Fawn Resting

ح) عیسی پای شاگردانش را می‌شوید(۱۳:‏۱-‏۱۱)

در باب ۱۳‌، وقایع اتاق بالاخانه شروع می‌شوند. عیسی دیگر در میان مخالفان و دشمنان یهودی خود قدم نمی‌گذارد. او به همراه دوازده رسولش به بالاخانه در اورشلیم آمده بود تا برای آخرین بار پیش از محکوم‌شدن و مصلوب‌شدنش با ایشان مصاحبت و مشارکت داشته باشد. یوحنا ۱۳-‏۱۷ یکی از قسمت‌های بسیار محبوب در عهد جدید است.

۱۳:‏۱ روز قبل از مصلوب شدن‌، خداوند عیسی دانست که زمان مرگ او فرارسیده است تا دوباره برخیزد و به آسمان بازگردد. او خاصان خود را که ایمان‌داران حقیقی به او بودند تا به آخر محبت نمود‌، او ایشان را تا به آخر خدمات خود محبت نمود و این محبت را تا ابد برای ایشان ادامه می‌دهد. ولی او همچنین ایشان را با ذات خداوندی خود محبت نمود چنان که او در شرف نشان دادن این امر بود.

۱۳:‏۲ یوحنا نگفته است که کدام شام در اینجا مد نظر او بوده‌است –شام خداوند‌، شام فصح و یا وعده غذایی معمولی. شیطان در دل یهودای اسخریوطی وارد شد و او را به این تفکر انداخت که زمان خیانت به عیسی رسیده است. یهودا درصدد ضدیت به خداوند خیلی پیش از اینها بود ولی او حالا داشت نشانه‌های این نقشه‌های غلطش را نمایان می‌کرد.

۱۳:‏۳ آیه‌ی ۳ بر کسی تأکید می‌کند که نمایانگر وظیفه‌ی یک غلام است -‏نه فقط به عنوان یک استاد بلکه عیسی به اولوهیت خود هشیار بود. او کاری را که باید انجام می‌داد می‌داشت‌، او می‌دانست که از سوی خدا آمده و دوباره به سوی خدا بازمی‌گردد.

۱۳:‏۴ این با آگاهی او از شخصیت خودش‌، مقامش و مأموریت و سرنوشتش بود که او نشست و پای‌های شاگردانش را شست. خداوند از شام برخاست و جامه‌ی خود را بیرون کرد و سپس دستمالی گرفته و به کمرش بست و جایگاه غلام را پذیرفت. شاید ما انتظار داشتیم که این واقعه در انجیل مرقس ثبت شده باشد که انجیل خادم کامل است. ولی حقیقت این است که انجیل پسر خدا همه‌ی این وقایع را شامل می‌شود.

این عمل نمادین به ما یادآوری می‌کند که خداوند چگونه جایگاه آسمانی خود را ترک کرد و به این دنیا مثل غلامی فرود آمد و مخلوقات خود را خدمت کرد.

۱۳:‏۵ در سرزمین‌های شرقی‌، پوشیدن کفش‌های باز‌، شستن پای‌ها را ضروری می‌کرد. این امر عموماً از روی نزاکت بود که هر شخص در خانه خود غلامی می‌داشت که پای‌های مهمانان را می‌شست. در اینجا صاحبخانه آسمانی تبدیل به غلام می‌شود و خدمتی سطح پائین (فرومایه) را انجام می‌دهد. عیسی در زیرپای‌های خائنین –چه تصویری! چه درسی برای ما دارد؟

۱۳:‏۶ پطرس در فکرکردن به اینکه خداوند پای‌های او را بشوید جا خورد و نارضایتی خود را از اینکه شخصی بزرگ مثل خداوند باید چنین لطفی درحق او که نالایق بود بکند‌، ابراز داشت. "دیدن خدا در نقش خدمتکار مضطرب‌کننده (حیرت‌آور) است."

۱۳:‏۷ عیسی حالا به پطرس می‌گوید که مفهومی روحانی در آنچه او انجام می‌داد وجود دارد. شستن پای‌ها تصویری روشن از شسته شدن روحانی است. پطرس می‌دانست که خداوند در حال ظاهر کردن عملی جسمی است ولی او نفهمید که نشانه‌ی روحانی آن چیست. او به زودی آن را خواهد دانست‌، به‌هرحال چون خداوند آن را توضیح داد. و او خواهد دانست زیرا خود نیز آن را پس از بازگشت و توبه از انکار کردن خداوند تجربه می‌کرد.

