Persepolis

ح) مَثَل شام جشن عروسی (۲۲:‏۱-‏۱۴)

۲۲‌:‏۱-‏۶ كار عیسی با سران كاهنان و فریسیان پایان نیافته بود. در مثل شام عروسی او دوباره اسرائیل محبوب و ارجح را در كناری و غیریهودیان مورد تنفر را به عنوان مهمانان سرمیز به تصویر می‌‌كشاند. او پادشاهی آسمان را به پادشاهی كه مهمانی عروسی برای پسر خود ترتیب داده بود تشبیه نمود. دعوت در دو مرحله انجام شد. نخست، دعوتی پیش از موعد، كه شخصاً توسط خادمان منتقل شد كه بدون چون و چرا رد گردید. دعوت دوم كه اعلام گردید كه جشن شروع شده است. بعضی‌‌ها كه شدیداً مشغول كار در مزارع و یا گرفتار مشاغل خود بودند، با تحقیر و تنفر به آن پاسخ دادند، دیگران با خشونت با آن برخورد نموده و خادمان را گرفتند، آزار و اذیت نمودند و به قتل رسانیدند.

۲۲‌:‏۷-‏۱۰ پادشاه چنان خشمگین شد كه قاتلان را به هلاكت رسانید و شهر آنها را به آتش كشید. فهرست اول نام مهمانان را منهدم كرد و دعوتنامه‌‌ای عمومی برای همه كسانی كه مایل بودند به عروسی بروند توزیع نمود. این بار حتی یك صندلی خالی در عروسی یافت نمی‌‌گردید.

۲۲‌:‏۱۱-‏۱۳ بین مهمانان، شخصی بود كه لباس عروسی نداشت. هنگامی كه درباره نامناسب بودن وضع لباسش مورد پرسش واقع گردید، او ساكت ماند. پادشاه دستور داد كه او را در تاریكی بیرون بیندازند، جائی که گریه و دندان به دندان ساییدن خواهد بود. خادمان در آیه ۱۳ با خادمان در آیه ۳ یكی نمی‌‌باشند.

۲۲:‏۱۴ خداوند ما این مثل را با این سخنان به پایان رسانید. «زیرا دعوت‌شدگان بسیارند، اما برگزیدگان اندک.«

معنی این مثل این است كه، پادشاه خدا و خداوند عیسی پسر او می‌‌باشد. مهمانی عروسی توصیفی مناسب از جشن شادی است كه مشخصه‌ی پادشاهی آسمان می‌‌باشد. به میان آوردن كلیسا به عنوان عروس مسیح در این مثل تصویر را به طور غیرضروری پیچیده می‌‌نماید. هدف اصلی بدون در نظر گرفتن اسرائیل، زمینه و موضوع است نه دعوت شاخص و سرنوشت كلیسا.

مرحله نخست دعوت، یحیی تعمیددهنده و دوازده تن شاگرد را كه اسرائیل را بزرگوارانه به جشن عروسی دعوت می‌‌كند تصویر می‌‌كند. اما ملت از قبول آن سرباز می‌‌زند. این سخنان، «آنها تمایلی به آمدن نداشتند.» (آیه ۳) از نظر فضا، جو مصلوب شدن را مجسم نمود.

مرحله دوم دعوت، اعلام بشارت به یهودیان را در كتاب‌ اعمال رسولان می‌‌نمایاند. رفتار بعضی‌‌ها تحقیرآمیز ولی همراه با بی‌‌حرمتی بود. بعضی‌‌‌ها با پیغام‌‌آوران رفتاری خشونت‌‌آمیز داشتند؛ اكثر فرستادگان (شاگردان) شهید گشتند.

پادشاه كه عصبانیتش با اسرائیل توجیه پذیر بود، «ارتش خود» را به فرماندهی تیتوس و لشكر رومیان در سال ۷۰ میلادی برای منهدم كردن اورشلیم و اكثر مردم آن گسیل كرد. آنها «ارتش او» بودند و او از آنها به عنوان وسیله‌‌ای برای تنبیه اسرائیل استفاده نمود. آنها رسما به او تعلق داشتند هر چند كه او را به شخصه نمی‌‌شناختند.

