روميان
فصل ۵
۱ پس چونکه به ایمان عادل شمرده شدیم،نزد خدا سلامتی داریم بوساطت خداوند ما عیسی مسیح،
۲ که به وساطت او دخول نیز یافتهایم بهوسیلهٔ ایمان در آن فیضی که در آنپایداریم و به امید جلال خدا فخر مینماییم.
۳ و نه این تنها بلکه در مصیبتها هم فخر میکنیم، چونکه میدانیم که مصیبت صبر را پیدا میکند،
۴ و صبر امتحان را و امتحان امید را.
۵ و امید باعث شرمساری نمیشود زیرا که محبّت خدا در دلهای ما به روحالقدس که به ما عطا شد ریخته شده است.
۶ زیرا هنگامی که ما هنوز ضعیف بودیم، در زمان معیّن، مسیح برای بیدینان وفات یافت.
۷ زیرا بعید است که برای شخص عادل کسی بمیرد، هرچند در راه مرد نیکو ممکن است کسی نیز جرأت کند که بمیرد.
۸ لکن خدا محبّت خود را در ما ثابت میکند از اینکه هنگامی که ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد.
۹ پس چقدر بیشتر الآن که به خون او عادل شمرده شدیم، بهوسیلهٔ او از غضب نجات خواهیم یافت.
۱۰ زیرا اگر در حالتی که دشمن بودیم، بوساطت مرگ پسرش با خدا صلح داده شدیم، پس چقدر بیشتر بعد از صلح یافتن بوساطت حیات او نجات خواهیم یافت.
۱۱ و نه همین فقط بلکه در خدا هم فخر میکنیم بهوسیلهٔ خداوند ما عیسی مسیح که بوساطت او الآن صلح یافتهایم.
۱۲ لهذا همچنان که بوساطت یک آدم گناه داخل جهان گردید و به گناه موت؛ و به اینگونه موت بر همهٔ مردم طاری گشت، از آنجا که همه گناه کردند.
۱۳ زیرا قبل از شریعت، گناه در جهان میبود، لکن گناه محسوب نمیشود در جایی که شریعت نیست.
۱۴ بلکه از آدم تا موسی موت تسلّط میداشت بر آنانی نیز که بر مثال تجاوز آدم که نمونهٔ آن آینده است، گناه نکرده بودند.
۱۵ و نه چنانکه خطا بود، همچنان نعمت نیز باشد. زیرا اگر به خطای یک شخص بسیاری مردند، چقدر زیاده فیض خدا و آن بخششی که به فیض یک انسان، یعنی عیسی مسیح است، برای بسیاری افزون گردید.
۱۶ و نه اینکه مثل آنچه از یک گناهکار سر زد، همچنان بخشش باشد؛ زیرا حکم شد از یک برای قصاص لکن نعمت از خطایای بسیار برای عدالت رسید.
۱۷ زیرا اگر بهسبب خطای یک نفر و بهواسطهٔٔ آن یک موت سلطنت کرد، چقدر بیشتر آنانی که افزونی فیض و بخشش عدالت را میپذیرند، در حیات سلطنت خواهند کرد بهوسیلهٔ یک، یعنی عیسی مسیح.
۱۸ پس همچنان که به یک خطا حکم شد بر جمیع مردمان برای قصاص، همچنین به یک عمل صالح بخشش شد بر جمیع مردمان برای عدالت حیات.
۱۹ زیرا به همین قسمی که از نافرمانی یک شخص بسیاری گناهکار شدند، همچنین نیز به اطاعت یک شخص بسیاری عادل خواهند گردید.
۲۰ امّا شریعت در میان آمد تا خطا زیاده شود. لکن جایی که گناه زیاده گشت، فیض بینهایت افزون گردید.
۲۱ تا آنکه چنانکه گناه در موت سلطنت کرد، همچنین فیض نیز سلطنت نماید به عدالت برای حیات جاودانی بوساطت خداوند ما عیسی مسیح.
