انجیل به روایت متی
فصل ۱۸
۱ در همان ساعت، شاگردان نزد عیسیآمده، گفتند، چه کس در ملکوت آسمان بزرگتر است؟
۲ آنگاه عیسی طفلی طلب نموده، در میان ایشان برپا داشت
۳ و گفت، هرآینه به شما میگویم تا بازگشت نکنید و مثل طفلِ کوچک نشوید، هرگز داخل ملکوت آسمان نخواهید شد.
۴ پس هر که مثل این بچه کوچک خود را فروتن سازد، همان در ملکوت آسمان بزرگتر است.
۵ و کسی که چنین طفلی را به اسم من قبول کند، مرا پذیرفته است.
۶ و هر که یکی از این صغار را که به من ایمان دارند، لغزش دهد او را بهتر میبود که سنگ آسیایی بر گردنش آویخته، در قعر دریا غرق میشد!
۷ وای بر این جهان بهسبب لغزشها؛ زیرا که لابّد است از وقوع لغزشها، لیکن وای بر کسی که سبب لغزش باشد.
۸ پس اگر دستت یا پایت تو را بلغزاند، آن را قطع کرده، از خود دور انداز زیرا تو را بهتر است که لنگ یا شلّ داخل حیات شوی از آنکه با دو دست یا دو پا در نارِ جاودانی افکنده شوی.
۹ و اگر چشمت تو را لغزش دهد، آن راقلع کرده، از خود دور انداز زیرا تو را بهتر است با یک چشم وارد حیات شوی، از اینکه با دو چشم در آتش جهنّم افکنده شوی.
۱۰ زنهار یکی از این صغار را حقیر مشمارید، زیرا شما را میگویم که ملائکه ایشان دائماً در آسمان روی پدر مرا که در آسمان است میبینند.
۱۱ زیرا که پسر انسان آمده است تا گم شده را نجات بخشد.
۱۲ شما چه گمان میبرید، اگر کسی را صد گوسفند باشد و یکی از آنها گم شود، آیا آن نود و نُه را به کوهسار نمیگذارد و به جستجوی آن گم شده نمیرود؟
۱۳ و اگر اتّفاقاً آن را دریابد، هرآینه به شما میگویم بر آن یکی بیشتر شادی میکند از آن نود و نه که گم نشدهاند.
۱۴ همچنین ارادهٔ پدر شما که در آسمان است این نیست که یکی از این کوچکان هلاک گردد.
۱۵ و اگر برادرت به تو گناه کرده باشد، برو و او را میان خود و او در خلوت الزام کن. هرگاه سخن تو را گوش گرفت، برادر خود را دریافتی؛
۱۶ و اگر نشنود، یک یا دو نفر دیگر با خود بردار تا از زبان دو یا سه شاهد، هر سخنی ثابت شود.
۱۷ و اگر سخن ایشان را ردّ کند، به کلیسا بگو. و اگر کلیسا را قبول نکند، در نزد تو مثل خارجی یا باجگیر باشد.
۱۸ هرآینه به شما میگویم آنچه بر زمین بندید، در آسمان بسته شده باشد و آنچه بر زمین گشایید، در آسمان گشوده شده باشد.
۱۹ بازبه شما میگویم هر گاه دو نفر از شما در زمین دربارهٔ هر چه که بخواهند متّفق شوند، هرآینه از جانب پدر من که در آسمان است برای ایشان کرده خواهد شد.
۲۰ زیرا جایی که دو یا سه نفر به اسم من جمع شوند، آنجا درمیان ایشان حاضرم.
۲۱ آنگاه پطرس نزد او آمده، گفت، خداوندا، چند مرتبه برادرم به من خطا ورزد، میباید او را آمرزید؟ آیا تا هفت مرتبه؟
۲۲ عیسی بدو گفت، تو را نمیگویم تا هفت مرتبه، بلکه تا هفتاد هفت مرتبه!
۲۳ از آنجهت ملکوت آسمان پادشاهی را ماند که با غلامان خود ارادهٔ محاسبه داشت.
۲۴ و چون شروع به حساب نمود، شخصی را نزد او آوردند که ده هزار قنطار به او بدهکار بود.
۲۵ و چون چیزی نداشت که ادا نماید، آقایش امر کرد که او را با زن و فرزندان و تمام مایملک او فروخته، طلب را وصول کنند.
