Carpets in Göreme, Turkey

ت) تجربه در بیابان و آمادگی عیسی ( ۴ :‏ ۱ -‏ ۱۳ )

۴:‏‌۱ هیچ لحظه‌ای از زندگی خداوندمان نیست كه او از روح‌القدس پر نباشد، اما در این آیه و در مورد وسوسه‌ی او این مسأله به طور خاص ذكر شده‌است. عبارت“پر از روح‌القدس” بدین معنا است كه او كاملاً تسلیم روح‌القدس و كاملاً مطیع كلام خدا بود. شخصی كه از روح‌القدس پر است در واقع از گناهان آشكار و گناهان نفس خالی است و كلام خدا در وی ساكن است. هنگامی كه عیسی از اردن مراجعت می‌كرد، جائی كه تعمید یافته بود، روح او را به بیابان برد، احتمالاً به صحرای یهودا، در امتداد كرانه‌ی باختری دریای مرده.

۴:‏‌۲-‏۳ در آنجا بود كه مدت چهل روز ابلیس او را تجربه می‌نمود، ایامی كه خداوندمان چیزی نخورد. همانگونه كه می‌دانیم در پایان این چهل روز ابلیس او را از سه ناحیه وسوسه نمود. در واقع این وسوسه‌ها در سه مكان گوناگون رخ دادند -‏بیابان، كوه و هیكل در اورشلیم. انسانیت حقیقی عیسی با عبارت گرسنه گردید منعكس شده‌است. این موضوع هدف وسوسه‌ی اول بود. شیطان چنین گفت كه خداوندمان باید با استفاده از قدرت الهی خود گرسنگی جسم خود را ارضا نماید. ظرافت این وسوسه در آن بود كه این عمل در خود عملی مشروع بود. اما انجام آن در اطاعت از شیطان برای عیسی عملی نادرست بود، او باید بر طبق اراده‌ی پدر عمل می‌كرد.

۴:‏‌۴ عیسی با نقل كردن از كتب مقدس در برابر وسوسه ایستاد (تثنیه ۸:‏‌۳). اطاعت از كلام خدا مهمتر از ارضای میل جسمانی بود. او تردیدی به دل راه نداد. داربی (Darby) گفته است، “حتی اگر واژه‌ای به قوت روح به زبان جاری شود، وسوسه را سركوب خواهد نمود، تمام راز قوت به هنگام نبرد، استفاده‌ی صحیح از كلام خدا است.”

۴:‏‌۵-‏۷ در وسوسه‌ی دوم، ابلیس تمامی ممالك جهان را در لحظه‌ای به عیسی نشان داد. دیری نپائید كه شیطان هر آنچه داشت را پیشنهاد كرد. او تنها جهان را پیشنهاد نكرد بلكه ممالك این جهان را. این موضوع كه شیطان بر پادشاهی این جهان قدرت دارد، درست است. شیطان به خاطر گناه انسان “رئیس این جهان” شد (یوحنا ۱۲:‏‌۳۱، ۱۴:‏‌۳۰، ۱۶:‏‌۱۱) “خدای این جهان” (۲ قرن ۴:‏‌۴). “رئیس قدرت هوا” (افسسیان ۲:‏‌۲). هدف خدا این است كه “سلطنت این جهان” روزی “سلطنت خداوند ما و مسیح او” شود (مكاشفه‌ی ۱۱:‏‌۱۵). پس شیطان چیزی را به مسیح پیشنهاد كرد كه بالاخره روزی از آن او خواهد شد.

اما برای رسیدن به تخت سلطنت هیچ میانبری وجود نداشت. ابتدا باید واقعه‌ی صلیب رخ می‌داد. در وعده‌های خدا این آمده بود كه خداوند عیسی قبل از رسیدن به جلال باید رنج می‌دید. او نمی‌توانست از طریق نادرست به فرجامی كه حق او بود برسد. تحت هیچ شرایطی او ابلیس را پرستش نمی‌كرد و مهم نبود كه آن كار چه امتیازی دربرداشت.

