Persepolis

ح. قدرت بخشیدن گناهان ( ۹ ‌:‏۱-‏۸)

۹‌:‏۱ منجی، پس از اینكه توسط جدریان طرد گردید دوباره از دریای جلیل گذشت و به كفرناحوم آمد. پس از اینكه مردم ناصره سعی بر هلاكت او نموده بودند (لوقا ۴‌:‏۲۹-‏۳۱) و بعضی از پرقدرت‌ترین معجزات را انجام داده بود، کفرناحوم به شهر او تبدیل شده بود.

۹‌:‏۲ چهار مرد در حالی كه مرد مفلوجی را در بستری ساده یا تشك حمل می‌‌كردند نزد او آمدند. در نوشته‌ی مرقس آمده است كه، چون ازدحام بود، آنها مجبور شدند سقف را پاره كرده و آن مرد را به پائین به حضور عیسی بیاورند (۲‌:‏۱-‏۱۲). هنگامی كه عیسی ایمان آنها را دید، به مرد مفلوج گفت، فرزند شاد باش. كه گناهان تو آمرزیده شد. یا به عبارتی برخیز و راه برو. در واقع گفتن هر یك از این عبارات به سادگی گفتن آن دیگری است، اما انجام كدام یك آسان‌‌تر است؟ از نظر بشری هر دو غیرممكن است، اما نتایج اولین حكم مرئی نمی‌‌باشند، در حالی كه تأثیرات دومین حكم بلادرنگ قابل تشخیص می‌‌باشند.

۹‌:‏۳-‏۵ بعضی از کاتبان شنیدند که عیسی گناه مرد مفلوج را بخشیده است، در میان خودشان او را کافر دانستند. تنها خدا می‌تواند گناه را ببخشد – و آنها مطمئن بودند که نمی‌توانند او را به عنوان خدا بپذیرند! عیسی خیالات ایشان را درک نمود، و برای افکار فاسد در قلبشان به خاطر بی‌ایمانی‌شان آنها را توبیخ کرد، و از آنها سوال کرد چه آسانتر است که گفته شود، «گناهان تو بخشید شد،» یا اینکه گفته شود، «برخاسته و بخرام.» حتماً آن یکی آسان است از دیگری، امام کدام آسان‌تر است که انجام داده شود؟ هر دو از نظر انسان غیرممکن است، اما نتیجه‌های اولین فرمان قابل دیدن نیست در جایی که نتیجه‌ی دوم در یک آن قابل دیدن است.

۹‌:‏۶-‏۷ به منظور نشان دادن به علمای دینی، كه او دارای حاكمیت و قدرت بخشش گناهان روی زمین می‌‌باشد (و بنابراین باید منزلت خدا را داشته باشد)، عیسی با فروتنی و مدارا، معجزه‌‌ای را كه آنها بتوانند ببینند به آنها ارائه نمود. به سوی مرد مفلوج روی كرد و گفت:‏ « برخیز، بستر خود را برگیر و به خانه برو.»

۹‌:‏۸ هنگامی كه توده‌ی مردم وی را دیدند كه تشك در دست به سوی خانه می‌‌رود،‌ آنها دو عكس‌العمل را از خود نشان دادند. ترس و شگفتی. آنها در حضور ملاقاتی كه خیلی واضح ماوراءالطبیعه بود احساس ترس می‌‌كردند. آنها خدا را برای بخشیدن چنین نیرویی به انسان‌ها تمجید نمودند. اما آنها كاملاً اهمیت معجزه را فراموش كردند. شفای مرئی مرد مفلوج برای تأیید این مطلب طراحی گشته بود، كه گناهان انسان آمرزیده شده بود که البته معجزه‌ای نامرئی بود. از این اتفاق آنها باید درك می‌‌كردند كه آنها شاهد حادثه‌‌ای كه نمایش بخشش اقتدار خدا به انسان‌‌ها نمی‌باشد، بلكه نمایش حضور خدا بین آنها در شخص خداوند ما عیسی مسیح می‌‌باشد. لیكن آنها این امر را درك نكردند. در مورد علمای دینی، همان گونه كه از حوادث بعدی خواهیم فهمید، آنها تنها در نفرت و ناباوری خود محكم‌‌تر شدند.

