Olympic Mountain Marmot

۱-‏ آماده شدن خادم (۱:‏۱-‏۱۳)

الف) پیشگام خادم راه را آماده می‌كند (۱:‏۱-‏۸)

۱:‏۱ موضوع انجیل مرقس مژده مربوط به عیسی مسیح، پسر خدا است. چون هدف وی تاكید بر نقش خداوند عیسی به عنوان خادم است، انجیل خود را نه با نسب‌نامه بلكه با خدمات عمومی نجات‌دهنده آغاز می‌کند. یحیی تعمیددهنده که منادی مژده بود این را اعلان نمود.

۱:‏۲-‏۳ ملاكی و اشعیا هر دو پیشگویی كرده بودند كه پیش از آمدن مسیح موعود، پیام‌آوری ظهور خواهد كرد كه مردم را به آمادگی اخلاقی و روحانی برای آمدن او دعوت می‌کند (ملا۱:‏۳؛ اش۳:‏۴۰) و یحیی تعمیددهنده این پیشگوئی‌ها را تحقق بخشید. او همان ”پیغمبر... صدای نداكننده در بیابان بود.“

۱:‏۴ پیام او این بود كه انسان‌ها باید توبه کنند (افكارشان را تازه ساخته و از گناهانشان دست بكشند) تا آمرزش گناهان را بیابند. در غیر این صورت نمی‌توانند با آن وضعیت خداوند را بپذیرند. تنها مقدسین می‌توانند پسر قدوس خدا را بشناسند.

۱:‏۵ هنگامی كه این اشخاص توبه می‌نمودند، یحیی آنها را تعمید می‌داد كه نماد ظاهری بازگشت آنها محسوب می‌شد. این عمل آنها را با بقیه وفاداری كه منتظر ظهور مسیح بودند متفق می‌ساخت. از آیه ۵ پیداست كه واكنش مردم نسبت به موعظه‌ یحیی بسیار وسیع بود. البته موضوع اصلی این نبود. ممكن بود كه در ابتدا اشتیاق وافری دیده شود، چرا كه خیلی عظیم به سمت بیابان هجوم می‌بردند تا موعظه‌های آتشین او را بشنوند، اما غالب آنها توبه حقیقی نکرده و از گناهانشان بازگشت ننمودند. همچنان كه به ادامه روایت می‌پردازیم این موضوع دیده خواهد شد.

۱:‏۶ یحیی چگونه انسانی بود؟ امروزه به چنین اشخاصی، زاهد و اهل ریاضت می‌گویند. خانه‌ ی او بیابان بود. لباس او همانند ایلیا زبر و ساده بود. غذای او برای گذران زندگی كافی بود و اصلاً غذای تجملاتی نبود. او انسانی بود كه به همه این چیزها تن در داده بود تا بتواند وظیفه‌ ی پرجلالش یعنی شناساندن مسیح را انجام دهد. شاید او می‌توانست ثروتمند باشد، اما او فقر را پیشه كرده بود. بنابراین او مبشر لایقی برای ظهور كسی بود كه جایی برای سر نهادن نداشت. ما در اینجا می‌آموزیم كه سادگی باید از ویژگی‌های تمام خادمین خداوند باشد.

۱:‏۷ پیام او درباره برتری خداوند عیسی بود. او گفت كه عیسی در قدرت، ویژگی‌های شخصیتی و خدمت تواناتر است. یحیی خود را لایق نمی‌دانست كه حتی بند صندل‌های نجات‌دهنده را باز كند، کاری که وظیفه‌ی حقیرانه غلام بود. واعظ پر از روح غالباً خداوند عیسی را جلال می‌دهد و خویشتن را در مقابل وی كوچك می‌شمرد.

۱:‏۸ یحیی با آب تعمید می‌داد كه این عمل نمادی خارجی بود كه تغییری در زندگی شخص ایجاد نمی‌كرد. اما عیسی آنها را با روح‌القدس تعمید می‌داد. این تعمید سیل قدرت روحانی را جاری می‌ساخت (اعمال ۸:‏۱) و هم‌چنین تمام ایمان‌داران را در كلیسا، -‏بدن مسیح-‏ متحد می‌كند (۱-‏قرنتیان ۱۳:‏۱۲).

