Carpets in Göreme, Turkey

تفسیر

۱ . مقدمه:‏ هدف و روش لوقا ( ۱ :‏‌ ۱ -‏ ۴ )

لوقا در مقدمه‌ی انجیل خود را تاریخ‌نگار معرفی می‌كند. او ابتدا اطلاعات و منابعی كه در نگاشتن انجیل به كار برده و روش نگارش خود را توصیف می‌نماید. او از دیدگاه انسانی دو منبع دارد:‏ وقایع ثبت‌شده و گزارش‌های شفاهی از شاهدان عینی وقایع زندگی مسیح.

۱:‏‌۱ آیه‌ی ۱ به وقایع ثبت‌شده اشاره می‌كند:‏ از آن جهت كه بسیاری دست خود را دراز كردند به سوی تألیف آن اموری كه نزد ما به اتمام رسید... ما نمی‌دانیم كه این نویسندگان چه كسانی بودند. ممكن است متی و مرقس هم در زمره‌ی این نویسندگان باشند، اما به روشنی می‌دانیم كه غیر از این دو، دیگر نوشته‌ها الهامی نبوده‌اند (تاریخ نگارش یوحنا مؤخرتر بوده‌است.)

۱:‏‌۲ از سوی دیگر لوقا از گزارش‌های شفاهی آنانی كه در ابتدا نظارگان و خادمان كلام بودند و آن را به ما رسانیدند استفاده كرده است. لوقا خود ادعا نمی‌كند كه شاهد زندگی عیسی بوده اما با آن كسانی كه شاهد عینی زندگی مسیح بودند مصاحبت داشته است. او همراهان خداوند را نظارگان و خادمان كلام می‌نامد. او در اینجا از كلام به عنوان یكی از نام‌های مسیح یاد می‌كند، همانگونه كه یوحنا نیز در انجیل خود از او چنین یاد كرده است. "ابتدا" در اینجا یعنی ابتدای دوران مسیحی که یحیی تعمید‌دهنده منادی آن بود. این حقیقت كه لوقا از حكایات ثبت‌شده و شفاهی برای نگارش انجیل خود سود جسته، نمی‌تواند دلیلی بر انكار الهام شفاهی نوشته‌ی او شمرده شود. بلكه تنها بدین معناست كه روح‌القدس او را در انتخاب و ترتیب منابع خود هدایت نموده است.

جیمز اس. استوارت اظهار می‌دارد:‏

لوقا كاملاً ثابت می‌كند كه نویسندگان الهامی از لزوم تحقیق تاریخ دقیق معاف نیستند... الهام نزول جادویی تفكر و استعداد از سوی خدا نیست، بلكه خدا اراده‌ی خود را با به‌كارگیری تفكر و استعدادهای انسانی بیان می‌كند. الهام این نیست كه شخصیت محترم نویسنده نادیده انگاشته شده و او به ماشین تحریر خدا تبدیل شود، بلكه شخصیت او را تقویت كرده او را تبدیل به شاهد زنده خدا می‌سازد.

۱:‏‌۳ لوقا توضیح مختصری در مورد هدف و روش كار خود به دست می‌دهد:‏ من نیز مصلحت چنان دیدم كه همه را از ابتدا به دقت در پی رفته به ترتیب به تو بنویسم ای تیئوفیلوس عزیز. او بر طبق هدفی كه داشت تنها می‌گوید، من نیز مصلحت چنان دیدم. از نظر انسانی عزم او در نگارش انجیل بسیار راسخ بود. البته ما نیز می‌دانیم كه الزام الهی نیز به طرز عجیبی با رأی انسانی درآمیخته بود.

لوقا بر طبق روش خود، پیش از هر چیز از ابتدای وقایع همه چیز را به دقت دنبال كرده و سپس آنها را به ترتیب نگاشته است. نتیجه‌ تلاش او تحقیق علمی و دقیقی از مجموعه وقایع زندگی نجات‌دهنده‌ی ما است. لوقا صحت منابع خود را آزموده، تمام وقایعی را كه از نظر تاریخی اعتبار نداشته و از نظر روحانی نامربوط بوده حذف و سپس منابع خود را جمع‌آوری نموده است، به شكلی كه امروز در دسترس ما قرار دارد. هنگامی كه لوقا می‌گوید به ترتیب بنویسم، این امر صرفاً به منزله‌ی رعایت ترتیب زمانی در آن نیست. وقایع این انجیل همه كاملاً بر اساس ترتیب زمانی كه رخ داده‌اند، نگاشته نشده‌اند، بلكه ترتیب روحانی و تعلیمی نیز در آن دخالت داشته است، به عبارتی دیگر آنها بر اساس موضوع و تعالیم اخلاقی تنظیم شده‌اند تا ترتیب زمانی. اگر چه مخاطب این انجیل و كتاب اعمال، تئوفیلوس است، اما در كمال تعجب اشاره‌ی اندكی به او شده‌است. لقب بسیار جالب او بدین معناست كه او یكی از مقامات حكومتی بوده‌است . معنای اسم او دوست خدا است. احتمالاً او مسیحی بوده كه مقام و مسئولیتی رسمی در دولت‌های تابعه‌ روم داشته است.