خ) عیسی متی خراج‌گیر را فرامی‌خواند ( ۹ ‌:‏۹-‏۱۳)

۹:‏۹ جوّ خشن و پرتنشی كه منجی را در برگرفته بود موقتاً با نوشته‌‌های فروتنانه و ساده‌ی متی در مورد فراخوان خود آرامش می‌‌یابد. متی یك خراج‌گیر یا افسر گمرك خانه بود. او و افسران همكارش به علت شیادی، اخذ مالیات‌‌های گزاف كه به زور گرفته می‌‌شد، و بیشتر از همه به این علت كه آنها در خدمت منافع امپراتوری روم ارباب بزرگ اسرائیل بودند، شدیدا مورد نفرت یهودیان بودند. مسیح در حال گذر از دفتر مالیاتی، به متی گفت:‏‌ «از پس من بیا ». عكس‌‌العمل متی آنی بود. او برخاست و به دنبال وی روان شد. متی شغل سنتی و نادرست خود را رها كرده و یكی از شاگردان آنی عیسی گردید. درباره‌ی او گفته شده است كه، «او شغلی راحت را از دست داد اما سرنوشت خود را یافت. او درآمد خوبی را از دست داد اما شرف و افتخار به دست آورد. او امنیتی راحت را از دست داد. اما وارد ماجرایی شد كه هیچگاه در رویا نیز آن را ندیده بود.» یكی از مهم‌ترین پاداش‌‌هایی كه دریافت نمود قرار گرفتن در جرگه‌ی دوازده رسول بود و پاداش دیگر نائل آمدن به افتخار نوشتن انجیلی بود كه نامش را حفظ می‌‌نماید.

۹‌:‏۱۰ غذایی كه در اینجا از آن سخن می‌رود توسط متی و به افتخار عیسی تهیه شده بود (لوقا ۵:‏۲۹) و این طریقی بود كه او در ملأعام مسیح را تصدیق نمود و همكارانش را به منجی معرفی كرد. بنابراین،‌ لزوماً مهمانان خراج‌گیر بودند و سایرین نیز عموماً به عنوان گناهكاران شناخته شده بودند!

۹‌:‏۱۱ رسم غذا خوردن در آن روها لم دادن روی نیمكت كوسن‌‌داری بود كه روبروی میز قرار می‌‌گرفت. هنگامی كه فریسیان دیدند كه عیسی به این طریق با ولگردان اجتماع همنشینی و معاشرت می‌‌نماید به نزد شاگردان وی رفتند و او را به «گناه از طریق همنشینی » متهم كردند. مطمئناً هیچ پیامبری با گناهكاران غذا نمی‌‌خورد.

۹‌:‏۱۲ عیسی این سخنان را شنید و پاسخ داد:‏‌ «بیمارانند كه به طبیب نیاز دارند،‌ نه تندرستان.» فریسیان خود را تندرست می‌‌انگاشتند و تمایلی نداشتند كه به نیاز خود به عیسی را اقرار نمایند (در واقع آنها از نظر روحانی فوق‌العاده بیمار بودند و شدیدا نیازمند شفا بودند.) برعكس باج‌گیران و گناهكاران بیشتر تمایل داشتند كه موقعیت واقعیِ خود را تصدیق نموده و در جستجوی فیض نجات مسیح بودند. بنابراین اتهام صحیح بود! عیسی با گناهكاران غذا خورد. اگر او با فریسیان غذا خورده بود باز اتهام واقعیت داشت و شاید هم درجه‌‌اش بیشتر بود! اگر عیسی در دنیایی مانند دنیای ما با گناهكاران غذا نخورده بود او همواره تنها می‌‌خورد. اما نكته‌ی مهم كه نباید فراموش شود این است كه هنگامی كه او با گناهكاران غذا می‌‌خورد، هیچگاه در راه‌‌های شر و شیطانی آنها پا نمی‌‌گذاشت و به شهادت خود لطمه نمی‌‌زد و آن را به خطر نمی‌‌انداخت. او از این موقعیت‌ها استفاده می‌‌كرد تا انسان‌‌ها را به سوی واقعیت و تقدس فراخواند.

