روميان
فصل ۱۲
۱ لهذا ای برادران، شما را به رحمتهای خدا استدعا میکنم که بدنهای خود را قربانی زنده مقدّس پسندیده خدا بگذرانید که عبادت معقول شما است.
۲ و همشکل این جهان مشوید بلکه به تازگی ذهن خود صورت خود را تبدیل دهید تا شما دریافت کنید که ارادهٔ نیکوی پسندیده کامل خدا چیست.
۳ زیرا به آن فیضی که به من عطا شده است، هر یکی از شما را میگویم که فکرهای بلندتر از آنچه شایسته است مکنید بلکه به اعتدال فکر نمایید، به اندازه آن بهره ایمان که خدا به هر کس قسمت فرموده است.
۴ زیرا همچنان که در یک بدن اعضای بسیار داریم و هر عضوی را یک کار نیست،
۵ همچنین ما که بسیاریم، یک جسد هستیم در مسیح، امّا فرداً اعضای یکدیگر.
۶ پس چون نعمتهای مختلف داریم بحسب فیضی که به ما داده شد، خواه نبوّت برحسب موافقت ایمان
۷ یا خدمت در خدمتگزاری، یا معلّم در تعلیم،
۸ یا واعظ در موعظه، یا بخشنده به سخاوت، یا پیشوا به اجتهاد، یا رحمکننده به سرور.
۹ محبّت بیریا باشد. از بدی نفرت کنید و به نیکویی بپیوندید.
۱۰ با محبّت برادرانه یکدیگر را دوست دارید و هر یک دیگری را بیشتر از خود اکرام بنماید.
۱۱ در اجتهاد کاهلی نورزید و در روح سرگرم شده، خداوند را خدمت نمایید.
۱۲ در امید مسرور و در مصیبت صابر و در دعا مواظب باشید.
۱۳ مشارکت در احتیاجات مقدّسین کنید و در مهمانداری ساعی باشید.
۱۴ برکت بطلبید بر آنانی که بر شما جفا کنند؛ برکت بطلبید و لعن مکنید.
۱۵ خوشی کنید با خوشحالان و ماتم نمایید با ماتمیان.
۱۶ برای یکدیگر همان فکر داشته باشید و در چیزهای بلند فکر مکنید بلکه با ذلیلان مدارا نمایید و خود را دانا مشمارید.
۱۷ هیچکس را به عوض بدی بدی مرسانید. پیش جمیع مردم تدارک کارهای نیکو بینید.
۱۸ اگر ممکن است بقدر قوّه خود با جمیع خلق به صلح بکوشید.
۱۹ ای محبوبان انتقام خود را مکشید بلکه خشم را مهلت دهید، زیرا مکتوب است خداوند میگوید که انتقام از آن من است من جزا خواهم داد.
۲۰ پس اگر دشمن تو گرسنه باشد، او را سیر کن و اگر تشنه است، سیرابش نما زیرا اگر چنین کنی اخگرهای آتش بر سرش خواهی انباشت.
۲۱ مغلوب بدی مشو بلکه بدی را به نیکویی مغلوب ساز.
۳. اطاعت: کاربرد انجيل (بابهاي ۱۲-۱۶)
بقیه رساله رومیان به این سؤال جواب میدهد: آنانی که به وسیلهی فیض عادل شمرده میشوند چگونه باید در زندگی روزمره خود رفتار کنند؟ پولس وظایف ما را در قبال دیگر ایمانداران و در قبال جامعه و در قبال دشمنان و در قبال دولت و در قبال برادران ضعیفترمان به ما گوشزد میکند.
الف) تقدیس شخصی (۱۲:۱-۲)
۱۲:۱ عامل جدّی و صادقانه رحمت خدا، چنانچه در بابهای ۱-۱۱ آمده است، ما را به یک نتیجه هدایت میکند؛ که ما باید بدنهای خود را مثل قربانی زنده مقدّس پسندیده خدا بگذرانیم که این عبادت مقبول خدا است. بدنهای ما یعنی همهی اعضای ما به اضافه کل زندگیهای ما.
عبادت معقول ما پایان عهد است. این عبادت معقول ما در این مفهوم است: اگر پسر خدا برای من مرده است پس حداقل کاری که من میتوانم انجام دهم این است که برای او زندگی کنم. "اگر عیسی مسیح خدا بود و برای من مُرد،" "پس هیچ قربانی نمیتواند جز خودم برای او وجود داشته باشد،" دونده بزرگ بریتانیا سی.تی.اِستاد سرود معروف اسحاق واتس همین را میگوید: "چه محبت عجیبی، چقدر آسمانی،که طلب قلب و زندگی و همه چیز من است."
