The Revelation of Jesus Christ
Believer’s Bible Commentary
by
William MacDonald
شیر نر
مقدمه
«وقتی کلمات این نبوّت را میخوانیم و به یاد میآوریم آن فیضی که ما را از تمام شرارتهای این زمانه نجات داده است، دلهایمان باید مالامال از ستایش شود. برکت دیگری که ما داریم اطمینان از پیروزی و جلال نهائی است.»
— آرنو سی. گیبلاین Arno C.Gaebelein
الف) جایگاه منحصر به فرد در میان کتب مقدس
منحصر به فرد بودن این آخرین کتابِ کتابمقدس، در همان اولین کلمهی آن پیدا است: «مکاشفه» یا در اصل یونانی Apokalupsis . این واژه که به معنی «پرده برداشتن» است، ریشهی کلمهی apocalyptic در زبانهای اروپائی میباشد و نوعی سبک نوشتاری است که در کتب دانیال، حزقیال و زکریا در عهد عتیق دیده میشود، ولی در عهد جدید تنها همین یک مورد وجود دارد. این واژه به رؤیـاهای نبوتی مربوط به آینده اشاره دارد که از طریق نمادها، تصاویر و دیگر ابزارهای ادبی بیان میشود.
کتاب مکاشفه نه تنها به جلو، به زوال همه چیز در آینده و پیروزی قطعی خدا و برّه مینگرد، بلکه پایان نامشخص شصت و پنج کتاب دیگر کتابمقدس را به هم ربط میدهد. درواقع بهترین راه برای درک کامل این کتاب، شناخت تمامی کتبمقدس است! شخصیتها، نمادها، رویدادها، اعداد، رنگها و دیگر رموز آن تقریباً هر یک قبلاً در کلام خدا ذکر شدهاند. عدهای این کتاب را به درستی «ایستگاه بزرگ مرکزی» کتابمقدس نامیدهاند، چرا که همه قطارها به اینجا وارد میشوند. کدام قطارها ؟ قطارهائی از اندیشه که از کتاب پیدایش و کتب بعد از آن به حرکت درمیآیند، از جمله خط قرمز نجات، قوم اسرائیل، ملل غیریهود، کلیسا، شیطان دشمن قوم خدا، ضد مسیح و بسیاری موارد دیگر.
آپوکالیپس (که از قرن چهارم به غلط آن را «مکاشفهی یوحنای رسول» نامیدهاند، در حالی که در واقع «مکاشفهی عیسی مسیح» [۱:۱] میباشد)، حقیقتاً اوج کتابمقدس است. این کتاب به ما میگوید که همه چیز چگونه به پایان میرسد و به کجا منتهی میشود. حتی مطالعه اجمالی آن میتواند اخطار شدیدی برای بیایمانان باشد تا توبه کنند و در عین حال دلگرمی برای قوم خدا تا ثابت قدم بمانند!
ب) نویسنده
در خود کتاب ذکر شده که نویسنده آن یوحنا است (۱:۱، ۴، ۹، ۲۲:۸) که به فرمان خداوند خود، عیسی مسیح دست به نگارش آن زد. شواهد خارجی باستانی، قوی و فراگیر، از این ایده پشتیبانی میکنند که منظور از یوحنا، همان یوحنای رسول، پسر زبدی است که سالهای زیادی در افسس خدمت میکرد (شهری واقع در آسیای صغیر، جائی که تمامی هفت کلیسای مذکور در بابهای ۲ و ۳ قرار داشتند). وی توسط دومیتیان به جزیره پطمس تبعید شد، جائی که خداوند به او رؤیاهائی بخشید و او آنها را به رشتهی تحریر درآورد. او بعدها به افسس بازگشت و همان جا در سن پیری درگذشت. ژوستین شهید، ایرنائوس، ترتولیان، هیپولیتوس، کلمنت اسکندریه و اوریجن، همگی کتاب مکاشفه را به یوحنا نسبت دادهاند. به علاوه اخیراً کتابی با عنوان «آپوکریفون یوحنا» (حدود سال ۱۵۰ میلادی) در مصر پیدا شده که مخصوصاً کتاب مکاشفه را به یوحنا برادر یعقوب نسبت داده است.