۹‌:‏۱۳ مشكل فریسیان این بود كه با وجودی كه آنها رسوم مذهبی یهود را با دقت بسیاری انجام می‌‌دادند، قلب‌‌هایشان بی‌‌احساس، بی‌‌رحم و از سنگ بود. بنابراین عیسی آنان را با این چالش برای آموختنِ معنای سخنانِ یهوه «من رحمت می‌‌خواهم، نه قربانی» (نقل شده از هوشع ۶:‏‌ ۶) مرخص نمود. با وجودی كه خدا نظام قربانی را برقرار نموده، ‌او نمی‌‌خواهد كه مراسم مذهبی جایگزینی برای پارسایی درونی شود. خدا یك شعاردهنده نمی‌‌باشد، ‌او از جدا كردن مراسم مذهبی از خداپرستی شخصی خشنود نمی‌‌شود. دقیقاً همان كاری را كه فریسیان انجام داده بودند. آنها مفاد شریعت را رعایت می‌‌نمودند، اما نسبت به كسانی كه محتاج كمك روحانی بودند ترحمی روا نمی‌‌داشتند. آنها تنها با مردمی كه مانند خودشان پارسانما و به ظاهر مذهبی بودند مصاحبت داشتند.

برعكس تصورشان خداوند عیسی به طور كنایه‌آمیز به آنها گفت:‏ «من برای دعوت پارسایان نیامده‌‌ام بلكه آمده‌ ‌ام تا گناهكاران را دعوت كنم. » او كاملاً خواسته‌ی خدا را برای رحمت و نیز قربانی به انجام رسانید. به معنای واقعی، قومِ پارسایی در جهان وجود ندارد، بنابراین او آمد كه تمامی مردمان را به توبه كردن فرا خواند. اما در اینجا برداشت این است كه فراخوان او تنها برای كسانی كه به گناهكار بودن خود اذعان می‌كنند موثر است. او نمی‌‌تواند شفای خود را به كسانی كه مانند فریسیان مغرور – پارسانما و ناپشیمان هستند ببخشد.

د) پرسش از عیسی در مورد روزه ‌‌داری (۹‌:‏۱۴-‏۱۷)

۹‌:‏۱۴ تا این زمان احتمالاً یحیی تعمیددهنده در زندان به سر می‌‌برد. شاگردان وی با مشكلی كه برایشان پیش آمده بود نزد عیسیآمدند. آنها اغلب روزه می‌‌گرفتند، لیكن شاگردانِ عیسی روزه نمی‌‌ گرفتند،‌ دلیلش چه بود؟‌

۹‌:‏۱۵ عیس با مثالی به آنها پاسخ داد. او داماد بود و شاگردان وی مهمانان آن عروسی تا زمانی كه او با آنها بود، دلیلی برای روزه داری به عنوان سوگواری وجود نداشت. اما او را از آنان خواهند گرفت، سپس شاگردان وی روزه خواهند گرفت. او از آنها گرفته شد، با مرگ و به خاك سپاریش و از هنگام صعود وی، او از نظر جسمی برای شاگردانش غایب محسوب می‌‌شود. در حالی كه در سخنان عیسی حكم به روزه گرفتن نمی‌‌شود، آنها مطمئناً این مطلب را به عنوان عملكردی برای كسانی كه در انتظار بازگشت داماد می‌‌باشند، تأیید می‌‌كنند.

۹‌:‏۱۶ سؤالی كه توسط شاگردان یحیی مطرح شده بود، عیسی را بیشتر وادار كرد تا خاطرنشان نماید كه یحیی نقطه‌ی عطفی بر یك مشیت الهی قرار داد، یعنی اعلامِ عصرِ نوینِ فیض، و عیسی نشان می‌‌دهد كه اصول خاص آنها نمی‌‌توانند درهم ادغام گردند. سعی بر ادغام شریعت و فیض مانند این است كه یك تكه از پارچه‌ی آب نرفته و نو را به جامه‌‌ای كهنه وصله زد. هنگامی كه جامه شسته شود وصله آب می‌‌رود و جمع می‌‌شود و پاره می‌‌شود و از پارچه قدیمی جدا می‌‌شود. و پارگی از قبل بدتر نمایان می‌‌شود. گابلین به حق این گونه شكوه می‌‌كند:‏

یك مسیحیت مقتدر به اصول یهودیت كه با اقرار به فیض و انجیل، سعی بر حفظ شریعت و رواج قانونی پارسایی دارد در نظر خدا از اقرار اسرائیل به بت‌‌پرستی در زمان گذشته انزجار عظیم‌‌تری را به وجود می‌‌آورد.

