Persepolis

پ) آینده اسرائیل (باب ۱۱)

۱۱:‏۱ راجع به آینده اسرائیل چطور؟ آیا چنانچه بعضی تعلیم می‌‌دهند این حقیقت دارد که خدا با اسرائیل است و اینکه کلیسا، اسرائیل خداست، و همه وعده‌‌هایی که خدا به اسرائیل داده بود به کلیسا افاضه شده‌‌اند؟ رومیان باب ۱۱ یکی از قویترین قسمتهای کتاب‌‌مقدّس در ردّ این نظریه می‌‌باشد.

سؤال اوّلین پولس یعنی:‏ "آیا خدا قوم خود را کاملاً رد کرد؟ آیا همه‌ی اسرائیلیان دور انداخته شده‌‌اند؟" حاشا! نکته در این است که خدا اگر چه قوم خود را چنانچه واضحاً در ۱۱:‏۱۵ آمده است رد کرده است، این بدان معنا نیست که او همگی‌ ایشان را رد کرده است. پولس خودش دلیلی است بر اینکه رد شدن اسرائیل مربوط به همگی ایشان نبوده است. بالاخره، او یک اسرائیلی و از نسل ابراهیم و از سبط بنیامین بود. اعتبار او به عنوان یک یهودی بی‌‌نقص بود.

۱۱:‏۲ بنابراین ما باید قسمت اوّل آیه را که چنین می‌‌گوید خوب درک کنیم، "خدا قوم خود را که از قبل شناخته بود کاملا رد نفرموده است." وضعیت به همان شکلی است که در زمان ایلیای نبی بود. اکثر قوم از خدا به سوی بت‌‌ها متمایل شده بودند. شرایط چنان بد بود که ایلیا به ضدّ اسرائیل نه به نفع ایشان دعا کرد!

۱۱:‏۳ او به خداوند شکایت کرد که مردم صدای انبیا را در مرگ ساکت کرده‌‌اند. ایشان مذبح‌‌های خدا را خراب کرده بودند. به نظر او چنین بود که وی تنها شخص است که به خداوند وفادار مانده است و زندگی او نیز در خطر جدّی بود.

۱۱:‏۴ ولی اصل قضیه چنانچه ایلیای ناامید و ترسان می‌‌دید آنقدرها هم تیره و تاریک نبود. خدا به نبی یادآوری می‌‌کند که او هفت هزار مرد به جهت خود نگاه داشته است که به نزد بعل زانو نزده‌‌اند و آن را پرستش نکرده و از بت‌‌ها پیروی ننموده‌‌اند.

۱۱:‏۵ همان‌ چیزی که در آن زمان درست بود همچنان الان نیز درست است:‏ خدا هرگز خودش را بدون شهادت نگذاشته است. او همیشه عده‌ای وفادار را انتخاب کرده است تا به وسیله‌ی ایشان فیض خاصش را جاری بسازد.

۱۱:‏۶ خدا، این تعبیت ‌را به سبب اعمالش برنگزید بلکه با حاکمیت و اقتدار فیض گزینشی خود. این دو اصل اخلاقی -‏فیض و اعمال-‏ به طور بخصوصی با هم تفاوت دارند. یک هدیه را نمی‌‌تواند به دست آورد. آنچه که مجانی است را نمی‌توان خرید. آنچه که ارزشش قابل بیان نیست را نمی‌‌توان کسب کرد. خوشبختانه، انتخاب خدا بر پایه فیض است و نه اعمال. در غیر این‌صورت هیچکس نمی‌‌دانست برگزیده شود.

۱۱:‏۷ پس نتیجه‌‌گیری چنین است که اسرائیل در کسب عدالت شکست خوردند زیرا آن را از طریق اعمال و سعی شخصی خود می‌‌طلبیدند و نه از طریق کار تمام کننده مسیح. بقیتی که به وسیله‌ی خدا برگزیده شدند، در کسب هدالت از طریق ایمان به خداوند عیسی موفق شدند. قوم اسرائیل از چیزی که به عنوان کوری یهودی شناخته شده است رنج برده و می‌‌برند. سرباز زدن در پذیرش مسیح نتیجه‌‌اش اُفت ظرفیت و خمیدگی و شکست بیشتر دریافت او می‌‌باشد.

۱۱:‏۸ این دقیقاً همان چیزی است که عهد عتیق پیشگویی کرده بود اتفاق می‌‌افتد (اشعیا ۲۹:‏۱۰؛ تثنیه ۲۹:‏۴). خدا ایشان را در خواب‌‌آلودگی ترک کرد که تبدیل بی‌‌احساس بودن حقیقتی نسبت به روحانیت شد. چونکه ایشان نخواستند خداوند عیسی مسیح را به عنوان مسیح و نجات دهنده ببینند، حالا توانایی دیدنشان را از دست داده‌‌اند. چون‌که ایشان نخواستند صدای خواهش خدا را بشنوند، حالا دچار کری روحانی شده‌‌اند. این داوری وحشتناک تا به امروز ادامه یافته است.