ج. مزایای عملی انجیل (۱:۵-۱۱)
پولس رسول ادامه صحبت خود را با طرح سؤالی ادامه میدهد: کابردها و مزایای عادلشمردگی ایمانداران در زندگی چیست؟ به بیان دیگر، آیا واقعاً این امر در زندگیشان کار میکند؟ جواب او بلی میباشد چنانچه در ادامه هفت برکت اصلی که هر ایماندار دارد را برمیشمارد. این برکات از طریق مسیح به ایماندار سرازیر میشوند. او بین خدا و انسان میانجی است و همهی هدایای خدا از طریق او جهت داده میشوند.
۵:۱ اوّلین مزیتی که برای انسانی که به ایمان عادل شمرده شده اند وجود دارد، سلامتی نزد خدا از طریق خداوند ما عیسی مسیح است. جنگ پایان پذیرفته است (دعوا فیصله پیدا کرده است). دشمنی به پایان رسیده است. از طریق کار مسیح، همهی دشمنیها بین جان ما و خدا پاک شده است. ما از دشمنان به دوستان خدا به وسیلهی معجزهی فیض تبدیل شدهایم.
۵:۲ همچنین ما از دخولی که به وساطت او یافتهایم نیز شادی بیحّد و حصری یافتهایم. ما در یگانه محبوب خدا پذیرفته شدهایم. بنابراین مثل پسر حبیب خدا به او نزدیک هستیم. پدر، چوگان شاهی خود را به سمت ما گرفته و به ما به عنوان فرزندانش خوشآمد میگوید و نه غریبهها. این فیض یا ایستادن در مقابل لطف الهی، همهی گونه سیمای ما را در درگاه خدا پذیرفته میدارد و چون ما در مسیح هستیم، جایگاهی عالی و همیشگی نزد خدا داریم.
اگر این هم کافی نباشد، ما همچنین به امید جلال خدا فخر مینماییم. این یعنی ما با شادی به زمانی نگاه میکنیم که خدا را در جلال و شکوهش میبینیم که البته ما هم در جلال او شریک خواهیم بود (ر.ک یوحنا ۱۷:۲۲؛ کولسیان ۳:۴). ما معنی کامل آن امید را بر روی زمین نمیفهمیم و نه حتّی اینکه تا ابد با آن زیست هم خواهیم کرد.
۵:۳ چهارمین برکتی که از عادلشمردگی نشأت میگیرد این است که ما در مصیبتها هم فخر می*۱ #کنیم، نه به آن اندازهای که در ناراحتیهای حال فخر میکنیم بلکه بیشتر در ثمراتی که در آینده به دنبال دارند (ر.ک عبرانیان ۱۲:۱۱). این یکی از تفاوتهای لذّتبخش ایمان مسیحی است که ما میتوانیم در سختیها هم شادی کنیم. متضاد شادی، گناه است و نه رنج. یکی از نتایجی که مصیبت به همراه دارد ایناست که برای ما پشتکاری یا استواری پدید میآورد. ما هرگز پشتکاری را دریافت نخواهیم کرد اگر زندگیمان عاری از مشکلات باشد.
۵:۴ حالا پولس پیش رفته و این را توضیح میدهد که پشتکاری شخصیت بوجود میآورد. وقتی که خدا میبیند ما در زیر فشار ترسهای خود به او نگاه میکنیم تا از طریق آنها نقشههای خود را عملی بسازد، او به ما به نشانه خشنودی از تحمل و بردباری ما پاداش میدهد. ما مورد امتحان قرار گرفته و تأیید شدهایم. و این حسّ رضایت او ما را از امید پر میکند. ما میدانیم که او در زندگی ما کاری میکند و ما را امتحان مینماید. این به ما اطمینان میدهد که او کاری نیکو را در ما شروع کرده، و آن را تا به پایان انجام خواهد داد (فیلپیان۱:۶).
