Fawn Resting

ت) اولین نشانه:‏ تبدیل آب به شراب (۲:‏۱-‏۱۱)

۲:‏۱ روز سوم‌، بدون‌شک اشاره‌ای است به روز سومی که عیسی در جلیل بود. در ۱:‏۴۳ بود که عیسی به آن ناحیه رفت. ما دقیقاً نمی‌دانیم که قانا کجا واقع شده‌بود ولی از آیه‌ی ۱۲ این را می‌فهمیم که این شهر نزدیک کفرناحوم و در نواحی بالاتر بوده‌است.

یک عروسی در آن روز بخصوص در قانا بود و مادر عیسی هم در آنجا بود. این جالب است که از مریم به عنوان مادر عیسی سخن گفته شده‌است. نجات‌دهنده به خاطر اینکه از مریم باکره متولد شده‌بود مشهور نبود ولی او (مریم) به خاطر اینکه مادر خداوند بود شناخته شده‌بود. متون روحانی همیشه جایگاه ممتاز را به مسیح داده‌اند و نه به مریم.

۲:‏۲ عیسی و شاگردانش به عروسی دعوت شده‌بودند. این یک تصمیم عاقلانه بود از سوی کسانی که عروسی را ترتیب داده و خداوند عیسی را دعوت کرده بودند. بنابراین‌، این کار امروزه هم می‌تواند تصمیم عاقلانه‌ای باشد که مردم خداوند را به عروسی‌هایشان دعوت کنند. در جهت انجام این امر‌، طبیعتاً هم عروس و هم داماد باید ایمان‌داران حقیقی خداوند عیسی باشند. سپس آنها زندگی خود را به نجات‌دهنده بسپرند و قول بدهند که خانه‌ی آنها مکانی خواهد بود که او دوست دارد در آنجا ساکن شود.

۲:‏۳ شراب تمام شد. وقتی مادر عیسی فهمید که چه اتفاقی افتاده است‌، او مشکل را برای پسرش بیان کرد. او می‌دانست که عیسی می‌تواند معجزه‌ای در راستای مهیا کردن شراب ظاهر سازد و شاید او می‌خواست که پسرش خود را به مهمانان حاضر در آنجا به عنوان پسر خدا آشکار کند. از شراب در متون روحانی معمولاً در رابطه با شادی سخن به میان می‌آید. وقتی مریم گفت:‏ "آنها شراب ندارند." او توصیف بسیار صحیحی از وضعیت مردان و زنان نجات‌نیافته عنوان کرد. هیچگونه شادی حقیقی برای بی‌ایمانان وجود ندارد.

۲:‏۴ جواب خداوند به مادرش به نظر جزئی و سرد می‌آید. ولی این یک سرزنش سخت چنانچه ما به نظرمان می‌آید نبود. کلمه‌ی "زن" که در اینجا بکار رفته است نشانه‌ی احترام است درست مثل واژه‌ی کاربردی ما یعنی خانم در زمانی که خداوند پرسید:‏ "ای زن مرا با تو چه کار است؟" او نشان داد که در انجام رسالت ملکوتی خود‌، او تحت تسلط دستورهای مادرش قرار نداشت و کاملاً زیر اراده‌ی پدر آسمانی‌اش کار می‌کرد. مریم می‌خواست پسرش را در جلال ببیند ولی باید می‌دانست که ساعت او هنوز نرسیده است. قبل از اینکه او به عنوان مسیح کاملاً غلبه‌یافته بر دنیا ظاهر شود‌، می‌بایست اول قربانی را می‌گذاردند و او اینکار را بر صلیب جلجتا به انجام رسانید.

ویلیامز این گونه می‌گوید:‏

اصطلاح مرا با تو چه کار است؟ بارها در کتاب‌مقدس بکار رفته است. معنی آن این است‌، ما چه‌چیز معمول (مشترکی) با هم داریم؟ جواب این است:‏ هیچ‌چیز. داوود این جمله را دوبار برای احترام به پسران صروریه بکار برد. چقدر غیرممکن بود که آنها چیز مشترکی با داوود در زندگی روحانی خود داشته باشند؛الیشع نیز در۲-‏پادشاهان باب ۳ این جمله را برای نشان دادن شکافی که بین او و یهورام پسر اخاب وجود داشت بکار برد. سه بار دیوها‌، با استفاده از این عبارت نشان دادند که چقدر شیطان در تضاد با مسیح است و یا مسیح در تضاد با شیطان. و بالاخره خداوند آن را برای مریم باکره بکار برد تا نشان دهد که چقدر شکاف بین اولوهیت بی‌گناه او و طبیعت انسانی گناه‌آلود مریم عمیق بوده و فقط یک صدا بود که در گوش او اقتدار داشت.