۲۶ پس آن غلام رو به زمین نهاده او را پرستش نمود و گفت، ای آقا مرا مهلت ده تا همه را به تو ادا کنم.
۲۷ آنگاه آقای آن غلام بر وی ترحّم نموده، او را رها کرد و قرض او را بخشید.
۲۸ لیکن چون آن غلام بیرون رفت، یکی از همقطاران خود را یافت که از او صد دینار طلب داشت. او را بگرفت و گلویش را فشرده، گفت، طلب مرا ادا کن!
۲۹ پس آن همقطار بر پایهای او افتاده، التماس نموده، گفت، مرا مهلت ده تا همه را به تو ردّ کنم.
۳۰ امّا او قبول نکرد، بلکه رفته، او را در زندان انداخت تا قرض را ادا کند.
۳۱ چون همقطاران وی این وقایعرا دیدند، بسیار غمگین شده، رفتند و آنچه شده بود به آقای خود باز گفتند.
۳۲ آنگاه مولایش او را طلبیده، گفت، ای غلام شریر، آیا تمام آن قرض را محض خواهش تو به تو نبخشیدم؟
۳۳ پس آیا تو را نیز لازم نبود که بر همقطار خود رحم کنی چنانکه من بر تو رحم کردم؟
۳۴ پس مولای او در غضب شده، او را به جلاّدان سپرد تا تمام قرض را بدهد.
۳۵ به همینطور پدر آسمانی من نیز با شما عمل خواهد نمود، اگر هر یکی از شما برادر خود را از دل نبخشد.
۱۱ . پادشاه به شاگردان تعلیم می دهد (بابهای ۱۸-۲۰)
الف) در مورد فروتنی ( ۱۸ : ۱ - ۶ )
باب ۱۸ خطابه در مورد بزرگی و بخشندگی نام گرفته است. این باب اصول رفتاری را كه مناسب كسانی میباشد كه ادعا مینمایند پیروان مسیح پادشاه هستند با طرحی كلی بیان مینمایند.
۱۸:۱ شاگردان همواره در مورد پادشاهی آسمان به عنوان عصر طلایی صلح و نیكبختی و شكوفایی فكر میكردند. اما اكنون شروع كردند كه به جایگاههای فرازش در آن چشم طمع بدوزند. روحهای سودجوی آنها در این پرسش نمایان گشتند، «چه كسی در پادشاهی آسمان بزرگترین است؟»
۱۸:۲-۳ عیسی با موجودی زنده درسی به آنها آموخت و پاسخ داد. كودك كوچكی را در میان آنها قرار داد، و گفت كه انسانها برای ورود به پادشاهی آسمان باید دگرگون گردند و تبدیل به كودكان كوچك شوند. او در مورد واقعیتِ درونیِ پادشاهی سخن میراند؛ اگر انسان بخواهد یك ایماندار اصلی باشد، باید افكار عظمت شخصی را ترك نموده و جایگاه كم اهمیت یك كودك كوچك را احراز نماید. و این آگاهی هنگامی آغاز میشود كه او به گناهكاری و ناسزاواری خود اذعان نموده و عیسای مسیح را به عنوان تنها امید خود بپذیرد. این جنبه باید در سراسر زندگی مسیحی او مداومت داشته باشد. عیسی اشاره نمینمود كه شاگردان وی نجات نیافتند. همگی بغیر از یهودا به او ایمان حقیقی داشتند، و بنابراین توجیه گشتند. اما آنها هنوز روحالقدس را به عنوان شخصی كه درون آنها سكنی گزیده دریافت نكرده بودند، بنابراین آنها فاقد نیروی فروتنی واقعی كه ما امروز دارای آن هستیم (اما از آن استفاده نمینمائیم)، بودند. همچنین آنها میباید از نظر تغییر دادن تمامی افكار غلط خود و مطابقت آنها با پادشاهی دگرگون میشدند.
۱۸:۴ بزرگترین شخص در پادشاهی آسمان آن كسی است كه خود را مانند یك كودك كوچك فروتن بسازد. واضح است كه ارزشها و معیارها در پادشاهی دقیقاً عكس جهان است. كل شكل تفكرِ ما باید برعكس شود؛ ما باید پس از مسیح با طرز تفكر او فكر كنیم.