۱:‏۴ هدف لوقا این بود كه روایت مکتوب وقایع را به تئوفیلوس ارائه نماید تا صحت تمام اموری كه در مورد زندگی و خدمت خداوند عیسی آموخته‌بود برایش مسلم شود. این پیام مكتوب او را از اشتباهات ناشی از بیان شفاهی وقایع در امان نگاه می‌داشت.

آیات ۱-‏۴ پیش‌زمینه‌ای هر چند كوتاه اما آموزنده از شرایط انسانی نگارش كتاب به دست می‌دهد. می‌دانیم كه لوقا با الهام انجیل خود را نوشته است. او این موضوع را در اینجا مستقیماً ذكر نمی‌كند اما در عبارت من‌البدایه آن را در لفافه بیان می‌كند (آیه‌ی ۳)، كه آن را نیز می‌توان از بالا ترجمه كرد.

۲ -‏ ظهور پسر انسان و منادی او ( ۱ :‏‌ ۵ -‏ ۲ :‏‌ ۵۲ )

الف) اعلام تولد منادی ( ۱ :‏‌ ۵-‏ ‌ ۱:‏۴۵)

۱:‏‌۵-‏۶ لوقا روایت خود را با معرفی والدین یحیی تعمید‌دهنده آغاز می‌كند. آنها به هنگامی كه هیرودیس كبیر ظالم، پادشاه یهودیه بود، می‌زیستند. او ادومی و به عبارتی از نسل عیسو بود.

زكریا (به معنای خداوند به یاد می‌آورد) كاهن و از فرقه‌ی ابیا بود، یكی از بیست و چهار فرقه کاهنیت یهودیان بود که توسط داود تقسیم شده‌بود (۱تواریخ ۱۰:‏۲۴) یکی از همان كسانی كه خوانده شده‌بود تا سالی دو بار یعنی از سبت تا سبت بعدی در هیكل اورشلیم خدمت نماید. در آن زمان كاهنان بسیاری بودند كه این افتخار نصیبشان می‌شد تا تنها یك بار در طول زندگیشان در قدس‌الاقداس بخور بسوزانند.

الیصابات (به معنای قسم خدا) نیز از نسل خانواده‌ی کهانتی هارون بود. او و شوهرش از یهودیان سرسپرده بودند، كه صادقانه به نوشته‌های عهد‌عتیق عمل می‌كردند، چه از نظر اخلاقی و چه در بجا آوردن مراسم. البته، آنها بی‌گناه نبودند، اما هنگامی كه گناه می‌كردند، مطمئناً قربانی گذرانیده و یا اینكه آئینی كه در كلام گفته شده‌بود را بجا می‌آوردند.

۱:‏‌۷ این زوج “فرزندی” نداشتند، كه این امر در نزد یهودیان ننگ به شمار می‌آمد. لوقای طبیب علت بی‌فرزندی آنها را نازا بودن الیصابات ذكر می‌كند. و این حقیقت كه آنها هر دو دیرینه سال بودند، مشكل را دو چندان می‌كرد.

۱:‏‌۸-‏۱۰ روزی زكریا در هیكل مشغول انجام فرایض خود بود که برای سوزاندن بخور در قدس خداوند انتخاب شد. قوم بیرون هیكل جمع شده و عبادت می‌كردند. به نظر نمی‌آید كه كسی دقیقاً از زمان دقیق سوزاندن بخور اطلاع داشته باشد.

بسیار جالب است كه بدانیم این انجیل با عبادت قوم در هیكل آغاز می‌شود و با پرستش خدا توسط قوم در هیكل پایان می‌یابد. باب‌های بین این دو آیه به ما می‌گوید كه چگونه دعاهایشان در شخص و كار خداوند عیسی پاسخ داده شد.

۱:‏‌۱۱-‏۱۴ هنگامی كه كاهن و قوم در دعا بسر می‌برند، زمان و شرایط برای مكاشفه‌ی الهی مناسب است. فرشته‌ی خداوند به طرف راست مذبح بخور ایستاده بر وی ظاهر گشت. -‏جایگاه لطف و عنایت الهی. زكریا ابتدا ترسان گشت:‏ هیچ‌یك از همقطاران وی تاكنون فرشته‌ای ندیده بود. اما فرشته با اخبار شگفت‌انگیزی به او اطمینان بخشید. الیصابات پسری خواهد زایید، به نام یحیی (لطف یا فیض یهوه). او علاوه بر اینكه برای والدین خود خوشی و شادی به ارمغان می‌آورد، برای بسیاری نیز مایه‌ی سرور خواهد بود.

۱:‏۱۵ این كودك در حضور خداوند بزرگ خواهد بود (تنها بزرگی‌ای كه اهمیت دارد). او پیش از هر چیز به خاطر وقف شخصی خود به خدا بزرگ است، او شراب (ساخته‌شده از انگور) و مسکری (ساخته شده از گندم) نخواهد نوشید.

دوم اینكه او در پری روحانی بزرگ خواهد بود، او پر از روح‌القدس خواهد بود، حتی از شكم مادر خود (این بدان معنا نیست یحیی از همان بدو تولد نجات یافته بود، بلكه روح خدا از همان ابتدا در وی بود تا او را برای خدمت خاص خود یعنی ندا دهنده‌ی مسیح آماده سازد).