۹‌:‏۱۷ یا این ادغام، مانند ریختن شراب نو در مشك‌‌های كهنه می‌‌باشد. زیرا فشار حاصل از گاز‌های تخمیر شرابِ جدید، مشك‌‌های كهنه را می‌‌تركاند، زیرا این مشك‌‌ها حالت ارتجاعی خود را از دست داده‌‌اند. زندگی و نجاتی كه انجیل به ما می‌‌دهد مشك‌‌های شریعت‌‌گرایی را تخریب می‌‌کند.

سرآغاز دوره مسیحیت به طور اجتناب‌ناپذیری منتج به تنش می‌‌شود. شادی‌ای كه مسیح با خود آورد، نمی‌‌توانست درون اشكال و نشانه شعائر ای عهد قدیم بگنجد و نیاز به نظمی كاملاً نوین از چیز شعائر ها وجود داشت. پتینجیل این مطلب را این گونه روشن می‌نماید:‏‌

بدین ترتیب پادشاه به شاگردانش بر علیه ادغام كهنه و نو هشدار می‌ شعائر دهد. و این تنها چیزی است كه در سراسر عالم مسیحیت انجام شده است. یهودیت در همه جا و بین كلیسا، خود را اصلاح كرده و وفق داده است و جامه‌ی كهنه‌ی برچسب «مسیحیت» خورده است. نتیجه‌ی این ادغام، تركیبی گیج‌‌كننده است كه نه یهودیت است نه مسیحیت، بلكه جایگزینی نشانه‌های كارهای منسوخ به جای اعتقاد به خدای زنده می‌‌باشد. شراب نو رهایی رایگان در مشك‌‌های كهنه‌ی قانون‌گرایی ریخته شده، ‌و چه نتیجه‌‌ای حاصل شده است؟ ‌بله، پوست‌‌ها تركیده و تخریب شده، شراب ریخته شده و بیشتر جرعه‌‌های ارزشمند حیات‌‌بخش از دست رفته است. شریعت رعب و وحشتش را از دست داد زیرا با فیض ادغام شده و فیض زیبایی و ویژگی خود را به عنوان فیض از دست داد زیرا با امور شریعت تركیب شد.

ذ) قدرت شفای بیماران غیرقابل درمان و زنده كردن مردگان ( ۹ ‌:‏۱۸-‏۲۶)

۹‌:‏۱۸-‏۱۹ سخنان عیسی در مورد تغییرات خواست خدا و مشیت الهی توسط رئیس كنیسه كه پریشان‌حال بود و دخترش همان آن مرده بود قطع گردید. او در مقابل خداوند زانو زد، و از وی درخواست نمود كه بیاید و زندگی را به او بازگرداند. كاری كه این رئیس انجام داد یعنی تقاضای كم از عیسی، بسیار استثنائی بود. اكثر رهبران یهودی از ترس سرزنش و نكوهش همكاران خود به چنین كاری دست نمی‌‌زدند. عیسی ایمان او را گرامی داشت و با شاگردان خود به سوی خانه رئیس به راه افتاد.

۹‌:‏۲۰ عیسی دوباره باز ایستاده شد! این بار زنی كه از خونریزی به مدت دوازده سال رنج می‌‌كشید او را متوقف ساخت. عیسی هیچگاه با ایجاد چنین وقفه‌‌ای ناراحت نمی‌‌شد. او همیشه متین و در دسترس بود و همگان می‌‌توانستند به او نزدیك گردند.

۹‌:‏۲۱-‏۲۲ علم پزشكی از كمك به این زن عاجز بود. در واقع، وضعیت او رو به وخامت گرائیده بود (مرقس ۵‌:‏۲۶) و درنهایت این بحبوحه، او عیسی را ملاقات نمود. یا حداقل وی را دید كه توسط ازدحام مردم احاطه شده بود. با این باور كه عیسی قادر است و می‌خواهد كه او را شفا دهد، به آهستگی به میان ازدحام مردم آمد و لبه جامه او را لمس نمود. عیسی هیچگاه امید واقعی را نادیده نمی‌‌انگارد. او به سوی زن روی كرد و اعلام نمود كه وی شفا یافته است. بلادرنگ زن سلامتِ خود را پس از دوازده سال بازیافت.