اولین کسی که با انتساب این کتاب به یوحنای رسول مخالفت نمود، دیونیسیوس اسکندریه بود، زیرا وی که با آموزه هزاره (مکاشفه باب ۲۰) مخالفت میکرد دوست نداشت نویسنده آن یوحنای رسول باشد. اشارات مبهم و سست او نخست به یوحنای مرقس و سپس به «یوحنای پیر» به عنوان مولفان احتمالی، فاقد شواهد و مدارک معتبر و قوی است، هر چند بسیاری از محققان معاصر که دیدگاهی لیبرالی دارند نیز یوحنای رسول را نویسندهی این کتاب نمیدانند. در تاریخ کلیسا هیچ مدرکی در خصوص شخصی به نام «یوحنای پیر» جز نویسنده رسالات دوم و سوم یوحنا به چشم نمیخورد. این دو نامه به سبک رساله اول یوحنا میباشند و همچنین با سبک ساده و مجموعه واژگان انجیل یوحنا به خوبی هماهنگی دارند.
در حالی که نشانههای ظاهری ذکر شده در فوق بسیار قوی میباشند، ولی نشانههای درونی، روشن نیستند.
گفتمان كتاب ترجیحاً در قالب و سبک خشن سامی، یونانی و حتی شامل برخی اصطلاحات است که متخصصین دستور زبان آنها را « Solecims » (غلط مصطلح) مینامند، و همچنین نظم کلامی آن بسیاری را متقاعد نموده که همان شخصی که مکاشفه را نوشته است، نمیتوانسته است که انجیل را بنویسد.
به هر حال این تفاوتها قابل توضیح بوده و دلیلی بر نفی تشابهات بین این دو کتاب نمیباشند.
عدهای دیگر، به عنوان نمونه معتقد به نگارش مکاشفه در سال ۵۰ یا ۶۰ میلادی میباشند (زمان حکومت کلودیوس یا نرون)، با این دیدگاه که یوحنا انجیلش را خیلی سال بعد یعنی در سال ۹۰ میلادی، وقتی که در زبان یونانی پیشرفت نمود، نوشته است. به هر حال، این هم الزاماً راه حل نیست. کاملاً امکان دارد که یوحنا نویسندهای برای انجیلش داشته است، ولی قطعاً در تبعیدش در پطمس تنها بوده است (فرضیه الهام بر هر دو گزینه اثری ندارد، چونکه خدا نویسندگان و سبکهای مختلف را به کار برده است، نه یک سبک عمومی برای تمام کتبِ کتابمقدس).
زمینههای عمومی از روشنائی و تاریکی، هم در انجیل یوحنا و هم در مکاشفهی یوحنا یافت میشوند. کلماتی نظیر «برّه»، «غالبآمدن»، «کلمه»، «راستی»، «آبِحیات» و غیره، این دو کتاب را به هم متصل میکنند. همچنین انجیل یوحنا ۱۹:۳۷ و مکاشفه ۱:۷، از زكریا ۱۲:۱۰ نقل قول میكنند، با این وجود از كلمهای كه در ترجمه یونانی معروف به هفتادتنان برای «نیزه» استفاده شده، استفاده نكردهاند، بلكه از كلمه دیگری استفاده كردهاند كه به «نیزه» ترجمه شده است.
دلیل دیگر مبنی تفاوت در گفتار و سبك نگارش انجیل یوحنا و مكاشفه، سبك كاملاً متفاوت ادبی است كه این دو كتاب ارائه میدهند. علاوه بر آن مقدار فراوانی از عبارتپردازیهای عبری مكاشفه، مشتق از عهد عتیق میباشند.
در نتیجه، نگاه سنتی مبنی بر اینكه یوحنای رسول پسر زبدی و برادر یعقوب مكاشفه را نوشته است، دارای یك اساس محكم تاریخی است و مشكل را میشود بدون نفی نویسنده حل نمود.