۱۱:‏۹ داود نیز داوری خدا بر اسرائیل را از قبل دیده است. در مزمور ۶۹:‏۲۲، ۲۳ او نجات دهنده رد شده را توضیح می‌‌دهد چنانچه داود به خدا می‌‌گوید:‏ مائده ایشان برای ایشان تله و دام و سنگ مصادم و عقوبت باد. مائده در اینجا یعنی مجموع همه‌ی برکات و مزایایی که از طریق مسیح جاری می‌‌شوند. آنچه که برای ایشان برکت بود به لعنت تبدیل شد.

۱۱:‏۱۰ در متن مزامیر، نجات دهنده رنج دیده همچنین نزد خدا فریاد برمی‌‌آورد که بگذار چشمان ایشان تار گردد و پشت ایشان دائماً خم گردان (یا کمرهای ایشان را دائماً لرزان گردان).

۱۱:‏۱۱ پولس حالا سؤال دیگری می‌‌پرسد. آیا ایشان لغزش خوردند تا بیفتند؟ در اینجا ما باید واژه‌ی برای ابد یا برای همیشه را اضافه کنیم. آیا ایشان لغزش خوردند تا بیفتند دیگر هرگز بلند نشوند؟ پولس رسول با تأکید این چنین نظریه‌‌ای را رد می‌‌کند. هدف خدا تجدید حیات ایشان است. هدف او این است که در نتیجه افتادن ایشان، نجات به امتّ‌‌ها برسد بنابراین در اسرائیل غیرت پدید آید. غیرت برای این منظور طرح شده اشت تا اسرائیل سرانجام نزد خدا بازگشت کنند.

پولس افتادن اسرائیل را انکار نمی‌‌کند. در حقیقت، او در همین آیه آن را می‌‌پذیرد -‏از لغزش ایشان... نجات به امتّ‌ها رسید-‏ و در آیه بعدی –"چون لغزش ایشان دولتمندی جهان گردید." ولی او قاطعانه با این نظریه که خدا برای همیشه با اسرائیل است به ضدیت می‌‌پردازد.

۱۱:‏۱۲ به عنوان یک نتیجه رد کردن انجیل توسط اسرائیل، قوم کنار کذارده و انجیل به سوی امتّ‌*۱ #ها رفت. به نوعی، افتادن یهودیان به معنی دولتمند شدن جهان بود و این ‌ضرر اسرائیل، نفع امتّ‌‌ها گردید.

ولی اگر این درست است، پس چقدر بیشتر تجدید حیات و احیای اسرائیل، برکات بیشتری را برای جهان به ارمغان خواهد آورد! وقتی که اسرائیل نزد خداوند باز گردند، نزدیک روزهای مصیبت عظیم، اسرائیل تبدیل به کانالی برای برکات به دیگر قوم‌‌ها می‌‌شود.

۱۱:‏۱۳ پولس در اینجا رو به امتّ‌ها سخن می‌‌گوید (۱۱:‏۱۳-‏۲۴). بعضی فکر می‌‌کنند که او رو به امتّ‌‌های مسیحی روم سخن می‌‌گوید ولی متن نشان می‌‌دهد که شنوندگان متفاوتی دارد که این یعنی قومهای‌ غیر یهودی. این امر به شخصی بسیار خوب کمک خواهد کرد که متن را بفهمد اگر پولس را در حالتی ببیند که دارد هم به امتّ‌*۱ #ها سخن می‌‌گوید و هم به یهودیان. او رو به کلیسای خدا سخن نمی‌‌گوید. اگر بر خلاف این امر عمل کنیم شاهد بریده شدن کلیسای خدا خواهیم بود (۱۱:‏۲۲) و این امری نوشته نشده است.

از آنجایی که پولس رسول امتّ‌‌ها است، طبیعی است که او با ایشان بسیار رُک و راست سخن گوید. او با انجام این کار فقط خدمت خود را تمجید می‌‌کند.

۱۱:‏۱۴ او هر دقیقه در پی آن است که ابنای جنس خود یعنی هم وطنان خود را به غیرت آورد تا شاید بتواند عده‌‌ای از ایشان را نجات بخشد. او می‌‌دانست و ما نیز باید بدانیم که ما خودمان نمی‌‌توانیم کسر را نجات بدهیم. ولی خدای نجات خود را، با خادمش چنان نزدیک و یکی کرده است که او اجازه می‌‌یابد از چیزی سخن گوید که فقط خودش (خدا) می‌تواند انجام دهد.