۹‌:‏۲۳-‏۲۴ روایت دوباره به رئیس كنیسه كه دخترش مرده بود باز می‌‌شود. هنگامی كه عیسی به خانه رسید، سوگواران حرفه‌‌ای مشغول گریه و زاری بودند كه آن را «سوگواری مصنوعی» نام نهاده بودند. وی دستور داد كه همگی اطاق را ترك نمایند. و هم‌زمان اعلام نمود كه دختر نمرده است بلكه در خواب است. اكثر شاگردانِ كتاب‌‌مقدس اعتقاد دارند كه خداوند واژه‌ی خواب را به عنوان استعاره‌‌ای برای مرگ استفاده نموده است. بعضی‌‌ها اعتقاد دارند كه دختر در حالت كما بوده است. این تفسیر این مطلب را كه اگر دختر واقعاً مرده بود، عیسی قادر بود كه او را زنده كند نفی نمی‌‌كند، اما بر این مطلب تأكید دارد كه عیسی به قدری درستكار بود كه بخواهد به خاطر زنده كردن یك مرده، اگر واقعاً دختر نمرده بود برای خود اعتبار كسب نماید. رابرت اندرسن در این مورد این نظریه را ارائه می‌‌دهد. او اشاره می‌‌كند كه پدر و سایر اطرافیان گفته بودند كه او مرده است، لیكن عیسی گفت او نمرده است.

۹‌:‏۲۵-‏۲۶ به هر صورت، خداوند دست آن دختر را گرفت و معجزه رخ داد و دختر برخاست. و زمانی نگذشت كه خبر آن معجزه در سراسر آن ناحیه پخش شد.

ر) قدرت بازگرداندن بینایی ( ۹ ‌:‏۲۷-‏۳۱)

۹‌:‏۲۷-‏۲۸ چون عیسی محله‌ی رئیس كهنه را ترك نمود، دو مرد نابینا او را دنبال كردند و درخواست بینایی كردند. با وجودی که فاقد بینایی طبیعی بودند لیكن دارای بصیرت روحانی عمیقی بودند. با خطاب نمودن عیسی به عنوان پسر داود، آنها وی را به عنوان ماشیح (مسیح) موعود و پادشاه بحق اسرائیل شناسایی كردند. و آنها می‌‌دانستند كه هنگامی كه ماشیح (مسیح) بیاید، یكی از نشانه‌‌هایُ معتبر این است كه او به نابینایان، بینایی خواهد بخشید (اشعیا ۶۱‌:‏۱) هنگامی كه عیسی با این پرسش كه آیا آنها معتقدند (ایمان دارند) كه او قادر است این كار را انجام دهد (بینائی را به آنها عطا نماید) آنها بدون تردید پاسخ دادند، «بله، خداوند» .

۹‌:‏۲۹-‏۳۰ سپس پزشك كبیر چشمان آنان را لمس نمود و به آنها اطمینان داد كه چون ایمان داشتند، می‌توانند ببینند. بلادرنگ چشمان آنها كاملا به حالت طبیعی بینا شد.

انسان می‌‌گوید:‏ «دیدن باور كردنِ (ایمان آوردن) است» خدا می‌‌گوید:‏ «ایمان داشتن دیدن است». عیسی به مارتا گفت:‏‌ «آیا من به تو نگفته بودم كه اگر ایمان داشته باشی خواهی دید؟» (یوحنا ۱۱‌:‏۴۰). نویسنده به عبرانیان اشاره می‌‌نماید كه «با ایمان ما درك می‌‌كنیم …» (۱۱‌:‏۳). یوحنای رسول می‌‌نویسد:‏ «اینها را به شما نوشتم كه… ایمان دارید… تا بدانید…» (۱-‏یوحنا ۵‌:‏۱۳). خدا از ایمانی كه مستلزم معجزه‌‌ای قبلی است خوشنود نمی‌‌شود. او طالب این است كه ما تنها به این دلیل او خدا است به او ایمان داشته باشیم .

چرا مسیح سختگیرانه به مردانی كه شفا یافته بودند هشدار داد كه این مطلب را به كسی نگویند؟ در یادداشت‌‌های آیه ۸‌:‏۴ ، نظر ما این بود كه او احتمالا نمی‌‌خواست یك جنبش زودرس را برای بر تخت نشاندن وی به عنوان پادشاه برانگیزد . لیكن مردم هنوز اظهار ندامت نمی‌‌كردند، او نمی‌‌توانست بر آنها سلطنت نماید مگر اینكه آنها دوباره متولد گردند. همچنین یك شورش انقلابی بر له عیسی، انتقامی وحشتناك را از سوی حكومت رومیان بر علیه یهودیان به همراه داشت. در كنار همه‌ی این مطالب، خداوند ما عیسی می‌‌فرماید كه قبل از اینكه به عنوان پادشاه سلطنت نماید به روی صلیب برود؛ هر چیزی كه راه او را به سوی جلجتا سد می‌كرد در تضاد با نقشه از پیش تعیین شده خدا بود.

