روميان
فصل ۶
۱ پس چه گوییم؟ آیا در گناه بمانیم تا فیضافزون گردد؟
۲ حاشا! مایانی که از گناهمردیم، چگونه دیگر در آن زیست کنیم؟
۳ یا نمیدانید که جمیع ما که در مسیح عیسی تعمید یافتیم، در موت او تعمید یافتیم؟
۴ پس چونکه در موت او تعمید یافتیم، با او دفن شدیم تا آنکه به همین قسمی که مسیح به جلال پدر از مردگان برخاست، ما نیز در تازگی حیات رفتار نماییم.
۵ زیرا اگر بر مثال موت او متّحد گشتیم، هرآینه در قیامت وی نیز چنین خواهیم شد.
۶ زیرا این را میدانیم که انسانیّت کهنه ما با او مصلوب شد تا جسد گناه معدوم گشته، دیگر گناه را بندگی نکنیم.
۷ زیرا هر که مُرد، از گناه مبرّا شده است.
۸ پس هرگاه با مسیح مردیم، یقین میدانیم که با او زیست هم خواهیم کرد.
۹ زیرا میدانیم که چون مسیح از مردگان برخاست، دیگر نمیمیرد و بعد از این موت بر او تسلّطی ندارد.
۱۰ زیرا به آنچه مرد یک مرتبه برای گناه مرد و به آنچه زندگی میکند، برای خدا زیست میکند.
۱۱ همچنین شما نیز خود را برای گناه مرده انگارید، امّا برای خدا در مسیح عیسی زنده.
۱۲ پس گناه در جسم فانی شما حکمرانی نکند تا هوسهای آن را اطاعت نمایید،
۱۳ و اعضای خود را به گناه مسپارید تا آلات ناراستی شوند، بلکه خود را از مردگان زنده شده به خدا تسلیم کنید و اعضای خود را تا آلات عدالت برای خدا باشند.
۱۴ زیرا گناه بر شما سلطنت نخواهد کرد، چونکه زیر شریعت نیستید بلکه زیر فیض.
۱۵ پس چه گوییم؟ آیا گناه بکنیم از آنرو که زیر شریعت نیستیم بلکه زیر فیض؟ حاشا!
۱۶ آیا نمیدانید که اگر خویشتن را به بندگی کسی تسلیمکرده، او را اطاعت نمایید، شما آنکس را که او را اطاعت میکنید بنده هستید، خواه گناه را برای مرگ، خواه اطاعت را برای عدالت.
۱۷ امّا شکر خدا را که هرچند غلامان گناه میبودید، لیکن الآن از دل، مطیع آن صورت تعلیم گردیدهاید که به آن سپرده شدهاید.
۱۸ و از گناه آزاد شده، غلامان عدالت گشتهاید.
۱۹ بطور انسان، بهسبب ضعف جسم شما سخن میگویم، زیرا همچنان که اعضای خود را بندگی نجاست و گناه برای گناه سپردید، همچنین الآن نیز اعضای خود را به بندگی عدالت برای قدّوسیّت بسپارید.
۲۰ زیرا هنگامی که غلامان گناه میبودید از عدالت آزاد میبودید.
۲۱ پس آن وقت چه ثمر داشتید از آن کارهایی که الآن از آنها شرمندهاید که انجام آنها موت است؟
۲۲ امّا الحال چونکه از گناه آزاد شده و غلامان خدا گشتهاید، ثمر خود را برای قدّوسیّت میآورید که عاقبتِ آن، حیات جاودانی است.
۲۳ زیرا که مزد گناه موت است، امّا نعمت خدا حیات جاودانی در خداوند ما عیسی مسیح.
ح) راه و روش انجیل برای زندگی مقدّس (باب ۶)
آنچه که پولس در پایان باب۵ گفت -آن فیض بر همهی گناهان بشر افزون بود- سئوال دیگری برمیانگیزاند، و این سؤال بسیار مهمی است. آیا تعالیم انجیل (نجات به وسیلهی فیض از طریق ایمان) اجازه میدهد و یا حتی تشویق میکند که ما زندگی گناهآلودی داشته باشیم؟
جواب، تأکیداً منفی میباشد و در بابهای ۶-۸ بسط داده شده است. در اینجا در باب ششم، جواب حول ۳ کلمه میچرخد: دانستن (آیات۶،۳)، انگاشتن یا به حساب آوردن (آیه۱۱) و تسلیم (آیه۱۳).