ج) تاریخ نگارش
قدیمیترین تاریخ نگارش مكاشفه كه مورد توافق بسیاری قرار گرفته است سال ۵۰ یا ۶۰ میلادی میباشد. آن چنان كه اشاره شد این گمانهزنی مبین سبك نگارش مكاشفه میباشد. برخی دیگر بر این باورند كه عدد «۶۶۶» (مكاشفه ۱۳:۱۸) پیشگوئی راجع به نرون بوده است، كه عدهای بر این باور بودهاند كه كه در آن سال نرون زنده میشود. واقعیت اینكه چنین نشد، اثری بر پذیرش خود كتاب باقی نگذاشت (شاید این نشان میدهد كه مكاشفه خیلی دیرتر از زمانهی نرون نوشته شده باشد).
پدران كلیسا مخصوصاً به دوران آخر حكومت دومییتان (در حدود سال ۹۶ میلادی)، زمانی كه یوحنا در پطمس تبعید بود، اشاره مینمودند كه در آن زمان یوحنا مكاشفه را دریافت كرده است. از آنجا كه این فرضیه قدیمیتر، اعلام شده و دیدگاهی گستردهتر در میان مسیحیت ارتدكسی است، دلیل سادهای برای پذیرش آن میباشد.
د) زمینه و موضوع
راهحل ساده برای درك كتاب مكاشفه این است كه آن را به سه مبحث اصلی تقسیم كنیم. باب اول حاوی رؤیایی است كه یوحنا مسیح را میبیند ردای داوری را به عنوان داور پوشیده و در میان هفت كلیسا بر مسند داوری ایستاده است. بابهای ۲ و ۳ در رابطه با عصر كلیسا است، دورهای كه هنوز هم در آن زیست میكنیم. نوزده باب باقیمانده، در رابطه با وقایع آینده است كه پس از عصر كلیسا واقع میشوند. پس به ترتیب زیر كتاب را تقسیم میكنیم.
۱ـ اموری كه یوحنا دید: رؤیای مسیح به عنوان داور كلیساها.
۲ـ اموری كه هستند: طرحی از دورهی كلیسا از مرگ رسولان تا زمان بازگشت مسیح و بردن مقدسین خودش به آسمان (بابهای ۲-۳)
۳ـ اموری كه بعد از این واقع میشوند: طرحی از وقایع آینده از ربایش مقدسین به مقصد جاودانیشان (بابهای ۴ الی ۲۲). یك راه آسان برای به خاطر داشتن محتویات این سه بخش از كتاب، به شرح زیر میباشد:
الف) بابهای ۴ الی ۱۹ شامل مبحث عذاب است ـ دورهای كه حداقل هفت سال ادامه مییابد. در این مرحله خدا قوم بیایمان اسرائیل و سایر ملل بیایمان را داوری میكند. این داوری به شرح زیر به تصویر كشیده شده است:
(۱) هفت مُهر.
(۲) هفت كرنا.
(۳) هفت جام.
ب) بابهای ۲۰ الی ۲۲ در رابطه با رجعت دوم مسیح و ملکوت او بر روی زمین است ـ داوری بر تخت سفید بزرگ و جاودانگی.
در دورۀ عذاب بزرگ، هفت مُهر شامل هفت كرنا است. همچنین هفت كرنا شامل هفت جام داوری است. یعنی اینکه دورهی عذاب بزرگ را میشود در نمودار زیر نشان داد.
مهرها
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷
كرناها
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷
جامها
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷
جملات معترضه در کتاب مکاشفه
نمودار فوق نشاندهندهی خط اصلی فکری در کتاب مکاشفه است.
به هر حال همچنان که داستان ادامه مییابد مشتمل بر تعلیقات فراوانی در معرفی شخصیتهای بزرگ مختلف و وقایع دورهی عذاب بزرگ به خوانندگان میباشد. بعضی از نویسندگان به این عبارات معترضه یا الحاقات اشاره کردهاند. پارهای از این جملات معترضه اصلی به شرح زیر میباشند:
۱ـ ۱۴۴۰۰۰یهودی مقدس مهر شده (۷:۱-۸).