۱۳:‏۸ پطرس نمونه افراط‌گرایی طبیعت انسان است. او قسم خورد که هرگز خداوند پای‌های او را نخواهد شست. و "هرگز" در اینجا یعنی "تا به ابد نه." خداوند به پطرس جواب داد که بدون شستن‌، هیچ نصیبی در پیروی او نخواهد بود. معنی شستن پای‌ها در اینجا باز می‌شود. از آنجائی که مسیحیان در این دنیا گام برمی‌دارند‌، آنها آلوده‌ی پیمان‌های زیادی می‌شوند. گوش دادن به سخنان زشت‌، نگاه کردن به چیزهای غیرمقدس(ناپاک)‌، کارکردن با انسان‌های بی‌خدا و لزوماً هتک‌حرمت شدن توسط بی‌ایمانان. او نیاز داشت کاملاً پاک شود.

این پاکیزگی به وسیله‌ی آب کلام خدا عملی می‌شد. در حینی که ما کتاب‌مقدس را می‌خوانیم و می‌آموزیم‌، و موعظه‌ی کلام را می‌شنویم و با دیگران راجع به آن صحبت می‌کنیم درمی‌یابیم که این کلام ما را از تأثیرات شیطان پاک می‌سازد. از طریقی دیگر هر چقدر از کتاب‌مقدس غافل می‌شویم‌، این تأثیرات شریر بیشتر می‌توانند بر زندگی و ذهن ما بمانند بدون اینکه اهمیت بزرگی در ما داشته باشند. وقتی که عیسی گفت:‏ "تو را با من نصیبی نیست" او منظورش این نبود که پطرس تا زمانی که خداوند او را نشوید‌، نجات‌نیافته خواهد بود بلکه پیروی از خداوند فقط با پاک شدن و تقدیس مداوم و عملی شدن کلام مقدس خدا در زندگی شخصی نشان داده می‌شود.

۱۳:‏۹-‏۱۰ حالا پطرس افراط‌گری دیگری می‌کند. یک دقیقه پیش او داشت می‌گفت:‏ "هرگز" و حالا دارد می‌گوید:‏ "همه جای مرا بشوی."

در راه بازگشت از حمام عمومی‌، پای‌های شخص دوباره کثیف می‌شوند. او حمام دیگری نیاز نداشت بلکه احتیاج داشت که پای‌هایش شسته شوند. "کسی که غسل یافت محتاج نیست مگر به شستن پای‌ها." بین حمام و غسل تفاوتی هست. حمام از پاک شدن صحبت می‌کند که در هنگام نجات مسیح به دست می‌آید. پاک شدن از مجازات گناه به وسیله‌ی خون مسیح فقط یکبار رخ می‌دهد. غسل راجع به پاک کردن آلودگی گناه صحبت می‌کند و می‌بایست با کلام خدا ادامه بیابد. یک حمام وجود دارد ولی پاشستن‌ها زیاد. "شما پاک هستید ولیکن نه همه‌ی شما" یعنی شاگردان حمام تغییر آئین را گرفته بودند -‏که این یعنی همه‌ی شاگردان بجز یهودا. او هرگز نجات نیافته بود.

۱۳:‏۱۱ با دانش کامل از همه‌چیز خداوند می‌دانست که یهودا به او خیانت خواهد کرد و بنابراین عیسی از او به عنوان کسی که هرگز حمام رهایی نگرفته است صحبت می‌کند.

خ) عیسی به شاگردانش تعلیم می‌دهد که نمونه ‌ی او را پیروی کنند(۱۳:‏۱۲-‏۲۰)

۱۳:‏۱۲ به نظر می‌آید که مسیح پای‌های همه‌ی شاگردان را شست. سپس او رخت خود را دوباره پوشید و بازنشست و بدیشان مفهوم روحانی کاری را که انجام داده بود بیان کرد. او گفتگو را با طرح سؤالی شروع کرد. سؤال نجات‌دهنده علاقه‌ای را برای یادگیری ایجاد کرد. اینگونه سؤالات شکل تأثیرگذاری را در تعالیم او دربرمی‌گیرد.