ب) پیشگام، خادم را تعمید می‌دهد (۱:‏۹-‏۱۱)

۱:‏۹ دوره به اصطلاح سی سال سكوت در حال به اتمام رسیدن بود. خداوند عیسی برای ورود به خدمت عمومی خود آماده می‌شد. او در ابتدا شصت مایل را به تنهایی از ناصره به سوی اردن، نزدیكی اریحا طی كرد و در آنجا توسط یحیی تعمید یافت. یقیناً او توبه نكرد زیرا در او گناهی برای اعتراف وجود نداشت. تعمید برای خداوند عملی نمادین بود كه تعمید نهایی او در مرگ بر جلجتا و قیامش از مردگان را به تصویر می‌كشید. بدین ترتیب در همان آغاز خدمت این امر نشانه ملموسی از صلیب و قبر خالی او بود.

۱:‏۱۰-‏۱۱ به محض اینكه او از آب برآمد، آسمان را شكافته دید و روح را كه مانند كبوتری بر وی نازل می‌شود. صدای خدای پدر شنیده شد كه عیسی را پسر حبیب خود می‌خواند.

نمی‌توان حتی لحظه‌ای از زندگی خداوندمان را یافت كه از روح‌القدس پر نباشد، اما اكنون روح‌القدس بر وی نازل شد و او را برای خدمت تدهین نموده به قدرت تجهیز نمود. این خدمت خاص روح‌القدس بود كه او را برای سه سال خدمتی كه در پیش داشت آماده می‌ساخت. قدرت روح‌القدس الزامی بود. شخص می‌تواند آموزش ببیند، استعداد داشته باشد، سخنور خوبی باشد، لیكن بدون چنین قدرت اسرارآمیزی كه ما آن را ”مسح“ می‌نامیم خدمتش مرده و بی‌ثمر خواهد بود. سئوال اساسی این است:‏ ”آیا من تجربه‌ی پری روح‌القدس برای آماده شدن به جهت خدمت به خداوند را دارم؟“

پ) شیطان خادم را وسوسه می‌کند(۱:‏۱۲-‏۱۳)

شیطان به مدت چهل روز خادم یهوه را در بیابان وسوسه می‌نماید. روح خدا او را به این مكان برد، نه برای اینكه ببیند كه او گناه می‌كند بلكه ثابت نماید كه او نمی‌توانست گناه كند. اگر عیسی به عنوان انسان می‌توانست گناه كند، چه تضمینی بود بر اینكه اكنون كه در آسمان است گناه نكند؟

چرا مرقس می‌گوید كه او با وحوش صحرا بسر می‌برد؟ آیا این حیوانات از شیطان قدرت یافته بودند كه خداوند را تعقیب كرده او را نابود كنند؟ یا اینكه مطیع خالقشان بودند؟ ما فقط می‌توانیم این سئوالات را بپرسیم و هیچ جوابی برای آنها نداریم.

پس از این چهل روز فرشتگان او را پرستاری می‌كردند (ر.ک متی ۱۱:‏۴)؛ او در طول ایام وسوسه چیزی نخورد (لوقا ۴:‏۲).

وجود آزمایش‌ها برای ایمان‌داران امری است اجتناب‌ناپذیر. برای كسانی که بیشتر به خداوند نزدیك هستند، سختی‌ها بیشتر خواهد بود. شیطان تیرهای خود را برای مسیحیان اسمی تلف نمی‌كند، بلكه سلاح‌های بزرگ خود را به سوی كسانی می‌گیرد كه در نبرد روحانی پیروز میدان هستند. وسوسه شدن، گناه نیست بلكه گناه این است كه انسان تسلیم وسوسه شود. ما با قدرت خود نمی‌توانیم در برابر وسوسه مقاومت كنیم، ولی سكونت روح‌القدس در ایمان‌داران قدرتی است كه به یاری آن می‌توانند بر خواهش‌های شیطانی غلبه نمایند.

۲-‏ خدمت اولیه خادم در جلیل (۱:‏۱۴-‏۳:‏۱۲)

الف) آغاز خدمت خادم (۱:‏۱۴-‏۱۵)

مرقس از شرح خدمت خداوند در یهودیه صرف نظر کرده (ر.ک یوحنا ۱:‏۱-‏۴:‏۵۴) و با خدمات گسترده او در جلیل به مدت ۱ سال و ۹ ماه آغاز می‌کند (۱:‏۱۴-‏۹:‏۵۰). سپس او به شرح كوتاهی از خدمات در نواحی یهودیه می‌پردازد (۱۰:‏۱-‏۱۰:‏۵۴)، یعنی پیش از ورود عیسی به اورشلیم كه هفته پایانی زندگانی او در آنجا سپری شد.

