انجیل به روایت متی
فصل ۱۰
۱ و دوازده شاگرد خود را طلبیده، ایشانرا بر ارواح پلید قدرت داد که آنها را بیرون کنند و هر بیماری و رنجی را شفا دهند.
۲ و نامهای دوازده رسول این است، اوّل شمعون معروف به پطرس و برادرش اندریاس؛ یعقوببن زِبِدی و برادرش یوحنّا؛
۳ فِیلپُّس و برتولما؛ توما و متّای باجگیر؛ یعقوب بن حلفی و لبی معروف به تدّی؛
۴ شمعون قانوی و یهودای اسخریوطی که او را تسلیم نمود.
۵ این دوازده را عیسی فرستاده، بدیشان وصیّت کرده، گفت، از راه امّتها مروید و در بَلَدی از سامریان داخل مشوید،
۶ بلکه نزد گوسفندان گمشده اسرائیل بروید.
۷ و چون میروید، موعظه کرده، گویید که ملکوت آسمان نزدیک است.
۸ بیماران را شفا دهید، ابرصان را طاهر سازید، مردگان را زنده کنید، دیوها را بیرون نمایید. مفت یافتهاید، مفت بدهید.
۹ طلا یا نقره یامس در کمرهای خود ذخیره مکنید،
۱۰ و برای سفر، توشهدان یا دو پیراهن یا کفشها یا عصا برندارید، زیرا که مزدور مستحّق خوراک خود است.
۱۱ و در هر شهری یا قریهای که داخل شوید، بپرسید که در آنجا که لیاقت دارد؛ پس در آنجا بمانید تا بیرون روید.
۱۲ و چون به خانهای درآیید، بر آن سلام نمایید؛
۱۳ پس اگر خانه لایق باشد، سلام شما بر آن واقع خواهد شد و اگر نالایق بُوَد، سلام شما به شما خواهد برگشت.
۱۴ و هر که شما را قبول نکند یا به سخن شما گوش ندهد، از آن خانه یا شهر بیرون شده، خاک پایهای خود را برافشانید.
۱۵ هرآینه به شما میگویم که در روز جزا حالت زمین سدوم و غموره از آن شهر سهلتر خواهد بود.
۱۶ هان، من شما را مانند گوسفندان در میان گرگان میفرستم؛ پس مثل مارها هوشیار و چون کبوتران ساده باشید.
۱۷ امّا از مردم برحذر باشید، زیرا که شما را به مجلسها تسلیم خواهند کرد و در کنایس خود شما را تازیانه خواهند زد،
۱۸ و در حضور حکّام و سلاطین، شما را بخاطر من خواهند برد تا بر ایشان و بر امّتها شهادتی شود.
۱۹ امّا چون شما را تسلیم کنند، اندیشه مکنید که چگونه یا چه بگویید زیرا در همان ساعت به شما عطا خواهد شد که چه باید گفت،
۲۰ زیرا گوینده شما نیستید، بلکه روح پدر شما، در شما گوینده است.
۲۱ و برادر، برادر را و پدر، فرزند را به موت تسلیم خواهند کرد و فرزندان بر والدین خود برخاسته، ایشان را به قتل خواهند رسانید؛
۲۲ و بجهت اسم من، جمیع مردم از شما نفرت خواهند کرد. لیکن هر که تا به آخر صبر کُند، نجات یابد.
۲۳ و وقتی که در یک شهر بر شما جفا کنند، به دیگری فرار کنید زیرا هرآینه به شما میگویم تا پسر انسان نیاید، از همهٔ شهرهای اسرائیل نخواهید پرداخت.
۲۴ شاگرد از معلّم خود افضل نیست و نه غلام از آقایش برتر.
۲۵ کافی است شاگرد را که چون استاد خویش گردد و غلام را که چون آقای خود شود. پس اگر صاحب خانه را بَعْلْزَبُول خواندند، چقدر زیادتر اهل خانهاش را.
۲۶ لهذا از ایشان مترسید زیرا چیزی مستور نیست که مکشوف نگردد و نه مجهولی که معلوم نشود.
۲۷ آنچه در تاریکی به شما میگویم، در روشنایی بگویید، و آنچه در گوش شنوید بر بامها موعظه کنید.
۲۸ و از قاتلان جسم که قادر بر کشتن روح نیاند، بیم مکنید، بلکه از او بترسید که قادر است بر هلاک کردن روح و جسم را نیز در جهنّم.
۲۹ آیا دو گنجشک به یک فَلس فروخته نمیشود؟ و حال آنکه یکی از آنها جز به حکم پدر شما به زمین نمیافتد.
۳۰ لیکن همهٔ مویهای سر شما نیز شمرده شده است.