این به ما کمک میکند که بحث پولس را در این باب ادامه دهیم اگر تفاوت بین وضعیت ایماندار و طرز عمل او را بفهمیم. وضعیت او بستگی به بودنش در مسیح دارد. طرز عمل او آن کاری است که او باید در زندگی هر روزه خود انجام دهد.
فیض ما را در دو راهی قرار میدهد، سپس به ما میآموزد که به شایستگی آن قدم برداریم. وضعیت ما اساساً عالی است چونکه ما در مسیح هستیم. طرز عمل ما باید به طور فزاینده با وضعیت ما سازگار باشد. این دو کاملاً با هم سازگار نخواهند بود تا زمانیکه ما نجات دهنده را در آسمان ببینیم ولی ما باید بیشتر و بیشتر در این زمان مواظب باشیم که او را به تصویر بکشیم.
پولس رسول در ابتدا حقیقت هویت ما را با مسیح در مرگ و قیامش نشان میدهد و سپس ما را تشویق میکند که در نور این حقیقت بزرگ زندگی کنیم.
۶:۱ معترض یهودی به جایی میرسد که بحث خود را در آنجا در مورد تفکر خود بسط میدهد. اگر انجیل فیض تعلیم میدهد که گناه انسان تصویری پرجلالتر از فیض خدا را نمایان میسازد، پس آیا توصیه نمیکند که باید در گناه بمانیم تا فیض رهایی بخش افزون گردد؟
طریقه امروزی این بحث چنین میباشد: "شما میگویید که انسانها به وسیله فیض از طریق ایمان نجات مییابند و این از شریعت جداست. ولی اگر همهی چیزی که شما برای نجات یافتن نیاز دارید ایمان است، پس شما میتوانید بیرون بروید و در گناه زندگی کنید." بر طبق این بحث، فیض انگیزه کافی برای یک زندگی مقدس نمیباشد. شما باید مردم را تحت محدودیت شریعت نگاه دارید.
برای کمک بیشتر ۴ جواب در این باب به سؤال اولیه توصیه شده است، آیا در گناه بمانیم؟
۱. شما نمیتوانید، چونکه شما با مسیح پیوند دارید (تعلق) (آیات۱-۱۱).
۲. شما بدان نیاز ندارید، چونکه حاکمیت گناه به وسیله فیض شکسته شده است (خوشایند) (آیات۱۲-۱۴).
۳. شما نباید، چونکه این باعث میشود که گناه دورباره ارباب شما بشود. (فرمان دادن) (آیات۱۵-۱۹).
۴. شما بهتر است نکنید، زیرا به بلا و مصیبت میانجامد. (هشدار) (آیات۲۰-۲۳).
۶:۲ جواب نخست پولس این است که ما نمیتوانیم در گناه بمانیم زیرا که از گناه مردیم. این حقیقت موضعی است. وقی که عیسی از گناه مرد او به عنوان جانشین ما متحمل مرگ شد. او فقط به عنوان جانشین ما نمرد -یعنی برای ما یا به جای ما- بلکه او همچنین به عنوان نمونه ما نیز جان داد، یعنی مثل ما. بنابراین وقتی که او مرد، ما نیز مردهایم. او برای مسئله گناه یک بار و برای همیشه مرد. همه کسانی که در مسیح هستند به وسیله خدا به صورت مرده برای گناه دیده میشوند.
این بدین معنا نیست که ایماندار گناه نمیکند. این یعنی که او با مسیح در مرگ او یکی شده است و در همه مفاهیم مرگ او سهیم میباشد.
۶:۳ اوّلین کلمه کلیدی خطابهی پولس در این بخش دانستن است: در اینجا او موضوع تعمید را پیش میکشد تا نشان دهد که از نظر اخلاقی ایمانداران نباید در گناه بسر ببرند. ولی این سؤال فوراً پیش میآید، "او به چه تعمیدی اشاره میکند؟" پس یک توضیح مقدماتی لازم به نظر میرسد.