اكنون اسرائیل در سراسر كشور كنار گذاشته شده است و خبرخوش به غیریهودیان نیك و بد یعنی با دارا بودن هر درجة برازندگی بشارت داده می‌‌شود. (اعمال رسولان ۱۳‌:‏۴۵-‏۴۶؛ ۲۸:‏۲۸) اما واقعیت هر فردی كه می‌‌آید آزموده می‌‌شود. مرد فاقد لباس عروسی كسی است كه به آمادگی خود برای پادشاهی اقرار می‌‌كند اما هیچگاه ملبس به پارسایی خدا به واسطه عیسی مسیح خداوند ما نبوده است. (۲-‏قرنتیان ۵‌:‏۲۱) در واقع هیچ بهانه و بخششی برای مرد فاقد لباس عروسی نبود و (نمی‌‌باشد). همان گونه كه ریرای می‌‌نویسد. در آن زمان رسم بود كه اگر مهمانانی لباس عروسی نداشتند، برای آنها لباس فراهم می‌‌گردید. اینطور كه روشن است آن مرد از این فرصت تهیه لباس استفاده نكرده است. بدون مسیح، هنگامی كه او برای احقاق حق خود برای ورود به پادشاهی مورد پرستش قرار می‌‌گیرد سكوت اختیار می‌‌كند. (رومیان ۳‌:‏۱۹ ) سرنوشت او افكنده شدن به بیرون در تاریكی است، جائی که گریه و دندان به دندان ساییدن خواهد بود. گریه رنج و عذاب جهنم را القاء می‌‌كند. بعضی‌‌ها عقیده دارند كه سایش دندان نفرت و شورش علیه خدا را مشخص می‌‌كند. اگر این‌گونه باشد، یا (این مطلب صحت داشته باشد) این امر كه آتش‌‌های جهنم تاثیری مطهر كردن را دارد، رد می‌‌نماید.

آیه ۱۴ به كل مثل نه فقط به ماجرای مرد فاقد لباس عروسی اشاره دارد، دعوت شدگان بسیارند، یعنی، دعوت خبرخوش به عده كثیری می‌‌رسد. اما برگزیدگان اندك می‌‌باشند. بعضی‌ها دعوت را رد می‌‌كنند، و حتی بعضی‌ از كسانی كه پاسخ مطلوب می‌‌دهند، اقراركنندگان دروغین نمایان می‌‌گردند. همگی كسانی كه به خبرخوش پاسخ می‌‌دهند برگزیده می‌‌گردند. تنها راهی كه یك فرد می‌‌تواند بگوید كه آیا برگزیده شده یا خیر. این است كه بداند چه كارهایی برای خداوند عیسی مسیح انجام می‌‌دهد. جنینگز (Jennings) این مطلب را این گونه بیان می‌‌كند، «همگی برای بهره‌‌مند شدن از مهمانی دعوت می‌‌گردند، اما همگی نمی‌‌خواهند به دهنده (بخشنده) كه بتواند جامه‌ای كه مناسب مهمانی باشد تهیه نماید، اطمینان نمایند.»

خ) پرداخت به قیصر یا خدا (۲۲:‏۱۵-‏۲۲)

باب ۲۲ فصل پرسش‌‌ها است، ثبت سعی و كوشش‌‌ها توسط روانه ساختن ۳ هیئت نمایندگی مختلف برای به دام انداختن پسر خدا.

۲۲‌:‏۱۵-‏۱۶ در این آیات ما كوشش فریسیان و هیرودیان را مشاهده می‌‌كنیم. این دو گروه دشمنانی خونین بودند كه موقتا با نفرتی مشترك از منجی متحد شده بودند. هدف آنها این بود كه مسیح را به ایراد جمله‌‌ای سیاسی با معنای خطرناك و نهفته وسوسه نمایند و به دام بیاندازند. آنها از اختلاف نظر یهودیان در مورد پیروی و وفاداری به قیصر بهره‌‌برداری كردند. بعضی از آنها با احساسات پرشوری مخالفت خود را از تسلیم شدن به امپراتور غیریهودی ابراز می‌‌كردند. سایرین مانند هرودیان، دیدگاه قابل تحمل‌‌تری را برگزیده بودند.

