Persepolis

پ) عیسی توسط شیطان وسوسه می ‌‌شود (۴‌:‏۱-‏۱۱)

۴‌:‏۱ به نظر عجیب می‌‌آید كه عیسی باید توسط روح‌‌القدس به وسوسه هدایت شود. چرا باید روح‌‌القدس او را به چنین روبروئی راهنمایی كند؟‌ پاسخ این است كه این وسوسه، برای نشان دادن شایستگی اخلاقی او برای كاری كه برای انجام آن به این دنیا آمد ضروری بود. آدم اولیه شایسته نبودن خود را برای فرمانروایی هنگام روبرو شدن با دشمن و مخالف خود در باغ عدن ثابت كرد. اینجا آدم آخری شیطان را رو در رو ملاقات می‌‌نماید و سالم و سربلند بیرون می‌‌‌آید.

واژه ترجمه شده‌ی «وسوسه» یا «آزمایش» از زبان یونانی دو معنا دارد. (۱) آزمایش یا اثبات (سنجش كردن) (آزمودن) (یوحنا ۶:‏۶؛ ۲-‏قرنتیان ۵­:۱۳؛ عبرانیان ۱۷:‏۱۱)؛ (۲) وسوسه شیطان شدن. روح‌القدس مسیح را آزمایش نمود یا سنجش (اثبات) نمود. شیطان طالبِ اغوا كردنِ او بود كه اعمال شَر و شیطانی انجام دهد.

راز عمیقی در ارتباط با وسوسه خداوند ما وجود دارد. لاجَرَم این پرسش مطرح می‌‌شود. «آیا او می‌‌توانسته مرتكب گناه شود؟» اگر جواب ما «خیر» باشد ما باید با پرسش دیگری مواجه گردیم، «اگر او تسلیم نشد آیا آن وسوسه واقعی بود؟» اگر پاسخ «بله» بدهیم، ما با مشكل دیگری روبرو می‌‌شویم. چگونه خدای جسم یافته (مجسم) می‌تواند مرتكب گناه شود.

به یاد داشتن این مطلب كه عیسی مسیح خدا است و خدا مرتكب گناه نمی‌‌شود، از درجه‌ی اهمیت زیادی برخوردار است. این مطلب كه مسیح انسان نیز می‌‌باشد، واقعیت دارد. هر چند اگر بگوئیم او می‌‌تواند به عنوان یك انسان مرتكب گناه شود اما به عنوان خدا نمی‌‌تواند ما موضوعی را بدون برپایی بر اساس نوشته‌های مقدس برقرار ساخته‌ایم. نویسندگان عهدجدید در موقعیت‌‌های چندی در مورد بی‌گناهی مسیح نوشته‌‌اند. پولس نوشته است كه او «گناه را نشناخت» (۲-‏قرنتیان ۲۱:‏۵) پطرس می‌‌گوید كه او «هیچ گناه نكرد» (۱-‏پطرس ۲۲:‏۲) و یوحنا می‌‌گوید «در وِی هیچ گناه نیست» (۱-‏یوحنا ۵:‏۳).

عیسی نیز مانند ما می‌توانسته از خارج مورد وسوسه واقع شود:‏ شیطان با وعده‌‌هایی كه با اراده‌ی خدا در تضاد بود به سوی او آمد. اما برخلاف ما، ‌او نمی‌‌توانسته از درون وسوسه شود. هیچ گونه اشتیاق و شهوت گناه‌آلود نمی‌‌توانسته در او به وجود آید. به علاوه، چیزی در او وجود نداشت كه پاسخگوی اغوای شیطان باشد (یوحنا ۳۰:‏۱۴).

علیرغم ناتوانیِ عیسی برای ارتكاب گناه، وسوسه بسیار واقعی بود. رویارویی با اغوا شدن به گناه امكان‌پذیر بود، اما از جنبه‌ی اخلاقی تسلیم شدنِ او غیرممكن بود. او تنها می‌‌توانست كارهایی را انجام دهد كه می‌‌دید پدر انجام می‌‌دهد (یوحنا ۱۹:‏۵) و برای او، دیدنِ پدر كه مرتكب گناه شود باور نكردنی بود. او با اختیار خود نمی‌‌توانست كاری را انجام دهد (یوحنا ۵‌:‏۳۰) و پدر هیچگاه به او اختیار نمی‌‌داد كه تسلیم وسوسه شود.