وقتی که یک شخص نجات مییابد، او در مسیح تعمید مییابد به نشانه اینکه او در مرگ و قیام مسیح یکی شده است. این در اصل همان تعمید روحالقدس نیست اگر چه هر دویشان شباهتهایی دارند. تعمید آخری ایماندار را در بدن مسیح قرار میدهد (اول قرنتیان ۱۳:۱۲). این تعمید مرگ نیست. تعمید در مسیح یعنی به حساب خدا ایماندار با مسیح مرده و قیام کرده است.
وقتی که پولس در اینجا از تعمید سخن میگوید او هم درباره هویت روحانی ما با مسیح و هم نقش آن در تعمید آب صحبت میکند. ولی چنانچه بحث او به پیش میرود، به نظر میآید که تأکیدش را در طریقی ویژه به تعمید آب منتقل میکند تا خوانندگان او متوجه شوند که چگونه "مردند" و با یکدیگر برخاستند تا "شبیه" مرگ مسیح را اجرا کنند.
عهدجدید هرگز وضعیت نابهنجار ایماندار تعمید نگرفتهای را مورد بحث قرار نداده است. این طور پنداشته شده است کسانی که توبه نموده بازگشت میکنند فوراً تعمید گیرند. بنابراین خداوند ما از ایمان و تعمید در یک جا سخن گفت. هر که ایمان آورده تعمید یابد نجات مییابد (مرقس ۱۶:۱۶). از طریق تعمید نجات حاصل نمیشود، این باید نشانهای عمومی و ثابت برای اعلام آن باشد.
۶:۴ تعمید آب تصویری مرئی از تعمید ما در مسیح را به دست میدهد. این عمل، ایمانداری را که در آبهای تیره مرگ غوطهور شده است به تصویر میکشد (در شخصیت عیسی مسیح) و انسان جدید را در مسیح به تصویر میکشد که در تازگی حیات رفتار مینماید. حسی وجود دارد که گویی در تعمید، یک ایماندار مرگ طبیعت کهنه خود را بررسی میکند. وقتی که او به زیر آب میرود، میگوید: "هر چیزی که من بودم یعنی پسر گناهکار بر روی صلیب مرد." وقتی که او از آب بالا میآید میگوید: "این دیگر من نیستم که زندگی میکنم بلکه مسیح در من" (ر.ک غلاطیان۲:۲۰).
کانیبیر (Conybeare) و هاوسون (Howson) میگویند که "این متن نمیتواند کاملاً درک شود تا موقعی که در ذهمان این امر قرار بگیرد که تعمید اوّلیه به شکل غوطهور شدن در آب بوده است."
پولس رسول پیش میرود و این را میگوید که قیام مسیح برای ما این امر را ممکن ساخت که به تازگی حیاترفتار نماییم. او میگوید که مسیح به جلال پدر از مردگان برخاست. این به سادگی یعنی همهی کمالات خدا -عدالت، محبت و انصاف و...- نمایانگر این هستند که او خداوند را بر خیزاند. در قیاس کاملیت شخصیت نجات دهنده، این امر با شخصیت خدا جور در نمیآمد که او نجات دهنده را در قبر رها کند. خدا او را برخیزاند و چون ما را مسیح یکی شدهایم در قیامش، ما میتوانیم و باید در تازگی حیات رفتار نماییم.
۶:۵ زیرا اگر ما به مثال موت خداوند عیسی مسیح متحدگشتیم، هر آینه در قیامت وی نیز مثل او قیام خواهیم کرد و مثل او خواهیم شد. کلمات به مثال موت او به فرورفتن ایماندار در آب برای تعمید اشاره دارند. عمل یکی شدن با مسیح در مرگ وی در حدود ۲۰۰۰ سال پیش به وقوع پیوسته است ولی تعمید "مثل" چیزی شدن است که در گذشته اتفاق افتاده است.