۲۲‌:‏۱۷ نخست آنها ریاكارانه، پاكی، صداقت و شجاعت وی را ستودند. سپس پاسخ این پرسش سنگین را به عهده وی محول نمودند، «آیا پرداخت خراج به قیصر قانونی است یا خیر؟»

اگر عیسی پاسخ می‌‌داد «خیر» نه تنها هرودیان را بر ضد خود به دشمنی برمی‌‌انگیخت بلكه متهم به شورش علیه حكومت رومیان می‌‌گردید. فریسیان او را گرفتار كرده و به او اتهاماتی وارد می‌‌ساختند. اگر می‌‌گفت:‏ «بلی» او با روح ملی‌‌گرایی شدید یهودیان روبرو می‌‌گشت. او حمایت زیادی را كه بین مردم عادی كسب كرده بود از دست می‌‌داد-‏ حمایتی كه تا به آن هنگام مانع كوشش‌‌های رهبران برای خلاصی از وجود او، می‌‌گردید.

۲۲‌:‏۱۸-‏۱۹ عیسی رك و صریح آنها را به عنوان ریاكارانی كه سعی بر بدام انداختن وی دارند نكوهش نمود. سپس از آنها خواست كه به او دیناری نشان دهند، سكه‌‌ای كه از آن برای پرداخت خراج به حكومت رومیان استفاده می‌‌شد. هر زمان كه یهودیان نقش و عنوان قیصر را روی سكه‌ می‌‌دیدند، یادآور آزاردهنده‌‌ای بود كه آنها تحت حكومت و پرداخت خراج به حكومت غیریهودیان به سر می‌‌برند. دینار باید به آنها یادآوری می‌‌كرد كه اسارت آنها به مردم نتیجه‌ی گناهان آنها بود. اگر آنها به یهود وفادار بودند، پرسش پرداخت خراج به قیصر هیچگاه مطرح نمی‌‌گردید.

۲۲‌:‏۲۰-‏۲۱ عیسی از آنها پرسید:‏ «نقش و نام روی این سكه از آن كیست؟» آنها مجبور بودند كه پاسخ دهند، متعلق به «قیصر» سپس خداوند به آنان گفت:‏ «پس مال قیصر را به قیصر دهید و مال خدا را به خدا.»

پرسش آنان به خودشان برگشت. آنها امیدوار بودند كه عیسی را با سوال خراج دادن به قیصر بدام اندازند. او كوتاهی و شكست آنها را برای قدردانی و سپاس از خدا برای آنها آشكار نمود. این مطلب بسیار آزاردهنده است كه آنها مالیات قیصر را پرداخت نمایند، اما آنها ادعای خدا را بر زندگی‌‌هایشان در نظر نگرفتند. و كسی در مقابل آنها ایستاد كه كاملا شبیه و بیان تصویر شخصی خدا می‌‌باشد. ( عبرانیان ۱:‏۳ ) و آنها از بخشیدن جایگاه به حق او كوتاهی ورزیدند.

پاسخ عیسی نشان می‌‌دهد كه ایمان‌‌دار دو شهروندی دارد. او مسئولیت دارد كه از حكومت بشری اطاعت و حمایت مادی نماید. او نباید در مورد فرمانروایان خود بدگوئی كند و یا كاری كند كه حكومت منقرض شود. او باید برای كسانی كه بر سر قدرت هستند، دعا كند. به عنوان مثال شهروند آسمان، او مسئول اطاعت از خدا می‌‌باشد. اگر بین او دوتضادی بوجود آید، وفاداری اولیه او باید به خدا باشد (اعمال ۵‌:‏۲۹).