۴:‏‌۸ از این رو، خداوند تثنیه ۶:‏‌۱۳ را نقل نمود تا نشان دهد كه او در مقام انسان باید تنها خدا را پرستش و عبادت كند.

۴:‏‌۹-‏۱۱ در وسوسه‌ی سوم شیطان عیسی را به اورشلیم و بر كنگره‌ی هیكل برد و بدو گفت كه خود را به زیر اندازد. آیا خدا در مزمور ۹۱:‏‌۱۱-‏۱۲ وعده نداده كه او مسیح را حفظ خواهد كرد؟ شیطان قصد داشت تا با این وسوسه باعث شود او با یك نمایش احساسی خود را مسیح معرفی نماید. ملاكی نیز پیشگویی كرده بود كه مسیح ناگهان به هیكل خود خواهد آمد (ملاكی ۳:‏‌۱). پس اینجا فرصت مناسبی برای عیسی بود تا به عنوان رهاننده‌ی موعود نام و آوازه‌ای كسب نماید، بدون اینكه مسیر جلجلتا را طی نماید.

۴:‏‌۱۲ عیسی با بازگو نمودن کتاب‌مقدس برای سومین بار در مقابل وسوسه ایستاد. تثنیه ۶:‏‌۱۶ آزمودن خدا را منع كرده است.

۴:‏‌۱۳ ابلیس كه با شمشیر روح طرد شده‌بود، تا مدتی از عیسی جدا شد. معمولاً وسوسه در گرفتاری‌ها به سراغ آدم می‌آیند تا به هنگامی كه همه چیز را بر وفق مراد است.

نكات گوناگون دیگری نیز در مورد وسوسه وجود دارند كه باید بدانها پرداخت:‏

۱. ترتیب وسوسه‌ها در لوقا با متی فرق دارد. وسوسه‌های دوم و سوم برعكس نوشته شده‌اند، دلیل این امر مشخص نیست.

۲. در مورد هر سه وسوسه ۷ نتیجه‌ی آن نیكو بود، اما روش دستیابی به آن اشتباه بود. اطاعت از شیطان، پرستش او و یا هر مخلوق دیگر همیشه عملی اشتباه است. آزمودن خدا نیز درست نیست.

۳. وسوسه‌ی اول در مورد بدن (جسم) است، وسوسه‌ی دوم درباره‌ی جان و وسوسه‌ی سوم درباره‌ی روح. آنها به ترتیب به شهوت جسم، شهوت چشم و غرور زندگانی پرداخته‌اند.

۴. محور اساسی این سه وسوسه، سه تا از تمایلات شدید انسان است، تمایلات جسمانی، علاقه به قدرت و دارایی، علاقه به كسب شهرت. در طول تاریخ بارها شاگردان مسیح وسوسه شدند تا راه سهل و آسان را برای خود برگزینند، تا به دنبال مقام شاخصی در دنیا باشند و در كلیسا جایگاه رفیعی كسب نمایند.

۵. در هر سه وسوسه، شیطان از زبان مذهبی سود جست و به همین سبب وسوسه‌ها را در زیر جامه‌ای از حرمت و اعتبار پنهان كرد. او حتی از كلام خدا نقل كرد (آیات ۱۰-‏۱۱).

جیمز استوارت به درستی درباره‌ی این موضوع خاطر نشان می‌سازد:‏

مطالعه‌ی روایت وسوسه‌ی دو نكته‌ی بسیار مهم را بر ما روشن می‌سازد. از یك سو، ثابت می‌شود كه وسوسه به خودی خود گناه نیست. از سویی دیگر، این روایت سخن شاگرد آینده‌ی عیسی را بر ما آشكار می‌سازد:‏ “چون خود عذاب كشید و تجربه دید، استطاعت دارد كه تجربه‌شدگان را اعانت فرماید” (عبرانیان ۲:‏‌۱۸).

