Carpets in Göreme, Turkey

ف) حكایت مباشر زیرك ( ۱۶ :‏‌ ۱ -‏ ۱۳ )

۱۶:‏‌۱-‏۲ اكنون خداوند عیسی رو به شاگردان خود كرده و به آنها درس نظارت می‌دهد. باید اذعان كرد كه این عبارات از دشوارترین موضوعات در انجیل لوقا است. علت دشواری این حكایت این است كه در ظاهر به نظر می‌رسد فریب‌كاری ناظر خائن را ستایش می‌كند. با این حال درخواهیم یافت كه موضوع این نیست. شخص دولتمند در این داستان تصویری از خود خداست. ناظر شخصی است كه مدیریت اموال شخصی دیگر بدو سپرده می‌شود. با توجه به این داستان هر شاگرد خداوند نیز به نوبه‌ی خود ناظر است. این ناظر متهم به اختلاس سرمایه‌ی كارفرمای خود است. او نزد كارفرما احضار شد تا حساب باز پس دهد، و دریافت كه به زودی از شغل خود بركنار خواهد شد.

۱۶:‏‌۳-‏۶ ناظر لحظاتی فكر كرد و دریافت كه باید برای آینده‌ی خود چاره‌ای بیاندیشد. اما از سویی هم پیر شده‌بود و یارای كار كردن نداشت و هم گدایی برایش عار بود (گرچه دزدی برایش عار نبود.) پس چگونه می‌توانست امنیت اجتماعی خود را تأمین كند؟ او نقشه‌ای كشید كه می‌توانست دوستانی برای خود بیابد كه به هنگام نیاز دست او را بگیرند. نقشه‌ی او این بود:‏ او نزد یكی از مشتریان كارفرمای خود رفت و از او پرسید چقدر بدهكار است. هنگامی كه بدهكار گفت صد رُطَل روغن، ناظر به او گفت پنجاه رُطَل بپردازد و حساب او تسویه خواهد شد.

۱۶:‏‌۷ مشتری دیگر صد كیل گندم بدهكار بود. ناظر به او گفت هشتاد كیل بپردازد و تا حساب او را تسویه نماید.

۱۶:‏‌۸ تكان‌دهنده‌ترین قسمت داستان آنجائی است كه آقایش ناظر خائن را به خاطر كار عاقلانه‌اش آفرین گفت. چرا شخص باید به خاطر این خیانت تحسین شود؟ عمل ناظر منصفانه نبود. آیه‌ی بعدی به ما نشان می‌دهد كه ناظر به خاطر فریب‌كاریش تحسین نشد، بلكه به خاطر آینده‌نگریش. او محتاطانه عمل كرده بود. او به آینده نگریست، و برای آن تدبیری اندیشید. او منفعت حال را فدای پاداش آینده كرد. در مورد كاربرد این آیات در زندگی ما باید بسیار دقیق باشیم، چرا كه آینده‌ی فرزند خدا بر روی زمین نیست، بلكه در آسمان است. همانگونه كه ناظر برای اینكه اطمینان حاصل نماید در دوران بازنشستگی دوستانی خواهد داشت، شخص مسیحی نیز باید از اموال آقای خود به نحوی استفاده نماید كه اطمینان حاصل نماید به هنگام ورود به آسمان او را با روی خوش خواهند پذیرفت.

خداوند گفت ”پسران این جهان در طبقه‌ی خویش از پسران نور عاقل‌تر هستند.“ این آیه به ما می‌گوید كه خدانشناسان و بی‌ایمانان برای تأمین آینده‌ی خود در این دنیا بسیار حكیم‌تر هستند از ایمانداران حقیقی كه برای آسمان گنج‌ها می‌اندوزند.