۱۱:‏۱۵ این آیه بحث ۱۱:‏۱۲ را به زبانی دیگر تکرار می‌‌کند. وقتی اسرائیل از انتخاب (برگزیدگی) خدا کنار گزاده شد، امتّ‌‌ها به وضعیتی و مزیتی رسیدند که خدا با ایشان مصالحه نمود. وقتی اسرائیل در حین سلطنت هزار ساله‌ی مسیح دوباره احیا گردد، همانند قیامی جهان‌‌شمول خواهد بود و احیای ایشان دنیا را در بر خواهد گرفت.

این امر می‌‌تواند در تجربه یونس به طور تمثیلی دیده شود یعنی کسی که نماینده قوم اسرائیل بود. وقتی که یونس از قایق بیرون انداخته شد، نتیجه‌‌اش رهایی یا نجات امتّ‌‌های داخل قایق بود. وقتی که یونس توبه کرد و به نینوا رفت موعظه کرد، نتیجه‌‌اش نجات برای شهری بود پر از امتّ‌‌ها. بنابراین رد شدن موقت اسرائیل به وسیله‌ی خدا، نتیجه‌‌اش این بود که انجیل به سوی عده زیادی از امتّ‌‌ها رفت و نسبتاً در همه جا موعظه شد. ولی وقتی که اسرائیل مجدداً احیا شود، فوج عظیمی با ایشان به ملکوت خدا وارد خواهند شد.

۱۱:‏۱۶ پولس در اینجا از دو استعاره استفاده می‌‌کند. اوّلی با نوبر و خمیره سروکار دارد و دوّمی با ریشه و شاخه‌ها. نوبر و خمیره از خمیر‌مایه سخن می‌‌گویند و نه میوه. در اعداد ۱۵:‏۱۹-‏۲۱ ما می‌‌خوانیم که مقداری خمیر مایه تقدیس شده و به خداوند تقدیم می‌‌شود. این بحث این است که این مقدار خمیر مایه برای خدا جدا شده بنابراین همه‌ی خمیر‌مایه از آن باید درست شود.

چنانچه از گذشته چنین استعمال می‌‌شد، نوبر ابراهیم است. چون خدا او را جدا ساخته بود پس مقدس بود. اگر این راجع به او درست باشد، راجع به نسل وی نیز درست است. ایشان جدا شده‌‌اند تا شرایط مزایای خارجی در حضور خدا ایجاد کنند.

دومّین استعاره، ریشه و شاخه‌‌ها است. اگر ریشه جدا شده است بنابراین شاخه‌‌ها نیز. ابراهیم ریشه بود از آنجایی که خدا برای اوّلین بار او را جدا کرد تا از او امتّی جدید پدید بیاورد. اگر ابراهیم جدا شد بنابراین آنانی که از نسل او هستند نیز از طریق او برگزیده شده‌‌اند.

۱۱:‏۱۷ پولس رسول استعاره ریشه و شاخه‌‌ها را ادامه می‌‌دهد.

شاخه‌‌هایی که بریده شده‌‌اند تصویر بخش بی‌‌ایمانی از دوازده قبیله اسرائیل است. چون ایشان مسیح موعود را رد کردند، از مکان پرمزیت خود به عنوان قوم برگزیده کنار گزارده شدند. ولی فقط بعضی از شاخه‌‌ ها بریده شدند. بقیتی از قوم که پولس هم شامل آن می‌‌باشد خداوند را دریافتند.

درخت زیتون وحشی به امتّ‌‌ها اشاره می‌‌کند که به شکل یک قوم داده شده‌‌اند. آنها بر درخت زیتون پیوند گشتند. امتّ‌‌ها به همراه ایشان در ریشه و سرنوشت درخت زیتون سهیم شدند. امتّ‌‌ها در شرایط و لطف الهی سهیم شدند در حالی که اساساً مال اسرائیل بود و هنوز هم در درست بقیت وفادار اسرائیل هست.

در این تمثیل، مهم است که ببینیم تنه اصلی درخت زیتون اسرائیل نیست بلکه خط سیر مزایای الهی در طول قرن‌‌ها. اگر تنه، اسرائیل می‌‌بود، سپس شما شاهد تصویری آشتفه می‌‌بودید از اسرائیل که کنده شده و سپس دوباره به اسرائیل پیوند زده می‌‌شود.

این امر نیز مهم است که در خاطر داشته باشیم زیتون وحشی کلیسا نیست بلکه امتّ‌‌ها. در غیر این صورت، امری محال را شاهد خواهید بود یعنی اینکه ایمانداران حقیقی از لطف و عنایت الهی بریده شوند. پولس نشان داده است که این امر غیر ممکن است (رومیان۸:‏۳۸، ۳۹).