۲ـ ایمانداران غیریهودی در این دوره (۷:۹-۱۷).
۳ـ فرشته زورآور با کتابچهی کوچک (باب ۱۰).
۴ـ دو شاهد (۱۱:۳-۱۲).
۵ـ اسرائیل و اژدها (باب ۱۲).
۶ـ دو جانور (باب ۱۳).
۷ـ ۱۴۴۰۰۰ نفری که در کوه صهیون با مسیح هستند (۱۴:۱-۵).
۸ـ فرشته و انجیل جاودانی (۱۴:۶، ۷).
۹ـ هشدار راجع به انهدام بابل (۱۴:۸).
۱۰ـ اخطار به پرستندگان جانور (۱۴:۹-۱۲).
۱۱ـ درو و محصول (۱۴:۱۴-۲۰).
۱۲ـ انهدام بابل (۱۷:۱ الی ۱۹:۳).
سمبولهای کتاب
بیشترین گویش مکاشفه سمبولیک است. اعداد، رنگها، مواد معدنی، جواهرات، جانوران، ستارگان و شمعدانها همگی به جهت نمادپروازی از اشخاص، وقایع یا حقایق به کار رفتهاند.
خوشبختانه پارهای از این سمبولها به روشنی در این کتاب تشریح شدهاند. برای نمونه، هفت ستاره، فرشتههای هفت کلیسا میباشند (۲۰:۱)، اژدهای بزرگ اهریمن یا شیطان است (۱۲:۹). معانی سمبولهای دیگر در بخشهای دیگر کتابمقدس یافت میشوند. چهار جانور (۴:۶) قبلاٌ در حزقیال ۱:۵-۱۴ تشریح شدهاند. در کتاب حزقیال ۱۰:۲۰ آنها در قالب کروبین توصیف شدهاند، پلنگ، خرس و شیر (۲:۱۳)، باب ۷ کتاب دانیال را تداعی میکند، آنجا که این حیوانات وحشی اشاره به نماد امپراتوران جهانی یونان، ایران و بخصوص بابل است. سایر سمبولها شامل تعریف روشنی در کتابمقدس نیستند، و ما باید در تفسیر آنها بسیار دقت کنیم.
اهداف کتاب پیدایش
در مطالعه کتاب پیدایش، همچنان که در مطالعه کتابمقدس، همیشه باید فرق بین کلیسا و اسرائیل را مد نظر داشته باشیم. کلیسا یعنی مردمانی که متعلق به آسمانند و با برکات روحانی متبرک شدهاند و در جلال مسیح، در قالب عروس او خوانده شدهاند.
اسرائیل یک قوم باستانی و قدیمی میباشد که خدا به آنها سرزمین موعود و یک ملکوت زمینی را تحت حکومت مسیحا، وعده داد. کلیسای واقعی در سه باب اول ذکر شده، ولی تا «بزم نکاح برّه» در ۱۹:۶-۱۰ اثری از آن دیده نمیشود. دورهی عذاب بزرگ (۴:۱ – ۵:۱۹) قبل از هر چیز خصوصیتی یهودی دارد.
قبل از پایان این پیشگفتار، لازم است گفته شود که همهی مسیحیان کتاب مکاشفه را بر اساس نتیجهگیری فوق تفسیر نمیکنند. عدهای فكر میكنند که کتاب مکاشفه تحقق کامل تاریخ کلیسا میباشد. عدهای هم تعلیم میدهند که مکاشفه معرف یک تصویر دائمی از کلیسا از عصر یوحنا به بعد میباشد.
کتاب مکاشفه آموزندهی حماقت زیستن به خاطر اموری است که به زودی میگذرند. کتاب مکاشفه مهمیزی است به جهت یادآوری ما از نابودشدنها، و دلگرمی دادن به ما برای انتظاری بردبارانه برای بازگشت خداوند است. کتاب مکاشفه برای بیایمانان اخطاری است مبنی بر مجازات وحشتناکی که در انتظار کسانی است که نجاتدهنده را انکار میکنند.