۱۳:‏۱۳-‏۱۴ شاگردان عیسی را به عنوان خداوند و استادشان می‌شناختند و در این امر صادق بودند. ولی نمونه‌ای که او نشان داد این بود که بالاترین سطح در ساختار ملکوت همانا خادم است.

اگر خداوند و استاد پای‌های شاگردانش را شست‌، آنها چه عذری برای نشستن پای‌های یکدیگر خواهند داشت؟ آیا خداوند منظورش این بود که آنها باید به طور تحت‌اللفظی پای‌های یکدیگر را با آب بشویند؟ آیا او داشت یک حکم کلیسایی را بنیانگذاری می‌کرد؟ نه‌، معنی اینکار در اینجا روحانی است. او داشت بدیشان می‌گفت که آنها باید از کلام به طور مداوم پیروی کنند. اگر کسی ببیند که برادرش‌، سرد یا تحت‌اللفظی در کلام رشد می‌کند او باید با محبت او را ترغیب به درست نگریستن بر کتاب‌مقدس کند.

۱۳:‏۱۵-‏۱۶ خداوند بدیشان نمونه‌ای داد‌، درسی که الگوئی باشد برای ایشان تا بدانند که از لحاظ روحانی چگونه باید با یکدیگر رفتار کنند.

اگر غرور و یا لذات شخصی مانع می‌شود که ما فروتن شده و برادران دینی خود را خدمت کنیم‌، باید به خاطر بیاوریم که ما از آقای خود بزرگتر نیستیم. او خود را کوچک کرد تا آنانی را که نالایق و ناسپاس بودند و کسی را که می‌دانست او را تسلیم خواهد کرد خدمت کند. آیا شما مردی را که می‌دانید در شرف خیانت‌کردن به شما در ازای دریافت پول است‌، در راهی محقرانه خدمت خواهید کرد؟ آنانی که فرستاده شده‌اند(رسولان) نباید خود را در هیچ موردی بزرگ کنند که یک شخص البته آنها را فرستاده است و این کارها به دست او انجام می‌شوند یعنی (خداوند عیسی.)

۱۳:‏۱۷ برای دانستن این حقایق راجع به تواضع و فروتنی و خدمت یک چیز لازم است و شخص می‌تواند آن را بداند و هرگز در تجربه نیفتد. ارزش واقعی و برکت در انجام دادن این‌ها نهفته است!

۱۳:‏۱۸ آنچه که خداوند راجع به خدمت تعلیم می‌داد راجع به یهودا صدق نمی‌کرد. او جزو کسانی نبود که خداوند با انجیل به دنیا خواهد فرستاد. عیسی می‌دانست که نوشته‌های مقدس خیانت او را پیشگوئی کرده‌اند که باید به انجام برسد -‏نوشته‌های مقدسی مانند مزمور ۹:‏۴۱ یهودا همان شخصی بود که با خداوند سه سال غذا خورده بود و در این عبارت به او اشاره می‌شود که همان کس خداوند را تسلیم خواهد کرد. در مزمور ۴۱‌، تسلیم‌کننده توسط خداوند‌، دوست خالص نامیده شده‌است.

۱۳:‏۱۹ خداوند تسلیم‌کننده‌ی خود را معرفی کرد تا شاگردان زمانی که این وقایع به وقوع پیوستند‌، آنها بدانند که عیسی حقیقتاً الهی بود. کلمه‌ی ایتالیک (او) می‌تواند از پایان آیه حذف شود "باور کنید که هستم." عیسی عهد جدید همان یهوه‌ی عهد عتیق است. از آنجائی که به انجام رسیدن نبوت عهد عتیق یکی از بزرگترین دلایل اولوهیت و همچنین ما می‌توانیم اضافه کنیم الهامی‌بودن نوشته‌های مقدس است.

۱۳:‏۲۰ خداوند می‌دانست که تسلیم شدنش شاگردان را در شک و اضطراب خواهد انداخت. بنابراین او این جمله تشویق‌آمیز را گفت. آنها می‌بایست به خاطر داشته باشند که به مأموریتی آسمانی فرستاده شده‌اند. آنها چنان به آن شخصیت و ذات الهی نزدیک زیسته بودند که هر کس آنها را قبول می‌کرد‌، او را قبول کرده بود. همچنین آنانی که مسیح را قبول می‌کنند‌، خدای پدر را قبول کرده‌اند. آنها بنابراین به وسیله‌ی ارتباط نزدیکشان با خدای پسر و خدای پسر آرامش داشتند.