وقتی که ما می‌‌گوییم تنه درخت زیتون، خط سیر مزایای خدا در طی قرنهاست منظور ما از خط‌سیر مزایا چیست؟ خدا تصمیم گرفت که عده‌‌ای مشخصی از مردم را جدا کند تا مکان مخصوص نزدیک به وی را اشغال کنند. ایشان از کلّ دنیا جدا شده و مزایای خاصّی دارند. ایشان از آنچه که ما امروزه مقام (مزلت) قوم پسندیده می‌‌نامیم لذت می‌‌برند. در طی دورانهای مختلف تاریخی، ایشان در دایره‌‌ای مخصوص محفوظ بوده و هستند

قوم اسرائیل در ابتدا برگزیده شدند تا در خط‌ سیر مزایا و برکات قرار بگیرند. ایشان قوم گذشته، برگزیده و زمینی خدا بودند. چون ایشان مسیح موعود را رد کردند، بعضی از این شاخه‌‌ها بریده شده و بنابراین وضعیت خود را به عنوان پسران پسندیده از دست دادند. امتّ‌‌ها به درخت زیتون پیوند خوردند و با ایمانداران یهودی در ریشه و چربی زیتون شریک گشتند. ریشه به ابراهیم بر می‌‌گردد که خط سیر برکات از او شروع شد. چربی زیتون به قدرت تولید (بهره‌وری) درخت زیتون اشاره دارد که آن به محصول غنی و روغنی که از آن بیرون می‌‌آید اشاره دارد. در اینجا چربی نشان دهنده مزایایی است که از اتحاد با درخت زیتون سرازیر می‌‌شوند.

۱۱:‏۱۸ ولی امت‌ها نباید رفتاری مقدّس‌‌تر در مقابل یهودیان داشته باشند، یا به هیچگونه برتری خود فخر کنند. هر که فخری در این مورد دارد باید به این حقیقت نگاه کند که ایشان منشأ خط‌ سیر مزایا و برکات نیستند بلکه در آن مسیر قرار گرفته و پیوند شده‌‌اند و این خط‌سیر برکات می‌‌باشد که ایشان را در خود جای داده است.

۱۱:‏۱۹ پولس از تفکر بعضی امتّ‌‌ها سبقت می‌‌جوید که فکر می‌‌کردند:‏ "شاخه‌‌های یهودی بریده شدند تا من و دیگر امتّ‌ها به عنوان شاخه‌ها در آن پیوند زنده شویم."

۱۱:‏۲۰ پولس رسول می‌‌پذیرد که این جمله نسبتاً حقیقت دارد. شاخه‌‌های یهودی بریده شدند و امتّ‌‌ها پیوند گشتند. ولی این به خاطر بی‌‌ایمانی اسرائیل بود و نه به این خاطر که امتّ‌‌ها ادعای خاصی بر خدا دارند. امتّ‌‌ها پیوند گشتند چونکه به عنوان مردم در ایمان پایدار هستند. این عبارت محض ایمان پایدار هستی به نظر می‌‌آید که نشان دهد پولس راجع به ایمانداران حقیقی سخن می‌‌گوید. ولی این لزوماً معنی جمله نمی‌‌باشد. تنها راهی که در آن امتّ‌‌ها محض ایمان پایدار هستنده‌ی این است که اگر به طور نسبی بگوییم، ایشان ایمان بیشتری از یهودیان نمایان کردند. برای همین بود که عیسی به افسر رومی گفت:‏ "به شما می‌‌گویم، چنین ایمانی نیافتم حتی در اسرائیل" (لوقا ۷:‏۹). و پولس بعداً به یهودیان در روم گفت:‏ "پس به شما معلوم باد که نجات خدا نزد امتّ‌‌ها فرستاده می‌‌شود و ایشان خواهند شنید!" (اعمال۲۸:‏۲۸). به این عبارت توجه کنید:‏ آنها خواهند شنید. امتّ‌‌ها، قوم‌‌هایی هستند که امروزه نسبت به یهودیان بیشتر پذیرای انجیل هستند. پایداری در اینجا متضاد افتادن است. اسرائسل از جایگاه مزایای خود افتاده است. امتّ‌‌ها هستند که به آن جایگاه پیوند گسته‌‌اند.

ولی آنکه قائم است مواظب باشد که نیفتد. امتّ‌‌ها نباید از غرور پر شوند بلکه باید بترسند.

۱۱:‏۲۱ اگر خدا در بریدن شاخه‌‌های طبیعی از خط سیر برکات تردید نکرد، هیچ دلیل وجود ندارد که باور کنیم او به شاخه‌‌های زیتون برّی در زیر شرایط مشابه شفقت خواهد کرد.

۱۱:‏۲۲ بنابراین در مثل درخت زیتون، ما دو جنبه متضاد شخصیت خدا را می‌‌بینیم؛ مهربانی خدا و سختی او. سختی او در کنار گذاردن اسرائیل از منزلت قوم پسندیده آشکار شده است. مهربانی او در برگشتن نزد امتّ‌‌ها به وسیله‌ی انجیل دیده می‌شود(ر.ک اعمال۱۳:‏۴۶ و۱۸:‏۶). ولی مهربانی نباید به عنوان تضمین گرفته شود. امتّ‌‌ها نیز بریده خواهند شد اگر ارتباط خود را با صداقتی که در نجات دهنده حین خدمتش بر روی زمین یافته‌‌اندحفظ نکنند (متی۸:‏۱۰؛ لوقا ۷:‏۹).