هر از چند گاهی می‌شنویم كه می‌گویند اگر عیسی قابلیت گناه كردن را نداشت پس وسوسه‌ی او نیز بی‌معنی بود. حقیقت این است كه عیسی خدا است، و خدا نمی‌تواند گناه كند. خداوند عیسی مسیح هرگز صفات الوهیت را رها نكرد. الوهیت او در طول زندگیش بر روی زمین مستور بود، اما الوهیت او از او جدا نشده‌بود و اصولاً نمی‌توانست چنین شود. برخی چنین می‌گویند كه خدا فعلیت گناه كردن را نداشت اما به عنوان انسان این قابلیت در او بود. با این حال او هم خدا و هم انسان بود، و نمی‌توان تصور كرد كه او می‌توانست در آن لحظه گناه كند. هدف از وسوسه این نبود كه مشخص شود كه آیا قابلیت گناه كردن را دارد یا خیر، بلكه تا ثابت شود كه فعلیت گناه كردن در او نبود. تنها یك انسان قدوس و بی‌گناه میتوانست نجات‌دهنده‌ی ما شود.

ث) تعلیم دادن عیسی و آمادگی او ( ۴ :‏‌ ۱۴ -‏ ۳۰ )

۴:‏‌۱۴-‏۱۵ بین آیات ۱۳ و ۱۴ حدود یك سال فاصله وجود دارد. در طول این مدت خداوند در یهودیه خدمت می‌كرد. تنها در یوحنا ۲-‏۵ خدمت او در این برهه از زمان ثبت شده‌است.

هنگامی كه عیسی به قوت روح به جلیل برگشت تا دومین سال خدمت عمومی خود را آغاز نماید، آوازه‌ی او در تمامی آن نواحی منتشر شده‌بود. همانگونه كه او در كنایس یهودیان تعلیم می‌داد، به طرز وسیعی مورد استقبال مردم قرار می‌گرفت.

۴:‏‌۱۶-‏۲۱ عیسی در ناصره، شهر دوران كودكی‌اش، به طور مرتب در روز سبت به كنیسه می‌رفت، به عبارتی هر شنبه همانگونه كه در متن كلام نیز می‌خوانیم دو موضوع دیگر است كه او به طور مرتب آنها را انجام می‌داد. او به طور مرتب دعا می‌كرد (لوقا ۲۲:‏‌۳۹). و تعلیم دادن به دیگران برای او عادت شده‌بود (مرقس ۱۰:‏‌۱). او در یكی از همین روزهائی كه به كنیسه رفته بود برای قرائت از عهد‌عتیق برخاست. خادم كنیسه طوماری به وی داد كه بر آن نبوت اشعیا نوشته شده‌بود. خداوند طومار را كه اكنون آن قسمت را به اشعیا ۶۱ می‌شناسیم، باز كرد و آیه‌ی ۱ و نیمی از آیه‌ی ۲ را قرائت نمود. همیشه این عبارت توصیفی از خدمت مسیح قلمداد می‌شود. هنگامی كه عیسی گفت:‏ “امروز این نوشته در گوش‌های شما تمام شد،” در واقع به واضح‌ترین شكل ممكن می‌گفت كه او مسیحای اسرائیل است.

به مفهوم انقلابی خدمت مسیح كه به طور تلویحی در متن است توجه نمایید. او آمد تا با مشكلات بسیاری كه در طول تاریخ گریبانگیر بشر شده‌بود دست و پنجه نرم كند:‏

فقر-‏فقیران را بشارت دهم.

اندوه-‏ شكسته‌دلان را شفا بخشم.

اسارت-‏ اسیران را به رستگاری موعظه كنم.

رنج-‏ كوران را به بینایی موعظه كنم.

طردشدگی-‏ كوبیدگان را آزاد سازم.

كوتاه سخن آنكه، او آمد تا از سال پسندیده خداوند موعظه كند -‏طلوع دورانی جدید برای انبوهی از دردمندان و مصیبت دیدگان جهان. او خود را فدا كرد تا مرهمی باشد بر تمام مرض‌هائی كه ما را عذاب می‌دهند. چه مرض‌های ما جسمی باشند و چه روحانی، مسیح برای آنها جواب است.