مقصود از وسوسه این نبود كه ببینیم كه آیا او مرتكب گناه می‌شود یا خیر، بلكه اثبات این مطلب بود كه تحت فشار فوق‌‌العاده، او كاری جز اطاعت از كلام خدا نمی‌‌تواند انجام دهد.

اگر عیسی می‌‌توانست مانند یك انسان گناه كند، ما با این مشكل که او هنوز در آسمان هم انسان است مواجه هستیم. آیا او هنوز می‌‌تواند گناه كند؟ واضح است كه خیر.

۴‌:‏۲-‏۳ پس از چهل شبانه‌روز، روزه‌‌داری عیسی گرسنه شد (شماره چهل در كتاب و نوشته‌های مقدس، اغلب در متونِ آزمون یا دوران آزمایشی به كار رفته است.) این اشتهای طبیعی، فرصت و امتیازی برای ابلیس فراهم آورد كه او در مورد بسیاری از مردم از آن سوءاستفاده كرده بود. او به عیسی پیشنهاد كرد كه از قدرت معجزه‌‌گر خود استفاده كرده و سنگ‌‌های بیابان را به قُرص‌های نان تبدیل نماید. سخنان مقدماتی، «اگر تو پسر خدا هستی»، ‌شك و تردید را القا نمی‌‌نماید. آنها در واقع بدین معنا هستند:‏ «نظر به این كه تو پسر خدا هستی»، شیطان به سخنان پدر به عیسی هنگام تعمید اشاره دارد. «این پسرِ محبوب من است.» و از ساختار یونانی استفاده می‌‌كند كه عبارت را واقعی (یعنی عبارت شرطی «اگر تو پسر خدا هستی» به كار نرفته است) می‌‌انگارد و بدین وسیله، او به عیسی می‌‌گوید كه از قدرت خود استفاده كرده و گرسنگی خود را رفع نماید.

رفع گرسنگی با استفاده از قدرت الهی و در پاسخ به اغوای شیطان، سرپیچی مستقیم از خدا است. اندیشه‌‌ای كه در پس پیشنهاد شیطان است پژواكِ آیه ۶:‏۳ در پیدایش است (نیكو برای خوراك). یوحنا این وسوسه را به عنوان «هوای نفس» (۱-‏یوحنا ۱۶:‏۲) طبقه بندی می‌‌نماید. وسوسه مشابه ما زیستن برای كامروایی آرزوهای طبیعی انتخاب طریقی برای آسایش، به جای جستجوی پادشاهی خدا و پارسایی او است. شیطان می‌‌گوید:‏‌ «تو باید زندگی كنی، این طور نیست؟»

۴‌:‏۴ عیسی وسوسه را با بازگو كردن كلام خدا جواب داد. مثال خداوند ما به ما می‌‌آموزد كه لزومی ندارد كه ما زندگی كنیم، ‌اما ما باید از خدا اطاعت كنیم! به دست آوردنِ نان مهم‌ترین موضوع در زندگی نیست. فرمانبرداری از هر كلام خدا مهم‌‌ترین است. از آنجائی كه عیسی هیچ دستوری مبنی بر تبدیل سنگها به نان از پدر دریافت نكرده بود، ‌خود به خود، كاری انجام نخواهد داد و بنابراین از ابلیس اطاعت نخواهد كرد، هر چند كه گرسنگی او شدید بود اما مهم نبود.

۴‌:‏۵-‏۶ وسوسه دوم در اورشلیم و بر فراز معبد صورت گرفت. ابلیس عیسی را به چالش طلبید كه خود را به زیر افكند و با این نمایش پرشكوه نشان دهد كه پسر الهی است. دگر بار واژه آغازین اگر، همان طور كه در اشاره شیطان به تعّهد خدا در مورد حفاظت از مسیح كه در مزمور ۹۱‌:‏۱۱-‏۱۲ آمده است، شكلی را القا نمی‌‌كند.