باید دائماً این را در ذهن خود داشته باشیم که پولس از کلیسا و یا ایمانداران به طور فردی سخن نمی‌‌گوید. او راجع به امتّ‌‌ها سخن می‌‌گوید. هیچکس و هیچ چیزی نمی‌‌تواند بدن مسیح را از سرش جدا سازد و هیچ چیز نمی‌‌تواند یک ایماندار را از محبت خدا جدا سازد ولی قوم‌‌های غیر یهودی می‌‌توانند از وضعیت کنونی خود در برکات و مزایای خاص بریده شوند.

۱۱:‏۲۳ و خدمت اسرائیل باید تا پایاین ادامه یابد. اگر ایشان طبیعت بی‌ ‌ایمان خود را ترک کنند هیچ دلیلی وجود نخواهد داشت که خدا ایشان را نتواند در جایگاه اصلی ایشان در برکات و مزایا قرار دهد. برای خدا غیر ممکن نیست که این کار را انجام دهد.

۱۱:‏۲۴ درحقیقت، این امر کمتر بی‌‌رحمانه خواهد بود که خدا اسرائیل را به عنوان قوم برتر دوباره احیا کند تا اینکه امتّ‌‌ها را به جای ایشان بر آن جایگاه بنشاند. قوم اسرائیل شاخه‌‌های اصلی درخت لطف الهی هستند و بنابراین ایشان شاخه‌‌های طبیعی نامیده شده‌‌اند. شاخه‌‌های امتّ‌‌ها از درخت زیتون وحشی آمده‌‌اند. پیوند زدن شاخه زیتون وحشی به درخت زیتون نیکو، امری غیر معمول است چنانچه پولس می‌‌گوید این بر خلاف طبیعت است. پیوند زدن شاخه زیتون طبیعی به درخت زیتون نیکو امری بسیار طبیعی است.

۱۱:‏۲۵ حالا پولس رسول نشان می‌‌دهد که احیای آینده اسرائیل به عنوان قوم برکت یافته و خاص خدا فقط یک امکان نیست بلکه حقیقتی مطمئن است. آنچه که پولس حالا نشان می‌‌دهد یک سّر است؛ حقیقتی که تا کنون شناخته نشده بود، حقیقتی که نمی‌‌توانست به وسیله انسان معمولی با عقل و فکر معمولی شناخته شود بلکه حقیقتی که حالا مورد شناخت واقع شده است. پولس از قبل این را می‌‌گوید تا مبادا امتّ‌‌ها خود را دانا انگارند و با غرور ملی‌ ‌گرایانه به یهودیان نگاه کنند. این سّر چنین است:‏

سخت‌دلی بر بعضی از اسرائیل طاری گشت. این بر همه‌ی قوم اثر نگذاشت بلکه فقط بر بی‌‌ایمانان.

آن سخت‌‌دلی موقتی بود. آن سخت‌‌دلی تا موقعی ادامه می‌‌یابد که پری امتّ‌‌ها برسد. پری امتّ‌ ‌ها باید جدا از زمان امتّ‌‌ها تلقّی شود (لوقا ۲۱:‏۲۴). پری امتّ‌‌ها با ربوده شدن کلیسا هم گام است. عبارت "زمان امتّ‌‌ها" به کل دوره تسلط امتّ‌‌ها بر یهودیان اشاره دارد که با اسارت بابل آغاز شده است (دوم تواریخ ۳۶:‏۱-‏۲۱) و با بازگشت مسیح برای سلطنت بر زمین پایان می‌‌یابد.

۱۱:‏۲۶ زمانی که سخت‌دلی اسرائیل در زمان ربوده شدن کلیسا برداشته شود ان بدین معنا نیست که همه‌ی اسرائیل در آن‌وقت نجات خواهند یافت. یهودیان در حین دوره مصیبت عظیم توبه می‌‌کنند، ولی کلّ بقیت برگزیده تا زمانی که مسیح به عنوان شاه شاهان و رب‌‌الارباب به زمین برای سلطنت باز نگرددد، نجات نخواهند یافت.

وقتی پولس می‌‌گوید که همگی اسرائیل نجات خواهند یافت منظور او همگی ایمانداران اسرائیل است. بخش بی‌‌ایمان قوم در ظهور ثانویه مسیح هلاک خواهند شد (زکریا ۱۳:‏۸، ۹). فقط کسانی که بگویند:‏ "مبارک باد او که به نام خداوند می‌‌آید" مورد بخشش قرار گرفته و وارد ملکوت می‌‌شوند.