بسیار مهم است كه بدانیم او با این عبارت قرائت خود را پایان داد “...از سال پسندیده‌ی خداوند موعظه كنم.” او دیگر از كلام اشعیا چیزی بدان نیافزود. “...و روز انتقام خدای ما. ” هدف ظهور اولیه‌ی مسیح این بود كه سال پسندیده‌ی خداوند را موعظه نماید. این عصر، كه عصر فیض است، زمان پسندیده‌ای برای روز نجات است. اما هنگامی كه او برای دومین بار به این جهان آید، روز انتقام خدا را اعلام خواهد كرد. توجه نمایید كه از زمان پسندیده به نام سال یاد شده‌است، و زمان انتقام روز معرفی شده‌است.

۴:‏‌۲۲ مشخص است كه مردم تحت تأثیر او قرار گرفته بودند. آنها از او به خوبی یاد می‌كردند و همه محو سخنان فیض‌آمیز او شده‌بودند. برای آنها جای بسی شگفتی بود كه پسر یوسف نجار، چنین بالغ و حكیم شده‌است.

۴:‏‌۲۳ خداوند می‌دانست كه محبوبیت او چندان عمیق نیست. هیچ‌كس قدر هویت و ارزش حقیقی او را نمی‌دانست. در نظر آنها، او یكی از كودكان شهر و دیار خودشان بود كه در كفرناحوم اعمال خوبی از خود بجا گذاشته بود. او حتی از پیش می‌دانست كه آنها به او خواهند گفت “ای طبیب خود را شفا بده!” این مثل در میان عامه‌ی مردم بدین معنا بود، “هر آنچه برای دیگران می‌كنی برای خود كن. حال كه دیگران را معالجه می‌كنی، پس خود را نیز شفا ده.” اما در اینجا معنی آن اندكی فرق می‌كند. این موضوع در عبارتی كه در پی آمده شرح داده شده‌است:‏ “آنچه شنیده‌ایم كه در كفرناحوم از تو صادر شد، اینجا نیز در وطن خویش بنما”، به عبارتی دیگر، در ناصره. برای عیسی این سخن تحقیرآمیز بود كه آنچه در جای دیگر می‌كند در ناصره نیز انجام دهد، تا از استهزای آنان در امان بماند.

۴:‏‌۲۴-‏۲۷ خداوند با بیان یك اصل بسیار عمیق در روابط انسانی، به آنها پاسخ گفت:‏ افراد بزرگ در وطن خویش محبوبیت ندارند. سپس او دو واقعه از عهد‌عتیق را ذكر می‌كند. در این دو واقعه قوم اسرائیل انبیا خدا را نپذیرفتند و به همین سبب به نزد امت‌ها فرستاده شدند. هنگامی كه قحطی عظیمی در اسرائیل واقع شده‌بود، الیاس نزد هیچ‌یك از بیوه‌زنان یهودی فرستاده نشد، گرچه بسیار بودند -‏اما او نزد بیوه‌زنی در صیون فرستاده شد. وگرچه در زمان خدمت الیشع بسا ابرصان در اسرائیل بودند، لیكن او به نزد هیچ‌یك از آنان فرستاده نشد. اما در عوض نزد شخصی غیریهودی به نام نعمان فرمانده‌ی لشكر سوریه فرستاده شد. بیائید تأثیر سخنان عیسی بر اذهان یهودیان را تصور نماییم. آنها زنان، غیریهودیان (امت‌ها) و ابرصان (جذامیان) را از حقیرترین طبقات اجتماع برمی‌شمردند. اما خداوند در سخنان خود این سه گروه را بالاتر از یهودیان بی‌ایمان جای داد! او می‌خواست بگوید كه تاریخ عهد‌عتیق بار دیگر تكرار می‌شود. علی‌رغم معجزات او، نه‌تنها شهر ناصره بلكه ملت اسرائیل او را طرد خواهند كرد. سپس او به مانند ایلیا و الیشع به نزد غیریهودیان باز می‌گردد.