۵:۵ امید مایوس نمیشود. اگر ما امید دریافت چیزی را داشته باشیم ولی بعداً بفهمیم که هرگز برای گرفتن آن جلو نرفتهایم، امید ما مورد شرمساری و ناباوری واقع خواهد شد. ولی امید نجات ما هرگز ما را شرمنده نخواهدکرد. ما هرگز از این امر شرمنده نخواهیم شد که تا حال در پی اطمینانی غلط بودهایم. چگونه میتوانیم مطمئن باشیم؟ زیرا که محبّت خدا در دلهای ما ریخته شده است. محبّت خدا یعنی هم محبّت ما نسبت به او و هم محبّت او نسبت به ما. روحالقدس در زمانی که ایمان آوردیم به ما داده شد و قلبهای ما را پر ساخت آن هم با محبّت ازلی خدا و به وسیلهی اینها ما اطمینان داریم که به خانهی ایمن خود در آسمان خواهیم رفت. پس از اینکه شما روحالقدس را دریافتید، احساس خواهید کرد که خدا شما را محبّت مینماید. این یک احساس مبهم و مرموز نیست مثل اینکه "کسی در آنجاست" که به فکر انسان میباشد بلکه عقیدهای راسخ است که خدا خودش واقعاً شخص تو را محبّت مینماید.
۵:۶ در آیات ۶-۲۰ پولس از سطح پایین تا بالا بحث میکند. منطق او نیست که اگر محبّت خدا به ما میرسد زمانی که دشمنان بیدین او بودیم، آیا او بیشتر محبّت خود را به ما ابراز نمیدارد حال که متعلق به او هستیم؟ این ما را به سمت پنج مزیت عادلشمردگیمان میرساند: ما تا ابد در مسیح ایمن هستیم. در رساندن این مفهموم، پولس رسول پنج مورد "چقدر بیشتر" را مطرح میکند.
"چقدر بیشتر" از غضب نجات خواهیم یافت (۵:۹).
"چقدر بیشتر" به وساطت حیات قیام او نجات خواهیم یافت (۵:۱۰).
"چقدر بیشتر" فیض و بخشش خدا شامل حال ما شد (۵:۱۵).
"چقدر بیشتر" در حیات سلطنت خواهیم کرد (۵:۱۷).
"چقدر بیشتر" فیض خواهیم یافت (۵:۲۰)
در آیات ۷،۶ و ۸ پولس اشاره میکند به اینکه ما کجا بودیم (بدون قوت، خداشناس، گناهکار) وقتی مسیح برای ما مرد. در آیه ۹ و ۱۰ او اشاره میکند که در حال حاضر هستیم (بوسیله خون مسیح عادل شمرده شدیم، و در مرگ او آشتی یافتیم) در نتیجه دقیقا ـآنچه نجات دهنده برای ما انجام خواهد داد (مار ا بوسیله زندگی خودش از غضب، حفظ میکند).
اول به ما یادآوری شده که ضغیف، ناامید، بدون قوت هستیم، و قادر نیستیم که خودمان را نجات بدهیم. اما در وقت از پیش تعیین شده عیسی مسیح خداوند بر این کره زمین آمد و برای انسان مرد. و او برای انسان خوب نمرد، همانطور که بعضی ممکن است فرض کنند، اما برای خدانشناس. هیچکس با پرهیزکار نبود، هیچ برتری در ما نبود تا خدا ستایش کنیم. ما کاملا بی ارزش بودیم، اما بههرحال مسیح برای ما مرد.
۵:۷ این محبت الهی منحصر و بوسیله هر چیزی در تجربه انسان بینظیر بود. زندگی انسان بطور متوسط بریاش ارزشمند است، و او فکر نخواهد کرد که برای یک شخص بیارزش آن را دور بریزد. برای مثال، او نباید برای یک قاتل، یک زناکار یا یک گانگستر بمیرد. او در واقع تمایلی برای مرگ یکانسان "عادل" خواهد داشت، شخصی که صادق و قابل اعتماد است اما نه مخصوصا فرد سختدل. در یک حالت افراطی، امکانش است، که او بخواهد برای یک انسان "خوب" بمیرد، به این معنی کسیکه مهربان، دوستانه، با کحبت و دوستداشنتی است.