ما نه فقط به زیر آب فرو میرویم، بالای آب هم میآییم، که نمایانگر قیام اوست. از آنجا که این حقیقت دارد که عبارت بر مثال او قسمتی از متن اصلی در بخش دوم آیه نبوده است، احتمالاً به متن اصلی اضافه شده است تا معنی آیه را تکمیل کند زیرا اگر ما به مثال موت خداوند عیسی مسیح متحّد گشتیم (فرورفتن در آب)، بنابراین ما هر آینه در قیامت وی نیز مثل او قیام خواهیم کرد (از آب بالا آمدن). عبارت خواهیم شد لزوماً نشان دهنده نگرش آینده نیست. چارلز هاج (Charles Hodge) میگوید:
در اینجا به آنچه که بعداً بوقوع خواهد پیوست اشاره نشده است بلکه به ارتباط متوالی و همیشگی. اگر یک چیز به وقوع بپیوندد، دیگری مطمئناً باید ادامه بدهد.
۶:۶ ما در نعمید اعتراف میکنیم که انسانیت کهنه ما با مسیح مصلوب شد. انسانیت کهنه ما اشاره به همه چیزهایی دارد که بهعنوان فرزندان آدم داشتیم؛ طبیعت کهنه، شرور و اصلاح نشدنی ما به علاوه همهی عادتها و هوسهایمان. در توبه و بازگشت ما انسانیت کهنه را از تن درآورده و انسانیت جدید را میپوشیم چنانکه گویی لباس کثیف را درآورده و لباس پاک را به تن میکنیم (کولسیان ۳:۹، ۱۰).
مصلوب شده انسانیت کهنه در جلجتا یعنی بدن گناه مصوم گشته است. بدن گناه به بدن جسمی ما اشاره نمیکند. بلکه این به معنای نشان دادن گناه است به شکل شیطانی که جسم پوشیده و شخصیت فرد را تحت کنترل در میآورد. این بدن گناه معدوم میگردد. یعنی ما از کنترل او به طریقه منفی رها میشویم. آخرین عبارت نشان میدهد که منظورش چنین است: دیگر نباید بنده گناه باشیم.
۶:۷ زیرا هر که مرد از گناه مبرا شده است. در اینجا مردی را میبینیم که به خاطر کشتن یک افسر پلیس به مرگ بر روی صندلی الکتریکی محکوم شده است. به محض اینکه او مرد، از گناه مبرا شده است (به طور تحتاللفظی: عادل شمرده میشود). مجازات به انجام رسیده و آن مورد به پایان رسیده است.
حالا ما با مسیح بر روی صلیب جلجتا مردهایم. نه فقط تاوان گناهانمان پرداخت شده بلکه قدرت سلطه گناه زیر بر زندگیهایمان شکسته شده است. ما دیگر بردگان بیچاره گناه نیستیم.
۶:۸ مرگ ما با مسیح یک طرف حقیقت است. طرف دیگر این است که ما با او زیست هم خواهیم کرد. ما در گناه مردیم و در عدالت زیست خواهیم کرد. سلطه گناه بر ما از هم پاشید. ما در حیات قیامت مسیح در حال و آینده شریک خواهیم بود. و ما باید با او تا ابد زیست کنیم و نامش را پرستش کنیم!
۶:۹ اطمینان ما بر این حقیقت استوار است که مسیح هرگز دوباره نخواهد مرد. موت دیگر بر او تسلطی ندارد. مرگ فقط برای سه روز سه شب بر او سلطه داشت ولی آن سلطه برای همیشه گذاشته است. مسیح هرگز تا ابد نخواهد مرد!
۶:۱۰ وقتی که خداوند عیسی مرد، او یک بار رو برای همیشه به جهت گناه همه مرد. او برای ادعاهای گناه و عواقب و مطالبات آن مرد و برای پرداخت تاوان مجازات ناشی از آن. او کار را تمام کرد و آنچنان کامل اینکار را به اتمام رساند که دیگر نیازی به تکرار آن وجود ندارد. حالا او که زیست میکند برای خدا زیست میکند. البته به یک معنا او همیشه برای خدا میزیسته است. ولی حالا او در طریقی جدید برای خدا زیست میکند یعنی به عنوان قیام کرده و در جایگاهی جدید که گناه هرگز نمیتواند بدان وارد شود.