۱:‏‌۱۶-‏۱۷ سوم اینكه او در مقام منادی مسیح، بزرگ خواهد بود. او بسیار از بنی‌‌اسرائیل را به سوی خداوند خدای ایشان خواهد برگردانید. خدمت او همانند خدمت ایلیا خواهد بود، همان نبی كه خواست تا قوم را با توبه از گناهان به رابطه‌ی صحیح با خدا بازگرداند. همانگونه كه جی. كلمن لاك (G. Coleman Luck) خاطر نشان می‌سازد:‏

موعظه‌ی او والدین بی‌احتیاط را وادار خواهد نمود تا به امور روحانی فرزندان خود توجه نمایند. او همچنین دل‌های نافرمان و نامطیع فرزندان را به “حكمت عادلان” برمی‌گرداند.

به بیان دیگر او در پی آن بود تا گروهی از ایمانداران را از میان جهان برای ظهور خداوند آماده سازد. و این می‌تواند خدمتی بسیار ارزشمند برای ما باشد.

توجه نمائید كه چگونه به طور غیرمستقیم الوهیت مسیح در آیات ۱۶-‏۱۷ بیان شده‌است. آیه‌ی ۱۶ به ما می‌گوید كه یحیی بسیاری از بنی‌اسرائیل را به سوی خداوند خدای ایشان خواهد برگردانید. سپس آیه‌ی ۱۷ به ما می‌گوید كه یحیی پیش روی وی خواهد خرامید. ضمیر “وی” به چه كسی اشاره می‌كند؟ واضح است كه بر “خداوند خدایشان” در آیه‌ی قبلی. و به همین سبب است كه ما یحیی را ندا دهنده‌ی “عیسی” می‌شناسیم. پس نتیجه بسیار روشن است عیسی خدا است.

۱:‏‌۱۸ در نظر زكریای پا‌به‌سن‌گذاشته این وعده محال آمد. چه او و چه همسرش برای به دنیا آوردن فرزند، پیربودند. سؤال حزن‌انگیز او بیانگر شك محبوس در دل او بود.

۱:‏‌۱۹ فرشته با معرفی خود به عنوان جبرائیل (قوی در خدا) به سؤال او پاسخ گفت. گر چه غالباً او را صدرالملائك می‌دانند، اما در کتاب‌مقدس تنها از او به عنوان فرشته‌ای كه در حضور خدا می‌ایستد و فرشته‌ای كه از سوی خدا برای انسان پیغام می‌آورد معرفی شده‌است (دانیال ۸:‏‌۱۶، ۹:‏‌۲۱).

۱:‏‌۲۰ از آنجائی كه زكریا شك نموده بود، تا به هنگام ولادت نوزاد یارای سخن گفتن نداشت. هرگاه ایمانداران در دام شك به كلام خدا گرفتار می‌شوند، نه می‌توانند شهادت دهند و نه سرود بخوانند. بی‌اعتقادی لب‌ها را به هم می‌دوزد، و تا هنگامی كه چشمه‌ی ایمان در پرستش و شهادت جاری نشود همانگونه بسته می‌ماند.

۱:‏‌۲۱-‏۲۲ خارج از هیكل، قوم بی‌صبرانه انتظار می‌كشیدند، چرا که غالباً كاهنی كه بخور می‌سوزانید خیلی زودتر باز می‌گشت. زكریا پس از اینكه بیرون آمد، با اشارات دست با آنها سخن گفت. سپس قوم پی بردند كه در قدس رویایی دیده است.

۱:‏‌۲۳ كاهن پس از اینكه مجموعه وظایف خود را در هیكل به انجام رسانید، به خانه بازگشت، و همانگونه كه فرشته پیشگویی كرده بود نتوانست سخن بگوید.

۱:‏‌۲۴-‏۲۵ هنگامی كه الیصابات حامله شد، به مدت پنج ماه در خانه پنهان ماند، و با خود شاد بود كه خداوند او را شایسته‌ یافته تا ننگ نازایی را از او بردارد.

ب) اعلام تولد پسر انسان ( ۱ :‏‌ ۲۶ -‏ ۳۸ )

۱:‏‌۲۶-‏۲۷ در ماه ششم، جبرائیل پس از اینكه بر زكریا ظاهر شد (یا پس از اینكه الیصابات حامله شد)، این بار بر باكره‌ای به نام مریم كه در شهر ناصره زندگی می‌كرد در نواحی جلیل ظاهر گشت. مریم نامزد مردی به نام یوسف از تبار داود بود، كسی كه حتی اگر چه نجاری بیش نبود اما حقوق قانونی تاج و تخت داود را به ارث می‌برد. در آن دوران نامزدی حتی از عقد امروزی بسیار معتبرتر بود. در حقیقت تنها با حكمی مشابه طلاق می‌شد آن را شكست.