۵:۸ محبت خدا کاملا غیر طبیعی و تا آخرت است. او محبت عالی خودش را بوسیله فرزند محبوبش بسوی ما فرستاد تا برای ما بمیرد تا اینکه ما هنوز گناهکار بودیم. اگر ما بپرسیم چرا او آن را انجام داد، ما باید جوابش را در اقتدار ارادلی خدا جستجو کنیم. در ما هیچ چز خوب نبود تا ما را به چنین محبتی فراخواند.
۵:۹ در حال حاضر مجموعهای جدی از شرایط وجود دارد. مادیگر به عنوان گناهکاران گناه به شمار نمیآئیم. در چنین هزینه سنگینی که نجات دهنده خونش را بر روی جلجتا برای ما ریخت، ما بوسیله خدا عادل شمرده شدیم. از موقعی که او برای چنین هزینه سنگینی ما را عادل شمرد وقتی که ما گناهکار بودیم، آیا او ما را بیشتر از غضب توسط مسیج نجات نخواهد داد؟ اگر او قیمت بزرگی را پرداخت کرد تا ما را مورد توجه خودش قرار بدهد، آیا احتمال دارد او بخواهد ما در آخر هلاک گردیم؟
نجات از غضب میتواند به هر دو معنی "نجات از غضب" یا "جدا شدن از هر غضب". ما در اینجا به حرف اضافه ایمان داریم (یونانی apo) بهمعنی آخر-به دور از هرگونه تماس با غضب خدا نجات یافت، یا در این زمان یا در ابدیت.
۵:۱۰ به گذشته جایی که بودیم یا جایی که حالا هستیم، به این روش فکر کنید . زیرا اگر در حالتی که دشمن بودیم، بویاطت مرگ پسرش با خدا صلح داده شدیم. ما نیبت به خداوند خصمانه بودیم و کاملا محتوای آن را داشتیم، ما احساس کردیم که به آشتی او احتیاجی نداریم. به آن فکر می کنم –دشمن خدا!
خدا نگرش ما را در این موضوع شریک نکرد. او فیض خالصش را به نمایش گذاشت. مرگ نیابتی مسیح دلایل دشمنی ما را با خدا پاک میکند؛ اسماً یعنی گناهان ما را. به وسیلهی ایمان به مسیح ما با خدا مصالحه کردیم.
اگر خدا این مصالحه را به خوشی پذیرفته است، آیا هرگز ما را رها خواهد کرد؟ اگر ما از طریق مرگ پسرش با ما مصالحه یافته است، که نشانی از شرارت محض بود، آیا ما نباید در پایان به وسیلهی حیات حاضر مسیح بر دست راست خدا، یعنی حیات قدرت لایتناهی او بیشتر مورد محافظت قرار بگیریم؟ اگر مرگ او چنین قدرتی برای نجات ما داشت، چقدر بیشتر حیات او قدرت دارد که ما را محافظت کند!
۵:۱۱ و حالا ما به ششمین مزیت عادلشمردگی میرسیم: ما بلکه در خدا هم فخر می کنیم به وسیلهی خداوند ما عیسی مسیح که بوساطت او العان صلح یافتهایم. ما فقط در هدیهای که او داده است شادی نمیکنیم بلکه در خود او. قبل از اینکه ما نجات بیابیم، شادی خود را در هر جایی مییافتیم. حالا ما زمانی که از او یاد میکنیم وجد مینماییم و وقتی که وی را از یاد میبریم غمگین میشویم. چه چیزی سبب این تغییر خارقالعاده شده است که ما میتوانیم حالا در خدا شاد باشیم؟ این کار خداوند ما عیسی مسیح است. مانند همهی دیگر برکات ما، این شادی از طریق او به ما میرسد.