۲:‏۵ مریم کلمات او را فهمید و بنابراین به خدمتکاران دستور داد که هر چه او بدیشان بگوید انجام دهند. کلمات او برای هر کدام از ما حائز اهمیت است. توجه کنید که او انسان‌ها را به اطاعت از خود و یا انسان دیگری وادار نکرد. او خداوند عیسی را به آنها نشان داد و به آنها گفت که او کسی است که باید از وی اطاعت کرد. تعالیم خداوند عیسی در صفحات کتب عهد جدید نقش بسته‌اند. در حینی که ما این کتاب با ارزش را می‌خوانیم‌، باید آخرین کلمات ثبت شده‌ی مریم را در این آیه به خاطر بسپاریم:‏ "هر چه به شما بگوید بکنید."

۲:‏۵ در مکانی که در آنجا عروسی بر پا شده‌بود‌، ۶ قدح سنگی بزرگ که هر کدام گنجایش ۲۰ یا ۳۰ گالن آب را داشت وجود داشت. این آب توسط مردم یهودی برای طاهر کردن خود از نجاست استفاده میشد. برای مثال‌، اگر یک یهودی بدن مرده‌ای را لمس می‌کرد‌، او تا زمانی که یک مراسم تطهیر را به اجرا در نمی‌آورد‌، نجس محسوب می‌شد.

۲:‏۷ عیسی دستور داد که قدح‌ها را از آب پر کنند. خدمتکاران این کار را سریعاً انجام دادند. خداوند از امکانات موجود در ظاهر کردن معجزه‌اش استفاده کرد. او به انسان‌ها اجازه داد که قدح‌ها را آماده کرده و آنها را از آب پر کنند. ولی پس از آن او کاری کرد که هیچ انسانی قادر به انجام آن نبود‌، تبدیل آب به شراب! این خدمتکاران بودند و نه شاگردان که قدح‌ها را از آب پر کردند. بدین وسیله‌، خداوند هرگونه امکان تهمت فریبکاری را دور کرد. همچنین‌، قدح‌ها لبریز از آب شدند تا کسی نگوید که شراب بعداً به آن اضافه شده‌بود.

۲:‏۸ معجزه حالا رخ داده بود. خداوند دستور داد که خدمتکاران کمی از شراب را از قدح‌ها بردارند و نزد رئیس مجلس ببرند. این نشان‌دهنده‌ی این است که معجزه فوری بوده‌است. آب به شراب در عرض مدت ۱ ثانیه یا کمی بیشتر تبدیل شده‌بود. چنانچه شخصی شعر گونه گفت:‏ "آب‌های از همه‌جا بی‌خبر‌، خدای خود را دیدند و سرخ شدند."

۲:‏۹ رئیس مجلس کسی بود که چیدن میزها و غذاها را بر عهده داشت. وقتی که او شراب را چشید‌، متوجه شد که اتفاق عجیبی رخ داده است. او نمی‌دانست که شراب از کجا آمده است ولی می‌دانست که کیفیت آن بسیار بالاست بنابراین فوراً داماد را صدا زد.

رفتار مسیحیان در قبال شراب امروز چگونه باید باشد؟ شراب بعضی اوقات برای مصارف درمانی مورد استفاده است چنانچه با تعلیم عهد جدید نیز سازش دارد (۱-‏تیموتائوس ۵:‏۲۳) با توجه به استفاده از آن بروی.....‌،مسیحیان باید با احتیاط عمل کنند در همه‌ی شرایط و همه‌ی فرهنگ‌ها تا همیشه در پی جلال دادن خداوند باشند و نه خشنودی و لذات خود. هرگز هدایای عالی خدا را رد نکنید‌، ایمان‌دار باید هشدارهای بخصوص متون روحانی را راجع به باده‌گساری جدی بگیرند (رومیان ۱۳:‏۱۳‌، غلاطیان ۵:‏۲۱‌،افسسیان ۵:‏۱۸‌، ۱-‏پطرس ۴:‏۳) و با همه‌ی موانع خویشتن‌داری در جمع مقابله کنند (۱-‏قرنتیان ۶:‏۱۲). بالاخره‌، مقدسین باید از هر چیز که باعث لغزش دیگری می‌شود‌، خودداری کنند (رومیان۱۴:‏۲۱).

