عبرانيان
فصل ۶
۱ بنابراین، از کلام ابتدای مسیح درگذشته، به سوی کمال سبقت بجوییم، و بار دیگر بنیاد توبه از اعمال مرده و ایمان به خدا ننهیم،
۲ و تعلیم تعمیدها و نهادن دستها و قیامت مردگان و داوری جاودانی را.
۳ و این را بجا خواهیم آورد هر گاه خدا اجازت دهد.
۴ زیرا آنانی که یک بار منوّر گشتند و لذّت عطای سماوی را چشیدند و شریک روحالقدس گردیدند،
۵ و لذّت کلام نیکوی خدا و قوّات عالم آینده را چشیدند،
۶ اگر بیفتند، محال است که ایشان را بار دیگر برای توبه تازه سازند، در حالتی که پسر خدا را برای خود باز مصلوب میکنند و او را بیحرمت میسازند.
۷ زیرا زمینی که بارانی را که بارها بر آن میافتد، میخورد و نباتات نیکو برای فلاّحان خود میرویاند، از خدا برکت مییابد.
۸ لکن اگر خار و خسک میرویاند، متروک و قرین به لعنت و در آخر، سوخته میشود.
۹ امّا ای عزیزان در حقّ شما چیزهای بهتر و قرین نجات را یقین میداریم، هر چند بدینطور سخن میگوییم.
۱۰ زیرا خدا بیانصاف نیست که عمل شما و آن محبّت را که به اسم او از خدمت مقدّسین که در آن مشغول بوده و هستید ظاهر کردهاید، فراموش کند.
۱۱ لکن آرزوی این داریم که هر یک از شما همین جدّ و جهد را برای یقین کامل امید تا به انتها ظاهر نمایید،
۱۲ و کاهل مشوید، بلکه اقتدا کنید آنانی را که به ایمان و صبر وارث وعدهها میباشند.
۱۳ زیرا وقتی که خدا به ابراهیم وعده داد، چون به بزرگتر از خود قسم نتوانست خورَد، به خود قسم خورده، گفت،
۱۴ هرآینه من تو را برکت عظیمی خواهم داد و تو را بینهایت کثیر خواهم گردانید.
۱۵ و همچنین چون صبر کرد، آن وعده را یافت.
۱۶ زیرا مردم به آنکه بزرگتر است، قسم میخورند و نهایت هر مخاصمهٔ ایشان قسم است تا اثبات شود.
۱۷ از اینرو، چون خدا خواست که عدم تغییر ارادهٔ خود را به وارثان وعده به تأکید بیشمار ظاهر سازد، قسم در میان آورد.
۱۸ تا به دو امر بیتغییر که ممکن نیست خدا در آنها دروغ گوید، تسلّی قوی حاصل شود برای ما که پناه بردیم تا به آن امیدی که درپیش ما گذارده شده است تمسّک جوییم،
۱۹ و آن را مثل لنگری برای جان خود ثابت و پایدار داریم که در درون حجاب داخل شده است،
۲۰ جایی که آن پیشرو برای ما داخل شد، یعنی عیسی که بر رتبهٔ ملکیصِدِق، رئیس کَهَنَه گردید، تا ابدالآباد.
۶:۱ هشداری كه در ۵:۱۱ آغاز شد در این آیه ادامه مییابد. این یكی از جدلیترین متون كلِ عهد جدید است. از آنجا كه بسیاری از مسیحیان معتقد با تفسیر آن موافق نیستند، ما نباید با تعصّب مذهبی سخن بگوئیم. ما توضیحی داریم كه به نظر با كلِ متن عهد جدید سازگار است.
اول از همه، خوانندگان تشویق شدهاند تا از كلام ابتدای مسیح درگذرند كه به طور تحتاللفظی یعنی «كلام اولیه مسیح» یا «اولین كلام مسیح». ما این را به معنی آموزههای اصلی مذهبی میدانیم كه در عهد عتیق تعلیم داده شد و طرح شدند تا اسرائیل را برای آمدن مسیح موعود آماده سازند. این آموزهها در قسمت پایانی آیه ۱ و ۲ لیست شدهاند. ما میخواهیم نشان دهیم، این آموزههای اساسی مسیحیت نیستند- بلكه تعالیم یك عنصر طبیعی كه بنیاد را برای ساختمان بعدی شكل میدهد. ایشان از مسیح قیام كرده و جلال یافته روی گردان شدهاند. ترغیب در اینجا بدین منظور صورت گرفته است تا از این تعالیم اولیه درگذشته و نه به این معنا كه آنها بیارزش هستند- بلكه بلوغ را جایگزین آنها نمائیم. مفهوم آیه این است كه دوره یهودیت زمان كودكی روحانی بوده است. مسیحیت رشد كامل را نمایان میسازد.