د) عیسی تسلیم شدن خود را پیشگوئی می‌کند (۱۳:‏۲۱-‏۳۰)

۱۳:‏۲۱-‏۲۲ دانستن اینکه یکی از شاگردانش به او خیانت خواهد کرد باعث شد که خداوند عمیقاً مضطرب شود. به نظر می‌آید که عیسی در اینجا به تسلیم‌کننده‌ی خود آخرین فرصت را برای ترک کردن نقشه‌ی شریرانه‌اش می‌دهد. بدون نشان دادن واضح او‌، خداوند آگاهی خود را از اینکه یکی از آن دوازده نفر او را تسلیم خواهد کرد بیان کرد. ولی حتی این امر هم ذهن خائن را تغییر نداد.

بقیه‌ی شاگردان به یهودا مظنون نشدند. آنها متعجب بودند که یکی از ایشان چنین عملی را انجام خواهد داد و در شگفت بودند که او چه کسی می‌تواند باشد.

۱۳:‏۲۳ در آن روزگار‌، مردم برای غذا بر سر میز نمی‌نشستند بلکه برروی پشتی‌های کوچکی دراز می‌کشیدند. شاگردی که عیسی او را محبت می‌نمود یوحنا بود یعنی نویسنده‌ی این انجیل. او از بردن اسم خود صرف‌نظر کرده‌است ولی از گفتن اینکه جایگاه خاصی در قلب نجات‌دهنده داشته‌است سرباز نزده است. خداوند همه‌ی شاگردانش را دوست داشت ولی یوحنا از احساس نزدیکی خاصی با او لذت می‌برد.

۱۳:‏۲۴-‏۲۵ پطرس به‌جای بلند صحبت کردن ترجیح داد اشاره کند. شاید با تکان دادن سرش به یوحنا اشاره کرد که بپرسد نام تسلیم کننده‌اش چه کسی است.

یوحنا درحالیکه در آغوش عیسی تکیه کرد از او سؤالی سرنوشت‌ساز و با صدای آرام پرسید و احتمالاً جوابی با صدای آرام شنید.

۱۳:‏۲۶ عیسی جواب داد که آن است که من لقمه را فرو برده بدو می‌دهم. بعضی‌ها می‌گویند که در شرق‌، صاحبخانه نان را برای احترام به عنوان غذا به مهمان می‌داد. با مهمان محترم قرار دادن یهودا‌، خداوند همچنین سعی کرد او را برای توبه به وسیله‌ی فیض و محبت تازه سازد. دیگران معتقدند که نان معمولاً در شام عید فصح خورده می‌شد. اگر این درست باشد‌، پس یهودا در حین شام فصح آنجا را ترک کرده بود یعنی قبل از اینکه خداوند شام خود را آغاز کند.

۱۳:‏۲۷ شیطان در آن دم در دل یهودا وارد گشته بود تا خداوند را تسلیم کند. حالا شیطان در او داخل گشت. در ابتدا‌، این فقط یک وسوسه بود. ولی یهودا آن را تقویت کرد‌، دوست داشت و پذیرفت. حالا شیطان کنترل او را در دست داشت. شناختن خائن حالا مسجل شده‌بود. پس خداوند به او گفت:‏ آنچه می‌کنی به زودی بکن. آشکار است که او وی را تشویق نمی‌کرد عمل شریرانه‌اش را انجام دهد ولی به سادگی غمگین‌کننده‌ی او را تسریع بخشید.

۱۳:‏۲۸-‏۲۹ این آیه نشان می‌دهد که گفتگوی قبلی میان عیسی و یوحنا درباره‌ی نان توسط دیگر شاگردان شنیده نشده‌بود. آنها هنوز نمی‌دانستند که یهودا در شرف تسلیم کردن خداوند است.

بعضی گمان کردند که عیسی به سادگی به یهودا گفت که زود برود و مایحتاج عید را بخرد یا چون یهودا خزانه‌دار بود‌، نجات‌دهنده او را فرمود تا چیزی به فقرا بدهد.