۱۶:‏‌۹ ما باید از مال بی‌انصافی برای خود دوستانی بیابیم. یعنی اینكه ما باید ثروت و دیگر امكانات خود را در راه صید جان‌ها برای مسیح به كار گیریم و بدین نحو بنیادی برای دوستی و صمیمیت با دیگران بنا كنیم كه تا به ابد پایدار بماند. پیرسون (Pierson) این موضوع را روشن ساخته است:‏

ثروت را می‌توان در راه خرید كتاب مقدس، كتب و جزوات و در نهایت به طور غیرمستقیم جان انسان‌ها صرف نمود. از این رو چیزی كه فناپذیر و آنی است برایمان تا به ابد باقی خواهد ماند، و تبدیل به چیزهایی غیرمادی، روحانی و ابدی خواهد شد. به عنوان مثال فرض كنیم. شخصی ۱۰۰ دلار پول دارد. او می‌تواند تمام آن را در یك ضیافت یا یك میهمانی صرف نماید، كه در این صورت فردای آن شب هیچ چیزی برایش باقی نخواهد ماند. از سویی دیگر، فرض كنیم او پول خود را برای خرید کتاب‌مقدس به قیمت هر کدام یك دلار اختصاص دهد. او می‌تواند با مقدار پول خود صد نسخه از كلام خدا را خریداری نماید. او با این كار عاقلانه‌ی خود بذر ملكوت را می‌كارد، و این دانه‌ها روزی به محصول خواهند نشست، البته نه کتاب‌مقدس بلكه جان‌های بسیار ثمر خواهند آورد. گذشته از اینها، او دوستان جاودانی‌ای برای خود می‌یابد كه به هنگام افتادن‌ها، او را تا به فراسوی مرزهای ابدیت برخواهند افراشت.

پس تعلیم خداوند ما این است. ما می‌توانیم با سرمایه‌گذاری حكیمانه‌ی دارائی‌هایمان در بركت جاودانی مردان و زنان شریك گردیم. ما می‌توانیم اطمینان حاصل نماییم كه هرگاه به دروازه‌های آسمان قدم نهادیم، گروهی بسیار ما را با روی خوش خواهند پذیرفت و اینها همان كسانی هستند كه با قربانی دعاها و هدایای ما نجات یافته‌اند. این افراد با كمال امتنان و تشكر به ما خواهند گفت ”تو همان كسی هستی كه ما را به اینجا دعوت كردی.“

داربی اظهار می‌دارد:‏

به طور كل انسان مباشر خدا است، و اسرائیل نیز به مفهوم و به شكلی دیگر مباشر خدا بود، كه بر تاكستان خدا گماشته شد و شریعت، وعده‌ها، عهدها و عبارت به دست او سپرده شد. اما اسرائیل در همه‌ی این امور امانت خود را تلف نمود. انسان كه به دیده‌ی مباشر به او نگریسته می‌شود نشان داد كه كاملاً خیانت كار است. اكنون او باید چه بكند؟ خدا می‌آید و باقدرت فیض خود آن امانتی كه بر روی زمین به انسان سپرده شده‌بود و انسان از آن سوءاستفاده می‌كرد را از وی گرفته و تبدیل به میوه‌ی آسمانی می‌كند. چیزهائی كه در این دنیا به دست انسان سپرده شده نباید برای لذت‌جویی در این دنیا به كار رود، چرا كه كاملاً بر ضد خدا است، بلكه باید با در نظر داشتن آینده از آنها استفاده كرد. ما نباید به دنبال این باشیم كه اكنون مالك چیزی باشیم، بلكه باید با استفاده‌ی صحیح از اموال خود تدبیری برای آینده بیاندیشیم. بهتر آن است كه تمام اموالتان را تبدیل به دوستی برای آینده كنیم تا اینكه اكنون ثروتمند باشیم. انسان در اینجا تباه شده‌است. از این رو اكنون انسان مباشری است كه از سمت خود عزل شده‌است.