مکاشفه عیسی مسیح
تفسیر کتاب مقدس برای ایماندارن
ویلیام مک دونالد
The Revelation of Jesus Christ
Believer’s Bible Commentary
by
William MacDonald
مقدمه
«وقتی کلمات این نبوّت را میخوانیم و به یاد میآوریم آن فیضی که ما را از تمام شرارتهای این زمانه نجات داده است، دلهایمان باید مالامال از ستایش شود. برکت دیگری که ما داریم اطمینان از پیروزی و جلال نهائی است.» — آرنو سی. گیبلاین Arno C.Gaebelein
الف) جایگاه منحصر به فرد در میان کتب مقدس
منحصر به فرد بودن این آخرین کتابِ کتابمقدس، در همان اولین کلمهی آن پیدا است: «مکاشفه» یا در اصل یونانی Apokalupsis . این واژه که به معنی «پرده برداشتن» است، ریشهی کلمهی apocalyptic در زبانهای اروپائی میباشد و نوعی سبک نوشتاری است که در کتب دانیال، حزقیال و زکریا در عهد عتیق دیده میشود، ولی در عهد جدید تنها همین یک مورد وجود دارد. این واژه به رؤیـاهای نبوتی مربوط به آینده اشاره دارد که از طریق نمادها، تصاویر و دیگر ابزارهای ادبی بیان میشود.
کتاب مکاشفه نه تنها به جلو، به زوال همه چیز در آینده و پیروزی قطعی خدا و برّه مینگرد، بلکه پایان نامشخص شصت و پنج کتاب دیگر کتابمقدس را به هم ربط میدهد. درواقع بهترین راه برای درک کامل این کتاب، شناخت تمامی کتبمقدس است! شخصیتها، نمادها، رویدادها، اعداد، رنگها و دیگر رموز آن تقریباً هر یک قبلاً در کلام خدا ذکر شدهاند. عدهای این کتاب را به درستی «ایستگاه بزرگ مرکزی» کتابمقدس نامیدهاند، چرا که همه قطارها به اینجا وارد میشوند. کدام قطارها ؟ قطارهائی از اندیشه که از کتاب پیدایش و کتب بعد از آن به حرکت درمیآیند، از جمله خط قرمز نجات، قوم اسرائیل، ملل غیریهود، کلیسا، شیطان دشمن قوم خدا، ضد مسیح و بسیاری موارد دیگر.
آپوکالیپس (که از قرن چهارم به غلط آن را «مکاشفهی یوحنای رسول» نامیدهاند، در حالی که در واقع «مکاشفهی عیسی مسیح» [۱:۱] میباشد)، حقیقتاً اوج کتابمقدس است. این کتاب به ما میگوید که همه چیز چگونه به پایان میرسد و به کجا منتهی میشود. حتی مطالعه اجمالی آن میتواند اخطار شدیدی برای بیایمانان باشد تا توبه کنند و در عین حال دلگرمی برای قوم خدا تا ثابت قدم بمانند!
ب) نویسنده
در خود کتاب ذکر شده که نویسنده آن یوحنا است (۱:۱، ۴، ۹، ۲۲:۸) که به فرمان خداوند خود، عیسی مسیح دست به نگارش آن زد. شواهد خارجی باستانی، قوی و فراگیر، از این ایده پشتیبانی میکنند که منظور از یوحنا، همان یوحنای رسول، پسر زبدی است که سالهای زیادی در افسس خدمت میکرد (شهری واقع در آسیای صغیر، جائی که تمامی هفت کلیسای مذکور در بابهای ۲ و ۳ قرار داشتند). وی توسط دومیتیان به جزیره پطمس تبعید شد، جائی که خداوند به او رؤیاهائی بخشید و او آنها را به رشتهی تحریر درآورد. او بعدها به افسس بازگشت و همان جا در سن پیری درگذشت. ژوستین شهید، ایرنائوس، ترتولیان، هیپولیتوس، کلمنت اسکندریه و اوریجن، همگی کتاب مکاشفه را به یوحنا نسبت دادهاند. به علاوه اخیراً کتابی با عنوان «آپوکریفون یوحنا» (حدود سال ۱۵۰ میلادی) در مصر پیدا شده که مخصوصاً کتاب مکاشفه را به یوحنا برادر یعقوب نسبت داده است.