۴:‏‌۲۸ مردم ناصره دقیقاً پی بردند كه او چه گفت. هرگاه كه به غیریهودیان روی خوش نشان داده می‌شد خشم تمام وجود آنها را فرامی‌گرفت. اسقف رایل (Ryle) این حقیقت را چنین تفسیر می‌نماید:‏

انسان از آموزه‌ی اقتدار خدا كه مسیح آن را اعلام نمود متنفر است. خدا مقید نیست كه حتماً در میان آنها معجزه كند.

۴:‏۲۹-‏۳۰ مردم او را از شهر بیرون كردند... خواستند بر قله‌ی كوهی او را به زیر افكنند. تردیدی نیست كه شیطان خواست با تحریك آنان تلاشی جهت براندازی وارث ملكوت كرده باشد، اما عیسی به طرز معجزه‌آسایی از میان جماعت گذشت و آن شهر را ترك نمود. دشمنان او قدرت نداشتند كه جلوی او را بگیرند. همانگونه كه می‌دانیم او دیگر به ناصره بازنگشت.

۴ . اثبات قدرت پسر انسان ( ۴ :‏‌ ۳۱ -‏ ۵ :‏‌ ۲۶ )

الف) قدرت بر روح خبیث ( ۴ :‏‌ ۳۱ -‏ ۳۷ )

۴:‏‌۳۱-‏۳۴ زیان ناصره به سود كفرناحوم تمام شد. مردم این شهر پی بردند كه تعالیم او بسیار پر قدرت است. سخنان او تأدیب‌آمیز و ترغیب‌آمیز بود. آیات ۳۱-‏۴۱ یك نمونه از روزهای سبت در زندگی خداوند را توصیف می‌كنند. از سخنان او چنین برمی‌آمد كه وی حاكم بر دیوها و امراض باشد. ابتدا او به كنیسه رفت و در آنجا مردی را دید كه دیو خبیث دارد. صفت خبیث معمولاً برای توصیف ارواح شریر به كار می‌رود، و این بدان معنا است كه آنها ناپاك بوده و زندگی قربانیان خود را ملوث می‌ساختند. واقعیت دیوزدگی در این عبارت مشهود است. ابتدا اینكه آن مرد از وحشت فریاد سرداد -‏“ما را با تو چه كار است!” سپس آن روح به وضوح نشان داد كه می‌داند عیسی قدوس خداست، همان كسی كه سرانجام لشکریان شیطان را منهدم خواهد ساخت.

۴:‏‌۳۵ عیسی دستوری مشتمل بر دو قسمت به آن دیو داد، “خاموش باش و از وی بیرون آی.” دیو نیز پس از افكندن مرد بر روی زمین چنین كرد، اما بدون اینكه به او آسیبی رساند از وجود او بیرون رفت.

۴:‏‌۳۶-‏۳۷ مردم متحیر شدند! چه چیزی در سخنان عیسی بود كه باعث شد روح خبیث از او اطاعت كند؟ چه قدرت و قوت ناشناخته‌ای در او وجود داشت كه او از آن سخن می‌گفت؟ چندان جای شگفتی نیست كه شهرت او در هر موضعی از آن حوالی منتشر گردید!

تمام معجزات فیزیكی عیسی تصویریست از معجزات مشابهی كه او در قلمرو روحانی انجام می‌دهد. به عنوان مثال معجزات ذیل در لوقا به ما می‌آموزند:‏

اخراج ارواح ناپاك (۴:‏۳۱-‏۳۷)-‏رهایی از قباحت و ناپاكی گناه. شفای تب مادرزن پطرس (۴:‏‌۳۸-‏۳۹)-‏آرامی یافتن از ناآرامی و سستی ناشی از گناه. شفای جذامی (۵:‏‌۱۲-‏۱۶)-‏بهبود یافتن از طردشدگی و یاس كه ناشی از گناه است. (نیز ر.ک ۱۷:‏‌۱-‏۱۹).