۱۳:‏۳۰ یهودا لقمه‌ی نان را گرفته و به عنوان آخرین لطف از سوی خداوند خورد و سپس جمع خداوند و دیگر شاگردان را ترک کرد. نوشته‌های مقدس کلماتی معنی‌دار را اضافه می‌کند که اینها هستند و شب بود -‏این فقط در معنای تحت‌اللفظی شب نبود بلکه تاریک روحانی یهودا بود. شب ناامیدی و ندامت که هرگز پایان نمی‌پذیرد. این شب همیشه خواهد بود زمانی که انسان‌ها به نجات‌دهنده پشت می‌کنند.

ذ) فرمان جدید داده می‌شود (۱۳:‏۳۱-‏۳۵)

۱۳:‏۳۱ به محض خروج یهودا‌، عیسی شروع کرد به صحبت کردن با شاگردان با آزادی و وضوح بیشتر. کشمکش پایان یافته بود. "حالا پسر انسان جلال یافت." خداوند داشت از کار رهایی‌بخش را که در آینده‌ای نزدیک به اتمام می‌رساند. پیشاپیش سخن می‌گفت. مرگ او احتمالاً باید مغلوب شدن به نظر می‌رسید ولی این مرگ به معنای این بود که گناهکاران بدان وسیله نجات می‌یابند. این امر با قیام و صعود او ادامه یافت و او در اینها جلال می‌یافت. و خدا در او و در کار نجات‌دهنده جلال یافت. این آیه او را به عنوان خدای مقدس معرفی می‌کند که با گناه سازش ندارد ولی البته خدای محبتی که دوست ندارد گناهکاران بمیرند. او اعلام کرد که چگونه می‌تواند خدا باشد و گناهکاران را رهایی بخشد. همه‌ی صفات الهی در جلجتا در او به طور خارق‌العاده‌ای نمایان شد.

۱۳:‏۳۲ "اگر خدا در او جلال یافت" و اوست‌، "خدا نیز همچنین او را در خودش جلال خواهد داد." خدا شاهد جلال یافتن پسر حبیبش خواهد بود "و او نیز به زودی جلال خواهد یافت" –بدون تأخیر. خدای پدر عهد خود را با برخیزاندن خداوند عیسی از مردگان و نشاندن او به دست راست خود در آسمان به انجام رسانید. خدا منتظر نشد تا زمانی که ملکوت برقرار شود. او پسرش را به زودی جلال داد.

۱۳:‏۳۳ برای اولین بار خداوند عیسی‌، شاگردانش را به عنوان فرزندان کوچک صدازد -‏نوعی از سخن گفتن. و او این را فقط پس از رفتن یهودا که از ایشان جدا شده‌بود گفت. او فقط اندک زمانی با ایشان می‌ماند. سپس او بر روی صلیب می‌مرد. سپس آنها او را طلب کرده ولی قادر نخواهند بود او را بیابند زیرا که به آسمان صعود نموده است. خداوند همان سخنان را به یهودیان گفته بود‌، ولی منظور او بدیشان در طریقی دیگر بیان شده‌بود. برای شاگردانش‌، جدایی فقط برای مدتی موقت بود. او دوباره به‌جهت ایشان بازمی‌گشت(باب ۱۴). ولی برای یهودیان‌، رفتن او به منزله‌ی پایان راه بود. او داشت به آسمان اشاره می‌کرد و آنها نمی‌توانستند دنبال او بروند زیرا ایمان نداشتند.

۱۳:‏۳۴ درحین عدم حضور او‌، آنها می‌بایست حکم او را که محبت بود اجرا می‌کردند. این حکم جدیدی نبود که در این زمان به ایشان اعلام کرده باشد زیرا ده فرمان محبت نسبت به خدا و همسایه را تعلیم می‌داد. ولی این حکم در این طریق تازه مفهومی تازه پیداکرد. این حکم تازه بود چون روح‌القدس به ایمان‌داران قدرت می‌بخشید تا از آن اطاعت کنند. این حکم تازه بود چون از حکم قدیمی بزرگتر بود. حکم قدیمی گفت که "همسایه‌ی خود را محبت نما" ولی حکم جدید می‌گوید که:‏ "دشمان خود را محبت نما."

به خوبی گفته شده‌است که شریعت محبت به دیگران حالا به وضوح توضیح داده می‌شود به وسیله‌ی به اجرا درآمدن انگیزه و نمایان شدن نمونه عهد جدید و اطلاعات از آن در هر طریقی.