عبادت معقول همچنین میتواند پرستش روحانی ترجمه شود. به عنوان ایمانداران کاهن ما با حیوانات ذبح شده و به بهای کشته حیوانات به حضور خدا نمیرویم بلکه با قربانی روحانی زندگی تسلیم شدهیمان. ما همچنین به خدا خدمت میکنیم (رومیان۱۵:۱۶) و او را پرستش میکنیم (عبرانیان ۱۵:۱۳) و او را از دارایی خود خدمت میکنیم (عبرانیان ۱۳:۱۶).
۱۲:۲ دوّماً پولس ما را ترغیب میکند که همشکل این جهان نشویم یا چنانچه فیلیپی تفسیر میکند، "اجازه ندهید که دنیای اطراف شما، شما را تحت فشار به شکل خود درآورد." وقتی که ما به ملکوت خدا میآییم، باید طریق زندگی و تفکرات دنیوی را ترک کنیم.
جهان (تحتاللفظی دوران) که در اینجا به کار رفته است یعنی جامعه یا سیستمی که انسانها برای شادی خودشان بدون خدا ساختهاند. این ملکوتی است به ضدّ خدا. حاکم و خدای این جهان شیطان است (۲قرنتیان ۴:۴، یوحنا ۱۲:۳۱، ۱۴:۳۰، ۱۶:۱۱). همهی انسانها توبه نکرده عاملین او هستند. او دنبال جذب کردن و نگه داشتن انسانها در شهوات چشم، جسم و غرور زندگی است (ایوب ۲:۱۶). جهان سیاستها، هنر، موسیقی، مذهب، سرگرمی، الگوهای فکری و روشن زندگی خودش را دارد و میخواهد که همه را به شکل فرهنگ و الگوی خودش درآورد. او از کسانی که همرنگ جماعت نمیشوند متنفر است؛ مثل مسیح و پیروانش.
میسح مُرد تا ما را از این جهان رهایی بخشد. جهان برای ما مصلوب شد و ما برای جهان مصلوب شدیم. این واضحاً بیوفایی به خداوند است اگر ایمانداران ما جهان را دوست داشته باشیم. هر کس که جهان را دوست دارد دشمن خداست.
ایمانداران از این جهان نیستند چنانچه مسیح از این جهان نبود، بهر حال آنها به این جهان فرستاده شدند تا کارهایشان آزموده شود که شرورانه است و نجات برای همهی آنانی که ایمانشان را به خداوند عیسی مسیح بنیان مینهند اماده و مهیا است. ما فقط نباید از جهان جدا شویم. ما باید به تازگی ذهن خود رفتار کنیم و صورت خود را تبدیل دهیم که یعنی باید طوری بیندیشیم که خدا میاندیشد چنانچه در کتابمقدّس مکشوف شده است. سپس میتوانیم راهنمایی مستقیم خدا را در زندگیمان تجربه کنیم. و ما در خواهیم یافت که به جای سخت بودن و نفرتانگیز بودن، اراده او نیکو و پسندیده و کامل است.
پس در اینجا سه کلید برای دانستن اراده خدا قرار دارد: اوّلی، بدن تسلیم شده، دوّمی زندگی جدا شده و سوّمی ذهنی تبدیل یافته.
ب) در خدمت به وسیلهی نعمتهای روحانی (۱۲:۳-۸)
۱۲:۳ پولس در اینجا به آن فیضی که به او به عنوان رسول خداوند عیسی عطا شده است سخن میگوید. او میخواهد راجع به اشکال مختلف تفکرات درست و نادرست صحبت کند.
اوّلاً او میگوید که هیچ جا در انجیل کسی تشویق نشده است که خود بزرگ بینی داشته باشد. او ما را ترغیب میکند که در به کار بردن نعمتهای خود فروتن باشیم. ما نباید هرگز چیزهایی که برای ما اهمیت دارند را بزرگ کنیم. همچنین نباید امور مهم برای دیگران را کوچک بشماریم. بلکه باید بفهمیم که هر شخص منحصر به فرد بوده و اینکه ما همه وظیفهای مهم در قبال خداوندمان داریم و کای منحصراً مربوط به ما هست که برای او انجام دهیم. و ما آن را پیدا خواهیم کرد. ما باید برای جایگاهی که خدا برایمان در بدن قرار داده است خوشحال باشیم و در پی بکار بردن هدایا با تمام قدرتش باشیم که خدا عطا میکند.