مفلوج (۵:‏‌۱۷-‏۲۶) آزادی از فلجی كه ناشی از گناه و ناتوانی در خدمت به خدا است.

زنده شدن پسر بیوه‌زن (۷:‏‌۱۱-‏۱۷)-‏گناهكاران با تخطی و گناه مرده محسوب شده و نیاز به حیات دارند (نیز ر.ک ۸:‏‌۴۹-‏۵۶)

آرام ساختن طوفان (۸:‏‌۲۲-‏۲۵)، مسیح قادر است طوفانی كه در زندگی شاگردانش سر به طغیان نهاده را مهار نماید.

دیوزده، لجئون (۸:‏‌۲۶-‏۳۲)، گناه موجب خشونت و جنون می‌شود و انسان‌ها را از جامعه‌ی متمدن طرد می‌كند. خداوند در خود ضوابط اخلاقی، تقدس و مشاركت را دارد. زنی كه دامن ردای او را لمس نمود (۸:‏‌۴۳-‏۴۸)، گناه با خود فقر و ناامیدی می‌آورد.

غذا دادن به ۵،۰۰۰ نفر (۹:‏‌۱۰-‏۱۷)، دنیای گناهكار به نان حیات نیاز دارد. عیسی توسط شاگردان خود این احتیاج آنان را رفع نمود.

پسر دیوزده (۹:‏‌۳۷-‏۴۳ الف)، بی‌رحمی و خشونت گناه، و قدرت شفابخش مسیح.

زنی كه روح ضعیف داشت (۱۳:‏‌۱۰-‏۱۷)، گناه منحنی و فلج می‌سازد، اما لمس عیسی بهبود كامل می‌بخشد.

شخص مستسقی (ورم مفاصل) (۱:‏۱۴-‏۶) گناه ناراحتی، اندوه و خطر می‌آفریند.

گدای كور (۱۸:‏‌۳۵-‏۴۳)، گناه چشم انسان‌ها را به سوی حقایق ابدی می‌بندد. تولد تازه با چشمان باز صورت می‌پذیرد.

ب) قدرت بر تب ( ۴ :‏‌ ۳۸ -‏ ۳۹ )

سپس عیسی به خانه‌ی شمعون رفت، جائی كه مادر زن شمعون را تب شدیدی عارض شده‌بود به محض اینكه عیسی تب را نهیب داد، تب از او زایل شد. معالجه نه‌تنها سریع بلكه كامل هم بود، چرا كه او قادر بود برخیزد و به خدمتگذاری و پذیرایی بپردازد. معمولاً هنگامی كه تب شدید از كسی زایل می‌شود او را ضعیف و سست می‌گرداند. (مدافعان تجرد كشیشان این عبارات كمی برایشان ناخوشایند است. پطرس ازدواج كرده بود!)

پ) قدرت بر امراض و دیوها ( ۴ :‏‌ ۴۰ -‏ ۴۱ )

۴:‏‌۴۰ همچنان كه سبت به انتها می‌رسید، مردم نیز از فشار رخوت و كار نكردن آزاد می‌شدند، آنها شمار بسیاری از معلولین و دیوزده‌ها را نزد وی آوردند. هیچكس بیهوده نیامده بود. او هركس كه مبتلا به مرضی بود را شفا داد و دیوها را نیز بیرون كرد. امروزه بسیاری از اشخاصی كه ادعا می‌كنند شفادهندگان ایمان هستند، معجزات خود را به اشخاص از پیش‌تعیین‌شده محدود می‌نمایند. عیسی هر یكی از ایشان را شفا داد.

۴:‏۴۱ دیوهائی كه اخراج می‌شدند می‌دانستند كه عیسی مسیح پسر خدا است. اما او شهادت دیوها را نمی‌پذیرفت. آنها باید خاموش می‌شدند. آنها می‌دانستند كه او مسیح است، اما خدا برای اعلام این حقیقت اشخاص و ابزار بهتری داشت.