وسوسه برای عیسی این بود كه با انجام دادن نمایشی پرشور، ‌نشان دهد كه (ماشیح) مسیح می‌‌باشد. او می‌‌توانست بدون رنج بردن به جلال دست یابد. او می‌‌توانست صلیب را نادیده انگارد و با این حال به سلطنت دست یابد. اما این عملی خارج از اراده خدا خواهد بود. یوحنا این جذبه را «غرور زندگی» توصیف می‌‌كند (۱-‏یوحنا ۱۶:‏۲) كه شبیه «درخت دلپذیر كه انسان را خردمند می‌‌نماید» (پیدایش ۶:‏۳) در باغ عدن می‌‌باشد، ‌زیرا هر دو وسایلی برای رسیدن به جلال شخصی بدون در نظر گرفتن اراده خدا بودند. این وسوسه در آرزوی به دست آوردن اهمیت مذهبی، جدا از همدمی با رنج بردنِ او، در ما پدیدار می‌‌شود. ما در جستجوی چیزهای عظیم برای خود هستیم و هنگامی كه به مشكلات برمی‌‌خوریم فرار می‌‌كنیم و پنهان می‌‌شویم. هنگامی كه ما اراده خدا را نادیده می‌‌گیریم و خودمان را می‌‌ستائیم، ‌ما خدا را می‌‌آزمائیم.

۴‌:‏۷ دگر بار، ‌عیسی با بازگو كردن از نوشته‌‌های كتاب‌‌مقدس در مقابل حمله ایستادگی كرد:‏ « این نیز نوشته شده كه ‌خداوند خدای خود را میازما» (ر.ک تثنیه ۱۶:‏۶) خدا قول داده بود كه (ماشیح) مسیح را حفاظت نماید، اما این تعهد هنگامی ضمانت اجرایی دارد كه پیش فرض زندگی بر اساس اراده‌ی خدا موجود باشد. ادعای این تعهد با عملی متمردانه آزمودن خدا است. زمانی خواهد رسید كه عیسی به عنوان (ماشیح) مسیح ظاهر خواهد شد، ‌لیكن صلیب باید اول بیاید. محراب قربانی باید قبل از سلطنت قرار گرفته باشد. تاج خار باید قبل از تاج جلال باشد. عیسی منتظر زمان خدا خواهد بود و اراده خدا را به كمال خواهد رسانید.

۴‌:‏۸-‏۹ در وسوسه سوم، ابلیس عیسی را بر فراز كوهی بسیار بلند برد و همه حكومت‌‌های جهان را به او نشان داد . او آنها را در عوض پرستش خود توسط عیسی به او پیشنهاد كرد. با وجودی كه این وسوسه در رابطه با پرستشی بود كه به روح مربوط می‌‌شود، كوششی بود كه خداوند ما را اغوا نماید، كه با پرستش ابلیس به نیروی پادشاهی بر سراسر جهان دست یابد. پاداش پیشنهاد شده، همه حكومت‌ ‌های جهان با تمام شكوه و جلالشان جذابیتی بود برای «هوس‌های چشم» (۱-‏یوحنا ۱۶:‏۲).

به عبارتی، حكومت‌‌های جهان در حال حاضر به ابلیس تعلق دارد. درباره‌ی او این گونه سخن می‌رود:‏ «خدای این عَصر» (۲-‏قرنتیان ۴:‏۴) و یوحنا به ما می‌گوید كه «تمامیِ دنیا تحت تاثیر شریر قرار گرفته است» (۱-‏یوحنا ۱۹:‏۵) هنگامی كه عیسی به عنوان شاه شاهان در آمدنِ دومِ خود ظاهر شود (مكاشفه ۱۶:‏۱۹) «سپس حكومت جهان از آن او خواهد گشت» (مكاشفه ۱۵:‏۱۱). عیسی برنامه‌ی زمانی (زمان نمای) الهی را نقض نخواهد نمود و مطمئناً هیچگاه شیطان را پرستش نخواهد نمود!

وسوسه برای ما دو برابر است. مبادله حق مسلم روحانی با جلال‌‌گذاری این جهان، و پرستش و خدمت به مخلوق به جای خالق.

