Dome of the Rock in Jerusalem

۵:‏۱ اولین توصیفی كه از كهانت هارونی شده است این می‌باشد كه او از میان انسان‌ها برگزیده می‌شود. به بیانی دیگر، او باید خودش یك انسان باشد.

Moon Scene

او در ارتباط با خدا انتخاب شده بود تا برای انسان‌ها عمل كند. او به یك طبقه خاص از انسان‌ها تعلق داشت كه به عنوان واسطه بین انسان‌ها و خدا خدمت می‌كردند. یكی از وظایف اساسی او گذراندن هدایا و قربانی‌ها برای گناهان بود. هدایا به هر چیزی كه به خدا تقدیم می‌شود اشاره می‌كند. قربانی‌ها به آن دسته هدایای خاصی اشاره دارد كه در آنها برای پاك شدن از گناهان خون ریخته می‌شود.

۵:‏۲ او باید با سستی انسان‌ها با ملایمت برخورد كند و خودسری و حماقت ایشان را صبورانه متحمل شود. بدن سست او وی را قادر ساخت تا مشكلاتی را كه قومش با آن مواجه هستند درك كند.

اشاره‌ای كه در این آیه به جاهلان و گمراهان شده است یك یادآوری برای ما می‌باشد كه بدانیم قربانی‌های عهد عتیق برای گناهان غیرعمدی ما صورت می‌گرفته‌اند. هیچ تداركی برای گناهان تعمدی در شریعت دیده نشده بود.

۵:‏۳ ولی اگر چه این وجود انسانی یك انسان برتر به عنوان كاهن قوم بوده ولی انسانیت خودش بیشتر گناه‌آلود بود و برتر از دیگران نبود. او می‌بایست چنانچه برای دیگران برای خود تیز قربانی به جهت گناهانش بگذراند.

۵:‏۴ منصب كاهن چیزی نیست كه انسان به عنوان شغل آن را برگزیند. ایشان را باید خدا بخواند چنانكه او هارون را خواند. دعوت خدا محدود به هارون و اجدادش می‌شد. هیچكس خارج از آن خانواده نمی‌توانست در خیمه یا هیكل خدمت كند.

۵:‏۵ نویسنده حالا به مسیح برگشته و سازگاری او به عنوان كاهن را به خاطر انتخاب و مسحِ آسمانی‌اش نشان می‌دهد، تجسم انسانی او و حاصل كردن صلاحیت.

منشأ مسح و انتخاب او خود خدا بود. این یك دعوت حاكمانه بود و هیچ ربطی به نسب‌نامه انسانی نداشت. این بیانگر بهترین ارتباطی است كه یك كاهن زمینی داشته است. كاهن ما پسر یگانه و حبیب خداست و یگانه در ازلیت و ابدیت و یگانه در تجسم و یگانه در قیام.

۵:‏۶ كهانت مسیح در رتبه برتری قرار دارد چون در مزمور ۱۱۰:‏۴ خدا اظهار می‌دارد كه تو تا به ابد كاهن هستی به رتبه ملكیصدق. این برتری در باب هفتم بیشتر توضیح داده شده است. تفكر برجسته در اینجاست كه برخلاف كهانت هارونی، كهانت مسیح ابدی است.

۵:‏۷ مسیح فقط پسر بیگناه پدر نبود- او همچنین یك انسان حقیقی نیز بود. نویسنده به تنوّع تجربیات انسانی او از طریق روزهایی كه وی در جسم سپری كرد اشاره می‌كند. به كلماتی كه برای توصیف زندگی او و خصوصا تجربه او در باغ جتسمانی مورد استفاده قرار گرفته است توجه كنید:‏ فریاد شدید و اشك‌ها و تضرّع و دعای بسیار. همه اینها به عمل او به عنوان یك انسان مستقل اشاره می‌كنند، كه در اطاعت از خدا بسر می‌برد و سهیم كردن همه احساسات انسانی كه در رابطه با گناه وجود دارد.

دعای مسیح این نبود كه از مردن نجات یابد- بالاخره او برای گناهكاران مرد و این هدف اصلی آمدن او به جهان بود (یوحنا ۱۲:‏۲۷). دعای او این بود كه در مرگ باقی نماند كه مبادا جان او در هاویه بماند. این دعا زمانی كه خدا او را از میان مردگان قیام داد جواب داده شد. او به سبب تقوای خویش مستجاب گردید.

۸:‏۵ حالا باری دیگر ما با سرّ تجسم روبرو می‌شویم- چگونه خدا می‌تواند به جهت مردن برای انسان‌ها به انسان تبدیل شود.