زمانی كه بنیاد نهاده شد، گام بعدی ساختن بر روی آن بنیاد است. بنیاد تعلیمی در عهد عتیق نهاده شده بود- این شامل شش تعلیم بنیادی میشد كه حالا لیست شدهاند. حقایق بزرگ عهد جدید راجع به مسیح، شخصیت و كار او نمایانگر خدمت بلوغ هستند.
اولین آموزه عهد عتیق توبه از اعمال مرده است. این دائما به وسیله انبیاء و همچنین توسط پیشوای مسیح موعود موعظه شده بود. همیشه ایشان قوم را دعوت میكردند كه از اعمال مرده خود توبه كرده و این یعنی از اعمال عاری از ایمانشان توبه كنند.
اعمال مرده در اینجا میتواند به اعمالی اشاره داشته باشد كه قبلا درست بودهاند، ولی حالا از آنجائی كه مسیح آمده بود مرده محسوب میشدند. برای مثال، همه خدماتی كه مربوط به پرستش هیكل میشد حالا به وسیله كار تمام شده مسیح منسوخ شدهاند.
دوماً، نویسنده از ایمان به خدا سخن میگوید. این نیز مجددا در عهد عتیق جزو تأكیدات اصلی بود. در عهد جدید مسیح واضحا نمایانگر مؤلف ایمان است. نه اینكه این آیه میخواهد ایمان از خدا را نهی كند- بلكه ایمانی به خدا كه مسیح را كنار بگذارد ناكافی است.
۶:۲ فرامین راجع به تعمیدها به تعمید مسیحیان اشارهای ندارد. ولی شست و شوی سنتّی كه در زندگیهای مذهبی كاهنین و قوم اسرائیل خیلی برجسته شده بود (همچنین به ۱۰:۹ نگاه كنید).
تشریفات مذهبی نهادن دستها در لاویان ۱:۴- ۳:۲- ۱۶:۲۱ توصیف شدهاند. گذراننده قربانی یا كاهن دستهای خود را بر سر حیوانی كه به عنوان جانشین بود مینهاد. ظاهرا، حیوان متحمل گناهان شخص میشد كه با او پیوسته بود. این رسم نمونهی كفاره نیابتی بود. ما معتقد نیستیم كه در اینجا اشاره به نهادن دستها به عنوان عملی به وسیله رسولان و دیگران در روزهای اولیه كلیسا شده است (اعمال ۸:۱۷-۱۳:۳- ۱۹:۶).
قیامت مردگان در ایوب ۱۹:۲۵-۲۷- مزمور ۱۷:۱۵ و به طور تلویحی در اشعیا ۵۳:۱۰-۱۲ تعلیم داده شده است. آنچه كه تنها در عهد عتیق نامعلوم به نظر میآمد در عهد جدید واضحا مكشوف شد (دوم تیموتائوس ۱:۱۰).
حقیقت بنیادی و نهایی عهد عتیق داوری جاودانی بود (مزمور ۹:۱۷- اشعیا ۶۶:۲۴).
این اصول اولیه نمایانگر یهودیت بودند و تداركی برای آمدن مسیح بودند. مسیحیان نباید با این مسائل مضامین درگیر شوند- بلكه باید به مكاشفه كاملی كه حالا در مسیح دارند متمسّك شوند. خوانندگان ترغیب شدهاند تا از سایهها به شیء اصلی بگذرند- از نمونه به اصل- از پوسته به هسته- از شكل مردهی مذهب اجداد خود به واقعیتِ مسیح زنده.
۶:۳ نویسنده آرزوی خود را برای كمك به ایشان این طور عنوان میكند: اگر خدا اجازت دهد این را بجا خواهم آورد. بهرحال، عامل محدود از جانب ایشان خواهد بود و نه از جانب خدا. خدا آنها را قادر خواهد ساخت تا به انسانیت روحانی كامل برسند، ولی ایشان باید به كلام خدا جواب مثبت دهند و اینكار را به وسیله اعمال ایمان و صبر حقیقی انجام دهند.
