران مکالمه می‌کند که ای پسر من تأدیب خداوند را خوار مشمار و وقتی که از او سرزنش یابی، خسته‌خاطر مشو.

۶  زیرا هر که را خداوند دوست می‌دارد، توبیخ می‌فرماید و هر فرزندِ مقبول خود را به تازیانه می‌زند.

۷  اگر متحّمل تأدیب شوید، خدا با شما مثل با پسران رفتار می‌نماید. زیرا کدام پسر است که پدرش او را تأدیب نکند؟

۸  لکن اگر بی‌تأدیب می‌باشید، که همه از آن بهره یافتند، پس شما حرامزادگانید نه پسران.

۹  و دیگر پدرانِ جسم خود را وقتی داشتیم که ما را تأدیب می‌نمودند و ایشان را احترام می‌نمودیم، آیا از طریق اولی پدر روح‌ها را اطاعت نکنیم تا زنده شویم؟

۱۰  زیرا که ایشان اندک زمانی، موافق صوابدید خود ما را تأدیب کردند، لکن او بجهت فایده تا شریک قدّوسیّت او گردیم.

۱۱  لکن هر تأدیب در حال، نه از خوشیها بلکه از دردها می‌نماید، امّا در آخر میوهٔ عدالتِ سلامتی را برای آنانی که از آن ریاضت یافته‌اند بار می‌آورد.

۱۲  لهذا دستهای افتاده و زانوهای سست شده را استوار نمایید،

۱۳  و برای پایهای خود راه‌های راست بسازید تا کسی که لنگ باشد، از طریق منحرف نشود، بلکه شفا یابد.

۱۴  و در پی سلامتی با همه بکوشید و تقدّسی که بغیر از آن هیچ‌کس خداوند را نخواهد دید.

۱۵  و مترصّد باشید مبادا کسی از فیض خدا محروم شود و ریشهٔ مرارت نمّو کرده، اضطراب بار آورد و جمعی از آن آلوده گردند.

۱۶  مبادا شخصی زانی یا بی‌مبالات پیدا شود، مانند عیسو که برای طعامی نخستزادگی خود را بفروخت.

۱۷  زیرا می‌دانید که بعد از آن نیز وقتی که خواست وارث برکت شود مردود گردی، زیرا که جای توبه پیدا ننمود، با آنکه با اشکها در جستجوی آن بکوشید.

۱۸  زیرا تقرّب نجسته‌اید به کوهی که می‌توان لمس کرد و به آتش افروخته و نه به تاریکی و ظلمت و باد سخت،

۱۹  و نه به آواز کرّنا و صدای کلامی که شنوندگان، التماس کردند که آن کلام، دیگر بدیشان گفته نشود.

۲۰  زیرا که متحمّل آن قدغن نتوانستند شد که اگر حیوانی نیز کوه را لمس کند، سنگسار یا به نیزه زده شود.

۲۱  و آن رؤیت به حدّی ترسناک بود که موسی گفت، بغایت ترسان و لرزانم.

۲۲  بلکه تقرّب جسته‌اید به جبل صهیون و شهر خدای حیّ، یعنی اورشلیم سماوی و به جنود بی‌شماره از محفل فرشتگان،

۲۳  و کلیسای نخستزادگانی که در آسمان مکتوبند و به خدای داورِ جمیع و به ارواحِ عادلانِ مُکَمَّل

۲۴  و به عیسی متوسّطِ عهدِ جدید و به خون پاشیده شده که متکلّم است به معنیِ نیکوتر از خون هابیل.

۲۵  زنهار از آنکه سخن می‌گوید رو مگردانید، زیرا اگر آنانی که از آنکه بر زمین سخن گفت رو گردانیدند، نجات نیافتند، پس ما چگونه نجات خواهیم یافت اگر از او که از آسمان سخن می‌گوید روگردانیم؟

۲۶  که آواز او در آن وقت زمین را جنبانید، لکن الآن وعده داده است، که یک مرتبه دیگر نه فقط زمین بلکه آسمان را نیز خواهم جنبانید.

۲۷  و این قول او یک مرتبه دیگر اشاره است از تبدیل چیزهایی که جنبانیده می‌شود، مثل آنهایی که ساخته شد، تا آنهایی که جنبانیده نمی‌شود باقی ماند.

۲۸  پس چون ملکوتی را که نمی‌توان جنبانید می‌یابیم، شکر بجا بیاوریم تا به خشوع و تقوا خدا را عبادت پسندیده نماییم.

۲۹  زیرا خدای ما آتش فروبرنده است.