۳۱ پس ترسان مباشید زیرا شما از گنجشکان بسیار افضل هستید.
۳۲ پس هر که مرا پیش مردم اقرار کند، من نیز در حضور پدر خود که در آسمان است، او را اقرار خواهم کرد.
۳۳ امّا هر که مرا پیش مردم انکار نماید، من هم در حضور پدر خود که درآسمان است او را انکار خواهم نمود.
۳۴ گمان مبرید که آمدهام تا سلامتی بر زمین بگذارم. نیامدهام تا سلامتی بگذارم، بلکه شمشیر را.
۳۵ زیرا که آمدهام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خویش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم.
۳۶ و دشمنان شخص، اهل خانهٔ او خواهند بود.
۳۷ و هر که پدر یا مادر را بیش از من دوست دارد، لایق من نباشد و هر که پسر یا دختر را از من زیاده دوست دارد، لایق من نباشد.
۳۸ و هر که صلیب خود را برنداشته، از عقب من نیاید، لایق من نباشد.
۳۹ هر که جان خود را دریابد، آن را هلاک سازد و هر که جان خود را بخاطر من هلاک کرد، آن را خواهد دریافت.
۴۰ هر که شما را قبول کند، مرا قبول کرده و کسی که مرا قبول کرده، فرستنده مرا قبول کرده باشد.
۴۱ و آنکه نبیای را به اسم نبی پذیرد، اجرت نبی یابد و هر که عادلی را به اسم عادلی پذیرفت، مزد عادل را خواهد یافت.
۴۲ و هر که یکی از این صغار را کاسهای از آب سرد محض نام شاگرد نوشاند، هرآینه به شما میگویم اجر خود را ضایع نخواهد ساخت.
ب) فراخوانیِ دوازده رسول ( ۱۰ :۱-۴)
۱۰:۱ در آیهی آخر باب ۹ خداوند به شاگردانش دستور میدهد كه برای كارگر بیشتر دعا کنند. برای اینكه این درخواست صادقانه باشد، ایمانداران باید خودشان تمایل به رفتن داشته باشند. بنابراین اینجا ما درمییابیم كه خداوند دوازده شاگردان خویش را فرامیخواند. او قبلاً آنها را انتخاب كرده بود، لیكن اكنون آنها را به ماموریتی خاص بشارتی برای قوم اسرائیل فرا میخواند. به همراهِ فراخوان، اقتدار بیرون افكندنِ ارواح ناپاك (خبیث) و شفای انواع مختلف بیماریها به آنها عطا شد. بینظیر بودن عیسی در اینجا دیده میشود. سایر مردان معجزاتی انجام داده بودند، اما هیچکس تا آن زمان قدرتش را به دیگران اعطا نكرده بود.
۱۰:۲-۴ دوازده رسول عبارتند از:
۱ . شمعون كه پطرس نامیده می شود. او مردی شتابزده با قلبی بخشنده و مهربان بود كه ذاتاً یك رهبر بود.
۲ . آندریاس، برادرش. وی توسط یحیی تعمیددهنده یه عیسی معرفی شده بود (یوحنا ۱:۳۶، ۴۰). سپس برادرش پطرس را به نزد وی آورد. سپس آوردن مردها را نزد عیسی شغل خود قرار داد.
۳ . یعقوب، پسر زِبِدی كه بعدها به دست هیرودیس كشته شد (اعمال رسولان ۱۲:۲). اولین نفر از دوازده تن كه شهید شد.
۴ . یوحنا، برادرش كه او هم پسر زبدی بود. عیسی این شاگردش را بسیار دوست میداشت. ما به خاطر انجیل چهارم، سه رساله و مكاشفه مدیون وی میباشیم.
۵ . فِیلیپُّس . اهل بیتصیدا بود، او نتنائیل را به نزد عیسی آورد. او را نباید با فیلیپس مبشر در كتاب اعمال رسولان اشتباه گرفت.
۶ . برتولما . اعتقاد بر این است كه همان نتنائیل باشد، یك اسرائیلی كه عیسی در او هیچ فریبی نیافت (یوحنا ۱:۴۷).
۷ . توما ، او را نیز (دیدیموس)، به معنای «دوقلو» مینامیدند. معمولاً به عنوان «تومای شكاك» میشناختند، تردیدهای او به اقرار شگفتانگیز او به مسیح منجر شد (یوحنا ۲۰:۲۸).
۸ . متّی . خراجگیر سابق كه این انجیل را نگاشته.
۹ . یعقوب ، پسر حَلفی. مطالب قاطعانهی کمی در مورد وی وجود دارد.
۱۰ . لبی که لقبش تدّی بود. او را نیز به نام یهودا پسر یعقوب میشناسند (لوقا ۶:۱۶). تنها گفتهی ثبت شده وی را میتوان در یوحنا ۱۴:۲۲ یافت.