۹‌:‏۳۱ با هیجان قدردانی به خاطر بینائی خود، آن دو مرد خبر شفای معجزه‌‌آسای خود را منتشر كردند . در حالی که ممكن است كه ما وسوسه شده و با آنها همدلی نمائیم، و حتی شهادتِ پرشور آنها را تحسین نمائیم. حقیقت محض این است كه آنها نا‌آگاهانه نافرمانی كرده و احتمالاً با برانگیختن كنجكاوی‌‌های توخالی به جای توجه و علاقه‌‌ای كه ملهم از روح‌‌القدس است لاجرم به جای اینكه خیر برسانند باعث شر شدند. حتی قدردانی دلیل معتبری برای نا‌فرمانی نمی‌‌باشد.

ز) نیرویِ اعطایِ قدرت تكلم ( ۹ ‌:‏۳۲-‏۳۴)

۹‌:‏۳۲ عیسی نخست به مرده زندگی عطا نمود؛ سپس بینائی به نابینایان؛ و اكنون قدرت تكلم به اشخاص لال. به نظر می‌‌رسد كه در اینجا در مورد معجزه‌‌ها یك توالی روحانی موجود است. ابتدا زندگی، سپس، درك و پس از آنها شهادت. روحی شریر به این مرد حمله كرد و او را لال نموده بود. و شخص دیگری احساس مسئولیت كرده و این دیوزده را به نزد عیسی می‌‌برد. بركات خدا نثار بر اشخاص شریف و گم‌نامی كه وسیله‌‌های او قرار گرفتند و سایرین را به سوی عیسی هدایت می‌‌كردند.

۹‌:‏۳۳ به محض اینكه دیو بیرون افكنده شد، مرد لال آغاز به سخن گفتن كرد. مطمئنا فرض ما بر این است كه او نیروی تكلم خود را برای پرستش و شهادت نسبت به كسی كه چنین بزرگوارانه وی را شفا داده بود بكار برده است. مردم عادی تصدیق نمودند كه اسرائیل شاهد معجزاتی بی‌نظیر و بی‌سابقه بوده است.

۹‌:‏۳۴ لیكن فریسیان با گفتن این سخنان پاسخ دادند كه عیسی با كمك رئیس دیوها، دیوها را بیرون می‌‌افكند. و این مطلبی است كه بعداً عیسی به آن گناه نابخشودنی اطلاق نمود (۱۲‌:‏۳۲). نسبت دادن معجزاتی كه به واسطه روح‌القدس انجام می‌‌شد به نیروی شیطان، توهین به روح‌القدس می‌‌باشد. در حالی كه مردم با لمس شفابخش مسیح بركت می‌‌یافتند، فریسیان از نظر روحانی مرده، كور و لال باقی ماندند.

۶ . رسولان مسیح پادشاه به سوی اسرائیل فرستاده می ‌‌شوند (۹‌:‏۳۵-‏۱۰ ‌:‏۴۲)

الف) نیاز به كارگران برای درو ( ۹ ‌:‏۳۵-‏۳۸)

۹‌:‏۳۵ این آیه با مطلبی درباره آنچه كه به مسیر سوم جلیلی موسوم است آغاز می‌‌شود. عیسی در سراسر شهرها و روستاها سفر می‌‌نمود و خبرخوش پادشاهی را بشارت می‌‌داد، یعنی اینكه، او پادشاه اسرائیل بود و اگر قوم توبه می‌‌كردند و او را تصدیق می‌‌نمودند، او بر آنها سلطنت می‌‌نمود. این بار ارائه و پیشنهاد واقعی و با حسن نیت پادشاهی، برای اسرائیل بود. اگر اسرائیل پاسخ داده بود چه اتفاقی می‌‌افتاد؟ كتاب‌مقدس به این پرسش پاسخ نداده است . ما می‌‌دانیم كه مسیح به هرحال می‌‌باید بمیرد تا پایه عدالتی كه خدا گناهكاران تمام اعصار را مبرا نماید مهیا سازد.