۲:‏۱۰ رئیس مجلس به نکته‌ی بسیار متفاوتی بین طرز عمل عیسی و طرز معمول عملکرد انسان‌ها اشاره کرد. عملکرد معمول عروسی این‌چنین بود که اول شراب خوب را می‌آورند تا مردم از طعم خوب آن لذت ببرند. بعد از خوردن و نوشیدن‌، آنها دیگر به خوبی کیفیت و طعم شرابی را که می‌خوردند متوجه نمی‌شدند. در این عروسی خاص‌، شراب بهترین در آخر آورده شد. در اینجا یک درس روحانی برای ما وجود دارد. این چیزها‌، معمولاً بیشترین جذابیت را برای دعوت‌شدگان جوان دارند. سپس آنها زندگی خود را در لذات پوچ هدر می‌دهند‌، دنیا برای آنها چیزی جز پس‌مانده‌ی سال‌های پیری باقی نمی‌گذارد. زندگی مسیحی کاملاً متفاوت است. این زندگی هر روزه بهتر می‌شود. مسیح شراب بهترین را تا آخرین لحظه نگاه می‌دارد. جشن به سرعت پیش می‌رود.

این بخش از متون مقدس‌، کاربردهای بسیار سر‌راست و مستقیمی در زندگی یهودیان داشت. هیچ شادی حقیقی در زندگی یهودیان آن زمان وجود نداشت. مردم به جمع شدن‌های خسته‌کننده و مهمانی‌های تشریفاتی خشک می‌رفتند ولی زندگی‌شان بی‌مزه بود. آنها نسبت به شادی ملکوت‌، بیگانه بودند. خداوند در پی تعلیم آنها برای ایمان آوردنشان به خود بود. او وجود ملال‌آور آنها را به شادی بی‌حد و حصر تبدیل می‌کرد. آب مورد استفاده‌ی آداب و تشریفات یهودی می‌توانست به شراب شادی واقعی در مسیح تبدیل شود.

۲:‏۱۱ جمله‌ی این ابتدای معجزات اوست ثابت می‌کند که معجزات مسخره‌ای که به دوران کودکی خداوندمان نسبت داده شده‌است دروغین می‌باشد. این معجزات مسخره در اناجیل کذبه‌ای مثل انجیل پطرس مشاهده می‌شود. آنها به خداوند ما‌، معجزاتی مسخره نسبت داده‌اند زمانی که او بچه بوده‌است و در شخصیت انسانی کمی کفر‌آمیزی وجود دارد. روح‌القدس با پیش‌دانی این مدت زمان زندگی خداوندمان را با حفاظت خود سپری کرده و نگذاشته است این چنین اشارات اضافی راجع به او بشود.

تبدیل آب به شراب یک نشانه بود که یعنی این معجزه دارای معنایی است. این یک عمل مافوق بشری بود که مفهومی روحانی داشت. این معجزات همچنین نشان می‌دادند که عیسی واقعاً مسیح خداست. با ظاهر کردن این نشانه‌، او جلالش را ظاهر کرد. او به انسان نمایان کرد که واقعاً خداست -‏که در جسم آشکار شده‌است. شاگردان او به وی ایمان آوردند. مطمئناً‌، آنها قبلاً به او ایمان می‌داشتند‌، ولی حالا ایمان ایشان قوی گشته بود و آنها بیشتر می‌توانستند به او اعتماد کنند. سیندیلن جونز می‌گوید:‏

معجزه‌ی اول موسی تبدیل آب به خون بود. یک عنصر مخرب در خدمت او بود. ولی اولین معجزه‌ی مسیح آب به شراب بود. یک عنصر تسلی‌بخش و آرامش‌بخش در آن معجزه وجود داشت.

ث) پسر خدا‌، خانه ‌ی پدرش را تطهیر می‌کند (۲:‏۱۲-‏۱۷)

۲:‏۱۲ نجات‌دهنده حالا قانا را ترک کرده و به همراه مادر‌، برادران و شاگردان به کفرناحوم آمد. آنها فقط چند روز در کفرناحوم ماندند. خیلی زود خداوند به سوی اورشلیم به راه افتاد.