۱۱ . شمعون ، كنعانی، كسی كه لوقا او را غیور مینامد (۶:۱۵).
۱۲ . یهودای اسخریوطی ، خیانتكار به خداوند ما.
احتمالاً شاگردان در آن زمان حدود بیست سال داشتند. آنها راههای مختلف زندگی را خود را ترك نموده و احتمالاً مردانی جوان با تواناییهای متوسط بودند، عظمتِ واقعی آنها در همنشینی با عیسی بود.
پ) ماموریت به اسرائیل ( ۱۰ :۵-۳۳)
۱۰:۵-۶ قسمتهای باقی ماندهی این باب شامل دستورالعملهای عیسی درباره یك سفر خاص بشارتی به خانه اسرائیل میباشد. این بخش نباید با فرستادنِ هفتاد شاگرد كه بعداً میآید (لوقا ۱۰:۱)، یا با ماموریتِ بزرگ (متی ۲۸:۱۹-۲۰) اشتباه شود. این ماموریت، ماموریتی موقتی بود با مقصودی خاص برای اعلام نزدیك بودن پادشاهیِ آسمان. نظر به اینكه بعضی از اصول برای قوم خدا در تمامی اعصار ارزش مباوداتی دارند، این واقعیت كه بعضی از آنها بعدها توسط خداوند عیسی لغو گردیده ثابت میكند كه آنها به منظور دائمی بودن تعیین نشده بودند (لوقا ۲۲:۳۵-۳۶).
نخست، راه به آنها نشان داده میشود. آنها نمیباید كه به نزد غیریهودیان یا سامریان بروند، یك نژاد مخلوط مورد نفرت یهودیان بود. خدمت آنها در آن هنگام محدود به گوسفندان گمشده خانة (قوم) اسرائیل بود.
۱۰:۷ پیغام این بود كه اعلام نمایند كه پادشاهیِ آسمان نزدیك است. اگر اسرائیل قبول نمیكرد، توجیهی وجود نداشت زیرا اعلامیهای رسمی باید اختصاصاً برای آنها مهیا میشد.پادشاهی در شخص پادشاه نزدیك میگردید. اسرائیل باید تصمیم میگرفت كه او بپذیرد یا رد كند .
۱۰:۸ به شاگردان اعتبار داده شده كه پیامهای خود را تایید (ثابت) نمایند. آنها میباید بیماران را شفا دهند، جذامیان را پاك گردانند، مردگان را زنده كنند، و دیوها را بیرون افكنند. یهودیان خواستار نشانهها بودند (۱-قرنتیان ۱:۲۲)، بنابراین خدا با بزرگواری لطف نموده و به آنها نشانهها را عطا نمود.
نمایندگانِ خداوند نمیباید برای خدماتی كه ارائه مینمودند پاداش یا اجرتی دریافت مینمودند. آنها بركات خود را بدون هیچگونه هزینهای به دست آورده بودند و میباید كه آنها را بر همین اساس توزیع نمایند.
۱۰:۹-۱۰ آنها نیازی نبود كه برای سفر خود از پیش تجهیزات آماده مینمودند. هر چه باشد آنها اسرائیلیهایی بودند كه برای اسرائیلیها موعظه میكردند و بین یهودیان فراهم نمودن غذا برای كارگر اصلی شناخته شده بود. بنابراین به همراه بردنِ طلا، نقره، مس، كوله بار غذا، دو عدد لباس، كفش یا چوبدست ضروری نبود. احتمالاً منظور كفش یا چوبدست اضافی است. اگر آنها چوبدستی داشتند، مجاز بودند كه آن را ببرند (مرقس ۶:۸). منظور این بود كه نیازهای آنان براساس نیاز روزانه برطرف میشد.
۱۰:۱۱ در مورد مسكن چه تجهیزاتی باید میاندیشیدند؟ هنگامی كه وارد شهری میشدند. آنها میباید میزبانی شایسته بجویند. كسی كه آنها را به عنوان شاگردان خداوند بپذیرد و قلبش برای قبول پیام آنها گشوده باشد. هنگامی كه چنین میزبانی را یافتند، باید تا زمانی كه در شهر بودند نزد وی میماندند و اگر شرایط زندگی مطلوبتری را مییافتند او را ترك نمیكردند.