همان گونه كه مسیح آموزش و بشارت می‌‌داد، او انواع بیماری‌‌ها را مداوا می‌‌نمود. همان طور كه معجزات وی مشخصه اولین آمدن (ظهور) ماشیح (مسیح)، با فیضی فروتنانه بود، این معجزات دومین آمدن (ظهور) وی را با قدرت و شكوه عظیم نشان خواهند داد (ر.ک عبرانیان ۶‌:‏۵ «نیروهای عصر آینده»).

۹‌:‏۳۶ چون عیسی به انبوه مردم نظر می‌‌افكند، آنها را پریشان‌‌حال و درمانده می‌‌دید، او آنها را مانند گوسفندانی بی‌‌شبان می‌‌دید، قلب پر از عطوفت او به سوی آنها جلب شد. چه بیش از اینها ما درباره‌ی آرزوی سعادت روحانی برای گمشدگان و كسانی كه در حال موت هستند خواهیم دانست.

به همین دلیل است كه ما نیازمند دعای دائم هستیم:‏

بگذارید به ازدحام مردم نگاه كنم، همان گونه كه منجی من كرد،
تا زمانی كه چشمانم از اشك تار گردند؛
بگذارید با ترحم به گوسفندان سرگردان نظر كنم،
و به خاطر محبت به او، به آنها محبت كنم.

۹‌:‏۳۷ كار عظیم درو روحانی لازم است انجام شود، لیكن كارگران اندك می‌‌باشند به نظر می‌‌رسد كه مشكل تا امروز هم ادامه یافته است. نیاز همواره از نیروی كار عظیم‌‌تر است.

۹‌:‏۳۸ عیسی خداوند به شاگردان خود گفت كه از ارباب محصول بخواهند كه برای درو محصولش كارگر بفرستد. توجه كنید كه نیاز یك فراخوان را برقرار نمی‌‌نماید. كارگران تا فرستاده نشده‌اند نباید بروند.

مسیح، پسر خدا،
من را به سرزمین‌های نیمه شب فرستاده است
كشیش (انتصابی) نیرومند من با دستانی سوراخ شده (سفته) – فرانسس بِوان

عیسی ارباب محصول را شناسایی نمی‌‌نماید. بعضی‌‌ها معتقدند كه منظورش روح‌القدس می‌باشد. در آیه‌ی ۱۰‌:‏۵ عیسی خودش شاگردان را می‌‌فرستد، پس به نظر واضح می‌‌رسد كه او خودش همان كسی است كه ما باید در مورد بشارت جهانی به او دعا بخوانیم (او را نیایش نمائیم).

انجیل به روایت متی

فصل  ۹

۱  پس به کشتی سوار شده، عبور کرد و به شهر خویش آمد.

۲  ناگاه مفلوجی را بر بستر خوابانیده، نزد وی آوردند. چون عیسی ایمان ایشان را دید، مفلوج را گفت، ای فرزند، خاطر جمع دار که گناهانت آمرزیده شد.

۳  آنگاه بعضی از کاتبان با خود گفتند، اینشخص کفر می‌گوید.

۴  عیسی خیالات ایشان را درک نموده، گفت، از بهر چه خیالات فاسد به‌خاطر خود راه می‌دهید؟

۵  زیرا کدام سهلتر است، گفتن اینکه گناهان تو آمرزیده شد یا گفتن آنکه برخاسته بخرام؟

۶  لیکن تا بدانید که پسر انسان را قدرت آمرزیدن گناهان بر روی زمین هست. آنگاه مفلوج را گفت، برخیز و بستر خود را برداشته، به خانهٔ خود روانه شو!

۷  در حال برخاسته، به خانهٔ خود رفت!

۸  و آن گروه چون این عمل را دیدند، متعجّب شده، خدایی را که این نوع قدرت به مردم عطا فرموده بود، تمجید نمودند.

۹  چون عیسی از آنجا می‌گذشت، مردی را مسمّیٰ به متّی به باجگاه نشسته دید. بدو گفت، مرا متابعت کن. در حال برخاسته، از عقب وی روانه شد.

۱۰  و واقع شد چون او در خانه به غذا نشسته بود که جمعی از باجگیران و گناهکاران آمده، با عیسی و شاگردانش بنشستند.

۱۱  و فریسیان چون دیدند، به شاگردان او گفتند، چرا استاد شما با باجگیران و گناهکاران غذا می‌خورد؟

۱۲  عیسی چون شنید، گفت، نه تندرستان، بلکه مریضان احتیاج به طبیب دارند.

