Main Banner
کهکشان
Galaxy

فضا

اولین اصلی که همه بدون اشکال قبول دارند فضا است. به طور قطع می توان گفت که اصلی ترین پدیده کائنات فضا است و یا به عبارت دیگر اصل تمام اصول دیگر فضا می باشد. شاید عقاید مختلف و فرضیه های گوناگونی درباره فضا داشته باشیم، مثلا بعضی فضا را حقیقتی انکار ناپذیر دانسته و برخی دیگر آن را پدیده فکر انسان می پندارند. ولی همه متحدالقولند که فضا اصل پیدایش همه چیز است ولی هر تفسیری که برای فضا قائل باشیم باز معتقدیم که این عالم، عالمی است که فضا آن را احاطه کرده است. ولی فضا چیست و از چه تشکیل شده است؟ فرضیات در این خصوص زیاد است ولی ما می خواهیم فقط به حقایقی که قابل درک همه باشد اشاره کنیم.

فضا یعنی آن حدودی که می شناسیم و در آن زندگی می کنیم و از آن استفاده می بریم و شامل سه چیز است. آنها را سه بعد یا سه جهت می نامیم یا به قول مردم آنها را عرض و طول و ارتفاع می خوانیم. در اینجا ممکن است که به دو لغت ایراد گیرند. اولی بعد است و کلمه دوم «سه» می باشد. ولی با توجه به منظور اصلی و مهمی که ما داریم هیچ یک از این ایرادها قابل قبول نیست. معنی صحیح لغت «بعد» عبارت است از اندازه گرفتن و به همین دلیل به مسافت های محدودی دلالت می کند. همچنین لغات عرض، طول و ارتفاع به اندازه معینی از حجم گفته می شود. مثلا طول به مسافتی بین دو نقطه معین گفته می شود و مسلماً به مسافتی محدود اطلاق می گردد. همینطور است عرض و ارتفاع.

بنابراین هنگامی که پیرامون فضای نامحدود سخن می گوئیم بی شک صحیح تر خواهد بود که کلمه «جهت» را به جای «بعد» به کار ببریم. ریاضی دانان می گویند که فضا دارای سه جهت مستقل می باشد و این کلمات به هیچ وجه به پیمودن و اندازه گرفتن دلالتی ندارند ولی نام گذاری این سه جهت بسیار مشکل است. آیا صلاح است که آنها را شمال و شرق و بالا خطاب کنیم یا X و Y و Z ؟ هر چند ممکن است این اصطلاحات درست تر به نظر برسند ولی مردم معمولی با آنها آشنائی ندارند. برعکس به گفتن سه «بعد» که شامل طول و عرض و ارتفاع می باشد علاقمندتر می باشند در صورتی که مقصود آنان سه جهت نامحدود فضای لایتناهی است. پس آیا ما نیز اجازه نداریم همین اصطلاحات عامیانه را به کار ببریم؟ ولی اشتباه نشود منظور ما از به کار بردن این اصطلاحات عامیانه پیمانه و اندازه گرفتن اشکال هندسی نیست.

از لحاظ ایراد دوم، آن فضائی را که ما از راه تجربیات و زندگی در آن می شناسیم، شامل سه جهت است. چنانکه قبلا گفته شد در دنیا فرضیات مختلفی درباره فضا ابراز شده است. مثلا حتی ریاضی دانان «بعد» چهارم و پنجم را اثبات می کنند و از این استدلالات واقعیت های اسرار آمیزی نشان می دهند. باز به اصل موضوع بر گردیم. هنگامی که می خواهیم خانه ای بسازیم، آن را سه بعدی می سازیم. تابحال کسی قادر نبوده که کلبه ای ای حتی قصری را یا کمتر یا بیشتراز سه بعد بنا کند. معماری نیست که این چنین نقشه ای طرح نماید. پس هرچند رموز و فرضیات درباره فضا فراوان است ولی مسلماٌ آن فضائی که از تجربیات و معرفتهای عموم پیدا است دارای سه بعد می باشد یعنی طول و عرض و ارتفاع. یا به عبارت ساده تر فضا متشکل از عرض و طول و ارتفاع می باشد _ یعنی این سه با هم یک فضا را تشکیل می دهند.