۱۰:۱۲-۱۴ اگر خانوادهای آنها را پذیرا میشدند، شاگردان باید به خانواده سلام كنند، و احترام و قدرشناسیِ خود را برای قبول میهماننوازی آنها نشان میدادند. از طرف دیگر، اگر خانهای از میزبانیِ پیامآوران خداوند خودداری مینمودند، آنها مجبور نبودند كه برای آنها از خدا طلب آرامش نمایند. به عبارت دیگر، آنها برای اهل آن خانه، دعایِ خیر و بركت نخواهند كرد. نه تنها این مطلب را باید به خاطر میسپردند، بلكه با تكانیدن خاك از پاهایشان باید ناخوشنودی خدا را به آنها نشان دهند. با رد نمودن شاگردان مسیح، اهل خانه، او را رد میكردند.
۱۰:۱۵ او هشدار داد كه چنین رد كردنهایی در روز داوری مجازاتهای سختتری را از مجازات گمراهانی چون سدوم و عموره به همراه خواهد داشت. این مطلب نشان میدهد كه مجازات در جهنم دارای درجات مختلفی است، در غیر این صورت چگونه برای بعضی اشخاص تحملِ مجازات سادهتر از سایریرن خواهد بود؟
۱۰:۱۶ در این بخش عیسی دوازده تن را در مورد رفتارشان در مقابل ظلم و ستم نصیحت مینماید. آنها باید مانند گوسفندان باشند در میان گرگان که توسط مردانی شرور، كه كمر همت به تخریب آنها بستهاند احاطه شدهاند. آنها باید مانند مار هوشیار باشند، از اینكه موجب رنجش بیجهت گردند خودداری نمایند و گول موقعیتهای سازشكارانه را نخورند. و آنها باید مانند كبوتر بیآزار باشند كه تحت حمایت سلاح پارسایی و ایمان صمیمانه و صادقانه قرار خواهند گرفت.
۱۰:۱۷ آنها باید علیه یهودیان بیایمان كه آنها را به زور به دادگاههای مجرمان میكشانند و در كنیسههای خود به آنها تازیانه میزنند، آماده و هوشیار باشند. حملات علیه آنها هم مدنی و هم مذهبی خواهد بود.
۱۰:۱۸ آنها به خاطر مسیح به زور نزد والیان و پادشاهان كشیده میشوند. لیكن هدف خدا بر شرِ انسان پیروز خواهد گشت. «بشر دارای شرارت است اما خدا راه خود را دارد.» در زمانی كه به نظر وقت شكست است شاگردان از امتیازِ بینظیرِ شهادت دادن در مقابل حكمرانان و غیریهودیان برخوردار میباشند. كارها همیشه به دست خدا انجام میشود. مسیحیت از دست حاكمان مدنی بسیار رنج برده است، لیكن «هیچ تعلیمی، هیچگاه برای كسانی كه منصوب به حكمرانی گشتهاند سودمند نبوده است.»
۱۰:۱۹-۲۰ نیازی نیست كه آنها برای مطالبی كه هنگام محاكمه میخواهند بگویند تمرین نمایند. هنگامی كه زمان آن برسد، روح خدا به آنها حكمتی الهی عطا خواهد كرد كه به طریقی پاسخ دهند كه مسیح را جلال بخشند و متهم كنندههای خود را كاملا گیج و مستاصل نمایند. در تفسیر آیهی ۱۹ باید از دو افراط و تفریط برحذر بود. نخست این انگار سادهلوحانه كه یك مسیحی هیچگاه نیازی برای از پیش آماده نمودن یك پیغام ندارد. دوم اینكه این آیه ارتباطی به امروز ما ندارد. برای یك موعظهگر و بشارت دهنده، مناسب و مطلوب است كه عابدانه در برابر خدا برای یك سخن مناسب و موقعیت خاص انتظار بكشد. لیكن این مطلب كه همگی ایمانداران میتوانند ادعا كنند كه خدا به آنها حكمت سخن گفتن با الهام و ندای الهی را در مواقع بحرانی وعده نموده است نیز صادق است. آنها نقش سخنگوئی روح خود را به عهده دارند.
۱۰:۲۱ عیسی پیشاپیش به شاگردان خود هشدار داد كه آنها با عهدشكنی و خیانت روبرو خواهند شد. برادر، برادر را متهم میكند. پدر به فرزندانش خیانت میكند. فرزندان بر علیه والدین خود خبرچینی خواهند كرد و در نتیجه باعث متهم شدن والدین خود میگردند.
جی. سی. ماكالی این مطلب را به خوبی بدین شكل بیان میكند:
ما برای تحمل نفرت جهانی همراهان خوبی داریم خدمتكار در دستان دشمن نمیتواند نسبت به رفتاری كه با خداوند شد انتظار رفتار بهتری را داشته باشد. اگر جهان چیز بهتری از یك صلیب برای مسیح نداشت كالسكهای سلطنتی برای پیروان او نخواهد داشت. اگر خارها تنها برای او بود، تاج گلی هم ما نخواهد بود… بگذارید ببینیم كه نفرت جهان نسبت به ما واقعاً «به خاطر مسیح» است، نه به خاطر هر چیز نفرتانگیزی كه در وجود ما است كه سزاوار خداوند بزرگوار كسی كه ما نماینده او هستیم نمیباشد.