اولین کسی که با انتساب این کتاب به یوحنای رسول مخالفت نمود، دیونیسیوس اسکندریه بود، زیرا وی که با آموزه هزاره (مکاشفه باب ۲۰) مخالفت میکرد دوست نداشت نویسنده آن یوحنای رسول باشد. اشارات مبهم و سست او نخست به یوحنای مرقس و سپس به «یوحنای پیر» به عنوان مولفان احتمالی، فاقد شواهد و مدارک معتبر و قوی است، هر چند بسیاری از محققان معاصر که دیدگاهی لیبرالی دارند نیز یوحنای رسول را نویسندهی این کتاب نمیدانند. در تاریخ کلیسا هیچ مدرکی در خصوص شخصی به نام «یوحنای پیر» جز نویسنده رسالات دوم و سوم یوحنا به چشم نمیخورد. این دو نامه به سبک رساله اول یوحنا میباشند و همچنین با سبک ساده و مجموعه واژگان انجیل یوحنا به خوبی هماهنگی دارند.
در حالی که نشانههای ظاهری ذکر شده در فوق بسیار قوی میباشند، ولی نشانههای درونی، روشن نیستند.
گفتمان كتاب ترجیحاً در قالب و سبک خشن سامی، یونانی و حتی شامل برخی اصطلاحات است که متخصصین دستور زبان آنها را « Solecims » (غلط مصطلح) مینامند، و همچنین نظم کلامی آن بسیاری را متقاعد نموده که همان شخصی که مکاشفه را نوشته است، نمیتوانسته است که انجیل را بنویسد.
به هر حال این تفاوتها قابل توضیح بوده و دلیلی بر نفی تشابهات بین این دو کتاب نمیباشند.
عدهای دیگر، به عنوان نمونه معتقد به نگارش مکاشفه در سال ۵۰ یا ۶۰ میلادی میباشند (زمان حکومت کلودیوس یا نرون)، با این دیدگاه که یوحنا انجیلش را خیلی سال بعد یعنی در سال ۹۰ میلادی، وقتی که در زبان یونانی پیشرفت نمود، نوشته است. به هر حال، این هم الزاماً راه حل نیست. کاملاً امکان دارد که یوحنا نویسندهای برای انجیلش داشته است، ولی قطعاً در تبعیدش در پطمس تنها بوده است (فرضیه الهام بر هر دو گزینه اثری ندارد، چونکه خدا نویسندگان و سبکهای مختلف را به کار برده است، نه یک سبک عمومی برای تمام کتبِ کتابمقدس).
زمینههای عمومی از روشنائی و تاریکی، هم در انجیل یوحنا و هم در مکاشفهی یوحنا یافت میشوند. کلماتی نظیر «برّه»، «غالبآمدن»، «کلمه»، «راستی»، «آبِحیات» و غیره، این دو کتاب را به هم متصل میکنند. همچنین انجیل یوحنا ۱۹:۳۷ و مکاشفه ۱:۷، از زكریا ۱۲:۱۰ نقل قول میكنند، با این وجود از كلمهای كه در ترجمه یونانی معروف به هفتادتنان برای «نیزه» استفاده شده، استفاده نكردهاند، بلكه از كلمه دیگری استفاده كردهاند كه به «نیزه» ترجمه شده است.
دلیل دیگر مبنی تفاوت در گفتار و سبك نگارش انجیل یوحنا و مكاشفه، سبك كاملاً متفاوت ادبی است كه این دو كتاب ارائه میدهند. علاوه بر آن مقدار فراوانی از عبارتپردازیهای عبری مكاشفه، مشتق از عهد عتیق میباشند.
در نتیجه، نگاه سنتی مبنی بر اینكه یوحنای رسول پسر زبدی و برادر یعقوب مكاشفه را نوشته است، دارای یك اساس محكم تاریخی است و مشكل را میشود بدون نفی نویسنده حل نمود.