۱۲:۴ بدن انسان اعضا بسیار دارد ولی هر کدام نقش خاصّی را بازی میکنند. سلامتی و سعادت بدن به ایفای نقش اعضای آن بستگی دارد.
۱۲:۵ همین شکل نیز در بدن مسیح صادق است. یک اتحاد (یک بدن) وجود دارد، یک تنوّع (بسیاری) و یک وابستگی ( اعضای یکدیگر).هر نعمتی که ما داریم فقط مال خودمان نیست و برای استفاده شخصی ما نمیباشد بلکه برای نیکویی و سلامتی بدن است. هیچ نعمتی مشخصی نیست و هیچ نعمتی غیر ضروری نمیباشد. وقتی که ما همه این را بفهمیم، در اعتدال تفکر خواهیم کرد (۱۲:۳).
۱۲:۶ پولس حالا راجع به نحوه استفاده از نعمتهای شخصی را تعلیم میدهد. فهرست پولس همهی نعمتها را شامل نمیشود، این فهرست بیشتر پیشنهادی است تا جامع.
نعمت های ما به حسب فیضی که به هر یک از ما داده شده است با هم تفاوت دارند. به بیانی دیگر، فیض خدا نعمتهای مختلف را بین مردم تقسیم کرده است. و خدا قدرت لازم یا توانایی استفاده از هر نعمتی را که ما داریم به ما عطا نموده است. بنابراین ما مسئول هستیم که از این تواناییهای خدا دادی به عنوان پیشکار خود استفاده کنیم.
آنانی که نعمت نبوّت را دارند باید بر حسب موافقت ایمان نبوّت کنند. یک نبی سخنگوی خداست، که کلام خداوند را اعلان مینماید. نبوّت میتواند پیشگویی باشد ولی این لازمه خاص نبوّت نیست. هاج مینویسد: "در کلیسای اولیه، انبیا انسانهایی بودند که تحت تأثیر مستقیم روح خدا سخن میگفتند و ارتباطی آسمانی با تعالیم و حقایق ایجاد میکردند و درباره وظیفه زمان حال، وقایع آینده به عنوان مثال سخن میگفتند." خدمت ایشان در عهدجدید حفظ شده است. هیچگونه ضمیمه الهامی یا نبوّتی اضافه به بدنه آموزه مسیحیان امروزی نمیتواند اضافه شود از آنجایی که ایمان یک بار برای همه در مقدسین الهام بخشید تا کتابمقدس را بنویسند (ر.ک یهودا ۳). بنابراین یک نبی امروزه به سادگی کسی است که ذهن خدا را چناچه در کتابمقدس مکشوف شده است اعلان مینماید. استرانگ میگوید:
"همهی نبوّتهای جدید که حقیقت دارند به جز آنهایی که پیام مسیح را تکذیب میکنند؛ اعلان و تشریح حقیقت در نوشتههای کتابمقدس مکشوف شدهاند."
آن عده از ما که نعمت نبوّت را داریم باید بر حسب موافقت ایمانمان نبوّت کنیم. این یعنی بر طبق نقش و وضعیت معمول ایمانمان که آن میبایست بر طبق آموزههای ایمان مسیحی چنانچه در نوشتههای مقدس یافت میشوند باشد یا میتواند به این معنی باشد به تناسب ایمانمان که این به همان حدّی است که خدا به ما امان بخشیده است. اکثر ترجمهها کلمه ما را در اینجا اضافه کردهاند ولی این کلمه در متن اصلی یافت نمیشود.
۱۲:۷ خدمت برای خداوند دارای مفاهیم و اشکال زیادی است. خدمت به معنی وظایف، مقام و مراسم یک کشیش نیست (چنانچه امروزه معمولاً اینطور از این کلمه استفاده میشود). شخصی که نعمت خدمت را دارد دارای قلبی خدمتکارانه است. او فرصتهایی که برای خدمت وجود دارند را میبیند و میرُباید.
معلم کسی است که میتواند کلام خدا را توضیح داده و آن را به قلب شنوندگانش فرو ببرد. نعمت ما هر چه باشد، ما باید خود را کاملاً وقف آن کنیم.