۱۰:۲۲-۲۳ شاگردان توسط همگان مورد نفرت قرار خواهند گرفت. نه توسط همگان بدون استثنا بلكه توسط همه فرهنگها، ملیتها، طبقات و غیره. « اما هر كس تا پایان پایدار بماند نجات خواهد یافت.» به نظر میرسد كه خود این مطلب اشاره دارد به اینكه رستگاری با پایداری و عزمی راسخ به دست میآید. ما میدانیم كه این معنی را القا نمیكند، زیرا در سراسر نوشتههای كتب مقدس رستگاری به عنوان عطیهای رایگان از فیض خداوند از طریق ایمان ارائه میشود (افسسیان ۲:۸-۹). هیچیك از آیات نمیتواند این معنی را بدهد كه كسانی كه به مسیح وفادار ماندند از مرگ فیزیكی نجات خواهند یافت. آیهی قبلی مرگ بعضی از شاگردان وفادار را پیشگوئی میكند. سادهترین توجیه این است كه تحمل و پایداری مُهرِ ضمانتِ نجاتیافتگان واقعی میباشد. كسانی كه در هنگام ظلم و ستم تا پایان پایداری نمودهاند، با استقامت خود نشان دادهاند كه ایمانداران واقعی میباشند. همین جمله در متی ۲۴:۱۳ هنگامی كه به بقیه یهودیان ایماندار در دوران رنج و عذاب كه از خدشهدار كردن وفاداری خود به عیسی خداوند خودداری نمودند اشاره میكند آمده است. پایداریِ آنها، آنان را به عنوان شاگردان اصلی نشان میدهد.
در نوشتههای كتابمقدس كه درباره آینده میباشد، روح خدا اغلب از آیندهی نزدیك به آینده دور میپردازد. یك پیشگوئی ممكن است اهمیتی نسبی و فوری داشته باشد و نیز به انجامی كامل و دورتر منتهی شود. به طور مثال، دوبار آمدن (ظهور) مسیح ممكن است بدون توجیه در یك نوشته مجرد درهم بیامیزد (اشعیا ۵۲:۱۴-۱۵؛ میكاه ۵:۲-۴) در آیات ۲۲ و ۲۳ خداوند عیسی این چنین گذر پیشگویانهای را انجام میدهد. او دوازده رسول را از رنجی كه آنها به خاطر او متحمل میگردند باخبر میسازد. و سپس به نظر میرسد كه او آنان را به عنوان شكلی از پیروان وفادار یهودی خود در طول دوران رنج عظیم تلقی مینماید. او از محاكمه اولین مسیحیان به محاكمه ایمانداران قبل از آمدن (ظهور) دوم خود جهش مینماید.
اولین بخش آیه ۲۳ میتواند اشارهای به دوازده تن باشد: لیكن «هنگامی كه آنها در شهری به شما آزار رسانید، به شهری دیگر بگریزید …» آنها مجبور نبودند كه تحت ستم دشمنانشان اگر راه شرافتمندانهای برای گریز وجود داشت، باقی بمانند. «از خطرات گریختن، كار اشتباهی نیست. نباید از زیر بارِ مسئولیت شانه خالی كرد.»
بخش آخر آیهی ۲۳ ما را به پیش به روزهای پیش از آمدن مسیح و سلطنت او میكشاند: « ... پیش از اینكه بتوانند به همه شهرهای اسرائیل بروید، پسرِ انسان خواهد آمد.» این گفته نمیتواند به ماموریت دوازده تن اشاره نماید زیرا پسر انسان هم اكنون آمده است، بعضی از آموزگاران كتابمقدس معتقدند كه این مطلب به تخریب اورشلیم در سال ۷۰ پس از میلاد رجوع میكند. هر چند كه درك این مطلب كه صحبت در مورد این فاجعه چگونه به «آمدن پسر انسان» ربط داده شده مشكل است. به نظر متحملتر میرسد كه اشارهای باشد به آمدن دوم او. در طول دوران رنج و مصیبت عظیم، برادران یهودی و وفادار مسیح با خبرخوش پادشاهی پیشروی میكنند. آنها را آزار خواهند داد و مورد تعقیب واقع میشوند. قبل از اینكه به تمامی شهرهای اسرائیل برسند، عیسی خداوند برای داوری دشمنانش بازخواهد گشت و پادشاهی خود را برقرار خواهد نمود.