ج) تاریخ نگارش
قدیمیترین تاریخ نگارش مكاشفه كه مورد توافق بسیاری قرار گرفته است سال ۵۰ یا ۶۰ میلادی میباشد. آن چنان كه اشاره شد این گمانهزنی مبین سبك نگارش مكاشفه میباشد. برخی دیگر بر این باورند كه عدد «۶۶۶» (مكاشفه ۱۳:۱۸) پیشگوئی راجع به نرون بوده است، كه عدهای بر این باور بودهاند كه كه در آن سال نرون زنده میشود. واقعیت اینكه چنین نشد، اثری بر پذیرش خود كتاب باقی نگذاشت (شاید این نشان میدهد كه مكاشفه خیلی دیرتر از زمانهی نرون نوشته شده باشد).
پدران كلیسا مخصوصاً به دوران آخر حكومت دومییتان (در حدود سال ۹۶ میلادی)، زمانی كه یوحنا در پطمس تبعید بود، اشاره مینمودند كه در آن زمان یوحنا مكاشفه را دریافت كرده است. از آنجا كه این فرضیه قدیمیتر، اعلام شده و دیدگاهی گستردهتر در میان مسیحیت ارتدكسی است، دلیل سادهای برای پذیرش آن میباشد.
د) زمینه و موضوع
راهحل ساده برای درك كتاب مكاشفه این است كه آن را به سه مبحث اصلی تقسیم كنیم. باب اول حاوی رؤیایی است كه یوحنا مسیح را میبیند ردای داوری را به عنوان داور پوشیده و در میان هفت كلیسا بر مسند داوری ایستاده است. بابهای ۲ و ۳ در رابطه با عصر كلیسا است، دورهای كه هنوز هم در آن زیست میكنیم. نوزده باب باقیمانده، در رابطه با وقایع آینده است كه پس از عصر كلیسا واقع میشوند. پس به ترتیب زیر كتاب را تقسیم میكنیم.
۱ـ اموری كه یوحنا دید: رؤیای مسیح به عنوان داور كلیساها.
۲ـ اموری كه هستند: طرحی از دورهی كلیسا از مرگ رسولان تا زمان بازگشت مسیح و بردن مقدسین خودش به آسمان (بابهای ۲-۳)
۳ـ اموری كه بعد از این واقع میشوند: طرحی از وقایع آینده از ربایش مقدسین به مقصد جاودانیشان (بابهای ۴ الی ۲۲). یك راه آسان برای به خاطر داشتن محتویات این سه بخش از كتاب، به شرح زیر میباشد:
الف) بابهای ۴ الی ۱۹ شامل مبحث عذاب است ـ دورهای كه حداقل هفت سال ادامه مییابد. در این مرحله خدا قوم بیایمان اسرائیل و سایر ملل بیایمان را داوری میكند. این داوری به شرح زیر به تصویر كشیده شده است:
(۱) هفت مُهر.
(۲) هفت كرنا.
(۳) هفت جام.
ب) بابهای ۲۰ الی ۲۲ در رابطه با رجعت دوم مسیح و ملکوت او بر روی زمین است ـ داوری بر تخت سفید بزرگ و جاودانگی.
در دورۀ عذاب بزرگ، هفت مُهر شامل هفت كرنا است. همچنین هفت كرنا شامل هفت جام داوری است. یعنی اینکه دورهی عذاب بزرگ را میشود در نمودار زیر نشان داد.
مهرها
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷
كرناها
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷
جامها
۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷
جملات معترضه در کتاب مکاشفه
نمودار فوق نشاندهندهی خط اصلی فکری در کتاب مکاشفه است.
به هر حال همچنان که داستان ادامه مییابد مشتمل بر تعلیقات فراوانی در معرفی شخصیتهای بزرگ مختلف و وقایع دورهی عذاب بزرگ به خوانندگان میباشد. بعضی از نویسندگان به این عبارات معترضه یا الحاقات اشاره کردهاند. پارهای از این جملات معترضه اصلی به شرح زیر میباشند:
۱ـ ۱۴۴۰۰۰یهودی مقدس مهر شده (۷:۱-۸).