۱۶:‏‌۱۰ اگر در نظارت بر اندك چیزی كه به ما سپرده شده‌است امین باشیم، سپس در اداره‌ی امور بزرگتر نیز امین خواهیم بود (گنج روحانی). از سویی دیگر، شخصی كه در استفاده از پولی كه خدا به او سپرده امین نیست در امور بزرگتر هم امین نخواهد بود. بی‌اهمیت بودن پول در واژه‌ی اندك مورد تأیید قرار گرفته است.

۱۶:‏‌۱۱ كسی كه در استفاده از مال بی‌انصافی برای خداوند امین نباشد محال است كه مال حقیقی به وی سپرده شود. ثروت در اینجا مال بی‌انصافی نامیده شده‌است. البته اساساً چیز بدی نیست. اما اگر گناه وارد جهان نمی‌شد بعید نبود كه نیازی به پول و ثروت باشد و پول بی‌انصاف است زیرا خصلتاً برای اهدافی غیر از جلال خدا به كار می‌رود. در اینجا پول با مال حقیقی در تضاد هستند. ارزش پول ناپایدار و فانی است، اما ارزش حقایق روحانی ثابت و ابدی است.

۱۶:‏‌۱۲ آیه‌ی ۱۲ بین مال دیگری و مال خاص شما تمایز قائل می‌شود. ما هر آنچه داریم، مال، زمان، استعدادها همه متعلق به خداوند هستند، و باید اینها را برای خداوند به كار ببریم. آنچه مال ماست اشاره دارد به پاداشی كه به خاطر خدمت وفادارانه به مسیح در این دنیا و زندگی آینده عایدمان می‌شود. اگر در مال او امین نبوده‌ایم، چگونه او می‌تواند مال خاص خودمان را به ما دهد؟

۱۶:‏‌۱۳ كاملاً غیرممكن است كه هم برای خدا زندگی كرد هم برای مال دنیا. اگر پول و ثروت بر ما غلبه یافته است، نمی‌توانیم خداوند را خدمت نماییم. برای اندوختن ثروت باید بهترین تلاش‌های خود را وقف این كار كنیم. و در این راه آنچه به طور قانونی از آن خداست را می‌دزدیم. موضوع بر سر وفاداری با تردید و دودلی است. انگیزه‌ها در هم آمیخته شده‌اند. تصمیمات نسبی نیستند. هر جا كه گنج ما باشد، دل ما نیز در آنجاست. با تلاش كردن برای كسب ثروت، ما در واقع داریم مامونا (مادیات) را خدمت می‌كنیم. در واقع غیرممكن است كه در یك آن هم خدا را خدمت كرد و هم پول را. ممونا همه چیز ما را می‌خواهد عصرهای ما تعطیلات آخر هفته و حتی زمانی كه باید به خدا اختصاص دهیم.

ق) فریسیان آزمند ( ۱۶ :‏‌ ۱۴ -‏ ۱۸ )

۱۶:‏‌۱۴ فریسیان نه‌تنها مغرور و ریاكار بلكه طمع‌كار نیز بودند. به گمان آنها بر پرهیزکاری راه كسب ثروت بود. آنها مذهبی را به عنوان یك حرفه‌ی پردرآمد برای فرد برگزیده بودند. خدمت آنها نه در راستای جلال خدا و كمك به همسایگانشان، بلكه برای كسب ثروت برای خودشان بود. هنگامی كه شنیدند خداوند عیسی تعلیم می‌دهد كه از ثروت دست كشیده و گنج‌های خود را در آسمان بیاندوزند، او را استهزا نمودند. پول برای آنها ملموس‌تر از وعده‌های خدا بود. هیچ چیز مانع ثروت‌اندوزی آنها نبود.