همچنین این حکم تازه بود چنانچه در این آیه توضیح داده شده زیرا این حکم درجه‌ای والاتر از محبت را خواستار است:‏ "چنان که من شما را محبت نمودم تا شما نیز یکدیگر را محبت نمائید."

۱۳:‏۳۵ نماد شاگردی مسیح‌، انداختن صلیبی دور گردن نیست و یا بر روی یقه یا لباسی متمایز که نشان‌دهنده‌ی آن باشد. هرکس می‌تواند به وسیله‌ی این مفاهیم‌، شاگردی خود را اعتراف کند. نشانه‌ی واقعی فرد مسیحی محبت او نسبت به دیگر مسیحیان است. این نیازمند قدرتی آسمانی است و این قدرت فقط به آنانی که روح‌القدس را دارند عطا خواهد شد زیرا که روح در ایشان ساکن می‌شود.

ر) عیسی‌، انکار پطرس را پیشگوئی می‌کند (۱۳:‏۳۶-‏۳۸)

۱۳:‏۳۶ شمعون پطرس نفهمید که او دارد از مرگش صحبت می‌کند. او فکر می‌کرد که عیسی دارد به سفری زمینی می‌رود و نمی‌توانست بفهمد که چرا او نمی‌تواند دنبالش برود. خداوند به او توضیح داد که پطرس در آخر به دنبال او خواهد رفت یعنی زمانی که او مرد ولی در آن موقع نمی‌توانست دنبال او برود.

۱۳:‏۳۷ با اشتیاق و وفاداری مثال‌زدنی‌، پطرس اراده‌ی خود را در جهت مردن برای خداوند اظهار داشت. او فکر می‌کرد که می‌تواند عذاب شهادت را با قدرت خودش متحمل شود. البته‌، بعداً او عملاً برای خداوند جان می‌داد ولی آن عمل او به خاطر این بود که به او قدرت و شهامت مخصوص از جانب خدا عطا شده‌بود.

۱۳:‏۳۸ عیسی "غیرت او را با پیش دانی" خود به او شناسانید به وسیله‌ی گفتن مطلبی که پطرس خودش نمی‌دانست -‏که قبل از اینکه شب به پایان رسد‌، او سه مرتبه خداوند را انکار خواهد کرد. بنابراین پطرس از شرارت‌، ترسوئی و عدم توانائی خود در پیروی خداوند حتی برای چند ساعت با قدرت خویش مطلع می‌شد.

انجیل به روایت يوحنا

فصل   ۱۳

۱  و قبل از عید فِصَح، چون عیسی دانستکه ساعت او رسیده است تا از این جهان به جانب پدر برود، خاصّان خود را که در این جهان محبّت می‌نمود، ایشان را تا به آخر محبّت نمود.

۲  و چون شام می‌خوردند و ابلیس پیش از آن در دل یهودا پسر شمعون اسخریوطی نهاده بود که او را تسلیم کند،

۳  عیسی با اینکه می‌دانست که پدرْ همه‌چیز را به دست او داده است و از نزد خدا آمده و به جانب خدا می‌رود،

۴  از شام برخاست و جامه خود را بیرون کرد و دستمالی گرفته، به کمر بست.

۵  پس آب در لگن ریخته، شروع کرد به شستن پایهای شاگردان و خشکانیدن آنها با دستمالی که بر کمر داشت.

۶  پس چون به شمعون پطرس رسید، او به وی گفت، ای آقا تو پایهای مرا می‌شویی؟

۷  عیسیدر جواب وی گفت، آنچه من می‌کنم الآن تو نمی‌دانی، لکن بعد خواهی فهمید.

۸  پطرُس به او گفت، پایهای مرا هرگز نخواهی شست. عیسی او را جواب داد، اگر تو را نشویم تو را با من نصیبی نیست.

۹  شمعون پِطرُس بدو گفت، ای آقا نه پایهای مرا و بس، بلکه دستها و سر مرا نیز.

۱۰  عیسی بدو گفت، کسی که غسل یافت محتاج نیست مگر به شستن پایها، بلکه تمام او پاک است. و شما پاک هستید لکن نه همه.

۱۱  زیرا که تسلیمکننده خود را می‌دانست و از این جهت گفت، همگی شما پاک نیستید.