عیسی به جلیل آمد و به خبر خوش ملكوت خدا موعظه می‌نمود. پیام ویژه مسیح این بود:‏

۱-‏‏ زمان به كمال رسیده بود. بر طبق پیشگوئی‌های گذشته، زمان برای ظهور پادشاه به كمال رسیده بود. و حال آن زمان فرا رسیده بود.

۲-‏‏ ملكوت خدا نزدیك بود. پادشاه حضور داشت و با خلوص نیت قوم اسرائیل را به ملكوت خدا دعوت می‌كرد. ملكوت نزدیك بود چرا كه پادشاه وارد صحنه شده بود.

۳-‏‏ انسان‌ها فراخوانده می‌شوند تا توبه نموده و به انجیل ایمان آورند. تا شایستگی ورود به ملكوت را داشته باشند، آنها باید از گناهان خود باز می‌گشتند و به خبر خوش خداوند عیسی ایمان می‌آورند.

ب) دعوت از چهار ماهیگیر (۱:‏۱۶-‏۲۰)

۱:‏۱۶-‏۱۸ چون به كناره‌ی دریای جلیل می‌گشت، شمعون و برادرش اندریاس را دید كه در حال ماهیگیری بودند. او آنها را قبلا ملاقات كرده بود، در حقیقت، آنها در آغاز خدمت مسیح شاگرد او شده بودند (یوحنا۱:‏۴۰-‏۴۱). و اكنون از آنها دعوت می‌كند تا همراه او باشند و به ایشان وعده داد كه آنها را صیاد انسان‌ها می‌گرداند. آنها بلافاصله، شغل پردرآمد ماهیگیری خود را رها كرده از پی او روانه شدند. اطاعت ایشان بسیار سریع، فداكارانه و كامل بود.

ماهیگیری یك هنر و در عین حال صید جان‌ها است.

۱-‏‏ این كار نیاز به صبر دارد. اكثر مواقع باید در تنهایی به انتظار نشست.

۲-‏‏ این كار نیاز به مهارت در استفاده از تور، طعمه و قلاب دارد.

۳-‏‏ این كار نیاز به هوش ودرایت برای پی بردن به محل عبور ماهیان دارد.

۴-‏‏ این كار نیاز به پشتكار دارد. ماهیگیر خوب به سادگی ناامید نمی‌شود.

۵-‏‏ این كار نیاز به آرامش دارد. بهترین رویه این است كه از اغتشاش پرهیز كرده خود را مخفی نمود.

اگر از مسیح پیروی نماییم صیاد انسان‌ها خواهیم شد. هر چه بیشتر به شباهت او درآییم، به همان نسبت در صید جان‌ها موفق خواهیم شد. وظیفه ما تنها پیروی از اوست و او بقیه‌ی كارها را به دست خواهد گرفت.

۱۹:‏۱-‏۲۰ قدری پیش‌تر خداوند عیسی، یعقوب و یوحنا پسران زبدی را ملاقات كرد كه در حال تعمیر دام‌هایشان بودند. به محض اینكه ایشان را دعوت نمود، فوراً با پدرشان وداع كرده از عقب خداوند روانه شدند.

مسیح انسان‌ها را دعوت می‌نماید تا همه چیز را ترك گفته در پی او روانه شوند (لوقا ۳۳:‏۱۴). نه خانواده و نه ثروت، هیچ‌كدام نباید مانع اطاعت از او شود.

پ) اخراج روح پلید ( ۲۱:‏‏۱-‏‏۲۸ )

آیات ۲۱ الی ۳۴ روز خاصی از زندگی خداوندمان را تشریح می‌كنند. معجزه پس از معجزه از او صادر می‌شد، این طبیب اعظم، دیوزدگان و مریضان را شفا می‌بخشید.

معجزات شفابخش مسیح این گونه به تصویر کشیده شده كه او انسان‌ها را از ثمرات دهشتناک گناه آزاد می‌كند. این موضوع در جدول ذیل شرح داده شده است.