۶:۴ ما حالا به قلب هشدار بر ضدّ ارتداد میرسیم. این هشدار به طور ضمنی بر گروهی از مردم دلالت دارد كه بر ایشان احیا شدن به وسیله توبه مجدّد امكانپذیر نیست. ظاهرا این افراد یكبار توبه كردهاند (اگرچه اثری از ایمان به مسیح در اینجا دیده نمیشود) حالا به وضوح گفته شده است كه توبه مجدّد غیرممكن است.
این مردمان چه كسانی هستند؟ جواب در آیات ۴ و ۵ داده شده است. در چشیدن بركات بزرگی كه آنها از آن لذت بردهاند، باید توجه داشت این چیزها برای نجات نیافتگان نیز میتواند حقیقت داشته باشند. هرگز به طور واضح گفته نشده است كه ایشان تولد تازه یافتهاند. همچنین هیچ اشارهای به ضروریاتی مثل ایمان نجاتبخش، رهایی به وسیله خون او یا حیات جاودان نشده است.
ایشان یكبار منوّر گشتند. آنها انجیل فیض خدا را شنیدند. آنها در تاریكی راه نجات نبودند. یهودای اسخریوطی منوّر گشت، ولی نور را رد نمود.
ایشان عطایای سماوی را چشیدند. خداوند عیسی عطیه آسمانی است. آنها او را چشیدند، ولی هرگز او را به وسیله یك عمل ایمان صریح نپذیرفتند. محال است كه انسان بچشد ولی نخورد یا ننوشد. زمانی كه انسانها شراب مخلوط به مرّ را به عیسی روی صلیب تعارف كردند، او چشید، ولی نخواست كه بنوشد (متی ۲۷:۳۴) چشیدن مسیح كافی نیست- تا زمانی كه خون پسر انسان را ننوشیم و جسم او را نخوریم، یعنی تا زمانی كه او را صراحتا به عنوان خداوند و نجاتدهنده خودمان نپذیریم در او هیچ حیاتی نداریم (یوحنا ۶:۵۳).
ایشان شریك روحالقدس گردیدند. قبل از اینكه سراغ نتیجهگیری برویم، ضروری است كه این گفتگوی ضمنی را انجام دهیم. ما باید به یاد داشته باشیم كه روحالقدس قبل از گرایش به زندگیهای انسانها خدمت میكند. او بیایمانان را پاك میگرداند (اول قرنتیان ۷:۱۴) و ایشان را در جایگاه بركت خارجی قرار میدهد. او بیایمانان را به گناه و عدالت و داوری ملزم میكند (یوحنا ۱۶:۸). او انسانها را به توبه رهبری كرده و ایشان را به مسیح به عنوان تنها امیدشان هدایت مینماید. پس انسانها در منافع روحالقدس بدون سكونت او در ایشان نیز بهرهمند میشوند.
۶:۵ ایشان لذّت كلام نیكوی خدا را چشیده بودند. انها در حینی كه موعظه انجیل را میشنیدند، قویاً به آن وارد میشدند. ایشان مثل بذرهایی بودند كه بر زمین سنگلاخ ریخته میشد- ایشان كلام را میشنیدند و فورا با شادی آن را میپذیرفتند، ولی در خود هیچ ریشه نداشتند. ایشان برای مدتی ایمانشان را حفظ میكردند ولی زمانی كه مصیبتها یا جفاها به جهت كلام پیش میآمدند، بیدرنگ همه چیز را ترك میكردند (متی ۱۳:۲۰، ۲۱).
ایشان قوات عالم آینده را چشیده بودند. قوات در اینجا یعنی معجزات. عالم آینده دوران سلطنت هزار ساله است. زمان صلح و كامیابی و سلطنت مسیح بر زمین برای هزار سال. معجزاتی كه همراه موعظه انجیل در روزهای اولیه كلیسا ظاهر میشدند (عبرانیان ۲:۴). نشانههای پیشین علائمی بودند كه در ملكوت مسیح ظاهر خواهند شد. این قوم به این معجزات در قرن اول اعتراف میكردند. در حقیقت، ایشان در آنها دخیل بودند. برای مثال، در معجزه نانها و ماهیها. پس از اینكه عیسی پنج هزار نفر را خوراك داد، قومی در پی او به آن طرف دریا رفتند. او بدیشان گفت: «آمین آمین به شما میگویم كه مرا میطلبید نه به سبب معجزاتی كه دیدید- بلكه به سبب آن نان كه خوردید و سیر شدید» (یوحنا ۶:۲۶).