۲ـ ایمانداران غیریهودی در این دوره (۷:۹-۱۷).
۳ـ فرشته زورآور با کتابچهی کوچک (باب ۱۰).
۴ـ دو شاهد (۱۱:۳-۱۲).
۵ـ اسرائیل و اژدها (باب ۱۲).
۶ـ دو جانور (باب ۱۳).
۷ـ ۱۴۴۰۰۰ نفری که در کوه صهیون با مسیح هستند (۱۴:۱-۵).
۸ـ فرشته و انجیل جاودانی (۱۴:۶، ۷).
۹ـ هشدار راجع به انهدام بابل (۱۴:۸).
۱۰ـ اخطار به پرستندگان جانور (۱۴:۹-۱۲).
۱۱ـ درو و محصول (۱۴:۱۴-۲۰).
۱۲ـ انهدام بابل (۱۷:۱ الی ۱۹:۳).
سمبولهای کتاب
بیشترین گویش مکاشفه سمبولیک است. اعداد، رنگها، مواد معدنی، جواهرات، جانوران، ستارگان و شمعدانها همگی به جهت نمادپروازی از اشخاص، وقایع یا حقایق به کار رفتهاند.
خوشبختانه پارهای از این سمبولها به روشنی در این کتاب تشریح شدهاند. برای نمونه، هفت ستاره، فرشتههای هفت کلیسا میباشند (۲۰:۱)، اژدهای بزرگ اهریمن یا شیطان است (۱۲:۹). معانی سمبولهای دیگر در بخشهای دیگر کتابمقدس یافت میشوند. چهار جانور (۴:۶) قبلاٌ در حزقیال ۱:۵-۱۴ تشریح شدهاند. در کتاب حزقیال ۱۰:۲۰ آنها در قالب کروبین توصیف شدهاند، پلنگ، خرس و شیر (۲:۱۳)، باب ۷ کتاب دانیال را تداعی میکند، آنجا که این حیوانات وحشی اشاره به نماد امپراتوران جهانی یونان، ایران و بخصوص بابل است. سایر سمبولها شامل تعریف روشنی در کتابمقدس نیستند، و ما باید در تفسیر آنها بسیار دقت کنیم.
اهداف کتاب پیدایش
در مطالعه کتاب پیدایش، همچنان که در مطالعه کتابمقدس، همیشه باید فرق بین کلیسا و اسرائیل را مد نظر داشته باشیم. کلیسا یعنی مردمانی که متعلق به آسمانند و با برکات روحانی متبرک شدهاند و در جلال مسیح، در قالب عروس او خوانده شدهاند.
اسرائیل یک قوم باستانی و قدیمی میباشد که خدا به آنها سرزمین موعود و یک ملکوت زمینی را تحت حکومت مسیحا، وعده داد. کلیسای واقعی در سه باب اول ذکر شده، ولی تا «بزم نکاح برّه» در ۱۹:۶-۱۰ اثری از آن دیده نمیشود. دورهی عذاب بزرگ (۴:۱ – ۵:۱۹) قبل از هر چیز خصوصیتی یهودی دارد.
قبل از پایان این پیشگفتار، لازم است گفته شود که همهی مسیحیان کتاب مکاشفه را بر اساس نتیجهگیری فوق تفسیر نمیکنند. عدهای فكر میكنند که کتاب مکاشفه تحقق کامل تاریخ کلیسا میباشد. عدهای هم تعلیم میدهند که مکاشفه معرف یک تصویر دائمی از کلیسا از عصر یوحنا به بعد میباشد.
کتاب مکاشفه آموزندهی حماقت زیستن به خاطر اموری است که به زودی میگذرند. کتاب مکاشفه مهمیزی است به جهت یادآوری ما از نابودشدنها، و دلگرمی دادن به ما برای انتظاری بردبارانه برای بازگشت خداوند است. کتاب مکاشفه برای بیایمانان اخطاری است مبنی بر مجازات وحشتناکی که در انتظار کسانی است که نجاتدهنده را انکار میکنند.