  معجزه   رهایی از
۱ آزاد كردن مرد از روح پلید (۲۳:‏۱-‏۲۶) ۱ ناپاكی ناشی از گناه
۲ شفای مادر زن پطرس (۲۹:‏۱-‏۳۱) ۲ التهاب و تب ناشی از گناه
۳ شفای جزامی (۴۰:‏۱-‏۴۵) ۳ انزجار ناشی از گناه
۴ شفای افلیج (۱:‏۲-‏۱۲) ۴ بی‌پناهی ناشی از گناه
۵ شفای دست خشك (۱:‏۳-‏۵) ۵ بی‌فایده بودن ناشی از گناه
۶ رهایی از ارواح ناپاك (۱:‏۵-‏۲۰) ۶ حقارت، خشونت و وحشت ناشی ازگناه
۷ زنی مبتلا به خونریزی (۲۵:‏۵-‏۳۴) ۷ قدرت گناه در تضعیف نیروی زندگی
۸ زنده كردن دختر یایروس (۲۱:‏۵-‏۲۴، ۳۵-‏۴۳) ۸ مرگ روحانی ناشی از گناه
۹ اخراج روح ناپاك از یك دختر (۲۴:‏۷-‏۳۰) ۹ بندگی گناه و شیطان
۱۰ شفای كری كه لكنت زبان داشت (۳۱:‏۷-‏۳۷) ۱۰ ناتوانی در شنیدن صدای خدا و بیان امور روحانی
۱۱ شفای مرد نابینا (۲۲:‏۸-‏۲۶) ۱۱ كوری در مقابل نور انجیل
۱۲ شفای پسر دیوزده (۱۴:‏۹-‏۲۹) ۱۲ بی‌رحمی قلمرو روحانی
۱۳ شفای بارتیمائوس كور (۴۶:‏۱۰-‏۵۲) ۱۳ گدایی و نابینایی ناشی از گناه

اگر چه امروزه واعظ انجیل دعوت نشده تا تمام این اعمال شفابخش را بجا آورد، اما او خوانده شده تا دائماً با دشمنان روحانی خود دست و پنجه نرم كند. آیا این اعمال بزرگتر از آنچه خداوند عیسی در یوحنا ۱۴:‏‏۱۲ بدانها اشاره كرده است نیستند:‏‏ ”هر كه به من ایمان آورد، كارهایی را كه من می‌كنم او نیز خواهد كرد و بزرگتر از اینها نیز خواهد كرد“؟

۱:‏۲۱-‏۲۲ اما حال اجازه دهید تا به روایاتی كه مرقس نقل كرده بپردازیم. عیسی در كفرناحوم وارد كنیسه شد و شروع به تعلیم دادن در روز سبت نمود. مردم پی بردند كه او فقط یك معلم عادی نیست. در سخنان او قدرتی غیرقابل انكار دیده می‌شد، او مانند كاتبان مطالب تكراری و خسته كننده را مطرح نمی‌كرد. جملات او از قادر مطلق صادر می‌شد. تعالیم او جذاب، ملزم كننده و محكم بود. كاتبان، مذهب كهنه را دوره می‌كردند. در تعالیم او نکته‌ای غیرواقعی نبود. او حق داشت در مورد اعمالی كه انجام داده بود صحبت كند، زیر او هر آن چیزی را كه تعلیم می‌داد، خود در زندگی عمل كرده بود.

همه كسانی كه كلام خدا را تعلیم می‌دهند باید با اقتدار سخن بگویند در غیر این صورت باید سكوت نمایند. نویسنده مزمور می‌گوید:‏ ”ایمان آوردم پس سخن گفتم“ (مزمور ۱۱۶:‏۱۰) پولس در ۲-‏قرنتیان ۴:‏۱۳ این سخنان را نقل می‌كند. این پیام سرآغاز الزام عمیق بر علیه گناه بود.

۱:‏۲۳ در كنیسه مردی بود كه روح پلید داشت یا به وسیله شیطان تسخیر شده بود. در اینجا شیطان، روح پلید توصیف شده است. احتمالاً این موضوع بدان معنی است كه آن روح با ناپاك ساختن روح و جسم آن مرد خود را آشكار كرده است. هیچگاه اشكال مختلف جنون را به دیوزدگی تعمیم ندهید. این دو از هم متمایز هستند. شخص دیوزده واقعاً تسخیر شده است و روح شریر آن را كنترل می‌كند. چنین شخصی غالبا توانایی انجام اعمال خارق‌العاده را می‌یابد و در مقابل شخص خداوند عیسی مسیح یا كار او سخت شده كفر می‌گوید.

۱:‏۲۴ می‌بینیم كه روح شیطان عیسی را شناخت و او را ناصری و قدوس خدا خواند. همچنین به كارگیری ضمایر جمع و مفرد را می‌بینیم:‏ ما را با تو چه كار است؟ آیا برای هلاك كردن ما آمده‌ای؟ تو را می‌شناسیم. در ابتدا شیطان از زبان مرد سخن می‌گفت ولی بعد از آن به تنهایی از جانب خودش.