۱۶:‏‌۱۵ فریسیان در ظاهر اشخاصی متدین و روحانی می‌نمودند. آنها گمان می‌بردند كه در نظر مردم عادل هستند. اما در زیر این ظاهر فریبنده، خدا دل‌های طمعكار آنها را دید. خدا گول ظاهر آنها را نمی‌خورد. روش زندگی آنها كه دیگران آن را تحسین می‌كردند (مزمور ۴۹:‏‌۱۸)، در نظر خدا مكروه بود. آنها خود را موفق می‌انگاشتند، زیرا یك حرفه‌ی مذهبی با درآمد و سود بسیار برای خود تشكیل داده بودند، اما در نظر خدا، آنها از لحاظ روحانی زناکار و خیانت‌پیشه بودند. آنها به زبان اعتراف می‌كردند كه یهوه را محبت می‌نمایند، اما در حقیقت خدای آنها ممونا بود.

۱۶:‏‌۱۶ درك آیات ۱۶-‏۱۸ مشكل است. در نگاه اول به نظر می‌رسد كه با آیات قبلی و بعدی ارتباطی نداشته باشد. با این حال اگر به یادآوریم كه مضمون باب ۱۶ طمع‌كاری و خیانتكاری فریسیان است می‌توانیم به راحتی آن را درك نماییم. همان كسانی كه افتخار می‌كردند شریعت و مراسم آن را به درستی به جا می‌آوردند، چیزی جز ریاكاران آزمند نبودند، روح شریعت تضاد آشكاری با روح فریسیان داشت.

تورات و انبیا تا به یحیی بود. خداوند با این عبارت دوره‌ای كه از موسی آغاز شد و به یحیی تعمید‌دهنده ختم شد را توصیف نمود. اما اكنون دوره‌ای جدید آغاز شده‌بود. یحیی تعمید‌دهنده با عزمی راسخ ظهور پادشاه عادل اسرائیل را اعلان نمود. او به مردم گفت اگر توبه نمائید، خداوند عیسی بر آنها سلطنت خواهد كرد. بشارت او، بشارت شاگردان، واكنشی گسترده در میان مردم به همراه داشت.

”هر كس به جد و جهد داخل آن می‌شود“، بدین معناست كه هر كس كه حقیقتاً به این پیغام لبیك می‌گوید به سوی ملكوت هجوم می‌آورد. به عنوان مثال باجگیران و گناهكاران از موانعی كه فریسیان بر سر راهشان گذاشته بودند عبور نمودند. و دیگران به سختی در دل خود با دلبستگی به مادیات به مبارزه می‌پرداختند. باید بر تعصب غلبه می‌كردند.

۱۶:‏‌۱۷-‏۱۸ اما شروع دوران جدید به مثابه‌ی كنار گذاشتن بنیاد حقایق اخلاقی نیست. لیکن آسانتر است که آسمان و زمین زایل شود، از آنکه یک نقطه از تورات ساقط گردد. می‌توان نقطه‌ای از تورات را با نقطه‌ای از حرف ”ت“ یا سركش حرف ”گ“ مقایسه نمود.

فریسیان گمان می‌كردند كه در ملكوت خدا بسر می‌برند، اما خداوند به آنها گفت:‏ ”شما نمی‌توانید شریعت بی‌نظیر خدا را نادیده انگاشته و ادعا نمایید كه جایگاهی در ملكوت خدا دارید.“ شاید آنها می‌پرسیدند كه ”چه قانون اخلاقی را زیر پا گذاشته‌ایم؟“ سپس خداوند به قانون ازدواج به عنوان قانونی كه هیچگاه كهنه نخواهد شد اشاره كرد. هر مردی كه زن خود را طلاق دهد و دیگری را نكاح كند زانی بود. و هر كه زن مطلقه‌ی مردی را به نكاح خویش در آورد نیز زانی بود. این دقیقاً همان چیزی بود كه فریسیان از نظر روحانی مرتكب شده‌بودند. خدا با قوم یهود عهدی بسته بود. اما اكنون فریسیان به خدا پشت كرده و دیوانه‌وار برای كسب ثروت تقلا می‌كردند. و شاید این آیه در لفافه اشاره به زنای روحانی آنها باشد.