ت) قدرت در موعظه ‌ی سیار (۴‌:‏۴۲-‏۴۴)

روز بعد، عیسی به مكانی ویران در حوالی كفرناحوم رفت. گروهی كثیر در جستجوی او آمدند تا اینكه او را یافتند. آنها وی را از رفتن باز داشتند. اما او ایشان را خاطرنشان ساخت كه او باید در شهرهای دیگر... جلیل نیز كار كند. از این رو او از كنیسه‌ای به كنیسه‌ی دیگر رفته خبر خوش ملكوت خدا را موعظه می‌کرد. عیسی خود پادشاه بود. او می‌خواست كه بر آنها سلطنت كند. اما ابتدا آنها باید توبه می‌كردند. او بر كسانی كه به گناهان خود پیوند خورده‌بودند سلطنت نمی‌كرد. مانع كار همین بود. آنها می‌خواستند از شر مشكلات سیاسی آزاد شوند و نه از گناهان خود.

انجیل به روایت لوقا

فصل   ۴

۱  امّا عیسی پُر از روح‌القدس بوده، از اُردُنمراجعت کرد و روح او را به بیابان برد.

۲  و مدّت چهل روز ابلیس او را تجربه می‌نمود و در آن ایّام چیزی نخورد. چون تمام شد، آخر گرسنه گردید.

۳  و ابلیس بدو گفت، اگر پسر خدا هستی، این سنگ را بگو تا نان گردد.

۴  عیسی در جواب وی گفت، مکتوب است که انسان به نان فقط زیست نمی‌کند، بلکه به هر کلمه خدا.

۵  پس ابلیس او را به کوهی بلند برده، تمامی ممالک جهان را در لحظهای بدو نشان داد.

۶  و ابلیس بدو گفت، جمیع این قدرت و حشمت آنها را به تو می‌دهم، زیرا که به من سپرده شده است و به هر که می‌خواهم می‌بخشم.

۷  پس اگر تو پیش من سجده کنی، همه از آن تو خواهد شد.

۸  عیسی در جواب او گفت، ای شیطان، مکتوب است، خداوند خدای خود را پرستش کن و غیر او را عبادت منما.

۹  پس او را به اورشلیم برده، بر کنگره هیکل قرار داد و بدو گفت، اگر پسر خدا هستی، خود را از اینجا به زیر انداز.

۱۰  زیرا مکتوب است که فرشتگان خود را دربارهٔ تو حکم فرماید تا تو را محافظت کنند.

۱۱  و تو را به دستهای خود بردارند، مبادا پایت به سنگی خورد.

۱۲  عیسی در جواب وی گفت که، گفته شده است، خداوند خدای خود را تجربه مکن.

۱۳  و چون ابلیس جمیع تجربه را به اتمام رسانید، تا مدّتی از او جدا شد.

۱۴  و عیسی به قوّت روح، به جلیل برگشت و خبر او در تمامی آن نواحی شهرت یافت.

۱۵  و او در کنایس ایشان تعلیم می‌داد و همه او را تعظیم می‌کردند.

۱۶  و به ناصره جایی که پرورش یافته بود، رسید و بحسب دستور خود در روز سَبَّت به کنیسه درآمده، برای تلاوت برخاست.

۱۷  آنگاه صحیفه اِشْعَیا نبی را بدو دادند و چون کتاب را گشود، موضعی را یافت که مکتوب است

۱۸  روح خداوند بر من است، زیرا که مرا مسح کرد تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاد تا شکستهدلان را شفا بخشم و اسیران را به رستگاری و کوران را به بینایی موعظه کنم و تا کوبیدگان را آزاد سازم،

۱۹  و از سال پسندیده خداوند موعظه کنم.

۲۰  پس کتاب را به هم پیچیده، به خادم سپرد و بنشست و چشمان همهٔ اهل کنیسه بر وی دوخته می‌بود.

۲۱  آنگاه بدیشان شروع به گفتن کرد که امروز این نوشته در گوشهای شما تمام شد.