هفتمین مزیت عادلشمردگی که باعث شادی ما میشود در این کلمات یافت میشود: ما الان صلح یافتهایم. مصالحه به برقراری هماهنگی میان خدا و انسان اشاره دارد و از طریق عمل کفّاره نجات دهنده. با ورود گناه، بیگانگی، جدایی و دشمنی بین خدا و انسان شروع شد. به وسیله دور شدن گناه، که باعث جدایی و بیگانگی شده بود، خداوند عیسی آنانی را که به او ایمان آوردند با خدا در ارتباط و هماهنگی قرار داد. ما باید توجّه داشته باشیم که خدا نیازی به مصالحه نداشت. این انسان بود که نیاز داشت زیرا او بود که با خدا دشمن بود.
چ) پیروزی کار مسیح در ورای گناه آدم (۵:۱۲-۲۱)
۵:۱۲ بقیه باب پنچ همانند پُلی است بین قسمت اوّل رساله و سه باب بعدی. این بخش قسمت اوّل را به وسیلهی بررسی موضوع محکومیت از طریق آدم و عادلشمردگی از طریق مسیح و به وسیله نشان دادن اینکه کار مسیح و برکت آن بر کاری که آدم در گم شدن و بیچارگی و بدبختی پدید آورد غلبه یافته است را به قسمت بعدی متصّل میکند. این قسمت، بابهای ۶-۸ را به وسیلهی انتقال از عادلشمردگی به تقدیس مرتبط میسازد و از عمل گناه تا گناه ساکن در طبیعت بشر.
آدم در این آیهها به عنوان یر و نمایانگر همهی کسانی به تصویر کشیده شده است که در خلقت کهنه هستند. مسیح به عنوان سِر خلقت تازه ترسیم شده است. سِر در واقع مرکزیت همهی اعمالی است که افراد تحت طبقه آن انجام میدهند. برای مثال، وقتی که رئیس جمهور یک کشور قانونی را در قانون اساسی آن مملکت قرار میدهد، او به جای همهی کسانی که ساکن آن کشور هستند عمل میکند.
این همان چیزی است که در مورد آدم بوقوع پیوست. در نتیجه گناه او، مرگ بشری وارد جهان شد. مرگ تبدیل شد به سرنوشت همهی نسل آدم زیرا همه در او گناه کردند. این حقیقت دارد که همه شخصاً نیز مرتکب گناهان شدهاند ولی این امر در اینجا کفایت نمیکند. منظور پولس این است که گناه آدم یک عمل نمونهای بود و گناه وی به حساب همهی نسل او گذارده میشود زیرا که نسل وی از او هستند.
بعضیها ممکن است اعتراض کنند که حوا نخستین گناه را بر روی زمین مرتکب شد و نه آدم. این درست است، ولی از آنجا که آدم اوّلین انسانی بود که متولّد شد، سر بودن به وی داده شد. بنابراین او به عنوان نماینده نسل خود عمل میکرد.
وقتی که پولس رسول در اینجا میگوید که موت بر همهی مردم طاری گشت، او دارد به مرگ جسمی اشاره میکند که همچنین از طریق گناه آدم مرگ روحانی نیز وارد شد (آیات ۱۳و۱۴ نشان میدهند که مرگ جسمی مدّ نظر است).
وقتی که ما به این بخش از نوشتههای مقدّس میرسیم، مطمئناً سؤالاتی به طور غیر قابل رویت بوجود میآیند. آیا این انصاف است که نسل آدم به خاطر گناه او گناهکار قلمداد شوند؟ آیا خدا انسانها را به خاطر این امر که گناهکار به دنا میآیند محکوم میکند؟ یا به خاطر گناهانی که شخصاً مرتکب میشوند؟ اگر انسانها با طبیعتی گناهآلود متولّد میشوند، و پس از آن به خاطر اینکه گناهکار متولّد شدهاند، گناه میکنند پس خدا چگونه ایشان را مسئول اعمالی که انجام میدهند میداند؟
محقّقین کتابمقدّس با این مسائل خیلی کشتی گرفته و به نتایجی مختلف و عجیبی رسیدهاند. بهر حال اینها حقایقی هستند که ما میتوانیم از صحت آنها مطمئن باشیم.