۱:‏۲۵-‏۲۶ عیسی شهادت شیطان را نپذیرفت، هر چند حقیقت محض بود. بنابراین او به روح شریر گفت كه ساكت باشد، سپس دستور داد كه از آن مرد خارج شود. دیدن مرد مصروع و شنیدن فریاد گوشخراش شیطان به هنگام ترك وی بسیار عجیب بود.

۲۷:‏۱-‏۲۸ آن معجزه عده بسیاری را شگفت‌زده ساخت. این معجزه برای مردم تازگی داشت و بسیار تكان‌دهنده بود چرا كه انسانی با یك فرمان ساده ارواح پلید را اخراج می‌كرد. آنها در شگفت بودند كه آیا این سرآغاز تعالیم یك مكتب جدید شریعت است؟ این خبر فوراً در تمامی نواحی جلیل شایع شد. پیش از اتمام این قسمت اجازه دهید به سه موضوع اشاره کنیم:‏

۱-‏‏ ظاهراً اولین ظهور مسیح، طغیان عظیمی را در فعالیت‌های شریر بر روی زمین برانگیخت.

۲-‏‏ اقتدار مسیح بر این ارواح شریر حاكی از پیروزی او بر شیطان و عاملینش بود.

۳-‏ هر جا خداوند كار می‌كند، شیطان نیز به ضدیت با او می‌پردازد. ”زیرا كه ما را كشتی گرفتن با خون و جسم نیست بلكه با ریاست‌ها و قدرت‌ها و جهانداران این ظلمت و با فوج‌های شرارت در جای‌های آسمانی“ (افسسیان ۱۲:‏۶).

ت) شفای مادر زن پطرس (۱:‏۲۹-‏۳۰)

واژه فوراً یكی از كلمات خاص این انجیل است و به طور مخصوص برای انجیلی كه روی جنبه‌ی خادم بودن شخصیت خداوند عیسی تاكید دارد مناسب است.

۱:‏۲۹-‏۳۰ خداوند ما از كنیسه به خانه شمعون رفت و به محض رسیدنش به آنجا باخبر شد كه مادرزن شمعون تب كرده و خوابیده است. آیه ۳۰ چنین می‌گوید كه در ساعت وی را از حالت او خبر دادند. آنها وقت را تلف نکردند و طبیب را از وضعیت زن مطلع ساختند.

۱:‏۳۱ عیسی بدون اینكه سخنی به زبان آورد دست او را گرفته كمكش كرد كه روی پاهایش بایستد. او فوراً شفا یافت. معمولاً تب در حالت ضعف از شخص بیمار زایل می‌شود. در این مورد، خداوند نه تنها تب را شفای كامل بخشید بلكه فوراً به او قوت خدمت كردن بخشید و آن زن به خدمتگزاری ایشان مشغول گشت. جی. آر. میلر چنین می‌گوید:‏

هر انسان بیماری كه شفا یافته، چه به طور معمولی یا خارق‌العاده، باید سریعاً برای خدمت خداوند تقدیس شود به خاطر آن حیاتی كه به او بازگشته است.... چه بسیارند انسان‌هایی كه همیشه برای فرصت‌های از دست رفته برای خدمت به مسیح افسوس می‌خورند و برخی خدمات باشكوه و عالی را كه دوست داشتند انجام دهند در ذهنشان تصور می‌كنند. در این اثنا آنها از انجام خدماتی كه مسیح از آنها می‌خواهد سرباز می‌زنند. خدمت واقعی به مسیح قبل از هر چیز، انجام وظایف روزانه به نحو شایسته است.

جالب است كه امروزه در تمام معجزات شفابخش طرز عمل خادم متفاوت است. این امر به ما خاطر نشان می‌سازد كه هیچ‌یك از عملكردها شبیه به هم نیستند. هر كس باید بر مبنای شخصیت و توانائی خود به خدمت بپردازد.

پطرس مادر زن داشت و این امر نشان می‌دهد كه در آن روزگار نظریه‌ی تجرد کاهنان و رهبران روحانی نظریه‌ای غریب بود. این یك سنت انسانی است که هیچ مبنای كتاب‌مقدسی ندارد و در واقع می‌تواند زمینه‌ای برای تهاجم شریر باشد.