ممكن است به نظر رسد كه بین آیه ۲۳ و متی ۲۴:۱۴ تضادی وجود دارد. در اینجا این گونه بیان میشود كه پیش از اینكه بتوانید به همه شهرهای اسرائیل بروید، پسر انسان خواهد آمد. ولی در آنجا گفته شده است كه خبرخوش پادشاهی قبل از ظهور دوم وی در سراسر جهان بشارت داده خواهد شد. هر چند تضادی هم وجود ندارد. خبرخوش به تمام ملتها بشارت داده خواهد شد و لزوما منظور به تكتك افراد نمیباشد. لیكن این پیام با مقاومت سرسختانهای روبرو خواهد شد، و در اسرائیل پیامبران به سختی آزار و اذیت شده و از كار آنها جلوگیری به عمل خواهد آمد. بنابراین آنها به همه شهرهای اسرائیل نخواهند رسید.
۱۰:۲۴-۲۵ شاگردانِ خداوند اغلب در شگفت بودند كه چرا باید برفتاری را تحمل نمایند. اگر عیسی همان ماشیح(مسیح) بود، چرا پیروانش به جای سلطنت باید رنج میبردند؟ در آیات ۲۴ و ۲۵ او در حیرت بودن آنان را پیشبینی نموده و ارتباط آنان را با خود به آنها یادآوری مینماید. آنها شاگردان وی؛ و او مربی و آموزگار آنان بود. آنها خدمتكار؛ و او ارباب و استاد آنها بود. آنها اعضای خانواده؛ و او ارباب خانه بود. شاگردی یعنی پیروی از آموزگار؛ نه برتر بودن از وی. خدمتكار نباید انتظار داشته باشد كه از ارباب خود بهتر با او رفتار شود. اگر مردم ارباب شایستهی منزل را «بَعَلزبول» («ارباب مگس»، خدای عقرونی كه یهودیان این نام را برای شیطان به كار میبردند) بخوانند، آنها توهینهای سنگینتری به اعضای خانوادهی او میكنند. شاگردی شامل سهیم شدن در انكار نمودن ارباب نیز میشود.
۱۰:۲۶-۲۷ خداوند سه بار به پیروان خود گفت كه نهراسند (آیات ۲۶، ۲۸، ۳۱). نخست آنها نباید از پیروزی ظاهری دشمنانشان بترسند. هدف او به طور پرشكوهی در روزهای امیدبخشِ آینده محقق خواهد شد. تا اینجا خبرخوش نسبتاً مخفی و تعالیم او از نظر قیاسی پنهان بوده است. اما به زودی شاگردان باید شجاعانه پیام مسیحیت را كه تا این زمان بصورت راز یعنی به طور خصوصی به آنها گفته میشد، اعلام مینمودند.
۱۰:۲۸ دوم، شاگردان نباید از خشم مرگبار انسانها بترسند. بدترین كاری كه انسانها میتوانند انجام دهند كشتن جسم است. مرگ فیزیكی تراژدی نهایی زندگی یك مسیحی نیست. مردن یعنی بودن با مسیح كه خیلی بهتر است. زیرا رهایی از گناه، غم، بیماری، رنج بردن و مرگ میباشد و تبدیل شدن به شكوه ابدی است. بنابراین بدترین كاری كه به معنای واقعی انسانها میتوانند انجام دهند؛ بهترین چیزی است كه میتواند برای فرزند خدا رخ دهد.
شاگردان نباید از انسانها بترسند بلكه باید ترسی متواضعانه از کسی داشته باشند كه قادر است هم روح و هم جسم را در جهنم هلاك كند. جدایی ابدی از خدا، مسیح و امید اینها عظیمترین فقدانها هستند. مرگ روحانی فقدانی است كه قابل اندازهگیری نمیباشد و داوری كه باید به هر قیمتی شده از آن اجتناب نمود.
سخنان عیسی در آیهی ۲۸ خاطرات جان ناكْس مقدس را زنده میكند كه سنگ نوشتهی روی آرامگاهش این چنین است: «اینجا كسی آرمیده است كه چنان از خدا میترسید كه هیچگاه از روی هیچ انسانی نترسیده است. »
۱۰:۲۹ در میان محاكمات پرشور، شاگردان از توجه خدا اطمینان داشتند. عیسی خداوند این مطلب را با صحبت از گنجشكی كه همه جا یافت میشود تعلیم میدهد. دو عدد از این پرندگان كماهمیت به یك سكه مسین فروخته شدند. لیكن حتی یكی از آنها بدون خواست پدر، بدون آگاهی یا حضور وی نمیمیرند. همان طور كه گفتهاند: «خدا در مراسم سوگواری هر گنجشكی شركت دارد.»