۱۲:۸ موعظه نعمتی است که مقدسین به وسیله آن برانگیخته میشوند تا از هرگونه اعمال شریرانه دست برداشته و در پی کسب موفقیتهای جدید برای مسیح در تقدس و خدمت باشند.
بخشندگی نعمتی است که به شخصی قدرت میدهد و او را تشویق میکند که به فکر نیازهای دیگران و کمک در رفع آنها باشد. چنین شخصی باید بخشندگی را با سخاوت انجام دهد.
نعمت پیشوا بودن نیز مطمئناً در ارتباط با کار مشایخ است (و شاید شماسان) در یک کلیسای محلی. یک شیخ (کشیش) شبانی است که در مقابل کلّه خداوند میایستد و ایشان را با مواظبت و اجتهاد رهبری میکند.
نعمت رحمت، گنجایش ما فوق طبیعی میباشد و استعدادی است برای کمک کردن به کسانی که در غم و غصّه و افسردگی و ناراحتی و نگرانی هستند. آنانی که این نعمت را دارند باید آن را با سرور بکار ببرند. البته ما باید همگی از خود رحمت نشان دهیم و آن را مشتاقانه و با شادی بجا آوریم.
یک خانم مسیحی یکبار گفت: "وقتی مادر من پیر شد و محتاج کسی بود که از وی مراقبت کند، شوهرم و من از او دعوت کردیم که بیاید و با ما زندگی کند. من هر کاری که میتوانستم انجام دادم تا او راحت باشد. من برایش آشپزی میکردم، لباسهایش را میشستم، او را با اتومبیل بیرون میبردم و عموماً برای همهی نیازهایش فکر میکردم. ولی وقتی که از انگیزههای ظاهری وارد میشدم، در درونم خوشحال نبودم. من به طور ناخودآگاه به خاطر قطع برنامه معمول زندگیم، رنجیده شده بودم. بعضی وقتها مادرم به من میگفت: تو دیگر نمیخندی. چرا دیگر لبخند نمیزنی؟ ببینید، من داشتم رحمت نشان میدادم ولی آن را با سرور و شادی انجام نمیدادم."
پ) در ارتباط با جامعه (۱۲:۹-۲۱)
۱۲:۹ سپس شولس فهرست بعضی از رفتارهایی را که هر ایمانداری باید در ارتباط خود با دیگ مسیحیان و با غیر مسیحیان نیز داشته باشد عنوان میکند.
محبت باید بیریا باشد. محبت نباید نقاب به چهره بزند بلکه باید اصیل، صادق و تأثیر ناپذیر باشد.
ما باید از هرگونه بدی نفرت نماییم و به هر چیز نیکو بپیوندیم. در این فهرست، بدی احتمالاً به معنای همه گونه اعمال و رفتار از روی نفرت، بیمحبتی و بدخواهی باشد. نیکویی در نقطه مقابل بدی یعنی هرگونه تجلی محبت فوقالعاده.
۱۲:۱۰ در ارتباطمان با انانی که در ایمان ما شزیک هستند، باید محبت خود را با مهربانی به ایشان نشان دهیم و نه با سردی و بیتفاوتی یا از روی عادت و اجبار.
ما باید ترجیح بدهیم که دیگران را در حرمت ببینیم تا خودمان را. روزی یک خادم محبوب مسیح در اتاق کناری یک شخص برجسته و مشهور دیگر قبل از ملاقات کند بود. بسیاری قبل از آنکه نوبت او بشود به صحنه رفته بودند. وقتی که او بر در ظاهر شد، صدها نفر او را تشویق و تحسین کردند. او سریعاً به کنار رفت و شروع به تحسین کردن کرد تا در حرمتی که صادقانه فکر میکرد به اشخاص دیگری اختصاص دارد شریک نشود.
۱۲:۱۱ ترجمه درخشان موفات از این آیه اینطور است: "هرگز اجازه ندهید که غیرت شما فروکش کند، طراوت روحانی خود را حفظ کنید و خداوند را خدمت نمایید." در اینجا ما به یاد کلمات ارمیا ۴۸:۱۱ میافتیم: "معلون باد کسی که کار خداوند را با غفلت عمل نماید!"
این برای انسان مسئلهای کم اهمیت نیست، زندگی کوتاه است
و گناه اینجاست.
عمر ما چیزی جز افتادن یک برگ نیست،
به اندازه یک فطره اشک که میریزد.
ما زمانی برای بازی کردن
با ساعتها نداریم
همه باید در جهانی مثل جهان ما جدّی و سختکوش باشند.