پیش از ادامه دادن، اجازه بدهید ده آیه اوّل را مرور کنیم. موضوع عمومی این آیات تقدیس میباشد؛ روش خدا برای زندگی مقدّس. به عنوان جایگاه ما در مقابل خدا، ما در نظر او مرده در مسیح و قیام کرده در او هستیم. این امر در تعمید به تصویر کشیده شده است.مرگ ما با مسیح مردیم. حالا ما با مسیح برخاسته و در حیاتی جدید قدم برداشته. فرمانروایی گناه بر ما شکسته شده است. زیرا گناه چیزی برای گفتن به یک شخصی مرده ندارد. حالا ما آزاد هستیم که برای خدا زندگی کنیم.
۶:۱۱ پولس توضیح داد که حقیقت امر راجع به جایگاه ما چیست. حلا او به طرز عمل ما نسبت به این حقیقت در زندگیمان بر میگردد. ما باید خویشتن را برای گناه مرده انگاریم اما برای خدا در مسیح عیسی زنده.
انگاشتن در اینجا به معنی قبول آنچه که خدا درباره ما به عنوان حقیقت در زندگی در نرش میگوید. روت پاکسون مینویسد:
این یعنی باورکردن آنچه که خدا در رومیان۶:۶ گفته است و دانستن آن به عنوان یک حقیقت شخصی برای نجات. این مستلزم یک عمل مشخص ایمان است، که نتیجهاش رفتاری ثابت در مقابل "انسانیت کهنه" است. ما او را در جایی خواهیم دید که خدا میبیند؛ بر روی صلیب با مسیح مردیم. ایمان مداوماً عمل خواهد کرد تا او را در جایگاه فیض حفظ کند. این ما را عمیقاً درگیر میکند که یعنی موافقت قلبی خدا درباره حکم و داوری در مورد من گذشته داده شده است و دیگر آن، "من" شایسته زندگی کردن نیست و هرگونه ادعا علیه ما را فراموش کرده است. اولین قدم در راه رفتن، مقدس زندگی کردن است که این با مصلوب شدن انسانیت کهنه ما محاسبه میشود.
ما خود را برای گناه مرده میانگاریم وقتی که ما به وسوسه چنان پاسخ میدهیم که یک انسان مرده پاسخ میدهد. یک روز، آگوستین به وسیله زنی سر صحبت را با او باز شد که پیش از توبه و بازگشتش عاشق بوده است. وقتی که او برگشت و فوراً راه رفتن آغاز کرد، آن زن وی را صدا زد و گفت: "آگوستین، این من هستم! من هستم!" در حالی که او قدمهایش را تندتر میکرد، او از پشت سر جواب داد که بله، من میدانم ولی دیگر این من نیستم! آنچه که منظور وی بود، این میباشد که آگوستین برای گناه مرده و برای خدا زنده است. یک انسان مرده چیزی برای انجام دادن در قبال فساد، دروغ، تقلب، غیبت یا دیگر گناهان ندارد.
حالا ما در مسیح عیسی برای خدا زنده هستیم. این یعنی که ما به مقدس بودن خوانده شدهایم و پرستش و دعا و خدوت و همچنین ثمر آوردن.
۶:۱۲ ما در ۶:۶ دیدیم که انسانیت کهنه ما مصلوب شد بنابراین گناه به عنوان فرمانروایی که بر ما سلطنت میکند بیرون انداخته شده است پس بنابراین ما دیگر بردگان بیچاره گناه نیستیم. حالا ما عملاً تشویق میشویم که بر پایه وضعیت فعلی زیست نماییم. ما نباید اجازه بدهیم گناه در جسم فانی ما حکمرانی کند و از هوسهای شریرانه بپرهیزیم. در جلجتا، سلطه گناه به وسیله مرگ به پایان رسید. حالا ما باید آنرا کاملاً عملی کنیم. همکاری ما در این زمینه لازم است. فقط خدا میتواند ما را مقدّس گرداند ولی او این کار را بدون تصمیم و ارداه ما انجام نخواهد داد.