ک) ماجرای ثروتمند و الیعازر ( ۱۶ :‏‌ ۱۹ -‏ ۳۱ )

۱۶:‏‌۱۹-‏۲۱ خداوند سخنان خود در مورد نظارت بر اموال را با ماجرای زندگانی، مرگ و آخرت دو شخص به پایان برد. باید توجه داشت خداوند این ماجرا را در قالب مثل بیان نكرد. این را می‌گوییم زیرا بسیاری از منتقدان این داستان را مثل انگاشته و برای تفسیرهای خطرناك خود دلیل و برهان می‌آورند.

در ابتدا باید اذعان داشت كه این شخص دولتمند بی‌نام و نشان به خاطر ثروتش نبود كه به عالم اموات محكوم شد. مبنای نجات، ایمان به خداوند است، و انسان‌ها به خاطر ایمان نیاوردن به او محكوم می‌شوند. اما این شخص دولتمند با بی‌توجهی خود نسبت به فقیری کثیف و زخمی كه او را بر درگاه خانه‌ی او می‌گذاشتند، نشان داد كه ایمان حقیقی ندارد. اگر محبت خدا در وی بود، او نمی‌توانست در تجمل، آسایش و راحتی زندگی كند، در حالی كه همسایه‌اش بر درگاه خانه‌اش برای یافتن پاره‌ای نان گدایی می‌كرد. اگر او از دلبستگی به ثروت باز می‌ایستاد، مطمئناً وارد ملكوت می‌شد.

از سویی دیگر الیعازر نیز به خاطر فقیر بودنش نجات نیافت. او برای نجات جان خود به خداوند توكل نمود.

اكنون بیایید به شخصیت مرد ثروتمند كه گاهی او را Dives (واژه‌ی لاتین برای ثروتمند) می‌نامند به دقت بنگریم. او تنها گران‌ترین، و فاخرترین لباس را به تن می‌كرد و سفره‌اش سرشار بود از انواع غذاهای لذیذ. او برای خود زندگی می‌كرد، و برای لذت و خوشگذرانی خود تدارك می‌دید. او به خدا محبت نمی‌ورزید و به همسایگان خود توجهی نداشت.

الیعازر دقیقاً نقطه‌ی مخالف او بود. او یك گدای بدبخت بود كه او را هر روز بر درگاه خانه‌ی مرد ثروتمند می‌گذاشتند، او زخم‌های بسیاری بر بدن خود داشت و از شدت گرسنگی نحیف شد و حتی سگان ناپاك زبان بر زخم‌های او می‌مالیدند و مزاحم او می‌شدند.

۱۶:‏‌۲۲ هنگامی كه فقیر مرد، فرشتگان او را به آغوش ابراهیم بردند. برای بسیاری این موضوع جای سؤال است كه آیا فرشتگان در انتقال روح ایمانداران به آسمان شركت می‌كنند. با این حال، هیچ دلیلی برای شك كردن به این عبارات وجود ندارد. فرشتگان بر روی زمین به ایمانداران خدمت می‌كنند، و دلیلی هم ندارد كه پس از مرگ نیز به او خدمت نكنند. آغوش ابراهیم عبارتی نمادین از جایگاه سعادت و خوشبختی است. برای یهودیان، بهره‌مند شدن از مشاركت با ابراهیم به مثابه‌ی سعادتی وصف‌ناپذیر بود. ما چنین می‌پنداریم كه آغوش ابراهیم همان آسمان است. هنگامی كه آن دولتمند مرد، جسد او را دفن كردند -‏همان جسدی كه دائماً ارضایش می‌كرد، و در راهش پول بسیاری صرف نمود.