اوّل، کتابمقدّس تعلیم میدهد که همه گناهکارند، هم از طریق طبیعت خود و هم از طریق اعمالشان. همهی اشخاص از والدین خود گناه آدم را به ارث بردهاند و همچنین با اراده آزاد خود نیز مرتکب گناهان شدهاند.
دوّم، ما میدانیم که مزد گناه موت است، هم مرگ جسمی و هم جدایی ابدی از خدا.
ولی هیچکس نباید مجازات گناه را متحمل شود مگر اینکه خودش بخواهد. این امری مهم است. خدا پسرش را فرستاد تا به جای گناهکاران بمیرد و این بهای گزاف را پرداخت کرد. نجات از گناه و نتایج آن به عنوان هدیهای مجانی از طریق ایمان به خداوند عیسی مسیح به انسان داده شده است.
انسانها در سه زمینه محکوم میشوند: آنها طبیعتی گناهآلود دارند، گناه آدم به ایشان منتقل شده است و آنها با اعمالشان مرتکب گناه میشوند. ولی گناه بزرگتر از همهی اینها این است که انسانها تدارکی را که خدا برای نجات ایشان داده است رد کنند (یوحنا ۳:۱۸، ۱۹، ۳۶).
ولی شاید کسی بپرسد، راجع به کسانی که هرگز از انجیل چیزی نشنیدهاند چه؟ این سؤال در باب اوّل جواب داده شده است. علاوه بر آن ما میتوانیم کاملاً مطمئن باشیم که داوری کل جهان منصفانه خواهد بود (پیدایش ۱۸:۲۵). او هرگز ناعادلانه و غیر منصفانه عمل نخواهد کرد. همهی احکام او بر پایه عدالت و انصاف است. اگر چه مسائلی آشکارا در مقابل دیدگان تارِ ما به شکل مشکلاتی تظاهر شوند ولی آنها برای او مشکل نیستند. وقتی که آخرین مورد شنیده میشود و درهای دادگاه بسته میشوند، هیچکس نمیتواند بر اساس قانون تقاضای حکم کند.
۵:۱۳ پولس حالا نشان خواهد داد که گناه آدم بر همهی نسل او اثر گذاشته است. او اوّل اشاره میکند که گناه در جهان بود از زمان زندگی آدم تا زمان داده شدن شریعت در کوه سینا وجود داشت. ولی در آن زمان، هیچ شریعت مشخصی از سوی خدا ظاهر نشده بود. آدم فرمانی واضح را از خداوند دریافت کرده بود و قرنها بعد ده فرمان، مکاشفهی مکتوب واضحی از شریعت آسمانی خدا داده شد. ولی در خلال این دوره، انسانها حکم شرعی خاصّی از خدا دریافت نداشتند. بنابراین، از آنجا که گناه در خلال آن دوره زمانی وجود داشت، هیچ تجاوزی وجود نداشت چرا که تجاوز یعنی تخطّی از یک شریعت دانسته.ولی گناه تجاوز محسوب نمیشد در جائی که شریعتی وجود نداشت که آن را منع کند.