۶:۶ اگر ایشان بیفتند پس از اینكه از مزایا و بركات مسیح لذت بردند، محال است كه بار دیگر ایشان را برای توبه تازه سازند. ایشان گناه ارتداد را مرتكب شدهاند. ایشان به جائی رسیدهاند كه نور آن به جهنم ختم میشود.
گناه عظیم ارتداد به وسیله این كلمات نشان داده شده است: حالتی كه پسر خدا را برای خود باز مصلوب میكنند و او را بیحرمت میسازند (آیه ۶ ب). این بیانگر رد كردن بیشرمانه مسیح است و نه بیدقتی در مورد او. این نشان دهنده یك خیانت آشكار به وی میباشد و عمل نمودن بر ضدّ او و استهزا نمودن كار و شخصیت او.
ملاحظاتی در باب ارتداد
مرتدین كسانی هستند كه انجیل را میشنوند، ادعای مسیحی بودن میكنند، با كلیسای مسیح متحد میشوند، و سپس اعتراف ایمانی خود را ترك كرده، مسیح را علنا انكار میكنند، از مشاركت با مسیحیان میگریزند و با دشمنان خداوند عیسی مسیح ارتباط برقرار میكنند. ارتداد گناهی است كه فقط به وسیله بیایمانان میتواند صورت بگیرد، نه به وسیلهی كسانی كه نجات یافتهاند- بلكه فقط به وسیله كسانی كه آگاهانه، از روی بدخواهی و با اراده خود به ضدّ خداوند برمیگردند.
این گناه نباید با گناه بیایمانانی كه انجیل را میشنوند ولی كاری انجام نمیدهند قاطی شود. برای مثال، شخصی ممكن است مسیح را قبول نكند و روحالقدس نیز او را مكررا دعوت كند. ولی او یك مرتد نیست. او هنوز میتواند نجات یابد اگر خودش را به نجات دهنده تسلیم كند. البته، اگر او بمیرد یك بیایمان خواهد بود و برای ابد هلاك خواهد شد، ولی او به عنوان كسی كه میتواند به خدا ایمان آورد ناامید نیست.
ارتداد نباید با برگشتن قاطی شود. یك ایماندار حقیقی شاید خیلی از مسیح منحرف شده باشد. از طریق گناه رابطه او با خدا مخدوش میشود. شاید او حتی مسیر را گم كند و دیگر به عنوان یك مسیحی شناخته نشود. ولی او میتواند دوباره احیا شده و به محض اینكه گناه خود را اعتراف كرده و از آن رویگردان شود، باز هم رابطهاش با خدا احیا میشود (اول یوحنا ۱:۹).
ارتداد همان گناه نابخشودنی كه در اناجیل آمده است نمیباشد. آن گناه نسبت داده معجزات خداوند عیسی به رئیس دیوها بود. معجزات او عملا در قدرت روحالقدس ظاهر شده بودند. نسبت دادن آنها به دیوها كفر به روحالقدس محسوب میشد. این به طور تلویحی یعنی روحالقدس دیو بود. عیسی گفت كه چنین گناهی هرگز بخشیده نمیشود، چه در آن زمان و چه در زمان آینده (مرقس ۳:۲۲-۳۰). ارتداد شبیه كفر بر ضدّ روحالقدس است چون هر دو گناهی ابدی هستند و پایانی مشابه دارند.
من معتقدم كه ارتداد همان گناهی است كه به موت منجر میشود و در اول یوحنا ۵:۱۶ب آمده است. یوحنا راجع به مردمی مینوشت كه ادعا میكردند ایماندار هستند و در كلیساهای محلی فعّال بودند. ایشان سپس از تعالیم غلط گنوسیها مملو شدند و از روی عداوت مسیحیت را ترك كردند. حركت تعمدی آنها نشان میداد كه ایشان هرگز حقیقتاً تولد تازه نیافتهاند (اول یوحنا ۲:۱۹). آنها با انكار روشن اینكه عیسی، مسیح است (اول یوحنا ۲:۲۲)، گناهی را مرتكب میشدند كه به مرگ میانجامد و دعا كردن برای توبه ایشان بیفایده بود (اول یوحنا ۵:۱۶ب).