۱۶:‏‌۲۳-‏۲۴ اما این تمام ماجرا نبود. جان او یا به عبارتی وجدان او به عالم اموات رفت (Hades) در زبان یونانی و (Sheol) در عهد‌عتیق به زبان عبری كه جایگاه روح پس از مرگ است. در دوره‌ی عهد‌عتیق این واژه را برای نامیدن محلی كه نجات‌یافتگان و نجات‌نیافتگان پس از مرگ به آنجا عروج می‌كردند به كار می‌بردند. در اینجا این واژه برای محلی كه نجات‌یافتگان عروج می‌كنند به كار رفته شده‌است، زیرا می‌خوانیم كه مرد دولتمند معذب بود.

برای شاگردان این موضوع كه شخص دولتمند به عالم اموات رفت بسیار عجیب و تكان‌دهنده بود. چرا كه از عهد‌عتیق آموخته بودند كه ثروت نشانی از لطف و رحمت خدا است. خداوند به اسرائیلیانی كه از او اطاعت می‌كردند وعده‌ی سعادت دنیوی می‌داد. پس چگونه ممكن بود یك یهودی ثروتمند به عالم اموات برود؟ خداوند عیسی كمی پیش‌تر اعلان كرده بود كه با بشارت یحیی دوره‌ای جدید آغاز شده‌است. از این رو، ثروت نشان بركت نیست. ثروت سنگی محكمی برای آزمایش امانتداری در نظارت است. به هر كسی كه بیشتر داده شود، بیشتر نیز از او خواسته خواهد شد.

آیه‌ی ۲۳ باطل بودن ”خوابیدن در روح“ را ثابت می‌كند، این نظریه كه جان انسان پس از مرگ تا روز قیامت می‌خوابد. این آیه ثابت می‌كند كه پس از مرگ نیز روح انسان آگاه و هوشیار است. در واقع می‌بینیم كه مرد ثروتمند پس از مرگ چقدر هوش و آگاهی دارد. او... ابراهیم را از دور و الیعازر را در آغوشش دید. او حتی قادر بود با ابراهیم ارتباط برقرار كند. او فریاد برآورده گفت ای پدر من ابراهیم و از او ترحم طلب نموده، استدعا نمود كه الیعازر قطره‌ای آب آورده و زبان او را خنك سازد. البته این خود جای بسی پرسش دارد كه چگونه روحی كه از بدن جدا شده تشنگی و عذاب از شعله‌ی آتش را حس می‌كند. ما تنها می‌توانیم چنین نتیجه‌گیری نماییم كه در اینجا لفظ استعاری به كار گرفته شده‌است، اما این بدان معنا نیست كه در دو رنج واقعیت ندارد.

۱۶:‏‌۲۵ ابراهیم او را فرزند خطاب كرد. این امر گویای این حقیقت است كه او از نسل جسمانی او بود و نه روحانی. این جد اعلای قوم، او را از زندگی پر تجمل و راحت و ناپرهیزكار او در گذشته آگاه نمود. همچنین فقر و رنج الیعازر را به یاد او آورد. اكنون، پس از مرگ ورق برگشته است. بی‌عدالتی‌های روی زمین برعكس شده‌است.

۱۶:‏‌۲۶ ما در اینجا می‌آموزیم كه انتخاب‌های ما در این زندگی سرنوشت ابدی ما را تعیین می‌كنند، و هرگاه كه مرگ به سراغ ما آید، دیگر نمی‌توان سرنوشت را تغییر داد. هیچ گذرگاهی میان محل سكونت نجات‌یافتگان و لعن‌شدگان وجود ندارد.