۱:‏‌۲۸ فرشته مریم را ای نعمت رسیده می‌خواند، كسی كه خداوند نظر خاصی به او داشت. دو نكته را باید در اینجا مورد توجه قرار دهیم:‏ (۱) فرشته مریم را نپرستید و نه او را دعا نمود تنها او را تحیت گفت (۲) او نگفت كه مریم “پر از فیض ” است، بلكه “مبارك هستی. ”

۱:‏‌۲۹-‏۳۰ پیداست كه مریم از تحیت فرشته مضطرب گشت و در شگفت بود كه مقصود او چیست. فرشته ترس او را آرام كرد، سپس به او گفت كه خدا او را برگزیده تا مادر مسیح موعود باشد.

۱:‏‌۳۱-‏۳۳ به این حقایق پر اهمیت كه در این اعلان جای گرفته توجه نمایید:‏

انسانیت واقعی مسیح:‏ حامله شده، پسری خواهی زائید.

الوهیت و خدمت او در مقام نجات‌دهنده:‏ او را عیسی خواهی نامید. (به معنی یهوه نجات‌دهنده است).

بزرگی او:‏ او بزرگ خواهد بود، چه در شخصیت و چه در كار.

هویت او به عنوان پسر خدا:‏ به پسر حضرت اعلی مسمی شود.

نسبت دادن تخت داود به او:‏ خداوند خدا تخت پدرش را به او عطا خواهد فرمود. این امر مسیح بودن وی را ثابت می‌كند.

پادشاهی ابدی و جهانی او:‏ او بر خاندان یعقوب تا به ابد پادشاهی خواهد كرد و سلطنت او را نهایت نخواهد بود.

مبرهن است كه آیات ۳۱-‏۳۲ الف به ظهور اولیه‌ی مسیح اشاره دارند، در حالی كه آیات ۳۲ ب و ۳۳ توصیفی است از بازگشت ثانوی او در مقام شاه شاهان و رب‌الارباب.

۱:‏‌۳۴-‏۳۵ سؤال مریم “این چگونه می‌شود؟” از روی شگفتی بود و نه از روی شك. چگونه او می‌توانست فرزندی به دنیا آورد در حالی كه با هیچ مردی رابطه‌ای نداشت؟ گرچه فرشته توضیح فراوانی راجع به این موضوع نمی‌دهد اما پاسخ “تولد از باكره” بود. این معجزه‌ی روح‌القدس بود. روح‌القدس بر او خواهد آمد و قوت حضرت اعلی بر او سایه خواهد افكند. در پاسخ سؤال مریم “چگونه می‌شود؟” كه در نزد انسان محال بود -‏جواب خدا “روح‌القدس” است.

.“از آن جهت آن مولود مقدس، پسر خدا خوانده خواهد شد.” پس در اینجا عبارت بی‌نظیری درباره‌ی تجسم داریم. پسر مریم، خدایی خواهد بود كه در جسم آشكار می‌شود. زبان از بیان رازی كه در اینجا نهفته قاصر است.

۱:‏‌۳۶-‏۳۷ سپس فرشته‌ی اخبار الیصابات، خویش او را بر او فاش می‌سازد، اینكه الیصابات در ماه ششم است، همان كسی كه نازا بود. این معجزه به مریم اطمینان می‌بخشید كه “نزد خدا هیچ امری محال نیست.”

۱:‏‌۳۸ مریم با فروتنی، خود را تسلیم اجرای هدف فوق‌العاده خدا نمود. سپس فرشته از نزد او رفت.

پ) دیدار مریم از الیصابات ( ۱ :‏‌ ۳۹ -‏ ۴۵ )

۱:‏‌۳۹-‏۴۰ كلام نمی‌گوید كه چرا مریم به دیدار الیصابات می‌رود. شاید به خاطر جلوگیری از رسوائی كه ناخواسته به خاطر آشكار شدن وضعیت او در ناصره شایع شده‌بود. اگر چنین فرضی درست باشد پس تحیت الیصابات و مهربانی او برای ما ارزشی دو چندان خواهد داشت.

۱:‏‌۴۱ به محض اینكه الیصابات صدای مریم را شنید، طفل در رحم او به حركت درآمد، واكنش اسرارآمیز و خودجوش ندادهنده نسبت به مسیحا پیش از اینكه به دنیا بیایند. الیصابات از روح‌القدس پر شد، به عبارتی روح‌القدس بر او تسلط یافت و سخنان و اعمال او را در كنترل خود گرفت.

در باب اول سه شخصیت از روح‌القدس پر شدند:‏ یحیی تعمید‌دهنده (آیه‌ی ۱۵)، الیصابات (آیه‌ی ۴۱) و زكریا (آیه‌ی ۶۷).

یكی از نشانه‌های زندگی پر از روح سخن گفتن به مزامیر، تسبیحات و سرودهای روحانی است (افسسیان ۵:‏‌۱۸-‏۱۹). از این رو یافتن سه سرود در این باب و نیز دو سرود در باب بعدی نباید موجب شگفتی ما شود. به طور كلی چهار سرود از این سرودها با نام لاتین شناخته شده‌اند كه در واقع از سطر اول آنها گرفته شده‌است:‏ (۱) تحیت الیصابات [۱:‏‌۴۲-‏۴۵]، (۲) ستایش مریم (تمجید) Magnificat [۱:‏‌۴۶-‏۵۵]، (۳)متبارک باد Benedictus [۱­:‏۶۸-‏۷۹]، (۴) خدا را در اعلی علیین جلال باد Gloria in Excelcis Deo [۱۴:‏۲]، و (۵) الحال مرا رخصت ده Nunc Dimittis [۲:‏‌۲۹-‏۳۲].