ث) شفا در شامگاه (۱:‏۳۲-‏۳۴)

خبر حضور خادم در طول روز منتشر شده بود. از آنجا كه روز سبت بود مردم جرات نداشتند نیازهایشان را به حضور او بیاورند. اما چون شامگاه به مغرب شد و سبت به پایان رسید، در خانه‌ی پطرس ازدحام شد. مریضان و دیوزده‌ها قدرتی را كه آنها را از گناهان و هر مرضی رهایی می‌داد به چشم دیده تجربه كردند.

ج) موعظه در سراسر جلیل (۱:‏۳۵-‏۳۹)

۱:‏۳۵ عیسی بامدادان قبل از طلوع آفتاب برخاسته به محلی رفت تا در آنجا از شلوغی و ازدحام به دور باشد و ساعتی در دعا بماند. خادم یهوه هر صبح گوش خود را باز می‌كند تا تعالیمی را كه خدای پدر برای آن روزش در نظر گرفته بشنود (اشعیا ۴:‏۵۰و۵). اگر خداوند عیسی احساس می‌كرد به زمان دعا در صبح زود احتیاج دارد پس چقدر ما بدان محتاجیم! توجه نمایید كه او برای زمان دعا كردن بها می‌داد. صبح زود برخاسته بیرون می‌رفت. دعا نباید محل آسایش شخص باشد، بلكه باید انضباطی فردی و قربانی‌ای برای خدا باشد. آیا این می‌تواند توضیحی بر بی‌ثمر بودن بسیاری از خدمات ما باشد؟

۱:‏۳۶-‏۳۷ هنگامی كه شمعون و دیگران از خواب برخاستند، جمعیت دوباره بیرون خانه جمع شده بودند. شاگردان به سوی خداوند رفتند تا خبر شور و اشتیاق مردم را به او بدهند.

۱:‏۳۸ در كمال تعجب او به شهر بازنگشت بلكه شاگردان را به دهات مجاور برد و به آنها گفت كه باید در آنجا نیز موعظه كند. چرا او به كفرناحوم بازنگشت؟

۱-‏‏ قبل از هر چیز، او دعا كرده و دریافته بود كه خدا از او چه می‌خواهد.

۲ – ثانیاً، متوجه شد كه ازدحام در كفرناحوم تنها ظاهر قضیه است. نجات‌دهنده هرگز مجذوب جماعت بزرگ نشد. او ورای ظاهر یعنی باطن آنها را می‌نگریست و پی می‌برد كه در قلب آنها چه می‌گذرد.

۳-‏‏ او خطر این محبوبیت را می‌دانست و با نمونه خود به شاگردان تعلیم داد كه در مورد افرادی كه از ایشان تعریف می‌کنند هوشیار باشند.

۴-‏‏ او دائماً از ازدحام و تظاهرات احساسی و ظاهری كه تاج پادشاهی را بر صلیب مقدم می‌ساخت پرهیز می‌كرد.

۵-‏‏ تاكید او بر موعظه‌ی كلام بود. معجزات شفابخش از سویی رنج‌های انسان را تسكین می‌داد و از سویی دیگر برای مجذوب ساختن جماعت به موعظه طرح‌ریزی شده بود.

۳۹:‏‏۱ بدین سان او در كنایس سراسر جلیل وعظ می‌نمود و دیوها را اخراج می‌كرد. او موعظه و عمل؛ گفتن و انجام دادن را در هم آمیخته بود. جالب است بدانیم او هر از چند گاهی روحی پلید را در كنیسه اخراج می‌نمود. آیا كلیساهای لیبرال امروزی مشابه كنایس آن روزگار نیستند؟

چ) شفای یك جذامی (۱:‏۴۰-‏۴۵)

روایت این جذامی نمونه‌ای تعلیمی است از دعاهایی كه خدا جواب می‌دهد:‏‏

۱-‏‏ درخواست او عاجزانه و از روی خلوص نیت بود:‏‏

۲-‏‏ درخواست او محترمانه بود:‏‏ در مقابلش زانو زد.

۳-‏‏ درخواست او از روی فروتنی و اطاعت بود:‏‏ اگر بخواهی.

۴-‏‏ درخواست او از روی ایمان بود:‏‏ می‌توانی.

۵-‏‏ به نیاز خود اعتراف كرد:‏‏ مرا طاهر ساز.

۶-‏‏ درخواست او خاص بود، نه ”مرا بركت ده“ بلكه مرا طاهر ساز.

۷-‏‏ درخواست او شخصی بود:‏‏ مرا طاهر ساز.