۱۸:۵ در اینجا عیسای خداوند به شكلی تقریباً نامحسوس از موضوع كودك طبیعی به كودك روحانی میپردازد. هر كس كه یكی از پیروان فروتن وی را به نام وی بپذیرد، پاداش او این است كه گوئی خداوند را پذیرفته باشد. هر آنچه كه برای شاگرد انجام شده باشد به عنوان كار انجام شده برای استاد در نظر گرفته میشود.
۱۸:۶ از طرف دیگر، هر كس كه یك ایماندار را به گناه كردن وسوسه نماید، متحمل عظیمترین محكومیتها میشود؛ بهتر است او سنگ آسیابی بزرگ به دور گردن خود ببندد و در اعماق اقیانوس غرق شود. (سنگ آسیاب بزرگ كه در اینجا به آن اشاره شده است تنها به وسیله حیوانات باربر چرخانیده میشود؛ سنگهای آسیاب كوچكتر را میتون با دست چرخانید). مرتكب گناه شدن خود به اندازه كافی شر میباشد، اما یك ایماندار را وادار به گناه كردن به معنای بیگناهی او را خدشهدار كردن، ذهن او را فاسد نمودن و شهرت او را لكهدار نمودن است. مردن به مرگی سخت بهتر از به بازی گرفتن پاكی دیگران است!
ب) در مورد لغزش ها (۱۸:۷-۱۴)
۱۸:۷ عیسی ادامه داد كه رخ دادن لغزشها اجتنابناپذیر میباشد. جهان، جسم، و ابلیس عهد بستهاند كه انسان را دچار وسوسه و انحراف نمایند. اما اگر شخصی عامل نیروهای شر و شیطانی شود گناه او عظیمتر است. بنابراین منجی به انسانها اخطار میدهد كه به جای وسوسه نمودن یك فرزند خدا، اقدامات شدیدی برای منضبط نمودن خودشان انجام دهند.
۱۸:۸-۹ اگر عضو گناهكار دست یا پا و یا چشم باشد بهتر است كه آن را به تیغ جراحی سپرده و آن را قربانی نمایند تا اینكه اجازه دهد كه آن عضو كار خدا را در زندگی شخص دیگری منهدم نماید. بهتر این است كه بدون دست و پا و یا بینایی وارد حیات شد تا اینكه بدون عیب و نقص و با تمام اعضای بدن به جهنم واصل شد. خداوند ما نمیگوید كه بعضی از بدنها در آسمان فاقد دست و پا خواهند بود بلكه تنها موقعیت فیزیكی (جسمی) یك ایماندار را هنگامی كه او این زندگی را به مقصد زندگی دیگر ترك میكند توضیح میدهد. هیچ شكی نیست كه بدن رستاخیز شده كامل و بینقص خواهد بود.
۱۸:۱۰ سپس پسر خدا علیه تحقیر نمودن یكی از كوچكان او، چه كودكان و چه هر كسی كه به پادشاهی تعلق دارد، هشدار میدهد. برای تاكید بر اهمیت آنها، او اضافه نمود كه فرشتگان آنها مداوماً در حضور خدا میباشند، و صورت او را میبینند. فرشتگان در اینجا احتمالاً به معنای فرشتگان محافظ میباشد (ر.ک عبرانیان ۱:۱۴).
۱۸:۱۱ این آیه در حالی که در اكثر ترجمههای امروزی كتابهای مقدس حذف شده، درباره ماموریت منجی و نقطهی اوج مناسبی برای این بخش است، و از حمایت دست نوشتههای وسیعی برخوردار میباشند.
۱۸:۱۲-۱۳ این كوچكان نیز هدف ماموریت نجات شبان مهربان میباشند. حتی اگر یكی از صد گوسفند گم شود، او نود و نه گوسفند را ترك كرده به جستجوی آن گوسفند گمشده میرود تا او را پیدا نماید. شادی شبان از یافتن گوسفند گمشده باید به ما بیاموزد كه برای كوچكان او ارزش و احترام قائل شویم.
۱۸:۱۴ آنها نه تنها برای فرشتگان و شبان، بلكه برای خدای پدر مهم میباشند. و این خواست او نمیباشد كه یكی از آنها از دست برود. اگر آنها به اندازه كافی برای فرشتگان، عیسای خداود، و خدای پدر اهمیت دارند، بنابراین واضح است كه ما نباید هیچگاه آنها را تحقیر نمائیم، وتفاوتی نمیكند كه آنها چه قدر غیردوست داشتنی و یا كم اهمیت جلوه نمایند.