۱:‏۴۲-‏۴۵ الیصابات كه با الهام خاص روح خدا سخن می‌گفت مریم را .“مادر خداوند من.” نامید و بدین وسیله به او تحیت گفت. هیچ آثاری از حسادت در دل او یافت نمی‌شود، تنها می‌توان شادی و خوشی در دل او یافت، شادی از اینكه آن طفل خداوند او خواهد بود. مریم در میان زنان مبارك بود چرا كه افتخار زاییدن مسیح نصیب او گردیده بود. ثمره‌ی رحم او مبارك خواهد بود زیرا او خداوند و نجات‌دهنده بود. کتاب‌مقدس هیچگاه مریم را “مادر خدا” نمی‌نامد.

گرچه او مادر عیسی بود، و از سویی عیسی نیز خدا است. اما با این حال نمی‌توان از این امر این آموزه‌ی پوچ را استخراج كرد كه خدا مادر دارد. عیسی از ابتدا بود در حالی كه مریم مخلوقی محدود بود كه در تاریخ مشخصی پا به صحنه‌ی هستی نهاد. او تنها مادر جسمی عیسی بود. الیصابات شادی درونی خود كه ظاهراً از جنبش طفل در رحم خود در او به وجود آمده بود را به زبان آورد. آرزوی او به تحقق خواهد پیوست. ایمان او بیهوده نبود. فرزند او باید طبق وعده‌ی خدا مولود می‌گشت.

ت) مریم خداوند را ستایش می‌كند ( ۱ :‏‌ ۴۶ -‏ ۵۶ )

۱:‏‌۴۶-‏۴۹ سرود ستایش مریم بسیار شبیه به سرود “حنا” است (۱ سموئیل ۲:‏‌۱-‏۱۰) مریم، ابتدا خداوند را به خاطر كاری كه برای او انجام داده شكر می‌كند (آیات ۴۶ب-‏۴۹). توجه نمایید كه او گفت (آیه‌ی ۴۸). “تمامی طبقات مرا خوشحال خواهند خواند.” او شخصی نیست كه بركات از او جاری شود، بلكه كسی كه مبارك (خوشحال) خواهد بود. او خدا را به عنوان نجات‌دهنده‌ی خود معرفی می‌كند، كه این امر ثابت می‌كند او نیز گناهكار بوده‌است .

۱:‏‌۵۰-‏۵۳ ثانیاً، او خداوند را بخاطر رحمتش نسلاً بعد نسل بر آنانی كه از او می‌ترسند شكر می‌كند. او جباران را به زیر افكنده، و فروتنان و گرسنگان را سرافراز خواهد كرد.

۱:‏‌۵۴-‏۵۵ سرانجام اینكه او خداوند را بخاطر وفاداریش به اسرائیل شكر می‌كند چرا كه وعده‌هایی را كه به ابراهیم و به ذریت او داده بود را به تحقق رسانید.

۱:‏‌۵۶ مریم پس از اینكه حدود سه ماه با الیصابات ماند، به خانه‌ی خود در ناصره بازگشت. او هنوز ازدواج نكرده بود. تردیدی نبود كه او مورد سوءظن و افترای همسایگان قرار می‌گرفت. اما خدا از او جانبداری می‌كرد، پس او می‌توانست صبر نماید.

ث) تولد منادی ( ۱ :‏‌ ۵۷ -‏ ۶۶ )

۱:‏‌۵۷-‏۶۱ هنگامی كه زمان وضع حمل الیصابات رسید، پسری بزاد. خویشان و دوستان او شادی كردند. در روز هشتم هنگامی كه طفل را ختنه كردند، گمان بردند كه یقین است كه او را زكریا مانند نام پدرش نامگذاری کنند. اما هنگامی كه مادرش به آنها گفت كه نام او را یحیی بنهند، همگی متعجب گردیدند، چرا كه هیچیک از خویشان او چنین نامی نداشتند.

۱:‏‌۶۲-‏۶۳ آنها خواستند رأی نهایی را اتخاذ نمایند پس به زكریا اشاره كردند (این امر نشان می‌دهد كه او نه‌تنها لال بلكه كر هم بود). او با خواستن تخته‌ای به بحث پایان داد نام طفل یحیی بود. همه‌ی مردم تعجب کردند.

۱:‏‌۶۴-‏۶۶ اما شگفتی آنان دو چندان گردید چرا كه دیدند زكریا به محض نوشتن نام “یحیی” دوباره قوت سخن گفتن به وی بازگشت. به سرعت تمام این وقایع در همه‌ی كوهستان یهویه شهرت یافت، و مردم در عجب بودند كه این طفل در آینده چه خواهد نمود. آنها می‌دانستند كه رحمت خاص خداوند با وی خواهد بود.