۲۲  و همه بر وی شهادت دادند و از سخنان فیضآمیزی که از دهانش صادر می‌شد، تعجّب نموده، گفتند، مگر این پسر یوسف نیست؟

۲۳  بدیشان گفت، هرآینه این مثل را به من خواهید گفت، ای طبیب خود را شفا بده. آنچه شنیده‌ایم که در کَفَرناحوم از تو صادر شد، اینجا نیز در وطن خویش بنما.

۲۴  و گفت، هرآینه به شما می‌گویم که هیچ نبی در وطن خویش مقبول نباشد.

۲۵  و به تحقیق شما را می‌گویم که بسا بیوه زنان در اسرائیل بودند، در ایام الیاس، وقتی که آسمان مدّت سه سال و شش ماه بسته ماند، چنانکه قحطی عظیم در تمامی زمین پدید آمد،

۲۶  و الیاس نزد هیچ کدام از ایشان فرستاده نشد، مگر نزد بیوه زنی در صَرْفَه صیدون.

۲۷  و بسا ابرصان در اسرائیل بودند، در ایّام اِلیشَع نبی و احدی از ایشان طاهر نگشت، جز نَعمان سریانی.

۲۸  پس تمام اهل کنیسه چون این سخنان را شنیدند، پُر از خشم گشتند

۲۹  و برخاسته او را از شهر بیرون کردند و بر قلّه کوهی که قریه ایشان بر آن بنا شده بود بردند تا او را به زیر افکنند.

۳۰  ولی از میان ایشان گذشته، برفت.

۳۱  و به کَفَرناحوم شهری از جلیل فرود شده، در روزهای سَبَّت، ایشان را تعلیم می‌داد.

۳۲  و از تعلیم او در حیرت افتادند، زیرا که کلام او با قدرت می‌بود.

۳۳  و در کنیسه مردی بود، که روح دیو خبیث داشت و به آواز بلند فریادکنان می‌گفت،

۳۴  آه ای عیسی ناصری، ما را با تو چه کار است، آیا آمده‌ای تا ما را هلاک سازی؟ تو رامی‌شناسم کیستی، ای قدّوس خدا.

۳۵  پس عیسی او را نهیب داده، فرمود، خاموش باش و از وی بیرون آی. در ساعت دیو او را در میان انداخته، از او بیرون شد و هیچ آسیبی بدو نرسانید.

۳۶  پس حیرت بر همهٔ ایشان مستولی گشت و یکدیگر را مخاطب ساخته، گفتند، این چه سخن است که این شخص با قدرت و قوّت، ارواح پلید را امر می‌کند و بیرون می‌آیند!

۳۷  و شهرت او در هر موضعی از آن حوالی پهن شد.

۳۸  و از کنیسه برخاسته، به خانهٔ شمعون درآمد. و مادر زن شمعون را تب شدیدی عارض شده بود. برای او از وی التماس کردند.

۳۹  پس بر سر وی آمده، تب را نهیب داده، تب از او زایل شد. در ساعت برخاسته، به خدمتگزاری ایشان مشغول شد.

۴۰  و چون آفتاب غروب می‌کرد، همهٔ آنانی که اشخاص مبتلا به انواع مرضها داشتند، ایشان را نزد وی آوردند و به هر یکی از ایشان دست گذارده، شفا داد.

۴۱  و دیوها نیز از بسیاری بیرون می‌رفتند و صیحه زنان می‌گفتند کهتو مسیح پسر خدا هستی. ولی ایشان را قدغن کرده، نگذاشت که حرف زنند، زیرا که دانستند او مسیح است.

۴۲  و چون روز شد، روانه شده به مکانی ویرانرفت و گروهی کثیر در جستجوی او آمده، نزدش رسیدند و او را باز می‌داشتند که از نزد ایشان نرود.

۴۳  به ایشان گفت، مرا لازم است که به شهرهای دیگر نیز به ملکوت خدا بشارت دهم، زیرا که برای همین کار فرستاده شده‌ام.

۴۴  پس در کنایس جلیل موعظه می‌نمود.