پ) در مورد دستورالعمل برای خطاكاران ( ۱۸ :۱۵-۲۰)
قسمتهای بعدی این باب به رسیدگی به تفاوتهای بین اعضای كلیسا و نیاز به تمرین و انجام بخشندگی بیحد و مرز میپردازد.
۱۸:۱۵ دستورالعملهای واضحی در مورد مسئولیت یك مسیحی هنگامی كه ایماندار دیگری نسبت به او خطایی روا میدارد، داده شده است. نخست، موضوع باید به طور خصوصی بین دو طرف مطرح شود. اگر خطاكار گناه خود را تصدیق نمود، سازش به دست آمده است. مشكل این است كه ما این كار را انجام نمیدهیم. دربارهی این موضوع ما شایعه پراكنی میكنیم. سپس موضوع مانند آتشی زود گستر، پخش شده و كشمكش و نزاع فزوده میشود. بگذارید به خاطر داشته باشیم كه گام شمارهی یك این جمله است «برو و خطای او را فقط بین خود و او مطرح كن.»
۱۸:۱۶ اگر برادر مقصر به حرف تو گوش نداد، سپس كسی كه به او خطا روا داشته شده است یك یا دونفر را با خودش ببرد و در صدد حل مشكل برآید. این مطلب بر جدیت و سرسختی افزون سركش مداوم او تأكید مینماید. در واقع، این كار مستلزم شهادت باكفایتی است كه در كتابمقدس نیز ضروری تشخیص داده شده است. «با سخنان دو یا سه شاهد هر سخنی ثابت میشود.» (تثنیه ۱۹:۱۵) هیچكس نمیتواند دردسر و زحمتی را كه كلیسا به خاطر موفق نبودن در به اطاعت وادار كردن مردم از این قانون ساده كه اتهامی علیه یك شخص باید با شهادت دو و یا سه شخص دیگر محرز و پشتیبانی شود متحمل شد، ارزیابی نماید. در این مورد، دادگاههای دنیا دیده اغلب از مجمعها و كلیساهای مسیحی صالحانهتر عمل مینمایند.
۱۸:۱۷ اگر متهم هنوز اقرار نمودن به خطا و پوزش طلبی را رد میكند، مسئله باید به كلیسای محلی رجوع داده شود. قابل توجه و مهم است كه مجمع محلی، هیئت مسئول رسیدگی به این مورد است، نه دادگاه مدنی. برای یك مسیحی رفتن به محكمه قانون بر علیه یك ایماندار دیگر ممنوع است (۱-قرنتیان ۱:۶-۸).
اگر متهم از اعتراف به عمل خطای خود در برابر كلیسا سرباز زد، او یك خارجی (اجنبی) و خراجگیر تلقی می شود. معنای آشكار این عبارت این است كه به او باید به عنوان شخصی كه خارج از محدودهی كلیسا قرار دارد نظر شود. با وجودی كه ممكن است كه او یك ایماندار واقعی باشد، به عنوان یك ایماندار واقعی زندگی نمینماید، و بنابراین باید بر این اساس با او رفتار شود. با وجودی كه هنوز در كلیسای جهانی باشد، باید از امتیازات كلیسای محلی محروم شود. چنین دستورالعملی عملی سخت است، كه موقتاً یك ایماندار را به شیطان میسپارد. «تا با نابودی نفس گناهكار یا جسم خودش روحش در روز خداوند عیسی نجات یابد» (۱-قرنتیان ۵:۵). منظور از این كار این است كه او را از عمل خود آگاه كرده و باعث شود كه به گناه خود اقرار نماد. تا هنگامی كه آن زمان فرا برسد، ایمانداران با او مؤدبانه رفتار نمایند اما با رفتارشان باید به او نشان بدهند كه از گناه وی چشم پوشی نمیكنند و به عنوان یك دوست ایماندار نمیتوانند با او همنشینی كنند. مجمع باید برای پذیرفتن دوباره وی به محض اینكه شواهدی از توبه الهی احساس میشود سریع عمل نماید.