ج) نبوت زكریا درباره ‌ی یحیی (۱:‏‌۶۷-‏۸۰)

۱:‏‌۶۷ حال كه زكریا از بندهای سست بی‌ایمانی آزاد شده‌بود، از روح‌القدس پر گشته سرود شكرگزاری بسیار فصیحی را كه به سبب ذكر عباراتی از عهد‌عتیق بسیار پرمایه نیز بود به الهام روح بیان نمود.

۱:‏‌۶۸-‏۶۹ خدا را برای كاری كه انجام داده شكر می‌كنم. زكریا دریافت كه ولادت پسرش، یحیی، حاكی از نزدیك بودن ظهور مسیحا است. او ظهور مسیح را پیش از آنكه رخ دهد، عملی انجام شده برشمرد. ایمان بدو قوت بخشیده بود تا بگوید خدا با فرستادن نجات‌دهنده از قوم خود تفقد نموده، برای ایشان فدایی قرار داد. یهوه شاخ نجات را در خانه داود برافراشته بود (معمولاً روغنی كه سر پادشاه را بدان تدهین می‌كردند را در شاخ نگاه می‌داشتند). بنابراین شاخ در اینجا احتمالاً به معنای “شاه” نجات از نسل پادشاه داود است. یا اینكه شادی نمادی از قدرت باشد كه در این صورت به منزله‌ی “نجات‌دهنده قدرتمند” است.

۱:‏‌۷۰-‏۷۱ خدا را برای تحقق نبوت شكر می‌كنم. انبیای مقدس... ظهور مسیح را از بدو عالم پیشگویی كرده بودند. در واقع این پیشگویی رهایی از دشمنان و حفاظت در برابر دشمنان است.

۱:‏‌۷۲-‏۷۵ خدا را برای وفای به عهدش شكر می‌كنم. خدا عهد بلاشرطی با ابراهیم بسته بود. این وعده با ظهور ذریت ابراهیم كه نامش خداوند عیسی مسیح است تحقق یافت. نجاتی كه او به ارمغان آورد هم درونی بود و هم بیرونی. بیرونی یعنی اینكه از دست دشمنانش رهایی می‌یافتند و درونی به معنای اینكه او را بی‌خوف عبادت می‌كردند، در حضور قدوسیت و عدالت.

جی. کمپل مورگان (G. Campbell Morgan) دو عقیده‌ی بارز را از این عبارات دریافته است. اول اینكه او به ارتباط چشمگیر بین یحیی و مفهوم سرود تأكید می‌ورزد. هر دو فیض خدا هستند. سپس اشاراتی به نام یحیی، زكریا و الیصابات در آیات ۷۲ و ۷۳ یافته است.

یحیی -‏ رحمت موعود (آیه‌ی ۷۲)

زكریا -‏ به یاد داشتن (آیه‌ی ۷۲)

الیصابات -‏ سوگند (آیه‌ی ۷۳)

رحمت خدا، همانگونه كه یحیی آن را اعلان می‌كند، از به یاد آوردن سوگند عهد مقدس او سرچشمه می‌گیرد.

۱:‏‌۷۶-‏۷۷ خدمت یحیی، منادی نجات‌دهنده. یحیی، نبی حضرت اعلی خوانده خواهد شد كه دل‌ها را برای ورود خداوند آماده ساخته، نجات را از طریق آمرزش گناهان به قوم اعلان می‌نمود. در اینجا باز شاهد این موضوع هستیم كه اشارت به یهوه در عهد‌عتیق، در عهد‌جدید به عیسی نسبت داده شده‌است. ملاكی نبی پیشگویی نموده بود كه پیام‌آوری راه را برای یهوه مهیا می‌سازد. ما می‌دانیم كه یحیی آمد تا راه را برای مسیح مهیا سازد. استنتاج واضح و مبرهن این است كه عیسی یهوه است.

۱:‏‌۷۸-‏۷۹ ظهور عیسی به طلوع روز شبیه شده‌است. قرن‌ها بود كه دنیا در ظلمت بسر می‌برد. اكنون به احشای رحمت خدای ما، مرز شب و روز شكسته می‌شد. این روز در شخص مسیح تجلی می‌یافت، كسی كه بر یهودیانی كه در ظلمت و ظل موت ساكن بودند، تابیده، پای‌های اسرائیل را به طریق سلامتی هدایت می‌نمود (ر.ک ملاكی ۴:‏‌۲).

۱:‏‌۸۰ این باب تنها با یك عبارت ساده پایان می‌یابد كه طفل نمو كرده در جسم و روح قوی می‌گشت و تا روز ظهور خود به عامه‌ی قوم اسرائیل در بیابان بسر می‌برد.

انجیل به روایت لوقا

فصل   ۱

۱  از آن‌جهت که بسیاری دست خود را دراز کردند به سوی تألیف حکایت آن اموری که نزد ما به اتمام رسید،

۲  چنانچه آنانی که از ابتدا نظارگان و خادمان کلام بودند به ما رسانیدند،

۳  من نیز مصلحت چنان دیدم که همه را من البدایهٔ به تدقیق در پی رفته، به ترتیب به تو بنویسم ای تیوفلس عزیز،

۴  تا صحّت آن کلامی را که در آن تعلیم یافته‌ای دریابی.