۶:۱۳ این ما را به سوّمین کلمه کلید این باب میرساند: تسلیم. ما نباید اعضای خود را به گناه تسلیم کنیم تا به عنوان ابزار و سلاحی برای شرارت استفاده شوند. ما مجبور هستیم که خود را به خدا تسلیم کنیم تا در جهت عدالت استفاده شوند. پس از همه، ما از مرگ قیام داده شدهایم تا چنانچه در ۴:۶ یادآوری شد زیست نماییم، یعنی ما باید در تازگی روح رفتار نماییم.
۶:۱۴ حالا دلیل دیگری داده میشود برای اینکه چرا گناه بر ما به عنوان ایمانداران دیگر سلطنت نمیکند. دلیل اوّل این بود که انسانیت کهنه ما با مسیح مصلوب شده است (۶:۶). دلیل دوّم این است که ما زیر شریعت نیستیم بلکه زیر فیض. گناه، دستش بالای سر شخصی قرار دارد که یز شریعت است. چرا؟ زیرا شریعت به او میگوید که چه کاری باید انجام دهد ولی قدرت انجام آن را نمیدهد. و شریعت به آرزوهای خفته طبیعت سقوط کرده انسان مینگرد و آنها را منع میکند. این همان قصه قدیمی است که میگفت که "میوه ممنوعه شیرین است."
گناه بر شخصی که زیر فیض قرار دارد تسلط ندارد. ایماندار نسبت به گناه مرده است. ایماندار روحالقدس را که در درونش ساکن شده است به عنوان قدرتی برای زندگی مقدّس دریافت کرده است و انگیزه او با محیت نسبت به نجاتدهنده شکل گرفته است و نه با ترس از محکوم شدن. فیض تنها چیزی است که حقیقاً تقدّس را بوجود میآورد. چنانچه دین میگوید: "این فقط خویشتنداری نیست بلکه الهامی است که از گناه آزاد میکند، نه کوه سینا بلکه تپه جلجتا است که انسان را مقدس میسازد."
۶:۱۵ آنانی که از فیض میترسند اصرار دارند که این فیض اجازه گناه کردن را میدهد. پولس با این مسئله به وسیله طرح سؤال برخورد میکند و سپس آنرا واضحاً رد میکند. ما از شریعت آزاد هستیم ولی بیشریعت نیستیم. فیض یعنی آزادی برای خدمت به خداوند نه گناه کردن بر علیه او.
در ۶:۱ سؤال این بود: "آیا باید به گناه ادامه بدهیم؟" در اینجا سؤال این است: "آیا میشود فقط کمی گناه کنیم؟" جواب در هر دو مورد با قدرت بیان شده است، حاشا. خدا نمیتواند با هیچ گناهی هرگز سازش کند.
۶:۱۶ این حقیقت سادهای در زندگی است که وقتی ما از شخصی به عنوان ارباب اطاعت میکنیم مبدل به برده او میشویم. درست به همان شکل وقتیما گناه میکنیم، بندهی گناه میگردیم و در پایان آن جاده مرگ ابقدی انتظار ما را میکشد. از طرفی دیگر اگر ما اطاعت از خدا را انتخاب کنیم، نتیجهاش یک زندگی مقدّس است. بندگان گناه به وسیلهی خطا، ترس و بدبختی اسیر شدهاند ولی خادمین خدا آزادند تا هر آنچه طبیعت تازه ایشان دوست دارد انجام دهند. بنابراین وقتی که میتوانید آزاد باشید چرا باید برده بمانید؟
۶:۱۷ "خدا را شکر که شما زمانی خادمین گناه بودید و با انصاف به تعالیم مسیح پاسخ مثبت داده و تحت تأثیر قرار گرفتید" (جی بی پی). مسیحیان روم اطاعت کامل قلبی به انجیل فیض را پیشه کرده بودند که شامل همه آموزههایی میشود که پولس در این زساله تعلیم میدهد.