— هورا تیوس بونار
۱۲:۱۲ مهم نیست که شرایط ما در حال حاضر چگونه است، ما میتوانیم و باید در امید مسرور باشیم -بازگشت منجیمان، رهایی از جسممان و جلال ابدیمان. ما ترغیب شدهایم که در مصیبت صابر باشیم یعنی تحمل کردن مصیبت با شجاعت. با چنین تحملی است که ما میتوانیم بیجارگی را به شکوه و عزت تبدیل کنیم. ما باید در دعا مواظب باشیم. این در دعاست که کار به اتمام میرسد و پیروزیها نصیب ما میشوند. دعا به زندگی ما قدرت و به قلب ما آرامش و سلامتی میآورد. وقتی که ما در نام خداوند عیسی مسیح دعا میکنیم به قدرت مطلقی نزدیک میشویم که برای انسانهای فانی نزدیک شدن به آن محال است. بنابراین ما وقتی که در دعا غفلت میکنیم، لطمه بزرگی به خود وارد میآوریم.
۱۲:۱۳ مقدسین نیازمند در همه جا هستند؛ بیکار، کسانی که به خاطر خرج زیاد درمانهای پزشکی در زیر فشار هستند، واعظین و مبشران فراموش شدهای که در جایهای گمنام هستند و شهرنشینان پیر که تأمین مالی ایشان رو به افول نهاده است. زندگی در بدن به معنای واقعی یعنی تقسیم کردن با کسانی که در نیاز هستند.
"هرگز به کسانی که محتاج هستند با بیمیلی غذا یا جای خواب ندهید" (جی.پی.بی). مهمانداری یک هنر گم شدهاست. آپارتمانها و خانههای کوچک به عنوان عذری برای پذیرفتن مسیحیانی که در گذر از شهر هستند مورد استفاده قرار میگیرند. شاید ما نمیخواهیم با کار اضافه و عدم آسایش و رفاه مواجه شویم. ولی فراموش کردهایم که وقتی ما از فرزندان خداوند خدا پذیرایی میکنیم درست مثل این است که خود خداوند پذیرایی کنیم. خانههای ما باید مثل خانه بیتعنیا باشد، جایی که عیسی دوست داشت در آنجا بماند.
۱۲:۱۴ ما دعوت شدهایم تا به جفاکنندگان خود مهربانی کنیم و نه اینکه سعی کنیم به همان شکل برایشان جفا برسانیم. از اینکه بتوان نامهربانی و زخم و جفا را با رحمت جواب داد، نیازمند یک زندگی ملکوتی است. عکسالعمل طبیعی در برابر جفا لعنت کردن و انتقام گرفتن است.
۱۲:۱۵ همدلی، توانایی شریک شدن نیابتی در احساسات و عواطف دیگران است. ما را بحث هستیم که وقتی دیگران شادی میکنند حسادت بورزیم و وقتی که ایشان سوگواری میکنند بیتفاوت باشیم. طریق خدا این است که ما به شادیها و غمهای اطرافیان خود وارد شویم.
۱۲:۱۶ برای یکدیگر همان فکر را داشتن به این معنی نیست که ما باید به مسائل غیر ضروری نگاه کنیم.
ما باید از هرگونه فخر فروشی بپرهیزیم و باید با مردم فروتن (طبقه پایین) همانند دیگران یعنی ثروتمندان و افراد بلند مرتبه با مدارا رفتار کنیم. وقتی که یک مسیحی برجسته به ترمینال رسید با رهبر کلیسایی ملاقات کرد که قرار بود در آنجا موعظه کند. یک اتومبیل لیموزین کنار زد تا او را به یک هتل شیک ببرد. او پرسید: "معمولاً چه کسانی از واعظین مسافر پذیرایی میکنند؟" ایشان گفتند که یک زوج پیر که در خانهای محقر در همین نزدیکی سکونت دارند. او گفت: "آنجا مکانی است که من ترجیح میدهم در آن بمانم."
مجدداً پولس رسول به خلاف ایمانداری هشدار میدهد که خود را دانا می انگارد. آنچه که ما بفهمیم این است که هیچ چیزی که ما دریافت کردهایم نباید سبب بشود که ما دچار خودخواهی کاذب شویم.