۵  در ایّام هیرودیس، پادشاه یهودیّه، کاهنی زکرّیا نام از فرقه ابیّا بود که زن او از دختران هارون بود و الیصابات نام داشت.

۶  و هر دو در حضور خدا صالح و به جمیع احکام و فرایض خداوند، بی‌عیب سالک بودند.

۷  و ایشان را فرزندی نبود زیرا که الیصابات نازاد بود و هر دو دیرینه سال بودند.

۸  و واقع شد که چون به نوبت فرقه خود در حضور خدا کهانت می‌کرد،

۹  حسب عادت کهانت، نوبت او شد که به قدس خداوند درآمده، بخور بسوزاند.

۱۰  و در وقت بخور، تمام جماعت قوم بیرون عبادت می‌کردند.

۱۱  ناگاه فرشته خداوند به طرف راست مذبح بخور ایستاده، بر وی ظاهر گشت.

۱۲  چون زکرّیا او را دید، در حیرت افتاده، ترس بر او مستولی شد.

۱۳  فرشته بدو گفت، ای زکریّا ترسان مباش،زیرا که دعای تو مستجاب گردیده است و زوجهات الیصابات برای تو پسری خواهد زایید و او را یحیی خواهی نامید.

۱۴  و تو را خوشی و شادی رخ خواهد نمود و بسیاری از ولادت او مسرور خواهند شد.

۱۵  زیرا که در حضور خداوند بزرگ خواهد بود و شراب و مُسکری نخواهد نوشید و از شکم مادر خود، پر از روح‌القدس خواهد بود.

۱۶  و بسیاری از بنی‌اسرائیل را به سوی خداوند خدای ایشان خواهد برگردانید.

۱۷  و او به روح و قوّت الیاس پیش روی وی خواهد خرامید، تا دلهای پدران را به طرف پسران و نافرمانان را به حکمت عادلان بگرداند تا قومی مستعّد برای خدا مهیّا سازد.

۱۸  زکریّا به فرشته گفت، این را چگونه بدانم و حال آنکه من پیر هستم و زوجهام دیرینه سال است؟

۱۹  فرشته در جواب وی گفت، من جبرائیل هستم که در حضور خدا میایستم و فرستاده شدم تا به تو سخن گویم و از این امور تو را مژده دهم.

۲۰  و الحال تا این امور واقع نگردد، گنگ شده یارای حرف زدن نخواهی داشت، زیرا سخنهای مرا که در وقت خود به وقوع خواهد پیوست، باور نکردی.

۲۱  و جماعت منتظر زکریّا می‌بودند و از طول توقّف او در قدس متعجّب شدند.

۲۲  امّا چون بیرون آمده نتوانست با ایشان حرف زند، پس فهمیدند که در قدس رؤیایی دیده است. پس به سوی ایشان اشاره می‌کرد وساکت ماند.

۲۳  و چون ایّام خدمت او به اتمام رسید، به خانه خود رفت.

۲۴  و بعد از آن روزها، زن او الیصابات حامله شده، مدّت پنج ماه خود را پنهان نمود و گفت،

۲۵  به اینطور خداوند به من عمل نمود در روزهایی که مرا منظور داشت، تا ننگ مرا از نظر مردم بردارد.

۲۶  و در ماه ششم جبرائیل فرشته از جانب خدا به بلدی از جلیل که ناصره نام داشت، فرستاده شد.

۲۷  نزد باکرهای نامزد مردی مسمّیٰ به یوسف از خاندان داود و نام آن باکره مریم بود.

۲۸  پس فرشته نزد او داخل شده، گفت، سلام بر تو ای نعمت رسیده، خداوند با توست و تو در میان زنان مبارک هستی.

۲۹  چون او را دید، از سخن او مضطرب شده، متفکّر شد که این چه نوع تحیّت است.

۳۰  فرشته بدو گفت، ای مریم ترسان مباش زیرا که نزد خدا نعمت یافته‌ای.

۳۱  و اینک، حامله شده، پسری خواهی زایید و او را عیسی خواهی نامید.

۳۲  او بزرگ خواهد بود و به پسر حضرت اعلیٰ، مسمّیٰ شود، و خداوند خدا تخت پدرش داود را بدو عطا خواهد فرمود.

۳۳  و او بر خاندان یعقوب تا به ابد پادشاهی خواهد کرد و سلطنت او را نهایت نخواهد بود.

۳۴  مریم به فرشته گفت، این چگونه می‌شود و حال آنکه مردی را نشناختهام؟

۳۵  فرشته در جواب وی گفت، روح‌القدس بر تو خواهد آمد و قوّت حضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند، ازآن‌جهت آن مولود مقدّس، پسر خدا خوانده خواهد شد.

۳۶  و اینک، الیصابات از خویشان تو نیز در پیری به پسری حامله شده و این ماه ششم است، مر او را که نازاد می‌خواندند.

۳۷  زیرا نزد خدا هیچ امری محال نیست.

۳۸  مریم گفت، اینک، کنیز خداوندم. مرا برحسب سخن تو واقع شود. پس فرشته از نزد او رفت.