۵:۱۴ ولی مرگ در دورهای که شریعت وجود نداشت به تعطیلات نرفته بود. با وجود یک استثناء یعنی خنوخ، مرگ بر همهی نسل بشر طاری میبود. شما نمیتوانید بگویید که این مردمان مردند چونکه از احکام خداوند تجاوز ورزیدند چنانکه آدم ورزید. پس چرا آنها مردند؟ جواب تلویحاً گفته شده است: آنها مردند چونکه در آدم گناه کرده بودند. اگر این بیانصافی به نظر میآید، پس به خاطر داشته باشید که این امر ربطی به نجات ندارد. همهی کسانی که خداون ایمان داشتهاند برای ابد نجات یافتهاند. ولی آنها جسماً مردند و دلیل مرگ آنها گناه سر خلقت ایشان یعنی آدم بود. در مسئولیت او بعنوان سر خلقت، آدم یک نمونه (سمبل) از کسی که خواهد آمد –یعنی خداوند عیسی مسیح. در آیات بعدی، پولس موضوع این دو سر رابط میدهد ولی بیشتر از روی تفاوتهایشان تا شباهتهای ایشان. او این امر را نشان خواهد داد که:
در مسیح، فرزندان آدم فخر خواهند کرد برکات افزونتر مییابند از پدرانشان که نیافتند.
۵:۱۵ اوّلین مقایسه بین خطای آدم و فیض مجانی مسیح است. به وسیله خطای انسان اوّل، بسیاری مردند. بسیاری در اینجا البته به نسل آدم اشاره دارد. مرگ در اینجا همچنین شامل مرگ روحانی و جسمانی میشود.
فیض مجانی به همان بسیاری داده شد. هدیه مجانی که فیض فوقالعاده خدا است به همهی نسل گناهکاران عطا شد. این بخشش توسط فیض یک انسان یعنی عیسی مسیح ممکن شد. این فیض از این نطر جالب است که او در راه مخلوقات نافرمان خودش مرد. از طریق مرگ فربانی او، هدیه حیات جاودان به بسیار عطا شد.
بسیاری در این آیهها به مردمان مشابه اشاره ندارد. بسیاری اول شامل همهی کسانی میشود که در نتیجه خطای آدم مردند. بسیاری دوّم یعنی همهی کسانی که عضو خلقت جدید هستند که مسیح سر آن میباشد. این شامل فقط کسانی میشود که فیض خدا بر ایشان افزون گردید، یعنی ایمانداران حقیقی. از آنجایی که بخشش خدا به همه نشان داده شده است، فیض او فقط شامل حال کسانی میشود که به نجاتدهنده اعتماد کنند.
۵:۱۶ یک تضاد مهم دیگر بین خطای آدم و نعمت مسیح وجود دارد. کسی که در آدم خطا کار است قصاص میشود و حکم او هلاکت است. بخشش مجانی مسیح، از طرفی دیگر بر بسیاری جرائم تأثیر میگذارد و حکم را در نتیجه تبدیل میکند به تبرئه. پولس تفاوت میان خطای آدم و بخشش مسیح را تأکید میکند و بین ویرانی که در نتیجه گناه و رهایی بزرگ از گناهان بسیار و بالاخره بین حکم محکومیت و حکم عادلشمردگی.
۵:۱۷ به وسیلهی خطای یک نفر، مرگ همچو یک ستمکار ستمکار بیرحم فرمانروای کرد. اما به وسیله هدیهی بخشنده عدالت، یک هدیه ی سرشار از فیض، همه ایمانداران آغاز به سلطنت خواهند کرد به وسیله یک یعنی عیسی مسیح.
این چه فیضی است! ما نه فقط از سلطه مرگ و فرمانروایی آن رها شدهایم بلکه مثل پادشاهانم سلطنت خواهیم کرد و از حیات حال و ابدیت خود نیز لذت خواهیم برد. آیا ما واقعاً این را باور میکنیم و قدر این را میدانیم؟ آیا ما همانند وضعیت سلطنتی خود در آسنان زندگی میکنیم یا در این دنیا در مقابل انسانها به خاک میافتیم؟
۵:۱۸ خطای آدم، محکومیت را برای همه انسانها به ارمغان آورد ولی عمل عادلانه مسیح، حیات عادلشمردگی را به همه داد. عمل عادلانه، حیات عادلانه و یا نگهداشتن شریعت توسط او نبود بلکه مرگ نیابتی او بر صلیب جلجتا. این چیزی بود که عادلشمردگی حیات را به ارمغان آورد -که این عادل شمردگی نتیجهاش حیات بود- و آن را برای انسانها به ارمغان آورد.