بعضی از مسیحیان جدّی وقتی كه عبرانیان ۶ را میخوانند به مشكل برخورد میكنند. شیطان از این گونه آیات به طور مخصوصی برای ایماندارنی كه مشكلات احساسی یا ذهنی یا جسمی دارنداستفاده میكند. ایشان میترسند كه نسبت به مسیح قاصر بوده و دیگر امیدی برای احیایشان وجود ندارد. آنها نگران هستند كه پشت در بسته نجات بمانند. این حقیقت كه حتی آنها به چنین چیزی میاندیشند و برایشان اهمیت دارد، گواهی است بر اینكه آنها مرتد نیستند! یك مرتد هیچ ترسی نخواهد داشت- یك مرتد بیشرمانه مسیح را ترك خواهد كرد.
اگر گناه ارتداد به ایمانداران مربوط نمیشود، پس امروزه به چه كسانی اطلاق میشود؟ برای مثال، به مرد جوانی كه به ایمان به مسیح اقرار میكند و برای مدتی به خوبی پیش میشود، ولی سپس چیزی در زندگیش اتفاق میافتد. شاید جفای تلخی را تجربه كند. شاید به فساد اخلاقی دچار شود. یا شاید از دانشگاه اخراج شود و به وسیله بحثهای ضدّ مسیحی و فلسفه انكار خدا لغزش بخورد. با آگاهی كامل از حقیقت، او واضحاً از آن رویگردان میشود. او كاملاً مسیح را انكار میكند و همه حقایق بنیادی و مقدّس ایمان مسیحی را رد میكند. كتاب مقدس میگوید كه محال است چنین شخصی را برای توبه تازه بسازند و تجربه این گفته كتاب مقدس را تأیید میكند. ما بسیاری را میشناسیم كه از مسیح مرتد شدند، ولی هرگز مرتدی را نمیشناسیم كه دوباره احیا شده باشد.
چنانچه به پایان این عصر میرسیم، میتوانیم منتظر ارتدادهای زیادی باشیم (دوم تسالونیكیان ۲:۳- اول تیموتائوس ۴:۱). بنابراین هشدار به ضدّ قاصر آمدن هر روز جدّیتر از روز قبل میشود.
۶:۷ حالا نویسنده به دنیای طبیعی بازمیگردد تا یك همتا برای ایماندار حقیقی بیابد (آیه ۷) و برای ارتداد (آیه ۸). در هر دوی موارد، شخص با زمین مرتبط شده است. بركاتی كه در آیات ۴ و ۵ آمدهاند با باران نیرومند مقایسه شدهاند. محصول گیاهی از جواب نهایی شخصی سخن میگوید كه بركات را دریافت كرده است. این به تصمیم طمین بستگی دارد كه بركت بیابد یا لعنت.
ایماندار حقیقی مانند زمینی است كه بارانی كه بارها بر آن میافتد را میخورد و نباتات نیكو میرویاند و از خدا بركت مییابد.
۶:۸ ارتداد مانند زمینی است كه آنهم بخوبی آبیاری شده، ولی چیزی جز خار و خس نمیرویاند كه این ثمره گناه است. این زمین باران را دریافت میكند ولی هرگز نباتات نیكو نمیرویاند. چنین زمینی بیارزش است. این زمین محكوم شده است. سرنوشت این زمین سوختهشدن است.
۶:۹ در آیات ۹ و ۱۰ دو نشانهی قوی وجود دارند كه نشان میدهند مرتدینی كه در آیات قبلی توصیف شدند بیایمانان بودهاند. اولاً، تغییری ناگهانی در ضمایر دیده میشود. در بحث در مورد مرتدین، نویسنده به «ایشان» اشاره میكرد. حالا كه ایمانداران حقیقی را مخاطب قرار میدهد، از ضمیر «شما» استفاده میكند.
دومین نشانه حتی واضحتر است. او در سخن گفتن به ایمانداران میگوید: «اما ای عزیزان در حق شما چیزهای بهتر و قرین نجات را تعیین میداریم.» استنباط این است كه این چیزهایی كه در آیات ۴-۶ و ۸ توصیف شدهاند با نجات سازگاری ندارند.