این همان اشاره‌‌ای است که اشعیا زمانی که از نجات دهنده‌‌ای صحبت کرد که در صیهون ظاهر خواهد شد و بی‌‌دینی و گناه و تجاوز را از یعقوب بر خواهد داشت (اشعیا ۵۹:‏۲۳). توجه کنید که این آمدن مسیح به بیت‌‌لحم نبود بلکه امدن او به صیهون-‏ یعنی آمدن ثانویه.

۱۱:‏۲۷ این همان زمانی است که هم در اشعیا ۲۷:‏۹ و هم در ارمیا ۳۱:‏۳۳، ۳۴ بدان اشاره شده است وقتی که خداگناهان ایشان را در زیر پیمان عهدجدید بردارد.

۱۱:‏۲۸ بنابراین ما باید زمان حال اسرائیل را اینطور خلاصه کنیم که بگوییم اوّلاً نظر به انجیل به جهت شما دشمنان هستند. ایشان دشمنانی هستند که کنار گذارده شده‌‌اند و از لطف الهی بیگانه شده‌‌اند بنابراین انجیل نزد امتّ‌‌ها رفته است. ولی این فقط یک طرف قضیه است. نظر به اختیار به خاطر اجداد محبوبند-‏ ابراهیم، اسحاق و یعقوب.

۱۱:‏۲۹ دلیل اینکه ایشان هنوز محبوب هستند آن است که نعمت‌‌ها و دعوت خدا بازگشت‌پذیر نیستند. خدا نعمت‌های خود را پس نمی‌‌گیرد. او یک بار وعده مطلق خود را داد و هرگز از آن بر نخواهد گشت. او به اسرائیل مزایا و برکات مخصوصی داد که در ۹:‏۴، ۵ فهرست‌‌وار آمده‌اند. او اسرائیل را دعوت کرد تا قوم زمینی او باشند (اشعیا ۴۸:‏۱۲). و از دیگر قومها جدا باشند. هیچ چیزی نمی‌‌تواند این اهداف را تغییر دهد.

۱۱:‏۳۰ امتّ‌‌ها زمانی مردمی طغیانگر و نامطیع بودند ولی وقتی اسرائیل، مسیح و انجیل نجات را رد کرد، خدا به امتّ‌‌ها رو کرد تا به ایشان رحم کند.

۱۱:‏۳۱ ترتیب مشابهی از وقایع در آینده به وقوع خواهد پیوست. نااطاعتی اسرائیل به وسیله رحمت ادامه می‌‌یابد وقتی که ایشان به غیرت از طریق رحمتی که به امتّ‌‌ها نشان داده شده است تحریک شوند. بعضی تعلیم می‌‌دهند که این از طریق نشان دادن رحمت به امتّ‌‌هاست که یهودیان نزد خدا بازگشت می‌‌کنند ولی ما می‌‌دانیم که مسئله اینطور نیست. احیای اسرائیل به وسیله ظهور ثانویه خداوند عیسی پدید خواهد آمد (ر.ک ۱۱:‏۲۶، ۲۷).

۱۱:‏۳۲ وقتی ما برای بار اوّل این آیه را مطالعه می‌‌کنیم، شاید این نظریه را برداشت کنیم که خدا مستبدانه هم یهودیان و هم امتّ‌‌ها را به بی‌‌ایمانی محکوم کرده است و اینکه ایشان کاری راجع به آن نمی‌‌توانند انجام دهند. ولی این تعلیم آیه مورد نظر نیست. بی‌‌ایمانی عمل خود ایشان است. آنچه که آیه می‌‌گوید این است:‏ خدا نا اطاعتی را هم در یهودیان و هم در امتّ‌‌ها یافته است پس خدا هر دوی ایشان را در آن وضعیت بسته است تا هیچ راه دیگری به غیر از الگوی خودش برای بیرون رفتن ایشان نباشد.

نااطاعتی ایشان فرصتی ایجاد کرد که خدا به همه‌ی ایشان رحم فرماید، هم یهودیان و هم امتّ‌ها. در اینجا هیچ راجع به نجات جهان‌‌شمول سخن به میان نیامده است. خدا به امتّ‌‌ها رحمت کرده و هنوز هم به یهودیان رحم می‌‌کند ولی این نجات همه‌ی ایشان را تضمین نمی‌‌کند. در اینجا رحمت است که فرای مرزهای ملیتّی نشان داده شده است. جورج ویلیامز می‌‌گوید:‏

خدا هر دو قوم عبرانی و امتّ‌‌ها را مورد آزمایش قرار داده است و هر دو ایشان در امتحان شکست خوردند، او ایشان را در نافرمانی بست تا بدون شایستگی و آشکارا و بدون داشتن هیچ‌‌گونه ادعایی بر حق بهره‌مند شدن از نعمات آسمانی باقی بمانند تا او بتواند از دولت بی‌‌اندازه فیض خود، بر ایشان رحم کند.