در نقل آیه ۲۱، اكثر ما بر بخش راجع به قیصر تاكید داریم و تا اندازه‌‌ای از بخش راجع به خدا می‌‌گذریم – دقیقا همان اشتباهی كه عیسی برای آن فریسیان را نكوهش نمود!

۲۲:‏۲۲ هنگامی كه فریسیان پاسخ او را شنیدند، فهمیدند كه شكست خورده‌‌اند. تنها عكس‌‌العمل آنها، شگفتی آنها بود، و سپس آنجا را ترك نمودند.

د) صدوقیان و طرح معمای آنها در مورد قیامت (۲۲:‏۲۳-‏۳۳)

۲۲‌:‏۲۳-‏۲۴ همان گونه كه قبلا ذكر شد، صدوقیان علمای الهیاتی آزادیخواهِ آن زمان بودند، كه رستاخیز جسم،‌ وجود فرشتگان و معجزات را انكار می‌‌نمودند. در واقع، انكارهای آنان از تصدیق‌‌هایشان خیلی بیشتر بود.

گروهی از آنان با داستانی كه اعتقاد به رستاخیز را به سخره می‌‌كشید نزد عیسی آمدند. آنان شریعت را در مورد ازدواج یك بیوه زن با برادر شوهرش را به وی یادآوری نمودند (تثنیه ۲۵‌:‏۵). طبق این شریعت، اگر یك مرد اسرائیلی فوت می‌‌نمود و از خود كودكی بجا نمی‌‌گذاشت، برادر وی می‌بایست به منظور حفظ نام خانواده در اسرائیل و باقی ماندن ارث خانواده، با بیوه وی ازدواج می‌‌كرد.

۲۲‌:‏۲۵-‏۲۸ معما درباره زنی بود كه شوهر خویش را از دست داد و با یكی از برادران او ازدواج نمود. برادر دوم نیز فوت كرد، بنابراین او با برادر سوم ازدواج نمود،‌ و این مطلب ادامه یافت تا به برادر هفتم رسید. در نهایت، زن فوت نمود. سپس این پرسش برای تحقیر شخصی كه خود قیامت و حیات است مطرح گردید. (یوحنا ۱۱:‏۲۵) بنابراین در قیامت و رستاخیز، آن زن همسر كدام یك از هفت برادر خواهد بود؟ زیرا همه او را به زنی گرفته بودند.

۲۲‌:‏۲۹ آنها اساساً مباحثه می‌‌نمودند كه اعتقاد به رستاخیز باعث بروز مشكلاتی فائق نیامدنی می‌‌شود و از نظر آنها به این علت كه منطقی نبود، بنابراین واقعیت نیز نداشت. عیسی پاسخ داد كه مشكل در اصول نمی‌‌باشد بلكه در اذهان آنها قرار دارد؛ آنها از نوشته‌‌های مقدس و قدرت خدا آگاهی نداشتند.

نخست، آنها از نوشته‌‌های مقدس آگاه نبودند. كتاب مقدس (انجیل) هیچگاه نگفته است كه پیوندهای زناشویی در آسمان ادامه می‌‌یابد. مردان به عنوان مردان و زنان به عنوان زنان قابل تشخیص می‌باشند و همگی از این نظر كه هیچ‌یك همسر اختیار نمی‌‌نمایند مانند فرشتگان می‌‌باشند.

دوم، آنها از قدرت خدا ناآگاه بودند. اگر او قادر بود كه بشر را از خاك خلق نماید، آیا قادر نیست كه به سهولت خاك آن كسانی را كه فوت نموده‌‌اند برخیزاند و دوباره آنها را به جسم‌‌هایی از جلال تبدیل نماید؟

۲۲:‏۳۰-‏۳۲ سپس خداوند مباحثه‌‌ای را از كتاب مقدس ارائه نمود كه نشان دهد كه رستاخیز یك نیاز مطلق می‌‌باشد. در خروج ۳‌:‏۶ خدا از خود به عنوان خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب سخن گفته است، اما عیسی اشاره نمود كه «خدا، خدای مردگان نمی‌‌باشد، بلكه خدای زندگان است.» خدا با این انسانها میثاق‌‌هایی نمود، اما قبل از اینكه این میثاق‌‌ها به انجام برسند آنان جان سپردند. چگونه خدا می‌‌تواند از خویشتن به عنوان خدای سه مردی كه جسم‌هایشان در گور است سخن بگوید؟ چگونه او كه نمی‌‌تواند به عهد خود وفا نكند می‌‌تواند وعده‌‌هایی را كه به مردانی كه اكنون جزء مردگان می‌‌باشند، داده است، به انجام برساند؟ تنها یك پاسخ وجود دارد – رستاخیز.