۶:۱۰ دو چیزی كه با نجات سازگاری دارند در زندگی مقدسین دیده میشدند، عمل و محبت ایشان. ایمان آنها در اعمال نیكویشان و زندگی مقدسان تجسم مییافت و این مسیحیت حقیقی است، محبت فعّالانه برای خانواده ایمانی. آنها خدمت به قوم خدا را برای وی ادامه میدادند.
۶:۱۱ دو آیه بعدی به نظر میآید برای قشر دیگری از مردم نوشته شده باشد- اسما برای كسانی كه نویسنده مطمئن نبوده است. اینها كسانی بودند كه به نظر در خطر بازگشت به یهودیت قرار داشتهاند.
اولاً، او آرزو میكند كه ایشان همان جدّ و جهدی را نشان دهند كه برای تعیین كامل امید دارند و تا به انتها آن را ظاهر نمایند. او از ایشان میخواهد تا برای مسیح ثابت قدم باشند و تا زمان رسیدن امید نهایی مسیحیان در آسمان ادامه دهند. این اثبات واقعیت میباشد.
۶:۱۲ آنها نمیبایست كاهل شوند و اجازه دهند كه پاهایشان برای برداشتن گامهای روحانی سست شود. ایشان باید ادامه داده از همه ایمانداران حقیقی كه به ایمان و صبر وارث وعدهها میباشند اقتدا كنند.
۶:۱۳ قسمت پایانی باب ششم مربوط به ترغیباتی است كه در آیه ۱۲ راجع به ایمان و صبر شده بود. نمونه ابراهیم به عنوان انگیزه و مطمئناً به عنوان امید ایمانداران ذكر شده است.
به یك معنا، مسیحی به نظر ممكن است در وضع نامساعدی باشد. او همه چیزش را برای مسیح داده و چیزی برای نشان دادن ندارد. همه چیزش در آینده است. پس چگونه او میتواند مطمئن باشد كه امیدش بیهوده نیست؟
جواب در وعده خدا به ابراهیم یافت میشود، وعدهای كه شامل همه چیزهایی میشد كه او بعداً در شخص مسیح بدانها میرسید. زمانی كه خدا آن وعده را داد، چون به بزرگتر از خود قسم نتوانست خورد، به خود قسم خورد.
۶:۱۴ این وعده در پیدایش ۲۲:۱۶-۱۷ یافت میشود: «به ذات خود قسم میخورم، چون كه این كار را كردی و پسر یگانه خود را دریغ نداشتی، هر آینه تو را بركت دهم و ذریت تو را كثیر سازم...» خدا ضمانت میكند كه این وعده را به انجام رساند و از اینرو تحققّ آن مطمئن است.
۶:۱۵ ابراهیم به خدا ایمان آورد- و صبر كرد- و وعده را یافت. ابراهیم عملا شانسی برای ایمان نیاوردن به خدا نداشت. هیچ ریسكی در میان نبود. كلام خدا مطمئنترین چیز در دنیاست. هر وعدهای كه خدا داده است به اندازه تحققّ آن در همان زمان معتبر و مطمئن است.
۶:۱۶ در امور انسانی، انسانها به بزرگتر از خود قسم میخورند. در محكمههای قانونی برای مثال، ایشان برای گفتن حقیقت قسم خورده و سپس اضافه میكنند: «پس خدایا، كمكم كن.» آنها از خدا درخواست میكنند تا تأیید كند كه آنچه میگویند حقیقت است.
زمانی كه انسانها قسم میخورند قولشان معمولا اثبات میشود. اینطور درك میشود كه قول ایشان محفوظ است.
۶:۱۷ خدا میخواست قوم وی كه به او ایمان داشتند كاملا مطمئن باشند كه وعده او به انجام خواهد رسید. وعده آشكار او عملاً كافی بود، ولی او میخواست تا عظمت خود را به وسیلهی وعده نشان دهد. بنابراین او به وعدهاش قسم را اضافه كرد.