۱۲:۱۷ در دنیای امروزه بدی کردن به عوض بدی کردن معمول است. انسانها به دنبال این به آن در هستند و یا اینکه آنچه را دیگران لایقش هستند در عوض بدی به ایشان برسانند. ولی لذت انتقام نباید جایی در زندگی نجات یافتگان داشته باشد. به جای آن، ایشان باید با حترام در مقابل بد رفتاری و خشونت و سوء استفادههای دیگران در همه شرایط زندگی خود عمل کنند. تدارک دیدن یعنی تفکر کردن یا مواظب بودن در انجام کاری.
۱۲:۱۸ مسیحیان لزوماً نباید تحریکگر و ستیزهجو باشند. عدالت خدا با غضب و نزاع کار نمیکند. ما باید صلح را دوست داشته باشیم، صلح ایجاد کنیم و در صلح بسر ببریم. وقتی که ما دیگران را میرنجانیم یا وقتی کسی ما را میرنجاند ما باید برای نتیجهای مصالحتآمیز از آن مسئله جدّ و جهد کنیم.
۱۲:۱۹ ما باید گرایش خود به انتقام از خطاهایی که بر ما روا داشته شده است را دوباره امتحان کنیم. عبارت خشم را مهلت دهید میتواند به این معنی باشد که اجازه دهید خدا آن را برای شما به عمل آورد یا اینکه با صبر در عین وجود روح بیصبری تسلیم شوید. بقیه آیه بیشتر به برداشت اوّل نزدیک است؛ عقب ایستادن و اجازه دادن به اینکه غضب خدا در مورد آن مسئله اعمال شود. انتقام، حق خداست. ما نباید در کاری دخالت کنیم که حق اوست. او در زمان معین و شرایط معینی جواب خواهد داد. لنسکی (R. C. H. Lenski) مینویسد:
خدا مدتها قبل تمام مسئله دقیق عدالت کسانی که خطا کردهاند مشخص کرده است. هیچکدام از ایشان فرار نخواهند کرد. عدالت کامل در هر موردی به انجام خواهد رسید و کامل هم به انجام خواهد رسید. اگر یکی از ما بخواهیم دخالت کنیم، بار سنگین فضولی را متحمل خواهیم شد.
۱۲:۲۰ مسیحیت از بیصبری گذشته و به عمل خیرخواهانه میرسد. یک مسیحی دشمنان خود را با بیرحمی هلاک نخواهد کرد، بلکه ایشان را با محبت تبدیل میکند. مسیحیت دشمن را سیر میکند وقتی که گرسنه باشد و تشنگی او را وقتی که تشنه باشد رفع مینماید و بدینصورتاخگرهای آتش بر سر او خواهد انباشت. اگر انباشتن اخگر به نظر بدجنسی میاید بدین خاطر است که این عبارت مصطلح به خوبی درک نشده است. انباشتن اخگر آتشی به سر کسی یعنی شرمنده ساختن دشمن به خاطر خصومتش با شما به وسیله متعجب کردنش با محبتی غیر معمول.
۱۲:۲۱ داربی اوّلین قسمت این آیه را چنین توضیح میدهد: "اگر اخلاق بد من تو را بد اخلاق میکند، تو مغلوب بدی شدهای."
جورج واشینگتونکارور (George Washington Carver) دانشمند برجسته سیاهپوست، یکبار گفت: "من هرگز اجازه نمیدهم کسی با متنفر ساختن من از خودش زندگیم را نابود کند." به عنوان ایماندار، او اجازه نمیدهد که بدی بر او غالب شود.
بلکه بدی را به نیکویی مغلوب ساز . این تعلیم ویژه مسیحیت است که با ممانعت و ضدیت باز نمیایستد بلکه تشویق و ترغیب به ایستادگی میکند. بدی به وسیله نیکویی میتواند مغلوب شود. این اسلحهای است که ما باید به دفعات از آن استفاده کنیم.
استانتون (Stanton) با تنفری زهرآلود با لینکلن (Lincoln) رفتار میکرد. او میگفت که احمقانه است به دنبال گوریل به آفریقا برویم در حالی که گوریل اصلی (اشاره به لینکلن) همین جا در کنار ما است. لینکلن تمام اینها را در خود نگاه میداشت. بعدها لینکلن، استانتون را به مقام وزیر جنگ منصوب کرد چون احساس میکرد که او از همه صلاحیت بیشتری برای این مقام دارد. بعد از ترور لینکلن، استانتون از او به عنوان بزرگترین رهبر انسانها نام برد. محبت غلبه یافته بود!