۲۲‌:‏۳۳ تعجبی ندارد كه مردم و ما از تعلیمات وی درشگفتی شدیم!

ذ) حكم عظیم (۲۲:‏۳۴-‏۴۰)

۲۲‌:‏۳۴-‏۳۶ هنگامی كه فریسیان شنیدند كه عیسی، صدوقیان دشمن (حریف) آنها را خاموش نموده است، به نزد او آمدند كه با او گفت و شنودی داشته باشند. سخنگوی آنها كه یك وكیل بود از عیسی درخواست نمود كه بزرگترین حكم شریعت را انتخاب نماید.

۲۲‌:‏۳۷-‏۳۸ خداوند عیسی به طریقی استادانه، تعهدات انسان به خدا را به عنوان اولین و عظیم‌ترین حكم شریعت مختصراً بیان نمود. «خداوند، خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی فكر خود محبت نما.» در نوشتة مرقس این عبارت افزوده شده است، «و با تمامی قوت خویش» (مرقس ۱۲‌:‏۳۰) این بدان معنی است كه اولین تعهد انسان محبت ورزیدن به خدا با تمامی وجودش است. همان گونه كه قبلا اشاره شد:‏ دل از طبیعتی احساس، روح و روان از طبیعتی ارادی، ذهن از طبیعتی عقلانی، و قدرت از طبیعتی جسمی سخن می‌‌گوید.

۲۲‌:‏۳۹-‏۴۰ سپس عیسی می‌‌افزاید كه مسئولیت دوم بشر محبت نمودن به همسایه خویش مانند خود می‌‌باشد. بارنز می‌‌گوید:‏ «محبت نمودن برای خدا و بشر شامل كل مذهب می‌‌شود:‏ و ابراز محبت نقشه موسی، پیامبران، منجی و شاگردان بوده است.«ما باید اغلب در مورد این سخنان تعمق نمائیم، «همسایه خود را مانند خود محبت نما.» ما باید به این فكر كنیم كه ما چه زیاد خودمان را دوست داریم، و چه میزان از فعالیت ما حول محور مراقبت از خود و آسایش نفس خود تمركز دارد. سپس باید سعی كنیم تصور كنیم كه اگر ما، آن محبت را نثار همسایگان خود نمائیم چه احساسی خواهیم داشت. سپس باید آن را انجام دهیم. چنین رفتاری طبیعی نمی‌‌باشد، بلكه ماوراءطبیعی می‌‌باشد. تنها كسانی كه دوباره متولد شده‌‌اند قادر به انجام اینكار می‌‌باشند، و سپس تنها بگذارند مسیح از طریق آنها اینكار را انجام دهد.

ر) پسر داود، خداوندِ داود است (۲۲:‏۴۱-‏۴۶)

۲۲‌:‏۴۱-‏۴۲ در حالی که فریسیان هنوز از پاسخ عیسی به وكیل دچار شگفتی و احترام بودند، او آنها را با مشكلی تحریك‌‌آمیز روبرو ساخت.«آنها در مورد مسیح چه فكری می‌‌كردند؟ وی پسر چه كسی می‌‌باشد؟»

اكثر فریسیان اعتقاد نداشتند كه عیسی همان مسیح است؛ آنها هنوز منتظر مسیح بودند. بنابراین عیسی از آنها نمی‌‌پرسید كه «نظر شما در مورد من چیست؟» (هر چند كه شامل این مطلب نیز می‌‌باشد.) او به طور كلی پرسش می‌‌نمود كه هنگامی كه مسیح (ماشیح) ظهور نماید پسر چه كسی خواهد بود.