وارثین وعده همه كسانی هستند كه به واسطهی ایمان فرزندان وفادار ابراهیم هستند. وعده به وعده ابدی نجات اشاره دارد كه هر كس به خدا ایمان داشته باشد آن را تحصیل میكند. هنگامی كه خدا وعده ذریت به ابراهیم داد، این وعده تحققّ كامل و نهایی خود را در مسیح یافت و همه بركاتی كه از اتحاد با مسیح ناشی میشد شامل آن وعده میبود.
۶:۱۸ ایماندار حالا دو امر بیتغییر دارد كه بر آنها تكیه كند، كلام خدا و قسم وی. غیرممكن است كه تصور كنیم چیزی مطمئن یا ایمنتر از این دو وجود دارد. خدا وعده میدهد همه آنانی كه به مسیح ایمان آورند نجات مییابند- سپس او آن را به وسیله قسم، تأیید میكند. نتیجه این امر اجتنابناپذیر است- ایماندار تا ابد ایمن میباشد.
در باقیمانده باب ۶ نویسنده چهار شكل برای رسیدن به خانه و تمسك به امید مسیحیان ذكر میكند. ۱) یك شهر ملجا. ۲) یك لنگر. ۳) یك پیشرو. ۴) یك رئیس كهَنه.
اول آنانی كه ایمانداران حقیقی هستند به عنوان كسانی به تصویر كشیده شدهاند كه از هلاكت به شهر ملجا آسمانی برده میشوند. برای تشویق ایشان در پروازشان، خدا به آنها امید شكستناپذیر عطا میكند كه بر پایه كلام وی و قسمش میباشد.
۶:۱۹ در طوفانها و سختیهای زندگی این امید مثل لنگری میباشد برای جان ما. آگاهی از این كه جلال یافتن ما به اندازهای مطمئن است كه انگار همین الآن واقع شده است ما را از غرق شدن در موجهای وحشی شك و ناامیدی حفظ میكند. لنگر در شنهای روان این جهان نمیافتد- بلكه در جایگاه مقدس آسمانی. از آنجا كه امید ما لنگر است، مفهومش این است كه امید ما در درون حجاب خدا ایمن میباشد درست چنانچه مطمئن هستیم لنگرمان در آنجاست خودمان نیز خواهیم بود.
۶:۲۰ عیسی نیز به عنوان پیشروی ما به درون مكان مقدس وارد شد. حضور او در آنجا ورود كامل كسانی كه به او تعلق دارند را تضمین میكند. گفتن این كه سادهترین ایماندار روی زمین درست به اندازهی مقدسینی كه الآن در آسمان هستند جایگاهی محكم و مطمئن دارد به هیچ وجه اغراق نیست.
اندرسون بری (Berry Anderson) مینویسد:
«كلمهای كه پیشرو ترجمه شده است در هیچ جای دیگری در عهد جدید دیده نمیشود. این عبارت هرگز در نظام لاویان قرار نداشته، چون كه رئیس كهَنه فقط به عنوان نماینده به مكان مقدس وارد میشد. او به جائی وارد میشد كه هیچكس نمیتوانست دنبال او برود.» ولی پیشرو ما قول داده است كه هر جا باشد ما نیز خواهیم بود. او به عنوان پیشرو ۱) ورود آینده ما را در آنجا اعلان خواهد كرد، ۲) میراث پرجلال آسمان را به ما میدهد، ۳) و به قومش در هنگام ورود خوش آمد میگوید و ایشان را در مقابل عظمت آسمان قرار میدهد. »
چهارمین شكل رسیدن به امید جاودان رئیس كهَنه است. خداوند ما بر رتبه ملكیصدق، رئیس كهَنه گردید تا ابدالآباد. كهانت ابدی او محافظت ابدی ما را ضمانت میكند. درست چنانچه ما مطمئنا با خدا به وسیله مرگ او مصالحه داده شدهایم، به وسیلهی حیات او قطعاً به عنوان كاهن به دست راست خدا نجات خواهیم یافت (رومیان ۵:۱۰).
عنوان این مطالب یعنی عیسی كه بر رتبه ملكیصدق، رئیس كهَنه گردیده است به ما موضوعی كه در ۵:۱۰ قطع شده بود یعنی زمانی كه نویسنده بر هشدار به ضدّ ارتداد گریز زده بود را یادآوری میكند. حالا او آماده است كه زمینه خود را در مورد برتری كهانت مسیح نسبت به كهانت هارونی را از سر بگیرد. او استادانه به بحث اصلی بازمیگردد.