۱۳  لکن رفته، این را دریافت کنید که، رحمت می‌خواهم نه قربانی؛ زیرا نیامده‌ام تا عادلان را، بلکه گناهکاران را به توبه دعوت نمایم.

۱۴  آنگاه شاگردان یحیی نزد وی آمده، گفتند، چون است که ما و فریسیان روزه بسیار می‌داریم، لکن شاگردان تو روزه نمی‌دارند؟

۱۵  عیسی بدیشان گفت، آیا پسران خانهٔ عروسی، مادامی که داماد با ایشان است، می‌توانند ماتم کنند؟ و لکن ایّامی می‌آید که داماد از ایشان گرفته شود؛ در آن هنگام روزه خواهند داشت.

۱۶  و هیچ‌کس بر جامه کهنه پارهای از پارچه نو وصله نمی‌کند زیرا که آن وصله از جامه جدا می‌گردد و دریدگی بدتر می‌شود.

۱۷  و شراب نو را در مَشکهای کهنه نمی‌ریزند والاّ مَشکها دریده شده، شراب ریخته و مشکها تباه گردد. بلکه شراب نو را در مشکهای نو می‌ریزند تا هر دو محفوظ باشد.

۱۸  او هنوز این سخنان را بدیشان می‌گفت که ناگاه رئیسی آمد و او را پرستش نموده، گفت، اکنون دختر من مرده است. لکن بیا و دست خود را بر وی گذار که زیست خواهد کرد.

۱۹  پس عیسی به اتّفاق شاگردان خود برخاسته، از عقب او روانه شد.

۲۰  و اینک، زنی که مدّت دوازده سال به مرض استحاضه مبتلا می‌بود، از عقب او آمده، دامن ردای او را لمس نمود،

۲۱  زیرا با خود گفته بود، اگر محض ردایش را لمس کنم، هرآینه شفا یابم.

۲۲  عیسی برگشته، نظر بر وی انداخته، گفت، ای دختر، خاطرجمع باش زیرا که ایمانتتو را شفا داده است! در ساعت آن زن رستگار گردید.

۲۳  و چون عیسی به خانهٔ رئیس در آمد، نوحهگران و گروهی از شورشکنندگان را دیده،

۲۴  بدیشان گفت، راه دهید، زیرا دختر نمرده، بلکه در خواب است. ایشان بر وی سُخریّه کردند.

۲۵  امّا چون آن گروه بیرون شدند، داخل شده، دست آن دختر را گرفت که در ساعت برخاست.

۲۶  و این کار در تمام آن مرزوبوم شهرت یافت.

۲۷  و چون عیسی از آن مکان می‌رفت، دو کور فریادکنان در عقب او افتاده، گفتند، پسر داودا، بر ما ترحّم کن!

۲۸  و چون به خانه در آمد، آن دو کور نزد او آمدند. عیسی بدیشان گفت، آیا ایمان دارید که این کار را می‌توانم کرد؟ گفتندش، بلی خداوندا.

۲۹  در ساعت چشمان ایشان را لمس کرده، گفت، بر وفق ایمانتان به شما بشود.

۳۰  در حال چشمانشان باز شد و عیسی ایشان را به تأکید فرمود که زنهار کسی اطّلاع نیابد.

۳۱  امّا ایشان بیرون رفته، او را در تمام آن نواحی شهرت دادند.

۳۲  و هنگامی که ایشان بیرون می‌رفتند، ناگاه دیوانهای گنگ را نزد او آوردند.

۳۳  و چون دیو بیرون شد، گنگ، گویا گردید و همه در تعجّب شده، گفتند، در اسرائیل چنین امر هرگز دیده نشده بود.

۳۴  لیکن فریسیان گفتند، به‌واسطهٔ رئیس دیوها، دیوها را بیرون می‌کند.

۳۵  و عیسی در همهٔ شهرها و دهات گشته، درکنایس ایشان تعلیم داده، به بشارت ملکوت موعظه می‌نمود و هر مرض و رنج مردم را شفا می‌داد.

۳۶  و چون جمعی کثیر دید، دلش بر ایشان بسوخت زیرا که مانند گوسفندانِ بیشبان، پریشانحال و پراکنده بودند.

۳۷  آنگاه به شاگردان خود گفت، حصاد فراوان است لیکن عَمَله کم.

۳۸  پس از صاحب حصاد استدعا نمایید تا عَمَله در حصاد خود بفرستد.