۱۰:۳۰-۳۱ همان خدایی كه توجهی شخصی به یك گنجشك كوچك دارد حساب دقیق موهای سر هر یك از فرزندان خود را دارد. یك تار مو به طور قابل ملاحظهای از یك گنجشك ارزشش كمتر است. این مطلب نشانگر این است كه در نظر او قوم او ارزش بیشتری نسبت به تعداد بسیار گنجشكان دارد، بنابراین چرا آنها باید بهراسند؟
۱۰:۳۲ با نظر به مطالب ذكر شده، چه امری منطقیتر از اینكه شاگردان مسیح باید بدون ترس او را در برابر انسانها اقرار نمایند؟ هرگونه شرم یا ملامتی كه آنها تحمل نمودهاند هنگامی كه خداوند عیسی آنها را در برابر پدر خود اقرار مینماید در آسمان پاداش فراوان خواهد داشت. اقرار نمودن عیسی در اینجا مستلزم تعهد به او به عنوان خداوند و منجی و در نتیجه تصدیق نمودن وی با زندگی و لبها میباشد. در مورد اكثر دوازده تن، این مطلب منجر به اقرار نهایی به خداوند، در شهادت در راه ایمان گردید.
۱۰:۳۳ انكار مسیح در روی زمین با انكار در نزد خدا در آسمان تلافی خواهد شد. انكار نمودن مسیح به معنای ردِ شناسایی ادعاهای او بر زندگی شخص است. كسانی كه زندگیشان میگوید در واقع «من هیچگاه ترا نمیشناختم». در نهایت صدای او را میشنوند كه میگوید: «من هیچگاه ترا نمیشناختم.» خداوند به انكار موقتی عیسی تحت فشار، مانند مورد پطرس، اشاره نمینماید، بلكه به آن شكل از انكار كه عادت شده و نهایی است رجوع مینماید.
ت) نه صلح، بلكه شمشیر ( ۱۰ :۳۴-۳۹)
۱۰:۳۴ سخنانِ خداوند ما را باید به عنوان صنعتی ادبی یا استعارهای درك نمود، كه نتایج مرئیِ آمدن او مقصود واضح آمدنش را بیان مینماید. او میگوید كه نیامده است كه صلح بیاورد بلكه شمشیر آورده است. در واقع او برای ایجاد صلح آمد (افسسیان ۲:۱۴-۱۷) او آمد تا جهان از طریق او نجات یابد (یوحنا ۳:۱۷)
۱۰:۳۵-۳۷ اما نكته اینجاست كه هر گاه افراد جزو پیروان او شدند، خانواده آنان روی از آنها برتافتند. یك پدر كه بازگشت یافته مورد مخالفت پسری بیایمان(بت پرست) خود قرار میگیرد، یك مادر مسیحی از سوی دختر نجات نیافته خود طرد میشود. یك مادرشوهر دوباره متولد شده مورد تنفر عروس بیمذهب خود واقع میشود. بنابراین اغلب باید بین مسیح و خانواده انتخاب صورت گیرد. هیچ همبستگی طبیعیِ مجاز نیست كه وفاداری محض یك شاگرد را به خداوند تغییر جهت بدهد. منجی باید پیشتر از پدر، مادر، فرزند پسر یا دختر قرار گیرد. یكی از مواردی كه هر شاگرد با آن روبرو است تجربه كردنِ تنش، كشمكش و بیگانگی با اعضای خانواده خود میباشد. این دشمنی اغلب تلختر از مواجه شدن با سایر موارد زندگی میباشد.
۱۰:۳۸ لیكن موردی كه حتی بیشتر از خانواده شخص را مستعد مینماید كه مسیح را از داشتن جایگاه راستین خود بیبهره نماید. همانا عشق خود شخص به زندگیش میباشد. بنابراین عیسی به سخنان خود این گونه میافزاید: «هر كه صلیب خود را برندارد و به دنبال من نیاید شایسته ی من نباشد.» البته، صلیب وسیلهای برای اعدام است. صلیب را برداشتن و به دنبال مسیح رفتن یعنی ایثارگرانه از زندگی دست كشیدن و با او همراه شدن به شكلی كه حتی مرگ ارزش زیادی نداشته باشد. از همگی شاگردان انتظار نمیرود كه زندگی خود را به خاطر خداوند رها كنند، اما همگی آنها فراخوانده میشوند كه برای او ارزش بسیار والایی قائل شوند تا آنجا که زندگی خودشان ارزشی نداشته باشد.