۶:۱۸ آموزه صحیح باید ما را به وظیفه درستمان هدایت کند. در پاسخگویی به حقیقت ایشان از گناه به عنوان اربابشان آزاد شده بودند و تبدیل به غلامان عدالت گشته بودند. عبارت آزاد شده از گناه به این معنی نیست که ایشان دیگر طبیعتی گناهآلود ندارند. همچنین به این معنی نیست که دیگر مرتکب اعمال گناهآلود نخواهند شد. متن نشان میدهد که این امر به آزادی از گناه اشاره دارد به عنوان قدرت سلطه در زندگی.
۶:۱۹ در آیه ۱۸ پولس رسول از غلامان عدالت صحبت کرد ولی او میفهمید آنانی که عادلانه زندگی میکنند، عملاً در اسارت نیستند. "عدالت عملی، بردگی نیست خصوصاً وقتی که درباره انسانها از آن سخن میگوییم." آنانی که گناه میکنند برده گناه هستند ولی آنانی که پسر ایشان را آزاد کرده است در حقیقت آزاد خواهند بود (یوحنا ۸:۳۴، ۳۶).
پولس توضیح میدهد که در مثال برده و ارباب، به طور انسان سخن میگوید که این یعنی او از تصویری آشنا از زندگی روزمره سخن میگوید. او اینکار را به خاطر ضعف جسم ایشان انجام میدهد؛ به بیان دیگر، به خاطر مشکلات روحانی و فکری ایشان در فهم حقایق وقتی که در الگوهای اصلی بیان میشوند. حقیقت اکثراً نیازمند نشان داده شدن به شکل تمثیل دارد تا قابل فهم شود.
ایمانداران قبل از توبه و بازگشت خود بدنهایشان را بنده هرگونه نجاست و گناه کرده بودند. حالا آنها باید همان بدنهای ضعیف را به عنوان بنده عدالت تقدیم میکردند تا زندگیشان حقیقتاً مقدّس باشد.
۶:۲۰ وقتی که ایشان غلامان گناه بودند، تنها آزادی که ایشان میشناختند آزادی از عدالت بود. این وضعیتی که ایشان در آن قرار داشتند بسیار نا امید کننده بود؛ اسیر به وسیلهی همه گونه بدی و آزاد از هرگونه خوبی!
۶:۲۱ پولس ایشان را با مطرح کردن زندگی بیثمرشان در حین نداشتن نجات به چالش در میآورد یعنی ثمری که ایمانداران از آنها الان شرمنده هستند. مارکوس دنیز فورد چنین فهرستی را نوشته است:
۱. سوء استفاده کردن از استعدادها ۲. عاطفه ناتوان ۳. طلف کردن زمان ۴. استفاده نابجا از نفوذ ۵. گمراه کردن بهترین دوستان ۶. زیر پا گذاشتن بهترین علائق ۷. تعدّی به عشق، خصوصاً عشق به خدا یا جمعبندی همهی اینها در یک کلمه: شرم.
سر انجام همهی این چیزها موت است . اِی تی پیرسون نوشته است: "هر گناهی" سر انجامش موت است و اگر در آن اصرار ورزیم به عنوان ثمر و هدف خود موت را در پی خواهد داشت.
۶:۲۲ توبه، وضعیت انسان را کاملاً عوض میکند. حلا او از گناه به عنوان اربابش آزاد است و با اراده آزاد خود غلام خدا میباشد. نتیجهاش زندگی مقدّس در زمان حال و حیات جاودان در پایان سفر زندگی خواهد بود. البته ایماندار الان هم حیات جاودان دارد ولی این آیه به آن حیاتی اشاره دارد که در پایان است و شامل بدن جلال یافته میباشد.
۶:۲۳ پولس رسول موضوع را به وسیله بیان کردن این تضادهای آشکار خلاصه میکند:
دو ارباب: گناه و خدا.
دو روش: مزد و نعمت.
دو سرانجام: مرگ و حیات جاودان.
توجهّ داشته باشید که حیات جاودان در یک شخص است و آن شخص خداوند ما عیسی مسیح است. همهی کسانی که در مسیح هستند حیات جاودان دارند. این امر به همین سادگی میباشد!