۱۸:۱۸ آیه ۱۸ با مطلبی كه ذكر میشود ارتباط دارد. هنگامی كه یك مجمع، پر از نیایش و در اطاعت از كلام، دستورالعملی را بر یك شخص ببندد از آن عمل در آسمان تجلیل به عمل میآید. هنگامی كه شخص متنبه اظهار پشیمانی و اقرار به گناه خود نمود، و مجمع اخوت او را برقرار ساخت، آن عمل گشوده شده نیز از سوی خدا تأیید میشود. (ر.ک یوحنا ۲۰:۲۳)
۱۸:۱۹ این پرسش مطرح میشود كه، یك مجمع باید تا چه حد بزرگ باشد تا قادر باشد ببندد و بگشاید، همان گونه كه در بالا ذكر شده است؟ پاسخ این است كه دو ایماندار میتوانند چنین مواردی را در نیایشهایشان با خدا در میان بگذارند و اطمینان حاصل كنند كه دعاها و حرفهایشان شنیده شده است. در حالی كه آیه ۱۹ ممكن است به عنوان یك وعده كلی به پاسخ به دعاها تلقی شود، در متن به دعاهایی كه در مورد دستورالعملهای كلیسا میباشد اشاره میشود. هنگامی كه به طور كلی در رابطه با نماز جماعت استفاده شود باید در نظر گرفتن سایر آموزشها درباره دعا انجام گیرد. به طور مثال دعاهای ما باید با رعایت موارد ذیل باشد:
۱- در مطابقت با اراده آشكار شدة خدا (۱-یوحنا ۵:۱۴-۱۵).
۲- در ایمان (یعقوب ۱:۶-۸).
۳- با خلوص نیت (عبرانیان ۱۰:۲۲الف) و غیره.
۱۸:۲۰ آیه ۲۰ را باید با در نظر گرفتن متن آن تفسیر نمود. این آیه در درجه اول به تركیب یك كلیسای عهد جدید به سادهترین شكل آن و یا به یك گردهمآیی نماز عمومی (جماعت) اشاره نمینماید. بلكه به گردهمایی كه در آن كلیسا در جستجوی مصالحهی دو مسیحی است كه به واسطهی ارتكاب چند گناه از هم جدا شدهاند اشاره دارد. كه میتوان آن را در مورد تمامی گردهمآییهای ایمانداران، جائی که مسیح در مركز آن واقع شده است، به كار برد. اما در اینجا یك نوع خاص گردهمآیی مدنظر است.
ملاقات نمودن «در نام او» یعنی با اقتدار او، با اذعان به تمامی چیزهایی كه او میباشد، و با اطاعت از كلام او. هیچ گروهی نمیتواند ادعا نماید كه تنها گروهی هستند كه به نام او ملاقات میكنند. اگر این مطلب صحت داشت، حضور او محدود میشد به بخش كوچكی از جسم او روی زمین. هر جایی كه دو یا سه نفر جمع شده و او را به عنوان خداوند و منجی برسمیت بشناسند، او در میان آنها حضور دارد.
ت) در مورد بخشندگی نامحدود ( ۱۸ :۲۱-۳۵)
۱۸:۲۱-۲۲ در این هنگام پطرس این پرسش را مطرح نمود كه چند بار او باید برادری را كه به او گناه ورزیده ببخشاید. او احتمالاً فكر میكرد كه با پیشنهاد نمودن عدد هفت به عنوان حد نهایی لطف خارقالعادهای نشان داده است. عیسی پاسخ داد: «نه هفت بار بلكه بیش از ۷۰ برابر هفت بار.» منظور او این نبود كه ما عدد واقعی ۴۹۰ بار را در نظر بگیریم. منظور او استعارهای بود از واژهی «بی شمار.»
ممکن است این سوال مطرح شود كه «چرا باید با گذراندن مراحلی كه در بالا خلاصه شده است خود را به دردسر بیافكنیم. چرا اول تنها به ملاقات خطاكار رفته و سپس یك یا دو نفر دیگر را با خود ببریم و سپس او را به كلیسا بكشانیم؟ چرا خیلی ساده نبخشیم و اجازه دهیم كه همه چیز پایان بیابد؟»
پاسخ این است كه مراحلی در اجرای بخشش وجود دارد كه به شرح زیر میباشد:
۱- هنگامی كه برادری نسبت به من خطا میكند و یا گناه میورزد، من باید بلادرنگ او را در قلب خود ببخشم. (افسسیان ۴:۳۲) این عمل باعث آزاد نمودن من از داشتن روحی نابخشنده و تلخ مینماید، و بار گناه بر شانههای او قرار میگیرد.