۲:‏۱۳ در ابتدای این مطالب ما بر می‌خوریم به موضوع اولین شهادت خداوند راجع به اورشلیم. این عبارت راجع به خدمت عمومی او تا باب ۳ آیه‌ی ۲۱ ادامه می‌یابد. او همزمان خدمت عمومی خود را با تطهیر هیکل در زمان عید فصح شروع کرده و به پایان برد(متی ۲۱:‏۱۲-‏۱۳ و مرقس ۱۱:‏۱۵-‏۱۸ و لوقا۱۹-‏۴۵-‏۴۶). فصح یک عید سالانه بود که به فرزندان اسرائیل یادآوری می‌کرد زمانی را که از اسارت در مصر رهایی یافته و خدا آنها را هدایت و رهبری کرد تا از دریای سرخ گذشته به بیابان بگریزند و سپس به سرزمین وعده وارد شوند. اولین عید فصح ثبت‌شده در کتاب خروج ۱۲ مشاهده می‌شود. به عنوان یک یهودی متدین‌، خداوند عیسی برای این روز مهم تقویم یهودی به اورشلیم رفت.

۲:‏۱۴ او که به هیکل وارد شد‌، متوجه شد که آنجا به مکان خرید و فروش تبدیل شده‌است. گاوان و گوسفندان و کبوتران در آنجا خرید و فروش می‌شدند و صرافان نیز در آن مکان به تجارت خود می‌پرداختند. حیوانات و پرندگان برای گذراندن قربانی پرستش استفاده می‌شدند. صرافان پول‌های کسانی را که از کشورهای غریبه آمده بودند می‌گرفتند تا آنها بتوانند مالیات هیکل را بپردازند. این امر کاملاً واضح و شناخته شده‌بود که غالباً صرافان سود حرامی را از کسانی که مسافت‌های دور می‌آمدند می‌گرفتند.

۲:‏۱۵ تازیانه‌ای که خداوند ساخت احتمالاً شلاق کوچکی بود که او از ریسمان ساخته بود. چنین امری که آن را برای زدن کسی بکار ببرد ثبت نشده‌است. بلکه احتمال این هست که او آن را به عنوان نشان اقتداری در دستش گرفته باشد. با حرکت دادن تازیانه در پیش رویش‌، او همه‌ی تاجران را از هیکل بیرون راند و تخت‌های صرافان را واژگون کرد.

۲:‏۱۶ شریعت به فقیر اجازه داده بود که وقتی استطاعت خرید حیوانی گرانتر را ندارد‌، از یک کبوتر استفاده کند. به آنهائی که این کبوترها را می‌فروختند خداوند دستوری صادر کرد مبنی براینکه آنها را بیرون ببرند. این شایسته نبود که آنها خانه‌ی پدر او را خانه‌ی تجارت بسازند. در همه‌ی دوران‌ها خدا این هشدار را به انسان‌ها می‌دهد که از خدمات مذهبی در جهت ثروتمندشدن استفاده نکنند. هیچ عمل نادرست و هیچ جنایتی در این اعمال او دیده نمی‌شود. بلکه‌، به سادگی نشان‌دهنده‌ی تقدس و عدالت اوست.

۲:‏۱۷ وقتی که شاگردان او این واقعه را دیدند آنها یاد مزمور ۶۹:‏۹ افتادند که می‌گفت و پیشگوئی می‌کرد که وقتی مسیح می‌آید برای همه‌چیز خدا غیرت عظیمی خواهد داشت. حالا آنها عیسی را می‌دیدند که اراده‌ی پر شور خود را ظاهر می‌کند که پرستش خدا باید خالص باشد و آنها فهمیدند که او همان است که مزمورنویس راجع به وی سخن گفت.

ما باید به یاد داشته باشیم که بدن یک مسیحی هیکل روح‌القدس است. همچنان که خداوند عیسی مصمم بود که هیکل اورشلیم بی‌نقص باشد بنابراین ما هم باید مواظب باشیم که بدن‌های ما به خداوند تقدیم شده و دائماً تطهیر شوند.