هر چند پسر بود، یا برتر -‏ او یك پسر نبود از پسران بسیار- بلكه او یگانه پسر خدا بود. با وجود این حقیقت عظیم، او به مصیبت‌هایی كه كشید، اطاعت را آموخت. ورود او به این جهان به عنوان انسان، وی را در تجربیاتی قرار داد كه هرگز نمی‌توانست آنها را در حینی كه در آسمان بود بشناسد. هر صبح او گوش‌هایش را باز می‌كرد تا فرامین پدرش را بشنود (اشعیا ۵۰:‏۴). او به عنوان پسری كه همیشه طالب اراده پدرش است اطاعت را به طور تجربی آموخت.

۵:‏۹ و كامل شده. این نمی‌تواند به شخصیت او اشاره كند، چون كه خداوند عیسی كامل بوده، هست و خواهد بود. كلام، اعمال و طریق‌های وی كاملا بی‌عیب بوده‌اند. پس او در چه مفهومی كامل نبوده است؟ جوابش این است، كه او در منصب خود به عنوان نجات‌دهنده كامل شد. او هرگز نمی‌توانست نجات‌دهنده كامل ما باشد، اگر در آسمان می‌ماند. ولی او از طریق تجسم خود، و مرگ و مدفون شدن و قیام و صعودش كاری را كه برای نجات ما از گناهان ضروری بود به انجام رسانید و حالا جلالی را كه نجات دهنده كامل جهان باید دارا باشد حاصل نموده است.

او در بازگشت خود به آسمان، جمیع مطیعان خود را سبب نجات جاودانی گشت. او منشأ نجات همه است ولی تنها كسانی كه از او اطاعت كنند نجات می‌یابند.

در اینجا نجات مشروط به اطاعت از اوست. در بسیاری از متون دیگر نجات مشروط به ایمان است. ما چگونه می‌توانیم این تضادهای ظاهری را برطرف نمائیم؟ اولاً، این اطاعت ایمان است (رومیان ۱:‏۵- ۱۶:‏۲۵-‏۲۷)- اطاعتی كه خدا در ایمان به كلامش می‌طلبد. ولی این نیز درست است كه ایمان نتیجه اطاعت است. ممكن است كه به مفهوم عهد جدیدی ایمان داشته باشیم ولی اطاعت نداشته باشیم.

۵:‏۱۰ خداوند عیسی پس از انجام شكوهمندانه كار بنیادی كهانت خود به وسیله خدا رئیس كهنه به رتبه ملكیصدق خطاب می‌شود.

در اینجا باید عنوان شود كه اگر چه كهانت مسیح بر رتبه ملكیصدق است ولی وظایف كاهنانه او شبیه كسانی است كه در كهانت هارونی انجام وظیفه می‌كردند. در حقیقت، خدمت كاهنان یهودی سایه یا تصویری بود از كار مسیح كه باید به انجام می‌رسید.

۵:‏۱۱ در این قسمت نویسنده باید گریز بزند. او دوست دارد تا موضوع كهانت ملكیصدقانه مسیح را ادامه دهد ولی نمی‌تواند. او در قید آسمان است تا خوانندگان خود را به خاطر عدم بلوغشان توبیخ كند و در همین حین به ایشان بر ضدّ خطر لغزش خوردن جدا هشدار دهد.

این غم‌انگیز ولی حقیقی است كه فهم ما از حقیقت آسمانی محدود به وضعیت روحانی خودمان است. گوش‌های سنگین نمی‌توانند حقایق عمیق را دریافت كنند! چقدر برای ما به عنوان شاگردان پیش می‌آید كه خداوند بسیاری چیزها برای گفتن به ما دارد ولی ما نمی‌توانیم آنها را بشنویم (یوحنا ۱۲:‏۱۶).

۵:‏۱۲ نویسنده به عبرانیان یادآوری می‌كند كه ایشان به اندازه كافی تعلیم یافته‌اند كه بتوانند به دیگران دهند. هر شخص می­تواند شخص دیگری را تعلیم دهد. اگر چه درست است كه بعضی عطای مخصوص تعلیم را دارند ولی این نیز درست است كه همه ایمانداران متعهد هستند در بعضی جوانب خدمت تعلیم سهیم گردند. این هرگز قصد خدا نبوده است كه این كار فقط محدود به عده كمی باشد ولی تراژدی اینست كه هنوز عبرانیان نیاز داشتند كه كسی به ایشان اصول اولیه كلام خدا را تعلیم دهد.