۱۰:۳۹ عشق به مسیح باید بر غریزهی بقای نفس چیره شود. هركس بخواهد جان خود را حفظ كند، آن را از دست خواهد داد و هر كه جان خود را به خاطر من از دست بدهد، ان را حفظ خواهد كرد. وسوسه این است كه سعی كنیم از درد و فقدان تعهد كامل در زندگی جلوگیری كنیم و به زندگی خود بچسبیم. لیكن گذرانیدن زندگی با خشنود ساختن خویش تلف كردن زندگی است به حد اعلای آن. و حد اعلای استفاده از یك زندگی گذرانیدن آن در خدمت مسیح میباشد. شخصی كه زندگی خود را در ایثارگری به او از دست بدهد آن را در كمال واقعی حفظ خواهد نمود.
ث) یك کاسه آب سرد ( ۱۰ :۴۰-۴۲)
۱۰:۴۰ همه كس پیام شاگردان را رد نمیكند. بعضیها آنها را به عنوان نمایندگان (نشانگران) ماشیح (مسیح) شناسایی كرده و آنها را بزرگوارانه میپذیرند. شاگردان برای پاداش دادن به چنین محبتهایی تواناییهای محدودی دارند اما آنها نباید نگران شوند. هر كاری كه برای آنها انجام میشود به آن كار به عنوان عملی كه برای خداوند انجام شده تلقی میشود و بر طبق آن پاداش دریافت خواهند نمود.
پذیرفتن شاگرد مسیح در حكم پذیرفتن مسیح و پذیرفتن او با پذیرفتن پدر كسی كه او را فرستاد یكسان میباشد، زیرا كسی كه فرستاده معرف فرستنده میباشد. پذیرفتن سفیری كه معرف (نماینده) حكومتی است كه او را مامور نموده، به معنایِ برخورداری از روابط دیپلماتیك با كشورش میباشد.
۱۰:۴۱ هر كس كه پیامبری را بپذیرد به این دلیل كه او یك پیامبر است باید پاداش یك پیامبر را دریافت نماید. آ. ت. پیرسن این گونه نظر میدهد:
یهودیان پاداش پیامبران را عظیمترین پاداشها تلقی مینمودند، نظر به اینكه پادشاهان به نام خداوند فرمانروایی و کاهنان به نام خداوند خدمت مینمودند. پیامبر از طرف خداوند آمد تا هم به کاهنان و هم به پادشاهان تعلیم دهد. مسیح میگوید اگر شما كاری بیش از پذیرفتن یك پیامبر با توانایی پیامبر انجام ندهید، اگر در كنار پیامبر به او كمك كنید همان پاداشی كه به پیامبر داده میشود به شما نیز داده خواهد شد. به این مطلب فكر كنید كه اگر شما تمایل داشته باشید كه از یك سخنگو انتقاد كنید! اگر به كمك كنید كه برای خدا سخن بگوید و او را تشویق نمائید شما بخشی از پاداش او را دریافت خواهید نمود؛ اما اگر ادا كردن نیت او را برای وی مشكل نمائید؛ پاداش خود را از دست خواهید داد. كمك كردن به شخصی كه خواستار انجام كار خیر است كار بسیار عظیمی است. شما نباید به پوشاك، جنبهها و حالتهای اخلاقی یا صدای وی توجه كنید؛ لیكن باید به ماورای این امور نظر افكنده و بگوئید «آیا این پیام خدا برای من است؟ آیا این شخص پیامبر خدا برای روح و روان من است؟» اگر او چنین شخصی است، سخنان و كارهای او را بستائید و بزرگ نمایی كنید، و بخشی از پاداش وی را از آن خود نمائید.
هر كس كه پارسایی را بپذیرد از آن رو كه پارساست، پاداش پارسا را خواهد گرفت. كسانی كه سایرین را با داشتن جذابیت فیزیكی (جسمی) یا توانگری مادی داوری میكنند این مطلب را كه ارزش واقعی اخلاقی اغلب در پوششی بسیار حقیرانه پنهان است درك نمینمایند. طریقی كه شخص با یك شاگرد صاف و ساده دل رفتار میكند همان طریقی است كه با خداوند رفتار میكند.
۱۰:۴۲ هیچ گونه نیكی و مهربانی كه به پیروان عیسی نثار شود بدون توجه رها نمیشود. حتی یك جام آبِ سرد اگر به شاگرد داده شود از این رو كه او یكی از پیروان خداوند است به طور شكوهمندانهای پاداش خواهد داشت.
بنابراین به این ترتیب خداوند با ملبس نمودن دوازده تن به وقار و شایستگی باشكوه، به دستورات خاص خود پایان میبخشد. با آگاهی به این مطلب كه آنها مورد تعرض قرار خواهند گرفت، طرد و دستگیر خواهند شد، به محاكمه كشیده شده و محبوس میگردند و حتی شاید كشته شوند. اما آنها هیچگاه فراموش نخواهند نمود كه آنان نمایندگان پادشاه بودند و امتیاز پرشكوه آنان این بود كه برای او سخن میگفتند و عمل میكردند.