ج) عیسی مرگ و قیام خود را پیشگوئی می‌کند (۱:‏۱۸-‏۲۲)

۲:‏۱۸ به نظر می‌آید که یهودیان همیشه در پی دیدن نشانه و یا معجزه‌ای بودند. آنها در پاسخ گفتند:‏ اگر تو چیزی عالی و کاری خارق‌العاده به ما نشان بدهی سپس ایمان خواهیم آورد. درحالیکه خداوند عیسی معجزه پس از معجزه ظاهر می‌کرد و هنوز قلب ایشان به روی او بسته بود. در آیه‌ی ۱۸ آنها راجع به اقتدار او سؤال کردند تا بدانند با چه اجازه‌ای تاجران را از هیکل بیرون کرد. آنها خواستار این بودند که او با نشان دادن معجزه‌ای ادعای مسیح بودنش را ثابت کند.

۲:‏۱۹ در پاسخ‌، خداوند عیسی جمله‌ی جالب‌توجهی راجع به مرگ و قیامش گفت. او به ایشان گفت که آنها هیکل مقدس او را خراب خواهند کرد و او در ۳ روز آن را بر پا خواهد کرد. الوهیت مسیح مجدداً در این آیه دیده می‌شود. فقط خدا می‌تواند بگوید:‏ "من در ۳ روز آن را بر پا خواهم کرد."

۲:‏۲۰ یهودیان منظور او را نفهمیدند. آنها بیشتر کنجکاو مسائل جسمانی بودند تا حقایق روحانی. تنها قدسی که آنها می‌توانستند به آن فکر کنند معبد هیرودیس بود که در اورشلیم قرار داشت. ۴۶ سال طول کشیده بود تا آن را بنا نمایند و نمی‌توانستنند درک کنند که انسانی آن را در ۳ روز بر پا کند.

۲:‏۲۱ درحالیکه خداوند عیسی داشت درباره‌ی بدن خود سخن می‌گفت که تمام اولوهیت ذات خدا در آن جسد به پری ساکن بود. همچنان که این یهودیان هیکل اورشلیم را خراب کرده بودند (فاسد کرده بودند) بنابراین در چند روز کوتاه دیگر‌، او را نیز می‌کشتند.

۲:‏۲۲ پس از آن‌، وقتی خداوند عیسی مصلوب شد و از مردگان قیام کرد‌، شاگردانش را به خاطر آمد که او قول داده بود در ۳ روز دوباره برخواهد خاست. با وجود این نبوت شگفت‌آوری که به انجام رسیده بود مقابل چشمان ایشان‌، آنگاه به کتاب و کلامی که عیسی گفته بود ایمان آوردند.

ما معمولاً به ضدیت با حقایقی که برای درکمان سخت هستند می‌پردازیم. ولی ما در اینجا می‌آموزیم که باید کلام خدا را در قلب‌هایمان ذخیره کنیم. پس از چند روز خداوند این کلام را برای ما آشکار خواهد کرد حتی اگر ما آن را الان نفهمیم. وقتی که می‌گوید آنها به کتاب ایمان آوردند‌، منظورش این است که آنها به پیشگوئی‌های عهد عتیق راجع به قیام مسیح ایمان آوردند.

چ) بسیاری به ایمان در مسیح اقرار کردند (۲:‏۲۳-‏۲۵)

۲:‏۲۳ به نتیجه‌ی علامت‌ها که از عیسی در اورشلیم در عید فصح صادر شده‌بود‌، بسیاری به اسم او ایمان آوردند. این لزوماً به این معنا نیست که آنها زندگی خود را به سادگی به او سپردند. بلکه آنها اقرار کردند که او را پذیرفته‌اند. هیچ واقعیتی در اعمال آنها نبود. آنها فقط ظاهراً نشان می‌دادند که در پی عیسی هستند. این مشابه وضعیت دنیای امروز ماست که ما مشاهده می‌کنیم بسیاری از مردم ادعا می‌کنند که مسیحی هستند درحالیکه هنوز حقیقتاً تولد تازه نیافته‌اند و در ایمان به خداوند عیسی مسیح نیستند.

۲:‏۲۴ با وجود اینکه بسیاری به او ایمان آورده بودند‌، هنوز عیسی به ایشان ایمان (کلمه‌ی یونانی هر دو واژه برای ایمان یکسان است) نداشت. برای همین‌، او خویشتن را بدیشان مؤتمن نساخت. او فهمید که ایشان بدون علاقه‌ی شخصی به او به دنبال او می‌آیند. آنها به دنبال چیزهای هیجان‌انگیز و چشمگیر بودند. او همه‌ی انسان‌ها را می‌شناخت. انگیزه‌ها و افکار ایشان را. او می‌دانست که چرا آنها چنان که بودند رفتار می‌کردند. او حتی می‌دانست که ایمان آنها حقیقی و یا مصنوعی است.