پاسخ صحیح آنان این بود مسیح از تبار داود خواهد بود.

۲۲‌:‏۴۳-‏۴۴ سپس خداوند عیسی مزمور ۱۱۰‌:‏۱ را نقل می‌‌نماید، داود گفت:‏ «خداوند به خداوند من گفت:‏ به دست راست من بنشین، تا آن هنگام كه دشمنانت را كرسی زیر پایت سازم.» اولین كاربرد واژة «خداوند» به خدا و پدر و دومین به مسیح اشاره می‌‌نماید. بنابراین داود از مسیح به عنوان خداوند خویش سخن می‌‌گوید.

۲۲‌:‏۴۵ اكنون عیسی سوال دیگری را مطرح می‌‌نماید:‏ «بنابراین اگر داود او را «خداوند» می‌‌خواند چگونه او می‌‌تواند پسر داود باشد؟» پاسخ این است كه مسیح هم خداوندِ داود و هم پسر داود یعنی هم خدا و هم انسان می‌‌باشد. به عنوان خدا، وی خداوندِ داود؛ و به عنوان انسان، وی پسر داود می‌‌باشد.

فقط اگر فریسیان آموزش‌‌پذیر بودند، آنها درك می‌‌نمودند كه عیسی همان مسیح – پسر داود از طریق مریم، و پسر خدا همان گونه كه از سخنان، كارها و راه و روشش آشكار بود، می‌‌باشد.

۲۲‌:‏۴۶ اما آنها از فهم این مطلب عاجز بودند. و در حالی كه از حكمت وی سردرگم شده بودند، پس از شنیدن سخنان وی سعی ننمودند كه با پرسش‌‌های خود با مكر و ریا با او رفتار كنند. پس از آن از شیوه‌ی دیگری استفاده نمودند:‏ خشونت.

انجیل به روایت متی

فصل  ۲۲

۱  و عیسی توجّه نموده، باز به مَثَلها ایشان را خطاب کرده، گفت،

۲  ملکوت آسمان پادشاهی را ماند که برای پسر خویش عروسی کرد.

۳  و غلامان خود را فرستاد تا دعوتشدگان را به عروسی بخوانند و نخواستند بیایند.

۴  باز غلامان دیگر روانه نموده، فرمود، دعوتشدگان را بگویید که، اینک، خوان خود راحاضر ساخته‌ام و گاوان و پرواریهای من کشته شده و همه‌چیز آماده است، به عروسی بیایید.

۵  ولی ایشان بی‌اعتنایی نموده، راه خود را گرفتند، یکی به مزرعه خود و دیگری به تجارت خویش رفت.

۶  و دیگران غلامان او را گرفته، دشنام داده، کشتند.

۷  پادشاه چون شنید، غضب نموده، لشکریان خود را فرستاده، آن قاتلان را به قتل رسانید و شهر ایشان را بسوخت.

۸  آنگاه غلامان خود را فرمود، عروسی حاضر است؛ لیکن دعوت شدگان لیاقت نداشتند.

۹  الآن به شوارع عامّه بروید و هر که را بیابید به عروسی بطلبید.

۱۰  پس آن غلامان به سر راه‌ها رفته، نیک و بد هر که را یافتند جمع کردند، چنانکه خانهٔ عروسی از مجلسیان مملّو گشت.

۱۱  آنگاه پادشاه بجهت دیدن اهل مجلس داخل شده، شخصی را در آنجا دید که جامه عروسی در بر ندارد.

۱۲  بدو گفت، ای عزیز چطور در اینجا آمدی و حال آنکه جامه عروسی در بر نداری؟ او خاموش شد.

۱۳  آنگاه پادشاه خادمان خود را فرمود، این شخص را دست و پا بسته بردارید و در ظلمت خارجی اندازید، جایی که گریه و فشار دندان باشد.

۱۴  زیرا طلبیدگان بسیارند و برگزیدگان کم.