۱۱:‏۳۳ این نتیجه‌‌گیری که بصورت یک سرود و دعا امده است به کلّ رساله و عجائب آسمانی که در آن امده است نظر دارد. پولس نقشه اعجاب‌‌آور خدا را درباره نجات به وسیله‌ی خدای عادل که می‌تواند گناهکاران بی‌‌دین را نجات دهد و همچنان عادل باقی بماند شرح می‌‌دهد. او نشان داده است که چگونه کار مسیح جلال بیشتری را به خدا داد و برکات بیشتری را به انسان‌‌ها داد نسبت به چیز‌هایی که ایشان در اثر گناه آدم از دست داده بودند. او توضیح داد که چگونه فیض زندگی مقدس را ایجاد کرد از طریقی که شریعت هرگز نمی‌‌توانست آن را انجام دهد. او زنجیر ناگسستنی اهداف خدا را که از می‌‌دانسته ردیابی کرد. او آموزه حاکمیت برگزیدگی و به همراه آن اموزه مسئولیت بشری را عنوان کرد. و او عدالت و هماهنگی مشیت الهی و طرز برخورد با اسرائیل و قومها را ردیابی کرد. حالا هیچ‌چیز نمی‌‌تواند متناسب‌‌تر از سرائیدن یک سرود شکرگذاری و پرستش باشد.

زهی عمق دولتمندی و حکمت و علم خدا!

دولتمندی خدا! او در محبت، رحمت، فیض، وفاداری، قدرت و مهربانی دولتمند است.

حکمت خدا! حکمت او بی‌‌پایان، شکست‌‌ناپذیر، بی‌‌نظیر و دست نیافتنی است.

علم خدا! " خدا دانای مطلق است." آرتور.دبلیو.پینک می‌‌نویسد:‏ "او همه چیز زا می‌داند، هر چیز ممکن و هر چیز را عملاً می‌داند، همه‌ی وقایع، تاریخ و همه‌ی مخلوفات گذشته، حال و آینده."

احکام او غیر قابل غوررسی هستند:‏ آنها برای ذهن‌‌های فانی خیلی عمیق هستند و نمی‌‌شوند انها را کامل درک کرد. طریق ‌های وی که با آنها خلقت، تاریخ و آزادی را به وجود آورد غیر قبل فهم و فوق از تصور ما هستند.

۱۱:‏۳۴ هیچ مخلوقی نمی‌‌تواند رأی خداوند را بداند، به جز آن حدّی که خدا انتخاب کرده تا مکشوف سازد. و العان ما در آینه می‌‌بینیم (۱قرنتیان ۱۳:‏۱۲). هیچکس دارای صلاحیت نیست که مشیر خدا باشد. او به راهنمایی ما نیازی ندارد. و بهر حال از آن سود نخواهد برد (ر.ک اشعیا۴۰:‏۱۳).

۱۱:‏۳۵ هیچکس هرگز خدا را مدیون خود نساخته است (ر.ک ایوب۴۱:‏۱۱). چه هدیه‌‌ای از ما تا به ابد به خدا خواهد رسید که او در وضعیتی قرار بگیرد که مجبور باشد به ما عوض بدهد؟

۱۱:‏۳۶ وجود قادر مطلق، مستقل است. او منشأ هر نیکویی است. او عامل کنترل و محافظت دنیا می‌‌باشد و او خالق هر چیزی می‌‌باشد که خلق شده است. همه چیز برای جلال او آفریده شده است.

بگذارید چنین باشد! و او را تا ابدالآباد جلال باد آمین.

روميان

فصل   ۱۱

۱  پس می‌گویم آیا خدا قوم خود را ردّ کرد؟ حاشا! زیرا که من نیز اسرائیلی از اولاد ابراهیم از سبط بنیامین هستم.

۲  خدا قوم خود را که از قبل شناخته بود، ردّ نفرموده است. آیا نمی‌دانید که کتاب در الیاس چه می‌گوید، چگونه بر اسرائیل از خدا استغاثه می‌کند

۳  که خداوندا انبیای تو را کشته و مذبحهای تو را کنده‌اند و من به تنهایی مانده‌ام و در قصد جان من نیز می‌باشند؟

۴  لکن وَحْی بدو چه می‌گوید؟ اینکه هفت هزار مرد بجهت خود نگاه داشتم که به نزد بَعْل زانو نزده‌اند.

۵  پس همچنین در زمان حاضر نیز بقیّتی بحسب اختیار فیض مانده است.

۶  و اگر از راه فیض است دیگر از اعمال نیست وگرنه فیض دیگر فیض نیست. امّا اگر از اعمال است دیگر از فیض نیست والاّ عمل دیگر عملنیست.