۲- در حالی كه من او را در قلب خود بخشیدهام، اما هنوز به او نخواهم گفت كه او بخشیده شده است. اعلام بخشایش او در ملاء عام تا زمانی كه او توبه نكرده است صلاح نمیباشد. بنابراین من موظف هستم كه با محبت او را سرزنش نمایم به این امید كه او را به سوی اعتراف هدایت نمایم (لوقا ۱۷:۳).
۳- به محض اینكه به گناه خود اقرار كرد و طلب بخشایش نمود، به او خواهم گفت كه او بخشیده شده است (لوقا ۱۷:۴).
۱۸:۲۳ سپس عیسی مثل پادشاهی آسمان را ارائه میدهد و علیه عواقب داشتن روحی نابخشنده به خادمانی كه به رایگان بخشیده شده بودند اخطار میدهد.
۱۸:۲۴-۲۷ داستان درباره پادشاهی است كه میخواست مطالبات خود را از دفتر محاسباتش پاك نماید، و حسابهای خود را تسویه كند. یكی از خادمانش، كه ده هزار قنطار به او بدهكار بود قادر به پرداخت بدهی خود نبود. اربابش دستور داد كه او را با زن و فرزندان و تمام داراییاش به بردهداران بفروشند و او طلبش را وصول نماید. خادم پریشان خاطر، از اربابش تقاضای مهلت نمود و قول داد كه اگر این مهلت به او داده شود او تمامی قرض خود را بپردازد.
مانند اکثر بدهكاران، او به طور ناباورانهای خوشبین بود كه اگر مهلت داشت میتوانست قرض خود را ادا نماید. (آیه ۲۶) درآمد كل جلیل تنها بر ۳۰۰ قنطار بالغ میگشت و این مرد ۱۰۰۰۰ قنطار مقروض بود! جزئیات راجع به مقدار زیاد بدهی عمومی میباشد و بیشتر برای شگفت زدگی شنوندگان و جلب توجه آنان و نیز تاكید بر عظمت مدیون بودن به خدا را نشان میدهد. مارتین لوتر همیشه میگفت ما همگی گدایان درگاه او هستیم. و نمیتوانیم امید داشته باشیم كه دیون خود را بپردازیم. (از یادداشتهای روزانه اتحادیه نوشتههای مقدسی).
هنگامی كه ارباب ندامت خادم خویش را دید. او كل ۱۰۰۰۰ قنطار را به او بخشید كه نمایشی حماسی از فیض بود نه از عدالت.
۱۸:۲۸-۳۰ این خادم دوست و همكاری داشت كه به او صد دینار بدهكار (معادل چند صد دلار) بود. خادم بجای بخشیدن او،گلوی او را فشرد و از او تقاضای پرداخت كل پول را كرد. مدیون بینوا التماس كردكه مهلتی به او داده شود، اما بیفایده بود. او را تا زمانی كه قرضش رانپرداخت به زندان افكند. و مشكل او بیشتر شد، زیرا تا زمانی كه در زندان بسر میبرد فرصت تهیه پول را نداشت.
۱۸:۳۱-۳۴ خادمان دیگر كه از رفتار ناهنجار او به خشم آمده بودند، موضوع را برای ارباب خویش تشریح كردند. او از كار قرضدهنده بیرحم به خشم آمد. او كه خود از بابت قرض زیاد خود بخشوده شده بود، مایل به بخشیدن قرض ناچیز نبود. بنابراین به دست زندانبان سپرده شد تا تمام قرض خود را بپردازد.
۱۸:۳۵ كاربرد این مثل واضح است. خدا همان پادشاه میباشد. تمامی خادمانش قرض سنگین گناه را كه قادر به پرداخت آنها نمیباشند بدوش میكشند. خداوند با فیض و محبتی شگفتانگیز قرض را پرداخت نمود و بخشیدگی كامل و رایگان به ما عطا نمود. حال فرض نمائید كه یك مسیحی درباره مسیحیان دیگری خطا روا بنماید. هنگامی كه شدیدا سرزنش میشود، پوزش میطلبد و درخواست بخشش مینماید، اما ایمانداری كه مورد تعرض واقع شده این عذرخواهی رانمیپذیرد. به او میلیونها دلار بخشیده شده است، اما او چند دلار را نمیبخشد. آیا پادشاه چنین رفتاری را بدون مجازات رها میكند؟ مطمئناً خیر! بزهكار اصلی در این دنیا مجازات خواهد شد و در پای كرسی داوری مسیح از لطمهای كه به او وارد میشود رنج خواهد برد.