۸-‏‏ درخواست او مختصر بود:‏‏ در متن اصلی ۵ كلمه.

مشاهده كنید چه اتفاقی افتاد.

عیسی بر وی ترحم نمود. هیچگاه این عبارات را بدون احساس وجد و قدرشناسی مطالعه نكنیم.

او دست خود را دراز كرد. در این موضوع تفكر نمایید! دست خدا برای پاسخ به دعای سرشار از ایمان و فروتنی دراز شد.

عیسی او را لمس نمود. بر طبق شریعت، هر كه فردی جذامی را لمس می‌كرد شرعا نجس می‌شد. از این گذشته خطر سرایت بیماری نیز وجود داشت. ولی پسر انسان كه قدوس بود خود را در معرض بیماری انسان و اثرات ویرانگر گناه قرار داد بدون اینكه به آنها آلوده شود.

او گفت:‏‏ ”می‌خواهم.“ او بیشتر از آنچه ما می‌خواهیم شفا یابیم، ما را شفا می‌بخشد. سپس گفـت:‏‏ ”طاهر شو.“ فی‌الفور برص از او زایل گشت و طاهر شد.

مسیح او را از شهرت دادن معجزه قدغن فرمود و گفت كه برود و خودش را به كاهن بنماید و آنچه می‌بایست برای تطهیر بگذراند انجام دهد (لاویان ۲:‏‏۱۴ و آیات بعد). این موضوع قبل از هر چیز آزمایش اطاعت مرد بود. آیا او آن طور كه عیسی به وی گفت عمل كرد؟ خیر، بلکه او معجزه را همه جا بیان كرد و با این كار مانعی بر سر راه خدمت خداوند ایجاد نمود (آیه ۴۵). این مساله هم‌چنین آزمایشی برای قدرت تمییز كاهن بود. آیا او درك می‌كرد كه مسیح موعود كه مدت زیادی است در انتظارش بودند، اكنون آمده و معجزات عظیم انجام می‌دهد؟ اگر او یك اسرائیلی معمولی بود به این موضوع پی نمی‌برد.

باز هم می‌بینیم كه عیسی خود را از ازدحام مردم دور می‌کند و در جاهای خلوت به خدمت می‌پردازد. معیار او برای موفقیت تعداد نبود.

انجیل به روایت مرقس

فصل   ۱

۱   ابتدای انجیل عیسی مسیح پسر خدا

۲   چنانکه در اشعیا نبی مکتوب است، اینک، رسول خود را پیش روی تو می‌فرستم تا راه تو را پیش تو مهیّا سازد.

۳   صدای ندا کننده‌ای در بیابان که راه خداوند را مهیّا سازید و طُرُق او را راست نمایید.

۴   یحیی تعمید‌دهنده در بیابان ظاهر شد و بجهت آمرزش گناهان به تعمید توبه موعظه می‌نمود.

۵   و تمامی مرز و بوم یهودیه و جمیع سَکَنه اورشلیم نزد وی بیرون شدند و به گناهان خود معترف گردیده، در رود اُردُن از او تعمید می‌یافتند.

۶   و یحیی را لباس از پشم شتر و کمربند چرمی بر کمر می‌بود و خوراک وی از ملخ و عسل برّی.

۷   و موعظه می‌کرد و می‌گفت که، بعد از من کسی تواناتر از من می‌آید که لایق آن نیستم که خم شده، دوال نعلین او را باز کنم.

۸   من شما را به آب تعمید دادم. لیکن او شما را به روح‌القدس تعمید خواهد داد.

۹   و واقع شد در آن ایّام که عیسی از ناصرهٔجلیل آمده در اُرْدُن از یحیی تعمید یافت.

۱۰   و چون از آب برآمد، در ساعت آسمان را شکافته دید و روح را که مانند کبوتری بروی نازل می‌شود.

۱۱   و آوازی از آسمان در رسید که تو پسر حبیب من هستی که از تو خشنودم.

۱۲   پس بی‌درنگ روح وی را به بیابان می‌بَرَد.

۱۳   و مدّت چهل روز در صحرا بود و شیطان او را تجربه می‌کرد و با وحوش بسر می‌برد و فرشتگان او را پرستاری می‌نمودند.

۱۴   و بعد از گرفتاری یحیی، عیسی به جلیل آمده، به بشارت ملکوت خدا موعظه کرده،

۱۵   می‌گفت، وقت تمام شد و ملکوت خدا نزدیک است. پس توبه کنید و به انجیل ایمان بیاورید.