۴‌:‏۱۰ برای بار سوم عیسی با استفاده از آیات عهد‌عتیق در مقابل وسوسه ایستادگی نمود:‏‌ «خداوند، خدای خود را بپرست و تنها او را خدمت كن.» پرستش و خدمتی كه از آن سرچشمه می‌‌گیرد تنها برای خدا می‌‌باشد. پرستش شیطان به منزله این است كه او را به عنوانِ خدا تصدیق كنیم.

ترتیب وسوسه‌‌ها به شكلی كه توسط متی به ثبت رسیده با ترتیبی كه در لوقا (۴‌:‏۱-‏۱۳) آمده، تفاوت دارد. بعضی معتقدند كه ترتیب ذكر شده در متی برابر با ترتیب وسوسه‌‌هایی است كه اسرائیل در بیابان با آنها روبرو گردید (خروج ۱۶؛ ۱۷؛ ۳۲). عیسی خود را در تضاد كامل با عكس‌‌العمل‌‌های اسرائیل در مقابل سختی و گرفتاری نشان داد.

۴‌:‏۱۱ هنگامی كه عیسی وسوسه‌‌هایِ شیطان را با موفقیت استدلال و رد كرد، ‌ابلیس او را ترك كرد. وسوسه‌‌ها به جای اینكه جریانی ثابت داشته باشند به صورت امواج ظاهر می‌‌گردند. «هنگامی كه دشمن مانند سیلی بیاید، روح خداوند نشانه‌‌ای علیه او بلند خواهد كرد» (اشعیا ۱۹:‏۵۹). این چه تشویقی است برای قدیسین آزموده شده خدا!

به ما گفته شده است كه فرشتگان آمدند و او را خدمت كردند، اما برای این اتفاق و كمك ماوراءالطبیعه توجیهی آورده نشده است. احتمالا آنها تغذیه فیزیكی را كه او با پیشنهاد شیطان فراهم نیاورده بود برای وی تهیه نمودند. از وسوسه عیسی، ما می‌‌آموزیم كه ابلیس قادر است كسانی را كه توسط روح‌القدس كنترل می‌‌شوند مورد حمله قرار دهد، اما در مقابل كسانی كه با كلام خدا با او مبارزه می‌‌كنند، ناتوان است.

ت) عیسی خدمت خود را در جلیل آغاز می ‌‌نماید (۴‌:‏۱۲-‏۱۷)

خدمت عیسی در منطقه یهودیه كه تقریبا یك سال طول كشید، در انجیل متی تشریح نشده است. این دوره یك ساله در یوحنا باب‌های ۱-‏۴ پوشش داده شده و در متی مابین آیات ۱۱:‏۴ و ۱۲:‏۴ قرار گرفته است. متی ما را از بخش وسوسه مستقیما به خدمت در جلیل می‌‌برد.

۱۲:‏۴ هنگامی كه عیسی شنید یحیی تعمید دهنده به زندان افتاده، دریافت كه این مطلب، نشان از مردود بودن او دارد. با مردود دانستن پیشگامان پادشاه، به دلایل عملی بسیاری پادشاه را نیز مردود می‌‌دانستند. البته این ترس نبود كه او را به شمال به جلیل كشانید. در واقع او درست به مركز حكمرانی هیرودیس، ‌پادشاهی كه یحیی را به زندان افكنده بود می‌‌رفت. در نقل مكان كردن به جلیل مكان غیر‌یهودیان، او نشان می‌‌داد كه نتیجه مردود دانستن او توسط یهودیان، ‌پخش خبر خوش و بشارت به غیریهودیان بود.

۱۳:‏۴ عیسی تا زمانی كه توده مردم سعی كردند او را برای بشارت دادن به رهایی، برای غیریهودیان به قتل برسانند، در ناصره باقی ماند (ر.ک لوقا ۴‌:‏۱۶-‏۳۰). سپس به كفرناحوم در كنار دریای جلیل كه منطقه‌‌ای بود كه در اصل طوایف زَبولون و نَفتالی در آن جا ساكن بودند نقل مكان نمود. از آن زمان كفرناحوم، ‌مركز فرماندهی (فعالیت‌‌های) او قرار گرفت.