۳۹  در آن روزها، مریم برخاست و به بلدی از کوهستان یهودیّه بشتاب رفت.

۴۰  و به خانهٔ زکریّا درآمده، به الیصابات سلام کرد.

۴۱  و چون الیصابات سلام مریم را شنید، بچه در رَحم او به حرکت آمد و الیصابات به روح‌القدس پر شده،

۴۲  به آواز بلند صدا زده گفت، تو در میان زنان مبارک هستی و مبارک است ثمرهٔ رحم تو.

۴۳  و از کجا این به من رسید که مادرِ خداوندِ من، به نزد من آید؟

۴۴  زیرا اینک، چون آواز سلام تو گوش زدِ من شد، بچه از خوشی در رَحِم من به حرکت آمد.

۴۵  و خوشابحال او که ایمان آوَرْد، زیرا که آنچه از جانب خداوند به وی گفته شد، به انجام خواهد رسید.

۴۶  پس مریم گفت، جان من خداوند را تمجید می‌کند،

۴۷  و روح من به رهاننده من خدا بوجد آمد،

۴۸  زیرا بر حقارتِ کنیزِ خود نظر افکند. زیرا هان از کنون تمامی طبقات مرا خوشحال خواهند خواند،

۴۹  زیرا آن قادر، به من کارهای عظیم کرده و نام او قدّوس است،

۵۰  و رحمت او نسلاً بعد نسل است بر آنانی که از اومی‌ترسند.

۵۱  به بازوی خود، قدرت را ظاهر فرمود و متکبّران را به خیال دل ایشان پراکنده ساخت.

۵۲  جبّاران را از تختها به زیر افکند و فروتنان را سرافراز گردانید.

۵۳  گرسنگان را به چیزهای نیکو سیر فرمود و دولتمندان را تهیدست ردّ نمود.

۵۴  بندهٔ خود اسرائیل را یاری کرد، به یادگاری رحمانیّت خویش،

۵۵  چنانکه به اجداد ما گفته بود، به ابراهیم و به ذریّت او تا ابدالآباد.

۵۶  و مریم قریب به سه ماه نزد وی ماند، پس به خانهٔ خود مراجعت کرد.

۵۷  امّا چون الیصابات را وقت وضع حمل رسید، پسری بزاد.

۵۸  و همسایگان و خویشان او چون شنیدند که خداوند رحمت عظیمی بر وی کرده، با او شادی کردند.

۵۹  و واقع شد در روز هشتم چون برای ختنه طفل آمدند، که نام پدرش زکریّا را بر او می‌نهادند.

۶۰  امّا مادرش ملتفت شده، گفت، نی بلکه به یحیی نامیده می‌شود.

۶۱  به وی گفتند، از قبیله تو هیچ‌کس این اسم را ندارد.

۶۲  پس به پدرش اشاره کردند که او را چه نام خواهی نهاد؟

۶۳  او تختهای خواسته بنوشت که نام او یحیی است و همه متعجب شدند.

۶۴  در ساعت، دهان و زبان او باز گشته، به حمد خدا متکلّم شد.

۶۵  پس بر تمامی همسایگان ایشان، خوف مستولی گشت و جمیع این وقایع در همهٔ کوهستان یهودیّه شهرت یافت.

۶۶  و هر که شنید، در خاطر خود تفکّر نموده، گفت، این چه نوع طفل خواهد بود؟ و دست خداوند با ویمی‌بود.

۶۷  و پدرش زکریّا از روح‌القدس پر شده، نبوّت نموده، گفت،

۶۸  خداوند خدای اسرائیل متبارک باد، زیرا از قوم خود تفقّد نموده، برای ایشان فدایی قرار داد

۶۹  و شاخ نجاتی برای ما برافراشت، در خانهٔ بندهٔ خود داود.

۷۰  چنانچه به زبان مقدّسین گفت که، از بدوِ عالم انبیای او می‌بودند،

۷۱  رهایی از دشمنان ما و از دست آنانی که از ما نفرت دارند،

۷۲  تا رحمت را بر پدران ما بجا آرد و عهد مقدّس خود را تذکّر فرماید،

۷۳  سوگندی که برای پدر ما ابراهیم یاد کرد،

۷۴  که ما را فیض عطا فرماید، تا از دست دشمنان خود رهایی یافته، او را بیخوف عبادت کنیم،

۷۵  در حضور او به قدّوسیّت و عدالت، در تمامی روزهای عمر خود.

۷۶  و تو ای طفل، نبیحضرت اعلیٰ خوانده خواهی شد، زیرا پیش روی خداوند خواهی خرامید، تا طرق او را مهیّا سازی،

۷۷  تا قوم او را معرفت نجات دهی، در آمرزش گناهان ایشان.

۷۸  به احشای رحمت خدای ما که به آن سپیده از عالم اعلی از ما تفقد نمود،

۷۹  تا ساکنان در ظلمت و ظّل موت را نور دهد و پایهای ما را به طریق سلامتی هدایت نماید.

۸۰  پس طفل نمّو کرده، در روح قوّی می‌گشت و تا روز ظهور خود برای اسرائیل، در بیابان بسر می‌برد.