۷  پس مقصود چیست؟ اینکه اسرائیل آنچه را که می‌طلبد نیافته است، لکن برگزیدگان یافتند و باقی‌ماندگان سخت‌دل گردیدند؛

۸  چنانکه مکتوب است که خدا بدیشان روح خوابآلود داد چشمانی که نبیند و گوشهایی که نشنود تا امروز.

۹  و داود می‌گوید که مائده ایشان برای ایشان تله و دام و سنگ مصادم و عقوبت باد؛

۱۰  چشمان ایشان تار شود تا نبینند و پشت ایشان را دائماً خم گردان.

۱۱  پس می‌گویم آیا لغزش خوردند تا بیفتند؟ حاشا! بلکه از لغزش ایشان نجات به امّت‌ها رسید تا در ایشان غیرت پدید آوَرَدْ.

۱۲  پس چون لغزش ایشان دولتمندی جهان گردید و نقصان ایشان دولتمندی امّت‌ها، به چند مرتبه زیادتر پُری ایشان خواهد بود.

۱۳  زیرا به شما ای امّت‌ها سخن می‌گویم. پس از این روی که رسول امّت‌ها می‌باشم خدمت خود را تمجید می‌نمایم،

۱۴  تا شاید ابنای جنس خود را به غیرت آورم و بعضی از ایشان را برهانم.

۱۵  زیرا اگر ردّ شدن ایشان مصالحت عالم شد، باز یافتن ایشان چه خواهد شد؟ جز حیات از مردگان!

۱۶  و چون نوبر مقدّس است، همچنان خمیره و هرگاه ریشه مقدّس است، همچنان شاخه‌ها.

۱۷  و چون بعضی از شاخه‌ها بریده شدند و تو که زیتون برّی بودی در آنها پیوند گشتی و در ریشه و چربی زیتون شریک شدی،

۱۸  بر شاخه‌ها فخر مکن و اگر فخر کنی تو حامل ریشه نیستی بلکه ریشه حامل تو است.

۱۹  پس می‌گویی کهشاخه‌ها بریده شدند تا من پیوند شوم؟

۲۰  آفرین بجهت بی‌ایمانی بریده شدند و تو محض ایمان پایدار هستی. مغرور مباش بلکه بترس!

۲۱  زیرا اگر خدا بر شاخه‌های طبیعی شفقت نفرمود، بر تو نیز شفقت نخواهد کرد.

۲۲  پس مهربانی و سختی خدا را ملاحظه نما؛ امّا سختی بر آنانی که افتادند، امّا مهربانی برتو اگر در مهربانی ثابت باشی والاّ تو نیز بریده خواهی شد.

۲۳  و اگر ایشان نیز در بی‌ایمانی نمانند باز پیوند خواهند شد، زیرا خدا قادر است که ایشان را بار دیگر بپیوندد.

۲۴  زیرا اگر تو از زیتون طبیعی برّی بریده شده، برخلاف طبع به زیتون نیکو پیوند گشتی، به چند مرتبه زیادتر آنانی که طبیعیاند در زیتون خویش پیوند خواهند شد.

۲۵  زیرا ای برادران نمی‌خواهم شما از این سرّ بی‌خبر باشید که مبادا خود را دانا انگارید که مادامی که پری امّت‌ها درنیاید، سخت‌دلی بر بعضی از اسرائیل طاری گشته است.

۲۶  و همچنین همگی اسرائیل نجات خواهند یافت، چنانکه مکتوب است که از صهیون نجات دهنده‌ای ظاهر خواهد شد و بی‌دینی را از یعقوب خواهد برداشت؛

۲۷  و این است عهد من با ایشان در زمانی که گناهانشان را بردارم.

۲۸  نظر به انجیل بجهت شما دشمناناند، لکن نظر به اختیار به‌خاطر اجداد محبوبند.

۲۹  زیرا که در نعمتها ودعوت خدا بازگشتن نیست.

۳۰  زیرا همچنان که شما در سابق مطیع خدا نبودید و الآن به‌سبب نافرمانی ایشان رحمت یافتید،

۳۱  همچنین ایشان نیز الآن نافرمان شدند تا بجهت رحمتی که بر شمااست بر ایشان نیز رحم شود

۳۲  زیرا خدا همه را در نافرمانی بسته است تا بر همه رحم فرماید.

۳۳  زهی عمق دولتمندی و حکمت و علم خدا! چقدر بعید از غوررسی است احکام او و فوق از کاوش است طریق‌های وی!

۳۴  زیرا کیست که رأی خداوند را دانسته باشد؟ یا کِه مشیر او شده؟

۳۵  یا کِه سبقت جسته چیزی بدو داده تا به او باز داده شود؟

۳۶  زیرا که از او و به او و تا او همه‌چیز است؛ و او را تا ابدالآباد جلال باد، آمین.