۴‌:‏۱۴-‏۱۶ نقل مكان عیسی به جلیل به كمان رسیدن پیشگوئی‌‌های اشعیا ۹‌:‏۱-‏۲ بود. غیریهودیان جاهِل و خرافی‌‌پرست كه در جلیل زندگی می‌‌كردند نور عظیمی را دیدند كه عیسی مسیح است. كسی كه نور جهان است.

۴‌:‏۱۷ از آن به بعد عیسی پیامی را كه یحیی موعظه می‌‌نمود انتخاب كرد:‏ « توبه كنید كه پادشاهی آسمان نزدیك است ». كه این فرا‌خوانی بود برای تجدید اخلاقیات برای آمادگی برای پادشاهیِ او. پادشاهی نزدیك بود زیرا پادشاه حضور داشت.

ث) عیسی چهار ماهیگیر را فرا می ‌‌خواند (۴‌:‏۱۸-‏۲۲)

۴‌:‏۱۸-‏۱۹ در حقیقت این دومین باری است كه عیسی پِطرُس و آندریاس را فرا می‌‌خواند. در یوحنا ۱‌:‏۳۵-‏۴۲ آنها برای نجات و رهایی خوانده شدند. اینجا آنها به خدمت خوانده می‌‌گردند. اولی در یهودیه، ‌و این بار در جلیل اتفاق افتاد. پطرس و آندریاس ماهیگیر بودند، لیكن عیسی آنها را خواند كه صیاد مردمان گردند. مسئولیت آنها این بود كه به دنبال مسیح بروند. و مسئولیت او این بود كه آنها را ماهیگیران (صیادانی) موفق بسازد. دنباله رویِ آنها از مسیح چیزی بیش از نزدیكی فیزیكی بود. و شامل سرمشق قرار دادن شخصیت و خصیصه مسیح بود. پیروی آنها می‌‌باید خدمتی با خصیصه باشد. چیزی كه آنها بودند مهّم‌‌تر از چیزی بود كه می‌‌گفتند یا انجام می‌‌دادند. درست مانند پطرس و آندریاس، ما باید از وسوسه جایگزین كردن فصاحت، ‌خصیصه یا استدلالِ هوشمندانه با روحانیت واقعی اجتناب ورزیم. در پیروی از مسیح، رسولان یاد گرفتند كه به مكان‌‌هایی بروند كه ماهی‌‌ها در آنجا شنا می‌‌كنند، ‌طعمه مناسب را برای ماهیگیری به كار برند، سختی و ناراحتی را تحمل نمایند، صبور باشند و از انظار به دور باشند.

۴‌:‏۲۰ پطرس و آندریاس ندای او را شنیدند و فورا پاسخ دادند. با ایمانی واقعی، تورهای خود را رها كردند آنها با تعهد و از خودگذشتگی واقعی به دنبال عیسی روانه شدند.

۴‌:‏۲۱-‏۲۲ فراخوان بعدی برای یعقوب و یوحنا بود. آنها نیز بی‌درنگ جزء رسولان گشتند. نه تنها وسایلِ گذراندنِ زندگی خود، بلكه پدر خود را نیز ترك نمودند، آنها الویت عیسی را بر تمامی پیوند‌های خاكی اذعان نمودند.

با پاسخ به فراخوان مسیح، این ماهیگیران شخصیت‌‌های كلیدی بشارت دادن به دنیا گشتند اگر آنها كنار تورهایشان باقی می‌‌ماندند، ما هیچگاه اسامی آنها را نمی‌‌شنیدیم. شناسایی خداوندی مسیح تفاوت‌‌های كلی را در جهان پدید می‌‌آورد.

ج) عیسی توده عظیمی از مردم را شفا می‌بخشد ( ۴ ‌:‏ ۲۳ -‏ ۲۵ )

خدمت خداوند ما عیسی سه برابر شد:‏ او كلام خدا را در كنیسه آموزش می‌‌داد. او خبر خوش پادشاهی را موعظه می‌ ‌كرد و بشارت می‌‌داد. و بیماران را شفا می‌‌بخشید. یكی از مقاصد معجزات شفای او ثابت نمودن اصالت شخص و خدمت او بود (عبرانیان ۲‌:‏۳-‏۴). بابهای ۵-‏۷ مثالی از خدمت آموزش وی و بابهای ۸-‏۹ تشریح معجزات وی می‌‌باشند.