ولی آیا این سه گانگی فضا اساساً واجب است؟ آری، زیرا چنانکه قبلا گفته شد هر که ساختمانی بسازد یا در مسابقه دو شرکت کند یا در فضا به پرواز آید یا ستارگان را تحت مطالعه و بررسی قرار دهد، با عالم سه بعدی سر و کار خواهد داشت نه کمتر و نه بیشتر. فضا همیشه و در همه حالت دارای سه جهت یا سه «بعد» است، حتی با اطمینان خاطر می شود گفت که یکی از آن سه نمی تواند جایگزین دیگری باشد و همچنین وجود یکی بدون دیگران امکان پذیر نیست.

آیا مقصود این است که این سه بعد به قدری با هم فرق دارند که نمی توانند جایگزین هم باشند؟ آری این فرضیه مسلم است. ارتفاع نمی تواند جای عرض یا طول را بگیرد و عرض را با طول و ارتفاع نمی توان اشتباه کرد و طول از این دو کاملا مجزی است.

علم دقیق ریاضی و مخصوصاً علم هندسه فرق این سه را قانونی ثابت شده می داند. پس آیا وجود سه بعد در فضا آنچنان لازم است که نبودن یکی از آن سه موجب عدم دو بعد دیگر خواهد شد؟ آزمایش کنیم _ ارتفاع را برداریم. در آن صورت عرض و طول که قاعده است می ماند ولی قاعده فرضی است و واقعیت ندارد. عرض و طول بدون ارتفاع کاملا موهوم و خیالی است و فقط در علم ریاضی می توانند آن را فرض و ترسیم کنند ولی حتما باید شامل سه بعد شود تا رنگ هستی پذیرد. پس اگر بخواهیم یکی از آن سه را واقعی سازیم، باید آن دو بعد دیگر را هم داشته باشیم. نظر به مراتب فوق، فضا دارای یک هستی سه جانبه است.

از طرفی آیا فضا وحدت واقعی هم دارد؟ آن را در آزمایشگاه مغزمان تحلیل و توجیه کنیم. برای چند لحظه باید تعمق نمائیم تا بتوانیم آن سه بعد فضا را آنطوریکه در واقع باید باشد تحت نظر قرار دهیم. آیا این سه بعد چنان متحد هستند و یگانگی دارند که می توان گفت یکی از آن سه نیز شامل دو بعد دیگر نیز هست؟ آن جهتی را که ما معمولا طول می خوانیم، پیش خود مجسم کنید. در فضا خطوط متوازی بیشماری به عنوان طول وجود دارد. اگر فضا از این خطوط پر گردد، آیا نقطه ای ناچیز در فضا می توان یافت که روی یکی از این خطوط نباشد. این خطوط جمعاً فضا را تشکیل می دهند. گوشه ای در فضا را نمی توان یافت که این خطوط آنجا را شامل نباشند. به عبارت واضح تر طول شامل تمام فضا است یعنی شامل عرض و ارتفاع نیز هست، عرض و ارتفاع نیز از این قانون مستثنی نمی باشند. زیرا در فضای نامحدود همانطور می توان خطوط موازی بیشماری برای عرض یا ارتفاع مجسم کرد. اما حقیقت این است که این سه یعنی طول و عرض و ارتفاع با هم فضا را تشکیل می دهند و اگر یکی نباشد آن دوی دیگر نیز وجود نخواهد داشت. بنابراین این سه چنان به هم پیوستگی مطلق دارند که هر کدام شامل آن دوی دیگر نیز هست پس طول و عرض و ارتفاع به طور جداگانه پاره ای از فضا نیستند بلکه شامل تمام فضا می باشند. خلاصه آنکه فضا یگانه مطلق و در عین حال سه گانه مطلقی است.