۱۶   و چون به کناره دریای جلیل می‌گشت،شمعون و برادرش اندریاس را دید که دامی در دریا می‌اندازند زیرا که صیّاد بودند.

۱۷   عیسی ایشان را گفت، از عقب من آیید که شما را صیّاد مردم گردانم.

۱۸   بیتأمّل دامهای خود را گذارده، از پی او روانه شدند.

۱۹   و از آنجا قدری پیشتر رفته، یعقوب بن زِبِدی و برادرش یوحنّا را دید که در کشتی دامهای خود را اصلاح می‌کنند.

۲۰   در حال ایشان را دعوت نمود. پس پدر خود زِبِدی را با مزدوران در کشتی گذارده، از عقب وی روانه شدند.

۲۱   و چون وارد کفرناحوم شدند، بیتأمّل در روز سَبَّت به کنیسه درآمده، به تعلیم دادن شروع کرد،

۲۲   به قسمی که از تعلیم وی حیران شدند، زیرا که ایشان را مقتدرانه تعلیم می‌داد نه مانند کاتبان.

۲۳   و در کنیسه ایشان شخصی بود که روح پلید داشت. ناگاه صیحه زده،

۲۴   گفت، ای عیسی ناصری ما را با تو چه کار است؟ آیا برای هلاک کردنِ ما آمدی؟ تو را می‌شناسم کیستی، ای قدّوس خدا!

۲۵   عیسی به وی نهیب داده، گفت، خاموش شو و از او درآی!

۲۶   در ساعت آن روح خبیث او را مصروع نمود و به آواز بلند صدا زده، از او بیرون آمد.

۲۷   و همه متعجّب شدند، به‌حدّی که از همدیگر سؤال کرده، گفتند، این چیست و این چه تعلیم تازه است که ارواح پلید را نیز با قدرت امر می‌کند و اطاعتش می‌نمایند؟

۲۸   و اسم او فوراً در تمامی مرز و بوم جلیلشهرت یافت.

۲۹   و از کنیسه بیرون آمده، فوراً با یعقوب و یوحنّا به خانهٔ شمعون و اندریاس درآمدند.

۳۰   و مادر زن شمعون تب کرده، خوابیده بود. در ساعت وی را از حالت او خبر دادند.

۳۱   پس نزدیک شده، دست او را گرفته، برخیزانیدش که همان وقت تب از او زایل شد و به خدمتگزاری ایشان مشغول گشت.

۳۲   شامگاه چون آفتاب به مغرب شد، جمیع مریضان و مجانین را پیش او آوردند.

۳۳   و تمام شهر بر درِ خانه ازدحام نمودند.

۳۴   و بسا کسانی را که به انواع امراض مبتلا بودند، شفا داد و دیوهای بسیاری بیرون کرده، نگذارد که دیوها حرف زنند زیرا که او را شناختند.

۳۵   بامدادان قبل از صبح برخاسته، بیرون رفت و به ویرانهای رسیده، در آنجا به دعا مشغول شد.

۳۶   و شمعون و رفقایش در پی او شتافتند.

۳۷   چون او را دریافتند، گفتند، همه تو را می‌طلبند.

۳۸   بدیشان گفت، به دهات مجاور هم برویم تا در آنها نیز موعظه کنم، زیرا که بجهت این کار بیرون آمدم.

۳۹   پس در تمام جلیل در کنایس ایشان وعظ می‌نمود و دیوها را اخراج می‌کرد.

۴۰   و ابرصی پیش وی آمده، استدعا کرد و زانو زده، بدو گفت، اگر بخواهی، می‌توانی مرا طاهر سازی!

۴۱   عیسی ترحّم نموده، دست خود را دراز کرد و او را لمس نموده، گفت، می‌خواهم. طاهر شو!

۴۲   و چون سخن گفت، فی‌الفور برص از او زایل شده، پاک گشت.

۴۳   و او را قدغن کرد و فوراً مرخّص فرموده،

۴۴   گفت، زنهار کسی را خبر مده، بلکه رفته خود را به کاهن بنما و آنچه موسی فرموده، بجهت تطهیر خود بگذران تا برای ایشان شهادتی بشود.

۴۵   لیکن او بیرون رفته، به موعظه نمودن و شهرت دادن این امر شروع کرد، بقسمی که بعد از آن او نتوانست آشکارا به شهر درآید، بلکه در ویرانه‌های بیرون بسر می‌برد و مردم از همهٔ اطراف نزد وی می‌آمدند.