۴‌:‏۲۳ آیه ۲۳ اولین كاربرد انجیل در عهدجدید می‌‌باشد. این واژه‌ی خاص به معنی «خبر خوش نجات » می‌باشد. در هر عصر تاریخ جهان تنها یك خبر خوش نجات و تنها یك راه برای نجات وجود دارد.

نکاتی در باب انجیل

(انجیل) خبر خوش از فیض خدا سرچشمه می‌‌گیرد (افسسیان ۸:‏۲) این بدان معنا است كه خدا زندگی جاودان را آزادانه (به رایگان) به مردم گناهكار می‌‌داد كه مستحق آن نبودند.

اساس خبر خوش كار مسیح است بر روی صلیب (۱-‏قرنتیان ۱۵‌:‏۱-‏۴) نجات‌‌دهنده‌ی ما تمامیِ ادعاهای عدالت را به كمال رسانید و خدا را قادر ساخت كه گناهكاران با ایمان را توجیه نماید. ایمانداران عهد قدیم به واسطه كار مسیح، هر چند كه هنوز در آینده بود، نجات یافتند. احتمالا آنها مطلب زیادی در مورد ماشیح (مسیح) نمی‌‌دانستند، اما خدا می‌‌دانست و او كار مسیح را به حساب آنها نسبت داد. به عبارتی دیگر آنها «به اعتبار» نجات یافتند. ما نیز به واسطه كار مسیح نجات یافته‌‌ایم لیكن در مورد ما كار دیگر تمام یافته است.

انجیل (خبر خوش) تنها با ایمان یافت می‌‌شود (افسسیان ۲‌:‏۸) در عهد قدیم مردم با اعتقاد به هر چیزی كه خدا به آنها گفته بود نجات می‌‌یافتنند. در این عصر، مردم با ایمان به شهادت خدا در مورد پسرش به عنوان تنها راه نجات، نجات می‌‌یابند (۱-‏یوحنا ۵‌:‏۱۱-‏۱۲) هدف نهاییِ انجیل (خبر خوش) آسان می‌‌باشد. ما آرزویِ جاودانگی در آسمان را داریم (۲-‏قرنتیان ۵‌:‏۶-‏۱۰) همان طور كه قدیسین عهدعتیق این آرزو را داشتند (عبرانیان ۱۱‌:‏۱۰، ۱۴-‏۱۶).

در حالی كه تنها یك انجیل موجود است. مشخصه‌‌های مختلفی از انجیل در زمان‌‌های مختلف موجود است به طور مثال تاكید مختلفی بین انجیل پادشاهی و انجیل فیض خدا وجود دارد. انجیل پادشاهی می‌‌گوید، «توبه نمائید و ماشیح (مسیح) را بپذیرید. سپس هنگامی كه پادشاهی او بر زمین برقرار گردید وارد آن خواهید شد.» انجیل فیض می‌‌گوید:‏ «توبه نمائید و مسیح را بپذیرید. سپس شما به ملاقات او برده خواهید شد و تا ابد با او خواهید بود. » اساسا، آنها انجیل یكسان می‌‌باشند. نجات با فیض از طریق ایمان. اما آنها نشان می‌‌دهند كه کاربردهای;مختلفی از انجیل بر طبق مقاصد نسبت الهی وجود دارد.

هنگامی كه عیسی درباره‌ی انجیل پادشاهی موعظه می‌‌نمود، ‌او آمدن خود را به عنوان پادشاه یهود اعلام می‌‌كرد و موارد و شروط داخل شدن به پادشاهی خود را تشریح می‌‌نمود. معجزات او طبیعت سلامت‌‌بخش پادشاهی را نشان می‌‌داد.

۴‌:‏۲۴-‏ ۲۵ شهرت او در سراسر سوریه پخش گردید (سرزمینی شمال و شمال شرقی اسرائیل) تمام مردم بیمار،دیوزدگان، و مفلوجان لمس شفابخش او را احساس كردند. مردم از جلیل، دِكاپولیس (كنفدراسیونی از ۱۰ شهر غیر یهود در شمال شرق فلسطین) اورشلیم و یهودیه و ناحیه شرق رود اردن نزد او تجمع كردند. همان طور كه ب. ب وارفیلد نوشت:‏ «بیماری و مرگ می‌‌باید تقریبا برای دوران كوتاهی از... ناحیه محو شده باشد.» تعجبی ندارد كه عموم از گزارش‌‌هایی كه از جلیل می‌‌شنیدند فوق‌العاده تعجب كرده بودند.