۱۲  و چون پایهای ایشان را شست، رخت خود را گرفته، باز بنشست و بدیشان گفت، آیا فهمیدید آنچه به شما کردم؟

۱۳  شما مرا استاد و آقا می‌خوانید و خوب می‌گویید زیرا که چنین هستم.

۱۴  پس اگر من که آقا و معلّم هستم، پایهای شما را شستم، بر شما نیز واجب است که پایهای یکدیگر را بشویید.

۱۵  زیرا به شما نمونه‌ای دادم تا چنانکه من با شما کردم، شما نیز بکنید.

۱۶  آمین آمین به شما می‌گویم غلام بزرگتر از آقای خود نیست و نه رسول از فرستنده خود.

۱۷  هرگاه این را دانستید، خوشابحال شما اگر آن را به عمل آرید.

۱۸  دربارهٔ جمیع شما نمی‌گویم؛ من آنانی را که برگزیده‌ام می‌شناسم، لیکن تا کتاب تمام شود، آنکه با من نان می‌خورد، پاشنه خود را بر من بلند کرده است.

۱۹  الآن قبل از وقوع به شما می‌گویم تا زمانی که واقع شود باور کنید که من هستم.

۲۰  آمین آمین به شما می‌گویم هر که قبول کند کسی را که می‌فرستم، مرا قبول کرده؛ و آنکه مراقبول کند، فرستنده مرا قبول کرده باشد.

۲۱  چون عیسی این را گفت، در روح مضطرب گشت و شهادت داده، گفت، آمین آمین به شما می‌گویم که یکی از شما مرا تسلیم خواهد کرد.

۲۲  پس شاگردان به یکدیگر نگاه می‌کردند و حیران می‌بودند که این را دربارهٔ که می‌گوید.

۲۳  و یکی از شاگردان او بود که به سینه عیسی تکیه میزد و عیسی او را محبّت می‌نمود؛

۲۴  شمعون پِطرُس بدو اشاره کرد که بپرسد دربارهٔ کِه این را گفت.

۲۵  پس او در آغوش عیسی افتاده، بدو گفت، خداوندا کدام است؟

۲۶  عیسی جواب داد، آن است که من لقمه را فرو برده، بدو می‌دهم. پس لقمه را فرو برده، به یهودای اسخریوطی پسر شمعون داد.

۲۷  بعد از لقمه، شیطان در او داخل گشت. آنگاه عیسی وی را گفت، آنچه می‌کنی، به زودی بکن.

۲۸  امّا این سخن را احدی از مجلسیان نفهمید که برای چه بدو گفت.

۲۹  زیرا که بعضی گمان بردند که چون خریطه نزد یهودا بود، عیسی وی را فرمود تا مایحتاج عید را بخرد یا آنکه چیزی به فقرا بدهد.

۳۰  پس او لقمه را گرفته، در ساعت بیرون رفت و شب بود.

۳۱  چون بیرون رفت عیسی گفت، الآن پسر انسان جلال یافت و خدا در او جلالیافت.

۳۲  و اگر خدا در او جلال یافت، هرآینه خدا او را در خود جلال خواهد داد و به زودی او را جلال خواهد داد.

۳۳  ای فرزندان، اندک زمانی دیگر با شما هستم و مرا طلب خواهید کرد؛ و همچنان که به یهود گفتم جایی که می‌روم شما نمی‌توانید آمد، الآن نیز به شما می‌گویم.

۳۴  به شما حکمی تازه می‌دهم که یکدیگر را محبّت نمایید، چنانکه من شما را محبّت نمودم تا شما نیز یکدیگر را محبّت نمایید.

۳۵  به همین همه خواهند فهمید که شاگرد من هستید اگر محبّت یکدیگر را داشته باشید.

۳۶  شمعون پِطرُس به وی گفت، ای آقا کجا می‌روی؟ عیسی جواب داد، جایی که می‌روم، الآن نمی‌توانی از عقب من بیایی و لکن در آخر از عقب من خواهی آمد.

۳۷  پِطرُس بدو گفت، ای آقا برای چه الآن نتوانم از عقب تو بیایم؟ جان خود را در راه تو خواهم نهاد.

۳۸  عیسی به او جواب داد، آیا جان خود را در راه من می‌نهی؟ آمین آمین به تو می‌گویم تا سه مرتبه مرا انکار نکرده باشی، خروس بانگ نخواهد زد.