۱۶:‏‌۲۷-‏۳۱ آن مرد ثروتمند تازه پس از مرگ مبشر شده‌بود. او می‌خواست نزد پنج برادر خود رود تا آنها را از ورود به آن مكان عذاب آگاه سازد. پاسخ ابراهیم این بود كه این پنج برادر، كه یهودی بودند متون مقدس عهد‌عتیق را در دسترس دارند و همین برای آگاه ساختن آنها كافی است. مرد ثروتمند سخن ابراهیم را نپذیرفت. و گفت اگر كسی از مردگان نزد ایشان رود، مطمئناً آنها توبه خواهند نمود. با این حال ابراهیم آخرین سخن را گفت. او گفت اگر كلام خدا را نشنوند دیگر كاری نمی‌توان كرد. اگر مردم به کتاب‌مقدس اعتنا نكنند، به سخن كسی كه از مردگان نزد ایشان رود نیز ایمان نخواهند آورد. این امر به طور قطع در مورد خود عیسی مسیح خداوند به اثبات رسید. او از مردگان برخاسته است، اما انسان هنوز آن را باور ندارد.

ما از عهد‌جدید در می‌یابیم هنگامی كه ایمانداری می‌میرد، جسد او در قبر می‌ماند اما روح او به آسمان و نزد مسیح می‌رود (۲ قرنتیان ۵:‏‌۸، فیلیپیان ۱:‏‌۲۳). هنگامی كه شخص بی‌ایمانی می‌میرد، جسد او نیز در قبر می‌ماند، اما روح او به عالم اموات می‌رود. برای او، عالم اموات محل درد و عذاب است.

هنگامی كه ایمانداران ربوده میشوند، بدن آنها از قبر قیام كرده و به جان و روح آنها خواهد پیوست (۱-‏تسالونیکیان ۴:‏‌۱۳-‏۱۸). سپس با مسیح تا به ابد ساكن خواهند بود. در روز داوری در برابر تخت بزرگ سفید، بدن، روح و جان بی‌ایمانان نیز به هم خواهد پیوست (مكاشفه ۲۰:‏‌۱۲-‏۱۳). سپس آنها به دریاچه‌ی آتش مكان عذاب ابدی، افكنده خواهند شد.

و بدینسان باب ۱۶ با یك هشدار خطرناك به فریسیان و تمام كسانی كه برای ثروت زندگی می‌كنند پایان می‌یابد. آنها نیز با روح خود چنین می‌كنند. بهتر آن است كه انسان بر زمین برای نان گدایی كند تا اینكه در عالم اموات در پی آب باشد.

انجیل به روایت لوقا

فصل   ۱۶

۱  و به شاگردان خود نیز گفت، شخصی دولتمند را ناظری بود که از او نزد وی شکایت بردند که اموال او را تلف می‌کرد.

۲  پس او را طلب نموده، وی را گفت، این چیست که دربارهٔ تو شنیده‌ام؟ حساب نظارت خود را باز بده زیرا ممکن نیست که بعد از این نظارت کنی.

۳  ناظر با خود گفت چه کنم زیرا مولایم نظارت را از من می‌گیرد؟ طاقت زمین کندن ندارم و از گدایی نیز عار دارم.

۴  دانستم چه کنم تا وقتی که از نظارت معزول شوم، مرا به خانهٔ خود بپذیرند.

۵  پس هر یکی از بدهکاران آقای خود را طلبیده، به یکی گفت آقایم از تو چند طلب دارد؟

۶  گفت صد رطل روغن. بدو گفت سیاه‌ه خود را بگیر و نشسته پنجاه رطل بزودی بنویس.

۷  باز دیگری را گفت از تو چقدر طلب دارد؟ گفت صد کیل گندم. وی را گفت سیاه‌ه خود را بگیر و هشتاد بنویس.

۸  پس آقایش، ناظر خائن را آفرین گفت، زیرا عاقلانه کار کرد. زیرا ابنای این جهان در طبقه خویش از ابنای نور عاقلتر هستند.

۹  و من شما را می‌گویم دوستان از مال بی‌انصافی برای خود پیدا کنید تا چون فانی گردید شما را به خیمه‌های جاودانی بپذیرند.