دو جمیع در این آیه وجود دارد که به مردمان مشابهی اشاره ندارد. اوّلین جمیع منظور جمیع کسانی که در آدم بودند. دوّمین جمیع یعنی جمیع کسانی که در مسیح هستند. این از کلماتی که در آیه قبلی آمده واضح است "آنانی که رهایی فیض و هدیه عدالت را به فراوانی دریافت کردند..." که این هدیه باید با ایمان دریافت شود. فقط کسانی که به خداوند ایمان داشتند، عادلشمردگی حیات را یافتند.
۵:۱۹ درست چنانچه با نااطاعتی آدم نسبت به فرمان خدا بسیاری گناهکار شدند، بنابراین به وسیله اطاعت مسیح از پدر، بسیاری که به او اعتماد کردند عادل گردیدند. اطاعت مسیح او را به سوی صلیب هدایت کرد تا به عنوان حملکننده گناهان ما مصلوب شود.
این برای جهان طلبها "یونیورسالیتها" بیثمر است که از این آیات برای اثبات این قضیه استفاده کنند که همهی مردم سرانجام نجات خواهند یافت. این متن با دو سر مرکزی سروکار دارد و واضح است که خطای آدم بر همهی کسانی که "در او" هستند تأثیر دارد. بنابراین عدالت فقط به نفع کسانی عمل خواهد کرد که "در او" هستند.
۵:۲۰ آنچه که پولس میگفت به عنوان ضربهای بر معترضین یهودی بود که احساس میکردند که همه چیز حول محور شریعت میچرخد. حالا این معترضین میآموزند که مرکزیت نجات و گناه در شریعت نیست بلکه در دو سر مرکزی. امکان دارد پس از او بپرسند: "پس چرا شریعت داده شد؟" پولس رسول جواب میدهد، شریعت داده شد تا خطا زیاده شود. شریعت گناه را تولید نکرد بلکه گناه تجاوزی علیه خدا نشان داد. شریعت، انسان را از گناه نجات نداد بلکه شخصیت وحشتناک گناه را ظاهر کرد.
ولی فیض خدا ثابت کرد که از همهی گناهان انسان برتر است. جایی که گناه زیاده گشت، فیض خدا در جلجتا بی* ۱#نهایت افزون گردید!
۵:۲۱ حالا که سلطنت گناه، مرگ همه انسانها را اعمال کرد پایان پذیرفت، فیض خدا به عدالت سلطنت نماید برای حیات جاودانی به وساطت خداوند ما عیسی مسیح. توجه داشته باشید که فیض خدا به عدالت سلطنت میکند. همه مطالبات خدا در زمینه تقدس دیده میشوند و مجازات تجاوز از شریعت پرداخته شده است، بنابراین خدا حالا میتواند حیات جاودان را به همه کسانی بدهد که لیاقت مسیح به عنوان قربانی متوسل میشوند.
شاید ما در این آیات جواب سؤال اشنای خود را بیابیم، "چرا خدا به گناه اجازه ورود به جهان را داد؟" جواب این است که خدا جلال بیشتری را کسب کرد و انسان برکات بیشتری را از طریق قربانی مسیح دریافت داشت که اگر گناه وارد جهان نشده بود چنین نمیشد. برای ما خیلی بهتر است که در مسیح باشیم تا در آدم سقوط کرده. اگر آدم هرگز گناه نکرده بود، او زندگی خود را به خوشی در باغ عدن سپری میکرد. ولی او هیچ امیدی در آن صورت برای رهایی یافتن به عنوان فرزند خدا و متعلق به خدا یا متعلق به عیسی مسیح نداشت. او هرگز وعده خنه آسمانی در بهشت یا بودن با مسیح و همشکل او شدن تا ابد را نمیداشت. این برکات فقط از طریق کار رهایی بخش خداوند ما عیسی مسیح پدید آمدند.