۱۵  پس فریسیان رفته، شورا نمودند که چطور او را در گفتگو گرفتار سازند.

۱۶  و شاگردان خود را با هیرودیان نزد وی فرستاده، گفتند، استادا می‌دانیم که صادق هستی و طریق خدا را بهراستی تعلیم می‌نمایی و از کسی باک نداری زیرا که به ظاهر خلق نمی‌نگری.

۱۷  پس به ما بگو رأی تو چیست. آیا جزیه دادن به قیصر رواست یا نه؟

۱۸  عیسی شرارت ایشان را درک کرده، گفت، ای ریاکاران، چرا مرا تجربه می‌کنید؟

۱۹  سکّهٔ جزیه را به من بنمایید. ایشان دیناری نزد وی آوردند.

۲۰  بدیشان گفت، این صورت و رقم از آن کیست؟

۲۱  بدو گفتند، از آنِ قیصر. بدیشان گفت، مال قیصر را به قیصر ادا کنید و مال خدا را به خدا!

۲۲  چون ایشان شنیدند، متعجّب شدند و او را واگذارده، برفتند.

۲۳  و در همان روز، صدّوقیان که منکر قیامت هستند نزد او آمده، سؤال نموده،

۲۴  گفتند، ای استاد، موسی گفت، اگر کسی بی‌اولاد بمیرد، می‌باید برادرش زن او را نکاح کند تا نسلی برای برادر خود پیدا نماید.

۲۵  باری در میان ما هفت برادر بودند که اوّل زنی گرفته، بمرد و چون اولادی نداشت زن را به برادر خود ترک کرد.

۲۶  و همچنین دوّمین و سوّمین تا هفتمین.

۲۷  و آخر از همه آن زن نیز مرد.

۲۸  پس او در قیامت، زن کدام یک از آن هفت خواهد بود زیرا که همه او را داشتند؟

۲۹  عیسی در جواب ایشان گفت، گمراه هستید از این رو که کتاب و قوّت خدا را در نیافته‌اید،

۳۰  زیرا که در قیامت، نه نکاح می‌کنند و نه نکاح کرده می‌شوند، بلکه مثل ملائکه خدا در آسمان می‌باشند.

۳۱  امّا دربارهٔ قیامت مردگان، آیا نخوانده‌اید کلامی را که خدا به شما گفته است،

۳۲  من هستم خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب؟ خدا، خدای مردگان نیست، بلکه خدای زندگان است.

۳۳  و آن گروه چون شنیدند، از تعلیم وی متحیّر شدند.

۳۴  امّا چون فریسیان شنیدند که صدّوقیان را مجاب نموده است، با هم جمع شدند.

۳۵  و یکی از ایشان که فقیه بود، از وی به طریق امتحان سؤال کرده، گفت،

۳۶  ای استاد، کدام حکم در شریعت بزرگتر است؟

۳۷  عیسی وی را گفت، اینکه خداوند خدای خود را به همهٔ دل و تمامی نفس و تمامی فکر خود محبّت نما.

۳۸  این است حکم اوّل و اعظم.

۳۹  و دوّم مثل آن است، یعنی همسایهٔ خود را مثل خود محبّت نما.

۴۰  بدین دو حکم، تمام تورات و صُحُف انبیا متعلّق است.

۴۱  و چون فریسیان جمع بودند، عیسی از ایشان پرسیده،

۴۲  گفت، دربارهٔ مسیح چه گمان می‌برید؟ او پسر کیست؟ بدو گفتند، پسر داود.

۴۳  ایشان را گفت، پس چطور داود در روح، او را خداوند می‌خواند؟ چنانکه می‌گوید،

۴۴  خداوند به خداوند من گفت، به دست راست من بنشین تا دشمنان تو را پای‌انداز تو سازم.

۴۵  پس هرگاهداود او را خداوند می‌خواند، چگونه پسرش می‌باشد؟

۴۶  و هیچ‌کس قدرت جواب وی هرگز نداشت و نه کسی از آن روز دیگر جرأت سؤال کردن از او نمود.