۲:‏۲۵ هیچ‌کس قلب انسان‌ها را بهتر از خود خداوند نمی‌شناخت. او هیچ احتیاجی به اینکه کسی درباره‌ی انسان شهادت دهد نداشت. او اطلاع کامل داشت از آنچه که درون انسان بود و اینکه چرا به صورت انسان رفتار می‌کرد.

انجیل به روایت يوحنا

فصل   ۲

۱  و در روز سوم، در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی در آنجا بود.

۲  و عیسی و شاگردانش را نیز به عروسی دعوت کردند.

۳  و چون شراب تمام شد، مادر عیسی بدو گفت، شراب ندارند.

۴  عیسی به وی گفت، ای زن مرا با تو چه کار است؟ ساعت من هنوز نرسیده است.

۵  مادرش به نوکران گفت، هر چه به شما گوید بکنید.

۶  و در آنجا شش قدح سنگی برحسب تطهیر یهود نهاده بودند که هر یک گنجایش دو یا سه کیل داشت.

۷  عیسی بدیشان گفت، قدحها را از آب پر کنید. و آنها را لبریز کردند.

۸  پس بدیشان گفت، الآن بردارید و به نزد رئیس مجلس ببرید. پس بردند؛

۹  و چون رئیس مجلس آن آب را که شراب گردیده بود، بچشید و ندانست که از کجا است، لیکن نوکرانی که آب را کشیده بودند، می‌دانستند، رئیس مجلس داماد را مخاطب ساخته، بدو گفت،

۱۰  هرکسی شراب خوب را اوّل می‌آورد و چون مست شدند، بدتر از آن. لیکن تو شراب خوب را تا حال نگاه داشتی؟

۱۱  و این ابتدای معجزاتی است که از عیسی در قانای جلیل صادر گشت و جلال خود را ظاهر کرد و شاگردانش به او ایمان آوردند.

۱۲  و بعد از آن او با مادر و برادران و شاگردان خود به کفرناحوم آمد و در آنجا ایّامی کم ماندند.

۱۳  و چون عید فِصَحِ یهود نزدیک بود، عیسی به اورشلیم رفت،

۱۴  و در هیکل، فروشندگان گاو و گوسفند و کبوتر و صرّافان را نشسته یافت.

۱۵  پس تازیانه‌ای از ریسمان ساخته، همه را از هیکل بیرون نمود، هم گوسفندان و گاوان را، و نقود صرّافان را ریخت و تختهای ایشان را واژگون ساخت،

۱۶  و به کبوترفروشان گفت، اینها را از اینجا بیرون برید و خانهٔ پدر مرا خانهٔ تجارت مسازید.

۱۷  آنگاه شاگردانِ او را یاد آمد که مکتوب است، غیرت خانهٔ تو مرا خورده است.

۱۸  پس یهودیان روی به او آورده، گفتند، به ما چه علامت می‌نمایی که این کارها را می‌کنی؟

۱۹  عیسی در جواب ایشان گفت، این قدس را خراب کنید که در سه روز آن را برپا خواهم نمود.

۲۰  آنگاه یهودیان گفتند، در عرصه چهل و شش سال این قدس را بنا نموده‌اند؛ آیا تو در سه روز آن را برپا می‌کنی؟

۲۱  لیکن او دربارهٔ قدس جسد خود سخن می‌گفت.

۲۲  پس وقتی که از مردگان برخاست شاگردانش را به‌خاطر آمد که این را بدیشان گفته بود. آنگاه به کتاب و به کلامی که عیسی گفته بود، ایمان آوردند.

۲۳  و هنگامی که در عید فِصَح در اورشلیم بود بسیاری چون معجزاتی را که از او صادر می‌گشت دیدند، به اسم او ایمان آوردند.

۲۴  لیکن عیسی خویشتن را بدیشان مُؤتَمِنْ نساخت، زیرا که او همه را می‌شناخت.

۲۵  و از آنجا که احتیاج نداشت که کسی دربارهٔ انسان شهادت دهد، زیرا خود آنچه در انسان بود می‌دانست.