انجیل به روایت متی

فصل  ۴

۱  آنگاه عیسی به دست روح به بیابان برده شد تا ابلیس او را تجربه نماید.

۲  و چون چهل شبانه‌روز روزه داشت، آخر گرسنه گردید.

۳  پس تجربه‌کننده نزد او آمده، گفت، اگر پسر خدا هستی، بگو تا این سنگها نان شود.

۴  در جواب گفت، مکتوب است انسان نه محض نان زیست می‌کند، بلکه به هر کلمه‌ای که از دهان خدا صادر گردد.

۵  آنگاه ابلیس او را به شهر مقدّس برد و بر کنگره هیکل برپا داشته،

۶  به وی گفت، اگر پسر خدا هستی، خود را به زیر انداز، زیرا مکتوب است که فرشتگان خود را دربارهٔ تو فرمان دهد تا تو را به دستهای خود برگیرند، مبادا پایت به سنگی خورد.

۷  عیسی وی را گفت، و نیز مکتوب است خداوند خدای خود را تجربه مکن.

۸  پس ابلیس او را به کوهی بسیار بلند برد و همهٔ ممالک جهان و جلال آنها را بدو نشان داده،

۹  به وی گفت، اگر افتاده مرا سجده کنی، همانا این همه را به تو بخشم.

۱۰  آنگاه عیسی وی را گفت، دور شو ای شیطان، زیرا مکتوب است که خداوند خدای خود را سجده کن و او را فقط عبادت نما.

۱۱  در ساعت ابلیس او را رها کرد و اینک، فرشتگان آمده، او را پرستاری می‌نمودند.

۱۲  و چون عیسی شنید که یحیی گرفتار شده است، به جلیل روانه شد،

۱۳  و ناصره را ترک کرده، آمد و به کفرناحوم، به کنارهٔ دریا در حدود زبولون و نفتالیم ساکن شد.

۱۴  تا تمام گردد آنچه به زبان اشعیای نبی گفته شده بود

۱۵  که، زمین زبولون و زمین نفتالیم، راه دریا آن طرف اُرْدُن، جلیلِ امّت‌ها؛

۱۶  قومی که در ظلمت ساکن بودند، نوری عظیم دیدند و برنشینندگان دیار موت و سایه آن نوری تابید.

۱۷  از آن هنگام عیسی به موعظه شروع کرد و گفت، توبه کنید زیرا ملکوت آسمان نزدیک است.

۱۸  و چون عیسی به کناره دریای جلیل می‌خرامید، دو برادر، یعنی شمعون مسمّیٰ به پطرس و برادرش اندریاس را دید که دامی در دریا می‌اندازند، زیرا صیّاد بودند.

۱۹  بدیشان گفت، از عقب من آیید تا شما را صیّاد مردم گردانم.

۲۰  در ساعت دامها را گذارده، از عقب اوروانه شدند.

۲۱  و چون از آنجا گذشت، دو برادر دیگر یعنی یعقوب، پسر زِبِدی و برادرش یوحنّا را دید که در کشتی با پدر خویش زِبِدی، دامهای خود را اصلاح می‌کنند؛ ایشان را نیز دعوت نمود.

۲۲  در حال، کشتی و پدر خود را ترک کرده، از عقب او روانه شدند.

۲۳  و عیسی در تمام جلیل می‌گشت و در کنایس ایشان تعلیم داده، به بشارت ملکوت موعظه همی نمود و هر مرض و هر درد قوم را شفا می‌داد.

۲۴  و اسم او در تمام سوریّه شهرت یافت، و جمیع مریضانی که به انواع امراض و دردها مبتلا بودند و دیوانگان و مصروعان و مفلوجان را نزد او آوردند، و ایشان را شفا بخشید.

۲۵  و گروهی بسیار از جلیل و دیکاپولِس و اُورشلیم و یهودیّه و آن طرف اُرْدُن در عقب او روانه شدند.