و شما محتاج شیر شدید هستید نه غذای قوی. در حوزه‌ای جسمانی، بچه­ای كه از شیر گرفته نشود معیوب خواهد بود. همچنین روند مشخصی برای رشد روحانی نیز وجود دارد (اول قرنتیان ۳:‏۲).

۵:‏۱۳ ایماندارانی كه ادعای مسیحی بودن دارند و در رژیم شیر می‌مانند، در كلام عدالت ناآزموده هستند. ایشان شنوندگان كلام می‌باشند و نه عمل‌كنندگان به آن. ایشان آنچه را كه استفاده نمی‌كنند از دست می‌دهند و در قلمروی بچگی روحانی باقی می‌مانند و در مسائل روحانی تشخیص و تمییز خود را از دست می‌دهند و «اطفال متموّج و رانده شده از بادِ هر تعلیم می‌باشند، از دغل بازی مردمان در حیله‌اندیشی برای مكرهای گمراهی» (افسسیان ۴:‏۱۴).

۵:‏۱۴ غذاهای روحانی قوی برای بالغان می‌باشد، برای كسانی كه حواس خود را به موجب عادت ریاضت داده‌اند، تا تمیز نیك و بد را بكنند. این مردمان به وسیله اطاعت از نوری كه از كلام خدا دریافت می‌كنند قادرند در مسائل روحانی داوری كنند و خودشان را از خطرات اخلاقی و تعیمی نجات دهند.

در این متن مفهوم خاصی كه خوانندگان باید به آن توجه داشته باشند، تشخیص و تمیز بین نیك و بد است كه در رابطه با مسیحیت و یهودیت می‌باشد. نه اینكه یهودیت به خودی خود بد باشد- نظام لاویانی به وسیله خدا برقرار شده بود. ولی این نظام برای اشاره به مسیح به وجود آمده بود. او تحقق نمونه‌ها و سایه‌های سنتّی بود. حالا كه مسیح آمده بود، روی گرداندن از او به سوی تصاویر وی گناه‌آلود است. هر چیزی كه در وفاداری و محبت نسبت به مسیح با او رقابت كند بد است. ایمانداران بالغ روحانی قادرند بین حقیر بودن كهانت هارونی و برتری كهانت مسیح پی‌ببرند.

عبرانيان

فصل   ۵

۱  زیرا که هر رئیس کَهَنَه از میان آدمیان گرفته شده، برای آدمیان مقرّر می‌شود در امور الهی تا هدایا و قربانی‌ها برای گناهان بگذراند؛

۲  که با جاهلان و گمراهان می‌تواند ملایمت کند، چونکه او نیز در کم‌زوری گرفته شده است.

۳  و به‌سبب این کم‌زوری، او را لازم است چنانکه برای قوم، همچنین برای خویشتن نیز قربانی برای گناهان بگذراند.

۴  و کسی این مرتبه را برای خود نمی‌گیرد، مگر وقتی که خدا او را بخواند، چنانکه هارون را.

۵  و همچنین مسیح نیز خود را جلال نداد که رئیس کهنه بشود، بلکه او که به وی گفت، تو پسر من هستی؛ من امروز تو را تولید نمودم.

۶  چنانکه در مقام دیگر نیز می‌گوید، تو تا به ابد کاهن هستی بر رتبه مِلکیصِدِق.

۷  و او در ایّام بشریّت خود، چونکه با فریاد شدید و اشکها نزد او که به رهانیدنش از موت قادر بود، تضرّع و دعای بسیار کرد و به‌سبب تقوای خویش مستجاب گردید،

۸  هر چند پسر بود، به مصیبتهایی که کشید، اطاعت را آموخت

۹  و کامل شده، جمیع مطیعان خود را سبب نجات جاودانی گشت.

۱۰  و خدا او را به رئیس کَهَنَه مخاطب ساخت به رتبهٔ مِلکیصِدِق.

۱۱  که دربارهٔ او ما را سخنان بسیار است، که شرح آنها مشکل می‌باشد چونکه گوشهای شما سنگین شده است.

۱۲  زیرا که هر چند با این طول زمان شما را می‌باید معلّمان باشید، باز محتاجید که کسی اصول و مَبادیِ الهامات خدا را به شما بیاموزد و محتاج شیر شدید نه غذای قوی.

۱۳  زیرا هر که شیرخواره باشد، در کلام عدالت ناآزموده است، چونکه طفل است.

۱۴  امّا غذای قوی از آنِ بالغان است که حواسِ خود را به موجب عادت، ریاضت داده‌اند تا تمییز نیک و بد را بکنند.