۱۰  آنکه در اندک امین باشد در امر بزرگ نیز امین بُوَد و آنکه در قلیل خائن بُوَد درکثیر هم خائن باشد.

۱۱  و هرگاه در مال بی‌انصافی امین نبودید، کیست که مال حقیقی را به شما بسپارد؟

۱۲  و اگر در مال دیگری دیانت نکردید، کیست که مال خاصّ شما را به شما دهد؟

۱۳  هیچ خادم نمی‌تواند دو آقا را خدمت کند. زیرا یا از یکی نفرت می‌کند و با دیگری محبّت، یا با یکی می‌پیوندد و دیگری را حقیر می‌شمارد. خدا و مامونا را نمی‌توانید خدمت نمایید.

۱۴  و فریسیانی که زر دوست بودند همهٔ این سخنان را شنیده، او را استهزا نمودند.

۱۵  به ایشان گفت، شما هستید که خود را پیش مردم عادل می‌نمایید، لیکن خدا عارف دلهای شماست. زیرا که آنچه نزد انسان مرغوب است، نزد خدا مکروه است.

۱۶  تورات و انبیا تا به یحیی بود و از آن وقت بشارت به ملکوت خدا داده می‌شود و هر کس به جّد و جهد داخل آن می‌گردد.

۱۷  لیکن آسانتر است که آسمان و زمین زایل شود، از آنکه یک نقطه از تورات ساقط گردد.

۱۸  هر که زن خود را طلاق دهد و دیگری را نکاح کند زانی بُوَد و هر که زن مطلّقهٔ مردی را به نکاح خویش درآورد، زنا کرده باشد.

۱۹  شخصی دولتمند بود که ارغوان و کتان می‌پوشید و هر روزه در عیاشی با جلال بسر می‌برد.

۲۰  و فقیری مقروح بود ایلَعازَر نام که او را بر درگاه او می‌گذاشتند،

۲۱  و آرزو می‌داشت که از پاره‌هایی که از خوان آن دولتمند می‌ریخت، خود را سیر کند. بلکه سگان نیز آمده زبان بر زخمهای او میمالیدند.

۲۲  باری آن فقیر بمرد وفرشتگان، او را به آغوش ابراهیم بردند و آن دولتمند نیز مرد و او را دفن کردند.

۲۳  پس چشمان خود را در عالم اموات گشوده، خود را در عذاب یافت، و ابراهیم را از دور و ایلعازَر را در آغوشش دید.

۲۴  آنگاه به آواز بلند گفت، ای پدر من ابراهیم، بر من ترحّم فرما و ایلعازَر را بفرست تا سر انگشت خود را به آب تر ساخته زبان مرا خنک سازد، زیرا در این نار معذّبم.

۲۵  ابراهیم گفت، ای فرزند به‌خاطر آور که تو در ایّام زندگانی چیزهای نیکوی خود را یافتی و همچنین ایلعازر چیزهای بد را، لیکن او الحال در تسلّی است و تو در عذاب.

۲۶  و علاوه بر این، در میان ما و شما ورطه عظیمی است، چنانچه آنانی که می‌خواهند از اینجا به نزد شما عبور کنند، نمی‌توانند و نه نشینندگان آنجا نزد ما توانند گذشت.

۲۷  گفت، ای پدر به تو التماس دارم که او را به خانهٔ پدرم بفرستی.

۲۸  زیرا که مرا پنج برادر است تا ایشان را آگاه سازد، مبادا ایشان نیز به این مکان عذاب بیایند.

۲۹  ابراهیم وی را گفت، موسی و انبیا را دارند؛ سخن ایشان را بشنوند.

۳۰  گفت، نه ای پدر ما ابراهیم، لیکن اگر کسی از مُردگان نزد ایشان رود، توبه خواهند کرد.

۳۱  وی را گفت، هرگاه موسی و انبیا را نشنوند، اگر کسی از مردگان نیز برخیزد، هدایت نخواهند پذیرفت.